ارسطو: کسی که تمایلی ندارد در جامعه زندگی کند یا نیازی بدین کار ندارد، زیرا خود کفا است، در دولت جای نمی گیرد؛ چنین کسی یا یک وحشی است یا یک ایزد.
ریشهشناسی واژة آتش
واژة فارسی آتش برگرفته از اوستایی ātr-,āϑr-ātar-,ātərə اسم مذکر به معنی آتش است( رایخلت221)، و صورت فاعلی مفرد آن ātarš،این واژه را برگرفته از آریاییr- t(h)ā * *āt(h)ar- دانستهاند، قس. اشتقاقهای هند باستان : atharī́- , atharyú- ، برگرفته از هند و اروپایی tr-ā ter-ā* ( توضیح دقیق و روشنی برای پیشینة این واژه داده نشده، و برای آن ریشة هند و اروپایی آغازین ā- * یا
ai- *« درخشیدن، سوختن» را پیشنهاد کردهاند (ادلمان، راستارگویوا، 2000). صورت فارسی باستان –tarā، tr-ā «آتش» که در ترکیب به صورتهای āç- < ātr-> āϑr-ظاهر میشود، این واژه در نام نهمین ماه سالِ فارسی باستان āçiyādiya به کار رفته و ترکیبی است از tarā « آتش» و مشتقی از yad- «ستایش کردن» بر روی هم ماه پرستش آتش (کنت 166a) نیز در نام āçina مرکب از āç- + پسوند ina- که از tarā گرفته شده و بازماندهای است از آیین آتش. فارسی میانه ādur (نیبرگ 373).
این واژه در زبانهای متاخرتر به دو گونه ظاهر شده است: 1. بازتاب ستاکهای tar-ā*، tr-ā* ( در برخی زبانها از طریق *āϑr-) و ātŗ (از طریق ستاکهای t(u)r-ā*،r- t(a)ā*،r- (a)ϑā 2. بازتاب صورت فاعلی کهن ātarš- * ( بیشتر ازطریق tašā* (. انعکاس گروه دستة اول درفارسی میانه و فارسی معاصر: فارسی میانه ātur ، فارسی میانة متاخر ādur ، فارسی کلاسیک arδā « آتش؛ ایزد آتش»، فارسی معاصر azär- در دو معنای 1. « آتش؛ 2. آذر ( نهمین ماه از سال خورشیدی ایرانی ؛ آذر اسم مونث و مذکر در فارسی و تاجیکی به معنای «آتش ، شعله». انعکاس دستة دوم یعنی صورت کهن فاعلی ātarš- * ) بیشتر از طریق صورتهای ātarš- *>taxšā*>tašā* ( نیز ātrš در ترکیبها. بازتاب صورت دوم در در فارسی میانه و معاصر: فارسی میانه taxšā « آتش» ( برگرفته از اوستایی ātarš، صورت فاعلی مفرد ازtar-ā « آتش»؛ taxšā وجود x پیش از š برخلاف روند تحولات آوایی است، و نمونة دیگر آن در واژة zarduxšt «زرتشت» دیده میشود) ؛ فارسی کلاسیک tášā، فارسی معاصر täšå، تاجیکی otaš ( راستارگویوا، ادلمان2000).
آذر(آتش) در اوستا از ایزدان و پسر اهوره مزدا به شمار آمده، همچنین نام روز نهم هر ماه آذر است. در اوستا بارها به این نام و صفتهای آن اشاره شده است چنانکه در سی روزه sīh rōčak ( دعاهایی مربوط به یکی از سی ایزد، که سی روز ماه به نام آنهاست. دو سی روزه، به نامهای سی روزة بزرگ و کوچک، در دست است. این دعاها بویژه پس از درگذشت شخص متوفا میخوانند. ) بند 7 آمده:
... ašəm vahištəm ātrəmča ahurrahe mazdā puϑrəm yazamaide…
«اردیبهشت، آذر پسر اهوره مزدا را میستاییم.»
پنجمین نیایش در اوستا بعد از خورشید، مهر، ماه، آب، به آتش اختصاص دارد که هر کدام در مواقعی از روز باید خوانده شود. یسن 17(دعاهایی شامل نام ایزدان) از پنج نوع آتش نام برده شده است: 1. برزی سونگهه bərəzi.savah- «بلند سود» (در متنهای فارسی میانه با آتش بهرام مشترک انگاشته شده است) 2. وهوفریانه vohu.fryāna- « دوستدار نیکی » آتشی که همچون نیروی حیاتی در تن مردمان و چهارپایان است 3. اوروازیشته urvāzišta- «شادیآورترین» آتش گیاهان 4. وازیشته vāzišta- « چابکترین؟» که آتش فروزان است، (بویس 1989) )در متنهای فارسی میانه آتشی است که در ابر حرکت دارد) 5. سپنیشتهspəništa- «مقدستر» آتشی که در برابر اوهرمزد فروزان است .
از دیگر موارد مهم دربارة آتش، آزمایش آتش است که جایگاهی بسیار والا در انجمن گاهانی دارد. آزمایش آتش نمایندة مسایل حقوقی ابتدایی است. به گرد آزمایش آتش قوانینی که بیان نظم راست یا بیان اشه است جمع میشوند و زندگانی تیره را مرتب میکنند. زردشت از آزمایش آتش باورهای جهان پسین را ساخت. (نیبرگ 1382:196). بدین ترتیب آتش برای قضاوت در ایران باستان به کار میرفته. متهمانی که دروغ میگفتند و یا نقض سوگند از پیمان (miϑra-) میکردند وادار به آزمایش سخت آتش میشدند و باید از میان آتش میگذشتند و یا فلز گداخته بر روی سینة برهنة آنها جاری میکردند. گفته میشود در کل سی نوع آزمایش آتش وجود داشته است (بویس 1989).
در متنهای فارسی میانه آمده، آتش هفتمین آفریده است. هر یک از آفریدگان جهان در حمایت یکی از ایزدان است و نگاهبان آتش، اردیبهشت امشاسپند است. در این متنها به این نکته نیز اشاره شده که آتش در همة آفریدگان وجود دارد مانند زمین که به سبب گرمی آتش ریشههای درختان و چشمههای آب زنده نگاه داشته میشوند، نیز بدنِ الگوی نخستین انسان(کیومرث) والگوی نخستین حیوان (گاو ایوداد) از زمین است ولی نطفة آنها از آتش است. در بندهش بند یک الف به این موضوع اشاره شده است:
čiyōn gōwed pad dēn kū fradom dām hamāg āb-(ēw) srešk-(ēw) būd kū hamāg az āb būd jud tōhm ī mardōmān ud gōspandān če ān tōhm ātaxš tōhm.
«چنین گویند به دین که نخستین آفریده همه آب سرشکی بود؛ زیرا همه از آب بود جز تخمة مردمان و گوسپندان ؛ زیرا آنان را تخمه از اصل آتش است.»
درآیین زردشتی 3 نوع آتش وجود دارد، که آتش بهرام(پیروزی) منسوب به ایزد بهرام از مهمترین و پس از آن آتش آدران و آتش دادگاه است. آتش بهرام از شانزده آتش گوناگون فراهم میآید بر روی هم این آتش از به هم چیدن هزار و یک آتش گرد میآید. آتش معمولی ، مستقیم برای تهیة آتش بهرام به کار نمیرود، نخست به آتش آذران/آدران که از چهار آتش به نشان اتحاد چهار طبقة اجتماعی( موبدان، ارتشتاران، کشاورزان وپیشهوران) است برده میشود، سپس به آتش بهرام انتقال مییابد. آتش دادگاه از یک نوع آتش یعنی آتش منازل فراهم میشود.
جشن سده از جشنهایی بسیار مهم مربوط به آتش در ماه آذر برگزار میشده است.
بازماندة اهمیت آتش در عقاید ایرانیان بعد از اسلام سوگند به «سو» (نور چراغ)، یا روشن کردن شمع و چراغ بر سر آرامگاهها و ... است
منابع
تفضلی، احمد، 1376، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، تهران، سخن
نیبرگ، هنریک ساموئل، 1382، دینهای ایران باستان، ترجمة سیفالدین نجمآبادی ، کرمان دانشگاه شهید بهشتی باهنر کرمان.
بهار، مهرداد (1376) پژوهشی در اساطیر ایران ( پارة نخست و دویم). تهران: آگه.
تفضلی، احمد(1369) « آتش یا (آذر) » دارهالمعارف بزرگ اسلامی (جلد اول).
عفیفی، رحیم (1374) اساطیر و فرهنگ ایرانی، تهران: انتشارات توس.
راشدمحصل، محمد تقی (1385) وزیدگیهای زادسپرم. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
Abaev V.I.( 1958-1995) Istorika- etimologicheski slovar' osetinskogo yazyka, I-V Moskva- Leningrad.
Bartholomae Chr. (1940) Altiranisches Wörterbuch, Strassburg.
Boyce, M.(1989)” Ātaš” Encyclopedia Iraqnica.Edite by Ehsan Yarshater.V.III, London & Newyork: Routledge & Kegan paul
Kent R.G.( 1953) Old Persian ( Gerammar-Texts-Lexicon), New Haven
Nyberg H.S ( 1969-1974) A manual of Pahlavi, I-II, Wiesbaden.
Pakzad,F. ( 2005) Bundahišn, Zoroastriche Kosmogomie und Kosmologie. Band1, Kritische, Edditin. Tehran.
Rastorgueva, V.C., Edelman(2000) Etymoloical Dictionary of the Iranian Languages. M: Voct. Lit.
Reichelt,H.(1968) Avesta Readear. Strassburg: Verlage Von Karl J. Trubner.