(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

از شهرنشینی تا جستجوگری؛ قیاس «وضعی/رفتاری»، شهرنشینی و بسترهای فروپاشیدۀ زندگی انسان(1)

وحید عسکرپور
L00896632144.jpg

بخش اول
چکیده: در این مقاله با ذکر تعریفی از قیاس و استدلال قیاسی به بررسی روند استفاده از استدلال قیاسی در باستان شناسی پرداخته و گونه های مختلف آن در این رویکرد بیان می شود. گونۀ دیگری از قیاس باستان شناختی با تکیه بر مطالعات «قوم باستان شناسی بم؛ پس از فاجعه» تعریف و ارائه شده و با انجام بازنگری

بر روی دستاوردهای باستان شناختی محوطۀ باستانی «شهر سوخته» سیستان، نمونه ای برای این گونه از قیاس ذکر می شود.

کلیدواژه ها: قیاس وضعی/رفتاری؛ قوم باستان شناسی؛ بم؛ شهر سوخته

درآمد
نحوۀ استدلال در هر علمی از جایگاهی ویژه برخوردار است. در واقع دانش علمی بدون استدلال منطقی و دارای چارچوبی عقلانی امکان پذیر نیست. باستان شناسی نیز از این امر مستثنا نبوده و باستان شناسان همواره در جستجوی یافت روش ها و شیوه های معتبرتر استدلال بوده و هستند(Clarke, 1972؛ Binford, 1967؛ Schiffer, 1980؛ Wylie, 2002). استدلال در باستان شناسی به ویژه از آن رو اهمیت دارد که باستان شناسی رویکردی چندمنظر است؛ هرچند داده-های آن تجربی و ملموس هستند، اما به تنهایی قادر نیستند واقعیت های خود را عرضه کنند. زیرا آن ها محصول فاعلانی انسانی هستند که به شیوه ای تجربی قابل شناخت نیستند. انسان را نمی توان تنها با نظرافکنی بر رفتارهای بیرونی اش شناخت. حال اگر از همین انسان ابزاری باقی مانده باشد، در حالی که خودش دیگر وجود ندارد که از آن ابزار استفاده کند، چگونه می توان فهم و شناخت واقع نماتری نسبت به آن ابزار پیدا کرد؟ این نکته یکی از پیچیدگی های رویکرد باستان شناسی است؛ فاعل های انسانی از بین رفته و تنها نشانه هایی متکثر و ناقص از آن ها برجای مانده است.

برای کطالعه این بخش در زیر کلیک کنید:

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.