(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

همراه شخصیت حرفت را بزن!

پیروز کلانتری
Pull-Focus-Film-School-jpg.jpg

 چند سال قبل چند ماهی را با ده فیلم ساز جوان و مازیار بهاری (به عنوان طراح کارگاه و تهیه کنندۀ فیلم ها) و مهرداد اسکویی، منوچهر مشیری و سعید رشتیان درگیر شکل دادن به ده فیلم مستند گزارشی در یک فضای کارگاهی بودیم. مشیری و اسکویی و من مشاور بچه ها بودیم و رشتیان، مجری طرح فیلم ها. 

زمستان پارسال به همت منوچهر مشیری و انجمن مستندسازان سه روز کارگاه مستند گزارشی در خانۀ سینما برگزار شد که یک روز آن به دیدن فیلم ها و انتقال تجارب فیلم-سازی بهاری گذشت. او مصر شد که در ادامۀ فضای آن کارگاه، امکان تولید چند فیلم را فراهم کند. بخش آموزشیBBC  با همکاری جشنوارۀ آمستردام پای کار آمدند و قرار شد اعضای پیگیر کارگاه طرح بدهند و 10 فیلم ساز برای ساختن 10 فیلم انتخاب شدند: سوسن بیانی، سعید تارازی، محمدصادق جعفری، خاطره حناچی، سحر سلحشور، شهریار صیامی، علاء محسنی، عباس محمدی، پژمان مظاهری پور و ماجد نیسی.
در یکی دو سال اخیر حول موضوع سینمای مستند کارگاه های جوراجوری در تهران و شهرهای دیگر برگزار شده  که انتقال تجارب دست اندرکاران تولید فیلم مستند را در بر داشته یا گاه به تولید فیلم در پایان دوره انجامیده ، اما در این کارگاه برای اولین بار جزییات و گرفت و گیرهای خود پروسۀ تولید فیلم (از ایده تا فیلم نامه و تا شکل گیری فیلم در مراحل راف کات های متعدد و تا فاین کات نهایی) موضوع کارگاه بود. دو کارگاه برای شکل دادن به طرح ها و رسیدن به فیلم نامه در استانبول و تهران برگزار شد و کارگاه سوم بعد از آماده شدن راف کات اولیۀ فیلم ها باز هم در استانبول. سه مشاور پروژه در تمامی مسیر کار در کنار فیلم سازها بودند و علاوه بر بهاری که در مراحل مختلف  حاضر و ناظر بر کارها بود، الی درکس رییس جشنوارۀ فیلم مستند آمستردام هم در کارگاه های استانبول حضور داشت.
در سه روز کارگاه اول، فیلم سازها در چند مرحله طرح های شان را ابتدا تعریف کردند، بعد در چند خط و در نهایت در یکی دو صفحه آن را نوشتند. در طرح دو صفحه ای باید ابتدا در دو خط کل موضوع و طرح فیلم بیان می شد؛ بعد، در یک پاراگراف سه چهار خطی ایدۀ خاص کار و مسیر شروع تا پایان طرح، موجز و مفید می آمد و در ادامه، به نحوی تصویری تر شمایی از فیلم نامۀ فیلم به دست داده می شد. در تک و توک طرح هایی یک شخصیت محور فیلم بود و در همین مرحله در بارۀ طرح های دیگر هم که شخصیت محور نبودند و مسائل و موضوع های شهری یا محیط زیستی داشتند، پیشنهاد شد که برای تمرکز بیش تر فیلم ساز بر مسائل و اطلاعات فیلمش، موضوع فیلم از راه همراه شدن با یک شخصیت و با روایت او دنبال شود. این پیشنهاد، در یک تولید کارگاهی با موضوع مستند گزارشی، یکی از کلیدی-ترین سرنخ ها و محرک ها برای به سرانجام رساندن مؤثر و سر وقت کارها بود و به رغم حفظ بافت و ساخت گزارشی فیلم ها، موجب خاص تر و دلی تر شدن بعضی کارها شد.
در فضای همین پیشنهاد و تجربه، فرض کنید موضوع فیلم مان حرفۀ رانندگی زنان در تهران است (موضوع یکی از فیلم های کارگاه). مهم است که بدانیم شخصیت فیلم مان قرار است تنها راوی مان باشد و مخاطب را به موضوع و مسائل فیلم مان ربط بدهد ( و به این معنی قرارنیست خیلی به او نزدیک شویم) یا این که می خواهیم به عنوان نمونه ای از یک آدم درگیر با موضوع فیلم مان به او نزدیک شویم و اصلا" موضوع را در زندگی و تجارب و گفته-های او دنبال کنیم. هر کدام از این دو مسیر تمرکز متفاوتی می طلبد و به فیلم متفاوتی می انجامد و مهم تر این که بدانیم تلفیق این دو رویکرد باعث از هم پاشیدن فیلم مان می-شود. البته گاهی پیش می آید که به شخصیتی چنان خاص و جذاب برمی خورید که ظرفیتی فراتر از راوی شدن دارد و در ارتباط با موضوع فیلم تان چندان هم "نمونه" نیست که نمایشگر زیر و بم آن چه می خواهید بگویید، باشد. چه می کنید؟ توصیۀ کارگاه به فیلم ساز این بود : به او بچسب و فیلمت را بساز !
باقی مسیر کار هم گفتنی زیاد دارد که شاید در فرصتی دیگر، در باره اش بنویسم. قرار هم هست که از زیر و بم تجارب همۀ دست اندر کاران این پروژه  کتابی به دست آید. بد نیست این را هم بدانید که کل مسیر طراحی و تولید 10 فیلم با همۀ سخت گیری ها و نطارت ها در کم تر از پنج ماه به سرانجام رسید. 

پرونده ی «پیروز کلانتری» در انسان شناسی و فرهنگ 
http://www.anthropology.ir/node/9482

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.