آلبر کامو: مهم ترین وظیفه ما آ« نیست که معنای زندگی را کشف کنیم بلکه آن است که بپذیریم معنایی در آن وجود ندارد.
انقلاب تاریخنگاری فرانسه
تصویر: پیتر برک
نقد و بررسی "انقلاب تاریخنگاری فرانسه"،پیتربرک، ترجمهی کامران عاروان، نشر تاریخ ایران، 1389
این کتاب که با سخن مترجم آغاز می شود از یک مقدمه و پنج فصل تشکیل شده است. در مقدمه نویسنده هدف اصلی از نگارش کتاب را ایجاد فرصتی برای خواننده دانسته است که نهضت آنال را بتواند به عنوان یک کل
بنگرد. او خود در این مسیر از شیوهی تاریخنگاری بهرهگرفته و به نوعی تاریخ نهضت آنال را در سه نسل دنبال کرده است. نویسنده این کتاب را رسالهای شخصی نیز می داند چراکه خود در طول این سیسال از همراهان آنال بوده است؛ با این حال تصریح می کند که با حسرت در برابر وسوسهی نگارش مطالعهای مردمنگارانه از ساکنان بلوار پنجاه و چهارم راسپیل – نیاکان، ازدواجهای درونی، انجمنها و شبکه های پشتیبان آنها، شاگردی کردن، شیوهی زندگی، ذهنیت ها و غیره- پایداری کرده است؛ حسرتی که خواننده هم در آن شریک است.
در فصل نخست به " نظام تاریخنگاری پیشین و نقد" آن پرداخته میشود. جریان مسلط تاریخنگاری از عصر هرودت و توسیدید در غرب، روایت رخدادهای سیاسی و نظامی بود. این جریان در عصر روشنگری به چالش کشیده شد. از میانهی قرن هجدهم برخی از اندیشمندان و مورخان به" تاریخ جامعه" یعنی تاریخی که منحصر به جنگ و سیاست نبود توجه کردند؛ به عنوان مثال قوانین و تجارت ،مسائل اخلاقی و طبایع محور توجه اثر معروف رساله طبایع و آداب ملل ولتر بود. اما تا 1900م. همچنان مورخان حرفهای دلبستهی تاریخ سیاسی بودند.
در این دوره با رواج شیوههای علوم اجتماعی و تفکر اجتماعی، امپریالیسم تاریخ سیاسی شکسته شد. مورخان اقتصادی نقش مهمی در انشقاق از تاریخ سیاسی داشتند و رشتهی نوین جامعهشناسی نیز انتقادات جدی بر رویدادنگاری سیاسی و نظامی حاکم بر تاریخنگاری غرب وارد کرد. به عنوان مثال کنت جریان مسلط تاریخنگاری را "تفصیلات خرد کودکانه" نامید واز " تاریخ بی نام و نشان ها" حمایت کرد. هربرت اسپنسر نیز زندگی نامهی شاهان را آنچنان کم مایه دانست که حتی چیزی برای آموزش کودکان هم ندارند و روشنی بخش علوم اجتماعی نیستند.
امیل دورکیم هم در تقابل بارویدادهای ویژه، بر تاریخ واقعی ملت ها تاکید کرد. پیروان دورکیم این رویهی انتقادی را ادامه دادند؛ فرانسوا سیمیان یکی از پیروان اقتصاددان دورکیم در مقالهی معروف و جذابی به نام " بتهای قبیلهای مورخان" به نقد تاریخنگاری مرسوم میپردازد ؛ از نظر وی سه بت اصلی عبارتند از : بت سیاسی، بت مردان بزرگ و بت رویدادنگاری. این مقاله در نشریهی جدیدی به نام "هم نهاد تاریخی" نشر یافت.این نشریه با هدف تشویق مورخان به همکاری با سایر رشتهها همچون جامعهشناسی و روان شناسی تاسیس شد. در این نشریه دو مرد جوان، لوسین فور و مارک بلوک، قلم میزدند.
فصل دوم به" بنیانگذاران: لوسین فور و مارک بلوک" پرداخته می شود. این دو در واقع رهبران نسل اول نهضت آنال بودند.لوسین فور( متخصص قرن شانزدهم) و مارک بلوک( متخصص قرون وسطی) با وجود طبیعت متفاوتشان حدود بیست سال در حد فاصل دو جنگ جهانی بسیار عالی با هم همکاری کردند.
هر دوی اینان به تاریخ مسئلهگرا توجه داشتند و به شیوهای میان رشتهای میاندیشیدند؛چنانکه لوسین فور به جغرافیای تاریخی و تاکید بر انسان و شیوهی نگرش و زندگانی او تمایل داشت و مارک بلوک متاثر از دورکیم، به جامعهشناسی علاقمند بود. این دو در دانشگاه استراسبورگ گفتگوهای طولانی و بیپایانی داشتند که گاه همکاران دیگری چون شارل بلوندل روانشناس اجتماعی و موریس هالبواکس جامعهشناس در آن شرکت میکردند.
بلوک در 1923 "مسح شاهانه" را به چاپ رساند. این اثر از سه جنبه اهمیت داشت: اول اینکه به تاریخ بلند مدت توجه داشت ؛ دوم مطالعهای تاریخی اما میان رشتهای بود؛ و سومین ویژگی آن توجه به تاریخ تطبیقی بود.
بلوک و فور در ژانویهی 1929 مجلهی "سالنامهی تاریخ اقتصادی و جامعه" را با رویکردی میانرشتهای به تاریخ، پایه گذاری کردند. هیات تحریریهی این مجله شامل، آلبردمانژ(جغرافیدان)، موریس هالبواکس( جامعهشناس)، شارل ریس( اقتصاددان) و آندره زیگفرید(دانشمند علوم سیاسی) بود.
بلوک در عمر کوتاه خود که جنگ به آن پایان داد، چندین مقالهی پربار و دو کتاب معتبر منتشر نمود. اول کتاب " تاریخ روستایی" بود که بلوک به طور روشمندی از منابع غیر مکتوب به عنوان روشی غیر معمول بهره جست. مطالعهی دوم " جامعهی فئودالی" بود که اکثر شهرت بلوک نیز بواسطهی آن است. در این کتاب بلوک رویکردی دورکیمی دارد و از مفاهیمی چون وجدان جمعی، حافظهی جمعی و تصورات جمعی استفاده میکند.
فور نیز با پایبندی به تاریخ مسئله گرا کتابها و مقالاتی دربارهی رنسانس و اصلاحات فرانسه در ایام جنگ جهانی دوم نوشت. او کتابی دربارهی رابله با این پرسش نگاشت که "آیا رابله بی ایمان بود یا نه؟" او در این کتاب به تاریخ ذهنیتها پرداخت و نشان داد که چگونه دستگاههای مفهومی در دورههای تاریخی متفاوت است. گرچه این کتاب بعدها با انتقاداتی مواجه شد اما نمونهای عالی از تاریخ مسئلهگرا بود و مانند "مسح شاهانه"ی بلوک تاثیر ماندگاری بر تاریخنگاری فرانسه گذاشت.
فور پس از جنگ در سال 1947 در مدرسهی مطالعات عالی در بخش ششم به سازماندهی گروه تاریخی همت گماشت که با علوم اجتماعی سروکارداشتند. در ادارهی پژوهشهای تاریخی فرنان برودل با وی همکاری داشت که فور اورا همچون پسر خویش میدانست و در نهایت وارث اعتبار وی شد.
درفصل سوم با عنوان "عصر برودل" ، به طور خاص به برودل به عنوان نماینده و سرآمد نسل دوم توجه میشود. در 1949 مهمترین اثر برودل یعنی دنیای مدیترانهای به چاپ رسید.وقتی این اثر منتشر شد بیست سال از انتشار نشریهی آنال میگذشت.یکی از نوآوریهای این کتاب توجه به اهمیت فضا در تاریخ و همچنین تقسیم زمان تاریخی به زمان جغرافیایی ، زمان اجتماعی و زمان فردی و تاکید بر اهمیت "دورهی بلند مدت" بود. برودل در این کتاب نشان میدهد که چگونه همهی ساختارها موضوع دگرگونی هستند که از نظر او این موضوع دستاورد مورخان در یاری به عالمان اجتماعی بود.برودل به عنوان یک مورخ وفادار به آموزههای فور و مارسل موس بود از این رو همواره مایل به کلی دیدن جامعه بود.کتاب " دنیای مدیترانهای" برودل را در تاریخ، قابل مقایسه با کتاب "جنگ و صلح" تولستوی در ادبیات دانستهاند.
برودل در سال 1963م. سازمانی به نام موسسه ی علوم انسانی تاسیس کرد که به پژوهشهای میان رشتهای اختصاص داشت.آنها در جایی مستقر شدند که در جوار جامعهشناسان و انسانشناسان توانایی همچون کلود استراوس و پیر بوردیو بودند.گفتگوهای کافهای و همایشهای مشترک موجب آن شد که مورخان آنال از پیشرفتهای نوین و نظریات جدید در رشتههای همجوار سود برند.
کتاب مهم دیگر برودل "سرمایهداری و حیات مادی" بود که در بین سالهای 1979 -1967در سه جلد به چاپ رسید .
فصل چهارم به نسل سوم اختصاص دارد.سالهای بعد از 1968 آشکارا نسل سومی در نهضت آنال ظهور مییابد که آغاز آن با ورود جوانانی چون آندره بورژوئه و ژاک رول به مجلهی آنال بود. ویژگی این نسل چند کانونی بودن آن بود؛ یعنی بر خلاف نسل اول و دوم که با چهرههایی چون فور و برودل قابل شناسایی بودند، این نسل فاقد چنین مرکزیتی بود به گونهای که برخی از مفسران از چندپارگی فضای فکری این نسل سخن رانده اند.
برخی در این نسل شیوهی فور را ادامه دادند؛ برخی دیگر به تاریخ سیاسی و تاریخ رخدادها بازگشتند؛ تعدادی هم به تاریخ کمیتی ادامه دادند و دیگران هم به ضدیت به آن واکنش نشان دادند.
یکی از ویژگی های مهم این نسل ورود زنان بود.چهرههای شاخص زنان عبارت بودند از: کریستین کلاپیش(تاریخ خانواده در توسکانی قرون وسطی و رنسانس) ، آرله فارگ(مطالعهی جهان اجتماعی خیابان در پاریس قرن هجدهم)، مونا ازوف( جشنوارهی انقلاب فرانسه) و میشله پروه( تاریخ کارگران وتاریخ زنان).
ویژگی دیگر این نسل توجه به حوزههای خارج از فرانسه مانند آرای روشنفکران آمریکایی بودهمچنین در دهههای شصت و هفتاد میلادی در خط سیر فکری مورخان آنال تحول مهمی رخ داد. آنها توجه خود را از مبنای اقتصادی به روساخت های فرهنگی معطوف کردند. در واقع این تغییر مسیر ، واکنشی به جبرباوری بود.
این نسل چرخشی به سوی انسانشناسی داشت. در آثار مورخان این نسل اسامی کسانی چون اروین گافمن، ویکتور ترنر، پیر بوردیو و میشل دوسرتو تکرار میشود.
یکی دیگر از وجوه این نسل "بازگشت به سیاست" بود که واکنشی علیه برودل و همچنین جبرگرای به خصوص از نوع اقتصادگرایی مارکسیستی بود. همچنین در این نسل توجه به روایت و زندگی نامه ها احیا شد که ناشی از دلبستگی به تاریخ خرد و آزادی بشر بود.
نسل سوم در مقایسه با نسل اول توانستند مخاطبان بیشتری را در عموم مردم فرانسه جلب کنند.به عنوان مثال " مونتیلو" به راس فهرست کتابهای پرفروش غیر داستانی فرانسه رسید. همچنین تعدادی از اعضای گروه آنال مانند ژرژ دوبی و ژاک لوگاف به طور مرتب در برنامههای تلوزیون ورادیو شرکت میکردند.
در فصل پنجم "چشمانداز جهانی آنال" بررسی می شود.گرچه پیش از جنگ جهانی دوم آنال پیروانی در بریتانیا داشت اما در عصر برودل بود که نهضت بواسطهی نشریهی آنال به طور وسیعی در اروپا شهرت یافت. در ادامه ی این فصل تاثیر نهضت آنال در کشورهایی چون لهستان، بریتانیا و آلمان و آمریکا بررسی می شود.
مبحث دیگر این فصل تاثیر نهضت آنال بر رشتههای دیگر علوم انسانی مانند جغرافیا، جامعهشناسی و انسانشناسی است. هماتگونه که جامعه شناسی دورکیمی الهامبخش نهضت آنال بود ، بسیاری از جامعهشناسان هم از این نهضت تاثیر پذیرفتند؛ برای مثال دو جامعهشناس فرانسه ، موریس هالبواکس و ژرژ فریدمان به طور رسمی با نشریهی آنال همکاری کردند؛ همچنین ژرژ گورویچ از همکاری با برودل بهرهمند بود.
انسانشناسان علاقهی بیشتری به آنال داشتند که چهرهی برجستهی آنان لوی استراوس و اوانس پریچارد بود. برودل و لوی استراوس در دههی سی میلادی با هم همکار بودند و بعدها هم مباحثشان را ادامه دادند.
در پایان این فصل، جمعبندی از تاریخ نهضت آنال ارائه میشود؛ نهضتی که با تاریخ مسئلهگرا، تاریخ تطبیقی، روانشناسی تاریخی، تاریخ بلند مدت، تاریخ زنجیرهای و انسانشناسی تاریخی شناخته میشود.
آخرین بخش این کتاب را واژهنامهای تشکیل می دهد که برای راهنمایی خوانندگان به منظور آشنایی با زبان آنال تهیه شده است.
کتاب همچنین شامل این ضمیمههاست: یادداشتهای فصلها، فهرست منابع، عکسهایی از بنیانگذاران و چهرههای شاخص نهضت آنال و فهرست اعلام.
در پایان قابل ذکر است که ترجمهی کتاب فاقد یکدستی و روانی است و جملهها اغلب از ساختار جملات فارسی پیروی نمیکنند.همچنین ضروری بود که مترجم محترم معادلهای فارسی- انگلیسی را در متن کتاب ذکر میکردند. با این حال تلاش مترجم برای معرفی این کتاب به علاقمندان و دانش پژوهان قابل قدردانی است.