(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

برمن و تجربه مدرنیته

اوون هاثرلی ترجمه ی محمد احمدی
میدان تایمز نیویورک

خیلی از افراد فکر می کنند اگر به این موضوع اشاره کنند که فردی که از سرمایه داری انتقاد می کند برخی از محصولات آن را در اختیار دارد، هر شکلی از انتقاد از سرمایه داری را بی اثر کرده اند؛ "شما، با موبایل/ لپتاب/ قهوه/ کفش های ورزشی (موارد نامرتبط را خودتان حذف کنید) خود به من می گویید که سیستم درست کار نمی کند! بحث مختومه است! دورویی شما ثابت شد!". مشکل این جاست که بسیاری از چپ ها خود را برای هر ضد حمله احتمالی خلع سلاح کرده اند. اگر شما واقعا به تولید صنعتی بی اعتماد هستید، اگر شما واقعا معتقدید که یک تمدن توده ای و مکانیزه شده به شکلی با دموکراسی، اقتصاد مبتنی بر سوخت های پسافسیلی[1]، یا به طور کلی جامعه انسانی ناسازگار است (و کم نیستند کسانی که این طور فکر می کنند)، پس باید ناگزیر انتقادات را بپذیرید. به همین دلیل است که ترکیب سزاوارِ سرزنش و پریشان کننده  توده های بسته بندی شده یونجه و لپتاب ها در بسیاری از اردوگاه های اعتراضی آزاردهنده است.

مارشال برمن، نویسنده متولد منطقه برانکس[2] نیویورک، که روز یازدهم سپتامبر در سن 72 سالگی درگذشت، هیچ مشکلی در پاسخ دادن [به چنین انتقاداتی] نداشت. کتاب های وی، به ویژه کتاب [از نظر موضوعی] پراکنده "هر آن چه سخت و استوار است دود می شود و به هوا می رود: تجربه مدرنیته" تلاش هایی بودند برای بازپس گرفتن مفهوم مدرنیته برای مارکسیست ها، و به طور کلی برای چپ ها؛ در حالی که دلایل منطقی زیادی برای پرهیز کردن از انجام این کار وجود داشت. کتاب با پرداختن به منطقه برانکس جنوبی، جایی که برمن در آن رشد یافته بود، آغاز می شود و به پایان می رسد. منطقه ای که در اوایل دهه 1980 در اثر اقدامات یک برنامه ریز شهری به نام رابرت موزز، به مجموعه ای از زمین های بایر تبدیل شد. موزز با هدف ساخت یک بزرگراه که از برانکس می گذشت منطقه را با "یک ساطور" (به تعبیر برمن) تکه تکه کرده بود. ویرانی گسترده بود، و تصور این که چنین ویرانی عظیمی حاصل جنگ یا فروپاشی کامل اقتصادی نباشد دشوار بود. سوراخ هایی عظیم در اثر تخریب بخش های بزرگی از منطقه برای ساخت بزرگراه به وجود آمده بود و مصیبت این بود که مالکان حیله گر با آتش سوزی های عمدی بیشتر آن چه که باقی مانده بود را خاکستر کرده بودند.

پس برمن دلایل زیادی برای دفن موزز و شهرگرایی[3] مدرنی که او نماینده اش بود داشت. در عوض، او زیرکانه تر عمل کرد. برمن رنج مردم منطقه را بدون چشم پوشی یا ابهام توصیف کرد. در عین حال او به "نمایشگاه جهانی نیویورک[4]"، سواحل جونز و اورکرد[5]، پارک های پرشمار و دیگر فضاهایی که موزز  از دل زباله های صنعتی، مرداب ها و محل های دفن زباله ها بیرون آورده بود اشاره کرد، مکان هایی که دوران کودکی او را روح بخشیدند، مکان هایی که از "آرمان های قهرمانانه" مانند "ماجراجویی انسانی، پیشرفت و باور به آینده" سخن می گفتند. چگونه همان مرد و همان تفکرات این طور با بی قیدی و بی رحمانه برانکس و زندگی های درون آن را را نابود کرد؟ در مورد برانکس هیچ "پیروزی انسانی" که شاید بتواند تخریب ها را تعدیل کند در کار نبود، هر چه بود یک عمل "نامعقول و سنگدلانه" بود.

چرا این اتفاق افتاد؟ برمن «طبقه» را عمل اصلی می دانست. از نظر او زندگی مردم برانکس کم اهمیت تر از کسانی بود که در حومه شهر زندگی می کردند و بزرگراه برای ایجاد فضای رفت و آمد برای آن ها طراحی شده بود؛ برنامه ریز طرح هایش را از موضعی به شدت نخوت آمیز و در سایه فقدان کامل پاسخگویی دموکراتیک ِ شرکت های عمومی - خصوصی پیش می برد. برمن همچنین به پایان "گفتگو میان مدرنیسم و مدرنیزاسیون" اشاره می کند، جایی که درونگرایی و ناامیدی متفکران، هنرمندان و موسیقی دانان پس از جنگ فضاهای عمومی را در اختیار تکنوکرات ها گذاشت. منتقدان موزز دیگر نمی توانستند نسخه بهتر و متفاوت تری نسبت به مدرنیته او ارایه کنند.

شخصیتی که برمن برای توصیف مدرنیته به او متوسل شد فاوست بود که از نگاه برمن روح خود را برای مدرنیزاسیون و توسعه معامله می کرد. او در سراسر "همه آن چه سخت واستوار ..." توصیه می کند که افسانه فاوست به شکلی دیالکتیکی خوانده شود، یعنی به عنوان داستانی درباره نیاز به متوسل شدن به "وجهِ تاریک" و به هنرهای دوزخی صنعتی شدن و تکنولوژِی. اگر چه نگرانی های برمن و فعالان محیط زیست در مورد ساخت مکان هایی که مقیاس انسانی در آن ها رعایت شده باشد و کاهش قدرت بوروکراسی ها و کسب و کارهای بزرگ مشترک بود اما او به تندی از فعالان محیط زیست و به ویژه تفکر "کوچک زیباست" آن ها انتقاد می کرد. برمن می پرسید چنین فلسفه ای چگونه امید دارد که به انقلابی جهانی دست یابد تا تفکرات ستودنی اش در مورد دموکراسی و تحول در تولید اجرایی شود؟ در عصر تجارت و متوازن سازی آلاینده های کربنی این سوال همچنان سوالی بجاست.

برمن در آخرین کتاب خود،"در شهر[6]"، شکوه و هیجانی که در میدان تایمز احساس می کرد را توصیف کرده است؛ البته به عنوان یک سوسیالیست متعهد که در حال حمام گرفتن زیر نورهای نئونی رقصانِ انبوه آگهی های نمایان سرمایه داری بود. او روش هایی که مردم فضا، گرد هم آمدن و پرسه زدن را به کار می بردند، و همین طور رقص نورها و نشانه ها در اطراف آن ها را، به عنوان بارقه هایی از آینده ای بانشاط می دید که همواره توسط سرمایه داری مانعی در برابر آن قرار گرفته است. از نظر برمن سوسیالیسم معناهایی فراتر از آن چه اکنون هست خواهد یافت. در چنین آینده ای نورهای نئونی بیشتر، شهرهای بیشتر، آسمان خراش های بیشتر، آدم های بیشتر و تولید بیشتر، به جای این که در خدمت ثروتمندتر کردن یک گروه کوچک قرار بگیرند همگی به شکلی آگاهانه کنترل شده و به کار گرفته می شوند. این چشم اندازی است که اگر عاقل باشیم به خاطر می سپاریم.

 

[1] post-fossil fuel economy

[2] Bronx

[3] urbanism

[4] New York World's Fair

[5] Jones and Orchard

[6] On the Town

 

این مطلب ترجمه ای است از " How Marshall Berman reclaimed modernity for Marxists" که در وب سایت گاردین منتشر شده و در آدرس زیر قابل دسترسی است.

http://www.theguardian.com/commentisfree/2013/sep/17/marshall-berman-modernity-marxists/print

 

 

اوون هاثرلی (Owen Hatherley) روزنامه نگار 32 ساله مقیم لندن است که در زمینه های سیاست، معماری و فرهنگ می نویسد. او نویسنده کتاب های "مدرنیسم ستیزه جو" [Militant Modernism (Zero Books, 2009)]، راهنمای خرابه های جدید بریتانیای کبیر [A Guide to the New Ruins of Great Britain (Verso, 2010)]، نامعمول [Uncommon (Zero Books, 2011)]، و شکلی جدیدی از غمزدگی [A New Kind of Bleak (Verso, 2012)] است.

 

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید
http://anthropology.ir/node/11294

 

 

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.