(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

انسان شناسی و فرهنگ برگزار می کند: به یاد سهراب...

...
Sepehri.php_.txt

«انسان شناسی و فرهنگ»، و کانون «شعر، ادب و فرهنگ» دانشکده علوم اجتماعی ، در روز سه شنبه 11 اسفند برنامه ی یادبود سهراب سپهری را برگزار می کنند. این برنامه که با نمایش فیلم مستند: " و من مسافرم..." به کارگردانی لقمان خالدی آغاز می گردد، پس از نمایش فیلم به نقد و بررسی اندیشه ها و اشعار سهراب سپهری از دو منظر نشانه شناسی و انسان شناسی می پردازد.

دکتر حمیدرضا شعیری( دانشیار دانشگاه تربیت مدرس/ نشانه-معنا شناس) و دکتر ناصر فکوهی( دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران/ انسان شناس)، سخنرانان این برنامه خواهند بود.

مکان و زمان برگزاری برنامه:
- م : پل گیشا ، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ، تالار دکتر شریعتی.
- ز : ساعت 5 الی 8 بعد از ظهر.

در ادامه، اطلاعات مربوط به فیلم و چکیده ی سخنرانی هر یک از سخنرانان می آید:

o    اطلاعات مربوط به فیلم:

- و من مسافرم (1388/ایران)
کارگردان: لقمان خالدی
تهیه کننده: سعید رشتیان- گروه فرهنگ و هنر و تاریخ شبکه یک سیما
فیلمنامه‌نویس: لقمان خالدی
مدت: 33دقیقه
صدابردار: فاطمه رسول زاده
صداگذار: لقمان خالدی
فیلمبردار: لقمان خالدی
تدوینگر: لقمان خالدی
موسیقی: انتخابی

- خلاصه داستان: کارگردانی برای شناخت سهراب سپهری به کاشان سفر می کند.

- بیوگرافی کارگردان:
سال و محل تولد: 1357- کرمانشاه
میزان تحصیلات:کاردانی

- فیلم‌شناسی کارگردان:
سازنده آثار: یکی مثل همه- بی سرو  صدا- مشترک مورد نظر

.:.   .:.   .:.

چکیده ها:

دکتر حمیدرضا شعیری

سماع و تعالی نشانه در گفتمان سپهری 

"واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد..."
گفتمان سپهری گفتمانی پر رمز و راز است. یکی از رازهای نشانه- معناشناختی گفتمان سپهری را باید در قدرت تعالی نشانه‌ها جست. بی‌شک، این تعالی در خاموشی کنشی و غوغای شوِشی تحقق می‌یابد ("می‌روم بالا تا اوج، من پر از بال و پرم").  غوغای شوِشی یعنی قدرت اتصال فوری سوژه با هستی بدون نیاز به کنش و با تکیه برتجربة شهودی. و چنین شوِشی یعنی"شدن" بی‌آنکه کنشی در میان باشد. غوغای شوِشی یعنی درنوردیدن مرزهای زمانی و مکانی و اوج گرفتن بی‌آنکه عبوری لازم باشد. در گفتمان سپهری، نشانه آنقدر صیقل خورده است که خاصیت نشانه‌ای خود را از دست داده است و به خلسة نشانه‌ای تبدیل شده است. به دیگر سخن، نشانه عین هستی شده است. زمانی که نشانه با هستی یکی شود ("حرف بدل شد به شور، به اشراق") دیگر نشانه نیست بلکه حضوری هستی‌گونه است. حضور هستی‌گونه چه نوع حضوری است؟ چگونه شوِش راه را بر تعالی نشانه می‌گشاید؟ و بالاخره چگونه نشانه به سماع نشانه‌ تبدیل می‌گردد؟ هدف از این بررسی، علاوه بر پاسخ به این پرسش‌ها، نشان دادن چگونگی حرکت سوژه در عمق و نفوذ به‌ زیر پوست چیزهاست.  

.:.   .:.   .:.

دکتر ناصر فکوهی

جای خالی انسان؟  
" نگاهی به نقاشی های سهراب سپهری و تطبیق آنها با هنر اروپایی با تاکید بر انسان شکل انگاری "

در این مقاله با نگاهی به برخی از آثار سهرب سپهری، تلاش می شود نشان دهیم که چگونه در نگاه وی،  ما با گونه ای «خلاء انسانی» روبرو هستیم. خلائی که نه تنها به معنای نوعی «انسان هراسی» (anthropophobia) نیست، بلکه به باور ما گویای  شکل خاصی از  انسان گرایی غیر انسان شکل گرایانه(non anthropomorphist) است که باید رگه های آن را در نظام ها و باورهای  اعتقادی شرقی ( بودیسم دربرابر سنت ادیان ابراهیمی و به ویژه مسیحیت) یافت. در این مقاله بحث بر سر فراتر رفتن از  تناقض و تقابل  مفاهیم  زنده/ بی جان، شیئی / موجود زنده، انسان/ غیر انسان است.  نقاشی های سپهری در  گونه های متفاوتی که در این مقاله نمایش داده خواهند شد، این مرزها را پشت سر می گذارند.  با این وصف نمی توان ادعا کرد که این  رویکرد، رویکردی آگاهانه و یا رویکردی نظری باشد و بیشتر به نظر می رسد که  ما با گونه ای «طبیعت گرایی» ناخودآگاهانه روبرو هستیم که می توان آن را با «نوشتار خودکار» سورئالیست ها  مقایسه کرد بدون آنکه فراموش کنیم سوررنالیست ها حتی در این روش خود نیز بر اساس نوعی عقلانیت رفتار می کرده اند. آثار نقاشی گوناگونی که در اینجا از آنها شاهد میاوریم این امر را نشان می دهند. بدین ترتیب در این مقاله تلاش می شود، به مقایسه ای نیز میان خود انگیختگی سپهری که در نقاشی هایش او را یا به سوی  ناشکل گرایی(aformalism) ، برای مثال در نزد کلاین(Yves Klein) پیش می برد و یا به سوی انتزاعی گرایی(abstract) برای مثال در نزد میرو(Juan Miro) و نقاشی سورئالیستی برای مثال در نزد ماگریت(Rene Magritt) و سبک های دیگری چون بدوی گرایی(primitivism) در نزد پیکاسو(Pablo Picasso) پیش می برد، انجام داد.

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.