(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک فرهنگی شهر

حسین عبدالملکی
n00169145-b.jpg

اهمیت یابی توجه به فرهنگ و تلقی محوری از آن در حیطه ادبیات نظری و آکادمیک از یکسو و کانونییت یابی مقوله فرهنگ در برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های کلان و میانی به انحاء مختلف از سوی دیگر، روز به روز به نحوه فزاینده ای رو به گسترش است که این امر در ایران نیز در طی سالیان اخیر تا حدی مورد توجه قرار گرفته است.

حاجیانی، ابراهیم، (1391)، برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک فرهنگی شهر، ماتریس فرهنگی شهر تهران، انتشارات تیسا

اهمیت یابی توجه به فرهنگ و تلقی محوری از آن در حیطه ادبیات نظری و آکادمیک از یکسو و کانونییت یابی مقوله فرهنگ در برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های کلان و میانی به انحاء مختلف از سوی دیگر، روز به روز به نحوه فزاینده ای رو به گسترش است که این امر در ایران نیز در طی سالیان اخیر تا حدی مورد توجه قرار گرفته است. این در حالی است که ماهیت «فرهنگی محور» گفتمان انقلاب اسلامی و نیز سیطره داشتن ویژگی فرهنگی بر ذهنیت و آرمان کلیت این انقلاب و به تبع آن برجستگی موضوعات مرتبط با حیطه فرهنگ در جمهوری اسلامی به مثابه حکومت بر آمده از این انقلاب که در اسناد بالادستی چون قانون اساسی، اصول سیاستگذاری فرهنگی و نیز سند چشم انداز، کاملا مشهود می باشد، خود، ضرورت توجه به مقوله فرهنگ را دوچندان مبرهن می سازد. از این رو، توجه به «فرهنگ» به مثابه متغیری تاثیرگذار و کارا و به عبارتی مولفه ای استراتژیک و راهبردی در تمام برنامه ریزی ها و سیاستگذاری ها، امری قابل تامل است. کتاب «برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک فرهنگی شهر، ماتریس فرهنگی شهر تهران»، از ابراهیم حاجیانی، تلاشی در جهت نگاهی همه جانبه به برنامه ریزی فرهنگی در مدیریت شهری با نگاه به کلان شهرها و البته با تکیه بر شهر تهران است. هرچند تلاش ها و پژوهش های تقریبا متعددی در این حوزه انجام شده است، اما نقطه عطف این کتاب نسبت به نوشتارها و پژوهش های پیشین نگاه کرد مبتنی بر تفکر ماتریسی آن است. در واقع، بحث  اصلی کتاب «برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک فرهنگی شهر» بر این مبنا قرار دارد که با توجه به اهمیت «فرهنگ»، در برنامه ریزی شهری در کلان شهرهای جهان، که نگرش و چشم انداز فرهنگی را در قلب کار خود قرار داده اند. و با توجه به پیوند زیست بوم تاریخی و فرهنگی شهر با کالبد آن  دیگر نمی توان  تنها از شهر و  مدیریت علمی شهر سخن به میان آورد، مگر با استناد به پیشینه تاریخی و فرهنگی آن. بدین ترتیب، بیش از همیشه، اکنون مولفه هایی همچون نوآوری، کارآفرینی، نظام بازنمایی، فرآوری فرهنگی، فعالیت خلاقانه و سرمایه های فرهنگی، در ادبیات تدوین چشم انداز شهرهای آینده جلوه نمایی می کند. این کتاب در هفت فصل و 544 صفحه تدوین شده است. 

در فصل اول که به مفاهیم کلی اختصاص یافته است، ابتدا به بررسی مفهوم فرهنگ و ویژگی های آن و مفاهیم مرتبط با آن از جمله: شهر و فرهنگ، توسعه فرهنگی، فرهنگ ملی و مصرف فرهنگی پرداخته شده و سپس مفهوم فرهنگ و نظریه های مرتبط به این حوزه در آراء متفکرینی چون مارکس، دورکیم، زیمل، وبر، پارسونز و نیز مکاتبی مانند فرانکفورت، ساختارگرایی، پساساختارگرایی بررسی شده است. همچنین بخش پایانی این فصل به بررسی مطالعات فرهنگی به عنوان یکی از حوزه های اصلی در ادبیات علوم اجتماعی که یک رشته و حوزه مطالعاتی نسبتا جدید و در حال گسترش است، می پردازد.

در فصل دوم نویسنده تلاش دارد با توجه به اهمیت  ادبیات و اختلاط مفاهیم رایج در مباحث فرهنگی، به بررسی اجمالی مفاهیم رایجی نظیر، سیاست فرهنگی، برنامه ریزی فرهنگی، مدیریت فرهنگی  و...،  تمایزات آن ها و جایگاه هرکدام در برنامه ریزی های شهری  بپردازد. در ادامه این فصل، مدل ها و الگوهای برنامه ریزی و سیاستگذاری فرهنگی و همچنین، رابطه دولت و سیاست فرهنگی و سطح مداخله و ابزارهای مترتب بر آن،  مدل ارزیابی سیاست های فرهنگی دولت ها طرح شده است که از این راه نویسنده به مباحث فرهنگی در ایران ورود کرده و سیاست های فرهنگی کلان در ایران و ارزیابی این سیاست ها و همچنین روندهای موثر بر  این سیاستگذاری ها را مورد مداقه قرار داده است.

فصل سوم این کتاب، ضمن اشاره به رویکرد مدیریت شهری در کلان شهر تهران به اهمیت یابی مدیریت و سیاستگذاری فرهنگی در شهرها و به عبارتی فرهنگی شدن شهر و اثرات و کارکردهای این نوع نگرش در توسعه شهری پرداخته و نمونه هایی از این نوع نگاه کرد را در شهرهایی چون پاریس، کوالالامپور، رم، سئول، استکهلم بررسی می کند.  سپس با اتخاذ نگرشی که شهر را به عنوان موجود فرهنگی تمام عیار در نظر می گیرد به بررسی نیازهای فرهنگی شهر تهران، الزامات، هدف گذاری ها، ماموریت های شهرداری در این زمینه و نیز دستگاه های مرتبط با مقوله فرهنگ در شهر تهران می پردازد.

  در این کتاب، «ماتریس فرهنگی به معنای نظام برنامه ریزی فرهنگی مبتنی بر نوعی نظام تقسیم کار، تفکیک وظایف، تخصیص کارکردها، توزیع مسئولیت ها و ایجاد هماهنگی بین مجموعه ای از دستگاه ها و نهادهای ذی ربط با یک فعالیت فرهنگی است. در این منظر ایجاد پیوند و ربط دهی بین ابعاد و جوانب متعدد یک فعالیت فرهنگی خاص، به طوری که بتوان تمامی زمینه ها، ابزارها، وسایل، اهداف و مقاصد را در نظرگرفت، از ابعاد دیگر ماتریس فرهنگی است» که فصل چهارم در پی به دست دادن تعریفی همه جانبه از آن و نیز نشان دادن  ابعاد مهم برنامه ریزی فرهنگی بر مبنای ماتریس فرهنگی، جایگاه ماتریس فرهنگی در فرایند مدیریت ظرفیت های اعضای ماتریس ، ویژگی ها یا ابعاد مفهومی ماتریس فرهنگی در برنامه ریزی فرهنگی می باشد تا از این راه با اشاره به کنشگران اصلی یا به عبارتی پایه های مدیریت شهری و چگونگی انتخاب عناصر و سازمان های مشارکت کننده در ماتریس به نحوه  استفاده و به کارگیری تفکر ماتریسی در مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی شهری بپردازد. در ادامه، فصل چهارم ضمن برشمردن فواید طراحی ماتریس فرهنگی، نگاهی اجمالی به رهیافت های برنامه ریزی توسعه فرهنگی شهری و رابطه آن با ماتریس فرهنگی داشته که  نویسنده در این بخش  سیاهه ای از مهمترین مسایل فرهنگی شهر تهران با رویکردی ماتریسی و مبتنی بر رهیافت های شش گانه رایج (هویت محور، پدیده مندی تام شهری، متن بندی شهری، جنسیت مندی شهری، مجازی و سایبرنتیک، شهروندی سایبر) در برنامه ریزی فرهنگی را شناسایی و معرفی می نماید.

در واقع تلاش نگارنده در فصول پیشین کتاب مبتنی بر  فراهم سازی زمینه و بستر نظری برای پذیرش مفهوم ماتریس فرهنگی می باشد. از این رو، فصل پنجم با واکاوی جایگاه ماتریس فرهنگی در ادبیات مدیریت و مبانی نظری آن در علوم اجتماعی آغاز شده و در ادامه به بررسی نظریه سیستم ها، انواع ساختارهای سازمانی متداول و جایگاه ماتریس در ادبیات دانش مدیریت و نیز سازمان های ماتریسی و شبکه ای به عنوان گونه ای از سازمان های نوظهور و الزامات و مفاهیم مرتبط با آن می پردازد. نگارنده بر این اعتقاد است که، مفهوم ماتریس فرهنگی و رویکرد برنامه ریزی و مدیریت ماتریسی، امری انتزاعی، دور از دسترس و دور از ادبیات موجود و رایج در علوم اجتماعی نیست؛ بلکه ماتریس فرهنگی باید خروجی طبیعی و کاربردی از درون ادبیات نظری موجود تلقی شود. در این راستا از زوایه دیگر و با استفاده از نظریه های مهم جامعه شناسی به ویژه، نظریه های دورکیم و پارسونز نیز بعد دیگری از مفهوم ماتریس فرهنگی تایید و تئوریزه می شود. جایگاه منطق مشارکتی در برنامه ریزی فرهنگی با رویکرد ماتریسی، ایده حکمرانی خوب شهری و تفکر ماتریسی و نیز مفهوم شهر فراگیر به عنوان مبنای مدیریت ماتریسی از دیگر مباحث مطروحه در این فصل است.

فصل ششم  فعالیت ها و نهادهای فرهنگی در ایران را مورد واکاوی قرار می دهد. که ابتدا انواع فعالیت های فرهنگی را با توجه به مبناها و ابعاد مختلف طبقه بندی کرده و با اشاره به نهادها و دستگاه های ملی متصدی و مجری امور فرهنگی در کشور، نهادها و دستگاه های ملی سیاستگذار در امور فرهنگی و همچنین نهادها و دستگاه های ملی ناظر در این حوزه، به مفهوم مجامع تخصصی فرهنگی و جایگاه آن در ماتریس فرهنگی پرداخته است.

فصل پایانی این کتاب به سوابق، تجارب و راهبردهای پیاده سازی ماتریس فرهنگی در ایران نگاهی گذرا دارد و با بررسی جایگاه ماتریس فرهنگی در اسناد فرادستی و نیز مهمترین نهادهای مرتبط با تفکر ماتریسی در کشور نشان می دهد که لزوم اعمال مدیریت ماتریسی در اسناد متعددی مورد توجه بوده است. و درگام بعد در جهت بررسی عینی تر  ضرورت های رویکرد ماتریسی در نظام تصمیم گیری فرهنگی کشور و الزامات آن چند سیاست کلان از جمله: قانون گسترش فرهنگ حجاب و عفاف، راهبردهای مشوق افزایش نرخ باروری و...را مورد بررسی قرار می دهد.

شایان ذکر است کتاب «برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک فرهنگی شهر، ماتریس فرهنگی شهر تهران» نگارش دکتر ابراهیم حاجیانی در شمارگان 1500 نسخه و از سوی انتشارات تیسا و با سفارش اداره کل مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران،  با قیمت 12000 تومان در زمستان 1391 انتشار یافته است.

 

Abdolmaleki22@gmail.com

 

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.