(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

پرونده اینترنتی غلامرضا رشید یاسمی

106508_687.jpg

 تهیه و تنظیم: سعیده بوغیری 
غلامرضا رشید یاسمی فرزند مشهور به رشید یاسمی کرمانشاهی، در ۲۹ آبان ۱۲۷۵ خورشیدی در شهر کرمانشاه زاده شد. پدر او محمد ولی‌خان گورانی شاعر، نقاش و خوشنویس بود. جد مادری او شاهزاده محمدباقر میرزای خسروی نویسندهٔ داستان شمس و طغرا بود که دیوان اشعارش به همت رشید به چاپ رسید. رشید یاسمی تحصیلات مقدماتی را در کرمانشاه به پایان برد.                        

ویکیپدیا

غلامرضا رشید یاسمی ۱۲۷۵ - ۱۳۳۰29آبان )   مشهور به رشید یاسمی، نویسنده، مورخ، مترجم و شاعر معاصر ایرانی است.

 

محتویات

 

۵ پیوند به بیرون

زندگی‌نامه

غلامرضا رشید یاسمی فرزند مشهور به رشید یاسمی کرمانشاهی، در ۲۹ آبان ۱۲۷۵ خورشیدی در شهر کرمانشاه زاده شد. پدر او محمد ولی‌خان گورانی شاعر، نقاش و خوشنویس بود. جد مادری او شاهزاده محمدباقر میرزای خسروی نویسندهٔ داستان شمس و طغرا بود که دیوان اشعارش به همت رشید به چاپ رسید. رشید یاسمی تحصیلات مقدماتی را در کرمانشاه به پایان برد. سپس به تهران رفت و دورهٔ متوسطه را در دبیرستان سن لویی گذراند. از همان هنگام به تشویق نظام وفا که معلم ادبیات او بود به سرودن شعر پرداخت. پس از پایان تحصیلات مدتی به کار در وزارت معارف، مالیه و دربار پرداخت. در همین زمان جرگهٔ دانشوری را تأسیس کرد که بعدها به همت ملک‌الشعرا بهار به انجمن دانشکده تبدیل شد. رشید ضمن همکاری با مجلهٔ دانشکده، با نویسندگان و شعرای آن دوره همچون محمد تقی بهار، سعید نفیسی، عباس اقبال، ابراهیم الفت و دیگران همکاری می‌کرد. در همین دوران عضو " انجمن ادبی ایران " شد و نخستین تألیف خود را در احوال "ابن یمین فریومدی" شاعر سلسله سربداران، انتشار داد.

رشید یاسمی از سال ۱۳۰۰ به انتشار مقالات خود در روزنامهٔ شفق سرخ به سردبیری علی دشتی پرداخت و همین مقالات موجب شهرت ادبی او گردید. در این بین به یادگیری زبان‌های عربی و انگلیسی و تکمیل زبان فرانسوی خود پرداخت. زبان پهلوی را نزد هرتسفلد آموخت. از سال ۱۳۱۲ با سمت استادی به تدریس در دانشسرای عالی و دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران پرداخت. بعدها عضویت فرهنگستان ایران را یافت. در سال ۱۳۲۲ جزو هیئتی از استادان ایرانی همراه با علی‌اصغر حکمت و ابراهیم پورداود به هند سفر کرد. در سال ۱۳۲۴ به منظور مطالعه به فرانسه رفت و دو سال در آن کشور اقامت داشت. رشید یاسمی تا پایان عمر به‌عنوان استاد در دانشگاه تهران تدریس کرد. روز یازدهم اسفند ۱۳۲۷ هنگام سخنرانی در دانشکدهٔ ادبیات دچار سکته شد، و پس از معالجه سفری دیگر به اروپا رفت. پس از بازگشت به ایران در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۳۰ در تهران درگذشت.

رشید یاسمی گذشته از مقالات ادبی و تاریخی و فلسفی و انتقادی که از او در مجلات نوبهار، ارمغان، آینده، تعلیم و تربیت، یغما، مهر و نشریات دیگر چاپ شده‌است، دارای تالیفات و تحقیقات و ترجمه‌های متعدد است.

رشید یاسمی از نخستین شاعرانی بود که لزوم تجدد در شعر فارسی را پذیرفت و کوشید که رنگ تازه‌ای به سخن خود بدهد.

فهرست آثار (تألیف و تصحیح)

  • احوال ابن یمین، ۱۳۰۴
  • اندرزنامه اسدی طوسی (تصحیح)، ۱۳۰۴
  • سلامان و ابسال جامی (تصحیح)، ۱۳۰۶
  • نصایح فردوسی، ۱۳۰۶
  • قانون اخلاق، ۱۳۰۷
  • دیوان هاتف اصفهانی (تصحیح)، ۱۳۰۷
  • تاریخ ملل و نحل، ۱۳۱۵
  • آیین نگارش، ۱۳۱۶
  • کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او
  • ادبیات معاصر (ذیل بر ترجمهٔ جلد چهارم تاریخ ادبی ایران ادوارد براون)، ۱۳۱۶
  • دیوان مسعود سعد سلمان (تصحیح)، ۱۳۱۸
  • تاریخ مختصر ایران
  • دیوان اشعار، ۱۳۳۶

ترجمه‌ها

  • تاریخ قرن هیجدهم، انقلاب کبیر فرانسه و امپراتوری ناپلئون، آلبر ماله و ژول ایزاک، ۱۳۱۰
  • تاریخ ادبیات ایران، ادوارد براون، جلد چهارم از صفویه تا عصر حاضر ۱۳۱۶
  • ایران در زمان ساسانیان، کریستنسن، ۱۳۱۷
  • چنگیز خان، هارولد لمب، ۱۳۱۳
  • تاریخچهٔ نادرشاه، مینورسکی، ۱۳۱۳
  • رمان شاگرد (دیسیپل) از پل بورژه
  • آیین دوستیابی، دیل کارنگی، ۱۳۲۰
  • نصایح اپیکتتوس حکیم
  • تئاتر انوش (منظوم)
  • اندرز اوشنرداناک (از زبان پهلوی)
  • اندرز آذرباد مهراسپندان (از پهلوی)
  • ارداویراف‌نامه (از زبان پهلوی)

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%BA%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF_%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D9%85%DB%8C

غلامرضا رشید یاسمی‌ فرزند محمد ولی‌ خان‌ میری‌ پنج‌ در سال‌ 1275 ه. ش‌ درکرمانشاه‌ بدنیا آمد. وی‌ از طایفه‌ کرد گوران‌ و نوه‌ مادری‌ محمد باقر میرزا خسروی‌ ،صاحب‌ دیوان‌ اشعار و مؤلف‌ رمان‌ تاریخی‌ شمس‌ و طغرا بود.

رشید تحصیلات‌ مقدماتی‌ را در کرمانشاه‌ به‌ پایان‌ برد و سپس‌ به‌ تهران‌ رفت‌ و دردبیرستان‌ سن‌ لوئی‌ تحصیل‌ کرد. وی‌ پس‌ از پایان‌ تحصیلات‌ در وزارت‌ فرهنگ‌ استخدام‌ شد و سپس‌ به‌ دارایی‌ نقل‌ مکان‌ کرد و در همین‌ ایام‌ جرگه‌ دانشوری‌ را تأسیس‌ کرد که‌ بعدا به‌ همت‌ ملک‌ الشعراء بهار به‌ انجمن‌ دانشکده‌ تبدیل‌ شد. در این‌ انجمن‌ رشید یاسمی‌ بابهار، سعید نفیسی‌ ، عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌ و دیگران‌ همکاری‌ می‌کرد و مقالات‌ زیادی‌ درمجله‌ این‌ انجمن‌ چاپ‌ نمود. رشید پس‌ از تأسیس‌ انجمن‌ ادبی‌ ایران‌ جذب‌ آن‌ شد و به‌ اطلاعات‌ خود در زمینه‌ تاریخ‌ ادبیات‌ ایران‌ افزود و اولین‌ تألیف‌ مستقل‌ خود را در احوال‌ ابن‌ یمین‌ فریومدی‌ شاعر سلسله‌ ‌سربداریان در همین‌ ایام‌ منتشر ساخت‌.

 استاد رشید یاسمی‌ در سال‌ 1300 به‌ همکاری‌ با روزنامه‌ شفق‌ سرخ‌ به‌ مدیریت‌ علی‌ دشتی‌ پرداخت‌ و طی‌ یک‌ سلسله‌ مقالات‌ انتقادی‌ به‌ آثار نویسندگان‌ و شعرای‌ معاصر نکته‌ گیری‌ کرد و همین‌ مقالات‌ انتقادی‌ بود که‌ مورد توجه‌ اهل‌ ادب‌ قرارگرفت‌ و مایه‌ شهرت‌ ادبی‌ او گردید. رشید یاسمی‌ طی‌ سالهای‌ 1305 تا 1320 صدها مقاله‌ و شعر درجراید و مجلات‌ ادبی‌ آن‌ دوره‌ (ایران‌، نوبهار، آینده‌، تعلیم‌ و تربیت‌ ، ارمغان‌ ، مهر وفرهنگستان‌) چاپ‌ کرد. بر معلومات‌ خود در زبانهای‌ فارسی‌، عربی‌ و فرانسه‌ افزود;انگلیسی‌ را آموخت‌ و زبان‌ پهلوی‌ را در حوزه‌ درسی‌ استاد هرتسفلد ایرانشناس‌ معروف‌ اروپائی‌ به‌ خوبی‌ فراگرفت‌. وی‌ همچنین‌ دهها کتاب‌ ارزشمند در زمینه‌ تاریخ‌ و ادبیات‌ ایران‌ پدید آورد و بر کتب‌ و دیوان‌ اشعار شعرای‌ متقدم‌ حاشیه‌ و تعلیقات‌ نوشت‌.

رشید یاسمی‌ در سال‌ 1313 همزمان‌ با تأسیس‌ دانشگاه‌ تهران‌ به‌ سمت‌ استادی‌ کرسی‌ تاریخ‌ اسلام‌ در دانشکده‌ ادبیات‌ برگزیده‌ شد و بعد ها به‌ عضویت‌ فرهنگستان‌ ایران‌ درآمد. استاد رشید یا سمی‌ در سال‌ 1327 در حین‌ سخنرانی‌ در تالار دانشکده‌ ادبیات‌ دانشگاه‌ تهران‌ درباره‌ تأثیر حافظ در افکار گوته‌ دچار سکته‌ قلبی‌ شد، با این‌ حال‌ به‌ فعالیتهای‌ علمی‌ خود ادامه‌ داد تا سرانجام‌ در 18 اردیبهشت‌ 1330 چشم‌ از جهان‌ فروبست‌.

رشید یاسمی‌ علاوه‌ بر تدریس‌، تحقیق‌ ، تألیف‌ کتب‌ مختلف‌ و نویسندگی‌، طبع‌شاعری‌ روانی‌ داشت‌ و در حدود دو هزار بیت‌ سرود که‌ این‌ اشعار در (منتخبات‌ اشعاررشید) در سال‌ 1312 و (دیوان‌ شعر رشید یا سمی‌) در 1336 به‌ چاپ‌ رسید.

مهم‌ترین‌ آثار این‌ دانشمند بزرگ‌ عبارتند از:

چاپ‌ دیوان‌ محمد باقر خسروی‌ 1302 ، سلامان‌ و ابسال‌ جامی‌ 1306، قانون‌ اخلاق‌1307، ترجمه‌ تاریخ‌ عمومی‌ قرن‌ هجدهم‌ آلبر ماله‌ 1310، ترجمه‌ تاریخچه‌ نادر شاه‌ مینورسکی‌ 1313، ترجمه‌ آذرباد مهر سپندان‌ (از زبان‌ پهلوی‌) 1313، ترجمه‌ آردای‌ ویرافنامه‌ (از زبان‌ پهلوی‌) 1314، تاریخ‌ ملل‌ و نحل‌ 1315 ،ترجمه‌ ایران‌ درزمان‌ ‌ساسانیان اثر آرتور کریستن‌ سن‌ 1317، تصحیح‌ و تحشیه‌ دیوان‌ مسعود سعد سلمان‌ 1318، ترجمه‌ آئین‌ دوست‌ یابی‌ دیل‌ کارنگی‌ 1320، ترجمه‌ مقام‌ ایران‌ در تاریخ‌ اسلام‌ 1321 .

 

منابع‌:

1- آرین‌ پور، یحیی‌: از نیما تا روزگار ما، تهران‌، انتشارات‌ زوار، 1376

2- برقعی‌ ،سید محمد باقر: سخنوران‌ نامی‌ معاصر، (ج‌ 1)، تهران‌، 1333

3- یاسمی‌، رشید: ادبیات‌ معاصر، تهران‌، چاپخانه‌ روشنائی‌ تهران‌، 1369

http://cmpclinic.com/index.php/1389-03-09-07-20-43/458-1389-05-10-10-23-19/1328-1389-04-31-05-21-55.html

«رشید یاسمی» و معیارهای شعر کهن فارسی

19 اردیبهشت 1388 ساعت 13:51

آناهید خزیر، خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)ـ «58 سال از سالروز خاموشی «غلامرضا رشید یاسمی» شاعر و استاد تاریخ دانشگاه تهران می‌گذرد، استادی که در سن 58 سالگی چشم از جهان فرو بست و به سرای باقی شتافت. «ایران در زمان ساسانیان»، «تاریخ مختصر ایران»، «آیین نگارش تاریخ» و «تاریخ ملل و نحل» از جمله کتاب‌های ارزشمند وی است._

آناهید خزیر، خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): «غلامرضا رشید یاسمی»، شاعر، نویسنده و استاد تاریخ دانشگاه تهران، در شهر کرمانشاه و در روز 29 آبان 1275 خورشیدی زاده شد. پدر او «محمد ولی خان گورانی میر پنج»، شاعر، نقاش و خوشنویس و جد مادری او شاهزاده «محمدباقر میرزای خسروی» یکی از پیشروان نثر نوین ادبی و نویسنده نخستین رمان تاریخی ایران بود

رشید یاسمی تحصیلات خود را در زادگاهش و سپس در تهران گذراند. پس از بنیانگذاری دانشگاه تهران در سال 1312 خورشیدی سمت استادی کرسی تاریخ را بر عهده گرفت و در دانشسرای عالی کشاورزی نیز به تدریس تاریخ اسلام پرداخت. در انجمن دانشکده با ملک‌الشعرای بهار همکار بود. در همان سال‌ها زبان پهلوی را نزد پرفسور «هرتسفلد» فرا گرفت و پس از چندی آن‌قدر در آموختن این زبان تبحر یافت که رساله‌های «اندرز اوشنر داناک»، «ارداویراف‌نامه» و «اندرز آذر مهر اسپندان» را به فارسی ترجمه کرد

دلبستگی دیگر رشید یاسمی سرودن شعر بود. او دگرگونی‌های اجتماعی فکری و فرهنگی را در شعرهایش بازتاب می‌داد و با آن که نوجو بود، می‌کوشید به چارچوب‌ها و معیارهای شعر کهن فارسی پای‌بند بماند. در کنار سرودن شعر، تصحیح و ویرایش دیوان‌های مسعود سعد سلمان، هاتف اصفهانی و محمدباقر خسروی و منظومه «سلامان و ابسال» جامی را منتشر کرد.

رشید یاسمی، عضو پیوسته فرهنگستان ایران بود، شعر را به سبک کهن می‌سرود و در ترجمه و نگارش کتاب‌های تاریخی کوشا و پی‌گیر بود. ماندگارترین ترجمه او کتاب «ایران در زمان ساسانیان» اثر «کریستین سن» است؛ اما در تالیف کتاب‌هایی نیز که با تاریخ ایران پیوند داشت، از پیشگامان بود. کتاب‌های «کرد و پیوستگی تاریخی و نژادی او» و «تاریخ مختصر ایران» (برای تدریس در مدارس ابتدایی و متوسطه) از دیگر نوشته‌های اوست

رشید یاسمی سالیانی چند در وزارت معارف و مالیه سرگرم کارهای اداری بود و زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و عربی را به خوبی فرا گرفته بود.  وی در اسفندماه سال 1327 در تالار دانشکده ادبیات، در حالی‌که درباره تاثیر حافظ بر گوته سخنرانی می‌کرد، دچار سکته ناقص شد و ناگزیر شد اندکی بعد برای درمان فلج خود راهی فرانسه شود. اقامت او در فرانسه 2 سال به طول انجامید و 15 روز پس از بازگشت به ایران در گذشت

استاد «ایرج افشار» درباره «رشید یاسمی» می‌نویسد: «رشید یاسمی را بارها دیده بودم. مردی خوش سخن و سخندان بود. با مصاحب خویش سخن به مهر و لطف می‌گفت. چهره‌ای سرخگون و خوشایند داشت. برای زندگی رنج بسیار برد. ناچار تن خویش را فرسود. کارهایی را که در زمینه‌های مختلف ادب و تاریخ به انجام رسانید برای زمان خود گرانقدر بود و تازگی داشت. پاره‌ای از آثار او نیز تا سالیان دراز با ارزش خواهد بود. ساده‌تر آن که در بسیاری از کارهای ادبی راهبر آیندگان و چراغی فرا راه اخلاف خویش بود. عمری رنج برد و جان فرسود و البته نامش در تاریخ ادب ایران ثبت خواهد ماند. (نادره کاران – ص 70

از دیگر کتاب‌های پژوهشی رشید یاسمی می‌توان به ترجمه کتاب «چنگیز خان» اثر هارولد لمب، «تاریخچه نادر شاه» تالیف مینورسکی، «آیین نگارش تاریخ»، «تاریخ ملل و نحل» و ترجمه جلد چهارم «تاریخ ادبیات ایران» نوشته ادوارد براون اشاره کرد

نخستین کتاب تألیفی رشید یاسمی درباره زندگانی «ابن یمین فریومدی» شاعر سلسله سربداریان و شاعر سده هشتم ایران بود. همچنین تصحیح «دیوان سلمان ساوجی»، تصحیح «دیوان مسعود سعد سلمان»، «اندرزنامه اسدی توسی» و... از دیگر فعالیت‌های اوست

غلامرضا رشید یاسمی  18 اردیبهشت سال 1330 خورشیدی، در حالی که تنها 58 سال از زندگی او سپری شده بود، چشم از جهان فرو بست.

http://www.ibna.ir/vdcepe8x.jh8oxi9bbj.html

غلامرضا رشید یاسمی
غلامرضا رشید یاسمی گروه : علوم انسانی رشته : زبان و ادبیات فارسی محل تولد : کرمانشاه (باختران) تاریخ تولد : 1274
خلاصه : غلامرضا رشید یاسمی ، فرزند محمد ولی خان میرپنج ، در سال 1274 خورشیدی در کرمانشاه متولد گردید . وی فارغ التحصیل مدرسه ی سن لوئی بود و مدتی در انجمن دانشکده باملک الشعرای بهار ، همکاری نزدیک داشت و از اعضای انجمن ادبی ایران نیز بشمار می رفت . یاسمی به زبان های فرانسه ، انگلیسی ، پهلوی و عربی تسلط داشت ودر دانشگاه تهران به تدریس تاریخ ، مشغول بود . وی در اسفند ماه 1327 خورشیدی ، در تالار دانشکده ی ادبیات ، در حالی که درباره ی تاثیر حافظ در گوته مشغول ایراد سخنرانی بود ، دچار سکته ی ناقص گردید و درسال 1328 خورشیدی در گذشت .
والدین و انساب : پدر اومحمد ولی خان میر پنج شاعر و نقاش خوشنویس بود.جد مادری او ،شاهزاده محمد باقر میرزای خسروی ،نویسنده داستان (شمس و طغرا)است که دیوان شعرش به همت رشید چاپ شده است . [ سخنوران نامی ایران ، تالیف ، سید باقر برقعی ، ج 3 ، ص 1528 ]
اوضاع اجتماعی و شرایط زندگی : رشید یاسمی دوران کودکی را با لباس کردی در میان طایفه ی خود به سوار کاری و شکار گذرانید . وی که در خانواده هنر پرور تربیت شده بود ، خیلی زود با آثار شعرا و ادبای ایرانی آشنا شد . [*زندگی نامه رجال و مشاهیر ایران ، تالیف حسن مرسلوند ، ج 3 ، ص 328 ]*
تحصیلات رسمی و حرفه ای : رشید یاسمی مقطع ابتدایی را درکرمانشاه به پایان رساند وسپس برای ادامه تحصیل به تهران رفت . در تهران وارد مدرسه ی سن لویی شد واز آنجا فارغ التحصیل گردید . دراین مدت زبانهای عربی و انگلیسی را نیزو زبان فرانسه را تکمیل کرد .زبان پهلوی را از حوزه درس استاد هرتسفلد نیک فرا گرفت.[ اثر آفرینان ، زندگی نامه نام آوران فرهنگ ایران ، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران ، ص115 ]
استادان و مربیان : نظام و فا معلم ادبیا ت یاسمی بود .وی زمانی که خدمات فرهنگی و ادبی و مطبوعاتی خود را آغاز کرد از محضر اساتید بزرگی چون میرزا طاهر تنکابنی ، ادیب نیشابوری ، و دیگران بهره گرفت . [اثر آفرینان ، زندگی نامه نام آوران فرهنگ ایران ، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران ، ص115 ؛زندگی نامه رجال و مشاهیر ایران ، تالیف حسن مرسلوند ، ج 3 ، ص 328 ]*
وقایع میانسالی : یاسمی در سال 1324 به علت بیماری فشار خون تحت معالجه قرارگرفت . در روز چهار شنبه یازدهم اسفند ماه 1327 طبق برنامه ی قبلی ، در تالار دانشکده ی ادبیات درباره ی تاثیر عقاید حافظ بر روی گوته سخنرانی داشت . ضمن سخنرانی به واسطه ی ازدحام جمعیت هیجان زده و دستخوش احساسات شد . در آغاز سخن در کلامش لکنتی پیدا شد و او را از پشت میز خطابه به پایین آوردند و روی یکی از صندلی ها ی جلو قرار دادند . در این حال نیمی از بدنش فلج شد . او را به بیمارستان مهر بردند ، مدت یک ماه در ایران مشغول معالجه بود . سپس به فرانسه رفت و دو سال در آنجا اقامت کرد و در این مدت حالش کمی بهتر شد . چون کمیسیون ارز از تبدیل حقوقش به ارز دولتی خودداری کرد ، ناچار به تهران بازگشت و پس از پانزده روز اقامت در تهران فوت نمود . [*زندگی نامه رجال و مشاهیر ایران ، تالیف حسن مرسلوند ، ج 3 ، ص 329 و 340 ]*
زمان و علت فوت : روز یازدهم اسفند ماه 1327 ش به هنگام سخنرانی در دانشکده ادبیات دچار سکته شد و پس از سفری کوتاه به فرانسه و بازگشت به ایران ،سرانجام روز چهارشنبه 18 اردیبهشت ماه 1330 ش در تهران در گذشت . [ تارخ برگزیدگان و عده ای از مشاهیر ایران و عرب ، تالیف امیر مسعود سپهرم ، ص 352 ]
مشاغل و سمتهای مورد تصدی : استاد رشید یاسمی به زبانهای انگلیسی و فرانسه پهلوی و عربی تسلط داشت و چندی در وزارت فرهنگ و دارایی شاغل مقامات حساسی بود و مدتی نیز کارمند دبیرخانه سلطنتی گردید . در وزارت معارف ،مالیه و دربار به کار مشغول بود. زمانی هم به عضویت فرهنگستان ایران در آمد. 0.
فعالیتهای آموزشی : تاسیس دانشگاه تهران درسال 1312 ، یاسمی را به دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی کشاورزی و تدریس تاریخ اسلام را به عهده گرفت .
مراکزی که فرد از بانیان آن به شمار می آید : جرگه دانشوری را تاسیس کرد که بعدها با همت ملک الشعرا ی بهار به انجمن دانشکده تبدیل شد .
سایر فعالیتها و برنامه های روزمره : رشید یاسمی ضمن همکاری با مجله (دانشکده)، با نویسندگان و شعرای آن دوره آشنا شد و با انجمن ادبی ایران همکاری کرد . یک سال پس از کودتا،رشید یاسمی مقالات خودرا در روزنامه (شفق سرخ)به سر دبیری علی دشتی منتشر ساخت که همین مقالات موجب شهرت ادبی اوگردید .در سال 1322 ش به همراه هیئتی از استادان ایرانی به هند رفت و در سال 1324 ش به منظور مطالعه به فرانسه رفت و پس از دو سال به ایران بازگشت.

http://forums.pichak.net/thread3813.html

غلامرضا رشید یاسمی
تولد و وفات: (۱۲۷۵ -۱۳۳۰) شمسی
محل تولد: ایران - کرمانشاه - قصبهٔ گهواره
شهرت علمی و فرهنگی: نویسنده ، مورخ ، ادیب ، شاعر و مترجم
پدر او شاعر و نقاش و خوشنویس بود. جد مادری او ، شاهزاده محمدباقر میرزای خسروی ، نویسندۀ داستان "شمس و طغرا" است که دیوان شعرش به همت رشید به چاپ رسید. رشید یاسمی تحصیلات مقدماتی را در کرمانشاه به پایان برد ، سپس به تهران آمد و دوره‌ متوسطه را در دبیرستان سن‌لوئی گذراند. از همان هنگام که به تشویق نظام‌وفا که معلم ادبیات او بود ، به سرودن شعر پرداخت. پس از تحصیلات ، در وزارت معارف ، مالیه و دربار به کار مشغول شد. در همین اوان جرگه دانشوری را تأسیس کرد که بعدها با همت ملک‌الشعرای بهار به انجمن دانشکده تبدیل شد. رشید ضمن همکاری با مجلهٔ "دانشکده" با نویسندگان و شعرای آن دوره آشنا شد و با انجمن ادبی ایران همکاری داشت. یک سال پس از کودتا رشید یاسمی مقالات خود را در روزنامهٔ "شفق سرخ" به سردبیری علی دشتی منتشر ساخت. که همین مقالات موجب شهرت ادبی وی شد. در این مدت زبان‌های عربی و انگلیسی را آموخت و زبان فرانسه را تکمیل نمود. زبان پهلوی را از حوزۀ درس استاد هرتسفلد نیک فرا گرفت. در سال ۱۳۱۲ش که دانشگاه تهران تأسیس شد ، او در دانشکدۀ ادبیات و دانشسرای عالی با سمت استادی تاریخ اسلام را تدریس می‌کرد. بعدها به عضویت فرهنگستان ایران درآمد. در سال ۱۳۲۲ش به همراه هیأتی از استادان ایرانی به هند رفت و در سال ۱۳۲۴ش به منظور مطالعه به فرانسه رفت و پس از دو سال به ایران بازگشت رشید یاسمی تا پایان عمر به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عنوان استاد در دانشگاه تهران تدریس می‌کرد. روز یازدهم اسفند ماه ۱۳۲۷ش به هنگام سخنرانی در دانشکدۀ ادبیات دچار سکته شد و پس از سفری کوتاه به فرانسه و بازگشت به ایران سرانجام روز چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ش در تهران درگذشت و در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. جز از مقالات ادبی و تاریخی و فلسفی و انتقادی که از او در مجلات "نوبهار" ، "آینده" ، "ارمغان" ، "تعلیم و تربیت" ، "یغما" ، "مهر" ، ...چاپ شده است دارای تألیفات و تحقیقات و تتبعات و ترجمهٔ‌های بسیاری است از آن جمله: "ادبیات معاصر"؛ "تتبع و انتقاد در احوال و آثار سلمان ساوجی"؛ "احوال ابن یمین"؛ "تاریخ مختصر ایران"؛ "تاریخ ملل و نحل"؛ "ایران در زمان ساسانیان"؛ ترجمه؛ "تاریخچهٔ نادرشاه" ، ترجمه؛ "جلد چهارم تاریخ ادبیات ایران تألیف براون"؛ "آیین دوست‌یابی"؛ ترجمه؛ "دیوان" اشعار.

 
 

http://vista.ir/article/65351

معرفی مشاهیر کرد (اختصاصی کردپرس)؛
غلامرضا خان رشید یاسمی بزرگمردی از ایل گوران / استاد اردشیر کشاورز
"روان شاد استاد غلامرضاخان رشید یاسمی فرزند محمد ولی خان میر پنج ایل بزرگ گوران، طایفه گوران، قلعه زنجیری،‌هسته ی موصوف به خاندان یاسم..."

کردپرس - سرویس فرهنگ، ادب و هنر: روان شاد استاد غلامرضاخان رشید یاسمی فرزند محمد ولی خان میر پنج -از ایل بزرگ گوران، طایفه گوران، قلعه زنجیری،‌ هسته ی موصوف به خاندان یاسم (یاسمی) - بنا به آنچه در یکصدمین سال زادروز استاد در سال 1372 خورشیدی جهت تدوین احوال وی مورد تحقیق قرار گرفته و در همان سال در روزنامه باختر چاپ و سپس به صورت کتاب منتشر شده، مطابق است با روز بیست و هشتم جمادی الثانی سال 1314 هجری قمری برابر با 1275 خورشیدی و به زمان سلطنت مظفرالدین شاه قاجار. (1)  گو اینکه در پاره ای از منابع سال 1272 و 1273شمسی هم آمده است از جمله در کتاب پژوهشگران معاصر ایران –هوشنگ اتحاد (3) می خوانیم: غلامرضا رشید یاسمی در 1273شمسی در کرمانشاه به دنیا آمد و اصلاً کُرد و از طایفه گوران بود. ص356 و در توضیح مطلب ردیف 25 آمده است: (25- تنها این تاریخ که بر روی سنگ مزار رشید یاسمی نوشته شده و جلال الدین همایی هم به همان تاریخ اشاره کرده است،‌ صحیح به نظر می رسد در قریب به اتفاق منابع مورد مراجعه، ‌از جمله برگه دان کتابخانه ها1274 و 1275 شمسی آمده است ص426.(2 )

اما محل تولد استاد در دامان کوهستانی مشجر و محاط در آب های زلال رودخانه ها از جمله رود زمکان و چشمه سارها و طبیعت بکر و دل انگیز و پر از طراوت گهواره مرکز طایفه گوران قلعه زنجیری بوده است. خود استاد پیرامون کرد بودن اجداد و خاندانش گفته است: «ما از طایفه گورانیم که از عشیره ی بزرگ کُرد است. اجداد ما که تا بیست و چهار پشت اسم و رسم آنان را می دانم از ناحیه دول شمشیر یا دره شمشیر کردستان به جانب خاک کرمانشاهان آمده و در گوران مسکن گزیده به ریاست آن ایل رسیده که مرکزش قصبه با صفای گهواره است.(3)
محمد ولی خان پدر "رشید" فردی با سواد،‌ خوش خط و در لباس جنگ و سواری، ادب دوست و شاعر پیشه بود که خوب هم نقاشی می کرد و غزل نیکو می گفته و تخلص نصرت داشته.(4)
مادر "غلام رضا خان" نورتاج خانم دختر شاهزاده محمد باقر میرزای خسروی و نوه ی شاهزاده محمد علی میرزای دولتشاه بود، محمد باقر میرزا شاعر و صاحب اولین کتاب رمان تاریخی سه جلدی شمس و طغرا است. پدر "رشید" در وبای سال 1322 هجری قمری و در هشت سالگی رشید و در سن سی سالگی دارفانی را وداع کرده و تنها قریحه ی ذاتی، نبوغ ارثی و تربیت اکتسابی مادر است که "رشید" را می پرورد و در گوشش زمزمه کنان گفته است: «تو در کودکی بیش از مقتضای سن خود فریفته ی آثار طبیعی بودی و چهره متفکر از حود نشان می دادی».(5)

"رشید" ادوار گذران حیات خود را به دو دوره ادبی متمایز تقسیم کرده است، ‌آغازین دوره زندگانی "رشید" از تولد تا هفده سالگی است که رها در بستر طبیعت روح بخش ومُصفای کوهساران  دالاهو،‌ ایّام کودکی و نوجوانی را به گوش دادن به نغمه های شاعرانه دلنواز و نوازش محبت مادریِ مادرش سپری کرده و بالندگی هر روزه ی عمر، روزگارش به تفرّح،‌ عشق به شکار و ذوق به سواری،‌ تیراندازی و شاگردی نزد آموزگاران خصوصی و فراگیری دروسی چون ادبیات فارسی، ‌اندکی فرانسه و مقدمات عربی می گذشته است. ‌این دوره از عمر "رشید" مقطع پرورش ذوق به قوّه ی موروثی در نموّ قریحه ی شاعری، همچون ذخیره نیرو در محفظه باطری به حساب آورده است.(6) در آغازین دوره عمر "رشید" پایه های تراوشات فکریش در شب ها و روزهای کوهساران زاگرس، ‌طریق رشد و نموّ گرفته و به تدریج چون سروی تناور بالنده شده، چه شب های درازی که در گرمسیر و سردسیر کوچ ایل در زیر سقف مُشبک سیاه چادر  ایلیاتی به زوزه ی سگ ها گوش فراداده و به تامل و اندیشه ایستاده و بدون بهره مندی از نور کافی چراغ دستی و دسترسی به آثار و کتب و مباحثه های علمی به صبح رسانیده و روزهایی که نشسته بر بلندای مکانی رفیع به کسب معلومات پرداخته و در آن حالت ها غنچه ذوق سرودن  شعرش در وضعیت شکوفایی بوده و به نحوی که خود گفته است: «در آن احوال، شعر بسیار گفته ام ولی محض این که کسی در استهزاء با من شریک نشود و آن آثاری را که پاره های روح من محسوب می شوند با خنده تلقی نکند، از ذکر نمونه ی آن ها خودداری می کنم، در غالب آن ها می بینیم که عکسی از صفای طبیعی و سادگی کودکی افتاده است که چندان مستحق ریشخند نیست.»(7)

مبداء حرکت قطعی "رشید" از دوران غوغای زندگانی عشایری به شهر کرمانشاه مصادف با آغاز جنگ بین المللی اول سال های 1333هجری قمری = 1294خورشیدی = 1914میلادی بوده که بیش از نوزده سال سن نداشته است. "رشید" پیش تر هم مدت زمانی را در شهر کرمانشاه به تحصیل دروس مقدماتی و ادامه ی تحصیلاتی را که نزد پدرش و آموزگاران خصوصی فرا گرفته بوده طی کرده است و در همان سال و دوره ی ریاست مرحوم مزین الممالک که از سال 1297 اسفند ماه بر معارف و صنایع مستظرفه شروع می شود. در کنار دیگر بزرگان علم و هنر و معارف کرمانشاهان چون میرزا مهدی خان فرهپور «صدیق دفتر»، آقا سید احمد آقا میرعبدالباقی، قوام العلماء و دیگرانی که از فحول رجال علمی عصر خود به شمار می رفته اند به عضویت کمیسیون معارف کرمانشاهان برگزیده می شود و در اواخر سال 1299خورشیدی به سمت مدیر مدرسه متوسطه دولتی نمره یک «احمدیه» منصوب می شود در حالی که با عنوان و لقب "رشید السلطان" شناخته می شده است، دوره های بعدی که کسان دیگری چون سیّد عبدالرحمن خان قوامی به ریاست معارف کرمانشاهان رسید و با تشکیل شورایی به نام شورای معارف، "‌رشیدالسلطان یاسمی" در کنار برجستگان زمان چون شاهزاده سلیمان میرزا اسکندری که در ایام جنگ جهانی اول توسط انگلیسی ها و در میان ایل سنجابی دستگیر و به هندوستان تبعید گردیده و در اواخر سال 1299خورشیدی به کرمانشاهان بازگشته بود و بعدها هم به وزارت معارف رسید و همچنین میرزا مهدی خان عمادالرعایا، مفخم الملک نایب الایاله،‌ قوام العلماء رئیس اوقاف، شاهزاده امیر محترم، وکیل الملک، مهندس الملک،‌ رئیس بلدیه و صدیق دفتر به عضویت شورای معارف درآمد و به اقدامات اساسی در حوزه فرهنگ دست زدند.(8)

"رشید یاسمی" در اواخر دهه ی یک هزار و سیصد و نود و تا اوایل دهه ی یک هزار و سیصد خورشیدی راهی تهران شده و با نام نویسی در مدرسه "سن لویی" به کسب دانش نوین می پردازد، در آن مدرسه استادان فرانسوی در کسوت کشیش و پدر روحانی به نشر فرهنگ مغرب زمین پرداخته و به آموزش زبان فرانسه که در آن برهه زبان جهانی به شمار می رفته است و کلید دانش و آگاهی های جدید تمدن اروپا محسوب می شده مشغول می گردد، گو این که پیش از آن هم رشید در کرمانشاه و در مدرسه آلیانس اسرائلیت که در اول اکتبر 1902میلادی برابر با 1281خورشیدی در شهر کرمانشاه افتتاح گردیده بود تحت مدیریت مسیوسدی با زبان فرانسه آشنا شده بود.(9)

در همین راستا لازم است گفته شود چون علی دشتی، طلبه، روزنامه نگار، نویسنده، سیاستمدار، نماینده مجلس، سناتور و صاحب آثاری چند در سال 1299خورشیدی علیه مفاد قرار داد 1919میلادی، مطالبی می نوشت که بر مذاق وثوق الدوله رئیس دولت خوش نمی آمد، حکم تبعید و یا بازگشت دشتی به بین النهرین صادر گردید، در فاصله زمانی حرکت دشتی از تهران تا کرمانشاه دولت وثوق الدوله ساقط و مشیر الدوله زمام دار شد و او موافقت کرد تا دشتی در کرمانشاه بماند. عبدالله شهبازی در این مورد نوشته است: «دشتی قریب پنج ماه در کرمانشاه ماندگار شد، در آن زمان غلام رضا رشید یاسمی که بعدها به عنوان ادیب و محقق شهرت فراوان یافت، ‌در کرمانشاه معلمی می کرد، دشتی با او دوست و محشور شد و مقدمات زبان فرانسه را نزد وی فراگرفت. رشید یاسمی اندکی بعد همکار دشتی در روزنامه شفق سرخ شد، دشتی در سال 1352نوشت: «رشید نخستین همکار من در شفق سرخ و بلکه مشوق و موید من در تاسیس آن بود.»(10)

از استادان "رشید" در مدرسه سن لویی تهران یکی هم استاد نظام وفا بوده و از همان روزگار رشید با همکاری دوستانش جرگه دانشوری را تاسیس و با انحلال آن به همت استاد ملک الشعراء بهار، انجمن دانشکده و مجله دانشکده پا می گیرد که خدمات گران بهایی را به ادب و فرهنگ و تاریخ نمود. و با معاضدت کسان فاضلی چون بهار،‌سعید نفیسی، رشید یاسمی، رضا هنری، ابراهیم الفت، عبدالله انتظام، تیمور تاش، عباس اقبال آشتیانی و... مقالات ادبی، اجتماعی، فلسفی و تاریخی بسیاری عرضه گردید، مقاله های رشید در مجله دانشکده عنوان و امضاء رشید کرمانشاهی را داشت.(11)
مقالات نقد ادبی "رشید" در روزنامه شفق سرخ که از 1300خورشیدی شروع شده بود به زودی توجه اهل ادب را به خود جلب کرد و همچنان همکاری رشید با نشریات دیگر تداوم داشته از جمله مجله نوبهار هفتگی، ماهیانه شرق و مجلاتی چون آینده، ارمغان،‌تعلیم و تربیت، مهر و ... و صرف اوقات در اغلب مجامع فرهنگی تهران از جمله انجمن ادبی ایران و انجمن حکیم نظامی.(12)
استاد رشید یاسمی در زمان وزارت فرهنگ علی اصغر حکمت سال 1313خورشیدی به استادی دانشگاه تهران برگزیده شد و در دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی به تدریس تاریخ ایران بعد از اسلام پرداخت و از آن پس سفرهایی به مصر و هند داشت که آثاری علمی و ادبی را به ارمغان آورد. اما از سال 1324 که جهت مطالعات ادبی به فرانسه رفت و بعد از دو سال به ایران بازگشت،‌به بیماری قلبی دچار شده بود.(13)

روان شاد  استاد ایرج افشار یزدی نوشته اند: «از سال 1295خورشیدی تا سی سال پس از آن، رشید یاسمی دست از تحقیق و ادب بر نگرفت، درس گفت،‌ کتاب نوشت، ‌ترجمه کرد، ‌سخن راند و شعر سرود،‌ در طی عمر نسبتاً کوتاه خویش، ‌آثار متنوع و ارزنده ای به جای گذاشت و با کوشش بی دریغ در راه اعتلای ادب و فرهنگ ایران، جسم و جان خود را فرسود. (14)

رشید یاسمی در سرایش شعر و سبک شعری بنا به آن چه که خود گوید: «گفتار بهار مرا به اسلوب متین و ساده شعر خراسانی آشنا کرد.»(15)
نشریه دانش پژوهان ایران پیرامون سبک "رشید" آورده: «رشید از شعرای بزرگ و تراز اول و یکی از پیشروان تجدید ادبی به شمار رفته،‌در قصیده سبکی آمیخته از خراسانی و عراقی داشت، ‌قصایدش دارای سنگینی و انسجام و در عین حال سادگی و روانی است و اغلب قصائد و قطعات خود را با مضامین جدید به سبک قدیم می سرود. در اوصاف طبیعت نیز تشابهات لطیف و نغز آورده و رنگ آمیزهای بدیعی به کار برده،‌ توصیف حالات درونی از قبیل غم و شادی را با کمال مهارت و لطف مضمون، بیان کرده است، غزلیاتش مملو از سوز و گداز و وجد و حال است و گاه گاهی اشعارش را از حکمت و فلسفه و عرفان چاشنی می زده.»(16)

شعر رشید مورد نقد و بررسی بسیاری از صاحب نظران قرار گرفته است و در نهایت به سال 1327خورشیدی می رسیم در سال فعالیت های شبانه روزی و طاقت فرسای کنکاش های علمی،‌ادبی، تاریخی و فرهنگی استاد در تمامی سطوح،‌ شئون و جوانب مسائل عمقی دانش و بینش یافته های پیشین اوست،‌ آن هم با قلبی مجروح و جسمی خسته،‌ روز یازدهم اسفند ماه همان سال استاد در سالن بزرگ دانشکده ادبیات تهران، ‌دانشکده قدیم در باغ نگارستان پشت میز خطابه قرار می گیرد تا از تاثیر عقاید و افکار لسان الغیب شیراز بر ولف گانگ گوته حافظ شناس آلمانی سخن گوید. در آن روز مجمع اساتید و دانشجویان دانشکده و حاضران در نشست به یکباره دیدند،‌ اوج صدای استاد به تدریج میل به فرود می کند، فشار خون بالا کار خود را کرده بود و حادثه ای شکننده آغاز گردید. دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی از شاگردان استاد که در آن نشست حضور داشته در کتاب کلاه گوشه نوشیروان ذیل مطلب: «چراغی که روغنش تمام شده بود» به چگونگی موضوع پرداخته است. عارضه سکته مغزی نیمی از اندام رشید را فلج کرد و بعد از مدتی درمان عازم نیس در جنوب فرانسه گردید تا به پی گیری درمان به پردازد در حالی که همچنان صندلی چرخ دار او را حمل می کرد. سرانجام استاد در روز هجدهم اردی بهشت ماه سال 1330خورشیدی از رنج تن آسود و سر بر بالین آرامش نهاد و در مقبره ظهیرالدوله تجریش به خاک رفت. ‌روزنامه اطلاعات در همان روز نوشت، استاد رشید یاسمی به پاس خدمات بزرگ و فرهنگیش به دریافت دو نشان درجه اول و درجه دوم علمی نایل شده است.(17)

هر چند در این مختصر موفق به ترسیم و تصویر چهره کارآمد علمی استاد رشید یاسمی نشده ایم، اما عزیزان بزرگوار را به مطالعه کتاب رجال و مشاهیر کرمانشاهان مبحث رشید یاسمی ارجاع می دهیم. در کل استاد بزرگوارمان بیش از ده تالیف و تصحیح وتحشیه چون احوال شاعری ابن یمین و سلمان ساوجی- پژوهش و نگارش کتاب "کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او"، تصحیح دواوین شعری شاعران بزرگ دیگر،  دیوان شعر خود- بیش از 16ترجمه از زبان فرانسه و انگلیسی و... به رشته تحریر در آورده و از وجود پر برکت علمی خود به جای گذاشته است،‌ روانش آرام باد.

کرماشان-20/6/1391

منابع:
1- رجال و مشاهیر کرمانشاهان-اردشیر کشاورز-انتشارات تاق بستان-1382-کرمانشاه-ص73
2- قطعاً عدم مطابقت تاریخ سنوات تولد استاد رشید یاسمی، تطبیق سال های قمری با خورشیدی و مغایرت های مربوطه است، تاریخ منقور بر سنگ قبر استاد به این صورت در کتاب چهرهایی در خاک خفتگان تربت ظهیرالدوله آمده است: (آرامگاه غلام رضا رشید یاسمی استاد دانشگاه- تولد 1273شمسی- وفات 1330شمسی و...) نوشته صفاءالدین تبرائیان چاپ اول-1382- نشر روزگار- تهران- ص194. آرامگاه ظهیرالدوله و قبر استاد مورد بازدید این قلم قرار گرفته و درست است.
3- مجله امید - شماره 23- 30خرداد 1323
4- پژوهشگران معاصر ایران- فرهنگ معاصر 1380- ص 356-
5- رجال و مشاهیر کرمانشاهان- حیات مادی و معنوی غلام رضا رشید یاسمی پیشین صص 75و76.
6- مجله امید- همان- مصاحبه با رشید یاسمی
7- مصاحبه با رشید یاسمی – مجله امید- سال 1323- شماره 23 پیشین.
8- سالنامه اداره معارف کرمانشاهان- راپورت 1305خورشیدی- از طرف سید عبدالحسین خان سلطانی-مطبعه شرکت سعادت کرمانشاه-صص 23تا27 و کتاب ایل سنجابی و مجاهدات ملی ایران- تحریر و تحشیه دکتر کریم سنجابی- نشر شیرازه- 1380-تهران.
9- فصلنامه پژوهشی، فرهنگی و هنری کرمانشاه-‌شماره چهارم و پنجم-تابستان و پاییز 1381- زندگی و آثار غلامرضا رشید یاسمی- اردشیر کشاورز.
10- زندگی و زمانه علی دشتی- عبدالله شهبازی- دانشنامه فارس- موسسه فرهنگی و پژوهشی-1385-شیراز-ص13.
11- رجال و مشاهیر کرمانشاهان-پیشین.-صص84 و 85-
12- پژوهشگران معاصر ایران- هوشنگ اتحاد. قبلی-ص362
13-  تاریخ مشاهیر کُرد-جلد دوم- بابا مردوخ روحانی- سروش 1366-تهران- ص310 و 311
14- هوشنگ اتحاد- پیشین-ص363.
15- دیوان رشید یاسمی- موسسه انتشارات امیر کبیر-تهران- 1362-صفحه هفت
16- مجله ماهیانه وحید- سیف الله وحید نیا- تیرماه1351-تهران.
17- روزنامه اطلاعات-چهارشنبه 18/2/1330-و روزنامه اطلاعات چهل سال پیش در همین روز- چهارشنبه 18/2/1370.

 

http://kurdpress.com/Fa/NSite/FullStory/News/?Id=31793#Title=%0A%09%09%09%09%09%09%09%09%D8%BA%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%B6%D8%A7%20%D8%AE%D8%A7%D9%86%20%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF%20%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D9%85%DB%8C%20%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D9%85%D8%B1%D8%AF%DB%8C%20%D8%A7%D8%B2%20%D8%A7%DB%8C%D9%84%20%DA%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86%20/%20%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF%20%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%B4%DB%8C%D8%B1%20%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%B2%0A%09%09%09%09%09%09%09

غلامرضا رشید یاسمی

گروه : علوم انسانی      رشته : زبان و ادبیات فارسی      محل تولد : کرمانشاه (باختران)      تاریخ تولد : 1274
 
خلاصه : غلامرضا رشید یاسمی ، فرزند محمد ولی خان میرپنج ، در سال 1274 خورشیدی در کرمانشاه متولد گردید . وی فارغ التحصیل مدرسه ی سن لوئی بود و مدتی در انجمن دانشکده باملک الشعرای بهار ، همکاری نزدیک داشت و از اعضای انجمن ادبی ایران نیز بشمار می رفت . یاسمی به زبان های فرانسه ، انگلیسی ، پهلوی و عربی تسلط داشت ودر دانشگاه تهران به تدریس تاریخ ، مشغول بود . وی در اسفند ماه 1327 خورشیدی ، در تالار دانشکده ی ادبیات ، در حالی که درباره ی تاثیر حافظ در گوته مشغول ایراد سخنرانی بود ، دچار سکته ی ناقص گردید و درسال 1328 خورشیدی در گذشت .
 
والدین و انساب : پدر اومحمد ولی خان میر پنج شاعر و نقاش خوشنویس بود.جد مادری او ،شاهزاده محمد باقر میرزای خسروی ،نویسنده داستان (شمس و طغرا)است که دیوان شعرش به همت رشید چاپ شده است . [ سخنوران نامی ایران ، تالیف ، سید باقر برقعی ، ج 3 ، ص 1528 ]
 
اوضاع اجتماعی و شرایط زندگی : رشید یاسمی دوران کودکی را با لباس کردی در میان طایفه ی خود به سوار کاری و شکار گذرانید . وی که در خانواده هنر پرور تربیت شده بود ، خیلی زود با آثار شعرا و ادبای ایرانی آشنا شد . [‌زندگی نامه رجال و مشاهیر ایران ، تالیف حسن مرسلوند ، ج 3 ، ص 328 ]‌
 
تحصیلات رسمی و حرفه ای : رشید یاسمی مقطع ابتدایی را درکرمانشاه به پایان رساند وسپس برای ادامه تحصیل به تهران رفت . در تهران وارد مدرسه ی سن لویی شد واز آنجا فارغ التحصیل گردید . دراین مدت زبانهای عربی و انگلیسی را نیزو زبان فرانسه را تکمیل کرد .زبان پهلوی را از حوزه درس استاد هرتسفلد نیک فرا گرفت.[ اثر آفرینان ، زندگی نامه نام آوران فرهنگ ایران ، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران ، ص115 ]
 
استادان و مربیان : نظام و فا معلم ادبیا ت یاسمی بود .وی زمانی که خدمات فرهنگی و ادبی و مطبوعاتی خود را آغاز کرد از محضر اساتید بزرگی چون میرزا طاهر تنکابنی ، ادیب نیشابوری ، و دیگران بهره گرفت . [اثر آفرینان ، زندگی نامه نام آوران فرهنگ ایران ، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران ، ص115 ؛زندگی نامه رجال و مشاهیر ایران ، تالیف حسن مرسلوند ، ج 3 ، ص 328 ]‌
 
وقایع میانسالی : یاسمی در سال 1324 به علت بیماری فشار خون تحت معالجه قرارگرفت . در روز چهار شنبه یازدهم اسفند ماه 1327 طبق برنامه ی قبلی ، در تالار دانشکده ی ادبیات درباره ی تاثیر عقاید حافظ بر روی گوته سخنرانی داشت . ضمن سخنرانی به واسطه ی ازدحام جمعیت هیجان زده و دستخوش احساسات شد . در آغاز سخن در کلامش لکنتی پیدا شد و او را از پشت میز خطابه به پایین آوردند و روی یکی از صندلی ها ی جلو قرار دادند . در این حال نیمی از بدنش فلج شد . او را به بیمارستان مهر بردند ، مدت یک ماه در ایران مشغول معالجه بود . سپس به فرانسه رفت و دو سال در آنجا اقامت کرد و در این مدت حالش کمی بهتر شد . چون کمیسیون ارز از تبدیل حقوقش به ارز دولتی خودداری کرد ، ناچار به تهران بازگشت و پس از پانزده روز اقامت در تهران فوت نمود . [‌زندگی نامه رجال و مشاهیر ایران ، تالیف حسن مرسلوند ، ج 3 ، ص 329 و 340 ]‌
 
زمان و علت فوت : روز یازدهم اسفند ماه 1327 ش به هنگام سخنرانی در دانشکده ادبیات دچار سکته شد و پس از سفری کوتاه به فرانسه و بازگشت به ایران ،سرانجام روز چهارشنبه 18 اردیبهشت ماه 1330 ش در تهران در گذشت . [ تارخ برگزیدگان و عده ای از مشاهیر ایران و عرب ، تالیف امیر مسعود سپهرم ، ص 352 ]
 
مشاغل و سمتهای مورد تصدی : استاد رشید یاسمی به زبانهای انگلیسی و فرانسه پهلوی و عربی تسلط داشت و چندی در وزارت فرهنگ و دارایی شاغل مقامات حساسی بود و مدتی نیز کارمند دبیرخانه سلطنتی گردید . در وزارت معارف ،مالیه و دربار به کار مشغول بود. زمانی هم به عضویت فرهنگستان ایران در آمد. 0.
 
فعالیتهای آموزشی : تاسیس دانشگاه تهران درسال 1312 ، یاسمی را به دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی کشاورزی و تدریس تاریخ اسلام را به عهده گرفت .
 
مراکزی که فرد از بانیان آن به شمار می آید : جرگه دانشوری را تاسیس کرد که بعدها با همت ملک الشعرا ی بهار به انجمن دانشکده تبدیل شد .
 
سایر فعالیتها و برنامه های روزمره : رشید یاسمی ضمن همکاری با مجله (دانشکده)، با نویسندگان و شعرای آن دوره آشنا شد و با انجمن ادبی ایران همکاری کرد . یک سال پس از کودتا،رشید یاسمی مقالات خودرا در روزنامه (شفق سرخ)به سر دبیری علی دشتی منتشر ساخت که همین مقالات موجب شهرت ادبی اوگردید .در سال 1322 ش به همراه هیئتی از استادان ایرانی به هند رفت و در سال 1324 ش به منظور مطالعه به فرانسه رفت و پس از دو سال به ایران بازگشت.
 

 
 

http://ketab.roshd.ir/portal/theme/Salamat/spacer.gif

http://ketab.roshd.ir/portal/theme/Salamat/spacer.gif

http://ketab.roshd.ir/portal/Home/ShowPage.aspx?Object=Standard&CategoryID=da9d9071-7c42-4db8-969d-77e727284362&LayoutID=9709dc92-e7f9-4c56-9163-a3635dfafca5&ID=7054cb0b-1aad-4ee6-bdb3-9067b21de903

درگذشت شاعر معاصر "غلامرضا رشید یاسمی" (1330ش)

غلامرضا رشید یاسمی متخلص به رشید در سال 1274 شمسی در کرمانشاه بدنیا آمد. پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی در زادگاه خود و مدرسه سن لوئی تهران، بر اثر ذوق فطری و مؤانست با استادان فن خصوصاً ملک الشعراء بهار به سرودن شعر پرداخت و سپس به استادی دانشکده ادبیات و عضویت فرهنگستان ایران نائل آمد. او با همکاری ملک‏الشعرای بهار، ادیب و شاعر آن زمان، مجله دانشکده را تأسیس کرد و آنگاه به عضویت انجمن ادبی ایران درآمد. رشید یاسمی در این مجله و در روزنامه‏های دیگر آن دوران همچون نوبهار، آینده و ارمغان آثار و نوشته‏های خود را منتشر می‏کرد و به علت انتشار مقالات ادبی و انتقادی در روزنامه شفق سرخ، شهرت بسزایی یافت. وی با یادداشتن زبان‏های فرانسه، پهلوی، عربی و انگلیسی کتب بسیاری اعم از ترجمه و تألیف را به سرمایه فرهنگی کشور افزوده است که از بین آنها می‏توان به کتب تاریخ ملل و نحل، آیین نگارش و تاریخ ادبیات معاصر اشاره نمود. این استاد توانا همچنین کتبی نظیر ایران در زمان ساسانیان، تاریخ ادبیات ایران و تاریخ عمومی را ترجمه کرد. رشید یاسمی، در شاعری، سبک قدما را به کار بسته و شعر را در نهایت سلامت می‏سرود. وی مدتی در وزارت فرهنگ و دارایی، در پست‏های حساس بود و سپس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تدریس تاریخ پرداخت. استاد رشید یاسمی در اسفند ماه 1327 ش در حین سخنرانی دچار سکته ناقص گردید و مدتی در بیمارستان بستری بود، تا اینکه در هجدهم اردیبهشت سال 1330ش، پس از یکسال بیماری، در 56 سالگی چشم از جهان فرو بست.

http://www.rasekhoon.net/calender/show-167.aspx

به مناسب هجدهم اردیبهشت، سالروز درگذشت مرحوم غلامرضا رشید یاسمی

غلامرضا رشید یاسمی کرمانشاهی، در بیست و نهم آبان سال ۱۲۷۵ شمسی، در شهر گهواره از توابع کرمانشاه متولد شد

 

غلامرضا رشید یاسمی کرمانشاهی، در بیست و نهم آبان سال ۱۲۷۵ شمسی، در شهر گهواره از توابع کرمانشاه متولد شد. پدر او محمد ولی‌خان گورانی شاعر، نقاش و خوشنویس بود. جد مادری او نیز شاهزاده محمدباقر میرزای خسروی، نویسنده داستان شمس و طغرا بود که سال ها بعد رشید یاسمی دیوان اشعار او را  منتشر کرد. تحصیلات مقدماتی رشید یاسمی در کرمانشاه سپری شد. وی سپس به تهران رفت و در دبیرستان سن لویی ادامه تحصیل داد. رشید یاسمی در این دوران به تشویق معلم ادبیاتش، نظام وفا، به سرودن شعر علاقه مند شد. پس از پایان تحصیلات، در وزارت معارف، مالیه و دربار مشغول به کار شد. در این دوران بود که جرگه دانشوری را تأسیس کرد. این انجمن مدتی بعد به همت ملک الشعرای بهار به انجمن دانشکده تبدیل شد. رشید یاسمی با نویسندگان و شعرای آن دوره ازجمله محمد تقی بهار، سعید نفیسی، عباس اقبال و ابراهیم الفت همکاری می‌کرد. در همین دوران بود که عضو «انجمن ادبی ایران» شد و نخستین تألیف خود را در احوال شاعر دوره سربداران، «ابن یمین فریومدی» منتشر کرد.

رشید یاسمی به زبان‌های عربی، انگلیسی و فرانسه تسلط داشت. هم چنین، زبان پهلوی را نزد هرتسفلد، باستان شناس و ایرانشناس آلمانی آموخت. از سال ۱۳۱۲ با سمت استادی به تدریس در دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پرداخت. مدتی بعد نیز به عضویت فرهنگستان ایران پذیرفته شد. رشید یاسمی از نخستین شاعرانی بود که بر لزوم تجدد در شعر فارسی اذعان داشت. وی در ۱۳۲۲ همراه با گروهی از استادان ایرانی ازجمله علی‌اصغر حکمت و ابراهیم پورداود به هند نیز سفر کرد. در ۱۳۲۴ نیز به منظور مطالعه به فرانسه رفت که به اقامت دو ساله وی در آن جا منجر شد.

رشید یاسمی تا پایان عمر استاد دانشگاه تهران بود. وی در یازدهم اسفند ۱۳۲۷ هنگام سخنرانی در دانشکده ادبیات دچار سکته شد، و پس از معالجه، سفری به اروپا داشت. سرانجام پس از بازگشت به ایران در هجدهم  اردیبهشت ۱۳۳۰ در تهران درگذشت.

از استاد غلامرضا رشید یاسمی علاوه بر مقالات ادبی، تاریخی و فلسفی در مجلات نوبهار، ارمغان، آینده، تعلیم و تربیت، یغما، مهر و نشریات دیگر، تالیفات، تحقیقات و ترجمه‌های متعددی باقیست. ازجمله این آثار عبارتند از:

 تألیفات و تصحیح ها شامل: احوال ابن یمین، ۱۳۰۴؛ اندرزنامه اسدی طوسی (تصحیح)، ۱۳۰۴؛ سلامان و ابسال جامی (تصحیح)، ۱۳۰۶؛ نصایح فردوسی، ۱۳۰۶؛ قانون اخلاق، ۱۳۰۷؛ دیوان هاتف اصفهانی (تصحیح)، ۱۳۰۷؛ تاریخ ملل و نحل، ۱۳۱۵؛ آیین نگارش، ۱۳۱۶؛ کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او؛ ادبیات معاصر (ذیل بر ترجمه جلد چهارم تاریخ ادبی ایران ادوارد براون)، ۱۳۱۶؛ دیوان مسعود سعد سلمان (تصحیح)، ۱۳۱۸؛ دیوان اشعار، ۱۳۳۶.

ترجمه‌ها شامل: تاریخ قرن هیجدهم، انقلاب کبیر فرانسه و امپراتوری ناپلئون، آلبر ماله و ژول ایزاک، ۱۳۱۰؛ تاریخ ادبیات ایران، ادوارد براون، جلد چهارم از صفویه تا عصر حاضر ۱۳۱۶؛ ایران در زمان ساسانیان، کریستنسن، ۱۳۱۷؛ چنگیز خان، هارولد لمب، ۱۳۱۳؛ تاریخچهٔ نادرشاه، مینورسکی، ۱۳۱۳؛ رمان شاگرد (دیسیپل) از پل بورژه؛ آیین دوستیابی، دیل کارنگی، ۱۳۲۰؛ نصایح اپیکتتوس حکیم؛ تئاتر انوش (منظوم)؛ اندرز اوشنرداناک (از زبان پهلوی)؛ اندرز آذرباد مهراسپندان (از زبان پهلوی)؛ ارداویراف‌نامه (از زبان پهلوی).

 

http://ishistory.ir/?a=content.id&id=107

غلامرضا رشید یاسمی (۲۹ آبان ۱۲۷۵ - ۱۳۳۰) مشهور به رشید یاسمی، نویسنده، مورخ، مترجم و شاعر معاصر ایرانی است.

غلامرضا رشید یاسمی فرزند مشهور به رشید یاسمی کرمانشاهی، در ۲۹ آبان ۱۲۷۵ خورشیدی در شهر گهواره از توابع کرمانشاه زاده شد. پدر او محمد ولی‌خان گورانی شاعر، نقاش و خوشنویس بود.

جد مادری او شاهزاده محمدباقر میرزای خسروی نویسنده داستان شمس و طغرا بود که دیوان اشعارش به همت رشید به چاپ رسید. رشید یاسمی تحصیلات مقدماتی را در کرمانشاه به پایان برد. سپس به تهران رفت و دوره متوسطه را در دبیرستان سن لویی گذراند. از همان هنگام به تشویق نظام وفا که معلم ادبیات او بود به سرودن شعر پرداخت.

پس از پایان تحصیلات مدتی به کار در وزارت معارف، مالیه و دربار پرداخت. در همین زمان جرگه دانشوری را تأسیس کرد که بعدها به همت ملک‌الشعرا بهار به انجمن دانشکده تبدیل شد.

رشید ضمن همکاری با مجله دانشکده، با نویسندگان و شعرای آن دوره همچون محمد تقی بهار، سعید نفیسی، عباس اقبال، ابراهیم الفت و دیگران همکاری می‌کرد. در همین دوران عضو " انجمن ادبی ایران " شد و نخستین تألیف خود را در احوال "ابن یمین فریومدی" شاعر سلسله سربداران، انتشار داد. http://www.iketab.com/books.php?Module=SMMPBBooks&SMMOp=BookDB&SMM_CMD=&BookId=82227

غلامرضا رشید یاسمی

غلامرضا رشید یاسمی فرزند محمد ولیخان ملقب بخان خانان(میرپنج) در 28 جمادی الثانی 1314 در کرمانشاه متولد شد و اصلا کرد و از طایفه گوران بود.اجدادش از چند پشت در محال گوران واقع در غرب کرمانشاه زندگی میکردند و نیای اعلای این خاندان ملک یاسمخان است که در گهواره مرکز طایفه گوران صاحب ضیاع و عقار گردید.

و حکومت آن صفحه و سامان را داشت و از مردان نیک و صاحب سفره بود. پدر رشید از رؤسای مقتدر گوران بود و طبعی لطیف و ذوقی سرشار داشت. نقاشی خوب میکرد و در غزل مهارت داشت که در سال 1322 هلاک گردید.رشید از طرف مادر نواده مرحوم شاهزاده محمد باقر میرزای خسروی نویسنده داستان شمش و طغراه و سخن سرای معروف معاصر است.

زندگانی رشید:آغاز جوانی رشید در دامن صحرا و میان ایلات که با آنان خویش و پیوند بود بشکار و سواری و تیر اندازی گذشت و از طبیعت صفا و پاکی

غلامرضا رشید یاسمی

آموخت.در این وقت لباسش برسم همان لباس ساده کردان بود که برتن داشت.با آنکه عمرش مدتی بشکار و گردش در کوههای دالاهوو معاشرت با

نشسته نفر اول شناخته نشد-ملک الشعراء بهار-تا گور- دشتی.

ایستاده-اسدی-رشید یاسمی-اقبال آشتیانی-سعید نفیسی- نصر اللّه فلسفی-محمد سعیدی-میکده.

مردمان ده نشین و بیابانگرد گذشت چنان مینمود که سالها در بلاد با مدنیت بوده و آداب زندگی و رسم معاشرت آموخته است.ابتدا تحصیلات مقدماتی را در کرمانشاه و از مرحوم خسروی آموخت و چنانکه خود در یکی از مقالاتش اشاره کرده است.روزی یک بسته روزنامه عدل بدستش رسید.پاورقی این روزنامه داستانی بود بقلم آقای حسین دادگر(عدل الملک)و سرگذشت جوانی از مردم تهران.خواندن این داستان آرزوی دیدن تهران را در دل خفته

رشید بیدار کرد و از طبیعت زیبا و اطراف سرسبز و خرم کرمانشاه جدا شد و بدامن تهران افزونکار افتاد.در این وقت هوای آموختن ادبیات و السنه خارجی در سر او تقویت یافت و دورهء سن لوئی را دید و پس از اتمام آن به کرمانشاه برگشت و بنا باصرار اقوام و احتیاج فرهنگ شهر متجاوز از یک سال در فرهنگ کرمانشاه خدمت کرد و از معلمی بمدیریت مدرسه پهلوی رسید پس از استعفا از مدیریت مدرسه چند ماهی را در سنجابی گذراند و نزدیک بود که بآن آداب و رسوم دوباره خوکرده و صحرائی شود.در این وقت نیک دریافت که ماندن در کرمانشاه و زندگی در میان ایلات و عشایر صلاح حال و ثواب کار او نیست.بتهران رفت و خود را برای خدمت در ادارات دولتی حاضر نمود.ابتدا در وزارت مالیه استخدام و مشغول کار گردید و سپس

از راست بچپ:آقای مؤدب الدوله نفیسی-جم-رشید یاسمی ملک قارون-دکتر فتحی

ایستاده:فلسفی-دشتی-شهرزاد

نشسته نفر دوم از دست راست رشید یاسمی چهارم سعید نفیسی در وزارتین فرهنگ و دربار چندی بخدمات دولتی اشتغال داشت در سال 1212 هنگام وزارت آقای علی اصغر حکمت به استادی دانشگاه رسید و بتدریس تاریخ ایران بعد از اسلام مشغول شد.و در همان اوقات بود که در انجمن دانشکده با مرحوم ملک الشعراء بهار و سعید نفیسی و اقبال از دانشمندان و نویسندگان چیره دست همکاری داشت و بعد از تعطیل مجله دانشکده عضو انجمن ادبی ایران گردید و بیشتر سبب اشتهار و معروفیت رشید مقالاتی بود که تحت عنوان انتقادات ادبی در شفق سرخ مینوشت.

رشید در زبان فارسی زبردست بود و با زبانهای فرانسه و انگلیسی و عربی تسلط کامل داشت.زبان پهلوی را هم از پرفسور«هرتسفلد»آلمانی آموخته بود و چندین رساله پهلوی را مانند(ارداویر افنامه)و(اندرز آذربد مارسپندان)و اندرز ارشنز داناک را از این زبان بفرانسه ترجمه کرده

است.«وی سالها نزد مرحوم میرزا طاهر تنکابنی در احوال ابن سینا خواجه نصیر مطالعه کرد و روزگاری در محضر ملاعباسعلی کیوان اسرار عرفان مشغول بود».

سبک رشید:رشید از شعرای بزرگ و طراز اول و یکی از پیشروان تجدد ادبی این عصر بشمار است.در قصیده سبکی آمیخته از خراسانی و عراقی داشت قصائدش دارای سنگینی و انسجام و در عین حال سادگی و روانی داشت و اغلب قصائد و قطعات خود را با مضامین جدید بسبک قدیم میسرود در اوصاف طبیعت نیز تشبیهات لطیف و نغز آورده و رنگ آمیزیهای بدیعی بکار برده است توصیف حالات درونی از قبیل غم و شادی را با کمال مهارت و لطف مضمون

بیان کرده است.غزلیاتش مملو از سوز و گداز و وجد و حال است و گاهگاهی اشعارش را از حکمت و فلسفه و عرفان چاشنی میزد.

رشید چون بادبیات فرانسه و انگلیس آشنائی داشت گلزار ادبیات دنیای غرب را از مطالعه آثارشان تماشا میکرد و مضمون را از ادبیات اروپائی مخصوصا فرانسه میگرفت و بشیوه ای که خاص خود او بود بیان میکرد.علاوه بر تصرفاتی که در شعر از لحاظ معنی بکار میبرد در صورت ظاهری شعر هم تصرفاتی میکرد که نمونهء آن تحت عنوان منقطعات در منتخب اشعارش مضبوط است.نثر رشید از تکلفات و تصنعات لفظی عاری است.کتب و مقالاتی که از وی باقی است گواهی صادق بر این ادعا است.

مسافرتها-در آن زمان که طوفان انقلاب با ورود شاهزاده سالار الدوله در کرمانشاه بالا گرفته بود،رشید بهمراهی باقر میرزا خسروی ایران را ترک گفته و به عتبات مشرف شد و هنگامی که اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر برای تحصیل عازم سوئیس بودند رشید بعنوان سرپرست و مربی انتخاب شده و همراه ایشان بسویس رفت و چندی بعد باتفاق هیئتی جهت برگزاری مراسم ازدواج شاهنشاه آریا مهر عازم مصر شد،بعدا با هیئتی بریاست آقای علی اصغر حکمت بمنظور تجدید حیوة علمی و ادبی ایران و هند روانه هندوستان شد و در سنة 1324 دو سال جهت مطالعات ادبی و فلسفی بفرانسه رفت و یادداشتهای

ذیقیمنی تهیه نموده بود که متأسفانه روزگار چندان امانش نداد که بطبع و نشر آنها توفیق یابد.

پایان عمر-رشید در سال 1325 مبتلا بمرض فشار خون شد و مرتبا مشغول معالجه بود.قرار بود روز چهارشنبه 11 اسفند 1327 در تالار دانشکده ادبیات درباره تأثیر عقاید حافظ در گوته سخنرانی کند که بواسطه ازدحام جمعیت هیجانی در رشید پدید آمد و دستخوش احساسات شد.در آغاز سخن در کلام او لکنتی پیدا شد و او را از پشت میز خطا به پائین آورده روی یکی از صندلی های جلو قرار دادند.در این حال نیمی از بدنش فلج گردید او را به بیمارستان مهر بردند مدت یکماه در ایران مشغول معالجه بود سپس بفرانسه رفت.دو سال در فرانسه اقامت داشت و در این مدت قدری حالش بهتر شدهء بود چون کمیسیون بسیار بسیار محترم ارز از تبدیل حقوقش به ارز دولتی خودداری کرد رشید ناچار بتهران مراجعت کرد و پس از پانزده روز اقامت در تهران در روز چهارشنبه 18 اردیبهشت 1330 رخت بدیگر سرای کشید و چشم از جهان و جهانیان فرو بست و بجوار قرب یزدانی شتافت.

آثار رشید-رشید از شعرا و دانشمندان پرکار این دیار است که قسمت اعظم عمر خود را با تألیفات و ترجمه کتب در اشاعهء علم و ادب و بالا

بردن سطح معرفت عمومی گذراند و نقد هستی خویش را بر سر این سودای شیرین باخت.رشید گذشته از مقالات ادبی که در جرائد و مجلات مختلفه و تقار؟؟؟ که بر کتب مطبوعه ادبی نوشت تألیفاتی از اینقرار دارد:

1-ترجمه جلد چهارم ادبیات ادوارد بران 2-ترجمه ایران در در زمان ساسانیان اصل از کریستین 3-ادبیات معاصر4-آئین دوست یابی 5-کرد و پیوستگی نژادی 6-تاریخ مختصر ایران 7-تاریخ ملل و نحل 8-احوال ابن یمین 9-نصایح فردوسی 10-اندرز اسدی طوسی 11-احوال سلمان ساوجی 12-احوال مسعود سعد سلمان و تصحیح دیوانی 13-شرح حال وحشی بافقی در مجله آینده بطبع رسیده 14-قانون اخلاق 15-ترجمه تاریخ قرن هیجدهم 16-تاریخ چنگیز 17-ترجمه نادر شاه 18-آثار ایران 19-نصایح انیکتوس حکیم 20-ترجمه رمان دیسبل پارتی در مجله نوبهار به طبع رسیده 21-ترجمه تیاتر آنوش 22-ترجمه ارداویر افنامه از پهلوی 23-ترجمه اندرز آدرباد ماراسپندان 24-منتخبات اشعار رشید که در حدود 2000 بیت است در سال 1312 بوسیله بنگاه خاور طبع و منتشر گردید.

از رشید پنج پسر و دو دختر باقی است وی همواره پسران را با این شعر با اتحاد و اتفاق با یکدیگر تشویق میکرد:

ما پنج برادران که از یک پشتیم بر پنجه روزگار پنج انگشتیم گر فرد شویم در نظرها علمیم ور جمع شویم بر دهن ها مشتیم.

http://www.humanitiesportal.com/FA/ArticleView.html?ArticleID=238524

 

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.