ارسطو: طبیعت هیچ کاری را بیهوده انجام نمی دهد.
چهره ی ماه سپتامبر: بررسی اوضاع ژئوپولتیک در بحران جهان عرب
در سال 1822، وزیر امور خارجه بریتانیا، جورج کنینگ، طی یادداشتی به نخستوزیر آن زمان، دوک ویلینگتون، آنچه که به نظر وی باید به عنوان اصل سیاست خارجی بریتانیا در نظر گرفته میشد را اینگونه ترسیم کرد:
"ما نباید خواسته هیچ دولت و یا منافع هیچ ملت دیگری را مدنظر قرار دهیم بهجز مواردی که این خواستهها و منافع، امکان همسویی با منافع انگلیس را داشته باشد."
در آن زمان، بریتانیای کبیر، قدرت هژمونیک نظام جهانی محسوب میشد و تا حد بسیار زیادی قادر بود خواستههای خود را بر جهان تحمیل کند. مساله اصلی این است که درحالحاضر هیچ قدرت هژومونیکی در جهان وجود ندارد.
امروزه در کشورهای عربی، شاهد بحران بزرگی هستیم. و از آنجایی که این بحران درحال گسترش است، کشورهای بسیاری به دنبال منافع خود در منطقهاند. در نتیجه شاهد کشوقوسهای فراوانی هستیم و به نظر میرسد بازیگران ژئوپولتیک در این میانه دچار احساس تردید و عدم تاثیرگذاریند. آنها به مراتب بیش از آنکه عمل کنند، حرف میزنند.
در حال حاضر میزان زیادی از توجه ژئوپولتیک، معطوف سوریه است. جایی که درگیری بین رژیم و مخالفانش در حال افزایش است. برسر این مساله که کدام گروه با آن یکی میجنگد و اساسا موضوع اختلاف بر سر چیست، روایت دو طرف، کاملا متفاوت است. دولت سوریه با هرگونه دخالت خارجی در این درگیری داخلی مخالف است درحالیکه مخالفانش قویا درخواست مداخله را تکرار میکنند و البته مداخلهای که به نفع خودشان باشد.
ایالات متحده، قدرت هژمونیک سابق، علنا خواستار برکناری بشار اسد از سمت ریاست جمهوری و برقراری رژیمی است که بیشتر از رژیم فعلی، نماینده خواستهای مردم سوریه باشد. علاوهبرآن آمریکا از دولت (سوریه) خواسته تا به عملیات نظامی علیه مخالفانش پایان بخشد. همچنین تلاش ناموفقی برای جلب توافق سازمان ملل به اتخاذ قطعنامههای حمایتی داشته است. تحریمهای یکجانبه اقتصادی به سوریه تحمیل کرده و گفته است که کمکهای انساندوستانه برای داخل سوریه و تبعیدیان خواهد فرستاد و با قدرتهای دیگر مرتبا برای پیشبرد اهدافش به مذاکره مینشیند.
اما آنچه انجام نداده حمله نظامی به سوریه بوده است. چه به تنهایی و چه با همراهی دیگر کشورها. اخیرا وزیر دفاع آمریکا، لئون پانتا، در مصاحبهای با آسوشیتدپرس، گفته بود علارغم تقاضای همیشگی برای اعلام "منطقه پرواز ممنوع" در سوریه، اما چنین برنامههایی در اولویت نیست. برای انجام چنین کاری نیاز به "تصمیمگیری سیاسی بسیار بزرگی"ست.
به نظر میرسد دلایل متفاوتی برای اینکار وجود داشته باشد. مشروعیت قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل مانند آنچه در مورد لیبی رخ داد در اینجا وجود ندارد. یا حداقل نیروهای ناتو ادعایی نکردهاند که چنین قطعنامهای به آنها داده شده است. اگرچه، آمریکا در سال 2003 بدون توجه به عدم موفقیت در گرفتن قطعنامهای مشابه از سازمان ملل در عراق دخالت نظامی کرد. اما دلیل بعدی اینکه به نظر میرسد بسیاری، با نگاه به گذشته، احساس میکنند مداخله نظامی در عراق، آنطور که باید موفقیتآمیز نبوده است و ترس بزرگی از تکرار عواقب منفی آن مداخله وجود دارد.
سومین دلیل این است که افسران نظامی حال حاضر ایالت متحده بر این باورند که حضور آنها همین حالا هم به اندازه کافی در خاورمیانه نامعقول است و در صورت مداخله، ارتش سوریه در مقابل نیروی خارجی بیشتر از آنچه در توان قزافی بود مقاومت خواهد کرد.
چهارمین دلیل میتواند به نوعی مربوط به دلزدگی عمومی بخشی از مردم آمریکا از جنگ باشد. براساس نظرسنجیهای اخیر، اکثریت براین باورند که مداخله آمریکا در افغانستان و عراق اشتباهی بوده است که نباید دوباره تکرار گردد.
دلیل پنجم شاید این باشد که هرچند آمریکا رژیم بعث(حزب حاکم سوریه) را دوست خود نمیداند اما به نظر میرسد ابهامات جدی وجود دارد که از پس از سقوط حزب بعث چه پیش خواهد آمد و حتی آینده تا حدی قابل پیشبینی است. نگرانی از احتمال روی کار آمدن گروهی مانند القاعده و بهدست آوردن قدرتی قابل توجه پس از حزب بعث در سوریه برای آنها وجود دارد.
همچنین این اعتقاد وجود دارد که در نزاع قدرت بین جناحها ممکن است موقعیتی مانند آنچه در افغانستان بعد از سقوط کمونیستها در سال 1992 اتفاق افتاد تکرار شود. ممکن است طرفداران علوی رژیم به کوهها پناه ببرند و از آنجا به مبارزه بپردازند. همچنین بیم این وجود دارد که اقلیتها، از جمله مسیحیان، توسط رژیم جایگزین سرکوب گردند و مورد ظلم قرار بگیرند.
بهطور خلاصه، میتوان گفت که ایالت متحده به دنبال منافع ژئوپولتیک خود است. اما بحث قابل توجهای در آمریکا مطرح است که این منافع چه هستند؟ و اینکه آیا این قدرت ژئوپولتیکی موجود که قابلیت تاثیرگذاری مستقیم را هم دارد اصولا به صلاح آمریکا هست؟ اما واکنشهای درون سوریه نسبت به اقدام و انفعال آمریکا در هر دو جبهه منفیست. دولت سوریه، آمریکا را به فشار برای برکناری ریاست جمهوری فعلی محکوم کرده است و نیروهای مخالف علنا بیان کردهاند که مداخله مستقیم آمریکا آنطور که آنها انتظار آن را میکشیدند فریبی بیش نبوده و اعلام کردهاند که روی کمک جدی آمریکا نمیتوانند حساب کنند.
دو قدرت استعماری سابق، بریتانیای کبیر و فرانسه، همان حرفهای آمریکا را اما با شدتی بیشتر تکرار کردند. به همان اندازه که اسد را زودتر و قویتر محکوم کردند، عدم تمایل به مداخله مستقیم نظامی را نیز زودتر و قویتر مطرح کردند. مداخله در لیبی، محدودیت تاثیرگذاری نظامی آنها را بدون همکاری مستقیم آمریکا نشان داده بود.
جولیان برگر، دبیر بخش دیپلماتیک گاردین، در تاریخ 13 آگوست (2012)، نوشت: " آمریکا، بریتانیا و فرانسه در حال تقلا برای حفظ نفوذ خود در میانه هراس از رسیدن بخش عمدهای از حمایت کشورهای حوزه خلیج (فارس) به گروههای افراطگرای اسلامی هستند." برگر میگوید که جان ویلکز، فرستاده ویژه بریتانیا به مخالفین سوریه، برای دیدار با یک نماینده ارشد شورای ملی سوریه به استانبول رفت. ویلکز روی دو موضوع تاکید کرد. یکی آنکه خواست بریتانیا آن است که خشونتهای سوریه به ترکیه کشیده نشود. و دیگر آنکه نماینده بریتانیا به رهبر اپوزیسیون اطلاع داد که احترام به حقوق بشر و اقلیتها "یکی از شروط همکاریهای آینده" است.
لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه، معتقد است که دولت سارکوزی بیش از اندازه، روی شورای ملی سوریه، سرمایهگذاری کرده بود و اصرار به حمایت از مناف تلاس، یکی از نظامیان ردهبالای سنی جداشده از رژیم (سوریه) داشت. مشکلات بریتانیا و فرانسه و همچنین آمریکا علاوه براینکه از چه کسی و تحت چه شیوهای حمایت کنند ایناست که آیا آنها اساسا قدرت تاثیرگذاری قابلتوجهی در شرایط داخلی دارند یا خیر؟
آیا کشورهای حوزه خلیج (فارس) چنین قدرتی دارند؟ آنها نیز به دنبال منافع ژئوپولتیک خودشان هستند. این در حالیست که، قطر و عربستان سعودی، فعالترین کشورهای حوزه، نیز به دنبال منافع یکسانی نیستند.
قطر در زمینه حمایت مالی و سلاح به مخالفان رژیم، و به احتمال زیاد به گروههای سلفی و جهادی بسیار باز عمل کرده است. قطر بیش از یک سال است که در حال تلاش برای تبدیل شدن به یکی از بازیگران اصلی در خاورمیانه است و همان نقشی را که در لیبی بازی کرده بود اکنون در سوریه بازی میکند. در ادامه چنین سیاستی، آیا قطر تلاش نمیکند از کوشش عربستان سعودی برای جذب کشورهای حوزه خلیج (فارس) پیشی بگیرد؟
و اما عربستان سعودی؟ به نظر میرسد این کشور نیز مانند آمریکا دارای سیاستهای متناقضی است. عربستان سعودی خود را به عنوان حامی مسلمانان سنی تمام دنیا، به خصوص در تقابل با شیعه و به طور ویژه در تقابل با ایران، معرفی میکند. اما تمام سنیان مسلمان، نقش رهبری عربستان سعودی را با توجه به ایننکته که گرایش آنان اسلام وهابیست، نمیپذیرند. رژیم عربستان سعودی همه مسلمانان سنی را به یک چشم مساوی نمیبیند.
عربستان سعودی، برای حصول اطمینان از نقش رهبری خود، با مشکلات عدیدهای دست به گریبان است. عربستان سعودی نگران دو نیروی سنی مذهب دیگر است که در خاور میانه در حال تقویت هستند. اخوانالمسلمین که حامی یکی از انشعابات سنی ارتودکسی است. بهعلاوه سرچشمه باستانی اخوانالمسلین، از منظر سیاسی و مذهبی در مصر است و احیای فعلی آن در مصر و حتی جاهای دیگر، ممکن است اسباب آن را فراهم کند که مصر به جای عربستان سعودی بتواند نقش سابق خود را در رهبری جهان عرب ایفا کند.
بدتر از آن برای عربستان سعودی، قدرتگرفتن مجدد القاعده است که متعهد به سرنگونی رژیم سعودی بوده که آن را فاسد و غیر اسلامی میداند.
مشکل عربستان سعودی این است که گروههای اپوزیسیون در سوریه، تحت رهبری اخوانالمسلمین، القاعده و یا گروههای سکولار هستند که هیچ کدام از آنان مایه خوشحالی سعودی نمیگردد. بنابراین با وجود آنکه خواستار کاهش سیطره ایران بوده و خود را حامی اسلام سنی میدانند، در تجهیز سلاح نیروهای اپوزیسیون از جانب آنان جای تردید است.
اهمیت ترکیه در منطقه رشد روزافزونی داشته است. اشتیاق تبدیل شدن به بازیگر اصلی در دیپلماسی آنان اولویت دارد. اما دانستن این نکته که ترکیه دقیقا چه سیاستی را دنبال میکند سخت است. آنچه مشخص است این است که آنها به منتقد اسد و رژیم بعث تبدیل شدهاند. اظهارات آنها به طور فزایندهای به آنچه ایالت متحده میگوید نزدیک شده است. آنها به مخالفان سوریهای که تمایل به خروج از مرز دارند، هر چند تحت شرایط نامساعد، پناه میدهند.
اما آنها همچنین اصرار دارند که درگیری نیروهای اپوزیسیون به مرزهای ترکیه کشیده نشود. ترکها در برابر بحث "منطقه پرواز ممنوع" مقاومت میکنند. به نظر میرسد حمایت آنان از اپوزیسیون بیشتر حمایت انسانی و کلامی باشد تا نظامی. بهعلاوه ترکیه درگیر جنبش کردها چه در داخل خاک خودش و چه در کشورهای همسایه از جمله سوریه است. به نظر میرسد کردهای سوریه از بحران پیشآمده برای سازماندهی و کنترل کردهای منطقه استفاده کردهاند و رژیم بعث تمایل (و شاید قدرتی) برای مقابله با آنها ندارد. این موارد، موجب آشفتگی و ناراحتی دولت ترکیه است. یکبار دیگر میبینیم که به جای عمل تنها با حرف مواجهیم.
اولویت مصر، برگشت به جایگاه یک کشور پیشرو در جهان عرب است. به این منظور، رژیم جدید به دنبال بازسازی مجدد رابطه خود با مساله کلیدی منطقه یعنی فلسطین است و آنهم در شرایطی که آسیب خیلی جدی به رابطهاش با ایالات متحده وارد نگردد. سوریه در اولویت دوم دستور کار قرار دارد.
عراق و اردن خود را در وضعیت نگرانکنندهای میبینند. نگرانی آنها از آن است که بحران سوریه ثبات داخلی شکننده کشور خودشان را تحت تاثیر قرار دهد. هر دوی آنان به پناهندگان مخالف سوری پناه میدهند ولی به نظر میرسد به شدت کمپها را کنترل میکنند و اجازه هیچگونه فعالیت سیاسی یا نظامی به پناهندهها نمیدهند. این امر موجب شده است که برخی از تبعیدیان، بازگشت به سوریه را بر ماندن در چنین وضعیتی ترجیح دهند. فلسطینیها نیز رفتار محتاطانه مشابهی دارند.
منفعت ژئوپولتیک اصلی لبنان، حفظ آرایش و ترکیب بسیار ظریف داخلی جاری این کشور است. اما گروههای مختلف لبنانی به علت داشتن روابط نزدیک، مجبور به اعمال قدرت در سوریه بوده و به نظر میرسد حفظ موضع بیطرف برای آنان بسیار دشوار باشد. موضعی که برای داشتن آن به شدت از طرف فرانسه تحت فشارند.
نقش اسراییل را نیزدر این میان نمیتوان نادیده گرفت. رژیم اسراییل مدتیست که دستیابی ایران به سلاح هستهای را به عنوان مهمترین نگرانی خود ابراز میدارد. دقیقا مشخص نیست که آیا آنها میتوانند اساسا جلوی چنین اتفاقی را بگیرند یا خیر و اینکه دقیقا چه چیزیست که آنها را نگران میکند. سوریه به عنوان متحد اصلی ژئوپولیتیک ایران، کجای این تصویر قرار دارد؟ همچنین سوریه تاکنون، همسایه نسبتا آرام اسرائیل محسوب میشده است. با وجود اینکه اسرائیل تمایل به تضعیف ایران، و بدون شک در صورت امکان سقوط رژیم، را دارد از این مساله نیز آگاه است که نیروهایی که جایگزین رژیم فعلی خواهند شد به احتمال بسیار قوی چیزی فراتر از یک همسایه آرام خواهند بود.
ایران، قدرت بزرگی در منطقه که به دنبال رسمی کردن حقانیت ژئوپولوتیک خویش در تصمیمگیریها برای آینده منطقه بهخصوص سوریه است. این دقیقا همان چیزیست که آمریکا و اسرائیل انکارش میکنند. بنابراین ایران با مطرح کردن خویش به عنوان یک "کارگزار صادق" کلیدی در سوریه و تلاش برای حفظ رژیم سوریه، در صورت باخت چیزی برای از دست دادن ندارد و در صورت برد به آنچه که میخواهد دست پیدا میکند.
روسیه و چین نگرانیهای مشخصی دارند، پایگاههای دریایی و منابع انرژی. اما مشکلاتی بر سر راه آنان رغم زده شده است. آنها همچنان بر این موضوع پافشاری میکنند که آنچه در لیبی اتفاق افتاد دوباره تکرار نگردد. آنها براین باورند که بریتانیا، فرانسه و ایالات متحده به دنبال سوءاستفاده از قطعنامه سازمان ملل برای دخالت نظامی در سرنگونی رژیم و به تبع آن تقویت منافع ژئوپولتیک خودشان هستند.
از نظر آنها، آمریکا به عنوان یک قدرت هژمونیک سابق، هنوز نپذیرفته که قدرتش رو به افول رفته است و از نظر آنان این عدم پذیرش، بزرگترین خطر موجود در منطقه است. آنها با استفاده از حق وتو در شورای امنیت از فروپاشی بالقوه نظم در کل منطقه جلوگیری میکنند. آنها فینفسه هیچگونه علاقه ویژهای به بقای اسد و رژیم بعث ندارند و به دنبال فرصتی میگردند تا از طریق راه حلی سیاسی، به منازعات داخلی سوریه پایان دهند.
در نتیجه گیری نهایی چنین مطالعهای به این حقیقت میرسیم که قدرتهای مختلف یکدیگر را خنثی میکنند و هیچکدام از آنها تا به امروز قابلیت اثرگذاری بر نزاع داخلی سوریه را نداشته اند. عملا همه آنان محکومند که به جای عمل، تنها حرف بزنند. عواقب چنین بنبست ژئوپولتیکی برای تحولات داخلی سوریه بسیار نامشخص است. درنهایت اینکه بازیگران داخلی، بیش از هر چیز باید متکی به خودشان باشند.
لینک منبع:
http://www.iwallerstein.com/wp-content/uploads/docs/wallerstein-artilce-geopolitics-arab-turmoil.pdf
چهره های ماه های پیشین
اوت 2013
کلیفورد گیرتز(1926-2006)
زندگینامه
http://www.anthropology.ir/node/683
گیرتز
http://www.anthropology.ir/node/1390
مروری بر نظریات و روش شناسی گیرتز
http://www.anthropology.ir/node/299
امیک و اتیک
http://www.anthropology.ir/node/13901
جنگ خروس در بالی
http://www.anthropology.ir/node/1396
مردم نگاری تفسیری گیرتز
http://www.anthropology.ir/node/19142
کاربردهای تنوع
http://www.anthropology.ir/node/19124
رویکرد تفسیری گیرتز با تاکید بر نظریه دین
http://www.anthropology.ir/node/19122
ژوئیه 2013
هربرت مارکوزه (1898-1979)
گفتگوی هربرت ماکوزه
http://anthropology.ir/node/13908
گفتگو با مارکوزه درباره جنبش دانشجویی
http://anthropology.ir/node/16364
پایان آرمانشهر
http://anthropology.ir/node/18934
از بعد زیباشناسی
http://anthropology.ir/node/18932
مسئله ی خشونت و تضاد ریشه ای
http://anthropology.ir/node/18946
انقلاب یا اصلاح
http://anthropology.ir/node/9191
درباره «چپ نو»
http://anthropology.ir/node/14610
مکاتبات مارکوزه و فروم با رایا دونایفسکایا
http://anthropology.ir/node/14794
نامه آدورنو به مارکوزه
http://anthropology.ir/node/16462
ژوئن 2013
آلفرد کروبر(1876-1960)
درباره الفرد کروبر
http://anthropology.ir/node/17712
نگاه یک انسان شناس به تاریخ
http://anthropology.ir/node/18228
هجده رسالت
http://anthropology.ir/node/18332
وراثت بدون جادو
http://anthropology.ir/node/18217
مه 2013
رالف دارندورف (1929-2009)
درباره دارندورف
http://anthropology.ir/node/11128
تاملی بر مجموعه های شهروندی
http://anthropology.ir/node/11128
به سوی نظریه ای در باب تضاد اجتماعی
http://anthropology.ir/node/17672
انسان اجتماعی
http://anthropology.ir/node/17685
آوریل 2013
گوردون چایلد(1892-1957)
چایلد و باستان شناسی مارکسیستی
http://anthropology.ir/node/17347
مارکس و زمین شناسی
http://anthropology.ir/node/14076
مارس 2013
گئورگ زیمل (1858-1918)
درباره زیمل
http://anthropology.ir/node/16858
http://anthropology.ir/node/13670
نقدی بر مفهوم بیگانه ی زیمل
http://anthropology.ir/node/11308
مقالاتی درباره تفسیر در علم اجتماعی اثر زیمل
http://anthropology.ir/node/6457
آینده فرهنگ ما
http://anthropology.ir/node/16834
بی تفاوتی مدنی زیمل و فضای اینترنتی
http://anthropology.ir/node/7645
تقارن وسازمان اجتماعی
http://anthropology.ir/node/13438
خنده در تاریکی ناباکوف با تکیه بر نظریه کلانشهر زیمل
http://anthropology.ir/node/726
فردیت و فرم های اجتماعی
http://anthropology.ir/node/18731
نگاهی به کتاب «فلسفه پول» زیمل
http://anthropology.ir/node/12709
فهرست آثار زیمل
http://anthropology.ir/node/16863
ریمون آرون (1905-1983)
خاطرات پنجاه سال اندیشه سیاسی
http://anthropology.ir/node/17074
مجموعه آثار آرون به فارسی
http://anthropology.ir/node/17072
درس افتتاحیه آرون در کلژ دو فرانس
http://anthropology.ir/node/17079
آرون روزنامه نگار
http://anthropology.ir/node/10067
آرون در میان دو راه
http://anthropology.ir/node/8646
آرون و توتالیتاریسم
http://anthropology.ir/node/17052
دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید
http://anthropology.ir/node/11294