فلوبر: تعرض به اندیشه، جنایتی علیه روح است. مرگ سقراط هنوز بر وجدان بشریت سنگینی می کند. نامه ها
پرونده ی محمدحسن گنجی
تهیه وتنظیم پرونده:عطیه نیک اندیش،ناهید شاکرمی
محمد حسن گنجی، (زادهٔ ۲۱ خرداد ۱۲۹۱ در بیرجند – درگذشتهٔ ۲۹ تیر ۱۳۹۱ در تهران)، استاد سرشناس جغرافیا در دانشگاه تهران بود. از او بهعنوان بنیانگذار دانش جغرافیای نوین و هواشناسی در ایران نام برده میشود. دکتر گنجی، آموزش دبستان و دبیرستان را در شهر خود و آموزش عالی را در تهران (دارالمعلمین عالی ۱۳۰۹-۱۳۱۲)، انگلستان (۱۳۱۲-۱۳۱۷) و آمریکا (۱۳۳۱-۱۳۲۳) در رشته جغرافیا با تأکید بر اقلیمشناسی انجام داد و پایاننامه او درباره آب و هوای ایران به زبان انگلیسی به چاپ رسید.او از سال ۱۳۱۷ تا ۱۳۵۴ در خدمت دانشگاه تهران به تدریس اشتغال داشته و نخستین کسی بودهاست که جغرافیای نوین را وارد برنامههای دانشگاهی کردهاست. وی مراحل دانشگاهی را از دبیری تا معاونت دانشگاه طی کرده و در سال ۱۳۵۴ با اخذ درجه استادی ممتاز بازنشسته شدهاست.در همین سالها او ۴ سال ریاست منطقه آسیا را در سازمان هواشناسی عهده دار بوده و از همان سال رابطه خود را با همان سازمان حفظ کردهاست. وی چندین کتاب -از جمله اطلس اقلیمی ایران - و بیشتر از صد مقاله به زبانهای فارسی و انگلیسی منتشر ساخته و به همین مناسبت در برنده جایزه ۲۰۰۱ سازمان هواشناسی جهانی شدهاست.او مؤسس و اولین رییس دانشگاه بیرجند بود.در تاریخ سوم آذر ماه ۱۳۹۰ با حضور پروفسور محمد حسن گنجی, منزل مسکونی وی توسط شهرداری تهران تملک و به عنوان خانه جغرافیا افتتاح گردید. دکتر محمد حسن گنجی، در ۲۱ خرداد سال ۱۲۹۱ خورشیدی در بیرجند به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات مقدماتی در مدرسه شوکتیه بیرجند، وارد دارالمعلمین عالی تهران شد و در رشته تاریخ و جغرافیا به دریافت درجه کارشناسی نائل گردید. سپس به عنوان دانشجوی برگزیده به اروپا اعزام شده و در دانشگاه ویکتوریا منچستر انگلستان به تحصیل ادامه داده و در سال ۱۳۱۷، لیسانس تخصصی خود را در جغرافیا اخذ نمود.وی بار دیگر در سال ۱۳۳۱، با استفاده از بورس تحصیلی عازم آمریکا شد و دکتری خود را در رشته جغرافیا، از دانشگاه کلارک دریافت داشت.دکتر گنجی پس از بازکشت به ایران در دانشگاه تهران، مشغول به تدریس شد و با درجه استادی در سال ۱۳۵۸ بازنشسته گردید. با این حال وی هیچ گاه دست از کار نکشید و از سال ۱۳۶۴ با مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، آغاز نمود. وی از سال ۱۳۷۰ به عنوان مشاور رئیس دانشکده علوم زمین با دانشگاه شهید بهشتی همکاری دارد.وی علاوه بر مدیریت گروه جغرافیا، ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی و معاونت دانشگاه تهران، پیش از انقلاب اسلامی، ریاست اداره کل هواشناسی ایران و ریاست هواشناسی منطقه آسیا را نیز بر عهده داشته و هم اکنون و عضو کمیته اجرایی سازمان هواشناسی جهان است. پدر وی، ابوتراب مدتها نایب الحکومه شهر قاین بود. افراد خانواده وی در خدمت امرای قاینات (بیرجند) یعنی خاندان علم بودند. پدرش به کشاورزی و دامپروری اشتغال داشت. وی سه برادر و دو خواهر داشته که چهار نفر آنها در مدارس محلی بیرجند به تدریس اشتغال داشتند. در حال حاضر همه آنها به غیر از دو نفرشان از میان رفته اند.دکتر گنجی در ۲۴ دیماه ۱۳۲۰ با لطیفه جوادزاده (او از ایرانیان مقیم ارمنستان بود) ازدواج کردند.ایشان فرزندی نداشتند و تاپایان عمر در کنار همسر خود ماندند حتی در پیری که همسر ایشان بیمار بود و خودشان نیز کهولت سن داشتند از همسر خود پرستاری میکردند.
فهرست:
درباره :
شرح زندگی محمد حسن گنجی/همشهری
خاطرات دکترگنجی / راسخون
پای صحبت های دکترگنجی /وبلاگ غفاری
درباره گنجی / اطلاعات
کودکی ونوجوانی / مشاهیر
خلاصه زندگی وفعالیت های دکترگنجی /مجله نور
استادمحمدحسن گنجی / ایران بوم
به یاد استاد فقید / وبلاگ1291
سال شمارزندگی دکترگنجی/ خبرآنلاین
منزل گنجی خانه جغرافیا / خبرفارسی
تقدیری بایسته ازدکترگنجی / مجله نور
آثار:
شرح حال دکترگنجی دریک کتاب/ آیکال
آثاردکترگنجی / همشهری
درباره آثار/ راسخون
آثارچاپ شده به ترتیب قدمت زمانی / مجله نور
کارنامه علمی:
کارنامه علمی دکتر گنجی / ویکی پدیا
اهدای اسناد ومدارک توسط دکترگنجی به آرشیوملی ایران / وبلاگ1291
خدمات علمی وآموزشی / مشاهیر
اهدای 3هزارجلدکتاب های گنجی به دانشگاه بیرجند/ خراسان نیوز
بنیادعلمی وفرهنگی پرفسورگنجی / خبرآنلاین
نکوداشت سالگرد دکتر گنجی / خبرفارسی
به مناسبت صدمین سال تولد دکترگنجی / وبلاگ مجتهدزاده
درگذشت:
درگذشت محمد حسن گنجی / ویکی پدیا
پدرعلم جغرافیای ایران درگذشت / تابناک
مراسم بزرگداشت دکترگنجی / مهرنیوز
آرامگاه دکترگنجی / عطرصبح
درگذشت محمدحسن گنجی / انسان شناسی وفرهنگ
دکترگنجی دارفانی را وداع گفت / وبلاگ پرشین
تسلیت درگذشت دکترگنجی / وبلاگ تاجیک
گنجی که درخاک آرمید وماندگارشد / ایران بوم
به یادشادروان استاد گنجی / دانشجویان جغرافیا
شرح زندگی محمد حسن گنجی /همشهری
محمد حسن گنجی در سال 1291 در شهرستان بیرجند به دنیا آمد.پدر وی، ابوتراب مدتها نایب الحکومه شهر قاین بود. افراد خانواده وی در خدمت امرای قاینات (بیرجند) یعنی خاندان علم بودند.پدرش به کشاورزی و دامپروری اشتغال داشت. وی سه برادر و دو خواهر داشت که چهار نفر آنها در مدارس محلی بیرجند به تدریس اشتغال داشتند.وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود گذراند و پس از آن برای ادامه تحصیل به تهران مهاجرت کرد. در تهران به دارالمعلمین عالی رفت و در رشته تاریخ و جغرافیا تحصیل کرد و به درجه کارشناسی نائل آمد.سپس در حدود سال 1312 به عنوان دانشجوی برگزیده به اروپا اعزام شد و در دانشگاه ویکتوریا منچستر انگلستان به تحصیل ادامه داد و در سال ۱۳۱۷، لیسانس تخصصی خود را در جغرافیا اخذ کرد.در سال دوم ماندن درانگلستان بود که پس از یک سال مطالعه و بررسی رشتههای گوناگون، تصمیم خود را گرفت که در زمینه جغرافیا کار کند و از آن زمان تاریخ برای او در درجهٔ دوم اهمیت قرارگرفت.گنجی در آن سال در گروه تخصصی جغرافیا در دانشگاه منچستر نامنویسی کرد و پس از چهارسال توانست لیسانس تخصصی و ممتاز در جغرافیا را به دست آورد که برابر کارشناسیارشد به شمار میآید.وی دلیل گرایش خود را به جغرافیا و به ویژه هواشناسی، دو رویداد خشکسالی و سیلی میداند که در روزگار کودکی و نوجوانی در زادگاهش رخ داد و باعث آسیب زیادی به روستاییان شده بود.وی در سال 1331 مجددا با استفاده از بورس تحصیلی عازم آمریکا شد و مدرک دکتری خود را در رشته جغرافیا، از دانشگاه کلارک دریافت کرد. پایان نامه دکتر گنجی درباره آب و هوای ایران به زبان انگلیسی به چاپ رسیدهاست.دکتر گنجی از سال ۱۳۱۷ تا ۱۳۵۴ در دانشگاه تهران به تدریس اشتغال داشت و به اولین شخصی که جغرافیای نوین را وارد برنامههای دانشگاهی کردهاست، شناخته میشود. وی از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۷ مدیریت اداره کل هواشناسی را عهدهدار بود و به عنوان بینانگذار سازمان هواشناسی ایران نیز شناخته میشود.
دکتر گنجی همچنین از اردیبهشت سال ۱۳۴۲ تا مهرماه ۱۳۴۷ معاونت پارلمانی وزارت راه و در زمان ریاست پروفسور رضا از سال ۱۳۴۷ به مدت یک سال پست معاونت اداری و مالی دانشگاه تهران را عهدهدار بود.پس از چندی مشاور دانشگاه و از خردادماه ۱۳۵۳ عهدهدار ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی شد و تا پایان خدمت ۳۷ ساله دانشگاهی خود در این سمت باقی ماند.وی در دهه 40 شمسی ریاست منطقه آسیا را در سازمان هواشناسی عهدهدار بود و از همان سال رابطه خود را با همان سازمان حفظ کرد. از دکتر گنجی چندین کتاب از جمله اطلس اقلیمی ایران و بیشتر از 100 مقاله به زبانهای فارسی و انگلیسی منتشر شده است. استاد گنجی در زمان جنگ در ستاد بسیج مسئولیت بررسی و ارزیابی نقشه جبهههای جنگ را بر عهده داشت. علاوه بر این از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ مشاور رئیس سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح بود و از سال ۱۳۷۳ نیز با سمت مشاور دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی در طراحی و اجرای برنامهها مشارکت داشتهاست.
همچنین از سال ۱۳۶۵ عضویت بخش جغرافیایی سازمان مطالعه و تدوین کتب دانشگاهی (سمت) را دارا بوده و با بیشتر دانشگاههای تهران بویژه دانشگاه تربیت مدرس در دورههای دکتری جغرافیا تدریس همکاری داشتهاست. وی همچنین عضویت کمیته رهبری اطلس اقلیمی ایران را در سازمان هواشناسی برعهده داشت.وی همچنین عضو دائمالعمری انجمن جغرافیایی انگلستان و اولین رئیس انجمن جغرافیدانان آسیا و یکی از 15 جغرافیدانان برتر جهان بوده است.دکتر گنجنی که به پدر علم جغرافیای ایران شهرت دارد، در سال 2001 از سوی سازمان جهانی هواشناسی به عنوان دانشمند برتر جهان و دانشمند سال هواشناسی معرفی شده است.وی در بیست و نهمین کنگره اتحادیه بینالمللی جغرافیایی در کره جنوبی در سال ۲۰۰۰ میلادی به عنوان یکی از ۱۵ جغرافیدان برجسته جهان شناخته شد و سازمان هواشناسی جهانی، جایزه علمی سال ۲۰۰۱ خود را به وی اعطا کرد.پدر علم جغرافیای ایران دارای 130 اثر برجسته علمی و تخصصی به زبانهای فارسی و انگلیسی و تربیت کننده 11 نسل استاد عالی در حوزه جغرافیا است.در مراسم نکوداشت دکتر محمد حسن گنجی علاوه بر اعطای لوح یادبود کیکی به پاس بزرگداشت زحمات این استاد فزرانه بریده شد.مراسم نکوداشت یکصدمین سالروز تولد دکتر محمد حسن گنجی پدر علم جغرافیای ایران و موسسه اداره هواشناسی و تربیت کننده 11 نسل استاد جغرافیا در مجموعه تاریخی سعدآباد برگزار شد.ایشان همچنین دارای نشان درجه سه در خدمات دولتی را دریافت کردهاست. دکتر گنجی از اوایل انقلاب تا قبل از مرگ بیش از ۶۳ لوح تقدیر از مراکز آثار و مفاخر علمی، چهرههای ماندگار، انجمنهای علمی جغرافیایی و دانشگاهها دریافت کردهاست.برخی از مربیان و استادان دکتر گنجی عبارتند از: میرزا احمد نراقی، شیخ احمد سلیمانی نراقی، کلنل علینقی وزیری، مفیدالملک، سیدرضی حسین (ناظم هندی)، عباس اقبال آشتیانی، ماژور مسعودخان کیهان، بدیعالزمان فروزانفر، سیدمحمدکاظم عصار، دکتر صادق رضازاده شفق، عبدالحسین شیبانی وحیدالملک، دکتر عیسا صدیق، دکتر اسدالله بیژن و...
برخی از مشاغل دکتر محمد حسن گنجی:
- عضو مادام العمر انجمن جغرافیائی انگلستان
- عضو سابق انجمن سلطنتی مردم شناسی انگلستان و ایرلند
- عضو شورای عالی آمار
- عضو هیأت تحریریه دائره المعارف بریتانیا
- عضو افتخاری انجمن آمریکایی پیشرفت علوم
- عضو شورای عالی مردم شناسی
- عضو انجمن جغرافیائی کشورهای آسیا و آفریقا
- عضو کمیته ملی آبشناسی (یونسکو)
- عضو هیأت ممیزه دانشگاه تهران
- عضو کمیسیون بورسهای دانشگاهی
- عضو کمیسیون همکاری فرهنگی ایران و فرانسه (دانشگاهی)
- عضو کمیته جغرافیائی فرهنگستان ایران
- عضو شورای عالی جغرافیائی وابسته به سازمان جغرافیائی کشور
- عضو کمیته برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش
- عضو هیأت امنای مدرسه عالی بازرگانی رشت
- عضو هیأت امنای مدرسه عالی فنی تهران
- عضو اتحادیه انحمنهای علمی
- رئیس اولین کنگره جغرافیدانان ایران ۱۳۵۲
- عضو شورای دانشگاه تهران
- اولین رئیس انجمن جغرافیدانان ایران ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷
http://www.hamshahrionline.ir/details/178071
خاطرات دکتر گنجی / راسخون
خاطرات کودکی : محمد حسن گنجی در 21 خرداد 1291 خورشیدی برابر با 11 ژوئن 1912 میلادی در شهر کوچک و دورافتاده بیرجند در مرکز قائنات (قهستان) به دنیا آمد. سرزمین قهستان مانند جزیرهای در دریای شن بود و ورود به آن از هر سو نیازمند گذشتن از فرسنگها کویر بیآب و علف بود. اکثریت ساکنان آن و به ویژه اهالی بیرجند از ریشه ایرانیان قدیمی با رگههایی از دیگر اقوام تشکیل میشد که بیشتر از راه کشاورزی همراه با دامداری روزگار میگذراندند. خانواده گنجی نیز از همین مردمان بودند. شش ساله بود که وارد مدرسه شوکتیه در بیرجند شد. بیشتر دوران تحصیل مقدماتی او در دهه نخست 1300 خورشیدی با تحولات سیاسی، اجتماعی گسترده کشور و پایان سلطنت دویست ساله قاجار و آغاز دوران پهلوی همراه شد. بیرجند که تا آن زمان روستای دورافتادهای با جمعیتی حدود 9000 نفر به شمار میرفت، کم کم به عنوان یک منطقه استراتژیک مطرح شد و مرکز فرماندهی تیپ نظامی قائنات و سیستان و بلوچستان لقب گرفت. در مدرسه شوکتیه رسم بر این بود که به شاگرد نخست، دوم و سوم به ترتیب مدال طلا، نقره و یک کتاب نفیس هدیه میدادند و گنجی در طول شش سال تحصیل چهار مدال طلا و دو نقره، به دست آورد و در جشن پایان دوره که آن مدالها را به سینه زده بود چنان احساس سربلندی میکرد که به بیان خودش گویی قلعه خیبر را فتح کرده بود. وی همچنین به شکار کبک و تیهو که در آن زمان در کوهپایههای اطراف روستا زیاد دیده میشدند میپرداخت. اغلب خویشاوندان ایشان در روستا چهارپایانی مثل اسب، قاطر و الاغ داشتند و سوارکاری با حیوانات از سرگرمیهای آن دوران به شمار میرفت. دو رویداد مهم در آن سالها رخ داد که اثر عمیقی بر گنجی گذاشت: یکی خشکسالی شدیدی که تاثیرات انسانی دردناکی برجای گذاشت. پس از سه چهار سال همه قناتهای بیرجند خشکید، محصولات کشاورزی از میان رفت و بسیاری از روستاییان به شهرهای دیگر کوچ کردند. خانواده گنجی در آن سالها بسیار سختی کشیدند و حتی آب آشامیدنی را از جاهای دیگر فراهم میکردند. دومین رویداد هنگامی رخ داد که او کلاس چهارم یا پنجم دبستان بود. زمستان 1343 هجری قمری بود که پس از چند روز بارش پیوسته باران، سیلی بزرگ رخ داد و همه قناتها را نابود کرد و آسیب زیادی به بار آورد. خاطره تلخ آن دو رویداد هواشناختی همچنان در ذهن گنجی ماند و حتی در انتخاب روش زندگی و روی آوردن او به دانش جغرافیا و هواشناسی تأثیر زیادی گذاشت. اوضاع اجتماعی و شرایط زندگی : محمدحسن گنجی در خانوادهای که در آن اصول و اعتقادات دینی و مذهبی کاملاً رعایت میشد و از نظر مالی هم در شرایط متوسطی بود بدنیا آمد و بزرگ شد. پدرش به شغل کشاورزی و دامپروری اشتغال داشت.تحصیلات رسمی و حرفه ای : محمدحسن گنجی پس از به پایان رساندن تحصیلات متوسطه در زادگاه خود یعنی بیرجند در مهرماه 1309 خورشیدی به تهران آمد تا حقوق بخواند. ولی در تهران متوجه شد که بیشتر استادان مدرسه عالی حقوق آن زمان، فرانسوی هستند و چون زبان فرانسوی نمیدانست به دارالمعلمین عالی رفت که نخستین بنیاد آموزش عالی آن زمان بود. دارالمعلمین عالی، که در 1307 بنیانگذاری شده بود، دو گروه «فلسفه و ادبیات» و «تاریخ و جغرافیا» داشت. گنجی در رشته تاریخ و جغرافیا نامنویسی کرد و پس از سه سال در 1312 لیسانس آن رشته را دریافت کرد. از آنجا که گنجی در کنکور اعزام به خارج در بخش معلمی تاریخ و جغرافیا مقام اول را به دست آورده بود، در 25 شهریور 1312 همراه با حدود 90 نفر دیگر که 20 نفر از آنان از دانشآموختگان دانشسرای عالی بودند، به فرانسه فرستاده شد. چون در دبیرستان شوکتیه بیرجند تا اندازهای با زبان انگلیسی آشنا شده بود، او را با 12 نفر دیگر از دانشجویان که به زبان انگلیسی آشنایی داشتند، پس از چند روز ماندن در پاریس به لندن فرستادند. در آن روزها معمول بود که دانشجویان فرستاده شده به انگلستان را برای یکسال به زندگی در یک خانواده انگلیسی وا میداشتند تا زبان و آداب انگلیسی را فراگیرند. اما چون گنجی زبان انگلیسی را به اندازه نیاز میدانست، او را بیدرنگ پس از ورود به انگلستان به دانشگاه ویکتوریا در منچستر معرفی کردند که در آن زمان یکی از پنج دانشگاه معتبر پس از آکسفورد و کمبریج به شمار میآمد. در سال دوم در انگلستان بود که پس از یک سال مطالعه و بررسی رشتههای گوناگون، تصمیم خود را گرفت که در زمینه جغرافیا کار کند و از آن زمان تاریخ برای او در درجه دوم اهمیت قرار گرفت. او در آن سال در گروه تخصصی جغرافیا در دانشگاه منچستر نامنویسی کرد و پس از چهارسال توانست لیسانس تخصصی و ممتاز در جغرافیا (B.A.Honurs) را به دست آورد که برابر کارشناسیارشد به شمار میآید. او دلیل گرایش خود را به جغرافیا و به ویژه هواشناسی، دو رویداد خشکسالی و سیلی میداند که در روزگار کودکی و نوجوانی در زادگاهش رخ داد و باعث آسیب زیادی به روستاییان شده بود. همچنین، در روزگاری که در خارج تحصیل میکرد، بحثهای داغی پیرامون نظریه تکامل در جریان بود و از آنجا که بارها شنیده بود که پاسخ جانداران به دگرگونی آب و هوا، نقش مهمی در تکامل جانداران دارد، به موضوعهای مربوط به آب و هوا و محیط بسیار گرایش پیدا کرده بود. گنجی در مهرماه 1317 به ایران بازگشت و با عنوان دبیر (امروزه در رتبهبندی علمی دانشگاهی به آن مربی میگویند) در دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی به تدریس جغرافیا پرداخت. دوره خدمت دبیری او 14 سال به طول انجامید و چون با مقررات آن روز هرگز نمیتوانست بدون درجه دکترا، استاد دانشگاه شود، با استفاده از فرصت مطالعاتی در شهریور 1331 به آمریکا رفت. او پس از دوسال تحصیل در دانشگاه کلارک (در شهر ورستر ایالت ماساچوست) که از مراکز بسیار معتبر آموزش و پژوهش جغرافیا بود، درجه دکترا در جغرافیا را به دست آورد. خاطرات و وقایع تحصیل : محمدحسن گنجی، در تمام دوره متوسطه همواره شاگرد اول یا دوم کلاس خود بود. در مدرسه شوکتیه بیرجند، چنین مرسوم بود که در پایان سال تحصیلی به منظور تشویق دانش آموزان، به نفر اول در امتحانات پایان سال یک مدال طلا و به نفر دوم یک مدال نقره جایزه می دادند و دکتر گنجی در شش سال دوره متوسطه 4 مدال طلا و 2 مدال نقره کسب نمود. دوران تحصیل در مقطع ابتدایی و متوسطه دکتر گنجی با تغییرات و تحولات مملکت همزمان بود به این صورت که یک سلسله ارامنه و بیگانگان میرفتند و یک سلسله از آنها برمیگشتند. شهر چهره نظامی با نیروهای بیگانه به خود گرفته بود. از خاطرات دیگر ایشان میتوان به صفآرایی دانش آموزان و مشارکت دادن آنها در تظاهرات سیاسی و همچنین دیدار آنها با افسرهای غیر بومی به صورت معلمین مدرسه اشاره کرد که برای دکتر گنجی خاطره انگیز بوده است.فعالیتهای ضمن تحصیل : محمدحسن گنجی از دوران تحصیل در مقاطع ابتدایی و متوسطه خود چنین به یاد میآورد: «در ایام تعطیل (تابستان) بسیاری از ما را به یادگیری حرفههای سنتی وا میداشتند و دانش آموزانی که پدرانی با حرفه بازاری داشتند در خلال تحصیل به پدر خود کمک میکردند. در زمان تحصیلات ابتدایی من پیش آهنگی در مدارس متداول شده بود و بسیاری از حرفهها را از طریق پیش آهنگ به ما یاد میدادند.» دکتر گنجی، در ضمن تحصیل در انگلستان چندین مسافرت علمی همراه گروههای دانشگاهی به نواحی داخلی انگلستان و اسکاتلند و همچنین به شبه جزیره ایبری ( سپانیا و پرتغال) و اسکاندیناوی (دانمارک، سوئد و فنلاند) و ممالک دیگر اروپایی انجام داد.هم دوره ای ها و همکاران : آقایان احمد مستوفی، احمد سعادت عداله فریار، صورتگر، حسین علی سلطان زاده پسیان، احمد بهفروز، بهادر عامری (دندانپزشک)،جواد بیرجندی، حسامالدین ضیائیان، علیقلی حکیم نژاد (صاحب کارخانه آبسال)، محمد تقی سیاهپوش و ابراهیم صفوی از همدورهایهای محمدحسن گنجی بشمار میروند.همسر و فرزندان : محمدحسن گنجی در 24 دیماه 1320 با سرکار خانم لطیفه جوادزاده (از ایرانیان مقیم ارمنستان) ازدواج کردند.وقایع میانسالی : محمدحسن گنجی از وقایع میانسالی خود چنین میگوید: من با دبیری در دانشگاه تهران شروع کردم و بعد از 13 سال استادیار این دانشگاه شدم، اولین کسی بودم که با تحصیلات عالیه جغرافیا به ایران برگشتم و در سال دوم تأسیس دانشگاه تهران به همراه دو نفر از همکارانم رشته جغرافیا را پایهگذاری کردیم. بعد از ما شش نسل جغرافیدان در ایران تربیت شده است که من به نوعی خود را پدربزرگ این جریان احساس میکنم. مدتی رئیس دانشکده و معاون دانشگاه تهران بودم. در دوران بازنشستگی هم دانشگاه بیرجند را تأسیس کردم. قبل از انقلاب مدتی معاون پارلمانی وزارت راه بودم. پس از انقلاب در دوران جنگ ایران و عراق مشاور وزیر دفاع بودم حالا هم در این دانشگاه (شهید بهشتی) مشاور دانشکده علوم زمین هستم و دو دانشجوی دکتری دارم، بیش از صد مقاله به فارسی و انگلیسی نوشتهام و چهارده کتاب درسی به چاپ رساندهام ، مهمتر از همه اینها انتشار کتابی با عنوان «جغرافیا در ایران از دارالفنون تا انقلاب اسلامی» که داستان علم جغرافیا در کشور است. پانزده سال است که با دائرهالمعارف اسلامی همکاری میکنم و این اواخر با مرکز گفتگوی تمدنها ارتباط نزدیک دارم و قرار است اطلس جغرافیایی تمدنها را تهیه کنم. مشاغل و سمتهای مورد تصدی : محمدحسن گنجی در کنار فعالیت خود در دانشگاه تهران، از مهرماه 1335 تا مهرماه 1347 ریاست اداره کل هواشناسی ایران را نیز عهدهدار بود. در این مدت، وی نماینده ثابت دولت ایران در سازمان هواشناسی جهانی، به مدت 5 سال ریاست هواشناسی منطقه آسیا ( به مدت 5 سال) و عضویت کمیته اجرایی سازمان مزبور را برعهده داشت. فعالیتهای آموزشی : محمدحسن گنجی پس از اخذ درجه لیسانس از انگلستان (در سال 1317)، به ایران بازگشت و به مدت 14 سال با سمت دبیری در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و دانشسرای عالی به تدریس جغرافیا پرداخت. وی همچنین پس از اخذ مدرک دکترا در سال 1334 از آمریکا به ایران بازگشت و پس از طی 5 سال دوره دانشیاری، در سال 1339 (با رتبه 10) به عنوان استادی پارهوقت دانشگاه تهران ارتقاء یافت و متصدی کرسی جغرافیای انسانی شد. در مهرماه 1347 خدمت تمام وقت دانشگاه را پذیرفت و از سال 1348 در سمت استاد و مدیر گروه آموزشی جغرافیا در دانشگاه انجام وظیفه کرد. [ گزارش گفتگو، مرکز بینالمللی گفتگوی تمدنها، سال اول، شماره 12، نیمه اول مهر 1380، ص 18 ـ اثرآفرینان (زندگینامه نامآوران فرهنگی ایران)، ج 5، زیر نظر دکتر عبدالحسین نوایی، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ص 81 ] مراکزی که فرد از بانیان آن به شمار می آید : از جمله خدمات علمی محمدحسن گنجی میتوان به تشکیل «انجمن جغرافیدانان ایران» و بنیانگذاری سازمان هواشناسی کشور اشاره نمود. وی در مهرماه 1354 به موجب ابلاغ وزیر علوم و آموزش عالی مأموریت یافت که مقدمات تهیه و تشکیل دانشگاهی را در بیرجند فراهم سازد و در تیرماه 1355، مؤسسه آموزش عالی امیرشوکتالملک علم بیرجند را بنیاد نهاد.سایر فعالیتها و برنامه های روزمره : محمدحسن گنجی در کنار تدریس و تحقیق در بسیاری از موسسات دولتی و خصوصی که با اموری در زمینههای جغرافیایی ارتباط داشتهاند در مراحل برنامهریزی و همچنین اجرایی مشارکت داشته است.شاگردان : بیشتر اساتید جغرافیای کنونی دانشگاههای ایران یا مستقیماً در زمره شاگردان محمدحسن گنجی بودهاند و یا بطور غیر مستقیم از شخصیت علمی و تالیفات وی بهره بردهاند. از جمله شاگردان وی دکتر فاطمه بهفروز استاد گروه جغرافیای دانشگاه تهران میباشد. دکتر پیروز مجتهدزاده که در دوره کارشناسی شاگرد دکتر گنجی بوده است، درباره استاد خود چنین گفته است: «با همه استادانم رابطهای نزدیک و منطقی داشتم، به ویژه با دکتر گنجی که رابطهمان به شکل رابطه پدر و فرزندی در روابط اجتماعی و نیز در محیط دانشگاه بود. صرف نظر از پدر و مادر که نقش انکارناپذیری در شخصیت من داشتهاند، سه نفر دیگر هم تاثیر ژرفی بر زندگی من ایجاد کردهاند. نخستین آنها دکتر گنجی است که نگاه اساسیام را به علم و زندگی مدیون او هستم. در دوران دانشجوییام به همه استادانم احترام میگذاشتم ولی دکتر گنجی به راستی با بقیه تفاوت داشت. او کسی بود که میتوانست همه گونه پرسش را در مباحث جغرافیایی و به ویژه هواشناسی پاسخ دهد. با وجود این، هیچ ادعایی نداشت و احترام عمیق من به او به سبب همین بیادعایی است. همیشه سعی میکرد در حال آموختن باشد. من همواره در برابر پرسشهای علمی و فرهنگی و اجتماعی مختلفی که برایم پیش میآمد نزد او میرفتم. گنجی شخصیتی استثنایی و ارزشمند است و من شخصیتی در شأن و پایه او ندیدهام. در واقع آموختن من از دکتر گنجی فقط به دورههای خاص دانشگاهی مانند لیسانس و فوق لیسانس و حتی دکترا محدود نبود. من هنوز هم از او میآموزم.» همفکران فرد : علاوه بر عباس سحاب که بنیانگذار اولین موسسه کارتوگرافی بازرگانی ایران (موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب) است، مهندس عباس جعفری و سعید بختیاری از دوستداران نقشه و فعالان در انتشار مجموعههای اطلس و نقشههای جغرافیایی، پیروز مجتهدزاده، جواد صفینژاد، مصطفی ارمنی، محمدتقی رهنمائی، ابراهیم مقیمی، دره میر حیدر، حسن کامران، محمد سلیمانی، حسین شکوئی و فرج الله محمودی همفکری نزدیکی با دکتر محمدحسن گنجی دارند.آرا و گرایشهای خاص : محمدحسن گنجی همواره مفهوم علم جغرافیا را در چهارچوب شناخت روابط بین انسان و محیط زندگی وی (دیدگاه «انسان محیطی»)، یا در قالب شناسایی مشخصات ناحیهای شامل پدیده های طبیعی و انسانی (دیدگاه ناحیه ای) و بالاخره در محدوده بررسی پراکندگی مکانی هر پدیده جغرافیایی خاص (دیدگاه فضایی) مورد نظر قرار داده اند. این مطلب نشانه آن است که وی همواره در پی جدیدترین اطلاعات بین المللی درباره جغرافیا بوده است. در ارتباط با دیدگاههای سازمان یافته جغرافیای (انسان محیطی، ناحیه ای و فضایی) دکتر گنجی مسائل علم جغرافیا را در دو بخش طبیعی و انسانی قابل مطالعه میداند، که میتوانند در چهارچوب روشهای عمومی و یا ناحیهای مورد بررسی قرار گیرند. و همگام با این توجیهات روش تحقیقی، استاد گنجی برای اصالت قوانین جغرافیایی در بررسیهای ناحیهای، اهمیت و اعتبار خاصی قائل میشوند. ایشان با استناد به منابع جدید و معتبر خارجی در این زمینه معتقد است که پدیدههای انسانی اگرچه به اندازه پدیدههای طبیعی تابع قوانین علمی نیستند، معهذا با استفاده از اطلاعات آماری و روشهای کمیتی میتوان در مورد یک پدیده خاص انسانی مدلسازی و یا تیپشناسی کرد که این روش گامی به سوی قانون گرایی خواهد بود. از این گذشته، دکتر گنجی کاربرد کامپیوتر را جهت تحلیل این دادههای آماری ضروری میداند و این نوگرایی دکتر گنجی، با توجه به اینکه وی قدیمی ترین استاد جغرافیای ایران است، قابل ملاحظه می باشد. [ بهفروز، دکتر گنجی و گسترش دانش جغرافیا در ایران، مجموعه مقالات جغرافیایی جشن نامه دکتر محمدحسن گنجی، صص 5-24]
http://www.rasekhoon.net/Mashahir/Show-108386.aspx
پای صحبت های دکتر گنجی / وبلاگ غفاری
20سال پس از تحصیل در انگلستان برای تحصیل دکترا به آمریکا رفته بودم ، پایان نامه ام را درباره آب و هوای ایران نوشتم ، تا آن تاریخ که می شود 33 ـ 1332 درباره آب و هوا و هواشناسی در ایران چیزی به روی کاغذ نیامده بود ، پایان نامه من به زبان انگلیسی منتشر شد و تا چندین سال منبع مطالعه درباره آب و هوای ایران بود و هنوز هم به آن ارجاع داده می شود . در سال های بعد از جنگ جهانی هواپیمایی رو به توسعه بود ، ارتباط هوایی در آن زمان با هواپیماهای کوچکی انجام می شد اما جت هایی که امروزه در خطوط هوایی مسافرت میکنند در ارتفاع بالای 10 کیلومتر از سطح زمین حرکت میکنند و در آن جا هوا تقریباً یکنواخت است ، ولی در ارتفاعات پایین هواها به اعتبار دمای متغیر سطح زمین به اصطلاح تفاوت پیدا می کند یعنی در 2 یا 3 کیلومتری زمین هوا یکدست نیست که هواپیما بتواند از داخل آن عبور بکند
.همان طور که روی زمین مثلاً در جاده پستی و بلندی داریم فشار هوا در جاهای مختلف تفاوت پیدا می کند و این اختلاف فشار هوا یک چیزی مثل ناهمواریهای سطح زمین به وجود می آورد . به خاطر عبور هواپیما از منطقه ای با فشار هوای زیاد به منطقه ای کم فشار باید موتور هواپیما به شکل دیگری عمل کند تا از آن جا بگذرد اما آن زمان ناگهان هواپیما سقوط می کرد بنابراین لازم بود بدانند هوا چگونه است و بر اساس همین ضرورت هواشناسی را در کشورها بوجود آوردند
.هواپیما هم در مسیر خودش مرز نمی شناسد و هواپیمایی که از انگلستان به ایران میآید از چندین کشور و چندین نوع هوا عبور میکند ، پس لازم است هر کشوری درباره آسمان خودش کمک و راهنمایی کند ، این ضرورت باعث تأسیس سازمان هواشناسی شد ، خدمات سازمان هواشناسی خیلی پیچیده است
.ما فقط در تلویزیون می بینیم که یک نفر می آید و میگوید فردا هوا چگونه خواهد بود . برای ترسیم آن خطهای منحنی که شما هر شب در تلویزیون می بینید صدها هزار اطلاعات روی نقشه میآید تا کارشناس که در سطح دکتری آموزش دیده آن خطها را بکشد و از آن خطها استفادههایی کند
.موقعی که سازمان هواشناسی تازه تشکیل شده بود با آنها ملاقاتی کردم و یک نسخه از پایان نامه ام را به کتابخانه آنجا اهدا کردم . موقعی که قرار شد در اینجا اداره هواشناسی بوجود بیاید یک کارشناس برای ایران مأمور شده بود که دولت ایران را برای تشکیل یک هواشناسی سیستماتیک و علمی کمک و راهنمایی بکند . نام مرا آنجا به او داده بودند که یک چنین شخصی درباره آب و هوای ایران کتابی نوشته ، اتفاقاً من در ایران نبودم و در مأموریتی بودم ولی آن شخص مرا پیدا کرد هواپیمایی از نظر ارتباطات در وزارت راه بود این هواشناسی هم قرار بود در وزارت راه بوجود بیاید ، هواپیمایی با دانشگاه موافقت کرده بود که من هواشناسی را راه بیندازم . در سال 1335 مسئولیت مدیریت کل اداره هواشناسی به من محول شد .اولین کاری که کرد قانون استقلال هواشناسی را از مجلس گذراندم که با این کار هواشناسی هویت قانونی پیدا کرد یعنی دولت ملزم بود بودجه ای بدهد و تشکیلاتی راه بیندازد ، یک قانون دیگری گذراندم که قانون عضویت ایران در سازمان هواشناسی جهانی بود که ارتباط ضمنیمان با هواشناسی بین المللی با آن قانون تأمین می شد .به موازات آن کلاسهای متعددی برای تربیت کارمند در سطوح مختلف راه انداختم . در این 12 ـ 10 سالی که در هواشناسی بودم از نظر تجهیزات و پرسنل و تربیت کارمند و فعالیت های علمی هواشناسی ایران را به پایه ای رساندم که در ردیف کشورهای نسبتاً توسعه یافته قرار گیرد ولی بعد از انقلاب توسعه هواشناسی خیلی بیشتر شده چون امکانات الان با امکانات آن زمان که بودجه ها و اعتبارات کم بود تفاوت پیدا کرده است . در نتیجه هواشناسی امروز ما در منطقه سرآمد هم است و در تمام آسیا بعد از روسیه و ژاپن و هند مقام شامخی دارد . البته من بعد از 12 سال در سال 35 استاد تمام وقت و معاون دانشگاه شدم ولی ارتباط من با سازمان هواشناسی محفوظ مانده بود به خصوص در ارتباط با سازمان جهانی هواشناسی در آن 12 سالی که رئیس هواشناسی ایران بودم زبان می دانستم . در محافل هواشناسی بین المللی مشکلی در بحث و گفتگو نداشتم ، پنج سال هم رئیس منطقه آسیا بودم در آن مقام ایجاب می کرد که من به تمام کشورهای آسیا مسافرت کنم ، غیر از چین که در آن وقت عضو سازمان ملل نبود ، و در تمام این کشورها تشکیلات هواشناسی را ببینم و خدمات مشترک بین هواشناسی های مختلف را هماهنگ کنم ، در آن پنج سال علاوه بر آن که به کار خود ایران می رسیدم بایستی به کار قاره آسیا می رسیدم ، بعد از این که از هواشناسی درآمدم و در دانشگاه تمام وقت کار میکردم باز هم ارتباط با هواشناسی از نظر علمی محفوظ بود به خصوص که در زمانی که آنجا بودم با همکاری دانشگاه و هواشناسی به خاطر موقعیت خاصی که هم در دانشگاه و هم در هواشناسی داشتم ، برای اولین بار اطلس اقلیمی ایران را تهیه کردم که هنوز که هنوز است تنها مرجع تحقیق هست . در این 30 سال در تمام دنیا بارها در کنفرانس ها و سمینارها شرکت کردم و سخنرانی داشتم.
در سازمان هواشناسی برای تشویق و اشاعه علم هواشناسی در سطح جهان معمول است که از سالی که به وجود آمده هر سال جایزه ای می دهند این جایزه به کسی تعلق میگیرد که خدمات برجسته ای کرده باشد چه در آن سال چه در گذشته چه به صورت یک فرمول جدید یا اختراع جدید یک دستگاه جدید برای اندازه گیری اختراع کرده باشد ، در این روزگار که مبانی ریاضی و مدل سازی متداول هست کتاب تازه ای نوشته باشد معمول است که هر کشوری یک شخص برجسته ای در سازمان هواشناسی خودش معرفی می کند هواشناسی تمام دنیا را به 6 قسمت تقسیم کرده ، منطقه اول آفریقا است منطقه دوم آسیا . این پیشنهادات اول در سطح منطقه مورد برسی قرار می گیرد و از هر منطقه یکی را به سازمان هواشناسی جهانی پیشنهاد میکنند در یک جلسه شورای اجرایی که تشکیل می شوند از رئیس و سه نائب رئیس و شش تا رؤسای منطقه ای و 20 نفر هم از کشورها در کنگره ها انتخاب می شوند که عالیترین مقام سازمان هواشناسی جهانی می شود در آن جا این اسامی به کمیسیون ها ارائه می شود و آنها نظر میدهند چند نفر پیشنهاد می دهند که از این میان آنها یک نفر را شورا انتخاب میکند . در خرداد ماه گذشته شورایی که به منظور انتخاب برنده جایزه تشکیل شده بود رئیس سازمان هواشناسی ایران هم شخصاً حضور داشت و برای این که ایشان الان چندین سال نائب رئیس سازمان جهانی هواشناسی است و بعلاوه خود هواشناسی ایران هم با در نظر گرفتن زحماتی که من برای تأسیس هواشناسی کشیده بودم و آثار و نوشته هایی که در این چندین سال چه به زبان فارسی ، چه انگلیسی درباره هواشناسی چه در ایران چه در جاهای دیگر عرضه کرده بودم و حالا هم که تجدید اطلس اقلیمی ایران که عنقریب به مرحله چاپ می رسد همکاری دارم با توجه به همه این مسائل هواشناسی ایران مرا معرفی کرده بود . از آن مرحله اولیه هم گذشته بودیم و در جلسه نهایی شورای مشورتی که 30 نفر شرکت می کنند من 24 رأی آوردم و در نتیجه برنده سال 2001 شدم .
سازمان هواشناسی جهان ( Wmo ) از بدو تأسیس تاکنون هر ساله جایزه ای را به یکی از مؤثرترین چهره های علمی در جهان در زمینه هواشناسی اعطا می کند این جایزه ممکن است به خاطر یک فعالیت خاص از قبیل اکتشاف یک پدیده یا یک اختراع یک دستگاه به دانشمندی تعلق بگیرد و ممکن است دانشمندی را به خاطر مجموع فعالیتها و خدمات او به این علم برای اعطای این جایزه برگزینند . این جایزه مهمترین و معتبرترین جایزه علمی در زمینه هواشناسی در جهان است .دکتر محمد حسن گنجی ، مؤسس رشته جغرافیا در دانشگاه تهران در سال دوم تأسیس و مؤسس سازمان هواشناسی کشور بوده است . وی در طول 12 سال ریاست سازمان 5 ماه نیز رئیس منطقه سازمان هواشناسی جهانی در منطقه آسیا بوده و نقش بسزایی در پایهگذاری هواشناسی در سرتاسر آسیا ایفا کرده است . اگر بدانیم که هواشناسی ایران در حال حاضر نیز از پایگاه و اعتبار ویژه ای در جهان برخوردار است ، به اهمیت و نقش دکتر گنجی در تأسیس این رشته و تربیت چندین نسل از متخصصان هواشناسی در ایران پی میبریم .من با دبیری در دانشگاه تهران شروع کردم و بعد از 13 سال استادیار این دانشگاه شدم ، اولین کسی بودم که با تحصیلات عالیه جغرافیا به ایران برگشتم و در سال دوم تأسیس دانشگاه تهران به همراه دو نفر از همکارانم رشته جغرافیا را پایه گذاری کردیم .بعد از ما شش نسل جغرافیدان در ایران تربیت شده است که من به نوعی پدربزرگ این جریان احساس می کنم . مدتی رئیس دانشکده و معاون دانشگاه تهران بودم در دوران بازنشتگی هم دانشگاه بیرجند را تأسیس کردم . قبل از انقلاب مدتی معاون پارلمانی وزارت راه بودم
.پس از انقلاب در دوران جنگ ایران و عراق مشاور وزیر دفاع بودم حالا هم در این دانشگاه ( شهید بهشتی ) مشاور دانشکده علوم زمین هستم و دو دانشجوی دکتری دارم ، بیش از صد مقاله به فارسی و انگلیسی نوشته ام و چهارده کتاب درسی به چاپ رسانده ام ، مهمتر از همه این ها انتشار کتابی با عنوان « جغرافیا در ایران از دارالفنون تا انقلاب اسلامی » که داستان علم جغرافیا در کشور است پانزده سال است که با دائرهالمعارف اسلامی همکاری می کنم و این اواخر با مرکز گفتگوی تمدن ها ارتباط نزدیک دارم و قرار است اطلس جغرافیایی تمدن ها را تهیه بکنم .
http://www.sr-ghaffari.blogfa.com/post/109
درباره گنجی/ اطلاعات
دکتر محمد حسن گنجی درست در زمانی درگذشت که عمرش به تازگی از مرز یکصد سالگی عبور کرده بود. مرحوم گنجی، زاده خرداد ماه سال 1291 در یکی از توابع بیرجند بود. اهالی ماهوسک، ده زادگاهش در تیرماه جشنی را برای بزرگداشت یک صدسالگی او برپا کرده بودند که خود نیز برای شرکت در آن به زادگاهش رفته بود. تلویزیون محلی استان هم گزارش مفصلی از آن جشن را پخش کرد.
محمدحسن گنجی یکی از سال خوردهترین ایرانیان و یکی از سال خوردهترین بیرجندیها بود. او تا بازپسین روزهای زندگی تندرست بود و میتوانست راحت سخن بگوید، حرکت کند، و حتی به سفرهای زیاد برود.فقط قوه شنوایی او مقداری سنگین شده و او را ناگزیر از استفاده از سمعک کرده بود. آن سنگینی شنوایی به اندازهای نبود که مانع حشر و نشر او با دیگران شود. به حضور در جمعها علاقه داشت و با آن که در سن و سال بالا بود به هیچ وجه از معاشرت با دیگران، از دوست و خویشاوند تا بیگانه، رو برنمی تافت. نشده بود که ابراز خستگی کند یا از پیری و کم توانی خویش شکوه کرده باشد. قد بلندش هنوز برقرار بود و کمترین خمیدگی در پیکرش نداشت. حتی به توصیههای برخی دوستان توجه نمیکرد که از او میخواستند عصایی به دست گیرد. پیری را باور نداشت و با نیروی سرشاری که مخصوص خودش بود در محافل و مجالس تا به پایان مینشست. هیچ نشانی از خستگی یا تنگ خلقی هم در او دیده نمیشد. دکتر گنجی حافظه شگرفی داشت. تا آن جا که ویژگی چند دهه اخیر عمرش همان حافظه نیرومند و بیدار بود. زندگی درازی را که پشت سر نهاده بود روشن و درست و دقیق در خاطر داشت. از هر دو نیمه زندگی خود در پیش و پس از انقلاب اسلامی گفتنیها داشت. گفتنیهایی که به کار پژوهش در گوشهها و کنار تاریخ همروزگارمان هم میآمد. روی گشاده اش که حکایت از گشاده دلی اش بود موجب میشد که به پرسش هر پرسشگر با تفصیل پاسخ گوید. بارها میشد که خصوصا اگر در باره رجال معاصر، از محلی تا ملی، نکتههایی را لازم داشتم به دیدارش بروم یا حتی تلفنی از او بپرسم. هرآن چه را میدانست در عین یکرنگی بازمی گفت. کاری نداشت که پرسشگر کیست و برای چه و درپی چه میگردد. همین برایش اهمیت داشت که چیزی را که میداند به جوینده بگوید.دکتر محمد حسن گنجی از بازگویی زندگی خصوصی خویش هم ابا نداشت. میگفت و میدانیم که در خردسالی پدرش را از دست داده بود و مادرش، او و بقیه فرزندان را با تنگ دستی بزرگ کرده بود. دکتر نام برخی اشخاص را همیشه ذکر میکرد که درآن تنگناها به خانواده اش مدد رسانده اند. میگفت که شاهزاده معتضدی، یکی از بستگان خاندان بزرگ و پرشاخ و برگ قاجار، که زمانی به نمایندگی بیرجند در مجلس شورای ملی رسیده بود مشوق ادامه تحصیل وی پس از پایان دبیرستان بوده است. براثر تشویق و تمهید او بوده که گنجی جوان به انگلستان و سپس به امریکا میرود و به اخذ گواهی نامه دکترا نایل میگردد1. دو دهه 40 و 50 از سده جاری، اوج فعالیتهای دانشگاهی و دولتی گنجی بود. او در آن سالها علاوه بر تدریس در دانشگاه تهران و معاونت آن دانشگاه، مناصب مهم دولتی مثل معاونت پارلمانی وزارت راه و ترابری را هم تجربه کرد. وقتی اسدالله علم تصمیم گرفت در زمینهای پدرش امیرشوکت الملک، در بیرجند دانشگاهی را تاسیس کند دکتر گنجی را مامور راه اندازی و ریاست آن کرد. آن مرکز با نام موسسه آموزش عالی امیرشوکت الملک علم در سال 1355 به راه افتاد. افزون بر دکتر گنجی که رئیس و گرداننده موسسه بود پای دیگرانی چون رسول پرویزی، دکتر پرویز ناتل خانلری و... هم بنا به رفاقت با گنجی و عَلَم به بیرجند باز شد تا دانشگاه نوپای بیرجند از حضور آنان توش و توان بگیرد. پس از وقوع انقلاب اسلامی گنجی مدتی را در معرض سوء تفاهمهایی قرار گرفت. بی کار شد و حقوق ماهانه اش نیز قطع شد. شخصیت بی آزار و بی ادعایش مانع میشد که به نبرد با کسانی برخیزد که او را به ناروا از کار و ممر معاش محروم کرده بودند. مدتی با همسرش در تهران در تنگنا روزگار گذراند. کسی به یاد ندارد که گنجی در آن روزهای سخت از مرجعی درخواست گشایشی کرده باشد.
اما روزگار سختی گذشت و حیثیت او اعاده شد. دکتر گنجی دوسه دهه اخیر عمرش را در عزت و احترامی گذراند که شاید برای بسیاری از همگنانش غبطه انگیز باشد. بارها مورد تشویق رسمی قرار گرفت، برایش جشنها و مراسم بزرگداشت گرفتند، و تندیسهای او در خیابانها و میدانها و پارکها نصب شد. او با همه اینها همان روستازاده پاک دل و فروتن بیرجندی ماند. حتی گویش بیرجندی خود را از یاد نبرده بود.
دکتر گنجی افزون بر مقالات علمی که در منابع مختلف داخلی و خارجی داشت، در سالهای اخیر دو کتاب منتشر کرد که هر دو گزارشهایی از زندگانی و احوالش بود.
یکی از کتابهایش را با الهام از شعری از استاد هوشنگ ابتهاج «به سان رود» عنوان داده بود. از رود خوشش میآمد چون آن را مظهر زندگانی و حرکت میدانست. اما عقیده به حرکت موجب نمیشد که از چارچوب باورهای مالوف خارج شود. زندگانی خود را در درون سنتها تعریف میکرد و هرچند ملقب به عناوین تازه علمی میشد میانهای با مفاهیم و جهانهای متقابل سنت نداشت. گنجی و همسرش دارای فرزند نشده بودند. او به همین جهت فرزندان بی سرپرست زیادی را تحت حمایت قرار داده بود. از همین راه بود که خود را دارای فرزندان بیشمار میدانست. همسرش چند سال پیش در تهران درگذشت.در تیرماه سال جاری دکتر گنجی برای شرکت در مراسم بزرگداشت ملا عبدالعلی بیرجندی در پاریس مهمان یونسکو بود. عبدالعلی بیرجندی ریاضی دان و منجم برجسته سده نهم ایران است که تا همین اواخر ناشناس مانده بود تا آن که دکتر محمود رفیعی در سال 1387 با انتشار کتابی از آن دانشی مرد، او را به ایرانیان و دنیا بازشناساند.
توجهی که به تدریج در سالهای اخیر به مرتبه والای دانش بیرجندی در دنیا شد یونسکو را به این نتیجه رساند تا بزرگداشت او را برگزار کند. در مراسم تیرماه در پاریس دکتر محمود رفیعی، دکتر گنجی و شماری از شخصیتهای ایرانی و خارجی سخن رانی کردند. اما دکتر گنجی از آن سفر که باز آمد برای نخستین بار در عمرش ابراز ناتوانی و خستگی کرد.
نیمه شب پنج شنبه 23 تیرماه در آپارتمان خود در آریاشهر تهران زمین خورده بود. تنها میبود و بامدادان که یکی از دوستان به روال هر روز برای احوال پرسی او وارد خانه شده بود او را با سر و صورت کبود، نقش زمین یافته بود. دوستان و همسایگان، او را به بیمارستان پیامبران رسانده بودند. و بالاخره سحرگاه جمعه 30 تیرماه در همان بیمارستان درگذشت. دکتر گنجی تا آخرین روزهای زندگی در هرجا که لازم بود حاضر میشد.
خود پشت فرمان خودرو مینشست و میراند. با چند دانشگاه و نیز با دایره المعارف بزرگ اسلامی همکاری میکرد. به هر جا کار داشت خودش میراند و میرفت. راحت، ساده، و بی تکلف بود. طمطراقی نداشت.
بیسرو صدا میآمد و میرفت. حالا باید بپذیریم که مثل تمام عمرش، بی سروصدا راهش را کشیده و برای ابد رفته است.
http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2012%5C07%5C07-21%5C13-28-56...
کودکی و نوجوانی / مشاهیر
شش ساله بود که وارد مدرسهی شوکتیه در بیرجند شد. بیشتر دوران تحصیل مقدماتی او در دههی نخست 1300 خورشیدی با تحولات سیاسی، اجتماعی گسترده کشور و پایان سلطنت دویست سالهی قاجار و آغاز دوران پهلوی همراه شد. بیرجند که تا آن زمان روستای دورافتادهای به شمار میرفت، کم کم به عنوان یک منطقهی استراتژیک مطرح شد و مرکز فرماندهی تیپ نظامی قائنات و سیستان و بلوچستان لقب گرفت.
دستاوردهای مهم :گنجی در 30 سال خدمت دانشگاهیاش به مقامات و سمتهای گوناگونی دست یافت. او خدمت در مراکز غیردانشگاهی را به علت ارتباط کاری با جغرافیا از خدمت در دانشگاه جدا نمیدانست و همواره از فرصتهای مطالعاتی گوناگون مانند مسافرتها و شرکت در کنگرهها و همایشهای بین المللی به سود جغرافیا بهره برداری میکرد و کلاس درس خود را زنده و در حال تکامل و تحول نگاه میداشت. همکاری 12 ساله او با وزارت راه آن زمان را میتوان اوج همکاری او به مراکز بیرون از دانشگاه دانست که 5 سال آن با معاونت پارلمانی آن وزارت همراه بود. او از آن 5 سال برای بنیانگذاری و پیشرفت اداره کل هواشناسی وزارت راه بهره برداری کرد.
سخن از هواشناسی در ایران در دههی 1330 آغاز شده بود و در سال 1335 ادارهای به نام اداره ی کل هواشناسی درون تشکیلات وزارت راه به وجود آمده بود. از آن جا که پایاننامهی دکترای گنجی درباره آب و هوای ایران بود، او را به مدیریت آن اداره برگزیدند. پیش از آن، واحد کوچکی در تشکیلات سازمان هواپیمایی کشوری وجود داشت که خود زیر مجموعهی وزارت راه بود و دو سرلشگر وزیر راه و ر ییس هواپیمایی کشوری بودند. رییس هواپیمایی حاضر نبود که فعالیت هواشناسی از آن جا جدا شود و گنجی پنج شش سال کوشش کرد تا قانون استقلال هواشناسی در اسفند 1337 به تصویب مجلس سنا رسید. او قانون عضویت ایران در سازمان هواشناسی جهانی را نیز به تصویب آن مجلس رساند.
در آغاز کار گنجی در ادارهی هواشناسی، آن اداره فقط بیست تا بیست و پنج کارمند داشت که حقوقشان از دستگاههای دیگر پرداخت میشد. چون هواشناسی بودجهی مستقل نداشت و آن کارمندان از جاهای دیگر حقوق میگرفتند، چندان به برنامههای گنجی توجه نداشتند. از این رو، او تصمیم گرفت خودش کارمند تربیت کند. بنابراین، هر سال صد نفر دیپلمه میگرفت و آنها را به سطح فوق دیپلم (کارمند فنی) میرساند. کوششهای او در آن سالها باعث شد که کم کم ارزش هواشناسی و سودمندی آن بر همگان آشکار شود تا جایی که امروزه سازمان هواشناسی ایران یکی از بزرگ ترین دستگاههای علمی در سطح ملی و بین المللی به شمار میآید.
از دیگر دستاوردها و مسسولیتهای مهم دکتر گنجی میتوان اینها را نام برد:
- دبیر دانشگاه تهران(1334- 1317(
- دانشیار و سپس استاد دانشگاه تهران(1354-1334(
- بنیانگذاری گروه آموزش جغرافیای دانشگاه تهران و مدیریت آن(1353- 1348(
- ریاست دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی(1354- 1353(
- بنیانگذاری سازمان هواشناسی ایران و مدیریت آن(1346- 1335(
- بنیانگذاری دانشگاه بیرجند و مدیریت آن(1357- 1354(
- ریاست اداره کل هواشناسی از سال(1335 تا 1347(
- معاونت دانشگاه تهران(1347-1342(
- نمایندهی ثابت دولت ایران در سازمان هواشناسی جهانی(1357- 1335(
- ریاست هواشناسی منطقهی آسیا برای 5 سال
- عضو همیشگی انجمن جغرافیای انگلستان
- عضو کمیسیون آموزش جغرافیا در سال 1964
- مشاور وزیر دفاع در دوران جنگ ایران و عراق
- چهرهی برگزیده سازمان هواشناسی جهانی(WMO) در سال 2000 میلادی
- چهرهی برگزیده چهارمین همایش چهرههای ماندگار در سال 1383
سرنوشت بزرگان :فرود داستان زندگی علمی محمدحسن گنجی با نخستین روزهای سال 1358 آغاز شد. آن رویداد را از زبان خود او بخوانیم:"در فروردین 1358 که از خدمت آموزش عالی بیرجند برکنار شدم، دوران بازنشستگیام که سالها دربارهی آن فکر کرده بودم، آغاز شد و ناچار به خلوت کتابخانهی به هم ریختهام پناه بردم. حالا وقت آن رسیده بود که نقشههای دوران بازنشستگی را به مرحله عمل درآورم و برای آغاز کار مدتی به تنظیم کتابها و اوراق پرداختم و منابع و مآخذ موجود در کتابخانهام را برای تهیهی کتابی دربارهی آب و هوای ایران آماده میکردم."
پدر بزرگ جغرافیا و پدر هواشناسی ایران وقتی از روزهایی میگوید که مجبور بود به خاطر گذران زندگی به ناچار در دارالترجمهای شناسنامهها را ترجمه کند، ما را به یاد سرنوشتی میاندازد که بیشتر بزرگان دانش و فرهنگ ایران در درازای تاریخ به آن دچار شدند. سرنوشت پرفراز و فرود دکتر محمد حسن گنجی، سرنوشت علم و اندیشه و همان داستان همواره آشنای "علم بهتر است یا ثروت" در این سرزمین فرهنگ و ادب است. جالب این که او را به خاطر همکاری با اسدالله علم برای بنیانگذاری دانشگاه بیرجند خانهنشین کردند: "در سال 1358 مدیریت دانشگاه از من گرفته شد. در واقع یکی از دلایل پاکسازی من ریاست دانشگاه بیرجند بود و مرا با عنوان ارتباط با خاندان علم کنار گذاشتند."
http://mashahir-ostan.blogfa.com/post-4.aspx
خلاصهء زندگینامه و فعالیتهای دکتر گنجی / مجله نور
مسنترین استاد دانشگاههای کل کشور وارد 91 سالگی گردید.دکتر محمد حسن گنجی در دفتر خاطرات خود1مینویسد:«من در 24 جمادی الثانی 1330 هجری قمری برابر با 21 خرداد 1291 شمسی و 11 ژوئن 1912 میلادی در بیرجند به دنیا آمدم اما در شناسنامهام تاریخ تولّدم 29/2/1289 ثبت شده است.»بدینترتیب دکتر محمد حسن گنجی مسنترین استاد دانشگاههای کلّ کشور از 21 خرداد 1381 وارد 91 سالگی گردید،عمر پر برکتش دراز باد.مشاغل غیردانشگاهی:محمد حسن گنجی در محلّهء خیرآباد بیرجند در خانوادهای متوسط یا فقیر به دنیا آمد،پدرش جز در یک دورهء کوتاه(1303-1301)که نایب الحکومه قاین گردید شغل مرتب و درستی نداشت.دکتر محمد حسن گنجی در خاطرات خود مینویسد:
«مأموریت یکی دو سالهء پدرم در قائن با تغییر حکومت پایان یافت و او از آن تاریخ تا آخر عمر شغل و کار دایمی نداشت و گاهگاهی تابستانها بهعنوان مشرف سر املاک حسام الدوله میرفت.معمولا خود مشرف هم چند درصدی از محصول سهم میبرد و یادم است که بعد از هر مأموریت مشرفی،آرد یا گندم لازم چند ماه خانه ما را میآورند و غیراز آن مستمری مختصری هم به مادرم بهعنوان دختر باشی که خود در سال 1347 هجری قمری به رحمت ایزدی پیوسته بود میدادند.»
دکتر محمد حسن گنجی مینویسد:«باری در بیرجند تا 14 سالگی از خود خانهای نداشتیم و اجارهنشین بودیم.قوم و خویشان مادری من اغلب در خیرآباد از خود خانه موروثی داشتند و از جمله پدربزرگم باشی خانهای داشت که در آن روزها به نظرم خیلی بزرگ میآمد ولی بعدها فهمیدم که تمام وسعت آن شاید 200 متر مربع نبوده است.من دورترین خاطرات کودکی خود را از سه اطاق اجارهای در خانهای دارم که در خیرآباد در قسمت سر پشته در شمال آنچه کاروانسرا یا معبد هندوها بود قرار داشت.نصف خانه با سه اطاق را در اجاره داشتیم.دو اطاق بزرگ را بیشتر در تابستانها و فصل گرما اشغال میکردیم و همیشه نصف آن بدون فرش میماند که من یاد دارم در روزهای گرم تابستان نصف بیفرش اطاق را آبپاشی میکردند تا خنک شود.بیفرش ماندن این اطاق از بیفرشی ما بود چون 5-6 قالیچه و یک نمد دراز که داشتیم تنها اطاقهای کوچکتر را فرش میکرد.»پدر و مادر دکتر محمد حسن گنجی تا 10 سالگی او چهار خانه اجارهای عوض کردند.
«...خانوادهء ما از نظر طبقاتی جزو دیوانیها بودند یعنی بیکارههایی که نه شخصا زراعت میکردند نه کسب و کاری داشتند.در همین خانه بودیم که من سالهای اول مدرسه را با تنگدستی و فقر فراوان میگذراندم و در همانجا بود که پدرم بهعنوان نایب الحکومهء شهر قاین چند سالی ما را تنها گذاشت و خود به شهر قاین رفت...یک تابستان من هم به شهر قاین رفتم.در آن سال من مانند سالهای دیگر شاگرد اول شده بودم و یک مدال طلا از دست امیر شوکت الملک گرفته بودم.
پنجمین خانه
«باری از نتایج مستقیم مأموریت پدرم در شهر قائن این شد که خانهء موروثی ما را در محلهء خیرآباد در سال 1305 به مبلغ 150 تومان از همسایهء ما خریداری کرد و از آن تاریخ تاکنون آن خانه اقامتگاه همهء ما در بیرجند بوده است.خانهء ما جای بسیار کوچک و متوسطی بود.تصور نمیکنم جمع مساحت آن به 200 مترمربع میرسید.باری از این خانه که در 18 سال اول عمرم بیشتر از هر خانهء دیگری در آن زندگی کرده بودم خاطرات متعددی دارم.مادرم خیلی به این خانه علاقه داشت و آن را خوشقدم میدانست ولی من خوشی استثنایی از زندگی در آن سراغ ندارم که آن را بوجود این خانه مربوط سازم».
بیرجند واقع در جنوب خراسان،مهمترین شهر مرزی ایران و هندوستان انگلیس(قبل از استعمارزدایی)بود.این موقعیت به مدت یک قرن بیرجند را تبدیل به یکی از نقاط مهم جغرافیایی، ژئوپلیتیکی و سوق الجیشی،تجاری،اداری ایران کرده بود(وجود کنسولگری انگلیس،روس، نمایندگان نظامی دو کشور،بانک شاهنشاهی و در دورهای کوتاه فعالیتهای آلمانها در این شهر شمهای از اهمیت این شهر است).امرای محلی که در این شهر مستقر بودند و سرزمین قاینات و سیستان را اداره میکردند زمینههای نوسازی(مدرنیته)را در این شهر فراهم آوردند.این فعالیتها به خصوص در زمینهء بهداشت(آب لولهکشی...)آموزش و پرورش نتایج ارزشمند و پایداری داشت.مدرسهء معروف به حسینیه که سپس به شوکتیه معروف گردید دانشآموختگان ممتازی پرورش داد که شهر بیرجند را که سابقهء فرهنگ و دانشپروری در آن وجود داشت به یکی از عمدهترین کانونهای علمی-فرهنگی کشور تبدیل کرد.این میراث علمی-فرهنگی گرانبها امروز نیز پایدار است و بیرجند از نظر شاخصهای علمی-فرهنگی یکی از غنیترین شهرهای کشور است.یکی از مردان بزرگ علمی-فرهنگی این شهرکه نقش ارزندهای در ایجاد مراکز علمی آن (بنیانگذار دانشگاه بیرجند)داشته است شخص دکتر محمد حسن گنجی است.
دکتر محمد حسن گنجی نه از خانوادهء اعیان و اشراف بود و نه از طبقهء حاکمان و ثروتمندان و بازرگانان.فرزندی از طبقهء فقیر و متوسط بود که امکانات ایجاد شده در آن شهر موجب رشد و شکوفایی استعدادهای او گردید.دکتر محمد حسن گنجی مردی خودساخته است که هرگز در قید مادیات نبود،در کودکی با فقر و کار بزرگ شد و در 91 سالگی بدون حقوق بازنشستگی باوجود داشتن عناوینی چون مسنترین استاد دانشگاههای کل کشور،استاد ممتاز دانشگاه تهران،بنیانگذار دانشگاه بیرجند،بنیانگذار سازمان هواشناسی مدرن در ایران،مرد سال هواشناسی سال 2001 و یکی از 20 شخصیتی که به علم جغرافیا در قرن بیستم در کل جهان خدمت کردند(این عنوان توسط کنگرهء جغرافیدانان دنیا در سئول به او داده شد)و دهها عنوان دیگر،فاقد هرگونه امتیاز مادّی است.او اگر در این سن و سال کار نکند قادر نیست مخارج زندگی خود و همسر مسن خود را تأمین کند.
چون دربارهء زندگی و مشاغل دکتر محمد حسن گنجی دهها جا از جمله در کتاب معتبر جغرافیا؛از دار الفنون تا انقلاب و کتابچهای که از طرف انجمن مفاخر ایران تهیه شده است شرح مبسوط نوشته شده است نگارنده در اینجا به همین مختصر اکتفا میکند و بیشتر آثار قلمی دکتر گنجی را تا آنجا که به دست ما رسیده است معرفی مینماید.
http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/6897/4/text
استاد محمد حسن گنجی / ایران بوم کریم فیضی:اینکه صاحب این قلم و بسیاری دیگر «فقدان ایرج افشار» را دردناکترین فقدان فرهنگی ایران در دهههای اخیر دانستهاند، در جای خود درست و منطقی است و قابل دفاع، اما وقتی ساحتهای وجودی استاد دکتر محمدحسن گنجی را در نظر بگیریم و در کنار جنبههای علمی و آموزشی و پژوهشی، جنبههای عملی و زیست و زندگی این استاد فقید را هم مورد تأمل قرار بدهیم، خواهیم دید که به یک اعتبار فقدان دکتر محمدحسن گنجی، غمبارتر و دردناکتر است. چه، خدمتی که دکتر گنجی در حوزهٔ تخصصی خویش ـ که جغرافیا بود ـ به این آب و خاک کرده، چنان است که نام او را بر یکی از بلندترین طاقها و استوارترین قلههای تاریخ و فرهنگ ایران جاودانه خواهد کرد. در روزگاری که به دست آوردن کوچکترین لقب و عنوان بیدشواریهایی بزرگ نیست، او به حق واجد صفت «پدر جغرافیای ایران» بود و این، صرفاً از روی تحصیلات جغرافیایی یا رسیدن به استادی و تدریس و تحقیق در رشتهٔ جغرافیا نبود، چرا که پیش از دکتر گنجی و همزمان با او و لابد پس از او نیز کسانی بودند و هستند و خواهند بود که در رشته جغرافیا صاحب رتبه و جایگاه و مرتبههای تخصصی باشند. ویژگی و به عبارت دقیقتر برجستگی دکتر گنجی در این بود که در کنار تحصیل و تدریس و تحقیق در رشته تخصصی خویش، خدماتی بزرگ و ماندگار را به انجام رساند که یکی از آنها پایهگذاری سازمان هواشناسی ایران و چندین دهه مدیریت بر آن بود. او در زمانی به این مهم توفیق یافته بود که جز ممالک پیشرفته غربی ـ از نوع اروپا و آمریکا ـ در آسیا و خارومیانه هیچ کشوری چنین نهادی نداشت و عجیب اینکه پیشگامی او در پایهگذاری و تأسیس هواشناسی، با مشکلاتی روبرو بود که یکی از آنها به باورناپذیری امکان پیشبینی آب و هوا برای ملّتی برمیگشت که هر بار رادیو میگفت هوا ابری خواهد بود، به چیزی کمتر از آن رضایت نمیدادند و هر نوع تغییر جوی را به حساب دروغگویی رئیس هواشناسی میگذاشتند که کسی جز دکتر محمدحسن گنجی نبود و چنین بود که او سالیان سال، سوژهٔ مزاح و شوخی و متلک و در مواردی هم استهزاء نشریات کوچه بازاری دهههای قبل از انقلاب بود، با این حال، دکتر گنجی با پذیرش همهٔ آنچه پشت سر و حتی به رویش میگفتند، اصرار داشت که نهال نهادی علمی را با دست خویش بارور کند و چنین هم کرد و در آخرین سالهای عمر خویش، پایهگذاری هواشناسی و به جان خریدن مصائب و مسائل آن برای رساندنش به نصابی معتبر و آبرومند را اصلیترین و مهمترین کار خویش میدانست و تعبیرش این بود که: این کار زحمت زیاد داشت و حرفهای زیادی از بابت این کار شنیدم ولی نتیجه قابل قبول است و اکنون نهادی در این کشور پا گرفته و سامان پذیرفته است که توفیق و توانایی آن قابل افتخار است. از همین جا و همین دریچه میتوان دانست که دکتر گنجی هم جزو معدود استادان و برجستگان و دانشورانی بود که دل در گرو ایران داشت و به کشور و وطن و میهن خویش، اگر نگوییم بیش از جان و زندگی وجود خویش دلبستگی داشت، به یقین دلبستگیاش کمتر از این حدود و چهارچوبها نبود. یکی از روشنترین و زیباترین دلایل این امر را میتوان در یکی از ویژهترین سوانح زندگی او در جریان پاکسازی محترمانه از دانشگاه مشاهده کرد که دارای زوایای بس و بسیار و آموزنده است. آری، دکتر محمد حسن گنجی در ماههای نخست بعد از پیروزی انقلاب به جهت برخی از مناصب و مقامات خویش و بهخصوص به دلیل پیوند ناخواستهای که عمدتاً از روی همشهری و همولایتی بودن با خاندان عَلَم و برخی از چهرههای این تبار داشت، مشمول حکم اخراج شد و بدین ترتیب، مردی که تا چند ماه قبل، استاد صاحب کرسی و مدیر گروه و رئیس دانشکده و مشاور رئیس دانشگاه و عناوینی از این دست بود، صفرالکف شد، تا به آن حد که در معاش و اداره معیشت خانواده خویش نیز دچار مشکل شد، با این حال، او با بزرگواری و بلندنظری، نه تنها به حکم انقلاب وجوانان عدالت خواه آن اعتراض نکرد و زبان به گلایه و بدگویی نگشود، بلکه در شرایطی که میتوانست با پذیرش یکی از دهها دعوتی که از دانشگاههای مهم و مختلف و عمدتاً معتبر دنیا، جایگاهی والاتر و دستکم جدید و بیمشکل پیدا کند، معالوصف در کشور و زادگاه و موطن خویش ماند و حاضر نشد دانش و تجربه و تخصص خویش را در جایی غیر از ایران به کار بگیرد. در حقیقت، دکتر گنجی مردی نبود که برای رسیدن به آرامش شخصی و دست یافتن به آنچه برای خود و خانوادهاش مطلوب بود، کشور و ملت خویش را پشت سر بگذارد و چنین بود که سالیانی را با دشواری و سختی و مرارت و تنگدستی گذراند ولی اجازه نداد در کارنامهاش چیزی غیر از بلندنظری وعشق به حق و حقیقت و میهن دوستی ثبت شود. آری، با لحن و لهجه ویژه خویش از روزگار مترجمی در فلان مرکز آموزشی دسته چندم سخن میگفت و بی آنکه گرهی بر چهره و جبین بیفکند، از رو سفیدی خویش شادمان بود و پیش از هرچیز از این خوشحال بود که پیرانه سر توانسته بود، بخش مهمی از تجربیات و آگاهیها و داناییها و داشتههای علمی و عملی خویش را در اختیار نسل جوان قرار بدهد. یکی از شورانگیزترین بخشهای زندگی دکتر گنجی را میتوان در بازگشت مجدد او به دانشگاه در سالهای بعد از انقلاب سراغ کرد. در عبارتی قریب به این مضمون میگفت: در سالهای جنگ ایران و عراق، میدانستم که کار جنگ بدون جغرافیا به توفیق ختم نمیشود. از این رو، بسیار مشتاق بودم که آنچه را که میدانم در اختیار رزمندگان و جوانان حاضر در صحنه جنگ قرار بدهم ولی چگونه؟ راهی برای رساندن آنچه میدانستم، نداشتم تا اینکه در سالهای پایانی جنگ که فشار عراق زیادشده بود، برخی از جوانان سپاهی پی بردند که برای زمینگیر کردن دشمن باید قواعد جغرافیایی را به کار بگیریم. اولین مراجعه کافی بود تا تمام آنچه را که میدانستم، در اختیار مسئولین جنگ بگذارم... وچندی بعد، همان جوانهابرای حقگذاری از خدمت مردی که عاشق این آب وخاک بود، او را به دانشگاه برگرداندند تا شاه ماهی دور افتاده از محیط علم وتدریس وتحقیق دیگر بار در دریایی که متعلق به آن بود، شناگری کند و به آموزش بپردازد که تقریباً تا پایان حیات آن استاد فقید ادامه داشت و پیرمرد چه شادمان بود از این که میدید نسل سوم و چهارم شاگردان او، یعنی شاگردانِ شاگردان شاگردان او درخششهای جهانی و ملی یافتهاند. در ملاقاتهای متعددی که در معیت اصحاب فضل و دانش با آن استاد بزرگ داشتم و آخرین آنها در مراسم رونمایی از کتاب ارجمند پروفسور فضلالله رضا بود، دکتر گنجی را مردی عالم یافتم که البته در علم خویش خلاصه نمیشد. آری، او جغرافیدان بود و بسیار هم در فن خویش برجسته و شاخص بود. اما چه جای انکار که دروجود او شاخهها و شعبههایی از مردانگی و انسانیت و اخلاق هم جریان داشت که از اعماق وجود او سرچشمه میگرفت و به اقیانوس پاکیها میریخت. سلامت نفس دکتر گنجی نمیتوانست از نظر کسانی که او را میدیدندو میشنیدند، پنهان بماند. رضایت واقعی و غیرتصنعی او از زندگی و سیر و سرگذشتش را میتوان به ثروتهای معنوی و روحانی او برگرداند که عمری را با آنها به سر برده بود و با همین ثروت و میراث توانسته بود مشکلات زندگی را پشت سر بگذارد و به مقام «آرامش» برسد. مردی که در آستانه صدسالگی، تقریبا همه دعوتهای فرهنگی و علمی را اجابت میکرد و تا آخرین روزهای زندگیاش با دوربین شخصیاش عکس میگرفت وبه فکر آرشیوش بود، و در برابر نگاههای حیرتزده از سن و سالش و مهمتر از همه سلامت جسمانیاش، بسیار عادی عمل میکرد و در شرایط مقتضی شوخی، هم مورد شوخی قرار میگرفت و گاه خودش هم شوخی میکرد. اکنون دار فانی را وداع گفته است تا در لایههای زیرین ماتم و اندوهی که از فقدانش داریم، بیندیشیم که:آیا دیگر بار مردی در تراز علم و عمل و اخلاق و وارستگی محمد حسن گنجی در آسمان فرهنگی ایران زمین خواهد درخشید؟ چنین باد! |
http://iranboom.ir/tazeh-ha/khabar/6354-ganji-yek-omr-eshgh-be-iran.html
به یاد استاد فقید پروفسور محمد حسن گنجی /وبلاگ 1291
گاهی اوقات انسان درزندگی با افرادی برخورد می کندوخداوند انسان هایی را معرفی می کند که گویا فرشتگانی هستند از جانبش که درزندگی حتی راه آدم تغییر می کند وآدمی از آشنایی با آنها احساس خوبی دارد.سال ۱۳۷۹ بود که از بیرجند جهت پیدا کردن کاری مناسب توسط یکی از دوستان به سازمان اسناد ملی ایران معرفی شدم البته شرح جزییات را در اینجا آوردم.آن زمان هنوز با کتابخانه ملی ادغام نشده بودوسازمان زیرنظرسازمان مدیریت وبرنامه ریزی فعالیت میکردومانند امروزدوساختمان زیبا وشیک نداشت .دروسط شهر میدان ولی عصر ۳ساختمان اجاره ای بود .چند ماهی را درصحافی ومدیریت مرمت منابع مشغول فعالیت بودم ..روزی برای دیدن همکاری که گویا چند مدتی بیمارستان بوده برای احوال پرسی اش رفتم که از تلویزیون اتاقش شاهد مصاحبه همکاران آرشیو شفاهی سازمان اسناد با پدر جغرافیای ایران که گویا بیرجندی هم بود، شدم . آن زمان سعی داشتم بیشتر با همشهری ها ونخبگان شهرواستانم آشنا شوم .روز بعد از یکی از همکاران آرشیو شفاهی نشانی این استاد را پرسیدم که درنهایت چند هفته بعد درانجمن بیرجندیهای مقیم تهران که واقع درپل سید خندان بود ویکشنبه هرماه تشکیل می شد این استاد را برای اولین بار ملاقات نمودم .
وچند روز دیگر ایشان از من خواستند که به منزل شخصی ایشان واقع در خیابان صفی علیشاه( دروازه دولت) بروم ودر ساعتی معین خدمت ایشان رسیدم .با اخلاق حسنه ای که داشتند ومهمان نوازی که نمودند از کار وفعالیتم پرسیدند وهمین زمینه آشنایی من با ایشان شد که هرچند مدتی سراغی از استاد میگرفتم . وگذشت تاسال ۱۳۸۱ که پسرم محمد صالح بدنیا آمدواز آن تاریخ به بعد رفت وآمد ما بیشتر شد طوری که علاقه خاصی به او پیدا کردند دکتر وهمیشه جویای احوالش بودند ومیگفتند تو باید جای من وبگیری وباید جغرافیا ویا تاریخ بخوانی الحمدالله او به این دورشته هم خیلی علاقه منداست وطوری که سال ۸۹ که آمدند منزلمان درشیراز از او ابراز رضایت کردند وکتابش را امضا نمودندوعکس یادگاری باهم گرفتند.از سال ۷۹ تا ۱۳۸۹ که درتهران بودم ودردوره معاونت دکتر کیانی (معاون اسناد)، بود که آقای پروفسور برای بازدیدی از سازمان دعوت شدند وبازدیدی از آرشیو نمودند وچند مرتبه اسنادی را جهت بازخوانی میخواستند که برای ایشان تهیه گردید .درتهران مرا بیشتر با فرهیختگان بیرجندی آشنا ساختند به خصوص درانجمن که آنجا سخنرانی هایی هم داشتند وبا آن لهجه شیرین بیرجندی خود همه را به یاد وطن می انداختند.دراین سالها هرموقع که به دیدار این بزرگوار می رفتم آن قدر اخلاق خوب ایشان وبرخوردشان خوب بود که انسان را شیفته خودش می نمودولحظه شماری می کردم که بهانه ای پیش آید که دوباره به دیدارش بروم واز خاطرات گذشته خودش وبیرجند برایم تعریف نمایند.چیزی که یادم نمیرود از آن روزها رفتارخوب او بادیگران به خصوصا باهمسرش که درگوشه ای از اتاق به دلیل کهولت سن نای راه رفتن را نداشت اما دکتر با اراده وسخت کوشی که داشت هم به کار بیرونش می رسید هم مانند فرشته ها بربالین همسرش بود واز او نگهداری میکردوغذایش میداد ودیگر اینکه با بچه ها خیلی مهربان بودوسلطان محبت بود. وی که فرزندی نداشت اما گویابیش از ده فرزند خوانده داشته که همگی را به مدارج بالایی رسانده بود .
سال ۸۹بود که رابط آرشیو بودم برای انتقال اسناد ومدارکش به آرشیوملی ایران وبه خوبی یادم هست یکی از کارشناسان آرشیو موقع لیست برداری وجمع نمودن کتب ودیگر اسناد وروزنامه هایش کمی انگار آن طرف تر ریخت واو که ۷۰ سال سال بوده که با آنها انس گرفته بود کلی ناراحت شد وبا من درمیان گذاشت وبا خودم گفتم کاش سازمان کلاس هایی می گذاشت در ارتباط با آداب معاشرت اما چه سود که فقط اسم کارشناس رو خودشون بعضی ها گذاشتند اما خبری ازاخلاق درخور شان طرف مقابل نیست .خلاصه قسمتی از اسناد وکتب با ارزش از ایشان را از طریق یکی از مدیران گویا به دایره المعارف بزرگ اسلامی انتقال دادندوقسمتی را هم به آرشیو ملی ایران اهدا نمودند.سال ۱۳۸۹ که بعد از ده سال زندگی درتهران به مرکز اسناد وکتابخانه ملی فارس درشیراز منتقل شدم ودرابان ۱۳۸۹ بود که ازطریق جناب اقای دکتر صفی پور ریاست وقت مرکز جهت همایش فارس درجنگ اول جهانی ایشان دعوت شدند به شیراز ودراین همایش بین المللی شرکت نمودندوبرای من بسی افتخار است که توانستم از استاد باری دیگر دعوت کنم وایشان دعوت مرا پذیرفتند وباری دیگر خاطرات تهران درذهنم تداعی گشت گویا این آخرین سفر استاد به شیراز بودوبنده کلی افسوس خوردم که این روزهای آخر باوجود اینکه دوپیام هم ازایشان دریافت کردم باز نتوانستم صدای ایشان را بشنوم .۲۶ آخرین پیام ایشان به من بود موفق نشدم تماس بگیرم اما خوشحالم همشهری داشتم که با عزت وافتخار آمد وزندگی کرد وکلی به همه درس داد وخدمت کرد وبا عزت وافتخار نام وطنش راعزت بخشید ولحظه ای از تلاش وفعالیت حتی درسن ۱۰۰سالگی متوقف نشد وتا آخرین لحظات بیاد همه بود وهمه بیاد او هستند.وسرانجام دربیرجند شهری که دوستش داشت آرام گرفت . گرچه از پیش ما رفت اما یادش همیشه دردلها باقی وجاریست.
http://1291.blogfa.com/tag/%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D...
سالشمار زندگی دکتر گنجی / خبرآنلاین
1291تولد در 21 خرداد در بیرجند.
1309-1297 تحصیلات دبستان و دبیرستان در مدرسۀ شوکتیۀ بیرجند،
1309ورود به تهران و آغاز تحصیل در دارالمعلمین عالی.
1312 دریافت لیسانس تاریخ و جغرافیا از دارالمعلمین عالی، کسب رتبۀ نخست در کنکور اعزام محصل به خارج و آغاز به تحصیل در دانشگاه ویکتوریا واقع در منچستر.
1317دریافت لیسانس تخصصی جغرافیا (معادل فوق لیسانس) از دانشگاه ویکتوریا و بازگشت به ایران.
1334-1317 دبیر دانشگاه تهران.
1318-1317 کارمند اداره بررسی های اقتصادی بانک ملی ایران.
1320-1318خدمت نظام وظیفه.
1320 ازدواج با لطیفه جواد زاده.
1331-1320کارمند و رییس دارالترجمۀ بانک ایران و انگلیس.
1329-1330کارمند دارالترجمۀ اصل چهار در تهران.
1331-1333 ادامۀ تحصیل در دانشگاه کلارک آمریکا و دریافت دکترای جغرافیا.
1333-1342رییس دارالترجمۀ اصل چهار.
1334-1339 دانشیار دانشگاه تهران.
1335-1336تألیف دو جلد کتاب درسی پنجم و ششم دبستان با هکاری لطف الله مفخم پایان و حسین خلیلی فر.
1339ارتقا به سمت استادی دانشگاه تهران.
1335-1346مؤسس و مدیرکل هواشناسی ایران، ریاست هواشناسی منطقه آسیا، عضو کمیتۀ اجرایی هواشناسی جهانی.
1336-1337همکاری با وزارت خارجه در مورد پروندۀ هیرمند و سفر به آمریکا به عنوان عضر کارشناس در هیأت نمایندگی ایران.
1342-1347 معاون پارلمانی وزارت راه، دریافت نشان چهار همایون.
1345-1357عضو و دبیر شورای عالی باشگاه هواپیمایی شاهنشاهی.
1347-1348معاون مالی و اداری دانشگاه تهران.
1348 مشاور دانشگاه تهران.
1348-1353بنیانگذار و رییس انجمن جغرافیدانان ایران.
1353-1354رییس دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران.
1354ارتقا به درجۀ استادی ممتاز داشنگاه تهران، بازنشستگی از خدمت دانشگاهی.
1354-1357مؤسس و رییس مجتمع آموزش عالی امیرشوکت الملک علم (دانشگاه بیرجند فعلی).
1364-1385 محقق و عضو هیأت علمی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی.
1368-1372مشاور سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح.
1373-1385 مشاور دانشکدۀ علوم زمین در دانشگاه ملی (شهید بهشتی)
1378-1385عضو کمیتۀ جغرافیایی مرکز گفت و گوی تمدن ها. 1379دریافت جایزۀ ویژۀ دانشمند برگزیدۀ سال 2001 جهان در زمینه هواشناسی. 1380 تجلیل از دکتر گنجی در پارک دانشوران کیش از طرف وزارت علوم. 1383تجلیل از دکتر گنجی به عنوان چهرۀ ماندگار از سوی صدا و سیما.1384عضو شورای عالی کتاب خانۀ ملّی. 1387 تاسیس بنیاد علمی و فرهنگی پرفسور گنجی و ریاست هیات امنای بنیاد. 1390 جشن یکصدمین سالروز تولد دکتر گنجی در دانشگاه تهران و کیش اقدامات پیش کسوتانه او در معرفی علم جدید جغرافیا در کشورش، زحمات برجستۀ او در تدوین اولین اطلس اقلیمی تهران، خدمات مؤثر او در تدریس جغرافیای انسانی و محیط شناسی در مدت شش دهه در دانشگاه ها به عنوان دانشیار و استاد، اقدام پایدار او در ایجاد و ساماندهی سازمان مستقل هواشناسی در ایران و عهده دار بودن اولین مدیریت آن و همچنین تدریس و توسعه آن تا خدمات ارزشمند او به عنوان رئیس هواشناسی منطقه آسیا، انتشارات متعدد او درباره جنبه های مختلف آثار اقیلم و تغییرات آن مانند خشکسالی و کویر زدائی و امثال آن، شاهکار عمده او در تألیف جغرافیا در ایران از دارالفنون تا انقلاب اسلامی، خدمات لامنقطع و مداوم او به عنوان استاد، معاون، رئیس، استاد ممتاز چندین دانشگاه و علاقمندی استثنائی او به حفظ رابطه علمی خود با سازمان هواشناسی ایران به نام سازمان هواشناسی جهان.باور به حقیقت، تلخ است و پذیرش آن سخت!. چه، برای هر طلوعی، غروبی است و برای هر آغازی, پایانی! عمری است که استاد در خواب و بیداری, عشق و دغدغه و جدیّت به علم و دانش و فرهنگ و پژوهش، همراه با جغرافیا، هوانشاسی و کارتوگرافی را در ذهن و وجود خود پروراند و بدان مهر می ورزید. در واقع، خود نماد عشق بود و معلم مهر و محبّت و آموزگارِ جغرافیا و هواشناسی در نهایت صداقت. وی به خوبی می دانست؛ دیگر دیرپایی بیش از حیات او باقی نمانده و به تدریج، باید خود را برای دیدار معبود و حضرت دوست مهیا سازد. لکن، ترک اندیشه ها، پژوهش ها, آثار، اندیشه ها و یادمان های بی شمار علمی و فرهنگی و دانشگاهی که به باور استاد به قیمت یک عمر برای وی تمام شده بود، آسان نبود و مهم تر از آن، ترک دوستان علمی, فرهنگی و دانشگاهی خانواده و خاندان مهربان و صاحب نام گنجی، سخت تر!
امّا چه باید کرد. تقدیر این گونه رقم خواهد زد و استاد جغرافیا و هواشناسی را بر اقلیم آسمانی و روحانی فرا خواهد خواند تا بلکه در آنجا نیز معلم علم باشد و مدرّس دانش و فرهنگِ علمی و دانشگاهی. بدین ترتیب، آرام آرام لحظه موعود فرا رسید و وی را با وجود کهولت سن در عشق خود پیچاند و از کانون پُر مهر و گرم خانواده و خاندان علمی و فرهنگی گنجی به دیار آشنای حضرت دوست برد ؛ دوستانِ منزل و یارانِ محفل، ناگهان دریافتند غروب پُر سوز و گداز، استاد پرفسور محمد حسن گنجی. همگی ناباورانه سوختند و ناامیدانه افسردند از غم فقدان و رحلتِ این دانشمند نامی و هواشناس سامی و جغرافیدان عالی ایران و جهان که در شامگاه روز پنج شنبه مورخ 29/04/1391 ، در نهایت غُربت و عُزلت همیشگی در بیمارستان پیامبران، در مجاورت منزل جدید و غریب خویش به دیار معبود شتافت :
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر ُشد باقی, همه بی حاصلی و بی خبری بود
سرانجام، جغرافیدان، هواشناس و استاد ممتاز دانشگاه و مجامع علمی و فرهنگی ملی و بین المللی در با یک قرن حیات با سعادت در سن 100 سالگی جان به جان آفرین تسلیم نمود و جامعه علمی، فرهنگی، دانشگاهی و انسانی ایران و خارج از کشور را متأثر از خویش ساخت. خبر درگذشتِ استاد، بلافاصله در محافل و رسانه های مختلف داخلی و خارجی انعکاس یافت و پیام های تسلیت و تعزیتِ رحلت این فقید سعید در جراید و مطبوعات و خبر گزاری های متعدد منتشر گردید.بنا به تصمیم " کمیته اجرائی تدفین و ترحیم استاد " مقرر گردید ؛ پیکر عزیز و آرام ایشان در ساعت 30/7 بامداد مورخ 1/5/1391 در منزل قبلی ایشان ( خانه جغرافیا) با نزدیک به هفت دهه خاطرات وی و خانواده و دوستان مورد وداع آنها قرار گرفته و در ساعت 9 صبح همان روز در مرکز بزرگ دائره المعارف اسلامی با 3 دهه سابقه فعالیت افتخار آمیز علمی و فرهنگی ایشان در آن و همزمان نیز در ساعت 30/10 روز مزبور در دانشگاه تهران ؛ محل چند دهه فعالیت مستمر علمی و دانشگاهی استاد تشییع شده و در روز دوشنبه مورخ 2/5/1391 ، ضمن تشییع مجدد در زادگاه خویش در بیرجند، در بوستان پرفسور گنجی در آن شهر به خاک آرمیده گردد و بارگاه ایشان محل زیارت اندیشمندان ، دانشمندان و دانشجویان و مردم دانش پژوه و فرهنگ دوست بیرجند قرار گرفته و به سان " ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد" ، بعنوان " ستاره کویر " ایران در حوزه دانش و فرهنگ ایرانی و جهانی در آن شهر قرار گیرد :
این شرح بی نهایت کز حُسن یار گفتن حرفی است از هزاران، اندر حکایت آمد...
منابع :
1- اساسنامه بنیاد علمی و فرهنگی پرفسور گنجی، 1378
2- پرونده ثبت رسمی و قانونی بنیاد علمی و فرهنگی پرفسور گنجی در اداره ثبت شرکت های تهران.
3- زمانی درمزاری، محمد رضا، ستاره کویر ( در شرح حال علمی و فرهنگی پرفسور گنجی ) ، جلد اول و دوم، بنیاد علمی و فرهنگی پرفسور گنجی ، 1378-1391 ، ( در دستور انتشار )
http://www.khabaronline.ir/detail/229942/weblog/torkhamedani
منزل پروفسور حسن گنجی خانه جغرافیا شد /خبر فارسی |
منزل شخصی پروفسور محمد حسن گنجی، پدر علم جغرافیای نوین ایران که بیش از 7 دهه از زندگی خود را در آن سپری کرده، با حضور جمعی از استادان، دانشجویان و مسئولان فرهنگی شهرداری تهران به عنوان خانه جغرافیا گشایش یافت. |
به گزارش خبرنگار مهر، به مناسبت گشایش خانه جغرافیا در منزل استاد حسن گنجی، مراسمی با حضور جمع کثیری از دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی و جامعه دانش آموختگان جغرافیای کشور در تالار فردوسی دانشگاه تهران برگزار شد.محمد باقر قالیباف، دانشیار جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران در این مراسم در سخنانی بر نقش و اهمیت خانه جغرافیا در انسجام بخشی جامعه جغرافیایی کشور تاکید کرد. پدر علم جغرافیای ایران در آستانه 100 سالگی دارای 130 اثر برجسته علمی و تخصصی به زبانهای فارسی و انگلیسی و تربیت کننده 11 نسل استاد عالی در حوزه جغرافیا است. |
http://khabarfarsi.com/ext/515397
تقدیری بایسته از دکتر گنجی /مجله نور
سازمان منطقه آزاد کیش دست به اقدامی ارزشمند برای تجلیل از پیشکسوتان علمی ایران زده است.این سازمان در جزیره کیش محدودهای را تحت عنوان بوستان دانشوران ایران سامان داده و تندیس 15 تن از بزرگان و پیشکسوتان علم و دانش ایران را در آن قرار داده است.سازمان منطقه آزاد کیش علت ایجاد این بوستان را چنین تشریح کرده است.
«در طول چند دهه اخیر توسعه همه جانبه کشور در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی یکی از آمال اصلی مردم ایران بوده است.بدون شک در حرکت به سوی توسعه، اندیشمندان تلاشگران صفوف مقدم محسوب میشوند.در اغلب موارد تصور عمومی مبنی بر این است که دانشمند لزوماً کسی مانند ابن سینا یا رازی است.در نتیجه کارآ بودن دانشمندان معاصر و نقش آنها در تأمین رفاه اجتماعی نادیده گرفته میشود و در پی آن خود اتکایی و اعتماد به دانش و دانشمندان جایگاه واقعی خود را نمییابد.با این دیدگاه نمایاندن شخصیت و اهمیت آثار علمی دانشمندان معاصر میتواند گامی مهم در فراهم ساختن زمینه رشد این فرهنگ باشد.سازمان منطقه آزاد کیش با اعتقاد به درستی راه اندیشمندان، امید به تداوم آن و همچنین به نشانه گرامیداشت یاد آنانی که در راه اعتلای دانش و پیشرفت انسانی تلاش میکنند اقدام به احداث بوستان دانشوران نموده است.نامآورانی که تندیس آنها در بوستان دانشوران گرد آمده است، نمادی از هزاران دانشور ایرانی هستند که در توسعه علوم نقش مؤثری داشتهاند و در رشتههای علمی مربوط به خود آغازگر تحولاتی عظیم بودهاند.جلب احترام و اعتماد عمومی نسبت به دانشمندان معاصر، قدردانی از فعالین بخش علمی و پژوهشی کشور، آشنا کردن جوانان با دانشمندان معاصر و الگو سازی برای نسل جوان به منظور گرایش بیشتر آنها به علم و پژوهش مهمترین اهداف سازمان در ساخت تندیس دانشوران معاصر ایران و نصب آن در بوستان دانشوران میباشد».نام دانشورانی که تندیس آنها در جزیره کیش نصب شده است.تندیس میرزا تقی خان امیر کبیر صدرنشین دانشوران ایران بوده و هست و خواهد بود هر چند که او بر اثر سعایت و حسادت بد خواهان مورد غضب پادشاه وقت قرار گرفت و خونش ریخته شد و در آن زمان تنها عدهای کوتاه فکر تصور کردند که آبرو و عرض امیر رفت.اما تاریخ و مردم ایران همیشه قدر شناس اقدامات امیر و به خصوص ایجاد دار الفنون توسط او خواهند بود.نصب تندیس دکتر محمد حسن گنجی با عنوان«از بنیانگذاران دانش جغرافیای نوین ایران»در این بوستان و در کنار تندیس امیر کبیر و سایر بزرگان اقدامی بایسته و در خور تحسین است.اقدامی است که به همه جوانان این مرز و بوم و به ویژه جغرافیدانان میآموزد که پاداش تلاشهای علمی و کوششهای پیگیرانه برای پیشبرد علم همیشه باقی خواهد بود و ملت ما حق شناس اندیشمندان صادق و تلاشگر است ولو این اندیشمندان در برههای از زمان به عللی که سر لوحه همه آنها حسادت و تنگ نظری بد خواهان است دچار مشکلات، اجتماعی-اقتصادی-سیاسی و...شدهباشند.از خداوند سلامت و طول عمر برای همه دانشوران این مرز و بوم و از جمله دکتر محمدحسن گنجی آرزو داریم.گزارشی از مراسم اهدای لوح و جایزه سازمان هواشناسی جهانی به جناب آقای دکتر محمد حسن گنجی به عنوان دانشمند هواشناسی سال 1002 تهران-پنجم آذر ماه در ابتدای این مراسم آقای دکتر علیمحمد نوریان معاون وزیر راه و ترابری و رئیس سازمان هواشناسی ضمن عرض خوش آمدگویی به حاضرین در جلسه و تشکر از برگزارکنندگان این مراسم افزودند«بسیار خوشحالم که در تاریخ زندگی کاری چنین روزی را توانستم ببینم که یکی از بزرگان علم جغرافیا توانست رفیعترینشان سازمان هواشناسی جهانی را کسب نماید و این مایه افتخار هواشناسی و مجامع علمی ایران است و این موفقیت را تبریک میگوئیم.
ایشان در ادامه اهداف سازمان هواشناسی در طی دوره تصدی خود را1-رسیدن به نقطهای که به تصمیمگیرندگان و برنامهریزان کمک کنیم2-کارایی و بهرهبرداری توسعهای و عمرانی را بالا برده3-کاهش اثرات بلایای طبیعی4-تبدیل مدیریت بحران به ریسک دانستند و ضرورت رسیدن به ایناهداف را توسعه منابع انسانی،توسعه تکنولوژی پیشرفته از سختافزار و نرم افزار را ذکر کردند.دکتر نوریان با ذکر این مطلب که عزتی که امروز علمایی که در مجموعه هواشناسی دارند در مقابل روزی که شروع کردیم قابل مقایسه نیست و این مسأله در سطح جهانی اثر خود را نشان داده است.ایشان افزودند،اهمیت افتخاری که دکتر گنجی به آن دست یافتهاند از این لحاظ میباشد که در کلیه دورههایی که جایزه ویژه هواشناسی تعیین شده،همه افراد محدود به کشورهای آمریکا و اروپایی بودهاند و چند نفری که در کشورهای در حال توسعه در آن حضور داشتند ثمردهی کارهای آنها در دانشگاههای غربی بوده است.بدون شک ایشان اولین فرد واقعی جهان سومی است که در کشورهای جهان سومی فعالیت نموده و به این درجه نائل شده است.
بعد از آقای دکتر نوریان مهندس خرم وزیر راه و ترابری به ایراد سخنرانی پرداختند ایشان با ذکر این مطلب که یکی از علوم پایهای که باید به آن توجه شود علم اقلیمشناسی میباشد افزودند با تکیه بر این علم دنیا توانسته است با تجهیز خود بر مدیریت ریسک در پیشاپیش آن در مدیریت بحران بتواند حوادث را کنترل و پیشبینی و پیشگیری امر بحران را به ارمغان بیاورد و با مدیریت بحران اگر حادثهای رخ داد بتوانیم بحران راکنترل نموده و کمترین ضایعات را به انسانها داشته باشیم.ایشان افزودند طرح جامع مدیریت بحران تهیه شده و مراحل نهایی را برای تصویب طی میکند.هر چند در گام اول،مدیریت ریسک را در دست داریم و به سرعت باید طرح جامع مدیریت ریسک که جزو علم هواشناسی است با تکیه بر منابع انسانی این علم و با تکیه بر ابزاری که در اختیار داریم فراهم آوریم.ایشان در ادامه افزودند امیدوارم هواشناسی با تفکری که بر سازمان حاکی است بتواند طرح جامع مدیریت ریسک را همراه مدیریت بحران استقرار دهد و تجهیزات و نرم افزارها را مورد توجه قرار داده و از همه مهمتر نیروهای متخصص در این بخش را بتوانیم حفظ نمائیم.بعد از دکتر خرم وزیر راه و ترابری جناب آقای پروفسور اوباسی دبیر کل سازمان هواشناسی جهانی به سخنرانی پرداختند.ایشان حضور خود را در مراسم اهدای چهل و ششمین جایزه سازمان جهانی و هواشناسی،به دانشمند بزرگ،محمد حسن گنجی را مایه افتخار خود دانسته و با ذکر مطالبی در رابطه با نحوه تشکیل سازمان هواشناسی جهانی و دلایل انتخاب دکتر گنجی بعنوان دانشمند هواشناسی جهان در سال 1002 در رابطه با نحوه انتخاب ایشان به این عنوان گفتند:این جایزه با حضور 581 کشور عضو و با رای 312 اعضا شرکتکننده در این اجلاس به کاندیدای مورد نظر داده میشود.این جایزه شامل سه بخش:1-مدال طلا 2-لوح تقدیر 3-جایزه نقدی میباشد.ایشان در ادامه با اشاره به سوابق کاری و اجرائی دکتر گنجی از جمله 73 سال تدریس در دانشگاههای معتبر نگارش 51 کتاب و 001 مقاله علمی،تهیه اطلس اقلیمی ایران،بنیانگذاری گروه هواشناسی ایران که بعنوان سازمان هواشناسی جهانی شناخته میشود،نماینده دائم ایران در سازمان هواشناسی جهانی 0791-0691،ریاست انجمن منطقهای 2 آسیا و عضو کمیته اجرائی سازمان هواشناسی تجلیل از ایشان در بیست و نهمین کنگره بین المللی جغرافیایی بعنوان یکی از 51 نفر چهرههای شناخته شده جهان جغرافیا در قرن بیستم در مرداد ماه 9731 در شهر سئول پایتخت کره جنوبی یاد کردند.ایشان افزودند این سوابق نشاندهنده شخصیت و نقش ایشان در پیشبرد علم جغرافیا و اقلیمشناسی و لیاقت ایشان در دریافت چنین جایزهای است.پس از سخنان جناب آقای پروفسور اوباسی مراسم اهداء جایزه به دکتر گنجی توسط دکتر پروفسور اوباسی،درکت خرم و دکتر نوریان صورت گرفت.دکتر گنجی پس از دریافت جایزه در سخنانی گفتند:امروز باید اعتراف کنم که تحت تأثیر احساسات صمیمانه که نسبت به من ابراز شده قرار گرفتم.موقعی که وزیر راه و ترابری صحب کردند باید اعتراف کنم تا کنون چنین اقبال و ادراکی هیچ یک از وزرای قبلی از مفاهیم جغرافیایی و اقلیمشناسی نداشتند و امیدوارم هواشناسی امروزه از لحاظ توجه و درک حداکثر استفاده را از این مسأله ببرند.ایشان با تشکر از دکتر اوباسی و دکتر طباطبایی بنیانگذار سازمان هواشناسی افزودند.این جایزه را تقدیم سازمان هواشناسی کشور میکنم که شایستگی منطقه را برای احراز این جایزه داشتهاند وافتخار من است که امورز در جهان نمیگویند دکتر گنجی برنده 1002 این جایزه میباشد بلکه کشور ایران است که این جایزه را دریافت کرده.این مراسم با اهداء لوح به رؤسای سابق سازمان هواشناسی و معاونان آن سازمان پایان یافت.لازم به ذکر است که در این مراسم اعضای انجمن جغرافیدانان ایران،اساتید جغرافیای دانشگاهها و معاونان وزیر کشور و جمعی از دانشجویان حضور داشتند.هسته علمی دانشجویان جغرافیای دانشگاه تهران کسب این عنوان ارزشمند را خدمت جناب آقای دکتر محمد حسن گنجی و جامعه جغرافیایی و علمی ایران تبریک گفته و توفیقات روزافزون این عالم بزرگوار و جامعه علمی ایران را آرزومند است.
گفت وگوبا پرفسورمحمدحسن گنجی:از جمله موفقترین سازمانهای علمی در کشورمان سازمان هواشناسی است که ریاست فعلی آن دکتر نوریان چندین سال است معاون اول دبیرکل سازمان جهانی هواشناسی است. این سازمان که در عمر به تقریب پنجاه سالهی خود فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده است بیش از همه مدیون زحمات و پشتکار کمنظیر پروفسور محمد حسن گنجی پدر جغرافیایی ایران است.او که نخستین دانش آموختهی جغرافیا در ایران است بیدرنگ پس از دریافت دکترای جغرافیا از دانشگاه کلارک و بازگشت به ایران، به ریاست هواشناسی نوبنیاد ایران برگزیده شد و در طول دوازده سال مدیریت، هواشناسی را از یک واحد کوچک در فرودگاه مهرآباد به سازمانی مستقل و گسترده در سراسر ایران بدل کرد و ریاست هواشناسی آسیا و عضویت در کمیتهی اجرایی هواشناسی جهانی ازجمله دستاوردهای او در این دوران است.پروفسور گنجی در سال 2001 میلادی بهعنوان دانشمند برگزیدهی هواشناسی جهانی انتخاب و تقدیر شد.به بهانهی دهم اسفندماه سالروز تصویب قانون سازمان هواشناسی در مجلس و 23 مارس روز جهانی هواشناسی با او گفتوگویی انجام دادهایم که از نظرتان میگذرد:*نخستین جرقههای ارتباط شما با هواشناسی چگونه ایجاد شد؟نخستین ارتباط من با هواشناسی به سالهای پایانی جنگ جهانی دوم برگردد که من هنوز برای تحصیل تکمیلی(دورهی دکترا)به آمریکا نرفته بودم.روزی زندهیاد دکتر سیاسی رییس وقت دانشکدهی ادبیات از من خواست در جلسهای که در دفتر رییس تعلیمات عالیه وزارت معارف تشکیل میشود شرکت کنم.در آن جلسه چند نفر ازجمله رییس وقت هواپیمایی و پروفسور«اندا»هواشناس دانمارکی حضور داشتند و دستور جلسه، تعیین مواد درسی برای برگزاری کلاس تخصصی هواشناسی بود.رییس هواپیمایی گفت مدتی است به حکم ضرورت درفرودگاه مهرآباد هواشناسی کوچکی راهاندازی شده است به وسیلهی افسران و درجهداران انگلیسی اداره میشود و چون انگلیسیها دیر یا زود ایران را ترک خواهند کرد، در نظر است تعدادی جوان تحصیل کردهی ایرانی در سطح لیسانس زیردست این افسران و با نظارت پروفسور اندا آموزش ببینند.این جلسه چندین بار تکرار شد و حاصل آنها تدوین برنامهای از درسهای جانبی مانند جغرافیا، فیزیک و ریاضی در حد نیاز برای یک دورهی تخصصی هواشناسی بود.سپس من و دو تن از همکاران در این طرح را، به بازدید ایستگاه هواشناسی و اتاق پیشبینی دعوت کردند و من برای نخستینبار با یک ایستگاه هواشناسی روبهرو شدم.دو جوان کوشا یکی خانم آلمانی تبار با نام آراسته و دیگری حسام الدین طباطبایی از مسوولان ایرانی مهم این ایستگاه بودند که بعدها در دوران ریاست من بر هواشناسی، کمکهای زیادی از ایشان میگرفتم. *چه شد که ریاست تشکیلات هواشناسی و گسترش آن به شما سپرده شد؟من در مهرماه 1333(1954 میلادی)پس از پایان تحصیل و دریافت دکترا از دانشگاه کلارک به ایران بازگشتم.در غیاب من، پس از ماموریتی که در مورد آب هیرمند با نمایندگان مطرح شد.بهویژه برای آبادان، چون هواپیماها برای سفر به هند و خاور دور در آبادان توقف میکردند.به این جهت یک دانشمند هواشناس هندی به نام دکتر پرامانیک از طرف سازمان جهانی ماموریت یافت به ایران بیاید و هواشناسی مجهزی در ایران تاسیس کند.او تمام محافل علمی ایران را جستوجو کرد.و صلاحیت این کار در کسی ندیده بود.بنابراین به سازمان جهانی نامه نوشته بود که کارشناس مناسبی برای این منظور نیافته است و ایرانیان از او خواستهاند که هواشناسی را در ایران، خود تاسیس و اداره کند، ولی دبیرکل سازمان جهانی به او جواب داده بود که این کار خلاف مقررات سازمان است.از طرف دیگر من در بازگشت از آمریکا، ابتدا به ژنو رفتم و از تشکیلات تازه تاسیس سازمان جهانی هواشناسی بازدید کردم.استادم در آمریکا با دبیرکل چکسوا کیایی تبار سازمان جهان دوستی نزدیکی داشت و مرا به او معرفی کرده بود.دبیرکل گفت:که آماده است مرا در ژنو استخدام کند ولی من پاسخ دادم که تعهد خدمت دارم و باید به ایران بازگردم.درضمن نسخهای از پایاننامهی دکترایم را با موضوع«آب و هوای ایران»به سازمان تقدیم کردم و دبیرکل پس از دیدن پایاننامه، نامهای به کارشناس هندی در تهران نوشت و به او خبر داد«شخصی به نام محمد حسن گنجی اکنون در تهران است، و به او توصیه کرده بود مرا پیدا کند.هنوز پای من به ایران نرسیده بود که کارشناس هندی حکم انتقال مرا از دانشگاه تهران به وزارت راه گرفته بود و روز بازگشتم در فرودگاه مهرآباد به دنبالم آمد و همینکه از هواپیما پیاده شدم مرا به وزارت راه برد و سرلشگر انصاری وزیر راه هم حکمی از کشوی میزش درآورد مبنی بر اینکه با تصویب هیات دولت و موافقت دانشگاه تهران به ریاست هواشناسی برگزیده شدهام.*تاسیس سازمانی با این اهمیت در آن شرایط و امکانات بیتردید دشواریهای زیادی درپی داشته است؟فردای روزی که حکم گرفتم کارشناس هندی مرا به دفتر معاون وزیر راه و رییس هواپیمای کشوری برد و بهعنوان مدیرکل هواشناسی معرفی کرد.رییس هواپیمایی هم محبت کرد و ساختمانی سه طبقه در خیابان زمرد با بیست و پنج کارمند اجاره کرد.کارمندان اولیهی هواشناسی از دستگاههای مختلف اجرایی بودند و فعالیت با این عدهی نامتجانس خیلی مشکلبود ولی سعی میکردم با حسن رفتار، همه را به راه بیاورم.با خود اندیشیدم که برای پیشرفت کار باید نیروی متخصص تربیت کنم.از وزارت اجازه گرفتم و کلاس فوق دیپلم برای تربیت دیدهبان هواشناس راهاندازی کردم.*محتوای آموزشی این کلاسها چه بود؟در طول خدمتم در هواشناسی پنج دورهی دیدهبانی ترتیب دادم که پانصد نفر با تخصصهای مختلف هواشناسی تربیت شدند.علاوهبر آن سه دوره کلاس پیشبینی هم برای تربیت کارشناس فنی عالیرتبه ایجاد کردم.در این دورهها که دستکم دو سال طول میکشید تنها دارندگان لیسانس ریاضی و فیزیک پذیرفته میشدند.استادان این دورهها هم بیشتر از میان استادان دانشگاه تهران و کارشناسان عالیرتبهای بودند که سازمان جهانی هواشناسی در اختیارمان میگذاشت.*از بخشهای مختلف هواشناسی در دوران مدیریت خودتان صحبت کنید.ما در مجموع سه نوع ایستگاه هواشناسی داشتیم که سادهترینشان بارانسنجی بود که مامور آن هروقت بارانی میآمد اندازه میگرفت و به ما اطلاع میداد.ایستگاه نوع دوم اقلیمشناسی بود که در هر بیست و چهار ساعت رقمهای مربوط به درجه گرما(حداقل و حداکثر) و باران(در صورت بارش)ثبت میشد.در فرودگاه هم ایستگاه سینوپتیک همزمان داشتیم که ساعت به ساعت درجهی گرما، میزان رطوبت، وضع باد و ابر و باران و فشار هوا با استفاده از وسایل فنی اندازهگیری میشد.علاوهبر همهی این ایستگاهها که به صورت شبکهای در ایران گسترده بود، ادارهی پیشبینی هوا در فرودگاه مهرآباد تهران قرار داشت که کارمندان آن همگی دورهی عالی هواشناسی را گذرانده و اغلب در کشورهای خارجی آموزش دیده بودند.همچنین در آن زمان روزی یکبار در دو شهر کرمان و تهران رادیو سوند (dnuoS oidaR) به هوا میفرستادیم.رادیو سوند دستگاه کوچکی بود حدود سیصد گرم که به بالونی بسته میشد و بالون گاهی تا ارتفاع ده کیلومتری بالا میرفت و هرچند دقیقه یکبار درجهی گرما و فشار هوا را به زمین مخابره میکرد و حرکت بالون در فضا، جریان باد را مشخص میکرد.وسایلی که آن روزها در اختیار ما بود حالا به کلی از میان رفته و جای آن را دستگاههای مدرن گرفته است.امروز انواع وسایل ارتباطی و بیش از همه ماهوارهها کمک زیادی به هواشناسی کردهاند.عکسهای ماهوارهای به هواشناسی یاری میکنند تا مشخص شود تغیی هوا ساعت به ساعت چگونه است.*از تثبیت این سازمان در بوروکراسی پیچیدهای ایرانی بگویید.؟من در نخستین سالهای ریاستم بر هواشناسی دو کار مهم انجام دادم:یکی قانون استقلال هواشناسی بود که از مجلس گذراندم و هواشناسی را از هواپیمایی جدا کردم و بهعنوان تشکیلاتی مستقل در وزارت راه تثبیت کردم.چون از همان ابتدا اختلافهای اساسی با هواپیمایی داشتیم.چون پیش از آن بودجهی ما به هواپیمایی داده میشد و رییس هواپیمایی هم بودجهی مناسبی برای ما در نظر نمیگرفت و به همین سبب خیلی از تلاشهای ما به هدر میرفت، اما زمانی که قانون استقلال هواشناسی در دهم اسفند 1337 به تصویب مجلس رسید بسیاری از دشواریهای ما رفع شد.دومین اقدام مهمی که در دوران مسوولیتم انجام شد تصویب قانون پیوستن ایران به سازمان جهانی هواشناسی بود که بسیاری از کشورها عضو آن بودند.پیوستن ما به سازمان جهانی، این ویژگی را داشت که در زمینههای مختلف علمی و اجرایی برایمان کارشناس میفرستادند.سازمان جهانی هواشناسی، دنیا را به شش قسمت تقسیم کرده است که یک منطقهی آن آسیا است؛از مدیترانه تا ژاپن و از هندوستان تا سیبری. کشورهای هر منطقه، هرچندسال یکبار دور هم جمع میشوند و برنامهی کاریشان را هماهنگ میکنند.من در دوران ریاست هواشناسی به علت تسلط بر زبان انگلیسی و جزییات امور هواشناسی، به مدت پنج سال رییس منطقهی آسیا بودم و به همین سبب ناگریز بودم به کشورهای آسیایی، مرتب سرکشی کنم و به نمایندگی از سازمان جهانی در هماهنگی برنامههای اجرایی کشورها نظارت داشته باشم.*چهطور شد که بهعنوان رییس منطقهی آسیا برگزیده شدید؟در آن سالها، هواشناسی ایران به علت پیشرفتهای جهشوارش بسیار مورد توجه واقع شده بود.برای نمونه یادم است در دیماه 1339 یک روز صبح پروفسور امبرژه و کالامبور-دو تن از مستشاران یونسکو-به اداره هواشناسی آمدند و پس از دو ساعت توقف و پرسیدن پرسشهای مختلف به من تبریک گفتند.امبرژه که فکر میکرد من فرانسوی نمیدانم به زبان فرانسه به رفیقش گفت:که این تنها دستگاه دولتی در ایران است که او دیده و احساس کرده است که کار مفیدی انجام میدهد و میداند چه باید بکند.در پاسخ به پرسش شما بگویم که سازمان جهانی هواشناسی در مناطق ششگانه، کنفرانسهای دورهای تشکیل میدهد که در آنها ضمن بررسی موضوعهای هواشناسی، روسای مناطق ششگانه را هم مشخص میکنند.در سال 1343 کنفرانس منطقهی آسیا در تهران برگزار شد و من به عنوان رییس منطقهی آسیا برگزیده شدم.در آن سالها ایران از نظر علمی و سیاسی بسیار پیشرفت کرده بود و موقعیت ژنوپلتیکیمناسبی در جهان داشت.*اشتباه در پیشبینیهای قدیم هواشناسی هنوز هم زبانزد خاص و عام است.دلیل این اشتباهها چه بود؟در دههی 1330 دکتر حسین کشی افشار، بنیانگذار موسسهی ژئو فیزیک، آسماننمایی در تپههای امیرآباد ساخت.شاه و همراهانش برای گشایش موسسه به آنجا آمدند و چون هواشناسی در آنجا ایستگاه مجهزی داشت سری هم به ایستگاه ما زدند.شاه همچنان که از قسمتهای مختلف هواشناسی بازدید میکرد خطاب به من گفت:«شما هستید که پیشگویی میکنید؟»گفتم«من نیستم قربان.دستگاه پیشبینی میکند.»او گفت«روزبهروز بهتر میشود. اوایل که خیلی اشتباه درمیآمد.»میبینید که بازتاب اشتباه پیشبینیها تا کجا پیش رفته بود. در آن سالها«خسرو شاهانی»استاد طنز در ستون ثابت خود در خواندنیها(نمد مالی)مرتب دربارهی هواشناسی طنز مینوشت.هفتهنامهی«توفیق»هم که گاه دربارهی هواشناسی و پیشبینی آن مطلب طنز مینوشت.بههرحال باوجود امکانهای بسیار کم، من اطمینان داشتم که واحد پیشبینی به تدریج جای خود را باز میکند و همینطور هم شد و کمکم واحد پیشبینی هواشناسی به یکی از مهمترین بخشهای آن بدل شد.پیشبینی هوا کار بسیار پیچیدهای است که دهها عامل فنی و علمی در انجام آن دخالت دارند و اگر در یکی از این عاملهای متعدد اشتباهی رخ دهد و اطلاع غلطی به هواشناسی فرستاده شود و یا در نقشههای بزرگ هواشناسی آگاهیهای جوی متعادلی وجود نداشته باشند بدیهی است که نتیجهی مطلوب به دست نمیآید و ممکن است پیشبینی صحیح از آب درنیاید.موردهای خطا چندان هم زیاد نیست ولی روزنامهها و عامهی مردم بهطور معمول پیشبینیهای درست را فراموش میکنند و اندک موارد اشتباه را زیر ذرهبین میبرند و اکنون هم که با کمک دستگاههای جدید، و پیشبینیها درست است مردم توجه چندانی ندارند.*چه شد که باوجود تلاشهای بسیار و علاقهی فراوان، هواشناسی را ترک کردید؟من در تمام دوران خدمت در هواشناسی عضو رسمی ولی نیمهوقت دانشگاه تهران بودم و هرگز از هواشناسی، حقوقی نمیگرفتم به جز فوقالعادهی مختصری که گهگاه به واسطهی کمبود بودجه از آن هم چشمپوشی میکردم.بنابراین دیر یا زود باید هواشناسی را ترک میکردم.من از سال 1342 تا 1347 به موازات مسوولیت در هواشناسی، عهدهدار معاونت پارلمانی وزارت راه بودم که البته بالاتر از ریاست هواشناسی بود ولی علاقهی من به واسطهی کارکرد علمیآن بود که کاربردی و بهرهبرداری دانشگاهی هم داشت.از طرف دیگر به سبب ریاست هواشناسی آسیا و عضویت در شورای عالی هواشناسی جهانی ارتباط زیادی با خارج کشور داشتم.در سالهای پایانی چهاردهمین دورهی سه سالهام در هواشناسی، معاون اولم که برای جایگزینیام آمادهباش میکردم قدری عجله کرد و به سبب ارتباط با مقامهای بالای مملکتی وزیر راه را ناچار از انتخاب او به مدیرکل هواشناسی(آن هم تا حدودی با نظارت من)کرد و چون سازمان جهانی هواشناسی تنها یک نفر را بهعنوان سرپرست هواشناسی هر کشور و نمایندهی آن کشور در سازمان جهانی میپذیرد، او بهعنوان مدیرکل هواشناسی ایران باقی ماند و من برخلاف میلم تا مدتی در سمت معاونت پارلمانی وزارت راه فعالیت میکردم و در اثر دگرگونیهای کشور ناشی از انقلاب آموزشی و به دنبال انتصاب پروفسور«فضل اله»به ریاست دانشگاه تهران و بنا به دعوت ایشان، معاونت اداری و مالی دانشگاه را پذیرفتم و تا زمانی که پروفسور رضا در مقام ریاست باقی بود من هم معاونت او را علاوهبر خدمتهای آموزشیام به عهده داشتم.*اکنون رابطهی شما با هواشناسی چگونه است؟پس از مسولیت من در دانشگاه، هواشناسی تا مدتی به وزارت جنگ منتقل شد و طولی نکشید که رییس هواشناسی-که معاون وزارت جنگ نیز بود-به علت سوءاستفادههای مالی به دادگاه احضار شد.زمانی که از تدریس در دانشگاه تهران بازنشسته بودم صحبت از دعوت مجدد من به هواشناسی شد که نپذیرفتم، اما همچنان رابطهی مختصری با سازمان جهانی هواشناسی داشتم و در جلسههای فنی و جهانی آن شرکت میکردم.بعد از انقلاب اسلامی در تنظیم برنامههای آموزشی سازمان هواشناسی طرف مشورت قرار گرفتم و پس از چندسال عضویت کمیته رهبری بازنگری در اطلس اقلیمی ایران را در این سازمان پذیرفتم و اکنون بیش از ده سال است که به واسطهی عضویت در این کمیته، با سازمان هواشناسی کشور در ارتباط هستم و در نتیجهی همین خدمتهای مستمر و نظر مساعد ریاست فعلی آن سازمان و نیز خدمت پنجاه سالهی من در زمینهی هواشناسی بود که در سال 2001 میلادی جایزهی سال هواشناسی جهان به من تعلق گرفت و من سومین غیر اروپایی و نخستین ایرانی بودم که در سازمان جهانی به این افتخار دست یافتهام.دکتر محمد حسن گنجی(متولد 1291)شناختهتر از آن است که برای معرفی او مطلبی نوشته شود. در سالهای اخیر ارزش علمی او بیشتر هویدا شده است و ارگانها و سازمانهای داخلی و خارجی به پاس مراتب علمی دکتر گنجی از او تقدیر و تشکر کردهاند وبزرگداشت گرفتهاند.1-در سال 1376 سازمان منطقه آزاد کیش او را جزو 15 تن از بزرگان و پیشکسوتان علم و دانش کشور از دار الفنون تاکنون معرفی کرد و تندیسی هم از ایشان تهیه شد و در بوستان دانشوران جزیره کیش نسب شد.2-انجمن آثار و مفاخر فرهنگی کشور ایشان را بهعنوان یکی از مفاخر علمی کشور معرفی کرد و به همین مناسبت کتابچهای از زندگینامه و کتابنامه و پوستری از ایشان چاپ شد و جلسه بزرگداشتی هم در 24 خرداد 1379 در تهران برگزار شد.3-سازمان هواشناسی جهانی دکتر گنجی را بهعنوان یک نفر از کاندیداهای مرد علمی جهان سال 2000 میلادی معرفی کرد که ایشان در بین دهها کاندیدا معرفی شده نفر دوم شد.4- i.g.u ،اتحادیه انجمن جغرفیدانان جهان در بیست و نهمین کنگره خود که از تاریخ 24 تا 28 مرداد در سئول پایتخت کره برگزار شد.دکتر محمد حسن گنجی را بهعنوان یکی از 20 نفر خدمتگذار جغرافیا در سطح بینالمللی معرفی کرد.مؤسسه گیتاشناسی کاری بسایر ارزشمند انجام داد که موجب تشکر همگان را برانگیخت. مؤسسه آقای دکتر محمد حسن گنجی را به سئول دعوت کرد و کلیه خارج ایشان را تقبل نمود.این امر میرساند که:مؤسسات خصوصی جغرافیا چون گیتاشناسی به سطحی از سرمایه و علم و دانش فنی رسیدهاند که نه تنها میتوانند مخارج چاپ مجموعههای نفیس جغرافیایی را بپردازند بلکه میتوانند مخارج مسافرت جغرافیدانان را به خارج از کشور تأمین کنند.همه ما باید تلاش کنیم که در امر خصوصیسازی که سیاست دولت است مشارکت کنیم و به مؤسساتی چون گیتاشناسی به طرق مختلف یاری رسانیم.فصلنامه از این کار ارزشمند مؤسسه گیتاشناسی کمال تشکر را دارد.
http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/125218?sta=%d9%85%d8%ad%d9%8...
آثار:
شرح حال دکتر محمدحسن گنجی در یک کتاب /آیکال
دکتر محمدحسن گنجی مرد سال هواشناسی جهان در سال 2001 بوده است.زندگی و سوابق علمی و تحصیلی دکتر محمدحسن گنجی-مرد سال هواشناسی جهان در سال 2001 در کتابی با عنوان «مرد جهانی از بیرجند» به کوشش غلامرضا سحاب از سوی مؤسسهی جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی منتشر شد.
کتاب حاضر، خاطرات دکتر گنجی است که مستند به عکس و سند میباشد و در قطع رحلی، در سال 1389، در تیراژ 2000 نسخه، به قیمت 8 هزار تومان، در 223 صفحه منتشر گردیده است. این خاطرات از دورهی تحصیلات مقدماتی تا سال 1333 و اخذ درجهی دکترا در آمریکا را در بر میگیرد.
دوران تحصیل دکتر محمدحسن گنجی تا اخذ دکترا:تولد: 1291 شمسی، بیرجند .دورهی ابتدایی: مدرسهی شوکتیهی بیرجند، مهرماه 1297 تا 1303 .دورهی متوسط: اخذ دیپلم ادبی، مهرماه 1303 تا خرداد 1309 .ورود به دارالمعلمین عالی، اخذ کارشناسی در رشتهی تاریخ و جغرافیا 1312.اعزام به انگلستان، اخذ کارشناسی فوق لیسانس در رشتهی جغرافیا 1317.دبیر دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران 1317.دانشکدهی افسری با درجهی ستوان دومی 1320.استادی دانشگاه تهران به مدت 12 سال 1318 تا 1330.تحصیل در آمریکا 1331 تا 1333.ویژگی متن:متن حاضر توسط خود دکتر گنجی نوشته شده شامل خاطرات و یادداشتهای سفرهای مختلف وی است. این متن آنقدر لطیف، صادقانه و روان نوشته شده که بر دل مینشیند و نیازی نیست که کلمات جدید به آن افزوده شود..ویژگی اخلاقی:استاد در تمام موارد با دید مثبت به زندگی نگاه میکند و معلمین خود را در هر فرصتی ستوده و با آنان به احترام سخن گفته و به نیکی یاد کرده است. با دوستانش صمیمانه رفاقت داشته و از دل و جان در هر موردی آنان را یاری کرده و هیچگاه آنان را فراموش نکرده است. نمونه خاطرات:ملاقات دکتر گنجی با آرتور کریستین سن-مورخ معروف تاریخ ساسانیان و اشکانیان- در خانهاش در کپنهاک و صحبتهای رد و بدل شده. ر. ک. به صفحهی 102 کتاب. 12/10/91
http://www.ical.ir/index.php?option
آثاردکترگنجی/ همشهری
فهرست آثار گنجی: جنگ و جغرافیا یا روابط دول بزرگ در اقیانوسیه. تهران، بنگاه پروین،1321_بشر چیست. ترجمه از آثار مارک توابن. تهران چاپ سوم، بنگاه افشاری،1351_جغرافیا سال پنجم ابتدایی(با همکاری جسین خلیلیفر). تهران، بنیاد فرانکلین،1337_جغرافیا ششم ابتدایی با همکاری حسین خلیلیفر. تهران، بنیاد فرانکلین،1337_آمار بارندگی ایران. تهران، مرکز تحقیقات علمی مناطق خشک دانشگاه تهران، 1338_کتابهای جغرافیای دبیرستان از سال اول تا سال ششم(با همکاری گروه مؤلفان). دههی 1340_فهرست مقالههای جغرافیایی(با همکاری جواد صفینژاد). تهران، دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران،1341_جغرافیای ایران(چهار فصل در جلد اول ایرانشهر). تهران، نشریه شمارهی 22 کمیسیون ملی یونسکو،1342_اطلس اقلیمی ایران. تهران، مؤسسه جغرافیای دانشگاه تهران، 1346_مجموعهی 33 مقالهی جغرافیایی. تهران،بنیاد جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب،1353_جغرافیا در ایران از دارالفنون تا انقلاب اسلامی. مشهد، آستان قدس رضوی، 1367_تاریخچهی جغرافیا در تمدن اسلامی. تهران، بنیاد دائره المعارف اسلامی، 1368_نامههایی از قهستان(ترجمه و تعلیق). مشهد، مرکز خراسانشناسی، 1379
http://www.hamshahrionline.ir/details/178071
درباره آثار/ راسخون
دکتر گنجی ، حدود 10 درس جدید و مختلف را به تدریج وارد برنامه رشته جغرافیا نمود و همه را شخصاً به تناوب در سالهای تحصیلی مختلف تدریس کرد. از آثار ایشان میتوان به 1 جزوه درسی ، 16 اثر تألیفی ، 6 نقد کتاب ، 12مقدمه کتاب ، 80مقاله علمی ، 19سخنرانی و 14 مقاله به زبان انگلیسی اشاره نمود.آثار : مقاله جغرافیایی ویژگی اثر : مجموعه ای است از مقالات جغرافیایی و اقلیم شناسانه و چند مقاله تاریخی که عمدتاً درباره ایران می باشد، این کتاب برای اولین بار در سال 1352 توسط موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب به چاپ رسیده است. { گنجی، 32 مقاله جغرافیایی، تهران: موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب، 1352، پنج}2 آب و هوای ایران (فصلی از تاریخ ایران کمبریج 1968) ، آب و هوای ایران (قاهره) ، آب و هوای کشورهای آسیای مرکزی ، آتشفشان سنت هلن، آثاری از دکتر گنجی که به انگلیسی منتشر نموده اند ، آمار بارندگی در ایران ، آمایش زمین بصورت یک منبع طبیعی (نمونه هایی از آسیا) ،آمریکا را بشناسید ، آموزش جغرافیا ، اطلس اقلیمی ایران ، اطلس کامل تهران ، اکولوژی و اقلیم شناسی ، انتشارات پنهانی (یادداشت) ، انحطاط جغرافیایی شهر بیرجند ، ایران (دایره المعارف و رلدمارک چاپ نیویورک) ، برتراند راسل و جغرافیا ، برداشتی جغرافیایی از جمعیت مسلمان جهان و پاره ای از مشخصات و گرافیک آن ، بررسی اجمالی باران 13 سال اخیر ایران ، بستر جغرافیایی تاریخ ایران ، به انگیزه اگر باران به کوهستان ببارد ، پاره ای جنبه های جغرافیایی ایران ، پیام آقای دکتر محمدحسن گنجی ویژگی اثر : مجموعه سخنرانیهای چهارمین کنگره جغرافیدانان ایران (به اهتمام گروه آموزشی جغرافیا) ، دانشگاه فردوسی: دانشکده ادبیات و علوم انسانی، مشهد، صفحات 18-7.24 پیشگفتار و نقد مقاله ها ویژگی اثر : فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره 2، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، صفحات 10-5.25 تاثیر آب و هوا در زندگی بشر ، تاریخ جغرافیای اسلامی ، تاریخچه جغرافیا در اسلام ، تاریخچه نهضت های پان ، ترجمه بشر چیست ؟ ویژگی اثر : تألیف: مارک تواین.30 تغییرات آب و هوا ، تغییرات ناگهانی هوای ساحل جنوبی ، تقسیمات اقلیمی ایران ، جغرافیا در ایران از دارالفنون تا انقلاب اسلامی ویژگی اثر : کتابی است در شرح سیر تطور علم جغرافیا در ایران معاصر که در 1367 در انتشارات آستان قدس رضوی به چاپ رسید. [ جزنی « یادداشتهایی درباره مقام علمی دکتر گنجی، مجموعه مقالات جغرافیایی» (جشن نامه دکتر محمدحسن گنجی)، ص 12}34 جغرافیا و آمار ویژگی اثر : نشریه سالانه اداره کل آمار عمومی، تهران35 جغرافیای اقلیمی ، جغرافیای ایران ویژگی اثر : کتابی است درباره کلیات جغرافیای ایران و تقسیمات و فصل بندی مطالعات جغرافیایی در این باره، که در چهار فصل در جلد اول نشریه شماره 22 ایرانشهر منتشر شده است.37 جغرافیای سال پنجم ابتدایی ویژگی اثر : با همکاری دکتر لطف الله مفخم پایان و حسین خلیل فر.38 جغرافیای سال ششم ابتدایی ویژگی اثر : با همکاری حسین خلیل فر.39 جنگ و جغرافیا یا روابط دول بزرگ در اقیانوسیه ویژگی اثر : این کتاب در 1321 توسط کتابفروشی پروین به چاپ رسید، بحث های ژئوپولتیکی جالبی درباره رقابت های استعمارگران در قاره اقیانوسیه را در بر می گیرد.40 خاورمیانه کجا است، خشکسالی در قائنات ، دون ژوان ایرانی ، روند تحقیقات جغرافیایی در ایران ، سازمان هواشناسی جهانی و هواشناسی ایران ، سخنی چند درباره هواشناسی ، شمه ای از خدمات جغرافیایی سازمان جغرافیایی و چندین مقاله جغرافیایی در دایره المعارف بزرگ اسلامی ، فهرست مقالات جغرافیایی ویژگی اثر : با همکاری جواد صفی نژاد.48 کتب جغرافیای دبیرستانی ، کلیات جغرافیای طبیعی ، کمک به اقلیم شناسی باستانی ایران ، گزارش ششمین کنگره بین المللی جغرافیایی در لندن ، گزارش کمیته هواشناسی مناطق خشک ، گزارش کنفرانس یونسکو در استرالیا درباره آب و هوای مناطق خشک جهان ، گزارش کنفرانس یونسکو درباره نحوه آموزش جغرافیا در جنوب خاوری آسیا ، لزوم تهیه نقشه های جغرافیایی ، مشخصات جغرافیای طبیعی ایران ، مطالعه اجمالیِ فرهنگ های جغرافیایی ، مطالعه جغرافیای در خواص جمعیتی امت مسلمان در جهان ، مفهوم جغرافیا و روش تدریس آن ویژگی اثر : نشریه انجمن دبیران علوم اجتماعی و تاریخ و جغرافیا، شماره 1، تهران.60 مفهوم واقعی نژاد ، مقالاتی درباره جغرافیای ایران ، مقدمه بر اصول جغرافیای انسانی و اشاراتی به جغرافیای انسانی ایران ، مقدمه بر اطلس افغانستان ، مقدمه بر اطلس بزرگ جهان، مقدمه بر اطلس تاریخی ایران، مقدمه بر اطلس خلیج فارس ،مقدمه بر اطلس عمومی جهان ، مقدمه بر جغرافیای پزشکی ویژگی اثر : تألیف: هوشورزدشت.69 مقدمه بر شهرستان نور ویژگی اثر : تألیف: پیروز مجتهدزاده.70 مقدمه بر کلیات ژئومورفولوژی ایران ویژگی اثر : تألیف: دکتر محمود حریریان.71 مقدمه بر گزیده ای از فرهنگ و اصطلاحات جغرافیایی ویژگی اثر : تألیف: عاشوری.72 مقدمه بر گیتاشناسی کشورها ، مقدمه بر متن انگلیسی مقاله دکتر مهدوی [ جزنی،«یادداشتهایی درباره مقام علمی دکتر گنجی،» مجموعه مقالات جغرافیایی (جشن نامه دکتر محمد حسن گنجی)، صص 19-11} ، ملاحظاتی درباره آلودگی هوا و باران در تهران ، ملاحظاتی درباره باران چند سال اخیر ایران، 6 ملاحظاتی درباره باران سال ، ملاحظاتی درباره باران های تابستان 1954 ، ملاحظاتی درباره پزشکان ایران مقیم آلمان غربی ، ملاحظاتی درباره جغرافیا و برنامه آن ، ملاحظاتی درباره جغرافیا و برنامه آن ویژگی اثر : نشریه گروه آموزشی جغرافیا دانشگاه تهران، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، شماره 1، چاپ میهن، صفحات ج-ر.81 ملاحظاتی درباره سید محمد فرزان ،ملاحظاتی درباره نظرات و روشهای نو در جغرافیا ویژگی اثر : نشریه انجمن دبیران جغرافیا و تاریخ و علوم اجتماعی ، شماره 10، تهران83 ملاحظاتی موقت راجع به تبخیر در ایران ، نامه های قهستان ، نظری به نشریات ادواری جغرافیایی ، نقشه جغرافیا و سیاست ، نگرشی مجدد بر سمینار بین المللی جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران ، هانینگتون و پارسیان هند ، هوا آستانه فضا ، هواشناسی در ایران ، یادی از دکتر صدیق اعلم ( مردان نامی ایران)
http://www.rasekhoon.net/Mashahir/Show-108386.aspx
کتابها و آثار چاپ شده به ترتیب قدمت زمانی / مجله نور
1-جنگ و جغرافیا یا روابط دول بزرگ در اقیانوسیه:بنگاه پروین،تهران 1320.
2-بشر چیست،ترجمه از آثار مارک تواین:چاپ اول کتابفروشی چهر تهران 1324؛چاپ دوم بنگاه افشاری،1346؛چاپ سوم بنگاه افشاری 1351.
3-کتب جغرافیای دبیرستانی:با مشارکت گروههای مؤلفان،سالهای 1330.
4-جغرافیای سال پنجم ابتدائی با همکاری دکتر لطف الله مفخم پایان و حسین خلیل فر:مؤسسهء فرانکلین تهران 1336 و در سالهای بعد وزارت آموزش و پرورش.
5-جغرافیای سال ششم ابتدائی با همکاری حسین خلیلی فر:مؤسسه فرانکلین و وزارت آموزش و پرورش 1337 و در سالهای بعد وزارت آموزش و پرورش.
6-آمار بارندگی در ایران:نشریهء شمارهء 3 مرکز تحقیقات علمی مناطق خشک،دانشگاه تهران 1338.
7-فهرست مقالات جغرافیائی با همکاری جواد صفینژاد:دانشکدهء ادبیات دانشگاه تهران 1341.
8-جغرافیای ایران،چهار فصل از جلد اول کتاب ایرانشهر:نشریهء شمارهء 22 کمیسیون ملّی یونسکو تهران 1342 در دو جلد.
9-اطلس اقلیمی ایران:مؤسسه جغرافیای دانشگاه تهران 1346.
10-32 مقاله جغرافیائی:مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب تهران 1349.
11-جغرافیا در ایران از دار الفنون تا انقلاب اسلامی:مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی مشهد 1367.
12-آب و هوای کشورهای آسیای مرکزی:بخشی از انتشارات سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح
13-بستر جغرافیائی تاریخ ایران:در انتظار چاپ بنگاه انتشاراتی اقبال
14-تاریخ جغرافیا در تمدن اسلامی:دایرة المعارف اسلامی تهران 1371،چاپ دوم 1375
15-مطالعه اجمالی فرهنگهای جغرافیائی در دو قرن اخیر:وزارت جهاد سازندگی تهران 1373
16-نامههائی از قهستان(ترجمه از انگلیسی):مرکز خراسانشناسی آستان قدس رضوی،مشهد 1379
مقالات علمی چاپ شده به ترتیب قدمت زمانی
17-اقیانوس ساکن و دول اروپائی:از انتشارات کتابفروشی پروین،تهران 1321.
18-امریکا را بشناسید:سری مقالات منتشره در مجلّهء ایران و امریکا شمارههای 21 تا 23 مربوط به سالهای 3-1323 تهران.
19-دون ژوان ایران(مقالهء تاریخی):مجلهء یادگار شمارهء 2 سال سوم،صص 78-71 تهران آبانماه 1324.
20-انحطاط جغرافیائی شهر بیرجند:مجلهء یادگار شمارهء 2 سال سوم،ص 254 تهران آبانماه 1325.
21-لزوم تهیهء نقشههای جغرافیائی(برای توجه هیئت عالی برنامه):روزنامهء اطلاعات 9/9/1325.
22-خشکسالی در قاینات:مجلهء یادگار شمارهء 3،سال پنج،ص 41 تهران،آبانماه 1327.
23-تغییرات ناگهانی هوای سواحل جنوبی خزر:مجلهء یادگار شمارهء 4 سال پنجم،تهران دیماه 1327.
24-تغییر سطح دریای خزر:مجلهء دانش،شماره 3 ص 483-490.
25-پاکستان،همسایهء جدید ما:مجلهء یادگار شمارهء 8 و 9 سال پنجم،تهران فروردین 1328.
26-فرضیهء جدید درباره پیدایش منظومهء شمسی:مجلّهء دانش شمارهء 7 سال دوم،صص 382-386 سال 1329.
27-فرضیهء جدید درباره پیدایش منظومهء شمسی:مجلّهء دانش شمارهء 8 سال دوم،ص 451،تهران 1330.
28-خیام و دنیای امروز:اطلاعات ماهانه شمارهء 8(44)آبانماه 1330.
29-تاریخچه نهضتهای«پان»:مجلّهء دانش شمارهء 3،سال سوم،ص 481 تهران اسفند 1330.
30-خاورمیانه کجاست؟:مجلّهء مهر شمارههای 6 و 7 سری دوم،تهران 1331.
31-مفهوم واقعینژاد:مجلّهء مهر شمارهء 8 سری دوم روز تهران اسفند 1331.
32-تغییر سطح دریای خزر:مجلّهء دانش شمارهء نهم از سال سوم،تهران بهمن 1331.
33-تقسیمات اقلیمی ایران:مجلّهء دانشکدهء ادبیات،شمارهء یک سال سوم،صص 27-72 تهران مهرماه 1334.
34-گزارش کنفرانس یونسکو در استرالیا درباره آب و هوای مناطق خشک جهان:مجلّهء دانشکدهء ادبیات شمارهء 3،سال چهارم صص
90-99 تهران فروردین 1336.
35-گزارش کمیته هواشناسی مناطق خشک:نشریهء شمارهء 1 مرکز تحقیقات علمی مناطق خشک،دانشگاه تهران،1337.
36-هواشناسی در ایران:اولین سالنامه هواشناسی تهران اسفند 1338.
37-تأثیر آب و هوا در زندگی بشر:نشریه مخصوص هواشناسی،اراده کل هواشناسی تهران اسفند 1339.
38-ملاحظاتی دربارهء باران سال؛نشریهء مخصوص هواشناسی،اداره کل هواشناسی تهران فروردین 1340.
39-ملاحظاتی درباره باران چندسال اخیر ایران:نشریه مخصوص هواشناسی،اداره کل هواشناسی فروردین 1341.
40-تغییرات آب و هوا:نامه صنعت نفت ایران شمارهء 11،تهران اسفند 1341.
41-سخنی چند دربارهء هواشناسی:نشریه مخصوص هواشناسی،اداره کل هواشناسی تهران فروردین 1342.
42-برتراند راسل و جغرافیا:مجلّهء دانشکده ادبیات شمارهء یک سال 11 تهران مهر 1342.
43-سازمان هواشناسی جهانی و هواشناسی ایران:نشریه مخصوص روز هواشناسی،اداره کل هواشناسی تهران فروردین 1342.
44-بررسی اجمالی باران 13 سال اخیر ایران:نشریه مخصوص روز هواشناسی،اداره کل هواشناسی تهران فروردین 1344.
45-ملاحظاتی موقت راجع به تبخیر در ایران:نشریه مخصوص روز هواشناسی،اداره کل هواشناسی تهران فروردین 1346.
46-هوا،آستانه فضا:سلسله مقالات مندرج در مجلّهء فضا از اسفند 1346.
47-تدریس جغرافیا در آسیا و اقیانوسیه(گزارش کنفرانس یونسکو در سنگاپور):زمین و زمان،سال نهم،شمارهء14،شمارهء مسلسل 25،تهران 1351.
48-سیری در سوابق جغرافیا در ایران:گزارش اولین کنگره جغرافیدانان ایران،دانشگاه تهران،1352.
49-ملاحظاتی دربارهء پزشکان ایرانی مقیم آلمان غربی:جامعه نوین،شمارهء 2،پائیز 1353.
50-کاربرد ماهوارهها در بررسیهای جغرافیائی:مجلّهء دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران شمارهء 2 سال 22 تهران 1354.
51-وضع امروز جغرافیا در ایران:مجموعه سخنرانیهای چهارمین کنگرهء جغرافیدانان ایران دانشگاه مشهد آبان 1356.
52-آمایش زمین بصورت یک منبع طبیعی با نمونههایی از آسیا:جغرافیا،نشریه انجمن جغرافیدانان ایران دورهء اول شمارهء دوم- بهار 1357.
53-ملاحظاتی درباره سید محمّد فرزان:در کتاب یادی از استاد فرزانه فرزان اثر ابراهیم صهبا،تهران 1358،صص 148-151.
54-آتشفشان سنت هلن:جغرافیا،نشریهء انجمن جغرافیدانان ایران دورهء اول شمارهء سوم بهار 1360.
55-برداشتی جغرافیائی از جمعیت مسلمان جهان و پارهای از مشخصات دمگرافیک آن:مجموعه مقالات سمینار جغرافیائی جلد اول به کوشش دکتر محمد حسن پاپلی یزدی،مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی مشهد 1365.
56-ملاحظاتی درباره آلودگی هوا و باران تهران:فصلنامهء تحقیقات جغرافیائی شمارهء دوم سال اول پائیز 1365.
57-نگرشی مجدد بر سمینار بینالمللی جغرافیائی:فصلنامهء تحقیقات جغرافیائی شمارهء دوم سال اول پائیز 1365.
58-به انگیزهء اگر باران به کوهستان ببارد:مجلّهء چیستا سال چهارم شمارهء دهم خرداد 1366.
59-هانتینگتون و پارسیان هند:مجلّهء چیستا سال پنجم شمارهء دوم مهر 1366.
6-روند تحقیقات جغرافیائی در ایران:پژوهشهای جغرافیائی شمارهء 25 تیرماه 1368.
61-نقشه جغرافیا و سیاست:مجلّهء سپهر شمارهء 1 بهار 1369.
62-شمّهای از فعالیتهای جغرافیائی سازمان جغرافیا:مجلهء سپهر،شمارهء 1،بهار 1369.
63-جغرافیا چیست و چه فایدهای دارد:سری مقالات عامیانه از شمارهء سپهر به بعد.
64-نقشه و انتقال اطلاعات جغرافیایی،گزارش سمینار نقشه در دفاع و سازندگی،سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح اردیبهشت 1369.
65-گوشهای از جغرافیای آسیای مرکزی(داستان خشک شدن آرال):فصلنامهء تحقیقات جغرافیایی،شمارهء 17،تابستان 1369.
66-نقش نقشه در انتقال اطلاعات:مجلّهء سپهر شمارهء 6 زمستان 1369.
67-به مناسبت انتشار مجدد علوم زمین:از انتشارات دانشگاه شهید بهشتی،شمارهء 3،سال 1370.
68-تحولات نو در جغرافیا:رشد آموزش جغرافیا،سال هفتم،شمارهء مسلسل 26،تابستان 1370.
69-پیرامون تعاریف جغرافیا:رشد آموزش جغرافیا،سال هشتم،شمارهء مسلسل 29،بهار 1371.
70-سرگشتگی در تعاریف:رشد آموزش جغرافیا سال نهم،شمارهء مسلسل 35،پائیز 1371.
71-ملاحظاتی درباره نام در جغرافیا:مجلّهء سپهر،دوره دوم،شمارهء 6،زمستان 1371.
72-ملاحظاتی درباره آموزش جغرافیا در انگلستان:رشد آموزش جغرافیا،سال هشتم،شمارهء مسلسل 32،زمستان 1371.
73-صد سالگی انجمن جغرافیائی انگلستان:رشد آموزش جغرافیا،سال هشتم،شمارهء مسلسل 36،زمستان 1372.
74-آب و هوای منطقه جمهوریهای آسیای مرکزی:ویژهنامه مجلّهء سپهر،مجموعه مقالات جغرافیائی درباره کشورهای آسیای مرکزی،تهران،بهار 1373.
75-عباس اقبال دانشمندی که ایران او را نشناخت:مجلّهء کهکشان،شمارهء 4،تهران،شهریور 1373.
76-آب و هوای گیلان:فصلی از جلد اول کتاب گیلان از انتشارات گروه پژوهشگران ایران،تهران،1374.
77-یادی از بیرجند و آبهای شیرین و شورش.
78-از شمار دو چشم:در رثای احمد احمدی بیرجندی،به کوشش مرکز خراسانشناسی آستان قدس رضوی،مشهد،1377.
79-اهمیت نقشه در گفتگوی تمدنها:گزارش گفتگو،سال اول،شمارهء 12،نیمه اول مهرماه،1380.
80-معرفی یک سیاحتنامه تاجیکی:جشننامه دکتر ایرج افشار(زیر چاپ).مقالات متعدد در 10 جلد اول دائرة المعارف بزرگ اسلامی که اهم آنها عبارتند از:آب،آذربایجان،ابوظبی،ابوموسی،اردن، اروند رود،استوا،اقلیم،امارات متحد عربی،اندونزی،اطلس،ایران.سخنرانیهای چاپ شده به ترتیب قدمت زمانی
81-هواشناسی در ایران:گفتار رادیویی در برنامه مرزهای دانش:اولین سالنامهء هواشناسی،تهران اسفند 1337.
83-جغرافیا و آمار:سخنرانی تلویزیونی:نشریهء سالانهء آمار عمومی،تهران،دیماه 1338.
84-مفهوم جغرافیا و روش تدریس آن سخنرانی در انجمن دبیران علوم اجتماعی و تاریخ و جغرافیا:نشریه شمارهء 1،انجمن دبیران علوم اجتماعی و تاریخ و جغرافیا،تهران دیماه 1341.
85-محیط جغرافیائی ایران:سمینار مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران،گزارش سمینار،چاپ مؤسسه تهران،1338.
86-محیط طبیعی بلوچستان و سیستان دانشگاه تهران:گزارش سمینار،چاپ مؤسسه تهران،1338.
87-آب و هوای خلیج فارس،سخنرانی در سمینار خلیج فارس:خلیج فارس،انتشارات اداره کل انتشارات و رادیو جلد اول،تهران 1341.
88-بزم شاعران:مجموعهء سلسله برنامههای بزم شاعران رادیو ایران تألیف مهدی سهیلی چاپ انتشارات تهران 1341 ص 73.
89-ملاحظاتی درباره باران و منابع آب ایران سخنرانی در بانک مرکزی ایران:بولتن ماهانهء بانک مرکزی تهران 1346.
90-ملاحظاتی درباره جغرافیا:سمینار دبیران علوم اجتماعی و تاریخ و جغرافیا در تبریز،مرداد 48،نشریهء شمارهء دهم انجمن دبیران جغرافیا و تاریخ و تعلیمات اجتماعی،تهران 1348.
91-مطالعهء اجمالی دربارهء مسائل هوا و فضا:نشریهء ش 6،انجمن دبیران جغرافیا و تاریخ و تعلیمات اجتماعی،تهران،اردیبهشت 1348.
92-ملاحظاتی دربارهء روشهای نو در جغرافیا:زمین و زمان،شمارهء پانزدهم،سال نهم،1348.
93-جغرافیای تاریخی و روش تحقیق آن،ماد تا پهلوی:گزارش کنگرهء تاریخ ایران از انتشارات انجمن ایران علوم اجتماعی تهران مهر 1350.
94-سرزمین خود را چگونه بشناسیم؟کنفرانس بررسی مسائل اجتماعی ایران،نشریه انجمن دبیران علوم اجتماعی،بهمن 1354.
95-سخنرانی افتتاحی-سیری در سوابق جغرافیا در ایران:گزارش اولین کنگره جغرافیدانان ایران،دانشگاه تهران،1351.
96-سخنرانی افتتاحی در دومین کنگرهء جغرافیدانان:ارزیابی دومین کنگره جغرافیدانان ایران از انتشارات دانشگاه تبریز 1353.
97-سخنرانی افتتاحی چهارمین کنگرهء جغرافیدانان:مجموعه سخنرانیهای چهارمین کنگره جغرافیدانان ایران دانشگاه فردوسی، آبان 1356.
98-ماهیت و قلمرو علم جغرافیا:مجموعه سخنرانیهای سمینار سازمان،تهران 1371.
99-آب و هوای خلیج فارس:گزارش اولین سمینار خلیج فارس مرکز مطالعات و تحقیقات سیاسی وزارت امور خارجه 1368.
مقدمه بر کتاب
100-اطلس خلیج فارس:از انتشارات مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب،تهران 1350.
101-شهرستان نور:از پیروز مجتهدزاده،چاپخانهء صبح امروز.
الف-خلیج فارس:از پیروز مجتهدزاده 1353.
102-اطلس افغانستان:از انتشارات مؤسسه چغرافیایی و کارتوگرافی سحاب،تهران.
103-اطلس تاریخی ایران:از انتشارات مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب،تهران.
104-اطلس عمومی جهان:از انتشارات مؤسسه گیتاشناسی،تهران.
105-گیتاشناسی کشورها،چاپ اول و دوم:از انتشارات مؤسسه گیتاشناسی،تهران 1362.
106-اصول جغرافیای انسانی و اشاراتی به جغرافیای انسانی ایران،تألیف جواد صفینژاد:از انتشارات دانشگاه تهران 1363.
107-گزیدهای از فرهنگ و اصطلاحات جغرافیائی تألیف عاشوری:از انتشارات جهاد دانشگاهی،تهران 1364.
107-جغرافیای پزشکی:از زردشت دانشکده بهداشت دانشگاه تهران.
109-کلیات ژئومورلوژی ایران تألیف دکتر محمود حریریان:چاپ شقایق،تهران 1369.
110-اطلس بزرگ جهان:سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح،تهران 1369.
111-اینجارو تهرونش میگن.
112-بیرجند:نگین کویر:از انتشارات دانشگاه تهران.
مقالات نقد کتاب
113-مشخصات جغرافیای طبیعی ایران اثر م.پ.پتروف،ترجمهء حسین گل گلاب:راهنمای کتاب شمارهء چهارم،سال اول،صص 376-340 تهران زمستان 1337.
114-کلیات جغرافیای طبیعی تألیف دکتر جهانگیر صوفی:راهنمای کتاب صص 302-308 تهران تیرماه 1339.
115-جغرافیای اقلیمی تألیف دکتر پریدخت فشارکی:راهنمای کتاب شمارههای مهر،آذر،دی و اسفند 1353.
116-فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی از دکتر محمد حسین پاپلی یزدی:مجلهء سپهر شمارههای 3 و 4 دوره اول،تابستان 1370.
117-کوهها و کوهنامه ایران،مهندس عباس جعفری انتشارات گیتاشناسی:مجلهء سپهر،شماره اول،بهار 1369.
118-معرفی دو کتاب ژئومورفولوژی تالیف دکتر فرج الله محمودی و دکتر خیام:مجلهء سپهر 1371.
آثار به زبان انگلیسی:
119-ملاحظاتی دربارهء بارانهای تابستان 54:مجلّهء جغرافیا،بوستون،شمارهء 6 از جلد 54(1954)صص 394-399.
120-مقالاتی درباره جغرافیا ایران:دائرة المعارف بریتانیا،چاپهای مختلف.
121-آب و هوای ایران:چاپ انجمن شاهنشاهی جغرافیای مصر قاهره،1335.
122-آب و هوای ایران:فصلی از تاریخ قدیم ایران کمبریج 1968.
123-اطلس اقلیمی ایران(فارسی و انگلیسی)مؤسسه جغرافیای دانشگاه تهران،1346.
124-اکولوژی و اقلیمشناسی:از انتشارات سازمان هواشناسی جهانی.
125-اقلیمشناسی باستانی ایران:در کتاب جغرافیای تاریخی خاورمیانه،منچستر،1974.
126-آمایش زمین بصورت یک منبع طبیعت:گزارش سازمان هواشناسی جهان از سمپوزیوم هواشناسی در رابطه با برنامهریزی شهری و منطقهای در اشویل کارولینای شمالی کشورهای متحد امریکا،1975.
127-سه فصل جغرافیائی:ایران،عناصر سرنوشت،اثر رولف منی،چاپ انگلستان،1976.
128-مقالات متعدد:در انتشارات فنّی سازمان هواشناسی جهانی.
129-مقاله درباره ایران:دایرة المعارف ملل(ورلد مارک)جلد 4،صص 115 تا 127 چپ جان وایلی،نیویورک،1976.
130-مطالعه جغرافیائی در خوّاص جمعیتی امت مسلمان در جهان:جغرافیای جمعیت از انتشارات دانشگاه پنجاب هندوستان،جلد چهارم،شمارههای 1 و 2 دسامبر 6،ورلد مارک انسا یکلوپدیا،جلد چهارم،نیویورک،1983.
131-ایران(20 صفحه)،انتشارات دانشگاه لندن،1994..
132-تحول تاریخی مرزهای آذربایجان در کتاب مرزهای ایران،تألیف ماک لاکنمن،استاد دانشگاه لندن،دانشگاه لندن،1994.
133-تحولات تاریخی مرزهای آذربایجان:مرزهای ایران نو،تألیف پروفسور ک.مکلگلن انتشارات مرکز ژئونولیتکی و مرزهای بینالمللی دانشگاه لندن،1994.
http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/6897/4/text
آثار دکتر گنجی به زبان فارسی /خبر آنلاین
1320جنگ و جغرافیا (روابط دول بزرگ در اقیانوسیه)، بنگاه پروین، تهران.
1324بشر چیست، مارکن تواین، کتاب فروشی چهر، تهران.
1330(دهه)کتب جغرافیایی دبیرستان (با همکاری گروه های آموزشی).
1335-1336 کتب جغرافیای سال های پنجم و ششم ابتدایی (با همکاری لطف الله مفخم پایان و حسین خلیلی فر)، مؤسسۀ فرانکلین، تهران.
1338 آمار بارندگی در ایران، نشریۀ مرکز تحقیقات علمی مناطق خشک، دانشگاه تهران، ش3.
1341 فهرست مقالات جغرافیایی (با همکاری جواد صفی نژاد)، دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران.
1342جغرافیای ایران (چهار فصل نخست از جلد یکم مجموعۀ ایرانشهر)، نشریۀ کمیسیون ملی یونسکو، تهران، ش22 .
1346اطلس اقلیمی ایران، مؤسسه جغرافیایی دانشگاه تهران.
1349 سی و دو مقالۀ جغرافیایی، مؤسسۀ جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب، تهران.
1367جغرافیا در ایران از دارالفنون تا انقلاب اسلامی، آستان قدس رضوی، مشهد. آب و هوای کشورهای آسیای مرکزی، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح.بستر جغرافیایی تاریخ ایران. (منتشر نشده است).
1371 تاریخ جغرافیای اسلامی، بنیاد دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران.
1373مطالعۀ اجمالی فرهنگ های جغرافیایی، وزارت جهاد سازندگی، تهران.
1379نامه هایی از قهستان، آُستان قدس رضوی، مشهد.
1390چگومه تحصیل کردم ( با عنوان جدید مرد جهانی از بیرجند)، گیتاشناسی.
مقالات دکتر گنجی به زبان فارسی :
1321 اقیانوس ساکن (آرام) و دول اروپایی، کتاب فروشی پروین.
1322-1323آمریکا را بشناسید، مجلۀ ایران و آمریکا، ش21-23.
1324دون ژوان ایران، مجلۀ یادگار، س3، ش2.
1325انحطاط جغرافیایی شهر بیرجند، مجلۀ یادگار، س3،ش2. لزوم تهیۀ نقشه های جغرافیایی، روزنامه اطلاعات، نهم آذرماه.
1327خشک سالی در قاینات، مجله یادگار، س5،ش3.تغییر ناگهانی هوای سواحل جنوبی خزر، مجله یادگار، س5، ش4.
1328تغییر سطح دریای خزر. مجله دانش، ش3.پاکستان همسایه جدید ما،مجله یادگار،س5،ش9،8
1329-1330 فرضیۀ جدید دربارۀ پیدایش منظومۀ شمسی، مجل دانش، س2، ش7 و8.
1330خیام و دنیای امروز، اطلاعات ماهانه، ش44.تاریخچۀ نهضت های پان، مجلۀ دانش، س3، ش3.
1331خاورمیانه کجا است؟ مجلۀ مهر، ش8.مفهوم واقعی نژاد، مجله مهر، ش8.
1334 تقسیمات اقلیمی ایران، مجله دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران، س3، ش1.
1336 گزارش کنفرانس یونسکو در استرالیا دربارۀ آب و هوای مناطق خشک جهان. مجلۀ دانشکده ادبیات، س4، ش3.
1337گزارش کمیتۀ هواشناسی مناطق خشک، نشریۀ مرکز تحقیقات علمی مناطق خشک دانشگاه تهران، ش1.
1338هواشناسی در ایران، سالنامۀ هواشناسی، ش1.
1339سازمان جهانی هواشناسی و هواشناسی ایران. مجلۀ خواندنی ها، ش91. تأثیر آب و هوا در زندگی بشر، نشریۀ اداره کل هواشناسی.
1341ملاحظاتی دربارۀ باران چند سال اخیر ایران، نشریۀ ادارۀ کل هواشناسی.تغییرات آب و هوا، نامۀ صنعت نفت ایران، ش11.
1342 سخنی چند دربارۀ هواشناسی، نشریۀ اداره کل هواشناسی برتراند راسل و جغرافیا، مجلۀ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، س11، ش1سازمان جهانی هواشناسی و هواشناسی ایران، نشریۀ اداره کل هواشناسی.
1344 بررسی اجمالی باران سیزده سال اخیر، نشریه اداره کل هواشناسی.
1346 ملاحظاتی موقت راجع به تبخیر در ایران، نشریه اداره کل هواشناسی.هوا، آستانه فضا (نخستین مقاله از سلسله مقالاتی در مجلۀ فضا).
1351 تدریس جغرافیا در آسیا و اقیانوسیه، زمین و زمان، س9، ش14.
1352سیری در سوابق جغرافیا در ایران (گزارش نخستین کنگرۀ جغرافیدانان ایران)، نشریه دانشکدۀ ادبیات.
1353ملاحظاتی دربارۀ پزشکان ایرانی مقیم آلمان غربی، جامعۀ نوین، ش2.
1354کاربرد ماهواره ها در بررسی جغرافیایی، نشریه دانشکده ادبیات، س22، ش2.
1356 وضع امروز جغرافیا در ایران، نشریه دانشگاه مشهد
آمایش زمین به صورت یک منبع طبیعی با نمونه هایی از آسیا، نشریه انجمن جغرافیدانان ایران، ش2.
1358حظاتی دربارۀ سید محمد فرزان، کتاب یادی از استاد فرزان، تألیف ابراهیم صهبا.
1360آتش فشان سنت هلن، نشریه انجمن جغرافیدانان، ش3.
1365برداشتی جغرافیایی از جمعیت مسلمانان جهان و پاره ای مشخصات دموگرافیک آن، مجموعه مقالات سمینار جغرافیایی، آستان قدس رضوی ملاحظاتی دربارۀ آلودگی هوا و باران تهران، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، س1، ش2. نگرشی مجدد بر سمنیار بین المللی جغرافیایی، فصلنامۀ تحقیقات جغرافیایی، س1، ش2. هانتیکتون و پارسیان هند، چیستا، س4 ، ش2.
1366 به انگیزۀ اگر باران به کوهستان نبارد، چیستا، س5، ش10
1368روند تحقیقات جغرافیایی در ایران، پژوهش های جغرافیایی، ش25.
1369نقشه جغرافیا و سیاست، مجله سپهر، ش1.شمه ای از فعالیت های جغرافیایی سازمان جغرافیا، سپهر، ش1.جغرافیا چیست و چه فایده ای دارد؟ (مجموعه مقالات در سپهر)، ش2 به بعد.نقشه و انتقال اطلاعات جغرافیایی، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح. گوشه ای از جغرافیای آسیای مرکزی (داستان خشک شدن آرال)، فصلنامۀ تحقیقات جغرافیای، ش17.نقش نقشه در انتقال اطلاعات، سپهر، ش6.
1370به مناسبت انتشار مجدد مجلۀ علوم زمین، نشریه دانشکدۀ علوم زمین دانشگاه بهشتی، ش2.تحولات نو در جغرافیا، رشد آموزش جغرافای، س8، ش26.
1371پیرامون تعاریف جغرافیا، رشد آموزش جغرافیا، س8، ش29.سرگشتگی در تعاریف، رشد آموزش جغرافیا، س9، ش35.ملاحظاتی دربارۀ نام در جغرافیا، سپهر، س2، ش6.ملاحظاتی دربارۀ آموزش جغرافیا در انگلستان، رشد آموزش جغرافیا، س8، ش32.
1372 صد سالگی انجمن جغرافیایی انگلستان، رشد آموزش جغرافیا، س8، ش36.
1373آب و هوای منطقه جمهوری های آسیای مرکزی، ویژ نامه مجله سپهر.عباس اقبال؛ دانشمندی که ایران او را نشناخت، مجلۀ کهکشان، ش4.
1374آب و هوای گیلان (فصلی از جلد نخست کتاب گیلان)، نشر گروه پژوهشگران ایران.
1376 معرفی یک سیاحت نامۀ تاجیکی (فصلی از کتاب ارج نامۀ ایرج افشار).و تعدادی مقالات مهم جغرافیایی که در جلدهای مختلف دایره المعارف بزرگ اسلامی چاپ شده است.
آثار دکتر گنجی به زبان انگلیسی :
1950 و 1960 (دهه) مقالاتی جغرافیایی دربارۀ ایران، دایره المعاراف بریتانیکا.
1954 ملاحظاتی دربارۀ باران های تابستان 54، مجلۀ جغرافیا، بوستون، ش6.
1335 آب و هوای ایران، انجمن جغرافیایی مصر، قاهره.
1968 آب و هوای ایران، تاریخ ایران، کمبریج.
1346 اطلس اقلیمی ایران (به فارسی و انگلیسی)، دانشگاه تهران.اکولوژی و اقیلم شناسی، انتشارات سازمان جهانی هواشناسی.
1974اقلیم شناسی باستانی ایران، جغرافیای تاریخی خاورمیانه، منچستر.
1975 آمایش زمین به صورت یک منبع طبیعت (گزارش سازمان جهانی هواشناسی از سمینار هواشناسی در رابطه با برنامه ریزی شهری و منطقه ای در اشویل کارولینای شمالی)، آمریکا.
1976سه فصل از کتاب «ایران: عناصر سرنوشت» رولف نبی، انگلستان.
ایران (مقاله ای نتشر شده در دایره المعارف ورلد مارک ج4)، نیویورک.
1986 مطالعۀ جغرافیایی در خواص جمعیتی امت مسلمان در جهان، نشریه جغرافیای جمعیت، انتشارات
دانشگاه پنجاب، هندوستان.
1994تحولات تاریخی مرزهای آذربایجان (فصلی از کتاب مرزهای ایران)، پروفسور مک لگلن، انتشارات مرکز ژئوپلیتیکی و مرزهای بین المللی، دانشگاه لندن.و تعداد زیادی مقالات مهم جغرافیایی که در انتشارات فنی سازمان جهانی هواشناسی منتشر شده است.
http://www.khabaronline.ir/detail/229942/weblog/torkhamedani
تشکر و پاسخ به نقد استاد گنجی /مجله نور
استاد محترم جناب آقای دکتر محمد حسن گنجی در شماره 29 مجله رشد آموزش جغرافیا اظهارنظری را با عنوان«پیرامون تعاریف جغرافی»1مطرح فرمودهاند و در آن تعریفی را که از طرف نگارنده از جغرافیا به عمل آمده است مورد نقد قرار دادهاند.در شماره 32 مجله رشد جغرافیا استاد ارجمند جناب آقای دکتر حسین شکوئی پاسخی به نقد آقای دکتر گنجی بویژه در زمینه ایدئولوژی مرقوم فرمودهاند.2در همین شماره استاد محترم دکتر حسین شکوئی تعریف جدیدی از جغرافیا را نیز ارائه داده و مرقوم فرمودهاند«نگارنده این سطور،با توجه به عمق فاجعه،که بر بشریت (1)-گنجی،دکتر محمد حسن:پیرامون تعاریف جغرافی،مجله رشد آموزش جغرافیا شماره 29،بهار 1371 صفحات 29-28.
(2)-شکوئی،دکتر حسین:«پاسخی به همراه تشکر به استاد دکتر گنجی»مجله رشد آموزش جغرافیا شماره 32،زمستان 1372،صفحات 15-14.قرن بیستم تحمیل شده است نمیتواند به اندیشهها و مفاهیم کلیشهای پناه ببرد و از آنها جهت ریشهیابی مسائل جغرافیایی کشورهای پیرامونی و تحت سلطه مدد جوید.» در اینجا اجازه میخواهم در مورد مطلب استاد دکتر گنجی به 2 مورد اشاره کنم.نخست برخود لازم میدانم از آقای دکتر محمد حسن گنجی تشکر کنم و از خداوند سلامت و طول عمر برای ایشان که وارد هشتاد و سومین سال عمر پربرکت خود شدهاند،بنمایم.سپس به جوانان عزیز توصیه کنم که تلاش و فعالیتهای علمی دکتر گنجی را سرمشق خود قرار دهند.دکتر محمد حسن گنجی در سن هشتاد و سه سالگی اینچنین پرتلاش و مسؤولانه به مسائل علمی بویژه دانش جغرافیا دقت نظر دارند.درباره نقد استاد لازم است دو نکته را بنگارم.
1-از مطلب استاد دکتر گنجی اینطور مستفاد میگردد که ایشان معتقدند ما به همان تعاریف سنتی و قدیمی جغرافیا که توسط هومبلت(هملت)،ریتر،راتزل، هتز،ویدال دولابلاش4ارائه شده است،بدون هیچ تغییری پایبند بمانیم.اینجانب سالها است این نیاز را حس کردهام که باید تغییر و تحولی در تعریف جغرافیا داده شود.بسیاری از جغرافیدانان داخلی و خارجی نیز این نیاز را احساس کردهاند و بدین لحاظ تعاریفی را ارائه دادهاند.به همین جهت نگارنده در تابستان 1365،این مطلب را طی مقالهای5عنوان و بعد نیز آن را تکمیل کردم6.مطمئن هستم که استاد محترم آقای دکتر حسین شکوئی قبل و یا همزمان با چاپ (3)-شکوئی،دکتر حسین-چالشها و واقعیتها،در جستجوی یک تعریف جدید از جغرافیا:مجله رشد آموزش جغرافیا شماره 32 زمستان 1372 صفحات 3 و 25.(4)-شکوئی،دکتر حسین-چالشها و واقعیتها،در جستجوی یک تعریف جدید از جغرافیا-مجله رشد آموزش جغرافیا شماره 29 ص 29.(5)-پاپلی یزدی،دکتر محمّد حسین:تعریف،مفهوم و دیدگاهی تازه از جغرافیا فصلنامه تحقیقات جغرافیایی شماره یک،تابستان 1365.(6)-پاپلی یزدی،دکتر محمد حسین:تکلمهای بر مقاله«تعریف،مفهوم و دیدگاهی تازه از جغرافیا»فصلنامه تحقیقات جغرافیایی شماره 16.مطلب من احساس نیاز به تعریفی جدید از جغرافیا را داشتهاند.منتها تعریف خود را در شماره 30 و 32 مجله رشد جغرافیا مرقوم فرمودهاند.عدهای دیگر از جغرافیدانان هم تعاریف جدیدی عرضه کردهاند که حال یا چاپشده و یا بصورت دستنوشت باقی مانده است.همه این مطالب بیانگر آن است که ما در حال حاضر احساس میکنیم که تعریف یا تعاریف جدیدی از جغرافیا میبایست مطرح گردد و تعاریف قدیمی نمیتواند پاسخگوی نیازهای ما و جامعه کنونی باشد.در سایر کشورها هم این مسأله مطرح شده است به همین جهت جغرافیدانان هرچند یکبار تعاریف جدیدی از علم جغرافیا ارائه دادهاند.شمهای از این تعاریف را در کتاب فلسفه جغرافیا7و سیر اندیشه در قلمرو جغرافیای انسانی8میبینیم.
فقط در کتاب پل کلاوال بیش از ده تعریف از جغرافیا ذکر شده است.9
بنابراین من اعتقاد دارم که با تحول علوم،باید در جستجوی تعاریف جدیدی بود تا بتوان حدود و ثغور رشتهای خاص را هرچند بیشتر مشخص کرد و مفاهیم جدید را در آن قالبها ریخت.باز هم اعتقاد دارم که هیچ تعریفی نمیتواند ابدی باشد بلکه با تحول علوم باید در تعاریف آنها نیز بازنگری جزئی و یا کلی به عمل آید.بعلاوه در یک زمان ممکن است با توجه به مکاتیب فلسفی و دیدگاههای مختلف تعاریف متفاوتی از یک علم ارائه گردد.به همین جهت حتی برای تعریف قدیم جغرافیا هم ارزش والایی قائلم ولی اعتقاد دارم در حال حاضر آن تعریف نمیتواند جامع باشد.
2-استاد محترم آقای دکتر گنجی مرقوم فرمودهاند«تکنولوژی و مدیریت دو مشخصه یا دو صفت انساناند.به نظر من صحیح نمیآید که آنها را به عنوان عواملی همپا و همشأن انسان و محیط در تعریف جغرافیا بیاوریم»10و یا مرقوم داشتهاند«آن (7)-شکوئی،دکتر حسین،فلسفه جغرافیا،انتشارات گیتاشناسی چاپ دوم.
(8)-فرید،دکتر ید اله،سیر اندیشه در قلمرو جغرافیای انسانی،انتشارات دانشگاه تبریز،چاپ دوم،1366.
(9)- Claval,Paul.Ge?ographie humainc et e?conomiquc Contemporaine Edi.Puf.1984
(10)-رک.همان مأخذ(رشد 29)ص 28.
طور که من استنباط میکنم ایدئولوژی،تکنیک و مدیریت که از مشخصات انسان در میان تمام مخلوقات به شمار میرود در شمار و نظیر دهها مشخصه دیگر مانند قدرت
بیان،عقل،اراده،احساس،عشق،شجاعت،فراست،سیاست،استعداد،هوش و امثال آن است».11
بنابراین استاد محترم دکتر محمد حسن گنجی تکنیک و مدیریت و ایدئولوژی و سیاست را همردیف قدرت بیان،شجاعت،عشق،و احساس و...دانستهاند.به نظر نگارنده بنیان و اساس زندگی بشری عمدة به عواملی نظیر ایدئولوژی تکنولوژی،مدیریت،سیاست و سرمایه استوار میباشد.این مطلب را من در شماره یک و 16 فصلنامه تحقیقات جغرافیائی شکافتهام.آقای دکتر حسین شکوئی هم مطالب بسیار مستدل و مبسوط درباره ایدئولوژی بیان داشتهاند.بنابراین نگارنده لازم نمیبیند که آن مطلب را دوباره تکرار کند.و چون استاد محترم آقای دکتر محمد حسن گنجی بیشتر با بیان احساسی با مسأله برخورد کردهاند تا فلسفی،بنده هم وارد مباحث فلسفی نمیشوم.البته امیدوارم در فرصت مناسب این کار توسط اینجانب و یا دیگری انجام شود. فقط عرض میکنم ایدئولوژی،تکنولوژی،مدیریت و سیاست و بکارگیری سرمایه جزو صفات انسان نیستند،بلکه آنها علم و دانش،تجربه و کارآزمودگی و فلسفه و منطق هستند.من مشکل میدانم که در سراسر جهان حتی بشود یک دانشکده تحت عنوان دانشکده احساس،دانشکده عشق،دانشکده شجاعت،دانشکده قدرت بیان یا دانشکده فراست یافت.ولی در همین تهران چندین دانشکده مدیریت وجود دارد و چندین گروه و حتی دانشکده علوم سیاسی.امروز مدیریت یک تخصص بسیار گسترده است که خود دهها بلکه صدها رشته دارد:مدیریت علمی،مدیریت صنعتی،مدیریت فنی،مدیریت خدماتی،مدیریت تولیدی،مدیریتهای تعاونی،مدیریت مالی،مدیریت منابع طبیعی[مدیریت معادن، (11)-رک.همان مأخذ ص 28.مدیریت آب،مدیریت خاک،مدیریت مرتع،مدیریت آبخیز]و غیره.حتی جدیدا کتابی تحت عنوان مدیریت گیاهان علوفهای ترجمه و چاپ شده است12.هر ساله صدها بلکه هزارها کتاب در سراسر جهان تحت عنوان مدیریت به رشته تحریر درمیآید.مدیریت امروز به عنوان یک کالای خدماتی بسیار سودآور و ارزساز تلقی میگردد.در همین تهران هفتهای نیست که سمیناری تشکیل شود و در آن مستقیم و یا غیر مستقیم بحثی از مدیریت به میان نیاید.درباره تکنولوژی و سیاست و بکارگیری سرمایه و علم بودن آنها و نه صنعت بودنشان من مطلبی نمینویسم چون اظهر من الشمس است و لزومی نمیبینم که تکرار مکررات کنم.وجود و یا عدم وجود صفاتی مانند شجاعت،احساس،فراست و... میتواند به عنوان نقاط مثبت و یا منفی یک مدیر تلقی گردد ولی به هیچوجه این صفات را نمیتوان همپای علم مدیریت دانست،ممکن است از نظر برخی افراد و جوامع این.صفات برتر از علم باشند ولی در هر صورت آنها علم نیستند و از مقوله دیگری میباشند.مدیریت ضعیف و غیر علمی،تکنولوژی عقبمانده،سیاست و ایدئولوژی مبتنیبر فاشیسم و نازیسم و استبداد باعث میگردد حتی آن صفات نیکو و پسندیده انسانی برشمرده توسط استاد گرانقدر دکتر گنجی نیز فرصت رشد را نیابند و حتی در مسیری انحرافی قرار گیرند.
بنابراین ایدئولوژی،سیاست،مدیریت،تکنولوژی،کاربری سرمایه،علم است و تجربه و متأسفانه هرگاه چون عصر حاضر انسانهایی با فرهنگ مادی و غیر اخلاقی و غیر الهی بر آن علوم تسلط یابند،جز درد و الم و بهرهکشی و استثمار برای اکثر مردمان چیز دیگری به ارمغان نمیآورد.اساس تفاوتهای عصر جدید و بنیان تفاوت کشورهای جهان باصطلاح پیشرفته و جهان سوم در این مسأله است که اولیها بر آن علوم دست یافتند و جهان سومیها را که مشحون از آن صفات پسندیده هستند امّا کمتر به آن دسترسی دارند.به استثمار کشیدهاند.امّا اگر نگارنده در میان عوامل (12)-پیتر.د.والتن.مدیریت گیاهان علوفهای:ترجمهء مهندس محسن مدیر شانهچی، چاپ دوم 1372،آستان قدس رضوی 448 صفحه،1980.موثر در تعریف ارائهشده بیشتر مسأله تکنولوژیکی را شکافتهام به دلیل آن است که:
1-همانطور که استاد محترم دکتر شکوئی در مجلات رشد جغرافیا شماره 14 و 17 مرقوم فرمودهاند برای اولینبار است که در دنیا جغرافیدانی عامل تکنولوژی را جزو عوامل موثر در تعریف جغرافیا آورده است.لذا لازم بود این مسأله را بیشتر باز کنم.13
2-ما امروز وارد عصر فراصنعتی و یا اطلاعاتی شدهایم.متأسفانه در بسیاری موارد تکنولوژی دیگر در کنترل بشر نیست و این انسان است که به انقیاد تکنولوژی درآمده است.این کامپیوترها هستند که برای بسیاری از مدیران تصمیم میگیرند، این ماهوارهها هستند که در حال بوجود آوردن یک فرهنگ مهاجم در سطح جهان میباشند.این ابزار تکنولوژی(تلویزیون،ویدئو،وسایل تبلیغاتی)است که به انسانها نحوه خوردن-خوابیدن-پوشیدن-تفریح کردن-تصمیم گرفتن-دوستیابی- ارزشگذاری روابط اجتماعی و حتی دوست داشتن و نفرت داشتن را القاء میکنند. در بسیاری موارد این کامپیوترها هستند که مکان گزینیهای جغرافیایی(صنعتی،اقتصادی تجاری،آموزشی،فرهنگی و حتی نظامی)را به انسان عصر جدید دیکته میکنند.هرکس قدرت تکنولوژیکی را بر تصمیمات و تفکرات انسانهای عصر جدید و اعصار آینده نادیده بگیرد خود را فریفته است.آن زمان که انسانها بطور فردی فکر میکردند،فردی عمل میکردند و تکنولوژی چون موم در دست بشر قرار داشت، گذشته است،و یا در حال گذر میباشد.دیگر این شجاعت،دلیری،مردانگی، شهامت،نیکی و پاکی نیست که سرنوشت جنگها و کشورها را تعیین میکند.بلکه روند کار بنحوی است که این کامپیوترهای ساختهشده توسط آدمی است که این مهم را انجام میدهند.انسانهایی که غالبا فاقد صفات خوب انسانی هستند ولی میتوانند با استفاده از کامیپوترهایشان موشکهای کروز،پاتریوت،سام و اگزوست را به هر کجا و در هر نقطه و در هر زمان که بخواهند رها کنند.خطرناکتر از انفجار موشکها، آنها میتوانند بمبهای تبلیغاتی و ضد ارزشهای فرهنگی تمدنهای چند هزار ساله را بهر (13)-شکوئی،دکتر حسین:مجلات رشد جغرافیا شماره 14 و 17.شکل که بخواهند در تمامی کره ارض منفجر کنند.مهّم آن است که در بسیاری موارد سازندگان کامپیوترها،برنامهریزان و کنترلکنندگان آنها نیستند که تصمیم میگیرند که چه باید بکنند.در شرایط فعلی در بسیاری موارد حتی سیاستمداران هم تصمیمگیرندگان اصلی نیستند بلکه عملا این خود کامپیوترها هستند که با محاسباتی که خارج از توان بشر است،برای انسان تصمیم میگیرند،یا در حقیقت انسان را مجبور به تصمیمگیری خاص میکنند.آیا بشر وارد عصر جبر کامپیوتری و یا عصر جبر اطلاعات ماهوارهای شده است؟و یا بزودی وارد این عصر خواهد شد؟من این مسأله را قبلا تا حدی شکافتهام که لزومی به تکرار آن نمیبینم14سؤال مهم این است که آیا این تکنولوژی پیشرفته و قدرت آن است که همه صفات انسانی و حتی قدرت تصمیمگیری آدمی را به مخاطره انداخته است؟و یا انسانهای فاسد و قدرتطلب هستند که تکنولوژی پیشرفته را به انحراف کشاندهاند؟ در هر صورت تکنولوژی پیشرفته عصر فراصنعتی و عصر ماهوارهای در حال بوجود آوردن فضا و چهره جغرافیایی و روابط فرهنگی،اجتماعی-اقتصادی،تجاری و روانی،آموزشی،بهداشتی،سیاسی و ژئوپولیتکی جدیدی است.استاد دانشمند جناب آقای دکتر گنجی خود شاهدند که در مجلات جغرافیایی که به زبانهای خارجی دریافت میکنند،هر روز واقعا مسائل جغرافیایی(طبیعی و انسانی)بیشتری تحت تأثیر تکنولوژی پیشرفته(کامپیوتر،ماهواره و دورسنجی)قرار میگیرد.
در هر صورت من وقتی کلمه و مفهوم تکنولوژی و مدیریت را وارد تعریف جغرافیا میکنم منظورم در نظر گرفتن عوامل تکنولوژیکی و مدیریتی در حد اعصار قرون است.من در رابطه با حوزه فعالیتهای علمی خود هیچ موضوع جغرافیایی را در هیچ عصری بدون در نظر گرفتن عوامل تکنولوژیکی و مدیریتی مطالعه نمیکنم. (14)-پاپلی یزدی-محمد حسین:تکلمهای بر مقاله«تعریف»مفهوم و دیدگاهی تازه از جغرافیا»فصلنامه تحقیقات جغرافیایی شماره 16.تصور من بر این است که تکنولوژی و مدیریت در همه اعصار و قرون حتی زمانی که هر روستایی برای خود تکنولوژی مخصوصی داشت و تکنولوژی مثل موم در دست بشر بود و سلیقه کدخدای هر ده با ده مجاور در امر مدیریت روستا متفاوت بود،این دو عامل نقش مهمی در فضاسازی جغرافیایی،در روابط اجتماعی-اقتصادی و تجاری انسان داشتهاند.این بدان معنا نیست که من ارزش عوامل دیگر را نادیده میگیرم.اصولا اگر جغرافیدانی به نقش عوامل ایدئولوژی،تکنولوژی،مدیریت و سرمایه توجه نداشته باشد،میتوان او را در حد جغرافیدانان جبرگرا و یا تحت تأثیر مکاتب جبرگرایی دانست. اثر تکنولوژی و مدیریت در جغرافیا و فضاسازی جغرافیایی بحدی است که برای توجه دادن دانشجویان جغرافیا و سایر مردم به عوامل فوق نگارنده لازم دانست آنها را وارد تعریف جغرافیا کند.
من معتقدم که ایدئولوژی نقشی اساسی در همه عوامل تمدن بشری و از جمله جغرافیا داشته و دارد.اما همانگونه که گفتم متأسفانه در شرایط فعلی بعلت پیشرفتهای بسیار سریع تکنولوژیکی،تکنولوژی در حال پیشی گرفتن از سایر عوامل است.تکنولوژی ماشینی در حال«ماشین کردن»خود انسان است.در شرایط فعلی ایدئولوژی بدون تکنولوژی ولو بر حق درجا خواهد زد و مورد تهاجم قرار خواهد گرفت و دائما میبایست موضع دفاعی بگیرد.در هر صورت تکنولوژی امروزی با تکنولوژی در هشتاد سال قبل در شکل،در قدرت تولید،در نوع تولید،در مصرف و...تفاوت اساسی دارد.
بنابراین این تکنولوژی جدید،فلسفه،روابط اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی،آموزشی،بهداشتی،روانی،سرمایهگذاری و جغرافیایی جدیدی را به همراه دارد و به همراه میآورد.این تکنولوژی مدیریتهای جدیدی را طلبیده است.
میخواهم حرف آخرم را بزنم که حتی این تکنولوژی،ایدئولوژی جدید به همراه خود آورده و میآورد.هرچند که این ایدئولوژی ممکن است ضد ارزش باشد و مغایر ایدئولوژی که من پایبند به آن هستم.بنظر نگارنده اینکه ما چشمهایمان را ببندیم و فریاد برآوریم که تکنولوژی و مدیریت در جغرافیا تأثیر ندارد و یا جزو صفات انسان است و یا در تعریف جغرافیا نباید باشد چیزی را حل نمیکند.حتی اگر در تعریف جغرافیا هم باشد و به آن توجه نکنیم فایدهای ندارد.این دو مسأله امروز جزء مسائل اساسی بشر است نفی آنها توسط جغرافیدانها تغییری در تأثیر آنها بر جامعه بشری نخواهد داشت.باید دید ما چگونه باید با این عوامل و اثرات آنها برخورد کنیم.چگونه باید با کمک آنها فضای جغرافیایی و فرهنگی سالم برای خود بسازیم این عوامل بدون تأثیر ما هم آمدهاند و بازهم خواهند آمد و همه روابط ما را در همه ابعاد بهم ریخته و بازهم خواهند ریخت.برخی تصور میکنند من عاشق تکنولوژی هستم و یا تابع فلسفههایی هستم که زیربنای تکنولوژیکی و مادی دارند.اگر جغرافیدان واقعگرایی گفت در فلان جا وبا، طاعون و مالاریا شیوع پیدا کرده و تأثیرات جغرافیایی بجای گذاشته است و شروع به مطالعه این تأثیرات کرد،آیا آن جغرافیدان عاشق وبا،طاعون و مالاریا است؟یا او یک جغرافیدان واقعگراست که مشغول کار علمی است؟یا او یک انسان هشداردهنده است؟واقعیت آن است که تکنولوژی فراصنعتی آمده است،واقعیت آن است که ماهوارهها آمدهاند و دارند همه امور زندگی بشری و حتی حیوانی،گیاهی و معدنی را زیر و رو میکنند،آنوقت عدهای از ما هنوز این تکنولوژی را جزو صفات انسان بر میشماریم!چگونه تکنولوژی و مدیریتی که بشر را از جو خارج میکند،اقمار مصنوعیش را در مدار چند هزار کیلومتری زمین به چرخش درمیآورد با دادن چندتا عکس ماهوارهای و تجزیه و تحلیل آنها در کمتر از چند ساعت کاری را که صدها جغرافیدان و زمینشناس،خاکشناس،و کارتوگراف در عرض سالها انجام میدادند کاملتر انجام میدهد،دوربینهایش را به داخل مویرگهای قلب میفرستد،اشعههایش سنگ کلیه را خرد میکند،لیزرش هزارها کار انجام میدهد را در حد قدرت بیان،ایدئولوژی،مدیریت،سرمایه و بویژه تکنولوژی عصر حاضر را نادیده بگیرند.
امیدوارم که نسل جوان جغرافیدان،نسلی که بیش از نسل نگارنده و نسل قبل از من احساس میکند که مدیریت و تکنولوژی در زندگی بشری و در فضاسازی جغرافیایی نقش دارد با گشودن بحثها و نقدهای مبتنیبر فلسفه و مکاتب جغرافیایی، نقدهای جغرافیایی را از حالت احساسی خارج کند و باب نقد علمی را در جغرافیای ایران زمین بگشایند.
http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/173904?sta=%d9%85%d8%ad%d9%8...
کارنامه علمی دکترگنجی/ ویکی پدیا
جوائز و نشانها:دکتر گنجی، در سال ۱۳۵۴ به عنوان استاد ممتاز دانشگاه تهران انتخاب شد. وی در بیست و نهمین کنگرهٔ اتحادیهٔ بین المللی جغرافیایی در کره جنوبی در سال ۲۰۰۰ میلادی به عنوان یکی از ۱۵ جغرافیدان برجستهٔ جهان شناخته شد و سازمان هواشناسی جهانی، جایزه علمی سال ۲۰۰۱ خود را به وی اعطا کرد.ایشان همچنین دارای نشان درجه سه در خدمات دولتی را دریافت کردهاست. دکتر گنجی از اوایل انقلاب تا هم اکنون بالغ بر ۶۳ لوح تقدیر از مراکز آثار و مفاخر علمی، چهره های ماندگار، انجمنهای علمی جغرافیایی و دانشگاهها دریافت کردهاست.چگونگی عرضه آثار: دکتر گنجی سفرهای علمی متعددی به کشورهای اسکاتلند، پرتقال، دانمارک، سوئد، فنلاند، پاکستان، هندوستان، ژاپن، اندونزی، مالزی، سنگاپور، هنگ کنگ، لبنان، اتریش، آلمان، هلند، بلژیک، اسپانیا ، فرانسه، نروژ، شوروی (مسکو، کیف، ایروان و باکو)، استرالیا، کانادا، کشورهای متحده آمریکا و کلیهٔ شیخ نشینهای خلیج فارس نمود.دکتر گنجی در کنگرهٔ بین المللی جغرافیایی (آمستردام ۱۹۳۸، واشنگتن ۱۹۵۲، دهلی نو ۱۹۶۸ و مونترال کانادا ۱۹۷۲)، سمینار جغرافیایی کشورهای آسیایی و آفریقایی (علیکرهٔ هندوستان - ۱۹۵۶) ، کمیسیون حل اختلاف آب هیرمند بین ایران و افغانستان (واشنگتن - ۱۹۵۶)، کمیتهٔ اجرایی طرح مناطق خشک یونسکو(کانبرای استرالیا - ۱۹۵۶)، کمیتهٔ منطقهای سازمان هواپیمایی کشوری بین المللی (رم - ۱۹۵۹)، کمیتهٔ هواشناسی سازمان پیمان مرکزی (آنکارا - ۱۹۵۹، ۱۹۶۰، ۱۹۶۱ و ۱۹۶۳، لندن - ۱۹۶۰)، اجلاسیهٔ هواشناسی منطقهٔ آسیا (رانگون - ۱۹۵۹ ، بانکوک - ۱۹۶۲، تهران - ۱۹۶۶ و توکیو - ۱۹۷۰)، کمیسیون اقلیم شناسی سازمان هواشناسی جهانی (لندن - ۱۹۶۰ و استکهلم - ۱۹۶۵)، کنگرهٔ سازمان هواشناسی جهانی (ژنو - ۱۹۶۳، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۱)، اجلاسیه کمیته اجرایی سازمان هواشناسی جهانی (ژنو - ۱۹۶۵، ۱۹۶۶، ۱۹۶۸، ۱۹۶۹ و ۱۹۷۱)، کمیته ارتباطات سازمان عمران منطقه ای (اسلام آباد - ۱۹۶۶)، دومین کنگره سازمان ملل درباره یکنواخت ساختن اسامی (لندن - ۱۹۷۲)، کنفرانس یونسکو دربارهٔ آموزش جغرافیا در آسیای شرقی و اقیانوسیه (سنگاپور - ۱۹۷۲)، دومین اجلاسیهٔ گروه کارشناسان هواشناسی جهانی دربارهٔ کاربرد اقلیم شناسی در مسائل محیطی (ژنو - ۱۹۷۲)، دومین کمیتهٔ فنی اندازه گیری آلودگی هوا (هلسینکی - ۱۹۷۳)، کنفرانس یونسکو درباره آموزش جغرافیا در آسیای جنوبی (دهلی نو - ۱۹۷۴)، هشتمین اجلاسیه گروه کارشناسان جغرافیای سازمان ملل (نیویورک - ۱۹۷۵)، سمپوزیوم هواشناسی در رابطه با آمایش زمین دراشویل (کارولینای شمالی - ۱۹۷۵)، بیست و سومین کنگرهٔ بین المللی جغرافیا (مسکو - ۱۹۷۶)، سومین کنگرهٔ سازمان ملل برای یکنواخت کردن اعلام جغرافیایی (آتن - ۱۳۵۶، مونترال - ۱۳۶۵ و ژنو - ۱۳۷۰)، سفر عتبات عالیات در گروه دانشگاه تهران (۱۳۵۶)، سفر چین در گروه دانشگاه تهران (۱۳۵۷)، یازدهمین اجلاسیهٔ گروه کارشناسان ملل متحد (ژنو - ۱۳۶۳)، چهارمین اجلاسیهٔ منطقه ای برای همسان سازی نامهای جغرافیایی (تهران - ۱۳۶۹)، سمینار مرزهای ایران در مرکز ژئوپلوتیک و مرزهای بین المللی دانشگاه لندن (لندن - ۱۳۷۰)، سمینار هویت ایران در پایان قرن بیستم در دانشگاه لندن (لندن - ۱۳۷۷) شرکت فعال داشتهاست.دکتر گنجی، حدود ۱۰ درس جدید و مختلف را به تدریج وارد برنامهٔ رشته جغرافیا نمود و همه را شخصاً به تناوب در سالهای تحصیلی مختلف تدریس کرد. از آثار ایشان میتوان به ۱ جزوه درسی، ۱۶ اثر تألیفی، ۶ نقد کتاب، ۱۲ مقدمه کتاب، ۸۰مقاله علمی، ۱۹سخنرانی و ۱۴ مقاله به زبان انگلیسی اشاره نمود. ∗ ایشان همچنین موئسس دانشگاه بیرجند میباشند.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%D9%86_%DA%AF%D9%86%D8%AC%DB%8C
اهدای اسناد ومدارک توسط پروفسور گنجی به آرشیو ملی ایران /وبلاگ 1291
امروز 20بهمن ماه روز مهمی بود برای من و وبهترین استاد یا شاید کمی انصاف به خرج بدهم غمبار برای استاد ،انسانی که در آستانه صد سالگی با انرژی به ما هم انرژی داد دستمریزاد به تو ای بزرگ مرد ای کسی که با حتی نگاهت به همه شاگردات جون می دی به همه همشهریات جون می دی به همه ایرانیان امید می دی ، اما تا سف خورد راننده ای که منتظرمون بود ونیامد استاد را از نزدیک ملاقات نماید راننده می گفت من بازنشسته ام سالها پیش او در دانشگاه استاد تاریخ و جغرافیای من بود وزمانی که از ما سوال کرد اسناد اهدایی را از چه کسی گرفتید تازه فهمید و گفت ای کاش زودتر می گفتی تا از نزدیک بوسه ای به دست استاد می زدم .نازنین مردی بود که شهرتش همه جا پیچیده . در ضمن ایشان شاگردان بسیاری را دردانشگاه های خارج وداخل ایران تربیت کرده اند که هم اکنون عده ای صاحب منصبند و از مهمترین اندیشمندان و صاحب نظران ایرانی هستند در زمینه جغرافیا ،هواشناسی تاریخ و آرشیو .درچهره استاد نگرانی وتشویش دیده می شد رنج ومشقت وسختی سالهای گذشته دراو تداعی گشت . سالها کتاب و اسناد وگزارشها ومقالاتش را نگهداری کرده بود نایاب ترین روزنامه ومجلات علمی وپایان نامه هاواطلسهامکاتباتش و...را نگهداری کرده بود و باورش نمیشد روزی جلوی چشمانش همه انهایی که یک دانشمند به ان انس می گیرد را ازجلوی چشم وی دور کنندتا آیندگان هم از وجود اینچنین مردان دانشمند و گوهرهای نایاب تاریخ ایرا ن آگاهی یابند.
تاریخ این مجموعه اهدایی را که از او پرسیدیم مربوط به شش یا هفت دهه پیش بود اما مجموعه ای بود ارزشمند که وصفش از عهده من بر نمی آید . .امروز 20 بهمن ماه 1388ش مصادف با روزی بود که کلیه اسناد و مدارک پروفسور گنجی به آرشیو ملی ایران اهدا شد .اوکه از چهره های ماندگار این مرزو بوم است و در استانه صد سالگی قرار دارد در 21خرداد 1291در بیرجند به دنیا آمد .سالهاست که این شخصیت بزرگ را می شناسم واز او الگو می گیر م واز او درس ها آموختم .انسانی که تمام کمالات انسانی را می شود در اودید،برترین ان ها به نظر ناقص من علم ومعرفت و تواضع و فروتنی واخلاق خوب استاد است تا یادم نرفته جمله ای را که با خودکار قرمز بر دیوار کتابخانه اش نقش زده بود را می نویسم «آن کس را که عقل نبود گناهش گناه نیست » .
http://1291.blogfa.com/post/218
خدمات علمی و آموزشی / مشاهیر
گنجی روی هم 37 سال سابقه تدریس داشته است که پس از دانشسرای عالی در دانشگاه تهران و دیگر مراکز دانشگاهی انجام شده است. او از سال 1317 در دانشسرای عالی تدریس کرد. دانشسرای عالی که در سال 1307 بنیان گذاری شده بود، تا آن زمان 8 دوره و نزدیک 150 نفر کارشناس تاریخ و جغرافیا بیرون داده بود. او با فارغ التحصیلان دورههای اول و دوم که از او جلوتر بودند و همچنین با فارغ التحصیلان دورههای چهارم و پنجم که پس از او وارد دانشسرای عالی شده بودند، در دوران تحصیل در آن بنیاد آموزشی آشنا شده بودم. او به فارغ التحصیلان دورههای ششم و هفتم و هشتم در سال آغاز تدریس د ر آنجا در کلاس مشترکی درس داده بودم. همچنین، از سال 1317 تا 1354 با همهی کسانی که در این رشته و یا در سالهای دیگر در گروه آموزش جغرافیا به تحصیل پرداختند، تماس درسی مستقیم داشت. در نتیجه میتوان گفت که او تاریخ جغرافیای ایران است.
به نظر گنجی یک آموزشگر جغرافیا، چه در دبیرستان و چه در دانشگاه برای داشتن آموزشی درست و کارآمد باید همواره در پی فراگیری دانش مرتبط به جغرافیا باشد. از این رو، هر کتاب و رساله و حتی مجله و روزنامهای را که دربارهی جغرافیا و علوم وابسته بدان تهیه و منتشر میشد، به دست میآورد و مطالعه میکرد و در صورت امکان جمع آوری میکرد. او کوشش میکرد که همواره مطالب و نظر یهها و دستاوردهای تازه را در کلاسهای مختلف دانشگاهی عنوان کند و دانشجویان را به کندوکاو و ژرفنگری بیشتر وادارد.
کار بررسی برگههای امتحانی و مطالعهی جزو ههای پژوهشی و پایان نامههای تحصیلی دانشجویان که نیاز به تصحیح و اظهارنظر داشت، این عادت را در او تقویت کرد که هر کتاب یا نوشتهای را که مطالعه میکند، نگاه نقادانهای به آن داشته باشد و نظر خود را در حاشیهی کتاب یا مقاله یادداشت کند و مطالب قابل بحث یا تأمل را با خط کشیهای مختلف مشخص ساز د. از این رو، کمتر کتاب یا مجلهای در کتابخانهی شخصی او دیده میشود که این عادت خوب یا بد در آن منعکس نباشد
خاطره نویسی از مشخصات زندگی اوست دست کم بین 40 تا 50 جلد کتابچههایی از نوع سررسید را در کتابخانهی او میتوان دید که رویدادهای روزانهی زندگی خود را در آنها نوشته است. شرح مسافرتهای زیاد داخلی و خارجی و مشارکتهای او در کنگرهها و همایشهای علمی بینالمللی و برخورد با شخصیتهای علمی و به ویژه جغرافیدانها و بازدید از گروههای آموزشی جغرافیا در کشورهای گوناگون و مشاهدات جغرافیایی، از جمله یاداشتهای ارزشمند گنجی است که بسیار آموزنده هستند.
نگارشهای گنجی دکتر گنجی دارای آثار علمی زیادی است که بیشتر به صورت مقالههای علمی در مجلههای داخلی و خارجی به چاپ رسیده است. پایاننامهی دکترای او درباره آب و هوای ایران بود که نخستین پژوهش دربارهی جغرافیای ایران بود. پایان نامه او در سال 1956 به زبان انگلیسی منتشر شد و تا چند سال تنها منبع دربارهی آب و هوای ایران بود و هنوز هم به آن ارجاع داده میشود. اثر مهم دیگر او، اطلس اقلیمی ایران است که بارها به چاپ رسیده و کتاب مرجع است. او در نگارش کتاب بزرگی به نام ایرانشهر، که یونسکو برای معرفی ایران منتشر کرد، سهم بزرگی داشته است
گنجی برای چند دانشنامه مقالههای مهمی نوشته است. او سرپرست بخش جغرافیای نخستین دانشنامهی نوین ایران یعنی دایرالمعارف فارسی به سرپرستی دکتر غلامحسین مصاحب بود و مقالههایی برای آن اثر نوشته است. نگارش مقالههای مربوط به جغرافیای ایران در دانشنامهی بریتانیکا تا چند چاپ با دکتر محمد حسن گنجی بوده است. او مقالههایی به زبان انگلیسی برای "دانشنامه ایرانیکا" نوشته است که در آمریکا منتشر میشود. همچنین، در سالهای پس از انقلاب اسلامی مقالههای بسیاری برای دایره المعارف بزرگ اسلامی و دانشنامهی جهان اسلام نگاشته است. از جمله مقالهای مفصل دربارهی آب است که به عنوان نخستین مدخل جلد یک دایره المعارف بزرگ اسلامی منتشر شد و در آن آب را از نظر فیزیکی، جغرافیایی و مباحث مربوط به حجم آب در ایران و جهان اسلام و حتی نظر فقیهان و قدیسها دربارهی آب بررسی کرده است. یکی از دهها مقاله او در این دایره المعارف، مقالهای با نام "اقلیم و اقالیم سبعه" است که به عنوان یکی از چهارده مقالهی برگزیده همهی جلدهای این دایره المعارف جایزه گرفت.
گنجی از نویسندگان پرکار کتابهای درسی نیز بوده است و 14 کتاب درسی را برای دانشآموزان آماده کرده است. او دربارهی چگونگی آغاز این کار چنین گفته است:
در خرداد 1335 بود که روزی همایون صنعتیزاده از من وقت ملاقاتی خواست و همین که به دفتر محقر آن روز او در طبقه دوم ساختمان کوچکی در خیابان شاه رفتم کتابی کوچک، در قطع بزرگ با جلد رنگی زیبایی به نام جغرافیای طلایی به دستم داد و گفت این یک کتاب درسی دربارهی جغرافیای عمومی برا ی مدارس ابتدایی است و اگر ترجمه آن را جایگزین کتاب فعلی سال پنجم ابتدایی کنیم، خدمت بزرگی به توسعهی دانش نوآموزان، خود کردهایم.
او درست میگفت، چوندر آن زمان کتاب جغرافیای ابتدایی روی کاغذ بسیار ارزان با نقشههای سیاه و سفید درهم چاپ میشد. صنعتیزاده اضافه کرد که تا مطالب کتاب آماده شود، او فیلم و زینگ آن را فراهم خواهدکرد و کتاب ابتدایی را برابر و مانند جغرافیای طلایی اما به زبان فارسی برای اول سال تحصیلی آماده خواهد ساخت. قراردادی به مبلغ مختصر 7500 تومان به نام من و دو نفر از شاگردان خوب و جغرافیدان من یعنی شادروانان دکتر لطفالله مفخم پایان و حسین خلیلیفر منعقد شد و آغاز به کار کردیم و طولی نکشید که کتاب جغرافیای سال پنجم ابتدایی با قطع بزرگ و کاغذ مرغوب و عکسها و نقشههای رنگی دلچسب دانشآموزان به موقع، به بهای 35 ریالمنتشر شد و هجوم دانشآموزان در بعضی شهرها برای دریافت آن به قدری بود که شنیدیم بازار سیاه پیدا کرده و تا جلد ی 150 ریال به فروش رسیده است. موفقیتی که کتاب جغرافیای پنجم ابتدایی کسب کرده بود، ما را به فکر انداخت که کتابی نظیر آن با همان شرایط و نفیسی دربارهی جغرافیای ایران برای سال ششم ابتدایی آماده سازیم ولی دشواری کار در این بود که در مورد این کتاب فیلم و زینگ و نقشه و تصویری در دست نبود و باید همه چیز را از آغاز آماده سازیم. صنعتیزاده هنرمند بزرگ و گرانقدر امروز، استاد پرویز کلانتری را که در آن روزها جوانی پرشور و شوق بود پیدا کرد و او سراسر کتاب را با نقاشیهای مناسبحال درباره معیشتهای ایرانی و محیط زیست آنها مزین ساخت."
http://mashahir-ostan.blogfa.com/post-4.aspx
پروفسور گنجی ۳ هزار جلد از کتاب هایش را به دانشگاه بیرجند اهدا کرد /خراسان نیوز
گروه جغرافیای دانشگاه بیرجند به واسطه حضور معنوی و نه فیزیکی پروفسور گنجی در سال 1383 تاسیس شد و بعد از آن هم دکتر گنجی کمک های زیادی به این گروه کرد به طوری که حدود 3 هزار جلد از کتاب های کتابخانه شخصی خود را به گروه جغرافیا تقدیم کرد. عضو هیئت علمی گروه جغرافیای دانشگاه بیرجند که یکی از شاگردان پروفسور گنجی است، با بیان این که کتابخانه تخصصی گروه جغرافیای دانشگاه بیرجند با نام پروفسور گنجی (پدر علم جغرافیا) در دانشکده ادبیات دانشگاه بیرجند نام گذاری شده است، می افزاید: علاقه استاد به گروه جغرافیای دانشگاه به حدی بود که ماهانه برای دیدار با دانشجویان به بیرجند می آمد به علاوه ورودی های هر ترم گروه جغرافیا هم در آغاز تحصیل در دانشگاه با دکتر گنجی ملاقات داشتند. دکتر «جواد مکانیکی» ادامه می دهد: همچنین اتاقی در گروه جغرافیا برای دکتر گنجی در نظر گرفته شده بود و هر وقت استاد به دانشگاه بیرجند می آمد در این مکان استقرار می یافت که بعد از درگذشت دکتر گنجی هم این اتاق با نام ایشان باقی خواهد ماند.وی با اشاره به این که استاد امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی نداشت تا در اختیار گروه جغرافیا قرار دهد، می گوید: با این حال این گروه هیچ گاه از مساعدت ها و حمایت های معنوی دکتر گنجی بی نصیب نبود. راز موفقیت استاد :وی راز موفقیت پروفسور گنجی را داشتن نظم در کارهای روزمره، بی آلایشی و نیت پاک می داند و خاطرنشان می کند: پروفسور گنجی تا آخرین روز زندگی مشغول مطالعه و نوشتن بود و قلم را بر زمین نگذاشت به طوری که هفته ای 2 تا 3 هزار صفحه کتاب، روزنامه یا مجلات علمی مطالعه می کرد. به گفته وی، اطلس اقلیمی ایران از آثار مورد علاقه استاد بود و خیلی دوست داشت جغرافیا و اقلیم ایران در جهان مطرح شود.
پروفسور الگوی مناسبی برای گروه جغرافیاست :رئیس دانشگاه بیرجند نیز می گوید: زنده یاد دکتر گنجی سال 54 به عنوان یکی از اعضای هیئت موسس، دانشگاه بیرجند را پایه گذاری کرد و از 13/4/55 تا 28/12/57 هم مدیریت موسسه آموزش عالی بیرجند را عهده دار بود. به گفته دکتر «میری»، دکتر محمدحسن گنجی به عنوان اولین رئیس در سال 55 موسسه آموزش عالی بیرجند را با 3 رشته ریاضی، فیزیک و شیمی با ظرفیت 120 دانشجو تاسیس کرد. وی می افزاید:علاقه استاد به دانشگاه بیرجند در حدی بود که در هر سفر که به بیرجند می آمد سری به این دانشگاه می زد و حتی قسمتی از کتابخانه شخصی خود را به دانشگاه بیرجند اهدا کرد. به گفته وی، زنده یاد پروفسور گنجی الگوی مناسبی برای گروه جغرافیای این دانشگاه بوده و هست. 12/10/91
http://www.khorasannews.com/News
بنیاد علمی و فرهنگی پرفسور گنجی / خبرآنلاین
شأن علمی و جایگاه دانشگاهی و آکادمیک پرفسورگنجی و نقش مؤثر ایشان در تحول دانش جغرافیا، کارتوگرافی، اقلیم شناسی و هواشناسی در ایران در خلال هفت دهه فعالیت مستمر علمی، پژوهشی و اجرایی، گنجینه ای ارزشمند از اندیشه ها، آثار، مکاتبات و تحقیقات استاد را به زبانهای فارسی و انگلیسی فراهم کرده که شناسایی، مطالعه و بهره مندی از آن بعنوان یک منبع مناسب و مطمئن در حوزه های مزبور، امری اجتناب ناپذیر و محتوم خواهد بود. در همین خصوص، گروهی از دانشگاهیان، اندیشمندان و پژوهشگران و علاقمندان به استاد، در سال 1378 با هدف " گردآوری، پردازش، طبقه بندی، چاپ و اطلاع رسانی آثار و تألیفات پرفسور گنجی - شناخت و معرفی شخصیت و آثار پرفسورگنجی و تکریم و بزرگداشت مقام جهانی ایشان، معرفی و بزرگداشت دانشمندان و اساتید و دیگر مشاهیر و معاریف حوزه ها و عرصه های مزبور، تشویق دانشجویان، محققان و پژوهشگران داخلی و خارجی جهت تدوین، تالیف و ترجمه آثار برجسته و مرتبط، گسترش فعالیت ها و خدمات علمی و فرهنگی مربوطه و تبادل علمی، فرهنگی و آموزشی با دیگر محافل علمی و مراکز فرهنگی و دانشگاهی داخل و خارج از کشور" ، درصدد برآمده اند تا با تشکیل بنیاد علمی و فرهنگی مستقل به نام مبارک ایشان، نسبت به تعقیب امور و اهداف فوق اقدام لازم معمول داشته و ضمن نکوداشتِ هر چه بیشتر منزلت استاد، دستاوردهای هشت دهه تلاش مستمر علمی، پژوهشی و اجرایی ایشان را، در جهت حصول به اهداف مذکور و توسعه هرچه بیشتر دانش جغرافیا، کارتوگرافی و اقلیم شناسی شناسائی و تثبیت نمایند. سرانجام، در پی پیگریها و رایزنیهای متعدد، نام بنیاد با عنوان "بنیاد علمی و فرهنگی پرفسور محمد حسن گنجی" در تاریخ 14/10/1387 در ادارۀ ثبت شرکتها، حسب درخواست شماره 703461 به ثبت رسید و حسب وصیت و تاکیدات مکرر و مکتوب استاد و برابر مصوبات و اسناد موجود و مضبوط- کلیه آثار، نوشته ها، اسناد تصویری، نوشتاری و الکترونیکی، کتب، منابع و یاداشت ها و میرات علمی و فرهنگی و دانشگاهی استاد و منزل فعلی ایشان(آخرین اقامتگاه آن شادروان) با وسایل و اموال موجود در آن متعلق به بنیاد علمی و فرهنگی پرفسور گنجی بوده تا در راستای نیل به اهداف مصوب ذیل اداره و استفاده گردد.
اهم اهداف و برنامه های علمی و فرهنگی بنیاد پرفسور گنجی :
1- مطالعه، شناسایی و بزرگداشت شان و مقام علمی، فرهنگی, آموزشی و بین المللی استاد.
2-گردآوری، طبقه بندی، پژوهش، پردازش و انتشار موردی و مستمر آثار، اندیشه ها و مطالعات استاد.
3- مطالعه، شناسایی، معرفی و بزرگداشت اساتید، مشاهیر و دانشمندان حوزه های جغرافیا، کارتوگرافی، اقلیم شناسی و هواشناسی در ایران و جهان.
4- شناسایی، گردآوری، معرفی و انتشار آثار ممتاز علمی و فرهنگی حوزه های مزبور در ایران و خارج از کشور برابر ضوابط مقرر.
5- پیشنهاد و تاسیس" کرسی پرفسور گنجی" در دانشکده های جغرافیا، کارتوگرافی و اقلیم شناسی کشور.
6- تاسیس کمیتۀ علمی و فرهنگی " جایزه سال پروفسور گنجی" و تعیین و انتخاب برجسته ترین پژوهشگر و دانشمند سال رشته های فوق و اهداء جوائز به این مناسبت.
7- برگزاری نمایشگاه ها، همایش ها، نمایشگاه ها، مسابقات، سمینارها، گردش های علمی، کلاس های آموزشی و برنامه های تبلیغی و فرهنگی مربوطه در مرکز بنیاد و دانشگاه ها و مراکز فرهنگی مرتبط به منظور تبادل اطلاعات علمی و فرهنگی و جلب اندیشه ها و آثار دیگر پژوهشگران و دانشمندان.
8- راه اندازی آرشیو و کتابخانۀ تخصصی بنیاد با عنوان " گنجینۀ گنجی" و مرکز اطلاع رسانی و اینترنتی بنیاد و ایجاد سایت علمی و فرهنگی پرفسور گنجی و نیز ایجاد بانک های اطلاعاتی مورد نیاز.
9- انجام بازدید های علمی، فرهنگی و تخصصی از دانشکده ها و مراکز آموزشی، فرهنگی و حرفه ای داخل وخارج از کشور.
10- انجام مطالعات میدانی و منطقه ای در خصوص شهرها و آبادی های کشور و تاسیس" مرکز مطالعات بیرجند شناسی"، در احترام به تمایلات استاد.
11- انجام مطالعات بنیادی و راهبردی در عرصه های مزبور و انجام مطالعات تطبیقی مرتبط نسبت به پژوهش ها و دستاوردهای علمی و تخصصی ملل مختلف و ارائه طرح ها و پروژه های تخصصی و کاربردی به مراکزعلمی و فرهنگی و اجرایی داخل و خارج از کشور برابر قوانین.
12- برنامه ریزی و آموزش فراگیر و عمومیِ دانش جغرافیا برای دانش آموزان و دانشجویان رشته های دیگر به زبان ساده به منظور ارتقاء فرهنگ شهروندی و عمومی در این باره.
13- تهیه و انتشار نشریات، کتاب های مرجع، دانشنامه ها، اطلس ها، فیلم ها و لوح های فشرده و امثال آن.
14- ایجاد بورس های دانشگاهی در سطوح مختلف آموزشی و زمینه های پیش گفته با رعایت آئین نامه مصوب بنیاد.
15- سایر اهداف آتی و مصوب هیات امنای بنیاد.
حضور در کنگره ها و سمینارهای جهانی :
1938کنگرۀ جهانی جغرافیا، آمستردام
1952 کنگرۀ جهانی جغرافیا، واشنگتن.
1956سمینار جغرافیایی کشورهای آسیایی و آفریقایی، علیگر (هندوستان).کمیسیون حل اختلاف آب هیرمند میان ایرن و افغانسات، واشنگتن.کنگرۀ جغرافیایی طرح منطق خشک یونسکو، کانبرا (استرالیا).
1959کمیتۀ منطقه ای سازمان هواپیمایی بین الملیل، رم.کمیتۀ هواشناسی سنتو، آنکار.سومین اجلاس هواشناسی منطقۀ آسیا، رنگون (بیرمانی)
1960کمیتۀ هواشناسی سنتو، آنکاراکمبتۀ هماهنگی هواشناسی سنتو، لندن.
1961کمیتۀ هواشناسی سنتو، آنکارا.
1962چهارمین اجلاس هواشناسی منطقه آسیا، بانکون.
1963چهارمین کنگرۀ سازمان جهانی هواشناسی، ژنو.
1965 هجدهمین اجلاس کمیتۀ اجرایی سازمان جهانی هواشناسی، ژنو.
1966پنجمین اجلاس هواشناسی آسیا، تهران.نوزدهمین اجلاس کمیتۀ اجرایی سازمان جهانی هواشناسی، ژنو.کمیته ارتباطات سازمان عمران منطقه ای، اسلام آباد.
1967پنجمین کنگرۀ سازمان جهانی هواشناسی، ژنو.
1968بیستمین اجلاس کمیتۀ اجرایی سازمان جهانی هواشناسی، ژنو.کنگرۀ بین المللی جغرافیایی، دهلی نو..
1969بیست و یکمین اجلاس کمیتۀ اجرایی سازمان جهانی هواشناسی، ژنو.
1970ششمین اجلاس هواشناسی منطقه آسیا، توکیو.
1971بیست و دومین اجلاس کمیتۀ اجرایی سازمان جهانی هواشناسی، ژنو.ششمین کنگرۀ سازمان جهانی هواشناسی، ژنو.
1972سفر هیأت حسن نیت دولت ایران به کشورهای حورۀ خلیج فارس، نوروز 1351.دومین کنگره سازمان ملل دربارۀ یکنواخت کردن اسامی جغرافیایی، لندن.بیست و دومین کنگرۀ جهانی جغرافیا، مونترال.کنگرۀ یونسکو دربارۀ آموزش جغرافیا در آسیای شرقی و اقیانوسیه، سنگاپور.دومین اجلاس گروه کارشناسان سازمان جهانی هواشناسی درباره کاربرد اقلیم شناسی در مسایل محیطی، ژنو.
1973دومین کنگره فنی اندازه گیری آلودگی هوا، هلسینکی.
1974کنگرۀ یونسکو دربارۀ آموزش جغرافیا در آُسیای جنوبی، دهلی نو.
1975هشتمین اجلاس گروه کارشناسان جغرافیایی سازمان ملل، نیویورک.سمینار هواشناسی در رابطه با آمایش زمین در اشویل، کارولینای شمالی.
1976بیست و سومین کنگرۀ جهانی جغرافیا، مسکو.
1355سومین کنگرۀ سازمان ملل برای یکنواخت کردن اسامی جغرافیایی، آتن.
1356سفر به چین از سوی دانشگاه تهران.
1363 یازدهمین اجلاس گروه کارشناسان سازمان ملل، ژنو
1366پنجمین کنگرۀ سازمان ملل برای یکسان سازی نام های جغرافیایی، مونترال.
1369سفر به آلمان و حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت.
1377سفر به لندن برای شرکت در سمینار هویت ایران.
1378سفر به کنگره جنوبی برای حضور در کنگرۀ بین المللی جغرافیایی.
1381سفر به لندن برای شرکت در سمینار مرزهای ایران امروز.ترجمه لوح یادمان انتخاب پرفسور گنجی بعنوان دانشمند سال هواشناسی جهاناز سوی سازمان هواشناسی جهانی اعطا شده به پرفسور محمد حسن گنجی لیسانسه دارالمعلمین عالی تهران 1933لیسانس افتخاری در جغرافیا از دانشگاه ویکتوریا در شهر منچستر 1938دکتر در جغرافیا از دانشگاه کلارک در شهر ورستر ماساچوست امریکا 1954 عضو کارشناس بر ناحیه یکسان سازی نامهای جغرافیایی سازمان ملل 1972 تا 1986 عضو مادام العمری انجمن جغرافیایی انگلستانعضو کمیته یونسکو برای آموزش جغرافیا در آسیای شرقی 1982 تا 1985 دبیر دانشگاه تهران 1938 تا 1952رئیس انجمن جغرافیدانان ایران 1972 تا 1978دانشیار دانشگاه تهران 1955 تا 1960رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران 1977 عضو انجمن جغرافیایی کشورهای آسیا و افریقا- دانشگاه علیگره هندوستان 1956رئیس دانشگاه بیرجند 1975 تا 1978 مدیرکل هواشناسی ایران 1956 تا 1968پژوهشگر و عضو هیئت علمی دائره المعارف بزرگ اسلامی 1982عضو شورای مشورتی مناطق خشک یونسکو 1956مشاور سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح 1992-1996 عضو شورای هواشناسی سازمان سنتو 1957مشاور و استاد خارجی مدرسه السنه شرقی و ؟ دانشگاه لندن 1997 استاددانشگاه تهران 1960مشاور دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی از 1992 رئیس هواشناسی منطقه آسیائی 1950عضو شورای دائمی اطلس اقیلمی ایران از 1990عضو شورای عالی اجرایی سازمان هواشناسی جهان 1965 تا 1970عضو شورای پژوهشی سازمان هواشناسی کشور 1998عضو انجمن پیشرفت علوم امریکا 1958عضو هیئت عالی دائره المعارف بزرگ اسلامی 2002 معاون دانشگاه تهران 1970مدیر گروه جغرافیا دانشگاه تهران 1972به مناسبت جشن اعطای چهل و ششمین جایزه سالیانه سازمان بین المللی هندوستان
http://www.khabaronline.ir/detail/229942/weblog/torkhamedani
اساتید بازنشسته جغرافیا تقدیر می شوند دبیر همایش سراسری علمی دانشجویی جغرافیا گفت: در حال حاضر 60 استاد بازنشسته جغرافیا داریم که طی مراسمی از این اساتید با اهدای تندیس، تقدیر به عمل می آید. |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نکوداشت یکصدمین سال تولد پدر جغرافیای ایران |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
یکصدمین سال تولد استاد گنجی چهره ماندگار و پدر علم جغرافیا در روز 3 خردادماه در دانشگاه تهران برگزار می شود. |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
به گزارش خبرگزاری مهر، مراسم نکوداشت یکصدمین سال تولد استاد دکتر محمد حسن گنجی استاد ممتاز دانشگاه تهران، چهره ماندگار جغرافیا و مرد سال هواشناسی جهان در سال 2003 در محل تالار علامه امینی دانشگاه تهران برگزار می شود در این مراسم که همزمان با سالروز فتح خرمشهر 3 خردادماه از ساعت 9 تا 12:30 برگزار می شود، از 70 سال تلاش علمی این استاد فرزانه تقدیر به عمل می آید همزمان با این مراسم، سومین همایش علمی سراسری دانشجویی جغرافیای کشور افتتاح خواهد شد. این همایش تا روز4 خرداد ادامه دارد.. مراسم نکوداشت یکصدمین سالروز تولد دکتر محمد حسن گنجی پدر علم جغرافیای ایران و موسسه اداره هواشناسی و تربیت کننده 11 نسل استاد جغرافیا در مجموعه تاریخی سعدآباد برگزار شد. - به گزارش خبرنگار مهر، دکتر محمد حسن گنجی سال 1291 در بیرجند متولد شد. وی تحصیلات عالی را در دارالمعلمین عالی تهران (1309-1312) به پایان رساند و تحصیلات خود را در انگلستان و آمریکا در رشته جغرافیا با تأکید بر اقلیم شناسی ادامه داد. - استاد گنجی از سال 1317 تا 1354 در خدمت دانشگاه تهران به تدریس اشتغال داشت و اولین کسی بود که جغرافیای نوین را وارد برنامه های دانشگاهی کرد .در مراسم نکوداشت دکتر محمد حسن گنجی علاوه بر اعطای لوح یادبود کیکی به پاس بزرگداشت زحمات است استاد فزرانه بریده شد.. پروفسور گنجی در مراسم نکوداشت یکصدمین سالروز تولد خود/ ایبنا اگر عمر دوباره داشتم باز جغرافیا میخواندم مراسم نکوداشت یکصدمین سال تولد پروفسور محمدحسن گنجی، پدر علم جغرافیا و شخصیت برتر هواشناسی جهان در سال 2001میلادی، صبح امروز (3 خرداد) در تالار علامه امینی کتابخانه و مرکز اسناد دانشگاه تهران برگزار شد. دکتر گنجی در این آیین گفت: اگر عمر دوباره داشتم باز جغرافیا میخواندم./به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سومین همایش علمی سراسری دانشجویی جغرافیا به مراسم بزرگداشت یکصدمین زاد روز پدر علم جغرافیا و چهره ماندگار کشورمان در رشته جغرافیا اختصاص داشت. در این مراسم استادان جغرافیا از دانشگاههای ایران حضور داشتند و درباره فعالیتها و آثار دکتر محمدحسن گنجی سخن گفتند. همچنین نخستین دوره اهدای جایزه پدر علم جغرافیا به تعدادی از جغرافیدانان جوان، بخشی از مراسم بود که با اهدای تندیس و جایزه برگزار شد. بخشی از آثار، کتابها و تصاویر دکتر گنجی نیز در حاشیه مراسم به نمایش گذاشته شده بود. 12/10/91 http://www.ibna.ir/vdcirwaz5t1au32.cbct.html
به مناسبت صدمین سال تولد دکتر گنجی / وبلاگ مجتهدزاده دکتر گنجی ازدید شاگرد دیرینه اش : محمد حسن گنجی از دید شاگرد دیرینه اش (بخش از کتاب منتشر نشده خاطرات دکتر پیروز مجتهدزاده) من در مصاحبه ها و گفت و گوهای مختلف گاه اشاره کردم که در شکل گیری شخصیت علمی و اجتماعی هر اندازه ضعیفم سه تن موثر بوده اند. یکی از آن سه تن دکتر محمد حسن گنجی بوده است. آن دو تن دیگر دکتر علینقی عالیخانی، رئیس دانشگاه تهران در دوره لیسانس من (1350-1348) بود و پرفسور ژان گاتمن Jean Gottmann، پدر جغرافیای سیاسی نوین که راهنمایی رساله دکترایم را در دانشگاه آکسفورد داشت. البته من به چند تن دیگر از معلمانم در دوره تحصیلی لیسانس و فوق لیسانس و دکترا در تهران و لندن هم مدیون هستم، از جمله خانم دکتر دره میرحیدر، شادروان دکتر ربیع بدیعی، آقای دکتر کاظم ودیعی، آقای دکتر سید حسین نصر، و پرفسور کیث مک لاکلن Keith McLachlan. به این اساتید علاقه فراوان داشته و برایشان ارزش و احترام فراوانی دارم. به هر حال سه تن استادان یاد شده، یعنی پرفسور گاتمن، دکتر عالیخانی و دکتر گنجی در شکل گیری شخصیت علمی و اجتماعی من تاثیری ویژه داشته اند و من در این گفته مواردی از این تاثیر گذاری مستقیم را بر خواهم شمرد. من در دوره لیسانس در دانشگاه تهران شاگرد مستقیم دکتر گنجى بودم، و به عنوان عضو هیات رئیسه انجمن دانشجویان دانشگاه تهران با رئیس وقت دانشگاه تهران، یعنی دکتر عالیخانی، ارتباط کاری مستقیم داشته و علاقه و احترام خاصی بین ما برقرار شد. در ادامه تحصیل در آکسفورد حقیقتا بزرگترین اقبال زندگیم به من روی آورد هنگامی که پرفسور گاتمن شخصا راهنمایی رساله دکتریم را به عهده گرفت. او به روی من پنجره ای فراخ به باغ پر ثمر دانش جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک باز کرد و من گمان قطعی بر این دارم که اگر این اقبال دست نمی داد من هرگز قادر نمی بودم که ژرفای فلسفی نیروهایی را درک کنم که به جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک معنی می دهند. در دوره لیسانس (کارشناسی) در دانشگاه تهران (1350-1346) به رشته تحصیلى ام عشق مى ورزیدم تا آنجا که در دومین سال دانشجویم "شیخ نشین هاى خلیج فارس" را به عنوان نخستین کتابم نوشتم که چند ماه بعد از آن، در سال سوم دانشجوئیم منتشر شد. پیگیر تحقیقات بودم و به این سبب با استادانم رابطه اى نزدیک و منطقى داشتم. به ویژه با دکتر گنجى که رابطه ما به شکل رابطه پدر و فرزندى _ در روابط اجتماعى و نیز در محیط دانشگاه _ بود. اکنون که خودم استاد دانشگاه هستم مى دانم که یک استاد مجرب همیشه به دانشجویانش علاقمند است و به آنان توجه ویژه اى دارد و سعى مى کند آنان را یارى دهد. در باره دکتر عالیخانی و پرفسور گاتمن در جاهای دیگر صحبت خواهم کرد، ولی در مورد دکتر گنجی می خواهم مطالبی را که در جلسه بزرگداشت ایشان در فرهنگ سرای ابن سینا در پائیز 1386در تهران گفتم در اینجا به نقل از خبرگزاری مهر تکرار کنم: این خبرگزاری طی گزارشی از جلسه نکوداشت دکتر محمد حسن گنجی که در اواخر آذرماه 1386 منتشر کرد نوشت: "تقدیر گنج های گنجی از گنجی "خبرگزاری مهر- گروه حوزه و دانشگاه : نکوداشت دکتر محمد حسن گنجی پدر علم جغرافیا و هواشناسی ایران در حالی برگزار شد که ساعتی از این مراسم تحت تاثیر بارشهای شدید در تاریکی گذشت اما شعله شمعها رقص کنان با اشتیاق به سرای فرهنگ نور می بخشیدند. "به گزارش خبرنگار مهر، دکتر عسگری شیرازی استاد دانشگاه و مشاور سازمان هواشناسی، دکتر سید رحیم مشیری استاد دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران، دکتر پیروز مجتهدزاده استاد گروه جغرافیای دانشگاه تربیت مدرس و دکتر ابراهیم باستانی پاریزی (استاد تاریخ) پیش از آنکه پدر علم جغرافیا بخواهد سخن از تلخ و شیرین زندگی شخصی، علمی و اجرایی خود بگوید، در همان نور خاکستری سالن که گاه روشن و گاه تیره می شد، سخنرانی کردند. "پیروز مجتهد زاده که بدون سیستم صوتی در تاریکی سالن پر جمعیت فرهنگسرای ابن سینا سخن می گفت، با مزاح در بیان علت پر انرژی بودن خود به دلایل "بیماری دیابت"، "معلمی" و "مجتهدزاده" بودنش اشاره کرد و با موضوع اخلاق استاد در کلاس صحبتهای پر سوز و جدی خود را آغاز کرد و گفت: آنچه سر کلاس از رفتار، اخلاق و ادب معلم می توان یاد گرفت، هزار بار ارزشمندتر از درس کتاب است. "وی با این اعتقاد که یک محقق بخصوص در علوم انسانی باید منافع بشریت را در نظر داشته باشد نه احزاب و گروههای سیاسی را، از دکتر محمد حسن گنجی پدر علم جغرافیا و دکتر عالیخانی رئیس وقت دانشگاه تهران به عنوان دو فرد تاثیرگذار در زندگی خود یاد کرد و در تعریف دانشگاه در یک مملکت توسعه یافته گفت: محصول دانشگاه در یک مملکت توسعه یافته باید دو سه پله از معلمانش جلوتر باشند اما حد اکثر آمال دانشجویان دانشگاه های ما در جا زدن است و معلم واقعی کسی است که شاگردانش از وی بهتر شوند". موضوع همان سخنرانی را آقای سید عماد الدین فرشی در وبلاگ شخصی خود از قول روزنامه شرق چنین منعکس کرد: " من در دوره لیسانس در دانشگاه تهران شاگرد مستقیم دکتر گنجى بودم. به رشته تحصیلى ام عشق مى ورزیدم تا آنجا که در دومین سال دانشجویى ام "شیخ نشین هاى خلیج فارس" را به عنوان نخستین کتابم نوشتم که چند ماه بعد از آن منتشر شد. پیگیر تحقیقات بودم و به این سبب با استادانم رابطه اى نزدیک و منطقى داشتم. به ویژه با دکتر گنجى که رابطه مان به شکل رابطه پدر و فرزندى _ در روابط اجتماعى و نیز در محیط دانشگاه – بود. دکتر علینقی عالیخانی و دکتر سید حسین نصر رئیس و معاون آموزشی دانشگاه تهران در حال بازدید از گروه جغرافیای دانشگاه (1348) به دعوت پیروز مجتهدزاده (چهره جوانی که میان عالیخانی و نصر دیده می شود) نایب رئیس انجمن دانشجویان دانشکده ادبیات در انجمن دانشجویان دانشگاه تهران – نفر سوم از راست شادروان دکتر فاطمه بهفروز است که با مجتهدزاده در سال 1350 در مقام شاگرد اول دپارتمان فارغ التحصیل و با استفاده از بورس تحصیلی دانشگاه به خارج اعزام شدند. اکنون که خودم استاد دانشگاه هستم مى دانم که یک استاد همیشه به دانشجویان علاقمند، توجه ویژه اى دارد و سعى مى کند آنها را یارى کند. صرف نظر از پدر و مادر که نقش انکارناپذیرى در شخصیت من داشته اند سه نفر دیگر هم تاثیر ژرفى بر زندگى من ایجاد کرده اند. نخستین آنها دکتر گنجى است که نگاه اساسى ام را به علم و زندگى مدیون او هستم. در دوران دانشجویى ام به همه استادانم احترام مى گذاشتم ولى دکتر گنجى واقعاً با بقیه تفاوت داشت. او کسى بود که مى توانست همه گونه پرسش را در مباحث جغرافیایى و به ویژه هواشناسى پاسخ دهد ولى هیچ ادعایى نداشت و احترام عمیق من به او به سبب همین بى ادعایى است. همیشه سعى مى کرد در حال آموختن باشد. امروز که خودم استاد دانشگاه هستم مى توانم بگویم دانشمند واقعى کسى است که همیشه دانشجو باشد. من همواره در برابر پرسش هاى علمى و فرهنگى و اجتماعى مختلفى که برایم پیش مى آمد نزد او مى رفتم.در دوران دانشجویى ام در دانشگاه تهران نیمى از مسیر من و دکتر گنجى مشترک بود و او گهگاه در هنگام خروج از دانشگاه، وقتى مرا مى دید سوارم مى کرد و تا قسمتى از راه مرا مى رساند و بقیه مسیر را با اتوبوس طى مى کردم. همین موضوع به ارتباط نزدیک تر ما انجامید. ایشان در منزلش با انبوهى از کتاب هاى تخصصى رو به رو بود و چون با دانشجوى فعالى مثل من آشنا بود، خواست که او را در مرتب کردن آن همه کتاب یارى کنم و من با کمال میل پذیرفتم و این سرآغاز راه یافتنم به خانه دکتر گنجى بود. یادم است روزى مشغول مرتب کردن کتاب ها بودم و از یکى از قفسه هاى اتاق مطالعه بالا رفته بودم، غافل از اینکه این قفسه کاملاً به دیوار پیچ نشده بود. قفسه ناگهان از جاى خود حرکت کرد و قفسه دیگرى را هم به حرکت درآورد. این دو قفسه، قفسه مقابل را هم به حرکت در آورد که خوشبختانه سبب سرشاخ شدن در قفسه روبرو شد و من به زمین پرتاب شدم و کلى کتاب بر سرم ریخت که اتفاق خطرناکى بود. ساختمان لرزید و صداى مهیبى در محله ایجاد شد. گنجى و خانمش سراسیمه به درون اتاق دویدند و با دیدن این وضع، شروع کردند به خندیدن. من حیرت زده در زیر انبوه کتابها خنده آنان را تماشا مى کردم و گنجى به خانمش گفت: "من مى دانم این مجتهدزاده بالاخره فداى کتاب مى شود". از دوران دانشجویى ام در دانشگاه تهران خاطرات بسیار جالبى دارم. آن موقع رئیس انجمن دانشجویان دانشکده و نماینده دانشجویان دانشکده در شوراى دانشگاه و عضو هیات رئیسه دانشجویان دانشگاه تهران بودم. اعضاى این هیات رئیسه هر هفته با عالیخانى رئیس دانشگاه ملاقات داشتند و عالیخانى هم بسیار علاقه مند بود و از نظرات دانشجویان استقبال مى کرد. انسان بسیار ارزشمند و توانایى بود. 3۹ ساله بود ولى بسیار باسواد و تحصیلکرده. یک تکنوکرات واقعى بود نه یک رئیس تشریفاتى. اکنون هم مشاور بانک جهانى است و در آمریکا زندگى مى کند. روزى دکتر عالیخانى مرا به دفترش صدا زد و نظرم را در مورد دکتر گنجى پرسید. مى دانستم که یکى از معاونانش رفته است و به دکتر گنجى نظر دارد. خیلى صریح گفتم: "انتخاب دکتر گنجى علاوه بر تمام ویژگى هایى که دارد نوعى پرستیژ براى دانشگاه هم هست. زیرا اعتبار علمى ایشان باعث افتخار دانشگاه است". ظهرهنگام که مى خواستم به خانه بروم دکتر گنجى صدایم زد و مرا سوار اتومبیلش کرد تا طبق معمول مرا تا قسمتى از راه برساند. در میان صحبت هایش گفت که مى خواهد چند روزى به شمال سفر کند. بى مقدمه گفتم "نمى شود شما به مسافرت نروید؟" حیرت زده پرسید "چرا؟"، من و من کنان گفتم: "شما که مى دانید جایگاه معاون آموزشى خالى است". بیشتر علاقه نشان داد و پرسید که موضوع چیست. کم کم اشاره هایى کردم و در نهایت جریان آن جلسه را توضیح دادم. دکتر گنجى با جدیت گفت "خیلى جوانى" و اضافه کرد که قرار نیست او برود پشت در اتاق رئیس بنشیند و درخواست موقعیت خاصى داشته شد. اگر به او نیازى باشد حتى اگر پشت کوه قاف هم باشد او را پیدا مى کنند و از او دعوت مى کنند. این رفتار جالب ایشان و یادآورى این نکته که نباید بیش از اندازه عجله کرد یا شأن یک دانشمند بیش از آن است که معطل مقام باشد، برایم آموزنده بود. گنجى شخصیتى استثنایى و ارزشمند است و من شخصیتى در شأن و پایه او ندیده ام. در واقع آموختن من از دکتر گنجى فقط به دوره هاى خاص دانشگاهى مانند لیسانس و فوق لیسانس و حتى دکترا محدود نبود. من هنوز هم از او مى آموزم. خاطره دیگرى را هم به یاد مى آورم. چندسال پیش من در دانشگاه لندن سمینارى با نام "هویت ایرانى" برگزار کرده بودم و یکى از مدعوین هم دکتر گنجى بود که هویت ایرانى و جغرافیا را مورد بررسى قرار داده بود. در پایان جلسه که به عنوان حسن ختام صحبت مى کردم ترجیح دادم از دکتر گنجى دعوت کنم تا سخنرانى پایانى را ارائه دهد و در میان صحبت هایم اشاره کردم که دکتر گنجى مقام علمى ویژه اى در ایران دارد و از میان دانش آموختگان جغرافیا در ایران، تقریباً کسى نیست که بى واسطه یا باواسطه شاگرد ایشان نباشد. در همین لحظه دکتر باستانى پاریزى که در میان حاضران نشسته بود دست بلند کرد و به آرامى گفت: "آقا ما هم شاگردش بودیم". برایم بسیار جالب بود که این استاد برجسته تاریخ هم شاگرد گنجى بوده است. پس از او هم دکتر عزت الله نگهبان، پدر باستان شناسى ایران گفت که شاگرد گنجى بوده است. در حالى که خودش هم متجاوز از هشتاد سال سن دارد. این اتفاق باعث شد از این که چند دقیقه پیش خودم را شاگرد گنجى نامیده بودم خجالت بکشم و دیدم من ته صف هستم. سپس دکتر گنجى پشت میکروفن آمد و کلماتى گفت که برایم بسیار آموزنده بود. گفت: "من بیش از شصت سال تدریس کرده ام و پس از این همه سال امروز مى بینم که معلم موفقى بوده ام. به این دلیل که امروز مى بینم شاگردم از من جلوتر است". نتیجه یک سیستم آموزشى موفق همین است که نسل بعد بهتر از نسل قبل باشد. اگر آموزش پیشرفت نکند جامعه هم پیشرفت نمى کند. او با گفتن این حرف در واقع از خودش تقدیر کرده است نه از من. زیرا توانسته است نسل بعد از خود را با آگاهى هاى افزون تر پرورش دهد و دیدم که هنوز شاگرد اویم و از او مى آموزم. از آن تاریخ هم همواره به دانشجویانم مى گویم در صورتى موفق هستم که دانشجویانم بهتر از من شوند وگرنه معلم موفقى نخواهم بود". اما در کمال تاسف باید اشاره کنم که انتشار این گفته میان برخی از کسان سبب عدم درک روح کلام شد و آنان گویا به جای درک معنا (که نه تنها از گنجی بهتر نشدم بلکه هنوز هم از او می آموزم) به حساب خودستایی گذاشتند وشرایطی را پیش آوردند که در همان جشن نکوداشت گنجی در موسسه فرهنگی ابن سینای تهران او خود را مجبور دید که طوماری از جیب در آورد و ادعا کند که در آن طومار او نام بیست و هفت تن از شاگردان سابقش را نوشته است که از او بهتر شدند. عکسی کمیاب دکتر مجتهدزاده شاگرد دکتر میرحیدر شاگرد (شاگردان) دکتر گنجی سفر به شیخ نشین های خلیج فارس یکی از شیرین ترین خاطراتم در دورانی که شاگرد گنجی بودم سفر به شیخ نشین های خلیج فارس در فروردین 1350 بود به خاطر انتشار اولین کتابم به همین نام. کتاب شیخ نشینهای خلیج فارس که در مرداد ماه 1349منتشر شد خیلی مورد توجه عموم قرار گرفت و مقامات دانشگاه تهران، به خصوص رئیس دانشگاه، دکتر عالیخانی و معاون آموزشی او، دکتر سید حسین نصر، به این کار خیلی علاقه نشان دادند. دکتر نصر بعدها که بورس تحصیلی من در خارج از طرف دانشگاه تهران قطع شد و من مجبور شدم از وزارت علوم بورس تحصیلی تازه ای دست و پا نمایم، در معرفی نامه ای در مقام رئیس "انجمن سلطنتی فلسفه" خطاب به وزارت علوم نوشت: "اولیای امور کشور برای کارهای علمی و پژوهشی مجتهدزاده اهمیت زیادی قائلند". دکتر نصر، همانطور که اشاره کردم، اندکی بعد به ریاست دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف) رسید، در آن دانشگاه یک کرسی برای مطالعات خلیج فارس درست کرد و به من گفت ترتیبی داده است که یک بورس تحصیلی هم به من داده شود تا پس از تکمیل تحصیلات در خارج، آن کرسی را در اختیار گیرم که البته به دلایلی که مربوط می شد به مخالفت شوراهای علمی داخلی آن دانشگاه نسبت به افزودن دروسی از علوم انسانی به برنامه های درسی دانشگاهی که علی الاصول فنی و صنعتی بوده است، این امر واقعیت نیافت. اما پیش از این حرف ها، دکترعالیخانی در جلسهای به من گفته بودکه "بابت این کتاب باید تو را تشویق کنیم"، و بعد پرسید: دوست داری تو را به دیدن آن مناطق بفرستیم؟ و این پیشنهاد طبیعتا مورد استقبالم قرار گرفت. او پیگیر اجرای این کار شد. آن هنگام دولت بریتانیا هم در حال تخلیة نیروهایش از خلیج فارس بود و دولت ایران میخواست با استفاده از شرایط، جای بریتانیا را در منطقه بگیرد. به همین منظور بود که دولت هم از پیشنهاد دکتر عالیخانی استقبال کرد و تصمیم گرفت هیات دانشگاهی را که قرار بود به آن منطقه اعزام شود، یک "هیات حسن نیت دانشگاهی" اعلام نماید و با فرستادن این هیأت به شیخنشینها، رابطه خود را با کشورها و شیخ نشین های منطقه تعالی دهد. قرار اولیه بر این بود که مرا به همراه چند تن از استادان دانشگاه به آنجا بفرستند و گردش کار های اداری را هم به استاد دیگرم، شادروان دکتر ربیع بدیعی سپردند که سمت سرپرستی دانشجویان دانشکده را داشت. همچنین، شفاها به او وعده داده شد که سرپرستی هیات را خود او در اختیار خواهد داشت. دکتر بدیعی هم که از نظر خوش نیتی، خوش مشربی و خوش باوری یک مازندرانی تمام عیار بود، کارها را با اشتیاق فراوان پی گیری می کرد، ولی هرچه می گذشت دشواری بیشتری در انجام این سفر بروز می کرد. اول این که خود من که فکر می کنم یک مازندرانی تمام عیار هستم بر اساس تعاریفی که در مورد دکتر بدیعی کردم، به دلیل خصلت ذاتی که هیچ سری ندارم و نمی توانم هیچ رازی را در پنهان داشته باشم، نتوانستم این موضوع را برای دانشجویان برملا نکنم. عده زیادی از دانشجویان که موضوع را فهمیدند هجوم آوردند و خیلی زود تعداد اعضای هیأت حسن نیت از یکصد نفر هم فراتر رفت. دوم این که یکی – دوهفته پیش از سفر، روزی دکتر نصر که نظر مساعدی نسبت به دکتر بدیعی نداشت، ترتیبی داد که آقای دکتر گنجی به عنوان سرپرست و رئیس هیات اعلام شود و دکتر بدیعی از عضویت در هیات هم محروم گردد. البته دلیل این تصمیم کاملا مشخص و موجه بود، چون دکتر گنجی همان هنگام هم به عنوان مقام علمی برجسته دانشگاه تهران شناخته می شد و می توانست از عهده وظایف دانشگاهی – دیپلماتیک لازم در چنین سفری به خوبی بر آید و هیچ کس دیگر، جز شخص دکتر عالیخانی تسلط گنجی به زبان انگلیسی را نداشت. ما هم از این انتخاب خوشحال بودیم ولی دلم سخت برای دکتر بدیعی سوخت که آنهمه زحمت کشید و در پایان او را حتی از عضویت در هیات هم محروم کرده بودند. بعد از ظهر آن روز که به دلیل صمیمیت و خصوصیتی که بین ما برقرار بود و بطور معمول پیش از رفتن به سر کلاس، سلامی به دکتر بدیعی می کردم، در اتاقش را با انگشت نواخته و باز کردم که به داخل بروم متوجه صحنه عجیبی شدم: دیدم اتاق پر از دود سیگار است چنانکه خود او را به زحمت می شد در حال قدم زدن به بالا و پائین اتاق دید. سلام کردم و او ناگهان مانند شیر زخم خورده ای به طرف من حرکت کرد و غرید که: "برو گم شو، چه سلامی؟ چه علیکی؟ فلان... به فلان.... تلفن می کند که فلان... را به جای من به سفر بفرستند! البته که باید این طور باشد... بدیعی که آدم نیست... او فقط بدرد مهر زدن و ... می خورد و بس". وی بعد از بیان این جملات فورا کیف و کتابش را جمع کرد و با تروشروئی تمام از کنار من گذشت و رفت به منزلش و من ماندم یک دنیا حیرت که چه اتفاقی افتاده است. در تحیر فراوان از معاونش، آقای نجفی پرسیدم چه شده است؟ چرا دکتر بدیعی به این روز افتاده است؟ گفت: "هیچی! امروز صبح به او ابلاغ کردند که دکتر گنجی ریاست هیات را خواهد داشت و او از سفر محروم شده است: و این بیچاره که هر سال تعطیلات نوروزی را همراه خانواده خود و باجناق هایش به سفر می رفتند، امسال نزد باجناق ها خودی نشان داد که چون در راس هیات حسن نیت ایرانی به دعوت دول خارجی در آن سوی خلیج فارس به آن کشورها می رود، خانواده اش با خانواده باجناق ها به تعطیلات نوروزی بروند، و الان که این خبر را به او داده اند، همه دنیای پرصداقتش درهم کوبیده شد و او از همه مشاغل دانشگاهیش استعفا کرده است و از صبح تا حالا منتظر تو (مجتهدزاده) بود که چهارتا کلمه درشت هم حواله ات نماید که البته منظورش این بوده است که تو دست بکار شوی و از موقعیتت پیش رئیس دانشگاه استفاده کنی و مشکل را حل نمائی". شادروان دکتر ربیع بدیعی در سفر شیخ نشین های خلیج فارس به این ترتیب، برای من چاره ای نماند جز این که کلاس درس را فراموش کرده و با سرعت خودم را به اتاق ریاست دانشگاه رسانم. خوشبختانه رئیس دانشگاه در اتاقش بود و منشی مطابق سفارش دکتر عالیخانی که من هر وقت کاری داشته باشم می توانم بدون قرار قبلی با ایشان ملاقات کنم، مرا بدرون اتاق رئیس فرستاد. دکتر عالیخانی از وضع ناراحت من تعجب کرد و پرسید: چه شده است؟ ماجرا را تماما برایش تعریف کردم، گفت من به حرف تو اعتماد دارم و بلافاصله شماره تلفنی را گرفت و گفت: "آقای دکتر نصر شنیدم شما دکتر بدیعی را از سفر محروم کردید...." دکتر نصر تلاش کرد که توضیحاتی بدهد، ولی دکتر عالیخانی حرفش را قطع کرد و گفت: "توضیحات شما هرچه باشد، من می خواهم که نام دکتر بدیعی را هم به عنوان یکی از اعضای هیات رئیسه گروه ثبت نمائی". کار به این ترتیب سامان گرفت و من پس از تشکر از آن همه محبت نسبت به صداقت من و نسبت به حق و عدالت از اتاق ایشان خارج شدم. همین که پا به راهرو گذاشتم دیدم دکتر نصر که آن هنگام معاونت آموزشی دانشگاه را داشت از اتاقش خارج شد با پرونده ای زیر بغلش. گمان کردم او می رفت که رئیس دانشگاه را نسبت به تصمیم خود قانع کند، چون تا چشمش به من افتاد به اتاقش برگشت و در را بست. به هر حال، پس از عبور از این مشکلات، هیات در شب نوروز 1350 عازم سفر شد. دولت هم برای اعتلای پرستیژ و نشان دادن حرمت به دانشجوی ایرانی، ما را با هواپیمای در بستی که در مدت سفر در اختیارمان بود به منطقه فرستاد. من چند نسخهاز کتاب "شیخنشینها" را با خود برده بودم و قرار بود به سران هر کشوری که می رسیم، یک نسخه از آن کتاب را هدیه بدهم. این موضوع هم در همه مراحل سفر انجام شد. مطلب دیگر این که دکتر گنجی از آغاز سفر به من سفارش کرد که از جزئیات این سفر یادداشت بردارم. من هم این کار را به دقت انجام دادم و از آن یادداشت ها در تالیفات بعدیم در باره خلیج فارس و امارات استفاده زیادی کردم و این گونه بود که در مطالعات خلیج فارس که تا امروز هم ادامه دارد و تا پایان عمر مفیدم ادامه خواهد داشت، عمیقا درگیر شدم. ابتدا به کویت رفتیم و میهمان دانشگاه آن جا بودیم. بعد به بحرین رفتیم که هیجان ناشی از پس گرفتن ادعای مالکیت ایران میان مقامات این کشور هنوز موج می زد و من جمعیتی از زن و مرد را دیدم که در بیرون محوطه فرودگاه، پشت توری سیمی جمع شده و برای ورود ما هلهله می کردند که ثابت کرد از ایرانی الاصل ها و ایران دوستان بحرین بودند. سه - چهار تن از بچهها که نمیدانم وابسته به چه گرایش مذهبی، ملی، یا کمونیستی بودند، به عنوان اعتراض به جدائی بحرین از ایران، از آمدن به بحرین خودداری کردند. من آن موقع نماینده انجمن دانشجویان دانشکده و عضو مهم هیات رئیسه انجمن دانشجویان دانشگاه تهران بودم و در عین حال با دکتر گنجی، سرپرست گروه که استادم بود، خیلی صمیمی بودم. طبیعی است که او در این گونه موارد با من مشورت میکرد. دکتر گنجی مانده بود که با این بچه ها چه کند. بعد از ظهر بود که او از من خواست تا در خیابان های اطراف هتل قدم بزنیم. موضوع را برایم شرح داده و نظر خواست. من گفتم اگر آن ها را به تهران برگردانید، این بچه ها گرفتار نیروهای امنیتی می شوند و اگر کسی از میان آن ها هم بخواهد از این راه "قهرمان" شود، به هدفش می رسد. پس بهتر است آنها را در کویت نگه دارند تا ما به بحرین برویم و سپس در قطر به ما بپیوندند. گنجی هم همین قول و قرار را با سفیر، دکتر غلامرضا تاجبخش گذاشت و بقیه ما به بحرین رفتیم. شیخ بحرین، والاحضرت شیخ عیسی بن سلمان آل خلیفه، از این که ایران ادعایش را پس گرفته بود، بسیار خوش حال بود و در میزبانی از ما واقعاً مایه گذاشت. شیوخ بحرین که اخیرا امارت خود را یک "کشور" اعلام کرده و خود لقب "پادشاه بحرین" را اختیار کرده اند، از خاندان آل خلیفه هستند. آن ها در قرن هیجدهم از نجد به کویت و از آنجا به قطر وارد شدند و در زمان کریمخان زند، از قطر به بحرین حمله بردند و آنجا را گرفتند و با درگذشت کریمخان، در بحرین ماندند. انگلستان هم در سال 1861 بحرین را از ایران جدا کرد. بحرینیها در آن زمان همگی فارسی زبان و شیعه بودند و آل خلیفه حالت میهمانان را در آن جا داشتند و هنوز هم این حالت به صورت هایی در آن جا قابل لمس است. با این حال، تحت تاثیر علاقه قلبی ساکنان اصلی بحرین به ایران، آل خلیفه هم همیشه به ایران علاقه نشان داده است. حتی امروز هم که بحرین یک کشور عربی کاملاً مستقل است، روابطشان با ایران، در مقایسه با برخی دیگر از کشورهای عربی منطقه مانند کویت و عربستان و ابوظبی، به مراتب بهتر است. در زمان سفرمان شیخ عیسی امیر بحرین بود؛ مردی کوتاه قد و بسیار موقر و باشخصیت. برای ایرانیان احترام زیادی قائل بود. در سخنرانی اش در ضیافت شامی که در کاخ الرفاع برای ما ترتیب داده بود، از ایران به عنوان "کشور عزیزمان" و از شاه به عنوان "پدرتاجدارمان" یاد کرد. در این ضیافت، اغلب شخصیتهای سیاسی بحرین، جمعی از مدیران دوایر ایرانی که در آن جا شعبه داشتند، مقامات انگلیسی مقیم خلیج فارس و سفرای خارجی مقیم کویت حضور داشتند. برای من جالب بود که دیدم پسر خاله پدرم، دکتر حسین خطیبی- مدیر عامل شیر و خورشید سرخ ایران (هلال احمر کنونی) و نایب رئیس مجلس شورا که و فرزندان ارزشمند ایران معاصر - هم در آن جمع حضور داشت. دکتر گنجی به عنوان رییس هیأت ایرانی کنار امیر بحرین نشسته بود و اگر چه یک شخصیت علمی است، از عهده نقش دیپلماتیک خودش در آن دیدار رسمی به خوبی برآمد. پس از صرف شام، همه به تالار سیگار کشیدن smoking hall رفتند. در آنجا فرصتی پیش آمد و مرا نزد امیر بردند که کتابم را اهدا کنم. زبان عربی من در این موقع خوب پیشرفت کرده بود و به عربی الکنی حرف می زدم. مراسم معارفه ام، دکتر خطیبی را که از انتشار کتابم خبری نداشت، کنجکاو کرد. او نزدیک آمد تا ببیند موضوع چیست. وقتی معرفی من و کتابم را به امیر بحرین شنید جا خورد و جلوی جمع با صدایی بلند و سرشار از اشتیاق مکرر از من پرسید: "خودت این کتاب را نوشتی؟ خودت نوشتی؟" از این که فامیلش در آن سن جوانی توانسته بود کتابی بنویسد که به روسای کشورهای عربی خلیج فارس معرفی شود، خیلی هیجان نشان داد، در حالی که من از کنجکاوی و سوالهای مکرر ناشی از ناباوری او سرخ شده و از خجالت خیس عرق شده بودم. امیر بحرین دستور داده بوده به هر یک از دانشجویان هیات حسن نیت ایرانی یک ساعت نیمه طلای مزین به علامت سلطنتی و نشان دولتی بحرین هدیه کنند و به مدیران هیات هدایای گران بهائی دادند مانند ساعت تمام طلا و رشته هائی از مروارید غلطان بحرینی برای همسرانشان به اضافه یک دست لباس زربفت عربی برای خود دکتر گنجی. جالب توجه این بود که آن چند دانشجوئی که از آمدن به بحرین پرهیز داشتند، وقتی در قطر به ما پیوستند و این داستان را شنیدند، سهمی خود از هدایای امیر بحرین را طلب کردند. بعد از بحرین، ابتدا به قطر رفتیم. در آنجا با والاحضرت شیخ احمد بن علی آل ثانی، امیر وقت قطر و والاحضرت شیخ خلیفه بن حمد آل ثانی، ولیعد وقت قطر که بعدها شیخ احمد را از امارت برکنار کرده و جایش را گرفت و در نتیجه کودتای پسرش کنار گذاشته شد، دیدار و گفت و گو کردیم. من در خلال آن دیدارها هر دو امیر پیشین قطر را از جمله سران فهیم و از سیاستمداران صلح طلب منطقه عربی خلیج فارس یافتم که مواضع کشور خود را در اعتلای وحدت اسلامی به خوبی درک کرده و حاضر نبودند اعتلای جامعه قطری را فدای جاه طلبی های نژادی از نوع بعثی کنند که قطر امروز به نظر می رسد درگیر آن است. امیر کنونی قطر جوانی است جاه طلب که خود را عملا دلباخته پان عربیسم از نوع بعثی معرفی کرده است، انگاری که او مامور پی گیری دشمنی های صدام حسین و یاران بعثی او علیه ایران است، البته در معدله ای معکوس و ابرازهای ترویز آمیز دوستی با مقامات ایران. امیر قطر به هنگام نابودی نیروی هوایی رژیم بعث، یک فروند هواپیمای شخصی به صدام حسین هدیه داده و وزیر خارجه اش کوشید جبهه ای از وزرای خارجه کشورهای عمده منطقه مانند ایران (کمال خرازی) و ترکیه (عبداله گل) برای حمایت از رژیم بعثی و جلوگیری از حمله نظامی امریکا و سقوط آن رژیم در جنگ فراهم آورد که در نتیجه اعتراض های امثال من این نقش بر آب شد. به هر حال، در دیدار با شیخ احمد، امیر وقت قطراز ما استقبال فراوانی صورت گرفت و امیر در بیاناتش به مناسبت خوش آمد گوئی این کلمات را بر زبان آورد: "من به شما به مناسبت آمدن به قطر خوش آمد نمی گویم چون هیچ کس به صاحب خانه به مناسبت آمدن به خانه اش خوش آمد نمی گوید". با این حال در قطر مناسبتی نبود که امیر ساعت های طلا و هدایای این گونه به دیدار کنندگان ایرانی آن هنگام بدهد، و این امر بر شادروان دکتر بدیعی عزیز سخت گران آمد و ایشان به هنگام خداحافظی از امیر و فرود آمدن از پله های کاخ مرتب زیر لب امیر را سرزنش می کرد که "بیخود وقت ما را گرفته بود". از قطر به ابوظبی رفتیم و در آنجا برای اولین بار بود که متوجه برخورد نه چندان دوستانه شیخ زاید امیر پیشین ابوظبی و فرزندش، امیر کنونی ابوظبی و رئیس کنونی امارات متحده عربی شدم. احساسم را با نماینده سفیر ایران در کویت که در همه این امارات اکردیته بود، در میان گذاشتم و او قاطعا به من گفت که در این برداشتم اشتباه می کنم، ولی حوادث روزگار به دنبال انقلاب اسلامی ایران نظرم را تایید کرد. به هر حال، دیدن شبه جزیره و شهر نه چندان توسعه یافته ابوظبی در آن هنگام و منطقه بوریمی و شهر العین که آن هنگام کاملا قدیمی و توسعه نیافته بود، ارزش زیادی داشت. در العین از مناظر خوب واحه بوریمی دیدن کردیم. این واحه مورد اختلاف گسترده ابوظبی و عمان و عربستان سعودی و غیره بوده و هنوزهم تکلیف هیچ کس در آنجا کاملا روشن نیست. از ابوظبی با قایق های مسافر بری محلی به دوبی رفتیم که تجربه بسیار ارزنده ای بود. حاکم آن موقع دوبی والاحضرت شیخ راشد بن سعید آل مکتوم مردی بلندقد، خوشفکر و فهمیده بود. شیوخ دوبی از آل مکتوم همیشه با شیوخ ابوظبی از آل نهیان در رقابت بودند و در قیاس قدرت های منطقه ای در حالی که شیوخ ابوظبی که هنوزهم اسیر فرهنگ قبیله ای و بدوی هستند، به سوی پان عربیست هائی مثل عبدالناصر و اندیشه های نژاد گرایانه بعثی صدام حسین گرایش داشتند، شیوخ دوبی بیشتر متمایل به اقتصاد جدید و نقش اقتصادی بندر دوبی بودند و همانند شیوخ شارجه، راس الخیمه، فجیره و عجمان و ام القوین جهان بینی را بر نژاد پرستی پان عربیستی ترجیح داده و گرایش دوستانه معقولی به سوی ایران داشتند. حاکم راس الخیمه در جریان باز گشت جزایر تنب و ابوموسی به ایران، به دوستی با تهران پشت کرد و خود را به دامن صدام حسین و شیخ ابوظبی انداخت. به هر حال، سفر به امارت دوبی خوب و خاطره انگیز بود. با توجه به این که ساختار سیاسی امارات متحده با مشورت و موافقت ایران شکل گرفت، من هنوز هم درک نمیکنم با توجه به اینکه شیخ زاید ابوظبی از همان اوان کاملا برای ایران و بریتانیا مشخص کرده بود که آدم جاه طلبی است و آن پست را به انحصار خانواده اش در خواهد آورد، چرا ایران اجازه داد نخستین رییس اتحادیه از ابوظبی باشد. با توجه به روشن بینی و غیر قبیله ای فکر کردن آل مکتوم، بهتر این بود که ایران پا فشاری می کرد نخستین رئیس امارات متحده از آل مکتوم دوبی باشد تا چنین وضعی به وجود نیاید. در دوبی ما میهمان امیر آنجا بودیم و او از ما پذیرائی مفصلی کرد. در آن موقع در دوبی هتل بزرگی که همه ما را جا بدهد وجود نداشت. ما را در مدرسه ایرانی آنجا که به صورت هتلی در آورده بودند، جای دادند، ولی شام و نهار و صبحانه را در یکی از کاخ های شیخ که در "دیره" در ساحل دریا واقع بود صرف می کردیم. ایران در دوبی مدرسه و بیمارستانی ساخته بود و آموزش و پرورش ایران نمایندهای با نام آقای "مریخی" در دوبی داشت که همیشه کنار شیخ راشد بود و شیخ راشد پنهان نمیکرد که تا چه حد به مشورت های مریخی پایبند است. بریتانیا ابتدا می خواست بحرین و قطر را هم وارد فدراسیون امارات کند، ولی شیوخ بحرین که خود و کشور خود را از همه آنهای دیگر برتر و پیشرفته تر می دیدند، به شدت مخالفت کردند و اجازه ندادند سرنوشت آنها نیز به دست حاکم ابوظبی بیفتد. شیخ راشد یک شب ضیافت مفصلی برای ما در ساحل دریا تدارک دید و خودش شخصا نقش میهماندار را بازی کرد. پذیرایی حالتی ایرانی – عربی داشت و انواع غذاهای ایرانی و عربی و اروپائی موجود بود و فضای دوستانه ای برقرار شد. این پذیرائی مفصل حقیقتا خاطره خوشی را برجای گذارد، به خصوص که استاد خوب ما شادروان دکتر ربیع بدیعی با خوش مشربی هایش این خاطرات را فراموش ناشدنی ساخت. در همان مراسم بود که من یک جلد از کتاب "شیخ نشین های خلیج فارس" را به امیر اهدا کردم. روز بعد ما را از دوبی با اتوبوس به شارجه بردند که در نزدیکی شهر دوبی واقع است. در آنجا ما با والاحضرت شیخ خالد بن محمد القاسمی، امیر وقت آن امارت دیدار داشتیم. او نسبت به ایران سیاستی کاملا دوستانه داشت و از ما برای نهار پذیرائی گرمی کرد. بعد از ظهر در برنامه ای ویژه یک جلد از کتابم را به او هدیه دادم و این مراسم حدود یک ربع ساعت طول کشید. متاسفانه پس از بازگشت جزایر تنب و ابوموسی به ایران، این امیر خوب و فهیم و با محبت بدست عوامل عموزاده پان عربیست (ناصریست) خودش ترور شد و جای خود را به برادر کوچکترش، حاکم کنونی، والاحضرت دکتر شیخ سلطان القاسمی داد که با سواد ترین امیر از امرای عربی خلیج فارس است و همانند برادر فقیدش، نسبت به ایران علاقمند است و بر خلاف شیوخ ابوظبی، اختلافاتی را با ایران بر سر جزایر پی گیری نمی کند. دیوان امیری شارجه در نامه ای در سال 2006 به بنده، عملا نشان داد که ایشان با مطالعات بنده در باره خلیج فارس و جزایر سه گانه آشنائی مثبتی دارد. از آنجا حرکت کرده و سر راهمان از راس الخیمه دیداری با حاکم وقت عجمان، والاحضرت شیخ راشد به حمید النعیمی داشتیم. او نیز از دوستان ایران بود. در واقع ما برنامه ای برای دیدار با او نداشتیم، ولی در راس الخیمه که بودیم به ما پیغام داده شد که شیخ عجمان منتظر ما است و می گوید ایرانیانی که به آن صفحات رفته و با همه دیدار کرده اند، اگر با او دیدار نکنند، او دیگر در آنجا نمی تواند سر بلند کند. با آن پیر مرد محترم و دوست داشتنی عکس دو نفره جالبی گرفتم که ارزش تاریخی دارد و در اینجا منعکس می کنم. از شارجه به راس الخیمه رفتیم. حاکم آنجا، والاحضرت شیخ صقر بن محمد القاسمی بود که هنوز هم برسر کار است، بیشتر تنشهای اولیه علیه ایران در رابطه با مساله ادعای ابوظبی نسبت به جزایر تنب و ابوموسی را او ایجاد کرد. به شهادت شادروان امیر خسرو افشار وزیر خارجه اسبق ایران نزد من که در اسناد مربوط به این جزایر منعکس کرده ام، این امیر به هنگام بازگرداندن این جزایر به ایران از سوی بریتانیا در سال 1971تنها تلاشش این بود که از ایران مبالغ بزرگی دریافت کند، و زیر بار این خواسته نرفتن ایران او را سخت آزرده بود. این شیخ در آن موقع خود را از طرفداران ایران در آن دیار معرفی می کرد. امیر خسور افشار در جریان مداکرات مربوط به بازگرداندن جزایر تنب و ابوموسی در اوایل 1970 سفیر ایران در لندن بود و مذاکرات مربوط به بازگشت این جزایر به ایران را با عربان و انگلیسی ها هدایت می کرد و بعدها به وزارت خارجه ایران رسید، برایم تعریف کرد که این شیخ برای توافق با استرداد دو جزیره تنب به ایران، پول فراوانی تلکه کرد، ولی دولت ایران در جوابش گفت "ما نمی خواهیم از کسی جزیره بخریم، ما به دنبال احقاق حقوق خودمان هستیم و در عین حال می خواهیم دوستانمان هم از ما راضی باشند". من این شهادت های شادروان افشار را توام به شهادت های سر ویلیام لوس Luce Sir William نماینده رسمی دولت بریتانیا در همان مذاکرات را در اسناد تاریخ تحولات مربوط به این جزایر منعکس نموده و در سطح جهانی منتشر کردم. بی تردید قسمت آخر بحث مالی شیخ راس الخیمه و جواب ایران اشاره ای بود به قول و قرار مالی ایران با شیوخ شارجه در رابطه با پس گرفتن جزیره ابوموسی. همین شیخ پس از نا امید شدن از دریافت پول فراوان از ایران، طی نامه ای رسمی از صدام حسین خواست که در سازمان ملل متحد از طرف او و راس الخیمه علیه ایران شکایت کند و همه ما می دانیم که شکایت بی پایه و اساس صدام حسین و دولت های الجزایر و یمن جنوبی و لیبی و کویت علیه ایران در سازمان ملل متحد به جائی نرسید و پرونده آن شکایت بایگانی شد. به هر حال، شیخ صقر ما را در کاخش پذیرفت و از ما پذیرایی کرد. البته "کاخ" که چه عرض کنم! محوطه نسبتا بزرگ مربع مانندی که وسط حیاتش را محوطه گل کاری شده ای می پوشاند و اتاق های بزرگ و کوچک به هم چسبیده ای دور تا دور آن حیاط را گرفته بود. تنها مراسم رسمی و تشریفاتی انجام شده نزد آن شیخ مراسم اهدای نسخه ای از کتاب "شیخ نشینهای خلیج فارس" من بود و او که چشمانش چپ است، بلافاصله پس از اهداء، کتاب را به عنوان مطالعه به دست گرفت و شروع کرد به ورق زدن تا عکس خودش را در آن پیدا کرد. این حالت که شیخ کتاب را در جهتی مخالف جهت معمول نگاه کردن،به دست گرفته بود، به نظرم جالب آمد و من که دیگر کاری نداشتم، به قصد ترک سالن پذیرائی، به طرف در خروجی حرکت کردم. اندکی نگذشت که کنجکاوی من تحریک شد که ببینم آیا شیخ هنوز هم در همان حالت جالب توجه سرگرم ورق زدن کتابم بود یا نه! وقتی سرم را به عقب برگرداندم دیدم که او در حالت عادی و دستهایش به دو طرف آویزان بود ودر انتظار خروج من از اتاق، ولی تا دید سرمرا برگرداندم، بلا فاصله کتاب را جلوی روی خودش گرفت و شروع کرد به ورق زدن و من به این نتیجه خنده دار رسیدم که او ملاحظه کرده است که مبادا به ایران که برگشتم به شاه بگویم او کتاب مرا نخوانده است.... در شهرهاشان، به ویژه در ابوظبی و دبی همیشه مورد محبت مردم قرار می گرفتیم. گاهگاه افرادی به ایرانیها نق میزدند که قسمتی از آن، ناش از غرض ورزی بود و بخشی دیگر به نادرستی رفتار ما ایرانیان مربوط میشد. مثلاً ایران چند بیمارستان در امارات داشت که خود من از یکی از مردم امارات شنیدم که میگفت پزشکان و پرستاران ایرانی با مراجعین محلی مانند گوسفند رفتار میکنند. این غرور خود برتربینی از آفتهایی است که همواره به ما ایرانیان در منطقه لطمه زده است. البته ایرانیانی که امروز به آن صفحات می روند دیگر نه تنها نمی توانند فخر و غروری به آنان بفروشند، بلکه باید فخر فروشی و غرور ورزی های آنان را تحمل کنند و با سخت گیری های آنان کنار آیند. از سوی دیگر، این غرور و فخر فروشی های بی جا و بی مایه ای که ما مردم نسبت به هم داریم و نسبت به مللی که از خودمان عقب افتاده تر تصور می کنیم باور کردنی نیست. نمیدانم به چه چیز خود در مقایسه با دیگران این گونه مینازیم؟ حیرت انگیزتر این که در مقابل این وضع، برخی از ما که با غرب رفت و آمد و تبادل فرهنگی داریم، چنان خود را در برابر ملل اروپائی و امریکائی رنگ باخته و حقیر می شماریم که اندازه ندارد و برای جبران این احساس حقارت است که می کوشیم وانمود کنیم به عنوان بخشی از آن جوامع پذیرفته شده ایم و بر دیگر هموطنانمان برتری داریم. این یک روانشناسی اجتماعی منحط است که باید چاره شود. خوب است بیاییم و تحلیل کنیم که چه مقدار هنکفتی هزینه و وقت و انرژی صرف شده است تا مردم مناطق حاشیه خلیج فارس جذب ایران شوند و ما با این رفتارهای متکبرانه بی جا و بی مورد همة این هزینهها و تلاش ها را بر باد داده ایم، آن هم دز چه شرایطی؟ در شرایطی که ناصریزم مصری و بعث عراقی شدید ترین تبلیغات ضد ایرانی را پی گیر بودند. و عاقبت هم تاوان سنگینی بابت سوء تفاهم هایی که در افکار عمومی منطقه درست شد، پرداختیم. البته خود صدام هم در پایان کارش تاوان سختی بابت تلاش های ضد ایرانیش داد. در مقابل، دلم می خواهد همه آنهائی را که در امارات از رفتار مغرورانه ایرانیان آن دوران می نالیدند، یافته و به آنها یاد آوری می کردم که رفتار ملی امروز خودشان را با مردم دیگر در نظر آورند و دریابند امروز که نوبت ثروت و قدرت مالی آنها است، تا چه اندازه مغرورتر و متکبرتر از ایرانیان آن دوران رفتار دارند و فساد فرهنگی از جمله زورگوئی و نژادپرستی به ویژه نسبت به زنان و کارگران خارجی را تا چه اندازه مشمئز کننده ای گسترانده اند و به یاد افاده های بی جای خود افتند و درس این تجربه را به فرزندان خود بیاموزند. همچنین ضرورت دارد که اشاره شود از همان اوان بود که ملت ایران درگیر تلاش نژاد پرستانه برخی محافل عربی بود در زمینه تلاش برای تغییر نام خلیج فارس. اگرچه شیوخ و امارات در آن دوران حتی جرات اندیشیدن به چنین مسائلی را نداشتند، اقدامات نژادپرستانه عبدالکریم قاسم، عبدالناصر مصری و صدام حسین بعثی در آن دوران شرایطی را پیش آورد که مبارزه علیه آن اقدامات نژادپرستانه عربی را آغاز کنیم. من از همان اوان تلاش دانشگاهی گسترده ای را برای خنثی کردن توطئه تغییر نام خلیج فارس را شروع کردم و در این راه کتابها و مقالات فراوانی به زبان های بین المللی انتشار دادم، در کنفرانس های بین المللی زیادی شرکت کردم، و نامه هائی اعتراض آمیز به سران کشورها و ارباب رسانه های بین المللی نوشتم که برخی از آنها را در کتاب "نامه هائی از ایران"، انتشارات عطائی، سال 1383 جمع آوری کرده ام. دکتر پیروز مجتهدزاده که در دورهی کارشناسی شاگرد دکتر گنجی بوده است، دربارهی استاد خود چنین گفته است:" با همهی استادانم رابطهای نزدیک و منطقی داشتم، به ویژه با دکتر گنجی که رابطهمان به شکل رابطه پدر و فرزندی در روابط اجتماعی و نیز در محیط دانشگاه بود. صرف نظر از پدر و مادر که نقش انکارناپذیری در شخصیت من داشتهاند، سه نفر دیگر هم تاثیر ژرفی بر زندگی من ایجاد کردهاند. نخستین آنها دکتر گنجی است که نگاه اساسیام را به علم و زندگی مدیون او هستم. در دوران دانشجوییام به همه استادانم احترام میگذاشتم ولی دکتر گنجی به راستی با بقیه تفاوت داشت. او کسی بود که میتوانست همه گونه پرسش را در مباحث جغرافیایی و به ویژه هواشناسی پاسخ دهد. با وجود این، هیچ ادعایی نداشت و احترام عمیق من به او به سبب همین بیادعایی است. همیشه سعی میکرد در حال آموختن باشد. من همواره در برابر پرسشهای علمی و فرهنگی و اجتماعی مختلفی که برایم پیش میآمد نزد او میرفتم. گنجی شخصیتی استثنایی و ارزشمند است و من شخصیتی در شأن و پایه او ندیدهام. در واقع آموختن من از دکتر گنجی فقط به دورههای خاص دانشگاهی مانند لیسانس و فوق لیسانس و حتی دکترا محدود نبود. من هنوز هم از او میآموزم." http://mojtahedzadeh.blogfa.com/post-7.aspxشنبه 18 آذر درگذشت: باور به حقیقت، تلخ است و پذیرش آن سخت!. چه، برای هر طلوعی، غروبی است و برای هر آغازی, پایانی! عمری است که استاد در خواب و بیداری, عشق و دغدغه و جدیّت به علم و دانش و فرهنگ و پژوهش، همراه با جغرافیا، هوانشاسی و کارتوگرافی را در ذهن و وجود خود پروراند و بدان مهر می ورزید. در واقع، خود نماد عشق بود و معلم مهر و محبّت و آموزگارِ جغرافیا و هواشناسی در نهایت صداقت. وی به خوبی می دانست؛ دیگر دیرپایی بیش از حیات او باقی نمانده و به تدریج، باید خود را برای دیدار معبود و حضرت دوست مهیا سازد. لکن، ترک اندیشه ها، پژوهش ها, آثار، اندیشه ها و یادمان های بی شمار علمی و فرهنگی و دانشگاهی که به باور استاد به قیمت یک عمر برای وی تمام شده بود، آسان نبود و مهم تر از آن، ترک دوستان علمی, فرهنگی و دانشگاهی خانواده و خاندان مهربان و صاحب نام گنجی، سخت تر!امّا چه باید کرد. تقدیر این گونه رقم خواهد زد و استاد جغرافیا و هواشناسی را بر اقلیم آسمانی و روحانی فرا خواهد خواند تا بلکه در آنجا نیز معلم علم باشد و مدرّس دانش و فرهنگِ علمی و دانشگاهی. بدین ترتیب، آرام آرام لحظه موعود فرا رسید و وی را با وجود کهولت سن در عشق خود پیچاند و از کانون پُر مهر و گرم خانواده و خاندان علمی و فرهنگی گنجی به دیار آشنای حضرت دوست برد ؛ دوستانِ منزل و یارانِ محفل، ناگهان دریافتند غروب پُر سوز و گداز، استاد پرفسور محمد حسن گنجی. همگی ناباورانه سوختند و ناامیدانه افسردند از غم فقدان و رحلتِ این دانشمند نامی و هواشناس سامی و جغرافیدان عالی ایران و جهان که در شامگاه روز پنج شنبه مورخ 29/04/1391 ، در نهایت غُربت و عُزلت همیشگی در بیمارستان پیامبران، در مجاورت منزل جدید و غریب خویش به دیار معبود شتافت :اوقات خوش آن بود که با دوست به سر ُشد باقی, همه بی حاصلی و بی خبری بودسرانجام، جغرافیدان، هواشناس و استاد ممتاز دانشگاه و مجامع علمی و فرهنگی ملی و بین المللی در با یک قرن حیات با سعادت در سن 100 سالگی جان به جان آفرین تسلیم نمود و جامعه علمی، فرهنگی، دانشگاهی و انسانی ایران و خارج از کشور را متأثر از خویش ساخت. خبر درگذشتِ استاد، بلافاصله در محافل و رسانه های مختلف داخلی و خارجی انعکاس یافت و پیام های تسلیت و تعزیتِ رحلت این فقید سعید در جراید و مطبوعات و خبر گزاری های متعدد منتشر گردید.بنا به تصمیم " کمیته اجرائی تدفین و ترحیم استاد " مقرر گردید ؛ پیکر عزیز و آرام ایشان در ساعت 30/7 بامداد مورخ 1/5/1391 در منزل قبلی ایشان ( خانه جغرافیا) با نزدیک به هفت دهه خاطرات وی و خانواده و دوستان مورد وداع آنها قرار گرفته و در ساعت 9 صبح همان روز در مرکز بزرگ دائره المعارف اسلامی با 3 دهه سابقه فعالیت افتخار آمیز علمی و فرهنگی ایشان در آن و همزمان نیز در ساعت 30/10 روز مزبور در دانشگاه تهران ؛ محل چند دهه فعالیت مستمر علمی و دانشگاهی استاد تشییع شده و در روز دوشنبه مورخ 2/5/1391 ، ضمن تشییع مجدد در زادگاه خویش در بیرجند، در بوستان پرفسور گنجی در آن شهر به خاک آرمیده گردد و بارگاه ایشان محل زیارت اندیشمندان ، دانشمندان و دانشجویان و مردم دانش پژوه و فرهنگ دوست بیرجند قرار گرفته و به سان " ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد" ، بعنوان " ستاره کویر " ایران در حوزه دانش و فرهنگ ایرانی و جهانی در آن شهر قرار گیرد :این شرح بی نهایت کز حُسن یار گفتن حرفی است از هزاران، اندر حکایت آمد... 11/10/91 http://www.khabaronline.ir/detail/229942/weblog/torkhamedani درگذشت محمد حسن گنجی / ویکی پدیا پروفسور محمدحسن گنجی، ۲۸ تیرماه ۱۳۹۱ بر اثر زمین خوردن در منزل شخصی خود دچار خونریزی مغزی شد. پس از آن به بیمارستان پیامبران منتقل و تحت عمل جراحی قرار گرفت که درنهایت درگذشت. پیکر ایشان پس از تشییع از مقابل دانشگاه تهران جهت خاکسپاری به زادگاهش شهر بیرجند منتقل گردید و در تاریخ ۲ مرداد ماه ۱۳۹۱ در محل بوستان دکتر گنجی چهره در نقاب خاک کشید. [1] [2][3] زیرنویس ها:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%D9%86_%DA%AF%D9%86%D8%AC%DB%8C پدرعلم جغرافیای ایران درگذشت / تابناک پرفسور محمد حسن گنجی، پدر علم جغرافیا و هواشناسی ایران، درگذشت.به گزارش «روزگار نو»، دکتر گنجی، 28 تیرماه بر اثر زمین خوردن در منزل شخصی خود، دچار خونریزی مغزی شد. پس از آن، ایشان به بیمارستان پیامبران منتقل و تحت عمل جراحی قرار گرفت؛ ولی دیشب در این بیمارستان از دنیا رفت.
http://www.tabnak.ir/fa/news/259265
دکتر محمدحسن گنجی دارفانی را وداع گفت /وبلاگ پرشین نویسنده: راضیه اکرمی - ۱۳٩۱/٥/۱ پدر جغرافیای نوین ایران درگذشت ...دکتر محمد حسن گنجی که عمری را در راه علم قدم برداشت، با همه کج سلیقه گی هایی که بعد از انقلاب نسبت به ایشان شد، اما همواره خالصانه و صادقانه از هیچ کوششی در راه نشر علم دریغ نکرد. حیف شد واقعا حیف شد. با هزاران اندوه این مصیبت را به جامعه علمی کشور به خصوص جامعه جغرافیا، تسلیت میگویم. http://baatabiat.persianblog.ir/tag/%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%D9%86_%DA%AF%D9%86%D8%AC% تسلیت درگذشت دکترگنجی / وبلاگ تاجیک رئیس جمهور در پیامی درگذشت محمدحسن گنجی، پدر علم جغرافیای نوین ایران و چهره ماندگار جغرافیا را به بازماندگان و جامعه علمی و پژوهشی کشور تسلیت گفت پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، متن پیام محمود احمدینژاد به شرح زیر است: « بسمهتعالی انا لله و انا الیه راجعون خبر درگذشت دکتر محمدحسن گنجی، پدر علم جغرافیای نوین ایران، بنیانگذار سازمان هواشناسی کشور، دانشمند برگزیده جهان در زمینه هواشناسی در سال ۲۰۰۱ و چهره ماندگار جغرافیا موجب تأثر گردید. http://tgeo.blogfa.com/post-178.aspx
وی در خصوص حمایت سازمانها و نهادهای مختلف برای حمایت و معرفی بیش از پیش آثار پرورفسور گنجی در جامعه، تاکید کرد: آثار این شخصیت بزرگ علمی کشور باید به زبان ساده و گویا منتشر شده و زندگی نامه پروفسور بویژه برای کودکان و نسل جوان استان تبیین و نهادینه شود."مرد جهانی از بیرجند" اثری برای جوانان و نوجوانان مکانیکی کتاب "مرد جهانی از بیرجند" را از مهمترین آثار پدر علم ایران برای جوانان و نوجوانان عنوان کرد و بیان داشت: جلد اول این کتاب تابستان 89 منتشر شده و جلد دوم آن نیز در دست انتشار است. وی ادامه داد: جلد دوم این کتاب مقرر بود خرداد ماه امسال منتشر شود که به زودی انجام خواهد شد.به گفته وی در این کتاب زندگی علمی گنجی به تصویر کشیده شده و به عنوان مردی جهانی تجزیه و تحلیل شده است.عضو هیئت علمی گروه جغرافیای دانشگاه بیرجند با بیان اینکه دفتر نخبگان و سایر سازمانهای متولی باید زمینه رشد و تعالی این افراد برای جوانان را بازگو گنند، افزود: همچنین محفل دانشگاهی و آموزش پرورش بستر مناسبی برای معرفی این شخصیت کشور است. وی با بیان اینکه فقدان این عالم بزرگ ضربه سختی بر پیکره علم خراسان جنوبی وارد خواهد کرد، تصریح کرد: در این راستا باید از آثار بجای مانده از این شخصیت بزرگ علمی کشور استفاده بهینه انجام شود.اطلس اقلیمی ایران اثر مورد علاقه دکتر گنجیعضو هیئت علمی گروه جغرافیای دانشگاه بیرجند اطلس اقلیمی ایران را از آثار مورد علاقه ایشان دانست و گفت: مطرح شدن جغرافیا و اقلیم ایران در سطح جهانی از موارد مورد توجه ایشان بود. یکی از شاگردان پروفسور گنجی گفت: کتاب جغرافیا در ایران از دارالفنون تا انقلاب اسلامی ایران در 600 صفحه، تاریخ جغرافیا تا قبل از انقلاب اسلامی و... از دیگر آثار شاخص پدر علم جغرافیا و هواشناسی ایران است. مکانیکی با بیان اینکه پروفسور گنجی بیش از 60 سال یادداشت روزانه دارد، افزود: جمع آوری این یادداشت ها به صورت کتاب و انتنشار آن در قالب کتاب اثر ماندگار دیگری از ایشان خواهد بود.انتشار اثر جدید پروفسور گنجی در آینده ای نزدیک عضو هیئت علمی گروه جغرافیای دانشگاه بیرجند از انتشار اثر جدید پروفسور گنجی مربوط به بنیان گذاری دانشگاه بیرجند در آینده ای نزدیک خبر داد و گفت: ایشان دست نوشته ای از بنیان گذاری دانشگاه بیرجند به صورت روزانه داشتند که وصیت شده پس از مرگش منتشرشود که این مهم نیز پیگیری خواهد شد.وی ادامه داد: دانشگاه بیرجند از سال 54 توسط پدر علم جغرافیای ایران بنیان گذاری شده است.اختلاف عقیده جالب تاریخ تولد سجلی و تاریخ تولد مشهور گنجی مکانیکی با بیان اینکه کپی صفحه نخست شناسنامه دکتر گنجی را که هم اکنون در اختیار دارد،هشتم استفند ماه 1289 است، افزود: دکتر گنجی معتقد بود در قرآنی که از سوی پدر یا مادر هدیه گرفته تاریخ تولدش بر روی جلد قرآن 21 خرداد ماه 1291 ثبت شده است.
طلب علمت فرمود رسول حق گر سفر باید کردن به مثل تا چین شمار کتابها و رسالههایی که درباره علم جغرافیا به وسیله دانشمندان اسلامی تألیف گشته از صد افزون است. آنان، گاه مطالب جغرافی را در کتابهای تاریخی میآوردند مانند مطالبی که در کتابهای مروجالذهب و التنبیه و الاشراف مسعودی و در فارسی در تاریخ گردیزی و تاریخ بیهقی درباره جغرافی درج شده، و گاهی در سفرنامهها و رحلهها اشاره به مطالب و مسائل جغرافیایی شده همچون سفرنامه ابودلف و ابنفضلان و رحله ابنبطوطه و ابن جبیر و در فارسی مانند سفرنامه ناصرخسرو و مانند آن. ولی بیشتر به صورت اثری مستقل در فن جغرافی کتاب تألیف میگردید که از مهمترین آنها میتوان از کتابهای زیر نام برد: المسالک و الممالک ابن خردادبه، کتاب البلدان ابوعبدالله جیهانی و یعقوبی و ابنفقیه همدانی، صورةالارض ابن حوقل، الاعلاق النفسیه ابن رسته و احسن التقاسیم فی معرفهالاقالیم مقدسی و بالاخره معجمالبلدان یاقوت حموی، و در غرب عالم اسلامی نزههالمشتاق فی اختراق الآفاق شریف ادریسی و عجائبالبلدان ابوالفداء و در زبان فارسی حدودالعالم منالمشرق الی المغرب. کتابهای تاریخ محلی نیز از منابع مهم جغرافیایی به شمار میآیند که از میان آنها میتوان از تاریخ بغداد خطیب بغدادی و تاریخ مکه ازرقی و فاکهی و تاریخ نیشابور حاکم و در فارسی از تاریخ بخارا اثر نرشخی و تاریخ قم حسنبن محمد قمی و فارسنامه ابن بلخی و دهها نظیر آن نام برد. جغرافیدانان اسلامی در گردآوری اطلاعات روش و طریقه علمی را به کار میبستند و از هر فرصتی برای جمع کردن اخبار مربوط به شهرها و روستاها استفاده میکردند. ابنالفقیه همدانی میگوید من با هر کسی که ملاقات میکردم از شهر و وطن او و آنچه که مربوط به مردم و اجتماع آنان بود سؤال میکردم. مقدسی میگوید برای این که مردم به من اعتماد کنند و به آسانی اخبار شهر و دیارشان را در اختیارم بگذارند در طی سفرهایم با سی و شش اسم خود را معرفی کردهام. پس از تاسیس دارالفنون به وسیله امیرکبیر این اندیشه پیدا شد که این علم فراموش شده دوباره احیا گردد. از این روی، نخست از معلمان خارجی استفاده شد و سپس دانشمندان ایرانی همچون میرزاعبدالغفار نجمالدوله (نجمالملک) و مهندس عبدالرزاق بغایری و مهندس محسن مسعود انصاری ـ که میتوان از آنان به عنوان پیشروان علم جغرافی و نقشهکشی در عصر جدید یاد کرد که با کوشش و دلسوزی خاصی به این امر مهم پرداختند. دکتر محمدحسن گنجی، استاد ممتاز دانشگاه تهران، از پیشکسوتان این علم در زمان معاصر است. او نهتنها آشنایی با میراث کهن این علم دارد بلکه از افراد انگشتشماری است که در جریان علمی بینالمللی جغرافیا و مسائل مرتبط به آن قرار گرفته است. دبیران و استادیاران و دانشیاران و استادان جغرافی در سراسر کشور از این موهبت عظما برخوردار بودهاند که از محضر استاد توانا و فاضلی همچون دکتر گنجی استفاده کرده و از سرچشمه فضل سرشار و بحر زخار علمی او بهرهمند گشتهاند و این از افتخارات دانشگاه تهران است که متجاوز از شصت سال از وجود پربرکت استاد دکتر گنجی برخوردار بوده و دانشگاه ادبیات به وسیله او کسب ارزش و اعتبار کرده است. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، که تجلیل و تعظیم بزرگان علم و دانش و ادب این کشور را وجهه همت خود ساخته بود، بسیار مفتخر بود که برای این استاد فرهیخته مجلس بزرگداشت برپا دارد. ای کاش انجمن از امکاناتی برخوردار بود که میتوانست هفتهای یک بار چنین مراسمی برگزار کند تا نسل جوان از انفاس قدسیه این بزرگان بهرهمند گردند و گام خود را جای گام آنان نهند تا ستاره درخشان این مرز و بوم بیش از پیش تابان و فروزان گردد. http://iranboom.ir/tazeh-ha/khabar/6353-dr-mohammad-hasan-ganji-raft.html
|
دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید