سیمون دوبووار: اگر انسان به اندازه کافی عمر کند، خواهد دید که هر پیروزی ای یک روز به یک شکست تبدیل خواهد شد ( همه می میرند)
هر روز زاده میشوم:گفت وگو با محمود درویش و گزیدة اشعارش
محمود درویش، از بزرگترین شاعران نوگرای فلسطینی و جهان عرب است. از آنجایی که تاکنون چند مجموعه از اشعارش به فارسی ترجمه و منتشر شده است، برای خوانندة ایرانی ناشناخته نیست.
هر روز زاده میشوم،گفت وگو با محمود درویش و گزیدة اشعارش،ترجمة محمد حزباییزاده، انتشارات فرهنگ جاوید، چاپ اول 1389
در زیر فهرست و مقدمه مترجم را می خوانیم
فهرست
یادداشت مترجم 11
گفتوگو: هر روز زاده میشوم 13
درویش از چشم درویش 15
شعر سیاسی 19
شاعر یا نماد؟ 21
راز ماندگاری شعر 22
دربارة رمان 40
ادبیات صوفیانه 43
مدرنیسم و شعر 47
مجلة شعر و مواقف 51
آشفتگی در شعر 54
شاعران الهامبخش 57
پیشگامی در شعر 63
نظریهپردازی در شعر 65
زندگینامه 66
عربهای 1948 69
شاعر عرب یا فلسطین؟ 70
ادبیات عِبری 71
مقایسة ناتمام 74
شهروند فلسطینی 76
دوری از وطن 77
استشهادی یا انتحاری؟ 79
یاسر عرفات 79
راه یا خانه 83
در ستایش راهِ خانه 87
سفر به مسکو 89
سفر به قاهره 90
نقد یا تخریب؟ 92
سفر به بیروت 93
سفر به تونس 97
اقامت در پاریس 98
رابطة من با بیروت 99
بازگشت به فلسطین 100
مجلة الکرمل 101
شاعر عشق 103
جایزة نوبل 104
مرگ 106
گزیدة اشعار 107
راه. . . 109
نپرسیدند از پس مرگ چیست؟ 111
این است فراموشی 113
همیشه کاکتوس 115
تا آخرین نفسهای شب آواز خواندم 119
دو پرندة غریب در پرمان 123
هر صبحدم بر خودم سلام کنم و بگذرم. . . 127
نمایة اسامی 131
نمایة موضوعی 137
یادداشت مترجم
محمود درویش، از بزرگترین شاعران نوگرای فلسطینی و جهان عرب است. از آنجایی که تاکنون چند مجموعه از اشعارش به فارسی ترجمه و منتشر شده است، برای خوانندة ایرانی ناشناخته نیست.
عبده وازن، منتقد ادبی لبنانی و دبیر سرویس فرهنگی روزنامة الحیات با او گفتوگویی طولانی و مفصل انجام داده که ابتدا در پنج شمارة آن روزنامه و سپس در فصلنامة فرهنگیـ ادبی الکرمل به سردبیری خود محمود درویش بهچاپ رسید. این گفتوگو، در غیبت کتاب خاطرات محمود درویش، میتواند غنیمت باشد. درویش در این گفتوگو از تحول جوانی انقلابی و آزادیخواه ــ که در ایام کودکی از روستایش (البروه) در عکا رانده میشود و سپس نوجوانیاش را در شهر زیبای حیفا میگذراند و نخستین فعالیتهای شعری و نویسندگیاش را تجربه میکند ــ به مشاور فرهنگی یاسر عرفات سخن میگوید. پس از آن، مهمترین و چالشبرانگیزترین دورة زندگی او فرا میرسد: خداحافظی با سیاست یا بهتعبیر برخی منتقدان، پشتکردن به آرمان ملت فلسطین. او در این گفتوگو، پاسخ منتقدان را میدهد. درویش دوست دارد شاعر باشد تا تهیهکنندة خطابههای آتشین و سیاسی. او دوست دارد از عشق، زندگی و جاودانگی بنویسد.
محمود درویش در پاسخ به یک سؤال وازن از درونیات خود پردهبرمیدارد. وقتی عبده از او میپرسد: کدامیک را بیشتر دوستداری خانه یا راه خانه؟ میگوید: «من وقتی خارج از وطن بودم، فکر می¬کردم راه به خانه میرسد و خانه از راه خانه زیباتر است؛ اما وقتی به آنچه خانه نامیده میشود و خانة حقیقی نیست بازگشتم، این گفته را تغییر دادم و گفتم راهِ خانه همچنان از خانه زیباتر است.»
او تمام عمرش را در سفر گذراند تا مگر به خانهاش بازگردد. خانهای که خاطرات کودکی ناتماماش در آن شکل گرفته بود. اما بازگشت به وطن (خانه) چندان آسان نمینمود. آیا علت عشق او به شاعرانی چون سفریس، درک والکوت، هولدرلین و دیگران همین احساس مشترک نیست؟ او همچنان خود را در راه میبیند. محمود، کودک ششسالهای بود که شبانه با خانواده از زادگاهاش میگریزد. جزئیات این سفر در چند شعر از مجموعة چرا اسب را تنها رها کردی آمده است. پس از طی طریق در شهرهای جهان که یک عمر طول کشید، به امید یافتن وطن به رامالله بازمیگردد، اما درمییابد که این سفر را پایانی نیست و میپذیرد «راه، از خانه زیباتر است».
برای تکمیل این آشنایی با محمود درویش، اشعاری از مجموعة کامل و جدید او را برگزیده و ترجمه کردهام. از هر کتاب شعری به حداقل بسنده کردهام، به امید آن روزی که همة اشعار این شاعر به فارسی ترجمه شود. ضمناً تمام زیرنویسهای کتاب از مترجم است.
در پایان لازم میدانم از راهنمایی و همکاری دوستان ارجمندم جناب دکتر جاسم پژوهنده، علی یاری و عبدالقادر سواری که نکات بسیار ارزشمندی را چه در ترجمة گفتوگو و چه در ترجمة اشعار خاطرنشان کردند، سپاسگزاری نمایم.
محمد حزباییزاده
بهار 1389