(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

زندگینامه

افق های تازه در فرهنگ شناسی ایرانی: درباره کتاب تازه محسن حجاریان

محسن شهرنازدار
 دکتر حجاریان.JPG

او را با نوشته های اثر گذاری می شناسم که سالها پیش با نام مستعار م.ح.آریان در کتاب ماهور و سالنامه موسیقی شیدا به چاپ می رساند. خصوصیت بارزی در نوشته هایش وجود داشت که در کمتر متنی درباره موسیقی می توان سراغ گرفت. روش مندی و اتکا بر متودلوژی ، طرح فرضیه و سوال پژوهش

درباره فرامرز پایور؛خاطره یک عمر مهر و تلاش

سيد عليرضا مير على نقى
DSC00797.preview.JPG

اگر بپرسند  ادبیات ویژه سنتور در پنجاه سال گذشته، با نام وآثار چه کسى تعریف مى شود، بى تردید تنها نام فرامرز پایور به زبان مى آید. فراتر از یک استاد موسیقى وپایدارتر ازیک معمار خستگى ناپذیر، بناى سنتور نوازى معاصر را معمارى کرده است. او نماینده تنهاگرایش سنتورنوازى در عصر خود نبوده است، همزمان با او نوازندگان دیگرى هم بودند وهستند وهرکدام ارزشهاى متفاوتى را دراین ساز کشف کرده اند که به غناى

درباره ابراهیم یونسى؛ مردى که از پا نمى افتد

ساره دستاران
unesi.ebrahim.JPG

«ما نویسندگان، مردم ایران را با یکدیگر آشتى داده ایم، مصداق این ادعاى بسیار سنگین، ترکیب مثلث احمد محمود از جنوب ایران، ابراهیم یونسى از غرب ایران و محمود دولت آبادى از شرق ایران است.» این جمله را محمود دولت آبادى سالها پیش با آن لحن همیشگی در مراسم گرامیداشت احمدمحمود و در حضور ابراهیم یونسى گفته بود. نوجوان هفده ساله وقتى در سال۱۳۲۲ از بانه کردستان به دبیرستان نظام در تهران آمد،هنوز نمى

درنگی بر چهل و پنج سال فیلم سازی کیانوش عیاری

حبیب باوی ساجد
105_438.jpg

تصویر: عیاری
کیانوش عیاری به روایتِ تاریخ، بیست وسومِ اردیبهشت ماهِ سال یکهزار وسیصد وسی در اهواز و در جوارِ کارون متولد شد. باز به گواه تاریخ، عیاری درایامِ کودکی شیفته ی سینما شد وشاید تخمِ این عشق را نخستین بار دایی اش کاشت که به مناسبتی دوربین به او هدیه داد، وپس از آن بود که

درباره حمید سمندریان؛ تئاتر مثل هوا است!

مريم منصورى
samandarian.preview.JPG

گفتى قبل از تئاتر یک حرفه اى یاد بگیر. نمى خواهم پس از مرگ دستم از قبر بیرون بماند که تو در هوس هنر مانده اى و به لحاظ اقتصادى زندگى  ات متزلزل است.گفتم: باشد.زورگویى ات چربید پدر جان! اما هیچ وقت از راه مهندسى شوفاژ زندگیم نچرخید. آن هم شوفاژ سانترال! امروز دیگر سیستم شوفاژها هم تغییر کرده است. دیگر از آن مهندسى چیزى در ذهنم باقى نمانده است. اگر الآن تئاتر تعطیل شود، حتى فکر تأسیس یک دفتر

درباره رضا سید حسینى؛ خیلى خوشمزه بود آن دوران!

ساره دستاران
DSC00796.JPG

در طبقه چهارم انتشارات صدا و سیما ـ سروش ـ مشغول به کار است و چندین جلد فرهنگ آثار (Dictionaries des Oeuvres) و میز شلوغ کارش حکایت از ادامه کار «فرهنگ آثار» دارد. مردى که ده دوازده سال است مشغول سروسامان دادن به این کار است وتا امروز چهار جلد از آن را با همکارى مترجمان زیادى منتشر کرده است. سالیان درازى سردبیر مجله «سخن» بوده و در آن سالها هر هفته جلساتى داشته با پرویز ناتل

درباره سیمین دانشور؛ بانوى قصه ها

سيد عليرضا مير على نقى
daneshvar.JPG

لقب «بانوى قصه ایران» را پیشروترین منتقد و کارشناس ادبیات معاصر ایران، براى اولین بار درباره این بانوى فرهنگ ایران به کار برد و به قول قدما: انصاف را که این لقب نه حد اوست بلکه صرفاً «قصه نویس» دانستن خانم سیمین دانشور برخطاست. اهمیت نقش تدریس و خدمات دانشگاهى او در کنار ترجمه هاى شیوایش، به علاوه شخصیت گیرا و «کاریزماتیک» خاص او، چنان متمایزش مى کند که محدود ساختن او به یک عنوان

درباره یوسف مجیدزاده؛ طلا همین خاک است!

احمد جلالى فراهانى
 مجید زاده.jpg

چغازنبیل. سال ۱۳۷۹. خورشید بربام شفق آویزان رفتن مانده بود. براى بازدید از پروژه هاى باستانشناسى زنجان دعوت شده بودیم و به وقت بازگشت، از تپه هاى باستانى ساوجبلاغ دیدن مى کردیم. خبر آوردند سرپرستى تیم باستانشناسى تپه ها را دکتر مجیدزاده برعهده دارد. براى دیدن او دست از پا ناشناخته عازم محل استراحتش شدیم.

درباره منوچهر آتشى؛ زیباتر ازشکل قدیم جهان

ساره دستاران
atashi_0.JPG

وقتى همه خوابند ، شاعر هفتاد ودوساله روزش آغاز مى شود. صبح او ساعت سه ، سه ونیم نیمه شب است . بیدار مى شود، چاى دم مى کند واگر قرار باشد برود مجله کارنامه، تا ساعت شش حتماً رسیده است. آنجا هم او چاى دم مى کند. آن وقت پشت میز کارش ، کنار پنجره اى که پیچک هاى ریز سبز از پشت آن بالا آمده، مى نشیند وبعد در خلوت ، با پاکت سیگارى که لحظه لحظه تهى مى شود شعرش را مى نویسد. شعر هم که ننویسد،

درباره مسعود عربشاهى: شنیدن رنگ ،دیدن صوت وسکوت!

محمد شمخانی
arabshahi.jpg

بلند قامت است و ایستاده. دستانش از کار و کار و آفرینش خبر مى دهد و بیش از هر چیزى سکوت مى کند. پشت این سکوت ـ خوب اگر بشنویم ـ صداى سالها تجربه و تلاش خوابیده است. بیش از هر چیزى به زمان و گذشت آن فکر مى کند. به «مرگ» و به میرایى که نامیرایى را معنا مى کند...

تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.