(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

چالش‌های نظام آموزشی

نسرین قوامی
آموزش

با آغاز سال تحصیلی جدید بنا بر آمار رسمی وزارت آموزش و پرورش، 12 میلیون و 300 هزار دانش آموز در 105 هزار مدرسه در سراسر کشور به مدرسه رفته‌اند. اما درعین حال آمار قابل توجهی نیز درباره افراد بازمانده از تحصیل در سن مدرسه (6 تا 17 سال) وجود دارد که هر چند آمار و ارقام متعدد و بعضاً متناقضی از سوی نهادها و مراجع  مختلف در این زمینه اعلام شده است که بعضاً تناسبی بین آن‌های وجود ندارد (از ارقام 5 هزار نفر گرفته تا بیش از 5 میلیون نفر) اما برخی اطلاعات نظیر آمار مرکز پژوهش‌های مجلس که حکایت از 3 میلیون و 200 هزار بازمانده از تحصیل در سنین 6 تا 17 سال بسیار قابل تأمل است.

افزایش سطح سواد و دانش و گسترش آموزش همواره یکی از ارکان اساسی و زیربنایی رشد و توسعه اجتماعی است و میزان باسوادی و سطح آن از شاخص‌های مهم و تعیین‌کننده توسعه‌یافتگی و به خصوص در بخش توسعه انسانی جوامعه به شمار می‌رود.

نظام آموزشی با انتقال مجموعه‌ای از باورها، ارزش‌ها، رفتارها، گرایش‌ها، دانش‌ها و مهارت‌ها به نسل‌های جدید، موجبات استمرار و بقای هر جامعه را پدید می‌آورد. بخش عمده‌ای از فرآیند جامعه‌پذیری از طریق آموزش و پرورش انجام می‌گیرد که افراد در آن به یادگیری نقش‌ها، قواعد، روابط و به طور کلی فرهنگ جامعه خود می‌پردازند و از خلال آموزش‌های نظام آموزشی است که همسان‌سازی اعضای جامعه و در نتیجه انسجام اجتماعی و وحدت ملی شکل می‌گیرد.

از این جهت است که فراگیری و تقویت نظام آموزشی در همه جوامع از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در قوانین جامعه ما نیز بر فراهم آوردن و گسترش آموزش رایگان در جهت دسترسی همگانی به آموزش تأکیدات فراوانی شده است. مطابق بند سوم اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی دولت موظف است همه امکانات خود را برای «آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح، و تسهیل و تعمیم آموزش عالی» به کاربرد. در اصل سی‌ام قانون اساسی نیز تصریح شده «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خود کفایی کشور به صورت رایگان گسترش دهد».

ریشه‌کن کردن بی‌سوادی از اهداف مهم برنامه‌های چهارم و پنجم دولت طی سال‌های گذشته بوده است. برنامه پنج ساله دولت بر ضرورت ریشه‌کن شدن بیسوادی در گروه سنی زیر ۵۰ سال تا سال ۱۳۹۳ تأکید کرده است. اما با وجود تصریحات قانونی و برنامه‌های بلندمدت و میان‌مدت در راستای افزایش سطح سواد عمومی، به نظر می‌رسد عملکرد چندان موفقی در این زمینه وجود نداشته است و منابع رسمی از وجود آمار سنگین بی‌سوادی و کم‌سوادی در جامعه حکایت دارند.

بر اساس آمار منتشر شده مرکز آمار ایران از نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال 1390، بیش از ۹ میلیون و ۷۰۰ هزارنفردر کشور بی‌سواد مطلق‌ هستند که گفته می‌شود از این تعداد نزدیک به سه و نیم میلیون نفر بین ۱۰ تا ۴۹ سال دارند. اما مسئله تنها در بی‌سوادی نیست. بر اساس نتایج آخرین سرشماری در سال 90، از میان 40 میلیون باسواد غیر دانش‌آموز کشور ۱۰ میلیون و ۶۰۰ هزار شهروند بزرگ‌سال تحصیلات در حد ابتدایی و بیش از ۹ میلیون نفر تحصیلات راهنمایی دارند. به این ترتیب به جز رقم قابل توجه بی‌سوادان در کشور، بیش از نیمی از جمعیت باسواد کشور نیز از افراد کم‌سوادی تشکیل شده است که نهایتاً تا سوم راهنمایی درس خوانده‌اند.

با نگاهی به گزارش توسعه انسانی سازمان ملل به نظر می‌رسد به لحاظ بین‌المللی نیز وضعیت چندان مطلوبی در این زمینه در کشور وجود ندارد و نرخ باسوادی در ایران نسبت به کشورهایی همچون عربستان، قطر، بحرین و ترکیه هم پائین‌تر است.

در این میان ترک تحصیل دانش‌اموزان در سنین مدرسه از اهمیت و حساسیت بیشتری برخورداری است و آمار نگران‌کننده‌ای در این زمینه وجود دارد به طوری که گفته می‌شود سالیانه 25 درصد دانش‌آموزان در کشور ترک تحصیل می‌کنند. از مهم‌ترین عوامل این مسئله به فقر مالی، فقر انگیزشی و سیستم غیر خلاق آموزشی اشاره شده است. آسیب‌شناسی‌های متعدد دلایل مختلفی را برای این امر برشمرده‌اند که چالش‌های موجود در آموزش و پرورش، به روز نبودن و محتوای نامناسب کتاب‌های درسی، روش آموزگار، خشونت و تنبیه در مدارس، انتقال خشک و انتزاعی مفاهیم در فضای آموزشی، شیوه برگزاری امتحانات ناتوانی برخی معلمان و مشکلات معیشتی آنان، محیط نامناسب خانه، کثرت فرزندان، درآمد پایین، کم‌سوادی وبی‌توجهی پدر و مادر از جمله عواملی است که برای این امر در نظر گرفته شده است. اما در این میان نقش وضعیت اقتصادی جامعه و خانواده اهمیت ویژه‌ای دارد. از جمله پیامدهای ترک تحصیل در سنین مدرسه می‌توان به افزایش کودکان کار، قرار گرفتن کودکان و نوجوانان در معرض انواع آسیب‌ها رفتارهای مجرمانه، اختلال در فرایند جامعه‌پذیری و درونی کردن ارزش‌های اجتماعی و عدم فراگیری مهارت‌های لازم برای اشتغال اشاره کرد.

با وجود تأکید قانونی بر آموزش رایگان و اجباری و با این که ایران جزو نخستین کشورهایی بوده که متعهد به توافق‌نامه‌ها و معاهدات بین‌المللی فراهم کردن شرایط آموزش رایگان برای همه اعضای جامعه شده است، به نظر می‌رسد نظام آموزشی کشور از توانمندی و کارآمدی لازم برای رفع معضل بی‌سوادی برخوردار نبوده است.

به نظر می‌رسد با وجود پوشش سراسری مدارس دولتی در کشور اما با وجود لزوم تأمین کتاب‌های درسی و لوازم کمک آموزشی و در عین حال کمک‌ها و هدیه‌های مورد انتظار مدارس که گاه با اجبار و گاه با فشارهای هنجاری و اجتماعی ضرورت می‌یابد، نمی‌توان از آموزش کاملاً رایگان سخن گفت.

ر عین حال با این که در قانون بر آموزش اجباری کودکان تصریح شده، اما ضمانت اجرایی مشخصی برای این قانون در نظر گرفته نشده است و مشخص نیست در صورت امتناع خانواده‌ها از فرستادن کودکان خود به مدرسه این اجبار در نظام آموزشی با چه ساز و کار قانونی پیش خواهد رفت. ذکر این نکته در این‌جا شاید قابل تأمل باشد که به نظر می‌رسد حکومت و قدرت سیاسی تمایل و قصد ورود در حوزه‌های خصوصی و خانوادگی را ندارد و در مسائل حادتری همچون خشونت‌های خانگی و ... حتی‌المقدور از دخالت مستقیم اجتناب می‌کند.
با وجود این مسائل و در غیاب و محدودیت سازمان‌ها و نهادهای حقوق بشری و تشکل‌های دفاع از حقوق کودکان قطعاً یکی از مسائل عمده نظام آموزشی در کنار تأمین آموزش رایگان، تعیین حدود مشروع دخالت و سازوکار قانونی برای اجرای قانون آموزش اجباری است.

 

منابع

  • علاقه‌بند، علی (1382)؛ جامعه‌شناسی آموزش و پرورش، تهران نشر روان، چاپ سی و دوم
  • قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
  • پورتال آموزش و پرورش
  • درگاه ملی مرکز آمار ایران
  • سایت گزارش توسعه انسانی (hdr)
  • خبرگزاری‌ها و سایت‌های رسمی دولتی

 

نسرین قوامی

ghavami.nasrin@gmail.com

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید
http://anthropology.ir/node/11294

 

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.