مسلماً هر کس برای خود «تجربة نخستین»ی از «فرهنگی دیگر» دارد. تجربة من از ژاپن به سالهای بسیار دوری برمیگردد. زمانی که 14، 15 ساله بودم، دقیقتر بگویم در راه بازگشت از مدرسه، درست پشت ویترین مغازة لوازم تحریر فروشیِ محلهمان با اولین موجود ژاپنی در جنسیتی زنانه روبرو شدم؛ در پشت جعبه ویترینِ مغازه، کارت پستال زن جوانی بود با پوست بسیار لطیف و مرمرین که بدون ذرهای تبعیض به من و تمامی رهگذرانی که از جلویش رد میشدند به یکسان چشمک میزد.