(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

مقالات قدیمی: موزه مردم شناسی ایران(آذر 1317)

مجله «آموزش و پرورش»
89-3-12-Muzeye mardom shenasi1.jpg

آغاز
یکی از بنگاه های علمی سودمندی که در این عصر خجسته ایجاد شده «موزه ی مردم شناسی ایران» است. این بنگاه برای کسانی که در تاریخ و ادبیات و علوم طبیعی به پژوهش و کاوش مشغول اند موادی بس سودمند گرد آورده در دسترس و تتبع و وارسی ایشان قرار می دهد. دانشخواه و دانشجویی که بدانجا قدم گذارد چندان از نمونه های نایاب و گرانبهای جامه ها و دست ابزارهای گوناگون و حربه ها و مسکن های مردم روزگار کهن را می بیند که دیگر از خواندن و آموختن صدها صفحه کتاب تاریخ و جغرافیای انسانی بی نیاز می شود.
مردم هر کشوری برای نگاهداری نشانه های زندگی پیشینه ی نیاکان و آثار منقول تاریخی بوم و بر خویش نمونه هایی از وسایل زندگانی روزگار دیرین خود را در موزه ی مردم شناسی فراهم می آورند و از این راه به تاریخ و تحول زندگانی مدنی خود روشنایی خاصی می دهند. دیدار این اثر ها و یادگارها و مقایسه ی آن ها با پایه ی تمدن کنونی جهان، بیننده را در آستان قدرت فکر و اراده ی انسانی، حیران و نگران بلکه خاضع و خاشع می سازد و اعتراف می کند که برای ایجاد این تحول ها چه اندازه نیروی فکر و عزم راسخ بکار رفته تا این یگانگی ها و هم رنگی های زندگانی، در جای رنگارنگی ها و زیبایی های کودکانه ی روزگار پیش قرار گرفته است.
همان طور که علم مردم شناسی دانش تازه ای است که هنوز یک صده ی کامل از آغاز تدوین و ترتیب آن نگذشته و با وجود این در اثر پیجویی های داشن پژوهان جهان پیشرفت های شایانی کرده است، موضوع مردم شناسی ایران نیز چندان از عمرش نمی گذرد ولی آنچه مردم شناسان و دانشمندان فرنگ از نود سال پیش بدین طرف در پیرامون نژاد و زبان و عادات و آیین و رسوم کشور ما مورد تحقیق و تتبع قرار داده اند خود سرمایه ی فراوان و گران بهایی است که مانند شالوده استوار این بنای نو به شمار می رود.
تا جایی که در نظر است گویا «دوهوسه» معلم(1) دروس نظامی مدرسه ی دار الفنون تهران و دکتر پولاک(2) استاد پزشکی همان آموزشگاه نخستین دانشمند خارجی هستند که از روی میزان های مقرر علم مردم شناسی، ضمن مأموریت چند ساله ی خود در ایران به پژوهش و کاوش در مسایا مر بوط به جمعیت و سکنه ی این کشور پرداخته و نخستین در سال 1863 و آن دیگر در سال 1865-1866 نتیجه ی تحقیق های خود را به صورت کتاب مستقلی نشر داده اند. پایه و شالوده ای که در ابتدا برای تحقیق نژادشناسی ایران اختیار شد، همان نظریاتی بود که دومالیوس(3) در کتاب «نژاد های انسانی یا اصول انسان شناسی» و پرتی(4) در کتاب «زمینه نژاد شناسی» راجع به طبقه بندی نژاد ایرانی اختیار کرده بودند.  
در همین زمان خانیکوف از مقایسه ی آنچه مسافران در عصر او دیده و سنجیده بودند با آنچه در کتاب های نویسندگان بزرگ ایران و عرب مانند ابن حوقل و اصطخری و مقدسی و آثار مورخین یونان و روم همچون هرودوت و پلیناس و آمین مارسلن از عادات و رسوم و زبان و کیفیت قیافه ی ایرانیان نوشته شده بود به ضمیمه ی یادداشت هایی که در سالنامه های رسمی دولت چین و سفرنامه های چینی مربوط به مردم ایران وجود داشت با نوشته های جهان گردان دوره ی صفوی یک کتاب مختصر سودمندی به نام «تذکره نژادشناسی ایران» (5) در سال 1866 به زبان فرانسه تألیف کرد و انتشار داد.
مقارن چاپ کتاب خانیکوف اشپیگل خاورشناس در کتابی موسوم به «ایران سرزمین بین رود سند و دجله» (6) نتیجه ی پژوهش ها و مطالعات دقیق تاریخی و زبان شناسی خود را انتشار داد.
به هر نسبتی که موضوع نوظهور مردم شناسی در عالم بحث و تحقیق پیشرفت و توسعه می یافت، طبعا ً دامنه ی مباحث مربوط به مردم شناسی ایران نیز پیش می رفت و آثار نویی در این باب به وجود می آمد. مثلا ً ژان هوسه(7) در «کارنامه ی انجمن مردم شناسی لیون» به سال 1887 مقاله ی مفصلی به عنوان «نژاد انسانی در ایران» انتشار داد که بعدا ً در سال 1888 به صورت کتاب جداگانه به چاپ رسید یا آن که شیپارلی (8) در مجله آکادمی علوم تورینو به سال 1887-1888 مقاله ای به عنوان «راجع به نژاد شناسی ایران باستان» انتشار داد.
سپس در کتاب هایی که مربوط به تاریخ و جغرافیای این کشور نوشته شده همواره ابواب مشروح و مفصلی راجع به مسایل مربوط به مردم شناسی ایران از اطرف نویسندگان ایراد شده که هر یک به جای خود قابل ملاحظه و تدقیق نظر می باشد.
با وجودی که در خارج ایران دانشمندان بیگانه برای یک موضوع از موضوع های تاریخی و جغرافیایی بوم و برِ ما تا این اندازه پیجویی روا داشته اند، متأسفانه از طرف نویسندگان داخلی هیچ گونه اقدام و توجهی به کار نرفت و اگر هم مرحوم محمد حسن خان اعتماد السلطنه در صدد تحصیل اطلاعاتی در این باب بر آمد و رساله هایی به دستور او از طرف مأمورین دولتی در شهرستان ها راجع به اوضاع محلی تهیه و تدوین شد، از بی علاقگی زمام داران وقت، بیهوده و بی ثمر ماند و پس از مرگ او پراکنده گردید بلکه قسمت مهم آن از بین رفت و افتخار پژوهش و کاوش در دانش مردم شناسی مانند صدها اقدام برجسته ی دیگر برای این عصر همایون باقی ماند، تا آن که در سال 1316 بنگاه جدیدی به نام بنگاه مردم شناسی به ضمیمه ی موزه ی مردم شناسی در پایتخت تأسیس گردید.
کلمه ی مردم شناسی که در زبان فارسی ادبی مفهوم دیگری داشت از آن روز که مقابل کلمه «انتروپولژی» اروپایی از طرف فرهنگستان اختصاص یافت در حقیقت مانند بنگاه و موزه ی «انتروپولژی» در این کشور، یک روح و مفهوم تازه ای پیدا کرد.
وزارت فرهنگ در تأسیس و پیشرفت کار این بنگاه همچون همه ی کارهای فرهنگی دیگر مجری نیات و اوامر اعلیحضرت همایون شاهنشاهی بوده و اکنون جای خرسندی است که در اندک مدتی توانسته چنین بنگاه علمی آبرومندی را به معرض مطالعه و مشاهده داشن پژوهان قرار دهد.
موزه ی مردم شناسی ایران که از آغاز تأسیس آن هنوز زمانی چندان نمی گذرد، در این مدت کوتاه و کم، سرمایه ی فراوانی از مواد مردم شناسی که به کار مردم شناسان جهان آید فراهم آورده و دیری نخواهد گذشت که از زیبایی و گران بهایی با بهترین موزه های مردم شناسی جهان برابری کند و مقصد زائران و مطمح نظر جهان گردان واقع شود.
مجله آموزش و پرورش همواره مراقب بوده که علاوه بر مسایل فنی آموزگاری در مواقع مقتضی علاقه مندان دور و نزدیک را از نتیجه ی اقدام های سودمندی که برای کمک به روشنی افکار معلمین و شاگردان آموزشگاه ها به عمل آمده آگاه سازد و خلاصه ای از نتیجه ی کنجکاوی ها و تتبع های دانشمندان را در موضوع های ادبی و علمی و فنی ضمن صفحات خود مندرج سازد. با وجودی که از عمر تأسیس بنگاه و موزه ی مردم شناسی هنوز مدتی نمی گذرد، نسبت بدین موضوع نیز تا اندازه ای که مقتضی بوده نظر ها را روشن و اذهان را آماده ساخته ، چنان که در سال های ششم و هفتم سه مقاله و سخنرانی درباره ی «وظایف موزه ی مردم شناسی» و «فلکلور» و «علم انسان شناسی» منتشر ساخت. اکنون موقع را برای رهنمایی علاقه مندان و آموزگاران و دانشجویان بدین موضوع مهم مغتنم شمرده و شماره ی مستقلی را به درج سخنرانی هایی که از طرف برخی از دانشمدان در موزه ی مردم شناسی ایراد شده اختصاص می دهد. هرچند در ظاهر ارتباط جنبه فنی آموزش و پرورش با مردم شناسی چندان به نظر نزدیک نمی آید، ولی از آن جا که جنبه ی رسمی مجله و نیازمندی کارکنان فنی فرهنگ اقتضا می کند این شماره را به مردم شناسی اختصاص می دهد و امیدوار است علاقه مندان و دانش پژوهان که در تهران و شهرستان ها وسیله ای برای جمع آوری معلومات و مواد مربوط به مردم شناسی در دست دارند از همکاری با کارمندان وزارت فرهنگ دریغ نفرمایند و نتیجه ی اطلاعات و پژوهش های خود را راجع به زبان های محلی و افسانه ها و دوبیتی ها و اخلاق و عادات و رسوم هر شهرستانی جمع آوری کرده به دفتر مجله ی آموزش و پرورش ارسال فرمایند تا آنچه را که برای درج مخصوص به مردم شناسی مفید می بیند به نام جمع آورنده و نگارنده ی آن انتشار دهد.
مجله ی آموزش و پرورش
پی نوشت ها:
1- Duhusset, Etude sur la population de la Perse, Paris 1863 in 80
2- Ed. Polak, Persien. Das Land und seine Bewohner; Leipzig' 1865-1866
3- D'omalius d'Hally, Des races humaines ou elements d'ethnographie
4- Perty Grundzuger der "Ethnographie"
5- N. de Khanikof, Memoire sur l'Ethnographie de la Perse; Paris 1866 in -40
6- Spiegel, Eran, das Land zwischen dem Indus und Tigris
7- J. Hussay, Les races humaines de la Perse : Bulletin de la Societe Anthrop. De Lyon t. VI 1887
8- L. Schiaparelli, Sull' Ethnographia della Persia antica, Atti della  Reale accad. d. Scienze di Torino v.t.XXIII fasc.7 1887-1888
آموزش و پرورش، نامه های فنی و رسمی وزارت فرهنگ
از انتشارات اداره ی کل نگارش، مدیر مسئول: محیط طباطبایی، سال هشتم، شماره 9، مخصوص مردم شناسی
آذرماه 1317،چاپخانه فردین و برادر- تهران،
صفحات 1-5.
مجموعه: جلال ستاری- لاله تقیان
 

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.