قبل از نقد و بررسی فیلمِ در عمق میدان، لازم است، به فضای اجتماعی این میدان نیم نگاهی اندازیم. به عنوان مثال از اینجا شروع کنیم که این میدان، که آنرا عتیق (یا میدان امام علی) نام گذاردهاند، میدان نوبنیادی است که مانند برخی از پروژههای شهرسازی سالهای اخیر، حضورش متکی بر زیر و رو کردن بخشی از بافت قدیمی شهر اصفهان است که به یمن طرحهای نوسازی، ویران شدند تا فضای نو و جدیدی جایگزین آنها
کشاورزی یکی از شیوه های اصلی تولید مادی در جامعه ی امروز و گذشته است که رابطه ای بسیار عمیق با فرهنگ جامعه برقرار می کند و تأثیر بسیار زیادی نیز بر فرهنگ بر جای می گذارد. محقق در این تحقیق در راستای بررسی رابطه ی محیط جغرافیایی و فرهنگ، با استفاده از روش تحقیق کیفی و چارچوب نظری محیط شناسی فرهنگی جولیان استیوارد[1] به بررسی تأثیر بادام به عنوان یکی از محصولات اصلی کشاورزی
روز سه شنبه 3 تیر 1392 آخرین ساخته روبرت صافاریان که فیلمی مستند درباره زندگی شاعر ایرانی-ارمنی آزاد ماتیان است در خانه هنرمندان به نمایش در می آید. این فیلم با عنوان "در فاصله دو کوچ"به سرکذشت این شاعر اختصاص دارد که بیش از سی سال به عنوان استاد کرسی ادبیات ارمنی در دانشگاه اصفهان تدریس کرده است. امّا از خلال زندگی او همچنین نگاهی است به موقعیت ارامنه ایران از مهاجرتی تا مهاجرت دیگر.
ابوالحسن نجفی یکی از تاثیرگذارترین چهرهها در روند پیشرفت ادبیات معاصر ایران و به ویژه ادبیات داستان است او درواقع یکی از پایههای اساسی یک محفل ادبی است که بعدها به نام مکتب اصفهان شناخته شد و نویسندهگان صاحب نامی چون هوشنگ گلشیری، بهرام صادقی، محمد حقوقی، بهمن کلباسی و ... در آن پا گرفتند و به همین دلیل بررسی روند ادبیات معاصر ایران و دوران شکوفایی آن در دهههای 40 و 50 بدون حضور
شیوهی زندگی و تفکر چیزی جدا از جهان اجتماعی نیست: جهانی که با تاریخمندی، زمانمندی و مکانمندیِ آدمی تکوین مییابد که این خود، دلیلی است بر تفاوت نسلها. به عنوان مثال میتوان گفت از سفر علی جواهر کلام به اصفهان در سال 1303 شمسی تا به امروز (1392 ) با تجربهی زیستهی سه نسل مواجهایم. نخست با عصری مواجهایم که علی جواهرکلام جوان در نخستین سالهای قرن چهارده در آن میزیست. چهل سال بعد از
قبلاً هفت، هشت، ده سالی خیاطی میکردم، خیلی علاقه به خیاطی دارم. در کنار خیاطی گلدوزی و بافتنی هم میکردم و تابلو فرش هم میبافتم. فرشهای اصفهان و ابریشمی. هر کارهایی که کردم همه راضی بودند، با دقت و ظرافت بودند. باز اگر بخواهم بگم، قلاببافی هم میکردم، و همینطور چرم دوزی، و کیف چرم میدوختم. از فعالیتهایی که به آنها علاقه دارم و هنوز هم یک روز در هفته دنبال میکنم. در رابطه با
«یک خاطره خوبی هم من دارم که هر زنی که من میشناختم خودشان مریض باشند، نمیگذارند شوهرشان برود و یک زن دیگر بگیرد ولی این خودش نشست با من صحبت کرد عین یک خانم. در آمد گفت، من نمیتوانم بچههایم را زفت کنم. به عهده خودت که میتوانی بروی زن بگیری. این هم یک خاطره خوبی شد برای ما که دستش درد نکند.»
این گفتوگو در حمام «سلمان» با خانمها معصومه حمامّی، سکینه خسروی و آقایان فضلالله جعفری و رضا امینی انجام گرفته است. جا دارد از لطف و محبت آقای رضا امینی به طور جداگانه تشکر شود که اگر مساعدت صمیمانهی ایشان نبود، هرگز این جمع شکل نمیگرفت و گفتوگویی هم میسر نمیشد.
«دوست داشتم این نبود. سواد داشتم... دوست داشتم مهندس ساختمان بشوم. مهندس، یک چیز خوبی است. یک ساختمان را میگیری و میسازی و چند خانوادهای را هم نان میدهی. همه از پناهت نان میخورند. مهندس بَده؟»
این را میثم رسولی 18 ساله میگوید، یکی از دو شخصیت اصلی مستند «یک روزِ دو باربر در اصفهان» به کارگردانی رسول انتشاری. مستندی
پیر بوردیو: نابینایی دربرابر نابرابرای های اجتماعی ما را محکوم به آن می کند و به ما اجازه می دهد که هر نوع نابرابری را به ویژه در زمینه موفقیت تحصیلی، بپذیریم، زیرا آن را حاصل نابرابری های طبیعی و نابرابری در مهارت های افراد به شمار آوریم.