(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

پرونده ی «کاظم معتمد نژاد»

 نژاد.jpg

به بهانه هفتاد و نهمین تولد پدر علم ارتباطات ایران
تهیه و تنظیم: ندا زندی
کاظم معتمدنژاد متولد 23 اردیبهشت 1313، استاد همه کسانی است که عمری در مطبوعات گذرانده اند. او در بیرجند متولد شد ودر طول زندگی موفق به دریافت چند مدرک دکترا از رشته های مختلف گردید اما عشق و علاقه اش به علم ارتباطات و فعالیت در این حوزه مسیر زندگی او را دگرگون ساخت. او در زمان تحصیل در دوره کارشناسی، با مدیر وقت روزنامه کیهان -که استاد او نیز بود- رابطهٔ دوستانه‌ای برقرار کرد. وقتی استاد از دانشجویان دوره دکتری برای همکاری در کیهان دعوت کرد، معتمد نژاد فرصت را غنیمت شمرده و به محیط روزنامه وارد شد. دیری نپایید که از مترجمی زبان فرانسه، به مسؤولیت گروه خارجی و مقالات ارتقا یافت.

روزنامه کیهان که به روزنامه نگاران تحصیلکرده نیاز داشت، برای وی بورسیه‌ای از دولت فرانسه دریافت کرد. معتمد نژاد در سال 1343، دانشگاه سوربن فرانسه موفق به اخذ دکتری حقوق و علوم سیاسی و نیز دکتری تخصصی روزنامه نگاری از انستیتوی مطبوعات و علوم نظری دانشگاه پاریس شد.

به بهانه هفتاد و نهمین سالگرد تولد او نگاهی به زندگی و آثارش خواهیم داشت:

زندگینامه پدر علم ارتباطات در سایت کاظم معتمدنژاد

تولد :

-  اردیبهشت 1313 هجری شمسی ، بیرجند

تحصیلات :

- دیپلم ششم متوسطه ، خرداد 1332 ، دبیرستان مروی تهران

- لیسانس رشته قضایی دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران، خرداد 1336

- شهادتنامه های پایان تحصیلات دوره دکترای رشته قضایی دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران،1339

- دکترای دولتی علوم سیاسی از  دانشکده حقوق و علوم اقتصادی دانشگاه پاریس ، 1964 (1343)

- دکتری تخصصی روزنامه نگاری از انستیتوی مطبوعات و علوم خبری در دانشگاه پاریس ، 1964 (1343)

- دیپلم عالی تدریس روزنامه نگاری از مرکزبین المللی تعلیمات عالی روزنامه نگاری دانشگاه استراسبورگ ، 1963 (1342)

 

دانشگاه پاریس   22 فوریه 1964       

خدمات دانشگاهی:

- دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران 1349 – 1344

- استاد و رئیس دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی 1359 – 1344 

- استاد گروه علوم ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی ، از1360

- استاد مهمان دانشگاه های فرانسه (پاریس و رن) 1368 – 1362 

 ، از 1362 VII- مدیر تحقیقات ( استاد راهنمای رساله های دکترا) دانشگاه پاریس

 

دکتر معتمدنژاد، دکتر حمید نطقی و نیومن هارت، مدیر بنیاد آموزش

 ارتباطات، تبلیغات و بازاریابی انگلستان، ۲۶ مهر ۱۳۵۶

خدمات مطبوعاتی:

عضو هیأت تحریریه و مدیر بخش اخبار و مقالات خارجی روزنامه کیهان ، 1340 – 1336 

 

دکتر اردلان، دکتر معتمدنژاد و دکتر ابوالقاسم منصفی، دی ماه ۱۳۴۹

 

خدمات حقوقی :

- وکیل پایه یک دادگستری ، از سال 1346

- مشاور حقوقی اتحادیه بین المللی ارتباطات دور ، از 1379

 

همکاری در تأسیس مؤسسات و دوره های آموزشی وپژوهشی:

- عضو مؤسس دوره عالی روزنامه نگاری ، مؤسسه عالی مطبوعات وروابط عمومی ودانشکده علوم ارتباطات اجتماعی ، 1350 – 1343

- عضو هیأت مؤسس بخش ارتباطات بین المللی " انچمن بین المللی تحقیق در ارتباط جمعی " 1976 (1355)

- عضو هیأت مؤسس "مرکز مطالعات فراملی ارتباطات واطلاعات در کشورهای آسیا ،آفریقا و آمریکای لاتین ، پاریس " 1992 (1371) دوره فوق لیسانس علوم ارتباطات در دانشگاه علامه طباطبایی ، 1368

- عضو مؤسس دوره دکتری علوم ارتباطات در دانشگاه علامه طباطبایی ، 1375

- عضو مؤسس "مرکز پژوهش های ارتباطات " وابسته به دانشگاه علامه طباطبایی و وزارت پست و تلگراف و تلفن ، 1375

- پیشنهاد دهنده تاسیس " مرکز مطالعات و تحقیقات ارتباطات در آسیای مرکزی " با همکاری یونسکو در تهران ، از طریق کمیسیون ملی یونسکو در ایران در سال 1374 که پس از اعزام یک هیأت بررسی و امکان سنجی از سوی سازمان مذکور به ایران و کشورهای منطقه ، همچنان در حال مطالعه و مذاکره است.

 

همکاری در ایجاد انجمن ها :

- عضو هیأت مؤسس " انجمن دفاع از آزادی مطبوعات" تابستان 1357

 

عضویت در انجمن های علمی بین المللی:

- عضو "انجمن بین المللی تحقیق در ارتباطات جمعی" از سال 1962

- عضو " انجمن بین المللی حقوق فضا" از سال 1967

- عضو " انستیتوی بین المللی ارتباطات" از سال

- عضو " انجمن فرانسوی علوم ارتباطات و اطلاعات " ، از سال 1983

 

فرزندان :

(پانتئون – سوربن) ، استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی I-  رؤیا معتمد نژاد ،  دکترای حقوق از دانشگاه پاریس

(پانتئون – سوربن) ، دانشیاراقتصاد بین الملل در همان دانشگاه  I-  رامین معتمد نژاد ،  دکترای اقتصاد از دانشگاه پاریس

کاظم معتمد نژاد در ویکی پدیا

وی در سال ۱۳۱۳ در شهر مود از بخش مود شهرستان سربیشه متولد شد. تحصیلات ابتدایی و قسمتی از تحصیلات متوسطه خود را در زادگاهش و قسمت دیگر را در بیرجند و سال ششم ادبی را در دبیرستان مروی تهران گذراند. در سال ۱۳۳۶ به اخذ درجه لیسانس و در سال ۱۳۳۹ به اخذ درجه دکتری در رشته قضائی از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران نائل شد.

وی در زمان تحصیل در دوره کارشناسی، با مدیر وقت روزنامه کیهان -که استاد او نیز بود- رابطهٔ دوستانه‌ای برقرار کرد. وقتی استاد از دانشجویان دوره دکتری برای همکاری در کیهان دعوت کرد، معتمد نژاد فرصت را غنیمت شمرده و به محیط روزنامه وارد شد. دیری نپایید که از مترجمی زبان فرانسه، به مسؤولیت گروه خارجی و مقالات ارتقا یافت.

روزنامه کیهان که به روزنامه نگاران تحصیلکرده نیاز داشت، برای وی بورسیه‌ای از دولت فرانسه دریافت کرد. معتمد نژاد در دانشگاه سوربن فرانسه موفق به اخذ دکتری حقوق و علوم سیاسی و نیز دکتری تخصصی روزنامه نگاری از انستیتوی مطبوعات و علوم نظری دانشگاه پاریس شد.

[ویرایش] آثار∗کتاب، جزوه با تکثیر محدود:

معتمدنژاد، دکتر کاظم. اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی. تهران: مرکز پژوهش‌های ارتباطات، ۱۳۸۲، ۲۴۴ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. ارتباطات بین‌الملل. تهران:: دانشگاه علامه طباطبایی؛ دانشکده علوم اجتماعی، مهر ۱۳۶۹، ۳۱۴ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. ارتباطات بین‌المللی. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی؛ دانشکده علوم اجتماعی، ۱۳۷۲، ۲۰۷ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. ارتباط جمعی غربی و انقلاب اسلامی ایران: بازنگری انتقادی نظریه‌های غربی توسعه بخشی ارتباطات در جهان سوم و تحقیق در پوشش خبری انقلاب اسلامی ایران در وسایل ارتباط جمعی غرب. تهران: سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، تابستان ۱۳۶۷، ۳۴ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. ارتباطات در خدمت انسان‌ها: برنامه بزرگ یونسکو برای سال‌های ۱۹۸۴-۸۵. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی؛ دانشکده علوم اجتماعی، آذر ۱۳۶۲، ۹۰ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. ارتباطات و وسایل ارتباطی. تهران: دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، بدون تاریخ، ۳۳۷ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. ارتباطات و وسایل ارتباطی. تهران: دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۵۴، ۵۱ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. حقوق ارتباط جمعی. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی؛ دانشکده علوم اجتماعی، مهر ۱۳۶۹، ۲۶۳ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. حقوق ارتباط جمعی. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی؛ دانشکده علوم اجتماعی، بدون تاریخ، ۲۳۶ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. حقوق مطبوعات. تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها،

معتمدنژاد، دکتر کاظم (و) ابوالقاسم منصفی. روزنامه نگاری. تهران: دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۵۰، ۴۳۷ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم (و) ابوالقاسم منصفی. روزنامه نگاری: با فصلی جدید در بازنگری روزنامه نگاری معاصر. تهران: سپهر، ۱۳۶۸(چ۳)، ۵۶۶ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. روش تحقیق در محتوای مطبوعات: با کلیاتی درباره تجزیه و تحلیل در ارتباطات جمعی. تهران: دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۵۶، ۴۹۰ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. روش مطالعه و بررسی مطبوعات. تهران: دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۴۹، ۱۸۰ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. کتابشناسی ارتباطات جمعی در جهان سوم. تهران: دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۵۸، ۳۷ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم (و) ابوالقاسم منصفی. ماکت سازی و صفحه بندی. تهران: دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۴۹- ۱۳۴۸، ۶۷ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم (و) ابوالقاسم منصفی. مصاحبه و رپورتاژ. تهران: مؤسسه عالی علوم ارتباطات اجتماعی، ۴۹- ۱۳۴۸، ۹۸ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. مطالعات و تحقیقات انتقادی در ارتباطات اجتماعی. تهران: صدا و سیما؛ واحد تحقیقات اجتماعی و ارزشیابی برنامه‌ها، مهرماه ۱۳۶۸، ۶۲ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. مطالعات و تحقیقات انتقادی در ارتباطات اجتماعی. تهران: سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی، تابستان ۱۳۶۷، ۱۵ ص.

 

معتمدنژاد، دکتر کاظم. مطبوعات، تبلیغات و افکار عمومی. تهران: دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی، ۱۳۴۵، ۱۰۱ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. مطبوعات و وسایل خبری: ارتباطات و مطبوعات در دنیای امروز. تهران: مؤسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی، ۱۳۴۶، ۱۷۰ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. وسایل ارتباط جمعی. تهران: دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۵۵، ج اول، ۴۳۴ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. وسایل ارتباط جمعی؛ جلد یکم: چاپ دوم با اصلاحات و اضافات. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۷۱(چ۲)، ۴۵۳ ص(ج۱).

معتمدنژاد، دکتر کاظم. وسایل ارتباط جمعی و خبری. تهران: مؤسسه عالی علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۴۸، ۱۴۵ ص.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. وسایل ارتباطی و خبری (ارتباطات و وسایل ارتباطی). تهران: مؤسسه عالی علوم ارتباطات اجتماعی، بدون تاریخ، ۳ ج.

معتمدنژاد، دکتر کاظم. [متن کامل سخنان ارائه شده در سمینار مدیران روابط عمومی‌های وزارت پست و تلگراف و تلفن]. تهران: وزارت پست و تلگراف و تلفن؛ روابط عمومی، ۱۳۷۲، ۱۰ صفحه.

پروفسور معتمد نژاد در سایت مشاهیر خراسان جنوبی

پروفسور کاظم معتمدنژاد پدر علم ارتباطات و روزنامه نگاری ایران در سال 1313 در روستای مود از بخش مرکزی شهرستان بیرجند متولد شد. تحصیلات ابتدایی و قسمتی از تحصیلات متوسطه خود را در زادگاهش و قسمت دیگر را در بیرجند و سال ششم ادبی را در دبیرستان مروی تهران گذرانید. وی در زمان تحصیل در دوره‌ کارشناسی با مدیر وقت روزنامه‌ کیهان که استاد ایشان نیز بود رابطه دوستانه ای برقرار کرد. وقتی استاد از دانشجویان دوره دکتری برای همکاری در کیهان دعوت کرد، دکتر معتمدنژاد فرصت را غنیمت شمرده و به محیط روزنامه وارد شد و دیری نپایید که از مترجمی زبان فرانسه، به مسئولیت گروه خارجی و مقالات ارتقاء یافت. روزنامه کیهان که به روزنامه نگاران تحصیل‌کرده نیاز داشت، برای وی بورسیه ای از دولت فرانسه دریافت کرد. دکتر معتمدنژاد در دانشگاه سوربن فرانسه موفق به اخذ دکترای حقوق، علوم سیاسی و نیز دکترای تخصصی روزنامه‌نگاری از انستیتوی مطبوعات و علوم نظری دانشگاه پاریس گردید.

وی در سال 1343 با کوله باری از دانش روزنامه نگاری، ارتباطات، حقوق و علوم سیاسی و با اندیشه تاسیس نخستین دانشکده روزنامه‌نگاری به میهن بازگشت. خدمات دانشگاهی ایشان از سال ‌1344 در سمت استادیاری در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران آغاز شد. ضمن این‌ که همکاری خود را از آغاز ورود به ایران با موسسه کیهان حفظ کرد. در سال ‌1343 موسسه کیهان پیشنهاد وی را برای یک دوره عالی روزنامه نگاری پذیرفت و برای این منظور از بین داوطلبان دیپلم، ‌25 نفر انتخاب شدند. در پایان دوره ‌دو ساله، اسم این دوره‌ عالی به موسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی تغییر کرد. در سال 1350 یعنی زمانی که نخستین فارغ التحصیلان در بحبوحه اخذ دانش نامه بودند، اسم موسسه به دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی تغییر یافت. در این موقع وی از دانش یاری دانشکده حقوق دانشگاه تهران استعفا کرد و در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی در سمت معاونت دانشکده مشغول به کار شد.  از سال ‌56 تا 59 نیز سمت ریاست دانشکده را عهده دار بود. با پیش آمدن انقلاب اسلامی، دانشکده مذکور تعطیل و در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان یک گرایش ادغام شد. با تعطیل شدن دانشگاه ها، دکتر معتمدنژاد به پاریس رفت و در آن جا به تدریس و تحقیق پرداخت.

او بعد از انقلاب هم میدان را خالی نکرد و در سال ‌1368 به ایران بازگشت و براى زنده نگه داشتن رشته علوم ارتباطات به صورتی خستگى ناپذیر تا احیاى کامل آن پیش رفت. وی ضمن مشارکت فعال در تاسیس دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی و راه ‌اندازی دوره های کارشناسی ارشد و دکتری، پیش گام توسعه همه جانبه‌ دانش ارتباطات در کشور به شمار رفته و از طریق تالیف آثار گران بها در زمینه‌ وسایل ارتباط جمعی، روزنامه‌نگاری و حقوق مطبوعات، تدریس در دانشگاه ها و برگزاری همایش‌ های ملی و منطقه‌ ای در جهت تعمیق فرهنگ و گسترش دانش ارتباطات کوشیده است.

دکتر معتمدنژاد در حال حاضر استاد تمام وقت دانشکده‌ علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی و در آستانه بازنشتگی قرار دارد. معتمد نژاد در تشکیل و عضویت انجمن های مختلف از قبیل انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، انجمن بین المللی تحقیق در ارتباطات جمعی، انجمن بین المللی حقوق فضا، انستیتوی بین المللی ارتباطات، انجمن فرانسوی علوم ارتباطات و اطلاعات نقش عمده داشته است.

معتمدنژاد بیش از 70 مقاله علمی به مجامع بین المللی و یا مجلات ارائه داده و یاخود در تشکیل سمینارها و کنفرانس های علمی نقش مهمی داشته است. دکتر معتمدنژاد در سال تحصیلی 74 ـ 73 به عنوان استاد نمونه‌ دانشگاه های کشور از دست ریاست جمهوری وقت لوح تقدیر دریافت کرده است. هم چنین در سال 1384 و بر اساس مصوبه‌ هیات دولت نشان درجه یک دانش را از دستان رییس‌جمهوری وقت دریافت نمود. دکتر کاظم معتمدنژاد علاوه بر ارایه مقالات متعدد علمی پژوهشی به مجامع بین المللی و مجلات داخلی و خارجی، تاکنون 29 عنوان کتاب نگاشته است که از میان آن ها تنها نه اثر چاپ شده، پنج عنوان هم آماده چاپ و پانزده عنوان کتاب دیگر در حال آماده شدن برای چاپ و انتشار است که خودش درباره آن می گوید: «مثل سمفونی ناتمام بتهوون که در مورد کارهای من مصداق دارد، تمام نشده».

برخی تالیفات استاد دکتر کاظم معتمد نژاد عبارتند از:

روزنامه‌نگاری

نویسنده: دکتر کاظم معتمدنژاد، دکتر ابوالقاسم منصفی

ناشر: مرکز نشر سپهر

نوبت چاپ: پنجم ـ 1385

سال انتشار: 1350

شمارگان: 2200 نسخه

قطع: وزیری (شومیز)

تعداد صفحات: 566

 

 

روش تحقیق در محتوای مطبوعات نویسنده: دکتر کاظم معتمدنژاد

ناشر: انتشارات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی

نوبت چاپ: اول ـ 1356

سال انتشار: 1356

شمارگان: 2200 نسخه

قطع: وزیری (شومیز)

تعداد صفحات: 492

 

 

وسایل ارتباط جمعی (جلد نخست)

نویسنده: دکتر کاظم معتمدنژاد

ناشر: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی

نوبت چاپ: ششم ـ 1385

سال انتشار: 1371

شمارگان: 3000 نسخه

قطع: وزیری (شومیز)

تعداد صفحات: 380

 

 

مبانی حقوقی بین‌المللی گزارشگری برای صلح

نویسنده: دکتر کاظم معتمدنژاد

ناشر: خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)

نوبت چاپ: اول ـ 1383

سال انتشار: 1383

شمارگان: 1500 نسخه

قطع: رقعی (شومیز)

تعداد صفحات: 75

 

 

اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتینویسنده: دکتر کاظم معتمدنژاد

ناشر: مرکز پژوهش‌های ارتباطات

نوبت چاپ: دوم ـ 1383

سال انتشار: 1382

شمارگان: 1000 نسخه

قطع: رقعی (شومیز)

تعداد صفحات: 234

 

 

جامعه اطلاعاتی: اندیشه‌های بنیادی،

دیدگاه‌های انتقادی و چشم‌اندازهای جهانی

نویسنده: دکتر کاظم معتمدنژاد

ناشر: مرکز پژوهش‌های ارتباطات

نوبت چاپ: اول ـ 1384

شمارگان: 1500 نسخه

قطع: رقعی (شومیز)

تعداد صفحات: 368

 

 

حقوق مطبوعات

نویسنده: دکتر کاظم معتمدنژاد

ناشر: دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها

نوبت چاپ: چهارم ـ 1385

سال انتشار: 1379

شمارگان: 1500 نسخه

قطع: رقعی (شومیز)

تعداد صفحات: 444

 

 

حقوق حرفه‌ای روزنامه‌نگاراننویسنده: دکتر کاظم معتمدنژاد، دکتر رویا معتمدنژاد

ناشر: دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها

نوبت چاپ: اول ـ 1386

سال انتشار: 1386

شمارگان: 2000 نسخه

قطع: رقعی (شومیز)

تعداد صفحات: 452

 

 

حقوق ارتباطاتنویسنده: دکتر کاظم معتمدنژاد، دکتر رویا معتمدنژاد

ناشر: دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها

نوبت چاپ: اول ـ 1386

سال انتشار: 1386

شمارگان: 2000 نسخه

قطع: رقعی (شومیز)

تعداد صفحات: 584

گفت و گوی سایت مناظره با کاظم معتمدنژاد

دکتر کاظم معتمدنژاد در سال 1313 در خانواده ای فرهنگی- روحانی در روستای «مود» در بیرجند به دنیا آمد. پدرش فرهنگی و مدیر دبیرستان بود و سایر اعضا خانواده او نیز در مشاغل فرهنگی بوده اند. وی دوره ابتدایی و قسمتی از دبیرستان را در محل تولد خود گذراند، اما دیپلم متوسطه را از دبیرستان مروی تهران گرفت. پس از آن به دانشگاه راهیافت. یک سال در دانشکده ادبیات زبان فرانسه خواند و سپس به رشته حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران رفت.

قبل از اتمام دوره دکترای حقوق، با مدیر وقت موسسه کیهان، دکتر مصباح زاده که استاد او نیز بود، رابطه کاری برقرار کرد و به روزنامه کیهان رفت و دیری نپایید که از مترجمی زبان فرانسه در این نشریه، به مسؤولیت سرپرستی گروه خارجی و مقالات در سال های 36 تا 40 ارتقاء یافت. شوق و علاقه او به روزنامه نگاری و نیاز کیهان به روزنامه نگاران تحصیکرده، سرانجام در بورسیه ای خلاصه شد که کیهان از دولت فرانسه برای او گرفت.

پس از آن، دکتر معتمدنژاد به دانشگاه سوربن پاریس رفت و در آنجا دکترای حقوق و علوم سیاسی و نیز دکترای روزنامه نگاری گرفت. دکتر معتمدنژاد در فرانسه همزمان با تحصیل در سوربن، در دو مدرسه روزنامه نگاری نیز دانش آموخت و صلاحیت دیپلم تدریس روزنامه نگاری گرفت. سال 1343 دکتر معتمدنژاد با کوله باری از دانش روزنامه نگاری، ارتباطات، حقوق و علوم سیاسی، با اندیشه تأسیس نخستین دانشکده روزنامه نگاری به میهن بازگشت.

دکتر معتمدنژاد از بنیانگذاران علوم ارتباطات در ایران است و هم اکنون این رشته را در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاه علامه طباطبایی تدریس می کند. درجه 24استادی او در ارتباطات، مرتبه ای است که در ایران تعداد دارندگان آن از انگشتان یک دست هم تجاوز نمی کند. به خاطر خدماتی که استاد معتمدنژاد به علوم ارتباطات ایرانداشته، شاگردان مکتبش او را «پدر علم ارتباطات» نامیده اند. وی استاد مهمان دانشگاههای پاریس 1 و پاریس 2 و همچنین استاد دانشگاههای برن 1 و 2 فرانسه از سال1361 تا سال 1367 شمسی بوده است. دکتر معتمدنژادمدیر پژوهش و استاد راهنمای پایان نامه های دوره دکتری علوم ارتباطات در دانشگاه پاریس 7 (دانشگاه دنیس دیدرو-ژولیون) از سال 1983 تاکنون است. وی علاوه بر ارایه مقالات متعدد علمی- پژوهشی پرشمار در نشریات داخلی و خارجی، 29 عنوان کتاب نگاشته است که از آن میان، تنها شش عنوان آن چاپ و منتشر شده است.

کیهان فرهنگی: جناب دکتر معتمدنژاد، بسیار خوشحالیم از این که در فرصتی مغتنم در حضور شماییم. حقیقت این است که ما از مدت ها پیش، در اندیشه گفت وگو با شما بودیم و هر از گاهی، این موضوع را پیگیری می کردیم، اما هر بار به دلایلی، این گفت وگو به تأخیر می افتاد. شاید لازم به گفتن نباشد که حضرت عالی بیش از هرکس دیگری در زمینه تأسیس و گسترش رشته روزنامه نگاری و ارتباطات و مسایل مرتبط با آن در ایران، کوشش کرده اید. در حقیقت، پایمردی و پیگیری شما، باعث شده که امروز در آستانه افتتاح مجدد دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی قرار بگیریم. شاگردانی هم که شما پرورده اید، بحمدالله حالا خودشان، اساتید این رشته در دانشگاهها هستند و قدر زحمات استادشان را می دانند.

استاد معتمدنژاد: بنده را مورد لطف قرار می دهید، سپاسگزارم. من خودم را، شایسته این لطف و محبت نمی دانم. بلی، آقای پروین زاد پیگیر این جلسه و گفت وگو بودند، امامن می خواستم گفت وگویمان در سالگرد تأسیس دانشکده ارتباطات باشد. همانطورکه می دانید، دانشکده ارتباطات را مؤسسه کیهان، تأسیس کرد و من می خواستم دوباره به نقش آن، در تأسیس این دانشکده برگردم و در عین حال، سعی داشتم انتشار آن هم در موقعی باشد، که به لحاظ تاریخی، قابل توجیه باشد.

کیهان فرهنگی: یعنی در دی ماه؟

استاد معتمدنژاد: بله، زمان مناسب انتشار آن، دی ماه است.

کیهان فرهنگی: استاد! همانطورکه مستحضرید، روال ما در کیهان فرهنگی، طرح شخصیت ها و به تبع آن، بحث در تخصص آنهاست. در طرح شخصیت ها هم، ابتدا از اجداد و خانواده، کودکی، تحصیلات و همینطور از تأثیرگذاری های افراد و محیط و آثار پرسش می کنیمالبته، ما جسارت می کنیم که در حضور حضرت عالی که به حق استاد و پدر علم ارتباطات در ایران هستید، تعیین موضوع می کنیم، پس اگر موافقید بحث را از اجداد و خانواده، آغاز کنید.

استاد معتمدنژاد: بنده در سال 1313 در خانواده های روحانی و فرهنگی، در روستای «مود» در 30 کیلومتری بیرجند، متولد شدم.

کیهان فرهنگی: اجداد شما هم، در همان روستا زندگی می کردند؟

استاد معتمدنژاد: خیر، آنها ساکن بیرجند بودند و بعد به روستا رفتند. دایی من تعریف می کرد که در گذشته های نه چندان دور، روزی خواهر امیر شوکت الملک، نزد یکی ازاجداد ما که روحانی بیرجند بوده، می رود و با مردی عقد ازدواج می بندد. امیر شوکت الملک علم، از این وصلت، ناراضی بوده و نمی خواسته آن مرد، داماد آنها باشد؛ از این جهت به جد ما فشار می آورد که شما باید خواهر مرا یک طرفه از جانب آن مرد، طلاق بدهید! جد ما می گوید: این کار، خلاف شرع است و من نمی توانم به دستور شما، آنها را از هم جدا کنم و طلاق بدهم.

امیر شوکت الملک از حرف جد ما ناراحت می شود، طوری که جد ما احساس می کند که دیگر نباید آنجا بماند و باید شهر را ترک کند و به جای دیگری برود. به همین جهت، به 30 کیلومتری بیرجند می رود و در دره ای ساکن می شود و در آنجا، به کشاورزی می پردازدبعدها، مردم اسم آن محل را، به نام ایشان «حسین آباد» می گذارند.

کیهان فرهنگی: اسم ایشان، حسین بوده؟

استاد معتمدنژاد: اسم کامل او، «شیخ محمدحسین فاضل» بوده.

کیهان فرهنگی: در گذشته در حوزه های علمیه رسم بود که به روحانیون کوشایی که از آگاهی بیشتری برخوردار بودند، «فاضل» می گفتند و این صفت را به دنبال اسم یا شهرت آن روحانی، اضافه می کردند. البته حالا هم، این رسم کم و بیش هست، اما کم رنگتر شده.

استاد معتمدنژاد: به هر حال، بعد از چند سال، امیر شوکت الملک از کاری که کرده بود، ناراحت و پشیمان می شود و یک روز ظاهراً به رسم شکار با سوارانش وارد آن دره می شوند. جد ما، آن روز مشغول آبیاری جالیز بوده و اتفاقاً فصلی بوده که میوه های جالیز رسیده بودند. امیر شوکت الملک نزد جد ما می آید و سلام می کند و جد ما هم جواب می دهد و به آنها خربزه تعارف می کند، امیر پیاده می شود و چیزی می خورد و به این ترتیب، کدورت آنها از بین می رود. اما جد ما، دیگر حاضر نمی شود به بیرجند برگردد. تا یکی دو نسل بعد هم، اجداد ما، همانجا می مانند، تا این که یکی دیگر از اجداد ما، که روحانی مشروطه خواهی بوده و آن زمان، درجه اجتهاد داشته، درگیر مسایل مشروطه و مخالفان مشروطه می شود و چون اوضاع و احوال، طوری بوده که ایشان هم در شرایطی مثل محمدحسین فاضل قرار می گیرد، او هم منزوی می شود و در همان روستایحسین آباد، به زندگی خودش ادامه می دهد. این سابقه روحانیت در خانواده ماست.

کیهان فرهنگی: استاد، لطفاً از دایی تان که راوی این خاطرات بودند، بفرمایید.

استاد معتمدنژاد: دایی من، آقای علی اصغر فاضلی بود. ایشان در فرهنگ ایران، نقش مهمی داشت؛ از فارغ التحصیلان مدرسه شوکتیه بود. مدرسه شوکتیه را شوکت الملک در بیرجند تأسیس کرده بود. این مدرسه، بعد از مدرسه دارالفنون و تقریباً همزمان با مدرسه رشدیه، یکصد سال پیش یعنی سال 1324 قمری، سال پیروزی مشروطیت دایر شد.

دایی من، شاگرد این مدرسه بود. مدتی بعد از جنگ جهانی دوم، مرحوم سید محمد فرزان که از دانشمندان به نام خراسان بود و در زمان رضاشاه به جاهای مختلفی تبعید شده بود، به بیرجند می آید و دوباره کار قبلی اش را، دنبال می کند و رییس فرهنگ بیرجند می شود و دایی من هم، کفیل او می شود و 5-6 سال این کار را، ادامه می دهد. آن زمان، مدت ها کفالت خراسان و بلوچستان تا مکران، همه زیر نظر ریاست فرهنگ بیرجند بود و همین دایی کوچک من، اولین دبستان دولتی را در روستای ما «مود» تأسیس کرد.

کیهان فرهنگی: یعنی تا قبل از آن، روستای مود، مدرسه نداشت؟

استاد معتمدنژاد: چرا، مدرسه شوکتیه بود، اما مدرسه دولتی نبود. مدرسه شوکتیه هم همانطور که گفتم در سال 1324 قمری آنجا تأسیس شده بود و چند سال بعد هم، مدرسه تدین، در آنجا تأسیس شد.

کیهان فرهنگی: جناب عالی هم در همان روستا، دوره ابتدایی را گذراندید؟

استاد معتمدنژاد: بله، بنده تا کلاس ششم آنجا بودم. بعد می خواستم به دبیرستان بروم، در حالی که در روستای مود، دبیرستان نبود و باید به بیرجند نزد اقوام می رفتم؛ اما خانواده ام راضی به این کار نبودند. پدرم نمی خواست که من موجب ناراحتی بستگان بشوم. در نتیجه، شرایطی پیش آمد که در روستای مود، دبیرستان دایر کنند. البته، از قبل هم برای تأسیس دبیرستان، موقعیت وجود داشت و مردم مدت ها پیش از آن، تقاضا کرده بودند که آنجا دبیرستان دایر شود. به این ترتیب از سال 1325 در روستای مود، دبیرستان دایر شد و پدر من هم که معلم بود، در آن دبیرستان شروع به کار کرد. البته، این مربوط به زمانی است که من دیگر در آن دبیرستان نبودم و به تهران آمده بودم. پدرم 7-8 سال، ریاست آن مدرسه را به عهده داشت و بعد بازنشسته شد.

کیهان فرهنگی: به این ترتیب ، شما در روستای مود، دارای یک پشتوانه و نسب فرهنگی بودید.

استاد معتمدنژاد: خاله هایم و فرزندانش و دایی زاده هایم ، تقریباً همه فرهنگی هستند. یک برادرم و خواهرم در نیشابور و بیرجند، معلم اند. برادر دیگرم، دکتر اسدالله معتمدنژاد در همین دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، سابقه تدریس دارد و حالا بازنشسته شده. بنابراین، همانطور که گفتید ما یک نسب فرهنگی داریم و از یک خانوادهقدیمی، فرهنگی و روحانی هستیم.

کیهان فرهنگی: البته به این فهرست، باید اسم دخترتان خانم دکتر رؤیا معتمدنژاد؛ استاد حقوق ارتباطات را هم اضافه کنید. استاد! سابقاً در شهرهای کوچک و بعضی مناطق، دبیرستانها غالباً تا سال سوم یا پنجم متوسطه، کلاس داشتند. آیا دبیرستان شما در مود هم، همینطور بود؟

استاد معتمدنژاد: درست است، دبیرستان ما هم تا کلاس نهم بیشتر نداشت و به همین خاطر، من برای ادامه تحصیل به بیرجند رفتم و تا سال پنجم متوسطه را، آنجا خواندم وچون بیرجند کلاس ششم متوسطه نداشت، برای ادامه تحصیل به مدرسه مروی تهران رفتم و همان سال در رشته ادبی، در تهران شاگرد دوم شدم.

کیهان فرهنگی: استاد قبل از این که به سراغ تحصیلات دانشگاهی شما برویم، تقاضا می کنیم از موقعیت جغرافیایی روستای «مود» بفرمایید.

استاد معتمدنژاد: روستای ما «مود» در کنار جاده زاهدان به مشهد قرار داشت و می دانید که این جاده، یک جاده استراتژیک بود و در جنگ جهانی اول، مورد استفادهانگلیسی ها قرار گرفت و باشگاه ژاندارمری هم، نزدیک آنجا بود.

کیهان فرهنگی: چند خانواده در آن روستا، زندگی می کردند؟

استاد معتمدنژاد: آنجا، نزدیک به سه هزار نفر جمعیت داشت.

کیهان فرهنگی: پس در حد یک مرکز بخش بوده.

استاد معتمدنژاد: بله، «مود» باید شهرستان می شد، ولی به خاطر مهاجرت اهالی آن به شهرهای اطراف، جمعیتش کم شد. البته، تمام کسانی که مهاجرت کردند، فرزندانشان دارای تحصیلات خوبی شدند. افراد آن روستا، شاید حدود 200 نفر هستند که اکثراً پزشک، یا آدم های برجسته ای شده اند.

کیهان فرهنگی: پس، نتیجه می گیریم که مهاجرت از روستا به شهر، همیشه هم نامطلوب نیست، علاوه بر این، روستای «مود» از بعضی جهات دیگر هم استثنا بوده، تأسیس دبستان در سال 1324 قمری در آنجا و بعد تأسیس دبیرستان، در حالی که آن موقع، بعضی از شهرهای بزرگ ما هم دبستان نداشتند؛ چه رسد به دبیرستان! جالب این که در منابع تاریخی نوشته اند که بسیاری از تأسیسات تمدنی جدید، زودتر از جاهای دیگر کشورمان در منطقه بیرجند و قائنات آمده بود، حتی ذکر کرده اند که لوله کشی آب در بیرجند، زودتر از تهران بوده است!

استاد معتمدنژاد: درست است. اولین شهری، که لوله کشی آب در آن تأسیس شد، بیرجند بود. آقای محیط طباطبایی می گفت، در بیرجند هشت موزه وجود دارد که اغلب در خانه ها یا در باغ های امرای سابق منطقه است.

کیهان فرهنگی: وقتی بیرجند را، مثلاً با دامغان مقایسه می کنیم، می بینیم به نسبت قدمت شش هزار ساله اش، به اندازه بیرجند، موزه ندارد.

استاد معتمدنژاد: درست است. این به خاطر وضع خاص این منطقه است. اتفاقاً، من از دامغان خاطره خاصی دارم، دایی من، مرحوم علی اصغر فاضلی، در سال های 31 تا 34 با رییس فرهنگ دامغان بود و آن موقع مرحوم مرتضوی، معاون دایی من بود و پسر ایشان، در دبیرستان مروی تهران، با من همکلاس بود، اما حالا خبری از او ندارم.

کیهان فرهنگی: استاد، در آن سال ها، وضع روستای «مود» از نظر وسایل ارتباطی، چگونه بود؟

استاد معتمدنژاد: آن زمان مثل هرجای دیگر، در آن روستا، ارتباطات سنتی حاکم بود و مردم در مراسم و مجالس محرم و ماه مبارک رمضان، بخصوص در شب های احیاء، مشارکت فعال داشتند و چون روحانی در محلی داشتیم، کس دیگری از خارج به آنجا نمی آمد. دایی بزرگ من هم، روحانی بود و آنجا، شغل سردفتری داشت و منبر می رفت. وسایلی ارتباطی جدید، رادیو و باطری از سال 1324 شمسی به آنجا، آمده بود.

کیهان: روزنامه، چطور؟

استاد معتمدنژاد: بعضی از روزنامه ها به آنجا می رسید.

کیهان فرهنگی: رشد فرهنگی مردم آن روستا و ترکیب جالب ارتباطات سنتی و ارتباطات جدید و همینطور، وجود بستگان روحانی شما و تأسیس دبستان و دبیرستان در آنجا، ترکیب خاصی داشته که در کمتر جایی سابقه داشت، استاد! در سال های نوجوانی و جوانی در «مود» کتاب غیررسمی هم می خواندید و اصولاً در منزل شما، کتاب بود؟

استاد معتمدنژاد: بله، ما در منزل، کتاب های زیادی داشتیم. یادم هست که مرحوم پدرم به من می گفت: اگر روزی بخواهی حقوق بخوانی، من کتاب های «شرح لمعه» را دارم و این کتاب ها را حتماً باید ببری و من وقتی به دانشگاه رفتم و با مرحوم دکتر مشکات در دوره دکترای حقوق درس داشتم، همان نسخه شرح لمعه پدرم را، سر کلاس می بردم. مرحوم مشکات هم، خیلی به من لطف داشت. ایشان، استادی نمونه و برای من الگو بود. شاید شنیده باشید، که استاد مشکات، آنقدر به کتاب علاقه داشت که گاهی لباسش را می فروخت تا بتواند کتاب بخرد! با این همه، بعداً مجموعه کتابهایش را به دانشکده حقوق هدیه کرد و بعد آن کتاب ها، به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران منتقل شد.

کیهان فرهنگی: استاد، خاطرات ایام کودک معمولاً به صورتی پررنگ در ذهن انسان باقی می ماند. لطفاً از خاطرات کودکی تان در سال های دبستان بفرمایید.

دکتر معتمدنژاد: من خاطرات زیادی از دوران دبستان دارم. خوشبختانه، خانم شریف زاده، خانم معلمی که در دوره دبستان به ما درس می دادند، هنوز زنده هستند. ایشان حالا 90 سال دارند. آن زمان، کلاس های ما تا سال چهارم، مختلط بود. سال اول هم همین خانم شریف زاده، معلم ما بود. یادم هست که در همان کلاس اول، دوستی داشتم که کنارم می نشست. یک روز موضوع درس، داستان نمازگزارانی بود که به خاطر صحبت کردن، نمازشان باطل شد و قصه اش، خنده دار بود. پس از خواندن آن داستان در کلاس، دوستم خندید، من هم از خنده او، خنده ام گرفت، خانم معلم ما ناراحت شد و ما را از کلاس بیرون کردزمستان سردی بود و برف می بارید. خانم معلم ما دو نفر را- یک دست بالا، یک پا بالانگهداشت. اتفاقاً خاله من هم، معلم همان مدرسه بود، از دور، ما را دیده بود و ناگهان به سرعت آمد و به معلم ما اعتراض کرد، که چرا در آن صبح سرد ما دو نفر را، در آن وضع نگهداشته است.

کیهان فرهنگی: استاد، در ایام جوانی، شعر هم می سرودید؟

استاد معتمدنژاد: بله آن زمان، شعر هم می گفتم.

کیهان فرهنگی: اشعارتان در آن سال ها، جایی هم چاپ می شد؟

استاد معتمدنژاد: بله، بعضی از اشعارم در سال 1331 در روزنامه پولاد که آقای جواد تربتی؛ دبیر ادبیات ما منتشر می کرد، چاپ شده است.

کیهان فرهنگی: از محتوای اشعارتان در آن سال ها بفرمایید.

استاد معتمدنژاد: اشعار دوره جوانی من، بیشتر محتوای اجتماعی داشت.

کیهان فرهنگی: استاد! حضرت عالی احتمالاً درسال های 1331 به بعد، درتهران بوده اید و آن تراکم تعداد نشریات احزاب وگروههای سیاسی وابسته و ناوابسته را دیده ایدهمانطور که می دانید، پس از شهریور 1320 و سقوط رضاخان، دوره آزادی های نسبی مطبوعات ما شروع شد و درآن شرایط، نشریات زیادی با گرایش های مختلف و متضاد منتشرشدند، تا جایی که به قول مخبرالسلطنه هدایت، تعداد آنها از حد حاجت، بیرون رفت. اوج این تراکم مطبوعاتی دردوره سه ساله 1329تا 1332 بود. یعنی به قول زنده یاد جلال آل احمد،«دوره ناهار بازار احزاب سیاسی»، سال هایی که به کودتای سیاه سال 1332 منتهی شد. به نظر شما، مطبوعاتی ما درآن زمان و آن شرایط، به عنوان یک رسانه تأثیرگذار، درجهت وفاق ملی حرکت می کردند یا درجهت واگرایی؟

استاد معتمدنژاد: آن شرایط به قول مرحوم آل احمد، دوره مطبوعات دهان دریده بود و نشریات، غالباً درجهت تفرقه و واگرایی حرکت می کردند.

کیهان فرهنگی: درآن شرایطی که مردم و رهبران سیاسی و مذهبی، مبارزه بزرگی را برای استیفای حقوق ملت ایران شروع کرده بودند و با استعمار انگلستان می جنگیدند. با کشف اسناد خانه سدان، معلوم شد که نزدیک به 50 روزنامه نگار، خبرنگار و مدیرنشریه ازشرکت نفت ایران و انگلیس، پول و کاغذ می گرفتند تا با نام های مستعمار دکتر و مهندس درتعداد زیادی از نشریات، مطالبی به نفع انگلیسی ها و علیه رجال سیاسی و مذهبی ما، منتشرکنند.

استاد! به نظرشما، چرا درشرایط پس از مشروطه و پس از سقوط رضاخان، ما صاحب نشریاتی هتاک، غوغاگر یا وابسته شدیم، و چرا گسترش نشریات درآن دو مقطع ، به جای آن که، باعث رشد آگاهی ها و وفاق ملی باشند، ابزاری برای تخریب و اتهام و تفرقه شدند؟

استاد متعمدنژاد: فقدان تجربه و تمرین دمکراسی، باعث آن آشفتگی ها شده بود.

کیهان فرهنگی: اجازه بدهید به موضوع تحصیلات دانشگاهی تان برگردیم، آیا پس از گرفتن دیپلم، بلافاصله به دانشگاه رفتید؟

استاد معتمدنژاد:من بعد ازکودتای سال 1332 کنکور دادم. آنجا از ماخواسته بودند که کتاب هایی را که خوانده ایم، اسم ببریم. من هم، اسم کتاب هایی را، که خوانده بودم،نوشتم. این اسامی برای آنها خوشایند نبود، چون درآن کتاب ها، از استقلال، آزادی و ملی شدن نفت دفاع شده بود و آنها، اصلاً ورقه مرا تصحیح نکردند و وقتی نتیجه را اعلام کردند، اسم من جزو قبولی ها نبود.

کیهان فرهنگی: اصلاً طرح آن سؤال ما، برای شناسایی و حذف دانشجویان انقلابی و مبارز بود.

استاد معتمدنژاد: به هرحال، بعد ازآن، من به دانشکده ادبیات و رشته زبان فرانسه رفتیم و یک سال، زبان فرانسه خواندم و سال بعد، دوباره کنکور دادم و قبول شدم و بهدانشکده حقوق دانشگاه تهران رفتم و بعد با یکی از دانشجویان هم رشته ام، ازدواج کردم.

کیهان فرهنگی: استاد، درجریان وقایع 16 آذر دانشگاه هم قرارداشتید؟

استادمعتمد نژاد:بله. همان روز 16 آذر، من دررشته حقوق درس می خواندم. ما دردانشکده ادبیات -دانشسرای عالی سابق درمیدان بهارستان بودیم- و علیه نیکسون اعلامیه پخش می کردیم. اگر اشتباه نکنم، آن وقت رییس دانشسرای عالی ادبیات، دکتر بینا بود. به هرحال، سربازان به داخل دانشسرا ریختند و ما را تعقیب می کردند و من از پنجرهفرارکردم و به این ترتیب، نتوانستند مرا دستگیر کنند.بعد، راهی دانشگاه تهران شدیم و شنیدیم که دردانشگاه، آن واقعه دردناک اتفاق افتاده.

ما شب هفت آن سه شهید را، دردانشکده ادبیات برگزار کردیم و مخفیانه سرمزار آن شهیدان،رفتیم و من همانجا، شعری را که سروده بودم، خواندم.

کیهان فرهنگی: این شعر جایی هم چاپ شده است.

استاد معتمدنژاد: خیر، اما آن را دارم، اگر پیدا کردم می دهم که درکیهان فرهنگی چاپ کنید.

به هر حال، آن سال ها ضربه کودتا، در بسیاری از جوانان و شاعران ما، تأثیر نامطلوبی گذاشت، بسیاری از مردم از سیاست دلزده شدند، بسیاری منزوی و مأیوس شدند و خیلی ها به مواد افیونی رو آوردند. ادبیات پس از کودتا، یأس آلود بود. افراد خیلی کمی بودند، که هنوز امید به مبارزه داشتند.

کیهان فرهنگی: ذهن جوانان آن نسل، به تدریج با ادبیات خاصی مأنوس شد که کمتر امیدواری در آن بود. همانطور که فرمودید، پس از کودتای سال 1332 افراد کمی بودند که امید به مبارزه را در دل خودشان و دیگران زنده نگه می داشتند. یکی از آن افراد مرحوم حیدر رقابی «هاله» بود، با آن شعر معروفش «مرا ببوس» که براساس آن، ترانه ای با همین نام ساختند که امید دهنده، حماسی و در عین حال، کمی غم انگیز بود. اشعار و قطعات نثر «کارو» هم تاثیرگذار بود، با کتاب های «شکست سکوت» و «نامه های سرگردان».

استاد معتمدنژاد: بله، بله. و با آن نامه های معروفش، که یکی هم خطاب به علی دشتی بود:

«به کشتیبانی بی کشتی علی دشتی»، و نقدهایی که بر خیلی چیزها داشت و ما می خوانیم.

کیهان فرهنگی: بعد از کودتای سال 1332، دکتر شریعتی، شعری حماسی و امیدوارانه درباره ادامه مبارزه، خطاب به شمع گفته بود که در مجله فردوسی چاپ شده بود و آنجا برای گریز از سانسور پس از کودتا، شعر را با نام «مرحوم علی شریعتی مزینانی» چاپ کرده بود. استاد! شما آن سال ها با دکتر شریعتی آشنایی داشتید؟

استاد معتمدنژاد: آشنایی من با دکتر شریعتی جریان جالبی دارد، سال 1340 من در فرانسه بودم. آن زمان، دنبال این بودم که مهد کودکی پیدا کنم تا دختر کوچکم را به آنها بسپارم. پیدا کردن مهد کودک هم آن زمان در فرانسه، خیلی مشکل بود. سرانجام مهدکودکی نزدیک دانشگاه و دور از منزل خودمان پیدا کردم. وقتی که دختر دو ساله ام را به آنجا بردم و مشغول تعویض لباسش بودم تا او را به مسئوول مهدکودک تحویل بدهم، دیدم خانمی هم آمد تا فرزندش را به آنجا بسپارد. این خانم، فارسی صحبت می کرد. منخوشحال شدم و خودم را به او معرفی کردم و آشنا شدیم، او هم خودش را معرفی کرد و گفت: من پوران شریعتی «شریعت رضوی» هستم، و همان روز یا روز بعد از آن بود، که من و همسرم و خانم دکتر شریعتی به رستوران دانشجویی رفتیم و ناهار خوردیم. به این ترتیب بود که من از طریق همسر دکتر شریعتی با ایشان، آشنا شدم و این آشنایی ادامه پیدا کرد و آنجا با هم، همکاری می کردیم. سال 1342 که دکتر شریعتی می خواست به ایران بیاید، دوستان و دانشجویان در دانشگاه برای او، مراسمی به عنوان خداحافظی گذاشتند و دکتر شریعتی هم برایمان صحبت کرد. آن مراسم و دیدار، آخرین دیدار من با دکتر شریعتی بود، چون وقتی به ایران آمدم، نتوانستم خدمت ایشان برسم.

کیهان فرهنگی: استاد اجازه بدهید به تحصیلات دانشگاهی تان برگردیم، فرمودید که یک سال در دانشکده ادبیات زبان فرانسه خواندید و بعد در رشته حقوق، ادامه تحصیل دادیدلطفاً از آشنایی تان با دکتر مصباح زاده بفرمایید.

استاد معتمدنژاد: وقتی که به دانشکده حقوق رفتم، دکتر مصباح زاده مدیریت مؤسسه کیهان و استاد دانشگاه بود و به ما در سال دوم رشته حقوق، حقوق قضا درس می داد. آن موقع هم، دانشجو زیاد بود- حدود 150 نفر- و دکتر مصباح زاده همه را نمی شناخت. من آن موقع با ایشان آشنایی نداشتم، تا این که در مقطع دکتری، مجدداً شاگرد ایشان شدم و او باز هم استاد حقوق جزای ما شد. ما، در مقطع دکتری 11 نفر بودیم و جز من، آن 10 نفر دیگر، همه از قضات و وکلای دادگستری بودند. وقتی که در مهرماه سال 1336 به کلاس رفتم، به من گفتند: تو اشتباه آمده ای! فکر می کردند من دانشجوی دوره لیسانس هستم، گفتند: کلاس های لیسانس، جای دیگر است. سن آنها زیاد بود، دو نفر از آنها، مرحوم شفایی و مرحوم بشیر فرهمند بودند که قاضی دیوان عالی کشور بودند. یکی دیگر، مرحوم دکتر ناطقی؛ قاضی استیناف بود. مرحوم جهان هم بود، که وکیل دادگستری بود. تمام آنها، قضات عالی رتبه دادگستری بودند که در دوره دوم کنکور همراه من قبول شده بودند.

کیهان فرهنگی: گویا، آن زمان دانشجویان از لیسانس به دوره دکتری می رفتند، همینطور است؟

استاد معتمدنژاد: بله. آن زمان این طور بود و من هم آن موقع 23 سال داشتم. در همان زمان بود، که دکتر مصباح زاده در کلاس حقوق جزا به دانشجویان پیشنهاد کرد، اگر کسی مایل است با کیهان همکاری کند، بیاید که ترتیب کار را بدهم. آن موقع، من با یکی دیگر از همکلاسی ها - از دوستانم- داوطلب شدیم. من برای مترجمی زبان فرانسه پیشنهاد دادم و مرحوم دکتر ناطقی هم برای آرشیو حقوقی کیهان، داوطلب شد. وقتی که من پیش مصباح زاده رفتم، ایشان در محل آرشیو روزنامه کیهان، در ساختمانی در کوچه اتابک بود. همان جا یکی از سرمقاله های روزنامه لوموند را به من دادند که ترجمه کنم و من هم پس از یک ساعت، آن را ترجمه کردم و به ایشان دادم. گفتند: خوب است. به این ترتیب، من کارم را در بخش اخبار خارجی روزنامه کیهان شروع کردم. دکتر مصباح زاده گفت: اگر می خواهی اینجا کار کنی، باید مرتب باشی و به موقع بیایی و کار خودت را انجام بدهی، در آن صورت می توانی در کیهان پیشرفت کنی و درس دانشگاه را هم بخوانی، در دوره دکتری هم می توانیم با هم همکاری بیشتری داشته باشیم.

معتمد نژاد در ویکیپدیا
http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85_%D9%85%D8%B9%D8%AA...

 

 

 

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.