(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

گشایش صفحه فرهنگ چین در انسان شناسی و فرهنگ

سعیده بوغیری (گروه ترجمه و بین المللی)
7331115.jpg

چین، یکی از بزرگترین و یکی از باسانی رین مدن های جان اس  که در فاصله ای نه چندان دور از شرق کشور ما قرار دارد. جمعیت بیش از یک میلیارد نفری چین و  هزاران سال تاریخ از این کشور  گنجینه ای بی مثال برای تاریخ و فرهنگ جهان ساخته است ،

اما با وجود این در کشور ما کمتر توجهی به این فرهنگ شده است. به همین دلیل انسان شناسی و فرهنگ در داوم گشایش صفحات  فرهنگ های غیر ایرانی خود این صفحه را می گشاید. این صفحه با کمک دانشگاهیان  چین شناس فرانسوی و چینی اداره خواهد شد، از جمله خانم اورلی نوو(Aurélie Névot ) عضو مرکز ملی  تحقیقات علمی فرانسه که آمادگی خود را برای  اداره این صفحه در همکاری با دوستان دیگری از دانشگاه پکن اعلام کرده اند. در شروع این صفحه به زبان و تمدن چینی  به طور عام می پردازیم.  

زبان های چینی که اغلب در مجموع به نام "چینی" – زونگوون- (Zhōngwén) خوانده می شود، به خانواده زبان های چینی- تبتی تعلق دارد. جهانی ترین ویژگی این گروه، اینست که زبان نوشتاری آن، زبان گویشوران گوناگونی است. زبان گفتاری آن هم که هانیو (Hanyu)- زبان قوم هان (Han) خوانده می شود، گواینکه گروه های قومی دیگری نیز به تدریج به آن افزوده شده اند که زبان آنان تحت عنوان زبان یا لهجه به این خانواده زبانی پیوسته است. وضعیت گویشوران این زبان به دلیل نبود مرجع نوشتاری برای زبان شفاهی اغلب تضادآفرین است.
به طور کلی زبان چینی امروز را به هفت دسته تقسیم می کنند:
ماندارین، که زبان رسمی شمال و شمال غربی چین است. این زبان با 836 میلیون گویشور، پرگویشورترین زبان دنیاست. ماندارین استاندارد که زبان رسمی جمهوری خلق چین، جمهوری چین (تایوان) و سنگاپور است که البته در سطح گسترده ای به ویتنام و کامبوج هم رسیده. زبان وو (wu) که در شانگهای صحبت می شود، زبان کانتونی که در برخی شهرستان های چین، هونگ کونگ، ماکائو و آسیای جنوب شرق و برخی مناطق آن سوی دریای چین صحبت می شود، زبان گان (gan)، هاکا(hakka)، مین(min) و زیانگ (xiang) و نیز گروه های زبانی مینان (minnan) و مین بی (minbei) که در مناطق مختلف چین و تایوان مورد استفاده قرار می گیرد. برخی زبان شناسان سه زبان مهم دیگر را نیز به  این زبان اضافه می کنند: جین(jin)، هوی(hui) و پینگ (ping).
زبان چینی باستان که این گروه های زبانی از آن مشتق شده اند، زبانی آهنگین نبوده و به واسطه ویژگی واج شناختی و ریخت شناسی خود به شدت از زبان های مدرن متمایز بوده است. گاه در میان گویش های گوناگون این زبان ها تفاوت هایی فاحش دیده می شود. با این وجود، تمامی آن ها از نوشتاری واحد تبعیت می کنند که با حروف الفبای چینی نوشته می شود. این حروف در خلال قرن ها دگرگونی فراوانی به خود دیده و سرانجام در سال 1956 توسط جمهوری خلق چین تحت عملیات ساده سازی قرارگرفته است، با اینهمه الفبای سنتی چین بیرون از این جمهوری، در تایوان و هونگ کنگ با تفاوت هایی اندک حفظ شده است.
در کنار الفبای چینی، کد نوشتاری دیگری موسوم به نوشو (nüshu) منحصر به زنان وجود داشته، زیرا در منطقه ای زنان حق نوشتن نداشتند. امروز الفبای چینی به گونه های مختلفی با الفبای لاتین نوشته می شود که البته این گونه ها با توجه به مناطق مختلف چین و تایوان و خاوردور تغییر می کنند.
امروز یک چینی تحصیل کرده تقریبا بین 6000 تا 7000 حرف الفبا را از هم تمیز می دهد که 3000 تای آن برای خواندن یک روزنامه رسمی کافیست. یک کارگر 2000 حرف را می شناسد و در یک فرهنگ کامل واژگان از 4000 حرف استفاده می شود. تخمین واژگان موجود در این زبان کار آسانی نیست، زیرا این رقم در آمار مختلف، بسیار متفاوت است ، اما رویهمرفته بین 54000 تا نزدیک به 123000 واژه به ثبت رسیده است.
برخلاف عقاید رایج، دستور زبان چین از زیرگروهی به زیرگروه دیگر تغییر می کند. نیز هریک از این زبان ها واج شناسی، صرف و نحو و شیوه خاص استفاده از الفبای خود را دارد. با اینهمه نقاط مشترکی بین آن ها هست که امکان قراردادن شان در یک گروه را فراهم می آورد:
·    همگی آهنگین هستند.
·    به ویژگی هجایی بودن تمایل دارند.
·    سترون هستند، به این معنا که صرف نمی شوند و هیچ گونه تطابقی در میان اجزای سازنده جمله در آن ها دیده نمی شود، آنچه بیش از هرچیز باید رعایت شود، ترتیب کلمات در جمله است.
·    از اجزایی دستوری با نقش مشترک در جمله استفاده می کنند.
·    دارای پسوندهای دستوری مشترک هستند.
·    همگی دارای اجزایی دستوری هستند که برای دسته بندی واژه های متعلق به گروه های مختلف اشیا، حیوانات و... به کار می روند.
در زبان چینی هر دو فرمول فاعل- فعل- مفعول و فاعل- مفعول- فعل به کار می رود.
هم اکنون چینی درکشورهای چین، تایوان، سنگاپور، اندونزی، فیلیپین، ژاپن، ایالات متحده، استرالیا، پرو، کانادا و دیگر کشورهای عضو اجتماعات چینی زبان دنیا صحبت می شود. بیش از 3/1 گویشور چینی، این زبان را در رتبه نخست دنیا جای داده، طوری که شمار گویشوران بسیاری از زیرگروه های آن از شمار مردم یک کشور پرجمعیت بیشتر است. به دنبال کسب محبوبیت  این زبان در برخی کشورها از جمله ایالات متحده و بریتانیا چینی به برنامه درسی برخی مدارس افزوده و در دانشگاه ها نیز به موضوع پژوهش های گوناگون تبدیل شده است.
امروز چین تحت دو رژیم سیاسی اداره می شود که هریک به نوبه خود ادعای حاکمیت آن را دارند:
·    جمهوری خلق چین که به تازگی چین خوانده می شود و در سال 1949 به دست رهبر کمونیست آن، مائو تسونگ (Mao Zedong) بنیان نهاده شد. این جمهوری، چین، هنگ کنگ و ماکائو را شامل می شود و اقتصاد آن که از سال 1978 به دست دنگ زیائوپینگ و جانشینان وی افتاده، یکی از مهمترین کارگزاران اقتصادی و ژئوپلیتیکی دنیا را تشکیل می دهد.
·    جمهوری چین که به تازگی تایوان خوانده می شود و حاکمیت آن مدتها به دست رهبر ملی گرای آن چانگ کایچک (Tchang Kaï-chek) بود، از زمان پیروزی کمونیست های چین در جزیره تایوان مستقرشده است. این جمهوری در سال 1912 به دست سون یات سن (Sun Yat-sen) در نانکین و بر روی ویرانه های امپراطوری چینی سلسله کین بنیان گذاری شد.
چین کشوری با تاریخ کهن مردمی، فرهنگی بسیار پربار، زبان و الفبایی منحصربفرد و تفکری خاص است. "واقعیت چین" امروز نیز مانند دوره کشف آن توسط نخستین مبلغان دینی، از چشم شاهدان بسیار دور مانده است. در نیمه دوم قرن بیستم با وجود نزاع های ایدئولوژیک فراوان پیرامون مائوییسم و انقلاب فرهنگی سرانجام سرنوشت این مشاجرات روشن نشد. با اینهمه امروز چین در دوران شکوفایی و رشد اقتصادی پرشتابی به سر می برد. گواینکه هنوز مشکلات بسیاری دور آن را گرفته، اما به نظر می رسد اصلاحات حاکم بر آن امکان شکوفایی صنایع را برای مردم چین به ارمغان آورده و قدرت این کشور را در ردیف کشورهای بزرگ غربی قرار داده است. چین امروز به نام "کارخانه دنیا" خوانده می شود و بررسی ها نشان می دهد بیش از نیمی از سبد کالاهای غیرخوراکی ایالات متحده و نیمی از همین سبد فرانسه را چین تامین می کند.
از نظر فرهنگی چین کشوری چندهزارساله با سلسله های گوناگون سلطنتی، دوران های پرشمار نزاع و همچنین آرامش است. از میان جریانات فکری و شخصیت های موثر فرهنگی آن می توان لائوتسه و تائوییسم ، بوداییسم، کنفوسیونیسم نو تا مارکسیسم را نام برد. روابط خارجی قوی بوداییسم یا مارکسیسم نشان می دهند چین به جز در دوره ای کوتاه از تاریخ خود، از دنیا منزوی نبوده است.
از عهد نوسنگی در چین جوامع یکجانشین و سازمان یافته وجود داشتند که به کشاورزی و دامپروری می پرداختند. شالیکاری در این کشور به 5000 سال پیش از میلاد مسیح بازمی گردد. عهد برنز نیز پس از این دوران بین 2700 تا 2300 سال پیش از میلاد پیدا شد. چین از نظر فرهنگی بسیار پیشرفته است به گونه ای که در زمینه های گوناگون مانند هنر، پزشکی و صنعت سرآمد سایر کشورهای دنیاست.
از نظر جغرافیایی چین تاریخ پرپیچ و تابی را پشت سر گذاشته، بارها محدود و تقسیم شده و باز گسترش یافته است، اما گسترش های چشمگیر آن در دوران سلسله های مهم هان، تانگ و کینگ بوده. در دوران تانگ با گسترش جاده ابریشم چین گسترش زیادی به سمت غرب به خود دید و در زمان کینگ ها تا منتهی الیه شرقی روسیه، آسیای مرکزی و مغولستان پیش رفت. رویهمرفته امپراطوری چین، ارباب مناطق همسایه به شمار می رفت و بسیاری از اقوامی که "بربر" نامیده می شدند، تحت اطاعت آن بودند. سفرا و هدایای حکمرانان خارجی نیز گاه به مثابه نشانه های هم پیمانی تفسیر و تعبیر می شد. اهمیت دیوار بزرگ چین نیز با رسیدن قدرت به کینگ ها کاهش یافت، چون منچوری واقع در شمال این دیوار جزو حاکمیت این سلسله درآمد.
از نظر اقتصادی بر اساس نظریات گوناگونی چین در بیست قرن اخیر قدرت اقتصادی برتر جهان بوده است. تا پیش از قرن هجدهم و انقلاب صنعتی نیز چین دارای بهترین سطح زندگی در جهان بود. هم اکنون چین پس از ایالات متحد ه و ژاپن در رتبه سوم اقتصادی دنیا قرار دارد و به همراه تایوان عضو سازمان تجارت جهانی است. از سوی دیگر رشد اقتصادی آن با شتاب چشمگیری در جریان است به طوری که نزدیک به بیست سال است که میانگین این میزان نزدیک به ده درصد ثبت می شود. این رشد اغلب با سرمایه گذاری و صادرات میسر شده است. چین نخستین صادرکننده جهان به شمار می رود و واردکنندگان عمده محصولات آن، اتحادیه اروپا، ایالات متحده، هنگ کنگ و ژاپن هستند. نقاط قوت محصولات صادراتی چین را، تراکتور، ساعت و اسباب بازی(85% بازار جهانی)، دوربین های عکاسی و رایانه های همراه (55%)، تلویزیون و ماشین لباسشویی (30%) و فولاد (15%) تشکیل می دهد. البته تنها 41 درصد صادرات چین از کارخانجات منحصرا چینی بیرون می آید، زیرا نظر به رشد بالای اقتصادی آن، باقیمانده این رقم را کارخانجات خارجی یا شراکتی ساخته شده در چین تولید می کنند. همچنین چین با بازاری ارزان قیمت و مشتری مدار عاملی در جذب کارخانجات به شمار می رود. حقوق یک کارگر غیرحرفه ای در چین نزدیک به یک دلار آمریکا در ساعت است که این میزان بسیار بالاتر از کف حقوق کشورهای صنعتی است.
از نظر جمعیت شناختی، نزدیک به صد قوم در چین ساکن بوده اند که قوم هان مهم ترین آنان به شمار می رود. این قوم که خود مجموعه ای از مردم مشابه است، قومی همگن را تشکیل نمی دهد و می تواند به زیرگروه های دارای ویژگی های فرهنگی مشابه تقسیم شود. بسیاری از هان ها سنت ها و به خصوص زبان خود را با معرفی و انتساب خود به قوم هان حفظ کرده اند. هان نخستین سلسله سلطنتی بزرگ و پایدار چین است که بیش از دویست سال پیش از میلاد مسیح در این کشور فرمانروایی می کرد و چهارقرن سلطنت این سلسله به عنوان یکی از دوران های طلایی تاریخ این سرزمین به شمار می رود. در همین دوران بود که چین با پیشروی به سمت آسیای مرکزی و ساخت شبکه وسیع ارتباطی جاده ابریشم، به دنیای مدیترانه ای متصل شد. همچنین این کشور پیشرفت فکری، ادبی، هنری و فنی خود را تا اندازه زیادی مرهون این سلسله است. در همین دوران بود که تفکر بودایی وارد فرهنگ چین شد. از پیشرفت های این دوران می توان به اعمال نخستین بیهوشی عمومی، سفالگری و سرامیک سازی، ساخت آینه، ساخت کاغذ برای اولین بار در دنیا، تهیه دایره المعارف چینی و آثار تاریخی، تاسیس کتابخانه سلطنتی و نیز علم زبان شناسی با تهیه فرهنگ های ریشه شناختی واژگان اشاره کرد. با اینهمه از پایان نخستین قرن فرمانروایی هان ها نفوذ خواجه های درباری در سیاست و نزاع های خونین میان طوایف گوناگون وابسته به فلان و بهمان امپراتریس آغاز شد، آنچه در نهایت به ویرانی این سلسله انجامید.
دولت جمهوری خلق چین به جز هان، دارای 55 اقلیت قومی رسمی است. کاهش سریع نرخ مرگ ومیر و تاخیر در کنترل موالید در دوران مائو، به رشد سریع جمعیت این کشور انجامید. در سال های 1970 اجرای سیاست تک فرزندی در شهرها نیز پاسخی به این امر و هدف از آن پیشگیری از رشد جمعیت به بیش از یک میلیارد و دویست میلیون نفر بود. البته اجرای شدید این سیاست به تراژدی دیگری انجامید: خفه کردن نوزادان در صورتی که دختر بودند! و این امر زمانی رخ داد که چین وارد دنیای مدرن می شد...
بخش بزرگی از آثار مربوط به تمدن چین به زبان های غربی موجود است و مردم آثار اندکی در این زمینه را می شناسند. به دلیل زمینه خاص فرهنگی این کشور ادبیات آن تحت تاثیرات گوناگون ادبیات سایر نقاط دنیا قرار گرفته است. برای نمونه جای ادبیات حماسی در این میان خالیست. در عوض حکایات، داستان های پندآموز، بیوگرافی کوتاه، رساله، تفسیر متون کلاسیک و ... به خوبی در آن دیده می شود.
چین یک مرکز بزرگ شکوفایی دینی نیز بوده که در طول تاریخ چندهزارساله خود ادیان گوناگونی در آن ماوا گرفته اند. اغلب ادیان بزرگ دنیا از آن گذر کرده و ادیانی نیز در این کشور به وجود آمده اند. از میان آن ها می توان به تائوییسم، کنفوسیونیسم، بوداییسم، شان و دین سنتی مردم چین اشاره کرد که آمیزه ای از تائوییسم، کنفوسیونیسم، بوداییسم و سنت های منطقه ای است که اغلب با نام دین مردمی خوانده می شود. ادیان غربی مانند اسلام، مسیحیت، یهودیت، دین زرتشت و مانویت نیز از راه جاده ابریشم و به دست مبلغان دینی وارد این سرزمین شد و ادیان مردمی آن را تحت تاثیر گسترده خود قرار داد. شمنیسم نیز در میان اقلیت های چین جای خود را دارد.
رویکرد دیگر مهم و پررنگ فرهنگ چین، اختراعات فنی این کشور است که اغلب قرن ها پیش از پیدایش یا انتقال آن ها به سایر نقاط دنیا در این کشور پدید آمده اند. از مهم ترین آن ها می توان به کبریت، پرگار، چرتکه، فرغون، ساعت سازی، کاغذ، اسکناس، باروت و... اشاره کرد. از زمان های قدیم چهارعنصر کاغذ، پودر باروت، صنعت چاپ و قطب نما را به عنوان "چهار اختراع بزرگ" چین می شناسند.
چین همسایگان خود را تحت تاثیر فراوان قرار داده است. ژاپن زمانی با فرهنگ چین آشنا شد که این کشور شاهد دوران شکوفایی درخشان خود بود. به این ترتیب ژاپن طی دویست سال به مطالعه این کشور و نگارگری، موسیقی، صنعت چینی سازی، تقویم قمری چینی و... آن پرداخت. کره از لحاظ فلسفی و دینی تاثیراتی در زمینه تائوییسم و کنفوسیونیسم از چین پذیرفت. نیز بوداییسم از همین کشور وارد چین شد و هنر نگارگری آن را تحت تاثیر خود قرار داد. ویتنام نیز در زمینه دینی و کنفوسیونیسم از چین تاثیر پذیرفته است. البته این تاثیر در شمال ویتنام و در دوران تصرف آن به دست چینی ها صورت گرفت، حال آنکه در جنوب این کشور تاثیر فرهنگ هندی به گونه ای پررنگ مشاهده می شود. در تبت نیز به دلایل مشابه تاثیرات فرهنگ چینی مشاهده می شود، اما تاثیر فرهنگ هندی پررنگ تر است.

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.