(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

تب انتخابات امریکا، معرفی دو کتاب: دروغی کهن ؛ خوابی آشفته

لوموند دیپلماتیک
ventre_de_l_amerique.jpg

دروغی  کهن

در سال های دهه ۱۹۴۰ «جفرسون»، جوان سیاه پوستی که ناحق به اتهام قتل پیشه وری سفید پوست، به اعدام محکوم شده بود واپسین روزهای زندگی خویش را در زندان می گذراند؛ او در آنجا  با آموزگار آفریقائی تباری آشنا شد که می خواست سواد خواندن به وی بیاموزد.

– گوش کن "جفرسون" این آدم ها بهتر از ما نیستند. بدتر هم هستند. به همین خاطر دائم دنبال کسی می گردند تا گناهانشان را به گردن او بیاندازند، کسی دیگر تا ملامتش کنند. دلم می خواهد فرق بین آنچه از تو در ذهن خویش می پندارند و آنچه تو می توانی باشی را نشان شان بدهی. به خیال آنها تو فقط زنگی سیاهی هستی در میان زنگیان دیگر: نه شأن و شرفی داری، نه قلبی، و نه [حتی] مهری به مردم خویش در تو هست. تو  می توانی ثابت کنی حق با آنها نیست. از تو کاری بیش از همه آنچه هرگز از عهده من ساخته بود بر می آید. من همواره همان چیزی که از من خواسته اند کرده ام، آموختن خواندن و نوشتن و حساب کردن به کودکان. نه هیچ چیز دیگر؛ نه چیزی در باره عزت و کرامت، نه چیزی در باره هویت، نه چیزی در باره عشق و احترام متقابل. آنها هرگز باور نداشته اند که ما توان یادگیری این جور چیزها را داریم. «به این زنگیان بیاموز که نامشان را بنویسند و روی انگشتان دست بشمارند.» و من اطاعت کرده ام، اما با نفرت از انجام آن در طول تمام این مدت.

 

ما به سوی میز بازگشتیم. نشستگان دور آن خاموش شده و گوش هایشان را تیز کرده بودند تا از گفتگوی ما سر درآورند. پیش از آنکه از جلوی آنها رد شویم به صحبت نیآغازیدم.

 

–  از او پرسیدم "جفرسون" آیا تو معنی افسانه را می دانی؟ افسانه دروغی دیرینه است که مردم آنرا باور کرده اند. سفید پوستان خیال می کنند که از همه دیگرانی که روی زمین اند بهترند؛ و این یک افسانه است. آخرین چیزی که در زندگی می خواهند ببینند اینست که یک سیاه پوست جرأت کند روبرویشان بایستد، و بیاندیشد و انسانیتی که در هریک از ما هست را  به رخ شان بکشد. این، همه افسانه آنها را بر باد می دهد. آنها دیگر توجیهی نخواهند یافت که چرا ما را برده خویش کردند و در وضعیتی که گریبانگیرمان است نگه داشتند. تا وقتی هیچیک از ما سر بلند نکند، آنها ایمن اند. آنها با من ایمن اند، با پدر مکرم روحانی Ambrose ایمن اند. نمی خواهم که با تو هم خود را ایمن احساس کنند.

گزیده ای از Ernest J. Gaines,، به آنها بگوئید که من یک انسانم، انتشارات Liana Levi، پاریس، ۲۰۰۴‌(۱۹۹۳).

 

خوابی آشفته
James R. Agee
رمان نویس آمریکائی در کتاب مصوری که مشترکا با Walker Evans عکاس  نوشته است، آثار رکود بزرگ [دهه ۱۹۳۰] بر سرزمین های جنوبی ایالات متحده را شرح داده.

با هرچه انتظارش را داشتم فرق داشت، چون به آنچه در روزهای دیگر هفته می گذرد فکر کرده بودم، اما آنروز یکشنبه بود. در طول ردیف خانه های مرکز خرید پرنده پر نمی زد، هیچ اتومبیلی هم به چشم نمی آمد مگر دو ماشین پارک شده کنار خیابان، چنان تفته از آفتاب که می گفتی نکند تا یکی دو لحظه دیگر آتش بگیرند. هیچ درختی در دیدرس نبود، و حتی سایه ساختمان های کوتاه هم فقط بخشی از این تاول گدازان را می پوشاند، خانه های سینه کش آفتاب، لخت و عور و زمخت افتاده بودند و رنگی سفید خیابان و پیاده روها را می پوشاند. نور کور کننده ای چشمانم را تا نیمه بسته بود. خیابان کشیده میان دو ردیف ساختمان ها چنان می نمود که انگار ملاط آهکی در تغاری طویل پیش خزیده باشد. سر و کله توله سگی پیدا شد که می کوشید لنگ لنگان راهی خیابان شود، آرام می رفت، چون حس می کرد که از وقتی زاده شده همین طور راه  می پیموده. اما داغی سنگفرش وادارش می کرد تا در جهش های کوتاهی دست ها و پاهایش را ورچیند، انگار همه هُرم روزهای دیگر هفته را برهم انباشته باشند، انگار به تعداد روزهای هفته ذره بین برهم نهاده باشند تا از ورای آنها روز هفتم را  با تیغ آفتاب بکوبند. به محض آنکه پا سست کردم و به خیابان پیچیدم، عرق از سر تا پایم سرازیر شد، و ناگهان دریافتم که یک روز یکشنبه تابستان ِ شهرکی در جنوب چه  فاجعه هولناکی است، و چقدر اثر آن بر قربانیان و تمدن آنها سنگینی می کند، و اینکه بر کیلومترها و صد ها و صدها کیلومتر اطراف من، در تمام جهاتی که از خاطرم بگذرند، از پانصد انسان یا جانور یکی نیست که بجنبد، درست همانند برگ درختان و ساقه های کشتزاران، مگر خزش مارپیچ کابوسی خاموش و سپید.

 

James Agee, Walker Evans، بیائید از مردان مشهور تمجید کنیم. آلاباما: سه خانواده کشاورز در سال ۱۹۳۶،  (Let Us Now Praise Famous Men) مجموعه Plon، « Terre Humaine »، ۲۰۰۳ (۱۹۳۹).

 

این دو معرفی در چارچوب همکاری میان انسان شاسی و فرهنگ و سایت دوستان لوموند دیپلماتیک منتشر می شود و در لومئتد دیپلماتیک اکتبر 2012 به انتشار رسیده است.

پرونده ی «لوموند دیپلماتیک» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/15007

 

پرونده ی «باراک اوباما» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/15225

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.