(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

رویکرد انسان شناسی به وحدت زبانی قومی و تکثر گرایی آن

سید جواد مسکینی
ethnicity_24111_0.jpeg

مقدمه:
زبان شناسی دانشی است که به مطالعه عناصر زبان از حیث واژه ،واج ،معنا،صرف و نحو،ساخت،آوا، کاربرد شناسی زبان و تحلیل گفتمان می پردازد.انسان شناسان دربرخورد با تنوعات زبانی اقوام مورد بررسی که عمدتا نانویسا و بسیار غریب به نظر می آمد از دانش زبان شناسی در شناخت فرهنگ وباورهای آنان استفاده های بسیاری کرده اند .انسان شناسی زبان شناختی یک نوع گرایش بین رشته ایست که در سه حوزه زبان شناسی توصیفی(مطالعه ساخت و کاربرد زبان و مقوله بندی تجارب انسان ها در آن)،زبان شناسی تاریخی (ریشه یابی زبان سیر دگرگونی زبانی از طریق مشابهت های زبانی )و زبان شناسی اجتماعی (جایگاه اجتماعی افراد وبکارگیری زبان ولهجه متناسب با آن و مطالعه زبانی در محیط های چند زبانه)درحال مطالعه و تحقیق می باشد. از علاقه های انسان شناسی زبان می توان به رابطه زبان و فرهنگ،زبان و هویت،زبان و قومیت و ... اشاره کرد.                                                                     
 در این مقاله کوتاه سعی داریم موضع انسان شناسان را در برابر تحولات هم گر(وحدت گرا)و نیز رویکردهای کثرت گرا (واگرا)راتبیین کرده و در پایان به نقد کوتاهی دراین زمینه می پردازیم .                                                                                           
کلید واژه :کثرت گرایی زبان ، هم گرایی زبان،قومیت،ملت،،جهانی سازی.

 انواع رویکردهای وحدت گرا در زبان شناسی
اولین موج: دربرخورد اولین انسان شناسان با اقوام ابتدایی و زبانهای بومی و ناآشنای آنان،بدلیل غلبه تفکر تکاملی و اشاعه ،این دسته از محققان انسان شناس و زبان شناس این گونه اززبانها را مراحل ابتدایی و ساده زبان کامل اروپایی یعنی زبان خود می پنداشتند و با برخورد با برخی تشابهات واژگانی  و آوایی و تمسک به مطالعات تطبیقی تاریخی در زبان شناسی (مانند کار سوادش) و یا حتی بررسی فضای واجی زبان ها ،یا مطالعه فضای معنایی و حتی بررسی ساخت زبان و ژرف ساخت آن (چا مسکی) به دنبال ایجاد هم گرایی و وحدت در این آشفتگی و واگرایی زبانهای متنوع در اقوام مورد بررسی بودند(برتون،1380) .بیشتر تلاش این گونه انسان شناسان صرف یافتن زبان اولیه و د رانسان شناسی صرف یافتن قوم اولیه  یا انسان اولیه که قادر به تکلم بوده است شد ودرنهایت با مطالعه تطبیقی تاریخی و سرنخ یابی تشابهات عملا همه زبان ها را در مقوله های مختلف مانند زبانهای هند و اروپایی،آلتایی ، اسلاو و... ساماندهی کردند اما در ادامه موفق به یافتن زبان اولیه و یا قوم اولیه نشدند(در اصل آبشخور نظری این فعالیتها در زبان شناختی و انسان شناختی این بود که اجتماع یا قوم اولیه دارای زبان اصلی و مادری بوده و با جداشدن اقوام و حرکت جغرافیایی به مرور زمان این دورافتادگی درمحورزمان ومکان باعث تفاوت در لهجه وسپس زبان شده است پس می توان با رد یابی تشابهات در مطالعه طولی برعکس جهت زمانی و مکانی به زبان اولیه و قوم اولیه دست یافت).
دومین موج از رویکرد هم گرایی در زبان به قرون هجدهم و نوزدهم میلادی و زایش ملت ها و شکل گیری دولت های ملی (برپایه حق خاک و حق خون ) در اروپا برمی گردد این دولتها با ارائه تز یک ملت یک فرهنگ و یک زبان و با ملاک قراردادن یک زبان قومی و رسمیت دادن به آن در حوزه های سیاسی اداری آموزشی و یا توسل به ابزارهایی مانند مدارس و دانشگاه ها و مطبوعات نوعی پرستیژ بالا را برای زبان ملی((H و اعتبارکردن حیثیت پایین(L ( برای زبان اقوام به سرکوب و نفی زبانهای قومی پرداختند(فیشمن،1982)،استدلال آنان این بود که این گونه زبانها را مانعی بر مسیرملی گرایی ونیز عامل ایجاد جدایی طلبی در میان ملتها می دانستند و در ضمن هزینه های اداری و آموزشی بسیاری را برای چند زبانی متصور بودند همین رویه را در سده نوزدهم و بیستم در دیگر قاره ها و در کشورهای آزاد شده  از استعمار در قالب ملت های جدید می بینیم .جمعی از این کشورها مخصوصا در قاره آفریقا با رسمیت بخشیدن به زبان استعمارگر و برخی با رسمیت دادن به زبان یک قوم مسلط یا اکثریت و عدم توجه به دیگر زبانهای قومی (هند و ایران)به این روند ادامه دادند.(برتون،1380) حتی رژیمی هم چون اسرائیل با احیاء کردن زبان مرده و خاموش عبری که زبان نیایشی بود به همان پروژه ملت سازی و هم گونی زبانی دست زدند.(فیشمن،1982)
سومین موج از هم گرایی زبانی دردو دهه اخیر همزمان با رشد پدیده جهانی سازی (که خود معلول رشد بخش خدمات در نقاط مختلف جهان و تقسیم کار جهانی درعرصه اقتصاد بود) بوجود آمد در زمینه جهانی شدن و ضرورت های ارتباطی که احساس می شد،جمعی از زبان شناسان دست به  تهیه زبانهای میانجی بین المللی زندند(اینترلینگرا، اسپرانتو و...)که تجربه موفقی نبود.(wekipedia) چرا که در ساخت این زبانها از عناصر زبانی همه کشورها استفاده نشده بودو نیز این زبانها در دنیا گوینده نداشت و اما عملا هژمونی زبان انگلیسی از اواسط قرن بیستم بر همه زبانهای ملی و قومی چنان گسترده شد که نیازی به زبان بین المللی احساس نمی شد و نقش زبان میانجی را نیز برعهده گرفت جریانی که در حال حاضر هم زبان علم،سیاست و اقتصاد و نیز رسانه ها و حتی زبان گردشگری است و این روند باهژمونی رسانه های آمریکایی در سطح جهان و نیز حاکمیت آمریکا بر فضای سایبری تقویت شده است و به نوعی در حال ایجاد دگرگونی دیگر زبان هاست به همین دلیل است که اتحادیه های زبانی (فرانسه زبانان و عرب زبانان) در حال مقاومت در برابرهژمونی زبان انگیلسی هستند.(برتون،1380)اما دایره پراکندگی این زبان و قدرت آن در فرایند جهان سازی هر گونه مقاومت را بویژه رابرای زبانهای بدون ساختار و ضعیف و نانویسا به شدت محدود ساخته است ودر برخی نقاط دنیا دست کم سنتز جدیدی از زبان های محلی، ملی و بین المللی همچون زبان های پی جین وکریول را بوجود آورده است که در نهایت هم چون تجربه گذشته استقرارزبانهای استعماری ،این بار نیز به حاکمیت زبانی فرهنگی آمریکا بر فرهنگ های سایر نقاط جهان می انجامد.

موضع انسان شناسی زبان در برابر هم گرایی زبانی
انسان شناسان وقوم شناسان غیر از اوایل کارخود که در خدمت استعمارو دارای بینش تکاملی بودندهمواره از تنوع زبانی و حتی از تکثر زبانی (ایجاد بسترهای لازم آموزشی ،سیاسی و اجتماعی برای همه زبانهای قومی )حمایت می کند.(مدرسی ،1384)آنان تنوع زبانی را نه تنها تهدیدی برای ملتها نمی دانند بلکه تنوع زبانی و فرهنگی را ثروت ملی و باعث غنای فرهنگی کشورها می دانند.(نرسیسیانس ،1382) با نگاهی گذرا به تاریخ هخامنشیان می بینیم که تمام دستورات حکومتی به چندین زبان قومی و بومی بابل، آرامی و یونانی نوشته و ابلاغ می شد و این چند زبانی مشکلی در راه اداره این امپراتوری بزرگ ایجاد نکرددر قبال پدیده جهانی سازی و همگونی زبانی فرهنگی نیزانسان شناسان با تقویت جبهه زبانهای قومی و حتی ملی و تکثر گرایی زبانی نه تنها از هم شکلی جهانی در زمینه زبان و فرهنگ دفاع نکرده اند بلکه بر ضدهژمونی زبان انگلیسی تلاش کرده اند.آنان برای ارتباط کارآمد تر در سطح ملی و در سطح فراملی از زبان میانجی دفاع کرده اند(مثلا زبان فارسی در ایران و زبان بین المللی در سطح جهان) و در کنار آن ایجاد ساختارهای لازم برای تقویت زبانهای بومی و قومی و دفاع از چندصدائی در مقابل تک صدائی می پردازند.

نقد:
اولین نقدی که بر تکثرگرایی می توان ارائه کرد اینست که توجه همزمان به تمام زبانها مخصوصا بعضی محیط های غنی وبسیارمتنوع چند زبانه و چند قومی و نیز توجه به زبان ملی برای اداره کشورها و هم چنین زبان میانجی بین المللی عملا غیرقابل اجراست پس دایره تکثر گرایی زبانی در محیط های بسیار متنوع و غنی فرهنگی بسیار محدود است.
دیگر این که زبانهای میانجی ملی و فراملی که راه حل انسان شناسان و زبان شناسان برای تسهیل ارتباط بین اقوام و ملتهاست باعث ایجاد تغییرات ،هرچند با سرعت کمتر،در زبانهای محلی شده و آنها در دراز مدت قطعا دچار دگرگونی و در نهایت هم گونی و هم گرایی خواهد کرد.
علاوه بر این، مقابله با وحدت گرایی و ترس از نابودی زبانهای قومی در سطح ملی و بین المللی ناشی از تفکر ساختی و ایستا گراست با کمی دقت در شکل گیری زبانهای متنوع قومی متوجه خواهیم شد که روند شکل گیری آنها در تعامل پویا در طول زمان با زبانهای اقوام همسایه و ملتهای دیگر بوده است و وام گیری زبانی و تاثیر و تاثر زبانی در طول تاریخ وجود داشته تنها تفاوت در آن است که در حال حاضر سرعت این تحولات بیشتر شده است و تعامل زبانهای فراملی و محلی نه تنها در بیشتر موارد باعث یکدستی زبانی و فرهنگی نشده است بلکه می تواند سنتز جدیدی از زبانهای مختلف و تجهیز بیشتر زبانهای دارای ساختار وادبیات کهن به لغات جدید شود و نگاه جدید فرهنگی را نهایتا ایجاد  کند.

نتیجه گیری :
ازآنجا که سیاست های جهانی و ملی درجهت خط مشی ها و چاره جویی های انسان شناسان وقوم شناسان که دغدغه حفظ فرهنگ ها و ارزش های قومی را دارند نیست و سرعت تحولات زبانی و به تبع آن فرهنگی بسیار شدید و پیچیده است به نظر می رسد وظیفه انسان شناسان زبان شناسی علاوه بر پررنگ سازی اهمیت زبانهای قومی در سطح ملی و بین المللی و مبارزه جدی در جهت ایجادتکثر گرایی زبانی در سیاستهای فرهنگی کشورهابایستی صرف ثبت و ضبط زبانهای قومی که بیشترشان نانویسا و بدون ساختار و ادبیات هستند شود چرا که تجربه رژیم اسرائیل به خوبی نشان می دهد که با ثبت یک زبان نه تنها می توان از آن حمایت کرد بلکه پس از سده ها از کم رنگ شدن آن وحتی خاموشی آن زبان می توان با فراهم تر شدن فرصت مناسب دست به احیاء آن زد.پس اصل اساسی درراه حفظ زبانهای قومی ثبت علمی این زبان هاست.

منابع فارسی:
برتون،رولان(1380)،قوم شناسی سیاسی،ترجمه ناصر فکوهی،تهران،نشر نی
بیتس، دانیل (1375)، انسان شناسی فرهنگی ،ترجمه محسن ثلاثی،تهران، انتشارات علمی
نرسیسیانس ، امیلیا(1382) ،مباحثی دردو زبانگی از دیدگاه علوم اجتماعی، تهران، سازمان میراث فرهنگی
مدرسی، یحیی(1384) ،پلورالیسم قومی و زبانی و هویت ملی ،نامه انسان شناسی، سال چهارم، شماره هفتم،صفحه 129 - 145
آمیه،پیر(1349)،تاریخ عیلام،ترجمه شیرین بیانی،تهران،انتشارات داننشگاه تهران

منبع انگلیسی:
Fishman . joshua A(1982).Language and Ethnicity in Minority Sociolinguistic Perspective.
Multilingual Matters LTD. Clevedon .Philadelphia.
 

سایت:
www.wikipedia.com
 

 

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294

 

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.