مارتن هایدگر: به محض آنکه انسانی زاده می شود، به حدی رسیده که آمده مردن است ( هستی و زمان، 1927)
پرونده ی خلیج فارس
تهیه و تنظیم:علیرضا عابدینی نجف آبادی
خلیج فارس نام پیشرفتگی آب دریای عمان است که بین جنوب ایران و شبهجزیرهی عربستان جای دارد. این خلیج 990 کیلومتر درازا و در پهنترین جای خود، نزدیک 340کیلومتر پهنا دارد که در تنگهی هرمز به کمتر از 55 کیلومتر کاهش مییابد. میانگین ژرفای آن 35 متر است و ژرفای 90 تا 100 متردرجاهایی ازآن وجوددارد. یونانیهااین خلیج را پرسیکوس مینامیدند و عربها از گذشتههای دور آن را با نام بحرالفارس میشناختند. امروزه خلیج فارس به خاطر سرچشمههای نفت جهان، که در پیرامون آن یا دربستر آن جای دارند، اهمیت پیدا کرده است.
فهرست محتوای موضوعات:
خلیج فارس(تعریف ،موقعیت و مختصات جغرافیایی)
تاریخچه پیدایش خلیج فارس
ویژگیهای جغرافیایی خلیج فارس
زمین شناسی منطقه خلیج فارس
زمین ریخت شناسی خلیج فارس
اقلیم شناسی خلیج فارس
نام گذاری خلیج فارس
نام خلیج فارس در قراردادهاومعاهدات منطقه ای وبین المللی
اطلس های خلیج فارس
تاریخچه خلیج فارس
پیشینه دریانوردی در خلیج فارس
بیگانگان درخلیج فارس
شیخ نشین های خلیج فارس
آشنایی باجزایرایرانی خلیج فارس
آشنایی با تنگه هرمز
اکوسیستم خلیج فارس
آبزیان خلیج فارس
ماهیهای خوراکی خلیج فارس
میگوی خلیج فارس
درختان وگیاهان دریایی خلیج فارس(جنگلهای حرا)
محیط زیست خلیج فارس
منابع غذایی خلیج فارس
لاک پشت ها،دلفین ها،نهنگ هاوکوسه های خلیج فارس
آلودگی زیست محیطی خلیج فارس
آلودگی ناشی از گرد و غبار
جغرافیای سیاسی خلیج فارس
اهمیت جغرافیای سیاسی خاورمیانه و خلیج فارس
مسائل اقتصادی کشورهای حاشیه خلیج فارس
اهمیت اقتصادی خلیج فارس
--منابع معدنی(نفت،گاز،ذخائر دیگر)
--منابع دریایی(ماهی و جانوران دریایی،مروارید و مرجان)
--منابع کشاورزی
--بازار مطلوب تجاری
ساختار اقتصادی کشورهای حاشیه خلیج فارس(ایران،عراق،کویت،عربستان سعودی،بحرین،قطر،امارات متحده عربی،عمان)
نقش خلیج فارس در صادرات انرژی در آینده
اقتصاد خلیج فارس
آینده نفت و گاز خلیج همیشه فارس
--واردکنندگان عمده
--قدرت اپک و ضعف غیر اپک
--گاز خلیج فارس
خلیج فارس واهمیت آن درتدوین راهبرد امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
آمریکا ورژیم امنیتی خلیج فارس
حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس و تاثیرآن بر کشورهای عربی منطقه
جمعیت های شیعی منطقه خلیج فارس
ایرانیان در خلیج فارس
--ساکنان اصلی و بومی منطقه
--انسان های نخستین در کرانه های جنوبی خلیج فارس
--قلمرو ایران در آنسوی خلیج فارس
--ایرانیان ساکن بخش جنوبی خلیج فارس
--مهاجران قرون میانه(میلادی)
--مهاجران در قرون اخیر
آیین های کهن درخلیج فارس
آیین گرگشو سنت قدیمی ساحل نشینان خلیج فارس در رمضان
--گرگشو در کشورهای عربی خلیج فارس
آیین های سوگواری محرم در بوشهر
حال و هوای محرم در جوار خلیج فارس(هرمزگان)
آیین های محرم دراستان خوزستان
جشن ها وآیین های استان بوشهر
لباس محلی
--پوشاک مردم هرمزگان
ویژگیهای مردم نگاری استان بوشهر
ویژگی های فرهنگی و هنری استان هرمزگان
موسیقی جزیره قشم موسیقی خلیج فارس
عشایر استان بوشهر
غذاهای محلی استان بوشهر
جاذبه های توریستی جزیره کیش
جاذبه های توریستی جزیره قشم
آشنایی با روز ملی خلیج فارس
|
||
خلیج فارس نام پیشرفتگی آب دریای عمان است که بین جنوب ایران و شبهجزیرهی عربستان جای دارد. این خلیج 990 کیلومتر درازا و در پهنترین جای خود، نزدیک 340کیلومتر پهنا دارد که در تنگهی هرمز به کمتر از 55 کیلومتر کاهش مییابد. میانگین ژرفای آن 35 متر است و ژرفای 90 تا 100 متردرجاهایی ازآن وجوددارد. یونانیهااین خلیج را پرسیکوس مینامیدند و عربها از گذشتههای دور آن را با نام بحرالفارس میشناختند. امروزه خلیج فارس به خاطر سرچشمههای نفت جهان، که در پیرامون آن یا دربستر آن جای دارند، اهمیت پیدا کرده است.
لینک مرتبط با این موضوع: http://www.jazirehdanesh.com/page.php?slct_pg_id=533&sid=19&slc_lang=fa
این مطلب بخشی ازمطلب سایتjazirehdanesh.com.Daneshnameh است که درمهرماه 91دریافت شده است. |
خلیج فارس نامی است به جای مانده از کهنترین خلیج فارس (یا شاخاب پارس) آبراهی است که در امتداد دریای عمان و در میان ایران و شبه جزیره عربستان قرار دارد. مساحت آن ۲۳۷٬۴۷۳ کیلومتر مربع است،[۱] و پس از خلیج مکزیک و خلیج هادسون سومین خلیج بزرگ جهان بشمار میآید. خلیج فارس از شرق از طریق تنگه هرمز و دریای عمان به اقیانوس هند و دریای عرب راه دارد، و از غرب به دلتای رودخانه اروندرود، که حاصل پیوند دو رودخانهٔدجله و فرات و پیوستن رود کارون به آن است، ختم میشود.[۲] کشورهای ایران، عمان، عراق، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین در کناره خلیج فارس هستند. در این میان سواحل شمالی خلیجفارس تماماً در جغرافیای سیاسی ایران قرار دارند.[۳]
به سبب وجود منابع سرشار نفت و گاز در خلیج فارس و سواحل آن، این آبراهه در سطح بینالمللی، منطقهای مهم و راهبردی بشمار میآید.
نام تاریخی این خلیج، در زبانهای گوناگون، ترجمه عبارت «خلیج فارس» یا «دریای پارس» بودهاست. همچنین در تمام سازمانهای بینالمللی نام رسمی این خلیج، «خلیج فارس» است اما برخی از کشورهای عربی آن را خلیج عربی یا به سادگی، خلیج مینامند.[۴]سازمان آبنگاری بینالمللی از نام «خلیج ایران» برای این خلیج استفاده میکند.[۵]
تاریخچه پیدایش خلیج فارس
زمین شناسان معتقدند که در حدود پانصدهزار سال پیش، صورت نخستین خلیج فارس در کنار دشتهای جنوبی ایران تشکیل شد و به مرور زمان، بر اثر تغییر و تحول در ساختار درونی و بیرونی زمین، شکل ثابت کنونی خود را یافت. خلیج فارس در آغاز، بسیار پهناور بوده به طوری که تا اواخر دوره سوم زمین شناسی بیشتر جلگههای برازجان، بهبهان و خوزستان ایران تا کوههای زاگرس در زیر آب بودهاند.[۶]
ویژگیهای جغرافیایی خلیج فارس
جغرافیای مکانی خلیج فارس
خلیج فارس در ۲۴ تا ۳۰ درجه و ۳۰ دقیقه عرض شمالی و ۴۸ تا ۵۶ درجه و ۲۵ دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار دارد. این خلیج توسط تنگه هرمز به دریای عمان و از طریق آن به دریاهای آزاد مرتبط است. از بین کشورهای همسایه خلیج فارس، کشور ایران بیشترین مرز آبی مشترک را با خلیج فارس دارا میباشد. طول مرز آبی کشور ایران با خلیج فارس، با احتساب جزایر در حدود ۱۸۰۰ کیلومتر و بدون احتساب جزایر در حدود ۱۴۰۰ کیلومتر میباشد.[۷] طول خلیج فارس از تنگه هرمز تا آخرین نقطه پیشروی آن در جهت غرب در حدود ۸۰۵ کیلومتر است.عریض ترین بخش خلیج فارس ۱۸۰ مایل (۲۹۰ km) میباشد. عمیق ترین نقطه خلیج فارس با عمق ۹۳ متر در ۱۵ کیلومتری تنب بزرگ و کم عمق ترین نقطه آن با عمقی بین ۱۰ تا ۳۰ متر در سمت غرب میباشد. همچنین جزایر متعددی در خلیج فارس وجود دارند.
محدوده رسمی و بین المللی مرزهای آبی خلیج فارس بر اساس اعلام سازمان آبنگاری بین المللی :[۸] محدوده شمال شرقی دریای عمان". خط Ràs Limah (25°57'N) شبه جزیره عربی and Ràs al Kuh (25°48'N) ساحل ایران [۳]
زمین شناسی منطقه خلیج فارس
از دیدگاه زمین شناسی، خلیج فارس فرونشست زمین ساختی کم ژرفایی است که دوره ترشیری پیش در حاشیه جنوبی رشته کوه زاگرس تشکیل شدهاست. در واقع این دریا بازمانده گودال بزرگی است که از دوران گذشته زمین شناختی تحت تاثیر فشار ناشی از آتش فشانهای فلات ایران بوده و پایداری فلات عربستان در مقابل این واکنشهای تکتونیکی سبب ایجاد و توسعه پهنا-ژرفای آن شدهاست. شدیدترین چین خوردگیهای دوران پلیو پلیستوسن، کرانههای شمالی خلیج فارس (زاگرس) را چین دادهاست. میزان این چین خوردگیها که در خشکیهای کشور ایران شدید است با شیبهای کمتر به طرف دریا ادامه پیدا میکند به طوری که در دریا این شیب به ۱۰ تا ۲۰ درجه میرسد. محور اصلی خلیج فارس نیز یکی از پیامدهای زمین ساختی پدیده چین خوردگی زاگرس است که در دوران پلیو پلیستوسن شکل گرفتهاست. در پایان دوره پلیوسن، سطح دریا احتمالا ۱۵۰ متر بالاتر از سطح کنونی بودهاست. این سطح در حدود ۱۰۰، ۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و به تدریج به سطح کنونی رسیدهاست که آثار آن به صورت پادگانههای دریایی و سخا، در کرانههای جنوبی خلیج فارس بر جای ماندهاست.[۹][۱۰]
زمین ریخت شناسی خلیج فارس
از نظر ریخت شناسی، خلیج فارس نامتقارن بوده و شیب سواحل جنوبی آن ملایم تر از شیب سواحل شمالی است. کرانه جنوبی خلیج فارس، به ویژه در شرق شبه جزیره قطر، منطقه وسیع و کم عمقی است (۱۰ تا ۲۰ متر) که بطور عمده با ریخت شناسی بست، محیط تبخیری و منطقه جزر و مدی مشخص است.خلیج فارس از رسوبات سخت و بلند با اشکال خطی ساخته شده و با واسطه یک دشت ساحلی باریک با دریا در ارتباط است. جزایر ایرانی خلیج فارس بصورت پشتههای کشیده و موازی ساحل که در واقع دنباله رشته کوه زاگرس هستند که بر اثر بالا آمدن آب بشکل جزیره درآمدهاند مانند قشم و کیش و یا اینکه کم و بیش دایرهای شکل هستند مانند هرمز و ابوموسی که گنبدهای نمکی سری هرمز هستند. سطح جزایر خلیج فارس از رسوبات تخریبی و مارن تشکیل شدهاست که کم و بیش صدف دارند. خاک این جزایر عمدتا شور یا حاوی گچ است که در نتیجه رشد گیاهان را به گونههای خاص محدود میکند. شکل ساحلی خلیج فارس در مجاورت ایران از نوع طولی است که موازی با محور ارتفاعات مجاور است که گاهی تراکم آبرفتها فاصله زیادی بین خط ساحل و ارتفاعات زاگرس ایجاد کرده مانند جلگه بوشهر، و گاهی دامنه تاقدیسها در خط ساحلی قرار گرفتهاند مانند غرب خور موج.[۱۱][۱۲]
اقلیم شناسی خلیج فارس
آب و هوای خلیج فارس خشک و نیمه استوایی است. در تابستان دما گاهی تا ۵۰ درجه سانتی گراد میرسد و میزان تبخیر بیشتر از میزان آبهای وارده میشود. در زمستان دما تا ۳ درجه سانتی گراد هم گزارش شدهاست. در عین شوری زیاد آب خلیج فارس، ۲۰۰ چشمه آب شیرین در کف و ۲۵ چشمه آب کاملا شیرین در سواحل آن جریان دارند که منشا همگی آنها از کوههای زاگرس در ایران است. آبهای شیرینی که وارد خلیج فارس میشوند عمدتا محدود به روان آبهای کوههای زاگرس در ایران و کوههای ترکیه و عراق است. رودخانههای اروند، کارون، جراحی، مند، دالکی و میناب بزرگترین و پرآب ترین رودخانههایی هستند که به خلیج فارس میریزند که بیشتر سرچشمههای آنها در کوههای زاگرس قرار دارند. در کرانه جنوبی آبهای ورودی به خلیج فارس بسیار کم است که موجب بالا بودن رسوبات کربناتی در این بخش شدهاست. به دلیل محصور بودن، اثر اقیانوس بر خلیج فارس بسیار ناچیز است و به همین علت سرعت جریانهای زیرین و افقی آن بسیار کم و در حدود ۱۰ سانتی متر در ثانیهاست. شوری بیشتر خلیج فارس نسبت به اقیانوس موجب پیدایش جریان آبی از اقیانوس هند به خلیج فارس میشود که به موازات ساحل ایران و در جهت پادساعتگرد است. جریان ذکر شده با کاهش دما و شوری همراه است به طوری که در تنگه هرمز مقدار نمک ۳۶,۶ گرم در لیتر و در انتهای شمال غربی و در دهانه کارون در حدود ۴۰ گرم در لیتر است. میزان بارندگی در سواحل جنوبی کمتر از ۵ سانتی متر در سال و در سواحل شمالی بین ۲۰ تا ۵۰ سانتی متر در سال است.[۱۳][۱۴]
منابع
- ↑«جغرافیای خلیج فارس». کانون پژوهشهای خلیج فارس.
- ↑کتابBook:Documents on the Persian Gulf's name.names ofIran.pp.23-60 molk e Ajam=MOLKE JAM. اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان، محمد عجم - تهران 1388 ISBN 978-600-90231-4-1PAGE 23-60...
- ↑محمد خواجوئی. «ایران و نظام امنیتی خلیجفارس». روزنامه همشهری، ۳۰ آذر ۱۳۸۹. ایران. بازبینیشده در ۲ ژانویه ۲۰۱۰.
- ↑«Omission of 'Persian Gulf' Name Angers Iran»(انگلیسی). World Press.com، ۲۶. بازبینیشده در ۱۰ آگوست۲۰۱۰.
- ↑http://en.wikipedia.org/wiki/Persian_Gulf#cite_note-IHO-5
- ↑«پیدایش دریای پارس (خلیج فارس)». کانون پژوهشهای خلیج فارس.
- ↑«راهکاری برای حفاظت از خلیج فارس». جام جم.
- ↑"Limits of Oceans and Seas, 3rd edition". InternationalHydrographic Organization. 1953. http://www.iho-ohi.net/iho_pubs/standard/S-23/S23_1953.pdf. Retrieved 7 February 2010.
- ↑«دریای خلیج فارس». دانش نامه رشد.
- ↑«پیدایش دریای پارس (خلیج فارس)». کانون پژوهشهای خلیج فارس.
- ↑«جغرافیای خلیج فارس». کانون پژوهشهای خلیج فارس.
- ↑«دریای خلیج فارس». دانش نامه رشد.
- ↑«جغرافیای خلیج فارس». کانون پژوهشهای خلیج فارس.
- ↑«دریای خلیج فارس». دانش نامه رشد.
لینک دسترسی به این مطلب:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%84%DB%8C%D8%AC_%D9%81%D8%A7%D8 %B1%D8%B3
این مطلب بخشی ازمطلب سایت ویکی پدیااست که درآبان ماه 91دریافت شده است.
نامگذاری خلیج فارس
کهنترین نام خلیج فارس، که در کتیبههای آشوری آمده است، نارمرتو (Nar-Merratu) به معنای دریای تلخ است که به شوری بسیار زیاد آب این دریا اشاره دارد. در تنگهی هرمز کتیبهای از داریوش اول (داریوش بزرگ) به دست آمده است که در آن به زبان پارسی باستان چنین مفهومی نوشته شده است:"دریایی که از پارس میرود." این خلیج را از زمان ساسانیان دریای پارس میگفتند. فلاویوس آریانوس، تاریخنگار یونانی که در سدهی دوم پس از میلاد زندگی میکرده است، در آثار خود از این خلیج با نام پرسیکوس (persikon Karitas) یاد کرده که به معنای خلیج پارس است. استرابن، جغرافیدان یونانی، که در سدهی اول پس از میلاد میزیست، همین نام را به کار برده است. در کتابهای لاتین سدههای میانه(قرون وسطی)، نام پرسیکوس سینوس (persicussinus) یا پرسیکوم ماره (persicus mare) به کار رفته است. در دیگر زبانها زندهی دنیا نیز واژهی پرسیکوس با دگرگونی اندک به کار رفته است.
دانشمندان مسلمان، چه عربتبار و چه ایرانیتبار، در همهی کتابهای جغرافیایی و تاریخی، از خلیج فارس با نام بحرفارس، البحرالفارسی یا خلیجفارس یاد کردهاند. مسعودی، تاریخنگار و جغرافیدان عرب که در سدهی چهارم هجری میزیسته و طی سفری از بغداد به خلیج فارس و سپس کرمان، ورارود(ماوراءالنهر) و چین رفته است، میگوید که: "دریای عمان دنبالهی بحر فارس است". اصطخری، جغرافیدان ایرانی سدهی چهارم هجری و ابنحوقل بغدادی نیز چنین نظری داشتهاند و در آثار خود همواره ا ز " بحرفارس" یاد کردهاند. از دیگر دانشمندان و پژوهشگران مسلمان، که در آثار خود به نام خلیج فارس اشاره کردهاند، برپایهی پژوهش محمد جواد شکور، میتوان نمونههای زیر را نام برد :
•ابنفقیه درکتاب البلدان (تالیف 279 قمری )؛بانام بحرفارس
•ابنرسته درکتاب الاعلام النفیسه(تالیف 290 قمری)؛خلیج الفارسی
•ابنخردادبه در کتاب المسالک و الممالک(سدهی سوم هجری)؛ بحر فارس
•سهراب درکتاب عجایبالاقالیمالسبعه(سدهیسومهجری)؛بحرفارس
•بزرگبنشهریاردرکتاب عجایب الهند(تالیف 342 قمری)؛بحرفارس
•اصطخری درکتاب المسالک الممالک ودرکتاب الاقالیم(سدهی چهارم هجری)؛بحر فارس
•ابنمطهردرکتاب البدءوالتاریخ(تالیف 355 قمری)؛خلیج الفارس
•ابنحوقل درکتاب صورهالارض(تالیف 367 قمری)؛بحرفارس
•مسعودی درکتاب مروجالذهب ودرکتاب التنبیه والاشراف(سدهیچهارمهجری)؛بحرفارس
•ابوریحان بیرونی(درگذشته به 440 قمری) در کتاب التفهیم ،خلیج پارس و دریای پارس؛ در کتاب قانون مسعودی، دریای فارس و در کتاب تحدید نهایات الامانی، بحر فارس
•نویسندهی ناشناختهدرحدودالعالم من المشرق الی المغرب(تالیف 372 قمری)؛خلیج فارس ودریای پارس
•مقدسی درکتاب احسنالتقاسیم فی معرفهالاقالیم(تالیف 375 قمری)؛بحرفارس
•محمدبننجیب درکتاب جهاننامه(سدهی چهارم هجری)؛بحرپارس
•ابنبلخی درکتاب فارسنامه(تالیف 500 قمری)؛بحرفارس
•طاهرمروزی درکتاب طبایعالحیوان(تالیف 514 قمری)؛الخلیجالفارس
•شریف ادریسی درکتاب نزههالمشتاق(سدهی ششم هجری)؛بحرفارس
•یاقوت حموی درکتاب معجم البلدان(سدهی ششم هجری)؛بحرفارس
•زکریای قزوینی درکتاب آثارالبلاد(سدهی ششم هجری)؛بحرفارس
•انصاریالدمشقی درکتاب نخبهالدهر(سدهی هشتم هجری)؛بحرفارس
•ابوالفداءدرکتاب تقویم البلدان(سدهی هشتم هجری)؛بحرفارس
•شهابالدین احمدنویری درکتاب نهایهالادب(سدهی هشتم هجری)؛خلیج فارس
•حمدالله مستوفی قزوینی درکتاب نزههالقلوب(سدهی هشتم هجری)؛بحرفارس
•ابوحفضابنالوردی درکتاب خریده العجایب(سدهی هشتم هجری)؛ بحر فارس
•ابنبطوطه درکتاب رحله(سدهی هشتم هجری)؛بحرفارس
•قلقشندی درکتاب صبحالاعشی(سدهی نهم هجری)؛بحرفارس
•حاجیخلیفه درکتاب جهاننما(سدهی یازدهم هجری )
•شمسالدین محمدسامی درکتاب قاموس الاعلام(سدهی سیزدهم هجری)؛خلیج بصره
•البستانی دردایرهالمعارف البستانی(سدهی نوزدهم میلادی)؛الخلیج العجمی
لینک دسترسی به این مطلب:
http://www.jazirehdanesh.com/page.php?slct_pg_id=533&sid=19&slc_lang=fa
این مطلب بخشی ازمطلب سایت Daneshnameh.jaziredanesh.comاست که درآبان ماه 91دریافت شده است.
نام خلیج فارس در قراردادها و معاهدات منطقهای و بینالمللی
فرهنگ و تاریخ > میراثایران- همشهری آنلاین - محمد عجم:
خلیج فارس اگر چه از نظر لغوی نامی برای پهنه آبی جنوب ایران است اما در واقع در بردارنده هویت تاریخی و فرهنگی ایران است
که ریشه در تاریخ دور و دراز کشور ما دارد و در اسناد تاریخی و بین المللی نیز ثبت گردیده است. در متن همه قراردادهاى تاریخى میان ایران و کشورهاى خارجى و یا میان اعراب و دولت های خارجى، از ابتداى تاریخ مکتوب و به ویژه در چند قرن گذشته، هرجا نامى از پهنه آبى جنوب ایران آمده، در زبان فارسى و عربى با نامهای خلیج فارس، بحر فارس، بحر عجم و خلیج ایران و در سایر زبانهای دنیا نیز معادل آنها بهکاررفتهاست.
نام خلیج فارس در منابع و نقشههای تاریخی و اسناد بینالمللی
بیشتر از 2400 سال بهطور مستمر در ادبیات مکتوب، نه تنها از سوى اعراب، ترکها و ایرانىها، بلکه در ادبیات جهان بر پهنه آبى جنوب ایران خلیج فارس و معادل های آن اطلاق مىشده است و وجود این نام در کتابهای تاریخى و جغرافیایى (300 موردبررسی شده)، و نقشههای تاریخى (2000 موردبررسی) و مجموعه اسناد و قراردادها میان ایران، اعراب و سایر کشورها(30 مورد مطالعه شده)، دلیل بارز آن است.
با مراجعه به کتاب «مجموعه عهدنامههاى تاریخى ایران» و یا آرشیو وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران، مشخص مىشود که نام خلیج فارس حداقل در 30 عهدنامه تاریخىِ از هزاره اول و دوم میلادى تا نیم قرن قبل بکاررفته است.ازجمله این مواردمىتوان به عهدنامههاى ذیل اشاره کرد: (1)
1- قرارداد 1622م. (1031ق.) میان شاه عباس وادواردکنوک،سفیربریتانیاونماینده کمپانى هندشرقى.
2- فرمان کریمخان درباره ی اعطاى اختیارات به ویلیام اندروپرایس، حاکم بریتانیا در خلیج فارس (1763 م.).
3- درعهدنامه ی 1809م. (1224 ق.) ایران وانگلیس یاقراردادجونز،بریتانیاحاکمیت ایران رابرکل خلیج فارس به رسمیت شناخت ومتعهدشدکشتىهاىانگلیس فقط ازنقاطى که دولت ایران اجازه مىدهد، حق عبور داشته باشند.
4- درمتن فارسى عهدنامه ی 12 مادهاى دولت ایران باسرگوراوزلى (سفیرانگلیس) به سال 1227 ق. دارالخلافه طهران،درفصل ششم،بحرقلزم (دریای سرخ )،ودرفصل هشتم،بحرالعجم ودرمتن انگلیسی پرشن گلف ذکرشده است.
5- بندنهم متن فارسى عهدنامه ی جیمزموریه وهنرىالیس دردارالخلافه طهران، 1229 ق. (1814م.) به ترتیب بحرالعجم وپرشن گلف ثبت شده است.
6- درمعاهده 1851 م. ایران وانگلیس درخصوص منع تجارت برده درخلیج فارس(خلیج فارس وپرشن گلف ثبت شده است.
7- درفصل سیزدهم متن فارسى عهدنامه ی صلح ایران و انگلیس، معروف به معاهده صلح پاریس (1857م.) خلیج فارس بهکار برده شده است.
8- درمعاهده ی (1882 م.) منع تجارت برده،عنوان "خلیج ایران " بهکاررفته است.
9- درعهدنامه تجارت ایران ویونان (1861م.) بندهشتم راجع به تجارت در خلیج فارس است، که در متن فارسی «خلیج فارس» و در متن فرانسه «پرسی گلف» بهکار رفته است.
10- درعهدنامه ایران وفرانسه 1808 م.(1222ق.) باامضاىژنرال گاردان ومیرزاشفیع نیزاین عبارت بهکاررفته است.
11- درفصل دوم معاهده ایران واسپانیا (1870م.) درمتن فارسى، خلیج فارس، و در متن اسپانیایى، پرسیک گلف بهکار رفته است.
12- درنقشههاىسرحدى ملحق به پروتکل 1913 م.ایران وترکیه،خلیج فارس ذکرشده و رودزاب کوچک یاکیالو،بانهرعجم توصیف شده است.
در دهها معاهده ی دیگر نیز عنوان «خلیج فارس» بهکار رفته که به دلیل طولانى شدن، از بیان آن خوددارى مىشود.
در فرامین پادشاهان ایرانى خطاب به حکام محلى خلیج فارس نیز از این پهنه آبى با عنوان خلیج عجم، دریاى ایران و بحر فارس نام برده شده است و در طول تاریخ درهمه ی کتابهاىجغرافیایى وتاریخى درسراسرجهان نیزمعادل ومترادفهایى که صفت ایرانى دارد، آورده شده است.(2 )
از سال 1507 تا 1960م. در همه قراردادها و معاهدههایى که پرتغالىها، اسپانیایىها، انگلیسىها، هلندىها، فرانسوىها، بلژیکىها، روسها و آلمانىها با دولت ایران و یا هر کشور و پدیده سیاسى و یا امراى تحتالحمایه خود در منطقه امضاء کردهاند، در زبان های مختلف، واژههاى مترادف با خلیج فارس را بهکار بردهاند. حداقل ده مورد از اینگونه قراردادها که میان کشورهایى مانند کویت، عربستان، عثمانى، عمان و امارات متصالحه منعقد شده، هم به زبان عربى و هم به زبان انگلیسى، «خلیج فارس» بهکار رفته، که از جمله آنها مىتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
انگلیسی هامعمولاعادت دارندکه نامهارابصورت کوتاه ومخفف ویابااولین حرف مانند UK-USA- UN-WF-WB بیان می کنند. دربعضی قراردادهای میان بریتانیاوکشورهای عربی درمتن انگلیسی برای سادگی نام خلیج فارس بصورت ناقص بکار رفته اما عرب ها در متن عربی خود امانتداری را رعایت نموده و نام خلیج فارس را بصورت کامل آورده اند. بطور مثال تصویر دو قرار داد روى جلد کتاب" قراردادهای سیاسی و اقتصادی بین امارات ساحل عمان و بریتانیا، ("الاتفاقات السیاسیة و الاقتصادیة التى عقدت بین الامارات ساحل عمان و بریتانیا 1806 – 1971م. علىمحمدراشد" چاپ شده است. در 18 قرارداداز22 قراردادومعاهده ای که دراین کتاب " ذکرشده است،عبارت بحرفارس وخلیج فارس بهکاررفته است البته این نویسنده درب ازچاپ نام خلیج فارس را از همه 22 قرارداد موجود در کتابش راحذف وبصورت خلیج ویاخلیج عربی آورده است امادرتصویراصل قراردادهاروی جلدکتاب وضمایم انتهای کتاب تحریف وجعل نام خلیج فارس آشکارشده است،بطوریکه:
1- در قرارداد میان شرکت نفت انگلو ایرانى و حاکم دبى. قرارداد بین شرکت نفت انگلیس –ایران وشیخ سعیدبن مکتوب حاکم دبی به تاریخ 10 می 1939 درمتن انگلیس نام خلیج فارس بصورت ناقص بکاررفته ولی متن عربی سیاست انگلیسی هابرای مخفف کردن نامهارااصلاح وعبارت«مفتش وکالات النفط لشرکه النفط الانکلیریه الایرانیه المحدوده فى خلیج فارس» را بکار برده است( ص224 کتاب)
2- همچنین در قرار داد"پروازهای تجاری بین شیخ سعید بن مکتوم حاکم دبی و نماینده حکومت بریتانیا" در 22 جولای سال 1938در متن انگلیسی این قرارداد نام خلیج فارس به قرینه حذف شده امادر متن عربی خلیج فارس را بدون تحریف و بصورت کامل آورده است بطوریکه در بند پنجم این قرارداد در متن انگلیسی آمده است:
هرگاه یکی از کارکنان شرکت جرمی را مرتکب شود شیخ (حاکم دبی) میتواندعلیه فردنزد نماینده سیاسی شکایت نمایدتاپس ازبررسی علیه وی اقدا م لازم رابعمل آورد.
توضیح اینکه عنوان کامل" نماینده سیاسی" در تمام مکاتبات رسمی چنین است:
(مقیم سیاسی بریتانیا در خلیج فارس ) که در متن عربی به این صورت و بطور کامل آورده شده است:
اذا أجرم أحد من موظفی الشرکه فیقدم الشیخ شکایه علیه عند رئیس الخلیج الفارسی ألذی سیحقق فی الأمر و یتخذ الأجرات التی یراها مناسبه.(ص 227 کتاب) .(3 )
3- قرارداد22 اکتبر 1814 بوشهر ویلیام بروس با شیوخ جواسم در متن عربی و انگلیسی کلمه فارسی قولنامه بکاررفته است.
4- در معاهده صلح کامل باشیوخ عرب درخلیج فارس( السلام (1820م.)شمارهXXXI7 که قرارداد صلح 11 مادهاى است و به "معاهده عمومى با امراى عرب خلیج فارس" معروف است و در 8 و 11 ژانویه 1820 میان اقوام و مشایخ متصالح در خلیج فارس و به امضاى ژنرال کایر و یازده نفر از رؤساى قبایل عرب رسیده است، اصطلاح «بحر الفارسى» در متن عربى و در ماده 6 بهکار رفته است.
5- معاهدة الهدنة البحریة الاولى (قرارداد اول صلح در دریا) 21/5/1835م. امضای سلطان بن صقر- عبد بن سعید –روشیدبنحومد- حاجی احمد–شخبوت–ملاحسین. اسهنلقایم بالأعمال فی خلیج الفارسی
متن انگلیسی: اس . هنلS.Hennell Assistt.incharge Pr.Gulf.
6- معاهدة الهدنة البحریة الثانیة (قرارداد دوم صلح در دریا) 13/4/1836م.
7- معاهدة الهدنة البحریة الثالثة (قرارداد سوم صلح در دریا) 15/4/1837 م.
8- معاهدةالهدنةالبحریةالرابعةومنعحملالرقیق (قراردادچهارم صلح دردریاوجلوگیرىازخریدوفروش ویاحمل برده) 17/4/1838م. .
9- قرارداد 17 آوریل 1839 بیست و دو محرم 1254 قمری با شیج جواسم سلطان بن صقر برای بارزسی لنج های مشکوک به بردگان زنگی
10- قرارداد شماره NO XXXVI به تاریخ سوم جولای 1839 با شیوخ خلیج فارس برای مجازات دزدان دریایی (قرصنه)(گرسنه) در سه بند
11- قرارداد 10 ساله با شیوخ ساحل عربی در خلیج فارس اول جون 1843 این قرارداد 4 بند دارد.
12- قرداد 1847 م. منع خرید و فروش برده که به امضاى شیوخ امارات سواحل عربى خلیج فارس، از جمله سلطانبنصقر و شیوخ عجمان، دبى، شیخ ام فویین و شیخ زاید رسیده است.
13- معاهده دائمى صلح 24 اوگوست 1853 م. که به امضاى شیوخ امارات سواحل عربى خلیج فارس رسیده است.
14- معاهده 1847 م.باشیخ سلطان بن صقرحاکم راس الخیمه وشارجه برای منع تجارت برده درساحل عربی وفارسی درخلیج فارس
15- معاهده ی 1856 م.شیوخ متصالحه در تکمیل قرارداد اول مه 1847 منع تجارت برده
16- قرارداد صلح دایمی شیوخ متصالحه 4 می 1853 برابر با25رجب 1269 با قبطان کنیل بالیوز خلیج فارس
17- قرارداد متمم برای قرارداد 14 می 1853 برابر با 25 رجب 1269در خصوص امنیت دریانوردی و خطوط تلگراف در خلیج فارس در تکمیل معاهده 1853 م.کهدرسال 1864 برابر با 11 ذی القعده 1280 قمری به امضاى شیوخ امارات سواحل عربى خلیج فارس رسیده است و تعهد شده که آسیبی به سیم های تلگراف در هر جای خلیج فارس که باشد نرسانند.
18- معاهده 5 مادهاى 24 ژوین 1879م. شیوخ متصالح (امیرنشینهای جنوب خلیج فارس) برابربا 3 رجب 1296
19- معاهده تحت الحمایگی "پروتکتوریت" ومنع شدن شیوخ عرب ازبستن قراردادبادولتهای بیگانه (1892م.) این قراردادتوسط 6 شیخ یاحاکم ابوظبی،شارجه،دوبی،عجمان،ام القوین،راس الخیمه وازطرف بریتانیاتوسط
A.C.TALBOTLEIUT.COL.RESIDENT,PERSIAN GULF امضاشده است.
20- قرارداد 1892 برابر با 9 شعبان 1309 قمری تعهد شیوخ متصالح با بریتانیا که رابطه سیاسی بجزبا بریتانیانداشته باشنددراین تعهدنامه تمامی شیوخ باذکرنام خوداعلام کرده اندکه درحضورای سی تالبت سی ای کی البایوزدرخلیج فارس التزام می بندند که به بندهای این تعهدنامه پایبند باشند.
21- قرارداد منع خرید و فروش سلاح نظامی 25 نوامبر 1902 با امضای حاکم دبی- شارقه - امالقوین- ابوظبی ومقیم السیاسی فی الخلیج الفارسیC.A.KEMBALL,LIEUT.COL.POLITICAL RESIDENT, PERSIAN GULF
22- قرارداد ایجاد ایستگاه هوایی (فرودگاه) بین شیخ سلطان بن صقر و نماینده بریتانیا در خلیج فارس سر هوگ بیسکویی
23- قرارداد شیخ شخبوط سلطان حاکم ابوظبی و کمپانی دارسی 9 مارس 1953 -شش بار خلیج فارس بکار رفته از جمله در بند 2 آمده است در منطقه صلاحیت شیخ مطابق بیانیه 12 شعبان 1368 مطابق 10 جون 1949 بستر دریا و سطح دریا مجاور آبهای خلیج فارس حق اکتشاف برای 65 سال بطورانحصاری به کمپانی واگذارمیشود
بند 3- صلاحیت اکتشافات در تمام منطقه ساحلی تا اتصال به خلیج فارس و تا منطقه صلاحیت شیخ دبی و جزایر را شامل می شود و نقشه ضمیمه قرارداد می شود.
بند 8 . فروش نفت برابر با نرخی خواهد بود که کمپانی در دیگر مناطق خلیج فارس تعیین می کند.
بند 28 درخصوص اختلافات مقیم سیاسی درخلیج فارس میتواندداورتعیین کندمقیم سیاسی درخلیج فارس میتوانددرظرف 60 روزازاختلاف داورویاداورانی تعیین کند.
24- قرارداد دارسی در خصوص تعیین منطقه دریایی شیخ ابوظبی 22 مارس 1955 –ساحل وبستروآبهای سطحی منطقه شیخ باخلیج فارس.
25- در سخنرانی لوردکرزن در تاریخ 21 نوامبر 1903 برابر با شعبان 1321 قمری در حضور شیوخ و رعایای عرب قرائت شده است و تصویرمتن عربی آن در کتاب علی محمد راشد موجود است و در آن آمده است که صدسال قبل دراینجاجزقتل وغارت وهرج ومرج وبردگی چیزی وجودنداشت اماامروزامنیت به "خلیج فارس" برگشته است ومردم درآرامش بسرمیبرند.
در کتاب "تاریخ الکویت الحدیث نوشته دکتر احمد مصطفی ابو حاکمه،ذات السلاسل 1984" معاهدات حاکم کویت وبریتانیاضمیمه این کتاب است که در 6 معاهده نام خلیج فارس بکاررفته است. درصفحات 400 – 407 - 408- 424 – 425 – 426
"معاهده عمومی بااقوام عرب" ص 400،نامه مبارک الصباح حاکم کویت 26 ذی القعده 1331 به سرپرسی کاکس بالیوزوقنصول جنرال انکلیز در خلیج فارس"، ص 426 -
نامه "پرسی کاکس" 27 اکتبر 1913 بالیوزخلیج فارس به مبارک الصباح ص 425 ،نامه مبارک ال صباح به قنسول جنرال خلیج فارس موضوع قراردادسیم تلگراف ص 424 ودرصفحه 408 معاهده بین حاکم کویت مبارک صباح باکرنل ملکم جان مید اندین که در آن حاکم کویت متعهدمیشودکه هیچ قراردادوواگذاری اراضی باهیچ کس بدون بالیوزانگلستان درخلیج فارس انجام ندهد. 10 رمضان المبارک 1316 مطابق 23 جنوریسنه 1899 ودرصفحه 407 "معاهده دریایی" تعهدصباح ابن جابر،بنیابت از پدرش جابرابن عبدالله الصباح حاکم کویت به قبطان هنل( کاپیتان هنل) بالیوز در خلیج فارس تعهد می سپارد که به قرارداد صلح دریایی پایبند و همه گونه تلاش برای استقرار امنیت بکار گیرد. امضاء اول ربیع الاول سنه 1257 مطابق 1841 م.
26- در چند قرارداد دیگرمیان بریتانیا و امیر کویت و همچنین در یادداشتهایى که منجر به استقلال کویت شد و مىتوان آن را قرارداد استقلال کویت نامید، همه جا از عبارت «خلیج الفارسى» استفاده شده است. در عنوان یادداشت امیر کویت1961به نماینده ی ملکه انگلیس در خلیج فارس نیز چنین آمده است:
27- «حضرت صاحب الفخامة المقیم السیاسى لصاحبه جلاله فى الخلیج الفارسى المحترم». این سند که در تاریخ 19 ژوئن 1961 توسط عبداللَّه السالم الصباح امضاء شده است، طبق اصل 102 منشور سازمان ملل در دبیرخانه این سازمان به ثبت رسیده است و یک سند قابل استناد در دعاوى بینالمللى است.
28- جزئیات بعضى از اینگونه معاهدات، در کتاب «خلیج فارس» آرنولد ویلسن و کتاب تاریخ الحدیث الکویت بیان شده است.
29- در ضمایم قرارداد الجزایر 1975 میلادی نیزکه به پیمان صلح میان ایران وعراق معروف است،عنوان«خلیج فارس»بهکاررفته است. درچندین معاهده ی دیگرکه درهمه ی آنها شیوخ خلیج فارس و بریتانیا، و یا شیوخ خلیج فارس و سایر دولت های خارجى امضاءکنندگان آن بودهاند، عبارت «خلیج فارس» بهکار رفته است.
30- در گزارش نهایىِ کمیته فنىِ اعزامى از سوى سازمان ملل براى تعیین حدود مرزى کویت و عراق در سال 1996م. ، همهجا از نام خلیج فارس استفاده شده و در نقشه ی ضمیمه گزارش که بهعنوان سند شوراى امنیت منتشر شده است نیز «خلیج فارس» بهکار رفته است.
در تعداد دیگری قرار دارد هم نام خلیج فارس بکار رفته بطور مثال در:
31- در قرارداد 26 ماده ای تبادل پول توسط شرکتهای پستی دو کشور 22 جولای 1952 میان دولت بریتانیا و اداره پستی خلیج فارس و پاکستان که به امضای اس .ای صدیقی و دلا وار رسیده است 5 بار خلیج فارس بکار رفته است.
32- در قرارداد 29 ماده ای تبادل پول توسط شرکتهای پستی هند و بریتانیا 1951 میان دولت بریتانیا و اداره پستی خلیج فارس و دولت هند که به امضای نس ادوارد و راج بهادور رسیده است 3 بار خلیج فارس بکار رفته است. این دو قرارداد در سال 1953 در سازمان ملل به ثبت رسیده است.
همچنین در قطعنامه های شورای امنیت و مجمع عمومی مربوط به جنگ اول و دوم خلیج فارس بارها نام خلیج فارس بکار رفته است.
ارجاعات:
1- مراجعه شود به:
- مجموعه عهدنامههاى تاریخى ایران، ازعهد هخامنشى تا عهد پهلوى، ع - وحید مازندرانى، 1350، انتشارات وزارتامورخارجه. – متن انگلیسی چندقرارداددرمجموعه عهودواسناداچیسن درج شده که وی آن راازمتن سفرنامه فرایر بنام نه سال سفر فرایر در ایران از 1672 تا 1681 نقل کرده است این سفر نامه در سال 1900 توسط بنگاه هاکلویت در سال 1900 در لندن چاپ شده
- راشد، علىمحمد. الاتفاقات السیاسیة و الاقتصادیة التى عقدت بین الامارات ساحل عمان و بریتانیا (1806 - 1971)، منشورات اتحاد کتاب و ادباء الامارات، 1989
2- مراجعه شود به: مجموعه عهدنامههاى تاریخى ایران،همان.
3- همان. گفتنی است که درکتاب "تاریخ الکویت الحدیث نوشته دکتراحمدمصطفی ابوحاکمه،ذات السلاسل 1984" معاهدات حاکم کویت وبریتانیاضمیمه این کتاب است که در 6 معاهده نام خلیج فارس بکاررفته است. صفحات 400 ص 426 ص 425 ص 424 ص 408 ص 407.
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1389 - 19:07:04
کد مطلب: 106180
لینک دسترسی به این موضوع:
http://www.hamshahrionline.ir/details/106180لینک
این مطلب ازسایت همشهری آنلاین درآبان ماه 91دریافت شده است.
- اطلس های خلیج فارس
تا کنون چندین اطلس در بر دارنده نام و نقشههای خلیج فارس منتشر شده و مشخص می کند که نام خلیج فارس در همه نقشه های کهنبکار رفته. در کتاب:اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان, جزئیات کامل این اطلسها در گفتار ۱۱ صص ۹۸-۱۲۲ "مبحث اطلس ها(4)نقد و برسی شدهاست چند نمونه از آنها عبارتنداز:
- مصطفی کاتب چلبی قسطنطنی(1067 -۱۰1۷ه.ق)، مورخ و جغراقی دان ترک، در کتاب جهاننماکه درباره جغرافیای جهان است، به نام خلیج فارس اشاره دارد.(23)
- اطلس تصویری تونس ۲۵۳ نقشه چاپ موسسه جهانی عرب پاریسو دانشگاه تونس ۲۰۰۱
Atlas of The Arabian Peninsula in Old European Maps (253 maps) by Khaled Al Ankary, Institute du Monde Arabe,Paris and Tunisia University,2001 .تقریبا تمام نقشهها نام خلیج فارس و معادلهای آن را دارند اولین نقشه این اطلس،تصویری از یک نقشهٔ طراحی شده بر روی چوب است که توسط فرانشیکو ایتالیایی به سال ۱۴۸۰م. ترسیم شدهاست.مشابه نقشه یهای منسوب به بطلمیوساست که خلیج فارس شکل مستطیل است.آخرین نقشهٔ اطلس مذکور(تونس) نقشهٔ شماره ۲۵۳ ویک نقشهٔ رسمی دولت عثمانیمتعلق به سال۱۸۹۵ م. است که در آن خلیج فارس را با نام بحر فارس ثبت کرده وکورفزی بصره( Bay of Basra) را که یکی از خلیج های داخل خلیج فارس است را نیز آورده است.
- نقشه بی نظیر دیگر نقشه رسمی دولتی دوره عثمانی 1141ق- 1729 م. است که خلیج فارس را بحر فارس و دریای عرب را بحر محیط عجم ثبت کردهاست.این نقشه بی نظیر تاریخی که از سوی دولت دشمن شماره یک امپراتوری صفویه است مناطق شیعه نشین عراق و بحرین و شمال عربستان را جزو ممالک ایران دانسته است.(5)
یک نقشه دیگر دوره عثمانی که سال ترسیم آن احتمالاَ ۱۷۲۱ م. است خلیج فارس را بحر فارس و دریای عرب را بحرعجم ثبت کردهاست. در میان نقشههای اطلس مذکور ۱۰ نقشه علاوه بر ثبت نام خلیج فارس در محل خودش(پرشن گلف)،دریای عرب و بحر عمان فعلی را نیز دریای فارس یا پرشن سی ثبت کردهاست از جمله میتوان نقشههای صفحات ۲۲۶-۱۴۱-۳۲۳-۳۲۲-۳۳۱-۳۴۵-۳۴۷-۳۶۳-۳۵۵ و نقشه شکل اسبی بسیار هنری بوتینگ Bunting H.S.Q34/24CM Hanover,1620 دریای فارس(بجای دریای عرب) و خلیج فارس را نام برد.(6)
- اطلس نقشههای تاریخی خلیج"چاپ ۱۹۹۶ شارجه
این اطلس در دو جلد چاپ شده که مجموعاً حدود ۵۰۰ نقشه با نام خلیج فارس دارند. این اطلس" نقشههای تاریخی سالهای ۱۴۹۳-۱۹۳۱م. خلیج فارس را که دارای ۲۷۶ نقشه از منابع اروپایی است در بر میگیرد و توسط "سلطان بن محمد القاسمی یکی از مقامات امارات متحده عربی" ابتدادر سال ۱۹۹۶م. به سفارش وی در لندن چاپ و توسط "منشورات مدینه شارقه للخدمات" منتشر شدهاست در این اطلس نیز مانند اطلس تونس ۹۸% نقشهها نام درست خلیج فارس وجود دارد. اطلاعات موجود در نقشههای جهان نما تا ۱۷۰۰ همچنان فراتر از ۷ دریا و ۷ اقلیم نرفته و به سبک قدیم و سبک جغرافیانویسان مسلمان، چین در شرق ، اروس در شمال، فرانکه در اروپا و افریقیه در جنوب لبههای پایانی دنیا و دریای محیط بدور دنیا و کوه قاف حلقه پایانی دنیای سینی شکل است. حدود سال ۱۷۵۳م. نیکلاس دی فر (۱۶۹۴-۱۷۵۴م )اولین بار نقشه جهان را تقریباً به شکل امروزی ترسیم کردهاست.
- اطلس عراق در نقشههای قدیمی
در این اطلس که تألیف "احمد سوسه" پدر کارتوگرافی در عراق است، بر اساس منابع یونانی و اسلامی ۳۹ نقشه به زبان عربی و به طریقه سیاه و سفید ترسیم شدهاست که نام خلیج فارس در همه این نقشهها از جمله در نقشه دوره آشوریان به شماره ۶ ، نقشه هیکاتوس (متوفی ۴۷۵ ق.م.) به شماره ۷ که به امپراتوری فارس و مصر سفر نمودهاست، نقشه ایراتوستین یونانی به شماره ۹ ، نقشه بطلیموس به شماره ۱۰، در واژه خلیج فارس ( سینوس پرسی) به کار رفته و اما در نقشه فتوحات قرن اول هجری به شماره ۱۱، نقشه ی( بلخی ۹۳۴م.) به شماره ۱۲ ، نقشه دیار عرب اسطخری (۹۵۱ م.) به شماره ۱۶ و نقشه عراق از اسطخری به شماره ۱۸ ، نقشه جهان نمای ابن حوقل(۹۷۷م.) به شماره ۱۹ ، نقشه عراق از ابن حوقل به شماره ۲۲، نقشه جهان از جیهانی( ۹۷۷م.) به شماره ۲۶، نقشه جهان نمای ادریسی( ۱۰۹۹-۱۱۶۴م.) به شماره ۲۹ ، نقشه جهان نمای قزوینی (۱۲۰۳-۱۲۸۳م.) به شماره ۳۱ ، نقشه ابن الوردی ۱۳۴۸م. به شماره ۳۶ نقشه شماره ۳۸ از جغرافیانویس مجهول و نقشه شماره ۳۹ به نام مواضیع التاریخیه کلمهٔ بحر فارس ( دریای فارس) بکار رفتهاست.
- اطلس مذکور توسط موسسه کارتوگرافی سحاب دو بار باز چاپ شدهاست.
- دولت کویتدرسال ۱۹۹۲م. کتابی را مشتمل بر هشتاد نقشه و سند تاریخی تحت عنوان " الکویت فی الخرائط العالم" (کویت در نقشههای جهان) به چاپ رسانیدهاست که در همهٔ این نقشهها و اسناد تاریخی که از اطلسهای مختلف گرد آوری شدهاست، نام خلیج فارس وجود دارد.
- اطلس "الکویت قراءه فی الخرایط التاریخیه" در سال ۱۹۹۴ م. در کویتبه همت عبدالله یوسف الغنیم به چاپ رسیده که حاوی حدود 200 نقشه با نام خلیج فارس است.
۶ - اطلس" ریشههای کویت" بنام( اصول الکویت المنشور العام ) که در سال ۱۹۹۱ در هلند به چاپ رسیدهاست،پانزده نقشه تاریخی وجود دارد که در همه آنها نام خلیج فارس ثبت شدهاست.
- بنیاد ایرانشناسی نیزکتاب «وصف خلیج فارس در نقشههای تاریخی، با ۴۰ نقشه اسلامی و ۱۲۰ نقشه اروپایی را منتشر کردهاست.(7)
- "اطالس التاریخی للعالم الاسلامی فی العصور الوسطی" عبد المنعم ماجد، علی البنا، (دار الفکر العربی ۱۹۸۶م، مکتبه القاهره الکبری، رمز ۲۵۴۰۰)دارای حدودشانزده نقشه از جمله نقشههای شماره ۲،۳،۷،۸،۹،۱۰،۱۶ مربوط به خلیج فارس با همین نام است .درچاپ جدیداین اطلس عبارت خلیج فارس در تمام نقشهها به خلیج عربی تخریب شدهاست.
- در کتاب "مصور الجغرافی لاقالیم الارض الطبیعیه و السیاسیه" 90 نود نقشه از منابع عربی وجود دارد که دردوازده نقشهٔ مربوط به منطقهٔ خلیج فارس، نام تاریخی بحر فارس و خلیج فارس وجود دارد. این کتاب تألیف "الشیخ محمد فخرالدین" مدرس دارالعلوم است که انتشارات مکتبه الهلال بشارع الفجاله مصر، چاپ یازدهم آنرا در سال 1925
- انجا م داده است.
Names, دریای اریترا+پرشن سی
- در کتابخانههاو موزههای سایر مناطق جهان اطلسها و اسنادو مدارک معتبری در تائیداصالت و کهنت نام خلیج فارس وجود دارد.
- در کتابخانهها و آرشیوهای ملی کشورها نقشههای بسیار زیبا و هنری از خلیج فارس نگه داری میشود
- در کتابخانه کنگرهآمریکاو کتابخانه آرگوسی نیویورک بیشتر از ۲۰۰ نقشه تاریخی در بریتانیا- روسیه و هند و در بسیاری از کشورهایی اروپایی نیز نقشههایی با ارزش تاریخی و موزهای و وجود دارد که خلیج فارس با نام اصلی در آنها ثبت شدهاست.
- در کتابخانه ملی بریتانیا (لندن) ، کتابخانه و اسناد وزارت امور هند (لندن)، مرکز اسناد عمومی لندن و کتابخانه دانشکده مطالعات خاورشناسی لندن بیشتر از ۳۰۰ نقشه در بر دارنده نام خلیج فارس وجود دارد در *بسیاری از موزهها ،کتابخانهها و حتی هتلها و یا آرشیوهای خصوصی چه در کشورهای عربی مانند مصر و چه کشورهای غیر عربی صدها نقشه تاریخی با نام خلیج فارس وجود دارد.(24)
- نقشهٔ موجود در موزه متحف مصری قاهره که بر اساس یک لوحه سنگی عظیم قبل از میلاد ترسیم شدهاست و از سال ۱۹۰۳ در کنار این لوح نصب است وبه نام خلیج فارس مزین میباشد که بعضی از این نقشهها از سوی یونسکو به عنوان میراث بشریت برسمیت شناخته شده و بطور نمونه میتوان به نقشهٔ موجود در کتابی تحت عنوان نوادرالمخطوطات(RARE MANUSCRIPTS) که از سوی یونسکو در سال ۱۹۹۵ بر اساس اسناد کتابخانه اسکندریه مصربه عنوان میراث جهانی چاپ شدهاست اشاره کرد.(8)
دریای پارس
- موسسه دریای شرق با کمک دولت کره جنوبینیز در سال ۲۰۰۲ کتابی بنام:
East Sea in World Mapsمنتشرکرد.این کتاب ۴۰ نقشهٔ تاریخی را از سال ۱۷۱۵ تا سال ۱۸۰۰ در جهت اثبات نام دریای شرق به چاپ رساندهاست که در تمامی نقشه هائی که جنوب ایران را در بر گرفتهاند (۳۱ نقشه) نام خلیج فارس ثبت گردیدهاست. در این کتاب همچنین فهرست مشخصات ۹۰ نقشه کتابخانه لندن از سال ۱۵۹۵ م. تا ۱۸۹۴م. و فهرست ۶۱ نقشه موجود در دانشگاه کمبریج لندن متعلق به سالهای ۱۵۷۰ تا ۱۸۲۴ م.راجع به آسیا را به چاپ رسانده در این نقشهها نیز همچنان خلیج فارس با نام تاریخی و درست خود ثبت شدهاست.
- درآلمانیک اطلس تاریخی حاوی تصاویر نقشههای موجود در موزهها و آرشیوهای خصوصی آلمان سال ۲۰۰۲ چاپ شده که ۹ مورد نقشههای جهان نام خلیج فارس را در بر دارد.
- حدود ۳۰ اطلس تاریخی مربوط به قرن گذشته خلیج فارس را با همین نام ثبت کردهاند.
از جمله: اطلس توماس هربرت ۱۶۲۸ م. ،اطلس پاریس دانشگاه لوساج ۱۸۶۳م. ،اطلس آلمان ۱۸۶۱م. ،اطلس پاریس انویلی ۱۷۶۰م. ، اطلس جغرافیای مدرن ۱۸۹۰م. پاریس که توسط" F.SCHRADER and F.PRUDENT " طراحی شده دارای ۱۰ نقشه با ذکر نام خلیج فارس است. این اطلس در مرکز اسناد ملی مصر ( دار الوثائق قومی) نگهداری میشود و در نقشه شماره ۴۰ جزایر سه گانه با رنگ و متعلق به ایران ترسیم شدهاست.
دایرة المعارفهای بزرگ جهان مانند RAISONNE DE SCIENCE KOSJDK NHDVI HGLUHVT (چاپ ۱۷۵۱م. فرانسه) ، دایرة المعارف بریتانیکا، دایرة المعارف لاروسکا، امریکانا و….و .. تمام دایرة المعارفها ی مشهور از قدیم تا کنون خلیج فارس را با همین واژه ثبت نمودهاند.توضیح چند نقشه از اطلس تونس:جرارد ون شاگننقشهنگار هلندی در سال ۱۶۸۹ (میلادی( در آمستردامنقشهای از جهانترسیم کرد.
نوشتار اصلی: نقشه جهان
این نقشه به سبک کندهکاری با فلز مس و رنگکاری دستی تزئین شدهاست. نقشه مسآرایی شده، نقشهای کمیاب است و فقط یک رونوشت از آن در دانشگاه آمستردام میباشد و نسخهای مشابه در کتابخانههای آمریکا ندارد.
منابع:
4↑.«Omission of 'Persian Gulf' Name Angers Iran»(انگلیسی). World Press.com، ۲۶. بازبینیشده در ۱۰ آگوست۲۰۱۰.
5↑.http://en.wikipedia.org/wiki/Persian_Gulf#cite_note-IHO-5
6↑.«پیدایش دریای پارس (خلیج فارس)». کانون پژوهشهای خلیج فارس.
7↑.«راهکاری برای حفاظت از خلیج فارس». جام جم.
8↑."Limits of Oceans and Seas, 3rd edition". InternationalHydrographic Organization. 1953. http://www.iho-ohi.net/iho_pubs/standard/S-23/S23_1953.pdf. Retrieved 7 February 2010.
23.↑«انتشار نقشهٔ کاتب چلبی از ایران برای اولین بار»(فارسی). پارسینه، ۰۸ شهریور ۱۳۹۱.
24.↑[۱], Documents on the Persian Gulf's name : the eternalheritage of ancient time Author:Ajam, Muḥammad.]],
لینک دسترسی به این مطلب:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%84%DB%8C%D8%AC_%D9%81%D8%A7%D8 %B1%D8%B3
این مطلب بخشی ازمطلب سایت ویکی پدیا است که درآبان ماه 91دریافت شده است.
پرفسور «عزیزا... بیات»، پدر علم تاریخ ایران در مقاله ای که پیش رو دارید تاریخچه خلیج فارس را بررسی کرده است. از این دانشمند بزرگ کشورمان به خاطر ارائه مقاله «به روزنامه دنیای اقتصاد» قدردانی می شود. ضمن اینکه مقاله مزبور از معدود مقالاتی است که به صورت علمی تاریخچه خلیج فارس را مورد کنکاش قرار داده است.
ظاهرا محقق است که از زمان های بسیار قدیم، سواحل عربی خلیج فارسی دشت های جنوب غربی کشور ایران و کشورهای سومری اورمسکن(از اقوام سامی نژاد) بوده است. به احتمال زیاد در حدود 2600 سال قبل از میلاد در «اماکن» که شاید «عمان» امروزی باشد، مردمی دریانورد سکونت داشته اند و حتی پیش از این، بین هند و جنوب عراق ارتباط برقرار بوده است.
مسلما بابلی ها در قرن هفتم قبل از میلاد در خلیج فارس دریانوردی می کرده اند و با توجه به داستان اردوکشی «سنا خریب» ثابت می شود که بحر پیمایی در خلیج فارس از قرن هشتم قبل از میلاد به این طرف سابقه داشته است. آنان، پیش از تسلط آریایی ها بر سرزمین ایران، در کتیبه های خود از این دریا به نام «نارمرتو» که به معنی رود تلخ است نام برده اند. پس از تاسیس دولت هخامنشی، سلاطین این سلسله به اهمیت نیروی دریایی در خلیج فارس واقف شدند و به تدریج ایرانیان در سواحل آن نفوذ یافتند. در بند سوم کتیبه ای که از داریوش اول در کانال سوئز یافته اند چنین آمده است: «من پارسی ام. از پارس مصر را تسخیر کردم. امر کردم این کانال را بکنند از پی رود (یعنی نیل) که در مصر جاری است، تا دریایی که در پارس بدان روند این کانال کنده شده؛ چنان که امر کردم و کشتی ها روانه شدند چنان که اراده من بود».
در زمان هخامنشیان تمام سواحل و جزایر خلیج فارس تحت نفوذ ایران قرار داشت و ملوانان ایرانی با کشتی های خود در سرتاسر آن با حمایت دولت مقتدر هخامنشی که کلیه کشورهای بزرگ آن زمان را از پای درآورده بود، به سیر و سیاحت مشغول بودند. زمانی که داریوش اول در هند بود (512ق.م) سفاینی ساخت و «اسکیلاس»، دریانورد یونانی، را مامور کرد تا درباره خلیج فارس و دریای عمان تحقیق و بررسی نماید.
این ماموریت برای ایران اکتشافات جغرافیایی مهمی دربرداشت و توانست از طریق بنادر و جزایر خلیج فارس با سرزمین های دوردست، از جمله عربستان، هندوستان، چین و آفریقا به تجارت پردازند. به احتمال زیاد می توان ادعا کرد که ایران، تا دوران تسلط پرتغالی ها بر خلیج فارس، چنین وضعیت و نفوذی در منطقه داشته است.
یکی از مورخان یونانی به نام آریان که در قرن دوم میلادی می زیسته است، در یکی از تالیفات خود که «آنابازیس» یا تاریخ سفرهای جنگی اسکندر نام دارد، ضمن شرح دریانوردی «نئارخوس»، که به فرمان اسکندر ماموریت یافته بود که رود سند را تا انتهای خلیج فارس سیاحت کند، از خلیج فارس به اسم «پرسیکون کا ای تاس» نام برده است.
استرابن، جغرافیادان معروف یونانی که در نیمه دوم قرن اول میلادی می زیسته، در کتاب خود به کرات همین نام را در مورد «خلیج فارس» آورده است. «بطلیموس» منجم، ریاضی دان و جغرافی دان معروف حوزه اسکندریه قرن دوم میلادی، نیز در اثر معروف خود به نام «مجسطی» از خلیج فارس به نام «پرسیکوس سینوس» یاد کرده است. در کتاب هایی که به زبان لاتینی تالیف شده اند اصطلاح مذکور را غالبا «سینوس پرسیکوس» یا «ماره پرسیکوم»: یعنی «دریای پارس» نوشته اند.
تاریخ استقرار ایرانیان در خلیج فارس و جزایر آن دقیقا روشن نیست، ولی ظاهرا اواسط دوران سلسله اشکانیان سواحل عمان متعلق به ایران بوده است. آنچه مسلم است این است که بنابر گفته طبری، اردشیر بابکان، موسسه سلسله ساسانی، سپاهی روانه بحرین کرد و شخصی را به نام «ساطرون» که در آنجا علم طغیان برافراشته بود، مغلوب کرد و شاپور، پسر خود را به حکومت بحرین منصوب نمود.
در مدت سلطنت انوشیروان (531-579م) علاوه بر سواحل و جزایر خلیج فارس، دریای عمان، سواحل جنوبی عربستان، عدن و یمن نیز در تصرف ایران بود و نفوذ این کشور تا سواحل بحر احمر و آفریقا گسترش یافت. بنابر قول بلاذری مقارن ظهور اسلامی، بحرین به ایران تعلق داشته است. بعد از انقراض ساسانیان، در نتیجه فتوحات سپاهیان اسلام، کشور ایران تحت حکومت اسلامی قرار گرفت
و تا تاسیس سلسله آل بویه خلفای بنی امیه و بنی عباس بر جزایر و سواحل خلیج فارس تسلط داشتند. ضمن اینکه تا حدود یک قرن بعد از جنگ نهروان (39هجری) بحرین، عمان و جزایر دیگر خلیج فارس پناهگاه «خوارج» شده بودند.
مورخین و جغرافیادانان اسلامی در آثار خود از این خلیج به نام «بحر فارس» یا «الخلیج الفارس» یا «خلیج فارس» یاد کرده اند؛ از جمله ابن فقیه همدانی، ابن خردادبه، استخری، مسعودی، ابن حوقل، ابن بلخی، شریف ادریسی، یاقوت حموی، زکریای قزوینی، حمدا... مستوفی، ابن بطوطه، حاج خلیفه، مقدسی و ابوریحان بیرونی.
بعد از آنکه امرای آل بویه قدرت را در دست گرفتند برای سرکوبی خوارج و قرامطه به خلیج فارس روی آوردند. یکی از مهم ترین فتوحات معزالدوله دایمی فتح ناحیه عمان و بحرین در سال 355 هجری است که آنها را به کمک برادرزاده خود عضدالدوله به تصرف درآورد و به قلمرو آل بویه ضمیمه کرد و از آن به بعد تا مدت قریب به یک قرن تحت تسلط امرای آل بویه بود. در این زمان یکی از مهم ترین بنادر خلیج فارس «سیراف» بود و کشتی های تجارتی چین به این بندر رفت و آمد می کرد.
عمان و جزایر خلیج فارس بین سال های 456 تا 536هجری قمری به قلمرو سلاجقه کرمان پیوست. توران شاه بن قاورد از امرای این سلسله جزیره «کیش» را به جای «سیراف» مرکز تجارت خلیج فارس قرار داد و در نتیجه به تدریج امرای کیش صاحب نفوذ و قدرت شدند و غالبا بر سر تصرف جزایر خلیج با ملوک هرمز نزاع داشتند. اتابک ابوبکر سعد زنگی (623-658هجری)، در پنجمین سال زمامداری خود، به خلیج فارس لشکر کشید و عمان و بحرین و کیش و سواحل خلیج فارس را از حدود بصره تا سواحل هند تصرف کرد و در عصر حکومتش (626ق به بعد) بندر هرمز مهم ترین بندر تجارتی خلیج فارس شد. پرتغالی ها بعد از کشف راه دریای هندوستان برای اینکه ارتباط خود را با این نواحی زرخیز حفظ نمایند مصمم شدند تجارت بین بنادر سواحل اقیانوس هند را هم، که تا این تاریخ در دست مسلمین عربستان و اهالی سواحل خلیج فارس بود، تحت نظر خود قرار دهند. برای رسیدن به این هدف برخورد آنها با امرا و متنفذین محلی اجتناب ناپذیر بود.
در سال 911 هجری قمری(1505 میلادی) به فرمان دن مانوئل اول پادشاه پرتغال شخصی به نام دن فرانسیسکو و آل میدا را به حکومت مستعمرات پرتغال در هند منصوب کرد. وی در مدت ماموریت خود سعی می کرد در امور داخلی اقوامی که در سواحل اقیانوس هند و خلیج فارس سکونت داشتند، مداخله نکند و تمام جدیت وی صرف حفظ مناسبات تجاری و روابط تجاری و روابط دوستانه با اقوام مذکور شد. ولیکن جانشین او آلفونسو دو آلبو کرک در صدد برآمد دولتی قوی تحت سرپرستی دولت پرتغال در سواحل اقیانوس هند تشکیل دهد و برای عملی شدن این نقشه، «جزیره سقوط راه» را در سال 912 هجری (1506 م) تصرف کرد و از طریق دریای عمان به نزدیک مسقط رسید. در اینجا اشاره ای به موقعیت چند قرن گذشته خلیج فارس و تا قبل از سقوط مسقط توسط دولت پرتغال ضروری به نظر می رسد. قبلا تعداد زیادی از جزایر و بنادر ساحلی دریای عمان جزو قلمرو سلطان جزیره هرمز بود. در اوایل قرن هشتم هجری، بعد از خراب شدن بندر هرمز جزیره هرمز، که در سه فرسنگی بندر هرمز واقع شده بود، مورد توجه سلطان قرار گرفت. چندی نگذشت که این جزیره از اهمیت و اعتبار زیادی برخوردار شد و مرکز آن «بندر جرون» یکی از بنادر مهم و معتبر خلیج فارس گردید.
از اواخر قرن پنجم هجری جزیره هرمز تحت تصرف عده ای از سلاطین محلی عرب بود و غالبا خراج گذار امرای کرمان و اتابکان فارس بودند. بعد از آنکه هرمز جدید به وجود آمد یک نفر از همان سلسله قدیم سلاطین هرمز به سلطنت جزیره اختیار گردید. او در سال 720 هجری قمری(1320 میلادی) جزایر کیش و بحرین را هم ضمیمه متصرفات خود کرد. جانشینان وی به تدریج دامنه متصرفات خود را از مسقط تا بصره توسعه دادند. در همین زمان هرمز یکی از مهم ترین مراکز بازرگانی داد و ستد خلیج فارس گردید. همان طور که گفته شد «آلبوکرک» بعد از ویران کردن مسقط خود را به ساحل هرمز رسانید. در این ایام پادشاه هرمز نوجوانی دوازده ساله به نام سیف الدین بود که به کمک امرای خود به دفاع از هرمز پرداخت، ولی سرانجام مغلوب آلبوکرک گردید و چاره ای نداشت جز آن که تحت الحمایگی پرتغال را بپذیرد.
آلبوکرک بعد از غلبه بر سلطان هرمز در ساحل جزیره قلعه مستحکمی جهت اقامه پرتغالی ها بنا کرد. اگرچه، قبل از آمدن پرتغالی ها به جزیره هرمز، سلطان آن محل در اداره متصرفات خود مستقل بود لیکن بعد از تاسیس سلسله صفویه، زمامدار هرمز به شاه اسماعیل، موسس سلسله صفویه، خراج می داد و در حقیقت متصرفات وی قلمرو ایران محسوب می شد. همین که شاه اسماعیل اول، در سال 913 هجری قمری(1507 میلادی)، خراج سالانه هرمز را مطالبه کرد. سیف الدوله به آلبوکرک مراجعه کرد و از او چنین پاسخ شنید که هرمز به پادشاه پرتغال تعلق دارد و حاکم جزیره مکلف است خراج سالانه خود را برای کشور پرتغال ارسال دارد.
در سال 918 هجری قمری (1513میلادی) آلبو کرک به پرتغال احضار شد. وی در مراجعت خود به هند مطلع گردید که در غیبت او شیخ عدن سر به شورش برداشته و سلطان هرمز تحت الحمایگی شاه اسماعیل را پذیرفته است. آلبوکرک برادرزاده خود را مامور سرکوبی آنها کرد و چون وی از این ماموریت نتیجه ای نگرفت به بندر «گوآ» پایتخت هند –پرتغال بازگشت وآلبوکرک راازجریان امرآگاه کرد.
آلبوکرک در اوایل سال 921 هجری قمری به طرف هرمز حرکت کرد و آنجا را تصرف کرد. در همین زمان از جانب شاه اسماعیل سفیری نزد وی آمد و سرانجام برای قطع دعاوی بین فرستاده شاه اسماعیل و آلبوکرک معاهده ای بسته شد و به موجب آن جزیره هرمز خراج گذار پرتغال شد و در مقابل پرتغالی ها متعهد شدند که با ایرانی ها علیه عثمانی ها متحد باشند. با وجود این معاهده، پرتغالی ها در سال 926 هجری قمری بحرین، یعنی ساحل «الحسا» و جزایر مجاور آن را از تصرف شاه اسماعیل خارج کردند. شاه اسماعیل از طرفی به سبب گرفتاری های داخلی و از طرف دیگر به علت نداشتن کشتی نتوانست از تجاوزهای پرتغالی ها جلوگیری کند. وی حتی در انقلاب عظیمی که از سال 925 تا 928 هجری قمری در سرتاسر سواحل و جزایر خلیج فارس توسط ایرانی ها علیه پرتغالی ها به وجود آمده بود، هیچ گونه فعالیتی برای قطع ریشه تسلط آنها از خود نشان نداد.
در سال 1009 هجری قمری الله وردی خان ابتدا خوانین لار را که از هم دستان پرتغالی ها بودند، سرکوب کرد؛ آن گاه سپاهی را برای تسخیر بحرین مامور کرد. پرتغالی ها نیز در صدد دفاع از بحرین برآمدند. الله وردی خان برای کاستن فشار آنها بندر جرون را مورد تعرض قرار داد و با به کار بردن این تدبیر از استیلای مجدد پرتغالی ها بر بحرین جلوگیری کرد و این قسمت اولین نقطه ای از سواحل خلیج فارس بود که پس از یک قرن، از تسلط پرتغالی ها خارج شد و ضمیمه قلمرو صفویه گردید.
هنگامی که در سال 941 هجری قمری (1534.م) عثمانی ها بغداد را تصرف کردند به تدریج در «احسا» و به ویژه در «قطیف» نفوذ پیدا کردند. پرتغالی ها، در این سال ها (اواسط قرن شانزدهم میلادی) که به علت بدرفتاری و اعمال ظلم و ستم خارج از اندازه به ساکنان سواحل خلیج فارس، دشمنان زیادی پیدا کرده بودند با رقابت دولت عثمانی روبه رو شدند. طولی نکشید که در اواخر این قرن کشورهای استعمارگر دیگر اروپا، از جمله انگلیس و هلند در صدد برآمدند به منابع سرشار کشورهای آسیایی دست یابند.
هنگامی که لشکریان به ظاهر شکست ناپذیر اسپانیا و پرتغال در سال 1588 میلادی در هم شکست، پای بازرگانان انگلیسی و هلندی در اقیانوس هند باز شد. در سال 1600 تا 1602 میلادی شرکت های انگلیسی و هلندی، هند شرقی بریتانیا و هند شرقی هلند تشکیل گردید. شعبه شرکت انگلیسی هند شرقی در «سورات» تشکیل شد. در این زمان شاه عباس، که قبلا حق تجارت را به طور کلی به مسیحیان اعطا کرده بود، طی فرمانی دست کارگزاران شرکت انگلیسی را برای تجارت در خلیج فارس باز گذاشت. در نتیجه شرکت مذکور فعالیت خود را برای فروش پارچه های پشمی در بندر جاسک گسترش داد.
متعاقبا کشتی های شرکت هند شرقی در سال 1030 هجری قمری (1620م) در بندر جاسک پرتغالی ها را به سختی شکست دادند. در همین زمان به فرمان شاه عباس، امام قلیخان با نمایندگان شرکت انگلیسی به مذاکره پرداخت تا از آنها برای حمله به جزیره قشم و پایان دادن به سلطه پرتغالی ها کمک بگیرد. نمایندگان شرکت نیز، در میناب با امام قلیخان عهدنامه ای بستند و قرار بر این شد که ایرانی ها از خشکی و انگلیسی ها از دریا به جزیره قشم و هرمز حمله کنند.
بعد از عقد قرارداد، امام قلیخان ابتدا به قشم حمله برد و آنجا را تصرف کرد. سپس قوای متحدین قلعه هرمز را محاصره و تصرف کردند و با فتح «هرمز» (1031 هجری، 1621 میلادی) مهم ترین پناهگاه پرتغالی ها در خلیج فارس، پس از یک قرن، از سلطه پرتغالی ها آزاد شد و پرچم ایران بر بالای قلعه جزیره به اهتزاز درآمد. ضمنا سلطه قدیم امرای هرمز، که از چند قرن پیش در هرمز قدیم (میناب فعلی) و هرمز جدید (جزیره فعلی هرمز) و سواحل عمان، گاهی استقلال داشتند و زمانی دیگر تحت فرمان حکومت ایران و چندی هم تحت حمایت پرتغال و اسپانیا به سر می بردند، برافتادند. از این زمان به بعد، هرچند جزیره هرمز به تصرف ایران درآمد، اما دیگر رونق بازرگانی سابق خود را بازنیافت.
شاه عباس بندرعباس را بندر تجارتی خلیج فارس قرار داد و انگلیس ها از جاسک به آن جا منتقل شدند. اما پرتغالی ها که بارها کوشیدند «جزیره هرمز» را پس بگیرند و توفیق نیافتند سرانجام در سال 1034 هجری قمری با شاه عباس صلح کردند و از کلیه متصرفات خود چشم پوشیدند. شاه عباس هم از آنجایی که مایل نبود از دوستی با دولت های پرتغال و اسپانیا صرف نظر کند –تادرصورت بروزدشمنی باانگلیس هاتنها نماند–به پرتغالیها اجازه داد در بحرین به صید مرواید مشغول شوند و در شمال شرقی بندر لنگه برای خود قلعه و دارالتجاره بنا کنند. به طور کلی در این موقع بنادر و جزایر خلیج فارس میدان فعالیت های تجارتی و اقتصادی ممالک مختلف اروپایی مانند انگلیس ها، هندی ها، فرانسوی ها و پرتغالی ها شده بود.
هلندی ها قبل از وقایع هرمز چندان توجهی به خلیج فارس و بنادر و جزایر آن نداشتند. آنها تنها به این علت که در هندوستان و جزایر هند شرقی با پرتغالی ها رقابت داشتند، در جنگ هرمز، چند فروند کشتی به کمک ایرانی ها و انگلیس ها فرستادند.
ولی از این تاریخ به بعد، شرکت هند شرقی هلند به تدریج در صحنه سیاست خلیج فارس وارد شد و طولی نکشید که برای انگلیس ها در خلیج فارس رقیب خطرناکی گردید و روزبه روز بر قدرت و نفوذش افزوده شد تا جایی که در سال 1036 هجری قمری (1626م.) موافقت شاه عباس اول را برای در اختیار گرفتن تجارت ابریشم جلب کرد.
در زمان سلطنت شاه عباس دوم(1077-1052 هجری قمری) تجار هلندی از وی خواستند حق آزادی تجارت در خلیج فارس را از انگلیس ها سلب کند و نظر به اینکه این خواسته مورد موافقت شاه عباس قرار نگرفت هلندی ها شدت عمل نشان دادند و جزیره قشم را تصرف کردند و شاه عباس دوم ناچار شد به آنها امتیازات بیشتری بدهد.
در زمان سلطنت شاه سلیمان(1106-1077 هجری قمری) هلندی ها جزایر و مواضعی را که تصرف کرده بودند، بعد از مدت یازده ماه، تخلیه کردند و در زمان سلطنت شاه سلطان حسین (1135-1106 هجری قمری)، به سبب توسعه نفوذ انگلیس ها، همه امتیازات خود را از دست دادند و حتی از معامله ابریشم با ایران نیز محروم شدند.
در دوره انحطاط سلسله صفویه تسلط ایران بر خلیج فارس ضعیف شد. مضافا به اینکه بعد از کوتاه شدن دست پرتغالی ها از خلیج فارس، «خوارج» صاحب قدرت و اهمیت شدند تا جایی که در دوران امامت سیف بن سلطان، که با شاه سلطان حسین معاصر بود، سلطه و تجاوز آنها سرتاسر اقیانوس هند را، از ساحل زنگبار تا هند غربی، دچار وحشت کرده بود. در اواخر امامت سیف بن سلطان، خوارج، بحرین را تصرف کردند و هرمز و کیش و قشم را ضمیمه عمان نمودند.
در این ایام شاه سلطان حسین برای دفع شر آنها از دولت های انگلیس، هلند و فرانسه یاری خواست ولی درخواست او مورد قبول واقع نگردید. به ناچار، وی از نایب السلطنه پرتغال که در «گوآ» اقامت داشت درخواست کمک کرد. پرتغالی ها هم، به کمک برخاستند و در سال 1131 هجری قمری در بندر کنگ خوارج را در هم شکستند. بعد از این رویداد، در عمان یک رشته جنگ های داخلی به وجود آمد و در این گیرودار اعراب تابع ایران به نام «هوله» بحرین را بعد از گذشت ده سال که در تصرف قبیله ای از خوارج بود، از آنها پس گرفتند.
بعد از انقراض سلسله صفوی، با روی کار آمدن نادر، موقعیت ایران در خلیج فارس تا حدی تثبیت شد. نادر در سال 1149 هجری قمری (1736 م.) بعد از پایان مراسم مجلس تاریخی دشت مغان، محمد تقی خان، بیگلربیگی فارس را مامور کرد تا بحرین را فتح کند.
محمدتقی خان نظر به اینکه کشتی در اختیار نداشت، با توسل به زور، هلندی ها را به نقل و انتقال سپاهیان خود واداشت و به این ترتیب عمان و مسقط را تصرف کرد.
احمدبن سعید بوسعیدی حاکم قلعه «صحار» که بر امام سیف شوریده بود، سر به اطاعت نهاد و به حکومت «صحار» منصوب شد. بعد از کشته شدن نادر حاکم مذکور از اوضاع و احوال آشفته آن روز ایران سوء استفاده کرد و بر مسقط و بیشتر نواحی عمان تسلط یافت و همچنان جانشینان او عمان را تاکنون در تصرف خود دارند.
انگلیس ها در زمان سلطنت نادر در جهت مخالفت بودند. از جمله در این لشکرکشی ها به دولت ایران کمکی نکردند و برعکس، در دفاع از بصره حامی دولت عثمانی نیز شدند. به همین سبب نادر نسبت به آنها متغیر شد و برای مقابله، ابتدا در صدد برآمد خود را در خلیج فارس به کشتی های جنگی تجهیز کند. از این رو دستور داد تا در بندر بوشهر کشتی بسازند و چوب موردنیاز را از جنگل های مازندران تامین و به ساحل خلیج فارس حمل کنند. ولیکن این اقدام نتیجه مطلوبی در بر نداشت.
در زمان نادر امتیازات شرکت هند شرقی بریتانیا تجدید شد. ولی از یک طرف به علت هرج و مرجی که در سال 1160 هجری قمری در ایران، بعد از قتل نادر، به وجود آمد و از طرف دیگر بروز جنگ هفت ساله بین فرانسه و انگلیس بر سر تسلط بر هندوستان (1756-1763میلادی) باعث شد فعالیت شرکت هند شرقی انگلستان با مشکلاتی مواجه گردد.
در زمان سلطنت کریم خان (1163-1193 هجری قمری) نیز، تحولات زیادی در اوضاع خلیج فارس به وقوع پیوست. مقارن این ایام تجارت بحری خلیج فارس در دست هلندی ها و انگلیسی ها بود. فرانسوی ها هم که در این زمان با انگلیس ها درگیری رقابت داشتند، در خلیج فارس نیز مزاحم دشمنان خود می شدند و حتی یک بار در محرم سال 1173 هجری قمری، با چهار فروند کشتی جنگی به بندرعباس آمدند و مراکز بازرگانی انگلیس ها را گلوله باران کردند. چهار سال بعد از این واقعه انگلیس ها مرکز بازرگانی خود را به بندر بصره که آن زمان به امپراتوری عثمانی تعلق داشت، منتقل کردند. هلندی ها هم مراکز بازرگانی خود را از خلیج فارس به خاک عثمانی بردند.
در نتیجه بروز این حوادث لطمه شدیدی به تجارت ایران وارد شد. کریم خان که علاقه زیادی به پیشرفت بازرگانی ایران داشت، در سال 1177 هجری قمری انگلیس ها را به بندر بوشهر برگرداند و به آنها امتیازی داد، به طوری که عملا صادرات و واردات از راه بوشهر را در انحصار خود گرفتند و تا سال 1183 هجری قمری در همین بندر به توسعه تجارت اشتغال داشتند. در این تاریخ باز هم به علت تعدیات شیوخ عرب و نداشتن امنیت، ناچار بوشهر را رها کردند و رهسپار بصره شدند.
در سال 1167 هجری قمری (1753 م) کنیپ هاوزن رییس تجارتخانه هلندی جزیره خارک را تصرف کرد و در آنجا قلعه نظامی بنا نمود و آن جزیره را مرکز صید و تجارت مروارید قرار داد. چندی نگذشت شیخ بندر ریگ یعنی «میر مهنا» بر «صادق خان» والی فارس شورش کرد و چون نتوانست در مقابل سپاهیان صادق خان مقاومت کند به جزیره خارک حمله برد و آنجا را از هلندی ها گرفت(179 ق) و سپس به راهزنی در دریا پرداخت. کریم خان برادر مادری خود «زکی خان» را مامور سرکوبی وی کرد. میرمهنا به بصره گریخت و در آنجا کشته شد و جزایر خارک و خارکو به تصرف کریم خان درآمد.
با انتقال مجدد مرکز تجارتی انگلیس ها به بصره، کریم خان مصمم شد آنجا را تصرف کند، تا هم بصره را از اعتبار تجاری آن بیندازد و هم انگلیس ها را مرعوب نماید. صادق خان در اجرای این تصمیم و مداخله در خاک عراق، سوء رفتار عثمانی ها را نسبت به زوار ایرانی بهانه قرار داد و حمله کرد و سرانجام بصره را در سال 1190 هجری قمری به تصرف درآورد.
بعد از درگذشت کریم خان، اختلافات شدیدی که بین جانشینان او بر سر تصرف تاج و تخت به وجود آمد، نفوذ دولت ایران را در خلیج فارس و سواحل آن بسیار کاهش داد. مضافا به این که مقارن این ایام «وهابیه» هم از موقعیت استفاده کرد؛ از جمله محمدبن خلیفه در سال 1193 هجری قمری بحرین را به تصرف خود در آورد.
در اواخر سلسله زندیه اغلب بنادر و سواحل خلیج فارس تحت نفوذ «قواسم» بود. در سال 1209 هجری قمری سلطان احمدبن احمد هم پس از تثبیت موقعیت خود در عمان، بنادر چاه بهار، جاسک، گواتر، بندرعباس و جزایر قشم و هرمز را تصرف کرد و برای تحکیم موقعیت خود در نقاط مذکور فرمانی از آغا محمد خان قاجار گرفت، حاکی از این که بندرعباس و جزایر قشم و هرمز به مدت 75 سال در اجاره او و فرزندانش باشد.
تا قرن نوزدهم میلادی فعالیت های شرکت هند شرقی بریتانیا تنها جنبه تجاری داشت ولیکن از این پس با حمایت دولت انگلستان این فعالیت ها جنبه نظامی و سیاسی نیز پیدا کرد.
دریا زنی و برده فروشی در این قرن بهانه ای شد تا انگلستان در خلیج فارس دخالت کند با روسیه و فرانسه به رقابت های سیاسی پردازد.در نتیجه، صدمات زیادی به ایران وارد شد و بسیاری از حقوق حقه ایران پایمال شد.
دریازنی در خلیج فارس سابقه ای طولانی دارد و مراکز مهم آن در شیخ نشین های سواحل عربستان مستقر بود.
بعد از کشته شدن نادر، «قواسم» بر فعالیت دریازنی خود افزودند و ناحیه ای را که به سواحل «متصالح» یا «دریازنان» معروف بود، تصرف کردند و بندر بوشهر در معرض تهدید آنها قرار گرفت.
فتحعلی شاه قاجار برای جلوگیری از تجاوزهای «قواسم و اعراب عتوبی» در دوازدهم ذی حجه سال 1229 هجری قمری مطابق بیست و پنجم نوامبر سال 1814 میلادی پیمانی شامل یازده فصل، با دولت انگلستان منعقد کرد که متاسفانه باید آن را از بدترین معاهدات در تاریخ ایران دانست.
زیرا به موجب مفاد آن ایران در حقیقت از لحاظ ارتباط سیاسی، به طور دربست تحت نظر دولت انگلستان قرار می گرفت. خلاصه تعهدات انگلستان به شرح زیر بود:
1 - سالی یک صد و پنجاه هزار لیره به فتحعلی شاه بپردازد، به شرط این که این مبلغ با نظارت نماینده آن دولت فقط برای نگهداری سپاه در سرحدات شمالی ایران صرف شود.
2 - در امور داخلی افغانستان به هیچ وجه مداخله نکند.
3 - از کمک و معاونت به سرکشان و شاهزادگانی که علیه تاج و تخت پادشاه قاجار قیام کنند، خودداری نماید.
4 - اگر ایران به کمک نیروی دریایی انگلیس در خلیج فارس احتیاج داشته باشد به او (ایران) کمک کند مشروط بر این که این امداد عملا برای آن دولت (انگلستان) میسر باشد.
5 - اگر دولت دیگری به خاک ایران تعرض کند، حتی المقدور از کمک مساعدت با ایران خودداری نکند.
سرانجام قواسم مقهور شدند و شیوخ سواحل دریازنان در سال 1235 هجری قمری با انگلستان پیمانی مبنی بر ترک دریازنی امضا کردند.
در اواخر قرن نوزدهم میلادی خرید و فروش سلاح در خلیج فارس جانشین برده فروشی شد و بوشهر و مسقط از مراکز مهم فروش آن بودند.
دولت ایران که خطر مسلح شدن ایلات و عشایر را احساس کرده بود با کمک انگلستان به اقدامات شدیدی مبادرت کرد.
با این همه قاچاق سلاح ریشه کن نشد و تنها مراکز فروش از مسقط به بندرگاه های کوچک مکران منتقل گردید.
انگلستان بعد از این که از توجه دولت روسیه به خلیج فارس و از توجه دولت آلمان به کویت مطلع گردید برای تثبیت موقعیت خود عهدنامه ای با شیخ مبارک، شیخ کویت منعقد کرد (1899م.) و اگرچه کویت تا اکتبر سال 1914 میلادی تابع دولت عثمانی بود لیکن طبق مفاد پیمان مذکور این کشور (کویت) تحت الحمایه انگلستان قرار گرفت.
در اوایل قرن بیستم به موجب مفاد قرارداد 1907 میلادی که بین دولت های روسیه و انگلستان منعقد شد، انگلستان نقشه روسیه را برای نفوذ در خلیج فارس نقش بر آب کرد.
با پیدایش نفت در مسجد سلیمان، خلیج فارس، سواحل، بنادر و جزایر این منطقه بیش از پیش مورد توجه انگلستان قرار گرفت.
دولت آلمان نیز برای راه یافتن به خلیج فارس امتیاز تاسیس راه آهن از آناتولی تا بغداد و بصره را از دولت عثمانی به خود اختصاص داد (1903م.). از طرف دیگر، طبق پیمانی که در سال 1913 میلادی بین دولت های عثمانی و انگلستان بسته شد، به موجب مفاد آن، انگلستان حق نظارت بر تاسیس راه آهن در جنوب بصره را به دست آورد.
گذشته از این، دولت عثمانی خودمختاری کویت و پیمان های منعقد شده بین انگلستان و شیوخ خلیج فارس را به رسمیت شناخت و همچنین از دعاوی خود نسبت به قطر و بحرین و مسقط صرف نظر کرد.
در نتیجه تسلط عثمانی تنها به نواحی جنوب نجد شبه جزیره عربستان محدود شد. در سال 1913 میلادی عبدالعزیزبن سعود ترک ها را از «احسا» بیرون کرد و در حقیقت بار دیگر نفوذ و قدرت وهابیان در خلیج فارس گسترش یافت.
در جنگ جهانی اول، دفاع از منافع انگلستان در خلیج فارس، متضمن دفاع از شیوخ دست نشانده و منابع نفتی جنوب ایران بود. نقض بی طرفی ایران در جنگ جهانی اول، دخالت های ناروای انگلستان در امور داخلی ایران و انعقاد قرارداد 1919 میلادی با وثوق الدوله، نخست وزیر وقت، تماما برای حفظ منافع آن دولت در ایران، به ویژه در سواحل خلیج فارس بود. در جنگ جهانی دوم نیز، نقش خلیج فارس برای رسانیدن مهمات از طریق راه آهن سرتاسری به دولت روسیه بسیار تعیین کننده و به سود متفقین بود. با این همه دولت های انگلیس و روسیه شوروی به بی طرفی ایران توجه نکردند و از طریق خلیج فارس و جلفا یکی بعد از دیگری سرتاسر ایران را به اشغال خود درآوردند. آمریکا نیز در این جنگ برای اینکه از رقیبان و همرزمان خود عقب نماند، وارد میدان شد و موقعیت خود را در خلیج فارس و سرزمین های اطراف تثبیت کرد.
لینک دسترسی به این مطلب:
an-tejarat.com/News/Cat11/NewsN11321.html ir
این مطلب ازسایت Iran-tejarat.comدرآبان ماه 91دریافت شده است.
پیشینهی دریانوردی
پیشینهی دریانوردی در خلیج فارس به گذشتههای بسیار دور، دستکم دو هزار سال پیش از میلاد، می رسد. مردمان تمدنهای سومر، آکاد، عیلام، همواره بین میانرودان(بینالنهرین) و موهنجودارو در درهی سند، از این راه دریایی در رفت و آمد بودند. کاوشها و پژوهشهای چند دههی کنونی نشان داده است که فینیقیها، مردمانی آریایینژاد که در سرزمینهای ساحلی دریای مدیترانه(لبنان، بخشهایی از سوریه و فلسطین) زندگی میکردند، نخست در جزیرهها و سرزمینهای پیرامون خلیج فارس زندگی و دریانوردی میکردند. پس از روی کار آمدن هخامنشیان در ایران، داریوش اول برای کشف سرزمینهای تازه از دریانوردانی برجستهی ایرانی، فینیقی و ساترابهای یونانینشین امپراتوری پارس خواست که برای شناخت بیشتر آسیا و دیگر سرزمینها به دریانوردی بپردازند. به نظر میرسد در زمان همین پادشاه بود که شناخت ایرانیان از خلیج فارس بیشتر شد.
با این همه، کهنترین سند پیرامون دریانوردی در خلیج فارس به سدهی چهارم پیش از میلاد باز میگردد . در آن زمان، دریانوردی به نام نیارخوس به فرمان اسکندر مقدونی برای کاوش در سرزمینهای نه چندان شناخته به سفر دریایی پرداخت. او سفر خود را در یازدهمین سال فرمانروایی اسکندر آغاز کرد و از مصب رود سند به دهانهی تنگ هرمز و از آنجا به آبهای خلیج فارس رفت و سرانجام در ساحل رود کارون لنگر انداخت. او در این سفر از راهنمایی چند دریانورد ایرانی، از جمله بگیوس پسر فرناکه، هیدارس بلوچ و مازان قشمی بهرهمند بود و ماجرای سفر دریایی 146 روزهی خود را در سفرنامهای نوشت که اصل آن از بین رفته، اما چکیدهای از آن در کتاب یکی از تاریخنگاران سدهی نخست پیش از میلاد به عنوان لشکرکشی اسکندر، برجای مانده است. او هنگام دریانوردی در خلیج فارس با فانوسهای دریایی بزرگی روبهرو شده بودکه تا آن زمان مانند آن را ندیده بود و در سفرنامهی خود از آنها به عنوان یکی از شگفتیهای سفرش یاد کرده است.
در زمان ساسانیان، شاپور دوم(ذوالاکتاف) پس از تصرف همهی جزیرههای خلیجفارس برای جلوگیری از یورش عربهای بادیهنشین، جزیرههای بحرین را به صورت ساخلو ( پادگان نظامی) درآورد. پس از ورود عربهای مسلمان به ایران و شکست ساسانیان، سراسر خلیج جولانگاه بازرگانان مسلمان شد. اما پس از کاهش نفوذ خلیفههای عباسی، فرمانروایان آلبویه(سدهی چهارم هجری/دهم میلادی) بار دیگر عمان و بحرین را بخشی از ایران کردند. از آن پس، عمان و بحرین و جزیرههای پیرامون آن، تا نزدیک یک سده بخشی از ولایت فارس به شمار میآمد و دولت آلبویه فرمانروایانی را برای ادارهی این منطقهی دریایی به سیراف و کیش میفرستاد. این دو بندر از نظر بازرگانی به چنان اهمیتی رسیدند که کشتیهای چینی بری خرید و فروش کالا در آنجا پهلو میگرفتند .
خلیج فارس در زمان سلجوقیان نیز اهمیت زیادی داشت. البته، تورانشاه سلجوقی، از سلجوقیان کرمان، مرکز بازرگانی دریایی را از سیراف به کیش جابهجا کرد و آرام آرام از اهمیت سیراف کاسته و بر اهمیت کیش افزوده شد. اتابکان فارس(قرن هفتم هجری/سیزدهم میلادی) به فرمانروایی امیران کیش پایان دادند و جزیرهی هرمز را مرکز بازرگانی دریایی کردند. در آن دوران، اهمیت بازرگانی خلیج فارس به اندازهای بود که پیش از کشف دماغهی امیدنیک به کوشش واسکو دیگاما (Vasco de Gama) ، دریانورد پرتغالی، خرید و فروش ادویه و ابریشم و دیگر کالاهایی که برای بازارهای اروپایی اهمیت بسیاری داشت، از راه خلیجفارس به دجله و سپس از میانرودان و بادیه شام به بندرهای سوریه در ساحل شرقی مدیترانه، انجام میگرفت و بازرگانان ونیزی کالاها را از این بندرها به اروپا میبردند .
بیگانگان در خلیج فارس
شکلگیری دولت عثمانی و کشورگشاییهای عثمانیها به کاهش ارتباط اروپاییها با شرق انجامید، چرا که آنها با سیطره بر ساحل دریای سیاه، مدیترانه و تسلط بر مصر و حجاز، نفوذ زیادی بر این راه بازرگانی پیدا کردند و از این رو، اروپائیان از دسترسی آسان به کالاهای چینی و ایرانی محروم شدند و باید هزینهی زیادی میپرداختند. کشمکشهای بین ایرانیان و عثمانیها نیز بر ناامنی راهها افزوده بود. از این رو، پرتغالیها به فکر افتادند که با دور زدن آفریقا به خلیج فارس بیایند و کالاهای ایرانی و مروارید خلیجفارس را بخرند و آنها را برای فروش به هند ببرند. سپس، ادویه و کالاهای هندی را از راه بندر گوا در ساحل هند، خریداری کنند و با دور زدن دوبارهی آفریقا به اروپا ببرند. بنابراین، دریانورد پرتغالی به نام آلبوکرک (Albuquerque)در سال 1507 میلادی برای رسیدن به این هدف به جزیره ی هرمز وارد شد و آن جزیره از سال 1515 تا 1622 به اشغال پرتغالیها درآمد.
پرتغالیها طی سدههای 16 میلادی توانسته بودند سراسر خلیجفارس را زیر نفوذ خود درآورند و رفت و آمد کشتیها با اجازهی آنها و پرداخت حق گذر انجام میشد . در سالهای پایانی این سده، انگلیسیها و هلندیها نیز کوشیدند در این منطقه نفوذ پیدا کنند. با این همه، پرتغالیها همچنان نفوذ خود را داشتند و میکوشیدند بندر بصره را نیز در فرمان خود بگیرند. اما هنگامی که در سال 1587 میلادی شاه عباس صفوی در ایران به قدرت رسید، بر آن شد که پرتغالیها را از منطقهی خلیجفارس بیرون کند. از این رو، پس از آن که در 1621 میلادی خیالش از سوی عثمانیها تا اندازهی آسوده شد، برادران شرلی انگلیسی (سر رابرت شرلی و سر آنتونی شرلی) را به ایران دعوت کرد تا به کمک آنها پرتغالیها را شکست دهد. سرانجام، امامقلیخان، سردار ایرانی، توانست پرتغالیها را به کمک کشتیهای انگلیسی در 23 آوریل 1622، شکست دهد و پرچم پرتغال را، که بر فراز قلعه هرمز در اهتزاز بود، پایین آوردند .
با این همه، بیرون رفتن پرتغالیها راه را برای نفوذ انگلیس و هلند در خلیجفارس هموار کرد. هلندیها چند بنگاه بازرگانی در برخی بندرها و جزیرههای خلیجفارس برپا کردند و حتی رقیب بازرگانی انگلیسیها شدند. در آن زمان شرکت هند شرقی هلند نفوذ زیادی در جزیرههای اندونزی داشت و داد و ست ادویه را در انحصار خود گرفته بود. هلندیها در زمان شاه عباس دوم توانستند در صادر کردن ابریشم ایران حق مساوی با انگلیس دریافت کنند و در کشمکش با شاه سلیمان صفوی برای دریافت امتیازهای بیشتر، برخی جزیرهها و بندرهای ساحلی را تا 11 ماه در فرمان خود گرفتند.
در سالهای پایانی دوره صفوی، به سبب هرج و مرج پس از یورش افغانها به ایران، انگلیسیها از فرصت به وجود آمده بهره گرفتند و نمایندگان کمپانی هند شرقی بیش از پیش در منطقهی خلیج فارس نفوذ پیدا کردند. آنها آرامآرام برخی از شیخهای عرب را در جزیرهها و سرزمینهای ایران در منطقهی خلیج فارس به قدرت رساندند و از آنها در برابر ایران پشتیبانی کردن د. مهمترین آنها گروهی به نام خوارج عمان بود که بحرین را گرفتند و هرمز، کیش و قشم را بخشی از عمان کردند. شاه سلطان حسین صفوی از انگلیسیها، هلندیها و فرانسویها برای سرکوبی خوارج کمک خواست، اما نتیجه نگرفت و بهناچار از پرتغالیها کمک خواست. پرتغالیها در سال 1719 میلادی به خوارج یورش آوردند و آنها را شکست دادند. پس از آن، عمان به درگیریهای درونی دچار شد و قبیلهای از عربهای ایران به نام آلهوله، بحرین را که نزدیک 10 سال زیر فرمان خوارج بود، گرفتند.
با روی کار آمدن نادرشاه افشار و فروکش کردن هرج و مرجهای سالهای پایانی حکومت صفویان، فرصتی دیگر فراهم آمد که ایرانیان نفوذ خود را بر خلیج فارس بازیابند. سردار محمدتقیخان توانست بحرین و مسقط را تصرف کند و نادر با به آب انداختن 30 فروند کشتی در خلیجفارس تا اندازهای در ایجاد نیروی دریایی در آبهای جنوب ایران کوشید. اما آن نیرو نتوانست در برابر نیروی دریایی انگلیس چندان پیروز باشد. پس از کشته شدن نادر و هرج و مرج دوباره در ایران، استعمارگران توانستند فعالیتهای ضدایرانی خود را از سر گیرند. از جمله، در سال 1167 هجری نیپهوزن ( Kniphavsen ) نمایندهی کمپانی هلندی، جزیرهی خارک را اشغال کرد.
فرمانروایی کریمخان زند با اوج کشمکشهای فرانسه و انگلیس بر سر هندوستان همراه بود. فرانسویها در سال 1759 میلادی به بندر عباس یورش آوردند و مرکز بازرگانی انگلیسیها را در آن شهر نابود کردند. انگلیسیها مرکز بازرگانی خود را به بصره، که در فرمان عثمانیها بود، جابهجا کردند و چون هلندیها نیز مرکز بازرگانی خود را در بوشهر بسته بودند، زیان بسیاری به بازرگانی ایران وارد شد. در همان زمان، شیخ بندر ریگ به نام میرمهدا، که دیر زمانی خود را رعیت و فرمانب ر دار دولت ایران میدانست، از هرج و مرج در ایران و رقابت هلند و انگلیس بهربرداری کرد و علیه صادقخان، والی فارس و برادر کریمخان شورش کرد. اما صادقخان توانست آشوب میرمهدا را سرکوب کند. میرمهدا پیش از از آن که به بیرون فرار کند، همهی سپاهیان و بازرگانان هلندی را کشت و به این ترتیب به تسلط هلندیها بر خلیجفارس پایان داد. کریمخان زند، میرمهدا را که به دریازنی روی آورده بود، توسط زکیخان تعقیب کرد و سرانجام میرمهدا در بصره کشته شد. با تصرف بصره توسط صادقخان ، برادر کریمخان ، تسلط ایران بر دهانهی خلیج کامل شد.
شیخنشینهای خلیج فارس
با مرگ کریم خان زند و فرارسیدن سومین هرج و مرج در ایران که با درگیریهای آقامحمدخان قاجار با روسیه در گرجستان همراه شد، انگلستان وضعیت خود را در خلیج پایدارتر کرد. انگلستان به بهانهی مبارزه با بردهفروشی و دریازنی امیران شارجه و رأسالخیمه را، که به قواسم یا جواسم مشهور بودند، طی جنگهایی(1819-1808) به تسلیم شدن واداشت. سرانجام، جواسم در 22 دسامبر 1819، پرچم سفید تسلیم را برافراشتند و خود را تحتالحمایه(در پشتیبانی) بریتانیا قرار دادند. در آن زمان، فتحعلیشاه پادشاه ایران بود و بیلیاقتی او سبب شد که استعمار بریتانیا بتواند به همه هدفهای استعماری خود برسد.
با آنکه حاکمان بحرین و دیگر شیوخ خود را خراجگزار ایران میدانستند و حاکمان فارس علاوه بر فرمانروایی بر ایالت فارس خود را حاکم همهی جزیرههای خلیجفارس میدانستند، دولت انگلیس با بستن قرارداد با حاکمان ساحل جنوبی، آنها را متعهد کرد که بدون اجازهی انگلستان با هیچ دولتی ارتباط سیاسی برقرار نکنند. با بستن قرارداد سری 1903 بین روس و انگلیس و کشف نفت در مسجد سلیمان و دیگر جاهای خلیجفارس انگلستان یک نیروی دریایی نیرومند در آبهای خلیجفارس و دریای عمان مستقر کرد.
با آغاز جنگ اول جهانی کشتیهای نفتکش انگلیسی همواره حامل نفت به اروپا و آمریکا بودند. پس از پایان جنگ اول و دوم جهانی به علت آن که ملتهای آسیایی و آفریقایی از خواب بیدار شده و نهضتهای ضد استعماری خود را آغاز کرده بودند، انگلستان بر آن شد که خطمشی استعماری به شیوهی گذشته و اشغال خلیجفارس را رها سازد و پس از انعقاد قراردادهای دو جانبه با هر یک از شیخهای منطقه، آنجا را ترک کند. انگلستان در سال 1930 کوشید حکومت یکپارچهای از کویت، عدن و دیگر شیخنشینها تشکیل دهد، ولی وجود اختلاف بین رهبران این سرزمینها از یک سو و مخالفت جدی رهبران سعودی با تشکیل این فدراسیون، برنامهریزی انگلستان را به دشواری انداخت.
پس از قیام مردم ایران و ملی شدن صنعت نفت، انگلستان برای جلوگیری از تکرار چنین نهضتی در سواحل نفتخیز جنوبی، تصمیم گرفت که در 1925 میلادی، فدراسیونی از امارات عربی تشکیل داده وحتی در نظر داشت که امیرعبدال، ولیعهد عراق، را به ریاست این فدراسیون منصوب کند. ولی دشمنی خاندان صعودی با خاندان هاشمی عراق سبب شد که بار دیگر بریتانیا از این کار منصرف شود. در 16 ژانویه 1968 میلادی، هارولد ویلسن، نخستوزیر آن زمان انگلیس، اعلام کرد که انگلستان تصمیم دارد که تا سال 1971 همهی نیروهای خود را از شرق سوئز بیرون ببرد. در پی این تصمیم بود که انگلستان ضمن تماس با شیوخ ابوظبی، دبی، شارجه، عمان، امالقوین، فجیره و رأسالخیمه، زمینه را برای زمان پس از بیرون رفتن خود از این منطقه فراهم ساخت و آنها را ترغیب به اتحاد با یکدیگر کرد.
سرانجام، در 19 ژانویه 1968 میلادی امارات دبی و ابوظبی اعلام کردند که برای مشارکت در بنیان سیاست خارجی و دفاع و امنیت و آموزش و بهداشت و تابعیت واحد با یکدیگر متحد خواهند شد. به دنبال این اعلامیه شیوخ دیگر نیز علاقه خود را به شرکت در این اتحادیه اعلام کردند. در دوم دسامبر 1971 حکمرانان شش امیرنشین به شرح زیر در امارات دبی گردهم آمدند و با امضای پیماننامهای امارات متحده عربی را تشکیل دادند:
1. شیخ زایدبن سلطان آل نهیان، امیر ابوظبی
2. شیخ راشدبن سعید آل مکتوم، امیر دوبی
3. شیخ خالدبن محمدالقاسمی، امیر شارجه
4. شیخ احمدبن حمیدالنعیمی، حاکم عجمان
5. شیخ احمدبن راشدالمعلا، حاکم امالقوین
6. شیخ محمدبن محمدالشرقی، حاکم فجیره
پس از زمان اندکی، با پیوستن شیخ صفربنمحمدالقاسمی، حاکم رأسالخیمه، به آن پیمان، شمار امیرنشینهای این اتحادیه به هفت امیرنشین افزایش یافت. اما امیر قطر که در نظر داشت پس از بیرون رفتن نیروهای انگلیس از آن سرزمین بهاتحادیهیاماراتمتحدهیعربیبپیوندد،از نظر خود برگشت و این سرزمین از سال 1971 به صورت کشوری مستقل درآمد. درهمین سال،بحرین،که ازدوران باستان بخشی ازخاک ایران به شمارمیآمد،باپشتیبانی دولت انگلستان ازایران جداشدوبه صورت کشوری مستقل درآمد.
منبع:
1. دهخدا، علیاکبر. لغتنامه(واژهی خلیج فارس)، انتشارات دانشگاه تهران، 1377
2. مصاحب، غلامحسین. دایرهالمعارف فارسی(مقالهی خلیج فارس). انتشارات فرانکلین، 1345
3. ویلسون، سرآرنولد. خلیج فارس. ترجمهی محمد سعیدی. انتشارات علمی و فرهنگی، 1366
4. اقتداری، احمد. خلیج فارس. شرکت سهامی کتابهای جیبی، 1356
5. اقبال، عباس. تاریخ اکتشافات جغرافیایی و علم جغرافیا. شرکت مطبوعات، 1317
6. تکمیلهمایون، ناصر. خلیج فارس. دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1381
1. Children,s Encyclopedia Britanica. 1995
2. Encyclopedia Americana. 1998
3. Compton,s Encyclopedia. 1995
لینک مرتبط با این موضوع:
http://www.jazirehdanesh.com/page.php?slct_pg_id=533&sid=19&slc_lang=fa
این مطلب بخشی ازمطلب سایت Daneshnameh.jazirehdanesh.comاست که درمهرماه 91دریافت شده است.
آشنایی با جزایر ایرانی خلیج فارس
سفر > ایرانگردی- همشهریآنلاین:
خلیج همیشه فارس ما حدود 30 جزیره مسکونی و غیر مسکونی ایرانی را در خود جای داده است.جزایرایرانی خلیج
فارس در نزدیکی سه استان خوزستان، بوشهر و هرمزگان قرار دارند و به شرح زیر هستند:
جزایر استان خوزستان
جزیره مینو
این جزیره در گذشته صلبوخ نام داشته وبین آبادان وخرمشهرواقع شده ودوشاخه اروندرود آن رافرا می گیرد.مینوشهر شهری کوچک است که در آن قرار گرفته است و دارای جمعیتی حدود 12 هزار نفر است و بیشتر کاربرد تفریحی برای مردم دو شهر آبادان و خرمشهر دارد. ۴۵درصد آنها به کشاورزی میپردازند ولی در کنار آن پرورش دام نیز در مینو جایگاه خاصی دارد.
در جزیره مینو پنج نهر جریان دارد که دو تای آنها از رودخانه جرف و سه تای دیگر از اروندرود منشعب میشود.
جزیره مینو از معدود نقاطی از جهان است که در آن سیستم آبیاری بصورت طبیعی و با جزر و مد آب انجام میشود و نیازی به وسایل مکانیکی و تلمبه آب ندارد
نخل های بی شمار این جزیره اکوسیستم مناسبی برای زیست پرندگان مهاجروهمچنین نیزارهای انبوه و رازآلود آن پناهگاه حیوانات وحشی از جمله گراز است..
جزیره خور موسی
«خور» محدوده نیمه بسته آب مرتبط با دریای آزاد است که در درون آن آب دریا به مقدار قابل توجهی توسط آب رودخانه یا آب شیرین رقیق می شود.
خور موسی کانال طویل و عمیقی است که از خلیج فارس منشعب شده و به دلیل ویژگیهای خاص خود در منطقه از موقعیت ممتازی برخوردار است. این منطقه با اکوسیستمی منحصر به فرد، در ساحل شمالی خلیج فارس و جنوب استان خوزستان واقع است. پهنای دهانه آن ۳۷ تا۴۰ کیلومتر و طول آن از دهانه تا بندر امام خمینی ۹۰کیلومتر و تا بندر ماهشهر ۱۲۰ کیلومتر است..
خور موسی با متوسط عمق عمق ۲۰ تا ۵۰ متر زیستگاه بسیاری ازپرندگان نادرازجمله گیلانشاه خالدارومکان تخمریزی بسیاری ازماهیان خلیج فارس بخصوص میگواست.
آلودگی ناشی از اکتشاف و استخراج نفت و تردد نفتکش ها، حوادث و سوانح مربوط به سکوهای نفتی، رفت و آمد کشتیها، منابع و صنایع مستقر در خشکی باعث شده اطراف این جزیره از آلودهترین نقاط خلیج فارس به حساب بیاید.
جزیره بونه
تلفظ قدیمیتر نام این جزیره غیرمسکونی استان خوزستان بُنّه است. جزیره بونه به همراه دو جزیره کوچک دیگر به نامهای دارا و قبرناخدا در منتهیالیه شمال غربی خلیج فارس در دهانه خورموسی دراستان خوزستان واقع شدهاست.فاصله هوایی این جزیره از دو شهر هندیجان و بندرماهشهر تقریباً یکی است. از پرندگان این جزیره میتوان به سلیم خرچنگخور اشاره کرد. این جزیره محل تخمگذاری پرستوهای دریایی نیز هست.
نادری کازرونی در کتاب جغرافیای بنادر خلیج فارس در مورد بونه مینویسد: "در میانه خارکو وبصره دو جزیره واقع است یکی از آن دیره نام دارد و ثانی بنه و جزیره دیره بیآب و غیرمسکون وجزیره بنه آب گوارایی دارد و بهعلت خرابی اطراف آن دو جزیره مذکور، بهغیر از معلمان خارکی عبور سایر اهل دریا به آن دو جزیره دشوار است زیرا که بیم شکستن سفائن درحوالی آن جزایر ناهنجار است و مسافت میان جزیره، بُنّه و دیره وخارک و خارکو چهار زام است که هر زام چهار فرسنگ باشد."
جزیره دارا
جزیره دارا در دهانه خور موسی قرار دارد. این جزیره غیر مسکونی و زیبا محل تخمگذاری پرستوهای دریایی است.
جزیره قبر ناخدا
جزیره قبر ناخدا به مانند جزیره دارا غیر مسکونی بوده ومحل تخم گذاری پرستوهای دریایی است.
جزایر استان بوشهر
جزیره خارک
خارک جزیرهای است مرجانی با تاریخی پر از فراز و نشیب. این جزیره در حدود ۵۷ کیلومترى شمال غرب بوشهر و ۳۰ کیلومترى بندر ریگ واقع شده است. طول جزیره (شمالى - جنوبى) حدود ۸ کیلومتر و قسمت پهن تر آن در شمالبه عرض حدود ۴ کیلومتر است.
در این جزیره یکی از مهمترین پایانههای صادرات نفت ایران بنا شده است. جزیره خارک برای ایجاد لنگرگاهها، با مزایای طبیعی و سواحل عمیق آن، برای پهلو گرفتن نفتکشهای اقیانوسپیما بسیار مناسب است، به ویژه که قشر سنگی چون پشتهای که سطح جزیره را پوشانده، در وسط جزیره به بلندی 60 مترمیرسد و این بلندیها موجب میشوند بندرگاههای شرقی خارک را در مقابل شدت جریان باد که در جهت شمال غربی و جنوب شرقی میوزند، محفوظ نگاه دارند.
اگرکارشناسان، اکنون این جزیره را به عنوان مرکز تأسیسات عظیم صدور نفت برگزیدهاند، دریانوردانِ خلیج فارس نیز در ادوار گذشته از آن برای پهلو گرفتن کشتیها استفاده میکردند.رومن گیرشمن باستان شناس مشهور فرانسوی که در تاریخ ایران باستان مطالعات و تحقیقات عمیقی دارد، در سال 1337 شمسی بنابه دعوت کنسرسیوم نفت ایران به دیدن جزیره خارک آمد.
کنسرسیوم نفت ایران پس از مطالعات بسیار، جزیره خارک را به دلیل داشتن سواحل عمیق بهترین مکان برای پهلوگیری نفتکشهای بزرگ نفتی و ساخت تاسیسات عظیم نفت تشخیص داده بودند و چون ساخت این تاسیسات ممکن بود به آثار باستانی جزیره خارک که تا آن زمان هنوز مطالعاتی روی آنها صورت نگرفته بود، صدمه ای وارد کند، لذا طی نامهای از اداره کل باستان شناسی وقت درخواستی برای مطالعه و کاوشهای باستانی کردند.
از آنجایی که اکثر کاوش های آن زمان توسط فرانسوی ها انجام میشدلذاهیأت باستانشناسی فرانسه به سرپرستی رومن گیرشمن جهت این بررسی وکاوش هاانتخاب شد.پروفسور گیرشمن در سال 1958 بازدیدی از جزیره به عمل آورد که نتیجه آن یک سلسله کاوش های باستان شناسی بود که در بهار سالهای 1959 و 1960 توسط او و هیئت همراهش انجام گرفت. نتیجه کاوش های صورت گرفته، کشف آثار باستانی بود که بعدها بصورت کتابی با عنوان "جزیره خارک" به چاپ رسید.
این کتاب که متن اصلی آن به زبان فرانسه بود نخستین بار در سال 1339 شمسی توسط شرکت ملی نفت ایران به سه زبان فارسی، فرانسه و انگلیسی انتشار یافت. همچنین گیرشمن در سال 1342 در سمیناری با عنوان "خلیج فارس" نتیجه کاوش های بعمل آمده در جزیره خارک را بازگو کرد.
از آثار کشف شده در کاوش های جزیره خارک که از دورترین ایام تاریخ خصوصا از زمان ساسانیان، پارت ها و دوره اسلام بجای مانده می توان به گور دخمه های پالمیران، معبد نپتون، آتشکده زرتشتیان، کلیسا و دیر نسطوریان، قبرهای سنگی و قبرهای ستودان و آرامگاه "میر محمد" منسوب به محمد حنفیه را نام برد.
جزیره خارک با آثار تاریخى با ارزشى که دارد مىتواند به عنوان یک جاذبه گردشگرى در استان بوشهر مطرح شود. هر چند وجود تأسیسات نفتى مانع از عبور و مرور هر بازدید کنندهاى به جزیره است و در حال حاضر تنها افرادى مىتوانند در جزیره عبور و مرور کنند که یا ساکن جزیره خارک بوده یا موفق به دریافت مجوز از فرماندارى استان بوشهر شوند.
جزیره خارک تنها زیستگاه مطمئن آهوان دراستان بوشهر است اما فعالیت واحدهاى صنعتى در جزیره خارک و شکار آهوان توسط افراد سودجو که عموماً توسط ا فراد شاغل دراین واحدها هستند، باعث انقراض نسل آنها میشود.
جزیره خارکو
در فاصله ۵ کیلومتری شمال شرق جزیره خارک جزیره کوچکی وجود دارد که به آن خارکو میگویند. این جزیره دارای تعدادی تأسیسات به جای مانده از حضور نظامیان کشور در سالهای جنگ ایران و عراق از جمله اسکله و ساختمانهای انبار که امروزه محل مناسبی جهت رشد پرندگان در این جزیره شده است.
این جزیره همچنین زمانی محل استقرار نظامیان انگلیسی جهت تسخیر خارک بود و پیش از آن نیز میر مهنا برای حمله به هلندیان در خارک از خارکو نیروهای خود را به سمت خارک گسیل داشتهاست.
جزیره عباسک
نام پیشین این جزیره "شاه زنگی" بوده است. به تازگی برای این جزیره غیرمسکونی طرحی برای ایجادیک دهکده گردشگری دردست تهیه است..
این جزیره بین بندر بوشهر و شبه جزیره شیف قرار دارد و به دلیل نزدیکی به خشکی از نظر توریستی بسیار اهمیت دارد. بافت زمین و جنس خاک آن برای کشاورزی مناسب نیست و بیشتر زمین آن ماسهای است.
جزیره میر مهنا
جزیره میر مُهَنّا از جزیرههای غیرمسکونی ایران در خلیج فارس است. انگور و انجیر این جزیره از قدیم معروف بوده است.درخت کُنار بزرگ و تناوری به نام کُنار میر مهنا در این جزیره وجود دارد و گنبدی موسوم به قدمگاه امیرالمؤمنین نیز در این جزیره قرار دارد.
این جزیره به نام یکی از راهزنان محلی که به کریم خان زند و هلندیان حمله میکرد یعنی میر مهنا نامگذاری شدهاست.
جزیره فارسی
این جزیره نیز فاقد سکنه است و به دلیل وجود ایستگاه هواشناسی از اهمیت ویژهای برخوردار ایست. ایستگاه هواشناسی جزیره فارسی اطلاعات هواشناسی را به تمام شرکتهای کشتیرانی میرساند.
جزیره تهمادو
نام دیگر جزیره غیر مسکونی تهمادو، جبرین است.
جزیره نخیلو
این جزیره نیز غیر مسکونی است و در حال حاضر بیش از هر چیز محل زیست لاک پشتان خلیج فارس است.
جزیره گُرم
گُرم از جزیرههای غیر مسکونی استان بوشهر است که به دلیل وجود انبوه درختان جنگلی موسوم به گُرم به همین نام مشهورشده است.
جزایر استان هرمزگان
جزیره لاوان
نام دیگر این جزیره شیخ شعیب است . جمعیت آن در حدود ۲۵۰۰ نفر است که بیشتر آنان از نژاد عرباند. بیشتر ساکنان جزیره لاوان از اهل سنت ، شاخه شافعی و از پیروان امام محمد ادریس شافعی هستند. آنها به زبان عربی و فارسی تکلم میکنند.
این جزیره از شمال شرقی به بندر مقام، از شرق به جزیره شتور و از جنوب به حوزه های نفتی رسالت، رشادت و سلمان محدود میشود. وسعت این جزیره 76 کیلومتر مربع است و پس از قشم و کیش بزرگ ترین جزیره ایران در آب های خلیج فارس است.فاصله این جزیره تا بندر لنگه 91 و تا بندرعباس حدود 198 مایل دریایی است. جزیره لاوان دور ترین جزیره نسبت به مرکز استان هرمزگان است.
آب و هوای آن گرم و مرطوب و دمای آن در تابستان به حدود پنجاه درجه سانتی گراد میرسد و رطوبت هوای آن نیز بسیار زیاد است. ذخایر نفتی آب های نزدیک جزیره لاوان بسیار قابل توجه است.
در حال حاضر صنایع جزیره منحصر به تأسیسات نفتی است که با نام «مجتمع پالایشی لاوان» فعالیت دارد
یکی ازشگفتیهای این جزیره وجود کندو های عسل در کنار تأسیسات نفتی و مخازن آنها است که عسل آنها به رنگ سبز تیره است و بوی نفت میدهد، اما طعم آن مشابه عسلهای معمولی است. اهالی جزیره در فصل معینی از سال به صید مروارید میپردازند و تنها کالای صادراتی جزیره، مروارید آن است. این جزیره یک بندرگاه مناسب برای صدور فرآورده های نفتی و یک اسکله فلزی جهت حمل و نقل دریایی دارد.
جزیره شتور
جزیره شِتوَر یا شیدوَر به تعداد زیاد مار سمی سیاهرنگ و کوچک معذوف است که معمولاٌزیرشن مخفی میشوند. بهاینجزیرهجزیرهماراننیزگفتهمیشود. شایدغیرمسکونی بودن این جزیره به دلیل حضور این مارها باشد.
جزیره شتور در فاصله حدود یک و نیم کیلومتری جنوب شرقی جزیره لاوان قرار دارد.طول جزیره 1.7 کیلومتر و عرض آن 800 متر استاین جزیره نیز از با ارزشترین و مهمترین پناهگاههای حیات وحش (پرندگان، لاکپشت های دریایی، ماهی ها و دلفین ها) در خلیج فارس محسوب میشودوجزءمناطق حفاظت شده کشوراست.
جزیره هِندُرابی
این جزیره با 22.8 کیلومترمربعمساحت،درحدفاصل بین دوجزیره کیش ولاوان قرارگرفته است. سرزمینی است همواروتقریباًبدون عارضه طبیعی.هندورابی در فاصله 325 کیلومتری بندر عباس و 133 کیلومتری بندرلنگه و بلندترین نقطه آن بیست و نه متر و بزرگترین قطر آن هفت و نیم کیلومتر است.
این جزیره از یک رشته ارتفاعات کوتاه پوشیده است و کرانههای آن با شیب ملایمی به دریا منتهی میشوند. مجاورت با دریا، اغلب موجب بالا رفتن میزان باران و رطوبت میشود. با این حال در تمام کرانههای خلیج فارس، همجواری با دریا، تأثیر چندانی بر میزان بارش این نواحی ندارد. فعالیت اقتصادی اکثر اهالی در جزیره هندورابی، صید و غواصی است.
فعالیت های صنعتی یا بهره برداری از معادن و منابع زیرزمینی و حتی صنایع دستی در هندورابی وجود ندارد.
محیط زیست جزیره به دلیل بسته بودن آن محدود است و موجوداتی از قبیل انواع پرندگان کوچک، پرندگان مهاجری نظیر باز و شاهین و انواع کمی از خزندگان و موش صحرایی در آنجا یافت میشود
منابع تأمین آب جزیره بسیار محدود و کم است و آب مصرفی آن از طریق چاه یا آب انبار تأمین میشود.
این جزیره از نظر سیاحت و ایرانگردی از زیر مجموعههای کیش است که با توجه به امکانات و استعداد طبیعی جزیره از نظر آب، خاک، هوا و شرایط خاص تجاری جزیره کیش و همچنین برخورداری از زیباییهای طبیعی، قادر است بخشی از نیازهای سیاحتی و گردشگری ایرانگردان را تأمین کند .
جزیره کیش
در گذشته این جزیره را به نام قیس می خواندند. روایت است که بعد از طوفان نوح (ع) جزیره کیش اولین نقطه ای بود که سر از آب در آورد است.
این جزیره بیضی شکل با مساحت 89.7 کیلومتر مربع و با طول 15.6کیلومتردر7کیلومتری جنوب غربی بندرعباس ودرمیان آبهای نیلگون خلیج فارس قرار گرفته است.
از نظر محیط زیست طبیعی، یکی از بکرترین مناطق خلیج فارس است. استعدادهای طبیعی و موقعیت جغرافیایی ویژه آن زمینه بهرهبرداری جهانگردی و تجاری از آن را در حد قابل توجهی فراهم ساخته است.
سواحل کم نظیر این جزیره مرجانی، نه تنها در فصول گوناگون سال، بلکه در طول یک روز، در ساعات مختلف جلوههای بدیع و گونهگون و بسیار زیبایی از طبیعت را به تماشا میگذارند.
سواحل کیش در شرق و شمال شرقی و جنوب از زیباترین سواحل جهان است.
در سواحل جنوب غربی آن زیباترین منظره غروب خورشید را میتوان دید. از جمله نقاط دیدنی جزیره کیش آکواریوم بزرگ آن است که در گوشه شرقی جزیره، با معماری زیبا قرار دارد و گونههای مختلف ماهیان و آبزیان اطراف جزیره در آن به تماشا گذارده شده است. قریب هفتاد نوع ماهیهای تزئینی در این آکواریوم وجود دارد که از نظر شکل و رنگ پولک ها و زیبایی ظاهری، کم نظیر و برخی از آنها نیز بسیار کمیاب هستند.
اسکله تفریحی جزیره کیش با امکانات مفید و مختصر در بخش جنوبی جزیره از دیگر جاذبه های کیش است. در این اسکله سرگرمی هایی از قبیل گردش در روی آب با قایق کف شیشهای که از بالای آن میتوان عبور گروهی ماهی ها و زیبایی های دنیای زیر آب را مشاهده کرد، هم چنین امکانات ورزش اسکی روی آب برای علاقه مندان فراهم شده است . کنار اسکله تفریحی، پیست دوچرخه سواری نیز در پیرامون جزیره احداث شده است.
معماری سنتی ساختمانهای جزیره توسط سنگ های مرجانی موجود در جزیره تشکیل شده است. معماری جدید و مدرن جزیره نیز تقلیدی از معماری بومی و سنتی آن است که نمونه آن در «صفین» دیده میشود.
جزیره کیش اولین بندر آزاد تجاری ایران است که امروزه به طور روزانه هزاران نفر جهت خرید و دیدار از زیبایی های طبیعی این جزیره به سمت کیش عزیمت میکنند.بخش بزرگ مساحت آن مسطح و مستعد کشاورزی است و دارای نخلستانهای متعدد است.از مناطق دیدنی کیش میتوان به مجموعه قناتهای کاریز، پارک دلفین کیش، کشتی یونانی، درخت سبز (انجیر معابد)، شهر باستانی حریره، آکواریوم کیش و... اشاره کرد.
جزیره فرور بزرگ
جزیره فرور بزرگ از مجموعه جزایر استان هرمزگان است که سطح از تپه ماهورهای کوچک تشکیل شده است. این جزیره بر روی یکی از کمربندهای زلزله خیز جهان قرار دارد. رنگ آب در نزدیکی جزیره سیاه است.
در جزیره فرور بزرگ بقایای ساختمانهای مخروبه و اراضی کشاورزی بایر و چاههای آب به همراه یک چراغ دریایی نشانه مسکونی بودن جزیره در زمانهای گذشته است، وجود دارد. ولی در حال حاضر، جزیره غیرمسکونی است و تنها تعدادی مأمور دولتی در آن حضور دارند. در آبهای این جزیره ماهی فراوان وجود دارد و به همین خاطر صیادان در اطراف آن فعالیت زیادی دارند.
جزیره فرور بزرگ یکی از کانونهای زیست حیات وحش است و تعداد بیشماری از پرندگان از قبیل: عقاب ماهیگیر، طوطی، چکچک، قمری خانگی، چکاوک، کاکلی، پرستو، بلبل خرما، چاخ لق، هدهد، دم جنبانک زرد، دو سرخ معمولی، چکچک سرسیاه، زنبور خور معمولی و همچون یک نوع خارپشت، مارمولک، مار جعفری و عقرب در آن زندگی میکنند. این جزیره به علت داشتن مارهای زیاد به مارور نیز شهرت دارد.
جزیره فرور کوچک
نام دیگر این جزیره غیر مسکونی فرورگان است که در جنوب فرور بزرگ و شمال جزیره سیری قرار دارد.
مرتفع ترین نقطه آن از سطح دریا سی و شش متر است. به علت موقعیت اقلیمی واستقراردرمسیرمهاجرت پرندگان دریایی،زیستگاه گونههای متنوع پرندگان مهاجروبومی است.
جزیره سیری
نام اصلی و پارسی آن «راز» است که به دلیل نزدیکی با مناطق عرب نشین حاشیه جنوبی خلیج فارس ، اعراب از معادل عربی این نام یعنی سری استفاده کردند که این نام در زبانهای اروپایی سیری تلفظ شد و از راه آن زبانها به فارسی رسید.
این جزیره در قلب آبهای خلیج فارس قرار دارد. فاصله آن تا مرکز شهرستان ابوموسی که در قسمت شرقی جزیره سیری واقع شده، درحدود 27 کیلومتراست همچنین فاصله دریایی آن تامرکزاستان،درحدود 152 مایل دریایی است. وسعت جزیره سیری 17.3 کیلومترمربع است.
این جزیره فاقد پستی و بلندی بوده و نسبتاً مسطح است. مرتفع ترین نقطه آن متر از سطح دریا ارتفاع دارد و بزرگ ترین ابعاد طولی و عرضی جزیره 6.1و 4.6 کیلومتراست..
شکل آن در قسمتهای شمالی و نزدیک سواحل این جزیره ذوزنقهای ومناطق مسکونی همراه با سایر تأسیسات جای گرفتهاند.
در این جزیره تعداد قابل توجهی نخل خرما بطور پراکنده وجود دارد که محصول آن فقط مصرف محلی دارد. این منطقه پوشش گیاهی فقیری داردودراین جزیره معدن خاک سرخ نیزموجوداست.
جزیره ابوموسی
جنوبی ترین جزیره ایرانی آبهای خلیج فارس، جزیره ابوموسی است. این جزیره در 222 کیلومتری بندرعباس و هم چنین در 75 کیلومتری بندر لنگه واقع شده است. جزیره ابوموسی یکی از چهارده جزیره استان هرمزگان است که بیشترین فاصله از سواحل ایرانی خلیج فارس را دارد و طول و عرض آن درحدود 4.5 کیلومتر است. شهر ابوموسی مرکز جزیره ابوموسی است.
در حال حاضر مالکیت جزیره ابوموسی به همراه جزایر تنب در دست ایران است اما ادعاهایی از سوی دولت امارات متحده عربی هر از گاهی مطرح می شود؛ این موضوع از آن جا بر می خیزد که خلیج فارس دریای کم عمقی برای نفت کش ها شمرده میشود زیرا نفت کشها پس از بارگیری نفت در مخازنشان به شدت سنگین شده و کف آن ها به کف خلیج فارس نزدیک میشود و در نتیجه خطر به گل نشستنشان شدت میگیرد. برای همین است که جزیره خارک به عنوان محل بارگیری نفت کشها از ایران تعیین شده است.
تنها مسیر قابل کشتیرانی برای نفتکشهای حامل نفت فاصله میان جزیره ابوموسی و تنب است. زیرا این مسیر ژرف ترین مسیر برای نفتکشها شناخته میشود. در پی جنگ ایران و عراق و بروز جنگ نفتکشها در خلیج فارس مسئله حفظ امنیت سوخترسانی برای دولتهای صنعتی پیش آمده است که تصمیم بر این گرفتهاند این کار را با همکاری متحدان عربشان انجام دهند و از این میان قرعه به نام امارات عربی متحده افتاده است
جزیره تنب بزرگ
نامهای دیگر آن در قدیم تنب گَپ، تنب مار و تل مار بوده است. این جزیره تقریباً گرد است و خاک شنیوخشکدارد.در قسمتهای جنوب غربی این جزیره و در نزدیکی سواحل آن، خانههای مسکونی از راه چندین خیابان و جاده به هم پیوستهاند.
این جزیره در شمال شرقی ابوموسی واقع شده است در دارای موج شکن و لنگرگاه است.
مردم بومی این جزیره از صید ماهی و مروارید امرار معاش میکنند . مارهای سمی و کوچک در این جزیره به وفور وجود دارد.
جزیره تنب کوچک
جزیره مثلثی شکل تنب کوچکبه فاصله 12 کیلومتر از غرب جزیره تنب بزرگ قرار دارد. غیرمسکونی است ومرتفعترین نقطه آن ازسطح دریا،بیست ویک مترارتفاع دارد.
جزیرهقشم
بزرگترین جزیره ایران و بزرگترین جزیره غیر مستقل دنیا است .(بزرگتر از ۲۲ کشور جهان)
این جزیره در نزدیکی تنگه هرمز، بزرگترین و پرجمعیتترین جزیره خلیج فارس قرار دارد.
جزیره قشم دومین بندر آزاد تجاری ایران است که سواحل آن برای ایجاد لنگرگاه مناسب است. این جزیره 15 بندر صیادى و تجارى دارد.
علاوه بر جمعیت بومى و ساکن، جزیره قشم داراى جمعیت غیربومى و مهاجر بسیارى است که بهطور عمده در بخشهاى تجارت، بازرگانى، صنایع و معادن، ادارات و دوایر دولتى و ارگانها، بانکها، تشکیلات سازمان منطقه آزاد قشم و دیگر بخشهاى خدماتى به فعالیت اشتغال دارند.
زبان اصلى مردم قشم، مانند تمام مردم ساکن بنادر و سواحل جنوب کشور و دیگر جزایر، فارسى و براى همه مردم و مسافرانى که به جزیره مسافرت مىکنند قابل درک و فهم است.
لهجه محلى و متداول مردم قشم در شهرها و روستاهاى آن تقریباً یکسان است، با این تفاوت که اهالى شهر قشم و درگهان به سبب رفت و آمد و داد و ستد با مردم میناب، بندرعباس، پل، خمیر، کنگ، لنگه و دیگر بنادر مجاور، با لهجهاى نزدیک به لهجه بندرعباسى، مینابى (بندرى)، پلى (بندر پل خمیر) صحبت مىکنند و ساکنان روستاى اعماق جزیره به سبب مسافرت به شیخنشینها و هندوستان به زبان عربى هندى نیز آشنایى دارند یا واژههایى از این زبانها وارد لهجه آنها شده است.
بهطور کلى باید گفت زبان محلى قشمى، آمیختهاى از بانهاى فارسى، بندرى، هندى و انگلیسى است.کوه نمکى ـ کوه نمکدان ـ در قسمت جنوب غربى جزیره، ویژگى عمده مجموعه کوهستانى غربى را تشکیل مىدهد. این کوه که به شکل مخروط است تا ارتفاع 397 متر (قله کوه نمکدان) مىرسد. ساختار نمکى این کوه از انباشته شدن صخرههاى آذرین با رسوبات تشکیل شده است. کوه گنبد نمکى، با بقایاى معادن نمک باستانى و چشمههاى آب شور، به خودى خود یک "اثر تاریخى طبیعى دیدنی" با امکانات آموزشى و تفریحى را به وجود آورده است.
ساحل صخرهاى ریگو معروف به ساحل لاکپشتها از سواحل زیباى جزیره قشم است که لاکپشتها در آنجا براى نفسگیرى و تغذیه به روى آب مىآیند.چشمههاى جزیره قشم، که بهطور پراکنده در جاى جاى جزیره وجود دارند، فاقد آب شیرین بوده و عمدتاً شور است.
اولین و مهمترین جامعه گیاهى جزیره در جنگلهای حرا مشاهده مىشود که گونهاى از مانگروها به نام Avicennia است.marina
این جزیره بزرگ پوشش جانوری متنوعی نیز دارد. پستانداران قشم عبارتند از 4 گونه خفاش که یک نوع آن خفاش میوهخوار است، 4 گونه جونده ، یک نوع خارپشت، یک گونه خرگوش، یک گونه روباه و یک نوع جبیر نیز در قشم شناسایى شده است
خزندگان شناسایى شده قشم نیز بسیار متنوع هستند. سه نوع مار و 17 گونه مارمولک و یک نوع دوزیست در قشم شناخته شدهاند.بارزترین پدیده طبیعى قشم گوناگونى پرندگان آن است. از میلیونها سال پیش به این سو حدود چهارمیلیون پرنده مهاجر بهطور منظم در فصلهاى مختلف سال، به خلیج فارس پناه مىآورند.
بهطور کلى، در گشت و گذارى چند روزه در جزیره قشم به آسانى مىتوان تا 100 گونه از پرندگان آن را مشاهده کرد. برخى از پرندگان جزیره قشم عبارتند از: پلیکان پا خاکسترى ، باکلان ، حواصیل خاکسترى ، اگرت کوچک ، اگرت ساحلى ، اگرت سفید ، حواصیل شب ، حواصیل هندى ، کفچه نوک ، فلامینگو ، عقاب ماهیگیر(جزیره قشم) ، کرکس ، جیرفتى ، هوبره ، سلیم خرچنگخوار ، صدفخوار ، دیدومک ، تله نوک پهن ، کاکایى سر سیاه ، کاکایى پشت سیاه ، پرستو دریایى دودى ، پرستو دریایى کاکلى کوچک ، پرستو دریایى معمولى ، پرستو دریایى کاکلى ، سبز قباى هندى ، زنبور خانگى کوچک ، دم جنبانک ابلق ، دم جنبانک کله زرد ، میوهخور ، بلبل خرما ، سنگ چشم کله سرخ ، سوسک چیفچاف ، سوسک جنبان ، سوک سرسیاه ، طرقه بنفش ، طرقه کوهى ، چکچک بیابانى ، شهدخور ، زرد پر مزرعه ، سهره خاکی.جزیره قشم تا حدودی توان بالقوه برای دامپروری را دارد و هم اکنون دامپروری به روش سنتی در جزیره انجام می گیرد.
به دلیل کمی بارندگی و نبود آب شیرین کافی ، کشاورزی بسیار محدود است و بیشتر به صورت دیم صورت می گیرد.
جزیره ناز
جزیره ناز در نزدیکى سواحل شرقى قشم قرار گرفته و از ساحل در حدود یک کیلومتر فاصله دارد. وسعت جزیره ناز تقریباً سه هکتار است. این جزیره فاقد ساحل شنى است و دیوارههاى صخرهاى به ارتفاع پنج تا ده متر اطراف آن را فراگرفته است. روى این جزیره کاملاً مسطح است. در زمان جزر با پسروى کامل آب دریا، براى مدت کوتاهى، باریکهاى از خشکى جزیره ناز را به ساحل قشم وصل مىکند.
در این جزیره کسى سکونت ندارد. ماهیگیران محلى چند سایبان و مکان استراحت از چوب و پلاستیک بهصورت موقت احداث کردهاند. روبهروى جزیره ناز در قشم ساحل شنى قرار دارد که مکان مناسبى براى تغذیه پرندگان دریایى و ماهیگیران بومى است. در سراسر فصول سال بازدیدکنندگان بسیارى بهویژه هنگام غروب از این محل بازدید مىکنند.
جزیره هرمز
جزیرهٔبیضی شکل هرمزکه طول محیط آن حدود۶۰۰۰متراست درمدخل خلیج فارس ودرفاصله۸کیلومتری بندرعباس قراردارد.
املای صحیح آن هرموز یا هرمزد برگرفته از کلمات خورموز یا خورموغ به معنی لنگرگاه و بندر ایالت موغستان (میناب) بوده است که به واسطه کثرت استفاده از غلط مشهور امروزه هرمز خوانده میشود.
این جزیره را به علت موقعیت جغرافیایی آن و مجاورت با تنگه هرمز، کلید خلیج فارس میدانند. همین موقعیت است که آن را در طول تاریخ، از نظر سوق الجیشی و بازرگانی از اهمیت خاصی برخوردار ساختهاست.
هرموز اصلا نام بندری معتبر در مصب رود میناب با خلیج فارس بوده است. شهر میناب کنونی برروی خرابههای این بندر ساخته شده است. هرموز قدیم در اوایل عهد مغول تجارت پر رونقی داشته است. با هجوم مغولان در حدود سال 700 هجری، مردم شهر هرموز ابتدا به جزیره قشم و سپس به جزیره هرموز که در آن زمان زرون (معرب آن جرون که بعدها نام بندری در محل بندر عباس کنونی شد و به تلفظ پرتغالی بندر گمبرون خوانده شد) نام داشت کوچ نمودند و شهری در آن بنا کردند و نام آنرا به یاد شهر قدیم خود هرموز گزاردند.
شاه عباس در سال 1031 جزیره هرموز و سواحل جنوبی ایران در خلیج فارس را از اشغال پرتغالی ها خارج ساخت و شهرهای هرموز و گمبرون را تخریب کرد و بندر عباس فعلی را بر خرابه های گمبرون استوار کرد. هرمز امروز به هیچ عنوان رونق گذشته را ندارد.
جزیرهٔهرمزدروسط مرتفع شامل تپه وکوههای آتشفشانی و نمکی است بلندترین نقطهٔآن۲۱۰مترارتفاع دارد،اطراف آنراجلگههای پست وهمواریپوشاندهاست،معادن خاک سرخ ونمک سفیدآن شهرت فراوانی دارد.
جزیره هنگام
جزیره هنگام یکی از نقاط دیدنی استان هرمزگان در جنوب ایران است. جزیره هنگام با آبادیهای کوچک با وسعت حدود ۵۰ کیلومتر مربع در جنوب جزیره قشم واقع شده ودارای معادن نمک وخاک وسرب است.
این جزیره 6.33 کیلومترمربع مساحت داردوبه شکل مخروط ناقصی است که درکرانههای جنوبی جزیره قشم واقع شدهاست.
فاصله آن تا بندرعباس حدود ۴۳ مایل دریایی و تا شهر قشم حدود ۲۹ مایل دریایی است. این جزیره ارتفاعات پست آهکی دارد و بلندترین نقطه آن کوه ناکس با ۱۰۶ متر ارتفاع است. بزرگترین قطر آن از «روستای هنگام کهنه» تا «روستای هنگام جدید» ۹ کیلومتر است. تنها فعالیت اقتصادی در جزیره هنگام که اکثر اهالی به آن مشغولند، ماهیگیری و صیادی است. از نقاط دیدنی جزیره تأسیسات بندری انگلیسیها است.
جزیره لارک
جزیره لارک یکی از نقاط دیدنی استان هرمزگان در جنوب ایران است.
جزیره لارک با 7.48 کیلومترمربعمساحت،درفاصله۱۸مایل دریایی ازمرکزاستان شهربندرعباس و۶مایل دریایی ازشهرقشم و در جنوب شرقی این شهر ، در تنگه هرمز قراردارد.
این جزیره از کوههای آتشفانی مخروطی شکل تشکیل شدهاست . بلندترین نقطه آن ۱۳۸ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و بزرگترین قطر آن ۶/۱۰ کیلومتر است. در این جزیره فعالیت کشاورزی وجود ندارد و تنها فعالیت اقتصادی اکثر اهالی جزیره لارک صید و غواصی استآب آشامیدنی مردم این جزیره بیشتر از طریق بندرعباس به ان حمل میشود و همچنین آب برکهها و چاههای آن مورد استفاده قرار میگیرد.
از دیگر جزایر غیرمسکونی خلیج فارس میتوان به شیف،ام الکرم،امسیله،خان، خرو، مولیات، سهدندون، مُطاف، مُرغی، چراغی اشاره کرد.
جزیرههای غیر مسکونی خلیج فارس از اهمیت ویژه جهانی به عنوان زیستگاه مرجانهای دریایی (خوراک غواصها)، محل تخمگذاری پرستوهای دریایی و لاک پشتها و زیستگاه انواع پرندگان مهاجر برخوردار است.
بیگمان جزیرههای ایرانی خلیج فارس بیش از این تعداد است که تعدادی از آنها در زمان جزر و مد نام جزیره به خود میگیرند.
شنبه 7 اردیبهشت 1387 - 18:27:08کد مطلب: 39597
لینک دسترسی به موضوع:
http://www.hamshahrionline.ir/details/39597
این مطلب ازسایت همشهری آنلاین درابان ماه 91دریافت شده است.
آشنایی با تنگه هرمز
تنگه هرمز باریکه دریایی خمیده شکلی است که در منتهیالیه شرقی خلیج فارس واقع شده است وفلا ت ایران راازشبه جزیره عربستان جدا می کند و آبهای خلیج فارس رابه اقیانوس هندو دریای عمان پیوندمی دهد. این تنگه یک فرورفتگی از دوره سوم زمینشناسی است که ادامه رشته کوههای جنوبی ایران به شبه جزیره مُسَنْدَم را قطع میکند.
برای تعیین درازای تنگه هرمز معیار ویژهای وجود ندارد؛ شاید بهترین معیار، مرز دریایی تعیین شده میان ایران و عمان باشد. طول این خط مرزی 1/202 کیلومتر (8/124 مایل دریایی) است. طولانیترین فاصله تنگه هرمز 84 کیلومتر (از کرانههای بندرعباس در شمال تا شمالیترین نقطه کرانههای مسندم در جنوب)، کوتاهترین آن (میان جزیره ایرانی لارَک در شمال و جزیره عمانیِالسلامه ــ که نام دیگر آن قوئین بزرگ است ــ در جنوب) 6/33 کیلومتر برآورد شده است.
کف دریا در تنگه هرمز شیب نسبتاً تندی در جهت شمالی ـ جنوبی دارد. با به کارگیری نفتکشهای سنگین در دهههای اخیر، عبور و مرور این نفتکشها به ژرفترین بخش تنگههرمز در نزدیکی کرانههای مسندم منحصر شد. تا سال 1358 راه کشتیهای نفتکش در تنگههرمز، از میان جزیره قوئین کوچک و کرانههای صخرهای جزیره مسندم میگذشت.در این سال، دولت عمان به سازمان مشاوره دریایی بینالمللی (ایمکو) اعلام کرد که نمیتواند سلامت کشتیهایی را که از میان صخرههای جزیره قوئین کوچک و صخرههای جزیره مسندم عبور میکنند، تضمین کند و خواست تا مسیر کشتیرانیِ شمال جزیره السلامه تا مرزهای دریایی با ایران را به رسمیت بشناسد.
از آن تاریخ 2 مسیر دریایی برای عبور نفتکشها در شمال و جنوب و به موازات هم در میان جزایر قوئین (قوئین بزرگ و قوئین کوچک) و مرزهای ایران و عمان در نظر گرفته شد.
نام تنگه هرمز در نوشتههای کهن دیده نمیشود. هنگام اقتدار بریتانیا در خلیج فارس (1820ـ 1971) نام تنگه هرمز از جزیره هرمز گرفته شد که مهمترین جزیره خلیج فارس به هنگام روی آوردن استعمار اروپایی به منطقه بود.
در سالهای نخستین قرن دهم - شانزدهم نیروهای کشورپرتغال به فرماندهی آلبوکرک سراسر تنگه رادراختیارگرفتند، جزیره هرمز را تسخیر و حاکم خودمختار هرمز را دست نشانده خود کردند. این دگرگونی بر اهمیت سیاسی و رونق اقتصادی تنگه و جزیره هرمز افزود و حاکمان آن در پناه پرتغالیها توانستند در بخش پهناوری از کرانهها و جزیرههای خلیج فارس نفوذ یابند.
در آغاز قرن دهم، شاه اسماعیل اول صفوی در ایران حکومت مرکزی تشکیل داد که سرآغاز پایان بخشیدن به استعمار پرتغالیها در خلیج فارس بود.شاه عباس بزرگ درسال 1030باهمکاری نیروی دریایی بریتانیاپرتغالی هارادرخلیج فارس شکست دادوآنان رادر 1031ازجزیره هرمزبیرون راند.به این ترتیب جزیره وتنگه هرمزوسراسرخلیج فارس دوباره دراختیارایران قرارگرفت.
از آنجا که هم کشورهای توسعهیافته و هم کشورهای در حال توسعه به صدور نفت از خلیج فارس وابستهاند و بیش از نیمی از نفت مورد نیاز جهان باید از تنگه هرمز بگذرد، امنیت تنگههرمز اهمیت بینالمللی دارد.ایران بزرگترین و نیرومندترین کشور خلیج فارس است و بیشترین گستره جغرافیایی و مواضع حفاظتی را در این منطقه دارد، به همین دلیل تنگههرمز از اهمیت بسیاری برخوردار است و در حقیقت دروازه ارتباطی ایران با جهان و منطقه شمرده میشود.
http://www.hamshahrionline.ir/details/61560لینک دسترسی به این موضوع:
این مطلب ازسایت همشهری آنلاین درابان ماه 91دریافت شده است.
اکوسیستم خلیج فارس
این حوضه آبی به شکل بیضی در جنوب ایران با انبوهی از آبزیان در تلاطم است. وسعت خلیج فارس 230 هزار کیلومتر مربع است و برابر نصف دریایخزر است. عمق خلیج فارس کم است. باد در خلیج فارس به صورت گسترده عمل میکند و به عنوان مهمترین عنصر جغرافیایی طبیعی مطرح میشود. قسمتهای شمالی نسبت به جنوبی به مراتب بارش بیشتری را دریافت میکنند، آبهایی که به خلیج فارس وارد میشوند، اغلب شیرین بوده و حاوی مقدار زیادی مواد غذایی برای موجودات آبزی هستند.
مهمترین ویژگیهای بوم شناسی خلیج فارس به کمعمقی ، شوری آب و ارتباط محدود به آبهای آزاد باعث شده که محیط طبیعی ویژهای بوجود آید. فیتوپلانکتونها ، اولین حلقه زنجیره غذایی محسوب میشوند. موجودات متنوعی در خلیج فارس زندگی میکنند که میتوان به موارد زیر اشاره کرد: قارچهاجلبکها ، صدفها ، مرجانها ، خیارهای دریایی ، مارهای دریایی ، لاکپشتها ، کوسهها ، انواع ماهی و میگو ، پستانداران دریایی و ... .
آبزیان خلیج فارس
خلیج فارس بزرگترین پناهگاه موجودات دریایی به ویژه آبزیان ظریف و کوچک از قبیل ماهی های تزئینی زیبا و رنگارنگ مرجان ها، صدف ها، حلزون ها، نرم تنان، شقایق ها، اسفنج ها، عروس های دریایی و غیره است.تعداد زیادی از این آبزیان که در نوع خود زیباترین موجودات دریایی هستند، به علت حوادث مختلف و مسایل زیستی به این پناهگاه آرام وگرم پناه آورده اند و از هزاران سال پیش در آن به زندگی خویش ادامه می دهند. قباد( شاه ماهی)، را شکوه حلوا سفید یا زبیده، شوریده، حلوا سیاه، سرخو، شعری، سبیتی، خاور و دختر ناخدا از مهمترین ماهی های خــوراکی و اره ماهی، بمبک، ماهی لقمه،اسب ماهی از ماهی های غیر خوراکی خلیج فارس محسوب می شوند.علاوه بر این خلیج فارس دارای صدها گونه ماهی تزئینی است. که برخی از نمونه های آن مانند(امپراتور) در جهان نادر است جراح دم زرد، آنتن دار، دلقک آبی، کاردینال، هامور، سقماهی، دم گاوی، نئون، آرایشگر، صندوق ماهی، شاخدار، خروس دریایی، پیکاسو، ملوان، چیتی، شقایق، ژله و پیکاسوی مشکی از دیگر ماهی های تزئینی آبهای پیرامون کیش هستند.
ماهیهای خوراکی خلیج فارس
شیر ماهی: شیر ماهی در خلیج فارس زیست و صید می شود و دارای اسکلت استخوانی است. ماهی شیر تقریباً به شکل هواپیمای جت است و رگه های عرضی تیره به مقدار کم و روی بدن ماهی مشاهده می شود و تقریباً شبیه ماهی قباد بوده اما از آن بزرگتر است.
هوور یا تن: این ماهی دارای گوشتی پرخون به رنگ شکلاتی تیره است و در بنادر خلیج فارس از آن برای تهیه ماهی سوری استفاده می کنند.
کولی: همان کوسه است که در داخل دهان دارای دندانهای مخروطی نوک تیز و بسیار برنده است. از انواع کولی می توان به انواع زیر اشاره کرد: کولی بلند، کولی بی دندان، کولی پنگ، کولی جرجور(ظاهر این کوسه نوزاد خود را در شکم پرورش داده و بعد به دریا رها می سازد).
شوریده: این ماهی که در بندرعباس موش دندان نامیده می شود در جلوفک دو دندان شبیه دندان موشداردورنگبدنآندرپشتودرقسمتشکمنقرهایمیباشدوپولکهایآنریزاست.
حلوا: این ماهی از انواع ماهی استخوانی است که دو نوع حلوا سفید و حلوا سیاه دارد. ماهیهای حلوا عموماً در دریا زندگی کرده وواردخلیج کوچک چابهاروخورموسی شده وتغذیه می کنندودرزمستان واواسط پاییزبه دریامی آیند.
شورت: بدن ماهی شورت نقره ای با اثرات تیره در پهلوهاست. دارای 11 تا 12 شعاع در باله پشتی است. ماهی شورت بیشتر در شن و یا روی شن و در کنار دریا زندگی می کند.
سرخو: نام دیگر این ماهی حمرو یا سبیتی است. رنگ آن قرمز متمایل به صورتی می باشد و دارای گردن ضخیم و گوشتالویی است، دهان سرخو بزرگ بوده و کوهان دارد، وزن آن به سه تا چهار کیلو هم می رسد. از انواع آن می توان به سرخوی دم سیاه، سرخوی خونی، سرخوی کم پولک و ... اشاره کرد.
شهری: رنگ این ماهی سفید مایل به زرد و دارای پولک است، لبه سرپوش آبشش نوعی از آن قرمز درخشنده است. از سخت پوستان و نرم تنان تغذیه می نماید، از انواع آن می توان به شهری خال قرمز، دراز صورت، جلادار، نوار زرد و قوزی چشم درشت اشاره کرد.
سنگسر یا دختر ناخدا: تقریباً دراز و به رنگ سفید تقریباً دراز و به رنگ سفید و مات بوده، پشت سرش مثل سنگ سفت و شکم و پهلوهایش دارای پولکهای کاملاً نقره ای است. رنگ بدن در ماهی بالغ خاکستری با جلای نقره ای می باشد.
میش ماهی یا ماهی کر(KER): ماهی درشت و بزرگی است، رنگ شکم آن تقریباً کاهی سفید و سرش بزرگ است، پولکهای نسبتاً پهنی داشته و در پشت قهوه ای رنگ و در ناحیه شکم سفید متمایل به زرد می باشد.
گاریز یا کاریز: ماهی کوچکی است به اندازه 10 تا 15 سانتیمتر یا بیشتر به وسیله مشتا Moushta یا حدر (Hadr) صید می شود.
چمن: شبیه سرخو و از نوع سرخو است. اما بزرگتر و کمرنگ تر از آن است و تقریباً صورتی است.
بیاه: این ماهی بزرگ و شبیه ماهی راشگو است ولی سرش پهن تر می باشد و در بیشتر مواقع در سطح آب شناور است.
راشگو: این ماهی در آبهای گرم و ساحل شنی به مقدار خیلی کم یافت می شود ولی طرفداران بسیار دارد. پشت این ماهی سرمه ای کم رنگ و شکم آن نقره ای است. ماهی راشگو نسبتاً بزرگ و دارای گوشت لذیذی است،ضممناً خیلی زود صید می شود.
قباد: این ماهی در قسمت شکم نقره ای رنگ و در سراسر پشت سیاه می باشد و در زمره ماهیان پرطرفدار جنوب می باشد.
سچل: این ماهی را سه کله، سکله هم می نامند و معتقدند که در اصل سگ کله بوده است، رنگ آن سیاه روشن است، طول آن نیز گاهی به شصت سانتیمتر می رسد و گوشت خوشمزه ای دارد و از خانواده تن ماهیان است.
صافی یا سافی: دو نوع دارد. صافی عجمی، با رنگ سیاه (یا قهوه ای متمایل به سبز) و لکه های سفید و ماهی صافی عربی با رنگ قهوه ای روشن تا سبز و شکم نقره ای. این ماهی در ماههای تیر و مرداد و شهریور در آبهای خلیج فارس فراوان است و با گرگور صید می شود. جثه ماهی صافی کوچک است و طول بزرگترین آن به سی و پنج سانتیمتر می رسد و گوشت لذیذی دارد.
ساردین: ساردین یا حشینه یا مومغ دارای رنگ سفید است و طول آن بین 10 تا 20 سانتیمتر می باشد. پشت این ماهی متمایل به رنگ آبی، پهلوها نقره ای و بدن دراز و الستوانه ای می باشد. در بنادر و جزایر خلیج فارس این ماهی را نمک سود کرده و با آن مهیاوه تهیه می کنند.
سینگو SINGOO
در اصطلاح مردم جنوب، به خرچنگ سنگو(Sengoo) یا سینگو، می گویند. سینگو دارای انواعی به این شرح می باشد:
سینگو آدمی: خوراکی است.
سینگو کلگری(Kolgery): خرچنگی است که به وسیله کلگر یا قفس سیمی صید می شود.
سینگو شه یوب(hahyyoob): به مصرف صید ماهیان می رسد.
سینگو باکمال(Bacoumal): در سنگهای ساحلی زندگی می کند.
سینگو کندراشکن(Kandar Eshkan)، یا خرچنگ چوب شکن، سینگو گاری: چثه ای کوچک دارد.
سینگو ملا(Mulla): رنگش سفید و پشتش گل گلی است.
خرچنگ: دراری رنگ سرخ است و سنگو نرمو: پشتش نرم است.
سینگو مرجان: در محلهای سنگی و در بین مرجانها، زندگی می کند.
میگوی خلیج فارس
یکی از محصولات پر ارزش خلیج فارس و دریای عمان، میگو، است.میگوی خلیج فارس از جنس پنائاس، میباشدو بین 7 تا 15 سانتیمتر طول دارد. بدن میگو کشیده و دراز و از دو طرف به هم فشرده است، میگو از سه قسمت سر و سینه و شکم تشکیل یافته و بر روی سر و قطعات سینه، پوسته سختی موجود است. در دنبال شکم، دم میگو واقع گردیده که از شش حلقه کیتینی پوشیده شده است، این قسمت که در واقع دنبه میگو محسوب می شود مملو از یک قطعه پروتئینی سفید است. همین دم میگو است که پس از صید در کشتی بلافاصله از سر جدا و مخلوط با یخ نگهداری شده تا به موقع ممنجمد و بسته بندی و آماده صدور به داخل یا خارج کشور گردد.
انواع میگو: بنا به اظهار کارشناسان شیلات، تاکنون بیش از ده نوع میگو در آبهای خلیج فارس صید و شناخته شده است که مشهورترین آنها لابستر یا شاه میگو است که وزن آن تا یک کیلو و گاه بیشتر می رسد. از این نوع میگوی کمیاب که در سواحل صخره ای و نزدیک ساحل زیست می کند سالی حدود 200 هزار عدد صید می شود. بعد از شاه میگو معروفترین نوع میگو یوفایو است که هر 5 عدد آن یک پاوند وزن دارد. کوچکترین نوع میگوی خلیج فارس که در زبان محلی به آن چکو و سرتیز میگویند، برای کنسرو مورد استفاده قرار می گیرد. وزن یکصد تا دویست عدد از این میگو به یک پاوند میرسد و به حد وفور در خلیج فارس یافت می شود.
راههای صید میگو: صید میگو تا چند سال گذشته توسط صیادان محلی و به مقدار ناچیز انجام می شد ولی از چند سال پیش به این طرف شرکت سهامی شیلات جنوب اهمیت خاصی به این محصول داده و بهره برداری بیشتر، از آن به عمل می آید. صید محلی به وسیله تورهای مخصوص و در برخی مناطق توسط قایقهای کوچک و موتور لنج انجام می شود، گرچه وفور محصول در سواحل جنوبی ایران به حدی است که حتی با وسایل ابتدایی صیادان محلی، و در اعماق 5/3 تا 5/5 متر نیز صید قابل ملاحظه ای انجام می شود. میگو معمولاً چسبیده به کف دریا زندگی می کند، روی این اصل تورهای کشتیهای صید میگو از نوع تورهای خاص کیسه ای هستند که می توانند با دهانه باز خود در حال حرکت کشتی در کف دریا میگو را صید نمایند. هر کشتی دارای دو دستگاه از این تورها می باشد، تورها بوسیله دو بازوی چسبیده به دکل اصلی کشتی از قسمت پاشنه یا عقب آن، به کف دریا فرستاده می شوند. میگوهای صید شده با ماهیهای خوراکی و غیر خوراکی و سایر آبزیان به عرشه کشتی کشیده می شوند، میگوها را از ماهیها و سایر آبزیان جدا کرده و پس از کندن سر آنها، دم میگو را که قسمت اصلی آن است پس از شستشو برای مخلوط کردن با یخ و نگهداری، به انبار عایق بندی شده کشتی حمل می نمایند.
گوشت میگو از نقطه نظر پروتئین بسیار غنی و نسبت به گوشت دامهای کشتاری دارای میزان پروتئین بیشتری است، مزیت دیگر گوشت میگو بالا بودن میزان املاح و بخصوص کلسیم فسفر است، میزان فسفر و کلسیم آن نسبت به گوشت دامهای کشتاری بسیار قابلتوجهاست. باتوجه به این نکته که ارزش غذایی گوشتهای مختلف در درجه اول مربوط به میزان پروتئین و املاح آن(خصوصاً فسفر) است، گوشت میگو از این نقطه نظر دارای کیفیتی ممتاز می باشد. گرچه ارزش حیاتی گوشتهای قرمز از نظر تامین اسید های آمینه لازم، بیشتر از سایر گوشتها می باشد ولی از نقطه نظر تامین پروتئین غذایی، بخصوص پروتئین حیوانی و با در نظر گرفتن میزان صید میگو و امکان توسعه و تکثیر این محصول در دریای جنوب بایستی توجه خاص به این محصول با ارزش مبذول شود.
فصل و مقدار صید: فصل صید میگو معمولاً از مرداد ماه هر سال تا اواسط آبان ماه ادامه دارد و پس از آن چون فصل تخمکگذاری میگو فرا می رسد ممنوعیت صید آغاز می گردد و تا اردیبهشت ماه ادامه پیدا می کند صید معمولاً هر سال دوبار انجام می شود و مدت آن بستگی به نظر کارشناسان شیلات دارد. ددر اوایل پاییز در منطقه آبهای قشم، بندرعباس و میناب صید میگو روزانه به حدود 40 تا 50 تن می رسد ولی بعداً هر چه به خاتمه فصل صید نزدیک می شود، مقدار صید کاهش می یابد و به حداکثر 10 تا 15 تن بالغ می گردد.نقل از مهندسین شیلات+نادر بحرینی اصفهانی ; ۱:٢٤ ق.ظ ; ۱۳۸٢/۱۱/۱
لینک دسترسی به این مطلب:
http://foodtechnologist.persianblog.ir/post/42
این مطلب ازسایت foodtechnologist.persianblog.irدرآبان ماه 91دریافت شده است.
درختان و گیاهان دریائی خلیج فارس-جنگلهای حرا-(HARRA)
حرا درختی است که در آب شور خلیج فارس می روید و در آنجا رشد می کند و مورد استفاده حیوانات ، پرندگان و ماهیان قرار دارد.
درختان دریائی در نزدیکی راٌس مطاف و در حوالی بنادر سگانه (کنگان ، دیر و طاهری ) و در جوار سواحل جاسک ، چابهار ، بندر گوادر و نقاطی از سواحل جنوبی خلیج فارس و بصورت انبوه و متمرکز در سواحل شمالی جزیره قشم و تنگه خوران و مردابهای ساحلی لافت و بندرپل به چشم می خورد.درخت حرا! شاید جالبترین پدیده طبیعت باشد که در مواقع ((جذر)) از آب خارج شده و بهنگام ((مد)) قسمت بیشتر یا تمام آن بزیر آب فرو میرود. نوشته اند درختان (حرا) آب شور دریا را شیرین کرده و بعد به مصرف میرسانند.
درختان (حرا) در پرورش ماهیهای جوان و کوچک نقش عمده ای را بعهده دارند. شاید اجتماع ماهیان ریز آب شور در لابلای دختان( حرا) بخاطر شیرینی آب در این قسمت باشد و احتمالاٌ همین ماهیها هستند که انواع و اقسام پرندگان را به سوی جنگلهای( حرا) می کشانند. و آنها را وادار می سازد جنگلهای(حرا) را به عنوان محل سکونت خویش برگزینند. درختان( حرا) باعث جذب لاکپشتان سرخ ، سبز پشت چرمی و عقابی خلیج فارس میشوند. زیرا لاک پشتها علاقه زیادی به خوردن ریشه و برگ درختان( حرا) که احتمالاٌ قوه باروری آنها را زیاد میکند و حیوان را در مقابل بیماریها حفظ میکند از خود نشان میدهد. درختان( حرا) مرکز رشد و نمو انواع صدف ها و نرم تنان خوراکی استو هر گاه سری به این جنگلها زده شود هزاران هزار صدف را مشاهده می نمائید که به درختان( حرا) چسبیده اند.
دانه درخت( حرا) برروی درخت مادر روئیده و تولید نونهال میکند. سپس از درخت اصلی(مادر) جدا شده و به مرداب می افتد . برگ آن بیضی شکل و کشیده و با قاعده باریک است.
درخت( حرا) همیشه سر سبز و زیباست و سرشاخه ها و برگهای آن بیشتر به مصرف تغذیه گاو گوسفند و خصوصاٌ شتر میشود.
ماخذ: آبزیان خلیج فارس آقای نوربخش
گردآورنده: علی حیاتی-شیلات گناوه-1/2/86
نوشته شده توسط اداره شیلات شهرستان گناوه در پنجشنبه ششم اردیبهشت 1386 ساعت 13:44
لینک دسترسی به این مطلب:
http://www.shilat-gnavh.blogfa.com/post-21.aspx
این مطلب ازسایت shilat-gnavh.blogfa.comدرآبان 1391دریافت شده است.
محیط زیست خلیج فارس
خلیج فارس یکی از بزرگ ترین پناهگاههای موجودات دریایی مانند مرجانها، ماهیهای تزئینی کوچک، ماهیهای خوراکی و غیر خوراکی، صدفها، حلزونها، نرم تنان، شقایقهای دریایی، اسفنجهای دریایی، عروسهای دریایی، لاک پشتها، دلفینها، کوسه ماهیها و بسیاری از موجودات دریایی دیگر است. متخصصان محیط زیست، به دلیل نبود کارشناس و متخصص ویژه، هزینههای پژوهشی بالا و فقدان دانش کافی، گونههای مختلف جانوری پستاندار در خلیج فارس را در معرض خطر و آسیب میبینند. خشکسالی و واردنشدن موادمغذی به آب،موجب کوچک ماندن و رشدناکافی برخی ازآبزیان خلیج فارس شدهاست.
|
جغرافیای سیاسی خلیج فارس
به مناسبت11 اردیبهشت روز خلیج فارس؛ گفتگو با حسین حسین آبادی محقق و کارشناس مسائل خاورمیانه
نویسنده: عباس خسروانی
اشاره:خلیج فارس از جنبه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی همواره مورد توجه بوده است و امروزه نیز این اهمیت بیشتر شده است و نگاه ابرقدرت ها و کشورهای صنعتی جهان را به خود جلب کرده است. حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس خود شاهدی بر این مدعاست. اما آنچه مسلم است این منطقه متعلق به کشورهای خود این منطقه است و هیچ کشوری حق تعریض به آن را ندارد. برای بررسی بیشتر مسائل خلیج فارس به سراغ حسین حسین آبادی- کارشناس مسائل خاورمیانه- رفتیم. گفتگوی ما با ایشان در ذیل از نظرتان می گذرد.
درجغرافیای سیاسی چه تعریفی ازخلیج فارس ارائه شده است؟
البته به طور کلی در جغرافیا خلیج یا Gulf را پیشرفت آب در خشکی با دهانه وسیع که به آن شاخات هم می گویند، تعریف کرده اند.
موقعیت جغرافیایی خلیج فارس در منطقه به چه صورت است؟
خلیج فارس در مرکز جنوب غربی آسیا و نیمکره شمالی با موقعیت ریاضی 30 و 32 دقیقه عرض شمالی و 48 و 58 دقیقه طول شرقی واقع شده است. خلیج فارس ادامه پیشروی آب های اقیانوس هند و دریای عمان به سمت جنوب غربی آسیا است که از طرف شمال به فلات ایران و از طرف جنوب به شبه جزیره عربستان منتهی می شود که مساحت آن حدود 239 هزار کیلومتر مربع است که طول خلیج از طرف غرب دهانه شط العرب (اروندرود) تا شرقی ترین آن که به تنگه هرمز و به دریای عمان می پیوندد نزدیک 1375 کیلومتر و عرض آن بین 180 تا 250 کیلومتر مربع متغیر است. کشور ما ایران بیشترین مرز آبی را در نیمه شمالی خلیج فارس به طول 1259 کیلومتر با خلیج فارس دارد. عمیق ترین محل آن در قسمت جنوبی تنگه هرمز نزدیک راس المسندم است که 182 متر است و عمق متوسط خلیج فارس حدود 25 متر است. همچنین رودهای مهمی به این خلیج می ریزند که می توان به رودهایی چون کارون، دجله، کرخه، دالکی و غیره اشاره کرد.
بسیاری از صاحب نظران بر این عقیده اند که خلیج فارس از موقعیت ژئوپلتیکی مهمی برخوردار است. این موقعیت ژئوپلتیکی مهم به چه صورت است؟
این خلیج محل اتصال کشورهای جنوب غربی آسیا به شمار می رود که به آن موقعیت ژئوپلتیکی خاصی بخشیده است. همچنین خلیج فارس به علت وجود ذخایر عظیم نفت و گاز و گذرگاه تنگه هرمز و نیاز جهان صنعتی به این دفاتر از موقعیت ژئوپلتیکی مهمی در عرصه بین الملل برخوردار است. خلیج فارس حدودا 565 میلیارد بشکه ذخیره نفتی دارد که این مقدار 63 درصد کل ذخایر 5/596 میلیارد بشکه نفتی شناخته شده در جهان را تشکیل می دهد. به طوری که آقای ژان گاتمن- پدر جغرافیای سیاسی نوین- منطقه خلیج فارس را یکی از مناطق راهبردی جهان می داند. او معتقد است “اگر سطح کره زمین مانند توپ پینگ پنگ صاف و بدون پستی و بلندی های گوناگون بود. مباحثی چون جغرافیای سیاسی و روابط بین الملل و اهمیت ژئوپلتیکی و راهبردی مناطق وجود نداشت، منطقه خلیج فارس یکی از مناطق راهبردی دنیا محسوب می شود، البته موقعیت و اهمیت ژئوپلتیکی و راهبردی مساله جدیدی نیست، بلکه از قرن ها قبل امری شناخته شده و مورد قبول عام بوده است.” خلیج فارس از نظر راهبردی از موقعیت ممتاز و اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و به علت واقع شدن در مسیر راه های دریایی (دریای عمان، اقیانوس هند، دریای سرخ) و اتصال آب های آن به سواحل ایران، عراق، عربستان و کشورهای جنوبی آن از زمان های دور مورد توجه و محل رفت و آمد ملت های دریانورد و تجارت پیشه شرق و غرب بوده است. به طور کلی اهمیت ژئوپلتیک خلیج فارس به خاطر سه عامل مهم بازار صدور کالا و تجهیزات نظامی، وجود ذخایر عظیم نفت و گاز است که در قرون اخیر مورد توجه ابرقدرت ها و کشورهای بزرگ صنعتی بوده است به طوری که در حال حاضر ایالات متحده آمریکا با تمام قدرت سعی در اعمال سلطه و نفوذ در این خلیج را دارد.
با این توضیحاتی که شما دادید بی شک خلیج فارس از اهمیت اقتصادی بسیار بالایی برخوردار است.
بله همین طور است. خلیج فارس به علت داشتن معادن و ذخایر عظیم نفت و میدان های بزرگ گازی به یک منطقه ثروتمند تبدیل شده است. میدان گازی پارس جنوبی بزرگترین میدان گازی جهان است که در چند سال اخیر رقابت شدیدی در جهت خرید و کسب امتیاز برای تامین انرژی بین دو قطب اروپای شرقی و آسیای جنوبی و شرقی مانند پاکستان، هند و چین شده است که کشورهای این منطقه با فروش این معادن و ذخایر انرژی هر ساله میلیاردها دلار درآمد ارزی به دست می آورند و بازار بسیار خوبی هم برای فروش محصولات کشورهای صنعتی شده است. در آینده جهان برای تامین 65% از نیازهای نفتی خود به خلیج فارس وابسته است در حالی که امروزه 41% مصارف نفتی جهان را خلیج فارس تامین می کند. به طوری که می توان گفت یکی از دلایل اصلی تجاوز آمریکا به کشور مسلمان عراق به خاطر تصاحب ذخایر عظیم انرژی این کشور است و سعی دارد بر بازار انرژی تسلط و کنترل و اعمال نفوذ بنماید و کشورهای رقیب اقتصادی خود را مانند ژاپن، چین را تحت فشار قرار دهد و با توجه به افزایش مصرف انرژی در جهان در سالهای اخیر، نیاز آنها به منابع نفتی و گازی خلیج فارس بیشتر شده است و این مهم بر اهمیت اقتصادی- سیاسی این خلیج می افزاید. با توجه به اینکه ذخایر نفتی بسیاری از کشورهای دنیا در 20 سال آینده کاهش می یابد اهمیت چهار کشور دارنده منابع نفت یعنی ایران، عربستان، عراق و کویت که هر چهار کشور در حوزه خلیج فارس قرار دارند بیشتر نمایان خواهد شد.
این را نیز باید اشاره کرد که هزینه استخراج و بهره برداری از نفت خلیج فارس نسبت به سایر نقاط جهان ارزان تر و آسان تر می باشد. خلیج فارس همچنین 26% از ذخایر گازی جهان را به خود اختصاص داده است که بیشترین آن متعلق به کشور ما ایران است که حدود 13 % می باشد. نتیجه اینکه خلیج فارس منطقه ای باقی خواهد ماند که منابع کشورهای بزرگ و متوسط منطقه ای در آن با یکدیگر برخورد و فرسایش خواهند یافت. اروپا نیز به استمرار جریان نفت و گاز خلیج فارس با قیمت مناسب و دسترسی به بازار این مناطق برای فروش کالاهای خود بسیار وابسته است.
یکی از نقاط حساس و با اهیمت خلیج فارس تنگه هرمز است. اولا منظور از تنگه چیست وثانیا این تنگه در چه وضعیت اقتصادی نسبت به خلیج فارس قرار دارد؟
تنگه یا Channal باریکه ای از آب است که دو دریای مجاور را به طور طبیعی به یکدیگر متصل می کند که به آن باب هم می گویند. این تنگه آبراهی است هلالی شکل که طول آن 187 کیلومتر است و خلیج فارس را به دریای عمان متصل می کند. مدخل تنگه با دو برآمدگی به نام راس دبه و راس الکوه در ساحل ایران مشخص می شود. در حالی که مخرج تنگه را معمولا منطقه واقع بین راس شیخ مسعود و جزیره هنگام می دانند. عرض تنگه در باریکترین بخش آن تنها 21 مایل دریایی که حدود 38 کیلومتر است. اهمیت عرض کم تنگه از این جهت است که در طول 3 کیلومتر مسافتی که عرض بین 21 تا 24 مایل دریایی متغیر است، دریای سرزمینی دو کشور ایران و عمان متداخل می شود و در فاصله بین آنها دریای آزاد وجود ندارد.
این تنگه از چه موقعیت و جایگاه ژئوپلتیکی برخوردار است؟
تنگه هرمز یکی از 11تنگه مهم دنیا است که برای قدرت های بزرگ جهانی از اهمیت اقتصادی و راهبردی بسیار بخوردار است. چون تنگه هرمز به عنوان مهمترین گذرگاه انتقال انرژی جهان محسوب می شود که در طول این دو قرن اخیر از اهمیت به سزایی برخوردار شده است. چنانچه به عنوان مثال در دوران جنگ 8 ساله عراق علیه ایران ابرقدرت آمریکا با استقرار قوای نظامی سعی در بازنگه داشتن آن داشته است. اعمال امنیت و کنترل از نظر قوانین بین المللی برعهده هر دو کشور همسایه که شمال آن ایران و جنوب آن کشور عمان است، می باشد که به هر دوی این کشورها اهمیت ویژه ای بخشیده است و چون در طول تاریخ کشور ایران از قدرت و سیطره بیشتری برخوردار بوده است نقش فعال تری را ایفا نموده است. همچنین به علت در اختیار داشتن جزایر سه گانه تبت کوچک و بزرگ و ابوموسی که به جزایر قوسی island -APC مشهور هستند که اهمیت این جزایر به خاطر موقعیت نظامی شان است و به عنوان دژ دفاعی تنگه هرمز قلمداد می شوند. اهمیت راهبردی و نظامی تنگه هرمز باعث شده است تا قدرت های جهانی در طول تاریخ (بریتانیا، روسیه، آمریکا و ...) در امور داخلی کشورهای ساحلی آن مداخله کنندبا سلطه آمریکا بر منطقه تا قبل از انقلاب اسلامی، شاه ایران مجری سیاست های آن کشور در خلیج فارس بود. اما با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و برچیده شدن نفوذ آمریکا از کشورها حضور آمریکا در عمان بیشتر شد. لذا مجموعه ارزش های ارتباطی، اقتصادی و ژئواستراتژیک تنگه هرمز به آن موقعیت راهبردی خاصی بخشیده است. ارزش های نهفته در تنگه هرمز دارای عناصر ژئوپلتیک تعیین کننده ای هستند و در موازنه قدرت جهانی تاثیر زیادی دارند، به طوری که هر قدرتی کنترل و اقتدار تنگه را در اختیار داشته باشد موازنه قدرت جهانی به نفع او خواهد بود. آلبوکرک در این باره گفته است هر دولتی که بر سه تنگه هرمز، باب مندل ومالاکا تسلط داشته باشد بر جهان مسلط خواهد بود.
اهمیت گذرگاهی و ارتباطی تنگه هرمز در این منطقه به چه صورت است؟
یکی از 5 منطقه استراتژیک جهان، غرب آسیا یا همان خاورمیانه است و در حال حاضر یکی از سه منطقه استراتژیک جهان حوزه خلیج فارس می باشد که باید به نقش گذرگاهی تنگه هرمز توجه خاص کرد چرا که به آن اهمیت خاص بخشیده است. در حال حاضر بیش از 90% صادرات و واردات ایران از طریق تنگه هرمز صورت می گیرد که می توان از آن به عنوان گلوگاه حیات اقتصادی ایران یاد کرد. همچنین بیش از 75% از نفت استخراجی کشورهای حوزه خلیج فارس از طریق این تنگه به جهان صادر می شود که مادر هر روز شاهد گذر ده ها نفت کش غول پیکر از این تنگه هستیم. در آینده اگر لوله های نفت و گاز کشورهای شمالی ایران به خلیج فارس متصل گردد که به علت شرایط جغرافیایی- امنیتی به عنوان بهترین مسیر می باشد بر اهمیت آن خواهد افزود.
یکی مباحث مهم در باب خلیج فارس، امنیت این منطقه است که یکی از دغدغه های کشورهای حوزه خلیج فارس می باشد. به نظر شما بهترین راهکار برای ایجاد ثبات و امنیت در خلیج فارس چیست؟
با توجه به مشترکات دینی و مذهبی، فرهنگی و تاریخی که کشورهای همسایه و حوزه خلیج فارس با یکدیگر دارند می توانند با همکاری، اتحاد و دوستی یکدیگر خلیجی امن را ایجاد کنند. تمام کشورهای حوزه خلیج فارس مسلمان بوده و از گذشته های دور روابط بازرگانی و سیاسی با یکدیگر داشته اند. حال چنانچه کشورهای منطقه به جای تنش و درگیری دست دوستی به هم داده و از نفوذ ابرقدرتها و کشورهای سلطه گر جلوگیری نمایند، این خلیج امن و با ثبات خواهد شد که در این میان نقش دو کشور ایران و عربستان بسیار جدی و موثر خواهد بود. از گذشته های دور قدرت های سلطه گر با پاشیدن بذر نفاق و اختلاف سعی در ناامن جلوه دادن منطقه و رسیدن به مقاصد استعماری خود بوده اند، که نمی توان از نقش استعمار پیر یعنی انگلیس غافل بود که می توان به عنوان مثال به اختلافات کشورمان و امارات متحده عربی اشاره کرد.
کشور ما ایران در این میان چه راه کاری را باید در پیش بگیرد؟
به نظر من ایران برای احراز جایگاه راهبردی خود ناگزیر به حضور موثر در منطقه است که از طریق توسعه روابط سیاسی و توسعه تجارت با کشورهای منطقه تامین خواهد شد. در سالهای اخیر به وضوح نتایج آن دیده شده است. همکاری با کشورهای منطقه مثل عربستان در ابعاد گوناگون می تواند مانع حضور و نفوذ قدرت های فرامنطقه ای شود که خود عامل بی ثباتی منطقه به شمار می روند. همکاری ما با کشورهای اسلامی منطقه با توجه به وجود دشمن مشترک یعنی اسرائیل باید وسیع تر و عمیق تر باشد.
باتشکر از شما که در این گفتگو شرکت کردید
من هم از شما متشکرم.
عباس خسروانی
روزنامه رسالت، شماره 5851 به تاریخ 11/2/85، صفحه 7 (گفتگو(
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1051417
برگرفته ازسایت magiran.com–آبان ماه 91
اهمیت جغرافیای سیاسی خاور میانه و خلیج فارس
نویسنده:مرضیه کاظمی
جایگاه و نقش استراتژیک خاورمیانه را باتوجه به گفته های «بوردیس فون لوهازن»، ژنرال بازنشسته ارتش اتریش، بهتر می توان درک کرد. او اعتقاد دارد که خاورمیانه مرکز دنیای قدیم است. مرکزی که در دل آن، منطقه خلیج فارس قرار دارد و به منزله «مرکز مرکز» شناخته می شود. در این منطقه فقط مسئله نفت نیست که حائز اهمیت است، بلکه اگر به اطلس جهانی نگاهی داشته باشیم، متوجه می شویم که در هیچ جای دیگر، اقیانوس ها تا بدین حد در آفریقا و اوراسیا رخنه نکرده اند، اقیانوس هند با دو بازوی خود در دو منطقه «دریای سرخ و خلیج فارس» و همچنین اقیانوس اطلس از راه «مدیترانه و دریای سیاه» در این منطقه رسوخ کرده اند. میان دو اقیانوس که به یک اندازه از سواحل آفریقا و آسیا فاصله دارند، سرزمین باستانی اور (ur) در مصب رودخانه های دجله و فرات قرار گرفته است. این منطقه که همان «مرکز مرکز» را تشکیل می دهد و بدان اشاره کردیم، از هرجهت حساس ترین نقطه دنیای قدیم است. هرگونه آشفتگی که براثر عوامل بیرونی در این منطقه پدید آید، پیامدهائی برای دو قاره اروپا و آفریقا خواهد داشت. یعنی تحولاتی که در این منطقه ایجاد می شود مانند سنگی است که در دریاچه ایی می افتد و ما امواج آن را در تمام سطح دریاچه شاهد هستیم. از آن هنگام که آمریکایی ها به زور ناوهای جنگی خود در سال 1845 بنادر ژاپن را گشودند. سیاست ایالات متحده بر این پایه بوده که سرپل هائی در سواحل دنیای قدیم ایجاد کند. به همین دلیل آنها در سال 1898 به فیلیپین، در سال 1945 به ژاپن و آنگاه به کره جنوبی و ویتنام نفوذ کردند. البته این سرپل ها معمولاً سرزمین هایی را دربر می گرفت که دارای سطح بالائی از توسعه بود، لیکن این نواحی همواره در کناره های اوراسیا قرار داشت. کناره های اقیانوس هند و خلیج فارس دقیقاً در این منطقه حساس یعنی در محل تلاقی محورهای بزرگ ارتباطی زمینی، که خاور دور را به آفریقا و اروپا و هند متصل می سازد، قرار دارد. در کرانه های خلیج فارس، جهان اسلام به دو نیمه تقسیم می شود، نیمه غربی که به سمت باختر تا اقیانوس اطلس گسترش یافته و نیمه هند و ایرانی که از کوهستان های ایران شروع میشود و با گذر از پاکستان و بنگلادش تا اندونزی و فیلیپین پیش می رود. بنابراین، هر قدرتی که در اینجا استقرار یابد، به صرف همین واقعیت، می تواند نه تنها پشتیبان یا تهدیدی همه جانبه برای کشورهای خاورمیانه، بلکه در ورای آن خطری برای اروپا، شبه قاره هند و آفریقا به شمار آید. وانگهی، چنین امری می تواند پیش طرح تکوین جبهه سومی را در برابر قدرت نظامی روسیه تشکیل دهد و خطوط جبهه کشور ایالات متحده آمریکا را که در ترکیه می باشد، در برابر روسیه تقویت کند و بر کشورهای مصر، سوریه، ایران و نیز اروپا و ژاپن- عمدتاً ازطریق نفت- فشار وارد سازد. باتوجه به اینکه بین 7 ماده معدنی 70% انرژی در قرن 21 از نفت تأمین می شود و همانطور که هم اکنون و در آینده ای نزدیک می بینیم در این دوره کشورهای قدرتمند به جای توجه محض به ژئوپولتیک عمدتاً به ژئواکونومیک روی آورده و سعی می کنند به مناطق حساس جهان به جای توجهات سیاسی- نظامی، نگرشی سیاسی- اقتصادی داشته باشند.
برای اینکه انرژی از محل تولید صحیح و سالم به محل مصرف برسد تأمین امنیت این منطقه بسیار حائز اهمیت است. این امنیت معمولاً تحمیلی می باشد همانطور که در سال های اخیر شاهد برقراری آن در خاور نزدیک به بهانه های مختلف توسط ابرقدرتها بوده ایم. آنها سعی بر این دارند که این امنیت رابه نفع خودشان یعنی صدور نفت با قیمت بسیار ارزان و بدون وجود مانع بر سر راه صدور آن بطور مداوم و پی در پی ایجاد کنند، که این برای کشورهای دارنده نفت زیاد خوشایند نبوده و همین امر است که در قرن 21 ماشاهدنزاعهایفراوانبین دارندگان انرژی و ابرقدرت ها هستیم.
با اینکه حوزه خلیج فارس هنوز بزرگترین منبع انرژی را در خود جای داده است، لیکن با گشایش حوزه بزرگ خزر بر روی جهان، از اتکای انحصاری بسیاری از کشورهای مصرف کننده عمده انرژی به نفت خلیج فارس کاسته شد، که این امر برای کشورهای مصرف کننده بسیار جدی خواهد بود. ولی نکته مهم این است که ذخایر نفت و گاز خزر محصور در خشکی بوده و به عبارتی کشورهای تولید کنندگان انرژی در اطراف دریای خزر از بازارهای مصرفشان به لحاظ جغرافیایی جدا افتاده اند. در گذشته تنها راه انتقال نفت حوزه خزر، خطوط لوله ای بود که از روسیه عبور می کرد که با فروپاشی شوروی سابق، انتقال انرژی در کشورهای تازه استقلال یافته با توجه به عدم تمایل آنها به وابستگی به روسیه شکل حادی را به خود گرفته است و آنها سعی در ایجاد مسیری برای عبور و رسیدن به دریاهای آزاد را دارند. اینکه کدام مسیر بهتر است و چه کشوری شرایط مساعدتری را برای عبور لوله های نفتی دارد، در این دوره از زمان مسئله ای بسیار مهم و حیاتی است، به طوری که اصطلاح سیاست خط لوله و دیپلماسی خطوط انتقال و ایجاد نقشه ای به نام نقشه لوله های نفتی، اصطلاحی رایج در ادبیات سیاسی شده است. با به وجود آمدن جمهوری های تازه استقلال یافته آسیای مرکزی و قفقاز، این حدس در میان عده ای بوجود آمد که ایران اهمیت گذشته خود را به دلیل عقب کشیده شدن مرزهای شوروی سابق از دست داده است، ولی برخی دیگر یک پیش بینی بسیار متفاوت رادارند و آن این است که با استقلال کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، دامنه ژئوپولتیک ایران در شمال گسترش پیدا کرده و قرار گرفتن بین دو منطقه نفت خیز خزر- آسیای مرکزی و خلیج فارس و مسئله انتقال انرژی، اهمیت ایران را دو چندان کرده است، به طوری که نادیده گرفتن این کشور در نظام آینده جهانی امری غیرممکن خواهد بود و اینجاست که به یاد زمانی می افتیم که ایران دارای موقعیت گذرگاهی (جاده ابریشم و ادویه) بود و این موقعیت تأثیرات فراوانی را در امنیت داخلی و خارجی ایران ایجاد می کرده است. وجود این موقعیت گذرگاهی، که به گفته بسیاری از کارشناسان، ارزانترین، کوتاه ترین و مناسبترین مسیر برای انتقال منابع انرژی حوزه دریای خزر می باشد و قرار گرفتن در نقطه ای نفت خیز و بسیار حساس از خلیج فارس در خاورمیانه با همان موضوع قابل توجه مرکز مرکز و همچنین داشتن 7/89 میلیارد بشکه ذخیره نفتی، که جزء بزرگترین حوزه های ذخایر اثبات شده دنیا می باشد و افزودن حداقل 12% سهم گاز جهان و توجه و تأکید به این نکته که اکنون در عصر جهانی شدن که پایه اقتصاد جهانی بر محور انرژی می گردد، هر کشوری که دارای نفت باشد یا در مسیر عبور لوله های نفتی باشد دارای مقام ویژه ای در عرصه سیاست و اقتصاد جهانی می باشد، همه این موضوعات عواملی هستند که تأثیر عمده ای بر امنیت جمهوری اسلامی ایران می توانند داشته باشند.
با تبدیل شدن ایران به گذرگاه انرژی حوزه دریای خزر و پیامدهای سیاسی و اقتصادی که از این بابت نصیب ایران می شود، میتوان جایگاه ایران را به عنوان یک قدرت منطقه ای ثبت کرده و حتی آنرا به یک قدرت فرامنطقه ای تبدیل کرد. در ایران با همه تلاش هایی که بعد از انقلاب در جهت کم کردن وابستگی کشور به اقتصاد نفتی برای ایجاد امنیت سیاسی و اقتصادی صورت گرفته، هنوز انرژی حرف اول را زده و تمام ارکان اقتصادی- سیاسی و حتی امنیتی کشور به نوعی وابسته به نفت هستند. متأسفانه با ذکر این نکته که حدود 80% درآمدهای ارزی و 40% عایدات دولت ایران از محل درآمدهای نفتی تأمین می شود و این وابستگی شدید باعث شده که ثبات اقتصادی - سیاسی کشور دچار چالش گردد و با مقوله انرژی پیوندی عمیق بخورد.
اگر به ریشه ها و دلایل کودتای 28 مرداد 1332 بنگریم متوجه خواهیم شد که حتی مشروعیت سیاسی حاکمان و شکست حکومت ها با مقوله انرژی پیوند خورده و این امر به ما گوشزد می کند که در جهت ثبات اقتصادی و سیاسی و امنیتی باید تلاش شود و از وابستگی نفت کاسته و به درآمدهای باثبات تری روی آوریم. با توجه به مطالب ذکر شده، چنین برداشت می شود نفت که می بایست صرفاً یک مقوله اقتصادی باشد، چگونه به عنوان ابزار و اهرم فشار درآمده و از سیاسی ترین موضوعات شناخته شود. چنانچه کوچکترین تغییر و تحولات انرژی در دنیا به جای درج در صفحات اقتصادی، در صفحات سیاسی روزنامه ها با تیتر درشت عنوان می گردد.
به هر حال در این دوره تحولات و دگرگونی ها، شرایط جدیدی را در نظام های بین المللی ایجاد کرده که از آن به عنوان «دوران گذار» یاد می کنند، یعنی دورانی که هیچ ثبات و دوامی در روابط بین دولت ها و عرصه بین المللی وجود ندارد.
بنابراین، برای دور ماندن از این تهدیدات و چالشهای بین المللی و ایجاد آمادگی برای ورود به بازارهای جهانی قرن بیست و یک، درک شرایط به وجود آمده در عرصه بین المللی و پیش بینی تحولات آن و همچنین استفاده مطلوب از انرژی چه در جهت استخراج و چه در جهت انتقال آن، امری انکارناپذیر است، تا براساس آن، با در نظر گرفتن امکانات جغرافیایی و توانائی های بالقوه سیاسی- نظامی، اقتصادی و انسانی ایران که داشتن منابع غنی انرژی در رأس آنها قرار می گیرد، برنامه ریزی دقیق و اصولی برای آمادگی پذیرفتن نقش و مسئولیت در نظام سیاسی آینده صورت گیرد، به طوری که کمترین تهدیدات متوجه منافع ملی گشته و سود عادلانه ای از مشارکت در سیستم بین المللی نصیب ایران گردد و زمینه ثبات اقتصادی و بالطبع ثبات سیاسی و امنیتی را برای کشور فراهم سازد.
منبع:روزنامه کیهان
لینک دسترسی به این موضوع:
http://www.rasekhoon.net/article/show/118983
برگرفته ازسایت rasekhoon.net –آبان 91
|
بی هیچ تردید کشف نفت در منطقه خاور میانه و به ویژه خلیج فارس زمینه ساز تحولات گسترده ای در ابعاد سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و معیشتی مردم این ناحیه گردید. ازآنجا که نفت موتورمحرّک اقتصادهای عظیم جهانی محسوب می گردد.کنترل رونــد صادرات و واردات ، کـنترل قیمت جهانی نفت و نیز میزان دسترسی قدرتهای جهانی به نفت انگیزه لازم برای دخالت در کشور های حاشیه خلیج فارس را فراهم می آورد. در سی سال گذشته 3 جنگ بزرگ در این محدوده رخ داده است که کشور های بــزرگ اقتصاد جهان آشکارا یا در پــشت صحنه ، به حمایت یا موضع گیری درمقابــل یکی ازطرفـین جنگ اقــدام نــموده اند. تا قبل از فرو پاشی اردوگاه کمـونیست بی تردید تـمام کشورهای حــاشیه خـلیج فارس از حمایت یکی از بلوک های قـدرت جهانی برخوردار بوده اند. از آنجا که جنگهای نوین در حوزه اقتصادی بروز و ظهور می یابند. شناخت موقعیت اقتصادی خلیج فارس و میـزان وابستگی در آمد کشور های این حوزه، میزان صادرات وواردات ونیز مطالعه پیرامون میزان وابستگی اینکـشورهابهقـدرتهایجهانیمیتواند در شناخت قدرت منطقه ای یا جهانی این کشورها کمک شایانی نماید. ازآنجاکه اکثرکشورهـای حاشیه خلیج فارس دارای اقتصادی تک محصولی وابسته به نفت وفرآورده های آن می باشـند؛بـررسی مسائل اقتصادی آنهامی توانـدمــیزان وابستگی یااستقلال کشورهارامشخص نماید. |
اهمیت اقتصادی خلیج فارس:
"خلیج فارس بــه علت قـرار گرفتن در مسیر خطوط دریایی اقیانـوس هند و دریای عمان و دریای سرخ و دریای مدیترانه واتصال آبـهای آن ــه سواحل ایــران وبــین النهریــن (عراق ) وشـبه جزیره عـربستان،اززمانـ ـهای بـسیارقــدیم درغالب رقابتها،کشمکشهاوجنبشهای اقتصادی شرق و غـرب سهم بـسزایی داشته است و بعلاوه ،بــر اثــر رفت وآمـــد و ســیر و سفر ملتهای دریانـــورد و تــجارت پــیشه اطراف بـه آبهای خلیج فارس ، در طول زمان شرایــط و مـوقـعیت تجاری و اقتصادی مهمی در آنجا شکل گرفته است." (اسدی ،1381 ، ص 29 )
خلیج فــارس از نظر اقتصادی دارای 4 زمینه - پتانسیل - بالقوه و بالفعل می باشد که به شرح ذیل ارائه می گردد.
1- منابع معدنی 2- منابع دریایی
3- منابع کشاورزی 4- بازارمطلوب تجاری
1- منابع معدنی :
"این مــنطقه دارای انـواع مـوادمعدنی ارزشمـند است ، چــنانکه بـرخی از آنـهااز جـمله مواد خام ، استراتژیک هستند یا کمیت و کیفیت آنها در سطوح بالای جهانی قرار دارد . بویژه کشور ایران ازلـحاظ برخی مـواد خام دارای ذخایر بسیار قابل توجه و درسطح جهانی است." (اسدی،1381،ص 38 )
1-1 ــ نفت :
زمان آغاز بهره بــرداری از ذخایر نفت جنوب ایران قدمت بـسیاری دارد و تاریخ آن حتی به دوره عیلامیها باز می گردد . ولی کشف و استخراج از مــنابع نــفت خاورمیــانه (ایــران ) با استــفاده از روشها و فناوری جدید برای اولین بار در ابتدای قرن بیستم (1287 ه . ش ) در مسجد سلیمان آغاز گردید.
اهـمّیّت نــفت بعنوان سوخت جایگزین زغــال سنگ برای نــاوگان دریایی انگلستان در جریان جنگ جهانی اوّل نمود بسیاری یافت و برتری انگلستان را مـیاننیروهایعــثمانیوآلمانبهوجودآورد.
غنی ترین و مـتمرکز ترین ذخایر و میدانهای نفتی جهان در منطقه خلیج فارس قرار دارد که با هیچ نقطه دیگر قابل مقایسه نیست. بـطوری که طبق آمار تا پـایان سال 1998 میلادی بیش از 93 در صد از کل ذخایر شناخته شده نفت جهان در خلیج فارس قرار دارد.
"ذخایــر نفت کشورهای خلیج فـارس 85/84 در صد از کل ذخایر نـفت کشورهای عضو اوپـک (3/770 مـیلیارد بــشکه ) را تــشکیل می دهــند. ذخایــر نــفت کــشورهــای عـــضو«سازمان همکاریهای اقـتصادی و تـوسعه » (oEcD )و کشورهای غیر اوپک به ترتیب 6/10 و 18 در صد کل ذخایر جهانی نفت را تشکیل می دهد." (اسدی،1381،ص42 )
2-1 ــ گاز :
جدا از ذخایر نـفتی ، مــنطقه خــلیج فـــارس دارای ذخایر غـنی گاز طبیعی و در مراتب بالای جهانی است . بـر اساس آمارهای سال 1994 ، کشورهای خلیج فارس دارای 2/45 تــریــلیون متر مکعب ذخیره گاز طـبیعی هـستند که با توجه به کل ذخایـر جهانی (به میزان 141 تریــلیون متر مکعب ) 32 در صد یا حـدود یک سوم کل ذخایــر را در اختیار دارد .بدین ترتیب ،منطقه خلیج فارس پس از کشورهای متحد مشترک المنافع (جـمهوریهای شـوروی سابق ) که جمعا 56 تریلیون متر مکعب ذخــیره گاز طبیعی (با 7/39 در صد سهم ذخایر جهانی )را در اختیار دارند ، دومین منطقه بزرگ دارای ذخایر جهانی گاز است .
قابل تــوجه است که ایران بـتنهایی با دارا بودن 21 تریلیون متر مکعب (6/741 تریلیون فوت مکعب )گاز طـبیعی (9/14 در صد ذخایر جهانی ) پـس از کشور فــدراسیـون روسیه با 1/48 تریلیون مــتر مکعب ذخایر گاز طـبیعی (و 1/34 در صد ذخایر جهانی ) دومین کشور جهانی دارای ذخایــر گاز است .قطر با 1/7 تریــلیون مــتر مکعب (و5 در صد سهم جهانی ) در رده سوم جهانی قرار دارد. شیخ نشین ابوظبی (امارت مــتحده عــربی ) و عـربستان سعودی مــقامهای چهارم وپنجم جهانی را بـه ترتیب با4/5 و 3/5 تــریــلیون مــتر مکعب (و 8/3 و 7/3 در صد جهانی )دارند.
3-1 ـــ ذخایر دیگر :
"در کشورهای حــاشیه خلیج فـارس و سواحل و جزایر آن ضمنا معادن غنی دیگری وجود دارد که برخی از آنها از زمــانهای خیلی دور مـورد شناسایی و بهره برداری قرار گرفته اند .
معادن سنگ آهن ، خاک ســرخ (اکــسید دوفر ) ، سنگ شیشه (سیلیس ) ، گوگرد ، و نمک از آن جمله هســتند که سوابق تاریخی دارند . به هــر حال ،ذخایر معدنی مانند: سنگ آهن ، ذغال سنگ ، خاک سرخ (گــل ارمنی ) ، نمک ، گوگرد ، سـیلیس ، ســرب ، مــیکا ، سـنگ سیمان، سنگهای ساختمانی و تزیینی ، مس ، قــلع ، منـگنز ، کرومــیت ، کائولن ، زاج ، جیوه، طلا و نقره و اورانیوم کــم و بیش در نقا ط گـوناگــون منطقه و بویژه در ایران وجود دارنــد." (اسدی ،1381 ، ص 46 )
2- منابع دریایی :
"خلیج فارس از لحاظ دارا بــودن انـواع گوناگون ماهیها و جانوران دریایی به میزان فراوان در ردیف یکی از غــنی تـرین دریاهـــای جــهان محسوب می شود . چنانکه ماهی و دیگر جانوران دریایی آن (مانــند میگو ، خرچنگ ) یـکی از اقلام مهم صادراتی و تجارتی کشور های منطقه را تشکیل می دهد . جدا از آن ، مرواریـد و مرجان نـیــز از جمله دیگر ذخایر دریایی منطقه است ، که بویژه مروارید خلیج فارس ازقـرنها قبل شهرت جهانی داشـته اسـت." (اسدی ، 1381 ، ص48 )
1-2 ــ ماهی وجانوران دریایی :
ماهـیها ی خلیج فـــارس از نظر تنــوع زیاد ماهیـهای خـوراکی و صـنعتی یک ثروت واقعی محسوب می شوند . ماهیهای منطقه به دو دسته تقسیم می شوند :1) ماهـیهای خوراکی (حلوا سفید ،سرخو ، سنگسر ، شوریده و غیره ) ، 2) ماهــیهای غیرخوراکی یــاصنعتی (گرزک،سه خاری،بمبک،کوسه،اسب ماهی،ماهی چســبک وغیره ) کــه استفاده هـای صنعتی ودارویـی وپزشکی دارنـد. در خلیج فارس حدود 200 نوع ماهی وجود داردکه مـنبع اقتصادی و گذران زندگی بخش عمده ای از ساحل نـشینان آن را ماهیگیری و صید تشکیل مــی دهد؛ بـرای مـثال در عمان ماهیگیری یک صنعت سنــتی محسوب می شود ؛ ضمناّ جـانوران دریایی دیگر مانند میگو ، روبیان ، انواع خرچنگها (سینگو ) ، و لاک پشتهای بزرگ کــه بیشتر باب طبع غربیهاست در خلیج فارس صید و صادر می شود.
2-2 ـــ مروارید و مرجان :
صید صدف و مروارید در خلیج فــارس سابــقه ای دیـرینه و چند هزار ساله داشته و یکی از عوامل رونق تجارت در منطقه بوده است بــویژه اینکه مــروارید خلیج فـارس از نظر گـرد بـودن ، شفافیت و درخشندگی از روزگاران پیشین شهرتی جـهانی داشته است. بهترین انواع مروارید خلیج فارس در اطراف جزیره کیش ،جزیره خارک ، بـنادر شیب کوه (بندر لنگه ) ،و بویژه در حوالی مجمع الجزایر بحرین صــید مـــی شود. سکوی بــزرگ مــروارید در آبهای خلیج فارس ،بین شیخ نشین شارجـــه و شمال شــبه جزیره قطر و جنوب غـربی خط واصل بین ایـن نقطه و جزیره ابوعلی (نزدیک ساحل عربستان ) قرار دارد.
پس از ابداع کـشت « مـروارید مصنوعی » توسط ژاپنیها از اوایــل دهـه 1930 به بعد ، تجارت مروارید طبیـعی در خلیج فارس از رونق افتاد.مرجان نیز در اطـراف جزیره خارک شکار می شود.
3- منابع کشاورزی :
استعداد کشاورزی منطقه خلیج فارس با توجه به گرمی هــوا و میـزان رطـوبت آن قـابل توجه است . وجود خاک زراعتی و آب بویژه در کرانه های ایرانی خلیج فـــارس و بــــرخی جزایـر شمالی آن ، زمینه مساعد کشاورزی را در این منطقه فراهم کرده است . البته عوامل مساعد کشاورزی نظیر خاک ،آب و مـیزان بارندگی در سواحل شمالی خلیج فارس بیشتر از سواحل جنوبی و جنوب غربی است . در ایــن منطقه ، منابع آبهای روی زمینی و زیـر زمینی به اندازه کافی وجود دارند. ضمنـــاّ در سطح جــزایر خلیج فـــارس بویژه در سه جزیره کیش ، قـــشم و بحرین یک قشر خاک زراعتی مناسب وجود دارد.
ولی روشهای مورد استـفاده در این امر عمدتا سنتی و ابتدایی است وبنابراین بـهره برداریـهای مطلوب از شـرایط مــوجود به عمل نمی آید . در میان کشورهای همجوار خلیج فارس، ایران و عراق در مقایسه با دیــگر کشورها از نظر سطح پیشرفتها و روشهای جدید کشاورزی پیشرفته تر هـستند .ایـن دو کــشور از دهــه 1970 تـــا کنون در تـدوین و اجرای برنامه های توسعه اقتصادی و عمرانی خود سرمایه گذاریهای قابل توجهی را در بـخش کشاورزی انجام داده اند . البـته وقـوع جنگ ایــران و عــراق و هـزینه ها و خسارات و عـوارض منفی هنگفت ناشی از آن ، صدمات عمده ای به این بـخش اقتصادی و حیاتی دو کشور وارد کرده است ؛ از جمله محصول خرمای عـراق تـا پیش از جنگ ایران و عــراق، حدود 80 در صد خــرمای صادراتی جــهان را تشکیل مـی داد که در خـلال جنگ صـدمات و خسارات جــبران ناپـذیری بـه نـخلستانها و مـحصول خـرمـای آن و نیـز تاسیسات آبیاری و آبرسانی کشاورزی عراق وارد آمد. این در حالی بود که صادرات خرمای عراق بلافاصله پس از نفت،مهمترین اقلام صادراتی آن کــشور را تشکیل می داد.
4- بازار مطلوب تجاری :
"خلیج فـارس یک بـازار مطلوب ،گسترده و پـرسود بــرای کشورهای گوناگون بــــویژه کشورهای صنعتی غرب است .مهمترین دلیل آن این است که تمامی کشورهـــای همجوار منطقه نفت خیز بوده و دارای درآمد هـــای سر شـــار حاصل از فـــروش نــفت هستند . بــه اضافه اینکه ، هـمه کشورهای منطقه با تــفاوتهایی ،بــه هـر حال جزو کشورهای در حال توسعه و غیر صنعتی به شمار می آیند. البته ایران و عراق در مـــقایسه با دیگر کـشورهای منطقه از وضعیت بهتری برخوردارند ؛ولی این کــشورها ناچارنـد اولا قـسمت اعظم نـیازهای گوناگون خود را از واردات تــامین کنند ،ثانیا برای اجرای برنامه های توسعه اقتصادی و صنعتی خود شدیدا نیازمند استفاده گسترده از نیروی کار متخصص و مدیران بـا تجربه هــستند. این ویژگیها باعث می شود خلیج فـارس به منطقه ای بــا انگیزه هــای قــابل توجه اقتصادی و تجاری تبدیل شود . همین امر ،به نوبه خود باعث ایجاد رقـابتهای بــین کشورهای صنعتی و صاحب فناوریهای پیشرفته جهان به منظور استفاده از شـرایط مطلوب تجاری منطقه شده است." (اسدی ، 1381 ، ص 51 )
در آمدهای نفتی 8 کــشور خـــلیج فارس از مبلغ 715/10 میلیارد دلار در سال 1973 به رقم 285/65 میلیارد دلار در سال 1974 رسید.
"دلارهای نفتی کشورهای منطقه به روشـهای گــوناگـون مجـددا به جیب خریداران عمده نفت یعنی کشورهای صنعتی وپــیشرفــته بازمیگردد؛ازجمله روشــهای یــادشده عبارتند از : صادرات کـالاهای صنعتی ، اقلام غیر صنعتی ومواد غذایی به منطقه ،تـجارت تسلیحات ، اعــزام کــارگران مــاهر و نیمه ماهـر ،و نیز متخصصان و مــدیران بـا تــجربه بـا دریافت حقوقهای کلان به کشورهای منطقه ، انــباشت مازاد در آمد های نفتی در بانکهای امریکایی و اروپایی ، خرید املاک ومستغلات در کشــورهای غــربــی ،خرید سهام شـرکتهای تجاری ـ اقتصادی و کارخانه ها ، و بالاخره خرید پمپ بنزینها و پالایشگاهـهای مــستهلک (وبعضا غیر اقتصادی ) متعلق به شرکتهای بزرگ و کوچک نفتی کشورهای غربی". (اسدی ، 1381 ، ص 52 )
ساختار اقتصادی کشورهای حاشیه خلیج فارس :
1- ایران :
" اقتصاد ایران « تک محصولی » وبــر پـــایه در آمـــد هــای ارزی ناشی ازاستخراج- وصـدورنفتقراردارد. بنابراین،مهمترین فعالیت اقتصادی درایـران عــبارت ازصنعت نفت است . تاریخ صـنعت نفت به یک قرن پیش و ابتدای قرن بیستم میلادی بــر می گردد ،چنانکه در 28 ماه مه 1901 یک امتیاز انحصاری 60 ساله بــرای اکتشاف و استـخراج نفت در کل ایران (به استثنای پنج ایالت شمالی کشور ) بـه شخص ویلـیام ناکس دارسـی انگلیسی داده شد. این قرار داد اولین قرار داد نفتی خاورمیانه بــه شمار می آید . اولین چــاه نفت در سال 1903 در مـسجد سلیمان بـه نفت رسیـد و اولـین چــاه تجارتی نـفت در تـــاریخ 26 ماه مه 1908 درهمانجاازعمق 365 متریزمینفورانکرد.یکسالپـسازآن،درسال 1909 شرکتنفتایرانوانـگلیساســاســابـــنابهدستوردولت انـــگلیس و به منظور استخراج نفت در این منطقه و بـقیه مناطق مورد امتیاز دارسی شکل گرفت." (اسدی ،1381 ، ص 221 )
نفت ایران با تولید فقط چند هزار بـشکه در روز در اوایل کار (5 هزار بشکه در 1913 ) شروع شد و بـتدریج تولیدات آن افــــزایش یافت .پس از انقلاب اسلامی ،با توجه به شرایط سیاسی و خط مشیهای جدید انـرژی کشور، تـولید نفت در مقایسه بـا قبل کـاهش فـراوان یـافت. بویژه پس ازشروع جنگ ایران وعراق وجنگ نفتکشهاوتشدیدآن،تولیدایران کاهــش شدیدیافت .ولی پس ازپایان جنگ (تیرماه 1367 ) بتدریج تولید نفت افزایش پــیدا کرد و روند عادی یافت و به طور متوسط به حدود 25/3 میلیون بشکه در روز رسید.
"ایران از نظر میزان ذخایر زیـر زمینی غــنی است ، بــویژه اینکه بـــرخی از آنها ذخایر استراتژیک محسوب می شوند . مـیزان ذخایر نفت ایران در اوایل سال 1378 حدود 70/89 میلیارد بشکه برآورد شده است" (اسدی ، 1381 ، ص 222 )
"ایرا ن از نظر دارا بودن ذخایر گاز طبیعی مقام دوم جهانی را پس از فدراسیـون روسیه داراست . میزان ذخایر گازکشوردرپایانســال 1373 حدود 21 تریلیون مترمکعب بودکه حدود 15 درصدازکل ذخایـرجـهانی نفت راتشکیل می داد . کشف ذخایر جدید گاز طبیعی در سالهای دهد1370 رو به افزایش بوده است." (اسدی ، 1381 ، ص 222)
"جدا از ذخـایر مهـم نفـت و گاز ،ایـران تنـها کـشور خلیج فارس است که منابع معدنی غیر نفتی آن ، از نظر اهمیت قابل مقایسه باذخایرعظیم ئیدروکربن یآن میباشد.
مهمتریـــن آنها از نظر کـــمیت ،ذخایــر مس است که شامل بیش از 5/2 میلیارد تن ذخـایر شناخته شده اند که خــود ، زمیـنه مناسبی را بـرای تـوسعه صـادرات این بخش فراهم می آورد . ذخایر مس سرچشمه کرمان بــتنهایی دارای بیش از800 میلیون تن مـس 12/1 در صد و بیش از 500 تن مس با درجه خلوص پــاییـــن تر است . هـمچنین یکـی از بـزرگترین ذخایر کرومیت دنیا با حداقل 7 میلیون تـن سنگ معدن کــرومـــیت خــالص 35 تا 50 درصد در ایران قرار دارد . بیش از 2/1 میــلیارد تن سنگ آهـن و 6/1 میـلیارد تن ذخـایر ذغال سنگ با کیفیت عالی در بخشهای گــونـــاگـــون کــــشور شــناخته شده است . ضمنا ایـران یکی از بزرگترین تولید کنندگان سولفات قلیایی آلومینیوم (فیروزه ) جهان است .
فقط در منطقه تاکستان قزوین حدود 500 میلیون تن ســنگ آلـــومیــنیــوم بــا کـیفیت عالی شناسایی شده است . بیش از 3000 تن ذخیره اورانیوم و 4000 تــن مــولیبـدن در منطقه «ساقند یزد » کشف شده است . ارزش ذخایر اخیر حدود 150 میلیارد دلار به قـیمت هـای روز بر آورد شده است . دیـگر منابع معدنی کشف شده در ایران عبارتند از : سرب ، روی ، نـمک ، سـولفور (گوگرد) ، منـگنز ، نیـکل ، طلا ، آنتـیموان ( سنگ ســــرمه یا تـــوتـــیای معدنی ) ، منیزیم ، باریم ، قلع ، تنگستن ، سنگ آهک ، کبالت ، فـوریت ، بــراکس ، زمرد سبز ، سنگ مرمر ، مرمر سفید ، بوکسیت ، یاقوت زرد (تــوپاز) و ســافیر." (اسدی ، 1381 ، ص226و 227 )
"نقش بــخش کـــشاورزی در اقـــتصاد ایـــران بــا تــــوجه بـه امکانات بالقوه کشور و نیز استانداردهای جهانی چندان مطلوب نیست و سهم مهمی را بـه خود اختصاص نمی دهد. از جمع مساحت ایــران بـه میزان 165 میلیون هکتار ، تنها 5/ 17 میلیون هکتار آن زیـر کشت قـرار دارد ، و نیـمی از مساحت ایران غـیر قـابـل کشت است . کـــشاورزی دیم (بارانی) در اسـتانهای غربی ایران (کرمانشاه ، کردستان و آذربـایجان)مـهم و قابل توجه است". (اسدی ، 1381 ، ص227 و228)
"کشور های ژاپن ، ایتالیا ، کره جنوبی ، یونان ، فرانسه ، اسپانیا ، و آلمان به ترتیب مهمترین طرفهای صادرات کالاها و تولیدات ایران در سال 1367 به آن کشورها بوده اند .در هـــمان سال ، مــهمترین کشورهـای منــبع واردات ایـران به تــرتیب عبارتند از : آلـمان ، ایتـالیا ، ژاپـن ، فرانسه ، آرژانتین ، انگلستان ، و امارات متحده عربی." (اسدی ، 1381 ، ص 229 )
در سال گذشته امارات به عنوان اولین منبعوارداتیایرانمطرحگردیدکهمتاسفانهبعنواندلالکالاهایغـربیسودسرشاریراازاینطریقکسبنمود.
2- عراق :
"تـولید نفت و درآمـدهـای نــفتی سنگ پـایه اقـتصاد عـــراق و تأمین مالی توسعه بخش کشاورزی ، صنعت ، و استخراج ذخایری نظیرگوگرد (سولفور) وفــسفات راتـــشکیل می دهد. دراواسط دهه 1990 حدود 50 درصددرآمدهای دولت ناشی ازدرآمدهای نــفتی بـوده است .صنعت نفت عراق به میزان زیادی وابسته به خطوط لوله انتقال نــفت آن است که از خــاک کشورهای همسایه می گذرد یا به سواحل خلیج فارس می رسد . از نظر قدمت ، صنعت نفت این کشور در خاورمیانه دومین (پس از ایران) است . اولـین امتیاز نـــفتی عــراق در مــارس 1925 از طرف عراق به «شرکت نفت ترکیه » کـه انگلیسی بــود داده شد. شرکت نفت ترکیه بعداً در «شرکت نفت عراق» (انگلیسی) که در سال 1938 حق اســتـخراج نفت در تمام خاک عراق را کسب کرده بود ادغام شد". (اسدی ،1381 ، ص 241 )
نخستین تولید تجاری عراق با 22 هـزار بشـکه در روز از سـال 1934 میلادی شروع شد.حـمله به ایـران و کـویت باعث کاهش چشمگیر صادرات نفت عــــراق و در آمدهای آن گردید .تـحریم گسترده سازمان ملل علیه عراق در اواخر حکومت صدام حسین وضعیت اقتصادی و معــیشتی مردم عراق را با بحران رو به رو ساخت.
"نــــفت عـــراق به وسیله خطوط لــوله از منطقه کرکوک در شمال کشور و نیز از طریق بنادر سـوریه ، لـبنان و ترکیه در مدیترانــه شرقی به بــازارهای جهان صادر می شود ؛ ولی تولیدات میدان نفتی «رومـیله شمالی » و دیگر میدانهای نــفتی که تا سال 1953 در جنوب عراق کشف شدند ـ و درحال حاضر با میدان بزرگ نفتی کرکـوک در شـمال برابری می کند ـ از بنادر و پایانه های واقع در خلیج فــــارس (اسکــله های البـکر و الامیه ) بــه وسیله نفتکش حمل و نقل می شود. البتــه پس از حـمله عــراق به ایران ، این راه صدور نفت تا پایان جنگ متوقف شده بود. عراق دارای دو نوع خـطوط لـوله نفت قدیم ( احداث قبل از جنگ ) و جدید ( بعدازجنگ ) است". (اسدی، 1381 ، ص 243 )
بر اساس بر آورد سال 1994 عـراق دارای 1/3 تریلیون مـتر مکعب گـاز طبیعی اسـت که 2/2 درصدازکل ذخایرجهانی راشـــامل مــی شودودرمقایسه بامیزان ذخایردیگرکشورهای نفتی خاورمیانه چندان قابل توجه نیست . ضــمنا عراق دارای ذخایر معدنی سولفور ( گوگرد ) و فسفات است . معادن گوگرد در منطقه «مشرق » نـزدیـک مــوصل قرار دارد که در حال حاضر قسمت اعم آنبهخارجازکشورصادرمیشود. میزانصـادراتسولفوردرسالهای 1978 ، 1989 ــ 1991 به ترتیب : 600 هزار ، 900 هزار ، 800 هزار و 400 هزار تـن بوده است. تا قبل از کشف و استخراج نفت در عراق ، کشاورزی پایه اصلی اقتصاد آن کـشور را تشکیلمیداد . اصولاّازقرنهاپیــش تازمان یادشــده،زمیـــن وسیله مــعیشت وگــذران زندگی عده زیادی از مردم این کشور بوده است . چنانکه در حال حاضر نیز در حدود 30 در صد از نیروی کار کشور در بخش کشاورزی اشتغال دارنـــد که پس از نــفت مهمتــرین بخش اقتصادی کشوراست. طبق اسنادوشواهدتاریخی،کشاورزی عراق پس ازحــمله مغولهابه آن کشوردرقرن سیزدهم میلادی دچار صـــــدمات و خــسارات فـــراوانی شد؛ از جمله اینکه کانالهای آبیاری این کشور که یکی از پـایه های اصلی کشاورزی بود به نابودی کشیده شد . دو رشته از رودخانه های بزرگ خاورمـیانه یعنی دجله و فرات در طول این کشور جریان دارند که در نقطه ای در سمت شمال بــصره (قـــرنــه ) به یکدیگر می پیوندند وشط العرب یا اروند رود را تشکیل می دهند.شط العـرب پـس از طی مسافتی بیش از 110 کیلومتر درجنوب شرقی خاک عراق درمنطقه«فاو»به داخل خلیج فارس میریزد.
هدف مهم این کشور از دهـــه 1970 به بعد در بخش کشاورزی عبارت از افزایش تولیدات به منظور صـادرات به خارج بوده است . چــنانـــکه دولــت در خلال سالهای 1975 – 1981 درحدودیکمیلیاردو 290 میلیون دینارعراقی دربخش کشاورزی سرمایه گذاری کرده است . البته حمله عراق به ایران وسپس حمله به کویــت وآثارونتایج وخیم اقتصادی آن،به میزان زیادی به برنامه های توسعه کشاورزی آن کــشور صدمه زد و آنـها را دچـــار رکود و کندی ساخت . یکی ازمسائل ومشکلات مهم کشاورزی عــراق ،شرایط نــامطلوب آب وهـوایی ، میزان بارندگی و شوری زمین است که مساله أخیر بـــویژه روی کشاورزی دیم (بارانی ) اثر می گذارد.
در سال 1990 حدود 45/5 میلیون هکتار زمینهای قــابل کـشاورزی در عراق وجود داشته است که حدود 4 میلیون هکتار آن زیر کشت و زرع دائمی قرار دارند .
مهمترین محصولات زمستانی کشاورزی گـندم و جو ، و محصول تابستانی آن را برنج تــشکیل می داد . در مــیان محصولات کشاورزی ، خـــرما مهمترین آنهاست که تا قبل از جنگ ایران و عراق وسالهایپسازجنـگ 80 درصدکــــل تــولیدخـرمای صـادراتی جـهان راتشکیل میدهد. ضمناًتولیدپشم وپنبه نیزمهم بوده ودرسـطح صادرات قراردارد.
"صنعت عراق هنوز وابسته و در ردیف کشورها ی توسعه نیافته به شمار می آیـد . بــــویژه اینکه ، در جـریان دو بحران خلیج فارس ـ که خـودش پـدید آورنـده آن بود ـ صدمات و خسارتهای گسترده و بعضاً جبران ناپذیری بر تأسیسات زیر بنایی و صنعتی کشور وارد شد.عراق تا دهه 1970 جدا از نفت ،صنایع بزرگ محدودی داشت ، ولـی پس از آن تأکید اصلی بر توسعه بخش صنعت قرار گرفت ؛ بنابراین در سالهای بـعد طرحهای بـزرگ صـنعتی را به اجرا در آورد و یا در دست اجرا و ساخت دارد ؛ از جمله ساخت یک کارخانه بزرگ تولید آهن اسـفنجی و فـولاد در منطقه «خـورالزبیر» که در اواخـر سال 1978 به مرحله تولیـد رسید . ضـمناً در هـمانجـا نیـز یک مجتمع بزرگ پتروشیمی ساخته شده و به بــهره بـرداری رسیـده اسـت. دیگـر صنایع عمده آن عبارتند از : صنعت معدن(عمدتا سولفور و فسفات )،کود شیمیایی و فسفاته ، نساجی ، داروسازی ، ومواد شیمیایی، وسـایل الـکتـریکی ، کـابـلهای الکتریکی ، پلاستیک سازی ، و صنایع مواد غذایی ،مصالح ساختمانی و سیمان ، برق ، دخانیات و گاز .البته مهمترین و پیشرفته ترین صنعت آن کشور ،صنعت نفت است". (اسدی ، 1381 ، ص 245 و 246 )
3- کویت :
کویت تا قبل از کشف و استخراج نفت در این سرزمین ،از راه ماهیگیری ، صـید مـروارید ، تـجارت و کـشاورزی واحه ای گذران می کـرد . پـس از کـشف و استـخراج نـــفت ، اقتصاد کویت رو به پیشرفت سریع گذاشت و در آمدهای نفتی ، این کشور را در ردیف ثروتمندترین کشورهای جـهان درآورد . اولـین امـتیازنفتی کویت درسال 1934 اعطاشد،اولین چاه نفت آن در سال 1938 حفر شد وتولید تجارتی نفت از سال 1946 با 16 هزار بـشکه در روز آغاز گردید . تولید نفت کویت در سال 1980 حدود 5/1 میلیون بشکه ،در مارس 1983 حدود 050/1 مـیلیون بشکه ،و در سال 1990 به میزان 8/1 میلیون بشکه بوده است.
تولید نفت منطقه بیطرف کویت ـ عربستان سـعودی در خلال جنـگ ایـران و عـراق (1980 ـ 1988 ) حدود 250 ـ 300 هزار بشکه در روز بود که در آمد حاصل از فروش آن به حساب عراق واریز می شد . پـس از حـمله نظامی عراق به خاک کویت در اوت 1990 ، تولید نفت این کشور تقریباً متوقف شد. تولید نفت در سال 1998 به حداکثر ظرفیت تولید پیش بینی شده قبلی اش یعنی 200/2 میلیون بشکه در روز دست یافت.
ذخایر نفتی کویت بر اساس برآورد سال 1998 مقدار 94 میلیارد بشکه است که حدود 6/9 در صد ذخایر جهانی را تشکیل می دهد. عمر ذخایر نفت کویت بالاترین میزان در دنیاست .
برعکس ذخایر نفت ، ذخایر گاز این کشور قابل توجه نیست .ذخایر گاز شناخته شده کویت در سال 1994 معادل 5/1 تریلیون متر مکعب (9/52 تریلیون فوت مکعب ) بوده است که 1/1 در صد ذخایر جهانی را تشکیل می دهد. کویت در حال حاضر خطوط لوله انتقال نفت خارجی ندارد ، ولی دو خط لوله پیشنهادی در دست بـررسی دارد.
صنعت نفت کویت نقش اساسی و مسلط را در گردش اقتصادی کشور ایفا می کند . چنانکه در آمدهای نفتی بیش از 90 در صد از کل در آمدهای صادراتی و کمتر از 50 در صد کل تولید ناخالص داخلی (GDP ) آن کشور را به خود اختصاص می دهد . مهمتر اینکه ، قسمت اعظم اقتصاد غیر نفتی کویت نیز وابسته به در آمدهای نفتی دولـت است که صرف توسعه تأسیسات زیر بنایی، پیش بینی خدمات اجتماعی جـامع و گـسترش نهادهای صنعتی کـشور می شود. بر اساس بـر آورد بانک جهـانی متـوسط تولید ناخالص مـلی (GNP ) سرانه در سال 1980 (به قیمتهای 1978 ـ 1980 ) مبلغ 22،840 دلار بوده است (سومین کشور دارای بالاتــرین تولید ناخالص ملـی در جـهان در آن سال). به علت بالا بودن سطح در آمدهای نفتی و نیز جمعیت اندک ، کویت هـر سـاله بـخش مـهمی از درآمدهای خود را صرف سرمایه گذاری و کمک به کشورهای عربی نیازمند می کند.
کویت در سال 1997 مبلغ 21/14 میلیارد دلار صـادرات (فوب) و 91/7 میـلیارد دلار واردات (سیف) داشته است . مهمترین طرفهای صادراتی کویت در سال 1996 به ترتیب ژاپن ، امریکا و کره جنوبی و مهمترین طرفهای وارداتی آن را به ترتیب امریکا ، انگلستان و ژاپن تشکیل می دهند. نفت خام و فرآورده های نفتی مهمترین صادرات کویت را تشکیل می دهند. این کشور غالب اقلام مصرفی ،مواد غذایی و صنعتی مورد نیاز خود را از خارج وارد می کند .
کشاورزی در این کشور رونقی ندارد و محصولات کشاورزی عمده کـویت مانند گـوجه فـرنگی ، پـیاز ،خربزه وخرمابه مصرف محلی می رسد . حدود 3/0 در صد زمینهایکویتزیرکشتوزرعقراردارند.
" کویت در نظر دارد در طی یک برنامه سرمایه گذاری گسترده تولید و صادرات نفت و گاز خود را افـزایش دهـد، این برنامه برای پنج سال تدارک دیده شده است. کویت برای انجام این کارنیازبه همکاری شرکتهای بین المللی نفت و گازدارد.
وزیرنفت کویت شیخ احمدالفهدالصباح دراین رابطه میگویدمادرحال حاضرهم تولیدات گازداریم ولـی برای توسعه میدان های خودبه کمک شرکتهای بین المللی نیازداریم. اودرادامه صحبتهای خودگفت مـادرحال حاضرمشغول مطالعه نقش IOC ها را بررسیمکنیم.
طرح توسعه پنج ساله کویت شامل افزایش تولیدگازمابین 1.5 میلیاردتا 2 میـلیاردفـوت مکـعب درروزتـاسال 2015 افزایش دهدوهمچنین ظرفیت تـولیدنفت راتابالای 3.1 میلــیون بشکه درروزبالاببرد. ایـن کشـورمـاه گذشته قــراردادی بـا شــرکت شــل بــرای خرید تجهیزات مایع سازی گاز امضا کرد تا بتواند سوخت لازم برای نیروگــاههای خود را تامین کند ." (سایت خبری تحلیلی اراده مردم )
4- عربستان سعودی:
اقتصاد عربستان سعودی وابسته به نفت و در آمدهای نفتی است . بویژه میزان در آمدهای نفتی عربستان در مـقایسه با دیگر کشورهای نفتی منطقه بسیار چشمگیر است . دلیل این امـر ، میزان بــالای تـولید نفت کشور است ، چنانکه عربستان همواره در دهه های اخیر قرن بیستم جزء تولید کنندگان عمده (قبلاّ در رده دوم یا سوم و اکنون رده اول ) نفتی جهان به شمار می آمده است . البته دولت در دهه اخیر تلاشهایی را برای کاهش وابستگی شدید اقـتصادش به نفت آغاز کرده که تا اندازه ای موفق بوده است . چنانکه بتدریج بخش تجارت ،کشاورزی ،بـویژه صـنعت جـایگاه خاصی در گذران اقتصاد کشور پیدا کرده اند.
اولین امتیاز نفتی عربستان در سال 1933 به شرکتهای امریکایی : « شـرکت نـفت استاندارد عـربستان ـ کالیفرنیا » ، « استاندارد اویل کالیفرنیا » ( سوکال ) و «شرکت نفت تگزاس » داده شد. اولیـن چاه نفت در سال 1938 بـا تـولید روزانه 1000 بـشکه ، و اولیـن چـاه تـجارتی نفت با تولید روزانه 11 هزار بشکه در تاریخ اولماه 1939 باافتتاحرسمیملکابنسعودشروعبهکارکرد.
”ذخیره نفت عربستان سعودی بر اساس اطلاعات پایان سال 1998 به میزان 5/261 میلیارد بشکه با حدود 84 سال عمر (نسبت به تولید آن زمان ) برآورد شده که حدود 26 در صد از کل ذخایر جهانی نفت را شامل می شود. عربستان ســعودی بـزرگترین تولید کننده نفت اوپک می باشد (حدود 3/1 و حداقل 4/1 کل تولید اوپک ). ظرفیت اسمی تأسیسات استخراج نفت کشور حدود 12 میلیون بشکه طراحی شد که هیچ گاه به این میزان نرسیده است و بالاترین سقف تولید آن مربوط به سـالهـای 1979 و 1980 است که حدود 5/10 -11 میلـیون بـشکه در روز بـوده است. تـولیـد نـفت عربستان در سالهای 1985 ، 1986 ، 1989 . 1990 به ترتیب 700/3 ، 290/5 ، 765/5 ، 300/7 میلیون بشکه در روزبودهاست. (اسدی،1381،ص265)
"در آمدهای نفتی عربستان حدود یک سوم کل تولید ناخالص داخلی وبیش از 80 در صد از در آمدهای صـادراتی کشور را تشکیل می دهد". (اسدی،1381،ص266 )
"میزان ذخایر گاز طبیعی عربستان در سال 1994 به میزان 9/185 تریلیون فوت مکعب یا 3/5 تریلیون مـــتر مکعب بوده است که 7/3 در صد کل ذخایر جهانی گاز و رتبه پنجم دنیا را به خود اختصاص می دهد . در آمدهای نفت و گاز در سال 1997 به میزان 8/36 در صد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده است.
بخش کشاورزی در عربستان رونق چندانی ندارد. زراعت و کـشاورزی در ایـن کشـور تنها محدود به واحـه هـا و مناطق زراعتی دیم(بارانی) است که در مجموع حدود 2/0 در صد از کل زمینهای عربستان را شامل می شود. حدود 1 در صد از کل زمینهای عربستان زیر کشت (بارانی و آبیاری) قرار دارند. حدود یک چهارم نیروی شاغل کشور در بخـش کشـاورزی مشغول به کار هستند ، در حالی که سهم این بخش در تولید ناخالص داخلی در سال 1997 تنها 1/6 در صد (با احتساب در آمدهای جنگل و ماهیگیری ) می باشد.این امر ، دقیقاّ گویای عدم اهمّیّت ایــن بخش از اقتصاد است. دولت عربستان ازسالهای دهه 1980 به بعد به اهمـیت رشد و توسعه بخش کشاورزی در کــشور بـه منظور کاهش وابستگی به مواد غذایی وارداتی و نیز افزایش سطح زندگی روســـتاییان پی برده است ؛ بــنابراین با توجه به افزایش میزان سرمایه گذاریها در بخـش کــشاورزی در خــلال برنامه های توسعه کشور ،سـطح تولیدات کشاورزی –بویژهمحصولگندم–دردودهه 80 و 90 رشدچشمگیریداشتهاست." (اسدی ، 1381، ص267 )
" عربستان در سال 1997 مبلغ 684/59 میلیارد دلار صادرات (فوب ) شامل نفت خام و فرآورده های نفتی ، و مواد پتروشیمی و پلاستیک ؛ 508/28 میلیارد دلار واردات (سیف ) شامل اقلام گوناگون داشته است . مهمترین منابع صادراتی آن کشور در سال 1997 به ترتیب ژاپن، امــریکا (8/14 در صد کل) و کره جنوبی ؛ و مهـمترین طـرفهای واردات آن به ترتیب امریکا (3/23 درصد کل) انگلستان و ژاپن بوده است." (اسدی،1381 ، ص 268 )
"به گزارش خبرگزاری فارس بـه نــقل از رویــترز ، رحمان الزملی رییــس مرکز توسعه صادرات عـربستان گفت ، صادرات سیمان ، پتروشیمی و آهن عربستان طی سال 2009 با کاهش چشمگیری روبرو خواهد شد .
میزان صادرات غیر نفتی عربستان طی سال 2008 نسبت به سال گذشته 21 درصــد رشد خواهد داشت . صـادرات غیر نفتی عربسستان طی سالهای اخـیر رشد چشمگیری داشته و این رقم طی سال 2007 بـه بیـش از 8/106 میـلیارد ریال معادل 58/104 میلیارد درهم رسیده است . این رقم طی سال 2000 کمتر از 24 میلیارد ریال بوده است .
موسسه سرمایه گذاری جادوا نیز اعلام کرد ، اقتصاد عربستان در حال حرکت به سمت رکود و بحران اسـت . تولید ناخالص داخلی عربستان طی سال آینده به کمتر از 325 میلیارد ریال خواهد رسید .
براساس گزارش این موسسه،رشداقتصادی عربستان طی سال 2008 به کمتراز 7/5 درصدوطی سـال 2009 به کــمتراز 5/1 درصدخواهــدرسید . رشدواقعی تولیدناخالص داخلی عربستان طی سال آینده به پایینترین حدخودازسال 2002 خواهدرسید .
اقتــصادعربستان توانســته به لطـف افــزایش درآمدهای نفتی طی سالهای اخیر ، در برابر فشارهای ناشی از رکود اقتصادی و بحران مالی جهان مقاومت کند . پیش بینی می شود تولید نفت عربستان طی سال آینده 1/7 درصد کمتر از سال 2008 باشد" (سایت خبرگزاری فارس)
5 - بحرین:
اقتصاد بحرین در حال حاضر عمدتا برپایه در آمدهای نفتی قرار دارد . چنانکه 80 در صد از در آمــدهای صادراتی کشور و 69 در صد از منابع تامین بودجه کشور حاصل فعالیتهای صنعت نفت است . تا قبـل از کشـف و استخراج نفت در بحرین ، گردش اقتصادی بحرین بر پایه در آمدهای حاصل از صید مروارید بود؛ ولی از سالهای دهه 1930 به بعد به سبب ابداع روش جدید کشت مروارید مصنوعی به وسیله ژاپن ،صید و بازار مـروارید طـبیعی بـحرین با رکود مواجه شد.
بحرین اولین کشور جنوب خلیج فارس است که در آنجا نفت کشف شده است . تــاریخ اولین امتـیاز نفتی بحرین سال 1930 ، کشف ابتدایی نفت سال 1932 ، و تولید تجارتی نفت از سال 1934 روزانه 1000 بشکه در روز شروع شد و در سال 1976 به 58 هزار بشکه در روز رسید.
ذخیره نفت بحرین در سال 1998 بین 160 تا 220 میلیون بشکه می باشد. میزان ذخیره گاز طبیعی بحرین در پایان سال 1994 حدود3/5 تریلون فوت مکعب (1/0 تریلیون متر مکعب ) است که 1/0 در صد ذخایر جهانی گاز را با 2/22 سال عمر تشکیل می دهد.
یکی از بزرگترین پالایشگاههای نفت جنوب خلیج فارس در این کشور در شهر بندری ستره در شرق بحرین قرار دارد که ظرفیت پالایش و تولید آن در پایان سال 1995 حدود 255 هزار بشکه در روز است.
"بحرین در سالهای دهه90 و پس از پایان جنگ دوم خلیج فارس و ایجاد فـرصتهای مـناسب تجاری و صـنعتی در منطقه ،اقدام به یک رشته فعالیتهای اساسی کرده است . نظام بانکداری بحـرین در مقایسه با سایر کشـورهای منطقه پربار تر و پیشرفته تر است . بحرین در خلال دهه 1970 به یک مرکز مالی و بانکداری مهم منطقه ای و بین المللی تبدیل شد. یــکی از دلایل این امــر ، شــروع جنگهای داخلـی گسترده و طولانی در لبنان –بهعنوانمرکزعمدهبانکداریخاورمیانه–ازسال 1975 بهبعدبود." (اسدی ، 1381 ، ص 278 )
"بخش صنایع بحرین بویژه در شرایط مساعد پس از بحران خلیج فارس (نیــاز شـدید به اقدامات بـازسازی) و نیز تحکیم موقعیت مالی کشور از رشد و توسعه قابل توجهی برخوردار است . بـویژه صنایع آلومینیوم و آهن ، صـنایع سنگین ،و تاسیسات پتروشیمی بحرین از رشد و قدرت رقابتی مطلوبی بـرخـوردارند. در سال 1989 نیـز یک بازار بورس به منظور تشویق و جلب سرمایه های خصوصی در بحرین تاســیس شد. ضــمناً قابل ذکراست که اتــوبان دریایی متصل کننده بحرین و عربستان سعودی باعث گسترش بخش تجارت و جهانــگردی بحرین شــده و منابع مالی قابل توجهی را وارد بدنه اقتصاد این کشور می کند." (اسدی ، 1381 ، ص279)
منابع اصلی در تولید ناخالص داخلی بحرین در سال 1997 به تـرتیب عبارتند از : امور مالی واملاکومستغلات (7/27 درصد ) ،خدماتاداری(5/16 درصد ) ؛تجارتهتلداریورستوران (3/16 درصد ) ،نفتخـام (8/14 درصد ) ،تولیدات صنعتی (4/12 درصد) ،وبالاخرهحملونقلوارتباطات (5/7 درصد) . مهـمترینصـادراتآندر 1996 بهترتیبشاملنفت،آلومینیوم ومــوادشـیمیایی بـوده است . مهمترین طـرفهای صادراتی آن درسال 1997 به ترتیب هندوستان،ژاپن وعـربستان سعودی،ومهمترین منابع وارداتی آن عـربستان سعودی ، امـریکا و انگلستان است ." (اسدی ، 1381 ، ص279)
" بانک مرکزی بحرین تصریح می کندبالابودن قیمت نفت کمک کردتاسودتجاری بحرین درســال۲۰۰۶به۹۸۴/۹ میلیون دینار یعنی معادل ۲ میلیارد و ۶۱۲ میلیون دلار برسد در حــالی که ایـن رقم در سال ۲۰۰۵ ، ۷۸۱/۴ میلیون دینار بوده است.
ارزش صادرات بحرین درسال۲۰۰۶بارشد۱۵/۳ درصدی به ۴/۳۵ میلیارد دینار رسید و صـادرات نفــت که ۷۷/۷ درصد از مــجموع صــادرات بحــرین را به خود اختصاص داد با رشد ۱۸/۴ درصدی به ۳/۴۷ میلیارد دینار رسید." (سایت بانک اطلاعات نشریات کشور)
این در آمدها با بحران جهانی اقتصادی اخیر به طرز چشم گیری کاهش یافته است.
6- قطر :
ساکنان قطر تا قبل از کشف و استخراج نفت به طور سنتی از راه صید مروارید، ماهیگیری و دامداری قبــیله ای (به شکل چادر نشینی و غیر ثابت ) گذران داشتند؛ ولی پس از کشف و تولید تجارتی نفت در کشور ، اقتصاد آن رو به بهبود و پیشرفت گذاشت . چنانکه امروزه قطر یکی از بالاترین کشورهای دارای درآمدسرانه درسـطح بالااست. . درحالحاضر،اقتصادقطرعمدتاًبرپایه درآمدهای نفت وگازگردش می کندودرآمدهای دولت بیشتر از این را ه کسب می شود.
اولین امتیاز نفتی قطر در ســال 1935 اعــطا گردید و در سال 1939 نفت کشف شد . تولید تــجارتی نفت از سال 1949 به بعد با تولید روزانه حدود 2 هزار بشکه شروع شد. میزا ن ذخیره نفت قطر در سال 1985 حدود 35/3 و در سال 1998 حدود 70/3 تـا 15/4 میلیارد بــشکه است. دو پالایشگاه نفت موجود در بندر «ام سعید » با کل ظرفیت پالایش 62 هزار بــشکه در روز ، نه فقـط کفاف نیازهای قــطر را می دهد مقداری از آن نیز صادر می کند . ضمناً پالایشگاه بزرگتر به نحوی طراحی شد ه که با افزایش میزان مصرف داخلی قابل توسعه خواهد بود.
قطر دارای ذخایر بسیارغنی گاز طبیعی است، چنانکه مقام سوم جهان را دارا ست . مقدار ذخایر گاز ایـن کشور در سال 1994 حدود 250 تریلیون فـوت مکعب (1/7 تریلیون مترمکعب ) است که 5 در صد از کل ذخـایر جهانی را به خود اختصاص می دهد. کار استخراج و حفاری «میدان شمالی » گاز طبیعی قطر در مرحله اول آن در سال 1988 شروع شد و در سال 1991 پـایان گـرفت . ظرفیـت تولید روزانه گاز قطر 800 میلیون فوت مکعب است. کشف واستخراجذخایرگاز«میدانشمالی»احتمالاّدورانجدیدیرادررشداقتصادیقطرآغازخواهدکرد.
قطر از در آمد هــای نــفتی خـود برای سرمایه گذاری در بخش صنایع اساسی و ایجاد تاسیسات زیربنایی پیشرفته استفادهمیکند . ضـمناًمیـزان درآمدسرانه اش،قطررادرردیف یکی ازثروتمندترین کشورهای جهان قرارداده است .
تعداد زیادی صــنایع سنـگین بـا اسـتفاده از سـوخـت گاز طبیعی و نیز سرمایه گذاری مشترک با طرفهای خارجی ایجاد شده اسـت ؛ از آن جمله «شــرکت کود شــیمیایی قطر » که بامشارکت سرمایه گذاران ژاپنی وبااستفاده ازسنگ آهن وارداتی وآهن قراضه های داخلی ازسال 1978 آغازبه کارکرد . «شرکت پتروشیمی قطر» با مشارکت یک شرکت فرانسوی (16 در صد سهام ) از سالهای 1980- 1981 تولید چند نوع محصول شیمیایی را شروع کرد. دیگرصنایع آن عبارتندازذوب آهن،سیمان وصنایع ساختمانی .
سهم بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی قطر تنها 1 در صد است ؛ ولی پیشرفتهایی در این زمینه حاصل شده است ، از جمله قطر از نظر تامین سبزیجات زمستانی خــود کفا شده ،و در مورد سبزیجات تابستانی هــنوز وابسته است . در مورد تــولید میوه جــات ،علــوفه و حــبوبات نیز پیشرفتهایی دارد. ضمناً تجربه های نوینی را در مورد کشاورزی در زمینهای شنی با اسـتفاده از انرژی خورشیدی و اب دریا شروع کرده است . ماهــیگیری نــیز در قطر رونق فراوان دارد و تـعداد قـابل توجـهی از قطریها با استفاده از تسهیلات مالی و حمایتی دولت به امر ماهیگیری و تأمیـن مصارف داخلی اشتــغال دارنـد. نــکته قــابل تــوجه در بخش کشاورزی قطر این است که تمامی زمینهای کشاورزی ایـن کشور متعلق به دولــت است و غــالب اداره کنندگان مزارع تنها به صورت غیـــر مستقیم در روند کشاورزی و مزرعه داری فعالیت می کنند.
در ترکیب اقلام صادراتی قطر ،99 در صد آن را نفت خام ، تولیدات نفتی ، گاز طبیعی مایع شده ، و فرآورده هـای نفتی پالایش شده تشکیل می دهند . در سال 1996 ، نفت حدود 4/36 در صــد در تولید ناخالص داخــــلی سهم داشته است . مهمترین طرفهــای صــادراتی قطر در سال 1997 به ترتیب عبارت بوده اند از ژاپن (7/49 در صد) ، سنگاپور (12 در صد ) ، ژاپـن (6/9 در صد ) ، امریکا(2/9 در صد) ، ایتالیا (1/6 در صد ) و آلمان (8/5 در صد ) .
در حالی که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بدلیل رکود اقتصادی دچار کاهش رشد اقتصادی گردیده اند و در سال جاری رشد منفی داشته اند ولی قطر با رشد اقتصادی 5/8% وضع بسیار مطـلوبی دارد و ایــن به دلــیل آن است که صادرات گاز آن کشور 50% رشد داشته است این صادرات از منابع مشترک گاز با ایران صورت می پذیرد. در واقع از برداشت سهم ایران، قطر وضع اقتصادی خود را در این بـحران مطلوب نـگه داشته است و به ثــروتمند ترین کشور جهان اسلام تبدیل گردیده است.
7- امارات متحده عربی:
پایه اقتصاد امارات عربی مــتحده را عمــدتاّ نفت و گاز و در آمدهای ناشی از آن تشکیل میدهد. امـورتجاری وصادرات مــجددنیـــزیکی ازمنـابع درآمدهــای قابل توجه این کشوراست که ازاین جهت درمقایسه بادیگرکشورهای منطقه موقعیتی ممتازوبرتر از دیگران دارد؛ بنابراین ، در آمدهای حاصل از نفت و گاز و تجارت بـاعث شده که این کشور یکی از بالاترین در آمدهای سـرانه خاور میانه و جهان را دارا باشد . با توجه به بافت جــمعیتی ویژه امارات که فقط حدود یـک چــهارم آن را افراد بومی تشکیل می دهنـد، مـی توان گفت که تـوسعه اقتصادی امارات به میزان زیادی متکی به استفاده از کارگران و نیروی کار خارجی است که تعداد آنها بیش از یک میلیون نفر است .
صنعت نفت امارات از سال 1939 درابوظبی با اعطای اولین امتیاز نفتی آغاز شد. پیرو آن در سال 1959 نفت کشف شد و از سال 1962 نخستین چاه تجارتی به نفت رسید.
"میزان ذخیره نفت شیخ نشینهای ابوظبی ، دوبی و شارجه در سال 1998 به ترتیب 20/92 ، 4 و 50/1 وکلاماراتجمعاّ 70/97 میلیاردبشکهاستکهحدود 45/9 درصدازکل ذخایرجهانی نفت راباحدود 100 سال عمرشـامل می شود . درآمدهای نفتی کشور در سال 1980 مبلغ 450/19 و در سال 1996 مبلغ 08/14 میلیارد دلار بوده است." (اسدی ، 1381 ، ص296 )
میزان ذخایر گاز طبیعی ابـوظبی و دوبـی(وسـایر امارات شـمالی) در سال 1994 برابر 4/188 و 2/16 تریلیونفوتمکعـب (جمعاّ 6/204 تریلیونفوتمکعب ) اسـت کــه بـه ترتیب 8/3 و 3/0 در صد از کل ذخایر جهانی گاز را تشکیل می دهد. گازهای استخراج شده، عمدتاّ صــرف ســوخت نیـروگاههای برق ، تاسیسات نیروگاهی و امور صنعتی می شود.
کشاورزی در امارات عربی متحده چندان رونقی ندارد و محـصول عمده آن خــرما ست . ایـن کشور 70 درصد از نیازهای مواد غذایی و نیز سبزیجات خود را از خارج وارد می کند. کشاورزی امارات به طورسنتی بـرپایه زندگی چوپانی وابتدایی به همراه کشاورزی واحه ای در سمت سواحل شرقی استوار است . مقدار زمینهای زیرـ کشت در فاصله سالهای 1973 تا 1979 نزدیک به دو برابر شده است . سهــم تـولیدات کشاورزی ،دامداری و ماهـیگیری در تولید ناخالص داخلی کشور در سال 1996 معادل 6/2 در صد می باشد .
درامارات ابوظبی ودوبی تجارت وصادرات مجددرونق فراوان دارد،ودرامارات شمالی صنایع گستـرش یافته است . پــالایش نفت،صــنایع ساخـتمانی وبویژه سیمان ، تولید لوله های پلاستیکی ، کارخانه های دارویی ، کود شیمیایی ،آهن ، فولاد ، آلومینیوم و صنایع دستی عمده ترین صنایع امارات را تشکیل می دهند. بندر (مینا ) زاید در ابوظبی و بــندر جبل علی در دوبــی ، دو بنـدر آزاد تجاری امارات هستند که در توسعه بخش تجارت و صادرات مجدد و در آمدهای حاصل از آن بسیار موفق بوده اند.
قابل ذکر است که در منطقه خلیج فارس ،امارات عربی متحده اولین کشور منطقه است که اقدام به تأسیس بندر آزاد تجاری به مفهوم واقعی خود کرده است .
امارات در سـالهای 1996-1997 ، 60/33 و 10/35 میلــیارد دلارصادرات (فوب) ، و 64/22 و 95/29 مــیلیارد دلار واردات (سیف ) داشته است . مــهمترین طرفهای صادراتی آن در سال 1996 به ترتیب ژاپن (2/37 در صد ) ، کره جــنوبی (3/7 در صد ) ، و ســنگاپور (6/6 درصد ) ،ایـران (با 6/3 درصددرمکانششم ) ومهمترینطرفهایوارداتی آن امریکا (6/9 در صد ) ، ژاپن (7/8 در صد و انگلستان (3/8 در صد ) بوده است.
8- عمان :
"عمان یکی از کوچکترین کشورهای عرب تولید کنند نفت است ،و بنابراین عضو سازمان اوپک نیست ؛ ولی ضمناً کوشیده که سیاستهای انرژی وتعیین قیمت نفت خود را با سیاستهای ایـن سازمان نزدیک و هــماهنگ سازد. ضمناً عمان در سازمان «اوپک » (سازمان کشورهای عرب صادر کننده نفت) عضــویت ندارد. اقــتصاد و گـذران زندگی عمان از قرنها قبل بر فعالیتهای کشاورزی و ماهیگیری استوار بــوده است ؛ ولی از اوایل دهه 1970 به بـعد اقتصاد این کشور مبتنی بر نفت و گاز و در آمدهای ناشی از آن است . چنانکه نفت بتنهایی حدود 99 در صد از صـادرات و 90 در صد از در آمدهای دولت را تشکیل می دهـد. صنعت نفت عمان از سال 1937 با اعطای اولیـن امتیاز نفتی کشور به مدت 75 سال آغاز شد. پس از آن ، نفت در سال 1963 کشف شد ، و تولید تجارتی نفت از سال 1967 با 55 هزار بشکه در روز آغاز شد." (اسدی ، 1381 ، ص 305 )
در آمد نفتی این کشور در سال 1997 معادل 5،777 میلیون دلار است .درآمدهای حـــاصل از نفت و گـاز در سال 1997 حدود 1/40 در صد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهد. اولین پالایشگاه نـفت عمان در سـال 1982 شروع به کار کرد و ظرفیت پالایش آن در سال 1988 به حدود 80 هزار بشکه در روز رسـید که تکـافـوی مصرف داخلی را می کند . ضمناّ دومین پالایشگاه نفت عمان نیز در دست ساختمان قرار دارد.
میزان ذخایر گاز طبیعی عمان در سال 1991 حدود 9/9 تریلیون فوت مکعب بر آورد شده است . تولـید گاز طبیعی و مصرف داخلی آن در سوخت نیروگاههای برق ، تزریق گاز در چاههای نفت ، ومــصرف سوخت شـهرها ، این امکان رابرای عمان فراهم کرده است که بخش عمده ای ازنفت خودراصادرکند.
اهمّیّت بخش کشاورزی از زمان ایجاد و توسعه صنعت در عمـان به میزان زیادی کــاهش یافته است. چـنانکه مثلاً سهم کشاورزی و مــاهیگیری در تولیــد ناخــالص داخلی از میزان 61 در صد در سال1965 ( قبلازآغازبهکارصنعتنفت ) بهحدود 8/1 درصددرسال 1984 وکمتراز1/3 درصددرسال 1990 تنـزلیافت !ایــندرحالیاست که در حدود 70 در صد جمعیت شاغل عمان در بخش کشـاورزی کـشاورزی و ماهیگیری اشتــغال دارند.در حدود نیمی از زمینهای زیر کشت کشور اختصاص به نـخلستانهای خرما دارد . مــحصولات عمده کشاورزی عمان عبارتند از :خرما ، یونجه ، هندوانه ، لیـمو ترش (لیـموعمانی )، نارگیل ، گندم ، توتون ، نیشکر و مــوز و لیـموی عمانی . کشاورزی در عمان غــالباّ به صورت دیم (بارانی ) انجام می شود، ضمناّ دولت از طریق برنامه های توسعه اقتصادی پنجساله خود تلاش می کند که بخش کشاورزی را توسعه دهد.
موقعیت ویــژه جغرافیایی از عــمان از نــــظر سواحل طولانی اش در دریای عمان و اقیانوس هند ، باعث توسعه ماهیگیری در این کشور به عنوان یک صنعت قدیمی و سنّتی شده است . در خــلال دهه 1970 ،بــخش مذکور در حدود 10 در صد نیروی کار رابه خود اختصاص داده بود . با وجود اینکه آبهای ساحلی عمان دارای انواع گوناگون پروتینهای دریایی است ولی در حــال حاضر ماهیـگیری و صید های انـــجام گرفته صرف تامین مــعیشت روزانه ماهیگیران و مردم می شود و جنبه تجارتی ندارد. جمع صیدهای سالانه ماهیگیری در عمـان حدود 108 هــزار تن است که بسیار کمتر ازامکانات بالقوه و ممکن می باشد.
ذخایر معدنی مس و کرومیت عمان قابل توجه است و استخراج آنها به میزان تجارتی شروع شده است . استخراج سرب ، روی و طلا نیز در دست اجرا می باشد .
"عمان در سال 1997 معادل 631/7 میلیارد دلار صادرات (نفت، صــادرات مــجدد ، و کـالاهای تولید محلی ) ، و 026/5 میلیارد دلار واردات داشته است . در همین تاریخ ،عمان معادل 327/1 میلیارد دلار از طریق صادرات مجدد کسب کرده است . مهمترین طرفهای صادراتی عمان در سال 1997 به تـرتیب ژاپن (3/23 درصد)، کـره جنوبی (2/18 در صد) ، تایلند ( 8/15 در صد ) ، چیـن (6/12 در صد ) ، و امریکا (6/6 در صد ) است .مــهمترین منابع وارداتی این کشور در هـمان سال به تــرتیب شامل : امارات عربی متحده (2/24 در صد ) ، ژاپن (5/16در صد ) ، انگلستان (8 در صد ) ، آلــــمان (3/5 در صد ) ، و ایتالیا (2/4 در صد) بــــوده است. (اسدی ، 1381 ، ص308 )
نقش خلیج فارس در صادرات انرژی درآینده :
"منطقه خاورمیانه و منطقه شمال آفریقا حدود ۶۳ درصد از ذخـایر اثبات شده نفت جهان را در خود جای داده اند. همچنین ۳۷ درصد از منابع گاز دنیا در این منطقه قرار دارد. در سال ۲۰۰۱ منطقه خلیج فارس به تنهایی بیش از ۲۸ درصد ظرفیت تولید نفت جهان را به خود اختصاص داده بود. در همین سال منــطقه خلیج فارس به هـمراه منطقه شمال آفریقا ۳۴ درصد ظرفیت تولید نفت جهان را در اختیار داشتند. این میزان ذخــایر نفتی و هــزینه های نسبتاً پایین تولید آن ثابت می کند که منطقه های خاورمیانه و شمال آفریقا دست کم تا سال 2015 ظرفیت بــسیار بالایی در تولید نفت خواهند داشت. آژانس اطلاعات انرژی ایالات متحده آمریکا (EIA) برآورد می کند که تا سال 2015، عربستان ســعودی بـه افـزایش ظــرفیت تولیدی برابر 2/4 میلیون بشکه در روز دست خواهد یافت. در این مدت افزایش ظرفیت تولید نفت عراق 6/1 میلیون بشکه در روز، کویت 3/1 میـلیون بشکه در روز و امـارات متحد عربی 2/1 میلیون بشکه در روز خــواهد بـود. روی هم رفته این چـهار کشور 3/8 میلیون بشکه از 9/17 میلیون بشکه در روز، ظرفیت اضافی تولید نفت مورد نیاز جهان را به خود اختصاص خواهند داد. آژانس بین المللی انرژی (IEA) برآوردهایی انجام داده است که دوره زمانی طولانی تری را در مقایسه با برآوردهای آژانس اطلاعات انـرژی آمریکا زیر پوشش قرار می دهد. آژانس بین المللی انرژی پیش بینی می کند که کل تولید متعارف و نامتـعارف نفت از 77 میلیون بشکه در روز در سال 2002 به 3/121 میلیون بشکه در روز در سال 2030 افـزایش خـواهد یافت. به بیــان دیگر، در مدت 28 سال، نزدیک به 3/44 مـیلیون بشکه بــر کل تولید نفت در جــهان افزوده خواهد شد که منطقه خاورمیانه 7/30 میلیون بشکه در روز (69 درصد) کل افزایش تــولید روزانه نفت را به خود اختصاص خواهد داد. آژانس بین المللی انرژی همـــچنین برآورد می کند که میزان وابستگی جهان به نفت خاورمیانه پـس از سال 2010 افزایش خواهد یافـت، زیرا تا آن هنگام ذخایر نفت در حوزه های نفتی دیگر تمام شده است و ذخایر جدیدتری در آنها کشف نخواهد شد. همچنین بر اساس بـرآورد آژانس بین المللی انرژی 29 میلیون بشکه (94 درصد) از کل 31 میلیون بشکه در روز افزایش تولید مــنطقه خاورمیانه، به کشورهای خاورمیانه ای عضو سازمان اوپک تعلق خواهد داشت. تغــییر الگـــوهای وابـستگی وارداتی تأثیرگذار بر اقتصاد جهانی این وابستگی با وجود یک عراق باثبات و دوست آمریکا آسان تر برطرف می شود، ولی واشنگتن نمی تواند انتخاب کند. آژانس اطلاعات انـرژی آمــریکا در «گزارش انرژی سال 2004» خود گرایش های موجود درزمینه صادرات نفت از منطقه خلیج فارس را به گــونه ای که در زیر می آید، خلاصه کرده است. درهمین حال، باید یادآور شد که این برآوردها بر فرضیه های مطلوبی درباره افــزایش سـایر سوخــت هـا، مانـند گاز، زغال سنگ، انرژی هسته ای و انرژی های تجدیدپذیر و نیز فرضیه های مطلوب دربــاره افزایـش کارآیی تبدیل و دیگر ابعاد کارآیی انرژی مبتنی هستند: در سال 2001، کشورهای صنعتی روزانه 1/16 میلیون بشکه نفت از تولیدکنندگان نفت عضو اوپک وارد کردند. از این میزان روزانه 7/9 میلیون بشکه به کشورهای منطقه خلیـج فارس تــعلق داشت. صدور نفت به کشورهای صنعتی تقریباً 65 درصد از کل صادرات نفت اوپک و 58 درصد از کل صادرات کشورهای منطقه خلیج فارس را تشکیل می داد. پیش بینی می شود تا پایان سال 2025 صادرات نفـــت اوپک به کشورهای صنعتی به روزانه 5/11 بشکه برسد که به مراتب از میزان صادرات نفت کشورهای اوپک به کشورهای صنعتی جهان در سال 2001 بیشتر است. پیش بینی می شود که بیش از نیمی از این افزایش را کــشورهای منطقه خــلیج فارس تأمین کنند. به رغم این افزایش عمده، میزان کل نفت صادراتی بـه کشــورهای صنعتی در سـال 2025 حدود 9 درصد کمتر از این میزان در سال 2001 پیش بینی شده است. همچنین سهم صادرات نفت کشورهای منطقه خلیج فارس به کشورهای صنعتی جهان در این دوره زمانی حـدود 13 درصد کــاهش خواهد یـافت. علت کاهش صدور نفت این منطقه به کشورهای صنعتی، رشد اقتصادی کشورهای در حال رشد جهان، به ویژه کشورهای آسیایی است.پیش بینی می شود که صادرات نفت اوپک به کشورهای درحال توسعه در ایــن دوره (تـا سال 2025 میلادی) بـه روزانه 18 میلیون بشـکه در روز برسد که سه چهارم این اضافه تولید به کشورهای در حال توسعه روانه خواهد شد. پیش بینی می شود که تا سال 2025، چین به تنهایی روزانه 6/6 میلیون بشـکه نفت از کشورهای عضو اوپک وارد کند که تقریباً تمام آن از منطقه خلیج فارس تأمین خواهد شد. پیش بینی مـی شود واردات نفت آمریکای شمالی از منطقه خلیج فارس تا سال 2025 نزدیک به دو برابر شود. در همین حال، بیش از نیمی از واردات نفت به آمریکای شمالی در سال 2025 از حوزه اقیانوس اطلس تأمین خواهد شد و برآورد می شود که میزان واردات نفت خام آمریکای شمالی ازکشورهای تولیدکننده نفت در آمریکای لاتین، شامل ونزوئلا، برزیل، کلمبیا و مکزیک،افزایش عمده ای یابد و تولیدکنندگان نفت در آفریقای غربی، از جمله نیجریه و آنگولا نیز، میزان صادرات نفت خود به آمریکای شمالی را افزایش دهند. با کاهش تولید نفت دریای شمال ممکن است اروپای غربی میزان واردات نفت خود از منطقه خلیج فارس و کشورهای عضو اوپک در شمال و غرب آفریقا افزایش دهد، میزان واردات نفت کشورهای اروپای غربی ازکشورهای منطقه دریای خزر نیز افزایش یابدوکشورهای صنعتی آسیا نیز هر چه بیشتر به نفت مـنطقه خلیج فارس وابسته شوند. برآوردها نــشان می دهند که کشورهای در حال توسعه حوزه اقیانوس آرام میزان واردات نفت خودرا درسال هـای 2001 و 2025 میلادی نزدیک به دو برابر کنند. با آن که برآوردهــای کـمی که درباره وابستگی کشورها و مناطق مختلف به نفت صورت گرفته است، قطعی نیستند، روشن است که بـرای ایجاد هر گونه تغییر عمده در این روند، پیشرفت های عظیم تکنولوژیک یا کشف ذخایر جدید نفت در خارج از خـاورمیـانه و شمال آفریقا ضرورت دارند. امنیت عرضه نفت از خاورمیانه و شمال آفریقا امنیت نظامی خــاورمیــانه و شــمال آفریقا و تـوانمند بودن این منطقه در جـذب سرمایه گذاری در زمینه تولید انرژی از منافع راهبردی حــساس آمـریکا محسوب می شوند. بــرای مـثال حدود 40 درصد از صادرات نفت جهان از تنگه هرمز می گذرد و بــرآوردهای آژانس اطلاعات انرژی ایالات متحده و آژانس بین المللی انرژی حاکی از آن است که این میزان تا سال 2030- 2025 بــه حـدود 60 درصد افزایش خواهد یافت. براساس پیش بینی های آژانس بین المللی انرژی، صادرات نـفت منطقه خاورمیانه تا سال 2030 به 46 میلیون بشکه در روز، معادل دو سوم کل صادرات نفت جهان، خواهـد بـود. در بـیشتر موقـعیت ها این مسئله مهم نیست که مقصد نهایی صادرات نفت خاورمیانه و شمال آفریقا کجاست. نفت کالایی جـهانی است که به منظور تأمین نیاز بازار جهانی و بر اساس فرآیند تقاضای کشورهای واردکننده در رقابـتی جهانی عرضه می شود. به استثنای تفاوت قیمت هایی که از نوع نفت خام و هزینه های حمل و نقل آن ناشی می شود، تمام خریداران نفت با یکدیگر رقابت می کنند و مسیر و جریان صادرات بر اساس حاشیه قیمتی متــناسب با تقاضای نفت تغییر می کند؛ در نتیجه میزان نفتی که از خاورمیانه و شمال آفریقا در شرایط عادی بازار روانه آمریکا می شود، اهمیت راهبردی یا اقتصادی چندانی ندارد.اگر بحرانی روی دهد یا در قیمت ها تغییری شدید ایــجاد شود، هر کشور واردکننده نفت مجبور خواهد شد همان قیمتی را برای نفت بپردازد که دیگر کشورها خـواهند پــرداخت و به هــمین دلیل منبع واردات نفت آمریکا نیز تغییر خواهد کرد. در همین حال، اندازه واردات مستقیم نـفت نــیز تنها یک مــعیار نه چندان مهم در زمینه وابستگی راهبردی محسوب می شود. اقتصاد کشورهای صنعتی بــه واردات نــفت از آسـیا و سایر مناطق متکی است. با آن که آژانس اطلاعات انرژی آمریکا و آژانس بین المللی انرژی درباره واردات نفت ازکشورهای خاورمیانه ومیزان انرژی مورد نیاز برای تولیدمحصول نهایی برآوردی انجام نداده اند، آمــریکا، اروپا و ژاپن این محصولات را از کشورهایی وارد می کنند که به صادرات نفت خاورمیانه وابسته هستند. واردات مسـتقیم نـفت آمریکا از 9/7 میلیون بـشکه در روز در سـال 1992 به 3/11 میلیون بشکه در روز در ســال 2002 افــزایش یـافت که 6/2 میــلیون بشـکه واردات روزانه نفت آمریکا در سال 2002 مستقیم از کشورهای خاورمیانه وارد می شد. اگر واردات غیرمستقیم آمریکا، در این محاسبه لحاظ شود، رقمی معادل30 تا 40 درصد بالاتر از رقم واردات مستقیم به دست خواهد آمد. " (سایت اصلاح)
منابع وماخذ:
1- اسدی ، بیژن ؛ " خلیجفارس ومسائل آن " تهران : نشرسمت،چاپاول،تابستان 1381 .
2- سایت خبری تحلیلی اراده مردم ؛شماره 1652 - 14 تیر 1388http://www.erademardom.com/
3-سایت بانک اطلاعات نشریات کشور به نقل از نشریه ایران شماره3741 http://www.magiran.com/
4- سایت خبرگزاری فارس http://www.farsnews.com/-
5 – سایت عسلویه http://www.assaluyeh.com/
لینک دسترسی به این موضوع:
http://harisehblog.persianblog.ir/post/14/
این مطلب از سایت harisehblog.persianblog.ir درآبان ماه 91گرفته شده است.
اقتصاد خلیج فارس
اهمیّت اقتصادى:
خـلیـج فـارس در طـول قـرون اخـیـر، از نـظـر اسـتـراتـژیـکـى و مـسـائل مـنـطـقـه اى و بـیـن المـللى از اهـمـیـّت ویـژه اى بـرخوردار شده و بیشترین اهمیّت آن به مسائل اقتصادى اقتصادى برمى گردد.
وجود منابع عظیم نفت و گاز در خلیج فارس و کشورهاى همجوار آن ، علّت واقعى اهمیّت اقتصادى ایـن مـنـطـقه مى باشد. کشورهاى عربى جنوب خلیج فارس به تنهایى بیش از نیمى از ذخایر نفت شناخته شده جهان را دار مى باشند و ده درصد دیگر در امتداد کشور ایران وجود دارد.
مـوقـعـیـّت تـجارى مناسب این منطقه ، باعث اهمیّت آن به عنوان مرکز تجارى یا راه ارتباطى بین شرق و غرب شده است .
بـازار مـنـطـقـه خـلیـج فـارس ، هـمـچنان ارزش خود را به عنوان بازار فروش خدمات و کالاهاى مـثـرفـى و سـرمـایـه اى و یـا بـازار سـرمـایـه حـفـظ کـرده و نـقـش بـسـیـار حـسـّاسـى را در تـعـادل تراز پرداختهاى خارجى کشورهاى جهان (بخصوص کشورهاى صنعتى غرب و ژاپن به عهده دارد.
اهـمـیـّت دیـگـر خـلیـج فـارس به وجود منابع غنىّ معدنى و غذایى این منطقه و کشورهاى حاشیه خـلیـج فـارس مـربـوط مى شود. در این منطقه انواع و اقسام ماهیهاى خوراکى و تزئینى و همچنین منابع معدنى مانند آهن ، خاک سرخ ،گوگرد، سرب و ... فراوان یافت مى شود.
منابع نفتى
اهمیّت و ارزش اصلى خلیج فارس به خاطر وجود منابع سرشار نفت در این منطقه است ، که روز به روز بر اهمیّت این منطقه مى افزاید.
مـنابع نفتى سرشارى در کف خلیج فارس به علّت ادامه طبقات نفت خیز زاگرس به سمت جنوب وجود دارد که قسمت زیادى از آن در حال حاضر مورد بهره بردارى قرار گرفته است .
نفت حوزه خلیج فارس داراى مزیّتهاى زیر مى باشد:
الف ـ فـراوانـى مـنـابـع (حـدود شـصـت و چـهـار درصـد کل ذخایر شناخته شده نفت جهان در کشورهاى حوزه خلیج فارس قرار دارد.
ب ـ سهولت استخراج .
ج ـ هزینه پایین تولید.
د ـ مازاد ظرفیّت تولید.
هـ سهولت حمل و نقل .
و ـ تـوان بـالاى تـولیـد چـاهـهـا (اسـتـخـراج نـفـت از هـر حـلقـه چـاه نـفـت در حـوزه خلیج فارس حدود000/250تن در سال مى تواند باشد، در حالى که رقم تولید در مورد آمریکا فقط هزار تن در سال است) .(90)
ز ـ امکان کشف ذخایر جدید وسیع در این منطقه در مقایسه با سایر مناطق جهان .
مـنـابـع نـفـتى کشورهایى چون کویت ، ایران ، عراق ، عربستان سعودى ، قطر وابوظبى که از بـزرگـتـریـن تـولیـد کـنـنـدگـان نـفـت جـهـان مـى بـاشـنـد، در سواحل این خلیج قرار دارد.
ذخـایـر نـفـت فـلات قـارّه خـلیـج فـارس درحدود شصت میلیارد بشکه است وامارات ، شـارجـه و دوبى تمام و قطر نصفى از تولیدات نفتى خود را از مناطق فلات قارّه به دست مى آورند.
منابع گاز
کـشورهاى واقع درکرانه خلیج فارس علاوه بر تولید نفت ، مقدار زیادى گاز نیز تولید مى کنند که بیشتر آن به صورت (گاز همراه) مى باشد.
گـاز طـبـیـعـى از منابع است که به علّت فراوانى ذخایر، براهمیّت خلیج فارس افزوده است . کـشـورهـاى خـلیـج فـارس در سـال 1985، 5/27 درصـد کـل ذخـایر جهانى گاز را دارا بوده و ایران با ذخیره فراوان ، در راءس کشورهاى خلیج فارس قرار دارد.
مقدارى از گازهاى تولید شده براى تولید نیروى برق ، تصفیه مواد سوختى ، تصفیه آب ، تـولیـد کـود و تـزریـق مـجـدد داخـل مـخـازن و چـاهـهـاى نـفـت مـورد اسـتـفاده قرار مى گیرد، ولى حداقل 34کل گازهاى تولید شده بیهوده مى سوزد و از بین مى رود.
ذخـایـر گـاز طـبـیـعـى کـشـورهـاى حـوزه خـلیـج فـارس در سال 1987
ایران عراق کویت قطرعربستان
744401205100014000/4135
تولید گاز طبیعى کشورهاى حوزه خلیج فارس 1986
)میلیارد متر مکعب(
بحرین ایران عراق کویت عمان قطرعربستان امارات 1511771707021174336168
صنایع پتروشیمى
صـنـعـت پـتـروشـمـى ، امـروزه نـقش عمده اى در پیشرفت اقتصاد و توسعه صنایع ملتهاى جهان دارد.14 مـحـصـولات صـنـعـتـى در کـشـورهـاى پـیـشـرفـتـه از صـنـایع پتروشیمى به دست مى آید.
آهـنـگ رشـد ایـن صـعـنـت نـسـبـت به صنایع دیگر بیشتر بوده ، بطورى که رشد آن در تولید کـالاهـاى مـصـرفـى مـانـنـد الیـاف مـصـنوعى ، پلاستیک و لاستیک مصنوعى در سالهاى اخیر بى سابقه است .
صـنـایـع پـتـروشـیـمـى در کـشورهاى خلیج فارس نیز از اهمیت زیادى برخوردار است . .بطور مـثال کارخانه اى براى تولید اوره و اسید سولفوریک در نزدیکى چاههاى نفت عربستان ایجاد شـده کـه به صورت اقتصادى به تولید مشغول بوده و سالانه 330000تن اوره ، صد هزار تن اسید سولفوریک در نزدیکى چاههاى نفت عربستان ایجاد شده که به صورت اقتصادى به تـولید مشغول بوده و سالانه 330000 تن اوره ، صدهزار تن اسید سولفوریک و بیست هزار تن ملانین تولید مى کند.
مـجـتـمـع پـتـروشـیـمى (خلیج فارس) نیز با ظرفیّت روزانه یک هزار تن آمونیاک و هزار تن مـتـانـول از سـال 1985 در بـحـریـن شـروع بـه کـار کـرده است . این مجتمع متعلق به صنایع پـتـروشـیـمـى خـلیـج فـارس مـى بـاشـد که سال 1980 توسّط کشورهاى عربستان سعودى ، بحرین و کویت بطور مشترک در بحرین تشکیل شد.
اوّلیـن کـارخـانـه کـود شـیـمـیـایـى بـراى تـولیـد آمـونـیـاک و سـولفـات در سـال 1966 بـا ظـرفیّت 550 تن در روز در کویت مورد بهره بردارى قرار گرفت وهم اکنون ظرفیّت تولید آن به 950 تن در روز افزایش یافته است .
پس از انقلاب اسلامى و پایان جنگ ، صنایع پتروشیمى در ایران مورد توجه قرار گرفته و پـیـشـترفتهاى خوبى در راه تولید آن به دست آمده است . این صنایع بطور عمده در کناه خلیج فـارس مـانـنـد صـنـایـع پـتـروشـیـمـى آبـادان ، خـارک و شـیراز استقرار یافته است . صنایع پتروشیمى اراک نیز که یکى از بزرگترین مجتمع هاى پتروشیمى ایران مى باشد، بتازگى راه اندازى شده است .
مـجـتـمـع شیمیایى رازى (بندر امام ) تولید کننده کودهاى شیمیایى ازُته ، فسفاته و گـوگـر بـوده و شـرکـت سهماى پتروشیمى ایران ـ نیپون به تولید مواد نرم کننده پلاستیک مشغول است . کارخانه پولیکا(کرج) تولید کننده لوله هاى خشک پى وى سى ، اتصالات لوله و تـرکـیـبـات نـرم مـورد نیاز کابل سازى و مجتمع پتروشیمى آبادان داراى خط تولاید پى وى سى و مجتمع شیراز داراى خط تولید کود شیمیاى ، کربنات و بى کربنات دوسود مى باشد.
تجارت
مـدارک مـربـوط به تاریخ دریانوردى در آبهاى جهان نشان مى دهد که خلیج فارس از زمانهاى قـدیـم مود توجه اقوام و ملّتهاى مختلف بوده ، همواره به عنوان یکى از با ارزشترین آبراههاى تجارتى جهان از آن استفاده شده است .
ایـن اهـمـیـت هـر چـنـد در طـول زمان متفاوت بوده ، ولى در واقع ، از محدوده معینى خارج نشده است . مـهـمـّتـرى اهمیت خلیج فارس موقعیت جغرافیایى خاص آن است که از نظر نظامى و تجارتى در طول تاریخ مورد توجه دولتها بوده است .
اهـمـیـت دیـگـر خـلیـج فـارس بـه ارزشـهاى اقتصادى آن برمى گردد. وجود منابع غنى معدنى و غذاییى در آبها و کشورهاى حاشیه آن به این منطقه اهمیّت بسیار بخشیده است .
بـنـدرهـاى خـلیـج فـارس و دریـاى عـمـّان ، قـرنـهـاى مـتـمادى داراى اهمیّت و اعتبارى ویژه اى در بازرگانى دریایى و مبادلات تجارى دنیا قدیم بوده ، هم اکنون نیز بعضى از آنها، اهمیّت خود را حـفـظ کـرد و نقش مهمّى را در حمل و نقل دریایى خلیج فارس ایفا مى کنند. مجتمع بندرى شهید رجـایـى ایـران ، یـکـى از این بندرهاى مهم مى باشد. این مجتمع عظیم بندرى در بیست کیلومترى غـرب بندر عباس ، در دامنه کوههاى ( کشار) و (گچین) قرار گرفته است و از نظر موقعیّت دریایى در دهانه وردى خلیج فارس واقع شده است . از دیگر بندرهاى مهم ایران در منطقه خلیج فارس بندرهاى امام خمینى ، خارک ، آبادان ، خرمشهر، بوشهر و چاه بهار را مى توان نام برد.
بـنـدرهـاى مـهـم کـشورهاى دیگر خلیج فارس عبارت از: بصره ، ام اقصر و فاو(عراق) ، راشد، زایـد، مـجـتـمـع بـنـدرى راءس الخـیمه و جَبَل عَلى (امارات متحده عربى) ، دوحه ام سعید(قطر)، ظهران ، (عربسان سعودى) و کویت و میناء احمدى (کویت).
افـزایـش قـیمت نفت از سال 1973 به بعد، قدرت مالى کشورهاى تولید کننده نفت را بالا برد کـه بـه دنـبـال آن ، غـربـیـهـا کـوشیدند، کشورهاى منطقه خلیج را به مصرف کنندگان خوبى براى کالاهاى ساخته شده کشورهاى صنعتى تبدیل کنند. از آن وقت بودکه منطقه خلیج فارس ، مـحـلّى مـنـاسب براى گردش دلارهاى نفتى و تجارت کالاهاى صنعتى و سرمایه اى شد. در بخش سرمایه گذارى صنعتى ، ایجاد کارخانه هاى مونتاژ که خود عاملى براى وابستگى به واردات بود به اجرا درآمد.
سـهـم شـاغـلیـن در تـجـارت نـسـبـت بـه کـل جـمـعـیـّت در بـعـضـى از کـشورهاى خلیج فارس در سـال 1980 بـدین شکل بوده است : امارات متحده عربى ، 21 درصد کویت 19 دصد و عربستان سعودى 16.5 درصد شاغلین در بخش تجارت فعالیت داشته اند.
منابع غذایى
نـعـمـتـهـا و گـنـجـهـاى فراوانى در خلیج فارس نهفته است ؛ چنانچه بیش از 150 نوع ماهى در دل آبـهـاى مـنـطـقـه یـافـت مى شود که هر کدام ازز آنها طعم و لطافت خاص خود را دارد. آبزیان خلیج فارس از نظر زندگى و شرایط محیط، وضع خاصى دارند، زیرا آبزیان خلیج فارس بـه اسـتثناى یکى دو نوع از آنها وارد آب شیرین اروند رود، بهمن شیر و کارون مى شوند. همه در آب شـور زنـدگـى کـرده و در هـمـان جـا تـخـم ریـزى و تـولیـد مثل می کند. آشنایى با شرایط محیط و زندگى ماهیها، کمک فراوانى به صید آنها به عنوان یک منبع تغذیه مى نماید.
بـراى صـید ماهیهایى ،از قبیل کفشک ، سنگسر، سبیتى ، شوریده ، هامور، سرخو، و غیره باید و مـسـائل صـیـد تـعـقـیـبى عمقى به کار برد، در حالى که با این وسیله صید، نمى توان ماهیهاى مهاجر سطحى مانند تون و ساردین را صید کرد.
انواع گونا گونى از ماهیها در خلیج فارس وجود دارد. گونه هایى که ارزش تجارتى داشته ، شامل سرگروه زیر مى باشند:
1ـ درجه یک شامل ماهیهاى زبیده ، حلوا سفید، قباد، شیرماهى و شانک .
2ـ درجـه دوم شـامـل مـاهـیـهـاى سـنگسر، پیش ماهى ، هامور، سیکین ، کارفه ، طوطى ، حلوا سیاه ، شوریده ، خبور و کفشک .
3ـ سورخو، خارو و وسبور.
البتّه حدود 146 نوع ماهى دیگر نیز در این منطقه یافت مى شود که تعداد آنها چندان زیاد نیست .
آبـهـاى اطـراف جـزیـره قـشـم ، یـکى از مراکز عمده صید ماهى بوده و در حدود هشتاد درصد ماهى ساردین صید شده در منطقه هرمزگان ، در نواحى اطراف جزیره قشم صید مى شود.
یـکـى دیـگـر از مـحـصـولات غـذایى پر ارزش خلیج فارس (میگو) است . این حیوان سرشار از پروتین ، فسفر، اسیدهاى آمینه و مواد غذایى انرژى زاست .
انـواع صـدفـهـاى خـوراکـى در سـواحـل و اطـراف جـزیـره هـاى جـنـوب ، مـانـنـد سـاحـل گـشـه (Gashe)، معروف به ساحل صدف (بندر لنگه) جزایر هرمز، قشم ، لارک دیده مى شود و گوشت آن بسیار لذیذ وخوشمزه است که بین اروپاییان طرفداران فراوانى دارد.
این صدف خوراکى در منطقه بین جزیره هاى قشم ، هرمز، بندر عباس و بندر لنگه فراوان است و در صـورت عـمـل کـشـت و پـرورش آن به صورت اقتصادى ، مى توان هزارها تن از این صدف خوراکى را در سال به بازار مصرف عرضه کرد.
معادن
الف ـ معادن کشورهاى حاشیه خلیج فارس
عربستان : طلا، نقره ، آهن ، مس ، نمک ، منگنز، سولفور، سرب و سنگ گچ .
ایـران : زغـال سـنـگ ، مـس ، سـنـگ آهن ، سرب ، روى ، کرومیت ، منگنز، سنگ تزئینى ، سنگ لاشه سـاخـتـمـانـى ، سنگ آهک ، کالوئن و خاک نسوز، نیتونیت ، دولومیت ، باریت ، فلورین ، سولفات سدیم ، فلدسپات ، نمک ، سیلیس ، کوراتزیت ، پوکله معدنى ، تلک و سنگ کچ .
عمان : مرمر، پنبه گوهى ، کرم و مس .
امارات متحده عربى :مس .
عراق :آهن ، نقره ، سرب ، زغال
قطر: آهک و خاک رس .
ب : معادن خلیج فارس
آهـن :مـعـدن آهن در بیشتر جزیره هاى خلیج فارس از جمله جزیره هاى لارک ، فارور، هنگام و هرمز وجـود دارد. بـراسـاس مطالعاتى که از سوى سازمان برنامه و بودجه در جزیره فارور انجام گرفته ،میزان سنگ آهن این جزیره تاپانصد هزارتن تخمین زده مى شود.
نـمـک :معدن نمک در بیشتر نقاط ساحلى ، و جزیره هایى مانند هرمز، لارک ، هنگام و قشم یافت مى شـود. مـعـدن نـمـک هـرمـز کـوهـى از نـمـک اسـت کـه در کـتـابـهـاى قـدیـم آن را (جبل الملح) نام برده اند.
خـاک سـرخ : ایـن خـاک کـه از آن در رنـگ سـازى استفاده مى شود، در بیشتر جزیره ها و بندرهاى خـلیج فارس از جمله لارک ، هنگام ، هرمز، سیرى ، ابوموسى وسیراف وجود دارد. ذخـیـره ثـابـت شـده خـاک سـرخ هرمز حدود شصت هزار تن و ذخیره احتمالى آن حدود 150 هزار تن تخمین زده شده است .
گوگرد: معدن گوگرد در بیشتر نقاط ساحلى خلیج فارس وجود دارد.
سرب :معدن سرب نیز به فراوانى در بیشتر ناحیه هاى خلیج فارس وجود دارد.
لینک دسترسی به این موضوع:
http://www.persiangulfstudies.com/fa/index.asp?p=pages&ID=607
این مطلب از سایت persiangulfstuhies.com درآبان 91گرفته شده است.
آینده نفت و گاز خلیج همیشه فارس
خلیج فارس، یک پهنه آبی به طول 600 مایل است که ایران را از شبه جزیره عربستان جدا کرده و هم اینک به عنوان یکی از استراتژیک ترین آبراهه های بین المللی شناخته می شود. کشورهای حاشیه خلیج فارس شامل ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی، امارات متحد عربی و بحرین می باشند که پنج کشور اول، جزو اعضای سازمان کشورهای صادرکنندهنفت،اپک(OPEC)هستند.
در پایان سال 2003، پنج کشور حاشیه خلیج فارس با در اختیار داشتن حدود 718 میلیارد بشکه ذخایر اثبات شده نفت خام، بیش از 63 درصد از کل منابع جهانی نفت خام را در اختیار داشتند. همچنین این کشورها به اتفاق بحرین، در پایان سال 2003 حدود 70 تریلیون مترمکعب ذخایر اثبات شده گاز طبیعی (معادل 40 درصد ذخایر جهانی گاز طبیعی) را در تصاحب خود داشته اند. ایران، قطر، عربستان و امارات، به ترتیب مقام دوم، سوم، چهارم و پنجم جهان را از نظر ذخایر گاز، پس از روسیه در اختیار دارند. بنابراین با در نظر گرفتن روندهای جهانی و توجه روزافزون به گاز طبیعی به عنوان سوخت قرن جدید - که قیمت و آلودگی کمتری را به دنبال دارد - نقش این منطقه در بازارهای جهانی انرژی و تأمین گاز جهان از طریق خط لوله و اِل اِن جی )LNG(، به شدت افزایش خواهد یافت.
کشورهای خاورمیانه در سال 2003 در حدود 18/9 میلیون بشکه در روز نفت صادر نمودند که بیش از 41 درصد صادرات نفت خام جهان را تشکیل می دهد. در این میان، کشورهای حاشیه خلیج فارس با 17/2 میلیون بشکه در روز صادرات ، از جایگاه ویژه ای برخوردارند. در میان کشورهای خلیج فارس، عربستان با صدور 8/4 میلیون بشکه در روز نفت، به تنهایی در حدود نیمی از صادرات این منطقه را به خود اختصاص داده است. پس از این کشور، ایران با 2/6 میلیون بشکه در روز، امارات با 2/4 میلیون بشکه، کویت با 2 میلیون بشکه و عراق با 900 هزار بشکه در روز، دیگر صادرکنندگان عمده این منطقه هستند.
از سوی دیگر، در سال 2003 قسمت اعظم صادرات نفت خام کشورهای حاشیه خلیج فارس (حدود 90 درصد)، از طریق تنگه هرمز انجام شده است. جالب آنکه نفت خام منتقل شده از تنگه هرمز در حدود دو پنجم تجارت نفت خام جهان را تشکیل می دهد.
اما علیرغم حضور پررنگ منطقه خلیج فارس در بازارهای جهانی انرژی، این منطقه هنوز جایگاهی متناسب با توان بالقوه خود در اختیار ندارد. با آنکه کشورهای منطقه در سال 2003 بیش از 63 درصد ذخایر اثبات شده نفت خام جهان را در اختیار داشته اند، ولی فقط حدود 27 درصد تولید جهانی و 41 درصد صادرات نفت خام جهان به این کشورها تعلّق دارد. به موازات، این کشورها علیرغم در اختیار داشتن حدود 40 درصد ذخایر اثبات شده گازطبیعی، تنها کمتر از 9 درصد این حامل با ارزش انرژی را تولید کرده اند. بنابراین و به عنوان یک استراتژی در خور بررسی، کشورهای منطقه می توانند با برنامه ریزی و همکاری متقابل، ظرفیت های بالقوه خود را به ظرفیت بالفعل تبدیل نموده و نقشی درخور توان خود در بازارهای جهانی انرژی برعهده بگیرند.
با توجه به برآوردهای انجام شده توسط وزارت انرژی ایالات متحد، تولید نفت خام کشورهای خلیج فارس در سال 2010 به 26 میلیون بشکه در روز و در سال 2020 به 35 میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت. لذا انتظار می رود سهم خلیج فارس در تولید جهانی نفت خام از 27 درصد در سال 2003 به 33 درصد در سال 2020 ارتقاء یابد.
واردکنندگان عمده
واردات نفت خام ایالات متحد از خلیج فارس در سال 2003 به 2/5 میلیون بشکه در روز رسید که حدود 9 درصد نسبت به سال قبل از آن رشد نشان می دهد. واردات آمریکا از منطقه خلیج فارس از کشورهای عربستان 71( درصد)، عراق 19( درصد)، کویت 9( درصد) و قطر و امارات (کمتر از 1 درصد) صورت گرفته است. در کل، منطقه خلیج فارس در حدود 22 درصد از واردات خالص نفت خام آمریکا و 12 درصد مصرف نفت این کشور را در سال 2003، تأمین نموده است.
کشورهای اروپایی عضو سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه )OECD( نیز به طور متوسط 2/6 میلیون بشکه در روز نفت خام از منطقه خلیج فارس در سال 2003 وارد نمودند که 200 هزار بشکه در روز نسبت به سال قبل از آن افزایش نشان می دهد. عمده ترین صادرکنندگان نفت خام به کشورهای اروپای غربی در منطقه خلیج فارس، عربستان سعودی 52( درصد)، ایران 33( درصد)، عراق 7(درصد) و کویت 6( درصد) بوده اند.
همچنین کشور ژاپن به طور متوسط در سال 2003 روزانه 4/2 میلیون بشکه نفت از خلیج فارس وارد نموده است. وابستگی ژاپن به نفت خلیج فارس از 57 درصد در سال 1988 به 78 درصد در سال 2003 افزایش یافته است. این کشور در سال 2003 حدود 30 درصد نفت خام وارداتی خود از منطقه خلیج فارس را از عربستان سعودی، 29 درصد از امارات متحد عربی، 17 درصد از ایران، 12 درصد از کویت، 11 درصد از قطر و 1 درصد آن را از بحرین و عراق تأمین نموده است.
قدرت اُپک و ضعف غیراُپک
با توجه به برآوردهای اُپک، تقاضای جهانی برای انرژی های اولیه تا سال 2025 به طور مداوم افزایش خواهد یافت. سهم نفت در سبد انرژی مصرفی جهان با آنکه از 40/1 درصد در سال 2000 به 36/9 درصد در سال 2025 کاهش خواهد یافت، اما نفت کماکان به عنوان بزرگ ترین منبع تأمین انرژی جهان باقی خواهد ماند. به علاوه، سهم گاز از 23/3 درصد در سال 2003 به 29/9 درصد در سال 2025 خواهد رسید که بیانگر افزایش روزافزون نقش گازطبیعی و صادرکنندگان آن در بازارهای جهانی انرژی می باشد.
از سوی دیگر، با توجه به این برآوردها، تولید نفت خام از 82/3 میلیون بشکه در روز در سال ( 2004متوسط 9 ماهه اول) به 114/6 میلیون بشکه در روز در سال 2025 خواهد رسید.
در سال جاری تولید کشورهای غیر اُپک 49/7 میلیون بشکه در روز بوده که با نرخ رشد سالانه 1/4 درصد تا سال 2015 به 56/5 میلیون بشکه در روز خواهد رسید. اما از سال 2015 روند افزایش تولید غیر اُپک متوقف شده و نهایتاً تولید این کشورها در سال 2025 به 56/3 میلیون بشکه در روز کاهش خواهد یافت. به موازات، تولید نفت خام و میعانات گازی کشورهای عضو اُپک از 32/7 میلیون بشکه در روز در سال جاری، با نرخ رشد سالانه 3 درصد به 40/6 میلیون بشکه در روز تا سال 2015 خواهد رسید و از سال 2015، نرخ رشد تولید اُپک افزایش یافته و با متوسط نرخ رشد سالانه 4/3 درصد، تا سال 2025 به 58/3 میلیون بشکه در روز خواهد رسید.
به طور کلی، بین سال های 2003 تا 2025، تقاضای نفت 35/4 میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت که کشورهای غیر اُپک تنها قادر به تأمین 18/6 درصد آن خواهند بود و این اعضای اُپک هستند که باید 81/4 درصد این افزایش تقاضا را تأمین نمایند. در میان کشورهای عضو اُپک، اعضای خلیج فارس این سازمان نقش برجسته تری در تأمین نفت جهان ایفاء خواهند کرد. اما آنچه اعضای خلیج فارس اُپک را از دیگر تولیدکنندگان نفت جهان متمایز می سازد، عبارتند از:
در حدود 63 درصد ذخایر اثبات شده نفت جهان در اختیار این کشورها قرار دارد و 45 درصد این ذخایر، در سه کشور عربستان، ایران و عراق جای گرفته است.
متوسط هزینه تولید در این کشورها کمتر از 2 دلار در هر بشکه است که پایین ترین هزینه تولید در جهان می باشد.
برای ایجاد یک بشکه در روز ظرفیت تولید نفت خام در کشورهای خلیج فارس عضو اُپک، نیاز به 5 هزار دلار سرمایه گذاری است که پایین ترین میزان سرمایه گذاری مورد نیاز در حوزه های نفتی جهان به شمار می رود.
ارقام فوق بیانگر آن است که نیاز اقتصاد جهانی به نفت خلیج فارس و توجیه پذیری آن، روز به روز افزایش خواهد یافت.
گاز خلیج فارس
در سال 2003 تولید جهانی گاز طبیعی به حدود 2/6 تریلیون مترمکعب رسید که سهم خلیج فارس از کل تولید گاز طبیعی جهان، 8/9 درصد بوده است. این در حالی است که در حدود 40 درصد ذخایر اثبات شده گاز طبیعی جهان در این منطقه قرار دارد. در این میان، پارس جنوبی به عنوان بزرگ ترین حوزه مستقل گازی جهان، به تنهایی بیش از 15 درصد ذخایر اثبات شده گاز طبیعی جهان را در خود جای داده و دو کشور ایران و قطر حدود 30 درصد از ذخایر اثبات شده گاز جهان را در اختیار دارند.
با توجه به نگرانی های فزاینده درخصوص مسایل زیست محیطی، پیش بینی می شود در سال های آتی، گاز طبیعی به عنوان یک سوخت پاک در بین انرژی های فسیلی، بیشترین رشد مصرف را داشته باشد؛ به گونه ای که تا سال 2025 تقاضای جهانی گازطبیعی به 4/9 تریلیون مترمکعب در سال خواهد رسید. طی این دوره، رشد تقاضا در دو بازار عمده گاز طبیعی جهان یعنی اروپا و آسیا - پاسفیک، به ترتیب 70/3 و 105/3 درصد خواهد بود. این در حالی است که طی این دوره، تولید اروپا از 314/4 میلیارد مترمکعب در سال به 300/3 میلیارد مترمکعب کاهش خواهد یافت و در مقابل، این منطقه در سال 2025 با 543/9 میلیارد مترمکعب تقاضای گاز طبیعی مواجه خواهد بود. منطقه آسیا - پاسفیک نیز به دلیل رشد اقتصادی فزاینده کشورهای این منطقه به خصوص هند و چین، با وجود 82/5 درصد افزایش تولید، به علت نرخ فزاینده تقاضا، با 130 میلیارد مترمکعب در سال کمبود عرضه گاز طبیعی مواجه خواهد بود که بخش عمده این کمبود را خلیج فارس بایستی تأمین نماید.
بنابراین مشاهده می شود علیرغم تمامی مساعی به کار گرفته شده برای کاهش وابستگی اقتصاد جهانی به نفت خام و فرآورده های نفتی، روند صعودی مصرف نفت خام و گاز طبیعی همچنان ادامه خواهد یافت.
لینک دسترسی به این موضوع:
http://www.iraneconomics.net/fa/articles.asp?id=831&magno=72
این مطلب از سایت iraneconomics.net در آذرماه 1391دریافت شده است.
خلیج فارس و اهمیت آن در تدوین راهبرد امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
خبرگزاری فارس: حوزه پلیتیکی خلیج فارس به خاطر شأن ژئوپلیتیکی در معادلات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی در منطقه و جهان، نقش بسیار فعال و تعیینکنندهای در امنیت ملی ایران دارد.در این مقاله سعی میشود به رابطه و تاثیر حوزه ژئوپلیتیکی خلیج فارس را در این خصوص از زوایای اصلی بررسی و روشن نماییم.
چکیده تضمین امینت ملی از مهمترین شاخصههای یک حکومت پویا و مقتدر است که رجال سیاسی، نظامی و امنیتی حاکمیت خود را متعهد به تأمین آن میدانند. در گفتمان مدرن، امنیت عبارت است از نیل به سطحی از اطمینان خاطر برای تحصیل و صیانت از منافع ملی به تعبیر «رابرت ماندل» امنیت ملی شامل تعقیب روانی و مادی ایمنی است و اصولاً جزء مسؤولیت حکومتهای ملی است. بر همین اساس تدوین راهبرد امنیت ملی از راهبردیترین اقدامات نرمافزاری در جهت تامین امنیت ملی محسوب میشود. نگاه مدرن به امنیت، نگاهی چندسویه است و طیفی از عوامل (فرصتساز و تهدیدآفرین) را شامل میشود که در زمینههای گوناگون فرصت ظهور و بروز پیدا میکنند. یکی از عوامل مهم در این زمینه عامل ژئوپلیتیک و موقعیت سرزمینی است. کشور ایران به علت قرارگرفتن در منطقه راهبردی حساس خاورمیانه از یک موقعیت ویژهای برخوردار است. بطوریکه نه تنها خود یک کانون ژئوپلیتیکی محسوب میشود، بلکه با 6 حوزه مهم ژئوپلیتیکی در ارتباط میباشد. این حوزهها با عنایت به وزن و موقعیت خود در تدوین راهبرد امنیت ملی ایران تاثیرگذار هستند. اما در میان این حوزهها حوزه پلیتیکی خلیج فارس به خاطر شأن ژئوپلیتیکی در معادلات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی در منطقه و جهان، نقش بسیار فعال و تعیینکنندهای در امنیت ملی ایران دارد. بر این مبنا، در این مقاله سعی میشود به روش کتابخانهای و از طریق روش شناختی توصیفی- تحلیلی رابطه و تاثیر حوزه ژئوپلیتیکی خلیج فارس را در این خصوص از زوایای اصلی بررسی و روشن نماییم . کلید واژهها: راهبرد، امنیت ملی، ژئوپلیتیک، خلیج فارس
. مقدمه: منطقه خلیج فارس در طول چند دهه گذشته مهمترین منطقه جهان محسوب شده و در قرن جدید نیز همچنان در سیاستهای بینالمللی نقش مهمی خواهد داشت. دلایل زیادی برای اهمیت خلیج فارس وجود دارد. اول آنکه ذخایر عظیمی از نفت و گاز جهان در کشورهای ساحلی و درون خلیج فارس نهفته و تمرکز یافته است. به عبارت دیگر در افق تأمین نیازهای نفت و گاز جهان منطقه دیگری به غنای خلیج فارس وجود ندارد تا بتواند انرژی کشورهای دنیا بویژه قدرتهای صنعتی و یا در حال رشد و توسعه در آمریکا، اروپا، ژاپن، چین، کره و شبه قاره هند را در قرن جدید تأمین کند. بنابراین این منطقه به دلیل ذخایر عظیم انرژی آن و موقعیت ژئوپلتیکیاش، به مهمترین منطقه جهان تبدیل شده است. بنابر یک راهبرد بینالمللی، قدرت جهانی در اختیار کسانی است که بر منابع و خطوط انرژی تسلط داشته باشند، بر این اصل قدرتهای فرامنطقهای برای بسط سلطه خود بر این منطقه در حال رقابت هستند. این رقابتها، تنشها، بحرانها و جنگها از زمان تسلط امپراطوری بریتانیا آغاز شده و امروز نیز توسط قدرتهایی چون آمریکا، اروپا، روسیه، چین، هند، پاکستان و ترکیه ادامه دارد. کشور جمهوری اسلامی ایران با قرار گرفتن در ضلع شمالی خلیج فارس، 1534 کیلومتر (از دهانه اروندرود تا شمالیترین نقطه در تنگه هرمز) از ساحل این پهنه آبی را دربرداشته و پیوندهای فرهنگی، تاریخی و سرزمینی با این حوزه دارد. در نتیجه با توجه به جایگاه و وزن ژئوپلیتیکی این حوزه و پیوندهای عمیق جغرافیایی و ژئوپلیتیکی ایران با آن، نقش و اهمیت راهبردی خلیج فارس بر امنیت ملی ایران مسلم میگردد. 1) امنیت ملی تعاریف و نظریهها :میزان توسعه مفهومی هر واژه را میتوان با بررسی میزان تألیفات موجود درباره آن مفهوم روشن ساخت. برای مثال در خصوص مفهوم مهمی چون قدرت، مشاهده میشود آثار علمی قابل توجهی به رشته تحریر درآمدهاند که ابعاد تجربی و نظری موضوع را مورد تأمل قرار دادهاند. از همین رو میتوان از قدرت به مصداق مفهومی که متناسب باشرایط امروزی توسعه یافته است یاد کرد. اما مفهوم امنیت ملی علیرغم اهمیتی که دارد، نتوانسته همپای تحولات فزاینده داخلی و بینالمللی رشد کند، به گونهای که (باری بوزان) از امنیت به مثابه یک مفهوم عقب مانده یاد میکند که تا سال 1980 کار جالب توجهی درخصوص تعریف و روزآمدکردن آن صورت نگرفته است. البته نباید فراموش کرد که در همین دوران آثار نوشتاری افرادی چون (هدلی بول) ، (برنارد برودی)، (فرانک تراگر) و (فرانک سیمونی) ارائه میشوند که در زمان خود آغازگر راه تازهای در حوزه امینت ملی شناخته میشوند. برخی اندیشمندان همانند (ریچارد بارنت) نیز به ارائه تعاریف تند و رادیکالی در ارتباط با امنیت ملی پرداختهاند و اظهار میکنند: امنیت ملی مفهومی است که ذیل آن هر کاری ممکن است انجام پذیرد. به عبارتی امنیت ملی پوششی است برای انجام گرفتن هر نوع اقدام و عمل. البته این قبیل رأیهای رادیکالی و یکجانبه توسط نظریهپردازانی چون (کلودزیج) تعدیل شده، بدین صورت که وی اساساً معتقد است حوزه مفهومی امنیت ملی باید وسیع باشد تا بتواند تنوع مصداقی موجود در عصر خود را پوشش دهد. وجود چنین وسعتی در حوزه مفهوم امنیت ملی است که عملاً سیاستگذاران مختلف را قادر میسازد تا از آن متناسب با شرایط ویژه کشور خود بهره ببرند و این یعنی کارآمدی عینی هر چه بیشتر مفهوم امنیت ملی. با توجه به آنچه ذکر شد برای عدم پردازش دقیق و علمی مفهوم امنیت ملی علل متعددی را میتوان در نظر گرفت که از آن جمله، دلایل زیر قابل توجه هستند: اول: پیچیدگی ذاتی مفهوم امنیت ملی که میزان رغبت محققان را کاهش میدهد. دوم: حاکمیت دیدگاه واقعگرایانه که منجر به سلطه مفهوم قدرت و تبعی شدن مفهوم امنیت نسبت به مفهوم قدرت شده و همین امر استقلال مفهومی امنیت ملی را از بین برده است. سوم: رویه جنشهای ضدرئالیستی در اواخر دهه 1970م. بهگونهای بود که ضمن نفی شدید رئالیسم به معرفی مفهوم جذاب صلح از خود پرداختند و در نتیجه مفهوم امنیت ملی در حاشیه قرار گرفت. با تأمل بر نظریات ارائه شده و دلایل عقیم ماندن مفهوم امنیت ملی، نکتهای که خودنمایی میکند این است که این مفهوم در هر زمان در راستای مفاهیم دیگری از قبیل قدرت، تمامیت ارضی، بقای کشور و…تبیینوبهکارگیریشدهاست. برهمین اساس نگارنده این سطوربه ارائه تعاریفی باتوجه به مفاهیم رایج کنونی درعرصه بینالملل میپردازد. برخی ازپژوهشگران کنونی اموربینالملل،حفظ موجودیت کشور،امنیت ملی ووحدت ملی را واژههای مختلفی میدانند که متوجه یک معنی و پدیده میباشند که، بقای کشور است. حفظ موجودیت کشور که گاهی از آن به نفع حیاتی نیز تعبیر میشود، بالاترین و بنیادیترین هدفی است که همه کشورها بدون استثناء در پی تحصیل آن هستند. بنابراین حفظ موجودیت کشور یعنی امنیت ملی، هدفی است که اگر به مخاطره بیافتد، مردم و دولت آماده هرگونه فداکاری در راه آن بوده و در راه آن حتی دست زدن به جنگ را نیز سزاوار میشمارند. براساس چنین تعبیری، والر لیپمن بود و نبود امنیت را وابسته به توانایی کشور در دفع حمله نظامی میداند. تعریف دیگر براساس مفهوم منافع ملی است. اگر منافع ملی را مجموعه منابع و اهدافی که دولتها در پی کسب آن هستند بدانیم، حفظ و حراست از دستاوردهای منافع ملی بر عهده امنیت ملی است. در نهایت با توجه به آنچه گفته شد، میتوان نتیجه گرفت که امنیت ملی به روندهای زیر اطلاق میشود: •حفظ تمامیت ارضی،حفظ جان مردم،بقاءوتداوم سامانه اجتماعی وحاکمیت کشور (سیاسی،اقتصادی،فرهنگی). •حفظ وارتقاءمنابع حیاتی کشور. •فقدان تهدیدجدی ازخارج نسبت به منافع ملی وحیاتی کشور،چراکه امروزسازگارکردن محیط بااهداف داخلی بسیارمهم است. عوامل تعیین کننده امنیت ملی در تعیین وضعیت امنیت ملی هر واحد سیاسی، عوامل و مراحل بسیاری نقش ایفا میکنند که میتوان آنها را در دو سطح، عوامل مربوط به محیط داخلی و عوامل مربوط به محیط خارجی معرفی نمود. الف) عوامل مرتبط با محیط داخلی در عرصه محیط داخلی، عوامل بسیاری در امنیت ملی اثر گذارند. البته خصوصیات ملی کورها بسیار متفاوت بوده و به عوامل متعددی بستگی دارد. که برخی از مهمترین عوامل داخلی عبارتند از: عوامل روانشناختی این عوامل شامل موضوعاتی چون برداشتهای ذهنی، هنجارها و باورها، ارزشها و افکار عمومی میشوند که در سیاستگذاریها بهطور اعم و در تعیین راهبردهای ملی بهطور خاص تاثیر گذارند. وضعیت جغرافیایی در تدوین راهبردهای امنیت ملی کشورها وضعیت جغرافیایی چه از لحاظ وضعیت قرار گرفتن آن بر روی کره زمین و چه از لحاظ فاصله آن تا آبهای آزاد و ارتباط آن با کشورهای مجاور تاثیرگذار هستند. البته گفته میشود که به دلیل ظهور سلاحهای مدرن از میزان اهمیت وضعیت جغرافیایی تا حدی کاسته شده است، اما بیتردید عامل جغرافیایی همچنان یکی از عوامل تعیین کننده در راهبرد امنیت ملی کشورها است. بنابراین هنوز هم در تدوین راهبرد امنیت ملی، مسائل جغرافیایی از جمله کمیت و کیفیت منابع طبیعی، مساحت جغرافیایی، شکل و موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی، میزان منابع موجود و توانایی بهرهبرداری از این منابع دارای اهمیت بسیاری میباشند. مسائل اقتصادی امروزه پویایی اقتصاد در سطوح ملی، منطقهای و بینالمللی، همراه با موضوعاتی از قبیل تنظیم منابع، تکنیکهای پیشرفته تولید، آموزش سرمایه انسانی، بازاریابی، امور مالی، بازرگانی و مجموعه قوانین و قراردادهایی که تمامی این فعالیتها را به یکدیگر پیوند می دهد، بسیار پیچیده شده است و چگونگی کاربرد آن در راهبرد امنیت ملی به یکی از عوامل موفقیت یا شکست آن راهبرد تبدیل شده است. مسائل نظامی در تدوین راهبرد امنیت ملی، مسائل نظامی مختلفی مطرح میشوند. اینکه کشور باید به چه تسلیحاتی دست یابد؟ چه حملات تروریستی ممکن است علیه منافع کشور روی دهد؟ کشورهای رقیب و دشمن در صورت جنگ احتمالی، از چه توانمندیهای نظامی برخوردار خواهند بود و برای مقابله با آنها از چه ابزارهایی استفاده میشود؟ با توجه به پیشرفتهای فنی در ساخت جنگافزارها و خصلت جهانی تهدیدات بالقوه، استحکامات مرزی کشورها دیگر به آسانی گذشته جلوی خطرات را نخواهند گرفت. از اینرو با توجه به اوضاع جدید جهانی و راهبرد متناسب با آن، در بعد نظامی، کشور باید تواناییهای ذیل را در اختیار داشته باشد: - توانایی و امکانات برقراری امنیت ملی در کشور - تواناییهای تسلیحاتی متعارف برای بازدارندگی و پیروزی در جنگها - امکانات نیروی پلیس و نیروهای امدادی بشردوستانه به علاوه جوانب غیرنظامی باید بهصورت کافی تأمین مالی شده و سازماندهی شوند تا اقتدار و مسوولیتپذیری و پاسخگو بودن آنها افزایش یابد. مسائل اجتماعی مسایل اجتماعی از قبیل تغییرات جمعیت شناختی که میتواند توازن اجتماعی متفاوتی را به همراه داشته باشد، پیر شدن یا جوان شدن جامعه هر یک مستلزماتی را به دنبال میآورد و این موضوع تنشهای فرهنگی و اجتماعی را تشدید میکند. مساله مهاجرت، میزان بیکاری و یا نرخ اشتغال، میزان سواد و برخورداری از تحصیلات عالی کمیت (اندازه جمعیت) و کیفیت (سطح مهارت و معلومات) منابع انسانی، میزان نابرابریهای اجتماعی، ترکیب قومی/ نژادی/ مذهبی جمعیت (متجانس بودن یا نامتجانس بودن جمعیت)، ترکیب جمعیت (ماهر/ غیرماهر، پیر/ جوان) هر یک میتوانند در تدوین راهبرد امنیت ملی تاثیرگذار باشند. تأثیر فناوریهای نوین ابزارهای علمی و تکنولوژیکی که در آینده ساخته میشوند، ممکن است فرصتها و تهدیدهایی را پیش روی امنیت ملی قرار دهند. همچنین ویژگی عمومی فناوریهای جدید، دگرگونیهای عمدهای در الگوهای سنجش ایجاد میکند. تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این ابزارها و کشفیات نوین علمی و نوآوری و چالشهای بسیاری را که پدید میآورند که میتوانند در امنیت ملی و تدوین راهبرد آن موثر باشند. ب) عوامل مرتبط با محیط خارجی کشورها در خلأ به سر نمیبرند. در تحلیل راهبرد، نادیده انگاشتن شرایط خارجی و تاثیر فضای جغرافیایی و حوزههای ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی پیرامونی به ایجاد تصویری نادرست و مبهم از اوضاع و احوال میانجامد و به تبع آن تدوین راهبرد را با موفقیت قرین نمیسازد. به هر حال برخی از متغیرهایی را که در سطح خارجی در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرند، بدینگونه میتوان تقسیمبندی نمود: الف)محیط منطقهای و جغرافیایی 1- پیوندهای جغرافیای، تاریخی و فرهنگی با پیرامون 2- حضور و مداخله قدرتهای بزرگ منطقهای و فرامنطقهای 3- موقعیت سوق الجیشی و ژئواستراتژیکی کشور در منطقه 4- قرار گرفتن در حوزههای ژئوپلیتیکی و پیرامون آن ب) محیط بینالمللی؛ 1- نوع نظام بینالملل 2- نوع رابطه بین قدرتهای بزرگ 3- موقعیت راهبردی منطقه و نیز کشور در محیط بینالمللی 4- ارزشهای مورد منازعه در سطح بینالملل 5- چگونگی عملکرد سازمانهای مهم بینالمللی موقعیت جمهوری اسلامی ایران در منطقه حوزه ژئوپلیتیکی خلیج فارس در منطقه حساس خاورمیانه پل ارتباطی میان آسیا، آفریقا و اروپا میباشد. ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم و راهبردی و از بازیگران اصلی و کلیدی در این حوزه محسوب میشود. این کشور در ضلع شمالی این حوزه بیشترین ساحل را دارا میباشد. این عامل مهمترین نقش را در ارتقاء وزن ژئوپلیتیکی ایران بازی میکند. زیرا این مرزها و سواحل بهعنوان دروازه ارتباطی کشور با سایر نقاط دنیا نیز محسوب میشوند. طبق جدیدترین محاسبات انجام شده (1386ه.ش) توسط سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح از کل مرزهای کشور، 56% یعنی .5312.56کیلومتر را مرزهای آبی تشکیل میدهد. از این مسافت 3416.56کیلومتر شامل مرزهای دریایی و یا سواحل هستند و بقیه یعنی 1896 کیلومتر را مرزهای رودخانهای و سایر عوارض آبی تشکیل میدهد. مرزهای دریایی ایران که بیشترین مسافت مرزهای آبی را تشکیل میدهد، در دو قسمت جنوب (سواحل خلیج فارس و دریای عمان) و شمال (سواحل دریای خزر) کشور امتداد یافته است. مرزهای آبی ایران در سواحل شمالی و جنوبی کشور در دوره حکومت قاجاریه آخرین تغییرات خود را سپری کرد و در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی در چارچوب قوانین دریایی ملی ایران و بینالمللی (دومین قانون و سومین قانون دریایی در چهارچوب کنوانسیون 1982م) تعیین حدود شد. مرزهای دریایی ایران از نظر موقعیت و محل استقرار در سه منطقه امتداد دارد که مرز آبی در ساحل خلیج فارس نسبت به دو منطقه دیگر طولانیتر است. •منطقهخلیجفارسباطول 1534 کیلومتر(از دهانه اروندرود تا شمالیترین نقطه در تنگه هرمز) •منطقهدریایعمانباطول 1047 کیلومتر(از شمالیترین نقطه در تنگه هرمز تا خلیج گواتر آخرین میله مرزی) •منطقه دریای خزرباطول 835.3 کیلومترهمانطورکه بیان شددرمجاورت ایران حوزههای ژئوپلیتیکی متعددی قرار دارند که در تدوین راهبرد امنیت ملی کشور تاثیرگذار هستند. این حوزهها عبارتند از: 1- حوزه ژئوپلیتیکی خلیج فارس شامل ایران و 6 کشور حوزه خلیج فارس. 2- حوزه ژئوپلیتیکی قفقاز- آناتولی که شامل تمام کشورهای ایران، روسیه، ارمنستان، آذربایجان و گرجستان میشود. 3- حوزه ژئوپلیتیکی عمان و اقیانوس هند شامل ایران، پاکستان، هند، عمانو امارات متحده عربی. 4- حوزه ژئوپلیتیکی فلات ایران شامل ایران، پاکستان و افغانستان. 5- حوزه آسیای مرکزی شامل ایران، ترکمنستان، تاجیکستان، قزاقستان و ازبکستان. 6- حوزه ژئوپلیتیکی دریای مازندران شامل 5 کشور ساحل دریای خزر (روسیه، ایران، آذربایجان، قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان) کشور ایران در منطقه خاورمیانه بخصوص در سه حوزه خلیج فارس، قفقاز و آسیای مرکزی به لحاظ امنیت ملی بیشترین تاثیرپذیری را دارد. خلیج فارس هارتلند انرژی جهان خلیج فارس به عنوان یک راه آبی و دریایی از همان سپیدهدم تاریخ ارزش فراوانی داشته و به مثابه برخوردگاه تمدنهای بزرگ خاورباستان پیشینهای چندین هزارساله دارد. این حوزه علاوه بر پیشینه تاریخی و تمدنی 565 میلیارد بشکه نفت معادل 63درصد کل ذخایر نفتی شناخته شده جهان و 30 تریلیون مترمکعب گاز طبیعی که برابر 28.5درصد کل ذخایر شناخته شده گاز دنیا، بیتردید بزرگترین و مهمترین انبار انرژی جهان محسوب میشود. این موفقیت برای دهههای طولانی در قرن آینده دوام خواهد داشت. عامل عمدهای که نفت و گاز خلیج فارس را برای ایالات متحده، اروپای غربی و ژاپن بسیار حیاتی میسازد، دشواری بسیار در جایگزین ساختن نفت و گاز وارداتی منطقه توسط منابع دیگر انرژی مانند زمین، خورشید، دریا و هیدروژن است. آمار و ارقام نفتی بیانگر این واقعیت است که بخش قابل توجهی از ذخایر ثابت شدهی نفت و گاز طبیعی دنیا در کشورهای منطقهی خلیج فارس قرار دارد. به عبارت دیگر حدود دو سوم ذخایر گاز طبیعی جهان در این منطقه نهفته است. نفت پایه کلیه روابط اقتصادی در منطقه و نیز پایهی کلیه روابط اقتصادی کشورهای منطقه با جهان است. چنین موقعیت ممتازی این منطقه را همواره در معرض انواع تهدیدات و تهاجمات قرار داده است که امنیت ملی ایران نیز تحت تاثیر این تهدیدات قرار دارد. اهمیت خلیج فارس و تنگه هرمز برای امنیت ملی ایران وجود منابع سرشار نفت و گاز در این منطقه از جهان، مطرح بودن خلیج فارس به عنوان مهمترین آبراه بازرگانی جهانی، مطرح بودن خلیج فارس به عنوان مهمترین آباره بازرگانی جهانی، مجاور بودن با مرکز ثقل انقلاب اسلامی و کانونهای الهامبخش نهضتهای اسلامی و ضد استکباری و نزدیکی آسیای میانه و قفقاز از جمله عواملی هستند که به این نقطه از جهان ویژگی خاصی بخشیده و آن را به عنوان دهلیز هارتلند جهان معرفی کرده است. از بعد دیگر حضور بیگانگان از جنبه نظامی که خود متاثر از عوامل فوق است توجه جهانیان بخصوص ایران اسلامی را به تحولات این منطقه حساس معطوف نموده است. جمهوری اسلامی ایران در حالی که بیشترین مرز مشترک را با خلیج فارس دارد و صادرات خود بهویژه نفت و نیز وارداتش را از طریق این آبراه به انجام میرساند و در شرایطی که از منابع دریایی بهره میبرد و با در اختیار داشتن جزایری که کنترل ایران بر تنگه هرمز و تردد کلیه شناورهای جنگی و تجاری برقرار میسازد، برخورد لازم میداند که حضور خود را در خلیج فارس تقویت نماید و تحرکات سیاسی- نظامی منطقه را با دقت و تیزبینی مورد توجه قرار دهد تا بتواند در تحکیم امنیت ملی خود گامهای موثری را بردارد. کنترل و تسلط بر خلیج فارس میتواند تاثیرات عمیقی بر حیات اقتصادی و ارتباطات بازرگانی و تحکیم امنیت ملی و سیاسی ما با جهان خارج داشته باشد. جمهوری اسلامی میبایست متناسب با اهمیتی که خلیج فارس از آن برخوردار است نسبت به گسترش و توسعه توان خود در این منطقه اقدام کند. خلیج فارس شاهرگ حیاتی کشور بزرگ ایران است. راه ارتباطی ما با دنیای آزاد از آبراه خلیج فارس و تنگه هرمز میگذارد. لذا جا دارد که توجه کامل نظام اسلامی به خلیج فارس و تنگه هرمز معطوف شود. سمت و سوی بحرانهایی که در دو دهه اخیر در منطقه خلیج فارس به وجود آمده و نیز حضور گسترده نیروهای نظامی بیگانه و بهویژه آمریکا در منطقه خلیج فارس همه حکایتگر آن است که قدرتهای بینالمللی و منطقهای همواره درصدد انکار و تضعیف موقعیت منطقهای ایران برآمدهاند. سیاست نظام جمهوری اسلامی بر حفظ امنیت منطقه توسط کشورهای منطقه و خروج بیقید و شرط نیروهای بیگانه از منطقه و ایجاد جو تفاهم و دوستی بین کشورهای منطقه با تکیه بر مشترکات و نیز همکاریهای متقابل جهت رفع نیازهای یکدیگر استوار است. در سطح منطقهای عواملی چون اختلافات سیاسی، اقتصادی و تاریخی و رقابتهای سنتی میان دولتهای ساحلی و خود تنگه هرمز که آن را به صورت یک آبراه نیمه بسته درآورده و همینطور محروم بودن بعضی از کشورهای حاشیه خلیج فارس از ساحل مرغوب و گسترده مانند عراق که ادعای تملک کویت و اروندرود را داشته، همه و همه دست به دست هم داده و این منطقه را از نوادر و مناطق جهان قرار داده که بر سر تسلط آن درگیریهای متعددی بین کشورهای ساحلی صورت پذیرفته است. منابع ناامنی ایران از حوزه خلیج فارس الف) منابع منطقهای فقدان مشروعیت داخلی و در نتیجه ضعف داخلی کشورهای جنوبی خلیج فارس و عدم اتکای آنها به ملتهایشان از دو جهت منجر به آسیب وارد شدن به کشورهای منطقه میشود. اول این که زمینههای همکاری و همگرایی را از بین میبرد و باعث دور افتادن کشورها و موضعگیری در مقابل یکدیگر میشود. دوم این که موجب حضور کشورهای قدرتمند برای برقراری امنیت و پرکردن خلأ قدرت در این منطقه میباشد. این امر باعث شد که؛ در میان مناطق جهان سوم، در دوران پس از جنگ جهانی دوم، تنها منطقه ای که با توجه به تواناییهای بالقوهی داخلی به شدت تحت نفوذ سیاسی و اقتصادی بینالمللی قدرتهای بزرگ باقی ماند، خاورمیانه بود. فقدان مشروعیت داخلی به بیثباتی سیاسی میانجامد و بیثابتی سیاسی به اختلافات میان کشورها دامن میزند و درنتیجه بازتاب منطقهای، احساس ناامنی شدید را در پی دارد. احساس ناامنی دو نتیجه بسیار منفی و بلندمدت بر رشد و توسعه سیاسی اقتصادی منطقه و بخصوص امنیت ملی ایران میگذارد: 1- مسابقه تسلیحاتی 2-حضور نیروهای بیگانه برای ایجاد امنیت در خلیج فارس، امنیت و مشروعیت حوزهی قدرت به قدری به دنیای بیرون از مرزها وابسته است که هر روز جابهجایی قدرت و تغییر ماهیت و جهتگیریها تابع منافع بینالملل است. عامل بیرونی با استفاده از ضعف داخلی، نقاط اختلاف را تشدید میکند و سیاست در خاورمیانه را هم سو با منافع بینالمللی و نه منافع کشورهای منطقه شکل میدهد. ناهمگونی ساختارهای سیاست خارجی آنها تأثیر میگذارد و بر همکاریهای منطقهای و به همان میزان بر امنیت خلیج فارس نیز تأثیرگذار است. اختلافات درونی میان کشورهای منطقه یکی از مهمترین عوامل ناامنی در منطقه است. این اختلافات هم در روابط ایران و اعراب و هم در روابط درونی اعراب مشهود است. روابط ایران و همسایگانش به شدت از اختلافات شیعه و سنی و ایدئولوژیهای ناسیونالیستی رنج میبرد. موارد دیگر اختلاف بر سر چیرگی و تسلط بر خلیج فارس بوده است که همواره میان ایران و عربستان و عراق (زمان صدام حسین) نوعی رقابت وجود داشته است. اختلافات ایران و امارات متحده عربی بر سر جزایر ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ، از قبل انقلاب تاکنون و پشتیبانی شورای همکاری خلیج فارس از ادعای امارات از دیگر عوامل اختلاف است. اختلاف درونی میان اعراب و اختلافات مرزی و مواضع ناهمگون در قبال مسأله اسرائیل از جمله مشکلات و موانع ساختاری در روابط اعراب است. ایران در منطقه خلیج فارس با چند موضوع راهبردی روبروست که در تدوین امنیت ملی آن تاثیرگذار است: 1- مسائل امنیت تحمیل شده: نظام جهانی با تضعیف جهان دو قطبی و دخالت آمریکا در خلیج فارس شکل تازهای به خود گرفت. آمریکا سیاست مهار دوگانه را جایگزین سیاست سنتی خود یعنی ترویج موازنه قوا کرده بود. این سیاست به جهت انزوای ایران از معادلات منطقهای در خدمت منافع ایالات متحده بود. در این زمینه برژینسکی با وجود مخالفت با سیاست مهار دوگانه ایالات متحده تأکید میکند که: مبنای سیاست آمریکا در خلیج فارس باید همچنان مبتنی بر ادامه تعهد و تضمین امنیت متحدان و حفظ جریان نفت باشد. موضوع راهبردی حوزه خلیج فارس در مورد ایران؛ امنیت منطقهای و امنیت دستهجمعی است که برای ایران اهمیتی حیاتی دارد. محیط امن زمینهساز توسعه و تحکیم امنیت ملی و محیط ناامن باعث عقبماندگی و بحران امنیت است. در عین حال توسعه عامل اساسی در امنیت محیط و امنیت ملی به شمار میرود. بنابراین مسئله امنیت در خلیج فارس از موضوعات راهبردی است که ایران در منطقه با آن روبرو میشود. با درنظرگرفتن قدرتهای خارجی و کشورهای منطقه و منافع متضاد و ناسازگار در منطقه بر پیچیدگیهای امنیت در خلیج فارس افزوده میشود، حضور قدرتهای دریایی آمریکا در خلیج فارس، اشغال افغانستان و عراق، تأمین امنیت اعراب و رژیم صهیونیستی توسط آمریکا، از جمله مسائلی است که بر ابهامهای معمای امنیت در خلیج فارس و منطقه میافزاید. اکنون با روند روبه رشد جهانی شدن در نظام بینالملل ناامنی در یک منطقه و عدم توازن قدرتها با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک خود موجب ناامنی دیگر مناطق خواهد شد. این مسئله امنیت جهانی را نیز مورد پرسش قرار میدهد و تروریسم را تحقق میبخشد. 2. مسابقه تسلیحاتی: از دیگر موضوعات راهبردی که ایران در منطقه با آن مواجه است، مسابقه تسلیحاتی است. مسابقه تسلیحاتی نتیجهی چیرهخواهی در منطقه است. پس از فروپاشی شوروی، راهبرد آمریکا بر ایجاد توازن قوا در منطقه و جلوگیری از ظهور قدرت سلطهطلب در منطقه، زمینهساز مسابقه تسلیحاتی بوده است. از دهه 90 تاکنون کشورهای منطقه دهها میلیون دلار برای ساخت نیورهای مدرن نظامی جهت بازدارندگی و تهدید همسایگان خود هزینه کردهاند و خلیج فارس منطقهای است که برای سلاحهای پیشرفته جنگی بسیار اشتهاآور است. منطقهای که مخالفتهای سیاسی موجود به تداوم مسابقه تسلیحاتی منجر شده است. موضوع دیگری که در ناامنی روانی منطقه سهم دارد، هراس کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از برتری قدرت نظامی ایران پس از صدماتی است که در جریان جنگ خلیج فارس از برتری قدرت نظامی ایران پس از صدماتی است که در جریان جنگ خلیج فارس به ارتش عراق وارد کرده است. به ویژه در جریانات اخیر برنامههای جدید تسلیحاتی ایران در کاربرد نظامی، این هراس شدت بیشتری گرفته است. با وجود این که هزینههای نظامی ایران سیار کمتر از کشورهای حاشیه خلیج فارس است، ولی در اثر تبلیغات آمریکا، این احساس ناامنی از ناحیه ایران همواره در منطقه روبه افزایش است. این احساس تهدید، شعلهور شدن آتش مسابقه تسلیحاتی را در پی دارد. بنابراین مخربترین عامل در جهت دستیافتن به توسعه امنیت ملی، سیاسی و اقتصادی شرکت در “بازی تسلیحاتی” است. کشورهای خاورمیانه بیشترین آمار خریدهای تسلیحاتی را به خود اختصاص دادهاند. این موضوع از مهمترین عوامل ناامنی در منطقه است و تا زمانی که این روند متوقف نشود، نه تنها منطقه امن و باثبات نخواهد شد، بلکه به طور فزاینده شاهد ناامنی زیادی خواهیم بود. زیرا از مهمترین اهداف ایالات متحده و سایر کشورهای تولیدکننده تسلیحات در منطقه، به ویژه در خلیج فارس دامن زدن به این مسابقه تسلیحاتی و فروش هر چه بیشتر جنگافزار در جهت تأمین منافع این قدرتها است. ب. منابع فرامنطقهای منظور از عوامل فرامنطقهای به طور خاص تأکید بر نقش حضور قدرتهای فرامنطقهای بهویژه ایالات متحده در منطقه است که در شرایط کنونی حضور جدی در منطقه داشته و خواهان ایفای نقش انحصاری در منطقه خلیج فارس است و این مسئله حتی موجب نارضایتی برخی متحدان اروپایی آن شده است. آمریکا در پی جلوگیری از ظهور برتری و تسلط توسط کشورهای منطقه است. برنامهریزان راهبردی ایالات متحده معتقدند که آمریکا منافع وسیعی در جلوگیری از ظهور هر قدرت منطقهای دارد. آمریکا منافع وسیعی در جلوگیری از ظهور هر قدرت منطقهای دارد. آمریکا در حکم یک عامل فرامنطقهای همواره درصدد القاء تفکر ایران خطرناک و هستهای در جهت به خطر انداختن منافع کشورهای منطقه و جهان است. مخالفتهای شدید در مورد پرونده هستهای ایران و تهدیدات و همسو کردن افکار عمومی با سیاستهای توسعهطلبانه و یک جانبهگرایانه خود از دیگر مشکلات فراروی جمهوری اسلامی در زمینه امینت ملی است. آمریکا با تغییر رژیم عراق درصدد وارد کردن رژیم جدید آن به سامانه و نظام همکاریهای امنیتی منطقهای است تا ج.ا.ا را تحت فشار بیشتری قرار دهد. طرح راهبردیتر آمریکا در این حوزه، تغییر مسیر نگرانیهای اعراب از اسراییل به سمت ایران و القای ضرورت تشکیل یادگیری مشترک به اصطلاح میانهروهای خاورمیانه (منظور عربستان، مصر، اسراییل، فتح، جریان حریری و اردن) در برابر تندروها (ایران، سوریه، حماس و حزبالله) امضای پیمان سازش بین اعراب و اسراییل و وارد کردن اسرائیل به معادلات امنیتی، اقتصادی و سیاسی در خلیج فارس است. نتیجهگیری 1- با عنایت به اهمیت و شان ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی منطقهای و جهانی خلیج فارس این حوزه بعنوان مهمترین کانون امنیتی ایران محسوب میشود که در تدوین راهبردی امنیت ملی و دکترین امنیت در کشور جمهوری اسلامی ایران باید به این مقوله توجه جدی به عمل آید. 2- از نظر منابع ناامنی ایران در حوزه خلیج فارس به لحاظ فرامنطقهای، آمریکا بعنوان مهمترین دشمن ایران و عمدهترین بازیگر فرامنطقهای حاضر در خلیج فارس نقش اساسی و محوری را در امنیت ملی ایران ایفا میکند. آمریکا طی دوران حضور دو دههای خود در خلیج فارس، نه تنها بخش عمدهای از توان و انرژی دفاعی- امنیتی ایران را به خود مشغول کرده است، بلکه در مواردی به طور مستقیم علیه امنیت، منافع و تمامیت ارضی ایران از این حوزه وارد عمل شده است. 3- یکی از قابلیتهای شاخص حوزه خلیج فارس در ایفای نقش مهم در امنیت ملی ایران نسبت به سایر حوزهها، تعامل امنیت داخلی و تمامیت ارضی ایران در این حوزه با سیستم و نظام امینت منطقهای موجود است. تاثیرپذیری امنیت ملی ایران از متغیرهای امنیتی بیرونی و رفتارها و اقدامات بازیگران منطقهای و فرامنطقهای و یا تاثیرگذاری متقابل ایران بر این محیط و سیستم، یک نظام و ساختار و وضعیت پیچیده و حساس را موجب شده است. 4- موقعیت ممتاز ژئواکونومیکی خلیج فارس به واسطه ذخایر ثابتشدهی نفت و گاز طبیعی دنیا در خلیج فارس، یعنی حدود دو سوم ذخایر ثابتشدهی نفت دنیا و یک چهارم از ذخایر گاز طبیعی جهان در این منطقه باعث شده از این منطقه بعنوان هارتلند انرژی یاد شود. با توجه به اینکه نفت پایه کلیه روابط اقتصادی در منطقه و نیز پایهی کلیه روابط اقتصادی کشورهای منطقه با جهان است و همچنین وابستگی شدید کشور ایران به تولید و صدور نفت در تامین بودجه کشور اهمیت بیبدیل این حوزه را نسبت به سایر حوزهها در تاثیرگذاری بر امنیت ملی ایران به روشنی مشخص مینماید. 5- گسترش مسابقه تسلیحاتی در میان کشورهای حوزه خلیج فارس مهمترین مختلکننده امنیت ملی محسوب میشود. افزایش فروش تسلیحات نظامی به منطقه، یعنی ایجاد فضایی تهدیدآمیز برای کشورهای منطقه و مجبور ساختن آنها به افزایش خریدهای نظامی، این موضوع از مهمترین عوامل ناامنی در منطقه است و تا زمانی که این روند متوقف نشود نه تنها منطقه امن و باثبات نخواهد شد بلکه به طور فزاینده شاهد ناامنیهای گستردهای خواهیم بود. 6- همگراییها و واگراییها، اختلافات ارضی و مرزی بین کشورهای منطقه خلیج فارس و سیاستهای توسعهطلبانه برخی کشورها در کنار دسیسه و دخالتهای بیگانگان از مهمترین عواملی است که صلح و امنیت منطقه را تهدید میکند. این اختلافات تاکنون نقش برجستهای را در شکلدهی به روابط سیاسی- اقتصادی بین کشورهای منطقه ایفا نموده است. ریشه اصلی واگرایی در منطقه خلیج فارس را میتوان در همین اختلافات ارضی و مرزی جستجو کرد. این اختلافات نه تنها صلح و امنیت منطقه را مورد مخاطره قرار داده است بلکه همگرایی را که از طریق تکوین همکاری و رفع سوء تفاهمها میسر میگردد را نیز با مشکل مواجه کرده است. بین 8 کشور منطقه خلیج فارس حدود 50 مورد اختلاف ارضی و مرزی وجود دارد (جعفری ولدانی و حقشناس، 177: 1372).منابع 1- خلیج فارس، دهلیز هارتلند جهان، روزنامه رسالت به نقل از سایت آفتاب 11 اردیبهشت 13862-سریعالقلم، محمود (1374)، شناخت خلیج فارس در قالب مبانی نظری، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، سال دهم، شماره اول و دوم. 3- ذوالفقاری، مهدی (1384)، پیامدهای حضور آمریکا در منطقه، روزنامه رسالت، 26 اسفند 1384. 4- رنجبر، مقصود (1378)، ملاحظات امنیتی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ اول. 5- زنگنه، حمید؛ استراتژی ملی؛ سایت باشگاه اندیشه 2/6/1383. 6- شریفزاده، علی؛ خلیج فارس مهمترین کانون امنیتی ایران؛ روزنامه سرمایه به نقل از سایت آفتاب. 7- صفوی، رحیم (1378)؛ مقدمهای بر جغرافیای نظامی ایران- جلد اول؛ انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح 8- عبداللهخانی، علی (1383)، کتاب امنیت بینالملل-1: فرصتها، تهدیدات و چالشهای فراروی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران: مؤسسه فرهنگی و مطالعات و تحقیقات بینالملل ابرار معاصر تهران، چاپ اول. 1- K.J. Holsti, International Politics, Englewood Cliffs: N.J. Prentice-Hall, 1988, P.321. 2- Several Problems of Setting up the National Security, By Naruhiko Ueda, Available at: http://www.drc-jpn.org/AR-2E/ueda-e.htm 3- http://clinton2.nara.gov/WH/EOP/NSC/Strategy (Sept. 2003) 4- Berzeinski Zbigniew and Brent Scowcarft and Richard Morphy, (1909), Differanttiad ontaimant, Foreign Affairs. (may/june) 5- http://www.tik.ir/.1385 6-http://www.bashgah.net 1383 7- http://www.aftab.ir/1386
نویسنده:محمد حسن نامی منبع:فصلنامه نگاه 2- شماره 5
لینک دسترسی به این مطلب:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8908090377
این مطلب ازسایت farsnews.ir درآبان ماه 91گرفته شده است.
آمریکا و رژیم امنیتی خلیج فارس
نویسنده: ابوذر گوهری مقدم
منطقه خاورمیانه وزیر سیستم خلیج فارس در طول تاریخ همواره مورد توجه قدرتهای بزرگ بوده است. موقعیت ژئوپولتیک و ژئواکونومیک منطقه سبب شده است قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در مورد حضور و تسلط بر این نقطه از کره خاکی رقابت و منازعه داشته باشند. زمانی پرتغالی ها و زمانی انگلیسی ها سعی بر حفظ و کنترل این آبراه استراتژیک داشتند. خروج انگلیس از شرق کانال سوئز در سال ۱۹۶۸ که شامل منطقه خلیج فارس نیز می شد این فرصت را به ایالات متحده داد تا در کوران جنگ سرد سعی کند مانع تسلط رقیب بر منطقه گردد. از این زمان به بعد آمریکا همواره در تحولات منطقه حضور و نقش داشته است.
بدون تردید به دلایل متعدد، خلیج فارس مورد توجه استراتژیست های آمریکایی و در اوج جنگ سرد جلوگیری از نفوذ کمونیسم به کشورهای منطقه از اهداف اصلی ایالات متحده بوده است. در این چارچوب در دهه ۱۹۷۰ دکترین دو پایه نیکسون، ایران و عربستان را مأمور حفظ ثبات نظامی و اقتصادی منطقه معرفی کرد. این مسأله در پی انقلاب اسلامی در ایران از بین رفت. در دهه ۱۹۸۰ آمریکا متوجه عراق گردید و این کشور با حمایت غرب به ایران انقلابی که به زعم آنها چالشگر جدید منطقه ای بود حمله کرد. در این دوران، هدف، مهار ایران بود. در این دوره همچنین شورای همکاری خلیج فارس با هدف مستقیم مواجهه با خطر ایران تأسیس و تبدیل به بازیگری برای تأمین منافع غرب و به طور خاص آمریکا گردید. با پایان یافتن جنگ عراق با ایران و حمله نظامی عراق به کویت، فصل جدیدی از مناسبات امنیتی در منطقه خلیج فارس پدید آمد. این حمله که باعث افزایش حضور مستقیم و نظامی آمریکا در منطقه گردید سبب شد آمریکا دکترین مهار دوجانبه را درباره ایران و عراق اعمال کند. مارتین ایندیک سفیر سابق آمریکا در اسرائیل و طراح دکترین مهار دو جانبه شرایط زیر را برای این مهم در نظر گرفت:
۱- اتحاد و پیوستگی متحدان آمریکا در منطقه؛
۲- همکاری اسرائیل، مصر، ترکیه، عربستان و سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برای حفظ موازنه قوا در منطقه به سود آمریکا؛
۳- ادامه حضور آمریکا در منطقه؛
۴- محدود کردن مؤثر توان نظامی ایران و عراق؛
اما با تمام این مطالب، دکترین مهار دوجانبه نتوانست باعث موفقیت طرح های آمریکا در منطقه شود و به دلایل ساختاری و نیز همراهی کامل نکردن متحدان آمریکا در مواقعی، ناکام ماند. اما اثر فوری این دکترین افزایش حضور نظامیان آمریکا در منطقه در کشورهای عرب خلیج فارس و نیز فروش بی حد و حصر سلاح های نظامی آمریکا به این کشورها بود. آمریکا به بهانه تهدید امنیتی ایران و عراق برای همسایگان خود دلارهای نفتی اعراب را بازپس می گرفت و سود هنگفتی را عاید کارخانه های اسلحه سازی خود می کرد.
این روند تا زمان حمله آمریکا به عراق ادامه داشت که در پی اشغال نظامی عراق به دست نیروهای آمریکا شرایط امنیتی خاصی نیز بر منطقه حاکم گشت که به بررسی آن خواهیم پرداخت.
پس از آوردن تاریخچه ای کوتاه از حضور نیروهای آمریکایی و تفکر خاص امنیتی آنها در خلیج فارس شایسته است به اهداف و منافع حیاتی این کشور در این زیرسیستم اشاره ای کوتاه داشته باشیم تا در پرتو آن بتوانیم پویایی ها و چالش های آینده امنیتی را در منطقه بررسی کنیم. اهداف و منافع حیاتی آمریکا در خلیج فارس عبارتند از:
۱- مانع عمده ای سر راه انتقال نفت در منطقه وجود نداشته باشد.
۲- هیچ کشوری در منطقه به سلاح های کشتار جمعی دست نیابد.
۳- هیچ هژمون منطقه ای که رقیب آمریکا باشد در خلیج فارس به وجود نیاید.
۴- حفظ رابطه خوب با کشورهای عرب منطقه؛
۵- بهبود اوضاع کشورهای منطقه از لحاظ حقوق اساسی بشر، دموکراسی و ... .
در این چارچوب ۴ چالش عمده، منافع آمریکا را در منطقه خلیج فارس تهدید می کند:
۱- تولید سلاح های کشتار جمعی ۲- ژئوپولتیک خلیج فارس خصوصاً با توجه به مسائل ایران و عراق. ۳- دسترسی به نفت خاورمیانه ۴- تروریسم.
همان طور که گفته شد خلیج فارس و منطقه خاورمیانه همواره به دلیل پیچیدگی های مختلف و دخیل بودن بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در آن، شرایط امنیتی- سیاسی خاصی داشته است که این پیچیدگی ها پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و حمله آمریکا به دو کشور افغانستان و عراق صد چندان شده است. آمریکا با اشغال نظامی این دو کشور و خصوصاً عراق نیازمند بازتعریف نظم امنیتی جدیدی در خلیج فارس است. در این چارچوب این کشور با معضلات و مشکلات عدیده ای روبه روست. اولین مشکل، تأمین و ایجاد نظام امنیتی با ثبات در منطقه برای آمریکا و متحدان عرب این کشور در حاشیه جنوبی خلیج فارس است. با وجود شکل گیری شورای همکاری خلیج فارس این کشورهای غربی به علت فقدان عوامل همگرا دارای مشکلات عمده فیمابین هستند. به عبارت دیگر مشکلات ساختاری، فقدان توسعه یافتگی سیاسی، فقدان اقتصادهای مکمل و عواملی از این دست سبب شده است این سازمان و اتحادهای مشابه نتوانند کار ویژه های خود را به درستی انجام دهند. از سوی دیگر ناپایداری سیاسی و وجود مخالفت در داخل این کشورها با سیاست های آمریکا در منطقه و نیز اتکای بیش از حد شورای همکاری به آمریکا و نبود سازوکار مناسب برای پیوستن عراق جدید به شورای همکاری و از سوی دیگر ترس اعراب حاشیه جنوبی خلیج فارس از عراق شیعی سبب شده است آمریکا با مشکلات فراوانی میان کشورهای دوست خود روبه رو شود؛ به نحوی که حتی عربستان و کویت از حمله نظامی آمریکا به عراق حمایت مستقیم نکردند.
مشکل دیگر ایالات متحده در میان کشورهای عرب منطقه که به نحوی باعث سردرگمی دولتمردان آمریکایی گشته است، ساختار داخلی و غیردموکراتیک این کشورهاست. پس از حوادث ۱۱ سپتامبر تغییر پارادایمی در سیاست خارجی آمریکا از مبارزه با کمونیسم در دوران جنگ سرد به مبارزه علیه تروریسم صورت گرفت. در این چارچوب تیم نومحافظه کار سیاست خارجی آمریکا، ریشه تروریسم و بنیادگرایی را در منطقه خاورمیانه و میان کشورهای عربی جست وجو کرد و لذا برای خشکاندن ریشه های به اصطلاح تروریسم طرح خاورمیانه بزرگ را مطرح ساخت. از این رو دولت آمریکا از سویی خواهان اصلاحات گسترده در کشورهای عرب خلیج فارس است که به طور طبیعی این اصلاحات سبب ناآرامی و بی ثباتی در این کشورها خواهد شد و این مسئله دقیقاً پارادوکسی است که آمریکا با آن رو به روست. از سویی این کشور نیازمند حفظ ثبات در خلیج فارس است و از سویی دیگر داعیه دموکراسی و گسترش حقوق بشر و آزادی های مدنی را سر می دهد. با توجه به شرایط خاص و فضای بسته این کشورها این اصلاحات سبب ناآرامی و تشنج در فضای امنیتی منطقه خواهد شد، چنانکه در ماه های اخیر شاهد ناآرامی های فراوانی در عربستان بوده ایم که مستقیماً منافع آمریکا را هدف قرار داده است.
معضل و مشکل دیگر آمریکا در منطقه، به متحدان اروپایی این کشور مربوط است. آمریکا که بدون مجوز شورای امنیت و با وجود مخالفت اروپا و تنها با همکاری انگلستان دست به ماجراجویی و اشغال افغانستان و عراق زده است، در سال های اخیر خصوصاً پس از حوادث ۱۱ سپتامبر براساس تفکرات نومحافظه کاران کاخ سفید، همواره اروپا را نادیده گرفته است. این در حالی است که اروپا همواره سعی کرده است به نحوی متحد خود را در مورد نافرمانی خود قانع کند. آمریکا که براساس تفکرات نومحافظه کاران دست راستی در پی تثبیت هژمونی و استیلای خود بر جهان است سعی می کند با در اختیار گرفتن منابع عظیم نفتی منطقه خاورمیانه، براروپا و ژاپن و نیز چین که مهمترین رقیب استراتژیک آمریکا هستند، فشار وارد کند. این در حالی است که پس از درگیر شدن آمریکا در عراق و افزایش تلفات و هزینه های جنگ، این کشور تلاش می کند برخی از هزینه ها را بر دوش متحدان خود بیافکند. البته باید توجه داشت که این مسئله کاملاً حساب شده پیگیری می شود. چون ایالات متحده نمی خواهد اروپا بدون صرف هزینه، منافع خود را در منطقه تأمین کند. آمریکا در مقاطع گوناگونی سعی داشت اروپا را در قالب ناتو وارد منطقه خاورمیانه و خلیج فارس کند که این مسئله چندان مورد استقبال اروپا واقع نشده است. چون اروپایی ها معتقدند سازمان امنیتی ترانس آتلانتیک در صورت ورود به خاورمیانه، فلسفه وجودی خود را از دست می دهد و هزینه های زیادی را به بار خواهد آورد. با همه این شرایط اروپائیان نیازمند همکاری با آمریکا در منطقه خلیج فارس هستند و لذا حاضرند هزینه های آن را نیز بپردازند. دلایل عمده اروپا برای همکاری با آمریکا در منطقه عبارتند از:
۱- نیاز اروپا به نفت خلیج فارس
۲- وجود تهدیدهای عمده امنیتی برای منابع انرژی در خلیج فارس که می تواند منافع کوتاه مدت و دراز مدت آنها را به چالش بکشد.
۳- حضور آمریکا در منطقه که داعیه هژمونی جهانی دارد و بخش عمده وظیفه تأمین امنیت در منطقه را متعلق به خود می داند.
۴- وجود مخالفت های عمده دولتمردان آمریکا در مورد نقش اروپا در تأمین امنیت خلیج فارس و خاورمیانه که سبب می شود اروپا نقش گسترده تری در این چارچوب ایفا کند.
این مسائل سبب می شود اروپا توجه خاصی به این منطقه داشته باشد و به رغم فشارهای آمریکا از منطقه پا پس نکشد. از سوی دیگر آمریکا نیز برای تأمین هزینه های تأمین امنیت خلیج فارس نیازمند متحدان خود است. لذا این مسئله نیز سبب می شود ایالات متحده با احتیاط بیشتری به متحدان اروپایی خود نزدیک شود.
مسئله دیگری که به زعم دولتمردان آمریکایی چالشی عمده در خلیج فارس محسوب می شود بحث توسعه سلاح های کشتار جمعی، تروریسم و دولتی به اصطلاح سرکش به نام ایران در سراسر حاشیه شمالی خلیج فارس است. آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره سعی داشته است رژیم امنیتی این آبراه حیاتی را بدون ایران تعریف کند. در این چارچوب از اعمال هیچ گونه فشاری بر این کشور کوتاهی نکرده و به بهانه های مختلف سعی داشته است مشکلاتی را برای ایران به وجود آورد و مانع از شکل گیری هژمونی منطقه ای در خلیج فارس گردد.
آمریکا سعی می کند با تعقیب نظمی چندجانبه در سطح منطقه، حمایت اروپا، ژاپن و روسیه را برای محدود کردن ایران و نزدیکی به اعراب و دولت جدید عراق کسب کند تا از برآیند این موضوع بتواند نظمی جدید را در منطقه تعریف کند. البته نباید از نظر دور داشت که برقراری ثبات هژمونیک در درازمدت هدف اصلی آمریکا در منطقه است، در درازمدت خلیج فارس باید به ابزار و اهرم فشاری علیه اروپا، ژاپن و چین تبدیل شود
لذا در سال های اخیر شاهد فشار گسترده آمریکا در مورد مسائل هسته ای ایران هستیم. آمریکا می داند دستیابی ایران به تکنولوژی هسته ای سبب می شود دیگر نتواند نقش این کشور را انکار کند و وادار خواهد شد وجود ایرانی با اندیشه های انقلابی را تحمل کند.به این سبب از تمام تلاش خود و متحدانش برای انزوای ایران استفاده کرده است.
از سوی دیگر همواره مسئله حفظ و تثبیت اسرائیل از منافع و اهداف حیاتی و استراتژیک آمریکا در خاورمیانه محسوب می گردد. لذا حضور آمریکا در عراق و نابودی صدام و تسلط بر منطقه باعث می شود تنها نگرانی عمده ایالات متحده، ایران باشد.
چشم انداز آینده
می توان ۳ الگوی برقراری امنیت در خلیج فارس را متصور شد که در ادامه آنها را بررسی خواهیم کرد؛
الف- برقراری نظم یکجانبه امنیتی آمریکا در خلیج فارس: مسلماً آنچه مطلوب نظر دولتمردان آمریکایی است، این است که بتواند به طور یکجانبه نظم مورد نظر خود را خصوصاً پس از سقوط صدام در خلیج فارس حاکم کنند. ولی آنچه تا کنون اتفاق افتاده حاکی از آن است که آمریکا با توجه به امکانات خود و چالش های فراروی خود در عراق و افغانستان قادر نخواهد بود به تنهایی همه هزینه های این مهم را تقبل کند. تلاش های آمریکا برای جلب نظر اروپا، ژاپن و حتی روسیه برای مشارکت در حفظ امنیت منطقه در این چارچوب قابل تحلیل است. از سوی دیگر بازیگران منطقه ای در خلیج فارس را نمی توان نادیده گرفت.
چنانکه گفته شد کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس دارای مشکلات متعددی هستند که هر یک بر معضلات آمریکا می افزاید. ایران نیز به عنوان بازیگری قدرتمند در منطقه، همواره منافع آمریکا را به چالش کشیده است و از سوی دیگر اوضاع ناآرام عراق باعث می شود نتوان مجموعه تحولات منطقه را به سود اقدامات یکجانبه با هدف حفظ و تأمین امنیت نادیده گرفت.
ب- برقراری نظام موازنه قوا برای حفظ امنیت در خلیج فارس: نظام موازنه قوا زیر نظر قدرت برتر آمریکا نیز از حالات متصور امنیتی برای خلیج فارس است. مشکلات این ایده نیز در طرح کلان آمریکا این است که آمریکا کشورهای منطقه را در چارچوب قاعده بازی در نظام موازنه قدرت در نظر نمی گیرد. به علت مشکلات عمده کشورهای عربی آنها توانایی عملکرد واحد را در موارد متعدد ندارند از سوی دیگر موازنه قوا باید بین چند بازیگر عمده برقرار شود که ایران و عراق و اعراب حاشیه جنوبی خلیج فارس می توانند بازیگر آن باشند. روی کارآمدن عراقی شیعی می تواند موازنه قوا را به سود ایران که رقیب اصلی آمریکا در منطقه است برهم بزند. از سوی دیگر حتی اگر عراق را متمایل به کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس تصور کنیم آمریکا به هیچ وجه حاضر نیست ایران را وارد چارچوب چنین بازی کند و قدرت آن را به رسمیت بشناسد. چون برقراری نظم امنیتی منهای ایران در دکترین امنیتی آمریکا در خلیج فارس تعریف شده است. از جانب دیگر نظام موازنه قوا نیازمند یک موازنه گر (Balancer) است که آمریکا خود به دلایل متعدد حاضر به ایفای این نقش بین بازیگران منطقه ای خلیج فارس نیست. مهمترین دلایل وجود مشکلات و اختلافات با آنها از جمله با ایران است.به هر حال به نظر می رسد این نظام نیز مطلوب آمریکا نیست.
ج- برقراری نظم چندجانبه در خلیج فارس: آنچه در مقطع کنونی به نظر می رسد آن است که آمریکا سعی می کند به طور همزمان، دو هدف اساسی زیر را تعقیب کند و در هر منازعه ای در سطح خلیج فارس پیروز بیرون آید.
۱- دفاع و محافظت از خلیج فارس علیه تهدیدهای متعارف.
۲- این مسئله باید جزئی از هدف مشترک با کشورهای متحد اروپایی باشد.
به عبارت دیگر آمریکا سعی می کند با تعقیب نظمی چندجانبه در سطح منطقه، حمایت اروپا، ژاپن و روسیه را برای محدود کردن ایران و نزدیکی به اعراب و دولت جدید عراق کسب کند تا از برآیند این موضوع بتواند نظمی جدید را در منطقه تعریف کند. البته نباید از نظر دور داشت که برقراری ثبات هژمونیک در درازمدت هدف اصلی آمریکا در منطقه است، در درازمدت خلیج فارس باید به ابزار و اهرم فشاری علیه اروپا، ژاپن و چین تبدیل شود. این امور در چارچوب تبدیل شدن آمریکا به هژمون جهانی قابل تحلیل است ولی همانطور که گفته شد مشکلات عمده ای برسر راه آمریکا وجود دارد که مهمترین آنها نادیده گرفتن ایران در ترتیبات امنیتی خلیج فارس است.
لینک دسترسی به این مطلب:
http://www.rasekhoon.net/article/show/121062
این مطلب ازسایت Rasekhoon.netدرآبان ماه 1391گرفنه شده است.
حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس و تاثیر آن بر کشورهای عربی منطقه (2008 -1991 )
شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۴۳
دکتر فرهاد درویشی
چکیده
منطقه خلیج فارس به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک خاص خود، همواره در طول تاریخ شاهد حضور قدرت های خارجی در دامان خود بوده و کشف منابع عظیم نفتی در منطقه نیز اهمیت آن را دوچندان ساخت. در این میان و در چند دهه اخیر، از نظر گستره حضور، آمریکا سهمی بیشتر از دیگر قدرت ها در منطقه داشته است. جنگ دوم خلیج فارس و بحران متعاقب آن درسال 1990، باعث تقویت موقعیت نظامی منطقه ای آمریکا شد. تحرکات و اقدامات آمریکا در خلیج فارس بین سال های 2008-1991 همواره مبتنی بر یک رشته علایق و اهداف ویژه منطقه ای بوده است که از جمله مهمترینآنها،میتوانبه نفت، حفظ ثبات منطقه ای، جلوگیری از گسترش سلاح های کشتار جمعی و مبارزه با تروریسم اشاره کرد. کشور های عربی منطقه به دلیل دارابودن منابع عظیم نفتی،جایگاه ویژهای درسیاست ایالات متحده آمریکادارند. نمودهای این اهمیت وجایگاه رامی توان درموافقتنامه های همکاریهای دو جانبه دفاعی، پایگاهای نظامی و قراردادهای امنیتی آمریکا با این کشورها مشاهده کرد. تداوم حضور آمریکا در خلیج فارس بعد از جنگ دوم خلیج فارس، تاثیرات مهمی برکشورهای عربی منطقه داشته است. پرداختن به این تاثیرات بین سال های 2008 – 1992 بخشیازهدف این مقاله است. یافته های این پژوهش نشان می دهد رشد هژمونیک گرایی آمریکا بعد از بحران خلیج فارس، وابستگی کشور های عربی به ایالات متحده آمریکا و کاهش مقبولیت ملی آن ها را به دنبال خواهد داشت.
کلید واژه ها : نظامیگری، خلیج فارس، مشروعیت داخلی، نفت
مقدمه
منطقه خلیج فارس یکی از محدود مناطق جهان است که همواره در طول تاریخ شاهد حضور قدرت های خارجی در دامان خود بوده است. در این میان انگلیس و امریکا از نظر دوره زمانی و گستره حضور، سهمی بیشتر از دیگر قدرت ها در این منطقه داشته اند. در شرایط کنونی بیش از پنج دهه از تلاش امریکا به اشکال مختلف برای حفظ، بسط و توسعه حضور بر منطقه خلیج فارس می گذرد، به گونه ای که این منطقه همواره در دکترین های روسای جمهور آمریکا در حوزه منافع حیاتی این کشور قرار داشته است.
حضور امریکا در خلیج فارس تاثیرات زیادی برکشور های عربی منطقه دارد و گاه این کشورها را با چالش هایی مواجه کرده است. این مقاله در صدد است که تاثیرات حضور نظامی آ مریکا در خلیج فارس را بر کشورهای عربی منطقه بعد از اشغال کویت توسط عراق بررسی کند. در پرداختن به این مسئله تلاش می شود به اهمیت منطقه خلیج فارس، روند حضور امریکا در منطقه و تبدیل شدن آن به حوزه منافع حیاتی این کشور، اهداف و منافع آمریکا در منطقه، جایگاه کشور های عربی در سیاست امریکا و در نهایت تاثیرات حضور نظامی امریکا بر این کشورها پرداخته شود. البته باید خاطر نشان کرد که حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس به سالها پیش از وقوع جنگ خلیج فارس که ایالات متحده در آنجا منافع سیاسی، اقتصادی و زئوپولتیک داشت بر می گردد. اما تاکید اصلی این مقاله بر حضور نظامی امریکا در خلیج فارس پس از اشغال کویت (1991)و تاثیرات ان بر کشورهای عربی منطقه است.
سوال اساسی این مقاله پاسخ این است که حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس بین سالهای( 2008-1991 چه آثاری بر کشورهای عربی منطقه داشته و خواهد داشت؟ برای پاسخ به این پرسش کلی، ضروری است تا به سوالاتفرعیدیگرینظیراینکه: 1- منطقهخلیجفارسدارایچهویژگیهاییاست؟ 2- آمریکادرخلیجفارسطیسالهای (2008-1991)چه اهداف و منافعی را دنبال کرده است؟ و 3- کشورهای عربی خلیج فارس چه جایگاهی در سیاست خارجی امریکا دارند؟پاسخ داده شود. فرضیه نگارنده در مقاله حاضر نیز این است که: حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس طی سالهای (2008-1991) به تشدید وابستگی های سیاسی و اقتصادی دولت های عربی منطقه به آمریکا و کاهش مشروعیت داخلی آنها منجر خواهد شد.
در ارتباط با حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس و تاثیرات آن بر کشورهای منطقه، مطالعات زیادی صورت گرفته و آثار ارزنده ای ارائه شده است. به طور کلی آثار و نوشته های مرتبط با موضوع را می توان به دو گروه کلی تقسیم کرد:
گروه اول آثار از حیث تاریخی به تحلیل سیاست آمریکا در کشورهای عربی خلیج فارس می پردازند. این دسته از آثار به دلیل دارا بودن سبک نگارش توصیفی و تحلیل سیاسی چهره کاملی از حوادث را با پیوستن اجزای آن به یکدیگر ارائه می دهند و در تفسیر حوادث و وقایع به متون و اسناد تاریخی استناد می ورزند به تبع این روش، نویسندگان این کتاب ها را از قضاوت های کورکورانه وت فسیرهای مغرضانه دور ساخته است. اما نقطه ضعف اصلی این آثار این است که صرفا به تحلیل و توصیف سیاست آمریکا در خلیج فارس می پردازند و تلاشی در راستای برآورد آثار و نتایج این سیاست ها بر کشورهای عربی منطقه انجام نداده اند. (شرابی1374)
گروه دوم آثار به سیاست ها و استراتژی های نظامی آمریکا در خلیج فارس و تاثیرات آن برکشورهای عربی منطقه می پردازد. این دسته نوشته ها از حیث اینکه سیاست های آمریکا و اهداف و منافع این کشور را در خلیج فارس بیان می کنند، قابل توجه هستند اما در مورد برآورد منطقه ای حضور آمریکا در خلیج فارس صرفا از دیدگاه کشورهای منطقه بررسی صورت گرفته است. (حجار،1381).
به طور کلی تاکنون اثری خاص درباره تاثیر حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس به کشورهای عربی منطقه نگاشته نشده است. درونمایه اصلی این مقاله بررسی و برآورد استراتژی ها و سیاست هایی است که توسط آمریکا در خلیج فارس اتخاذ شده و موقعیت کشورهای عربی منطقه را از لحاظ اقتصادی، سیاسی مقبولیتملیو...باجالشمواجهکردهاست. تفاوت اصلی این پژوهش با آثار قبلی دقیقا در این نکته است.
در این مقاله، تاثیر حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس به عنوان متغیر مستقل و عواقب و پیامدهای آن برکشورهای عربی منطقه به عنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار می گیرند.
مقاله حاضر از چهار بخش تشکیل شده است: بخش اول به خصوصیات ژئوپلتیکی و استراتژیکی خلیج فارس به عنوان یک منطقه مهم می پردازد. بخش دوم به حضور نظامی امریکا و اهداف و منافعی که در راستای این حضور بین سالهای (2008-1991) در دوران روسای جمهور مختلف آن دنبال می شده، اختصاص یافته است. در بخش سوم جایگاه کشورهای عربی منطقه خلیج فارس در سیاست خارجی آمریکا، روابط و پایگاه های نظامی آمریکا در این کشورها مورد بررسی قرار می گیرد و نهایتا در بخش پایانی، نتایج و آثار حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس بین سالهای (2008-1991) بر کشورهای عربی منطقه مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
اول: ویژگی ها و خصوصیات منطقه خلیج فارس
موقعیت جغرافیایی از جمله عواملی است که در رفتار سیاسی دولت ها و شکل گیری تصمیمات سیاسی داخلی و خارجی آنها، نقش موثری دارد. موقعیت استراتژیکی موقعیتی است که بالقوه قدرت جها نی را به دارندهآنبدهد، به عبارت دیگر به گونه ای باشد که حوادث آن بازتاب های منطقه ای، قاره ای و یاجهانی داشته باشد.. تنگه هاوگذرگاه ها های طبیعی دریایی،موقعیتهایی هستندکه هم درقدرت ملی وسیاست خارجی کشورهاتاثیردارندوهم دراستراتژی هایی نظامی وبحری موردتوجه قرارمی گیرند؛ در نتیجه ژئوپولتیک و ژئواستراتژی در آنها با هم هماهنگ و منطبق می شود. تنگه ها ی استراتژیک به عنوان یک عامل جعرافیایی به خاطر ارزش های ارتباطی و اقتصادی و نظامی و ژئوپلتیکی که دارند، در موازنه قدرت منطقه ای و جهانی نقش مو ثری دارند و دولت ها و قدرت های حاکم بر آن تنگه ها از آن به عنوان ابزاری در سیاست خارجی خود استفاده می کنند. تنگه های استراتژیک، نقش ها و ارزش های مختلفی دارندکه عمده ترین آنهاعبارتندازنقش ارتباطی واقتصادی،نقش نظامی ونقش سیاسی.( اصفهانی،1:1383)
یکی از مناطقی که از زمان های گذشته از نظرگاه کشورهای مختلف، والاترین اهمیت ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک را داشته و همچنان دارد، منطقه خلیج فارس است. تراکم کشورهای نفت خیز با اوضاع متشنج و ضعف داخلی، متکی بودن به قدرت های خارجی، مجاورت زئوپولتیکی با پاکستان و افغانستان و نیز تمایز عمده در بافت و ساختار سیاسی- اقتصادی خلیج فارس از ویژگیهای متمایز این منطقه در مقایسه با سایر مناطق حوزه خاورمیانه است. در هر حال در نیم قرن اخیر، بدون تردید، خلیج فارس یکی از مهم ترین و حساس ترین مناطق جهان درنگرش های ژئوپولتیک و محاسبات استراتژیک بوده است و با توجه به دگرگونی های عمیق و جاری درسطح بین الملل، جنگ ها و درگیری های دو دهه اخیر، می توان ادعا کرد که در قرن بیست ویکم می رود که: به صورت مهم ترین کانون توجه نگرش ها و محاسبات استراتژیک درآید و به تعبیرکلاسیک ژئوپولتیک، هارتلند یا قلب زمین نام گیرد.( ذوالفقاری،1:1386)
خلیج فارس دریای نیمه بسته ای است که در جنوب غرب آسیا واقع شده است و در شبه جزیره جنوب غرب آسیا شکاف ایجاد کرده است؛ این خلیج در محدود 23الی30درجه عرض شمالی و 48الی59درجه طول شرقی واقع شده است؛ فاصله عرض خلیج بین 185تا333 کیلو متر متغیر است و طول ساحل آن از دهانه ی فاو تا بندر عباس 1375 کیلو متر hsj. خلیج فارس226 هزار کیلو متر مربع وسعت دارد و 62%درصد آب های کره ی زمین را شامل می شود. خط القعر ناودیس خلیج فارس نزدیک سواحل ایران است که پس از عبور از جابین جزایر «تنب»و «فاو»در منطقه تنگه هرمز، به سمت ساحل شبه جزیره «المسندم» کشیده می شود. ( اصفهانی،5:1383)
اهمیت ژئوپولیتیکی خلیج فارس به خاطر سه عامل موقعیت راهبردی، بازار صدور کالا و تجهیزات نظامی، و وجود ذخایر عظیم نفت وگاز است که در ادامه این سه عامل به طور مختصر مورد بررسی قرارمی گیرند:
موقعیت راهبردی: خلیج فارس سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا را به هم پیوند می دهد و درگذشته به عنوان کوتاهترین راه دسترسی به هندوستان مورد توجه قدرت های سلطه طلب بود ولی امروزه موقعیت جغرافیایی خلیج فارس دررابطه با کشورهای کناره آن، ارزش غیرقابل انکار دارد. از طرف دیگر با توجه به اینکه خلیج فارس هشت کشور کناره خود را با اقیانوس هند مرتبط می کند، به صورت یک منطقه عملیاتی، همواره در استراتژی های نظامی قدرتهای بزرگ موردتوجه بوده است.
بازار کالا و تجهیزات نظامی: کشورهای کناره خلیج فارس با بیش از100 میلیون نفرجمعیت و درآمد سرشار نفت، یکی از بزرگترین بازارهای صدورکالا و تسلیحات نظامی به شمارمی روند به طوری که بازارفروش کالاهای مصرفی و سرمایه ای، بازارفروش خدمات چه به صورت مشاور یا متخصص و چه به صورت ارائه خدمات کارگران ماهر، نیمه ماهر و یا بازار سرمایه، نقش بسیار حساسی درمتعادل کردن ترازپرداخت های خارجی کشورهای مختلف جهان به ویژه کشورهای صنعتی دارد و همچنین این منطقه بازار گسترده ای برای فروش تسلیحات نظامی است.
ذخایر عظیم نفت و گاز: خلیج فارس حدود650 میلیارد بشکه از991 میلیارد بشکه ذخایرنفت جهان را دراختیار دارد. این رقم حدود 65 درصد از کل ذخایر شناخته شده نفت درجهان است. خلیج فارس همچنین 31 تریلیون متر مکعب گاز طبیعی یا 30 درصد مجموع ذخایرگازطبیعی شناخته شده درجهان را دارد. در بستر خلیج فارس بیش از 700 حلقه چاه نفت در دست بهره برداری است. با توجه به این حجم ذخایر ، خلیج فارس را انبار نفت جهانی می نامند.( جعفری ولدانی،12:1381-11)
آمار و ارقام نفتی بیانگر این واقعیت است که بخش قابل توجهی از ذخایر ثابت شده نفت و گاز طبیعی دنیا و یک چهارم از ذخایر گاز طبیعی جهان در این منطقه نهفته است. نفت پایه کلیه روابط اقتصادی در منطقه و نیز پایه کلیه روابط اقتصادی کشورهای منطقه با جهان است.(عبدالله خانی،68:1383)
خلیج فارس در میان مناطقی که در بخش معروف به خاورمیانه به عنوان مناطق ژئوپولیتیک جداگانه و متمایز از دیگران وجود دارد مدل منحصر به فردی ازیک منطقه ژئوپولیتیک را ارائه می دهد. این منطقه شامل ملت هایی است که از نظر فرهنگی متفاوت هستند ولی از نظرمشغله های سیاسی و استراتژیک و اقتصادی هماهنگی و تجانس دارند. این منطقه شامل کشورهای ایران، عراق، عربستان سعودی، عمان، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین است.
کشورهای عربی خلیج فارس با سطح پایین اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، وجود بحران مشروعیت و عدم ثبات سیاسی، پایگاه محکم و متحدی استراتژیک برای آمریکا شده اند. خلیج فارس عمدتا شامل کشورهایی است که با مسائل و مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، ساختار رو به رو هستند و همین عقب ماندگی های ساختاری، زمینه ساز ناامنی و بی ثباتی های موجود در منطقه هستند. (ذوالفقاری ،3:1386)
شرایط داخلی در خلیج فارس به گونه ای است که زمینه هرگونه همکاری دوجانبه و چند جانبه میان کشورهای منطقه را از میان برده و این کشورها را برای کسب امنیت، متوجه خارج کرده است. حضور مستقیم عامل بیگانه، خود پیامد اوضاع داخلی منطقه است و تنها با اصلاح اوضاع داخلی می توان نقش عامل بین المللی را کاهش داد. (رنجبر،174:1378)
همانگونه که بیان شد منطقه خاورمیانه و زیرسیستم خلیج فارس در طول تاریخ همواره موردت وجه قدرت های بزرگ بوده است. موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک منطقه سبب شده است قدرت های منطقه ای درمورد حضور و تسلط به این منطقه رقابت و منازعه داشته باشند. زمانی انگلیسی ها سعی برحفظ و کنترل این آبراه استراتژیک داشتند.( گوهری مقدم ،1:1384)
با فروپاشی شوروی و نظام دوقطبی در سال1991 و متعاقب آن ایجاد جنگ خلیج فارس و اعلام نظم نوین جهانی ازسوی آمریکا، تغییر و تحولاتی از نظر اهمیت این منطقه ازجهان روی داده است. یکی ازتفاوت های بارز نظام نوین جهانی با نظام گذشته آن است که درنظام گذشته مسائل سیاسی- ایدئولوژیک حاکم برنظام جهانی بود، اما درنظم جدید، اقتصاد نقش اساسی را برعهده دارد. از این دیدگاه در نظام گذشته مناطق استراتژیک اهمیت اساسی داشت اما در نظام جدید مناطق ژئواکونومیک اهمیت بیشتری دارد. براین اساس خلیج فارس به دلیل داشتن ذخایر عظیم نفت و گاز در نخستین دهه هزاره سوم میلادی همچنان حائز اهمیت خواهد بود.( جعفری ولدانی،1:1381)
بنابراین می توان نتیجه گرفت که خلیج فارس به عنوان یک راه آبی و دریایی از همان سپیده دم تاریخ ارزش فراوانی داشته و به مثابه برخوردگاه تمدن های بزرگ خاور باستان، پیشینه ای چندین هزارساله دارد. خلیج فارس به 650 میلیارد بشکه نفت خود که معادل65 درصد کل ذخایرنفتی شناخته شده جهان است،31 تریلیون مترمکعب گازطبیعی که برابر 30 درصدکل ذخایر شناخته شده گاز دنیاست، بی تردید بزرگترین و مهم ترین انبار انرژی جهان محسوب می شود. این موقعیت برای دهه های طولانی در قرن آینده دوام خواهد داشت....عامل عمده ای که نفت وگاز خلیج فارس را برای ایالات متحده، اروپای غربی و ژاپن بسیار حیاتی می سازد، دشواری بسیار در جایگزین کردن نفت و گاز وارداتی منطقه توسط منابع دیگر انرژی مانند زمین، خورشید، دریا و هیدروژن است درسال های اخیر نیز این منطقه همچنان اهمیت سیاسی و اقتصادی و ترانزیتی خودرا در سطح بالایی حفظ کرده است.(عبدالله خانی،1380:1383)
در مجموع باید اذعان داشت که دورنمای امنیت در منطقه خلیج فارس تابع مناسبات و تحولات مختلف منطقه ای و بین المللی است. بعد از فروپاشی نظام دوقطبی و خصوصا بعد ازجنگ خلیج فارس، ایالات متحده آمریکا به عنوان مهمترین بازیگر خارجی در منطقه بوده و در حال حاضر نیز بر ترتیبات امنیتی خلیج فارس و همچنین کشورهای منطقه تاثیرگذار است و در مقابل از اوضاع امنیتی در آن منطقه تاثیر خواهد پذیرفت.(دهقانی،1:1387)
دوم : اهداف و منافع آمریکا درخلیج فارس(1991-2008)
ایالات متحده آمریکا از زمان استقلال، درخاورمیانه و خلیج فارس برای خود منافعی قائل شده و از آن هنگام با این منطقه ارتباط دارد.( حجار،15:1381). تحرکات و اقدامات آمریکا در خلیج فارس همواره مبتنی بر یک رشته علایق و اهداف ویژه منطقه ای بوده است. دربحث سیاست خارجی و روابط بین الملل اصلی وجود دارد مبنی براینکه رفتار متقابل کشورها همواره متوجه هدف یا اهدافی است. بنا به تعبیری این اهداف بخشی از منافع ملی کشورها را در روابط با سایرکشورها و تحرکات منطقه ای و بین المللی تشکیل می دهند. به عبارت روشن تر در اینکه کشورها در روابط با یکدیگر اهدافی را دنبال می کنند تردیدی وجود ندارد. ضمنا درصحنه روابط بین الملل نیز همه کشورها به دنبال کسب حفظ، یا توسعه هدف ها وآرمان ها یی هستند که منافع ملی خوانده می شود. آمریکا به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم تاکنون به عنوان یک ابرقدرت، و از دیدگاه سیاست خارجی اش و منافع ملی تعریف شده اش دررابطه با کشورها و مناطق و قاره های گوناگون جهان دارای علایقی بوده است به ویژه منطقه خلیج فارس با توجه به موقعیت ممتاز و حساس آن از جهات گوناگون اهمیت و موقعیت استراتژیک و ژئوپولیتیک، اقتصادی و مالی و سیاسی همواره یکی از مناطق مورد توجه شدید رهبران آمریکا بوده است. (اسدیان،216:1381)
تا قبل از جنگ جهانی دوم علایق و اهداف راهبردی آمریکا درخلیج فارس و خاورمیانه مشخص و آشکار نبوده و یا حتی اهمیت منطقه نیز به اندازه امروز برای دولتمردان آمریکا مسجل نشده بود، لکن از همان زمان، کم و بیش به طور مستقیم یا غیرمستقیم، هرگاه صحبت از علایق و سیاست راهبردی آمریکا به میان آمده است اصطلاحاتی چون امنیت ملی آمریکا، منافع ملی آمریکا و منافع سیاست راهبردی و حیاتی آن مطرح شده است.( سپهری راد،2:1379)
همانطور که بیان شد ایالات متحده آمریکا از زمان استقلال با منطقه خلیج فارس ارتباط دارد و از آن زمان اهداف و منافعی را در منطقه دنبال می کرده است، اما پیامدها و ملزومات جنگ دوم خلیج فارس (1991،جنگ کویت) و دوره زمانی پس از آن، منجر به دگرگونی بزرگی در نوع حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه و بالاخص منطقه خلیج فارس شد. این امر از دو جهت صورت گرفت:
اول: موجب گسترش دایره امکانات نظامی در اختیار نیروهای آمریکایی واقع در پایگاه ها، بنادر، فرودگاه ها، اردوگاه های نظامی و مراکز اکثرکشورهای منطقه هم پیمان ایالات متحده هستند، شد.
دوم : این امر موجب افزایش تعداد پایگاه های نظامی عمده به طرزی بی سابقه ای در کشورهای خلیج فارس شد. آن ها مراکز عملیاتی نظامی نسبتا کاملی را تشکیل می دهند که از آزادی نسبی و قدرتی کامل برای پشتیبانی فعالیت های جنگی هوایی، زمینی و دریایی برخوردارند. ( مومنی،122:1384 )
بحران خلیج فارس و جنگ متعاقب آن در سال 1991(حمله عراق به کویت) نه تنها موقعیت بسیار مناسبی را برای کاهش مسائل و مشکلات ناشی از حضور نظامی آمریکا در منطقه و برخی کشورهای آن ایجاد کرد بلکه باعث ترمیم تقویت و تثبیت موقعیت سیاسی –نظامیمنطقهایآنکشور شد. ( اسدی،559:1381 )
در مجموع اهمیت خلیج فارس برای آمریکائیان ازآن جهت است که:
1- منطقه خلیج فارس دارای بزرگترین ذخایر نفت است.
2- خلیج فارس به لحاظ استراتژیک، دنباله اقیانوس هند است.
3- خلیج فارس با درگیری های اعراب واسرائیل پیوند خورده است.
4- احساس خطر از ناحیه اسلام سیاسی دو کشورهای منطقه و روند روزافزون آن .
5- وابستگی چرخ صنعت غرب به امنیت ترانزیت نفتی دراین منطقه .( ذوالفقاری،2:138)
با پایان یافتن جنگ ایران و عراق درسال 1988.موپس ازیک آرامش نسبی درمنطقه،اشغال کویت به دست عراق،باردیگرامنیت خلیجفارس را بر هم زد. مساله جنگ عراق علیه کویت و تحولات ناشی از آن، فرصتهای مناسبی را پیش روی امریکا قرار داد تا اقدامات برنامهریزیشده خاورمیانهای خود را اجرا کند و بهعلاوه، بهانههای حضورش در منطقه فراهم شود که برخی از آنها به شرح ذیل است: 1ــ علاقهمندی به حضور فعال و مستقیم نظامی در منطقه با امضای قراردادهای دفاعی با کشورهای منطقه خلیجفارس و استقرار پایگاههای نظامی دائمی؛ 2ــ کنترل کامل بر ذخایر نفتی منطقه که شصتوپنجدرصد از کل ذخایر انرژی جهان را دربرمیگیرد. با توجه به اینکه منطقه خلیجفارس هفتاد درصد سوخت مورد نیاز ژاپن و بیش از پنجاهدرصد سوخت اروپا را تامین میکند، بسیار برای واشنگتن اهمیت دارد. کنترل ذخایر نفتی منطقه خلیجفارس تسلط بر درآمدهای نفتی کشورهای صاحب نفت خلیجفارس و سوقدادن درآمدها به سوی ایجاد تقاضا برای اقتصاد امریکا را سبب میشود؛ 3ــ افزایش فروش تسلیحات نظامی به منطقه، یعنی ایجاد فضایی تهدیدآمیز برای کشورهای منطقه و مجبورساختن آنها به افزایش خریدهای نظامی؛ 4ــ تدوین استراتژی میانمدت و بلندمدت برای حضور نیروهای امریکایی و اسرائیلی در منطقه خلیجفارس و راهبرد «کنترل از راه دور» و حمایت همهجانبه از حکومت های همگرا با امریکا.( رائمل و دیگران، 34:1384)
به طورکلی آمریکا در خلیج فارس دارای یکسری علایق ذاتی و ثانوی است. علایق و منافع ذاتی آمریکا در خاورمیانه و به خصوص خلیج فارس شامل نفت و اسرائیل اما منافع ثانوی این کشور با مرور زمان تعیین و دچار تحول می شود. به عنوان نمونه جنگ عراق و کویت منافع ثانوی آمریکا را در خلیج فارس دچار تحول کرد. اما حتی پایان جنگ سرد هم منافع ذاتی آن کشور را تغییر نداده است. ( اسدیان،33:1381 )
اهداف ومنافع ذاتی آمریکا درخلیج فارس:
1- نفت، اصلی ترین علاقه آمریکا درخلیج فارس؛ آمار و ارقام نفتی بیانگر این واقعیت است که حدود3/2 ذخایرنفت ونیز3/1 ذخایر گاز جهان درخلیج فارس قراردارد. نفت منطقه مهم ترین عنصر حرکت صنایع مدرن غرب و آمریکاست و غرب به کمک همین ماده حیاتی توانسته است به این سطح از رشد و رفاه نائل آید. نفت خلیج فارس ارتباط مستقیمی با هژمونی آمریکا دارد. این کشور برای گسترش نفوذ سیاسی خود در جهان صنعتی و گروه 7 نیازمند آن است که همچنان کنترل راه های انتقال نفت و تامین امنیت آن را به عهده داشته باشد.(همان،34-33)
2- مطلوبیت بازار خلیج فارس: اقتصاد کشورهای خلیج فارس بر صادرات نفت مبتنی است و درآمد حاصل ازآن دوباره به کشورهای صنعتی غرب و آمریکا بازمیگردد. بنابراین حتی اگر قیمت نفت افزایش یابد این افزایش در نهایت به نفع بازارهای مصرفی اروپایی و آمریکایی خواهد بود. (همان، 38-37)
3- امکانات اقتصادی وتجاری منطقه: همه کشورهای منطقه، تولیدکننده نفت هستند و اقتصادشان بردرآمدهای نفتی قابل توجه استواراست، به ویژه در دوره های زمانی که قیمت نفت بنا به شرایطی افزایش داشته باشد آن ها ثروت های بالایی را کسب می کنند. این امر زمینه و انگیزه بسیار خوبی را برای نزدیکی روابط آمریکا با کشورهای منطقه به منظور بهره برداری هرچه بیشتر از امکانات اقتصادی و تجاری آن ها فراهم آورده است.( اسدی،324:1381 )
4- توسعه نفوذ سیاسی: آمریکا از جنگ جهانی دوم به بعد یک سیاست خارجی فعال را در همه نقاط دنیا به کارگرفت چرا که به عنوان یک ابرقدرت در رقابت با شوروی نمی توانست راه دیگری داشته باشد. دیپلماسی آمریکا در دوران بعد از جنگ سرد در خلیج فارس نمونه بارز سیاست خارجی فعال و متحرک این کشوراست. آمریکا به عنوان یک بازیگر فعال و توانا درصحنه سیاست بین الملل همواره برآن بوده است که در رفتار سایر بازیگران منطقه ای و بین المللی نفوذ کند و آن ها را در راستای هدف ها و علایق گوناگون خود هدایت کند.(همان ،326 )
اهداف و منافع آمریکا در خلیج فارس در دوران بوش (پدر)
در واقع پیروزی در جنگ خلیج فارس به عنوان رویدادی مهم در آغاز دهه 1990، آمریکا را به قدرت دیپلماتیک بلا منازع منطقه تبدیل کرد و در پی آن رویداد، ایالات متحده رهبری دو طرح مهم شامل صلح اعراب واسرائیل و برقراری امنیت در خلیج فارس را به عهده گرفت. (سیاست های آمریکا درخاورمیانه ،11:1380)
در گزارش سال 1991 دولت جورج بوش که پس ازجنگ خلیج فارس به کنگره تقدیم شد، اهداف زیر به عنوان دغدغه های راهبردی ایالات متحده ذکرشده بود:
1- حفظ ثبات منطقه ای
2- حفظ امنیت اسرائیل و دیگر کشورهای دوست در منطقه
3- تداوم دسترسی به منابع نفت و انرژی
4- مبارزه با گسترش سلاح های کشتارجمعی و موشک های بالستیک
5- مبارزه علیه تروریسم.( حجار،18:1381)
اهداف ومنافع آمریکا درخلیج فارس دردوران کلینتون 2000-1992
بر اساس گزارش سالانه، ایالات متحده آمریکا دارای منافعی پایدار در خاورمیانه است که شامل:
1- جلوگیری از بروز جنگ و زمینه سازی برای صلحی عادلانه، پایدار و فراگیر میان اعراب و اسرائیل
2- تامین امنیت و حفظ موجودیت اسرائیل.
3- پیشبرد ثبات، امنیت، موقعیت و توسعه روابط ترکیه و کشورهای عرب میانه رو
4- تداوم پیوستگی جریان آزاد نفت به نرخ های معقول (منصوری،100:1385)
اهداف ومنافع آمریکا درخلیج فارس دردوره جورج بوش (پسر)
همزمان با انتخاب جورج بوش به عنوان چهل ویکمین رئیس جمهورآمریکا، موسسات مطالعاتیهوور، انجمن سیاست خارجی، شورای روابط خارجی، مرکزمطالعات استراتژیک و بین المللی واشنگتن دی سی درخصوص اهداف آمریکا درخلیج فارس، موارد زیر را مورد تاکید قرار دادند:
1- تامین دسترسی جهان صنعتی به نفت و ذخایر منطقه
2- ممانعت از کنترل و سلطه سیاسی و نظامی هر قدرت متخاصم با آمریکا
3- حفظ ثبات و استقلال کشورهای منطقه خلیج فارس
4- محدود کردن تهدیدهای بنیادگرایان اسلامی
5- حفظ روابط دوستانه با کشورهای میانه روی عرب
6- تامین امنیت اسرائیل
7- جلوگیری ازگسترش نفوذ جمهوری اسلامی ایران درمنطقه
ازمجموع اظهارنظرهای فوق الذکر چنین نتیجه گیری می شود که هدف های عمده آمریکا درخلیج فارس اهداف اقتصادی، استراتژیکی و در نهایت سیاسی است.(همان)
با توجه به اسناد و مدارک رسمی منتشرشده در دوره ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش مرتبط با منطقه خاورمیانه می توان گفت که واشنگتن مواردی چند از جمله موارد زیر را به عنوان منافع اصلی خود در منطقه تلقی می کند:
1- حفظ دسترسی گسترده آمریکا به منافع عظیم انرژی درمنطقه
2- حفظ شهروندان وموسسات اقتصادی، تجاری و نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه
3- تضمین آزادی کشتیرانی وهواپیمایی
4- درمقابل منافع و اهداف اصلی فوق،منافع واهداف دیگری برای آمریکا درخلیج فارس مطرح هستند که اهمیت آن ها در مقایسه با اهداف و منافع قبلی ثانوی است. شماری ازاین منافع عبارتند از:
1- حفظ امنیت سیاسی واقتصادی اسرائیل
2- حفظ وضع موجود سیاسی و اقتصادی و نظامی در متحدین آمریکا در منطقه مثل عربستان و سایرکشورهای عربی خلیج فارس
3- ایجاد صلح مورد دلخواه واشنگتن درمنطقه به خصوص میان اسرائیل و اعراب (امامزاده فر،139:1383 )
علاوه بر اهداف ذکرشده در سیاست خارجی بوش درمنطقه خلیج فارس، می توان به اهداف ایالات متحده در منطقه بعد از حادثه 11سپتامبر اشاره کرد. اگرچه از زمان پایان جنگ جهانی دوم، مبارزه با تروریسم و اشاعه سلاح های کشتارجمعی جزیی از اهداف سیاست خارجی ایالات متحده بوده است اما تحولات سیاسی بین المللی که در دو دهه گذشته رخ داده به مراتب براهمیت مبارزه با این دو پدیده افزوده است و آنها را به اهداف محوری درسیاست خارجی آمریکا درعرصه بین المللی تبدیل کرده است. ( طارمی،87:1383 )
پایه های سیاست خارجی بوش بعد از حادثه 11سپتامبر بر سه اصل استوار شد:
1- جلوگیری ازگسترش سلاح کشتارجمعی
2- جنگ با تروریسم و خشکاندن ریشه های آن
3- حمایت ازحقوق بشر و گسترش دموکراسی (باقری دولت آبادی،2:1383 )
سوم: جایگاه کشورهای عرب خلیج فارس درسیاست آمریکا
خلیج فارس در میان مناطقی که در بخش معروف به خاورمیانه به عنوان مناطق ژئوپولیتیک جداگانه و متمایز از دیگران وجود دارد، مدل منحصربه فردی از یک منطقه ژئوپولیتیک را ارائه می دهد. این منطقه شامل ملت هایی است که از نظر فرهنگی متفاوتند ولی از نظرمشغله های سیاسی، استراتژیک واقتصادی هماهنگی وتجانس دارند. این منطقه شامل کشورهای ایران،عراق،عربستان سعودی،عمان،کویت،اماراتمتحده عربی،قطر و بحرین و پاکستان است. کشورهای عربی منطقه با سطح پایین اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، وجود بحران مشروعیت و عدم ثبات سیاسی، پایگاه محکم و متحدی استراتژیک برای آمریکا شده اند.
کشورهای عربی خلیج فارس کشورهایی هستند که با مسائل و مشکلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ساختاری رو به رو می باشند. همین عقب ماندگی های ساختاری به بازیگران خارجی فرصت لازم را برای ایفای نقش اصلی درمنطقه خلیج فارس داده است. به علاوه این کشورها به علت وابستگی شدید به درآمدهای نفتی، از وضعیت اقتصادی مطلوبی برخوردار نیستند و شدیدا در مقابل نوسانات قیمت نفت آسیب پذیر هستند. علاوه برمشکلات اقتصادی، فقرعمومی و نسبی که در جوامع این دولت ها برقرار است از جمله عوامل بی ثباتی این دولت ها و وابستگی شدید آن ها به دولت های خارجی است. (ذوالفقاری،3:1386)
3 - 1 ) کشورهای عربی منطقه واهمیت آن ها برای ایالات متحده آمریکا
از میان کشورهای ساحل جنوبی خلیج فارس، عربستان سعودی که پایگاه اصلی آمریکا در خلیج فارس است بیش از همه برای آمریکا اهمیت دارد. عربستان با حجم بالای تولید نفت، عامل اصلی کنترل کننده های نفت در اوپک است. ( منصوری،106:1385 ). درروابط بین عربستان سعودی و ایالات متحده، عوامل تاثیرگذار متعددی وجود دارد که مهم ترین آن ها نفت است. نفت آنچنان در روابط دو کشور نقش دارد که نام عربستان در آمریکا مترادف با نفت و تسلط آمریکا بر منافع نفتی و در اختیار داشتن بازار و منافع مالی آن کشور است. به عبارتی می توان گفت آمریکا برآن است که هدف غایی خود را که رسیدن به وضعیت تنها ابرقدرت جهان است را با استیلا بر منابع نفت خلیج فارس و از طریق مناسبات ویژه با عربستان تامین کند. (همان ،113)
عراق به دلایل متعددی در تاریخ معاصر از نظر استراتژیک حائز کمال اهمیت بوده است، موقعیت جغرافیایی و استراتژیک، منابع عظیم نفتی و امکانات ژئواستراتژیک سرزمین عراق با وجود مشکلات ناشی ازترکیب قومی و مذهبی، عامل رقابت قدرت های بزرگ در قرن گذشته برای سلطه براین کشور بوده است. روابط آمریکا و عراق در چند مقطع شکل های متفاوتی داشته است. یگانه منبع معدنی عراق که از آن فراوان بهره برداری می شود و عامل اصلی توجه استعمارگران، نفت است. درجریان جنگ جهانی دوم، موقعیت خاص عراق موردتوجه آمریکا قرار گرفت و از آن پس گسترش روابط، فروش تسلیحات، پرداخت وام و تبادل هیات های عالی رتبه به اندازه زیادی تشدید یافت. ( همان،142 )
روابط دوجانبه کویت وآمریکا مبتنی برمنافع حیاتی متقابل است. واشنگتن برای کویت تضمین های امنیتی فراهم می آورد و همچنین آمریکا منبع اصلی تامین جنگ افزارهای نظامی پیشرفته و آموزش های نظامی برای نیروهای مسلح کویت است. از دیدگاه آمریکا کویت برای اجرای موفقیت آمیزسیاست های این کشوردرشمال خلیج فارس اهمیت حیاتی دارد. این سیاست ها مهارعراق وایران است. ثبات کویت تضمین کننده این است که ذخایر انبوه نفت آن به بازارهای جهانی به قیمت های معقول ومنطقی خواهد رسید. به علاوه نیازهای امنیتی کویت بازارسودآوری برای تسلیحات آمریکایی محسوب می شود. ( حجار،77:1381 )
عمان به دلیل قرار گرفتن در گذرگاه استراتژیک هرمز داراى موقعیت استراتژیک و ارتباطى بین آسیا و اروپاست. جزایر موریان، مصیره، شبه جزیره مسندام بر ارزش استراتژیک این کشور مىافزاید. ( کنعانی ،1387)عمان مهمترین متحد بلامنازع آمریکا در خاورمیانه است. موقعیت استراتژیک عمان در کنار تنگه خلیج فارس و وجود پایگاههای نظامی آمریکا از یک سو و ارتباطی که این کشور به عنوان تنها کشور عرب حاشیه خلیج فارس با اسرائیل دارد از سوی دیگر، باعث شده تا اهمیت عمان برای آمریکا دو چندان شود. از دیگر سو عمان یکی از مطمئنترین کشورهای منطقه است که تا کنون در سیاستهای آمریکا خلل ایجاد نکرده و تا کنون مطابق سیاستهای ایالات متحده آمریکا در منطقه رفتار کرده است. در مورد پرونده عراق، کشور عمان تنها کشور عربی بود که نه متهم ارسال تروریست به عراق است و نه از سیاستهای آمریکا در آن کشور انتقاد کرده است. با ذکر این دلایل میتوان فهمید که عمان از چه اهمیت ویژهای برای آمریکاییها برخوردار است. (موسوی خلخالی ،1387)
بحرین در میان کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس دارای بازترین فضای سیاسی و اجتماعی است و نزدیکترین روابط را با آمریکا و غرب در کشورهای حوزه خلیج فارس دارد ولی ... کشور بحرین به جز نفت، به دلیل وجود پایگاه نظامی آمریکا از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
3– 2 )توسعه روابط همه جانبه آمریکاباکشورهای عربی خلیج فارس
جنگ خلیج فارس و شرایط پس ازآن زمینه و فرصت بسیار مناسبی را برای توسعه روابط سیاسی واقتصادی وتجاری وصنعتی و مهم تر از همه نظامی آمریکا با کشورهای عرب خلیج فارس و نیز خاورمیانه فراهم کرد، چراکه آمریکا پس از پایان بحران از دیدگاه غالب رهبران عرب به مثابه یک قهرمان و ناجی ملت های عرب ظاهرشد. بنابراین پس ازپایان جنگ پاداش های مادی و جبرانی خود را درقبال حمایت و نجات کویت دریافت خواهد کرد.
آمریکا با حضور نظامی مستقیم و گسترده در خلیج فارس و گسترش روابط سیاسی و نفوذ آن درشیخ نشین های جنوب آینده ای روشن و مطمئن برای تامین نیازهای نفتی آتی خود ومتحدین غربی اش تدارک دید. ( اسدی ،562:1381 )
بعد از جنگ خلیج فارس، موافقت نامه های مربوط به همکاری های دفاعی دوجانبه میان آمریکا وکشورهای عربی کرانه خلیج فارس به امضارسید و طی آن حضور نظامی ایالات متحده در منطقه مورد تاکید و تضمین قرارگرفت. ویژگی ها ومشخصات هریک ازاین موافقت نامه های دفاعی براساس نیازها و درخواست کشورهای موردنظرمتفاوت است البته به طورکلی می توان گفت این موافقت نامه ها، دسترسی آمریکا به پایگاه ها و امکانات نظامی کشورهای منطقه را مهیا ساخت. ایالات متحده با عمان درسال1990، عربستان سعودی درسال1990 بحرین درسال1990، کویت درسال 1991، قطر درسال 1992و با امارات متحده عربی درسال 1994موافقت نامه دفاعی امضا کرد.( حجار،44:1381)
ایالات متحده موفق گردید بعد از پایان جنگ دوم خلیج فارس قراردادهای امنیتی گسترده و قابل توجهی را به امضا رساند. نیروهای خود را در منطقه مستقر کرده و حجم آن ها را به25هزار نفر افزایش دهد. علاوه برگسترش نیروهای نظامی آمریکا درمنطقه، برنامه ریزی لازم برای آموزش، سازماندهی، گسترش کمی وکیفی، نیروهای نظامی کشورهای عربی درحوزه خلیج فارس توسط نیروهای مستشاری ایالات متحده درکشورهای منطقه به انجام رسیده است. (متقی،197:1376)
3 – 3)پایگاههای نظامی آمریکادربرخی کشورهای عرب
وجود پایگاه های نظامی آمریکا دربرخی کشورها نظیرعربستان سعودی، قطر، امارات متحده عربی وبحرین وآموزش ها و تمرین های نظامی مشترک بااین کشورها به عنوان استعمار نوین و راهی برای کنترل بیشترآمریکا برمنافع نفتی تعبیرمی شود. اعتقاد بر این است که این استعمار جدید به دنبال کنترل امورسیاسی و اقتصادی اعراب به منظور استیلای آمریکا برخاومیانه است. آمریکا ازپایگاه هایش درجهان عرب درمواقع ضروری نظیرجنگ افغانستان، تحمیل منطقه پرواز ممنوع درجنوب عراق و سپس اشغال عراق استفاده می کند. ( عبدالله ،1:1386)
پس ازاشغال کویت توسط نیروهای عراقی درسال 1992آمریکا به بهانه خارج کردن عراق ازکویت، نیروهای خودرا به طور گسترده عازم خلیج فارس کرد و درسال1991 جنگی برپاشد که آمریکایی ها ظاهرا آگاهانه از خاتمه قطعی آن خودداری کردند و به این ترتیب آمریکاپس ازجنگ خلیج فارس با حفظ نیروهای خود درمنطقه سعی کرد تا بیش از پیش جای پای خویش را محکم کند. (پایگاه های نظامی آمریکا درخلیج فارس،1:1381)
نگاهی کوتاه به آمار تجهیزات و امکانات پایگاه های مستقر درخلیج فارس عمق اهمیت استراتژیک این مناطق را درسیاست های برتری جویانه آمریکا آشکار می سازد. آمریکا درمنطقه دارای حداقل 20 پایگاه نظامی با تجهیزاتی شامل 500 دستگاه تانک و خودروهای زرهی، سه واحد آتش بار موشک پاتریوت، 25 فروند ناوشکن، رزمناو و ناو هواپیما بروحدود600 فروند هواپیما وهلیکوپترجنگی، جاسوسی، شناسایی، سوخت رسان وحمل ونقل است. این پایگاه های نظامی درعربستان، قطر، بحرین، امارات متحده عربی،عمان و کویت مستقرهستند. ( انتظار،1:1384 )
نفوذ و سلطه آمریکا در منطقه بعد از بحران کویت مستحکم ترشد. کشورهای عربی روابط خوبی با آمریکا دارند و به رغم مخالفت عموم مردم، آمریکا را حامی خود می دانند فقط عراق است که آشکارا با آمریکا مخالفت می کند.( نظرپور،1:1380)
3 – 4) موضع کشورهای عرب درمقابل سیاستهای آمریکابعدازجنگ خلیج فارس
موضع جهان عرب درقبال آمریکا درچند عامل مهم خلاصه می شود که مهم ترین آن ها عبارت است از:
1- انعکاس وآثارجنگ دوم خلیج فارس برهمبستگی جهان عرب؛ که حضور نظامی مداوم آمریکا را درمنطقه به دنبال داشت که این خود پیامدهای سیاسی و اقتصادی و نظامی به همراه دارد.
2- اولویت دادن به منافع دوجانبه با ایالات متحده ؛ بیشتردولت های عربی روابط و مصالح شخصی را بر وظایف ملی خود مقدم می دارد به خصوص کشورهایی که ازحمایت مستقیم نظامی آمریکا برخوردارند.
3- التزام برخی کشورهای عربی به انجام وظیفه محوله خود در چهارچوب مصالح منطقه ای آمریکا به خصوص کشورهایی که ایالات متحده آن ها را کشورهای میانه رونامیده است.
4- ناتوانی نهادهای عربی در مقابله با رژیم صهیونیستی و آمریکا. (رویکردکشورهای عربی به آمریکا نیازمندبازنگری عمیق است2:1381)
چهارم : حضورنظامی آمریکا درخلیج فارس وتاثیرآن برکشورهای عربی منطقه
علت اصلی مداخله گری ایالات متحده در مناطق و حوزه های مختلف نظام بین الملل را باید ناشی ازسلطه جویی و هژمونی طلبی آن کشور در برخورد با موضوعات سیاست بین الملل و بازیگران موثر در آن دانست. یکی ازعمده ترین شاخصه های مداخله گری آمریکا را می توان به کارگیری نیروهای نظامی برا ی تاثیرگذاری درسیاست های منطقه ای و بین المللی توسط ایالات متحده ازدهه 1990 به بعد دانست. جنگ دوم خلیج فارس چنین شرایطی رابرای آمریکا به گونه ای فراهم آوردکه درراستای آن واحدهای نظامی سایرکشورها نیزتحت نظارت و فرماندهی نیروهای آمریکایی عمل می کردند.( متقی ،196:1376)
بعد از بحران خلیج فارس کشورهای عربی منطقه به این جمع بندی کلی و فراگیر رسیده اند که حضورکشوری مسلط و قوی در منطقه برای جلوگیری از بی ثباتی و بحران های منطقه ای اجتناب ناپذیراست زیرا آسیب پذیری آن ها از خلا امنیتی در منطقه بیشتراست. این کشورها آمادگی لازم را برای همکاری امنیتی با ایالات متحده و نیز تامین تسلیحات و هزینه های موثربرای تداوم حضور نظامی آمریکا دارند و با این کشورهمکاری می کنند.( اسدیان ،79:1381)
از زمان اشغال کویت توسط عراق حضور نظامی آمریکا در منطقه وابستگی کشورهای عربی از لحاظ تسلیحاتی، اقتصادی، نظامی، سیاسی واستراتژیک به آمریکا وهمچنین بحران مشروعیت دراین کشورها را به دنبال داشته است که درزیربه آن ها پرداخته می شود:
کارایی نداشتن بعضی ازرهبران کشورهای عربی منطقه، دور بودن آنان ازنخبگان و روشنفکران، حکومت های اقتدارگرایی فردی، سلطنتی وخانوادگی وحتی قبیله ای این نظام های سیاسی را دچار بحران مشروعیت ساخته است. این بحران سبب شکنندگی داخلی شده که بر اثر آن این کشورها به قدرت های بیگانه متکی می شوند و بدین ترتیب حضور بیگانگان درمنطقه توجیه می شود.( ذوالفقاری،4:1386)
درحال حاضرکشورهای منطقه هریک به لحاظ اینکه از نظر مشروعیت حکومتی در نزد افکارعمومی مردم خود جایگاه و پایگاه مناسبی ندارند و حاکمان این کشورها با زور مسند قدرت قرارگرفته اند. تنها راه ادامه حیات سیاسی خود را وابستگی به غرب به خصوص آمریکا می دانند و به این دلیل هم سعی دارند در گسترش روابط با آمریکا از یکدیگر پیشی بگیرند و به جای تکیه براراده های ملی خود بر حمایت آمریکا تکیه داشته و دارند که این امر در بلند مدت موجب ایجاد قوای قهریه مبارزه با آمریکا و این دولت ها در منطقه شده است.( مومنی،143:1384)
حضور نیروهای نظامی خارجی درمنطقه خاورمیانه به خصوص درحوزه خلیج فارس درسطح مردمی بر بنیانی متزلزل استوار است. جریان های سیاسی ملی، چپ و دینی غالب درمنطقه این حضورنظامی را حضوری بیگانه می دانند که خطرات بسیاری برای امنیت منطقه و به خصوص امنیت کشورهای عربی به همراه دارد.( همان،130)
آمریکا از برخی رژیم مستبدعرب که در میان مردم خود نامحبوبند حمایت می کند. ایالات متحده این رژیم ها را با مقدارزیادی ازکمک های اقتصادی ونظامی حمایت می کند که سبب بقای قدرت درآن ها می شود. هژیر تیموریان استدلال می کند که احساسات ضدغربی درجهان عرب عمدتا نارضایتی اعراب ازحکومت هایشان را آشکارمی سازد او اعتقاد دارد که اعراب دولت هایشان را بسیار فاسد و مستبد می بینند به دلیل آنکه آمریکا سالانه میلیون ها دلاربه این رژیم های عرب کمک می کند و نظرجمعی این است که آنان را نوکرآمریکا می دانند. (عبدالله،2:1386)
طبق برنامه محاسبات و برآوردهای دقیق، حضورنظامی آمریکا درخلیج فارس ضروری است و از آن استقبال شده است. دخالت ایالات متحده درمنطقه، با توجه به پایان دوران دوقطبی، اجتناب ناپذیر تضمین ثبات سیاسی وحفظ رژیم های منطقه است هریک ازکشورهای عربی منطقه به مساله حضورنظامی آمریکا، به گونه ای متفاوت می نگرد وسطح روابط دوجانبه این کشورها با ایالات متحده نیزمتفاوت است.( حجار،73:1381)
ازمیان کشورهای عربی منطقه، کویت، بیشترین حمایت را ازحضور نظامی آمریکا درمنطقه به عمل می آورد. کویت از شرایط موافقتنامه همکاری های دفاعی با آمریکا بسیارخرسنداست.واززمان جنگ خلیج فارس در امور دفاعی خود بسیار جدی است و در طول دهه گذشته ایالات متحده بالغ برشش میلیارد دلار تجهیزات نظامی به این کشور فروخته است. افزون براین کویت بخش عمده ای ازهزینه های مالی ناشی ازحضور نظامی آمریکا دراین کشوررا می پردازد.(همان ، 74). روابط دوجانبه کویت وآمریکا ازجمله حضورنسبتا مشهود وعملی نظامی ایالات متحده دراین کشور، مبتنی برمنافع حیاتی متقابل است و کویت به شیوه عملی از کمک ها ی آمریکا و حضور نظامی آن در منطقه استقبال می کند.
امارات متحده عربی، درسیاست های خود در قبال کاخ سفید و حضور نیروهای آمریکایی درخلیج فارس بسیار محتاطانه عمل می کند. البته از دیدگاه های احتیاط آمیز امارات درقبال آمریکا نباید چنین برداشت شود که روابط دوجانبه دارای مشکل است. زمینه های بسیاری برای همکاری، به ویژه درمسائل بازرگانی وجود دارد زیرا امارات متحده عربی یکی از10 مرکزاصلی بازار کالاهای آمریکایی است. قرار داد خرید80 فروند جت جنگده از شرکت کهیدمارتین بزرگترین خریدتسلیحاتی این کشورتاکنون شمرده میشودیکی دیگرازعوامل بالقوه درروابط ایالات متحده باامارات متحده عربی موافقتنامه های همکاری های دفاعی بین دوکشوراست.
عربستان سعودی بی تردید مهم ترین کشورخلیج فارس برای تامین منافع سیاسی آمریکا است و ایالات متحده روابط امنیتی طولانی با آن دارد. هیات آموزش های نظامی آمریکا با ارتش عربستان سعودی همکاری بسیار نزدیکی دارد و تقریبا به بخشی ازوزارت دفاع و هوانوردی عربستان تبدیل شده است. عربستان برای آموزش نیروهای نظامی خود، ازبرنامه آموزشی نظامیان آمریکایی استفاده می کند.(همان ،82)
سه کشور دیگرعرب یعنی عمان، قطروبحرین به شدت از حضور نظامی آمریکا در کشورشان حمایت می کنند براساس موافقت نامه ای که میان عمان وایالات متحده به امضا رسیده و ناوگان نظامی آمریکا حق حضورو استفاده از امکانات این کشوررا پیدا کرده است، سالانه مبلغ 50 میلیون دلارنصیب عمان می شود.
عمان از حضورنظامی ایالات متحده وبرقراری روابط با آن به عنوان اقدامی آینده نگرانه برای قرار گرفتن زیر چتر امنیتی آمریکا و بهره بردن مالی وفناورانه. ( مدرنسازیارتش) سودمی جوید.(همان، 85 -84)
سیاست های بحرین و قطردرباره روابط با ایالات متحده شفاف تراست. بحرین به عنوان کشوری که تقریبا هیچ گونه منابع نفتی ندارد، کوشیده است به مرکز بانکداری درمنطقه پایگاه گردشگری تبدیل شود. بحرین دراستمرار حضور نظامی آمریکا براساس موافقت نامه همکاری های دفاعی، منافع گسترده ای دارد هرچند که ترجیح می دهد ارتباطاتش با ایالات متحده علنی نشود.
به علاوه وابسته نظامی آمریکا دردوحه –پایتختقطر- ابرازمیدارد: موافقتنامه همکاریهای دفاعی آمریکاوقطربهترین نمونه ای است که تاکنون من درباره توافقات وروابط آمریکا با دیگرکشورها دیده ام ازدیدگاه امنیتی ایران مهم ترین عامل تهدید کننده این کشوراست به همین دلیل ازحضورنظامی آمریکا بسیاراستقبال می کند وحتی خواستار حضور و نمود بیشتر آنان است.(همان، 88-87)
برآورد منطقه ای که در سطور پیشین شرح آن رفت، نشان می دهد که رویکرد کشورهای خلیج فارس به روابط خود با ایالات متحده، با یکدیگرمتفاوت است. ولی دولت های منطقه معتقدند حضورنظامی آمریکا درخلیج فارس سپر امنیتی مهمی محسوب می شود. درعین حال حضور نظامی آمریکا باعث وابستگی کشورهای عرب منطقه به این کشور شده است و می تواند مشروعیت رژیم های منطقه را باچالش روبه رو سازد. وبه طورکلی می توان گفت رشد هژمونیک گرایی آمریکا بعد از بحران خلیج فارس (حمله عراق به کویت) منجر به وابستگی کشورهای عربی به ایالات متحده آمریکا و کاهش مقبولیت ملی آن ها شده است.
نتیجه گیری
منطقه خلیج فارس به دلیل موقعیت ژئوپولیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک خاص خود درطول تاریخ همواره مورد توجه قدرت های منطقه ای وفرامنطقه ای بوده است. منطقه این موقعیت استراتژیکی را در اثر ثروت های سرشار نفت که تاثیرعمیقی بر اقتصاد وجهان دارد موقعیت راهبردی یعنی نقطه استراتژیکی که آسیا وآفریقا را به یکدیگر وصل می کند و همچنین به عنوان یکی ازبزرگترین بازارهای صدور کالا و تسلیحات نظامی به دست آورده است.
خلیج فارس به لحاظ موقعیت جغرافیایی و ژئوپولیتیکی ازحساس ترین و با اهمیت ترین مناطق جهان است. این اهمیت تا حد زیادی ریشه درکشف نفت ورقابت ابرقدرت ها دارد، به گونه ای که می توان میان هژمونی آمریکا بعد ازجنگ جهانی دوم ومنافع این کشور درخلیج فارس ارتباط مستقیمی برقرارکرد. آمریکا درخلیج فارس چند نوع منافع دارد که گاه این منافع با یکدیگرهمپوشانی می کنند منافع ثابت این کشور درخلیج فارس تامین نفت اقتصاد دنیای صنعتی است. حفظ امنیت اسرائیل جلوگیری ازظهور قدرتی منطقه ای وحفظ ساختارمحافظه کارکشورهای حاشیه خلیج فارس ازمواردی است که به طور مستقیم وغیرمستقیم به منافع جهانی و منطقه ای آمریکا مربوط می شود. به طورکلی آمریکا درخلیج فارس بین سال های2008-1991 اهداف زیررا تعقیب می کند:
1- استمرارجریان نفت به آمریکا ومتحدانش
2- حفظ ثبات منطقه ای
3- حفظ امنیت اسرائیل ودیگرکشورهای دوست منطقه
4- جلوگیری ازگسترش سلاح های کشتارجمعی
5- جنگ با تروریسم وخشکاندن ریشه های آن
6- حمایت ازحقوق بشروگسترش دموکراسی.
اکثرکشورهای عربی منطقه به دلیل تولید بالای نفت پایگاه مهمی برای آمریکا محسوب می شوند. جنگ خلیج فارس وشرایط پس ازآن فرصت بسیارمناسبی رابرای توسعه روابط سیاسی، اقتصادی وتجاری وصنعتی ومهم ترازهمه نظامی آمریکا باکشورهای عرب خلیج فارس فراهم کرد. به گونه ای که تعدادزیادی موافقت نامه مربوط به همکاری های دفاعی دو جانبه بین ایالات متحده وکشورهای عرب به امضارسید و آمریکا توانست بسیاری از نیروهای خود را درمنطقه مستقر کرده و پایگاه های نظامی بسیاری درکشورهای عربی ایجادکند. نگاهی به آمار و تجهیزات وامکانات پایگاه های نظامی مستقر درخلیج فارس عمق اهمیت استراتژیک این مناطق را درسیاست های برتری جویانه آمریکا آشکار می سازد.
حضور نظامی آمریکا بعد از بحران خلیج فارس با استقبال کشورهای عربی همراه شده است. این کشورها نه تنها چالش خاصی درمقابل حضور نیروهای آمریکایی محسوب نمی شوند بلکه تسهیلات لازم را برای استقرار و تحرک واحدهای نظامی آمریکایی مستقر در منطقه فراهم می آورند.
اما تداوم حضوربلند مدت آمریکا درخلیج فارس و رشد هژمونیک گرایی این کشور بتدریج وابستگی کشورهای عربی ازلحاظ تسلیحاتی، اقتصادی، نظامی، سیاسی به ایالات متحده آمریکا وهمچنین کاهش مشروعیت و مقبولیت ملی رژیم های عربی را به دنبال خواهد داشت. نشانه های یادشده را می توان درمولفه هایی ازجمله احداث پایگاه های نظامی، انعقاد قراردادهای امنیتی، حضور نیروهای نظامی در کشورهای عربی منطقه و شکاف روز افزون مردم این کشور از رزیم های حاکم بر خود را مشاهده کرد.
منابع
1- اسدی،بیژن .(1381) خلیج فارس ومسائل آن ،تهران،سمت
2- اسدیان،امیر.(1381) سیاست امنیتی آمریکا درخلیج فارس ، تهران پژوهشکده مطالعات راهبردی
3- امامزاده فر،پرویز.(1382) سیاست خاورمیانه ای آمریکا دردوره ریاست جمهوری جرج دبلیوبوش (در کتاب آمریکا ویژه امنیت ملی بوش درخاورمیانه) تهران ابرارمعاصر.
4- جعفری ولدانی، اصغر.(1381)"ژئوپلتیک جدید دریای سرخ و خلیج فارس"،تهران،وزارت امور خارجه.
5- حجار،سامی.(1381) آمریکادرخلیج فارس؛ چالش ها وچشم اندازها ترجمه ابوالقاسم راه چمنی، تهران:ابرار معاصر
6- رنجبر، مقصود(1387) ملاحضات امنیتی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران،تهران. پژوهشکده مطالعات راهبردی
7- عبدالله خانی،علی.(1384) امنیت بین الملل (3) فرصت ها وتهدیدات وچالش ها فرا روی امنیت جمهوری اسلامی ایران ابرارمعاصر.
8- طارمی،کامران.(1382) ، تحلیلی براهداف وابزاردکترین بوش درمبارزه با تروریسم وسلاح های کشتارجمعی، در کتاب (آمریکا ویژه دکترین امنیت ملی بوش درخاورمیانه) تهران: ابرارمعاصر.
9- کاگلر،ریچارد.(1380)، استراتژی نظامی ووضعیت نیروی آمریکا درقرن بیست ویکم ،ترجمه احمد رضا تقاو داود علیایی،تهران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
10- متقی، ابراهیم.(1376)،تحولات سیاسات خارجی آمریکا ،مداخله گری وگسترش .(1997-1945) تهران :مرکزاسناد انقلاب اسلامی.
11- منصوری، جواد.(1385)،آمریکا وخاورمیانه " تهران :وزارت امورخارجه.
12- مومنی،میرقاسم.(1378)"حضور ؛آمریکا در خلیج فارس،اهداف و روندها"مربوط به کتاب خاورمیانه ویژه خلیج فارس،تهران وزارت امور خارجه.
13- هانتینگتون ،ساموئل.(1382) استراتژی نظامی آمریکا ترجمه جمشید سرمستانی، تهران:سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
14- کمیسیون امنیت ملی آمریکا.(1380)، استراتژی آمریکا برای قرن جدید" ترجمه پیروزایزدی، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
15- اصفهانی، احمد.(1383)،"اهمیت استراتژیک خلیج فارس وتنگه هرمز"،نشریه تبیان ،شماره 59-58
16- انتظار،امیر.(1384)،"آمریکا میهمان ناخوانده" نشریه اعتمادملی.
17- باقری دولت آبادی،علی .(1383)،" استراتژی جدید امنیتی آمریکا وامنیت منطقه خلیج فارس "نشریه اطلاعات ،شماره 18.
18- سپهری راد، ابوالفضل .(1379)،"بیگانگان درخلیج فارس"، نشریه صف
19- گوهری مقدم ، ابوذر.(1384)،" آمریکاورژیمامنیتی خلیجفارس "،نشریههمشهریدیپلماتیک،شماره 41.
20- نظرپور،محبوبه.(1380)،" اعراب ومثلث ایران، عراق،آمریکا " نشریه همبستگی.
21- نظرپور،محبوبه.(1381)،" رویکردکشورهای عربی به آمریکا نیازمند بازنگری عمیق است"، نشریه جمهوری اسلامی
22-دهقانی،محمود.(1387)،" تنش جدید عراق درترتیبات امنیتی خلیج فارس".(http://www.irdiplomacy.ir/)
23- ذوالفقاری،مهدی.(1386)،"ژئوپولیتیک خلیج فارس"، (http://www.pub.isu.ac.ir/)
24- سالاری،الف.(1386)،" اهمیت استراتژیکی کشورعراق برای قدرت های بزرگ و کشورهای منطقه"
25- عبدالله ،عبدالمهدی.(1387)،"آمریکا ستیزی درجهان عرب،(http://www.arnet.ir/)
26- ظاهری،مهدی.(1387)،"آینده امنیت خلیج فارس"(http://www.ir-phorg/)
27-عیوضی،محمدرحیم .(1387)،" چالشهایسیستمامنیتی امریکا درخلیج فارس"ماهنامهزمانه ( http://www.rissna.ir/
28- کنعانی، طاهره.(1387)" عمان، سیاست موازنه مثبت را در پیشگرفته است"(hawzeh.net)
29- موسوی خلخالی،علی.(1387)"عمان، سیاست موازنه مثبت را در پیش گرفته است"(www.irdiplomacy.ir)
استادیاروعضوهیئت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)
لینک دسترسی به این مطلب:
این مطلب ازسایت pishkesvat.ir درآبان ماه 1391گرفته شده است.
جمعیت های شیعی منطقه خلیج فارس
نحوه ی توزیع و پراکندگی جمعیت های شیعی کشورهای حوزه ی خلیج فارس، از جنبه های مختلف اهمیت دارد. در برخی از این کشورها همانند امارات متحده ی عربی، عربستان، عراق و عمان، حضور آن ها را به صورت متمرکز در برخی شهرها شاهدیم که این تمرکز، از جنبه های مختلف می تواند برای این کشورها خطرآفرین باشد. از یک سو زندگی در کنار یکدیگر، به حس مشترک محرومیت دامن زده و زندگی جمعی، جسارت و شهامت مبارزه را تقویت نموده، احتمال شورش و اغتشاش آنان را افزایش می دهد. از سوی دیگر، مسائلی از قبیل جدایی طلبی و گرایش های گریز از مرکز، به ویژه در شهرهای مرزی مطرح می شود. نیز در برخی از این کشورها، تجمع آنان در مناطق استراتژیک و به ویژه مراکز نفتی، سبب شده نفوذ قابل توجهی در اقتصاد کشورها داشته باشند و این مسأله، از جنبه های مختلف برای دولت ها بحران زاست.حضور آن ها در کارخانه ها، پالایشگاه ها، مراکز تجاری و...، درصد بالای احتمال اعصاب و امکان فلج نمودن اقتصاد کشور را به همراه دارد و یا حتی دور و نزدیکی به پایتخت، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نزدیک بودن محل تمرکز آنان به مراکز سیاسی، از یکسو میزان آگاهی سیاسی آنان را از حقوق شهروندی خویش بالا برده و از سوی دیگر، بازتاب شورش و اعتراض آنان را گسترش داده، احتمال انتشار آن را به مراکز دیگر افزایش می دهد. در مجموع، محل تجمع شیعیان منطقه خلیج فارس، ممکن است از چند جهت قابل توجه و استراتژیک باشد:
1.به لحاظ دور و نزدیکی به پایتخت
2.به لحاظ دور و نزدیکی به مرزها
3.قرار گرفتن در مراکز نفتی و استراتژیک
4.واقع شدن در مراکز زیارتی و مهاجرپذیر
5.قرار گرفتن در مراکز تجارتی.
برای مثال در کشور عمان، تعداد زیادی از شیعیان در نزدیکی شهر مسقط، پایتخت سیاسی این کشور زندگی می کنند و بنابراین، این حضور می تواند برای دولت سنی عمان بسیار خطرآفرین باشد. هم چنین در پایتخت عراق نیز شاهد چنین تمرکزی در محله های کرخ و براثا هستیم و آن گونه که در کتاب های تاریخی آمده، حضور این شیعیان به گذشته های دور باز می گردد.
کرخ در سمت غربی دجله واقع و از محله های دیگر آبادتر و محل سکنای بازرگانان ثروتمند بوده است. این محله از آغاز بنای بغداد، شیعه نشین بوده و جزء محله های کوچک تری که ویژه شیعیان بودهاست. با اشاراتی که ابن جوزی به شورش های محله ای دارد، می توان گفت که علاوه بر کرخ در غرب بغداد، محله های مسکونی دیگری در همان منطقه در نهر الطابق و در شهر بغداد، محل های سوق السلاح باب الطاق، سوق یحی، قلایین، ثلاثاء، اساکنه و اهل درب سلیمان مرکز شیعیان بوده است.(1)
حضور در مراکز سیاسی و پایتخت ها افزون بر اهمیت سیاسی، به لحاظ اقتصادی نیز می تواند حائز اهمیت باشد. برای مثال، یکی از بزرگ ترین بازارهای بغداد، بازار بزرگ کرخ بوده که به دلیل قرار گرفتن در محله ی شیعیان، همواره در انحصار این گروه بوده است و بیش تر کسبه ی آن را شیعیان تشکیل می دهند. به واقع، می توان گفت تجارت بغداد، در دست همین بازاریان شیعه مذهب بوده است.(2)
از سوی دیگر، مراکز سیاسی کشورها موقعیت مرکزی دارند، هم به لحاظ تمرکز مهم ترین تشکیلات دولتی و سازمان های اداری و شرکت های تجاری داخلی و بین المللی، و هم به لحاظ وجود رسانه های گروهی و فضای باز سیاسی و تبادل اطلاعات و ارتباطات گسترده در سطح داخلی و بین المللی. بنابراین، تمرکز شیعیان در پایتخت ها یا حتی در حواشی آن ها، همواره به عنوان عاملی تنش زا از سوی دولت های سنیِ منطقه تلقی شده است. این طرز تلقی، باعث شده تا دولت مردانِ برخی از این کشورها هم چون عربستان سعودی، همواره بکوشند از تمرکز شیعیان در پایتخت ها و حواشی آن جلوگیری کنند. البته حاکمان سعودی، درگیر مشکل ژئوپولیتیکی در پایتخت ها و حواشی آن جلوگیری کنند. البته حاکمان سعودی، درگیر مشکل ژئوپولیتکی بزرگ تری شده اند؛ چرا که شیعیان، در محل هایی زندگی می کنند که یکی از استراتژیک ترین مناطق عربستان است. مناطقی که اینک عمیق ترین میادین نفتی خلیج فارس را در بردارد؛ یعنی مناطق الاحساء و قطیف واقع در استان شرقیه عربستان. عمده ی ذخایر نفتی عربستان سعودی، دقیقاً در این منطقه واقع است و هفتاد درصد کارکنان شاغل در این میدان های نفتی، اعراب شیعی هستند. وجود جمعیت های شیعی، مشکل دائمی حاکمیت ریاض است.(3) چرا که آنان ناخواسته بر شاهرگ حیات اقتصادی عربستان سایه انداخته اند. گرچه حاکمان سعودی با فشارهای روزافزون و محرومیت ها در طول تاریخ، همواره این اقلیت مذهبی را تضعیف نموده اند، ولی وجود آنان، واقعیت این سرزمین هاست و خواه ناخواه باید پذیرفته شود. این حقیقتی است که سیاست مداران سعودی نیز بدان آگاهی یافته و به این نتیجه رسیده اند که برای برقراری امنیت منطقه، به ناچار باید از جمعیت های محلی و به ویژه شیعیان بهره برد. افزون بر عربستان، در کشورهای عمان، عراق، بحرین، امارات، کویت و قطر نیز شیعیان در مناطقی زندگی می کنند که از مهم ترین مراکز نفت خیز منطقه به شمار می آید.
برای مثال، در عراق شیعیان در جاهایی قرار دارند که اهمیت آن ها فوق العاده استراتژیک است. در جنوب، علاوه بر سیطره بر حوزه های مهم نفتی عراق، بر گلوگاه ارتباط دریایی عراق تسلط دارند. ... در تمام حاشیه ی دجله، شیعیان ساکن هستند و سنی ها دورتر سکونت دارند. در کرکوک هم که بالاترین نقطه ی نفتی عراق است و کردها به آن چشم دوخته اند، شیعیان نیز حضور فعال دارند.(4)به لحاظ فرهنگی نیز منطقه جنوب حائز اهمیت است. این منطقه که محل تلاقی دو رود دجله و فرات در آن واقع است،
محل افسانه ای سومر- اولین تمدن بین النهرین- است. دو رودخانه ی مذکور، پس از منطقه ی باتلاقی، به مصبّ گسترده ای جریان می یابند که وسیع ترین مناطق نخلستانی عراق است. منطقه سرسبز و پرآب بین النهرین جنوبی، به اندازه ی شهرهای مقدس نجف وکربلا درخودآگاهی فرهنگی شیعی نقش دارد.(5)
در برخی از این کشورها نیز تجمع شیعیان را در مراکز تجاری شاهدیم. برای مثال، در امارات متحده عربی، بیش تر شیعیان در امیرنشین دوبی زندگی می کنند و جالب این جاست که این شیخ نشین، پس از ابوظبی مهم ترین شیخ نشین امارات است و از بعد تجاری، یکی از پر رونق ترین شهرهای منطقه به شمار می آید و به لحاظ جمعیتی نیز از پرجمعیت ترین امیرنشین های امارات است. بارزترین ویژگی این شیخ نشین، موقعیت آن به عنوان یک مرکز تجارتی پیشرودرمیانبقیهشیخ نشین های متحده عربی است.(6)
گرچه دبی به لحاظ منابع معدنی،پس ازابوظبی مهمترین منابع نفتی کشورامارات رادربردارد،ولی رونق واقعی این شیخ نشین،مرهون تجارت وبازرگانی است. دبی باجمعیتی بالغ بر 750 هزارنفر،به عمده فروشی وخرده فروشی کالاها،بیش ازنفت متکی است. حضورگردشگران خارجی وتجاروسرمایه گذاران ملل مختلف که ازمالیات کم بهره جسته وبه تجارت کالادردبی می پردازند،به اقتصاداین امیرنشین درسالهای گذشته رونق زیادی بخشیده بود.(7)
این شهردارای یک منطقه آزادتجاری به نام «جبلعلی»است. درجبلعلی،سرمایه گذاران سالهاست که به دادوستدکالامیپردازند. این بندرآزاد،دروازه ی ورودکالاهای ساخته شده ی شرق آسیاومرکزصادرات مجدداین گونه کالاهابه کشورهای حوزه ی خلیج فارس است.(8) بندرجبلعلی،یکی ازبزرگترین بندرهای منطقه است ومکان جذابی برای فعالیت های صنعتی وتجاری به شمارمی آید.
با این اوصاف، این مهم ترین امیرنشین امارات متحده عربی که مرکز تجمع بازرگانان و تاجران سراسر منطقه آسیای شرقی و خاورمیانه است، محل تمرکز شیعیان این کشور می باشد و بنابراین، شیعیان نیز از موقعیت خاص تجاری و مرکزی این شهر استفاده و بهره ی لازم را می برند.تعداد دیگری از این شهرها، از جنبه های مذهبی مورد توجه هستند. شهرهای مکه و مدینه در عربستان و کربلا، نجف، کاظمین و سامرا در عراق، از این دسته می باشند. برای مثال کربلا، به دلیل وجود مرقد مطهر امام حسین علیه السلام برای تمامی مسلمانان به ویژه شیعیان جهان اهمیت دارد. از این رو، هر ساله شاهد هزاران زائر هستیم که برای زیارت مرقد مطهر ایشان مشتاقانه به این مکان مسافرت می کنند. نجف نیز میزبان قبر مطهر امام علی علیه السلام است. به علاوه، این شهر از دیرزمان، مرکز تجمع هزاران طلبه شیعه بوده و همواره مدارس علمیه در آن دایر بوده است.
مرکز علمی شیعه در این شهر، برای قرن ها، صدها عالم شیعی را پرورش داده که محقق حلی و بعداً علامه حلی، از بزرگ ترین این عالمان به شمار می رفتند.(9)
خلاصه ی کلام آن که، شیعیان زیادی از کشورهای کشمیر، لبنان، افغانستان، هندوستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس، به ویژه بحرین و عربستان برای تحصیل علوم دینی به این حوزه آمده و مدارج علمی را در آن می گذراند. البته مدارس علمیه در کاظمین و سامرا و برخی شهرهای دیگر عراق نیز برقرار است، ولی در این میان، نجف اشرف موقعیت ویژه ای دارد و توجه تمام شیعیان جهان به این خطه دوخته شده است.
هم چنین باید دانست که کربلا و سایر عتبات شیعی در بغداد و به ویژه نجف، تأثیر فراوانی در کوچ دادن شیعیان نقاط دیگر به این دیار داشته و این خود در رواج تشیع تأثیر فراوانی داشته است.(10)
بارگاه شش امام بزرگ شیعیان در شهرهای مختلف عراق قرار دارد و همین رفت و آمد زائران و طلبه ها، شیعیان این کشور را با سراسر جهان تشیع مرتبط می سازد.
در عربستان نیز عده ی زیادی از شیعیان این کشور در حواشی دو شهر مهم و زیارتی، یعنی مکه و مدینه سکنی گزیده اند و بنابراین، از موقعیت مرکزی این شهرها بهره مند می شوند.
ملاحظه فرمودید که تمامی شهرهای شیعی نشین خلیج فارس، از موقعیت استراتژیک و مرکزی برخوردارند و از این رو، حائز اهمیت می باشند. نکته دیگر قابل تأمل آن است که تقریباً در همه ی این کشورها، شیعیان در یک خط ساحلی، مرزهای آبیِ خلیج فارس را در انحصار خویش دارند. این خط ساحلی، مهم ترین منابع نفتی را در خود دارد.
حضور در این سواحل، از جنبه های دیگر، مشکلات ژئوپولیتیکی فراوانی را به بار می آورد. برای مثال، مسائلی چون جدایی طلبیِ این گروه ها و فعالیت های گریز از مرکز را موجب می شود، به ویژه آن که مهم ترین همسایه شمالی خلیج فارس یعنی ایران اسلامی، هم کیش این اقلیت است. نتیجه گیری |
بر اساس آن چه در این فصل بدان پرداختیم، شیعیان حاشیه ی خلیج فارس در یک خط ساحلی که تقریباً تمامی سواحل خلیج فارس را در بردارد، ساکن بوده و با توجه به نفت خیز بودن این سرزمین ها، به طور کلی می توان گفت به لحاظ جغرافیایی، مهم ترین بخش های خلیج فارس در انحصار شیعیان است. این بخش ها که هم شامل سواحل شمالی (سواحل ایران) و هم سواحل جنوبی است، در بخش جنوب، سواحل عراق، کویت، استان های شرقی عربستان سعودی، سواحل بحرین و قسمت هایی از سواحل قطر و بندر دوبی را در امارات متحده در بر می گیرد و حتی تا سواحل باطنه دریای عمان نیز امتداد می یابد. به بیان دیگر،
خلیج فارس از نظر جغرافیای مذهبی، تحت سلطه ی شیعیان است.(11)
از بعد جمعیتی نیز کشورهای ایران، عراق و بحرین، اکثریت قابل توجهی از شیعیان را در خود جای داده اند که از میان این سه کشور، ایران و عراق از پرجمعیت ترین کشورهای منطقه هستند. افزون بر آن، کشور کویت نیز با جمعیت چهل درصدی شیعیان خود مورد توجه است.
حتی بر اساس آمارهای رسمی ارائه شده- گرچه در صحت و سقم آنان شک و تردید وجود دارد. این منطقه از نظر جمعیتی نیز تحت سلطه ی شیعیان است و تقریباً حدود هفتاد درصد جمعیت منطقه شیعی مذهب هستند. اما از بعد اقتصادی، گرچه شیعیان همواره در تلاش بوده اند تا جایگاه ویژه ای را در این حوزه به خود اختصاص دهند و در برخی کشورها تا حدودی نیز موفق عمل کرده اند، ولی از آن جا که به لحاظ سیاسی همواره تحت سیطره اقلیت سنی مذهبی بوده و می باشند، در بیش تر موارد ناکام مانده اند. محرومیت های اقتصادی که تماماً تحمیلی بوده و بر مبنای سیاست های اقتصادی حاکمان سنی اعمال شده، در کشورهایی چون عربستان و عراق بیش از دیگر کشورها به چشم می خورد.
اما محرومیت های این گروه مذهبی از بُعد سیاسی اسف بارتر است. آنان نه تنها از دسترسی به شغل های کلیدی و حساس بازداشته شده اند، بلکه حتی در برخی کشورها چون عربستان سعودی، از حداقل آزادی ها و حقوق سیاسی نیز محروم گشته اند، به گونه ای که اطلاق شهروند درجه دوم به آن ها، بر اساس وضعیتی که در آن به سر می برند، توصیف به جایی است.
تأسف برانگیز است در دنیایی که در آن حتی حیوانات از حقوق و آزادی هایی برخوردارند و کوچک ترین تعدی به آن ها، اعتراض عده ای را برمی انگیزد، در حق شیعیان تا به این حد اجحاف صورت می گیرد و در حالی که آن ها حتی از حداقل حقوق انسانی نیز محروم گشته اند، هیچ کس حتی منادیان حقوق بشر هم، سری به علامت تأسف تکان نمی دهند.
پی نوشتها:
|
1-حسن موسوی، زندگی سیاسی و فرهنگی شیعیان بغداد، ص 35.
2- همان، ص 40.
3- فرانسوا توال، پیشین، ص98.
4- علی اصغر محمدی، پیشین، ص 209.
5- گراهام ای. فولر و رند رحیم فرانکه، پیشین، ص161.
6- مهدی مظهری، پیشین، ص113.
7- «اقتصاد دبی از کاهش شمار گردشگران روس آسیب دیده است»، نشریه بررسی های بازرگانی، ش 142، ص1.
8- همان، ص1.
9- رسول جعفریان، پیشین، ص55.
10- همان، ص54. منبع: کتاب جغرافیای سیاسی شیعیان منطقه خلیج فارس لینک دسترسی به این مطلب: |
این مطلب ازسایت noorportal.net درآبان ماه 1391گرفته شده است.
ایرانیان در خلیج فارس
ایرانیان در خلیج فارس نویسنده : دکتر پیروز مجتهدزاده
ایرانیان کرانههای جنوبی خلیج فارس به سه گروه تقسیم میشوند: ساکنان اصلی و بومی منطقه؛ فرزندان مهاجران در قرون میانه میلادی و مهاجران در روزگاران اخیر. از این سه، گروههای اول و دوم تا اندازه زیادی با دیگر ساکنان منطقه درآمیخته و میان آنان حل شدهاند، در حالی که بخش درخور توجهی از گروه سوم همچنان ایرانی شناخته میشوند.
ساکنان اصلی و بومی منطقه
گروههایی از ساکنان اصلی بخشهای گوناگون کرانههای جنوبی خلیج فارس همچنان نشانههایی از اصل ایرانی خود را حفظ کردهاند. غیر از بینالنهرین که 2000 سال از 25 قرن گذشته -از میانه قرن ششم پیش از میلاد تا میانه قرن هجدهم میلادی، به جز دو قرن نخستین خلافت عباسیان- جزو ایران بوده و بیشتر مردمانش از اصل ایرانی هستند، دو منطقه دیگر که محل تمرکز مردم ایرانیالاصل است، در کرانههای عربی خلیج فارس وجود دارد. این دو، عبارت است از شبه جزیره مسندم، واقع در جنوب تنگه هرمز -عمان شمالی؛ و سرزمین بحرین با تعاریف جغرافیایی باستانیاش که علاوه بر مجمعالجزایر بحرین، بخش شمال باختری شبهجزیره قطر و استانهای حسار و قطیف عربستان سعودی را نیز در بر میگرفت. منطقه اخیر، از این پس، در این نوشته، «بحرین کرانهای و دریایی» خوانده میشود.
|
|
انسانهای نخستین در کرانههای جنوبی خلیجفارس برخی تئوریها اصل مردم خلیج فارس را به آمیختهای از سه شاخه نسل انسان باستانی در کرانههای این دریا در هزاره دهم پیش از میلاد میرساند. این سه شاخه عبارت بوده است از: دراویدیان کرانههای مکران که در میان بلوچان فاتح حل شدند؛ سامینژادان یا سیاهان بومیرا در درون خود حل کردند؛ و ایلامیان جنوب باختری ایران. برخی منابع سخن از اسکان گروههای سومری و فنیقی و بابلی در آن دیار دارد. نقشه سیاسی خلیج فارس در قرون نزدیکتر به تاریخ میلادی، نقشهای بود با طبیعتی ساده. سراسر منطقه کرانهای جنوب خلیج فارس جناح جنوبی امپراتوری هخامنشی (330-559 پیش از میلاد) را تشکیل میداد. نشانه چشمگیری از استقرار عربان در کرانههای خلیج فارس در دوران پیش از میلاد در دست نیست. امواج عربان مهاجر از داخل عربستان به کرانههای خلیج فارس از یک یا دو قرن پیش از پیدایش اسلام آغاز شد.سرزمینهای مسندم و عمان شمالی در عصر هخامنشی در مالکیت یک ایرانی به نام دارا پسر دارا پسر بهمن بود. قلمرو ایران در آن سوی خلیج فارس هخامنشیان از موقعیت استراتژیک تنگه هرمز بهره فراوان گرفتند و ناوگان دریایی خود را برای کشف راههای دریایی پیونددهنده هند و مصر به ایران و خلیج فارس، گسیل کردند. آنان سیستم کانالهای آبرسانی زیرزمینی «قنات» را به چهار گوشه گیتی (چهار کشوری که شاهنشاهی ایران را تشکیل میداد) معرفی کردند. سیستم قنات در دوران داریوش شاه هخامنشی (482-521 پیش از میلاد) به عمان و کرانههای جنوبی خلیج فارس معرفی شد و اکنون در آن دیار «فلج-افلاج» خوانده میشود. ... سیستم قنات در عمان، همانند دیگر نقاط جهان، از سوی ایرانیان عصر هخامنشی معرفی شده و مسلم است که ایرانیان در آن دوران ساکنان بومیعمان و دیگر کرانههای جنوبی خلیج فارس بودهاند. کتاب «عمان» منتشرشده توسط دولت عمان، آوردن سیستم قنات به آن سرزمین را به کورش هخامنشی نسبت میدهد و خاطرنشان میسازد که: «کورش کبیر، بنیانگذار امپراتوری پارس، در قرن چهارم پیش از میلاد بر این سرزمین چیره شد و در نتیجه آن، سیستم مشهور آبیاری زیرزمینی «فلج» معرفی گردید و دارایی منطقه بطینه فزونی گرفت.» ایرانیان در عصر پارتیان (اشکانیان) (270 پیش از میلاد تا 224 میلادی) پیشرفت چشمگیری در کار دریانوردی داشتند و بندرهای پررونقی در کرانههای شمال و جنوب خلیج فارس ساختند. آثاری که آنان در تاریخ دریانوردی انسان متمدن بر جای گذاردند فراوان و هنوز قابل تشخیص است. نه تنها آنان راههای دریانوردی را کشف کردند و روی نقشه آوردند و راهنامهها (راهنامج عربی) را درست کردند و ناوهای استواری برای دریانوردی به آبهای خاورزمین افکندند، بلکه برخی نامهای فارسی را در کار دریانوردی به کار گرفتند که همچنان در زبانهای خاور و باختر گیتی زنده است.سکونت ایرانیان در کرانههای جنوبی خلیج فارس در دوران پارتیان گسترش بیشتری یافت و حکومت ایران بر این کرانهها در دوران ساسانیان (651-224 میلادی) بسیار استوار شد. در دوران پادشاهی اردشیر پاپکان (241-224 میلادی) سردودمان ساسانیان بود که نخستین مهاجران عرب به کرانههای خلیج فارس روی آوردند. وی شاه آنان را که «سنترق» نام داشت شکست داد و کرانههای جنوبی خلیج فارس را پس گرفت. با این حال دست اندازی عربان به قلمرو ایران در جنوب خلیج فارس ادامه پیدا کرد. شاهپور دوم (325-309) آنان را شکست سختی داد و مهاجرتشان به کرانههای جنوبی خلیج فارس را متوقف ساخت، گرچه این توقف کوتاهمدت بود. بعد از آن تاریخ، مهمترین موج مهاجرت عربان هنگامیروی داد که گروه شنوعه از شبهجزیره عربستان در بخش کوهستانی شبه جزیره مسندم و عمان داخلی استقرار یافتند. این مهاجرت در دورانی پیش آمد که قبادیان از سوی ساسانیان بر سرزمین عمان و مسندم حکومت میکردند (اوایل قرن ششم میلادی). شاید در رابطه با این مهاجرت به داخل عمان بود که عناصری از کنده نیز به منطقه کوهستانی جبل کنده در نزدیکی واحه بوریمیوارد شدند. مهاجران دیگر عرب که در بخش بیابانی و سرحدی عمان فرود آمدند، فدراسیون عضد را به وجود آوردند. ایجاد این فدراسیون در واقع زمینه اولیه را برای تشکیل کشور عمان در دوران بعد از اسلام فراهم آورد. حکمرانان ایرانی منطقه، در برخورد با این اتخاذ بزرگ قبیلهای میان مهاجران عرب، راهی نیافتند جز آنکه به تازهواردان درجهای از خودمختاری -به رهبری ایلی خود آنان- بدهند. سرزمین عمان در آن دوران«مازون» خوانده میشد، در حالی که نام «عمان» به گونه «اومانا» وجود داشت و به بندر صُحار اطلاق میشد. دکتر ویلکینسن که از عمانشناسان بسیار معتبر است، با استفاده از اسناد کهن، از جمله تاریخ یعقوبی و تاریخ طبری و شماری از اسناد چاپنشده محلی، شرح گستردهای درباره چگونگی حکومت ایرانیان بر عمان و کرانههای مسندم در روزگار ساسانیان و در رابطه با مهاجرت عربان به آن سرزمینها دارد. ایرانیان حکومت مستقیم بر بخش داخلی مازون (عمان) و بخش کرانهای خلیج فارس را ادامه دادند و با عربانی که در آن دو بخش زندگی میکردند همانند دیگر ساکنان منطقه که «شهروندان» -به عربی «اهل البلاد»- خوانده میشدند، رفتار میکردند. برای استحکامبخشیدن به حاکمیت تاریخی ایرانیان در کرانههای جنوبی خلیج فارس، خسرو انوشیروان ساسانی سازمان حکومتی کهن را دگرگون ساخت و سازمان نوینی زیر نظر دو طبقه نظامیان و زمینداران به وجود آورد. این دو طبقه را آن هنگام «اسواران» و «مرزبانان» میخواندند. آنان مستقیما در برابر فرماندار مستقر در «رستاق» -واقع در بخش داخلی عمان- مسئول بودند. پیدایش دین اسلام به عربان مهاجر این امکان را داد که حکومت ایرانیان در آن سرزمین را برافکندند، ولی پیوندهای سیاسی میان سرزمین عمان و کرانههای جنوبی خلیج فارس با ایران به صورتهای گوناگون برای قرنها دوام یافت. جای یادآوری دارد که نخستین فتوحات عرب در خلیج فارس در زمان خلیفه دوم، عمر بن خطاب، صورت گرفت. وی «ابوحریره» از یاران پیامبر اسلام(ص)، را برای تصرف سراسر خلیج فارس روانه کرده بود. ابوحریره نخست بحرین را فتح کرد و از آنجا حکومت اسلام را به سراسر خلیج فارس گستراند. علی بن ابی طالب(ع)، خلیفه چهارم و امام نخستین شیعیان، نخستین رهبر اسلامیبود که به جغرافیای سیاسی عمان توجه کرد. وی یکی از سران فدراسیون عربان عضد را به عنوان حاکم عمان تعیین فرمود. گرچه این حکومت دوام چندانی نداشت، ولی ریشه اصلی تشکیل کشور عمان را پروراند. حکومت عضدی عمان اندکی پس از آن تاریخ از سوی خوارج سرنگون شد. این گروه، سراسر خلیج فارس ار به شورش افکندند. جنبش خوارج از سوی خازم بن خزیمه مرورودی، چهارمین امیر دودمان خزیمه در خراسان سرکوب شد. وی نخستین ایرانی بود که پس از چیرگی اسلام بر منطقه خلیجفارس به آن دیار بازگشت. خازم از سوی خلیفه منصور عباسی به خلیجفارس گسیل شد تا قیام خوارج را در آن دیار فرونشاند. وی توانست سراسر خلیج فارس و عمان را از چنگ خوارج درآورده و قیام آنان را نابود سازد. پس از این پیروزی بود که خازم دوباره به حکومت در خراسان و قاینات بازگشت (749 میلادی). اندکی پس از فرونشاندن شورش خوارج، قیام دیگری از سوی زنگیان منطقه به رهبری یک ایرانی دیگر، معروف به «صاحبالزنگ» سراسر خلیجفارس را فراگرفت. قیام زنگیان پس از اندکی جای خود را به قیام بزرگتری از سوی قرمطیان، به رهبری یک ایرانی دیگر داد. این گروه سراسر خلیجفارس را زیر کنترل درآوردند و اقتدار خود را تا حجاز و مکه گستراندند. آنان سنگ سیاه کعبه «حجرالاسود» را به بحرین بردند و تا 20 سال در آن سرزمین نگهداشتند. قیام قرمطیان از سوی ایرانی دیگری، یعنی امیر معزالدوله دیلمی، فرو نشانده شد. برادرزاده وی عضدالدوله دیلمیسراسر خلیجفارس را، برای نخستینبار در تاریخ اسلامی، ضمیمیه قلمرو دیلمیان ایران (آل بویه) ساخت (667 هجری- برابر با 977 میلادی). در سال 456 هجری (1063 میلادی) عمادالدوله از سوی سلجوقیان کرمان، سرزمین عمان را فتح کرد. در اواخر قرن دوازدهم (میلادی) ابوبکر سعد زنگی (ممدوح شیخ سعدی)، از اتابکان فارس، عمان و بخشهای دیگری از کرانههای جنوبی خلیج فارس را زیر فرمان خود درآورد. این دوره از حاکمیت ایران بر کرانههای جنوبی خلیج فارس تا آمدن پرتگالیان به منطقه، ادامه یافت. پرتگالیان عمان و بحرین و جزایر ایرانی تنگههرمز را در اوایل قرن شانزدهم فتح کردند، ولی کنترل آنان بر این مناطق اندکی فراتر از یک قرن نبود. امپراتوری صفوی در اوج اقتدار خود عمان و دیگر سرزمینهای کرانهای جنوب خلیج فارس را در سال 1620 از چنگ پرتگالیان درآورد. حاکمیت ایران بر این مناطق، یک بار دیگر، از سوی نادرشاه افشار، در نیمه نخستین قرن هیجدهم، تحکیم شد. قتل نادر شاه در سال 1747، سرآغاز زلزله سیاسی سهمگینی محسوب میشود که جغرافیای سیاسی ایران را به شدت دگرگون ساخت و در مدت کمیبیشتر از یک قرن، جدایی سرزمینهای پهناوری از چهار سوی ایران را سبب گردید. عمان و بحرین و دیگر سرزمینهای کرانهای جنوب خلیج فارس به دنبال قتل نادر شاه، رفتهرفته راه زندگی سیاسی جداگانهای پیش گرفتند، در حالی که حکمرانان عمان و بحرین، برای مدتی، گونه مبهمیاز وابستگی سیاسی به ایران را ادامه دادند. در اوایل قرن نوزدهم، هنگامیکه امواج نظامیوهابیگری عربستان متوجه عمان شد، اما آن سرزمین از فتحعلیشاه قاجار درخواست یاری کرد. شاهزاده حسین میرزای قاجار، حاکم فارس، نیرویی را به فرماندهی صادقخان دولو روانه آن دیار کرد. این نیرو توانست وهابیان مهاجم را در سال 1811 شکست دهد و تمامیت و استقلال عمان را در برابر امواج وهابیگری تضمین کند. سیدان آل سعید که از سال 1650 حکومتی را در عمان و مسقط به وجود آوردند، در دهه 1820 قرارهایی با دربار فتحعلیشاه قاجار گذاشتند و بر اساس آن بر بخشهایی از مایملک ایران در کرانههای شمال و جنوب خلیج فارس حکومت یافتند و چند بار به نمایندگی از سوی دولت ایران، به بحرین لشکر کشیدند. اجاره بندر عباس و میناب و جزایر قشم و هرمز از سوی سلطان مسقط در سال 1272 به گونه یک قرارداد 16 مادهای رسمیت یافت. این قرارداد در بیستم شعبان آن سال به صورت فرمانی از سوی ناصرالدین شاه قاجار، خطاب به سید سعید بن احمد سلطان عمان، صادر شد. بر اساس این قرارداد لقب «خان» به اسم سلطان افزوده شد و او، به موجب ماده نخستین قرارداد، به عنوان حاکم اجارهدار ولایت بندر عباس، به تبعیت دولت ایران درآمد. سلطان مسقط نیز، به دنبال این فرمان، با نگارش نامهای رسمیبه دربار قاجار، خود را تابع دولت ایران معرفی کرد. هشت سال پس از آن (1854)، میرزا آقاخان اعتمادالدوله نوری، صدراعظم، به جنگ سلطان مسقط و حامیان انگلیسی وی شتافت و حکومت اجارهداری مسقطیان (عمانیان) را در بندر عباس و میناب و توابع سرنگون ساخت و آن مناطق را به حاکمیت مستقیم دولت ایران بازگرداند. آخرین رویدادی که بستگی سیاسی نزدیک عمان و ایران را یک بار دیگر به نمایش درآورد، عملیات نظامیارتش ایران در اوایل دهه 1970 در عمان بود که به شکست کمونیستهای جداییخواه ظفار در سال 1975 انجامید. ایرانیان ساکن بخش جنوبی خلیجفارس از میان ایرانیان بومیکرانههای جنوبی خلیج فارس، دست کم، دو گروه همچنان قابل تشخیص هستند؛ «بهارینه»های بحرین (دریایی و کرانهای) و «کمازره» از کنفدراسیون شیوخ در شبه جزیره مسندم (عمان شمالی). مهاجران قرون میانه (میلادی) عوامل اصلی حرکت گروهی مردم از داخل ایران به خلیج فارس در قرون میانه میلادی، مربوط به قوامگرفتن جامعه ویژه خلیجفارس میشود. با پیدایش دین اسلام جریان شکلگیری جامعه ویژه خلیج فارس آغاز شد و مهاجرت از ایران و فلات داخلی عربستان به کرانههای خلیج فارس ادامه یافت. فراتر این که خلیج فارس به زودی تبدیل به مرکزی برای جنبشهای سیاسی بر ضد خلافت عربی دمشق و بغداد شد. جنبشهای خوارج، زنگیان و قرمطیان از جنبشهای شناختهشدهتر این دوران است. از سوی دیگر، گسترش بازرگانی میان دو کرانه شمالی و جنوبی، بر عوامل تشویقکننده آمیزش فرهنگی افزوده شد. مهاجران جدید، رفتهرفته میان ساکنان بومیو مهاجران دوران کهن جذب و حل شدند. موقعیت جغرافیایی نیز خلیج فارس را به قلب دنیای کهن کشاند. این عوامل توام با تلاشهای اقتصادی پرسود، مانند صید مروارید، گسترش مفهوم «جامعه خلیج فارس» را نیرومندتر میساخت. چشمگیرترین جنبههای این جامعه ویژه، تحمل و آمیختگی ویژگیهای نژادی و مذهبی؛ زبان ویژه که با آمیزش فارسی و عربی شکل گرفت (آمیختهای از این دو زبان، همراه با واژههایی از زبان هندی، زبان سواحلی را به وجود آورد که هم اکنون در خاور آفریقا زنده است)؛ آیین و هنرهای ویژه که رفته رفته تفاوتهای آشکاری با هر دو فرهنگ فارسی و عربی منطقه پیدا کرد. از سوی دیگر، آخرین دوره حاکمیت ایران بر کرانههای جنوبی خلیج فارس، میان قرنهای شانزدهم و هیجدهم میلادی و کنترل سرزمینهای ایرانی کرانههای شمالی خلیج فارس از سوی حکومت مسقط، همراه با نفوذ رو به گسترش قاسمیان مسندم در کرانههای جنوبی ایران در قرن نوزدهم انگیزههای نوینی برای حرکت امواج انسانی از شمال و جنوب به سوی خلیج فارس بود. ایرانیانی که در این دوران به آن سوی خلیج فارس رفتند و در آن دیار ساکن شدند، بیشتر به صورت قبیله درآمدند. از میان این گروه مهاجران ایرانی، میتوان از قبیلههای خماره، آل بوماهر، محره، آلعلی، بنیحواله، برخی تیرههای عجمان و سرانجام تیره قاسمی(قواسم - جواسم- قاسمیان) که از کرانههای جنوبی ایران به مسندم رفته و نزدیک سه قرن اخیر را بر بخش بزرگی از شبه جزیره مسندم (شارجه قدیم) حکومت کردهاند، نام برد. حکومت خانوادههای قاسمیهمچنان در شیخنشینهای شارجه و رأسالخیمه ادامه دارد. مهاجران در قرون اخیر مهاجرت ایرانیان به کرانههای عربی خلیج فارس در قرون اخیر از هنگامیآغاز شد که حکومت خانواده قاسمیدر شارجه کهن، در میانه قرن نوزدهم، استحکام یافت و نفوذ آنان در شبه جزیره مسندم گسترش پیدا کرد. روابط ایلی آنان با قاسمیان بندر لنگه سبب تشویق گروهی از خانوادههای ایرانی بخشهای کرانهای خلیجفارس، تنگههرمز و دریای عمان به مهاجرت به کرانههای آن سوی آبهای خلیجفارس شد. نخستین مهاجران این دوره از گروه بازرگانان بودند که ابتدا در شارجه اقامت گزیدند. خشکشدن تدریجی خور شارجه در آغاز قرن بیستم اهمیت بازرگانی آن سرزمین را کاهش داد و بازرگانان ایرانی هم شارجه را ترک گفتند و به بندر گسترشیابنده دوبی رفتند. مهاجرت ایرانیان به کویت و بحرین نیز در سالهای واپسین قرن نوزدهم و سالهای نخستین قرن بیستم، افزایش پیدا کرد. درخور توجه است که هنگام زمامداری کریمخان زند در فارس (1779-1750) ایران توانست بندر بصره را از چنگ عثمانیان درآورد (1776). این رویداد سبب انتقال تلاشهای بازرگانی بندر بصره به کویت شد. هنگامیکه بصره، برای آخرین بار، در سال 1779 از تصرف ایران خارج شد، بندر کویت اهمیت تازه خود را به عنوان مرکز بازرگانی جدیدی در خلیج فارس حفظ کرد. این اهمیت بازرگانی، همراه با ارتباط رو به گسترش میان کویت و استانهای ایرانی خوزستان و فارس، سبب تشویق شماری از بازرگانان ایرانی به مهاجرت به کویت شد. وضع سیاسی بحرین، در قبال حملات عمانیان، وهابیان، ترکان عثمانی و انگلیسیان در قرن نوزدهم، حکومت بحرین را به ایران و به ویژه به حکومتهای بوشهر و لنگه در ایران، نزدیک ساخت. این دگرگونی سیاسی مهاجرت گروهی از ایرانیان و اقامت آنان در مجمعالجزایر بحرین را تشویق کرد. هنگامیکه حکمرانان بحرین در دهه 1840 به عنوان حکومتی وابسته، روابط نزدیکی با ایران برقرار ساختند، نخستین مهاجران ایرانی دوران اخیر در آن دیار سکونت کردند. دومین موج مهاجران ایرانی به بحرین در دهه 1920 روانه آن سرزمین شد. دگرگونیهای سیاسی- اجتماعی ایران در دو دهه 1920 و 1930، برخی خانوادههای سنتی بخشهای جنوبی ایران را به گذشتن از دریا و مهاجرت به کویت، بحرین، قطر و امارات متصالحه (امارات متحده عربی کنونی) تشویق کرد. تا سال 1945 سفر میان بندرهای ایرانی و بنادر کرانههای جنوبی خلیج فارس محدودیتی نداشت. در حقیقت پیوندهای اقتصادی و اجتماعی میان دو کرانه چنان نزدیک بود که اجرای هرگونه محدودیتی را غیرممکن میساخت. هر کسی از ساکنان کرانههای جنوبی خلیج فارس حق دریافت شناسنامهای ایرانی (یا اجازه عبور از مرز) را داشت و میتوانست به مدت نامحدود در ایران اقامت کند. در سال یاد شده، ایران مقرراتی در زمینه عبور و مرور از مرزهای جنوبی وضع کرد و در سال 1959 محدودیتهای ورود و خروج به اجرا گذارده شد. موفقیتی که نخستین گروههای مهاجران ایرانی در دوران اخیر در کرانههای جنوبی خلیج فارس به دست آوردند، به چیرگی آنان بر اقتصاد آن سرزمینها، به ویژه در دوبی، انجامید. حکومت دوبی، در عمل، به مبادلات بازرگانی با کرانههای ایرانی وابسته شد و این دگرگونی، از سوی دیگر، سبب جوشش سیاست دوستانه ویژهای نسبت به ایران و روابط نزدیک میان ایران و دوبی شد. پیروزی اقتصادی-اجتماعی مهاجران ایرانی در دوران اخیر حرکت موجهای تازهای از مهاجرت ایرانیان به کرانههای جنوبی خلیج فارس را تشویق کرد. این امواج تازه مهاجرتی از دهه 1950، یعنی هنگامیکه ایران دوران سیاسی-اقتصادی آشفتهای را طی میکرد، آغاز شد. رونق اقتصادی کرانههای جنوبی خلیج فارس در دهههای 1950 و 1960 جاذبه نوینی برای مهاجرت گروههای بیشتری از ایرانیان به آن دیار شد. این موج مهاجرت ایرانیان به کرانههای جنوبی خلیج فارس تا سالهای نخستین دهه 1970 ادامه پیدا کرد ولی رونق اقتصادی ایران در آن دهه میزان مهاجرت ایرانیان به کرانههای جنوبی خلیج فارس را کاهش داد. از میان خانوادههای بهبهانی و معاریف در کویت، جواهری و خنجی در بحرین، درویش در قطر و گلهداری در دوبی، به علت پیروزیهای اقتصادی و اجتماعی چشمگیر شهرت بیشتری به دست آوردهاند. یادداشتهای ضمیمه و منابع و مأخذ در دفتر روزنامه موجود است. لینک دسترسی به این موضوع: http://www.mardomsalari.com/template1/News.aspx?NID=132079 این مطلب ازسایتmardomsalari.comدرآبان ماه 91دریافت شده است.
این مطلب ازسایت arthormozgan.ir درآذرماه 1391دریافت شده است.
آیین "گِرگِشو" سنت قدیمی ساحل نشینان خلیج فارس در رمضان
این مطلب ازسایت mehrnews.com درآذرماه 91گرفته شده است. آیینهای سوگواری محرم در بوشهر سرویس خبری مهاویرا در استان بوشهر مراسمـ ماه محرمـ همانند سایر شهرهای کشورمان با شکوه تمامـ برگزار میشود. علـاوه بر مراسمـهای زنجیرزنی و سینهزنی و روضهخوانی مراسم ـهای خاص منطقه برگزار میشود. مکانهای عزاداری از مسجدها، حسینهها، میدانها، خیابانها، کوچهها و منازل شخصی آغاز میشود. با فرا رسیدن ماه محرمـ سردرخانهها و تکایا و امامزادهها را علمـ سیاه زرد میزنند و مردمـ لباس سیاه پوشیده آنهایی که نذر دارند خود را برای پخت و پز آماده میکنند. روضه و نوحهخوانی در هر شب به یک موضوع حادثه غمـ انگیز کربلـا به شرح زیر اختصاص دارد: شب اول، درباره فرا رسیدن ماه محرمـ، شب دومـ درباره حضرت مسلمـ، شب سومـ در باره طفلـان مسلمـ، شب چهارمـ در مورد حجالوداع، شب پنجمـ در باره حر، شب ششمـ درباره علی اصغر، شب هفتمـ درباره حضرت علی اکبر(ع)، شب هشتمـ در باره قاسمـ داماد، شب نهمـ درباره حضرت عباس (ع) و شب دهمـ درباره امامـ حسین(ع). گهواره علیاصغر: تقریباً در تمامـ شهرها و روستاهای استان برای گهواره خدمت علیاصغر مراسمی بر پا میشود. در این گهواره چوبی که مختک نامـ دارد و با توری سبز آن را میپوشانند، شبیه علیاصغر را میخوابانند و آن را تکان میدهند و به نوحهخوانی و لـالـایی خوانی میپردازند. زنان نازا گهواره را تکان میهند و لـالـایی میخوانند. وسایلی که همراه گروه عزاداران روزهای نهمـ و دهمـ حمل میشود عبارتند از: سژه: در جلو هیأت عزاداری یک نفر سژه را روی کمربند چرمی پهن بسته و جلو عزاداران میگرداند. هنگامـ حرکت سژهها را تکان داده و به نشانه تعظیمـ و سلـامـ امامـ حسین تیغه وسط سژه را که نوک بلندی دارد خمـ کرده و تا زمین میآورند. علم: گروهی از عزاداران انواع مختلف علمـ را به ترتیب پشت سر همـ حمل کرده و حرکت میدهند. کتیبه: دو نفر پارچهای را که مشخصات هیأت عزاداران روی آن نوشته شده جلو دستهحرکت میدهند. ذوالجناح: ذوالجناح اسب سفیدی است که روی آن لکههایی میمالند و شالهای رنگی را دور گردن آن میآویزند. پیرمردانی که توانایی سینهزنی محکمـ را ندارند، اطراف ذوالجناح سینه میزنند. حجله قاسم: حجله نمادین حضرت قاسمـ را با پارچهها و نوارهای رنگی تزیین و چراغانی میکنند. این حجله روی دست توسط چهار نفر حمل میشود. زنان با دیدن آن کل میکشند و بر سر و صورت خود میکوبند و برای داماد ناشاد امامـ حسین گریه و زاری سر میدهند. همراهان حجله نوحه قاسمـ میخوانند. در عقب حجله قاسمـ خونچههایی حاوی شمع، شیرینی و حنا حمل میشود. نعش شهدای کربلـا: نعش نمادین شهیدان کربلـا را در تابوتهایی قرار میدهند و روی جنازهها کبوترهای خونین را میگذارند و روی سر مردمـ حمل میکنند. در روز عاشورا نعشها را وسط میدان گذاشته و شیری که به منزله پاسبان شهداست در کنار اجساد کاه و خاک روی سر خود میریزد. سنج و دمامـزنی: در مراسمـ عزاداری و همراه با دستههای سینهزنی و هنگامـ تعزیهگردانی، سنج و دمامـ زده میشود. دمامـها معمولـاً هفت عدد است. یکی از دمامـها برخلـاف دیگر دمامـها نواخته میشود، به این ریتمـ بشکون گفته میشود. هنگامـ ضربزدن طرف راست را با ضرب کوچک و طرف چپ دمامـ را با دست ضربه میزنند. همراه دمامـسنج زده میشود که با حرکت ضرب بر همـ کوبیده میشود. در میدانی که مراسمـ روز عاشورا و یا تعزیه برگزار میشود، خیمههایی که متعلق به امامـ حسین (ع) و حضرت عباس(ع) و حضرت زینب(س)، علی اکبر(ع) و قاسمـ(ع)است، برپا میشود. مردمـ در خیمهها به عزاداری پرداخته و مراسمـ نذری و نون پوشان ( یک نوع نذری است که فرد نذر شده را بر خیمه امامـ حسین و یا در مساجد روی منبر خوابانده و تمامـ بدنش را با نان میپوشانند سپس نان را با حلوا به صورت لقمههای بزرگ درآورده و بین مردمـ تقسیمـ میکنند) را انجامـ داده و مشکل گشا تقسیمـ میکنند. هنگامـ آتش زدن خیمه امامـ حسین ( ع) در ظهر عاشورا عزاداران در گرمای طاقت فرسا با شور و هیجان فراوان به گرد خیمه برسر و سینه خود میزنند و به عزاداری میپردازند، خاکستری را که حاصل از سوختن خیمه است به عنوان تبرک برای شفا بر پیشانی خود میمالند. سینهزنی: پس از پایان مراسمـ روضهخوانی مردمـ خود را برای مراسمـ سینهزنی آماده میکنند. ابتدا گروه دمامـ زنان با نواختن دمامـ مردمـ را خبر کرده و آنها را جمع میکنند. سینه زنان به صورت حلقههای دایرهوار به گرد نوحه خوان میچرخند. نوحه خوان در وسط کنار سکویی نوحه میخواند و عزاداران در حالیکه با دست چپ کمر همدیگر را میگیرند، با دست راست به سینه میزنند. نوحه خوان شروع به خواندن نوحه پیشخوان میکند و سینه زنان به بیت تکراری نوحه که بعد از چند بیت میآید، جواب میگویند. هنگامـ چرخیدن، عزاداران دست راست را بالـا برده و پای راست را به زمین کوبیده محکمـ دست را به سینه میزنند. سینه خوب که گرمـ شد یعنی به اوج رسید نوحه خوان اعلـامـ (واحد) میکند، بعد از گفتن واحد ریتمـ نوحهها عوض شده و بیت تکراری وجود ندارد. سینه زنان با حرکات موزون پا - پای راست را عقب میاندازند - در حالی که خمـ شدهاند، دست راست را تا نزدیک زمین میبرند، بعد با چرخش دست بلند میشوند و به صورت هماهنگ و یک صدا سینه میزنند. سینه با دعا برای عزاداران و دعا برای رهبر کشور ختمـ میشود. مراسمـ دمامـزنی و سینه زنی علـاوه بر ایامـ عاشورا در ماه صفر و ماه مبارک رمضان در عزای حضرت علی (ع) نیز انجامـ میشود. شامـ غریبان: شب یازدهمـ محرمـ در مساجد و تکایا و حسینیهها شامـ غریبان برگزار میشود. تمامـ چراغهای کوچهها و معابر اطراف را خاموش میکنند و عزاداران به صورت دستههای چند نفری به راه میافتند. چند قدمـ که راه افتادند به صورت حلقهوار دور یکدیگر نشسته و شمع روشن میکنند و نوحه شب شامـ غریبان را میخوانند. گروه اول پس از خواندن نوحه شمعها را خاموش کرده، بلند میشوند و به راه میافتند. سپس گروه بعدی نشسته و نوحه شامـ غریبان را میخوانند. در میان راه همه ساکت شده یک نفر مصیبت میخواند و بقیه بر سر و صورت خود زده و گریه و زاری سر میدهند. در بعضی جاها در این شب گروه موزیک نیز که شامل یک طبلزن و یک سنجزن به راه افتاده و دیگران پشت سر وی ملـایمـ زنجیر میزندد و نیز طفل صغیری _ شبیه حضرت رقیه دختر سه ساله امامـ حسین ( ع) که در این شب گمـ شدهاند _ را که رویش را پوشاندهاند در تختهای که پر از خار است (خار نشانه بیابان کربلـاست) نشانده و روی سر حمل میکنند. چهارشنبهسوری (چهارشنبه آخر ماه صفر): چهارشنبه آخر ماه صفر که به آن چهارشنبهسوری نیز میگویند روزی نحسن و بدیمن شمرده میشود. در شهرها و روستاها مراسمـ و اعتقاداتی جالب راجع به این روز دارند. در آبادیهایی ساحلی کنار دریا دختران چند عدد سنگ یا مهر را در دریا پرتاب کرده سپس پای خود را در آب دریا فرو میبرند و حاجات خود را برای دریا باز میگویند که دریا حاجت آنها را بدهد. مردمـ مقداری از آب دریا را برداشته به خانه برای تبرک میبرند. در این روز مرغی را سر برده که خودریزی شور و دفع بلـایا کند. صفرکت: در بعضی مناطق مثل شبانکاره چوب و یا برگ درخت نخل را آتش زده و در اتاقها میگردانند سپس آن را از در حیاط بیرون میبرند. در روستاهایی که در جلگه قرار گرفتهاند، در این روز مردمـ به زیارت امامزاده یا قدمگاه محل میروند و زنانی که بچهدار نمیشوند، نذر میکنند تا بچهدار شوند. مراسمـ روشنکردن آتش و پریدن از روی آن که در چهارشنبه سوری آخر سال خورشیدی برپا میشود، در این روز نیز اجرا میشود. لینک دسترسی به این مطلب: http://www.mehavira.ir/view.php?kindex=1252 این مطلب ازسایت mehavira.irدرآذرماه 1391 دریافت شده است.
لباس محلیفرهنگ و اداب رسوم و مراسمات و لباسهای خاص یک شهریایک قوم به آن قوم یاقبیله شکل واعتمادبنفس می دهدوانهارادرسنتهای اصیل خودحفظ میکندتاازبراشفتگی ودوگانگی فکری وهمینطورسرخوردگی وبی اعتمادی حفظ کندولی افسوس که ماهمه چیزخودرافراموش کرده ایم ودچارهمه این مواردشده ایم . در اینجا بحث من سنت پرستی نیست که این خود محکوم به فنا بودن است منظور حفظ اداب رسوم و لباسهای محلی و طرحی جدید به انها دادن است چیزی که اعراب در ان خیلی خوب کار کرده اند و می بینید که حفظ لباسهایشان با طرحی جدید چقدر زیبا و پسندیده شده است و همینطور هندی ها و پاکستانیها و افغانیها که چگونه با حفظ لباسهایشان هماهنگ و رو به جلو با تکنولوزی جلو می روند، اروپاییها برای غلبه بر جوامع مسلمان و افریقایی دو چیز را مد نظر قرار دادند که یکیش طرز پوشش بود در جوامع مسلمان بزرگان انها را به اروپا دعوت کردند و در امستردام و شهرهای زیبای اروپایی تا یک سالی زندگی می کردند و انها را به کشورهای خودشان باز می گرداندند لباسهای انها دیگر شده بود لباسهای غربیها و به جوامع خود اینگونه القا می کردند که پیشرفت را با همین لباسها ست که میشود به دست اورد اما غافل از این که.... و بعد با این سبک تفکری که در مسامانان ایجاد کردند مسلمانان بازار کار مصرفی خوبی برای مدهای غربی شد. ابن خلدون می گوید که :همیشه فرهنگ مغلوب از غالب پیروی می کند . پس حفظ پوشش و لباس خیلی چیزها را به دنبال دارد و همانطور که از بین رفتنش، چون که هیچ کس نمی تواند منکر این قضیه باشد کهلباسباخودشفرهنگوفکروحتیایدولوزی به ارمغانمی اورد و مسله بزرگی است. برای همین سیری داشتم در لباسهای قدیم شهرمان ابوشهر که چه شد که الان به اینجا رسیدیم که لباسهای غربی باعث فخرمان است لباسهای خودمان بی ارزش و حتی مورد تمسخر قرار می گیرد توسط خود همشهریانی که از پیشینه و تاریخ خود بی خبرند.به خاطر همین نگاهی داشتم به لباسهایی که در مراسمات نی انبان زنی و دمام زنی توسط استادانی چون گروه شنبه زاده و لیمر انجام می گرفتند. اقای شنبه زاده با نی انبانی در دست این نوع طرز پوشش که در میان اعراب و جنوب ایران و هندی ها مشترک است تقریبا همه این مردمان وقتی که می خواستند با لنج مسافرت کنند از این نوع پوشش استفاده می کردند که هنوز این نوع پوشش بین اعراب و هندی ها مرسوم است ولی در استان بوشهر دیگر کمتر می بینیم.
این هم از گروه معروف لیمر هست لباس عربی یا دشداشه که از لباسهای قدیمی استان بوشهر بوده و هست خوشبختانه هنوز کسانی هستند در استان بوشهر که از این پوشش استفاده کنند ولی هرچند که این هم رو به فراموشیست. و اما عبای بوشهر که یکی از بهترین عباهای منطقه است در کردوان دشتی قیمتهای این عبا های ناب بسیارگران است و به کشورهای حاشیه خلیج فارس هم فرستاده می شود و بسیاری از شیوخ عرب خاستار این عباهای ناب بوشهری و بالخص دشتیهستندعباقدمتزیادیدردشتیواستانبوشهرداردونشاندهندهبزرگیوعالمبودنشخصراداشتهاستبهنمونههاییاز انها نگاهی می اندازیم.
واما بوشهریها دارای یک نوع لباس خاص دیگری هم بوده اند که در زمان رضا خان در بوشهر باب شد و جلوه رسمی پیدا کرد بسیار زیبا بوده است و تقریبا در تمام جاهای ایران استفاده می شده است این نوع لباس از لباسهایمرسوم ایران قدیم بوده است.
پوشاک مردم هرمزگانپوشاک مردم هرمزگان سهراب سعیدی* چکیده: صنایع دستی یکی از کهنترین فعالیتهای بشری است که بازتاب ذوق و سلیقه و سنن، آداب و رسوم و اعتقادات هر منطقه بوده و از پیشینیان به ما رسیده است. یکی از ویژگیهای شاخص استان هرمزگان وجود انواع صنایع دستی است که قدمتی چند هزار ساله دارند و قبل از عصر فلز و ماشین در شهر میناب و بعضی از شهرهای آن رواج داشته است. بهطور کلی صنایع دستی مردم هرمزگان را به سه گروه میتوان تقسیم نمود: 1ـ صنایع دستی سفالی، 2ـ صنایع نخیلاتی، و 3ـ پوشاک سنتی. در این مقاله تلاش شده پوشاک سنتی مردم هرمزگان به عنوان یکی از گونههای صنایع دستی این سامان معرفی شود. جمعآوری و تهیهی مطالب این مقاله از طریق مراجعه به کتابخانه و مطالعهی آنها همچنین ملاقات و مصاحبه با خیاطها و پارچهفروشان و لباس فروشان و بهرهگیری از اطلاعات زنان و مردان با ذوق و صاحب تجربه و اهل فن و فرهنگ حاصل گریده است. واژگان کلیدی: هرمزگان، فرهنگ، صنایع دستی، پوشاک سنتی، میراث فرهنگی.
درآمد: هرمزگان از جمله استانهایی است که از نظر صنایع دستی امکانات بالقوهی فراوانی دارد. صنایع دستی یکی از نشانههای دیرینگی تمدن در میان مردمان آن سرزمین است. صنایع دستی در هر منطقهای نشان میدهد که حتی قبل از عصر فلز در آنجا حیات و جنب و جوش وجود داشته است. کهنترین شهر استان هرمزگان، «میناب» نیز از این قاعده مجزا نیست. این شهر از کانونهای صنایع دستی منطقه به شمار میرود. حصیربافی از رایجترین و معمولترین صنایع دستی و تولیدات سنتی شهرستان میناب است. علاوه بر این، روستاییان میناب در زمینهی صنایع دستی از نوع البسه و پوشاک نیز فعال بودهاند. در این راستا میتوان به روستای «کلیبی» میناب اشاره نمود که یکی از مراکز مهم پارچهبافی منطقه در دوران گذشته بوده و اکنون مرکز ساخت چادر شب (کیس) است. روستاهای «جوزان» و «سرریگان» آن نیز، محل تولید «لنگ» و «گروگ» است. تولیدات این مناطق علاوه بر رفع نیازهای، به کشورهای حوزهی خلیج فارس و حتی هندوستان نیز صادر میشده است. روستای «سیکوئی» (از بخش بیابان) نیز مرکز ساخت روبند (برقع) است. از آنجا که پوشاک علاوه بر کاربرد اصلی آن یعنی پوشش بدن، به ویژه پوشاک سنتی از نظر شکل، رنگ، دوخت، جنس پارچه و جنبههای دیگر، جلوهای از فرهنگ مردم هر منطقه به شمار میرود، این مقاله به معرفی پوشاک مردم هرمزگان میپردازد. در گذشته که بشر زندگی بادیهنشینی داشت، شهرها کوچک و کماهمیت و هنر خیاطی نسبتاً ناشناخته بود، لباسهای سادهی سرتاسری که از یک پارچه بافته میشد، برای حفظ بدن از سرما و گرما کفایت میکرد و هیچگاه تصور اینکه میتوان با هنر خیاطی لباسها را بهصورتی برازنده درآورد، به اندیشهی نیاکان ما خطور نمیکرد و فقط بافنده بود که در شکلدادن به لباس دخالت داشت[1]. اما کمکم بشر به این فکر افتاد که با استفاده از مظاهر طبیعت، لباسهایی در خور برای خود تهیه کند. از اینرو لباسهای رایج در هرمزگان نیز تنیده، بافته و ساخته شده است. پوشاک مردم هرمزگان پوشاک پوشاک نیز مثل خوراک، امنیت و مسکن یکی از نیازهای اساسی و اولیهی انسان محسوب میشود. انسان از همان ابتدا برای گریز از باد و بوران، سرما و گرما به تکاپو افتاد تا پوشاک مناسبی برای خود فراهم ساز. بدین منظور بشر در ابتدا منابع اولیه برای تولید پوشاک را مستقیماً از طبیعت بهدست میآورد؛ یعنی علاوهبر استفاده از پشم گوسفندان و پوست و چرم حیوانات، از برگهای درختان و الیاف گیاهی نیز بهعنوان پوشش استفاده میکرد. محیط جغرافیایی نیز در شکلدادن به ظاهر و جنس لباسها تأثیری مستقیم داشت. همچنین نقش طبقات اجتماعی و مشاغل و وظایف مربوط به آنها نیز در شکلدهی پوشاک مؤثر بوده است. همینطور نقش مراسم سنتی و فرهنگی نظیر مناسک مذهبی، جشنها و سوگواریها در انتخاب نوع و شکل و حتی رنگ پوشاک را نباید نادیده گرفت[2]. آنچه امروزه در بین اندیشمندان مردمشناس و جامعهشناس از اهمیت برخوردار است، توجه به پیامها و راز و رمزهای موجود در ا نواع پوشاک در ادوار مختلف و در میان ملل گوناگون میباشد. این پیام از باورها، آداب، سنن و خاستگاه قومی این ملتها برخاسته است[3] که تداخل وابستگیهای ذهنی و پندارها و اعتقادات ملتها در چگونگی شکلگیری لباس و پوشاک و همچنین زیورآلات و وسایل آرایشی آنان را بهخوبی میتوان مشاهده کرد. برخی از دانشمندان، چنان نقش مهمی برای پوشاک و زیورآلات قایلند که حتی تعریف مجرد از انسان را بدون در نظر گرفتن لباس او تعریفی صرفاً ذهنی میدانند[4]. این دانشمندان نقش لباس را وسیلهای برای فهم عمیقتر منظور و خواست پوشندهی آنها قلمداد میکنند[5]. به همین دلیل است که ارتباط میان پوشاک را با هنر، ادبیات، مذهب و نیز اقتصاد، طبقه و حتی هویت اجتماعی، نمیتوان نادیده گرفت. مواد پوشاک در هرمزگان مواد اولیهی کارگاههای تولید پوشاک در هرمزگان را، زنان روستایی از پنبه میریسیدند و با پوست درختان محلی آنها را رنگرزی میکردند. به عنوان مثال از پوست درخت «کهور» و «کرت» برای تهیهی رنگ قهوهای، از ریشهی درخت زیتون برای رنگ زرد و از پوست درخت «کنار» نیز برای بعضی از رنگها استفاده مینمودند[6]. البته این صنعت از حدود پنجاه سال است قبل به فراموشی سپرده شده و نسل امروز هیچ آشنایی با این صنعت ندارد. کارگاههای سنتی تولید پوشاک: دستگاهها و اجزای تشکیلدهندهی کارگاههای سنتی تولید پوشاک قدیمی از این قرار بودند: 1ـ تونی: چوبی است که در جلوی بافنده قرار میگیرد و قسمت بافته شده را به دور آن میپیچند. 2ـ گردونک تونی: چوبی است که تونی را نگه میدارد یا مهار میکند تا مانع شل شدن چله شود. 3ـ گرتونی: دو قطعهی چوب در طرفین تونی است تا تونی روی آن قرار گیرد و جابجا نشود. 4ـ نایزخ یا ماکو : دستگاهی است که «ماسوله» یا «نخ» درون آن قرار میگیرد و در عرض پارچه حرکت میکند. 5ـ دسته: که از سه قسمت تشکیل شده است: 1) دسته که برای کوبیدن نخهای بافته شده بهکار میرود؛ 2) اوزار که چوبی است از جنس نی و بهصورت عمودی و با فاصلههای میلیمتری در کنار هم قرار گرفته و نخ تار از لابهلای آن عبور میکند؛ 3) زیر نال که چوبی است در قسمت پایین دسته و دسته و اوزار را نگه میدارد. 6ـ پشتکار: چوبی است که دو طرف پارچهی بافته شده را از کنارهها نگه میدارد تا پارچه جمع نشود. 7ـ مَهر: چوبی است که برای جداکردن نخها بهکار میرود. 8ـ گِرد: دو قطعه چوب است برای بالا و پایین کردن نخ زیر و رو. 9ـ پشتیبان: قطعه چوبی است که از پایین بهوسیلهی بند به «گرد» که توضیح آن در بالا آمده است، وصل میشود و در امتداد عرض پارچه قرار دارد. 10ـ پاپی: دو قطعهی چوبی به اندازهی کف پا برای زیر و رو کردن نخها توسط پا است. 11ـ درنگ: قطعه چوبی بلند و عرضی که تمام دستگاه را نگه میدارد. خود سوروکی توسط دارِ سوروکی نگه داشته میشود. 13ـ سوروکی: پایهای است در دو طرف کار که سوروکی را نگه میدارد. 14ـ اشکارک: برای فاصلهگذاری نخهای زیر و رو بهکار میرود. 15ـ هرک: برای نگهداشتن نخهای زیر و رو از برخورد با زمین است. 16ـ دُم کار: چوبی که انتهای نخ تار به آن وصل است. 17ـ راست میخ: قطعه چوب بزرگی که بهصورت عمودی در زمین فرو رفته و نخهای تار همگی به یک طناب وصل شده و این طناب به دور راست میخ پیچیده میشود تا از شل شدن نخهای تار جلوگیری کند. 18ـ ریز: نام طنابی است که پشتکار را به راست میخ وصل میکند. 19ـ چپ بند: مهاری برای ریز است. 20ـ دستبند: برای نگهداشتن ریز و شل و سفت کردن نخ تار توسط چپ بند و ریز، بهکار میرود. 21ـ دواره: دستگاهی است که ماکو را بهوسیلهی آن تهیه میکنند و از این قسمتها تشکیل شده است: ماسوله، چرخ سنتی، ماکو، گوشهی سنتی، زی چرخ، نخ چرخ و دستهی چرخ[7]. تا حدود سی سال پیش صنعت چادرشب بافی که به «جولاقی» نیز معروف است یکی از رشتههای پررونق و پردرآمد میناب بود. روستاهای «کلیبی»، «سرریگان»، «جوزان» و «گروک» از مراکز تولید انواع چادرشب، لنگ و پارچه بودند؛ به طوریکه در گذشته حدود سیصد کارگاهِ چادرشب بافی در این روستاها وجود داشت. صنعتگران با وجود گرمای شدید هوا، تقریباً در تمام طول سال به تولید مشغول بودند و بافتههای خود را برای فروش به پنجشنبهبازار برده و در معرض فروش قرار میدادند و مازاد آنرا نیز به کشورهای عربی صادر مینمودند. در روستاهای «جوزان» و «سرریگان» تولید انواع لنگ و روسری زنانه یا «جلبیل[8]» و نوعی پارچه بهنام «شیله» که در ساخت برقع مورد استفاده قرار میگیرد، متداول بود. هماکنون این محصول در مقیاس بسیار محدود و پراکنده در برخی نقاط از جمله روستای «گروگ» تولید میشود[9]. دستگاههای بافندگی این روستاها همه در فضای باز قرار داشت. چادرشب در روستاهای میناب 8 متر طول و 50 سانتیمتر عرض دارد و طرح آنها چهارخانه است و در بافت آن نخِ یک لا مورد استفاده قرار میگرفته است[10]. قسمتهای تشکیل دهندهی دستگاه چادرشب بافی عبارتند از: وردها، میل میلکها، ماکو، ماسوره، شانه، متید، غلطک، پاکل، سرمتیل، گورواگور، گرد، کالاوز، چرخه، شهبیز، شاک، راهگاه، اوزار، چهار کپکاپ، چک ریک، پشتیپون، سروکی، تشتی و پدال. وردها: این وسیله قسمت اصلی و مهم دستگاه بافندگی را تشکیل میدهد. این وسیله در ایجاد دهنهی کار و طرح سهم زیادی دارد و کارش طبقهبندی تارهاست. میلمیلکها: قطعهی فلزی باریک و میلهای شکلی هستند که در وسط آنها سوراخی تعبیه شده و به تعداد لازم و بهصورت عمودی در داخل ورد قرار میگیرند. ماسوره: ماسوره قرقرهای کوچک است که نخ به دور آن پیچیده میشود. ماکو: وسیلهای است که ماسوره در آن جای دارد. این وسیله بهصورت رفت و برگشت از میان دهان تارها حرکت مینماید و سبب میشود پود در داخل تار شود. شانه: وسیلهی چوبی دندانهدار است که نقش آن کنترل و یکنواخت کردن عرض پارچه و استحکام بخشیدن به درگیریهای تار و پود است. متید: وسیلهای چوبی و گیره مانند است که دو سر آن سوزنهایی قرار دارد برای فرو رفتن در لبهی پارچه و ثابت نگه داشتن عرض آن. پدال: نوعی رکاب چوبی است که با زنجیر یا ریسمان به ورد وصل میشود. بافنده با فشار پا ورد را به پایین و بالا میبرد و دهنهی کار را ایجاد مینماید. غلتک: غلتک نوعی پارچه پیچ استوانهای است که در قسمت تحتانی دستگاه قرار دارد و پارچهی بافته شده به دور آن میپیچد. پاگل: دو چوب بلند را شامل میشود که از بقیه ستونهای دستگاه بلندتر و دستهی زنبیل که در حقیقت چوبهای زیرین کارگاه هستند، روی آن قرار میگیرد. پاگرد: دو عدد چوب دو شاخه است که برروی زمین مستقر شده و تیین را بر روی آن سوار میکنند تا پارچه روی آن بپیچد. سرمتیل: دو قطعهی پنجهای شکل و گیره مانند که دو طرف عرض پارچه قرار میگیرد، طول آن معادل عرض پارچه است و مانع جمع شدن عرض پارچه میشود، سر دیگر آن به پشت کار وصل میشود که به لبهی پارچه فرو رفته و عرض آنرا ثابت نگه میدارد. پشت کار: چوبی است که سرمتیل به دو طرف آن وصل میشود و روی کار را نگه میدارد و در کل دو شاخه از درخت نخل است که با ریسمان به هم وصل میشوند. گوراگور: عمل پیچاندن پارچهی بافته شده را انجام میدهد و پارچه را به دور متیل میپیچاند. گرد: چوبی است که عمل بالا و پایین کردن تارها و جدا کردن آنها را انجام میدهد. عمل گرد در این دستگاه مشابه گرد در دستگاه قالیبافی است. کالاور: ریسمانها را جفتگیری میکند و بعد از آهار گرفتن آنها به وسیلهی آرد گندم، مورد استفاده قرار میگیرد. چرخه: چرخه همان چرخدستی است که نخها به دور آن پیچیده میشود و در اصل همان دوک است. شاک: چوب بلندی که نخِ موش شده[11] روی آن قرار میگیرد و بعد از خشک کردن جدا میکنند تا نخها به هم نچسبد و بعد به دور قلم میپیچند و سپس برروی راه گاه قرار میدهند. شه بیز: به همراه کالاوز برای جفت کردن نخها در مرحلهی اول بافت، مورد استفاده قرار میگیرد. راه گاه: چوبی است بلند که روی آن تعدادی میخ بلند میکوبند و روی هر میخ یک قلم نی بیست سانتیمتری قرار میدهند تا چرخش نخ به دور میخها به آسانی انجام شود. راه گاه به وسیلهی دو چوب که در دو طرف آن وصل است در زمین محکم میشود. اوزار: سازهای است که از دو تکه چوب نخل و تعدادی نی باریک تشکیل میشود؛ نقش آن بیشتر کنترل کردن عرض پارچه و استحکام بخشیدن به درگیریهای تار و پود است. سروکی: وسیلهای است که دو چوب به نام «داربلندا» روی سر آن قرار میگیرد و استقامت ایجاد میکند. داربلندا[12]: دوچوب بلند است که در دو طرف دستگاه و بر سر سروکی قرار میگیرد. تشی: از چوب و فلز که ماسوله و قلم را با این ابزار و با استفاده از چرخه و یا دوک پر میکنند[13]. انواع پوشاک سنتی مردم هرمزگان جلبیل (jelbil): «جلبیل» یک نوع پارچهی توری سیاه رنگ است به ابعاد 1×2 متر که دختران و زنان هرمزگانی بهعنوان روسری برروی لچک میبستند و امروزه در منازل از آن استفاده میکنند[14]. جلبیلهای مشهور بندری عبارتند از: «کلیبیچی»، «گروگیچی»، «جزیرهای»، «گزین»، «دریا»، «توری ابریشمی»، «ملافهای»، «شیلهی کویتی». جلبیل خوسی «خوسدوزی» یکی از انواع سوزندوزیهاست. این هنر به کمک نوارهای طلایی یا نقرهای باریک و برروی پارچهی ریزبافت انجام میشود و برای تزیین مقنعه، جلبیل، دستار بهکار میرود. پارچههایی که برای بافت «جلبیل خوسی» استفاده میشود معمولاً به رنگهای سیاه، سفید، سبز و زرشکی هستند و نقوشیکهبیشتردرآنهاموردتوجهاست،نقوشستارگانشش،هشتیادوازدهپَر[15]،دانهدانهای (دیسکو)،گوشوارهای و طرحهای دیگر میباشد. هنرمندان معمولاً با ذوق و سلیقهی شخصی شروع به دوخت این جلبیل میکنند. وسایل مورد نیاز برای ساخت جلبیل عبارتند از: تور، خوس، قیچی، سنگ صفله[16] و ته استکان. این جلبیل (روسری) در بازارهای هرمزگان به تعداد زیادی در مغازهها به چشم میخورد. از جلبیل خوسی به دلیل زیبایی در عروسیها استفاده میشود. این پارچه در رنگها و اندازههای گوناگون وجود دارد. بسیاری از زنان هرمزگانی از این روسری که نام دیگرش «توری» است، استفاده میکنند. افراد متمکن این جلبیل را با خوس و گلابتون زینت میدهند و در آن نقش و نگار ایجاد میکنند. بهترین نقش متعلق به تصویر شاهین است که به آن گل شاهینی میگویند. جلبیل گلابتونی «جلبیل گلابتونی»، همانگونه که از نامش پیداست، جلبیلی است که از گلابتون و پولک درست میشود و همیشه میتواند مورد استفاده قرار گیرد. برای ساخت این نوع جلبیل، زنان و دختران هنرمند میناب پارچهی مورد نظر را که معمولاً مشکی رنگ است برروی «کمب[17]» با کش محکم میبندند و آنگاه با سوزن گلهایی متفاوت بر روی آن نقش میزنند و بعد وسط آنرا با یک یا چند پولک تزیین میکنند و به این ترتیب یک جلبیل گلابتونی درست میشود. جلبیل بستکی: جلبیلی است که در شهرستان بستک دوخته میشود. در این شهر نوعی روسری با پارچههای طرحدار دوخته میشود که به آن «مکنا» میگفتند. جلبیل کلیبیچی: «جلبیل کلیبی[18]چی» در کارگاههای روستای «کلیبی» ساخته میشد و برای معاملات پایاپای و داد و ستد در پنج شنبهبازار میناب و کشورهای حوزهی خلیج فارس استفاده میشده است. تولیدات دیگر این روستا عبارتند از: لنگ، پارچه، کیس[19]. جلبیل گروگی: جلبیلی است که در روستای «گروگ» تولید میشود. قدمت صنعت بافندگی در این روستا «گروگ» به سالیان دور میرسد و در کارگاههای آن پارچهی شیله، لنگ، چادرشب، جلبیل بافته میشده و در پنج شنبهبازار میناب عرضه میگردیده و مازاد مصرفی آن نیز به هندوستان و مسقط صادر میشده است. «جلبیل گروگی» با ریسمان سیاه و لنگ آن از شهرت زیادی برخوردار است. جلبیل جزیرهای: «جلبیل جزیرهای» منسوب به جزیرهی قشم است. در گذشته این جزیره گارگاههای نساجی و پارچهفروشی بسیاری داشته است. در سالهای 1285 تا 1300ﻫ.ش بیش از هشتصد کارگاه نساجی در سراسر جزیره وجود داشته و محصولاتی مانند چادر شب، حوله، لنگ و همچنین پوشاک زنانه و مردانه و پارچهی متقال و جلبیل تولید میکردند[20]. جلبیل جزیرهای با نخهای الوان بافته میشد و طرحهایی از گل یا اشکال هندسی بهصورت چاپی روی آن حک میگردید، که رنگ گلها با زنگ زمینه متضاد بود. این طرح فقط در جزیرهی قشم تولید میشد و به همین دلیل مشهوربهجزیرهایاست. در دو روستای «کوشه» و «هلر» جزیرهی قشم، لنگ، چادر شب و جلبیل باکیفیت و صادراتی میبافند. تعداد زیادی از زنان بندرعباسی، از جمله دختران کم سن و سال تا سنین نوجوانی در زمرهی مصرفکنندگان جلبیل جزیرهای هستند. همچنین عدهای از مردم بندرعباس پارچهی معروف شیر شکری، لنگ و جلبیل جزیرهای را بهعنوان سوغات و هدیه به روستاهای همجوار میبرند[21]. جلبیل گزین: «گزین» نام نوعی جلبیل از جنس ابریشم سفید است که با دوکهای مخصوص بافته میشود. این جلبیل کمعرض است و بافتن آن زمان زیادی میبرد. کمعرض بودنش از آن روست که بهصورت دو تکه بافته میشود، به همین دلیل به آن گزین دو تکه هم میگویند. این نوع روسری به جهت نرم و لطیف بودن، بیشتر مورد استفادهی دختران و زنان جوان است. «جلبیل گزین» از یک قرن پیش، از طریق روستای «گوده»، از توابع لارستان فارس، به وسیلهی مهاجرین به بندرعباس آورده شده است[22]. زریهایی که برروی جلبیل گزین میدوزند عبارتاند از: زری لبهای، زری غولی خوس بافت سیاه، زری غولی خوس بافت سفید، زری گل اشرفی، زری دست بافت قبر عاشقان، زری کله قندی، زری چپر. نحوهی بافت زریها بر روی حاشیهی جلبیل گزین بدین صورت است: ابتدا در ردیف اول زری لبهای و سپس زری غولی خوس بافت سیاه در کنارِ هم، سرتاسر حاشیهی جلبیل و در دو ردیف مجدداً زری لبهای، زری غولی خوس بافت سفید، بعد زری گل اشرفی و زری قبر عاشقان و زری کله قندی هم در آخر آن دوخته میشود[23]. جلبیل ملافهای: در گذشته زنان و دختران خانوادههای متمکن از این نوع جلبیل بهعنوان روسری استفاده میکردند. برروی حاشیهی این جلبیل نوارهای تزیینی، خوس و گلابتون وجود داشت. این ویژگی باعث شده بر عدهی طرفداران و استفاده کنندگانش افزوده شود. جلبیل دو رویه: نام دیگر این جلبیل، «زمستانی» است زیرا هم پارچهی آن ضخیم بوده و هم در زمستان استفاده میشده است. به لحاظ ظاهر، عرض آن بیشتر از پارچهی جلبیل ملافه بود. زنانی که در بیرون از خانه کار میکردند و چادر بلند مانع کارشان بود از این نوع جلبیل استفاده میکردند، که از نظر حجاب بسیار مطلوب به نظر میرسید[24]. این جلبیل از نظر شکل ظاهری مانند چارقد است که سر و گردن را تا نیم تنه میپوشاند و مقداری از روسری معمولی بلندتر است. خوسدوزی خوسدوزی یکی دیگر از انواع سوزندوزیها و از صنایع دستی رایج در بین مردم میناب و دیگر نواحی استان هرمزگان است. نقوشی که در خوسدوزی مورد توجه استفاده قرار میگیرد، بیشتر شامل نقوش ستارگان شش پر، هشت پر یا دوازده پر است. نوع نخی که در خوسدوزی مورد استفاده قرار میگیرد، نخ طلایی و یا نقرهای است. در این نوع کار با توجه به ساده بودن طرحها، دیگر احتیاجی به طراحی و نقشاندازی روی پارچه نیست، بلکه هنرمند با سلیقه و ذوق خود براساس طرحهای ذهنی شروع به دوخت میکند. پشت و روی پارچهی خوسدوزی شده معمولاً یکنواخت بوده و از تلألو خاصی برخوردار است. وسایل مورد نیاز خوسدوزی عبارتند از: تور، خوس به رنگ طلایی یا نقرهای، قیچی و سنگ صفله. از این سنگ برای کوبیدن بر روی کار استفاده میشود. شلوار شلوار جامهای پاچهدار است که از کمر تا پایین پا را میپوشاند و انواع و اقسام دارد، از قبیل: بادلهای، نیم بادلهای، ودویی دستی، ودویی با چرخ، ودویی بدون «الب» پولکی، حاشیهای، سرپارچهای گلابتونی، نوار و تلی میباشد، که در اینجا چند نوع آن معرفی میشود. کمدوزی (کمب دوزی، کمه دوزی) از «کمدوزی» در ساخت شلوار زنانه، پشتی، پارچههای گلدار، روکش، لباس طرح جنگلی، ساخت نوعی گل برای سرآستین و دور یقهی لباس استفاده میشود. «کم» نوعی ابزار دستساز بومی است که جنس آن از چوب (تخته) بوده و بهصورت دایرهای است. پارچه را روی آن قرار میدهند و پس از محکمکردن آن، با سوزن مخصوص طرحی را که کشیدهاند با گلابتون پر میکنند. این صنعت مخصوص خانمها است. لُنگ لنگ پارچهای مستطیل شکل و نخی با چهارخانههای بزرگ و به رنگهای متفاوت است. این پوشاک، شلواری است مردانه که در گذشته طبقات پایین اجتماع و کارگران بیشتر از این شلوار استفاده میکردند. برای نگهداشتن آن به دور کمر از نخی بهنام «نشپول» استفاده میکردند. امروزه از این شلوار توسط پیرمردان و آنهم بهندرت در برخی از روستاهای هرمزگان استفاده میشود. به بیانی دیگر، «لنگ» پارچهای است که مردان به دور خود میپیچند، اندازهی آن دو متر است و انتهای آن ریشه دارد و بعضی از آنها نیز بدون ریشه تهیه هستند. این نوع دوم طرفداران بیشتری داشته است. تُنبان: «تنبان» نوعی شلوار است که معمولاً در روستاها کاربرد داشته است. در قدیم شلوارهایی که اینک در بین مردم میناب رواج دارد کمتر استفاده میشده است. مردم بیشتر از تنبان که از پارچههای نازکی داشت، استفاده میکردند. نمونهای از این شلوارها در روستای گروگ ساخته میشده و به شلوار گروگی معروف بوده است و برای رقص در عروسیها به کار برده میشده است. تَلی: «تلی بافی» نیز یکی از صنایع دستی میناب است که بیشتر توسط خانمها انجام میشود. وسایل مورد نیاز برای بافتن «تلی» شامل: ریسمان، خوس، بالش تلی، شش قرقره و جا تلیبافی (کدیجه) است. «تلی» در رنگهای مختلفی بافته میشود و کاربرد آن بیشتر بر روی شلوارهای بندری و دور آستین و یقهی لباس است. تلی در انواع مختلف دوخته میشود که به آن یک خوس و دو خوس میگویند. برای بافت تلی به چند عدد قرقرهی مخصوص (قالب)، همینطور یک جوغن (کدیجه) و یک بالشتک نیاز است. نحوهی کار با این وسیله بدین صورت است که بالشتک را روی جوغن قرار داده و با دست شروع به بافتن میکنند. «شک[25]» انواعی دارد که از این قرار است: زری سه شکه، شک عینالقمری، کله قندی، لبهلبهای، گل اشرفی ساده، سنالمشار، قبر عاشقون، دال دالی، ده قالبهای، الملک و بسیاری دیگر. این هنر به وسیلهی نوعی هاون چوبی که «جوغن» نامیده میشود و چند قرقرهی مخصوص که به «قالب» معروف هستند و یک بالشتک استوانهای شکل پارچهای انجام میشود. نحوهی کار به این صورت است که بالشتک را روی جوغن گذاشته و با کمک دست نخهایی که بدین منظور بر روی بالشتک نصب گردیده است را میبافند و در واقع «شک» نواری است که با نخهای طلایی و نقرهای بافته میشود و بیشتر برای زینت آستین، لبه و دور یقهی پیراهن زنانه مورد استفاده قرار میگیرد. وسایل مورد نیاز این صنعت پانزده یا سی قرقره، هاون چوبی، ریسمان و دو عدد خوس نقرهای یا طلایی میباشد. شلوار گلابتونی تولید کنندگان اینگونه شلوارها بیشتر زنان و دختران خانهدار هستند. وسایل مورد نیاز در این صنعت عبارتند از: 1ـ یک کم، 2ـ نقشه، 3ـ کاربن، 4ـ خودکار، 5ـ پارچه، 6ـ کش، 7ـ گلابتون، 8ـ سوزن کمه، 9ـ پولک. تولید کنندگان پس از دریافت سفارش، پارچه را که معمولاً از جنس کرپ، به رنگهای سبز، مشکی، زرد، فیروزهای، نارنجی میباشد، بر مبنای الگوی مورد درخواست مشتری، بریده و به کمک گلابتونهای طلایی یا نقرهای، کار دوخت را انجام میدهد. در این راستا از پولکهای پلاستیکی که لعاب رنگین دارند، استفاده میکنند. طرح اصلی این شلوار اقتباسی است از پوشاک بانوان هندوستان و بنگال. این پوشاک بیشتر مصرف محلی دارد و در عروسیها و همچنین بهعنوان شلوار عروس نیز بهکار میرود. شلواربادلهای شلوار بادلهای که به آن شلوار «تلی چی» نیز میگویند از بههم پیوستن چند نوع زری «تلی» و «شک» تهیه میشود. از بادله که به شکل نوارهایی با پهنای پانزده سانتیمتر تولید میشود برای لبهی شلوارهای زنانه استفاده میگردد. شلوارهای بادلهای مخصوص استفادهی نوعروسان است و دیگر زنان نیز در مجالس عروسی و شادی از این شلوارها استفاده میکنند. نوع دیگری از این شلوارها نیم بادله و ربع بادله میباشد با این توضیح که تزئینات این شلوارها نسبت به شلوار بادلهای کمتر است. برای بافت این نوع شلوار چند نوع زری بزرگ در وسط و زریهای کوچک در اطراف آن قرار میگیرد. این شلوار با شیاری که در بغل ساق پا دارد، باز و بسته میشود. شلوار ودویی (vaduvi) یک نمونهی دیگر از شلوارهای مورد استفادهی خانمها در میناب شلوار «ودویی» است که با الب، ودو، زری، شک، بشکی زینت داده میشود. چون این شلوارها با دست ساخته میشوند، تولید آنها بسیار زمانبردار است؛ به همین دلیل این شلوار بسیار زیبا و پرطرفدار است. نوع دیگری از این شلوارها، «ودویی چرخ دوز» است که با چرخ دوخته میشود. وسایل مورد استفاده در این نوع شلوار عبارتند از: زری، بشکی، گلابتون، خوس، نخ سبز، نخ قرمز، نخ سیاه، وُدو. از نمونههای دیگر این نوع شلوار، «ودویی بدون الب» است. شلوار پولکی این شلوار را در مجالس عروسی، نوعروسان و دختران جوان میپوشند. از نظر قیمت نسبت به سایر شلوارها گرانتر است. سوزن، نخ رنگی، پولک، پارچه، گلابتون و دکمه از وسایل مورد نیاز برای دوختن این شلوار است. برای دوخت این شلوار ابتدا طرح آنرا بر روی پارچه کپی میکنند و آنگاه به وسیلهی سوزن و گلابتون، پولکها را به پارچه میدوزند. شلوار حاشیهای در گذشته خانمها به علت گرمای شدید، در فصل تابستان و بهار از این شلوار استفاده میکردند؛ امّا امروزه شلوار حاشیهای محبوبیت خود را در بین خانمهای جوان از دست داده و تنها بعضی از پیر زنان این نوع شلوار را میپوشند. شلوار حاشیهای همانطور که از اسم آن پیداست، شلوار زنانهای است که با حاشیه تزیین میشود و از پارچههای ساده و بینقش و نگار برای دوخت این شلوار استفاده کرده و با خوس و نخ گلدوزی میان حاشیهی آن را زینت میدهند. شلوارگل بالا پایین این شلوار را مانند شلوار ودویی میدوزند و بالای آنرا به وسیلهی گلابتون و سوزن گل میاندازند؛ نمونهی دیگر از شلوارهای بومی این منطقه، شلوار «خوس لنگهای» است و همانطورکه از نام آن پیداست، به وسیلهی خوس و توسط زنان بندر لنگه ساخته میشود؛ البته در حال حاضر این شلوار در میناب به وسیلهی چرخهای مخصوصی دوخته میشود. شلوار زری شلوار زری به وسیلهی خوس و کاموا بافته میشود. برای دوختن این شلوار به زری (تلی)، شک و پارچه نیاز است. به اینگونه زری را بر روی پارچه میدوزند تا از آن شلوار آماده کنند[26]؛ از این شلوار بیشتر در عروسی و مهمانیها استفاده میشود. پیراهن (جومه) کندوره این پیراهن را هم جوانها میپوشند، هم کهنسالان؛ تنها تفاوت آن برای این دو گروه در مقدار تزیینات کار شده و رنگ آن است[27]. در حال حاضر «کندوره» یکی از تنپوشهای پیرزنان میناب است و از پارچههای ویل، کلم پیچ، کلیبی ساخته میشود. این تنپوش دو نوع ساده و زینتی دارد. این پیراهن راحتترین پوشش بانوان است و به علت گشادی و فراخی آن در تابستانها بیشتر استفاده میشده است. قد این پیراهن تا زیر زانو بوده و یک زیربغلی بزرگ، دامن و آستین را به هم پیوند میدهد. یقهی پیراهن بسیار دراز بوده و با انواع نوارهای رنگین تزیین میشود و در تزیین درازا و پهنای پیراهن نیز از این نوارهای رنگی استفاده میکنند. برای دوخت کندورهی تابستانی از پارچههای نخی استفاده میکنند. نواردوزی روی پارچههای نخی کلفتتر دوخته میشود و بعد آنرا روی کندورهی نخی میدوزند. در دوخت کندوره بیشتر از پارچههای ساده استفاده میکنند. بیشترین رنگهای مورد استفاده برای کندوره، قرمز، بنفش روشن و رنگهای آبی و سبز که مخصوص عروسان است. قد کندوره تا نزدیک زانو میرسد. این پیراهن دارای آستینی بلند و یقهی گرد است، که در جلو دوخته میشود. عرض آن 80 تا 90 سانتیمتر است. از کنار یقه تا پایین (اواسط جلوی دامن) حاشیهای پهن و رنگی به آن اضافه میکنند که گلابتون دوزی یا خوس دوزی میشود. زیر یقه تا نزدیک کمر دارای چاکی است که با دکمهها و بندینکهای پارچهای (دکمهی هلکنا) بسته میشود و اطراف آن نیز همان تزیینات دور یقه ادامه مییابد. کندورهی سادهی بدون چین، یک تکه از کندورهی چیندار کمتر دارد، که آن هم تکهی چیندار پایین دامن کندوره میباشد[28]. سب: بعضی از زنان هرمزگان در گذشته، «سب» را که نوعی پوشش زنانه است، برروی لباس کندوره میپوشیدند. این لباس از منظر شکل شبیه لباس بلوچی است و تنها تفاوت آن در نوع پارچه است، زیرا «سب» از پارچهی توری دوخته میشود و دارای تزییناتی خوسی همانند جلبیل است. سر آستین و دور یقهی «سب» حاشیهای پهن دارد که با تزیینات فراوان دوخته میشود. از اینرو آنرا بر لباس کندوره میپوشند تا جلوهای خاص به کندوره دهد. این پوشش احتمالاً از عربها، بخصوص مردمان عمان گرفته شده و تاجرانی که در گذشته به عمان سفر میکرند بهعنوان سوغات به این خطه وارد کردهاند[29]. پیراهن شیلا (جومهی سیاه، جومهی شهرکی): نام این پیراهن از پارچهی کرپ مشکی که شیله («چیله» یا «شیلا») نام دارد، گرفته شده است[30]. پیراهن شیلا دارای آستینی گشاد و بلند است، که این گشادی آستین تا مچ دست میرسد. ارتفاع و بلندی این پوشش زنانه تا روی زانو است. این لباس نیز مانند سایر لباسهای زنانه دارای تزیینات منحصر به خود است. برای تزیین این پیراهن معمولاً از تکههای قرمز و سبز پارچه استفاده میکنند و از بالا تا پایین آنرا میدوزند. در زیر آستین بهصورت یک مثلث از پارچههای رنگی دوخته میشود؛ یقهی آن بسته است و دارای چاکی در حدود 15 تا 20 سانتیمتر در جلوی سینه است، که با دکمهای در بالا بسته میشود[31]. پیراهن بلوچی: پیراهن بلوچی تنپوش اصلی منطقهی جاسک است و از آنجا که مردم این منطقه به زبان بلوچی صحبت میکنند و همچنین به دلیل مشابهت لباسهای آنان با لباس زنان بلوچ، به این نام خوانده میشود[32]. این لباس با تفاوتهایی که در نوع تزیینات دارد، با لباسهای بلوچهای مناطق دیگر تمایز داده میشود. از نظر ظاهری، این پیراهن گشاد و از جنس نخ است، بلندی آن تا پشت پا میرسد، بهصورت مربعشکل دوخته میشود و دارای برشهایی بررو است. تزیینات بهصورت مستقیم برروی این لباس دوخته میشود. پیراهن بستکی (پیراهن زری): پیراهن زری یکی از تنپوشهای زنان هرمزگان، بخصوص منطقهی بستک در دوران گذشته بوده است. از نظر شکل ظاهر، پیراهنی است کوتاه با دامنی چیندار، دوخته شده با پارچهی طرحدار و بدون تزیینات اضافی برروی آن. این پیراهن به همراه شلوار سادهی دمپا گشاد مورد استفادهی زنان بستک هرمزگان بوده است. پوشش دیگر بستک، دامن گشاد با بلوزهای کوتاه تا روی کمر و چاکدار است. این دامن در انتهای خود تزیینات زیبایی دارد. دامن کوتاه پرچینی که در این منطقه پوشیده میشود، در حالت باز شدهی دولا بسته، یک نیمدایرهی کامل را تشکیل میدهد. این دامن معمولاً با پارچهی گل ابریشمی دوخته میشود و در انتهای دامن به ترتیب از پایین: یک تکه پارچهی رنگی، یک ردیف نوار کله قندی، نوار چشمی و زری دوخته میشود. این تزیینات در دامنهای مختلف ممکن است متفاوت باشد ولی ترتیب قرار گرفتن آن همیشه به یک شکل است[33]. پیراهن درتوجانی: پیراهن «درتوجانی» آستینی ساده و یقهای گرد دارد، چاکی نیز در جلوی سینه دارد و در زیر یقه دارای یک لایه میباشد. روی لبهی یقه و چندین سانتیمتر زیر چاک، دور تا دور، نوارهای رنگی بافت محل دوخته میشده است و گاهی با سکههای نقره آنرا تزیین میکردند. قد جامه به دلخواه از بالای زانو تا پایین زانو میباشد. جامه از دو پهلو دارای چاک است. چون حلقهی آستین این لباس برش نمیخورد، برای اینکه درزها پاره نشود، یک تکه پارچهی لوزی شکل و تقریباً به اندازهی کف دست زیر بغل اضافه میکردند، که دو ضلع آن به آستین و دو ضلع دیگر آن به تنهی جامه دوخته میشده است[34]. پیراهن کمرچین: پیراهن «کمرچین» که در گذشته یکی از پوششهای مورد استفادهی زنان هرمزگان، بخصوص میناب و بندر عباس، بوده است، از چند تکهی بههم متصل دوخته میشد: آستین که شامل دو تکه آستین و سرآستین میشد، بالاتنه، کمر، یقه و کمری که روی آن تزیین میشد، دو تکه دامن و یک بالای تزیینات که در واقع چین زیر دامن بود و دو برابر گشادی دامن میباشد و پایین این اتصال با تزیینات پوشیده میشد و تکهی آخر در زیر تزیینات دوخته میشد، که چیندار بود. این تزیینات در دور یقه، روی کمر، نرسیده به انتهای پیراهن و محل اتصال چین و سرآستین بوده است. لباس عربی لباس عربی، بیشتر در جزیرهها و روستاهای آن مورد استفاده قرار میگیرد. این لباس حالت ساده و بلند دارد و دور یقه و آستینش با گلدوزی تزیین میشود. برای دوخت این لباس از پارچهی دلخواه استفاده میکنند. این لباس کاملاً گشاد است، آستینهایی بلند ودامنی گشاد دارد که برای فصل تابستان مناسب است. لچک «لچک» نوعی کلاه برای پوشش سر است که در گذشته خانمها برای نگهداشتن دستار برروی سر و حفظ زیبایی و لطافت موی سر و آرایش استفاده میکردند. همچنین از این وسیله برای نگهداری از سوزن خیاطی در قسمتهای زیرین آن جهت در دسترس بودن سر نخ سوزن نیز استفاده میشده است. لچک از یک بند و تنه ساخته میشود. در قسمت زیرین و قسمت روی کار، بند لچک با زری (تلی) تزیین میشود و قسمت تنهی آن عبارت است از دو قطعه پارچهی مستطیل نیم دایرهشکل، با دو رنگ کاملاً متفاوت، که به آنها شیله و اطلس میگویند. روی هر قطعه از پارچهها با نوارهای رنگی تلی، بشکی و بادله زینت داده میشد. برای پوشیدن لچک ابتدا بند آنرا در زیر چانه قرار میدادند و سپس قسمت هلالی شکل پشت لچک را از طرف پیشانی به پشت سر میکشیدند تا اینکه لچک محکم برروی سر قرار گیرد. امروزه عدهی کمی از پیرزنان از این سرپوش استفاده میکنند. همانطور که گذشت، لچک بر دو نوع است: لچک بازاری و لچک سفارشی. لچک بازاری: ساده، کمهزینه، بدون زیورآلات و مخصوص طبقات کم درآمد بود. نوارهای تزیینی چون «زری غولی[35]»، «زری قالب[36]» و «زری گلپستهای» را به ترتیب و سلیقهی خاص برروی لبهی لچک میدوختند. لچک سفارشی: برای دوخت لچک سفارشی از پارچههای گرانبها و زیورآلات گرانقیمت مثل اشرفی، مروارید، یاقوت و فیروزه استفاده میکردند. این زیورآلات برروی لچک دوخته میشد. گلابتونی که برروی لبهی هر لچک سفارشی دوخته میشد 5/7 مثقال بود. البته میزان سکههای غازی و اشرفی روی لچک بستگی به توان مالی و خواستهی افراد داشت. مشتری لباسهای سفارشی، افراد ثروتمند و متمکن بودند[37]. برقع در گذشته تمام بانوان میناب و سایر شهرهای استان برای پوشاندن چهرهی خود از بیگانگان و نامحرمان و همچنین محفوظ ماندن از گرمای نور خورشید، از نوعی حجاب بهنام «برقع» یا «نقاب» استفاده میکردند که اهالی بدان «برکه» میگویند، اما در سالهای اخیر استفاده از این پوشش به تدریج کم شده و بیشتر زنان میانسال بر چهره میزنند. جنس برقع از پارچههای کتانی است و در قسمتی از آن، که به هنگام پوشیدن روی بینی قرار میگیرد، از مقوا یا چوب باریک استفاده میکنند. برقع تمامی صورت را پوشانده و فقط چشمها دیده میشود. برقع را در هنگام خوردن و آشامیدن و آنهم زمانیکه مرد نامحرمی در آن حوالی نباشد، بالا میزنند. برقع یا نقاب از جنس پارچهی سیاه و گاه چرمی و ظریف به شکل نیمدایره و به اندازهای که پهنای صورت فرد را بپوشاند، ساخته میشود. انحنای این نیمدایره به پایین قرار میگیرد و برقع را بند میزنند و میپوشند. رنگ و طرح برقع نشان میدهد که شخص استفاده کنندهی برقع متعلق به چه شهر، طایفه و منطقهای از استان هرمزگان است و همچنین از روی رنگ برقع میتوان تشخیص داد که صاحبش ازدواج کرده یا نکرده و یا بیوه است. در میناب خانمهای جوان متأهل و تازه عروسان از برقعهایی به رنگ قرمز استفاده میکنند؛ رنگ برقعهای زنان متأهلِ مسنتر و بچهدار، نارنجی است و خانمهای پیر و زنان بیوه از برقعهای مشکی استفاده میکنند. به ظاهر منشاء اصلی برقع یونان بوده و از آنجا به اسپانیا و سپس به سرزمین بربرها[38] و کرانههای عربستان، عمان و دریای پارس انتقال یافته است. زنان فنیقی نیز روی خود را با حجابی به رنگ قرمز میپوشاندند. بعضیها نیز بر این باورند که پرتغالیها برقعپوشی را در کرانههای دریای پارس رواج دادهاند. برقع انواعی دارد: برقع بندری، برقع بلوچی، برقع قشمی و برقع محلی. برقع بندری: «برقع بندری»، روبندی به رنگ زرد طلایی و مخصوص زنان بندری است که البته چون زنان مینابی آن برقع را میسازند، بالطبع آنها نیز از این نوع برقع استفاده میکنند. این برقع ارزان قیمت است. برقع بلوچی: این برقع خود سه نوع است: برقع دختران؛ برقع زنان؛ برقع بیوهزنان. برقع دخترانه از یک تکه پارچه سیاه رنگ ساخته میشود و با نخ ابریشمی گلدوزی میشود. برقع زنان شوهردار از یک تکه پارچهی سیاهرنگ است که سر تا سر آن با نخ ابریشمی قرمز گلدوزی میشود و یکدست قرمز است. زنانی که کمی پا به سن میگذارند، ابریشم برقعشان کمتر از برقع زنان جوان است. زنان شوهر مرده برقعی بهکار میبرند که یک نوار ابریشمی قرمز رنگ بهعنوان بیوه بودن به برقع آنها دوخته میشود. برقع قشمی «برقع قشمی» مخصوص زنان جزیره است. محل چشمهای این برقع بسیار بزرگ است به شکلی که گونههای زنان از پشت برقع هویداست. چادر در یک قرن اخیر زنان هرمزگانی بنا به توانمندی مالی خود از چادر با پارچههای گوناگون از نظر جنس، رنگ و قیمت استفاده میکنند، اما به مرور زمان این پوشاک دستخوش تغییر شده است[39]. پارچههایی که هم اینک به عنوان چادر در بین خانمها رواج دارد عبارتند از: شیله، شیلهی نیمطاقه، شیلهی بند زرد، شیلهی بند سبز، شیلهی نیمفاخ براق، اطلش، کیش، ویل، ژورژت، سوفن، ویل لندنی (وال لندنی)، ویل گل ابریشمی. بیشتر عروسان و نوعروسان از چادر ویل گل ابریشمی سبزرنگ استفاده میکنند. چادر عروسها حاشیهای زیبا داشت و پشت آن با اشرمه (یک نوع زری) تزیین میشد. عروسان و نوعروسان علاوهبر چادر گل ابریشمی، از چادر سوفن سادهی سبز رنگ با تزیینات خوس و گلابتون و پولک و بوتهدوزی هم استفاده میکردند و در روزها و شبهای عروسی آنرا میپوشیدند. در موقع حنابندان، تمام بدن به استثنای دستها و پاها، آنهم تا مچ، در زیر چادر سبزررنگ، مستور و پوشیده میشد[40]. زنان بندری بنا به اعتقاد عمیق دینی و مذهبی و نیز برای مستور و محجوب بودن، چادر را در موقعیتهای مختلف، با توجه به حفظ وقار خود، به چند شیوه میپوشند که معروفترین آنها عبارتند از: کول زدن، لانیملا زدن، بلوطهزدن و کمربسته. در زیر شیوهی پوشیدن هر کدام توضیح داده شده است: کول زدن: در روش «کولزدن»، بعد از اینکه چادر به روی سر انداخته شد، سمت راست آن، از روی چانه یا از زیر آن به دو سر و گردن پچیده میشود، در سمت چپ صورت از قسمت زیر گوش چپ تا زیر فک آورده و دنبالهی آنرا در زیر لبهی قسمت چانه قرار میدهد تا چادر محکم نگه داشته شود و تمام لباس در زیر چادر مستور بماند. لانیملا: پوشیدن چادر بهصورت لانیملا زدن بدینگونه است که ابتدا آنرا بر روی سر میاندازند تا لبهی چادر بهطور آزاد از دو طرف بر روی پشت پاها قرار گیرد، آنگاه یک طرف چادر را از سمت راست بر روی دوش (شانهی چپ خود میاندازند و یک طرف دیگر به حالت آزاد میماند، بهگونهای که زنان راحت میتوانند با آن راه برود یا بنشینند[41]. زنانی که به این شیوه چادر به سر کردهاند در راه رفتن عجله داشته باشند، یک لا از سمت چپ را که نیم لا نشده، بر پشت دست چپ قرار میدهند و با انگشت کوچک نگه میدارند تا مانع راه رفتنشان نشود. شیوهی دیگر چنین است که قسمت چپ چادر را در زیر بغل چپ نگه میدارند و به راه رفتن خود ادامه میدهند. در روش سوم نیمی از چادر را که در سمت چپ آویزان است، جمع کرده و در دست چپ خود قرار میدهند و با شتاب راه میروند. بلوطهزدن: «بلوطه زدن» نیز نوعی «کول زدن» است با این تفاوت که در کول زدن یک طرف چادر از زیر یا روی چانه بر روی سر کشیده میشود اما در موقع بلوطه زدن، چادر، تمام چانه و دهان تا روی بینی و حتی زیر چشمها را میپوشاند و این طریق چادر پوشیدن را بلوطه گویند[42]. چادر کمربسته: «چادر کمر بسته» از کمر به پایین همانند دامنی بود که بلندی آن تا روی قوزک و پشت پا میرسید و قسمت بالاتنه را مثل چادر معمولی میپوشیدند. این نوع چادر معمولاً مخصوص زنان حیدرآبادی ساکن بندر عباس بود و امروزه هم عدهای از ذاکران[43] قدیمی دیده میشوند که از چادر کمربسته استفاده میکنند ولی تعدادشان خیلی کم است، به گونهای که میتوان گفت امروزه شیوهی چادر کمربسته از رونق افتاده است[44].
کتابنامه: 1. دُزی، راینهارت پیتر آن:فرهنگ البسه مسلمانان، ترجمهی حسینعلی هروی، تهران: دانشگاه تهران، 1345. 2. خطیبیزاده، محمد:پوشش مردم هرمزگان، جلد یک زنان، شیراز: ایلاف، 1389. 3. زندهدل،حسن: مجموعه راهنمای جامع ایران گردی، تهران: ایرانگردان، 1377. 4. سعیدی، سهراب:فرهنگ مردم میناب، تهران: ایلشن، 1386. 5. ـــــــ: پنج شنبه بازار و صنایع دستی میناب، قم: دارالتفسیر، 1387. 6. شریعتزاده، سیدعلیاصغر:فرهنگ مردم شاهرود، تهران: علمی و فرهنگی، 1371. 7. صفا ایسینی، شایا:پوشاک زنان هرمزگان، تهران: روشنگران و مطالعات زنان، 1389. 8. متین، پیمان:پوشاک ایرانیان، تهران: پژوهشهای فرهنگی، 1383. * کارشناس ارشد ادبیات فارسی، نویسنده، روزنامه نگار و مدرس دانشگاه ایمیل :sohrab_minab@yahoo.com [1]. دُزی، راینهارت پیتر آن:فرهنگ البسه مسلمانان، ترجمهی حسینعلی هروی، تهران: دانشگاه تهران، 1345، ص 4. [2]. متین، پیمان: پوشاک ایرانیان، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1373، ص 7. [3]. همانجا. [4]. متن، پیمان: پوشاک ایرانیان، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1383، ص 13. [5]. همانجا. [6]. مصاحبه با مشهدی حسین ذاکری، هفتاد و هشت ساله، از اهالی روستای تمبک، تابستان 1387. [7]. نقل به مضمون از افادات شفاهی آقای فرهاد ذاکری، ساکن روستای روتان، شهرستان سیریک، آبان 1387. [8]. «جلبیل»jelbil : در گویش محلی به روسری، «جلبیل» میگویند که از همان «جلباب» فارسی گرفته شده است و در داستان سمک عیّار، اثر فرامرزبن خداداد از این واژه به وفور استفاده شده است. [9]. سعیدی، سهراب: فرهنگ مردم میناب، تهران: ائلشن، 1386، ص 317. [10]. سعیدی، سهراب: پنج شنبهبازار و صنایع دستی میناب، قم: دارالتفسیر، 1387، ص 119 [11]. «نخ موش» به عمل آهار دادن نخها به وسیلهی محلول رقیق آرد و آب گفته میشود. عمل جوشاندن و خشک کردن نخها سه روز تکرار میشود. .[12] داربلندا (ādāreboland): در گویش محلی به چوب دار میگویند و داربلند به معنی چوب بلند است. [13]. سعیدی: پنج شنبهبازار و صنایع دستی میناب، پیشین ص 79. [14]. خطیبیزاده، محمد:پوشش مردم هرمزگان، جلد اول: زنان، شیراز: ایلاف، 1389، ص 15. [15]. par [16]. سنگ صفله: سنگی است که با آن روی رخت میکوبند تا مرتب شود. .[17] کمب kamb: وسیلهای دایره شکل از جنس تخته که اول به صورت کمان است و زنان محلی به هنگام کار آن را خم کرده، به صورت دایره درمیآورند. این دایرهی تو خالی، حلقه مانند است. دور این حلقه را با پارچه تزیین میکنند (میپیچند) و بعد پارچهای که قرار است نقش و نگار به روی آن نقش ببندد را بر روی کمب (kamb) میگذارند و با کش میبندد و شروع بهکار میکنند. کمب در واقع یک نوع وسیلهی کار است. [18]. kolibi [19]. به ملحفه در گویش محلی «کیس»kis میگویند. [20]. خطیبیزاده، پیشین، ص16. [21]. همان، ص 17. [22]. همانجا. [23]. همانجا. [24]. همان، ص 19. [25]. شک (akŠ): از پهنترین انواع بافتها درتزیین است. «این هنر به وسیلهی نوعی هاون چوبی که «جوغن» نام دارد و چند قرقرهی مخصوص که به «قالب» معروف هستند و یک بالشتک استوانهای شکل پارچهای انجام میشود. نحوهی کار به این صورت است که بالشتک را روی جوغن گذاشته و چهار قرقره کاموا و یک قرقره نخ خوس را باسوزن بر روی بالشتک میآویزند که مطابق طرح و نقش، دو قرقره نخ کاموا در طرفین و یک قرقره نخ خوس در وسط قرار میگیرد (صفا ایسینی، شایا:پوشاک زنان هرمزگان، تهران: روشنگران و مطالعات زنان، 1389، ص 50). [26]. برای دوخت این شلوار که به وسیلهی «زری» (تلی) تزیین میشود به چرخ دوخت خیاطی نیاز است. در این حالت، طرح زیر پارچهقرار میگیرد و روی (سر پارچه) آن زریدوزی میشود. [27]. صفا ایسینی، پیشین، ص 62. [28]. همانجا. [29]. همان، ص 64. [30]. همانجا. [31]. همانجا. [32]. همان، ص 66. [33]. همان، ص 68. [34]. همان، صص68ـ69. .[35] «زری غولی»: زری یک خوسه با شش قالب که هر قالب از سه رشته نخ سیاه و یک قالب آن با خوس سفید یا زرد یا سرخ یا طلایی بافته میشود. [36]. «زری قالب»: نخهای مخصوص شک و زریبافی، کامواهای رنگی دو، سه و چهار رشتهای (بسته به نوع بافت) و خوسهای زرد و سفید است که برای راحتی و سرعت در کار، دور این قالبها میپیچند. [37]. خطیبیزاده، پیشین، ص 12. [38]. «بربر» اقوام بدوی بودند که به امپراتوری روم حمله کردند. اروپاییان به مردم کشورهای شمال آفریقا از جمله الجزایر، تونس و لیبی، «بربر» میگفتند. به نظر میرسد به مردم تونس نیز «بربر» گفتهاند. [39]. خطیبیزاده، پیشین، 72. [40]. همان، ص73. [41]. همانجا. [42]. همانجا. [43]. در اکثر شهرهای هرمزگان از جمله میناب، رودان، بندر عباس و قشم، در روزهای دوشنبه شب و جمعه شب در حسینیهها، مراسم روضهخوانی و نوحهخوانی برگذار میشود. قبل از اینکه ملای محلی بر بالای منبر رود، چند نوحه خوانده میشود به این صورت که یک نفر نوحه میخواند و بقیه سینه میزنند و جواب میدهند. به این پاسخدهندگان «ذاکر» میگویند. [44]. همان، ص 74. + نوشته شده در دوشنبه 1391/05/30ساعت 19:55 توسط سهرابسعیدی درباره نویسنده: سهراب سعیدی، متولد 1358 شهر میناب، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، نویسنده، محقق، روزنامه نگار، دبیر آموزش و پرورش، مدرس دانشگاه و مدیر مسؤل و صاحب امتیاز نشریه اورمزد، دریافت کننده عنوان نویسنده برتر جوان از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی. لینک دسترسی به این مطلب: http://sohrabsaeidi.blogfa.com/post-27.aspx
این مطلب ازسایت sohrabsaeidi.blogfa.comدرآذرماه 91دریافت شده است.
ویژگی های مردم نگاری استان بوشهر مردم استان بوشهر از نظر نژادی اختلاطی از نژاد آریایی، سامی، افریقایی و نژاد خاصی که اصطلاحا" به بوشهری معروف است، هستند. پیش از ورود و استقرار آریاییان در بوشهر، نژادهادی بومی در این منطقه می زیسته اند و مدارکی که از عصرحجر و برنز (مفرغ ) باقی مانده بر این قضیه گــواهی می دهد که علاوه بر نژاد مدیترانه ای نژادهای دیگر مانند:دراویدی ، سیاه پوست، سامی، عیلامی و عرب نیز در این سرزمین سکونت داشته اند.
لینک دسترسی به این مطلب: این مطلب ازسایت BitIran.comدر اذرماه 91دریافت شده است.
موسیقی جزیره قشم؛ موسیقی خلیج فارس سلامت نفس، صداقت گفتار، خلق نیک و حب دین رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) تنها از خصایص مردم حاشیه نشین خلیج فارس نیست. حاشیه نشینی در کنار ساحل و آثار دریا را به راحتی می توان در منش، رفتار، گفتار و کردار این مردم دید. دو رویی و نفاق و شاید تظاهر، در دنیای اخلاق این مردم با هم قابل جمع نیست. لطافت طبع وکلام موزون آنها،شایدگوشه ای ازامواج آرام ومنظم دریاباشد. این مردم قرنهاباصلوات به روح رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) دختروپسررابه خانه بخت فرستاده اند،تورهاوگرگورهارابه آب انداخته اندوبااستعانت ازپروردگارخودالبته درقالب کلامی موزون و لحنی دل نشین، تورهای حامله را بالا کشیده اند و چه زیباست شنیدن صدای این مردان خدایی در زمان سفر با لنج با صورت های پر از چین و چروک که البته نشانه چین و چروک قلبشان نیست. سادگی و صداقت زندگی مردم این خطه در جزیره قشم خلاصه می شود. این جزیره را می توان مهر هویت، فرهنگ و بهتر بگوییم واقعیت هرمزگان دانست و قله ی آرامش و صداقت این مردم را می توان در موسیقی آن ها دانست. موسیقی که نه تنها خوشایند مردم این جزیره است بلکه کلیه ساحل نشینان از چابهار تا بوشهر با آن انرژی و آرامش می گیرند. اخیرا یک اثر فرهنگی از «نشر موسیقی هرمس»به نام«جزیره قشم»،هشت روایت درقالب یک لوح فشرده ویاکاست اجراومنتشرگردیده است. ساخت این اثرکه شامل هشت آهنگ استـ هرچندغیربومیهاوافرادی ازمرکزکشورآن راساخته واجراکرده اند ـبه زیبایی وباواقعیت هرچه تمام تر حق مطلب را ادا کرده اند به گونه ای که می توان گفت این گروه در این مدت در موسیقی به قول خودشان «اعجاب انگیز قشم» هضم شده اند. بهمن بوستان یکی از اعضای این گروه، موسیقی جزیره قشم را این گونه تعبیر و تفسیر می کند: «اگر در عرصه ایران زمین با دویست و چهل حکومت نشین موسیقی سرود زندگی بوده است، موسیقی در خلیج فارس» و به ویژه موسیقی ناب و بکر بزرگ ترین جزیره این خلیج یعنی قشم، همواره بهترین نماینده صادق و گویای «سرود زندگی» است. خصلت ویژه موسیقی اصیل و بکر قشمی حسی بودن به تمام معنی آن است و نوازنده با آواهایی که جان مایه از عشق و شور زندگی می گیرد، مستقیم و بدون واسطه، حس ناب و بکر خود را که برگرفته از «بانگ گردش های چرخ» است، با امانت داری و صداقت رسولی امین، بر کویر تشنه جان های شیفته جاری می کند. آری، چنین می کند تا هر شیفته ی بی تابی به اندازه ی گنجایش دست هایش بتواند از این زلال ناب نوش جان کند و سرخوشی حاصل از این بانگ نوشانوش را نثار جان دل های بی غبار کسانی گرداند که بیش از پنج هزار سال این امانت را که ودیعه ای است الهی با صداقت و دقت و وسواس به میراث داران این گنجینه کهن هنر رسانده اند. ابزار حس درون هنرمند با حنجره و کف دست ها، که به وصال پوست صاف و آسمانه «پیپه» و «دهل» و «کسر» می رسد، همرا با کلامی که سرود زندگی است و بر لبان راوی جاری می شود، چنان تاثیری بر شاگرد این سرود می گذارد که آن را در ژرفای جان احساس می کند و سرمست و سیراب می شود. فریادهای بی امان «دهل گپ» با شلاقه هایی که از ساقه «پنگ» خرما بر عرصه آسمانه این ساز صبور فرود می آید و فریاد دلسوز و جان افروزی که از آن برمی خیزد؛ آوای «جاشو» هایی است که نسل از پی نسل طی سال هایی طولانی به هنگام طوفان، شلاق ناخدا را بر گرده های خود حس کرده اند و بانگ هم آوای جاشوهایی را در تاریکی های خاطره شان بیدار می کند که در صدای طبل های تب دار، حتی فریاد هولناک و طاقت سوز شلاق ناخدا و جاشوهایش را با شکیبایی به فراموشی می سپارند. آن ها در تمام این مصایب و ناخوشایندی ها دل به این خوش می دانستند که هر چه زودتر بار گندم، کشمش و خرمای خود را به گرسنگان آفریقا برسانند و از سرزمینی که مردمش بر اثر خشک سالی، بی برگی و گرسنگی به قعان آمده اند و امانشان بریده شده است؛ مردان و زنان جویای کار را به ایران آباد و آزاد و پر نعمت آن روزگاران برسانند. این مهمان های فراخوانده شده (نه ناخوانده) اذهان روزگار که پا به سرزمین آریای ها گذاشته اند. با دست های رنج آشنای خود زمین های بایر را آباد کردند. و بر این عرصه ها ی آفتابگیر یک دست، نهال نخل و اکالیپوس و دیگر درختان خدنگ و مقاوم به گرما کاشتند. آن ها که موسیقی و ساز و آواز و رقص جز لاینفک زندگیشان بود، «سوگ سرودها» و «سرودهای شادی و سرور» را به هنگام کار، عزا، عروسی (رزیف) و حتی بیماری (زار) در طی قرن ها فراموش نکردند و همواره از این موهبت متبرک و الهی در مقامی شایسته و بایسته برخوردار بوده اند و خواهند بود. دیگر عضو گروه مذکور یعنی کریستف رضاعی درباره قشم و ریشه های موسیقی اش چنین می گوید: «موقعیت جغرافیایی خاص جزیره قشم که قرون متمادی در مسیر تردد دریانوردان بوده، مردمان این منطقه را با فرهنگ و آداب و رسوم اقوام گوناگونی از ایران، اعراب شبه قاره هند، آفریقا و حتی پرتغالی ها آشنا ساخت. موسیقی بومی جزیره قشم پژواکی زنده از تلاقی مجموعه ی این فرهنگ هاست که گویی گذشته این منطقه را توصیف می کند. ضمن این که این موسیقی آینه زندگی امروز مردم قشم نیز هست: غم ها و شادی ها، کار و گذران عمر... برخی از ارکان موسیقی جزیره، تداعی گر ریتم ها و ملودی هایی است که خاستگاه آن ها هزاران کیلومتر با این جزیره فاصله دارد و در بردارنده از موسیقی آمریکای لاتین، آفریقا و یا حتی موسیقی «بلوز» سیاهان آمریکای شمالی است. شباهت آواهای رنج آلود و پاروزنان جزیره قشم در مراسم رزیف با ناله های برده های سیاه پوست در مزارع کشت توتون برایم بس شگفت انگیز می نمود. و کلام آخر را با کلام برنده سیمرغ بلورین دهمین چشنواره بین المللی فجر محمد رضا علیقلی در مورد زار اضافه می کنیم. او می گوید: «به جرات می توان گفت که در میان همه ی مراسم آیینی سرزمینم، آیین زار پر رمز و راز ترین و جادویی ترین است. این اثر برداشتی است کاملا آزاد از نواهایی که در مراسم زار در جزیره قشم به گوش می رسد، و در آن روند داستانی زار از ابتدا تا انتها حفظ می شود.» لینک دسترسی به این مطلب: درآذرماه 1391دریافت شده است. beayan.net این مطلب ازسایت.
عشایر استان بوشهر تماشای شیوه زندگی عشایر کوچ نشین همواره یکی از مهم ترین جاذبه های گردشگری اجتماعی هر منطقه به شمار می آید. در استان بوشهر ایلات و عشایر کوچ نشین منسجمی وجود ندارند که بومی منطقه باشند ولی برخی از طوایف عشایر قشقایی در این منطقه رفت و آمد دارند و جلوه های زندگی عشایری را به نمایش می گذارند. طایفه شش بلوکی و تیره های دیگر از طوایف دره شوری و فارسیمندان ایل قشقایی فارس به مدت هفت ماه؛ قشلاق خود را در استان بوشهر به سر می برند و از آن جا که فصل زمستان و پاییز بهترین فصل های مسافرتی به استان بوشهر هستند؛ گردشگران می توانند از زندگی عشایر در این منطقه نیز بازدید داشته باشند.
لینک دسترسی به این مطلب: این مطلب ازسایت BitIran.com درآذرماه 1391دریافت شده است.
غذاهای محلی استان بوشهربه سبب ساحلی بودن استان بوشهر و محدود بودن کشاورزی و دام داری، ماهی و میگو سهم عمده ای در خوراک مردم استان بوشهر دارند. غذاهای محلی و سنتی از مهم ترین جاذبه های اجتماعی به شمار می روند. تقریبا همه خوراک هایی که در این استان تهیه و طبخ می شوند، ریشه در طبع محلی مردمان بوشهری دارد. انواع قلیه رایج ترین غذای محلی استان بوشهر به شمار می آیند. قلیه یک واژه عربی است و مفهوم عام آن نوعی خوراک است که از گوشت درست می کنند. در نواحی ساحلی منظور از قلیه؛ خورش ماهی و میگو است. قلیه انواع مختلفی دارد که قلیه اسفناج، بادنجان، کدو ترش، برنج، به، هویج، پیتی، سغدی، قلیه ماهی، قلیه میگو، کباب میگو، آبگوشت ماهی، شینسیل میگو، دم پخت ماهی، ماهی شکم گرفته، کباب ماهی، ماهی شور پلو، عرق گیر ماهی، پلو ماهی، حواری ماهی، ماهی تنوری، ماموسه و پاکوره از جمله برخی از آن ها هستند. برخی دیگر از انواع غذاها چون: دلمه برنج، دلمه برگ مو، خوراک چغندر، خوراک سیب زمینی، خوراک فاسولیا، گنمه، دم پخت ماش، خورشت جگر، خورشت گل کلم، خورش کلم پیچ، خورش لوبیا سبز، خورش بادمجان، دال عدس، حلوای عسلی و ... از دیگر غذاهای محلی این منطقه به شمار می آیند.
در استان بوشهر به سبب وجود خرمای فراوان غذاها و شیرینی هایی که با خرما درست می شود از رواج زیادی برخوردار است. برخی از انواع شیرینی های این منطقه که از جمله سوغاتی های خوشمزه نیزمحسوبمی شوند عبارتند از: لینک دسترسی به این مطلب: این مطلب ازسایت BitIran.comدرآذرماه 1391 دریافت شده است.
جاذبه های توریستی کیش بیشتر دیدنیهای کیش شگفتیهای است که طبیعت درطی سالهای متمادی بوجود آورده وبا دست بشر تغییراتی درآنها ایجاد شدهاست. یکی از شگقتیهای کیش ، سواحل آن است که واقعا زیبا است و کمتر نقاطی در دنیا میتوان یافت که از لحاظ طبیعی این قدر دیدنی باشند ، عمق کم آب ، به دلیل شفافیت و زلالی آب کف دریا تا عمق چند متری قابل مشاهده است و به صورت اکواریوم طبیعی است.
سواحل ماسهای ، اسکله تفریحی ، جاده کرانه که دور تا دور جزیره کشیده شده است ، پیست دوچرخه سواری به طول حدود 70 کیلومتر که تاپاسی از شب دوچرخه سواران در آن به ورزش مفرح دوچرخه سواری میپردازند ،ایستگاههای اجاره دوچرخه ، مجموعه ورزشی المپیک با انواع زمینهای ورزشی ، فوتبال ، تنیس ، استخر، والیبال ، بسکتبال ، شطرنج ، اسکواش ، و مجموعه ورزشی با انواع بازیهای بیلیارد و بولینگ از جمله مکانهایی است که مسافران از آنها لذت میبرند. پارک ساحلی ، پارک پرندگان ، پارک آهوان که تعداد زیادی آهو وپرندگان در فضای طببعی زندگی میکنند و پارک وحش کیش ، پارک دلفینهاو بازیهای زیبای آنها از جمله دیدنیها در کیش است که مسافران حاضر به چشم پوشی و ندیدن آنها نیستند. بازارهای کیش نیز جذابیتی خاص دارند و معمولا مسافران در طول روز دراین بازارها وقت خود را صرف میکنند و شب هنگام در کنار ساحل به دیدن مناظر طیبعی و زیباییهای دریا و ورزشهای دریایی و دوچرخه سواری می- پردازند. محیط آرام و بدون ترافیک کیش یک ویژگی دیگر این جزیره است که هوای بدون آلودگی و پاک را به ریه مردم میفرستد. در جزیره کیش هیچ توقفی وجود ندارد ، میادین وچهارراهها فاقد چراغ قرمز توقف است ، به همین دلیل سیستم حمل و نقل در کیش روان و با آرامش توام است ، در حداقل زمان ممکن میتوان از این طرف جزیره به آن طرف دیگر رفت. استفاده از کمربند ایمنی ، رعایت سرعت مجاز و علایم رانندگی در کیش لازم و اجباری است و با متخلفان بشدت برخورد میشود. خیابانها وبولوارهای کیش نیز به طرز زبیایی ساخته شدهاند وبانخلهای زینتی وگلهای رنگارنگ جذابیتی خاص به این جزیره بخشیدهاند.
زمین در ساحل ماسه ای کیش ، از جنس مرجان بوده و در زیر نور خورشید ، درخششی نقره فام دارد. پدیده ای که در سطح جهان بی همتاست. کیش دریای آبی رنگ شفاف و روشنی دارد که باعث می شود کف آن از سطح دریا هم پیدا باشد. کارشناس محیط زیست این خاصیت را به وجود مرجان ها در پیرامون جزیره نسبت می دهند و معتقدند که مرجان ها به صورت طبیعی موجب تصفیه آب و شفافیت و زیبایی سواحل جزیره هستند. کیش به نسبت وسعت خود دارای یکی از وسیع ترین ساحل هاست و در دنیا کمتر ساحلی را می توان یافت که در وسعت سواحل کیش قابل استفاده باشد و مسافران بتوانند با آرامش و دور از غوغاهای سواحل معروف در آن به استراحت بپردازند. در ضمن علاقمندان به ماهیگیری می توانند در سواحل جنوبی و غربی جزیره به صید بپردازند. ترکیب اینها با یکدیگر ، سواحل کیش را به یکی از جذابترین سواحل جهان تبدیل کرده است.
قنات کیش بیش از 2500 سال قدمت دارد و از آب شیرین قابل شرب ساکنان جزیره را تامین می کرده ولی اکنون به یک شهر زیر زمینی شگفت انگیز بدل شده که بیش از 10000 متر مربع وسعت دارد. کارگزاران با تجربه آن زحمت تمام طراحی های آن را کشیده و می کوشند تا در پروژه بازسازی قنات کیش که اکنون کاریز کیش خوانده می شود ضمن حفظ بافت تاریخی آن کاربری های جدیدی از این شهر زیر زمینی بدست آورند . شهر زیر زمینی کاریز در فاز یک خود به قسمتهای زیر تقسیم و قابل بهره برداری خواهد بود. غرفه های صنایع دستی ایران و جهان ، رستوران سنتی و جدید ، موزه سالن آمفی تئاتر سالن کنفرانس ، گالری های هنری . شهر کاریز در عمق 16 متری زیر زمین قرار دارد. سقف آن هشت متر ارتفاع و بیشتر سقف آن مملو از سنگواره ، صدف و مرجانهایی است که با نظر کارشناسی 270 تا 570 میلیون سال قدمت دارد و تک تک آن شناسایی و دارای شناسنامه رسمی است. کارگزاران شهر زیر زمینی بر این باورند که دو ویژگی کاریز را در فهرست ابنیه جهانی در خواهد آورد. اول اینکه کاریز در دل تنها جزیره مرجانی دنیا واقع است. دوم آنکه تنها بنایی است که سقف مملو از صدفها و مرجانهای طبیعی است. صدفها و مرجانهایی که برای بازدید آنها دو راه وجود داشته ، بازدید از موزه های طبیعی یا غواصی در آبهای آزاد و اکنون کاریز فصلی جدید و استثنایی در ÷یش روی تمامی دوستداران طبیعت گشوده که بی واسطه خواهند توانست از بزرگترین مجموعه مرجانی بازدید کنند. در خاتمه گفتنی است که خاکهای برداشت شده از کاریز دارای خواص درمانی زیادی است که در " گل درمانی " استفاده های فراوان خواهد داشت. این امر همراه با خدمات گوناگونی همچون تاسیس مراکز اقامتی ، تجاری و تفریحی در زمینی معادل 60000متر مربع در روی زمین کاریز احداث خواهد گردید. زمین سطحی کاریز به پارک وسیعی بدل خواهد شد که دارای دو تپه مرتفع خواهد بود. این په ها از خاکهای برداشت شده زیر زمین ساخته شده و به چم انداز بی نظیر جزیره کیش دل خواهد شد.
قایایی در مرکز ساحل شمالی جزیره قراردارد ، به احتمال بسیار قوی به دوره ساسانیان و اوایل دوره اسلامی بر می گردد . این بقایا در وسعتی بالغ بر سه کیلومتر مربع ، بازگو کننده این مطلب است که روزگاری شهری بزرگ و اباد در این منطقه وجود داشته و جمعیت کثیری را در خود جای می داده است.. آن چه امروز از این شهر بر جای مانده حجمی از معماری شهری است اما کمتر و به ندرت طاق ها و پوشش ها و سقف ها سالم برجای مانده است جز پاره ای موارد که پوشش های طاقی شکل سنگی از گزند تخریب در امان مانده است. بقایای شهر حریره در امتداد ساختمانهای بندرگاه و دفاتر آن ، قابل دیدن است. طبق نظر سازمان میراث فرهنگی ، شهر حریره هشتصد سال قدمت دارد. کشتی یونانی جاذبه توریستی دیگری از جزیره کیش است . در یک روز گرم تابستان ، چهارم مرداد سال هزار سیصدو چهل و پنج هجری شمسی ، بومیان جزیره کیش کشتی عظیمی را دیدند که در سال هزار و سیصد و بیست و دو شمسی توسط شرکت ویلیم همیلتون با هفت هزار و شصت و یک تن وزن و صد وسی و شش متر طول در بندر گلاسکو ساخته شده بود که ابتدا " شیپور امپراطور " ، " ناتور الیست " ، " سیروس فارس " ، " سیروس فارس" ، "همدان " و بعد "کولائف" ، نام گرفت. تماشای غروب خورشید در پشت " کشتی یونانی " فراموش نشدنی است. روستای باغو: باغو از آبادیهای قدیمی کیش است که در جنوب غربی جزیره قرار دارد در حال حاضر، این آبادی جز چند خانوار دامدار، سکنه دیگری ندارد. در بین بومیان، حاصلخیزی این منطقه زبانزد است. دراین منطقه بیشه انبوهی از انواع درختان بومی به چشم میخورد که در آن میان، مجموعه درختان کهنسال لور زیبایی چشمگیری دارد. به منظور گسترش امکانات تفریحی و توسعه فضای سبز در جزیره و بهرهبرداری از زیباییهای طبیعی روستای باغو که از خاکی مستعد برخوردار است «پارک دلیران» با وسعت 60 امکانات تفریحی و توسعه فضای سبز در جزیره و بهرهبرداری از زیباییهای طبیعی روستای باغو که از خاکی مستعد برخوردار است «پارک دلیران» با وسعت 60 هکتار در این منطقه احداث شده است. نمایشگاه خزندگان در این نمایشگاه بیش از یکصدگونه خزنده از خانواده مارسانان به نمایش گذاشته شده است. مارهای عظیم بوا، پیتون آفریقا و آمازون، سوسمارایگوانه ماداگاسکار، عقرب سیاه امپراتور آفریقا، مارپرنده تایلند، عنکبوت های بزرگ و پرنده خوار برزیلی نمونههایی از این گونه خزندگان هستند. علاقمندان به بازدید از نمایشگاه میتوانند به کانون هنر واقع در جنب پارک آهوان مراجعه کنند. این نمایشگاه در آینده نزدیک به سالن مخصوصی در پارک آهوان منتقل می شود. در کانون هنر امکانات وسیع دیگری برای برپایی نمایشگاههای اختصاصی هنری تدارک دیده شده است که در اختیار هنرمندان داخلی قرار میگیرد. ورزش های دریایی در کیش یکی از امتیازات کیش، سواحل زیبا و آرام آن است و تقریبا همه نقاط آن در سرتاسر جزیره برای شنا و انواع ورزش های دریایی مساعد است.درسالهای اخیربرای استفاده هرچه بهترازاین موقعیت طبیعی،تمهیدات جدی اندیشیده شده است. وجود سوابق طولانی و تاریخی مردم این دیار در صید مروارید وارج و منزلت دریا و دریانوردی در فرهنگ مردم خطه جنوب ایران در کنار موقعیت مساعد طبیعت و دریا در کیش موجب شده است که برنامه توسعه ورزش های دریایی با سرعتی به مراتب بیش از آن چه انتظار می رفت مورد استقبال واقع شود و با موفقیت به مرحله اجرا درآید. هم اکنون درکیش علاوه برامکانات پراکنده درسرتاسرسواحل جزیره،دومجموعه کامل باانواع تجهیزات ووسایل پیشرفته برای تفریح وورزشهای دریایی دراختیارعلاقمندان قراردارد. ماهیگیری تفریحی در کیش گستردگی سواحل، دریای زلال و آرام وگرمای مهربان آفتاب جنوب در محیط آرام و بی سروصدای جزیره، شرایط مطلوبی را برای علاقمندان به ماهی گیری در کیش فراهم آورده است. ماهیگیری درسرتاسرسواحل جزیره (به غیرازمنطقه اسکله تفریحی) آزاداست وعلاقمندان میتوانند بااستفاده ازوسایل ساده ماهیگیری با قلاب های معمولی که تهیه آن ها از فروشگاه های ورزشی کیش امکان پذیر است، ساعاتی را به این تفریح لذت بخش بپردازند. مسیر ویژه دوچرخه سواری یکی از طولانی ترین و زیباترین مسیرهای دوچرخه سواری کشور در جزیره کیش قرار دارد. سرتاسر این مسیر 75 کیلومتری کاملا مستقل از مسیرهای اتومبیل رو بوده و بخش اصلی آن به موازات جاده جهان، در حاشیه نوار ساحلی احداث شده است. در ایستگاههای ویژه به علاقمندان دوچرخه کرایه میدهند. این ایستگاهها در بخشهای مختلف جزیره مانند اسکله تفریحی و جنب بازار مرجان وجود دارد و به وسیله بخش خصوصی اداره می شود. طبیعت بکر جزیره در بخش های جنوبی و غربی جزیره با چشم اندازهای زیبایی از دریا، سواحل، بوستان ها، نخلستان ها و پوشش گیاهی در دسترس همگان است. حرکت با دوچرخه در مسیر ویژه، این امکان را به گردشگران می دهد که با سرعت کم و در سکوت این چشم اندازهای طبیعی را تماشا کنند اسکله تفریحی اسکله تفریحی مجموعهای است که امکانات تفریحی ازقبیل جت اسکی،قایق های پدالی (باظرفیت چهارنفر)،قایقهای ماهیگیری،قایقهای پارویی،سه چرخه های آبی،امکانات غواصی وقایق های کف شیشهای که گردشکران ازآن برای تماشای دنیای شگفت انگیز آبزیان زیبای خلیج فارس استفاده می کنند. مجموعه اسکله تفریحی که درمجاورت چندمجموعه تفریحی دیگرقرارگرفته است بسیارمورداستقبال گردشگران وخانواده هاقرارمی گیرد. پلاژها سواحل کیش برخلاف بسیاری ازسواحل دنیاکه ازماسه خاکستری پوشیده شده است، پوشش مرجانی دارد رنگ نقره فام مرجان ها در پرتو آفتاب از درخشندگی خیرهکننده ای برخوردار است. آب دریا در سواحل کیش شفاف و زلال، کف آن تا عمق چند متری به راحتی قابل رویت است. در این سواحل پلاژهایی ویژه بانوان و آقایان و یا خانواده ها ساخته شده است و مکان مناسبی برای اسکان موقت گردشگران و ساکنان کیش است. پلاژ بانوان پلاژبانوان درسواحل شمالی جزیره روبهروی مخابرات احداث شده است. وسعت آن حدود 15 هزارمترمربع است. این پلاژعلاوه برامکاناتی چون دوش آب شیرین،سایهبان ونورپردازی مناسب،سالن بدنسازی هم دارد و زیرنظر مربیان اداره میشود. علاوه بر آن مربیان شنا و نجات غریق ایمنی خاطر استفاده کنندگان از پلاژ را فراهم کرده است. پلاژ بانوان کیش به علت موقعیت مکانی مناسب و دسترسی آسان و داشتن امکانات لازم، با استقبال زیادی روبهرو است. پلاژ آقایان اگرچه برای آقایان شنا در اغلب سواحل جزیره آزاد است، اما به دلیل وجود امکانات مناسب برای شنا در باشگاه دریایی، استقبال از این مکان بیشتر است. پلاژ آقایان در شمال شرقی جزیره قرار دارد و دسترسی به این مرکز با وسیله نقلیه عمومی هم امکانپذیر است. آموزش شنا در این پلاژ هم به صورت انفرادی و هم به صورت گروهی انجام میشود و نجات غریقها در تمام وقت اداری حضور دارند. دوش های آب شیرین و بوفه از خدمات این مرکز هستند. سواحل این پلاژ ماسه أی است و عمق آن نیز به تدریج افزایش می یابد و امکان مناسبی را برای شنا در عمق های مختلف پدید می آورد. امکان انجام تفریحات دریایی چون جت اسکی، اسکی روی آب، پاراشوت، قایق های بادبانی و غواصی در مرکز تفریحات دریایی و محل پلاژ به جذابیت این پلاژ افزوده است. نورپردازی مناسب در پلاژ نیز به گونهای است که شب ها نیز می توان شنا کرد. راه اندازی سالنهای بدنسازی، ژیمناستیک و اتاق ماساژ، از طرح های آتی در این پلاژ است درختان محلی جزیره ، بعنوان گنجینه های طبیعی ، جذاب و زیبا هستند. درخت لور یا انجیر معابد ، معروفترین درخت جزیره است. این نوع درخت در نواحی جنوبی ایران رشد می کند. پوست کهنسال درخت لور و برگها و ریشه هایش که از بدنه اصلی آن آویزان هستند، آن را از سایر انواع درختان متمایز می سازد. این درختان ریشه هایشان طوری رشد می کند که مانند چتری بر روی زمین سایه می افکند و ممکن است تا چند صد سال عمر کنند.
لینک دسترسی به این مطلب: http://www.kishtpc.com/TOURIST%20InFo_persian.htm این مطلب ازسایت kishtpc.comدردی ماه 1391دریافت شده است.
جاذبه های گردشگری و توریستی ایران جزیره قشم : قشم بزرگترین جزیره پهناور ایران می باشد که در استان هرمزگان قرار دارد. این جزیره در امتداد ساحل، از غرب به شرق کشیده شده و تنگه هرمز را به دو بخش شمالی باریک و کم عمق و جنوبی عمیق و نسبتا پهن تقسیم می کند. آب و هوای قشم گرم و خشک بوده و گرم ترین ماه سال ازتیر تا شهریور و سردترین ماه دی و بهمن می باشد. پوشش گیاهی این جزیره، گونه ای از مانگرو بوده و بیشتر گیاهان منطقه به صورت درختچه های نیم بیابانی کوتاه قد است. حیات جانوری قشم شامل پستانداران مانند خفاش میوه خوار، مهره داران مانند شاهین کبود، خزندگان مانند مار است. کشاورزی در این جزیره به دلیل کمی بارندگی، محدود می باشد و به صورت دیم انجام می گیرد. معادن گوناگونی چون خاک سرخ، گاز، سنگ آهن و نمک قسمتی از مشاغل جزیره نشینان را تامین می کند. زبان و گویش مردم، آمیخته ای از فارسی و بندری و محلی قشمی است. انتخاب قشم به عنوان پایگاه اصلی توسعه منطقه آزاد تجاری –صنعتی نیزبراهمیت این جزیره افزوده است. جاذبه های مقصد جاذبه جنگل دریایی حراجنگل های حرا یکی از عجیب ترین عناصر طبیعی هستند. در این جنگل درختانی در ناحیه جذر و مدی زیست می کنند و از آب شور بهره می گیرند. عجیب تر اینکه بخش اعظم آنها، در آب شور فرو رفته اند ولی باز هم به حیات خود ادامه می دهند. این جنگل بیشتر از درختانی تشکیل شده است که حرا نام دارند. حرا گونه ای درخت مانگرو می باشد که در زبان لاتین به نام ابوعلی سینا نامگذاری شده است. هنگام بالا آمدن آب دریا، جنگل حالت شناور می شود و با فروکش کردن آب دریا، مناطق خشک نمایان می شود. این جنگل از بندر لافت تا روستای طبل کشیده شده. امکان سفر دریایی در بین درختان حرا و دیدن بیش از ۱۰۰ گونه از پرندگان بومی و مهاجر، بسیار لذت بخش است. جاذبه دره ستارگاناین دره که بر اثر فرسایش خاک، سنگ و ماسه ناشی از باد و باران و رگبارها به وجود آمده، شاهکار کم نظیر طبیعت در جزیره زیبای قشم است. علت نامگذاری دره به ستارگان، این بوده که اهالی محل عقیده دارند ستاره ای از آسمان در این دره افتاده و اشکال عجیبی را از خاک و سنگ پدید آورده است. ویژگی های دره ستاره ها باعث شد، این دره به عنوان بخشی از ژئو پارک آثار طبیعی در سازمان یونسکو به ثبت برسد. مخروط های نوک تیز، ستون ها وتیغه ها که در اثر فرسایش باد و باران پدید آمده اند، در این دره مشاهده می شوند. دره ستاره ها در شب های مهتابی جاذبه خاصی دارد چراکه آسمان و ستاره ها با نزدیکی زیادی به زمین احساس می شوند. در این دره راه های تنگ و باریک و گاهی پهن و وسیع دیده می شود. همچنین شکاف های بزرگ و کوچکی که چنین تصور می شود، موجودی در دل آنها زندگی می کند. برای همین مردم روستای نزدیک دره، عقیده دارند اشباح و اجنه در آن رفت و آمد دارند. جاذبه قلعه پرتغالی هااین قلعه در سال ۱۵۰۷ میلادی توسط دریانورد پرتغالی به نام آلفونسو آلبرکوک در جزیره قشم احداث گردید. قلعه از سنگ های آهکی و گچی با ملاط ساروج محلی ساخته شده و در طی یک قرن چندین بار مرمت شده است. چهار برج در چهار گوشه بنا و باروهایی بلند دارد که توپ و منجیق ها بر روی پهنای آن مستقر می شده اند. این قلعه بیشتر محل نگهداری مهمات و اسلحه بوده و در مواقع اضطراری، به دیگر قلعه ها کمک می رسانده است. در سال ۱۳۸۷ در پی حفاری های شرکت برق، تونل قدیمی متصل به قلعه پرتغالی ها کشف شد که راه فرار فرماندهان و نیروهای نظامی پرتغالی بوده است. تونل مذکور از قلعه پرتغالی ها تا غارهای خربس در جنوب شهر قشم نیز ادامه دارد.
جاذبه غارهای خربس
این غارها که از پدیده های کهن زمین به شمار می روند، همراه با دیگر کوه ها و چین خوردگی های رشته کوه زاگرس هستند که در هزاره های گذشته از زیر آب سر برآورده اند. غارهای خربس که ساختار خود را همچنان حفظ کرده اند، از درون با دهلیزها، تالارها، اتاق های متعدد و چشمه ها، ماًمن مردمانی از دوره های کهن بودند. ساختار تو در توی غارها و قرار گرفتن آن بر بلندی کوه، این عقیده را در بین مردم به وجود آورده که اینجا نیایشگاه مهر و محلی برای ستودن الهه میترا بوده است. این غارها مجموعه ای از حفره هایی هستند که با راهروهای باریک به هم راه دارند و در شاهراه اصلی دو تاقچه کوچک جهت جا چراغی نیز دیده می شود. امروزه این غارها محل زندگی خفاش دم موشی است که بیشتر در زاویه تاریک زندگی می کند. همچنین یک جفت عقاب که در ارتفاعات بالای غار لانه دارند. جاذبه چاه های لافت یا طلااین چاه ها در جنوب شرقی بافت قدیم شهر و در یک گودال سنگی حفر شده اند. به روایت اهالی لافت، تعداد چاه ها در گذشته ۳۶۵ عدد بوده و مردم هر روز سر یکی از این چاه ها را باز نموده و از آب آنها استفاده می کردند. علت نامگذاری چاه ها به طلا، ارزش و اهمیت آب شیرینی بوده که به دلیل کمبود آب ارزش طلا داشته است. عمق چاه ها ۳ تا ۶ متر می باشد. بزرگان لافت احداث این چاه ها را به خواجه کریم یکی از اهالی آن زمان لافت نسبت می دهند. در حال حاضر اکثر این چاه ها، از گل و لای پر شده و حدود ۶۰ عدد از آنها قابل استفاده هستند. ۳۰ عدد از چاه ها طی ۲سال اخیر، مجددا از زیر خاک بیرون آورده شده اند. جاذبه درخت انجیر معابددرخت انجیر معابد یا لور معروفترین درخت جزیره است. پوست کهنسال، برگها و ریشه هایش که از بدنه آن آویزان هستند، این درخت را از سایر درختان دیگر متمایز می سازد. درخت لور ریشه هایش طوری رشد می کند که مانند چتری بر روی زمین سایه می افکند و ممکن است تا چند صد سال عمر کند. برگهایش همیشه سبز بوده و یکی از رستنی های شگفت انگیز جزیره قشم می باشد. این درخت تاجی بسیار بزرگ دارد و میوه رسیده نارنجی رنگ آن مطبوع و خوراکی است. همچنین ریشه های متعدد بسیاری دارد که زیبایی خاصی به درخت بخشیده است.جاذبه مسجد جامع قشممسجد جامع در شهر قشم و در بخش مرکزی شهرستان قرار دارد. این مسجد یکی از بزرگترین و قدیمی ترین مساجد قشم است. بنا بر تحقیق محققین، مسجد از آثار صوغیه همسر حاکم وقت آن زمان بوده و در سال ۱۲۰۲ ه.ق ساخته شده است. طرح شبستان مسجد، مستطیلی شکل بوده و در وسط آن در دو ردیف، ۱۶ ستون تعبیه شده است. داخل مسجد طویل بوده و محراب و منبر آن، در وسط دیوار قرار دارد. پوشش سقف به کمک دیوارهای دو طرف و قوس های تیره دار بر روی ستون های ۱۶ گانه استوار شده است. این مسجد چندین بار مرمت و بازسازی شده و در حال حاضر نیز در آن به طور مرتب در روزهای جمعه نماز و در اعیاد مذهبی جشن های مذهبی برگزار می شود. جاذبه مسجد قبااز جمله مسجد های مشهور قشم که در روستای هلر واقع شده، مسجد قبا می باشد. معماری استثنایی، رنگ ها، طرح و نقشه این مسجد سبب شده که همچون نگینی در جنوب ایران بدرخشد. گنبدهای هم اندازه در تناسب با نقشه و طرح که با مجموعه بنای اصلی هماهنگ شده اند، شکوه فزاینده ای به مسجد بخشیده و معنویت آن را دو چندان می کند. ساختمان اصلی به کمک اختلاف سطح، از شالوده بنا و فضای پیرامون فاصله گرفته. در سطح زیرین حیاط ، برکه آبی وجود دارد که در فضای داخلی آن کرسی های چوبی برای وضو گرفتن در نظر گرفته شده تا نمازگزاران ضمن وضو گرفتن از فضای روحانی حیاط هم لذت ببرند. جاذبه مسجد و بقعه شیخ برخاولین مسجدی که در قشم ساخته شد به همت زاهدی با ایمان به نام سید خواجه برخ مشهور به پیر تم بوده است. بنای این مسجد به دوران اوایل قرن دوم ه.ق می رسد. روایتی دلنشین درباره مسجد نقل شده که می گویند، در اثر زلزله ای ویرانگر اکثر بناها با خاک یکسان شدند از جمله عبادتگاه زاهد مشهور شیخ برخ. بعدها کشتی بانی که از آفریقا آمده بود در دریا دچار طوفان می شود و پیش خود نذر می کند که اگر جان سالم به در ببرد، مسجد شیخ برخ را بازسازی کند. طوفان کشتی او را نزدیک روستا به گل می نشاند و او از چوب های دکل کشتی، مسجد را بازسازی می کند و بر ورودی آن به خط نسج خام نام شیخ و تاریخ تجدید بنا را حک می کند. در گوشه همین مسجد، بقعه شیخ وجود دارد. قاب تخته یکی از لنگه های در مسجد در موزه ملی میراث فرهنگی ایران باستان قرار دارد. جاذبه غار نمک یا نمکداندر بخش جنوبی قشم، غارهای نمکی بسیار زیبا و شگفت انگیزی وجود دارد. شکل این غار به صورت یک کمان کاملا خمیده است که تا ژرفای ۲۰ متری آن، با نور روز روشنایی دارد. دیواره ورودی غار تشکیل شده از نمک و لایه های مختلفی از کانی های آهن دار مانند، هماتیت. همچنین استلاکتیت ها و به ندرت استلاگمیت های نمکی، از اولین پیچش غار قابل مشاهده هستند و به تدریج افزایش می یابند. از نیمه ی غار تا انتها را کف پوشی از کریستال های نمک فرا گرفته و ستون های کوچکی را پدید آورده اند. تحقیقاتی که اخیرا بر روی فضای غار انجام شده نشان می دهد که این غار دارای قابلیت ویژه ای بوده که باقی ماندن و تنفس در آن، می تواند به بهبود بیماران مبتلا به آسم و ناراحتی های تنفسی کمک کند. همچنین به عنوان دومین غار نمک جهان محسوب می شود. جاذبه تنگه چاهکوهتنگه چاهکوه در روستای چاهوی قشم واقع شده و با حفره ها، دالان ها و اشکال عجیب در دیواره های خود بسیار شگفت انگیز است. این دره شگفت انگیز در دل یک کوه سنگی به شکل ضربدر برش خورده است. چاهکوه در ابتدا بلند به نظر می رسد، ولی به تدریج از عرض آن کاسته می شود تا جایی که عبور از میان آن دشوار می شود. داخل تنگه سنگ های رسوبی موسوم به سنگ های آهکی بوده که جزء یکی از ۳ گروه سنگ های موجود در طبیعت می باشد. در دیواره های چاهکوه فرسایش آبی شیارهای عمیق و طویل، انواع حفره های عدسی، قاشقی و کروی را تشکیل داده اند. وجود شیارها و حفره ها بر بدنه عمود این دره، همچنین وجود جوی های سنگی در کف تنگه موجب شده تا چاهکوه به دره ای شگفت انگیز تبدیل شود. جاذبه قبرستان انگلیسی هااین قبرستان در گذشته محل زندگی شماری از انگلیسی ها در زمان فتحعلی شاه بوده است. قبرستان در ۱۳۵ کیلومتری شهر قشم در بندر باسعیدو قرار دارد. این منطقه قبر شماری از ماموران دولت انگلیس، دیده بان و دیگر نظامیانی می باشد که در ارتش دولت انگلیس بوده اند. این قبرستان در گذشته قلعه کوچکی بوده که یک دکل دیده بانی و یک جایگاه برای توپ های جنگی، جهت محافظت از قلعه داشته است. از جمله موارد دیدنی این قبرستان علاوه بر سنگ گورهای قدیمی و شکسته، وجود یک ستون یادبود است که همچنان تا به امروز پا برجا مانده که البته سنگ نبشته های آن شکسته اند ولی بنای ستون تا حدودی سالم مانده است. چنین به نظر می رسد که بیشتر قبرها ویران و یا نبش شده است. جاذبه سد تاریخی پی پشتسد پی پشت که در نزدیکی روستای پی پشت قرار دارد یکی از سدهای تاریخی و دیدنی قشم است. تاسیسات تقسیم آب این سد، متعلق به دوره ساسانی می باشد که پی اولیه سد را ساسانیان احداث نموده و سد را ساخته اند ولی قسمت بالا و تاج آن را هخامنشیان تکمیل کرده اند. کارشناسان میراث فرهنگی تاکید کرده اند که این سد از نظر قدمت و سابقه تاریخی، بسیار حائز اهمیت بوده و یکی از سدهای مهم جزیره قشم می باشد. جاذبه آب انبار بی بیآب انبار یا برکه بی بی که در شهر قشم واقع شده، یکی از آثار تاریخی و دیدنی قشم می باشد. این آب انبار در سال ۱۲۰۲ ه.ق توسط زنی نیکوکار به نام صوغیه که همسر شیخ عبدالله حاکم وقت جزیره بوده، ساخته شده و اولین آب انبار موجود در قشم بوده است. سقف این آب انبار بارها مرمت شده و در حال حاضر هم که سال ها از عمر این بنا می گذرد، هنوز مورد استفاده مردم بومی منطقه قرار دارد. معماری این آب انبار بسیار جالب می باشد، داخل آن یک مخزن بزرگ جهت تمیز نگه داشتن آب وجود دارد. داخل آب انبار به نحو مطلوبی بازسازی شده است. جاذبه تپه تاریخی کولغانتپه های کولغان مشرف بر دریا و سد خاکی بالاتل هستند و از زیبایی و چشم انداز بسیار جالبی برخوردارند. بالای تپه ها، آثار معماری و آبراه ها با دیوارهای سنگی به طول بیش از صد متر باقی مانده که بسیار دیدنی هستند. در قسمتی از این تپه ها، قبرستان منظمی با قبرهایی در دو ردیف با فاصله دو متر از یکدیگر وجود دارد. نشانه های باقی مانده از اتاقک های به جا مانده در این منطقه، گویای آن است که این محل احتمالا بازاری بوده که رونق بسیار داشته است. در کنار ویرانه های به جا مانده، سه حوض حفر شده در داخل سنگ وجود دارد که بزرگ ترین آنها ۱۲ متر طول و ۴متر عرض دارد. عده ای از اهالی بومی منطقه معتقدند که این مکان نیایشگاه ناهید بوده است. جاذبه جزیره نازیکی از زیبایی های جزیره قشم، جزیره ناز است که در نزدیکی سواحل شرقی قرار گرفته و از ساحل حدود یک کیلومتر فاصله دارد. این جزیره فاقد ساحل شنی بوده و دیواره های صخره ای به ارتفاع پنج تا ده متر، اطراف آن را فرا گرفته است. روی جزیره کاملا مسطح می باشد. در زمان جزر با پس روی کامل آب دریا، برای مدت کوتاهی باریکه ای از خشکی جزیره ناز را به ساحل قشم وصل می کند. در این جزیره کسی سکونت ندارد. ماهیگیران محلی، چند سایبان و مکان استراحت از چوب و پلاستیک به صورت موقت، احداث کرده اند تا زمانی که برای ماهیگیری به این منطقه می روند استراحتی هر چند کوتاه در این جزیره داشته باشند. روبروی جزیره ناز، ساحل شنی قشم قرار دارد که مکان مناسبی برای تغذیه پرندگان دریایی و ماهیگیران بومی است. به هنگام غروب جزیره ناز بسیار دیدنی است. جاذبه اسکله باسعیدواین اسکله تاریخی که قدمت بنای آن به دوره ساسانیان بر می گردد، در ۱۴۴ کیلومتری شهر قشم قرار دارد. اسکله از سنگ های بزرگ رودخانه ای مانند، قلوه سنگ و ملات گچ زنده ساخته شده است. در دوره مغول ها نیز مرمت و بازسازی شده و از آن استفاده می کردند. در اواخر دوره تیموری و اوایل دوره صفوی، اسکله تعمیر شده و و با سنگ های تراشیده شده، روسازی و ساروج بندی شده مجددا بازسازی و اسکله وسیع تر شده بود. این اسکله به دلیل موقعیت جغرافیایی، محل استقرار انگلیسی ها در جزیره بود. به همین دلیل از این اسکله برای کشتی های جنگی خود و همچنین چون در جزیره اسکان یافته بودند، استفاده می کردند. در سال های اخیر، به همت اداره شیلات قشم، بندرگاه صیادی مناسبی در این اسکله تاریخی احداث گردیده است. جاذبه لاک پشت پوزه عقابیاین لاک پشت گونه ای لاک پشت دریایی است که بسیار کمیاب می باشد. پوزه این جانور برای بیرون کشیدن غذای اصلیش یعنی اسفنج دریایی از لابه لای مرجان ها، به شکل منقار عقاب درآمده و از همین رو به پوزه عقابی معروف گشته است. این لاک پشت در جزایر قشم، هنگام، هرمز و هندورابی زندگی و زاد و ولد می کند که در سال های اخیر تعداد این لاک پشت ها محدود شده است. با این که مصرف گوشت لاک پشت و تجارت لاک آن مرسوم نیست، اما خوردن و فروش تخمش به دلیل اعتقاد به ارزش غذایی و دارویی بسیار رایج است به طوری که گاه برای جمع آوری تخم های آنان، لاک پشت مادر را با چرخ دستی به گوشه ای می رانند. یا گاهی دیده شده در اطراف لانه ای که لاک پشت مادر در حال تخم گذاری است، گروهی از مردم حلقه زده و منتظر پایان تخم گذاری هستند تا تخم ها را بردارند. جاذبه سردار امامقلی خانامامقلی خان از سرداران جنگی در زمان شاه عباس یکم است. امامقلی حکمران بود و ایرانیان به فرماندهی او، پرتغالی ها را از منطقه هرمز بیرون کردند. او در دوره شاه عباس به اوج قدرت و محبوبیت رسید و در شیراز حکمرانی می کرد. امامقلی پسر الله وردی خان، رئیس غلامان شاهی بود. پس از فوت پدر، به جای وی به کار پدرش ادامه داد و پس از مدتی که بر قلمرو حکومتی خود تسلط کامل یافت، جزیره قشم، هرمز و متعلقات آنها را به فرمان شاه عباس از پرتغالی ها گرفت و از مغرب تا بصره پیش رفت. چنانکه سراسر خاک جنوب، از بندر جاسک تا شط العرب و تمام جزیره های خلیج فارس به تصرف وی درآمد. سرانجام پس از مرگ شاه عباس، جانشین او شاه صفی، امامقلی و پسرانش را از ترس اینکه او را از قدرت برکنار کنند، در قزوین به قتل رساند.
لینک دسترسی به این مطلب: http://www.tourgallery.ir/Destination.aspx?DID=jazire_gheshm
این مطلب ازسایت tourgallery.irدر دی ماه 1391دریلفت شده است.
آشنایی با روز ملی خلیج فارسهمشهریآنلاین: تیر سال 1384 شورای عالی انقلاب فرهنگیبا توجه به هدف قراردادن هویت فرهنگی و تاریخی ملت ایران از سوی ایادی استکبار جهانی به خصوص برخی از کشورهای همسایه و تلاش آنان برای تحریف نام تاریخی خلیج فارس، به پیشنهاد شورای فرهنگ عمومی روز اخراج پرتغالیها -10 اردیبهشت - از تنگه هرمزرا به عنوان روز ملی خلیج فارسنامگذاری کرد. خلیج فارس ایران در طول تاریخ مدّون خود از اهمیت ویژهای در سیاستهای بینالمللی و منطقهای برخوردار بوده و هست. از جمله ویژگیهای قابل ذکر خلیج فارس، موقعیت خاص جغرافیایی آن میباشد. ارتباط این آبراه با اقیانوس هند و آبهای آزاد، باعث شده تا منطقه از لحاظ تجاری و نظامی، به خلیج فارس وابسته شود. اکتشافات نفتی و غنای آب خلیج فارس از لحاظ مواد معدنی و غذایی، آن را به نگینی بی همتا تبدیل کرده و چشم طمع بسیاری از کشورهای منطقه و قدرتهای فرا منطقهای را به سوی خود جلب نموده است. ارزشهای عظیم اقتصادی و موقعیت سوق الجیشی و سیاسی خلیج فارس از قدیم الایام تا امروز، استعمارگران را تشنه حضور و سلطه طلبی در منطقه کرده و باعث شده تا آنها بکوشند همواره سیاست خود را بر این منطقه تحمیل کند. از این رو خلیج فارس، همیشه صحنه کشمکش و نبرد بوده و سرزمینهای حاشیه آن نیز از این کشمکشها متأثر شده است؛ به گونهای که زندگی سیاسی و اقتصادی این کشورها با توجه به مسائل و جریانهای جاری در خلیج فارس جهت و سمت و سو میگیرد. لینک دسترسی به این مطلب: http://hamshahrionline.ir/details/149611 این مطلب ازسایت همشهری آنلاین درآبان ماه 1391دریافت شده است.
|