آلبر کامو: در انسان ها چیزهای بسیار ببیشتری برای تحسین کردن وجود دارد تا برای تحقیر آنها.
پرونده اینترنتی محیط زیست: شمال ایران
تهیه و تنظیم: مرجان والا
تصویر: لاهیجان
پهنه سرزمین شمالی ایران در حد فاصل شمال رشته کوه البزر و جنوب دریاچه خزر قرار گرفته است، این پهنه سرزمینی که سه استان گیلان، مازندران و گلستان را شامل میشود، به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود دارای اهمیت فراوان و تاثیرگذاری بالای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی برای کشور ایران است. اقلیم معتدل و مرطوب، بارندگی فراوان، مجاورت با جنگلهای باستانی و بزرگترین دریاچه جهان این محدوده را در کشوری با اقلیم گرم و خشک به سرزمینی خاص و دارای جایگاه شناختی قابل توجهی در فرهنگ معاصر تبدیل کرده است.
تنوع زیستی و فرهنگی این سه استان همزمان با آغاز دوران مدرنیته در ایران به اشکال گوناگون دگرگون شد. در سطح زیستمحیطی شمال ایران با جنگلزدایی، تولید زباله، مصرفی شدن فرهنگ، افزایش جمعیت، تبدیل پهنههای طبیعی به شهرها و ویلا و.... وارد فرایند تخریب و نابودی شد و در سطح فرهنگی با مهاجرتهای گسترده روستا به شهر، گسترش شهرها، تغییر شیوههای معیشت، تبدیل شدن به قطب گردشگری طبیعی و ورود سرمایههای مالی با دگرگونیهای بسیاری مواجه شد. بررسی همزمان این تغییر اقلیمی و تغییر فرهنگی در حوزه پژوهشهای بومشناسی فرهنگی یا انسانشناسی زیستمحیطی قرار میگیرد. مطالعه متون منتشر شده بر روی فضای الکترونیک فارسی نشان میدهد که از یکسو این ارتباط بسیار مورد بیتوجهی قرار گرفته است و از سوی دیگر بسیاری از آسیبهای زیستمحیطی مشهود در چهارچوب اصول علمی مورد بررسی قرار نگرفتهاند.
پرونده اینترنتی محیط زیست شمال ایران تکمیل کننده پرونده محیط زیست ایران: دریای خزر است.
فهرست مطالب
روابط بینالمللی
تأثیرات اقتصادی و اجتماعی بازگشایی مرزها نمونه موردی: بخش باجگیران در مرز ایران و ترکمنستان/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
تعیین رژیم حقوقی دریای خزر و چشم انداز همکاریهای منطقه/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
گردشگری
رشد خانه های دوم روستایی در مازندران و پیامدهای آن (روستاهای واز، گزنه سرا و نوجمه)/ انسانشناسی و فرهنگ
بررسی پیامدهای گردشگری بر محیط زیست شهرستان نور/ انسانشناسی و فرهنگ
اکوتوریسم، محوری ترین شاخه گردشگری ایران/ ابتکار
گردشگری در استان گیلان/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
بوم گردی باتأکید برجاذبه های گردشگری استان گلستان/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
تحلیل روند ایجاد و گسترش خانه های دوم درنواحی روستایی مطالعه موردی نواحی روستایی شمال استان ایران/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
معیارهای طراحی مناطق تفرجگاهی پارک های ملی ایران نمونه مطالعاتی: تفرجگاه گلشن پارک ملی گلستان/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
نقش و تأثیر خانههای دوم بر ساختار اقتصادی، اجتماعی ناحیه کلاردشت/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
انرژی
چین و منابع انرژی حوزه دریای خزر/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
فعالیتهای نفتی همسایگان در خزر در سایه ضعف دیپلماسی/ همشهری آنلاین
توسعه
امکانسنجی تجمیع تیپ روستاهای جلگهای به منظور توسعه پایدار در گیلان/ پرتال جامع علوم انسانی
ارزیابی اثرات محیط زیستی توسعه در شمال ایران با مدل تخریب/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
بررسی اثرات کالبدی اجرای طرح های هادی روستایی مطالعه موردی غرب گیلان/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
اقتصاد
اثر دخالتهای دولت بر انگیزه اقتصادی تولید برنج در ایران (مطالعه موردی استانهای گیلان و مازندران)/ پرتال جامع علوم انسانی
ارزشگذاری اقتصادی جنگلها/ جهاد اقتصادی
فراز و فرودهای طرح خروج دام از جنگل/ اقتصاد ایران آنلاین
بررسی اقتصادی و طرح مباحث نظری شرکت های تعاونی جنگل نشین شمال ایران/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
بررسی مسائل بازار رسانی برنج در استان گیلان/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
بررسی مقایسهای وضعیت گذشته و حال فعالیتهای اقتصادی زنان روستایی در خانواده (مطالعه موردی: روستای میانده از توابع شهرستان صومعهسرا- استان گیلان)/ پایگاه الکترونیک نشریات دانشگاه تهران
بررسی اثر سیاست های اقتصادی بر تنظیم بازار چای در ایران/ پایگاه مجلات تخصصی نور
تعیین مزیت نسبی چای در استان گیلان/ پایگاه مجلات تخصصی نور
ارزیابی اثرات اجرایی طرح ساماندهی خروج دام از جنگل بر جنگلنشینان در استان گیلان مطالعه موردی بخش مرکزی شهرستان رضوانشهر/ پرتال جامع علوم انسانی
کشت برنج در گیلان: دشواری های پیش رو/ انسانشناسی و فرهنگ
مسکن، معماری و شهر
تأملی در مسکن اشکور بالا/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
راهکارهای معماری پایدار گیلان بهمراه قیاس با معماری ژاپن/ پایگاه نشریات الکترونیکی دانشگاه تهران
ارزیابی توان اکولوژیکی منطقه گیلان و مازندران برای توسعه شهری صنعتی و روستایی و توریسم/ پایگاه الکترونیک نشریات دانشگاه تهران
آسیبشناسی بافت سکونتگاهی در حاشیه رودخانهها از نظر اجتماعی/ پایگاه الکترونیک نشریات دانشگاه تهران
مسکن بومی در جوامع روستایی گیلان/ پایگاه الکترونیک نشریات دانشگاه تهران
گونه شناسی اقلیمی شهرهای ایران از منظر انسان شناختی: شهرهای منطقه اقلیمی مازندران و گلستان (1)/ انسانشناسی و فرهنگ
گونه شناسی اقلیمی شهرهای ایران از منظر انسان شناختی: شهرهای منطقه اقلیمی مازندران و گلستان (2)/ انسانشناسی و فرهنگ
گونه شناسی اقلیمی شهرهای ایران از منظر انسان شناختی: شهرهای منطقه اقلیمی مازندران و گلستان (3)/ انسانشناسی و فرهنگ
آسیبهای زیستمحیطی
تبدیل طبیعت سرسبز گیلان به دوزخ زباله ها/ عصر ایران
انفجار زباله در نوار سبز شمالی/ همشهری آنلاین
طبیعت ایران زیر بار سفرهای ولنگارانه رنگ میبازد/ همشهری آنلاین
تخریب سالانه 100 هزار هکتار از جنگلهای شمال/ همشهری آنلاین
خشم طبیعت از تخریب جنگلها/ زیستبوم
بحران آب در استان گیلان و راهکارهای مقابله با آن/ پرتال جامع علوم انسانی
دریای خزر
پرونده اینترنتی محیطزیست ایران: دریای خزر/ انسانشناسی و فرهنگ
روابط بینالمللی
تأثیرات اقتصادی و اجتماعی بازگشایی مرزها نمونه موردی: بخش باجگیران در مرز ایران و ترکمنستان/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
زهرا احمدیپور و دیگران (1387)، تأثیرات اقتصادی و اجتماعی بازگشایی مرزها نمونه موردی: بخش باجگیران در مرز ایران و ترکمنستان، پژوهشهای جغرافیای انسانی، شماره 65، صص: 18-1.
چکیده:
یکی از عمدهترین تحولات دو دهه اخیر، فروپاشی شوروی و فروریختن دیوار آهنین بلوک شرق بود. پس از این فروپاشی، بازشدن مرز ایران و ترکمنستان در استانهای خراسان و گلستان، از جمله وقایعی بود که تحولات عظیمی را در سطح استانهای مزبور به ویژه در مراکز استان و شهرهای نزدیک مرز بنیان نهاد و موجب شد که مناطق مرزی ازجمله منطقه باجگیران نیز درسطح محدودتری از این تحولات برخوردار شوند. تحولات ایجادشده در بخش های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عمدتاً در سطح بالایی بوده ولی با فاصله گرفتن از مرز این تحولات کاهش پیدا کردهاست به طوری که در روستاهای دور از مرز به دلایل مختلف هیچ تاثیری نداشته است. هدف از این مقاله بررسی تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بازگشایی مرز باجگیران است که با روش مقایسهای، توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و به ویژه کار میدانی به شیوه انجام مصاحبه با مسئولین و مردم محلی و همچنین استفاده از پرسشنامههای تکمیل شده از سطح روستاها و در نهایت با استفاده از مشاهدات محلی با روش مطالعه پانل تهیه شدهاست و سعی دارد تا تحولات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی صورتگرفته در منطقه باجگیران را بعد از بازگشایی بررسی نماید. نتایج به دستآمده نشان میدهد تأثیرپذیری بخش باجگیران از بازگشایی مرزها، به شدت تحت تأثیر عامل فاصله جغرافیایی، وضعیت توپوگرافی، موقعیت جغرافیایی و تصمیمات سیاسی در سطوح محلی و ملی بودهاست.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=132091
تعیین رژیم حقوقی دریای خزر و چشم انداز همکاریهای منطقه/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
قدیری معصوم، مجتبی و زارع گاریزی، افسر (1379)، تعیین رژیم حقوقی دریای خزر و چشم انداز همکاریهای منطقه، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دوره 155، صص: 205-191.
چکیده:
دریای خزر بزرگترین دریاچه جهان در محل تلاقی آسیای مرکزی، قفقاز و ایران با مساحتی معادل000/400 کیلومتر واقع شده است. این پهنه آبی یک دریای بسته محسوب شده که بین کشورهای آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان، ایران و روسیه محصور شده است ؛ ما قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نظام حقوقی که طبق معاهدات 1921و 1940 تدوین شده بود برآن حکمفرما بود اما بعد از فروپاشی شوروی و استقلال کشورهای آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان با دارا بودن مشکلات متعدد اقتصادی که به جای مانده از یک حاکمیت متمرکز در طی سالیان دراز بود درراستای سامان بخشیدن به اقتصاد خود هرکدام به شکلی متوجه دریای خزر و بهره برداری از منابع آن شدند از این رو شرایط ژئوپلتیک جدید تعیین رژیم حقوقی دریای خزر را فوریت می بخشید اما متاسفانه به دلیل اختلافات اساسی بین کشورهای حاشیه این دریا این معضلات همچنان ادامه دارد و با توجه به آسیب پذیر بودن زیست محیط این دریا تعیین نظام حقوقی جدید با در نظر گرفتن منافع تمام کشورهای حاشیه از اولویتهای این منطقه است.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=6500
گردشگری
رشد خانه های دوم روستایی در مازندران و پیامدهای آن (روستاهای واز، گزنه سرا و نوجمه)/ انسانشناسی و فرهنگ
امیر هاشمی مقدم
اخیرا فرصتی دست داد تا برای چندمین بار، به روستاهای کوهستانی گزنه سرا (Gazne Sara) و نوجمه (Noojmeh) بروم. پیش از این، یکی دوبار به خانه دوستان در گزنه سرا رفته بودم. این بار اما مهمان یکی از خانه های روستای همجوار گزنه سرا، یعنی نوجمه بودم. نوشته پیش رو، یادداشتهایی است درباره خانه های دوم ساخته شده در این روستاها، و پیامدهای آنها به-ویژه بر محیط زیست منطقه که نگارنده از نزدیک بازدید کرده و نتایج بازدیدهایش را به شکل توصیفی شخص سوم ارائه نموده است.
برای رسیدن به این روستاها، ابتدا باید به چمستان (Chamestan) رفته، سپس مسیر روستای جوربند را در پیش گرفته و نرسیده به این روستا، جاده سربالایی سمت راست را در پیش بگیری تا به واز (Vaaz) برسی. اگر مازندرانی هم نباشید، احتمالاً نام چمستان به گوش تان رسیده است. نام این شهر کوچک که بیشتر به روستا می ماند، در آگهی های روزنامه ها به فراوانی دیده می شود «ویلای نوساز با همه امکانات، 30 میلیون تومان»، «زمین هزار متری در منطقه خوش آب و هوای چمستان، فقط 20 میلیون تومان»، «ویلا داخل شهرک در نزدیکی چمستان و پایتخت ساخلی ایران، 35 میلیون تومان» و... . همان قدر که نام بی مسمای «پایتخت ساحلی ایران» بلای جان محیط زیست و حتی فرهنگ شهرستان نور شده، تبلیغ زمین و ویلای ارزان قیمت هم بلای جان چمستان شده که اتفاقاً یکی از شهرهای شهرستان نور است. کافی است یک روز ضمیمه رایگان روزنامه همشهری را تهیه کرده و نگاهی به صفحات زمین و ویلای آن بیندازید. زمینهای کشاورزی ای که با هجوم پایتخت نشینان برای ساخت خانه دوم، بدون مجوز تبدیل به ویلا می شود؛ بگذریم از اینکه بسیاری از این ویلاها پس از یک یا دو سال، بر اساس شیوه ساخت و ساز معروف به «بساز و بفروش»، یا دیوارشان تَرَک بر می دارد یا سقف شان فرو می ریزد. اما به هرحال همین است که اکنون نخاله-های ساختمانی و زباله ها درون جنگلهای چمستان تخلیه می شود. جنگلهایی که در اثر تعرض انسانها، روز به روز دارند کوچک و کوچکتر می شود. گمان بیهوده ای است که بتوان از دست این تهاجم ها، به روستاها پناه برد. بسیاری از روستاهای مازندران اگر در پذیرش غریبه ها و نابودی محیط زیست شان گوی سبقت از شهرها نربوده باشند، بی تردید جا هم نمانده اند. برای نمونه در مسیر چمستان به گزنه سرا، ابتدا به روستای واز می رسی. روستایی که در حال تبدیل شدن به شهر است. روستایی که تا ده سال پیش، جمعیتش تقریباً یک دست بومی بود. اما اکنون زمینهایش متری دویست هزار تومان به بالا، به مسافرانی فروخته می شود که می خواهند در مازندران، خانه دومی برای خود دست و پا کرده باشند. همین است که روستای واز اکنون گسترش فیزیکی بسیاری به خود دیده است. البته در همه این روستاها، بخشی از خانه های دوم به بومیهای استان تعلق دارد که در بهار و تابستان، پنجشنبه و جمعه های خود را در آنها می گذرانند. منطقه مورد اشاره ما، عموماً ییلاق آملی ها است. البته آنها که در شهر آمل ساکنند، خود تا یکی دو دهه پیش در روستاها بودند. همانند ساکنان سایر شهرهای این استان. تقریباً می توان اینگونه دسته بندی نمود که آملی هایی که روستای آباء و اجدادی شان در مسیر آمل- چمستان قرار داشته، پس از سکونت در آمل، یک خانه ییلاقی در کوهستانهای چمستان (به ویژه همین مسیر واز به گزنه سرا) برای خود دست و پا کرده اند. مابقی آملی ها عمدتاً روستای سردسیری شان در مسیر جاده هراز قرار دارد. بنابراین گزینش روستای مقصد برای ساخت خانه دوم مازندرانیها، نسبت چندانی با حضور پدران شان در آن روستا ندارد. البته اکنون عمدتاً به طور فامیلی در یک روستا دیده می شوند. یعنی همین که در یکی دو دهه گذشته، یک نفر از یک خاندان یا فامیل، زمین یا خانه ای را در یکی از این روستاهای کوهستانی خریداری نموده، بقیه بستگان وی نیز ترجیح داده اند به آن روستا بروند و بنابراین اکنون برای یک غریبه ممکن است این سوءتفاهم پیش بیاید که این فامیلهای حاضر در روستا، به طور تاریخی در اینجا ساکنند. بخش چمستان و روستاهایش اگرچه در تقسیمات کشوری جزو شهرستان نور است، اما روستاهای کوهستانی آن عموماً در اختیار آملی ها است؛ البته به جز خانه های متعلق به غریبه های سایر استانها. خود نوری ها عموماً خانه های دوم شان را در مسیر کوهستانی نور به بلده و کجور که به جاده «آبشار آب پری» معروف است می سازند. دلیل ساخت خانه های دوم توسط مازندرانی ها، گرمای هوا و شرجی بودن آن در تابستانها است که گاهی فراتر از تحمل می نماید و همین است که حتی در فصل تابستان، برخی مازندرانیها هر شب به خانه های شان در روستاهای کوهستانی پناه برده و روزها برای انجام کارهای تجاری و اداری به شهر باز می گردند. چه در جاده آب پری، و چه در جاده گزنه سرا، اگر تا ده سال پیش عبور می کردید، بیشتر خانه ها دارای دیوارهای کاهگلی و سقف-های پوشیده شده با تکه های چوب بود که خود مازندرانی ها آنرا لت (Let) می نامند. این تکه های چوبی به گونه ای روی هم چیده می شد که آب را به سمت پایین هدایت می کرد. بر روی این چوبها، چندین قطعه سنگ می گذاشتند تا نیازی به میخ کوبی نباشد. اما اکنون مسابقه رنگ آمیزی است. سقفهای ایرانیتی با رنگهای عمدتاً زرد و قرمز. باید خیلی خوش شانس بود تا یکی از خانه های با سقف لت را دید. کم کم اوضاع دارد به سمتی پیش می-رود که اگر پنجره خانه ات را در روستا باز کنی، به جای دیدن منظره کوه یا جگل، انبوهی از خانه های دیگر که نام خود را ویلا نهاده اند می بینی. به هر ترتیب حدوداً ده کیلومتر از چمستان باید سربالایی رفت تا به روستای واز رسید. پارچه های رنگارنگ که فروش قطعه زمین یا یک دستگاه ویلا را تبلیغ می-کند، در گوشه گوشه روستا و مسیر خودروها دیده می شود. ویلاهایی که هیچ همخوانی ای با بافت روستا ندارند هم کم نیستند. نمونه اش ویلایی است که در آغاز ورود به روستا دیده می شود و متعلق به یک شهروند اصفهانی است که شاید در سال، مجموعاً دو هفته را هم در این ویلا سر نکند. اما به گفته اهالی، بسیار پیشرفته است و بسیاری از امکانات تأسیساتی آن قابل کنترل از اصفهان است. گویا برای این ویلا هزینه میلیاردی شده است. در کنار مناظر طبیعی این روستا که البته کم کم دارد پشت ویلاها دفن می شود، خنکی آب و هوای آن هم مایه جلب دیگران است. از واز که بگذری، دوباره وارد جاده ای سربالایی می شوی که از میان جنگلهای انبوه می گذرد. دست اندازی به جنگلهای این مسیر هم آغاز شده و برخی از بومیها تدریجاً دارند به شیوه های گوناگون به این جنگلها نیز نفوذ می کنند تا دیر یا زود، خانه و ویلاسازی به اینجاها هم کشیده شود. البته گاهی ادارات هم در این زمینه سهیم هستند. برای نمونه، در طول مسیر واز تا گزنه سرا، تیرهای بتونی چراغ برق به فاصله های 30- 20 متری از یکدیگر کاشته شده است. با توجه به طول این مسیر که حدود 25 کیلومتر است، بنابراین حدوداً یک هزار تیر کاشته شده که پس از پایان کار، مشخص شده که مجوز لازم را از اداره هایی چون منابع طبیعی دریافت نکرده بودند و بنابراین هرگز برق از این مسیر به روستاهای گزنه-سرا و نوجمه و... نرسید. بلکه، همچنان دارند از همان برقی که از سمت بلده برای شان آمده، استفاده می برند. بخشی از مسیر واز به گزنه سرا آسفالت است و بخشی خاکی. با توجه به گسترش زیرساختهای جاده ای، دیر یا زود بخش خاکی آن هم آسفالت می شود؛ به ویژه با پیگیری هایی که خود بومیها برای این کار دارند. هنگام عبور از این جاده، به ویژه زمانی که خلوت بوده و رفت و آمد خودروها کم باشد، می توان جانورانی همچون روباه، شغال و گراز که مازندرانی ها خی (Xi) می نامند نیز دید. ضمن آنکه بسیاری اوقات، بخشهای زیادی از این جاده را مه غلیظ در بر گرفته است. به هر ترتیب در فاصله حدوداً 35 کیلومتری چمستان، بالاخره سر و کله روستاهای گزنه سرا، واز و کنگر چال پیدا می شود. ابتدا به یک دو راهی می رسی که اگر سمت راست بروی، به روستای نوجمه و اگر سمت چپ بروی ابتدا به گزنه سرا و سپس به کنگرچال می رود. گزنه سرا و کنگرچال، هر دو نام خود را به واسطه زیادی گیاهانی چون گزنه و کنگر گرفته اند. گزنه گیاهی است که در بیشتر مناطق مازندران به وفور یافت می شود و اهالی هم به شدت از تماس آن با بدن شان پرهیز می کنند. چه اینکه یک تماس کوتاه با این گیاه می تواند خارش بسیار شدیدی در آن نقطه از بدن ایجاد کند. البته گیاه پخته شده گزنه مصرف خوراکی هم دارد. کنگر هم بوته ای خار است که در اوایل بهار که هنوز ترد است، آنرا می چینند تا پخته شده آنرا در ماست یا آش استفاده کنند. اما نوجمه بر اساس گفته اهالی، از ترکیب نوج و مه گرفته شده که یعنی مه غلیظ. این نام با توجه به مه غلیظی که بسیاری اوقات فضای روستا را پوشانده، دور از ذهن نیست. همچنین وجه تسمیه دیگر آنرا نو جامه، یعنی جامه و لباس نو می دانند. گزنه سرا در دو سوی دره ای بزرگ واقع شده است و بنابراین چشم-انداز چندانی به بیرون ندارد. اگرچه چشم اندازهای درونی خود گزنه سرا به اندازه کافی زیبا هست، اما از آنجا که روستای نوجمه چشم اندازهای بیشتری به یبرون دارد، قیمت زمین در نوجمه هم بیشتر از گزنه سرا است. نوجمه به صورت کوهپایه ای و رو به شمال است. با وجودی که با دریا فاصله بسیار دارد، اما اگر مه نباشد، می توان از ایوان خانه ها، دریا و شهرهای محمودآباد، نور و چمستان را دید. ارتفاع این روستاها از سطح دیا، بیش از 2700 (دوهزار و هفتصد) متر است. همین است که قله «سوردار» با بلندی دو هزار متر نیز که قله معروف شهرستان نور است و چراغانی دکلهای مخابراتی روی قله، شبها از دور پیداست، پایین تر دیده می شود. کوچه های روستاها همگی خاکی، باریک و دارای شیب تند است. این روستاها بر خلاف واز، سکنه دائمی ندارند و در زمستان خالی از انسان اند. چه اینکه ارتفاع برف در زمستان به بیش از یک متر می رسد و حتی گاهی سنگینی برف، سقف خانه ها را فرو می ریزد. در تابستان هم روزها هوای معتدل و شبها سرد دارد. به گونه ای که حتماً باید درب اتاقها را شب هنگام بست و برای خواب، یکی دو پتو روی خود کشید. بسیاری از افراد سالخورده، تابستان و بخشی از بهار و پاییز را در این روستاها می گذرانند و سایر ایام سال را ترجیح می دهند در خانه های خود یا نزد فرزندان شان در شهرها باشند. در حالی که جوان ترها ترجیح می دهند تنها روزهای تعطیل پایان هفته را در روستا به سر برند. بیشتر خانه ها حتی هنگامی که کسی در آنها نیست، لامپی در ایوان یا حیاط روشن می گذارند. دزدی کابل برق در این روستاها هم دیده می شود و همین است که روستای نوجمه، دروازه ورودی دارد. گویا در دوره ای که دزدی زیاد شده بود، نگهبان گذاشته بودند و شبها دروازه بسته می شد. آب روستاها از چشمه های اطراف تهیه می شود. چشمه ها بسیارند و گاهی آب فراوان است. اما در روزهای تعطیل و پایان هفته که روستاها انباشته از سکنه می-شود، کمبود آب مشکل ساز می شود و گاهی کار به مشاجره هایی بین اهالی می کشد که یکی دوبار شخصاً شاهد بوده ام. بیشتر خانه ها دارای حوضی کوچک و سرپوشیده هستند که آنرا پر از آب می کنند تا در هنگام کمبود، از آن استفاده کنند. آب را از سرچشمه، درون لوله های پلاستیکی کلفتی می کنند تا به منبع آب روستا که مخزنی فلزی است برسد. سپس از آنجا لوله های بسیاری منشعب می-شود که عموماً روکار و بدون نظم، آب را به خانه ها می رساند. خانه های روستاهای کوهستانی در مازندران به طور سنتی دو طبقه ساخته می شد. طبقه پایین بیشتر به عنوان انبار هیزم و... مورد استفاده قرار می گرفت؛ اگرچه یک یا دو اتاق هم می-توانست داشته باشد که در زمانهایی که هوا بیش از اندازه سرد باشد، در آنها به سر می برند. طبقه بالا تعداد اتاق بیشتری دارد. در معماری سنتی، اتاقها کوچک و بدون راه ارتباطی با یکدیگر ساخته می شدند تا زودتر گرم شوند. بنابراین برای رفتن از یک اتاق به اتاق دیگر، باید از اتاق وارد ایوان شد و به اتاق دیگر رفت. ضمن آنکه ضخامت دیوارهای کاهگلی نیز نگهدارنده گرما بود. در خانه های ویلایی نوساز که توسط بومی ها ساخته می شود، بخشی از معماری سنتی حفظ شده است؛ یعنی خانه ها دو طبقه اند و طبقه پایین انبار و یک اتاق مسکونی دارد و طبقه بالا اتاقهای بیشتری دارد. البته در خانه های نوساز، اتاقها به یکدیگر، به هال و به آشپزخانه راه دارند. اما خانه های ویلایی که توسط غریبه ها ساخته می شود، نظم یکسانی نداشته و از الگوهای گوناگونی پیروی می کنند. بیشتر خانه های قدیمی در روستاهای کوهستانی مازندران، حیاط بسیار کوچکی داشتند که گاه با یک پرچین کوتاه و گاه بدون آن از خانه همسایه ها جدا می شد. بنابراین فاصله خانه ها تا یکدیگر بسیار کم بود. آن دسته از خانه های قدیمی ای که حیاط یا زمین بزرگ داشتند، اکنون توسط ورثه تکه تکه شده اند. در زمینهای اطراف روستا کمتر کشاورزی انجام می-شود. بلکه بیشتر برای چرای دام مورد استفاده قرار می گیرد. گاوها و گوسفندها را در زمستان به جلگه می برند تا در دامداری ها نگهداری کنند. اما به محض آب شدن برف و یخها، آنها را به کوه می آورند. گاوها عموماً رها می شوند تا خودشان به کوه رفته، در طول روز چرا کرده و شب هنگام باز گردند. اما گوسفندها همراه چوپان و سگ گله می روند تا از گزند دزد و جانوران درنده در امان باشند. برای گاوها در کوه، کلبه-های چوبی یا سنگی ای ساخته می شود که آنها را تلار (Telar) می-نامند. میانگین اندازه یک تلار، درازای 6-5 متر و پهنای 4-3 متر است. البته خیلی اوقات چرای دام در مراتع و جنگلها ممنوع است. اما دامداران کمتر به این قوانین توجه کرده و به شیوه خودشان مأموران را دور می زنند. حتی بسیاری از زمینهای منابع طبیعی نیز در اختیار افراد خصوصی قرار می-گیرد. برای نمونه، زمین چند هکتاری ای بر تپه ای که بالای نوجمه قرار دارد، توسط یکی از بومی ها تصرف شد. گویا چندین-بار اداره منابع طبیعی اقدام به تخریب سازه هایی که در آنجا درست شده بود نمود؛ اما هر بار کار ادامه پیدا کرد تا اینکه اکنون دور تا دور زمین حصار کشیده و یک ویلای بزرگ نیز در وسط آن ساخته است. بومیان معتقدند وی بدون هماهنگی با برخی مسئولین، نمی توانسته زمینی به این بزرگی را تصرف کند. این کار الگویی شده برای برخی از دیگر بومیان تا در زمینهایی که امکان می یابند، سازه درست کرده و آنرا تصرف نمایند. اگر از این تپه که در بالای روستا قرار دارد عبور کنی، به دشت نسبتاً همواری می رسی که در بهار سرسبز، و در تابستان نیز بخشهایی از آن سرسبز است. این بخشهای سرسبز در کنار چشمه هایی قرار گرفته اند که تعدادشان کم نیست. این چشمه ها پس از وصل شدن به یکدیگر، به صورت رودخانه ای کوچک از میان دره روستای گزنه سرا می گذرند. همین است که چنانچه قصد بالا رفتن و صعود داشته باشی، نیازی به همراه بردن آب نیست. چشمه های آب به فاصله های اندکی از هم دیده می شود؛ به شرط آنکه بلد راه باشی. اگر چندین بار این دشتهای نسبتاً هموار، دره های کم عمق و سراشیبی های نه چندان تند را پشت سر بگذاری، بالاخره به ارتفاعات منطقه می رسی. این ارتفاعات تقریباً مشرف است بر جاده ای که بلده را به هراز متصل می کند. «دیو سپید پای دربند»، قله دماوند نیز از این ارتفاعات به خوبی پیداست. دیدن این قله و صلابت آن خستگی را از تن کوهنوردان به در می کند. کوه گرگ با 3584 متر ارتفاع، در همین نزدیکی است و در بسیار اوقات از سال، پذیرای کوهنوردان است. اگر هوا آفتابی باشد، اشعه خورشید پوست را می سوزاند، اما به جز این مشکل، گرمای چندانی حس نمی کنی؛ چرا که معمولاً نسیم خنکی می وزد. اما اگر هوا ابری باشد، این نسیم خنک جای خود را به سوز سرما می دهد. فرقی نمی کند چه فصلی باشد. در ارتفاعات بیش از سه هزارمتری آنجا، سرما به دنبال بهانه ای می گردد تا در بدن رخنه کند؛ و چه بهانه ای بهتر از هوای ابری؟ چه در مسیر بالا رفتن، و چه در آن بالا، گلها و گیاهان متنوعی می-توان دید. به ویژه بوته های بسیار پهنی که گاهی چندین متر از سطح زمین را پوشانده اند، قابل توجه است. برگ این بوته ها دقیقاً همانند برگ سرو است، اما ارتفاع شان بیشتر از 30-20 سانتی متر نیست و رشدشان عرضی است. حتی در آن بالا هم گاوها را می توان دید که هر کدام در گوشه ای مشغول چریدن اند. شاید روزی انسانها جای این گاوها را گرفته و در اینجا هم خانه های دوم، سوم و چهارم بنا کنند.
http://anthropology.ir/node/14049
بررسی پیامدهای گردشگری بر محیط زیست شهرستان نور/ انسانشناسی و فرهنگ
شیوا احمدپور
در جهان معاصر جهانگردی به عنوان عاملی جهت بهبود کیفیت زندگی جوامع در حال توسعه تلقی می شود .
صنعت که بر پایه توجه گردشگران به میراث ها و یادمان های تاریخی و فرهنگی و جاذ به های طبیعی از طریق مسافرت استواراست توانسته است آثار منفی و مثبت خود را به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر محیط زیستوارد کند .لذا شناسایی این اثرات از جمله ضروریات برای ارایه برنامه ریزی د قیق و رسیدن به توسعه پایدار این صنعت است .
این مقاله ابتدا به طرح سوالهایی در مورد گردشگران در شهرستان نور وتأثیر آنها بر آلودگی محیط زیست این شهرستان می پردازد وارتباط بین گردشگران و محیط ریست را بیان می کند و در پایان به منظور بهبود ابن ارتباط، پیشنهادها و توصیه هایی را ارایه می دهد.
کلید واژه ها:
گردشگران- توسعه پایدار- آلودگی - محیط زیست - شهرستان نور
مقدمه :
امروزه با توجه به مسئله گرمایش زمین و آلودگی محیط زیست که مورد توجه NGO های سراسر دنیاقرار گرفته است ، کشورهای صنعتی دنیا به نحوی بوجه ای کلان را به این مسئله اختصاص داده اند و صنایع ملزم به اخذ سیستم های مدیریتی از جمله:ISO 14001 در رابطه با جنبه های زیست محیطی هستند و از آنجایی که امروزه گردشگری به عنوان یک صنعت معرفی شده است اهمیت جنبه زست محیطی در صنعت گردشگری نیز نسبت به صنایع دیگر مستثنی نمی باشد.
کشور ایران یکی از ده کشور باستانی و تاریخی دنیااست که از پتانسیل های بالقوه فراوان گردشگری و از امکانات بالفعل برخوردار است. با توجه به مطالب ذکر شده در بالا ،مطالعه و بررسی ارتباط بین گردشگری و محیط زیست حائز اهمیت است و در کشور ما گام بزرگی در جهت رسیدن به توسعه پایدار خواهد داشت.
از جمله استانهای دیدنی کشور ایران، استان مازندران است که یکی از شهر های توریستی و دیدنی آن، شهرستان نور است . این شهرستان به خاطر موقعیتی که دارد از جمله: و جود پارک جنگلی، ساحل شنی، و آب و هوای مناسب سالانه گردشگران زیادی را به خود جذب می کند.
جذب گردشگر و طبیعت گر ،اگر چه فواید اقتصادی فراوانی برای این شهرستان داشته اما در کنار آن باید به چالش های زیست محیطی نظیر آلودگی محیط زیست و تخریب آن ؛ که گردشگران در این شهرستان بوجود آورده اند توجه کرد.
بیان مسئله :
درچهار دهه اخیر ما تنها بحث توسعه گردشگری رامطرح کرده ایم اما اکنون بر اساس ابلاغ سازمان جهانی جهانگردی ما باید بر روی توسعه پایدار گردشگری در این شهرستان کارکنیم .اولین اقدام برای توسعه پایدار از بین بردن آلودگی محیط زیست در این شهرستان به عنوان زیر بنای اساسی می باشد.اگر ما نتوانیم از محیط زیست خوداستفاده بهینه داشته باشیم ، علاوه بر اینکه نمی توانیم از آلودگی این شهرستان جلوگیری کنیم بلکه گردشگری را نمی توانیم توسعه بدهیم و زمین آلوده ما از بین می رود.
پیشینه پژوهش:
بر اساس جستجوهای انجام شده تا کنون مقاله ای تحت عنوان تاثیر گردشگران بر آلودگی محیط زیست کار نشده اما از مقاله هایی که به این موضوع مرتبط هستند می توان مقاله های زیر را نام برد:
1- اثرات زیست محیطی صنعت گردشگری – دکتر داوود رهبر
این مقاله اپتدا تاریخچه و وضعیت گردشگری در دنیا و ایران را تشریح و آنگاه به تبیین ارتباط گردشگری و محیط زیست پرداخته سپس با شناسایی اثرات زیست محیطی گردشگری به تجزیه و تحلیل مسائل می پردازد و در پایان به منظور بهبود کار در آینده پیشنهادات و توصیه هائی را ارائه می دهد.
2- کاربرد مفاهیم چرخه عمر گردشگری و ظرفیت تحمل پذیری در توسعه گردشگری – سعید اردکانی
این مقاله بر روی مباحثی نظیر ظرفیت تحمل مقاصد گردشگری، چرخه عمر گردشگری تاکید دارد.
چهار چوب نظری:
ظرفیت تحمل مقاصد گردشگری:
با توجه به این نظریه دیر یا زود یک مقصد گردشگری به نقطه ای خواهد رسید که از آن پس افول محیط در شرایط مطلوب مشاهده خواهد شد . کوک ( 1982) و گتس (1983) بیان می کنند که تعداد زیاد گردشگران باعث می شود تا آنها به نابودی چیزهایی که برای دیدنشان آمده اند بپردازند . هونین ظرفیت تحمل را به عنوان حد اکثر تعداد گردشگرانی که می توانند در محلی حضور یابند ، بدون آنکه موجب تخریب بیش از اندازه محیط شوند و یا کاهش خشنودی گردشگران را ایجاد کنند تعریف نموده است.
ا.ریلی ظرفیت تحمل را ظرفیت جذب جهانگرد در یک مقصد گردشگری قبل از محسوس شدن آثار منفی توسط جمعیت محلی می داند . این تعریف به سطحی از فعالیت اشاره دارد که جامعه میزبان دیگر حضور گردشگران بیشتری را نمی پذیرد.
ظرفیت تحمل می تواند بر چند بعد باشد :
1- ظرفیت تحمل فیزیکی
2- ظرفیت تحمل روانی
3- ظرفیت تحمل اجتماعی
ظرفیت تحمل فیزیکی یک منطقه زمانی تکمیل می گردد که تخریب محیط زیست آغاز شود و نتوان گردشگران اضافی را به دلیل محدودیت های فیزیکی پذیرفت.
ظرفیت تحمل روانی یک منطقه زمانی تکمیل می گردد که به دلیل ازدحام یا تخریب فیزیکی محیط زیست ، ساکنین و گردشگران احساس راحتی ننمایند.
ظرفیت تحمل اجتماعی زمانی تکمیل می گردد که ساکنین محل دیگر گردشگران بیشتری را نپذیرند ، چرا که آنان را عامل ازدحام و تا ثیر گذار بر فرهنگ و سبک زندگی خود می پندارند.
با توجه به نظریه ظرفیت تحمل افزایش تعداد گردشگران در شهرستان نور باعث بیشتر شدن آلودگی و نابودی جاذبه هایی می شود که از آنها دیدن می کنند و این خود باعث می شود که گردشگران برای بار دوم که به این شهرستان مسافرت می کنند خشنودی کمتری را نسبت به دفعات قبلی تجربه کنند و از طرف دیگر این مسئله باعث نارضایتی مردم بومی شهرستان نور از وجود گردشگران می شود.
ظرفیت تحمل فیزیکی شهرستان نور زمانی تکمیل می شود که تخریب محیط زیست آغاز شود و نتوان گردشگران اضافی را به دلیل محدودیت فیزیکی بپذیریم .
ظرفیت تحمل روانی آن زمانی تکمیل می شود که به دلیل ازدحام ساکنین و گردشگران در این شهرستان احساس راحتی نکنند .
ظرفیت تحمل اجتماعی زمانی تکمیل می شود که ساکنین محل دیگر گردشگران بیشتری را نپذیرند چون مردم بومی گردشگران را عامل ازدحام و تاثیر گذار بر فرهنگشان می دانند .
همه ی فعالیت های مرتبط با گردشگری مقدار مشخص فشار به مقصد گردشگری وارد می کنند اما نباید از این فشارها اجتناب کرد بلکه باید با اداره صحیح این فشار ها را کنترل کرد . مثلاً برای کم شدن فشار ایجاد شده توسط گردشگران بر ساحل یا جنگل یک محوطه تفریحی را در کنار آن ایجاد کرد تا بتوان از این فشار جلوگیری کرده یا آن را کاهش داد.مشخص ساختن ظرفیت تحمل پذیری غالباً دشوار است چرا که فشارها و آثارناشی از آن همواره نمایان نیستند و غالباً در بلند مدت آشکار می شوند . ظرفیت تحمل ر می توانیم با مدیریت و برنامه ریزی دقیق افزایش دهیم و با افزایش و تجهیز تسهیلات موجود و سازماندهی گردشگران می توان تعداد بیشتری بازدد کننده را در این شهرستان پذیرفت.
روش پژوهش:
این تحقیق با استفاده ازروش میدانی به صورت طرح پرسشنامه هایی برای مردم بومی و گردشگران شهرستان نور و استفاده از مقاله های موجود در اینترنت صورت گرفته است .تعداد افرادی که با استفاده از پرسشنامه مورد پژوهش واقع شده اند 100 نفر بوده است ، 50 نفر مردم محلی و 50 نفر گردشگر داخلی.
یافته ها :
بنا بر نظرات مردم بومی و گردشگران میتوان گفت که بیشتر مردم بومی بر این باورند که در صد زیادی از گردشگران به مقدار زیاد باعث آلودگی محیط زیست این شهرستان می شوند و انتظار دارند که گردشگران باعث آلودگی نشوند در صورتی که خود آنها نه تنها بیشتر آنها اقدامی برای جلو گیری از این آلودگی انجام نمی دهند بلکه درصد کمی نیز خود باعث آلودگی این شهرستان شده اند.از نظر مردم بومی دلیل عمده به وجود آمدن آلودگی بی حوصلگی گردشگران در رعایت کردن بهداشت و نظافت شخصی است که این دلیل از نظر گردشگران در کنار دلایل دیگر مانند: نداشتن امکلنات در سطح شهرستان؛ بی اطلاعی نسبت به محیط زیست ؛ نسبتا قابل قبول است. بیشتر گردشگران این شهرستان بر این باورند که شهرداری شهرستان نور به مقدار خیلی زیاد در جلوگیری از آلودگی می تواند موثر باشد در صورتی که مامورین شهرداری با سهل انگاری به این قضیه توجه می کنند برای جلوگیری از این آلودگی اقدامی انجام نمی دهد .هر دو گروه مردم بومی و گردشگران معتقدند که این آلودگی می تواند به مقدار خیلی زیاد در جذب دوباره گردشگر در این شهرستان موثر باشد بنابر این برای توسعه پایدار در این شهرستان باید از چالش های زیست محیطی ایجاد شده توسط گردشگران جلوگیری کرد. انجام این کار نیازمند هزینه و مدیریت صحیح می باشد که برای رسیدن به این هدف در پایان این مقاله راهکارهایی ارائه شده است.
به طور کلی از مهم ترین عوامل نا پاکی محیط زیست شهرستان نور موارد زیر را میتوان نام برد:
1- انباشتن فضولات و زباله ها در سطح شهرستان، ساحل ،جنگل و درسطح خیابان ها(شامل قوطی های کنسرو، ظروف یکبار مصرف و بطری و...)
2- روشن کردن آتش در سواحل دریا ودر سطح جنگل
3- پس آبهای رستوران ها و هتل ها و سرازیر شدن آن دردریا
4- استفاده از سیگار
5- استفاده از ماشینهای باسوخت بالا
6- بوق زدن نا به جا در خیابان
7- شکستن شاخه درختان
8- سهل انگاری مامورین شهرداری شهرستان نور در پاکسازی محیط
راهکارها :
1- فرهنگ سازی از طریق تلویزیون ،اینترنت بروشور، آموزش در مدارس و....
2- قرار دادن آتشدان برای گردشگران
3- ایجاد سرویسهای بهداشتی بیشتر
4- قرار دادن نایلون های مخصوص زباله برای گردشگران
5- قرار دادن ظروف زباله بزرگتردر سطح شهر
6- قرار دادن جریمه نقدی برای افرادی که باعث آلودگی محیط زیست می شوند
7- در نظر گرفتن ورودیه های اندک برای جاذبه ها
8- قرار دادن ماموران نظافتی در سواحل ، جنگل ، پارک ها
9- استفاده از بروشور ها و پلاک کارتها در سطح شهر
http://anthropology.ir/node/11905
اکوتوریسم، محوری ترین شاخه گردشگری ایران/ ابتکار
کوتوریسم بیش از تاسیسات رفاهی و اقامتی به منابع انسانی نیاز دارد به همین دلیل نیازی به جذب سرمایه گذاری های سنگین ندارد و می تواند فرصت های شغلی فراوانی ایجاد کند. اکوتوریسم در برنامه ریزی توسعه ملی توریسم در ایران نقشی محوری داشته و با توجه به اهمیت این شاخه از صنعت گردشگری، تدوین طرح های جدید برای جذب گردشگران طبیعت گرد از نیازهای اصلی این صنعت به شمار می رود. اکوتوریسم در ایران که به عنوان یکی از پنج کشور برخوردار از بیشترین تنوع اقلیمی در جهان ( یکی از 10 کشور تاریخی و فرهنگی) و یکی از ذخیره گاه های متنوع زیستی کره زمین است از مزیت نسبی افزون تری نسبت به دیگر شاخه های توریسم برخوردار است. توریسم فرهنگی و تاریخی، با آنکه تا کنون به طور غالب نقش محوری در صنعت توریسم ایران داشته و دارای مزیت های فراوان و غیرقابل جایگزین است، اما از بازار محدودتری نسبت به دیگر شاخه های توریسم برخوردار است و بسترسازی برای جذب گردشگران طبیعت گرد می تواند در رونق سریعتر این صنعت در کشور نقش بسزایی را ایفا کند. توریسم فرهنگی عمدتا اقشار نخبه و متخصص جامعه ( مانند باستان شناسان و...) را به خود جذب می کند و مخاطبان عام تری ندارد. توریسم تفریحی، شاخه دیگری از بازار بزرگ توریسم در جهان است که بنا به ملاحظات اخلاقی، اجتماعی، مذهبی و سیاسی در ایران قابلیت رشد ندارد و بسیاری از آنچه که به عنوان پیامدهای منفی توسعه توریسم از آن یاد می شود مربوط به این شاخه از توریسم است. اما اکوتوریست ها، همچون توریست های فرهنگی، اغلب توریست هایی هستند که در مقابل هنجارهای اجتماعی و مذهبی کشور میزبان قرار نگرفته بلکه آنها را رعایت می کنند. از نگاه دیگر، توسعه اکوتوریسم نیازمند سرمایه گذاری گسترده برای امکانات زیربنایی مثل هتل و جاده نیست. اکوتوریسم بیش از تاسیسات رفاهی و اقامتی نیاز به منابع انسانی دارد به همین دلیل شاید نیازی به جذب سرمایه گذاری های سنگین نداشته باشد در حالی که از سوی دیگر می تواند با ایجاد حجم انبوه تری از فرصت های شغلی، منافع آن را به طور مستقیم متوجه مردم بومی و اقشار تهیدست جامعه سازد. همچنین اکوتوریسم از بنیان های توسعه پایدار جوامع و راهی برای حفظ چشم اندازها و ذخایر طبیعی است. اکوتوریست ها عموما دارای گرایش زیست محیطی هستند و می توانند نقش موثری در پالایش آلودگی ها، حفاظت محیط زیست و تبلیغ و گسترش فرهنگ زیست محیطی در بین مردم داشته باشند. با گسترش اکوتوریسم امکانات ایجاد کاربری اقتصادی برای چشم اندازهای طبیعی و درنتیجه تامین اعتبارات لازم در جهت حفظ آنها فراهم می شود. مجموعه گسترده ای از منابع طبیعی و فرهنگی با ارزش، داشته های اکوتوریسم ایران را تشکیل می دهند که متاسفانه بسیاری از آنها پراکنده و ثبت نشده است و کمتر مستنداتی نظیر گزارش، عکس و فیلم های قابل ارائه و استاندارد درباره آنها موجود است. این داشته ها طیف متنوعی از چشم اندازها و آثار و ذخایر طبیعی را شامل می شود. بررسی جغرافیای طبیعی ایران و همچنین امکان سنجی هر کدام از جاذبه های اکوتوریستی قابل سرمایه گذاری در کشور، حاکی از آن است که اکوتوریسم در ایران یک منبع اقتصادی کم نظیر و بسیار مستعد اما متاسفانه رها شده به حال خود است. ایران یکی از پنج کشور بهره مند از تنوع زیستی کامل ( داشتن چهارفصل و زیست گونه های اصلی گیاهی و جانوری) به شمار می آید و افزون بر این وجود بزرگترین دریاچه جهان در شمال کشور، خط ساحلی هزار و 200 کیلومتری با خلیج فارس، وجود 50 دریاچه در داخل کشور که از میان آنها 18 دریاچه در شمار دریاچه های کنوانسیون بین المللی رامسر قرار دارند و نیز دریاچه ارومیه به عنوان یکی از 59 ذخایر زیستی کره زمین شناخته شده است. وجود بازمانده های جنگل های هیرکانی در شمال غرب مازندران که مربوط به 10 هزار سال پیش است (بر اساس برخی مستندات از کرانه های مدیترانه تا خراسان بزرگ یا افغانستان کنونی را در بر می گرفته که بعد از آخرین دوره یخبندان از بین رفته است. جنگل های کنونی اروپا بعد از این دوره ساخته شده است)، بیابان ها و کویرهای ایران با مناظر بدیع، وهم انگیز و بی همتا مانند کلوت ها در حاشیه غربی بیابان لوت که به بزرگترین شهر کلوخی جهان مشهور است، تالاب های بین المللی ( مانند شبه جزیره میانکاله و خلیج گرگان، دریاچه پریشان در فارس و...) غارها، آبشارها، چشمه های آب معدنی، روستاهایی با جاذبه های ویژه مانند کندوان، ماسوله و روستای سرآقاسید (در چهارمحال بختیاری) و بالاخره مردم شناسی ایران، اقوام گوناگون با فرهنگ های خاص شعر و موسیقی و آداب و سنن و... کوچ نشینان و جوامع ایلی همه و همه از جاذبه ها و ظرفیت های بی نظیر اکوتوریسم در ایران و برخی از آنها از قطب های بین المللی اکوتوریسم در جهان، به شمار می روند. علاوه بر موارد یاد شده، مناطق حفاظت شده، پارک های ملی، پناهگاه های حیات وحش و آثار ملی طبیعی کشور جز» جاذبه های اکوتوریستی ایران هستند.
پارک ملی گلستان
این پارک در استان گلستان و خراسان و سمنان با جنگل های انبوه، زیستگاه بسیاری از گونه های کم نظیر گیاهی و جانوری است است. این پارک از معدود مناطقی است که با نامدارترین پارک های ملی مشابه خود در دنیا برابری می کند. این منطقه شناخته شده جهانی که از عنوان بین المللی ذخیره گاه زیست کره نیز برخوردار است تقریبا از تمام معیارهای لازم برای احراز عنوان پارک ملی و سایر عناوین جهانی برخوردار بوده و کاملا با تعریف جامع و کلاسیک اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت و منابع زنده همخوانی دارد.
پارک ملی کویر
پارک ملی کویر با چشم اندازهایی نظیر دریاچه نمک، سیاه کوه و کارونسراهایی چون قصربهرام و عین الرشید نیز محل زیست گونه هایی همچون یوزپلنگ آسیایی و ببر است و یکی از زیباترین عرصه های طبیعی کشور.
سوسن چلچراغ
سوسن چلچراغ یکی از گل های زیبای ایرانی است که اثر ملی محسوب شده و در روستای داماش گیلان می روید. این گل نوعی لیلیوم است که در دنیا همتا ندارد. چشمه های گل فشان در سیستان و بلوچستان، جنگل های حرا، (در قشم پدیده ای بی نظیر است که در آن انبوهی از درختان با جزر و مد آب به زیر آب فرو رفته و و دیگر بار سر بر می آورند.)، منطقه حفاظت شده گنو در هرمزگان، پناهگاه حیات وحش شبه جزیره میانکاله در مازندران، منطقه حفاظت شده گاندو در سیستان و بلوچستان از دیگر جاذبه های اکوتوریستی ایران هستند.
http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=6459
گردشگری در استان گیلان/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
قویدل، اکبر (1387)، گردشگری در استان گیلان، پژوهشهای جغرافیایی، شماره 36، صص: 63-51.
چکیده:
گردشگری نه تنها عاملی برای تقویت فرهنگهاست، بلکه گامی است بسوی پیشرفت و تحول اقتصادی و اجتماعی که برای توسعة آن باید به معیارهای مربوطه یعنی عوامل طبیعی، رشد فرهنگی و تهیه طرحهای توسعه، توجه نمود. چون کشور ایران از دیرباز متکی به اقتصاد نفت بوده است، با احیاء و توسعة گردشگری می توان آنرا از اقتصاد تک محصولی بیرون آورد. در این رابطه باید از تمام امکانات، فضاها و مکانهای توریستی استفاده نمود. یکی از مکانهای با ارزش ایران، استان گیلان است که با داشتن موقعیت و زیبائیهای طبیعی فراوان با فراهم نمودن امکانات اقامتی و رفاهی برای گردشگران می توان از آن بهره های فراوان گرفت.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=12394
بوم گردی باتأکید برجاذبه های گردشگری استان گلستان/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
تولایی، سیمین (1385)، بوم گردی باتأکید برجاذبه های گردشگری استان گلستان، پژوهشهای جغرافیای انسانی، شماره 58.
چکیده:
بوم گردی به قصد بازدید از خاستگاهها و زیستگاههای طبیعی و با هدف حفاظت از میراث فرهنگی به مثابه گزینه سودمند اقتصادی تلقی می شود. این گونه ازگردشگری نیز در برگیرنده آثار زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی می باشد. ترویج فرهنگ محیط زیست و تسهیل در اعمال تمهیدات مربوط به آن، درآمدزایی، ایجاد فرصت های شغلی و ارتقاء ارزشهای معنوی و فرهنگی جامعه میزبان از جمله ره آوردهای مثبت این نوع گردشگری تلقی می شود.
استان گلستان با در نظر گرفتن ویژگیهای طبیعی مانند بر پارک های ملی و مناطق حفاظت شده بی نظیر، زیستگاهها، آبشارها و تالابهای دیدنی و به موازات آن احراز نمودهای فرهنگی ارزشمند از جمله مراکز عمده بوم گردی در ایران می باشد.
این مقاله سعی دارد ضمن معرفی جاذبه های مهم بوم گردی دراین استان به ارایه مدلی برای تحقق بوم گردی پایدار دست یازد، چرا که هرگونه تلاش در این خصوص به ارتقاء وضعیت اقتصادی استان منجر می شود.
تفویض کنترل تالاب های گمیشان، آلاگل، آجی گل با توجه به میزان شکنندگی و آسیب پذیری آنها به سازمان حفاظت از محیط زیست، مسیریابی مجدد جاده اصلی تهران - مشهد با توجه به خسران های زیست محیطی که گردشگران در این گنجینه ملی ایجاد نموده اند و مجهز نمودن جاذبه های طبیعی استان به ویژه پارک جهان نما به امکانات و تأسیسات گردشگری از جمله پیشنهادات این مقاله است.
واژگان کلیدی: استان گلستان، بوم گردی، زیست گاه های طبیعی، جاذبه هایبوم گردی، خسران زیست محیطی
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=12110
تحلیل روند ایجاد و گسترش خانه های دوم درنواحی روستایی مطالعه موردی نواحی روستایی شمال استان ایران/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
رضوانی، محمدرضا (1382)، تحلیل روند ایجاد و گسترش خانه های دوم درنواحی روستایی مطالعه موردی نواحی روستایی شمال استان ایران، پژوهشهای جغرافیایی، شماره 45، صص: 73- 59.
چکیده:
تحولات اقتصادی اجتماعی و فرهنگی جهان بعد از جنگ جهانی دوم به ویژه در زمینه سهولت تحرک و جابجایی در رابطه با بهبود راههای ارتباطی وحمل ونقل افزایش اوقات فراغت گسترش شهرنشینی افزایش آلودگی محیط زیست بهبود رفاع اجتماعی و امکان تخصیص بخشی از در آمد برای امور غیر ضروری موجب رواج گردشگری روستایی و به تبع آن خانههای دوم ابتدا در مغرب زمین و س÷س در بسیاری از کشورهای جهان شد در ایران نیز به ویژه در نواحی کوهستانی مجاور شهرهای بزرگ و همچنین در سواحل دریای خزر از چند دهه گذشته خانه های دوم یا خانه های تعطیلات با هدف گذراندن اوقات فراغت گسترش یافته است ناحیه روستایی و کوهستانی البرز در شمال استان تهران از معدود نواحی کشور است که خانه های دوم عمدتا از دهه 1340 و به ویژه بعد از انقلاب اسلامی در آن با تحولات اقتصادی اجتماعی کشور و شهر تهران و به ویژه با رشد فیزیکی افزایش تراکم جمعیت و آلودگی زیست محیطی این شهر در رابطه است در این تحقیق با انجام مطالعات کتابخانه ای و میدانی ماهیت ابعاد و روند گسترش خانه های دوم درنواحی روستایی شمال تهران مورد تحلیل قرار گرفته است نتایج مطالعات نشان می دهد که گسترش این ÷دیده در نواحی روستایی عمدتا به صورت خود جوش و فاقد نظارت و کنترل برنامه ریزی شده بوده که با توجه به ÷یامدهای عمیق این ÷دیده بر نواحی روستایی و کوهستانی و نهایتا بر شهر تهران لازم است با شناخت این ÷یامدها به تهیه و اجرای طرحهای راهبردی برای کنترل وهدیات هدفمند خانه های دوم اقدام گردد
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=3141
معیارهای طراحی مناطق تفرجگاهی پارک های ملی ایران نمونه مطالعاتی: تفرجگاه گلشن پارک ملی گلستان/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
ایرانی هبهانی، هما و دیگران (1384)، معیارهای طراحی مناطق تفرجگاهی پارک های ملی ایران نمونه مطالعاتی : تفرجگاه گلشن پارک ملی گلستان، مجله منابع طبیعی ایران، جلد 58، شماره 1، صص: 150-135.
چکیده:
ارک ملی گلستان یکی از قدیمی ترین مناطق حفاظت شده ایران و جهان به شمار می آید.این پارک بدلیل موقعیت جغرافیایی از تنوع اقلیمی، توپوگرافی و شکل زمین، زیستگاهی و رویشگاهی زیادی برخوردار است. تنوع زیستی به همراه سیمای ویژه طبیعی داخل پارک و واقع شدن آن در مسیر شاهراه آسیایی باعث شده تا از استفاده کننده زیادی برخوردار باشد.
در این پژوهش با ساماندهی و طراحی تفرجگاه گلشن که بر اساس طرح جامع پارکداری پارک ملی گلستان توان زیست محیطی این توسعه را دارد با هدف حفاظت – تفرج و آموزش در محدوده قوانین و مقررات حاکم بر پارکهای ملی با بهره گیری از چگونگی توسعه در مناطق همتراز و با در نظر گرفتن استاندارهای طراحی مناطق تفرجگاهی در ایران و جهان بر پایه دیدگاه های بوم شناسی سیمای سرزمین شکل گرفته است.
در این پروژه براساس مطالعات گسترده در زمینه قوانین و مقررات، استانداردها تجارب پارک های ملی در ایران و سایر کشورها و طرح های فرادست پارک ملی گلستان، معیارهای کمی و کیفی طراحی به منظور حفاظت از یک سو و توسعه فعالیت های پژوهشی، آموزشی و تفرجی تدوین گردیده است. در نتیجه طراحی با توجه به این معیارها و بر اساس ویژگی های طبیعی فیزیکی در تفرجگاه، با رعایت کمترین دستبرد در شرایط طبیعی انجام گرقته است.
ادامه مقاله را اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=1000978
نقش و تأثیر خانههای دوم بر ساختار اقتصادی، اجتماعی ناحیه کلاردشت/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
مهدوی حاجیلویی، مسعود و دیگران (1387)، نقش و تأثیر خانههای دوم بر ساختار اقتصادی، اجتماعی ناحیه کلاردشت، پژوهشهای جغرافیای انسانی، شماره 65، صص: 31-19.
چکیده:
همزمان با برخی تحولات جهانی و رواج گردشگری روستایی، در ایران نیز بویژه در نواحی کوهستانی مجاور شهرهای بزرگ و همچنین سواحل دریای خزر از چند دهه گذشته خانه های دوم یا خانههای تعطیلات با هدف گذراندن اوقات فراغت شکل گرفته است. در ناحیه کوهستانی کلاردشت هم به دلیل برخورداری از موقعیت ممتاز گردشگری و استراحتگاهی مورد نیاز ساکنان شهرها، خانههای دوم گسترش یافته است. در این مقاله با انجام مطالعات و کارهای میدانی و تکمیل پرسشنامه در محلات 8 گانه شهر کلاردشت و 19 روستای پیرامون، ماهیت، ابعاد و روند گسترش این قبیل مساکن ییلاقی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که شکلگیری این پدیده در نواحی روستایی تاثیر چشمگیری بر دگرگونیهای اقتصادی اجتماعی آن داشته است. با تأکید بر این که ساخت و سازها در این قسمت غالباً بهصورت سلیقهای و فاقد طرح و برنامه بوده و در نتیجه منجر به بروز ناهماهنگی در چهره و ساختار محیطی آن شده است و ادامه چنین روندی با اصل پایداری محیط زیست و توسعه روستایی مغایرت دارد.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=1004552
چین و منابع انرژی حوزه دریای خزر/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
اسماعیلی، بشیر و امامی میبدی، علی (1387)، چین و منابع انرژی حوزه دریای خزر، مطالعات اوراسیای مرکزی، شماره 2.
چکیده
در چند سال اخیر شاهد تمایل چین به سرمایهگذاری در حوزههای نفت و گاز دریای خزر بودهایم. نمونه عینی این تمایل مشارکت شرکتهای چینی در پروژههای کلان اکتشاف و استخراج نفت و گاز آسیای مرکزی و همچنین ساخت خط لوله انتقال انرژی میباشد. بهعنوان مثال خط لوله انتقال نفت قزاقستان- چین یکی از بزرگترین سرمایهگذاریهای انجام شده در منطقه محسوب میشود و نقش مهمی را در آینده عرضه نفت به چین خواهد داشت. از دیدگاه این مقاله چند دسته از عوامل در تمایل چین به منابع انرژی دریای خزر نقش دارند. اولین عامل نوسانات بازار انرژی و وابستگی زیاد چین به مناطق اصلی تولید انرژی مانند خلیج فارس میباشد که چین را به فکر متنوع کردن منابع تأمین انرژی خود میاندازد. عامل بعدی روابط مناسب سیاسی- اقتصادی (و در پارهای موارد نظامی) چین با کشورهای حوزه دریای خزر یعنی ایران و روسیه و سه کشور از کشورهای آسیای مرکزی است که امنیت عرضه انرژی در این منطقه را بالا میبرد. در این مقاله به تشریح و تحلیل عوامل مذکور پرداخته شده است.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=1004499
فعالیتهای نفتی همسایگان در خزر در سایه ضعف دیپلماسی/ همشهری آنلاین
فاطمه عطری:
محیطزیست دریای خزر و چالشهای پیشروی آن از موضوعاتی است که همواره بحثبرانگیز بوده است.
برای مدت زمانی طولانی، صحبت از حساسیتهای زیستمحیطی در مقابل مسابقه عظیم بهرهبرداری از منابع نفت و گاز دریای خزر امری بیارزش تلقی میشد. در این میان برنامهریزی اصلی برای استخراج و بهرهبرداری از 44میلیارد بشکه ذخایر نفت اعلام شده در منطقه از سوی آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان صورت گرفت. اما در سالهای اخیر جستوجوی نفت و تلاش برای افزایش تولید آن در 2کشور ساحلی دیگر یعنی ایران و روسیه نیز آغاز شده است. شرکت لوکاویل ماه گذشته میلادی تولید تجاری نفت را در بخش روسی دریا با به راه انداختن سکوی یوری کارچاگین شروع و ایران نیز چندی پیش حفر نخستین چاه اکتشافی (آزمایشی) را در جنوب دریای خزر و عمیقترین بخش دریا آغاز کرد.
اینگونه بهنظر میرسد که ضعف دستگاه دیپلماسی ایران در پروژه گفتوگوها درباره دریای خزر به مهمترین عامل در جهت برخی سوءاستفادههای همسایگان شده است. اما آنچه در روزهای اخیر توجه جهانی را به مسئله حفاظت آبها از آلودگیهای نفتی و بهویژه محافظت دریایخزر از این آلودگیها جلب کرده است، حادثه روی داده در سکوی نفتی آمریکا در خلیج مکزیک است. این حادثه نشان داد که چنین وقایعی بدون توجه به سطح بالای تکنولوژیهای استخراجی شرکتهای نفتی ممکن است در هر جا رخ دهد؛ کمااینکه ایالات متحده و نیز شرکت بریتیش پترولیوم با فناوریهای فوق مدرن خود، در جلوگیری و رفع این واقعه با مشکل مواجه شدند. در پی این حادثه حداقل 5هزار بشکه نفت در روز در خلیجمکزیک سرازیر شده است و تصور چنین فاجعهای در دریای خزر که دریاچهای بسته است، میتواند انگیزهای برای اقدامات جدی هر پنج کشور حاشیه این دریا باشد. در حال حاضر دهها سکوی نفتی اغلب با سرمایهگذاری کشورهای غربی در حال فعالیت روی دریای خزر هستند که بیشتر آنها نیز متعلق به قزاقستان و جمهوری آذربایجان هستند.
صدمات ناشی از ورود نفت به دریایخزر سابقه وقوع دارند. نخستین بار خطرات میادین نفتی دریای خزر در روزهای آخر حیات اتحاد شوروی، زمانی که یک چاه در میدان نفتی عظیم تنگیز قزاقستان در سال1985 فوران کرد، توجه بینالمللی را بهخود جلب کرد. این چاه بهمدت بیش از یک سال شعلهور بود و حدود 3میلیون تن نفت و دهها میلیارد متر مکعب انواع مختلف گاز در جریان این حادثه سوخت و به مردم و محیطزیست منطقه آتیرا آسیب جدی وارد کرد. در سالهای اخیر نیز مهمترین منبع آلودگی ناشی از نفت در دریای مازندران از حوزههای نفتی در جمهوری آذربایجان بوده است.
به غیر از ورود نفت، برخی فعالیتهای دیگر نیز از جانب شرکتهای نفتی میتواند محیطزیست این دریا را آلوده کند. برای مثال در آخرین ماه سال2003، دادگاهی در قزاقستان، بزرگترین سرمایهگذار در صنایع نفت آسیای مرکزی و قفقاز یعنی تنگیز شورون اویل را به پرداخت 71میلیون دلار غرامت بهخاطر تخریب محیطزیست در اثر انباشت میلیونها تن سولفور در کناره خزر محکوم کرد. به این ترتیب واگذاری امتیازات اکتشاف، شناسایی و استخراج هیدروکربورها در دریای خزر، خطرات ناشی از به هم خوردن اکوسیستم و محیطزیست دریایی را بهشدت افزایش میدهد.
گسترش فعالیتهای مرتبط با توسعه منابع انرژی و استخراج آن در منطقه خزر، گونههایی از ماهیهای در معرض خطر مانند انواع ماهیان خاویاری، فکهای دریای خزر و «کیلکا»ها که ماهیهای خاص این دریا هستند را بهشدت مورد آسیب قرار داده است. در ترکمنستان توسعه اینگونه فعالیتها، ذخایر طبیعی کراسنوودسک، سکونتگاه صدها هزار پرنده و بیش از 40گونه پستاندار را در معرض نابودی قرار داده است.
برای محافظت از محیطزیست منطقه، باید ترتیباتی منطقهای و با حضور همه کشورهای ساحلی اتخاذ و البته به آن عمل شود. اگرچه در بررسی اقدامات صورت گرفته برای حفاظت از محیطزیست خزر، قطعنامهها، اعلامیهها، پروتکلها و مواردی از این دست زیاد دیده میشود، اما کارایی این ترتیبات تاکنون سنجیده نشده است. جدیدترین این توافقات (که ایران نیز روی آن تأکید زیادی دارد) کنوانسیون زیستمحیطیای است که در روز 13 آبان ماه 1382 در تهران توسط 5کشور ساحلی با هدف حفاظت و نگهداری محیطزیست دریایخزر امضا شد. در اجلاس سران کشورهای ساحلی دریای خزر در تهران که در مهرماه1386 برگزار شد نیز روی حفظ محیطزیست این دریا توافق شد. اما مسئله اصلی یکی پایبند بودن کشورهای حاشیه خزر به این کنوانسیونها و توافقات است و دیگر اینکه فقدان مشارکت عمومی در تهیه این کنوانسیونها، کارایی آنها را با تردید مواجه کرده است. بهطور کلی در فرایند حفاظت از محیطزیست به غیراز دولتها، باید مردم نیز از راههای گوناگون بهویژه از طریق سازمانهای غیردولتی مشارکت داشته باشند و درباره سرمایهگذاریهای صورتگرفته و نیز اقدامات زیستمحیطی لازم برای محافظت از محیطزیست منطقه مطلع شوند.
از زاویهای دیگر، مقامات کشورهای منطقه باید نظارت بیشتری بر شرکتهای نفتی اعمال کنند تا این کمپانیها سطح بالایی از استاندارد را دارا باشند و البته این استانداردها نیز ممکن است به بازبینی مجدد نیاز داشته باشند.
خلیج مکزیک نمونهای است از خطری که رعایتنکردن استانداردهای لازم پیش از آغاز یک پروژه، مردم و اکوسیستم یک منطقه را تهدید میکند. در 28 آوریل سالجاری در کنفرانسی در آستاراخان، ولادیمیر پوتین، نخستوزیر روسیه اعلام کرد که تمام امور مرتبط با توسعه میدانهای نفتی در بخش روسی دریای خزر بهطور کامل براساس استانداردهای زیستمحیطی بینالمللی و بدون بهکارگیری تکنولوژی تخلیه است؛ این بدان معناست که زباله حاصل از فعالیتهای تولیدی در دریا تخلیه نمیشود بلکه قبل از اینکه تبدیل به فاضلاب شده و پردازش دوباره روی آن انجام گیرد جمعآوری میشود.
پوتین همچنین آرزو کرد که شرکتهای فعال در سایر کشورهای منطقه نیز به این ابتکار عمل ملحق شوند. اما از آنجا که مسائل زیستمحیطی همواره دستخوش رقابتهای سیاسی قرار داشتهاند، باید دید آیا این طرح روسیه واقعا عملی میشود یا اینکه صرفا تبلیغی در برابر شرکتهای غربی حاضر در منطقه بوده است.
نکته مهم پیرامون مسائل زیستمحیطی منطقه خزر و اهمیت آن برای ایران این است که اگرچه ایران در دریای خزر ذخایر مهمی دارد که شامل 15میلیارد بشکه نفت و 11تریلیون فوت مکعب (حدود 300میلیارد متر مکعب) گاز طبیعی میشود، ولی این ذخایر قابل مقایسه با آنچه میتواند در جنوب کشور و خلیجفارس مورد بهرهبرداری قرار دهد نیست. از طرف دیگر منابع زنده این دریا از جمله انواع ماهیان و بهویژه ماهیان خاویاری بهدلیل جریانهای آبی موجود در این دریا بیشتر در قسمتهای نزدیک به سواحل ایران هستند و بسیاری از ساکنان این نواحی از فعالیتهای اقتصادی مرتبط با این منابع مانند ماهیگیری امرار معاش میکنند. با توجه به موارد ذکر شده برای جلوگیری از گسترش صدمات زیستمحیطی همه کشورهای منطقه باید تدابیر مشخص و الزامآوری را اتخاذ کنند و پیگیری این مسئله بهویژه برای ایران اهمیت دارد، زیرا با وجود اینکه بیشترین فعالیتهای نفتی در منطقه متعلق به کشورهایی غیر از ایران است اما تأثیر مخرب این فعالیتها روی منابع زنده دریایی مورد استفاده ایران آشکار میشود. از سوی دیگر با توجه به تلاشهای اخیر ایران برای بهرهبرداری از منابع خود در خزر، توجه به محیطزیست این دریا و حفظ منابع زنده آن باید اهمیت ویژهای برای کشورمان داشته باشد.
با این وجود اینگونه به نظر میرسد که تقویت حوزه دیپلماسی کشورمان در خزر میتواند به رفع مشکلات ایران در دریای خزر منجر شود.
http://www.hamshahrionline.ir/details/112237
توسعه
امکانسنجی تجمیع تیپ روستاهای جلگهای به منظور توسعه پایدار در گیلان/ پرتال جامع علوم انسانی
مولایی هشتچین، نصرالله و پوررمضان، عیسی (1389)، امکانسنجی تجمیع تیپ روستاهای جلگهای به منظور توسعه پایدار در گیلان، پژوهشهای جغرافیای انسانی، سال 2، شماره 2، صص: 86-67.
چکیده: تجمیع تیپ روستاهای بخش جلگه¬ای گیلان با هدف تغییر شیوه سکونت روستائیان این محدوده از حالت پراکنده به نیمه پراکنده و به منظور کاهش مسائل و مشکلات عدیده این روستاها و فراهم نمودن بستری مناسب برای الگوی جدید استقرار در قالب برنامهریزی توسعه کالبدی و به منظور دستیابی به توسعه پایدار روستایی است. از این رو پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و مبنای روش آن توصیفی- تحلیلی میباشد. اطلاعات موردنیاز این پژوهش از طریق روشهای اسنادی و مطالعات میدانی بهصورت تکمیل پرسشنامه تخصصی مدیران ازسه ناحیه جلگهای شرق، مرکزی و غرب گیلان بدست آمده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که دیدگاه مدیران درزمینۀ تجمیع تیپ روستاها با توجه به اثرات، نتایج و پیامدهای آن در روستاهای جلگه¬ای، مثبت و امکانپذیر است ولی با توجه به ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی روستاهای این نواحی و موانع فرهنگی و اجتماعی موجود در سر راه آن، این برنامه در کوتاه مدت و یا میان مدت عملی و امکانپذیر نمیباشد. فرهنگ سازی، تهیه و تدوین قوانین و مقررات، حمایت مسئولین و دولت و استفاده از تجارب و نظریات متخصصین و کارشناسان امر برنامهریزی توسعه روستایی ازجمله راهکارها و اقداماتی است که میتواند مقدمات اجرای این برنامه را فراهم و روند عملی شدن آن را تسریع نماید.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://www.ensani.ir/fa/content/231065/default.aspx
ارزیابی اثرات محیط زیستی توسعه در شمال ایران با مدل تخریب/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
صفائیان، نصرتالله و دیگران (1381)، ارزیابی اثرات محیط زیستی توسعه در شمال ایران با مدل تخریب، محیطشناسی، شماره 30.
چکیده:
بدون شک توسعه و تحولات صنعتی امکانات رفاهی بسیاری را در اختیار انسان قرار داده است ولی مشکلات اجتماعی و زیست محیطی گوناگونی نیز به موازات آن برای آدمی فراهم آمده است.غالبا این مشکلات ناشی از خود توسعه و یا تکنولوژی نبوده بلکه مشکلات زیست محیطی به دنبال عدم توجه به نتایج جانبی و کاربرد نادرست صنعت و تکنولوژی ایجاد شده است.حاشیه جنوبی دریای خزر به دلیل جذابیت اکوسیستم های آن و با توجه به دارا بودن شرایط بسیار مناسب در طیفی وسیع تغییرات چشم گیری را در کاربری اراضی (جنگل مرتع آب بندانو.....) تحت عنوان توسعه در خود داشته است.از آنجا که توسعه عجولانه و بدون ارزیابی دقیق زیست محیطی می تواند اثرات نامطلوبی بر محیط زیست و رفاه انسانهای وابسته به آن داشته باشد مطالعه حاضر در کرانه های جنوبی دریای خزر با کاربرد مدل تخریب محیط زیست و تعیین میزان آسیب پذیری اکولوژیک بااستفاده از روش عینی آسیب پذیری به منظور ارزیاب اثرات توسعه و ارائه مدل صورت پذیرفت.از آنجا که مشکلات بلند مدت زیست محیطی را نمی توان به مدد فناوری(تکنولوژی) سریعا حل نمود با درک همبستگی بین حفاظت و توسعه اهمیت و ضرورت ارزیابی های زیست محیطی به منظور دستیابی به توسعه پایدار یادآور می شود.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=3424
بررسی اثرات کالبدی اجرای طرح های هادی روستایی مطالعه موردی غرب گیلان/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
عظیمی، تورالدین و جمشیدیان، مجید (1384)، بررسی اثرات کالبدی اجرای طرح های هادی روستایی مطالعه موردی غرب گیلان، هنرهای زیبا، شماره 22، صص: 34- 25.
چکیده:
هدف اصلی این مقاله ارزیابی اثرات کالبدی اجرای طرح های هادی روستایی در غرب استان گیلان می باشد روش تحقیق در این مطالعه توصیفی و تحلیلی است و بخش عمده داده های مورد استفاده بر اساس مطالعه میدانی و تکمیل پرسشنامه از روستاهای نمونه و انجام مصاحبه با مسئولین محلی و دست اندارکاران اجرایی طرح های هادی بوده است یافته های مهم این تحقیق به شرح زیر میباشد
اجرای طرح هادی روسایی باعث پیشرفت نسبی زندگی مردم و افزایش امیدواری آنها به سکونت در روستاهای برخوردار از این طرح شده است
در حالی که اجرای طرح هادی روستایی از لحاظ خدمات رسانی به طور نسبی موفق بوده اند به لحاظ رعایت مسایل زیست محیطی و مشارکت دادن مردم به ویژه در فرایند تهیه طرح چندان موفق عمل نکرده است
به دلیل اشکالات موجود در فرایند تهیه طرح ها اجرای آن ها با مشکلاتی مواجه می شود این امر سبب تاخیر در تکمیل طرح ها و فقدان ضابطه مندی مشخص برای ساخت و سازه های جدید می شود
مردم و مسئولین ادامه اجرای طرح های هادی روستایی را با الگوی فعلی مطلوب نمی دانند و لزوما ایجاد یک سری تغییرات را در آن طالب هستند.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=3080
اقتصاد
اثر دخالتهای دولت بر انگیزه اقتصادی تولید برنج در ایران (مطالعه موردی استانهای گیلان و مازندران)/ پرتال جامع علوم انسانی
عزیزی، جعفر و زیبایی، منصور، اثر دخالتهای دولت بر انگیزه اقتصادی تولید برنج در ایران (مطالعه موردی استانهای گیلان و مازندران)، سومین کنفرانس اقتصاد کشاورزی ایران
برنج تنها غلهای است که منحصرا برای انسان کاشته میشود، در ایران میزان مصرف برنج به موازات بهبود درآمد خانوار ناشی از افزایش قیمت نفت، افزایش یافته است.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://httpwww.ensani.ir/fa/content/115633/default.aspx
ارزشگذاری اقتصادی جنگلها/ جهاد اقتصادی
مسالهء اصلی که نویسنده درصدد طرح و حل آن در رسالهء حاضر است فقدان آگاهی علمی از ابعاد کمی و کیفی ارزش اقتصادی تولیدات و خدمات اکوسیستمی حاصل از جنگل هاست که از نظر وی این فقدان آگاهی در کنار و همسو با رشته ای دیگر از عوامل گوناگون، تخریب و تغییر کاربری اراضی جنگلی را به سود فعالیت های دیگر توجیه پذیر می کند. پناهی معتقد است عدم برخورداری از چنین آگاهی ای در ایران، نظیر بسیاری دیگر از کشورهای در حال توسعه، فرآیند تصمیم گیری های سیاسی و اقتصادی در مورد استفاده های کنونی و موجودیت آتی منابع جنگلی موجب ابهامات زیادی شده و تلاش برای دستیابی به انتخاب های صحیح و تخصیص بهینهء منابع طبیعی در اختیار، دربند مشکلات مربوط و عدم حتمیت های ارزیابی باقی مانده است.
وی بر این باور است که سستی مبانی نظری و نادیده انگاشتن ملاحظات عملی در گزینش رویکردهای روش شناختی برای انجام مطالعات ارزش گذاری اقتصادی می تواند به نتایجی بینجامد که بقایای عرصه های جنگلی را در میانهء دو تیغهء افراط و تفریط گرایانه مضمحل کند.
برآوردهای اریب داری که ارزش جنگل ها را کم تر و یا بیش تر از حد نزدیک به واقعیت نشان دهند یا استهلاک سرمایه های طبیعی سرپا را در پی خواهند داشت یا آزمندی کاربرهای رقیب برای اراضی جنگلی را مشروع جلوه گر خواهد ساخت. بنابراین پناهی درصدد است در این رساله با تکیه بر اهم بنیادهای نظری و ملاحظات عملی مربوط به روش شناسی ارزش مطالعات ارزش گذاری اقتصادی، یافته های تحقیقی خود را در زمینهء ارزش گذاری سه محدودهء طرح جنگلداری واقع در شمال کشور ارایه کرده و تنگناها و استدلال های مورد نیاز در این باره را به بحث و تحلیل گذارد.
اهداف کلی این مطالعه را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:
▪ معرفی، تحلیل و نقد فنون ارزش گذاری شماری از کالاها و خدمات اکوسیستمی دارای ماهیت عمومی برای ارزشیابی مالی اثرات زیست محیطی گزینه های مدیریتی در زمینهء جنگل.
▪ بررسی و ایجاد پشتوانهء نظری متقن برای اقدامات ارزش گذاری اقتصادی کالاها و خدمات جنگلی.
▪ کمک به تقویم پولی ارزش های استفاده ای تولیدات و خدمات اکوسیستمی جنگل برای کمک به برنامه ریزان و سیاستگذاران از نظر تصمیم گیری های اقتصادی مربوط به کاربری اراضی جنگلی.
▪ اصلاح روش های سنتی اندازه گیری ارزش کالاها و خدمات اکوسیستمی تولید شده در جنگل های شمال ایران.
▪ اجرای عملی شیوه های ارزش گذاری در سه حوزهء مطالعاتی منتخب.
یافته های تازه ای که در این رساله به چشم می خورد را می توان به این شرح برشمرد:
▪ مدیریت اقتصادی جنگل های شمال ایران مبتلا به کاستی های عدیده ای است که از آن جمله می توان به مواردی چون فقدان طبقه بندی اصولی برای حسابداری و حسابرسی شرکت های بهره برداری، عدم دسترسی به آمار دقیق سالانه و کمی شمار گروه های مجرب برای بررسی اقتصادی سالانهء شرکت های بهره برداری اشاره کرد.
▪ سطح دانش در بسیاری از زمینه های مربوط به فرآیند ها، کارکردها، تولیدات و خدمات عرضه شده از سوی منابع جنگلی هنوز با کاستی های عدیده ای مواجه بوده و از این رو، به آن پایه نرسیده که به کمک آن بتوان تصویری نسبتا دقیق از فواید اقتصادی عرضه شده به گروه های مختلف اجتماعی در داخل کشور را در اختیار گذارد.
▪ انحصاری بودن خرید و فروش برخی از چوب آلات در بازار ایران تاکنون منشا بروز مشکلات عدیده ای بوده و از یک سو، به ناکارآمدی استفاده از منابع جنگلی دامن زده و تخریب بیش از پیش عرصه های جنگلی را باعث شده است و از سوی دیگر، رکود کارخانه های صنایع چوب را در شمال کشور در پی داشته به گونه ای که باعث بغرنج شدن شرایط حاکم بر بازارهای داخلی چوب شده است.
▪ تولیدات غیرچوبی جنگل های شمال ایران، قابلیت خوبی از نظر افزایش درآمدهای اقتصادی و بهبود معیشت خانواده های فقیر جنگل نشین در اختیار می گذارد و در صورت رعایت جنبه های پایداری و اعمال مدیریت بر آن ها از جهات مختلف می تواند به عنوان یک فرصت تلقی شود. این در حالی است که رشد نامعقول یک یا چند مولفه از آن در زمینه هایی مثل دامداری، برداشت چوب سوخت و... وضعیت کنونی را به شکل تهدیدی جلوه گر ساخته است. از میان استفاده های مختلف منتسب به چنین کارکردی از جنگل، دامداری به مرور زمان از حالت یک برداشت سنتی صرف از منابع جنگلی فراتر رفته و به دلیل افزایش بی رویهء شمار دام در گوشه گوشهء توده های جنگلی به تهدیدی جدی مبدل شده است. از محاسبات چنین برمی آید که هر واحد دامی حاضر در عرصه های تحت مطالعهء موجود ارزشی معادل ۳/۶۰ هزار ریال در سال و در هکتار است که در ازای آن موجبات تخریب جنگل را در ابعاد گوناگون فراهم کرده و به کاهش و افت جنگل در زمینهء تولیدات چوبی می انجامد، ضمن آن که اساسا نگهداری دام های کوچک برای خود دامداران نیز فعالیتی ضررده از نظر مالی و اقتصادی به حساب می آید، چرا که هر راس دام کوچک در مناطق مطالعاتی، با وارد ساختن خسارت مالی به میزان ۲۵۰ر۲ ریال به دامداران همراه است.
در این باره دام های بزرگ تر از توجیه اقتصاد ی بیش تری برخوردار بوده و نگهداری آن ها در جنگل می تواند با ارزشی در حدود ۲۸۲ هزار ریال همراه باشد.البته نویسنده اشاره می کند که به علت کاستی های منبعث از برخی موانع و محدودیت ها، تاکنون مدل ریاضی مناسبی که بتواند به خوبی وزن هر یک از کارکردها را در تشکیل معادلهء ارزش کل اقتصادی (TEV) جنگل ها نشان دهد، بسط نیافته است. به همین دلیل تصور برخورداری از حکمی جهانشمول در این باره، لااقل با اطلاعات و دانش امروزی بشر راه به جایی نخواهد برد. از این رو، برپا کردن ماتریس برای نشان دادن نقش و ارزش هر یک از کارکردها عملا امکان پذیر نخواهد بود. داوری در این باره مبتنی بر مجموعه ای از شواهد و تجربیات میدانی است و هنوز در حلقهء نظریه پردازی های علمی برای رسیدن به حکمی مقبول ورود نیافته است. بر اساس آمارهای این تحقیق ارزش تنها سه کارکرد محیط زیستی (حفاظت خاک، حفاظت آب و ترکیب کربن) و غیربازاری در هر هکتار از جنگل های مطالعه شده بیش از ۲۰۰ برابر تولیدات چوبی و غیرچوبی است که به عنوان کالاهای مادی در بازارهای ملی و یا محلی قابلیت مبادله می یابند و این امر یکی از مهم ترین یافته های پژوهش حاضر است که می تواند مورد توجه مسوولان ذی ربط در جهت بهره وری بهینهء اقتصادی از منابع جنگلی موجود در کشور قرار بگیرد.
حجت الله کریمی
دانشگاه تهران دانشکدهء منابع طبیعی گروه جنگلداری و اقتصاد، عنوان: ارزش گذاری اقتصادی جنگل های خزری: (مطالعات موردی در سه حوزهء جنگلداری چوب و کاغذ مازندران، خیر رود کنار و چوب و کاغذ گیلان)، استادان راهنما: دکتر سعید ارسطو و دکتر مجید کوپاهی،استادان مشاور: دکتر مجید مخدوم و دکتر قوام الدین زاهدی، نگارش: مصطفی پناهی، رساله برای دریافت درجهء دکترا،آذرماه ۱۳۸۴
http://jahadeeghtesadi.rasekhoonblog.com/show/112359/
فراز و فرودهای طرح خروج دام از جنگل/ اقتصاد ایران آنلاین
میثم ملکشاه: جنگلها با ارزشترین و تجدیدناپذیرترین منابع طبیعی هستند که فواید زیادی مانند تولید آب و اکسیژن برای بشر به همراه دارند. به ویژه تجدیدناپذیری جنگلها باعث میشود که بحث صیانت و حفاظت از آنها به شدت مطرح و اجرا شود. از جمله طرحهایی که با هدف صیانت از جنگلها مطرح و اجرا شد، طرح «خروج دام از جنگل» است؛ طرحی که با هزینه زیاد و با دستاورد اندک اجرا شد.
دامها نهالها را میخورند و از این رو مانع زاد و ولد و تکثیر درختان میشوند، همچنین کوبیدن زمین و جلوگیری از رشد دانههای جنگلی از دیگر مضرات حضور دامها در جنگل است. مانع رشد جنگل شدن دامها در کنار فواید چرای آنها در جنگل، قابل مقایسه و شمارش نیست.
میزان کم سرانه جنگل در ایران
به اعتقاد برخی کارشناسان مهمترین مسئله در آینده، مسئله محیط زیست و از میان رفتن اکوسیستم در طبیعت است. جنگلها از جمله منابع طبیعی به شمار میآیند که در طول چند دهه اخیر توجه ویژه دوستداران محیط زیست را به خود جلب کردهاند. نهادهای دولتی و غیردولتی زیادی در دنیا برای حفظ و حراست از محیط زیست تاسیس شده و در این راستا عمل میکنند.
طبق گزارش فائو متوسط سرانه جنگل در دنیا ۰.۶هکتار و در ایران ۰.۲هکتار است. به همین دلیل در ایران و بخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی طرحها و برنامههایی در جهت حفظ و حراست از محیط زیست و منابع طبیعی تدوین و اجرا شده است. شاید یکی از مهمترین طرحها به لحاظ سابقه و ابعاد موضوع، مسئله صیانت از جنگلها و طرح خروج
اسکان و اشتغال و تطبیق جنگل نشینان با شرایط جدید و موضوع تولیدات دامی را می توان از مهم ترین مشکلات اجرایی این طرح دانست که هنوز راهکار مناسبی برای حل آن اتخاذ نشده است.
دام از جنگلها باشد.
ابعاد طرح
طرح خروج دام از جنگلهای کشور با محوریت جنگلهای شمال، طی مطالعاتی در سال ۱۳۶۴ – ۱۳۶۵ تحت عنوان مطالعات اجتماعی، اقتصادی جنگلهای شمال کشور در قالب مشخصات فردی خانوارها، وضعیت معیشت خانوارها و امکانات موجود روستایی آغاز شد که حاصل آن تدوین و تصویب طرح خروج دام از جنگلها در سال ۱۳۶۸ بود. طرحی که تا ۲دهه بعد تغییرات زیادی را از سر گذراند. نکتهای که طرح خروج دام از جنگل را به مسئلهای مهم و چالش برانگیز تبدیل کرد، ابعاد مختلف آن بود. آشکارترین و بارزترین وجه، طرح مسئله صیانت و احیای جنگلهاست. در واقع مهمترین شاخص و هدفی که سیاستگذاران کشور را به فکر تدوین چنین طرحی انداخت همین مسئله بود. پس این طرح با مسئله حفظ و صیانت از جنگلها ارتباط تنگاتنگی دارد.
کارکردهای پنهان
اگرچه هدف از اجرای طرح، صیانت از جنگل بود اما این طرح ابعاد مهم دیگری نیز دارد. نباید فراموش کرد که اجرای این طرح بر تولیدات دامی اثرگذار است. در واقع جنگلنشینان و دامهای آنان، از تولیدکنندگان گوشت و مواد لبنی مورد مصرف جامعه به شمار میآیند. همچنین مسئله اشتغالزایی و اسکان خانوارهایی که بر اثر اجرای طرح مجبور به مهاجرت میشوند لحاظ اقتصادی و بعد فرهنگی مسئلهساز است.
به جهت اقتصادی اسکان این مهاجران و ارائه خدمات عمومی در محل زندگی جدید نیازمند تخصیص بودجه بالایی از طرف دولت است که هزینه اجرای طرح را بالا میبرد.
ایجاد اشتغال برای مهاجران در محل جدید نیز مسئله اساسی دیگری است که به نظر میرسد مجریان در انجام آن توفیق چندانی کسب نکردهاند. موضوعی که هادی کیادلیری، رئیس انجمن جنگلبانی ایران به آن اشاره میکند. وی در اینباره میگوید: مهمترین ضعف این طرح برنامهریزی و اجرای نامناسب بود. از سوی دیگر پژوهش علمی صورت گرفته در سال ۱۳۸۶ نیز این موضوع را تایید میکند. در این پژوهش آمده است: طرح ساماندهی خروج دام از جنگل از لحاظ تامین و ارائه خدمات عمومی برای جنگلنشینان در محل زندگی جدید تا حدودی موفق بوده است اما از لحاظ تامین اشتغال، تولید و درآمدزایی موفقیت چندانی نداشته است. اکثریت خانوارهای مشمول طرح به دلیل جابهجایی شغل اول خود را از دست دادهاند.
در مقابل در محل اسکان جدید اقدامات جدی برای اشتغال آنها صورت نگرفته است. در واقع پژوهشها نشان میدهد اجرای طرح، بسیاری از این خانوارها و واحدهای دامی را از چرخه تولید خارج کرد.
بر اساس آمار پایه سال ۱۳۶۴ حدود ۴ میلیون و ۳۷۰ هزار واحد دامی در جنگل های کشور وجود داشته که تا پایان سال ۱۳۹۰ تنها یک میلیون و ۲۹۰ هزار واحد دامی از جنگل های شمال خارج شده است.
بُعد فرهنگی، بُعد همیشه مغفول
از مسائل مهمی که اجرای این طرح به همراه دارد مسئله برخورد و تضادهای فرهنگی است. برخوردی که از یکسو میان مهاجران و سبک زندگی جدید اتفاق میافتد و از طرف دیگر بین مهاجران و ساکنان قبلی رخ میدهد. مهاجران، افرادی که سبک زندگی، شیوه تولید و امرار معاش آنها کاملا سنتی بوده است، حالا باید سبک زندگی جدیدی را تجربه کنند؛ سبک زندگیای که با آن آشنایی چندانی ندارند. آنها نه تنها مجبور شدند از مکانی که به آن دلبستگی داشتند جدا شوند، بلکه فرهنگ و سبک زندگی آنها نیز به اجبار دستخوش تغییراتی میشود که چندان مطبوع آنها نیست. حال اگر به این مسائل، مشکلات برخورد مهاجران و ساکنان قبلی را اضافه کنیم میزان مسئلهساز بودن این طرح به لحاظ فرهنگی عیان میشود.
از آغاز طرح تاکنون
از سال ۱۳۶۴ که سال آغاز مطالعات طرح جامع مقدماتی جنگلها در ایران بوده تا به امروز میتوان ۳دوره زمانی را در اجرای طرح در نظر گرفت.
دوره آغازین شامل انجام مطالعات، تدوین و تصویب طرح خروج دام از جنگلها تا پایان دهه۷۰ است. در این دوره بیشتر مقدمات تدوین، تصویب و اجرای طرح صورت پذیرفت.
دوره میانی که اوج اجرای طرح بود، این دوره از ابتدای دهه۸۰ و با تصویب طرح ملی صیانت از جنگلهای شمال آغاز شد. در سال ۱۳۸۱ طرح جامع صیانت از جنگلهای شمال با تخصیص اعتبارات ویژهای تصویب شد. از اهداف عمده این طرح، خروج دام از جنگلهای شمال کشور بود. و در نهایت دوره پایانی که از آغاز بررسی برنامه پنجم توسعه در مجلس شورای اسلامی تا به امروز را شامل میشود. در این ۳دوره، طرح خروج دام از جنگل شرایط متفاوتی را در قانونگذاری و اجرا تجربه کرد که این خود از نقاط ضعف و موانع اصلی پیشرفت طرح به شمار میآید.
کارنامه طرح
طرح ملی صیانت از جنگلها سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری را موظف کرد تا از سال ۱۳۸۲ و در یک فاصله زمانی ۶ساله، دامداران را از جنگل خارج کرده و این خانوارها را در قالب مجتمعهای مسکونی سازماندهی کند. بر اساس آمار پایه سال ۱۳۶۴ حدود ۴میلیون و ۳۷۰هزار واحد دامی در جنگلهای کشور وجود داشته است که تا پایان سال ۱۳۹۰ تنها یک میلیون و ۲۹۰هزار واحد دامی از جنگلهای شمال خارج شد. فراموش نکنیم این تعداد که معادل ۳۰ درصد کل دامهای موجود در جنگلهای
نکته مهمی که کارشناسان به آن اشاره می کنند، این است که بسیاری از جنگل نشینانی که در سال های گذشته از جنگل خارج شده اند، به دلیل سرخوردگی از زندگی در شهرها و نیز از دست رفتن منابع مالی اعطا شده به آنها، بار دیگر به جنگل ها بازگشته اند. دولت تاکنون آماری در این باره ارائه نکرده است.
شمال کشور است از سال ۱۳۶۸ تاکنون از جنگل خارج شده است.
توقف طرح
مجلس شورای اسلامی هنگام بررسی ماده۱۳۵برنامه پنجم توسعه که به نگهداری از جنگلها و مراتع طبیعی مربوط بود، طرح خروج دام از جنگلها را لغو کرد. این اقدام اعتراض و انتقاد بسیاری از مسئولان، دست اندرکاران و کارشناسان را در پی داشت. بدین ترتیب طرح خروج دام از جنگلها پس از ۲۱سال اجرا و بدون رسیدن به اهداف مورد نظر به پایان راه رسید.
جنگل یا دامداران؟
در واقع آنچه منجر به لغو طرح خروج دام از جنگلها شد به اختلاف نظر مسئولان درباره میزان کارایی و اثربخشی طرح بازمیگردد. گروهی توجه عمده خود را به جنگل و حفظ آن معطوف کرده و معتقدند حضور دام در جنگلها به معنای نابودی درختان، کوبیدگی خاک، نابودی علوفه و در یک کلام از میان رفتن جنگل است. برای نمونه، کیادلیری تعداد دامهای موجود در جنگلهای شمال را چندین برابر ظرفیت مناسب میداند.
محمدجواد محمدیزاده معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور نیز با اشاره به تخریب جنگلها، تعداد دامهای موجود در جنگلهای شمال را ۵برابر ظرفیت اعلام میکند. در مقابل، برخی کارشناسان هم معتقدند این طرح نتیجه خاصی به همراه نداشته است. این مخالفان استدلال میکنند که اخراج جنگلنشینان از جنگل علاوه بر آوارگی این مردم و ظلم و جفا در حق آنها، عملا جنگل را خالی از نگهبان میکند. دراین باره نریمان ادیانیراد، نماینده مردم قائمشهر در دوره هشتم مجلس شورای اسلامی، خروج دام از جنگلها را عامل وارد شدن خسارات جبرانناپذیر به دامداری کشور دانست و جنگلنشینان را کارکنان بیمزد دولت برای حفظ جنگل معرفی کرد. به گفته ادیانیراد نتیجه سیاست خروج دام از جنگل، خالی شدن جنگلها، به تاراج رفتن آنها و گرم شدن بازار قاچاقچیان چوب بوده است.
آینده طرح
با وجود لغو طرح در برنامه پنجم توسعه هنوز بسیاری از مسئولان به دنبال تصویب مجدد طرح و اجرای آن هستند. در اینباره علی سلاجقه معاون وقت وزیر جهاد کشاورزی در سال ۱۳۸۹ میگوید: ماده۱۳۵ برنامه پنجم درباره طرح خروج دام از جنگل سالهاست ردیف اعتباری دارد و باید اجرا شود، درحال حاضر هم راهکارهای قانونی پیگیری میشود تا این طرح به شکل اولیه در مجلس تصویب شود. اما حتی در صورت تصویب دوباره این طرح بسیاری از مشکلات اجرایی آن همچنان به قوت خود باقی است. اسکان و اشتغال و تطبیق جنگل نشینان با شرایط جدید و موضوع تولیدات دامی را میتوان از مهمترین مشکلات اجرایی این طرح دانست که هنوز راهکار مناسبی برای حل آن اتخاذ نشده است. کمبود بودجه مسئله دیگری است که اجرای طرح را با مشکل مواجه می کند. چنانچه علی اوسط منتظری معاون مناطق مرطوب و نیمه مرطوب سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور در سال ۱۳۸۹ میگوید: مشکل اصلی اجرای طرح خروج دام از جنگل و ساماندهی آن، کمبود منابع مالی است.
منبع: همشهری اقتصاد
http://www.eghtesadeiranonline.com/vdcepx8zfjh877i.b9bj.html
بررسی اقتصادی و طرح مباحث نظری شرکت های تعاونی جنگل نشین شمال ایران/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
مهرابی، علیاکبر (1381)، بررسی اقتصادی و طرح مباحث نظری شرکت های تعاونی جنگل نشین شمال ایران، منابع طبیعی ایران، دوره 55، شماره 2، صص: 187- 173.
چکیده:
شرایط ناپایدار بوم شناختی جنگل های کشور در چند دهه اخیر با دگرگونی و ناپایداری شرایط اجتماعی و اقتصادی روستائیان جنگل نشین توام گشته و جنگل ها را بیش از پیش با خطر تخریب مواجه کرده است. تاسیس شرکت های تعاونی جنگل نشین با هدف بهره برداری و احیای جنگل های مخروبه شمال در استان گیلان به وقوع پیوست. شرکت های تعاونی که به طور عمده عرصه های تحت پوشش طرح های جنگلداری را در اختیار گرفت در اساس یک بنگاه اقتصادی به حساب آمدند که وظیفه حفظ و احیای جنگل ها را نیز به عهده گرفتند. از دیدگاه با توجه به محدودیت های بوم شناختی جنگل ها، برحسب ضرورت برقرار کردن رابطه ای منطقی میان بهره برداری اقتصادی و شرایط بوم شناختی در دستور کار قرار گرفت. جلب مشارکت روستانشینان عرصه های جنگلی در بهره برداری و مدیریت جنگل ها، در واقع اولین گام در تغییر نگرش در سیاست های مدیریت به حساب می آید. در گذشته میان مدیریت طرح های جنگلداری و روستانشینان تعارضاتی بوجود آمده بود. از این روی واگذاری این عرصه ها به تعاونی ها سرآغازی برای رفع این تعارضات نیز بوده است. اما در عین حال، شرکت های تعاونی جنگل نشین در چارچوب بنگاه اقتصادی می باید از قانونمندی های اقتصادی پیروی نموده و بتوانند سودآور باشند و از پایداری اقتصادی نیز برخوردار باشند. در حقیقت سعی شده که از دیدگاه اقتصادی توانمندی های واحدهای تعاونی و سودآوری آنها بررسی گردد. علاوه بر آن امکان شناخت رابطه میان توان بوم شناختی و مسئله اقتصادی شدن مورد توجه قرار گیرد.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=10976
بررسی مسائل بازار رسانی برنج در استان گیلان/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
صدالاشرفی، مهریار و حسنپور مقدم، مصطفی (1375)، بررسی مسائل بازار رسانی برنج در استان گیلان، علوم کشاورزی ایران، جلد 27، شماره 1.
بازاریابی محصولات کشاورزی به معنای وسیع کلمه شامل کلیه فعالیتهایی است که در جریان کالا ومواد خام از مزرعه تا مرحله مصرف نهایی وجود دارد.
فروش و اقدامات مربوط به قیمت گذاری، سودی که واسطه کسب می کنند، به ما کمک می کند که تا هب بررسی علل تفاوتهایی که بین قیمتی که مصرف کننده می پردازد و پولی که تولید کننده دریافت می کند بپردازیم.
جهت شناخت بهتر مسائل بازار رسانی در استان گیلان، کلیه عملیاتی که در تولید ونقل و انتقال برنج از محل تولید تا مصرف انجا م می گیرد ونیز خدمات و عوامل بازاریابی، انواع بازارها و قیمتها مورد مطالعه قرار گرفته است و مسیر بازار رسانی برنج رسم گردیده است. در این بررسی علاوه بر اطلاعات کلی که از منابع مختلف بدست آمده، چهار نوع پرسشنامه تولید کننده، کارخانه برنجکوبی، عمده فروش وخرده فروشی تهیه و از طریق مصاحبه تکمیل گردیده است.
بررسیهای نشان می دهند که دو مسئله عمده در مناطق تولید وجود دارد.
نخست مسائل ومشکلات موجود در نظام تولید و دیگر مسائل مربوط به بازار سانی، چون مسائل بازار رسانی برنج کاملا تحت تأثیر مرحله تولید این محصول می باشد.
منابع اعتباری ازمهمترین مسائل کشاورزان است و باید دولت در این مورد به یاری کشاورزان بشتابد. بررسیها نشان می دهد که عوامل بازار یابی بصورت کارایی در بازار رسانی محصول عمل می کنند یعنی این عوامل باعث اختلال در سیستم بازار رسانی محصول می گردد و دولت باید درکنار بخش خصوصی در امور بازار رسانی برنج همکاری داشته و بر آن نظارت داشته باشد.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=9131
بررسی مقایسهای وضعیت گذشته و حال فعالیتهای اقتصادی زنان روستایی در خانواده (مطالعه موردی: روستای میانده از توابع شهرستان صومعهسرا- استان گیلان)/ پایگاه الکترونیک نشریات دانشگاه تهران
فیروزآبادی، احمد و فرضیزاده زهرا (1388)، بررسی مقایسهای وضعیت گذشته و حال فعالیتهای اقتصادی زنان روستایی در خانواده (مطالعه موردی: روستای میانده از توابع شهرستان صومعهسرا- استان گیلان)، توسعه روستایی، شماره 1، صص: 65-35.
چکیده:
در پژوهش حاضر، زنان روستایی بهعنوان نیمی از نیروی انسانی مولد در بخش کشاورزی مورد مطالعه قرار گرفتهاند. روستای مورد مطالعه، روستای میانده از توابع استان گیلان است. هدف این تحقیق، بررسی تفاوتهای موجود در وضعیت فعالیتهای زنان روستایی در خانواده، در زمان گذشته و حال (در بین گروههای سنی مختلف) و کشف عمدهترین دلایل تحول میزان فعالیتهای اقتصادی آنها است. در این مطالعه، با استفاده از رهیافتی کیفی، تلاش شد به سؤالهای اساسی تحقیق پاسخ داده شود، بهطوریکه در ابتدا با استفاده از روش ارزیابی سریع روستایی، به مدت یک سال زراعی، وضعیت فعالیت زنان روستایی مورد مطالعه قرار گرفت. یافتههای حاصل از این مطالعه، نشان داد میزان کار کشاورزی زنان، در مقایسه با گذشته کاهش یافته است....
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=208195
بررسی اثر سیاست های اقتصادی بر تنظیم بازار چای در ایران/ پایگاه مجلات تخصصی نور
چراعی، داوود و قلیپور، سمانه (1388)، بررسی اثر سیاست های اقتصادی بر تنظیم بازار چای در ایران، بررسیهای بازرگانی، شماره 37، صص: 42-27.
چکیده
ایران یکی از کشورهای عمده تولیدکننده و مصرفکننده چای میباشد که بخش اعظم نیاز مصرفی را از بازارهای جهانی تأمین مینماید.بهطوریکه در سال 2005 سهم مصرف چای ایران از مصرف جهانی 3/3 درصد بوده درحالیکه فقط 4/1 درصد از تولید جهانی را داشته است.در این مطالعه ضمن مروری مختصر بر سیاستهای تنظیم بازار چای در ایران در سالهای اخیر آنها با سیاستهای اتخاذی در سایر کشورها برای تنظیم بازار این کالای مهم و اساسی مقایهس و بررسی شده است.در این مطالعه همچنین به صورت تحلیلی اثر سیاستهای به کار گرفته شده برای تنظیم بازار این نوشدنی خانوار بر روند تولید،مصرف،تجارت و قیمت چای در سالهای اخیر مورد بررسی قرار گرفته است.همچنین با توجه به روند متغیرهای فوق،عمدهترین چالشهای بازار این کالا که موجب افزایش مصرف چای خارجی،علیرغم افزایش تولید داخلی در برخی سالها،کاهش مصرف چای داخلی در خانوارهای شهری و روستایی جمعبندی و ارائه شده است.در نهایت در بخش پایانی این مقاله عمدهترین راهکارها برای بهبود وضعیت تولید،تجارت و مصرف این محصول مهم در کشور در قالب توصیههای سیاستی ارائه گردیده است.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/562773
تعیین مزیت نسبی چای در استان گیلان/ پایگاه مجلات تخصصی نور
فتوحی، حمید (1386)، تعین مزیت نسبی چای در استان گیلان، پژوهشها و سیاستهای اقتصادی، شماره 44، صص: 120-101.
ایران با جمعیتی حدود یک درصد از کل جمعیت دنیا حدود پنج درصد مصرف کل چای جهان را به خود اختصاص داده است.مصرف سرانه کشور 0551 گرم است که 05 درصد آن در داخل تولید و بقیه از طریق واردات تأمین میشود.در این نوشتار به بررسی مزیت نسبی تولید چای در استان گیلان پرداخته شده است.دادههای جمعآوری شده در مورد چای کاران استان گیلان مربوط به سال زراعی 2831-1831 است و برای تعیین مزیت نسبی چای از سه معیار منفعت خالص اجتماعی1،هزینه منابع داخلی2و نسبت هزینه به منفعت اجتماعی2استفاده شده و برای محاسبه نرخ سایهای از روشهای برابری قدرت خرید4نسبی،برابری قدرت خرید مطلق و روش فائو استفاده شده است.نتایج تحقیق نشاندهنده آن است که گیلان نسبت به کشورهای هند و امارات متحده عربی به عنوان صادرکنندههای چای به ایران دارای مزیت نسبی است و از نظر صادرات نسبت به کشورهای انگلستان،تاجیکستان، ترکمنستان،ازبکستان،افغانستان و اوگاندا دارای برتری نسبی است.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/319561
ارزیابی اثرات اجرایی طرح ساماندهی خروج دام از جنگل بر جنگلنشینان در استان گیلان مطالعه موردی بخش مرکزی شهرستان رضوانشهر/ پرتال جامع علوم انسانی
عظیمی، نورالدین و امیری لمر، مسعود (1386)، ارزیابی اثرات اجرایی طرح ساماندهی خروج دام از جنگل بر جنگلنشینان در استان گیلان مطالعه موردی بخش مرکزی شهرستان رضوانشهر، پژوهشهای جغرافیای انسانی، شماره 63، صص: 171-157.
چکیده: این مقاله اثرات اجرایی طرح ساماندهی خروج دام از جنگل را بر جنگل نشینان بخش مرکزی شهرستان رضوانشهر استان گیلان مطالعه می کند. برای این منظور از دو گروه افراد درگیر دراین طرح، مسئولین و کارشناسان مجری طرح و خانوارهای مشمول طرح جابجایی نظر سنجی به عمل آمد. نتایج عمده تحقیق به شرح زیر می باشد. طرح ساماندهی خروج دام از جنگل از لحاظ تأمین و ارائه خدمات عمومی.برای جنگل نشینان در محل زندگی جدید تا حدودی موفق بوده است، اما از لحاظ تأمین اشتغال، تولید و درآمد زایی موفقیت چندانی نداشته است. اکثریت خانوارهای مشمول طرح به دلیل جابجایی شغل اولیه خود را از دست دادهاند در مقابل در محل اسکان جدید اقدامات جدی برای اشتغال آن ها صورت نگرفته است. به همین خاطر جمعیت جابجا شده عملاً از چرخه تولید کنار رفته و درآمد پیشین خود را از دست داده و منجر به نارضایتی اکثر خانوارهای مشمول طرح شده است. این بررسی نشان می دهد که ادامه چنین سیاستی با مشکل مواجه خواهد شد مگر اینکه مسئولین راهکارهای مناسبی را برای ایجاد اشتغال و تأمین منابع درآمدی مناسب برای خانوارهای مشمول طرح بیاندیشند. استفاده از رویکرد مشارکتی مردم محلی از جمله روشهایی است که امروزه در دنیا مورد استفاده قرار می گیرد ضمن محافظت از جنگل به کاهش فقر و افزایش پایداری محیط زیست و ایجاد قوانین مؤثر کنترل جنگل کمک کند.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://www.ensani.ir/fa/content/47890/default.aspx
کشت برنج در گیلان: دشواری های پیش رو/ انسانشناسی و فرهنگ
ناصر عظیمی
دراین نوشته هفت پیش فرض برای آن که نشان دهیم در گیلان مزیت تولید کشت برنج دیگر نه برای تولید کننده و نه برای اقتصاد منطقه، صرفه مند نیست، ارائه شد. فرض نخست برآن است که کشت برنج اگر چه در گذشته به عنوان یک گیاه مفید قابل توجیه بود لیکن امروزه در این خصوص نمی توان نظر قاطعی ابراز داشت. در پیش فرض دوم تاکید شد که گیاه مناسب برای کشاورزی در هر منطقه آن گیاهی است که کشت و کشاورزی آن بتواند بالاترین میزان دریافت و جذب انرژی خورشیدی را داشته باشد ودیدیم که کشت برنج در بیش از 60 درصد مساحت اراضی استان عملاً سبب شده تا دوسوم مزارع در سه چهارم سال نتوانند دریافتی از انرژی خورشیدی داشته باشند. در فرض سوم با توجه به تعریف کالای استراتژیک کشاورزی و انتگره شدن جهان در پرتو جهانی شدن و ایجاد دهکده ی جهانی، ضمن نفی استراتژیک بودن محصول برنج به عنوان یک کالای استراتژیک، برخورداری از منابع مالی در دسترسی به هر نوع مواد غذایی ارجح دانسته شد. بدین ترتیب در این پیش فرض آن چه اهمیت داشت، دستیابی به منابع مالی مناسب در اثر تولیدات نقدی و کشت تجاری در منطقه مفید دانسته شده است. در فرض چهارم مزیت تولید برنج در گیلان مورد بحث قرار گرفت ونشان داده شد که با توجه به تمام جوانب تولید برنج در ایران وجهان، مزیت زیادی برای کشت برنج در گیلان وجود ندارد. در فرض پنجم به روابط پسینی تولید محصولات کشاورزی اشاره شد و نشان داده شد که برنج بیشتر به عنوان یک محصول نهایی به مصرف می رسد و از ایجاد روابط پسینی در تولیدات صنایع تبدیلی توانایی زیادی دست کم در ایران و گیلان نداشته است و در نتیجه کمک زیادی به تولید اشتغال و ارزش افزوده ی مناسب در منطقه ندارد. در فرض ششم میزان مصرف فله ای و مصرفانه ی آب در کشت برنج در گیلان به چالش گرفته شدو از دو منظر اقتصادی و دشواری دستیابی ورودی آب به استان در آینده از طریق رودخانه ی سفید رود مورد بحث قرارگرفته است. وسرانجام در فرض هفتم نشان داده شد که آن چه مهم است تامین مواد لازم برای بدن جهت تداوم حیات است ونه لزوماً مصرف نوع خاصی از غذا. این هفت پیش فرض و استدلال های مرتبط با آن ها در ارتباط با ارزیابی تعیین استراتژی برای انتخاب بدیل ویا بدیل هایی برای کشت برنج ارائه شده و چنان که تاکید شد ارائه ی پیشنهادهایی برای نوع محصول مشخص برای کشت های بدیل نیازمند تامل وتدبر بیشتر است که به عهده ی متخصصان کشاورزی واقتصادی و همچنین اقلیم شناسان خواهد بود. دیدگاه اقلیم شناسان از این نظر مهم است که بدیل کشت برنج به باور ما می تواند تاثیر مهمی در اقلیم منطقه داشته باشد. این تغییر به باور ما در تعدیل رطوبت نسبی و ایجاد شرایط مناسب تر زیست در جلگه ی گیلان موثر است.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://anthropology.ir/node/11705
مسکن، معماری و شهر
تأملی در مسکن اشکور بالا/ پایگاه الکترونیکی نشریات دانشگاه تهران
اشکوری، کاظمالسادات (1379)، تأملی در مسکن اشکور بالا، نامه علوم اجتماعی، شماره 15، صص: 46-29.
چکیده:
این مقاله پژوهشی است در مسکن اشکور بالا یا اشکور تنکابن که دهستانی است کوهستانی از بخش حومه شهرستان رامسر، استان مازندران.
آنچه در این مقاله حائز اهمیت است عبارت است از: 1) خانه فقیر و غنی تنها از جهت تعداد اتاقها از هم متمایز می شوند نه از جهت نمای ظاهر یا نوع مصالح؛ 2) خانه مکانی است برای تبادل نظر و آرا در شبهای فراغت و محلی برای انتقال تجربه ها و رفع اختلافها؛ 3) خانه و معیشت چنان با هم درآمیخته اند که نشانه های معیشت را درهر گوشه خانه می توان یافت؛ 4) همیاری و تعاون که از ویژگیهای بسیاری از جوامع روستایی است در کارخانه سازی نیز هنگامی که نیاز به کار جمعی هست رخ می نماید؛ 5)نظافت و رعایت بهداشت نه تنها در اتاقها و ایوانها بلکه در بخشی از کوچه نیز که در حریم خانه قرار داشته باشد از یاد نمی رود؛ 6) خانوار با تغییر فصل از اتاقی به اتاق دیگر نقل مکان می کند. 7) از تمام محدوده خانه حتی از بامها و دیوارها استفاده می شود و فضای زائد یا تزئینی در مسکن دیده نمی شود.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=8477
راهکارهای معماری پایدار گیلان بهمراه قیاس با معماری ژاپن/ پایگاه نشریات الکترونیکی دانشگاه تهران
گرجی مهلبانی، یوسف و یاران، علی (1390)، راهکارهای معماری پایدار گیلان بهمراه قیاس با معماری ژاپن، هنرهای زیبا: معماری و شهرسازی، شماره 41.
معماری گیلان، به عنوان نمونهای مناسب از هماهنگی و تلفیق بنا با طبیعت، که حاصل عوامل مختلف اقلیمی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... است و بیشترین تاثیر را از اقلیم و طبیعت پیرامون خود گرفته است. به نظر میرسد معماری این منطقه از مصالح مورد استفاده تا فرم کلی بنا تحت تاثیر محیط پیرامون میباشد. برای شناخت این معماری باید تاثیر عوامل اقلیمی بر ساخت و ساز ابنیه شمال ایران مورد بررسی قرار گیرند. لذا در این مقاله پس از معرفی خصوصیات اقلیمی، به تاثیر اقلیم بر شکلگیری فضاها و عناصر معماری این منطقه پرداختهایم. در این مقاله جهت بررسی راهکارهای معماری پایدار در گیلان؛ ابتدا مفهوم پایداری، توسعه پایدار و تاثیر و اهداف آن در معماری بررسی شده است. سپس به بررسی معماری گیلان، بویژه تاثیر ویژگیهای اقلیمی و طبیعی بر آن پرداختهایم. در ادامه چند نمونه از ساختمانهای موفق در زمینه معماری پایدار در کشور ژاپن با اقلیم مشابه شمال ایران و با الگوگیری از معماری بومی آن منطقه که مشابه معماری بومی گیلان میباشد، مورد تحلیل قرار گرفت. در آخر، با مقایسه ویژگیها و شباهتهای معماری بومی گیلان و ژاپن و راهکارهای مطرح در معماری پایدار ژاپن، راهکارهای معماری پایدار گیلان، برگرفته از معماری بومی منطقه، نتیجهگیری شده است.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=417001
ارزیابی توان اکولوژیکی منطقه گیلان و مازندران برای توسعه شهری صنعتی و روستایی و توریسم/ پایگاه الکترونیک نشریات دانشگاه تهران
خدوم، مجید (1370)، ارزیابی توان اکولوژیکی منطقه گیلان و مازندران برای توسعه شهری صنعتی و روستایی و توریسم، دوره 16، صص: 100-81.
چکیده:
ارزیابی توان اکولوژیکی سرزمین به عنوان هسته مطالعات محیط زیست و به عنوان پیشگیری و حتی درمان بحران محیط زیست به شمار می رود. از این رو پیش از اجرای توسعه، تعیین توان اکولوژیکی سرزمین برای کاربری های مختلف ضروری است.
ارزیابی توان اکولوژیکی منطقه گیلان ومازندران به عنوان بخشی از مطالعات محیط زیست در چار چوب طرح کالبدی منطقه ای برای توسعه شهری، صنعتی و روستایی و توریسم به عمل آمده است. این ارزیابی با روش تجزیه و تحلیل سیستمی در چهار گام شناسایی منابع، تجزیه و تحلیل و جمع بندی داده ها، کدگذاری اکوسیستم ها و ارزیابی توان محیط در مقیاس 250000:1 انجام پذیرفته است.
نتیجه بررسی نمایشگر آنست که د راین منطقه از مجموع 399 اکوسیستم کلان قابل انتظار، تنها 167 اکوسیستم کلان وجود دارد، که حذف این تعداد اکوسیستم یا به خاطر شرایط طبیعی و یا به واسطه دخالتهای ناروای انسانی است.
بیشتر سطح منطقه برای توسعه شهری، صنعتی و روستایی نامناسب است. نواحی با توان درجه یک برای این کاربری سطح نسبتا کمی را نسبت به سرزمین هایی با توان درجه 2و3 در ناحیه اشغال نموده اند. برای ترسیم گسترده بیشتر منطقه صاحب توان اکولوژیکی برای این منظور است. سرزمین نامناسب برای توریسم بخش کمی از منطقه را تشکیل می دهند. هم چنین وسعت سرزمین های با توان درجه یک برای این کاربری بخش کمی را نسبت به سرزمینهای با توان 2و 3 در منطقه شامل می شوند.
به هر حال نتیجه این بررسی که فقط در مقیاس 250000:1 ودر فاز اول مطالعات صادق است، مبین این نکته است که به خاطر آسیب پذیری اکوسیستم های موجود منطقه چندان مهیای توسعه نیست.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=9451
آسیبشناسی بافت سکونتگاهی در حاشیه رودخانهها از نظر اجتماعی/ پایگاه الکترونیک نشریات دانشگاه تهران
صالحی، اصغر و صیدایی، سید اسکندر (1389)، آسیبشناسی بافت سکونتگاهی در حاشیه رودخانهها از نظر اجتماعی، توسعه روستایی، شماره 2، صص: 135-119.
چکیده:
فضای روستا، مجموعهای از زیرسیستمهای مختلف است که هر یک از آنان، ضمن دارا بودن اجزا، عناصر و روابط درونی، نحوه سازمانیابی فضای روستا را تعیین میکنند. موزونی یا ناموزونی در سازمانیابی فضای روستایی، میتواند در قالبهای مختلفی جلوه کند. در حال حاضر، یکی از مهمترین ناموزونیها در ساماندهی فضای روستاهای کشور، در نحوه استقرار بافت مسکونی روستا در حاشیه رودخانهها است. راهکارها و سیاستهایی که تاکنون برای اصلاح بافت مسکونی روستا در حاشیه رودخانهها ارائه شده، غالباً جزءنگر بودهاند، یعنی دلایل بروز مشکلات و راهحلهای مقابله با آنها را در زیرسیستم سکونتگاهی روستا جستجو کردهاند. در بررسی حاضر، از دیدگاه سیستمی و با تأکید بر ضرورت جامعنگری به مقوله رودخانه در روستاها، بر شناخت مؤلفهها و بردارهای فضایی در آسیبشناسی تعیین حریم رودخانه در روستاها تأکید میشود، یعنی آسیبشناسی رفتار رودخانه، از منظر آسیبشناسی سازمانیابی فضای روستایی مورد مطالعه قرار میگیرد. جامعه آماری این پژوهش، تعدادی از روستاهای حاشیه رودخانههای گرگانرود در استان گلستان، ماسوله در استان گیلان، ایجرود در استان زنجان، لایجند در استان اصفهان، شاهرود در استان قزوین و رودخانههای جاجرود و کرج در استان تهران را شامل میشود. بر اساس نتایج تحقیق، ساماندهی سکونتگاههای حاشیه رودخانهها و هدایت آن در طرحهای هادی روستایی به سوی یک نظم فضایی، میتواند آثار پایداری بر اصلاح بافت سکونتگاههای روستایی بگذارد و آن را به سوی رفتاری قانونمند هدایت کند.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=415172
مسکن بومی در جوامع روستایی گیلان/ پایگاه الکترونیک نشریات دانشگاه تهران
خاکپور، مژگان (1384)، مسکن بومی در جوامع روستایی گیلان، هنرهای زیبا، شماره 22، صص: 73-62.
مساکن سنتی روستایی درشمال کشور، با ظاهر متفاوت خود اقتباسی ساده از طبیعت و جغرافیائی منطقه بوده و پاسخگوی نیازهای اساسی مردمانی است که فعالیتهای اقتصادی و فرهنگ زیستی آنان متفاوت با دیگر نقاط ایران می باشد در این مقاله سعی شده علاوه بر بررسی شمای کلی مسکن سنتی روستایی گیلان و چگونگی شکل گیری آن تاثیر عوامل جغرافیا و اقلیم نوع فعالیتهای معیشتی و فرهنگ عمومی منطقه بر این مساکن مورد مطالعه قرار گیرد علل تظاهر معماری ویژه منطقه و توجه به نیازهای رفتاری و سکونتی انسان ساکن در مساکن سنتی از جمله مطالبی است که به آن پرداخته شده است همچنین در این نگارش نگاهی کوتاه به شناخت روند توسعه فیزیکی الگوهای معماری بومی در روستاهای استان گیلان دارد.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=3084
گونه شناسی اقلیمی شهرهای ایران از منظر انسان شناختی: شهرهای منطقه اقلیمی مازندران و گلستان (1)/ انسانشناسی و فرهنگ
زینب جوادنیا
عناصر اقلیمی در مطالعات شهری کاربردی زیر بنایی دارند و تقریبا تمام فعالیت های انسان برای تداوم چرخه زندگی به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر این عناصر قرار می گیرند. در محیط شهری عناصر و اجزای شهر و عملکرد آنها همواره از عناصر و عوامل اقلیمی به خصوص (آب و هوا) متاثر می شوند. این تاثیرپذیری تا قبل از پیدایش شهرهای بزرگ و مادر شهرها تقریبا یک سویه بود. سپس شهرها در اوضاع اقلیمی فضای پیرامونی خود اثر گذاشته و تغییراتی در مقیاس محلی و کوچک را پدید آورده اند.
ادامه متن را در اینجا بخوانید:
http://anthropology.ir/node/7307
گونه شناسی اقلیمی شهرهای ایران از منظر انسان شناختی: شهرهای منطقه اقلیمی مازندران و گلستان (2)/ انسانشناسی و فرهنگ
زینب جوادنیا
خش دوم گرگان از شمال به شهرستان آق قلا، از شرق به شهرستان کردکوی و بندر ترکمن و از جنوب به ارتفاعات شاهکوه و استان سمنان محدود است. زبان اصلی مردم گرگان استرآبادی است و جمعیت فعلی آن دارای تنوع فراوان و ترکیبی از قومیت های بومی و محلی؛ قاجار، ترک سادات، بلوچ، سیستانی، دیلمی، مازندرانی، سبزواری، کاشمری، شاهرودی، بسطامی و اقوام ترکمن و قزاق است.
ادامه متن را در اینجا بخوانید:
http://anthropology.ir/node/7294
گونه شناسی اقلیمی شهرهای ایران از منظر انسان شناختی: شهرهای منطقه اقلیمی مازندران و گلستان (3)/ انسانشناسی و فرهنگ
زینب جوادنیا
عناصر اقلیمی در مطالعات شهری کاربردی زیر بنایی دارند و تقریبا تمام فعالیت های انسان برای تداوم چرخه زندگی به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر این عناصر قرار می گیرند. در محیط شهری عناصر و اجزای شهر و عملکرد آنها همواره از عناصر و عوامل اقلیمی به خصوص (آب و هوا) متاثر می شوند. این تاثیرپذیری تا قبل از پیدایش شهرهای بزرگ و مادر شهرها تقریبا یک سویه بود. سپس شهرها در اوضاع اقلیمی فضای پیرامونی خود اثر گذاشته و تغییراتی در مقیاس محلی و کوچک را پدید آورده اند.
ادامه متن را در اینجا بخوانید:
http://anthropology.ir/node/7266
آسیبهای زیستمحیطی
تبدیل طبیعت سرسبز گیلان به دوزخ زباله ها/ عصر ایران
امروزه از زباله در همه جای دنیا به عنوان طلای کثیف یاد می کنند ولی در گیلان انواع زباله های خانگی، بیمارستانی، کشاورزی و صنعتی در عرصه های طبیعی مانند مناطق جنگل، تالاب، حاشیه رودخانه ها و سواحل دریا تخلیه می شوند.
جمع آوری و بازیافت زباله امروز یکی از معضلات مهم جوامع بشری است که همواره برای حفظ محیط زیست و جلوگیری از به هدر رفتن سرمایه های ملی مورد توجه و اهتمام جدی است و به دلیل اهمیت فوق العاده آن در توسعه پایدار نام طلای کثیف را به خود گرفته است.
با پیشرفتهای انسان و بهره برداریهای گوناگون از طبیعت، میزان زباله تولیدی انسانها رو به افزایش رفته است اما به موازات آن شیوه های دفع و بازیافت نیز بهبود یافتند و امروز اگر مدیریت پسماند به صورت کارآمد صورت گیرد، زباله دیگر یک معضل نیست.
یکی از مشکلات زیست محیطی کشور به ویژه استان گیلان دفن غیر بهداشتی پسماندها است که آلودگی آب و خاک را به دنبال دارد و از دیگر سو به دلیل عدم اجرای طرحهای تفکیک و شیوه سنتی جمع آوری زباله، روزانه میلیاردها ریال صرف جمع آوری زباله می شود.
زباله ها تا چندین سال پیش به عنوان موادی غیر قابل استفاده دور ریخته می شدند با پیشرفتهای که صورت گرفت به تدریج مشخص شد که امکان استفاده مجدد از آنها و بازگشت دوباره آنها به چرخه طبیعت و صنعت امکانپذیر است.
در این ارتباط یک کارشناس محیط زیست ساماندهی دفع بهداشتی زباله را نیازمند برنامه ریزی زیربنایی دانست و گفت: در استان گیلان روزانه دو هزار و 400 تن انواع زباله تولید می شود که از این میزان سهم روزانه مناطق روستایی و شهری به ترتیب 900 و یک هزار و 500 تن زباله است.
محمد علی کاظمی افزود: این حجم از زباله با توجه به تولید 500 لیتر شیرابه از هر تن زباله خطر جدی برای محیط زیست استان گیلان به حساب می آید. وی با اشاره به اینکه زباله مهمترین تهدید برای طبیعت سر سبز گیلان است، عنوان کرد: در حال حاضر 80 درصد زباله های تولیدی این استان در طبیعت رها سازی می شود.
این کارشناس دفع غیراصولی و رها سازی زباله در طبیعت را یک معضل اساسی زیست محیطی گیلان دانست و افزود: ورود شیرابه زباله ها به رودخانه ها از مهمترین پیامدهای زیانبار تخلیه زباله در طبیعت است.
وی خاطر نشان کرد: ورود شیرابه زباله ها به آبهای جاری اولین هدیه نامیمون به اکوسیستمهای آبی و تنوع زیستی آبزیان است.
کاظمی بیان داشت: هم اکنون بسترهای زایش و تولید مثل آبزیان در معرض خطر جدی شیرابه زباله هاست و اگر تکثیر و بازسازی ذخایر آبزیان نباشد بسیاری از گونه های با ارزش از جمله ماهیان خاویاری و استخوانی از بین خواهند رفت.
شهر رشت با مساحت 136 کیلومتر مربع و تولید روزانه بیش از 500 تن زباله یکی از شهرهای مهم شمال کشوراست که باید به صورت عاجل و ضربتی نسبت به ساماندهی زباله های آن چاره اندیشی کرد.
یکی از روشهای اصولی برای این موضوع، تفکیک زباله از مبداء است که علاوه بر کاهش حجم و توجه در چگونگی دفع و انتقال مناسب و منطقی آن می تواند برای به گردش درآوردن چرخهای اقتصادی این شهر تاثیر بسزایی داشته باشد.
در حال حاضر سازمان بازیافت شهرداری علاوه بر اینکه در مناطق مختلف شهر طرح آموزش چهره به چهره تفکیک زباله شهروندان را در دستور کار قرار داده است و با برپا کردن جمعه بازار در عصرهای هر جمعه مردم را به امر تفکیک زباله از مبداء جلب می کند و همچنین مکان و زمان مناسبی را فراهم آورده تا هر هفته مردم در کنار برخورداری از فضای پارک با تحویل زباله های قابل بازیافت، اقلام فرهنگی دریافت کنند.
به هر حال روزانه 900 گرم زباله توسط هر شهروند رشتی تولید می شود که زباله های فساد پذیر، کاغذ، مقوا، لاستیک، پلاستیک، پیت، منسوجات، شیشه، فلز آهنی، چوب و نان از عمده ترین زباله های تولیدی در این شهر است. البته زباله های فساد پذیر با 80.21 گرم بیشترین حجم زباله های تولیدی را تشکیل می دهد.
برای تهیه یک تن کاغذ 15 تا 17 اصله درخت تنومند قطع می شود درحالیکه در شهر رشت روزانه 37.8 تن کاغذ دور ریخته می شود.
مدیرعامل سازمان بازیافت ومواد زائد شهرداری رشت در این باره گفت: روزانه بین 400 تا 500 تن زباله در رشت تولید می شود. هر تن زباله به رغم متصاعد شدن حدود 400 متر مکعب گاز گلخانه ای و دی اکسید کربن 400 تا 600 لیتر شیرابه خارج می شود که می تواند تاثیر خطرناکی روی آب، خاک و هوا داشته باشد.
سیامک دوستارافزود: افزایش جمعیت و رواج فرهنگ مصرف زدگی موجب افزایش سرانه زباله در شهرها و روستاها شده و این یک خطر جدی است.
وی همچنین با اعلام اینکه محلهای دفن زباله هر روز گسترش بیشتری پیدا می کنند، گفت: بازگشت به طبیعت در مورد بسیاری از مواد موجود در زباله به طول می انجامد و این مواد سالها باعث آلودگی و آسیب به محیط زیست می شوند.
دوستار بیان داشت: شیشه و قوطی های فلزی و به ویژه آلومینیومی صدها سال روی زمین باقی می مانند، کیسه ها و ظروف پلاستیکی که یک روز به دلیل سبکی و دوام آنها ساخته شدند، امروزه عامل بزرگترین مشکلات زیست محیطی است.
وی اظهار داشت: پلاستیک غیرقابل تجزیه است و کیسه های نایلونی به طور متوسط 500 سال در محیط باقی می مانند چنانچه پلاستیک و نایلون موجود در زباله سوزانده شود، اسید کلریدریک ایجاد می کند که باعث آلودگی هوا و آسیب رساندن به انسان و دیگر موجودات می شود. دوستار با اعلام اینکه تمام موادی که از نظر ما " به درد بخور نیست، دور ریختنی نیست"، افزود: اگر به هزینه های جمع آوری، دفن زباله کمی دقت شود می توان از استهلاک سرمایه قابل توجهی جلوگیری کرد. وی گفت: برای تولید هرتن کاغذ دست کم باید 15 اصله درخت تنومند قطع شود و برای تولید هر تن آلومینیوم چهارتن سنگ معدن، هفت تن زغال سنگ و قیر لازم است.
این مسئول ادامه داد: برای تولید شیشه باید مقدار زیادی شن و ماسه از زمین استخراج شود، عمل حفاری و استخراج منظره زشتی به محل معدن می دهد و علاوه بر آن مقدار زیادی سوخت و آب نیز مصرف می شود.
دوستار همچنین به تفکیک زباله از مبداء اشاره کرد و افزود: اجرای این طرح باعث می شود زباله بدون خسارت به محیط زیست در مبداء تفکیک و زباله های تر به کارخانه های کمپوست و خشک به سازمان بازیافت منتقل و تبدیل به کودآلی و مواد بازیافتی شوند.
به هر روی جمع آوری و حمل و نقل زباله یکی از مهمترین عملیات مدیریت مواد زائد جامد است. طبق محاسبات انجام شده حدود ۸۰ درصد کل مخارج مدیریت مواد زائد جامد مربوط به جمع آوری زباله است که درصد بالایی از این مقدار مربوط به حقوق کارگران و نیروی انسانی است.
به عبارت دیگر اکثریت مخارج سیستم مدیریت مواد زاید جامد فقط صرف حقوق و دستمزد می شود. به همین جهت اصلاح، بهینه سازی و مکانیزه کردن سیستم جمع آوری و حمل زباله، ضمن تسریع در عملیات، هزینه و نیروی انسانی کمتری را نیاز خواهد داشت.
در این زمینه مدیرعامل سازمان خدمات موتوری شهرداری رشت از افزایش 11 دستگاه جدید به ناوگان جمع آوری حمل زباله شهرداری این شهر خبر داد و گفت: در حال حاضر 111 دستگاه جمع آوری و حمل زباله را در شهر رشت برعهده دارند.
ابراهیم غنی با اشاره به اینکه شهرداری رشت در صدد نوسازی ناوگان حمل زباله است، افزود: تا اوایل مهر ماه سال جاری 14 خودروی دیگر برای حمل زباله به این ناوگان اضافه خواهد شد.
وی عنوان کرد: مردم شهر رشت روزانه به طور میانگین 430 تا 500 تن زباله تولید و 861 نفر زباله تولیدی شهروندان را جمع آوری می کنند.
مدیر خدمات موتوری شهرداری رشت ادامه داد: شهر رشت 560 هزار نفر جمعیت ثابت دارد که این تعداد در روز به یک میلیون نفر می رسد.
به هر حال سرسبزى و زیباییهاى طبیعت بکر و تفرجگاههاى استان گیلان به دلیل بى مبالاتى برخى از مردم در معرض انواع آلاینده هاى زیست محیطى قرار گرفته است اگر این روند ادامه یابد طبیعت استان گیلان که یک سرمایه ملى است، آسیب جدى خواهد دید.
http://www.asriran.com/fa/news/84575
انفجار زباله در نوار سبز شمالی/ همشهری آنلاین
عاطفه خیرخواه:
استانهای شمالی کشور همواره بهدلیل دارا بودن طبیعتی زیبا، انتخاب اول بسیاری از هموطنان برای سفر هستند.
همنشینی جنگل، کوه و دریا در کنار هم به گونهای است که گیلان، مازندران و گلستان را به بهشت روی زمین تبدیل کرده و همین ویژگی شرایطی را فراهم آورده تا در تمام فصول سال، این استانها میزبان هموطنان خود از گوشه و کنار کشور باشند. اما آنچه طی سالهای اخیر طبیعت زیبا و دلنشین این مناطق را تهدید کرده و میکند، گذشته از دستبرد و تصرف اشخاص حقیقی و حقوقی به دامنههای جنگلی، مراتع و سواحل، آلودگیهای زیستمحیطی ناشی از جمعآوری و دفن غیربهداشتی زباله است.
ورود میلیونی مسافران در طول سال به شمال کشور و متعاقب آن تولید زباله در حد بسیار انبوه، عدم جمعآوری بموقع، دفع غیربهداشتی آنها و در نهایت انباشت زباله در سواحل و مراتع و عرصههای جنگلی، ورود فاضلابهای خانگی به رودخانههای حاشیه شهرها، حتی ورود فاضلابهای خانگی مستقر در سواحل به دریا دستبهدست هم دادهاند تا شرایط زیستمحیطی در این استانها با تهدیدات جدی روبهرو شود.روزانه بیش از 1700تن زباله تر و خشک در 52 شهر استان مازندران و نیز بیش از 2500تن زباله در استان گیلان جمعآوری و به مراکز دفن زباله حمل میشود. البته به گفته مدیر کل دفتر شهری استانداری مازندران، میانگین جمعآوری زباله در استان مازندران در زمان اوج حضور مسافران در استان بسیار بیشتر از آن مقداری میشود که ذکر شد.
سید یونس حسینی، با بیان اینکه نزدیکی شهرهای استان مازندران به یکدیگر و زیباییهای طبیعی موجود در آن، اقبال میزبانی از مسافران و گردشگران را برایش دوچندان میکند، به همشهری میگوید: در برخی از مناطق استان که نه جزو مناطق شهری و نه جزو مناطق روستایی هستند، جمعآوری زبالهها بلاتکلیف بوده و این مهم در بسیاری از مناطق استان مازندران مشاهده میشود. از سوی دیگر حجم زبالهای که در شهرها، روستاها و مسیرهای اصلی ریخته میشود به مراتب از حجم نیروی انسانی که باید برای جمع آوری آنها به کار گرفته شوند، بیشتر است.
مدیرکل دفتر شهری استانداری مازندران همچنین به 365کیلومتر نوار ساحلی این استان اشاره کرده و میافزاید: تمام نوار ساحلی در فصل بهار و تابستان مورد استفاده گردشگران قرار میگیرد در حالی که بعضی از نقاط ساحلی دارای مدیریت طرح است و مسئولیت نظافت و جمعآوری زباله را شهرداریها برعهده دارند و سایر نقاط از حوزه مدیریت شهرداریها خارجند.
وی در تأکید این مهم میافزاید: حتی اگر نقاط خارج از حوزه مدیریت شهرداریها را به بخش خصوصی نیز واگذار کنیم بازهم مناطقی هستند که به صورت رها شده باقی میمانند و مشکل انباشت زباله در آنها همیشه وجود دارد.
حسینی در خصوص انجام تفکیک زباله در شهرهای استان مازندران گفت: تفکیک زباله در برخی از شهرهای استان آن هم بهطور محدود آغاز شده اما مقوله زباله، زنجیرهای بههم پیوسته است؛ پس از تفکیک زبالهها باید بحث کمپوست و بازیافت انجام شود که این مسئله معضلی در استانهای شمالی است.
از مرگ محیطزیست تا مرگ یک انسان
به گفته کارشناسان محیطزیست، یکی از مرگبارترین عوارض تولید و دفع زباله، شیرابه آن است که عامل مهمی برای آلودگی محیط زیست استانهای شمالی به شمار میرود.
شیرابه حاصل از زبالهها میتواند با در برگرفتن آلودگیهای دیگری که در اطرافش قرار دارد به کانون قابل توجهی از باکتریها و سایر میکروبهای مضر تبدیل شود، در حالی که با اعمال مدیریت مطلوب و استاندارد در جمعآوری و دفن بهداشتی زباله میتوان 40درصد از میزان تولید شیرابه را کاهش داد و علاوه بر کم شدن جرم حجمی زباله، از انتشار آلودگیها در محلهای دفع زباله جلوگیری کرد.
کارشناسان معتقدند که نفوذ شیرابههای ناشی از زباله به سفرههای آب زیرزمینی که آب شرب شهروندان را تأمین میکند، به مراتب خطرناکتر از فاضلاب است. در استان گیلان به ازای هر تن زباله تر 500لیتر شیرابه تولید میشود که با احتساب تولید روزانه بیش از 900تن زباله در روستاهای استان و یک هزار و 500تن زباله در شهرها میتوان تصور کرد که چه خطری محیطزیست این استان را تهدید میکند.
در استان مازندران نیز بهطور تقریبی روزانه بیش از 753هزار لیتر شیرابه تولید میشود و تأسفانگیزترین خبر اینکه شیرابههای زباله ساری (مرکز مازندران) اردیبهشت ماه امسال جان یک جوان 29ساله را که پایش هنگام برگرداندن گلهاش به خانه لغزیده و داخل استخر 4متری شیرابهها سقوط کرده بود، گرفت.
قرارداد امسال امضا میشود
برای بررسی بیشتر این موضوع به سراغ شهرداران شهرهای ساری و رشت نیز رفتیم. اگرچه شهردار رشت از پاسخ گفتن به سؤالات ما خودداری کرد اما شهردار ساری از احداث کارخانه زبالهسوز به جای کارخانه کمپوست خبر داد.
سیدعلی حجازی، شهردار ساری در این باره به همشهری میگوید: با توجه به ویژگیهای اقلیمی در استانهای شمالی، کارخانههای کمپوست پاسخگو نیستند و با توجه به اینکه معمولا 60درصد زبالههای استان تر است لذا تدابیری برای راهاندازی کارخانه زبالهسوز اندیشیده شده است تا از سوخت حاصل از آن در تولید انرژی برق استفاده شود.
وی در ادامه میافزاید: در حال حاضر مذاکراتی با شرکتهای چینی که در این زمینه تجارب خوبی دارند انجام شده است. همچنین با دستور استاندار مازندران، مدیرعامل سازمان همیاری شهرداریهای استان نیز بازدیدی از کارخانه زبالهسوز در چین داشتهاند و مقرر شده تا عدهای از کارشناسان شهری نیز بازدیدی از این کارخانهها داشته باشند. طبق شواهد و قرائن موجود انعقاد قرارداد ساخت کارخانه زبالهسوز در سالجاری انجام خواهد شد.
شهردار ساری با اشاره به وضعیت جمعآوری زباله در مرکز مازندران میگوید: معمولا بین 170 تا 250تن در طول روز جمعآوری زباله در شهر داریم که هزینههای فراوانی به لحاظ جمعآوری و حمل بر شهرداری تحمیل میکند. وی درخصوص انجام طرح تفکیک زباله از مبدا نیز میگوید: در حال حاضر با مشارکت بخش خصوصی در 4 محله ساری این طرح انجام میشود.
سرنوشت مبهم طبیعت
در شرایطی که در استانهای شمالی کشور، محیطزیست بهعنوان عاملی طبیعی و نقشآفرین در توسعه و رونق صنعت گردشگری از جایگاه خاصی برخوردار است، لزوم همکاری و مشارکت عمومی در کاهش تولید زباله از طریق فرهنگسازیهای لازم و نیز مسئولیتپذیری، برنامهریزی و توجه هرچه بیشتر دستگاههای اجرایی مرتبط از جمله شهرداریها، معاونت عمرانی استانداریها، سازمان بازیافت، سازمان حفاظت محیطزیست و... کاملا محسوس است.
اگرچه در این استانها خبر از ساخت کارخانههای کمپوست در بسیاری از شهرها داده میشود، اما همچنان گیلان، مازندران و گلستان با انباشت زباله در تمام نقاط خود مواجهند و چنانچه این وضعیت ادامه یابد دیگر همنشینی جنگل، کوه و دریا در این استانها به چشم نخواهد آمد.
http://hamshahrionline.ir/details/124267
طبیعت ایران زیر بار سفرهای ولنگارانه رنگ میبازد/ همشهری آنلاین
عباس محمدی:
در ایران، سفر بسیار زیاد انجام میشود؛ چندی پیش سردار رویانیان- فرمانده پلیس راهنمایی و رانندگی کشور- گفت که ایرانیان هفت برابر اروپاییها سفر میکنند!(1)
همچنین، طبق گفته کارشناسان گردشگری، در سال 87 حدود 7درصد جمعیت ایران، کشور را به قصد گردش و تفریح ترک کردهاند و به این ترتیب ایران به نسبت جمعیت، رتبه اول تور خروجی جهان را دارد (درحالیکه رتبه آخر جهانی را در تورهای ورودی داریم)(2). میتوان حدس زد که با چنین آمار سفرهای خارجی، سفرهای داخلی ما هم رتبه نخست جهان را داشته باشد.
بهنظر نمیرسد که هیچ کجای جهان پدیدهای مانند سفرهای نوروزی ایران که در آن بیش از نیمی از جمعیت کشور بهمدت 2هفته جابهجا میشوند، وجود داشته باشد؛ سفرهای تابستانی به استانهای کوچک حاشیه دریای خزر که در 3ماه پذیرای حدود 20میلیون نفر هستند. این حجم بالای سفر، چون بدون رعایت اخلاقیات زیستمحیطی انجام میشود، فشار سنگینی را بر طبیعت کشور وارد میسازد.
توجه به همه چیز جز طبیعت
رادیو و تلویزیون و دیگر رسانهها با سخنسراییهای مفصل در باب فواید سفر، مقامهای دولتی با دادن مرخصی و برقرار کردن روزهای تعطیل پیوسته، مربیان آموزشی با پرسش از دانشآموزان و دادن موضوع انشای «تعطیلات را چگونه گذراندید؟»، پلیس با یکطرفه کردن جادهها و مستقر ساختن نیروهای کمکی در جادهها، هلال احمر با دادن راهنماهای سفر در چادرگاههای بین جادهای و دیگر اشخاص تاثیرگذار، مستقیم و غیرمستقیم و با روشهای متفاوت، سفر کردن را تشویق و تسهیل میکنند؛ در مورد بسیاری از موضوعات ریز و درشت مربوط به سفر مانند چگونگی تجهیز خودرو، یافتن نقاط دیدنی، محلهای اقامت، حفاظت خانهای که ترک میکنید و... اطلاعات بسیاری میدهند، اما تقریبا هیچ گاه از آداب گردشگری مسئولیت پذیر نمیگویند. به بیان دیگر، سفر در ایران ولنگارانه انجام میشود و مدیران و همگان این را پذیرفتهاند.
ضرورت اخذ عوارض
یک اصل کلی در حفاظت محیطزیست میگوید که آلودهکنندگان باید هزینه کار خود را بپردازند. کار فرهنگی و آموزشی که بسیار هم لازم و جزو وظیفههای دولت (و کارهای داوطلبانه سازمانهای غیردولتی) است، اگر همراه با اجبار قانونی و جریمه نباشد، تاثیر ناچیزی خواهد داشت. همچنین، اگر مصرف مواد آلودهکننده محیطزیست هزینهبر نباشد، انگیزه کافی برای مصرف کمتر آن وجود نخواهد داشت.
پیشنهاد میشود دولت و شهرداریها، عوارضی وضع کنند تا مسافران ورودی به مناطق توریستی هزینه جمعآوری زبالههای تجزیه ناشدنی خودشان را بپردازند. میدانیم که عمده هزینه بازیافت، مربوط به جمعآوری زبالهها و انتقال آنها به مراکز بازیافت است (هزینه حملونقل). بخش مهم دیگری از هزینه بازیافت هم مربوط به تفکیک زبالههاست؛ مخلوط کردنتر و خشکو رها کردن ظرفهای پلاستیکی با ته مانده موادغذایی و جز آن، کار بازیافت را هزینهبر و دشوار و کثیف میسازد.
چند راه برای تشویقِ همراه با اجبار قانونی وجود دارد که با آنها میتوان به مردم یاد داد در مورد مصرف بطریها و دیگر ظرفهای دورانداختنی، مسئولانه رفتار کنند. در عینحال، با این روشها میتوان هزینه حمل و تفکیک ظرف را از هزینه مواد مصرفی آن جدا کرد:
* ظرفهای دور انداختنی، گرویی داشته باشند تا خریدار انگیزهای برای پس دادن آن به فروشنده داشته باشد.
* تولیدکنندگان نوشابه و دیگر موادی که در ظرفهای یک بار مصرف عرضه میشوند، موظف به ارائه طرح جمعآوری ظرفهای خود شوند.
* دادن یارانه به تولیدکنندگان ظرفهای یک بار مصرف قطع و یارانه و تسهیلات دیگر به بازیافتکنندگان داده شود.
* مالیات بر تولید و فروش کیسههای نایلونی و ظرفهای دورانداختنی افزایش یابد.* دادن کیسه نایلونی نازک و مجانی در فروشگاهها و استفاده از رومیزی یک بار مصرف در رستورانها ممنوع شود.
* شهرداریها از تحویل گرفتن زبالههای درهم رستورانها و فروشگاهها و هیاتهای مذهبی خودداری کنند و آنها را مکلف به تحویل دادن جداگانه ظرفهای یک بار مصرف کنند.
* در شهرهای توریستی، شهرداریها در هتلها و مهمانپذیرها و مجتمعهای ویلایی و نقاطی مانند ساحل و پارک، از مسافران «عوارض محیطزیست» بگیرند. روشی که بر گرفتن عوارض نقدی ترجیح دارد، این است که کسانی که پسماند خشک به مراکز جمعآوری تحویل دهند، براساس وزن پسماند تحویلی، «بن محیطزیست» بگیرند و آن را به جای عوارض محیطزیست بدهند. مبلغ عوارض نباید آنقدر کم باشد که انگیزهای برای گرفتن بن محیطزیست نباشد. سامانه بن محیطزیست (که نام آن میتواند بوم بن باشد)، کار بازیافت و جمعآوری پسماند را اقتصادیتر میکند.
* از سازندگان ویلا در استانهای شمالی، عوارضی برای کمک به احداث مراکز جمعآوری و بازیافت پسماند گرفته شود.
* در آزادراهها، مبلغی بهعنوان عوارض محیطزیست، بهمنظور پاکسازی اطراف جادهها گرفته شود. در این نقاط هم «بن محیطزیست» به جای پول نقد پذیرفته شود.
* به بازیافتکنندگان اجازه داده شود که متناسب با حجم کار خود، بن محیطزیست بفروشند. این فروش میتواند یکی از عوامل تشویق برای سرمایهگذاری در این رشته باشد.
ممکن است بگویند که اجرای کارهای بالا، دشوار است و نارضایتیهایی را در پی خواهد داشتاما تقریبا تمام این کارها سالهاست که در کشورهای پیشرفتهتر انجام میشود و در ایران هم با کمی کار فرهنگی و سپردن بخشی از کارها به سازمانهای غیردولتی، قابل اجراست.
http://hamshahrionline.ir/details/90424
تخریب سالانه 100 هزار هکتار از جنگلهای شمال/ همشهری آنلاین
اسد افلاکی:
رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در نخستین نشست خبری خود در سال 90، از پیشنهاد طرح تنفس 10 سال جنگلهای شمال خبر داد.
به گفته وی، این طرح از سوی سازمان جنگلها و سازمان محیطزیست مطرح شده و اجرای آن منوط به تصویب مجلس است. از سوی دیگر، گفته میشود قرار است با تغییر ساختار کلی محیطزیست و منابع طبیعی کشور، سازمان جنگلها و سازمان محیطزیست درهم ادغام شوند. این نکتهای است که محمدیزاده رئیس سازمان حفاظت از محیطزیست در آخرین نشست خبری درسال 89 و نخستین نشست خبری خود در سالجاری نیز تلویحا به آن اشاره کرد.
رئیس جامعه جنگلبانی ایران در این باره، با تاکید براینکه ادغام 2 سازمان حفاظت محیطزیست و سازمان جنگلها و مراتع در قالب یک سازمان باعث تضعیف هر دو سازمان میشود، گفت: در حال حاضر که این دو سازمان بهطور جداگانه و نسبتا مقتدر در حال فعالیت هستند و هریک از این دو، اداره کلی مستقل در استانها دارند بازهم بیلان کار محیطزیست و منابع طبیعی منفی است و هم از نظر حفاظت محیطزیست و هم از نظر منابع طبیعی با مشکلات متعددی مواجه هستیم. بنابراین وقتی بیلان کار 2 سازمان با تشکیلات جداگانه منفی است چگونه میخواهند با ادغام ایندو سازمان که قطعا به محدود شدن تجهیزات و نیروی انسانی منجر خواهد شد، حفاظت از محیطزیست و صیانت از منابع طبیعی را ارتقا دهند.
مهندس کاظم نصرتی نصرآبادی، تصریح کرد: تنها درصورتی ادغام این دو سازمان باعث ارتقای وضعیت فعلی محیطزیست و منابع طبیعی کشور میشود که این دو سازمان در قالب یک وزارتخانه باهم ادغام شوند. با شکلگیری وزارتخانه، از یک سو، امکانات و تجهیزات لازم افزایش مییابد و از سوی دیگر، این وزارتخانه باید پاسخگو باشد. به گفته وی، امروز یکی از مشکلات اصلی محیطزیست و منابع طبیعی این است که هیچکس در این زمینه ملزم به پاسخگویی نیست و در خلأ این پاسخگویی است که هر روز بر معضلات این دو حوزه افزوده میشود.
این کارشناس منابع طبیعی با اشاره به اینکه سالانه حدود 100 هزار هکتار از جنگلهای شمال که معادل 5 درصد مساحت کل این رویشگاههاست براثر عوامل انسانی و طبیعی تخریب میشود، گفت: طرح تنفس10 ساله جنگلهای شمال یک اصطلاح غلطی است که طی چند سال اخیر هرازگاهی تکرار میشود. جنگلها جزء منابع زیستی با اهمیتی هستند که شرایط زیستی مناسبی را برای انسان فراهم میسازند بنابراین، مطرح کردن طرحی با این عنوان، نادرست است. حتی اگر هدف از اجرای چنین طرحی، تعطیلی طرحهای بهرهبرداری باشد بازهم اطلاق چنین عنوانی به طرح مذکور مناسب نیست زیرا جنگل یک جامعه زنده و پویاست که نیاز به مدیریت دارد و از آنجایی که این جنگل پیچیدگیهای خاص خود را دارد تنها با استفاده از متخصصان کارآزموده و مجرب علوم جنگل میتوان آن را مدیریت کرد.
وی که پیش از این سالها معاون سازمان جنگلها در جنگلهای شمال بوده است، تاکید کرد: این تصور که ما برای حفاظت باید درجنگلها را ببندیم، تصور باطلی است زیرا اگر با حفاظت، مسئله حل میشد، با وجود گارد حفاظت سازمان محیطزیست و یگان ویژه حفاظت سازمان جنگلها درحال حاضر نباید مشکلی در این زمینه وجود داشته باشد درحالیکه ارزیابی عملکرد این نهادها خلاف آن را نشان میدهد.
http://hamshahrionline.ir/details/132089
خشم طبیعت از تخریب جنگلها/ زیستبوم
زیست بوم: مسئولان باید متوجه باشند و تحت هر شرایطی اجازه تغییر کاربری اراضی را ندهند و در حفاظت از جنگلها و توسعه علمی آن همت کنند و اگر این چنین نباشد بارندگیهای آینده منجر به وقوع سیلابهای مرگبار خواهد شد.
به گزارش زیست بوم پس از سیل دردناک بهشهر که مثل همیشه “غافلگیرکننده” لقب گرفت، خبرگزاری کار ایران (ایلنا)نوشت: سیل با خطه شمال کشور غریبه نیست. سالهای متمادی است که بارانهای سیل آسا عضو جدایی ناپذیر پدیدههای طبیعی استانهای حاشیه خزر است. اما شاید به یک دهه نرسد بروز سیلهایی که نه تنها مخرب است بلکه صفت مرگباری را نیز باید بر آنها اضافه کرد. نمونه آن سیل اخیر در استان مازندران است که خانههای بسیاری را ویران کرد و ۸ قربانی گرفت. سیلی که به اعتقاد متخصصان و فعالان محیط زیست پاسخ طبیعت است به تخریب جنگلها و تغییر کاربری اراضی.
به گزارش خبرنگار ایلنا، آمار اولیه حکایت از آن دارد که سیل اخیر در استان مازندران که در بهشهر رخ داد دست کم هشت کشته داشته است و میزان خسارت آن تنها در این شهر بالغ بر ۳۰میلیارد تومان بوده است.
برخی از کارشناسان معتقدند که تخریب بیرویه مراتع، منابع طبیعی و جنگلها و تغییر کاربری زمینها کشاورزی در وقوع سیلاب نقش موثری دارند و میتوان با جلوگیری از تخریب این منابع از وقوع سیل و از خسارات جلوگیری گیرد.
محمد درویش عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور و مسئول گروه تحقیقات اقتصادی اجتماعی مهار بیابانزایی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، با اشاره به وقوع سیل در استان مازندران و گلستان و تخریبهای ناشی از آن اظهار داشت: ما در بحث سیلهای ویرانگر و حادثه ساز شمال با مطالعهای که انجام دادیم متوجه میشویم که در قدیم شاهد وقوع چنین سیلابی نبودیم و وقوع سیلابهای اخیر موضوع نسبتا جدیدی است.
وی افزود: سیلابهای حادثه خیز در مناطق شمالی افزایش یافته و این افزایش به دلیل وجود پوشش گیاهی در گذشته کمتر بوده است و امروز به دلیل تغییر کاربری در اراضی شمالی و اراضی منتهی به دریای خزر و همچنین تبدیل اراضی کشاورزی به ویلا چنین شرایطی را پدید آورده است.
وی تاکید کرد: ما شاهدیم که جنگلها به صورت عمدی دچار تغییر کاربری شده است و همچنین جنگلها از درون دچار اضمحلال شده است و به دلیل کاهش زادآوری، جنگلها در حال از بین رفتن هستند و همچنین برخی از طرحهای جنگلکاری غیر علمی باعث شد که چنین شرایطی به وجود بیاید.
وی گفت: همچنین در شرق استان گلستان شاهدیم که کشت آفتابگردان افزایش یافته است و به طور طبیعی آفتابگران خاک را تغییر خواهد داد و این تغییر باعث میشود که آب بر روی خاک جاری شده و تبدیل به سیلاب شود.
به گفته درویش مسئولان باید متوجه این مسایل باشند و تحت هر شرایطی اجازه تحقیق کاربری اراضی را ندهند و در حفاظت از جنگلها و توسعه علمی آن همت کنند و اگر این چنین نباشد بارندگیهای آینده منجر به وقوع سیلابهای مرگبار خواهد شد.
هادی کیادلیری دبیر انجمن جنگلبانی در گفتوگو با ایلنا با اشاره به حادثه سیل اخیر گفت: این اتفاقات قابل پیش بینی بود و ما پیشتر هشدار داده بودیم که وقتی جنگلهای بالادست تخریب میشوند قدرت جنگل در مهار باران از بین میرود.
وی گفت: شاخهها و برگهای درختان وقتی به صورت انبوه و فشرده در کنار هم قرار دارند سایهبان ایجاد میکنند و این سایهبانها جلوی ضربات باران به خاک را میگیرد و از جاری شدن آب جلوگیری میکند.
وی تاکید کرد: همچنین برگهای درختان در سطح جنگل حکم اسفنج را دارند که آب را در خود نگهداری میکنند و متاسفانه وقی درختان از بین میروند آب باران بدون آنکه جذب خاک شود، روی آن راه میافتد.
کیادلیری تاکید کرد: ما بر بهره برداری از جنگل تاکید داریم، اما متولیان امور تنها به بهره برداری اقتصادی از چوب درختان فکر میکنند در حالی جنگلها در همه دنیا به عنوان منابع با ارزش برای حفظ آب استفاده میشوند و جنگلها از ۵۰۰ تا ۲۰۰۰ متر مکعب آب در خود را نگه میدارد، اما مسئولان ما فقط برای برداشت چوب از آن استفاده میکنند.
به گفته کیادلیری سطح جنگل در کشور از ۶۰۰متر در هر هکتار به ۳۰۰متر در هر هکتار و به نصف رسیده که قطعا با این شرایط جنگل نمیتواند در مقابل سیلاب درست عمل کند.
وی گفت: مدیریت اشتباه در حوزه منابع طبیعی، آسیب پذیری جنگلها در برابر تغییر اقلیم واسترسهای زیست محیطی به شکل نگران کنندهای افزایش داده است.
به گفته وی وقتی بدون رعایت ضوابط علمی و فنی در جنگلهای شمال دخالت میشود درختان ضعیف میشوند ودر نتیجه ترکیب این زیست بومها به هم میخورد ودر نهایت زمینه اثر گذاری شرایط سخت زیست محیطی ومرگ گونههای گیاهی فراهم میشود.
کیادلیری که دکترای حفاظت از جنگل دارد گفت: کمتر از ۷درصد مساحت کشور به رویشگاههای جنگلی اختصاص دارد و بیتوجهی به مسائل اکولوژیکی ونگاه غالب اقتصادی به منابع طبیعی همچون رویشگاههای جنگلی به ویژه جنگلهای شمال، این اکوسیستمهای کمنظیر را به وضعیت نامطلوب امروز مبتلا کرده است. حال آنکه کشور ما کشوری خشک ونیمه خشک است وخطر بیابانزایی بخش عمده آن راتهدید میکند براین اساس نباید بازده اقتصادی از جنگلها به عنوان یک اولویت در نظر گرفته شود.
وی همچنین متذکر شد: این اراضی به کشاورزی اختصاص مییابد درختانی که به مرحله پیری رسیدهاند به دلیل عوامل استرس زا نابود میشوند و از آنجائی که در این اراضی حتی یک نهال هم وجود ندارد درختهای نابود شده عملا جایگزینی ندارد در نتیجه هر روز از سطح عرصه جنگلی کاسته میشود. در شمال کشور هم جنگلهای هیرکانی با معضلات فراوانی مواجهند اما فعالیتهای کشاورزی بیشترین تخریب را در این عرصه رقم زده است.
اسدالله کریمی، محقق و کارشناس جنگل در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، پارامترهای متنوعی را در ارتباط با وقوع سیلاب دخیل دانست و گفت: به طور طبیعی در یک سال اخیر تیپ بارندگیها متفاوت شده است و به دلیل ظهور این شرایط، بارانهای سیل آسا که پیش از این کمتر شاهد آن بودیم رخ میدهد.
وی با تاکید بر مقوله طبیعی تغییر اقلیم اظهار داشت: تغییر اقلیم، شرایط جغرافیایی و آب و هوایی باعث بارش بارانهای سیل آسا شده است.
این متخصص جنگل با اشاره به تاثیر دخل و تصرفها در طبیعت گفت: متاسفانه تجاوز به حریم جنگل، رودخانهها و مراتع از عوامل وقوع حوادثی این چنین هستند و البته باید بگویم که تنها یک عامل موثر نیست بلکه همه این عوامل با هم شرایط را به وجود آورده اند. وی تصریح کرد: متاسفانه خاک نفوذ خود را از دست داده است و به محض وقوع بارندگی تبدیل به سیل میشود و قطعا در سالهای گذشته تخریب ناشی از سیل کمتر بوده است و اتفاقات اخیر که پس از وقوع سیل افتاد به دلیل ساخت خانهها، ویلاها و جادههای روستایی در مسیر جنگل و رودخانه هاست.
وی تاکید کرد: بارش باران اخیر که منجر به آب گرفتگی منازل، راهها و تخریب اموال مردم شد حادثهای بیسابقه در دهه اخیر بود و مسئولان باید چشم خود را باز کرده و اجازه تخریب جنگل را ندهند تا شاهد حوادث اینچنین نباشیم.
بحران آب در استان گیلان و راهکارهای مقابله با آن/ پرتال جامع علوم انسانی
رضایی، پرویز (1385)، بحران آب در استان گیلان و راهکارهای مقابله با آن، چشمانداز جغرافیایی، شماره 3، صص: 75- 67.
کشور ایران با توجه به گستردگی جغرافیایی،دارای شرایط محیطی و اقلیمی متنوعی است.چنانکه درصد عمدهای از سطح کشور تحتتاثیر پرفشار جنب حاره (STHP) در مرکز و جنوب دارای آب و هوای خشک و نیمه خشک است.سواحل جنوبی خزر و استان گیلان در شمال کشور دارای شرایط اقلیمی کاملا متفاوتی با سایر نقاط کشور است و میزان بارش سالانه در برخی نقاط آن به 8 برابر میانگین کل کشور میرسد.این استان با برخورداری از بارش کافی و رودخانههای فراوان از مناطق مرطوب و سرسبز کشور است و بر این اساس زندگی و معیشت ساکنین آن بهویژه روستاییان متکی به محصولات آبی بهویژه کشت برنج است.با محاسبات آماری و برآورد منابع آب سطحی و زیرزمینی ب ظاهر مشکل بحران آب در استان متصور نیست اما فراوانی آب دستاندرکاران مربوطه را از فکر دستیابی به منابع جدید یا اتخاذ سیاستهای لازم در خصوص استفاده بهینه از منابع آب باز داشته است.وجود مسائلی از قبیل شیوه کشت،توزیع نامناسب زمانی بارش،نبودن امکانات ذخیره آب در بخشهای وسیعی از استان،استاندارد نبودن مصرف آب در واحد سطح، نگرشبه منابع آب و...باعث برخی از بحرانهای مقطعی در استان میگردد و در فصل آبیاری یکی از بزرگترین دغدغههای مسئولان اجرایی و سیاسی استان،مشکل کمآبی در کشاورزی و جلوگیری از بحرانها و درگیریهای احتمالی است.از آنجا که منابع آب و مسائل مرتبط با آن به ویژگیهای طبیعی و نحوه بهرهبرداری از منابع آب و مصرف آن ارتباط پیدا میکند؛در این مقاله سعی شده تا با بررسی ویژگیهای طبیعی استان،منابع آبی موجود از یک طرف،سطوح زیر کشت و نیازهای آبی آن از طرف دیگر به بررسی بحران آب در استان پرداخته شود.نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد که پتانسیل آبی موجود استان حدود 4 برابر نیاز فعلی است بنابراین مشکل کمآبی و بحران آب در استان برخلاف سایر نقاط کشور به عوامل طبیعی ارتباطی نداشته و به ریشه در مدیریت منابع آب و شیوههای بهرهبرداری از آن برمیگردد و لزوم بهرهگیری از امکانات و شیوههای نوین را طلب مینماید.
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید:
http://www.ensani.ir/fa/content/18909/default.aspx
دریای خزر
پرونده اینترنتی محیطزیست ایران: دریای خزر/ انسانشناسی و فرهنگ
مرجان والا
برای خواندن این پرونده بر روی لینک زیر کلیک کنید:
http://anthropology.ir/node/15178
دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید
http://anthropology.ir/node/11294