(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

پرش به محتوا

رده:باستان‌شناسی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه است که توسط HADI.SUSA62 (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ آوریل ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۱۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی داشته باشد.

باستان شناسی عصر سنگ در خوزستان یوسف دیناروند هادی مهران پور

مقدمه: کاوشها و مطالعات باستان شناسی بیش از یکصدوسی سال پیش در خوزستان آغاز گردیده است، اما در آغاز این روند توجهی به باستان شناسی عصر سنگ صورت نگرفت و می توان برخی از دلایل آن را گستردگی و فراوانی آثار دوره های پس از نوسنگی و بعد از آن به خصوص دوره های ایلامی و هخامنشی ویا وضعیت جغرافیایی دشت شوشان که به دور از ارتفاعات و پناهگاه های طبیعی واقع شده و تمرکز کارهای باستان شناسی در این قسمت بود، دانست. تاکنون نیز اطلاعات جامعی در مورد استقرارهای عصر سنگ خوزستان ارائه نشده است. در این مجال کوشیده شده است تا با رجوع به منابع موجود، ضمن اشاره به آغاز این مطالعات و چگونگی روند آن در ایران، تاریخچه مطالعات این دوران در خوزستان استخراج گردیده و ارائه شود. در اینجا به مطالعاتی که از پیش از انقلاب تا امروز در حوزه عصر سنگ از پارینه سنگی قدیم تا نوسنگی بدون سفال صورت گرفته اشاره خواهد شد. هدف از این نوشتار آشنایی با محوطه های این دوران وشناخت دوره های استقراری آنهاست.

آغاز مطالعات در ایران: گفته می شود که برای اولین بار ژاک دومرگان سرپرست هیئت باستان شناسی فرانسه در ایران، دست افزار مربوط به این دوران را در سواحل دریای خزر پیدا نمود.(morgan:1906) اما چون دومرگان باستان شناس نبود و سایر کارهای او در ایران به غیر از شوش پیگیری جدی نمی شد، اولین کار جدی را می توان مربوط به سالهای دهه 1940 دانست که با فعالیت های کارلتون استانلی کوون در غار شکارچیان آغاز شد.(اسمیت:1379) سپس به دنبال فعالیت های صورت گرفته در مناطق همجوار، بخصوص در عراق با غار شنیدار این مطالعات در ایران نیز خصوصا در زاگرس گسترش یافت. از عمده فعالیت های پیش از انقلاب در این زمینه می توان به حفاری غارهای بیستون، خر در کرمانشاه، غارهای یافته، کونجی، ارژنه و پاسنگر و بررسی محوطه های روبازی چون هلیلان و پل باریک در لرستان(Mortensen:1993)، غارهای هوتو و کمربند (Coon:1951)و که آرام در شمال ایران، خونیک در خراسان و بررسی محوطه هایی چون بستر رودخانه کشف رود در خراسان(Ariai & Thibault:1975) و لادیز در بلوچستان(Hume:1976) اشاره کرد.همچنین می توان بررسی هند صادق کوروس در آذربایجان شرقی(Sadek – Kooros:1974)و روزنبرگ(Rosenberg:1985) و پیپرنو(Piperno:1974) در فارس را اضافه نمود. آنچه در این میان نمود پیدا می کند عدم حضور و بی علاقه بودن باستان شناسان ایرانی به این مقوله است. پس از انقلاب و با خروج باستان شناسان غربی از ایران این زمینه به حالت نیمه تعطیل درآمد. اما در سالهای اخیر همراه با رونق گرفتن باستان شناسی این دوران در اکثر نقاط دنیا افرادی که البته تعداد آنها هنوز انگشت شمار است، در ایران رو به این مقوله آورده و باستان شناسی این دوران را حیاتی نو بخشیده اند. در این میان می توان به فریدون بیگلری و گروه همکارانش و فعالیت های صورت گرفته درنقاطی چون گنج پر و دربند(Biglari:2007) در شمال، دواشکفت در کرمانشاه، مکانهایی نویافته در لرستان و ایلام و اخیرا در درون فلات ایران و در مناطقی چون قلعه بزی اصفهان(Biglari:2001) اشاره کرد. . همچنین دکتر وحدتی نسب مطالعاتی را در سالهای اخیر در برخی نقاط ایران انجام داده که از میان آنها می توان به شناسایی محوطه بسیار وسیع میرک در استان سمنان اشاره کرد. نزدیکترین محدوده های عصر سنگ خارج از خوزستان: شاید بهترین نمونه قابل ذکر در این مورد محوطه های عصر سنگ در استان لرستان باشد که هم قبل از انقلاب و هم پس از آن به میزان مناسبی مورد مطالعه در این زمینه قرار گرفته است. اما یکی از محدوده های روباز نزدیک به شمال استان خوزستان محوطه امر مردگ در دشت مهران(Biglari &Shidrang: 2006) در استان ایلام است که آثار مربوط به پارینه سنگی قدیم را در بر دارد

مطالعات عصر سنگ در خوزستان: کارهای انجام شده در خوزستان در زمینه سنگ تا به امروز محدود و انگشت شمار بوده اند. اولین فعالیت مربوط به این دوران را گیرشمن در مکانی بنام غار پبده در نزدیکی شوشتر انجام داده است. متاسفانه گزارش یا مطلب کافی از این فعالیت برای ما برجا نمانده است و گیرشمن تنها به ذکر این مطلب در کتاب خود اکتفا نموده است. حتی مواد بدست آمده در این حفاری نیز امروزه در ایران موجود نیست.در مورد این کار چندین نکته را باید در نظر داشت. اولین نکته اینکه گیرشمن متخصص این دوران نبوده است. شیوه های کاوش در غار کاملا با کاوش در تپه های باستانی متفاوت است. همچنین شناخت تکنیک ها و صنایع سنگی و دوره بندی ها و تاریخگذاری مربوط به عصر سنگ حتی از 10 سال قبل تاکنون تغییر یافته چه برسد به 60 سال قبل. غار پبده در 25 کیلومتری شهرستان لالی، در مسیر آبشار آرپناهی و در کوه انبار سفید واقع است. در بهار سال 1949 گیرشمن حفاری غار پبده را انجام داد. وی به ذکر نکاتی اندک که آن هم بیشتر برداشت های خود اوست اکتفا می کند. او به سکونت انسان های شکارورز در این محل و آشنایی او با چکش سنگی و تبر دستی اشاره می کند. (گیرشمن،1372:10) کار بعدی در این زمینه بررسی هنری رایت و گروهش در منطقه ایذه و در محل هایی چون دشت گل و دشت ایوه بوده است. هنگامي كه طرح پياده كردن ساختمان " سد شهید عباس پور " مراحل مقدماتي را مي گذراند، براي نخستين بار "ژان ريگارد" مردم شناس فرانسوي اهميت بسيار زياد آثار ودست افزارهاي سنگي انسان هاي اوليه ي نجد ايران را كه براي هميشه در زير آبهاي درياچه ي پهناور پشت اين سد مدفون مي شدند، به مسئولان باستان شناسي كشور يادآوري كرد. دشت گل در بخش غربی رود کارون با چهار هكتار وسعت، بين كوه هاي "دلاره" ، "دلاتون" و "شفاهي" محصور شده، از بين اين كوهها، رودخانه "الوم" جريان دارد كه با رودچه هاي خود به "كارون" يا به قول بختياري ها رود گپ (رود بزرگ) مي پيوندد. نه تنها پرباري و غناي رود كارون كه در عين حال يكپارچگي اين دو دشت را با يكديگر قطع ميكند يكي از دلايل تجمع انسان شكارچي است، بلكه بقاياي چند غار وسيع آهكي در ارتفاعات اين كوهها كه اكنون به سبب ريزش باران هاي متوالي و سقوط تخته سنگ هاي ديواره هاي آنان، بسيار كوچك شده اند، اين مورد را تشديد ميكند. این مناطق از تپه های کوچک و فرسوده سنگ آهک تشکیل شده اند، به جز قسمت های که در امتداد رود کارون قرار دارند که این بخش ها شامل تراس های رودخانه ای تشکیل شده از طبقات شنی می باشد. در زمان های گذشته و پیش از شروع کشاورزی به سبک جدید، این تراس ها احتمالا محل رویش علف و درختان کنار بوده اند. این منطقه بوسیله کوههای بلند آهکی که محل رویش درختان بلوط هستند احاطه شده است. مجموع آثار یافت شده در این مناطق به بیست و هشت محوطه رسیده که تقریبا همگی به دوران زارزی مربوط می باشند.(Wright & Kossary) و (Wright & Yaghmai ) البته در گزارش آمده است که بنظر می رسد در چهار محوطه آثار دوره های میانه وجدید پارینه سنگی وجود دارد که نویسنده با قطعیت از آن صحبت نکرده است. اما کمتر به نظر می رسید که جایی در شمال خوزستان آثار پارینه سنگی آن هم در سطحی وسیع بدست آید. در سال 1387 طی بررسی محدوده اطراف رودخانه کرخه که نگارندگان نیز در آن شرکت داشتند، آثار فراوانی از ابزار دوران پارینه سنگی یافت شد.(شیخ:1389) براساس نظر متخصصان امر همچون آقای فریدون بیگلری و دکتر حامد وحدتی نسب این آثار، دوره پارینه سنگی قدیم را با علامت سوال و دوره پارینه میانه را به قطع در بر دارد که این مساله در صورت انجام مطالعات بیشتر می تواند تحولات اساسی در مورد پیش از تاریخ خوزستان و حتی سایر مناطق همجوار بوجود آورد.

خوزستان تقریبا تمام دوران زندگی بشر را در خود گردآورده است. با گذر از عصر پارینه سنگی انسان وارد مرحله ای شد که نوسنگی بدون سفال نامیده میشود. آثار این دوران تاکنون به طور مسلم و تقریبا کامل در دو محوطه که هردو در شمال و شمال شرق خوزستان قرار گرفته اند بدست آمده است. یکی محوطه باستانی چغابنوت است با قطر حدود 50 متر و ارتفاع 5 متر از سطح دشت. در سال 1355 هلن کنتور گمانه ای در این تپه زد و اطلاعات جدیدی در مورد ادوار سوزیانا بدست آورد. در ادامه مطالعات چغابنوت، دکتر عباس علیزاده در سال 1375 حفاری دیگری را انجام داد (Alizadeh:2003)و اطلاعات بسیار مهم و جدیدی درباره اهلی شدن حیوان و تولید غذا در جنوب غرب ایران بدست آورد.(شهمیرزادی:1382) با کاوش در این محوطه لایه های مربوط به نوسنگی بدون سفال خوزستان نمایان گشت که می تواند حلقه اتصال بین پارینه سنگی و نوسنگی جنوب غرب ایران باشد. دیگری محوطه تپه تولایی در جنوب اندیمشک و شمال شوش در نزدیکی محوطه هایی چون جعفرآباد و جوی است. این تپه که برجستگی کوچکی با ارتفاع 5/1 متر و قطر 60 متر بوده در سال 1352 توسط فرانک هل و هنری رایت کاوش شده که گزارش هایی از نتایج آن منتشر گردیده است.( Hole1974) تپه تولایی احتمالا دارای 2 دوره استقراری بوده که نوسنگی بدون سفال و با سفال را در برمی گیرد. مهمترین ویژگی این محوطه این است که در فاصله بسیار نزدیکی از محوطه های پارینه سنگی حاشیه کرخه قرار گرفته است.

کتابشناسی: کتابشناسی فارسی: اسمیت، فیلیپ. 1379. "تاریخچه پژوهش های پارینه سنگی در ایران." ترجمه فریدون بیگلری. مجله کواترنری، سال دوم، شماره 5، تابستان 79. صص 64-68. شیخ، محمد. 1379. کتابچه همایش بررسی پارینه سنگی دشت شوش، حوزه رود کرخه. انتشارات سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خوزستان. گیرشمن، رومن. 1372. ایران از آغاز تا اسلام. ترجمه محمد معین. تهران، انتشارات علمی و فرهنگی. ملک شهمیرزادی، صادق. 1382. ایران در پیش از تاریخ "باستان شناسی ایران از آغاز تا سپیده دم شهرنشینی. تهران، انتشارات سازمان میراث فرهنگی.

کتابشناسی غیرفارسی:

Alizadeh, A. 2003. Chogha Bonut: Excavation at the prehistoric mound of Chogha Bonut, Khuzestan, Iran. Oriental institute publications 120, Chicago, oriental institute. Ariai, A. and C.Thibault. 1975. “ Nouvell precision a propos deloutillage paleolithique ancient sur galet de Khorassan, Iran. “ Paleorient, vol 3, pp 101-108. BIGLARI, F. (2001). Recent Finds of Paleolithic Period from Bisotun, Central Western Zagros Mountains. Biglari, Fereidoon. 2007. Darband Cave Project, Late Lower Paleolithic. http://fbiglari.googlepages.com/darbandcaveproject. Biglari,F ereidoun and Sonia Shidrang. The Lower Paleolithic Occupation of Iran . Near Eastern Archaeology 69:3–4 (2006). Coon, Carlton S.1957. The seven caves. Archaeological explorations in the Middle East. Alfred A.Knopf. New York. Hole, Frank. 1974. Tepe Tulai, an early campsite in Khuzistan, Iran, PALEORIENT, v, 2/2. Pp 219-242. Hume, G.W.1976. The Ladizian: An industry of the Asian Chopper-Choppin tool complex in Iranian Bluchistan. Dorrance and Co. Philadelphia. Iranian Journal of Archaeology and History 28:50-60. (In Farsi, with an English abstract.) Morgan, j. de. 1906. Les Recherches archeologiques, leur but et leur procede, Paris. Mortensen Peder. 1993.”Palaeolithic and Epipalaelithic sites in the Hulailan valley, Northern Luristan.” pp 165-167. Piperno, M.1972. “Jahrom, a middle palaeolithic site in Fars, Iran.” East and West. No 22. pp 183-197. Rosenberg, Michael. 1985.”Palaeolithic and early Neolithic settlement in the Marve Dasht ,Iran.” Society for American Archaeology, Philadelphia, p3.

 Sadek- kooros, Hind. 1974 “ Early Hominid Traces in East Azerbaijan” Proceedings of the IV th Annual Symposium on Archaeological reaserch in Iran, Tehran:1973. pp  1-10

Wright, Heney T. and Yaghmai,Ismael, 1979, “Archaeological survey in the vicinity of Iveh. January 1975”, In Archaeological Investigations in Northeastern Xuzestan. 1976, pp 12-32, Edited by Henry T. Wright, Museum of Anthropology, The University of Michigan, Technical Reports, Num 10. Ann Arbor.

Wright, Heney T. and Yahya Kossary, 1979, “Archaeological survey on the Dasht-e Gol. February 1975”, In Archaeological Investigations in Northeastern Xuzestan. 1976, pp 1-18, Edited by Henry T. Wright, Museum of Anthropology, The University of Michigan, Technical Reports, Num 10. Ann Arbor.HADI.SUSA62 (بحث) ‏۲۵ آوریل ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۱۶ (UTC)

زیررده‌ها

این رده ۳۹ زیرردۀ زیر را دارد، این رده در کل ۳۹ زیررده دارد.

ت

ط

و

صفحه‌ها

۵۴ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۵۴ صفحه دارد.