(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

معرفی 2کتاب در زمینۀ اسطوره شناسی: جهان معنوی ایرانی از آغاز تا اسلام؛ تاریخ اساطیری ایران

فاطمه محمدظاهری
Sans titre.jpg

مقدمه: :پیدایش اسطوره
وقتی بشر پا به عرصۀ وجود گذاشت،باید به گونه‌ای با محیط،افراد و دنیایی که در آن می‌زیست ارتباط برقرار می کرد و بدین گونه بود که خداوند "کلمه " را آفرید.انسان با کلمه،‌طلسم تنهایی را شکست و با این کلید اسرارآمیز، دنیایی از احساس، شور و حال و نیاز را به روی خود
و همنوعان خود گشود‌ و هنوز که هنوز است گوش بشر درصدد شنیدن صدا و کلمه‌ای است که باز به روی او دنیایی نادیده را تصویر کند،راهی بنماید،عقده‌ای بگشاید و پنجرۀ تازه‌ای را فرارویش قرار دهد.وقتی انسان عشق را تجربه کرد و میوۀ گناه را چشید،وقتی با اسرار طبیعت آشنا شد و ترسید‌ و از طبیعت گریخت و باز به آن پناه برد،وقتی با پلیدی ها و ناهنجاری ها دست و پنجه نرم کرد و از ایثار و گذشت بهره‌مند گشت،وقتی در آرزوی همۀ ‌نبودها و ایجاد بایدها تلاش کرد و بالاخره در استنباطی که از چهرۀ هستی داشت،اندک‌اندک،جوانه‌های ظهور اساطیر در ذهن و درون انسان ریشه گرفت و سر برآورد.گاه انسان خود اسطوره شد و گاه اسطوره‌ها را لمس و تجربه کرد،آنها را ساخت و آفرید.اسطوره‌ها به مانند موجوداتی با قابلیت های متفاوت بودند که در ذهن و درون آدمی نفس می‌کشیدند و بارور شدن را می‌طلبیدند. فقط باید دستی و توانی می‌بود تا آنها را بپرورد و به شکلی دلخواه و ایده‌آل بسازد.این بود که واقعیت و تخیل و رمز،به آفریدن چهره‌هایی پرداختند که هر یک از آنها با یکی از ابعاد وجودی انسان در ارتباط بود.

اندک‌اندک اسطوره با مذهب پیوند خورد،با تأملات فلسفی درآمیخت،با خدا و انسان یکی شد،از زمان خروج کرد‌،‌به غیب و سحر و جادو مسلح گشت و قدرتی یافت لایتناهی… و چنین شد که در نگاه و تخیل اسطوره‌ساز،چهره‌هایی ظهور کردند که پا در زمین داشتند و سر بر آسمان می‌ساییدند.چهره‌هایی که چون خدایان تبعیدی در این خاکدان زمین آواره و سرگردان می‌زیستند.خدایانی که بار رسالتی گران بر دوش هایشان سنگینی می‌کرد و با وجود قدرت هایی شگرف،چهره‌های انسانی‌شان،آنها را محبوس و اسیر زمین می‌ساخت.

بی‌شک نمی‌توان گفت که همۀ اسطوره‌ها موجودات قدسی و مینوی‌اند، یا همه راست و واقعی و یا همه دروغ.نمی‌توان گفت که اسطوره‌ها موجوداتی الهی،‌مافوق طبیعی،‌آسمانی یا اختری و کوکبی‌اند و یا فقط زمینی.اسطوره‌ها می‌توانند تاریخی باشند،اما ساخته و پرداختۀ ذهن،‌می‌توانند زمینی باشند با قدرتی آسمانی،‌می‌توانند قدسی باشند،اما محبوس در تقدیر و سرنوشت بشری.می‌توانند واقعی باشند اما با ماهیتی ماورایی و خیالی.
جنس اسطوره از جنس شعر است.لوازم و زیبایی و زشتی و بیان و شکل شعر مهم نیست،‌آنچه که مهم است پیامی است که آن شعر می‌تواند داشته باشد،پیام های یکسانی که به شیوه‌های گوناگون بیان می‌شود.اسطوره از جنس رمز است،‌ تلمیح است.مافوق است.از جنس عبرت و بیداری است.آرمان‌زا و آرمان‌نماست.اگر افسانه‌ها و قصه‌ها برای خوابیدن است،اسطوره‌ها برای بیداری‌اند،اگر در واقع اشیا ‌و موجودات برای بهره‌وری و تملک‌اند،اسطوره‌ها دارای قداست و منشأ آگاهی و تنبه‌اند.

اسطوره خود زبانی است برای حقایق،حقایق درونی بشر و حقایق برون از توان و تخیل بشر.وقتی حقایق شکل و تصویر می‌پذیرد،‌اساطیر چهره می‌نمایند و با تاریخ عجین می‌شوند. یکی از علل پیدایش اساطیر،گریز بشر از قبول گناه، پذیرش و تسلیم وی در مقابل قدرت های مرموزی است که درصدد انهدام و نابودی وی‌اند.قدرت ها و دست هایی که بی‌اختیار او عمل می‌کنند،رقم می‌زنند و بر سرنوشت بشر حاکم‌اند.یکی از خصیصه‌های بارز این گونه اساطیر،ماورایی بودن آنان است.موجوداتی که از فضاهای دورد‌َست با قدرتهای فوق بشری عمل می‌کنند.با این حال چون اساطیر ساختۀ دست بشرند،مرگ آنان نیز به گونه‌ای رمزآمیز و عجیب به دست بشر ابداع و طراحی شده است.چنان که هر یک به شیوه‌ای خاص،که باید به وسیلۀ دشمن کشف و فهمیده شود،می‌میرند و یا به ابدیت می‌پیوندند.اسطوره‌ها برخلاف افسانه و قصه که مشتمل بر ماجرایی است که آغاز و پایانی دارد و پی‌آمدی بر آن مترتب نیست،مانند قوانین و پدیده‌های تغییرنیافتنی و انکارناپذیر طبیعت،پدیده‌هایی که از آغاز ظهور انسان تا به امروز و تا ابد،در بطن و متن هستی جاری و ساری‌اند،‌عمل می‌کنند.چنان که اسطوره‌ها می‌توانند تبیین و تفسیر قوانین و پدیده‌های حاکم بر طبیعت هستی و طبیعت بشری باشند و آنان که از مذهب نیز می‌گریزند نمی‌توانند منکر حاکمیت این قوانین و پدیده‌ها و پی‌آمدهای لایزال آنها باشند.

اگرچه اساطیر با تاریخ عجین شده‌اند و گسستن آنها از تاریخ امری ناممکن است،‌اما باز به تعبیری مجرد از زمان و مکان‌اند و به عبارتی تعلق به زمان و مکان خاصی ندارند و این امر ناشی از خواست انسان به تحقق و تجربه کردن ابدیت و جاودانگی و زیستن با آن در این جهان خاکی است.جاودانگی‌ای که همواره یادآور این است که انسان وجود دارد،خود را گم نمی‌کند و از یاد نمی‌برد.یادآور اینکه انسان همواره بوده است و هست و خواهد بود و همیشه مربوط و متعلق به وجود و هستی است. بی‌شک حس و بینش مذهبی و ماورایی در ظهور و پیدایش اساطیر نقش بارز و انکارناپذیری دارد.همین که انسان به خلقت خویش،کائنات،‌ اشیاء و طبیعت اندیشیده و به تفسیر و بیان آنها از دیدگاه خود پرداخته و برای آنها معنی و مفهومی قائل شده،نشان‌دهندۀ این است که آن حس مذهبی در او وجود داشته و در او تعبیه شده است.

بنابراین نطفۀ اساطیر،با ظهور و پیدایش آفرینش بسته و منعقد شده است و بینش خلاقیت و تفکر در چگونگی آغاز هستی و خلق شدن و صورت و نقش بستن هستی به بیان اساطیری می‌بایست منشعب و برخاسته از تفکر مذهبی باشد.اگرچه مذهب و اسطوره‌ دو مقولۀ جدا از هم‌اند و غالباً ظهور اسطوره را از نظر قدمت مقدم بر مذهب می‌انگارند.زیرا ظهور پدیدۀ مذهب به وحی و القای آن از سوی موجودی دیگر نسبت داده شده است و چیزی است منفک از خواست و ارادۀ بشر… و ظهور اساطیر استنباطی است که انسان مذهبی یا غیر مذهبی می‌تواند از هستی و خلایق داشته باشد.دنیای اساطیری دنیایی است مملو از دیوان و شیاطین و همچنین فرشتگان و ارواح نامرئی؛اعم از ارواح بهشتی و ارواح دوزخی.دیوانی که گاه دشمن انسان‌اند و در تعارض و نابودی و جنگ با وی و گاه در خدمت او و وسیلۀ نجات وی و پیروزی از آن کسی است که قوای عظیمی از دیوان و فرشتگان را سوی خود گرد آورد و مطیع خود بسازد و از آنان در وقت لزوم کمک و استمداد جوید.

 

 

 
به هر صورت در عصر کنونی پرداختن به دنیای اساطیر و جولان زدن در عرصۀ آن همچون پرداختن به هر مقولۀدیگر،‌می‌تواند نقبی باشد برای رهایی و رستگاری و تنبه‌ و بیداری.آگاهی یافتن از دنیا و چهره‌های اساطیری اگرچه کلید و راه‌حل مشکلات و معضلات کنونی نیست،اما می‌تواند وسیله‌ای باشد در بهتر فهمیدن و شناختن تمدنها و جوامع مختلف و افکار و آرزوها و آرمانهای آنان و یافتن زبانی برای ارتباط بیشتر با آنان و استحکام هر چه بیشتر این ارتباط و شاید در نهایت راهی برای بهتر اندیشیدن.

 

 

 

 

کتابهای معرفی شده عبارتند از:

 

1-ویدن  گرن،گئو (1381).جهان معنوی ایرانی از آغاز تا اسلام.مترجم:محمود کندری.تهران.نشر میترا

2-بهرامی،عسکر (1388).تاریخ اساطیری ایران.تهران.ققنوس

 

Untitled-2.jpg

گرن،گئوویدن (1381).جهان معنوی ایرانی از آغاز تا اسلام.مترجم:محمود کندری.تهران.نشر میترا

نویسندۀ کتاب جهان معنوی ایرانی گئوویدن گرن،شرق‏شناس و دین پژوه سوئدی است که درسال 1907 در شهر استکهلم‏ به دنیا آمد.این کتاب در یازده فصل همراه با پیشگفتار و کتابنامه تدوین یافته است.پیشگفتار در پنج یادداشت تنظیم شده است.یادداشت"یک" به تاریخ اندیشۀ ایرانی و معرفی گروه‏های تشکیل دهندۀ آن شامل اقوام شمالی،شرقی و غربی‏ ایران،زبان‏های رایج بین گروه‏های قومی(مانند اوستایی،فارسی باستان، پهلوی،سغدی،سکایی،آسی و مانند آن...)و توضیح مختصری دربارۀ منابع‏ مکتوب آنها(شامل اوستا،بندهش،دینکرد،ارداویرافنامه،درخت‏ آسوریک،شاهنامه و مانند آن)اختصاص یافته است.

در یادداشت"دو" از تهاجمات اقوام آریایی و برخورد اقوام هندو ایرانی و ایزدان راه یافته به دو قوم یاد شده،سخن به میان آمده است.یادداشت "سه" به انطباق دین حاکم‏ در میان پارس‏ها و آنچه که در شرق رایج بوده اختصاص دارد.در یادداشت‏ "چهار" از دولت پارت-که متأسفانه در تاریخ اندیشۀ ایرانی بسیار کم شناخته‏ شده-و بزرگ‏ترین نفوذ دینی ایران در خاور نزدیک به ویژه دیدگاه‏های‏ فرجام‏شناختی و پیشگویی وقایع آخر الزمان از جمله زایش پادشاه منجی در آینده سخن گفته شده است.به نوشتۀ ویدن گرن جبرگرایی آیین زروانی نگاه‏ بدبینانه به هستی را به همراه آورده که ادبیات حماسی دوران پارت آکنده از آن است.افزون بر این،به نوشتۀ او" دوران پارت،دورۀ تبادل معنویات بین‏ شرق و غرب است.وقتی ما در این مورد به پدیده‏های زبانی توجه کنیم،می‏بینیم که تعداد وام واژه‏های ایرانی در زبان سامی خاور نزدیک باز هم بسط یافته است،حال آنکه نفودی که با همان حجم در جهت مخالف آن رخ داده‏ است،به هیچ وجه تعیین شدنی نیست.تعداد وام واژه‏های یونانی در زبان‏ پارتی یا پارسی میانه به طور حیرت‏انگیزی اندک است.این بررسی‏ها به وضوح‏ نشان می‏دهند که نفوذ معنوی ایران به سوی غرب جربان داشته است و نه‏ بر عکس.به علاوه این تأثیرات به واسطۀ بررسی‏های مختلف دیگری به اثبات‏ رسیده است." (ص 24)

یادداشت"پنج" به تاریخ اندیشۀ ایرانی در دورۀ ساسانی،تغییر فاحش‏ وضع اجتماعی در این دوره،دستگاه روحانیت و مراتب آن به ویژه بحث‏ دربارۀ اتحاد دین و دولت اختصاص دارد.

ویدن گرن فصل اول کتاب را"جهان‏بینی " نام نهاده و مباحث‏ کیهان‏شناختی(کشورهای اسطوره‏ای،گردش اجرام سماوی)را از منابع‏ اوستایی و پهلوی استخراج و با استناد به آنها،نظریات خود را مطرح کرده‏ است.

فصل دوم"سرزمین‏ها و ملل" نام گرفته و در آن با اشاره به آنچه در اوستا و ریگ ودا در این زمینه آمده و با تکیه بر متن"یادگار جاماسپی" مردمان مختلف توصیف شده است.

فصل سوم،با عنوان"عالم کبیر-عالم‏ صغیر" وصفی از آفرینش تن آدمی،نخستین انسان و آفرینش گیتی با تکیه‏ بر بندهش و روایات پهلوی است.

فصل چهارم"آیین زروانی" نام دارد.مؤلف‏ در این قسمت بر آن است تا از وندیداد که نتیجۀ فعالیت ادبی مغان ماد و به‏ زبان اوستایی سلیسی است گفتگو کند که در بعضی از قسمت‏های آن از زروان(ایزد زمان)سخن رفته است.به نوشتۀ وی ویژگی آیین زروانی، تقدیر گرایی بدبینانه است.این تقدیرگرایی حتی بر روایت‏های حماسی که از زبان پارت و ساسانی بر جای مانده حاکم است.

ویدن گرن در ادامه‏ کوشیده است با ارائۀ شواهدی از جمله متن پلوتارک(ایزیس وازیریس)، نیک کلبی(ایزد زمان و اسطوره او)،اعمال شهیدان(جدل بین مسیحیان و مغان دربارۀ دین زروانی)،زاد سپرم(آمیزش مینوی مقدس و مینوی‏ بد)،بندهش،روایات پهلوی،مقدمۀ برزویۀ طبیب بر کتاب کلیله و دمنه و نیز شواهد شعری در ادبیات حماسی ایران از جمله ویس و رامین و شاهنامه‏ فردوسی به خویش کاری زروان بپردازد.

فصل پنجم،با عنوان"ایزدکده" به شرح و بسط خویش‏کاری ایزدانی‏ اهورامزدا،میترا(مهر)،ویو/وای و آناهیتا با تکیه بر متون اوستا(یشت‏ها و یسنا)اختصاص دارد.

عنوان فصل ششم"زرتشت،شخصیت او،آموزۀ او"است.این فصل از کتاب خواندنی و جدل‏برانگیز است.زیرا در این فصل چکیدۀ آرای مؤلف‏ دانشمند در معرض داوری خواننده قرار گرفته است.اگر چه از یک سو،موثق‏ترین منبع برای زندگی زرتشت سروده‏های گاهان کهن‏ترین بخش‏ اوستا با گویشی نزدیک به گویش ودایی زبان هندی است،از سوی دیگر تجزیه و تحلیل واژه‏شناسی این زبان نیز محل مناقشه بسیاری است و مشکلات عظیمی در راه درک مطلب ایجاد می‏کند.افزون بر این،بحث بر سر زمان و زادگاه زرتشت که ویدن گرن آن را در دورهء 1000-600 ق.م و در مشرق ایران دانسته و نیز دوستان و دشمنان زرتشت،از دیگر مباحث جالب‏ توجه این فصل است.ویدن گرن دربارۀ شمن بودن زرتشت توضیحی در این فصل آورده که عیناً نقل می‏شود:" در این باره-این طور بگویم که شکل شمنی ظهور او-و شمن‏گرایی‏ که در تحقیقات جدید صرفاً به عنوان مقایسه آورده شده است،فقط چارچوب‏ ظاهری فعالیت وی را تشکیل می‏دهد.برای هر مورخی بدیهی است که‏ بزرگ‏ترین شخصیت‏ها همواره نخست به شکل‏هایی

ظاهر شده‏اند که در محیط آنها غالب بوده است.این امر در مورد بنیان‏گذاران دینی هم‏ مصداق دارد و به این دلیل اهمیت تاریخی آنها کاهش نمی‏یابد." (ص 130).

فصل هفتم،با عنوان"فرجام شناسی"دربردارندۀ بحث مبسوط مؤلف‏ در یادداشت شمارۀ چهار پیشگفتار،همراه با ارائۀ متون مربوط به آن از جمله روایات اوستایی و پهلوی است.عناوین فرعی این فصل چنین است:فرجام‏شناسی فردی اوستایی کهن؛سرنوشت روان نیک پس از مرگ؛پل‏ چینود و روان درگذشتگان؛آموزه‏های مکاشفه‏ای و پیشگویانه؛به زرتشت‏ وحی می‏شود؛آخر الزمان؛رستاخیز کالبد؛رستاخیز و تن پسین؛تولد منجی؛ ستاره در شرق و تولد منجی؛سفر بهشتی و دوزخی؛و سفر ارداویراز به آن‏ سو.

فصل هشتم:با عنوان"سیاست دینی" به اصل تساهل در سیاست دینی‏ هخامنشی و به ویژه مدارای کوروش و داریوش با یهودیان می‏پردازد و از تضاد شدید تدابیر اجباری شاهان ساسانی با اصل تساهل هخامنشیان سخن‏ می‏گوید.

فصل نهم،"آیین عرفان ایرانی" نام دارد.ویدن گرن در این فصل به‏ تأثیر فرهنگ پارتی در بین النهرین و حتی ادبیات یهودی پرداخته و با تکیه‏ بر متن"سرود مروارید"که سریانی است نفوذ عرفان ایرانی را در سرزمین‏ دجله و فرات پی‏جسته است.او همچنین در ادامه خواسته است در شخصیت‏ جمشید،نخستین انسان و نخستین پادشاه،نمونۀ آرمانی شهریار ایرانی را بیابد و مهم‏ترین جنبه‏های ایدئولوژی شاهی و ارتباط آن با عرفان ایرانی را باز نماید.

مؤلف در فصل دهم با عنوان"پادشاهی"برای درک دقیق مفهوم‏ ایدئولوژی شاهی و تعریف جایگاه سیاسی و نیروی شهر یاران ایرانی کوشیده‏ است به افسانۀ شاهی در عصر هخامنشی(بنا بر روایت هرودت)،پارتی(به‏ روایت ژوستین)و ساسانی(به روایت کارنامه اردشیر بابکان)بپردازد.

فصل یازدهم،"تاریخ دین زرتشتی" نام دارد و ویدن‏گرن کوشیده است‏ با تکیه بر متونی مانند یادگار زریران،ارداویرازنامه و دینکرد به روایت‏ درستی از تاریخ روحانیت زرتشتی از عصر زرتشت تا دورۀ ساسانی‏ دست یابد.

ترجمۀ این اثر ارزشمند مرهون زحمات مرحوم محمود کندری‏ (1294-1378)و انتشارش به همت دختر دانشمندش خانم مهران کندری‏ بوده است.برخی از توضیحات متن درپانوشت کتاب با نوشتۀ "م" مترجم‏ آمده نیز به خامۀ ایشان است.اهل تحقیق به درستی می‏دانند که ترجمه‏ نوشته‏هایی از این دست صرفاً برای برگردان متنی از یک زبان به زبان دیگر نیست و مترجم علاوه بر آگاهی دقیق از موضوع اثر به اطلاعات جنبی مانند تاریخ وباستان‏شناسی در فهم درست متن و انتقال آن نیازمند است.وجود اعلام بسیار و دقت در ضبط صحیح آنها کوشش مضاعفی از مترجم می‏طلبد که در اغلب این موارد ترجمه را با تحقیق همراه می‏سازد.شادروان کندری به درستی توانسته است در بیشتر مواضع کتاب از عهدۀ این کار برآید و ترجمه‏ای روشن و رسا به خوانندۀ فارسی زبان ارائه کند.از اشتباهات راه یافته در ضبط اعلام به واقع می‏توان درگذشت،چه شمار آنها بسیار اندک است؛مانند سکوت‏ها که درست آن اسکوت‏ها(ص 12)است. اما تصحیح اغلاط پرشمار چاپی اثر،خطای متعدد در ویرایش ادبی و فنی بر عهدۀ ناشر محترم است که امید می‏رود در چاپ‏های بعدی آنها را برطرف‏ سازد.برای مثال چند نمونه اشکالات ویرایشی را متذکر می‏شویم:ص 18: «ولی از آن می‏تواند برای این منظور استفاده شود»؛ص 22:«می‏توانست‏ تجهیزات ملوک الطوایفی را تحت اختیار درآورد»؛ص 26:«در کهن‏ترین‏ متون ایرانی با اثرات کیهان‏شناسی تکامل یافته‏ای مواجه می‏شویم که آنها را با متون بعدی به شرح و اثبات می‏رسانیم»؛ص 38:«توصیف سرزمین‏ها و ملل در یادگارجاماسپی به پاس نظرگاه ثابت دینی مطالب قوم‏نگاری،به‏ وضوح رنگ زرتشتی دارد...»که مبهم است.از جمله اشتباهات ویرایش فنی:در ص 31 چنین ارجاع داده شده است:(یشت 10:15)(قس ص 35)که مرجعی‏ که باید با آن قیاس کرد معلوم نیست و به علاوه نحوۀ صحیح این ارجاع چنین‏ است:(یشت‏ها 10:15؛قس‏[نام مؤلف/کتاب‏]ص 35).

 

آثار زیر از ویدن گرن به فارسی ترجمه شده است:

-فئودالیسم در ایران باستان.ترجمه:هوشنگ صادقی.تهران.نشر قطره.1378.

-دین های ایران.ترجمه:منوچهر فرهنگ.تهران.انتشارات آگاهان ایده.1377.

-مانی و تعلیمات او.ترجمه:نزهت صفای اصفهانی.تهران.بی نا.1352و تجدید چاپ آن:تهران.نشر مرکز.1376

 

 

 

 

 

بهرامی،عسکر.(1388).تاریخ اساطیری ایران.تهران.ققنوس

 

عسکر بهرامی در سال 1346 در شهر شوش متولد شد.او که کارشناس ارشد فرهنگ و زبان های باستانی است به دلیل علاقه به اساطیر و اسطوره شناسی به تحقیق و تفحص در این زمینه نیز پرداخته است.کتاب حاضر از این نویسنده است.کتاب در 6 فصل همراه با پیشگفتار و نمایه تدوین شده است.در پیشگفتار نمایی کلی از نجد ایران ونقش آن در شکل گیری تمدن،ریشه یابی اسطوره و منابع آن اختصاص یافته است."اسطوره واژه ای است که از عربی به فارسی راه یافته و در اصل به معنای روایتی است که اساس واقعی و تاریخی ندارد.....اما در این باره که چه نوع روایت هایی را اسطوره می گویند،صاحب نظران تعریف های متعدد و گوناگونی ارائه کرده اند که پژوهشگر معاصر،مهرداد بهر،آن ها را این گونه جمع بندی می کند:"اسطوره اصطلاحی کلی است و دربرگیرندۀ باورهای قدس انسان در مرحلۀ خاصی از تطورات اجتماعی که در عصر جوامع به اصطلاح ابتدایی شکل می گیرد و باورداشت مقدس همگان می گردداساطیر حتی در ساده ترین سطوح خود انباشته از روایاتی است معمولاً مقدس دربارۀ خدایان،موجودات فوق بشری و وقایع شگفت آوری که در زمان هایی آغازینفبا کیفیاتی متفاوت با کیفیات زمان عادی ما،رخ داده و به خلق جهان و ادارۀ آن انجامیده است،یا در دوران های دور دست آینده رخ خواهد داد.بدین گونه زمان آغازین و زمان پسین دو عصر اساطیری ویژه اند،و نیز رخدادهای پس از مرگ و سرنوشت انسان از آن پس می تواند در کنار این دو مبحث اساسی اساطیری قرار گیرد..."ص9

منابع به چند گروه تقسیم شده اند:منابع هندی"وداها"،نوشته های اوستایی،پهلوی،مانوی ودیگر آثار پراکنده و سومین گروه گزارشات غربی ها راجع به شرق که از آن جمله است.

فصل اول با عنوان آفرینش به دیدگاه های هند وایرانیان در مورد آفرینش جهان،دو مینوی نخستین،امشاسپندان،پیش نمونه ها،آفرینش جهان اهریمنی و یورش اهریمن به جهان اورمزدی و آفرینش انسان اختصاص یافته است.به طور کل این فصل به سه هزار سال اول و دوم پرداخته است.

فصل دوم با عنوان پیشدادیان و تشکیل حکومت به یکی از مهم ترین ویژگی های تاریخ ایران که شکل گیری حکومت و نقش آن در پدیده های تمدنی است پرداخته است.”نخستین پادشاهان تاریخ اساطیری با نام "پیشدادیان" خوانده می شوند.واژۀ پیشداد(که در اوستا به صورت پَرَذاتَه آمده)از دو جزء تشکیل شده است که امروز هم هر دو در همان معناها به کار می روند:"پیش" به معنای قبل و مقدم و گذشته است و واژۀ "داد"،که معنای قانون و عدالت را می دهد؛در مجموع یعنی کسی که در قانونگذاری و دادگری پیش و مقدم است،و به تعبیری "نخستینْ در شیوۀ دادگری" ص33 در این فصل شاهان کیانی به همراه حوادث دوران خود به ترتیب زمانی ذکر شده اند.(کیومرث،هوشنگ،تهمورث و...)همچنین دوران سیاه ضحاک و نیز جنگ های ایران و توران و ماجرای کاوۀ آهنگر نیز در این فصل بیان می شود.

فصل سوم با نام عصر پهلوانان به یک دورۀ مهم در تاریخ روایی ایران می پردازد."در شاهنامه،که مهم ترین روایت تاریخ ملی یا روایی است،سه دورۀ متمایز را باز می شناسد:1.دورۀ اساطیری 2.دورۀ پهلوانی 3.دورۀ تاریخی"

 

 

"در شاهنامه دورۀ پهلوانی از قیام کاوۀ آهنگر و پیروزی فریدون بر ضحاک آغاز می شود و در بخشی طولانی و در عین حال مهم از آن،شخصیتی حضور دارد که حماسۀ ملی ایران با نام وی گره خورده است و کشته شدن او هم مرگ عصر پهلوانی است.رستم پسر زال، بی شک نامدارترین و بزرگ ترین پهلوان سراسر تاریخ روایی ایران،و چه بسا جاودانه ترین شخصیت این تاریخ است." ص 45 و در ادامه با عنوان:از نخستین پهلوانان تا روزگار منوچهر به شرح دلاوری های پهلوانان این دوره می پردازد.خاندان نریمان،به دنیا آمدن زال و ازدواجش با رودابه،و سپهداری ایران سام را و آرش کمانگیر در این فصل گنجانده شده است.همچنین اشارۀ مختصری هم به گرشاسب پهلوان و گرشاسب پادشاه  می شود.

فصل چهارم "کیانیان و اوج عصر پهلوانان" با این عنوان در این فصل به ماجراهای رستم (تولد،انتخاب رخش،گذشتن از هفت خان و نیز نجات کی کاووس)پرداخته شده است.کی کاووس با اشتباهات مکرر خود،زندانی شدن به وسیلۀ دیو سپید و جنگ با شاه هاماوران و اسارت به دست آن ونیز با فکر تسخیر آسمان و عواقب بعد از آن،خود و سپاهیان ایران را دچار سختی می کند و هر سه بار این رستم است که نجاتبخش او می شود.در ادامه ماجرای ازدواج رستم با ذکر ابیاتی چند از شاهنامه آمده و نیز جنگ غمناک رستم وسهراب.ماجرای سیاووش و نبرد بزرگ ایران و توران نیز در همین فصل بیان می شود.اینفصل از کتاب بسیار خواندنی است،اگرچه تمام مطالب را بارها شنیده ایم اما نثر روان بهرامی خواننده را ترغیب به خواندن می کند.

فصل پنجم با عنوان زردشت و دین او به زندگی زرتشت می پردازد.زمان ومکان ظهور او،نوشته های دینی زرتشتیان و نوشته  های پهلوی،دیگر مطالب این فصل است.در این فصل صفحاتی به اوستا و بخش های آن اختصاص یافته است."آنچه امروزه به عنوان اوستا وجود دارد مجموعه ای شامل 5 بخش است:1.یسن ها(یا یسنا یا یسنه )شامل 72 ها (فصل) 2.ویسپرد(به معنای همۀ ردان یا سروران) شامل 24 کرده(فصل) 3.خرده اوستا(اوستای کوچک) 4.یشت ها(یشت:ستایش و نیایش) شامل 21 یشت 5. وندیداد(در اصل ویدیوْ داد،به معنای قانون ضد دیوان)شامل 22 فرگرد(بخش)" ص87 و نویسنده شرح کاملی از هر بخش آورده است.در پایان این فصل به مرگ و سرنوشت روان و بهشت و دوزخ از دیدگاه آیین زرتشتی پرداخته شده است.

فصل ششم"بازسازی جهان" در این فصل به سه هزارۀ چهارم پرداخته شده است."بر پایۀ طرح تاریخ دوازده هزارسالۀ جهان،در سه هزار سال نخست آفرینش جهان مینوی به انجام می رسد؛در پایان این دوره رویارویی دو نیروی نیکی و بدی آغاز می شود که در آن اهریمن به واسطۀ دعای اورمزد بی هوش به دوزخ می افتد.بدین سان سه هزار سال دوم آغاز می شود که در آن،در حالی که اهریمن در بی هوشی است،اورمزد آفرینش جهان مادی و پیش نمونه های آفریدگان را انجام می دهد.در آغاز سه هزار سال سوم،اهریمن بر آفریدگان می تازد و با آسیب رساندن به آن ها و از پای درآوردن نخستین پیش نمونه های گیاه و گاو و انسان،ناخواسته سبب تکثیر آن ها و گسترش جهان مادی اورمزد می شود.بر سر هزارۀ چهارم زردشت ظهور می کند و از این پس بر سر هر هزاره یکی از نجات بخشان،از تبار زردشت ظهور می کند تا ظهور سومین نجات بخش که به داوری فرجامین و بازسازی جهان منجر می شود.

 

در پایان این فصل هم مطلبی از رابرت چارلز زنر پژوهشگر دین های ایران باستان از کتاب تعالیم مغان آورده شده است که به مقایسۀ داوری پس از مرگ در دین زردشتی و مسیحیت پرداخته است:

"در هر دو دین روان آدمی در دو مرحله مورد داوری قرار می گیرد:یکی پس از مرگ و دیگری در داوری همگانی روز قیامت که رستاخیز برپا می شود و بدن ها دوباره به روان ها می پیوندند.اما در دین زردشتی به دنبال این داوری نهایی پالایش نهایی همۀ مردمان از بازماندۀ گناهانشان صورت می گیرد و از این پالایش همگی بدون استثنا پاک و بی لکه بیرون می آیند.بنابراین در دین زردشتی پادافره (عقوبت) ابدی نیست و همۀ مردم سرانجام به بهشت درمی آیند و به ستایش عظمت و جلال خداوند می پردازند.هیچ کس به خاطر گناهی که در زمان انجام داده است،برای ابد پادافره نمی بیند."ص101

این کتاب به نظر نگارنده تا حد زیادی شامل همان مطالبی است که دکتر ژاله آموزگار در کتاب خود با نام تاریخ اساطیری ایران آورده است.اما از محاسن این کتاب می توان به کادربندهایی اشاره کرد که نویسنده در هر فصل 2مورد یا بیشتر آورده است.در این کادرها مطالبی آمده است که در عین این که مرتبط با موضوع مورد بحث اند،اما بیشتر جهت آگاهی و پیش زمینه ای برای باقی مطالب فصول آورده شده اند.نویسنده توضیحات پاورقی یا به اصطلاح پانوشت ها رابه پایان کتاب موکول کرده و زیر عنوان یادداشت ها موارد توضیحی  هر فصل را جداگانه آورده است.

در مجموع کتاب با حجم کم خود، ظاهر آراسته و مطالب خواندنی کتاب با ارزشی است.ضمن این که نویسنده اکثر مطالب را از متون پهلوی،اوستا و شاهنامه استخراج کرده،و به کسانی ارجاع داده شده است که در این زمینه (اسطوره)حرفی برای گفتن دارند.این کتاب به وسیلۀ انتشارات ققنوس در 120صفحه  به سال 1388 منتشر شده،که اعتبار ناشر ذکر شده خود از دیگر مزایای این کتاب به شمار می رود.کتاب فاقد اغلاط چاپی است و تا جایی که نگارنده(که در ابتدای راه یادگیری است)مشاهده کرده است خطاهای ویرایشی(ادبی و فنی) نیز در آن به ندرت دیده می شود.نگارنده این کتاب را به تمام کسانی که علاقمند به اسطوره و تاریخ روایی ایرانند،و نیزکسانی که در ابتدای راه تحقیق در این زمینه هستند پیشنهاد می کند.

 

 

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.