(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

مقالات قدیمی: افسانه‌های عشقی هند باستان «اقوام هند وآریائی»(آبان 1349)

مهدی غروی
عکس: 

سال گذشته دریکی از مراکز فروش کتابهای خطی و آثار عتیقه در دهلی، شاهنامه‌ای را برای فروش عرضه کرده بودند، این شاهنامه که به بهای خوب فروخته شد، نه از لحاظ کهنگی پرارزش بود و نه از لحاظ هنری چیز فوق‌العاده ای شمرده می‌شد آنچه که آنرا ممتاز می‌کرد، این  بود که در میان 67 مینیاتور آن سه نقاشی ارتیک Erotic وجود داشت که هر سه همخوابگی پهلوانان بزرگ شاهنامه را بی‌پرده نشان می‌داد: زال و رودابه ، رستم و تهمینه و بیژن و منیژه. هر سه مینیاتور تحت تاثیر سبک معروف کانگا با رنگهای باز و درخشان تهیه شده بود، مانند دیگر مینیاتورها که از این لحاظ نیز جلب توجه خارجیان را می‌کرد .

همانطور که پیش‌بینی می‌شد این شاهنامه با اینکه بهای گزافی برای آن تقاضا شده بود خیلی زود فروخته شد و از هند خارج گردید .

شاید در ادبیات و هنر هیچ ملتی ، چون هند عشق به معنی عملی آن ، تااین حد رسوخ و نفوذ نداشته باشد، و در هیچ نقطه‌ای از جهان متمدن نقش‌هائی چون نقش‌های برجستهء خاجوراهو که در آن نه‌تنها پیکره‌های برهنه انسان ، بلکه نحوه ی اجرای اعمال جنسی نیز مجسم شده است ، وجود داشته باشد . بحث درین‌باره و روشن ساختن منشاء و علل این بی‌پردگی مطلبی است دامنه‌دار که خود نیاز به مقاله‌ای جداگانه دارد ، آنچه درین مورد باید گفت اینست که ادبیات و هنر هند در دوران اسلامی نیز از این تاثیر و نفوذ برکنار نماند و شاهنامه‌هائی با نقاشی‌های اروتیک ساخته شد و کتب بسیار درباره امور جنسی تصنیف و تألیف شد که همه ترجمه و یا اقتباس از ادبیات و هنر بومی هند، نمونه این کتابها که با تصاویر رنگی آراسته شده‌اند در موزه‌ها و کتابخانه‌های هند به حد وفور یافت می‌شود . بدون شک این بی‌پردگی ریشه‌های باستانی دارد مربوط است به عصر هند و آریائیهای باستان در ابتدای استقرار در خانه‌های آسیائی خود ، هند و ایران ، بهترین شاهد این مدعا شکل و ترکیب مجسمه‌های برهنه‌ای است که همه به اعصار پیش از هخامنشیان تعلق دارند و در فلات ایران یافت شده‌اند و در نوع خود نمونه‌های جالبی از هنر مشترک هند و آریائیها پیش از جدایی شمرده می‌شوند . با توجه به این نکته که ما از دورانهای پیش از هخامنشیان و مادها آثار و نوشته بسیار محدودی در دست داریم ، آنچه که در هند ، از دوران آریائیها برجای مانده است می‌تواند مفید و جالب باشد . این آثار در هند ، بعلت دوری از مسیر ترکتازی اقوام جنگجوی آسیا و اروپا و وسعت زیاد کشور محفوظ مانده است ، بخصوص که هند هنوز آئین باستانی ملی خود را دارد و پایه‌های این آئین بر همین آثار که مهمترین آنها داستانهای حماسی و عشقی است استوار شده .

هند باستان ، بدون شک منبع انحصاری افسانه‌ها و قصه‌ها نیست ، اما منبع اصلی برخی از سرگرم کننده‌ترین و مؤثرترین قصه های اروپای عصر میانه و خاور نزدیک هند بوده است . درین میان قصه‌های کوتاه کلیله و دمنه از همه معروفتر است که در عصر اعتلای ساسانیان از هند به ایران آورده‌شد و ترجمه عربی آن در دوران اسلامی به اروپا رفت و بتدریج شهرت و پراکندگی جهانی یافت ، این قصه‌ها ترجمه یکی از روایات مختلف این دسته داستانهاست که بنام پنچاتنترا خوانده می‌شود و با قصه‌های الحاقی بنام هی‌توپادسا Hitopadesa همراه است . در ایران نیز همانطور که می‌دانیم ترجمه‌های مختلف این کتاب به فارسی صورت گرفت و معروفترین و قدیمی‌ترین آن کلیله و دمنه منظوم رودکی است که مفقود شده و بما نرسیده است . ترجمه یک روایت دیگر از این سلسله داستانها که پنچاکیانا نام دارد در دوران امپراطوری مغولی هند از سانسکریت بفارسی برگردانده شد که به همت دانشمند بزرگ هند ، دکتر عابدی بزیور طبع آراسته می‌شود. قصه‌های پنچاتنترا در اروپا به نام قصه‌های بید پای و بیل پای شهرت یافت و منبعی پایان‌ناپذیر برای شاعرانی مانند لافونتن شد ، گروهی از داستانهای هزارویک شب نیز دارای ریشه‌های هندی است و حتی در ادبیات کلاسیک ایران از جمله جوامع‌الحکایات عوفی داستانهای فراوانی از این قبیل می‌توان یافت و در اروپای عصر جدید، بوکاچیو کتاب معروف خود دکامرون را تحت تاثیر قصه‌های عاشقانه هندی تدوین کرد . آنچه که اکنون مورد بحث ماست ، قصه‌های عاشقانه در هند باستان است که البته با قصه‌های بوکاچیو در دکامرون فرق فاحش دارد ، چون عشق و جنسیت از عومل مهم تشکیل‌دهنده مذهب هندوست . این داستانها بر مبنای راهنمائی خلق تنظیم شده و بطوریکه گفته شد قسمتی از آن متعلق است به عصر هند و آریائیها و حاوی نکات بسیار جالبی است از لحاظ ریشه های تمدن ایرانی بمعنی خاص آن .

قصه با سرعت بی‌نظیری از یک کشور به کشور دیگر می‌رود و در خانه جدید با رنگ و بو و چهره نوین تکوین می‌یابد، نمی‌توان گفت که قصه گوئی و قصه شنوی کدام قدیمی ترند اما می‌توان گفت که بشر اولیه علاقمند بود که از خود بگوید و حماسه‌سرایی کند . شکارچی وقتی از خارج به خانه باز می‌گشت برای زن و بچه‌هایش قصه شکار خود را با آب و تاب نقل می کرد و به‌این‌ترتیب قصه گویی و قصه شنوی آغاز شد که هنوز هم بزرگترین سرگرمی بشر است (کتاب و مجله، رادیو و تلویزیون، تآتر و سینما).

قدیمی‌ترین مجموعه‌های شناخته شده هندی، مجموعه داستانهای جاکاتا Jakata می باشد که توسط گروهی از علمای بودائی در قرن سوم پیش از میلاد گردآوری و تدوین شده و شماره قصه‌هایش بیش از 500 بوده است که متاسفانه اصل آن از بین رفته و قسمتی از آن در کتاب مقدس بودائیان سوتاپیتاکا SuttaPitaka محفوظ مانده و بما رسیده است ، این کتاب در کنگره سوم بودائیان که در عهد پادشاهی آشوکا تشکیل شد تدوین گردید . موضوع اصلی این قصه‌ها در حول محور دزدی و فحشاء و قمار دور می‌زند و هدف اصلی تدوین کنندگان این بوده است که پرهیزکاری را از راه قصه بمردم عادی تلقین کنند . همزمان و هم‌پایه مجموعهء جاکاتا، مجموعه تری گاتا TheriGatha نیز تدوین یافت و این داستان پرهیزکاری هفتاد و دو خواهر روحانی است که در قرن سوم پیش از میلاد گردآوری شده و اصلش متعلق است به پالی‌های هند و ترجمه عنوان کتاب : آوازهای خواهران مقدس است پس از ان مهابهاراتا Mahabharata است که بزرگترین مجموعه حماسی هند و آریائیهاست . اگرچه در زمینه اصلی داستان عبارتست از جنگ جانشینی میان کوراواس Kauravas و پانداواسPandavas دو عموزاده از سلسله‌های پادشاهی هند و آریائیها بنام سلسله «ماه»، اما حاوی مطالب بیشمار ازین عصر تاریک نیز هست . ارتباط‌دادن قصه‌ها بهم‌دیگر کار تدوین کتابهای بزرگ قصه را آسان کرد برای شاهد قصه، قصهء دیگری آورده می‌شود و این درست چیزی بود که روحانیون هندی مورد استفاده قرار می‌دادند و برای هر مراجعی یک قصه بعنوان شاهد مثال می آوردند، مهابهاراتا بهمین ترتیب تنظیم شد و این انبوه قصه‌ها که بنوعی بهمدیگر ارتباط دارند بزرگترین کتاب حماسی هند را بوجود آورد.

کتاب دیگر رامایانای وال میکی است  Ramayana of Valmiki مجموع داستانها در آن از کتاب مهابهاراتا کمتر است اما داستان اصلی با قدرت بیشتر در سراسر کتاب همه چیز را تحت الشعاع قرار می‌دهد و این پیشرفت حماسی به پیروزی کامل خداوند نیکی «راما» بر نیروی اهریمنی پایان می‌پذیرد . سومین کتاب ازین سلسله رسالات عظیم کهن پورانا (Purana) می‌باشد که تعدادشان 18 است و سالها به عنوان کتابهای درسی در مذهب هندو به کار می‌رفت، داستانهای خوب و بد و بی‌تفاوت در این مجموعه‌ها گرد آمده و بیشتر اقتباس از داستانهای موجود در کتابهای بزرگ حماسی است .

فرقه بزرگ جین Jain نیز مجموعهﺀ عظیمی بنام تری‌شاش تیسالاکاپوروشا Terishashsalakapurusha دارند که به معنی (زندگی شصت و سه پرهیزکار برجسته) می‌باشد، اما دارای آن لطف و تازگی قصه های بودائی و هندو نیست . بهرحال همه این قصه‌ها دارای منشاﺀ و مبدء مذهبی است .

مجموعه پنچاتنترا که قصه‌هایی است از زبان حیوانات و امروز در عداد معروفترین مجموعه‌های داستان در سراسر جهان شمرده می‌شود و قرنها بعنوان کتاب درسی بکار می‌رفته است در اصل نیز بهمین منظور تدوین گردید . به فرمان یکی از پادشاهان هند ، کتاب برای آشناساختن ولیعهد به‌رموز سلطنت و اداره کشور تهیه گردیده بوده است .

به تصور گروهی از دانشمندان هند منشاﺀ اصلی قصه‌های هندی مجموعه بزرگی است بنام کاتاساریت ساگارا Katha SaritSagara (اقیانوس افسانه‌ها) که توسط مردی افسانه‌ای بنام سامادوا Somadeva تدوین شده است که وی نیز از مجموعهﺀ دیگری بنام داستان بزرگ Brihad Katha اقتباس کرده‌است ، داستان بزرگ یا قصه جهان مفقود شده و امروز در دست نیست .

بعدها به تقلید از اقیانوس افسانه‌ها چند مجموعه مشابه تدوین شد: ویکرامادیتیاکاتا (سی و دو افسانه) ، ماداناگاماراجان کاتا (دوازده افسانه) ، سوکاساپتانی (هفتاد افسانه) .

قصه‌نویسان هندی برخلاف قصه‌نویسان عصر حاضر ، علاقمند بودند که در گمنامی محض بمانند، ازاینرو نام گوینده و سراینده اکثریت قریب به اتفاق داستانها بر ما معلوم نیست مردم در اعصار بعد، این کتابها را به پیغمبران و بزرگان دینی خود منسوب ساختند ، از جمله مهابهاراتا که صدهزار بندات و هجده پورانا که بعضی از مجلات آن خود از نیم مهابهاراتا عظیم‌تر است و وداهای چهارگانه هم منسوب شده است به سیردوی‌پایاناویاسا Seer Dwaipayanavyasa پیغمبر هندو که وی نیز برای نوشتن این کتابها و تزئین و جدول‌بندی آن از مهارت و کاردانی گانش Ganesh وجودینه خدای هند که سر فیل و تن انسان دارد (پسر نامشروع کرشنا که به زنان علاقه و توجه فراوان داشت) بهره گرفته است!

در قرن هفتم میلادی مجموعه‌های چندی تدوین یافت که نویسندگان آنها مردمان خیالی و افسانه‌ای نبودند :

سیلا پادی کارام                 توسط الانگو آدیگال

داساکوماراکاریتا                 توسط داندین

مریک چاکاتیکا                  توسط سودراکا

مالاتی مادهاوا                    توسط بهاواب و کادام باری

بالاخره کالیداس Kalidasa که بزرگترین شاعر هند است و شاهکار وی شاکونتالا (به فارسی هم ترجمه شده است) نام دارد . آخرین فرد سرشناس در تاریخ داستانسرائی هند سومادواست که در قرن 11 می‌زیست و پس از آن هند تحت تاثیر ادبیات و قصه‌گوئی عرب قرار گرفت ، ابتدا ادبیات اسلامی ، بخصوص ایران و در قرنهای اخیر سیک‌ها و روشهای جدید اروپائی بکلی وضع را دگرگون ساخت جای داستانهای اصیل ملی را قصه‌های رزمی و بزمی ایرانی و سپس داستانهای پلیسی ارزان قیمت اروپائی اشغال کرد .

در بیشتر داستانهای هندی ، مانند قصه‌های عصر جدید ، تم اصلی و محور کلی داستان عشق است ، منتها باید در نظر داشت که امکانات نویسنده قدیمی هند با نویسنده امروزی بسیار متفاوت بوده‌است ، در آن بواسطه وجود و وفور تعدد زن و حتی تعدد شوهر داستان‌نویس می‌توانسته است که در کارش تحرک و حقانیت بیشتر داشته باشد .

طبق فلسفه هندو ، برخلاف اسلام و مسیحیت، افراد بشر برابر و یکنواخت نیستند البته روح‌ها همه مساوی و برابر است ، اما چون ارواح با ترکیب‌های ظاهری گوناگون ظاهر میشوند ، این عدم تساوی بوجود می‌آید ، بنابراین هرشخص در مراحل مختلف حیاتهای مختلف خود باید همرنگ دسته یا طبقه‌ای باشد که در میان ایشان و با امتیازات ایشان بوجود آمده ، این مطلب نیز به داستان‌نویس امکان خلاقیت بیشتر می‌داد .

داستانسرا الزام نداشت که مقصر را در طی همان داستان به مجازات برساند زیرا عمر فقط یکبار نیست و هر روحی ممکن است چندبار تولد مجدد یابد تا فاصله‌ای را که بین تولدش و مبدﺀ ناسوت (نیروانا) قرار دارد بپیماید ، بنابرین چه بسا موجود صالح امروز مکافات عمل زشت کالبد نخستین خود را به‌بیند و برعکس ، روی همین اصل داستانسرا قادر بود که بحد کافی آزادی داشته باشد که بانوان طراز اول خانواده‌های اصیل را به منجلاب فحشاﺀ بکشاند و وانمود کند که فساد ریشه‌اش مربوط به کالبد قبلی است و ربطی به طبقه فعلی خانم ندارد وبرعکس چه بسا که دختر هرزه نابکار یا جوان فاسد و بی‌بندوبار ، بناگاه به زن یا مرد پرهیزکار بافضیلت مبدل شوند و ثمره زندگی قبلی را در این دوره برگیرند ازاینرو دراین داستانها از وقایع عجیب و رفتارهای غیرعادی انسانها برای تقویت تحرک داستان بهره‌برداری شد ، درین داستانها به چهره زنی برمی‌خوریم که مردان را فقط وسیله اطفای شهوت خود می‌دانست همانگونه که هیزم برای سوختن در بخاری و گرمادادن است (در مجموعه‌ای از کشمیر مورخ قرن 11 میلادی) و زنی را می‌بینیم بنام کاینکا که عشق به معنی لطیف آسمانی و معنوی آن کاملا دروی حلول کرده است (از مجموعه‌های کلاسیک جنوب هند، تامیل) .

‌نویسنده یا طراح داستان شخصیت‌های متضاد را بکار می‌گرفت و در بافتن داستان از مصالح مردم پسند استفاده می‌کرد مانند : گناهکاران و قدیسین ، قماربازان ، ریاضت کشان ، گدایان دوره‌گرد ، عیاشان ، دیوان و پریان ، زنان و مردان جادوگر فریب‌ کار ، زنان وفادار وساتی‌ها (زنانی که پس از مرگ شوهر خودسوزی می‌کردند) فاحشه‌ها ، دلالان و دلاله‌گان عشق مردان طمعکار پولدوست با زنان زیبا و مردان ناقص‌الخلقه‌ای که با زنان طبقه اشراف ارتباط پیدا می کردند و . . .

بهمین دلیل داستان‌نویسان عصر جدید که نمی‌توانند چنین مصالحی را در ساختمان داستانهای خود به آزادی بکار ببرند ، مجبور شده‌‍اند که داستانهای پلیسی و جاسوسی را بخورد مردم بدهند و داستانهای حقیقی و نزدیک بحقیقت یا خواننده ندارد و یا خوانندگانش بسیار محدودند .

اطلاعات مقاله:

نشریه هنر و مردم، شماره 97-96، مهر و آبان 1349، ص66-60

مجموعه: ابراهیم میرهاشم زاده

آماده سازی برای انتشار: نسرین راستگو

 

ورود به صفحه مقالات فدیمی
http://anthropology.ir/old_articles

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294

 

تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.