بحث کاربر:دوستدار ویکیپدیا/بایگانی ۶
افزودن مبحثپیشنهاد[ویرایش]
غیر از این بخش انسان شناسی. در مورد این شیوه مقاله نویسی شما، پیشنهادی دارم. شما معمولا یک کتاب یا مقاله را میگیرید و هر چی در آن در مورد یک مبحث نوشته شدهاست را در ویکیپدیا خالی میکنید (منظورم صرفا اینجا نیست). این کار مقالهها را نامتوازن میکند. مثلا الان بریدن آلت تناسلی زنان#دیدگاه فعالان مسلمان بزرگتر از کل بخش مبارزه شده. یا الان یک بخش ناموزون و پر حجم در مورد انسان شناسی داریم. یا بد تر از آن الان مقاله ما بیشتر شده مقاله قسام علی و مقاله ختنه زنان از دیدگاه اسلام، نه خود مقاله ختنه. بهتر است توازن در نقل کردن از یک منبع را رعایت کنید، لازم نیست هر چیزی در یک منبع نوشته را با همان طول و تفصیل بیاورید. این شیوه مقاله را مانند الان جانبدارنه به سود دیدگاه یک نویسنده خاص میکند. الان هم لطفا خودت این ۲-۳ بخش و حتی بخش نظریات علمی را خلاصه کنید. میدانید که مقاله به مرز ۱۰۰کیلو بایت رسیدهاست.--بهزاد مدرس ۳۱ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۰۸ (UTC)
- اگر اجازه دهید بعداً مفصلاً جوابی بنویسم. بصورت کلی میخواهم مدلی (به نظر خودم کاملتر) از نحوه ویکی نویسی خودم ارائه کنم. شما به فرایندی اشاره کردید که مقالات را جانبدارانه میکند ولی در این مدل فرایندهای دیگری نیز وجود دارد که آن را به سمت بی طرفی میبرد. راه حل پیشنهادی شما این است که یکی از فرایندها را تضعیف کنیم، ولی من استدلال خواهم کرد که بجای آن فرایندهای موازی که در جهت بی طرفی عمل میکند را میتوان تقویت کرد (و استدلال خواهم کرد که و آن فرایندهای موازی هیچ تنش جدیدی به مدل وارد نکرده - بلکه در تقويت همديگر هستند- و همچنین برای ویکپدیا منفعت بیشتری میتواند داشته باشد). این چهارچوب کلی پاسخ من است. انشا الله جواب کمی مفصل تر خواهم نوشت.--دوستدار ویکیپدیا ۳۱ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۳۴ (UTC)
به هر حل چه مدل بدهید چه ندهدید. چه ادوارد سعید را مثال بیاورید و چه نیاورید. مقاله ناقص سازی جنسی به وضعی در آماده که فقط زحمات دیگر کاربران برای ساختن یک مقاله بیطرف و الگو در شرف از بین رفتن است. دلیل عمده آنرا هم پیشتر گفتم. من به شما اعتماد کامل داشتم و نیازی به کنترل ویرایشهای شما به هیچ وجه نمیدیدم. لطفا به مقالات از زویه دید خود نگاه نکنید که این سم است برای داشتن یک مقاله خوب--بهزاد مدرس ۳۱ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۲۱:۵۸ (UTC)
- من تصميم گرفتم که مقاله را به ديگر کاربران واگذارم. پاسخ دادن به آنچه نوشتيد نيز دستاوردی ندارد. بسی اين رفت و برگشت انجام شده بدون حاصل. اميدوارم وقتی پس از يک سال به ليست زير از کامنت هاتان نگاه ميکنيد هنوز بر نقش خود در "سم" زدايی از مقاله باور داشته باشيد.
- "نظر من این است که نباید از واژهای خنثی استفاده کرد چون این نقض بی طرفی است و باید مطابق اجماع جهانی موجود باید حتی الامکان از واژهای منفی که نشان دهنده ذات زشت این عمل حداقل از دیدگاه انسان قرن بیست و یکم باشد."
- "منظور من اجماع جهانی موجود است. لطفا به بیانیه سازمان ملل مراجعه کنید. مردم شناسان آنجا استثنا نشده اند"
- "ببینید بالاخره وقتی یک تصمیمی در مورد نامگذاری در سازمانهای تخصصی سازمان ملل گرفته است، حتما توافقی بین متخصصین و صاحب نظران دنیا صورت پذیرفته که چنین نامی برگزیده شده است."
- "اما بیانیه سازمان ملل برایند اجماع متخصصان در سطح جهان است."
- " remove outdated comments:Just compare google Hits"[تأکيد از من]
- "Yes, but how much? BTW, just compare Google book hits before adding Kassamali POVs"
- "این بخش نیز از بخشهایی است که جانبدارانه نوشته شدهاست و دیدگاههای یک گروه را به تمام مسلمانان تحصیل کرده نسبت دادهاست." [تأکيد از من]
- "اگر بخواهیم دیدگاه مردم شناسان را بنویسیم باید دیدگاه علوم انسانی دیگر را نیز با همین حجم بنویسیم...مثلا از دیدگاه اخلاق، فلسفه، تکامل بشر و حقوق بشر (اگر لازم بود بخشی جداگانه داشته باشیم، این آخری در اولویت بود)."[تأکيد از من]
- "شما بشدت سعی دارید دیدگاههای خاص خود مانند نسبی گرایی فرهنگی، بدبینی به غرب در مواجهه با شرق و... را در مقاله بگنجانید. شما با این کار خود بشدت مقاله را از بی طرفی در آوردهاید و به دیدگاه مورد نظر خود وزنی بیش از آنچه رواست دادهاید.... اما شما نباید مقاله را به نفع دیدگاه خود از بی طرفی در بیاورید، ما اینجا دانشنامه نویسی میکنیم، نه دفاع و اشاعه از یک دیدگاه خاص. شما بسیار انتخابی نسبت به منابع برخورد میکنید"
- من احتمالاً زمانی که مقاله برای برگزيدگی نامزد شد به آن نگاه ميکنم و نظر خود را ميدهم. --دوستدار ویکیپدیا ۱ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۰۹:۲۸ (UTC)
حالا دلخور نشو دوست من. من فقط دلنگرانی های خودم را گفتم. مطمین هستم که سطح کیفی کار برایتان مهم است، اما می دانید که کاربرانی مانند تارانت، بهافرید و من هم دغدغه داشتن کار خوب را داریم. قبول کن که تا این تبادل نظرات نباشد مقاله به سطح خوبی نمی رسد. من وظیفه خود می دانستم که تذکری به موقع به شما دهم. مطمین باشید اگر شما به موقع من را در جایی راهنمایی درستی کنید ناراحت نمی شوم. حالا اگر ناراحتتان کردم پوزش می خواهم. لطفا به وهمکاری برای ویرایش مقاله ادامه دهید، مخصوصا الان که مقاله دیگر رو به اتمام است و با کمی همت شما مقاله به الگویی برای دیگران تبدیل می شود.--بهزاد مدرس ۱ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۱۵ (UTC)
- فکر ميکنم کنار کشيدن من برای اعصاب خودم و بقيه مفيد باشد. فايده ای ندارد آخر. شما ميگوييد"شما بشدت سعی دارید دیدگاههای خاص خود مانند نسبی گرایی فرهنگی، بدبینی به غرب در مواجهه با شرق و... را در مقاله بگنجانید." شما که مرا نميشناسيد که اعتقادات من را دقيقاً بدانيد. اما در مورد اينکه اينها به مقاله مربوطند يا نه، البته که مربوطند. در مورد نسبی گرايی فرهنگی هنوز مقاله نامی از آن نميبرد در حالی که اين موضوع خيلی در اين بحث notable است.
Next, I address female circumcision, focusing again on symbolism but especially on highly impassioned debates over cultural relativism and human rights( Annual Review of Anthropology -2004 - Page 419)...
- اما از آنجايی که شما کتاب های سال 2003 را outdated در نظر ميگيرد، بگذاريد از 2009, همين امسال نقل قول کنم:(Circumcision and Human Rights, By George C. Denniston, Frederick Hodges, Marilyn (Fayre Milos, Springer, 2009
A widely cited example of cultural relativism is the anthropological response to female genital modification, or female circumcision. Since the 1970s, female genital modification, or FGM, has been a topic of heated debate in the fields of international public health and human rights. Just the debate over what to call these practices, and whether the "M" in FGM should stand for the value-neutral term "modification" or the value-negative term "mutilation," has been contentious.
In the context of the FGM debates, cultural relativism is a frequent target of criticism from scholars, activists, and policy makers; ....Nevertheless, anthropologists who work with groups of people who practice tend to be reticent about issuing blanket condemnations of the practice, even when they are careful to point out that they do not support the practice. So why not "draw the line" on cultural relativism when it comes to female circumcision? There are philosophical and ideological reasons, and there are also practical and technical reasons.
- دقت داريد که هيچ ذکری از نسبی گرايی فرهنگی در مقاله نيست، و هر آنچه من ميخواستم اضافه کنم با واکنش شديد و اتهامات روبرو شد. اشاره گزرای حال حاضر (که نه دقيقاً به آن بلکه به حوالی آن) نيز پس از برداخت هزينه ای آنجا رفته است. يا آن قضيه "اجماع جهانی موجود"!!... "نظر من این است که نباید از واژهای خنثی استفاده کرد چون این نقض بی طرفی است"!!...
- در مورد "بدبینی به غرب در مواجهه با شرق" شما را ارجاع ميدهم به بخش Strategies to Eliminate Female Genital Cutting: "Eradication" Efforts از کتاب Female "circumcision" in Africa By Bettina Shell-Duncan, Ylva Hernlund
- چيز ديگری برای گفتن ندارم. بدرود. --دوستدار ویکیپدیا ۲ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۰۰:۳۲ (UTC)
دوست من قضیه را زیادی جدی رفتی. :)) چرا اعصاب خودت را خرد می کنی. آخر سر این ختنه زنان سکته می کنی بخدا. من قبل دعواهای قبلی تو با یک دوجین کاربر، آمدم کمکت که مقاله را درستش کنم و خوشحالت کنم. قضیه برعکس شد :( --بهزاد مدرس ۲ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۰۲:۴۹ (UTC)
- شما درست ميفرماييد. سعی ميکنم کمتر به مقاله اهميت بدهم :-) دوستدار ویکیپدیا ۳ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۰۰:۵۷ (UTC)
فضولی![ویرایش]
خواهش می کنم، اصلا فضولی نمی کردید، نیازی هم به بخشش من نیست!Nshervsampad ۱۱ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۵۹ (UTC)