(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

استراتژی های انسان شناسان ژاپنی

ماتوري ياماموتو ترجمه ی تركان عيني زاده
CIMG0177.JPG

در این نوشته در مورد رابطه متقابل انسان  شناسان ژاپنی و مخاطبان شان صحبت خواهیم کرد.این رابطه متقابل از آن جهت اهمیت دارد که بسیاری از تلاش ها، تحقیقات، نوشته ها، سخنرانی ها و کارگاه های علمی و آکادمیک از انتظارات عمومی جامعه متاثر است و استراتژی های تحقیق نیز تحت تاثیر این انتظارات قرار دارد.

این مقاله بیشتر بر وضعیت انسان  شناسی پس از جنگ تاکید دارد زیرا تفاوت های زیادی بین انسان  شناسی ژاپن بعد از جنگ و دوره قبل از جنگ وجود دارد.

متخصصان انسان  شناسی در ژاپن و زمینه های تحققی آنان:
در شرایط جدید، انسان  شناسی ژاپن به دلیل ایجاد یک شیوه تحقیقاتی جدید، شکلی مشابه با انسان  شناسی آمریکا و یا انگلیس را به خود گرفته است. محققان جوان قبلا به فرهنگ های دیگر علاقمند بودند، یعنی به فرهنگ های دیگری که همکاران غربی شان آن ها را مورد تحقیق قرار می دادند، علاقه نشان می دادند. درست پس از جنگ،  سفر به  خارج از ژاپن به لحاظ مالی بسیار دشوار شد. افرادی که نمی توانستند کمک هزینه تحصیلی دریافت کنند، با هزینه خود به " اکیناوا" می رفتند زیرا تا قبل از سال 1972، اکیناوا تحت سلطه و مدیریت آمریکایی ها بود و یک مرز خارجی محسوب می شد. هر چند که این مساله مطرح بود که آیا فرهنگ اکیناوا یک فرهنگ متفاوت بوده یا خیر.
وقتی که من 20 سال پیش دوره لیسانس را می گذراندم، به دست آوردن بورسیه تحصیلی برای تحقیقات خارجی آسان تر بود هر چند که انجام این کار تنها با هزینه شخصی اصلا کار آسانی نبود. اکثر همکاران من سعی می کردند برای رفتن به خارج بورسیه بگیرند زیرا در مقایسه با شرایط پس از جنگ این امکان بیشتر بود.
در حال حاضر،‌ شرایط به طور کلی تغییر کرده است و بسیاری از دانشجویان به خارج می روند تا از سایت های رشته های مورد علاقه خود در زمان تعطیلات و با هزینه شخصی خود دیدن کنند و وقتی زمان آن فرا می رسد می توانند برای انجام تحقیقات خود، کمک هزینه دریافت کنند. حتی دانشجویان کارشناسی ارشد نیز امکان این را دارند که برای تحقیق به خارج از کشور بروند.
در اکثر کشورهای غیر اروپایی و آمریکا یی، انسان  شناسان بایددر کشورهای خارجی اروپایی و آمریکایی به تحصیل بپردازند که اغلب یا در کشورهایی است که قبلا مستعمره بودند و یا در کشورهایی است که در آمریکا واقع شده و زمینه تحقیقاتی خود را در کشورهای خویش به پایان می رسانند. در همین راستا ژاپن نیز بین کشورهای غیر اروپایی و آمریکایی بسیار مورد توجه است، زیرا نه تنها در رشته انسان  شناسی دارای یک سیستم آموزش ملی است بلکه دانشجویان جوان تشویق می شوند که به مطالعه فرهنگ های دیگر بپردازند.این گرایش مطمئنا در رشد اقتصادی ژاپن نقش داشته است. البته تنها دلیل آن نبوده است.
احتمالا انسان  شناسان ژاپنی بر این اعتقادند که انسان  شناسی باید این گونه باشد. انسان  شناسی مطالعه فرهنگ ها و جوامع دیگر است ولی جوامع غربی در رشته های انسان  شناسی ژاپن گنجانده نشده اند. شاید علت آن زمینه های مهم انسان  شناسی در گذشته باشد که جوامع ابتدایی بودند و هرگز تصور نمی شد که جوامع غربی در این مقوله گنجانده شوند. ولی علت دیگر آن این است که در موضوعات مختلف تحقیقی ژاپن، به تقسیم کار بیشتر اهمیت داده می شود.
محققان ژاپنی در موضوعات دیگر علوم اجتماعی و علوم انسانی تا حد زیادی به مطالعه جوامع غربی پرداخته اند. پس از اجرای اصلاحات میجی، ژاپنی ها در حد گسترده ای به مطالعه جوامع و فرهنگ های غربی پرداختند تا ببینند که چه ایده ها و سیستم هایی برای ژاپن مناسب ترند. یک محقق ادبی متخصص در رشته انگلیسی، به مطالعه فرهنگ و جامعه انگلیس پرداخت و یک اقتصاددان متخصص در آمریکا به مطالعه سیستم اقتصادی آمریکا پرداخت. به هر حال این محققان ژاپنی کاری مشابه با تحقیقات انسان  شناسی انجام دادند هر چند که هرگز آنان را انسان  شناس نخواندند. به این ترتیب از انسان  شناسان ژاپنی انتظار نمی رفت که در مورد فرهنگ ها و جوامعه اروپایی- آمریکایی صحبت کنند زیرا کارشناسانی برای آن ها وجود داشت.
بنابراین جایگاه موجود برای انسان  شناسان ژاپنی که مناسب با نقشه های آکادمیک بود، عمدتا جوامع ابتدایی (بدوی) و جوامع قبیله ای و در حال توسعه بود. به این معنا طبیعی است که انسان  شناسی ژاپن به صورت انتقادی از سنت های اصلی آکادمیک در علوم اجتماعی و علوم انسانی شکل گرفت که همیشه به غرب به عنوان مرکز جهان می نگریسته است. در ژاپن همانند غرب، انسان  شناسی به صورت انتقادی از سنت آکادمیک اصلی شکل گرفت.

انسان  شناسان ژاپنی در ژاپن و آثار آنان:
بنابراین مخاطبان ژاپنی معمولا علت جدایی و تقسیم کار میان انسان  شناسان و دیگر محققان به حساب می آیند. این مخاطبان، یک انسان  شناس را شخصی می دانستند که به نقطه ای دور دست، سفری دشوار را به عهده می گرفت و به نقطه ای پر از سختی می رفت تا تجربه ای مهیج و خاص را جستجو کند.
بیست سال اول پس از جنگ، محققان جوان علاوه بر کتب و مقالات حرفه ای و تخصص، در مورد تجارب خود و خاطراتی که از این رشته داشتند مطالبی می نوشتند یعنی دقیا پس از زمانس که این رشته را گذرانده بودند. این کتاب ها بسیار معروف بودند از جمله می توان از"چی ناکان" Chie Nakane که کتاب Mikai no Kao، Bunmei no Kao (چهره های بدوی و چهره های متمدن) را نوشت و " ماچیگو آئویاگی" Machiko Aoyagi که کتاب Hikyo Tonga Okoku را نوشت و نیز "ساچیکو هاتاناکا" Sachiko Hatanaka  که کتاب Minami Taiheiyo no Kansho nite را نوشت، نام برد. جالب است که این مولفان همگی انسان  شناسان زن بودند. احتمالا خوانندگان از اشتیاق و سختی هایی که این افراد داشتند و با آن روبرو شده اند، متعجب شده اند. در واقع این سه نویسنده، زنان جوانی بودند که به تصورات و آرزوهایشان رسیده بودند. البته مردان انسان  شناس نیز بوده اند که کتاب هایشان به پرفروش ترین کتب تبدیل شده است.
از آن زمان تا به امروز، شرایط به طور کلی تغییر کرده است و دیگر سفرهای سخت و دشوار، تنها به انسان  شناسان محدود نمی شود و کتب سفرهای انسان  شناسان مانند سابق پرفروش نیست. اگر چه انسان  عادی به چنین اماکنی نمی روند ولی رسانه های دیگر نظیر تلویزیون، ویدئو و فیلم را در اختیار دارند که از طریق آن ها تجربه بصری را از این اماکن به دست آورند. انسان  شناسان امروزه به جای نوشتن پرفروش ترین کتاب ها، تنها دو نوع اثر را منتشر می کنند. اولین نوع آن، مقالات حرفه ای و رساله هایی است که برای همکاران انسان  شناس و دانشجویان این رشته نوشته می شود؛ در حالی که دسته دوم شامل کتاب ها و قسمت هایی از کتاب هایی است که مسائل نظری و تئوریک آن ها خواننده هایی از رشته های دیگر را نیز جذب می کند.همانطور که پرفسور Eades می گوید امکان چاپ این نوع مقالات حرفه ای و تخصص بسیار زیاد است و اکثر انسان  شناسان همیشه مشغول به تولید آن هستند.
از آن جایی که این کتاب ها و مقالات اکثرا به زبان ژاپنی نوشته می شود، لذا مجموعه آثار انسان  شناسان ژاپنی برای خوانندگان اروپایی- آمریکایی در دسترس نیست. این مجموعه شامل نشریات انگلیسی چاپ شده در ژاپن نیز می شود ولی تیتراژ آن ها محدود است و به این نشریات انگلیسی در ژاپن به ندرت اشاره می شود و در اکثر نوشته های انسان  شناسی سراسر دنیا آن ها را نادیده می گیرند.
اما برای انسان  شناسان ژاپنی که در بازار ژاپن جویای کار هستند و امیدوارند که در ژاپن شغلی به دست آورند، این موضوع یک مشکل جدی نیست. داشتن یک دو مقاله به به زبان انگلیسی برای شناخته شدن کارهای شخصی بد نیست. با این حالف این حقیقت وجود دارد که اگر یک مقاله به انگلیسی نوشته شود تعداد خواننده ها کمتر می شود زیرا اکثر ژاپنی ها ( همکاران ژاپنی) آن را مطالعه نمی کنند و اکثر همکاران اروپایی و آمریکایی نیز آن را نادیده می گیرند. رابطه متقابل و برابر میان انسان  شناسان ژاپنی و انسان  شناسان اروپایی – آمریکایی باید به وسیله انسان  شناسان ژاپنی آغاز شود که مقالات خود را برای نشریات مطرح اروپایی- آمریکایی می فرستند اگر چه ما می دانیم که این کار، کاری وقت گیر است ولی اتفاقی است که باید رخ دهد.

انسان  شناسان ژاپنی در کشورهای خارجی:
از طرف دیگر، انسان  شناسان ژاپنی که در کشورهای خارجی به مطالعه می پردازند به ویژه در آمریکا، مایلند که در مورد ژاپن مطالعه کنند. این تمایل، تنها به ژاپنی ها محدود نمی شود بلکه اکثر دانشجویان خارجی در بخش ها و گروه های انسان  شناسی آمریکایی – اروپایی نیز به مطالعه ژاپن علاقمندند. شاید دلیل آن این باشد که، توانایی مطالعه یک فرهنگ و جامعه خود به عنوان یک انسان  شناس بومی  برای حفظ یک محیط آکادمیک کاملا رقابتی یک مزیت است. آن ها با شیوایی زبان خود می توانند به درک عمیق تری از فرهنگ و جامعه خود برسند بدون این که هیچ مشکلی به وجود آید. شاید علت دیگر این باشد که برای این دانشجویان خارجی به دست آوردن سرمایه تحقیقاتی چندان آسان نباشد. به آنان برای مطالعه در کشورهای خارجی کمک هزینه داده شده است بنابراین به دست آوردن کمک هزینه بیشتر برای انجام تحقیق در کشور سوم دشوارتر خواهد بود.
به علاوه مخاطبان انگلیسی زبان، انتظاراتی دارند و خواننده ها از انسان  شناسان ژاپنی انتظار دارند که در مورد فرهنگ ژاپن حرف بزنند و بنویسند که برای آن ها بسیار عجیب به نظر می رسد و برایشان بیگانه است.
در مورد بازار کار نیز همین وضعیت وجود دارد. اگر متقاضیان ژاپنی در مورد ژاپن تخصص داشته باشند در مقایسه با افرادی که در رشته های دیگر تخصص  دارند، کمتر در یافتن شغل دچار مشکل می شوند البته اگر سعی کنند در کشورهای اروپایی- آمریکایی شغلی بیابند (اما اگر سعی کنند در ژاپن به دنبال شغل باشند با مشکلات متضادی روبرو می شوند زیرا انسان  شناسان در ژاپن باید فرهنگ های دیگر را مطالعه کنند و از آن ها این انتظار می رود.)
اگر چه ایم مساله از وخامت کمتری برخوردار است ولی انسان  شناسان ژاپنی که در ژاپن هستند نیز با مشکلات مشابهی روبرو خواهند شد، زمانی که سعی کنند طی سالیان متوالی، برای خود جایگاهی پیدا کنند. هر چند که بسیاری از انسان  شناسان ژاپنی در فرهنگ و جامعه ژاپن، تخصص ندارند ولی این انتظار وجود دارد که در صورت امکان در مورد مسائل ژاپن سخنرانی کنند و یا سمینارهایی را برگزار نمایند.

یک دوره موفقیت آمیز:
احتمالا چی ناکان Chie Nakane یکی از برجسته ترین چهره های انسان  شناسی در ژاپن، شخصی است که به بهترین نحو ممکن، انواع تفاوت های میان مخاطبان و انتظارات آن ها را برشمرده است و سعی کرده که انواع تحقیقات مختلف را متناسب با نیازهای مختلف آن ها مطرح کند.
او یکی از معدود زنانی بود که پس از جنگ به عنوان دانشجو در دانشگاه توکیو پذیرفته شد. او ابتدا در رشته تاریخ آسیا به تحصیل پرداخت و سپس به انسان  شناسی علامند شد. آموزش های اصلی او به عنوان یک انسان  شناس در LSE صورت گرفت، در حالی که در دانشگاه توکیو سمت استادیاری ( معون انجمن تحقیق) را داشت. او اولین زن استادیار بود و سپس به مقام اولین زن استاد در دانشگاه توکیو دست یافت.
او ابتدا به مطالعه تاریخ "تبت" پرداخت ولی بعدها متوجه شد تحقیقی را که برای انجام در تبت برنامه ریزی کرده است غیر ممکن بوده، بنابراین حوزه خود را به هند تغییر داد و پس از آن چندین پروژه تحقیقی را در مورد سازمان های اجتماعی در ژاپن به عهده گرفت و اخیرا نیز به مطالعه تطبیقی جوامع آسیایی مشغول شده است.
او به عنوان مولف جامعه ژاپنی که ترجمه ای از کتاب Tate Shakai no Ningen Kankei بوده است. این مقاله که در اصل به زبان ژاپنی نوشته شده است، به طور کلی مقاله ای به صورت نشریه ادبی است که Chuokoron نامیده می شود. این کتاب بیشترین حجم فروش را داشته که نه تنها در مقایسه با دیگر کتب چاپ شده توسط انسان  شناسان بلکه حتی در مقایسه با دیگر کتب تحقیقاتی بالاترین حجم فروش را به خود اختصاص داده است.اما برای Chie Nakane این کتاب تنها حاصل دوره حرفه ای او بوده است.
من سمینار او را در ماه آوریل کاملا به خاطر دارم، یک دانشجوی امریکایی از یک گروه دیگر، در سمینار حاضر شد و گفت که می خواهد به این سمینار ملحق شود زیرا تحت تاثیر کتاب جامعه ژاپنی او قرار گرفته بود.
اگرچه Chie Nakane پرفروش ترین کتاب ها را نوشت، ولی او به دلیل کتب تحقیقاتی حرفه ای خود و مقالات تحصص شهرت یافت. از نظر ژاپنی ها او مولف کازوکونو کوزو Kazoku no Kozo (ساختار خانواده،1970) و شاکایی جین رو ایگاکو Shakai Jinruigaku یا شوکایی نوکنکیو Ajia Sho Shakai no Kenkyu ( انسان  شناسی اجتماعی یا مطالعه جوامع آسیایی، 1987) بود. او به زبان انگلیسی کتاب " گارو" و "کاسی" Garo and Khasi را به چاپ رساند که مطالعه تطبیقی در سیستم های مادر تباری و سازمان اقتصادی و خویشاوندی در ژاپن سلطنتی بود. بنابراین او در حالی که علاقه های حرفه ای خود را خفظ کرده، با موفقیت برای مخاطبان و خوانندگان مختلف با سلایق گوناگون نوشته است.

استراتژی های ممکن:
اگر یک انسان  شناس ژاپنی فقط بخواهد شغلی پیدا کند و در ژاپن زندگی کند، هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت. انسان  شناسان ژاپنی می توانند به راحتی در ژاپن زندگی کنند و مفاهیم خود را از شناخت انسان  شناسی به غرب منتقل کنند بدون این که تحت تاثیر آن ها قرار بگیرند. اما اگر بخواهیم به درک کلی تری از انسان  شناسی در این عصر جهانی شدن برسیم، باید استراتژی هایی را با هدف روابط بیشتر و تبادلات گسترده تر طراحی کنیم تا اختلاف میان سنت های مختلف انسان  شناسی رفع شود.
از آن جا که نمی توانم انتظار داشت انسان  شناسان اروپایی- آمریکایی مطالعات ژاپنی را بخوانند به جز افرادی که در مطالعات ژاپنی تخصص دارند، لذا این انسان  شناسان ژاپنی اند که باید این حرکت را آغاز کنند و ما می دانیم که تا چه حد قادر به این کار هستیم. ما باید مقالات بیشتری را به زبان انگلیسی برای چاپ در نشریات مطرح، بنویسیم تا بحث میان سنت های انسان  شناسی مختلف آغاز شود. اما مشکل تنها در محدودیت زبانی نیست بلکه به منافعی که باید تقسیم شود نیز مربوط می شود.
از نظر من، انسان  شناسی ژاپنی حداقل در یکی از پایگاه های اطلاعاتی جهانی انسان  شناسی معاصر نقش دارند. (...) در این راستا من پیشنهادی را برای نشریه Minzokugaku Kenkyu ( نشریه انجمن انسان  شناسی ژاپن) که به زبان انگلیسی و در مورد فرهنگ و جامعه ژاپن است و باید به بررسی کتاب در این نشریه اضافه شود که قبلا تنها در کتب نوشته شده به زبان ژاپنی به آن ها پرداخته شده است. انسان  شناسان ژاپنی در ژاپن نوشتن طرح های جدی در مورد فرهنگ و جامعه ژاپنی را نادیده گرفته اند ولی اکنون زمان آن است که ما به اهمیت مطالعات ژاپنی توسط انسان  شناسان بومی توجه خاص داشته باشیم.
نوع دیگر تحقیق که امکان پذیر است و منجر به بحث با انسان  شناسان اروپایی- آمریکایی می شود، تحقیق در مورد جوتمع اروپایی- آمریکایی است. که به طور کلی موضوع انسان  شناسی نبوده است. اخیرا انسان  شناسان اروپایی آمریکایی بیشتر به مطالعه جوامع خود پرداخته اند و اگر انسان  شناسان ژاپنی به عنوان انسان  شناسان خارجی به این تحقیقات ملحق شوند، بسیار ثمربخش خواهد بود. این دو راه برای انسان  شناسان ژاپنی ممکن است همه مشکلات ارتباطی میان سنت های مختلف انسان  شناسی را حل نکند اما به اعتقاد من ارزش آن را دارد که آن ها را امتحان کنیم.

منبع:
نوشته حاضر ترجمه THE STRATEGY OF JAPANESE ANTHROPOLOGISTS نوشته  یاماموتو است که در سایت http://www.t.hosei.ac.jp/~matoriy/paper/aaa.htm ارائه شده است.

References
AOYAGI, Machiko
    1964     Hikyo Tonga Okoku (The Kingdom of Tonga, the Best Kept Secret). Tokyo: Futami Shobo.
HATANAKA, Sachiko
    1967     Minami Taiheiyo no Kansho nite (On an Atoll in the South Pacific). Tokyo: Iwanami Shoten.
NAKANE, Chie
    1959     Mikai no Kao, Bunmei no Kao (Primitive Faces and Civilized Faces). Tokyo: Chuokoron-sha.
    1967a    Garo and Khasi/ A Comparative Study in Matrilineal Systems. Paris: Mouton.
    1967b    Kinship and Economic Organization in Rural Japan. London School of Economics Monographs on Social Anthropology no.32. London: Athlone Press.
    1970     Kazoku no Kozo (Structure of Family). Tokyo: the University of Tokyo Press.
    1987     Shakai Jinruigaku/ Ajia Sho Shakai no Kenkyu (Social Anthropology/ Study on Asian Societies). Tokyo: the University of Tokyo Press.
Said, Edward W.

    1978     Orientalism. New York: Vintage Books.

درباره نویسنده

Matori YAMAMOTO

Hosei University

http://www.t.hosei.ac.jp/~matoriy/profile-e.htm

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.