(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

فرازهای فرهنگ

مارتن هایدگر

مارتن هایدگر: قطعیت یعنی آنکه بخشی را که وجدان ما به روشنی مشاهده می کند،  پس بزنیم تا خود را به آرامش برسانیم

پل والری

پل والری: تاریخ یک هنر است: نه هیچ چیز کمتری؛ اما نه هیچ چیز بیشتری.

سیمون دوبووار

سیمون دوبووار: اگر انسان به اندازه کافی عمر کند، خواهد دید که هر پیروزی ای یک روز به یک شکست تبدیل خواهد شد ( همه می میرند)

پل ریکور

پل ریکور: ما از تاریخ دانان میزانی از  ذهنیت را انتظار داریم... ذعنیتی که دقیقا برای عینیت مناسب برای تاریخ، لازم باشد»(تاریخ و حقیقت، انشارات سوی، ص. 25).

ژان پل سارتر

ژان پل سارتر: تخیل[...] یک خود آگاهی کامل است، در حالتی که به آزادی خود تحقق بخشد( تخیل، 1940)

ارسطو

ارسطو: طبیعت هیچ کاری را بیهوده انجام نمی دهد.

آلکسیس دو توکویل

آلکسیس دو توکویل: هر کس در آزادی به دنبال چیزی به جز خود آزادی باشد، برای بردگی ساخته شده است (رژیم گذشته و انقلاب)  

فیخته

فیخته: کسی که خود را ارباب دیگری می پندارد، خود یک برده است.[...] تنها کسی را [می توان ] آزاد [دانست] که هر چیزی را در اطرافش می یابد ، آزاد کند ( درباره سرنوشت دانشمند، 1794)

امائوئل مونیه

امائوئل مونیه: من تنها در حدی وجود دارم که برای دیگری وجود داشته باشم و در نهایت،  هستی چیزی جز دوست داشتن نیست (شخص گرایی، 1949)

اپیکتت

اپیکتت: ما با ارضای تمایلات نیست که  به آزادی می رسیم، بلکه با کشتن میل است که بدین هدف نائل می آییم (در حدود 130 میلادی)

دنی دیدرو

دنی دیدرو: مدتها است که ایفای نقش یک انسان فرزانه، در میان انسان های  دیوانه، به کاری پر خطر بدل شده است( ژاک قضا و قدری)  

هانا آرنت

هانا آرنت: جامعه توده وار نه به دنبال فرهنگ بلکه به نبال سرگرمی است.

اوگوست کنت

اوگوست کنت: تبعیت واقعی سیاست ار اخلاق نتیجه مستقیم آن خواهد بود  که تمام انسان ها  نه خود را به مثابه موجوداتی حدای از یکدیگر بلکه همچون اندام هایی از یک موجود  واحد بزرگ بدانند( نظام سیاست اثبات گرا، 1851)

کلود لوی استروس

کلود لوی استروس: هر کس سخن از انسان به میان آورد،  سخن از زبان به میان آورده و هر کس از  زبان سخن بگوید از  جامعه سخن گفته است (گرمسیریان اندوهبار).

ایمانوئل کانت

ایمانوئل کانت: بنابراین در درجه فرهنگی که نوع بشر بدان دست یافته است، جنگ ابزاری ناگزیر برای پیشرفت بیشتر آن است( در باب آغاز تاریخ انسانیت).

فردینان دوسوسور

فردینان دوسوسور: زبان را [...] می توان به برگ کاغذی تشبیه کرد که یک روی آن  اندیشه و روی دیگرش صدا است؛ ما نمی توانیم یک سوی کاغذ را  پاره کنیم بی آنکه سوی دیگرش را دست ناخورده باقی بگذاریم ( دروس زبان شناسی عمومی، 1916)

ژاک دولور

ژاک دولور: جامعه مصرف، به مالکیت  به زیان هستی، اعتبار می بخشد ( خوشبختی، زندگی، مرگ، خداوند...)

ایمانوئل کانت

ایمانوئل کانت : دولت، که امکان ارتباط  عمومی اندیشه هایشان را از انسان ها می گیرد، در همین حال  آزادی اندیشه را نیز از آنها می رباید( جهت گیری اندیشه چیست؟ 1786)

نیچه

نیچه: این جهان، جهانی معطوف به قدرت است و نه هیچ چیز دیگر. و خود شما نیز، همین اراده معطوف به قدرتید  و نه هیچ چیز دیگر» (اراده معطوف به قدرت، یک، ث. 216، گالیمار، 1995)

 

ارسطو

ارسطو: پول تنها یک خیال است.

سارتر

سارتر : آزادی من، جایی باز می ایستد، که آزادی دیگری آغاز می شود.

کریستیان بوبن

کریستیان بوبن: قدم زدن در طبیعت ، همچون آن است که در کتابخانه ای باشیم که در آن هر کتابی تنها جمله هایی اساسی را در برداشته باشد.

فردریش نیچه

فردریش نیچه: تا مدتهایی مدید، اندیشه خود آگاهانه را غالب ترین شکل از اندیشه در نظر می گرفتند: اما امروز است که ما اندک اندک متوجه حقیقت می شویم: اینکه بزرگترین بخش از  فعالیت ذهنی ما، به صورتی ناخود آگاه انجام می گیرد( دانش شادمان، 1883)  

فرنان برودل

فرنان برودل: منظور من از تاریخ، پژوهشی است علمی و شاید بتوان در نهایت گفت یک علم، اما علمی پیچیده: ما [در واقع] نه یک تاریخ، یک حرفه تاریخ دان، بلکه  حرفه های متعدد تاریخ دان، تاریخ های متعدد، مجموعه ای از کنجکاوی ها، نقطه نظرات و امکان ها را داریم...» (نوشته هایی درباره تاریخ، 1969).

کلود لوی استروس

 کلود لوی استروس: ما ترجیح می دهیم همه چیزهایی را که با هنجارهایی که درونشان زندگی می کنیم، سازگار نیستند، از فرهنگ بیرون رانده و درون طبیعت بیاندازیم(نژاد و تاریخ، 1968).

تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.