(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

شهرهای تاریخی جهان اسلام (7): نیشابور

هانگمن، بوثورث ترجمه ی ملیحه درگاهی
نیشابور

نیشابور که در عربی کلاسیک اغلب با عنوان نیشابور و در زبان فارسی نیشاپور تلفظ می شود یکی از چهار شهر بزرگ استان خراسان شرقی (به همراه مرو، هرات، و بلخ) از اوایل دوران اسلامی تا زمان حمله ی مغولها به ایران است. نیشابور مدرن واقع در استان خراسان فعلی به لحاظ وسعت کوچکتر بوده و از اهمیت کمتری برخوردار است، این شهر در عرض جغرافیایی 36 درجه و 13 دقیقه ی شمالی و طول جغرافیایی 58 درجه و 49 دقیقه شرقی، در ارتفاع 1193 متری و کناره ی شرقی دشتی واقع شده که بوسیله ی تپه هایی همچون رشته کوه بینالود در شمال و شرق که آن را از دره ی مشهد جدا می سازد، احاطه شده است. بخشی از جریانهای رودخانه ای که از کوه بینالود سرچشمه می گیرند زمینهای کشاورزی نیشابور را پیش از بدل شدن به بیابان نمک در غرب، آبیاری می کنند.
نام شهر برگرفته از نو- شاهپور (New-Shahpur) (شاهپور عادل) ایران است؛ در زبان ارمنی شهر نو-شاپوه ، در عربی نَیسابور یا نیشابور و در فارسی جدید نیشاپور عنوان می شود، در دوره ی یاقوت شهر نیشاوور نامیده می شد و اکنون نیشابور تلفظ می شود. شهر برخی اوقات عنوان رسمی شریف ایرانشهر را بر خود حک می کند.
شهر توسط شاهپور اول، پسر اردشیر اول که تورانیان پهلزاک (Pahlezhak) (پالژاک) را در این منطقه به قتل رسانده بود، پایه گذاری شد؛ برخی نویسندگان بیان می کنند که نیشابور تا زمان شاهپور دوم بنیانگذاری نشد. در مضمونی وسیعتر ناحیه ی نیشابور متشکل از مناطق الطبسیان، قهستان (Quhistan)، نَسا، باوَرد، ابرشهر، جام، باخرز(bakharz)، طوس، زازَن و اسفراین است؛ در نگاهی اجمالی تر نیشابور پایتخت استان ابرشهر است که به نوبه خود به 13 رستاق  و 4 تسوج (tassujs) تقسیم شده است. 4 تساج در غرب ریوَند (ریوِند) واقع در جنوب الشامات، قرار داشتند. تکاب، در شرق پشفروشان (Pushfroshan) و شمال مازوله ( ماسوله اکنون) قرار داشت.
در تپه های ریوند واقع در شمال غرب شهر، یکی از سه آتشکده ی مقدس مهم ساسانیان قرار داشت که از آتش برزین مهر بود. امپراطور یزدگرد دوم (57-438) نیشابور را محل اقامت معمول خود ساخت.
در سال 651/30 یا 652/31 حاکم بصره (Basra)، عبدالله ابن امیر، نیشابور را با تسلیم حاکم آن کنارنگ تصاحب کرد. شهر از آن پس اهمیت خود را از ادست داد و پادگانی نداشت. طی جنگ میان علی و معاویه (7-657/7-36) عربها مجددا با قیام در خراسان و تخارستان (Tukharistan) از نیشابور بیرون رانده شدند. گفته شده که پیروز سوم، پسر یزدگرد سوم و دختر کنارنگ حاکم نیشابور مدتی را در نیشابور زندگی کرده است. خلیدبن کأس  در سال 8-657/37 توسط علی برای آرام ساختن شهر شورشی به نیشابور اعزام شد. معاویه مجددا در سال 2-661/41 عبدالله ابن امیر را به عنوان حاکم بصره برگزید و وی را مأمور غلبه بر خراسان و سیستان کرد. عبدالله ابن امیر در سال 3-662/ 42 در نیشابور قیس ابن الحسام السلامی را حاکم خراسان کرد. زیادبن ابوسفیان در سال 6-665/45 خلیدبن عبدالله الحنفی را حاکم ابرشهر (نیشابور) ساخت. عبدالله ابن کاظم در سال 683/63 برعلیه امویان شورش کرد. وی در سال 692/73 در مبارزه با عبدالمالک در مرو شکست خورد که در نتیجه ی آن حاکم بنی امیه در خراسان ابقا شد.
نیشابور تا قبل از اینکه حاکم طاهری خراسان عبدالله ابن طاهر (45-828/30-213) آن را پایتخت خود سازد از دستاوردهای کمتری نسبت به مرو برخوردار بود. ولی خیلی زود و با کمک آب و هوای سالمتر خود در میزان اهمیت سیاسی از مرو پیشی گرفت و به علاوه مرکز فعالیتهای اقتصادی (فراتر از این موارد به خاطر منسوجات معروف از جمله اتابی مجلل و لباسهای سلاطینی (salatuni) ، الثعالبی (al-Tha’alibi)، لطایف المعارف، ترجمه ی بوثورث، کتاب اطلاعات عجیب و آموزنده، ادینبرگ 1968، 133) و زندگی فرهنگی شد. پس از اینکه امیر صفاری یعقوب ابن لیث در سال 863/259 خراسان را از طاهری ها گرفت و وارد شهر شد نیشاپور دیگر پایتخت استانی نبود و برای 30 سال اداره ی نیشاپور بین صفاری ها و فرمانروایان مختلف و جنگجویان ارتشی همچون رافع بن هرثمه ( Rafi’ b. Harthama) در نوسان بود تا اینکه امیر ابن لیث شکست خورده و توسط اسماعیل ابن احمد سامانی در سال 900/287 دستگیر شد (نگاه کنید به بارتولد( Barthold)، از ترکستان تا حمله ی مغول، 25-217؛ بوثورث، درCamb. hist . ایران، ii، 21-114). اما از این پس نیشابور به عنوان مرکز استان خراسان و پایگاه و محل اقامت فرمانده ی اصلی استان مجددا در زمان حکومت سامانی ها (قرن 10/4) به شکوفایی منحصر به فردی رسید. هنرها و صنایعی همچون محصولات سرامیکی شاخص بودند و رونق عمومی نیشابور برآمده از سرمایه داری بانفوذی متشکل از بازرگانان، صنعتگران، مقامات رسمی و محققان و چهره های مذهبی از دو مسلک اصلی خراسان، حنفی و شافعی، و رقبای آنها جهت حمایت عمومی در نیشابور، اعضای فرقه های زاهدانه و پارسا نمای کریمیه، بود. از این گروه اجتماعی که آر. دبلیو. بالیت ( R.W. Bulliet) آن را طبقه ی اشراف نامیده است، محققین برجسته ای نظیر ابو محمد جوینی و پسرش امام الحرمین ابوالمعالی و محدث الحاکم النیشابوری و همچنین سیاستمدار جاه طلبی همچون وزیر محمود غزن حسنک از خانواده ی میکائیلی، سر برآورده اند (نگاه کنید به بوثورث، غزنویان، امپراطوریشان در افغانستان و شرق ایران 994: 1040، 202-145، بالیت، اشراف نیشابور). شمار زیادی از محدثان و وکلای برآمده از شهر بدون شک انگیزه ای برای تولید چندین فرهنگ لغت زندگی نامه ای از محققین نیشابور بودند که از ابن البیئی (1014/405) در هشت یا دوازده جلد آغاز می شوند که نقطه ی شروعی برای مداومت ها و خلاصه رئوس های مختلف بود (ببینید آر. ان. فرای ( R.N. Frye)، تاریخچه ی شهری از آسیای مرکزی و خراسان. تاریخ نیشاپور، در زکی ولیدی توگانا ارمغان ( Zeki Velidi Togan’a armagan)، استانبول، 5-1950، 20-405).
جغرافیدانان عرب در این دوره نیشابور را به عنوان شهری پرجمعیت توصیف می کنند که به 42 بخش با یک فرسخ طول و عرض تقسیم شده بود و شامل ارگ، شهر اصلی و یک حومه ی شهری بیرونی بود که مسجد اصلی ساخته شده توسط امر عباسی در این بخش قرار داشت. در کنار این مسجد بازار عمومی با نام المعسکر، کاخ حاکم، فضای باز دوم با عنوان میدان الحسینیان و زندان قرار داشتند. ارک دارای دو دروازه بود و شهر چهار دروازه داشت: دروازه ی پل، دروازه ی راهی که از مقیل می آمد، دروازه ی قلعه (باب الکهندژ) و دروازه ی پل تکین. حومه های شهری به علاوه دارای دیوارهایی با تعداد زیادی دروازه بودند. شناخته شده ترین بازارها المربا الکبیرا ( نزدیک به مسجد جامع) و المربا الصغیرا بودند. مهمترین خیابانها ی تجاری در حدود پنجاه تا بودند و در خطوط مستقیم متقاطع در زوایای سمت راست، سراسر شهر را می پیمودند؛ همه نوع کالایی در این خیابانها به فروش می رسید ( در ارتباط با تولیدات و صادرات نیشابور نگاه کنید به لی استرنج ( Le Strange)، اراضی خلافت شرقی، 30-429). نهرهای بسیاری که از وادی سقاور ( Saghawar) سرچشمه می گرفتند از روستای باشتنکار ( Bushtankar) یا باشتقان ( Bushtaqan) به سمت پایین حرکت کرده و 70 مایل را طی می کردند، از اینجا به بعد از نزدیک شهر عبور کرده و خانه هایی با ذخایر آبی وسیع را ایجاد می کردند. باغهای پایین شهر نیز بدین شیوه آبیاری می شدند. منطقه ی نیشابور به عنوان حاصلخیزترین ناحیه در خراسان مد نظر قرار می گرفت.
پس از این دوره شهر متحمل فراز و نشیبهای بسیاری شد. خشکسالی بزرگی در سال 1011/401 آغاز شد. در ابتدای قرن 11/5 نیشابور مرکز کریمیان پارسا به رهبری ابوبکر محمدبن اسحاق زاهد بود. طغرل بیک سلجوقی ابتدا شهر را در سال 1037/428 اشغال کرد و متعاقب آن شهر را پایتخت خود ساخت. به نظر می رسد آلب ارسلان نیز در این منطقه زندگی کرده باشد. در 536 شوال/1142 می، خوارزم شاه اتزاک برای مدتی شهر را از سلطان سنجر سلجوقی گرفت. زمانی که وی در سال 1153/548 توسط غزها به قتل رسید اغلب ساکنین شهر به حومه ی شهری شادیاخ ( Shadyakh) که توسط حاکم المعید توسعه یافته و مستحکم شده بود، گریختند. توقان شاه ابوبکر طی سالهای 85-1174/81-569 و پسرش سنجر شاه در سالهای 7-1185/3-581 بر شهر حکومت کردند.
در ربیع الاول یا ربیع الثانی سال 583 / می یا ژوئن 1187، خوارزم شاه تکیش نیشابور را تسخیر کرد و آن را به پسر ارشدش ملک شاه سپرد. ملک شاه در پایان سال 589/1193 مرو را گرفت  و برادرش قطب الدین محمد حاکم نیشاپور شد. ملک شاه در سال 1179/591 در حوالی نیشابور از دنیا رفت.  علاء الدین محمد (قطب الدین محمد پس از مرگ پدرش خود را به این نام می خواند) در سال 1202/598 مرو و نیشابور را از قاریس (Ghurids) غیاث الدین و برادرش شهاب الدین گرفت.
افزون بر جنگها و شورشهایی که موجب به هم ریختگی شهر شد (8-1207/5-604)، نیشابور همچنین زلزله های متوالی را متحمل شد 1145/540، 1208/605، 1280/679). یاقوت که در سال 1216/613 شهر را دید ولی در شادیخ اقامت کرد، هنوز هم شاهد ویرانی هایی بود که توسط اولین زمین لرزه و غزها ایجاد شده بوند، اما با این وجود وی بر این عقیده بود که نیشابور بهترین شهر خراسان است. زلزله ی دوم به نسبت شدید بود، اهالی شهر در این موقعیت برای چندین روز به دشت پایین شهر پناه بردند.
در سال 1221/618 مغولها به سرکردگی چنگیز خان شهر را به طور کامل به یغما بردند ( ببینید جیوانی بویل، جلد اول، 78-169). اگرچه کامیابترین ترین روزهای نیشابور با حمله ی مغولها به پایان رسید ولی شهر خیلی زود اثرات ناشی از این ویرانی ها را ترمیم کرد. مرکز شهر پس از زلزله های ابتدای قرن 13/7 به شادیخ انتقال یافت و همین علت سبب بازاحیای نیشابور در ربع سوم از انتهای همین قرن شد. حمدالله مستوفی در قرن 14/8 شهر را بسیار پر رونق و شکوفا  با دیوارهای محافظت شده ی وسیع توصیف می کند، این در حالی است که ابن بطوطه شهر را به خاطر حاصلخیزی و نیروی تولید "دمشق کوچک" می نامد و مدارس و جمعیت دانش آموزانی که در آنجا دیده بود را تحسین می کند (ریهلا (Rihla)، جلد سوم، 2-80، ترجمه ی گیب ، جلد سوم، 5-583).
از این پس به آهستگی از اهمیت نیشابور کاسته شد، تا اواخر قرن 19 که خود را تا حد کمی احیا کرد. در سال 1890 جی. ان. کرزن (G.N. Curzon) نیشابور را منطقه ای حاصلخیز بر می شمارد و بیان می کند که معادن فیروزه ی مشهور این ناحیه با عنوان باری معدن ( Bar-i Ma’din) در حدود 50 کیلومتری/35 مایلی شمال غرب شهر هنوز به طور مفیدی فعال بودند، اما دیوارهای شهر تخریب شده بودند (ایران و پرسش ایرانی، لندن، 1892، جلد یک، 7-260).
شهر مدرن دارای یک خط آهن تهران-مشهد است که در سال 1946 به سمت خراسان امتداد یافت. مقبره ی امر خیام و فرید الدین عطار مشهور هنوز هم در نیشابور دیده می شود. جمعیت برآورد شده ی شهر در سال 2005 ، 215،940 نفر بود.

توضیح: در مقاله ی اصلی از واژه ی نیشاپور که در فارسی قدیم متداول بوده استفاده شده ولی در متن ترجمه شده از واژه ی نیشابور که در زبان امروزی مرسوم است، بهره برده شده است.

منبع:
E. Honigmann & C.E. Bosworth, "Nishapur" in, E. Bosworth, 2007, Historic Cities of the Islamc World, Leiden, Boston: Brill: 421-424

بخشهای پیشین:

ری
http://anthropology.ir/node/18609

تبریز (4)
http://anthropology.ir/node/17934  

تبریز (3)
http://anthropology.ir/node/17696

تبریز (2)
http://anthropology.ir/node/17478

تبریز (1)
http://anthropology.ir/node/17249

یزد (2)
http://anthropology.ir/node/16996

یزد (1)
http://www.anthropology.ir/node/16757

شیراز (2)
http://anthropology.ir/node/18837

شیراز (1)
http://www.anthropology.ir/node/16254

اصفهان
http://anthropology.ir/node/15822

مشهد (3)
http://anthropology.ir/node/18967

مشهد (2)
http://anthropology.ir/node/15533

مشهد(1)
http://anthropology.ir/node/15433

دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید
http://anthropology.ir/node/11294
 

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.