ارسطو: هر شهری، یک واقعیت طبیعی است، [...] و انسان طبیعتا جانوری سیاسی
صداهایی که از داخل خانه شنیده میشوند؛ یک گونهشناسی ساده
بررسیها گویای آنند که تعریف فضای درونی از نظر افراد، محدود به تجربههای بصری نبوده و احساس امنیت، فردیت و حریم خصوصی، به طور کلی با صدا نیز در ارتباط است. در یادداشتهای پیشین، ابعاد مختلفی از مسئله نفوذپذیری بصری مورد بررسی قرار گرفت و تاکید شد که نفوذپذیری، انواع دیگری نیز دارد. از آن جمله میتوان به نفوذپذیری صوتی اشاره کرد که تراوا بودن درون و بیرون را نسبت به موضوع صدا مورد بررسی قرار میدهد.
موضوعی که از ارزشهای غیرقابل انکار در معماری اسلامی است و هشام مرتضی در کتاب خود با عنوان «اصول سنتی ساختوساز در اسلام» ابعاد مختلف آنرا مورد بررسی قرار داده است.
یک فضای درونی مطلوب، از نظر صوتی چگونه است و افراد چه تیپی از ارتباط بین درون و بیرون را به لحاظ شنوایی، میپسندند و قابل تحمل میدانند؟ همانطور که پیشتر نیز ذکر شد تصویر مطلوب از درون، به هیچعنوان مترادف با سکوت و قطع ارتباط با بیرون نیست و حتی ساکنان، تجربیاتی از این قبیل را ناخوشایند و دلهرهآور معرفی میکنند. افراد عموما سکوت را با مفاهیمی چون تنهایی و ترس و مرگ، همرده قرار داده و طرد میکنند. با اینحال، خواهان شنیدن هر تیپ صدایی از محیط بیرون نبوده و «ناهنجاریها» و «آلودگیهای صوتی» را ناخوشایند میدانند. حال جای این پرسش مطرح است که صداهای نامطلوب بیرونی از نظر ساکنان فضای درونی کدامند؟
براساس یافتههای پژوهش کیفی نگارنده که حاصل جستجو در تجربیات روزمره ساکنان شهری است صداهای قابل شنیده شدن از داخل خانه را میتوان به سه دسته کلی «طبیعی»، «فرهنگی» و «فیزیکی» تقسیم کرد:
- صداهای طبیعی:
منظور از صداهای طبیعی، هر تیپ صدایی است که منشا آن، موجودات یا عناصر طبیعی باشند. به عنوان مثال، صدای پرندهها، حیوانات شهری، باران، باد، رعد و برق و...
- صداهای فرهنگی:
در اینجا صداهای فرهنگی، به مجموعهای از اصوات اتلاق شده که نه توسط طبیعت بلکه به واسطه اعمالی فرهنگی، تولید و متشر میشوند. این صداها خود به دو دسته کلی «کلامی» و «غیرکلامی» قابل تقسیمند. صداهای کلامی، به صدای انسان در قالب حرف، فریاد، آواز و... گفته میشود و صدای غیرکلامی، صداهایی مانند موسیقی را دربرمیگیرد. در تجربه شهری امروز اما باز باید این تقسیمبندی را دقیقتر کرد. افراد گاه از صداهای فرهنگی «زنده» صحبت میکنند که حین صحبت همسایهها، عابران شهری و یا نوازندگان دورهگرد تولید شده و از فضای داخلی به گوششان میرسند و یا از تجربیات کلامی و موسیقایی «دیجیتال» که توسط دستگاههایی مانند تلویزیون، رادیو، ضبط صوت و... تولید میشوند.
- صداهای فیزیکی:
منظور از صداهای فیزیکی نیز صدای حاصل از فعالیت موتور وسایل برقی و دستگاهها و یا برخی اشیاء است که عموما معنای خاصی نداشته و مطلوب هم نیستند. صدای ماشینها و وسایل نقلیه عبوری، صدای کوبیده شدن درهای منزل همسایهها به یکدیگر، صدای کشیده شدن جسمی روی زمین، صدای افتادن وسیلهای به روی زمین، صدای کوبیدن میخ به دیوار و... در این گروه قرار میگیرند.
پس از جمعآوری و دستهبندی تجربیات شنیداری ساکنان از فضای بیرون، پرسشی درخصوص مطلوبیت یا عدم مطلوبیت شنیدن آنها قابل طرح است. این نقطهایست که بحث صدا را با فرهنگ پیوند داده و گروه خوردن آن در سیستمهای شناختی ساکنان مختلف، به پیچیدگیهای بحث دامن میزند. یافتههای پژوهش مذکور گویای آنند که توافق در مورد مطلوبیت صداهای طبیعی به نسبت بیشتر است. افراد با معیار احساس ترس، دلهره یا خطری که ممکن است از شنیدن آنها ایجاد شود این دسته از صداها را به دو دسته «مطلوب» و «نامطلوب» تقسیم میکنند. درحالی که صدای باران یا پرندگانی چون گنجشگ و بلبل و کبوتر، خوب تلقی میشود صدای رعدد و برقهای شدید، مطلوبیتی ندارد. با اینحال باز اینکه اسطورهشناسی یک قوم چه باشد بر درک از صداهای طبیعی تاثیرگذار است. در مورد مثال پرندگان، اینکه آیا احساس افراد از شنیدن صدای جغد یا کلاغ تا چه حد قابل مقایسه با احساسشان از صدای بلبل و قناری و طوطی است، خود جای بحث بسیار دارد.
درخصوص صداهای فرهنگی، مسئله از این هم بغرنجتر شده و از بینانهای فرهنگی و جمعی، به سمت سلایق، روحیات و شاخصهایی فردیتر حرکت میکند و درخصوص آنها تقریبا نمیتوان هیچ گزاره نسبتا مشترکی داد. به عنوان مثال در این پژوهش دیده شد صدایی مانند صدای فروشندگان دورهگرد از نظر زنان خانهدار، صدایی مطلوب است چرا که امکان فراهم کردن مایحتاجشان را از در خانه و به شکلی راحتتر فراهم میکند و یا شنیدن صدای عابران و ماشینها در کوچه از نظر زنان خانهدار یا افراد مسنی که در خانه احساس تنهایی میکنند صدای خوبی است و معادل زندگی است. همچنین احساسات شخصی و حالات روانی فردی نیز در این امر موثرند. به عنوان مثال، افرادی که از ترسهای شدید درونی نسبت به عوامل ناشناخته فرامادی رنج میبرند با شنیدن این صداها از فضای درونی، احساس آرامش دارند و بنابراین، هیاهو حتی از نظر آنها میتواند صدای مطلوب به نظر برسد. در مقابل، کسانی که بدخواب هستند و یا تجربهشان از خانه، بیشتر استراحتگاهی است صداهایی از این دست را که در طول روز و به شدت شنیدهاند برنمیتابند و نامطلوب ردهبندی میکنند.
در مورد صداهای فیزیکی اما شاید بتوان دست به تعمیمهایی در مورد خواستههای ساکنان زد. تقریبا شنیدن هیچ تیپی از صداهای این گروه، برای هیچ تیپی از افراد، مطلوبیت ندارد و آنچه با عنوان «ناهنجاری» یا «آلودگی صوتی» خوانده میشود عموما به همین دسته مربوط است.
یادداشت حاضر گویای آنست که مسئله صدا و نفوذپذیری صوتی، موضوعی به مراتب پیچیدهتر از آنست که بتوان برایش راهکارهای فیزیکی سادهای چون استفاده از پنجرههای دوجداره را تجویز کرد. افراد همواره در هر فرهنگی، نیازمند شنیدن برخی صداهای فضای بیرون از فضای داخل هستند و راهکارهای سلبی چون پنجره دوجداره، همانطور که جلوی ورود صداهای ناهنجار را میگیرد از نفوذ صداهای هنجار و مطلوب نیز جلوگیری کرده و تجربهای نسبی از سکوت را ایجاد میکند. بنابراین نفوذپذیری انتخابی در زمینه صدا، امری ضروری است و همانطور که سروصدا و غوغا میتواند باعث آزار برخی شود، سکوت مطلق و نشنیدن صداهای شهری نیز برای برخی دیگر، رنجآور، ترسناک و حتی افسردهکننده است. این یادداشت همچنین گویای آنست که برای مسائل به ظاهر ساده فضای خانگی نیز به هیچ عنوان راهکارهای ساده مهندسی که سعی دارند با تغییرات کالبدی، مسئله را حل کنند پاسخگو نخواهد بود و بدونشک، توجه به پدیده فرهنگ، اجتنابناپذیر است.
دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید
http://anthropology.ir/node/11294