(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

بهرام: خانه، کارگاه من هم هست

زهرا غزنویان
bahram.JPG

تصویر: بخشی از زیرزمین خانه مربوطه که مرد خانه از آن استفاده کارگاهی می‌کند.
مردی 76 ساله، کارمند بازنشسته بانک ملی و دارای دیپلم است. با این‌که کار بانکی و کارمندی را دوست نداشته ولی تمام عمر حرفه‌ایش به آن گذشته و حتی پس از بازنشستگی، یک دهه را در شرکتی خصوصی حسابدار بوده است. تا همین 5-4 سال پیش که شنواییش آسیب ندیده بود نیز حسابداری شرکتی دیگر را در خانه انجام می‌داد. انسانی کوشا و کاردوست است و نگاه مثبتی به زندگی دارد. سفر، رفتن به طبیعت و شکار و ماهی‌گیری از علایق همیشگی او بوده است. کارهای فنی را دوست دارد و زیرزمین خانه را تبدیل به کارگاهی کرده که کارهای بسیاری را در آن انجام می‌دهد. مظاهر زندگی مدرن را دوست دارد و خرید کردن و استفاده از ابزار و وسایل جدید را مایه نشاط زندگی می‌داند. میهمانی و رفت‌وآمد و جشن را دوست دارد خصوصا حال که در سن پیری به سر می‌برد. تمام زمان روز را در داخل خانه است و خود را با انجام کارهای خانه، تعمیرات، انجام کارهای دستی مانند معرق، بافتنی، رسیدگی به گل و گیاه و البته تماشای تلویزیون و خواندن روزنامه‌ها و اخبار در اینترنت سرگرم می‌کند. با این‌که قوای بدنیش به واسطه بالا رفتن سن در حال کاهش است و با چند بیماری دست به گریبان است همچنان روحیه شادی و زندگی خود را دارد و تازه آموزش هنر معرق را در شروع کرده است. او همسر نفیسه است و در خانه‌ای ویلایی در مرکز شهر زندگی می‌کند. یک باغچه هزار متری در حاشیه شهر هم دارد که در آن به کشاورزی و گل‌کاری می‌پردازد. مصاحبه با او در ادامه آمده است.

خانه از نظر شما کجاست و چه تعریفی برای آن دارید؟

زندگی انسان‌ها اجتماعی است و آن‌ها برای با هم در جایی زندگی کردن نیاز به فضایی دارند که اسمش خانه است، سرپناهی که امکانات آسایش داشته باشد و در فصول مختلف بتواند سلامت بماند. جمعی صمیمانه برای خانواده است، جایی که اگر مشکلی برای هرکدام از اعضاء پیش آمد بتواند از دیگران مشاوره و نظرخواهی کند. من چون به حرفه و کار نجاری، نقاشی، آهنگری، کاشی‌کاری و معرق علاقه دارم در خانه‌ام باید همیشه محلی هم به عنوان کارگاه باشد که در آن کار کنم. خانه جایی است که در آن بتوانی احساس فرح و شادی کنی نه این‌که حالت گرفته باشد.

دوست دارید چه فعالیت‌هایی را بتوانید در خانه انجام دهید؟ برهمین مبنا خانه باید چه فضاهایی را در اختیار شما بگذارد؟ حال خانه‌تان چگونه است؟

من هر کاری که در خانه نتوانم انجام دهم در باغ می‌توانم. فضای باغ و خانه با هم خیلی فرق دارد. خانه، فضای زندگی و استراحت است ولی باغ، آب‌وهوای خوب، استخر و درخت مثمر و غیرمثمر، گل، صیفی و سبزی دارد و آدم در آن می‌تواند تجربه‌های دیگری هم داشته باشد. اگر خانه‌ام مساحت باغ را داشت یعنی حدودا 1000 متر بود نیازی به فضای جداگانه‌ای برای باغ نداشتم و بهتر هم می‌شد که این دو فضا را یکی کنم ولی چون این‌جا 260 متر است و نمی‌شود در آن، کشاورزی کرد و آفتاب و زمین ندارد مجبور شدم باغ را بخرم و بین اینجا و آن‌جا رفت‌وآمد کنم.

آیا خانه نیازمند فضایی برای دور هم نشستن اعضای خانواده هست؟ این فضا چگونه باید باشد؟ این فضا الان چگونه هست؟

هال و اطاق خواب. دوست داشتم هالمان از نظر روشنایی بهتر بود. فضایش الان همه‌جوره خوب است به جز همین مسئله روشنایی. با اطاق خواب مشکلی نداریم. هر طور باشد آدم می‌خواهد بخوابد، بیدار نیست که اذیت شود.

آیا خانه نیازمند نیازمند فضایی برای روابط خارج از حوزه خانواده (فامیلی، کاری، دوستانه و...) هست؟ این فضا چگونه باید باشد؟ این فضا الان چگونه است؟

من از تنهایی لذت نمی‌برم و دوست دارم اطرافم شلوغ باشد. خصوصا الان که پیر شده‌ام. آدم وقتی پیر می‌شود اصلا دلش نمی‌خواد تنها بماند. برای همین سالی 4-3 میهمانی می‌دهیم و همه فامیل را دعوت می‌کنیم. خانه‌مان هم این امکان را به ما می‌دهد و مشکلی برای پذیرایی نداریم فقط چون چند سالی است به دلیل کهولت خودمان نمی‌توانیم آشپزی کنم غذا از بیرون می‌آوریم. چند سالی هم می‌شود که از اطاق هالمان برای پذیرایی استفاده می‌کنیم چون توان تمیز کردن آن اطاق را نداریم و میهمان آن‌قدر زیاد هم دیگر نمی‌آید.

برخی معتقدند خانه، بخش‌های خصوصی‌ای دارد که نباید در معرض دید و دسترس دیگران باشد. آیا شما موافقید؟ این فضاها کدامند؟

خانه ما چنین حالتی ندارد ولی خوب اطاق خواب نباید طوری باشد که تو ذوق مردم بزند. باید ساده باشد. در خانه یک وقت چیزهایی هست که آدم دوست ندارد دیگران ببینند، چیزهایی که مربوط به خانواده است، مثلا لباس زیر خانم‌ها. قدیم اطاق خواب نبود و در همان جایی که می‌خوابیدند، می‌خوردند و پذیرایی از میهمان هم می‌کردند ولی الان اطاق خواب جدا شده و اگر کسی امکانش را داشته باشد بد نیست که چنین فضایی بسازد. از نظر روشنایی، بعضی‌ها دوست ندارند اطاق خوب خیلی نور داشته باشد وگرنه خوابشان نمی‌برد ولی برای خود من این مسئله مهم نیست چون عادت دارم که پتو را روی سرم بکشم. به جز این فضا فکر نمی‌کنم فضای دیگری باشد که نیاز به محرم ماندن داشته باشد.

دوست دارید ارتباطتان از نظر دیداری با محیط بیرون خانه چگونه باشد؟

دوست داشتم گل و گیاه و فضای سبز را می‌دیدم و هوای خوب را. دوست دارم حیاط همیشه سرسبز باشد و انواع گل‌ها را داشته باشد که وقتی داخلش می‌شوی از طراوت گل‌ها حداکثر استفاده را بکنی. مسلم است که دوست ندارم دید نامحرم به داخل خانه‌مان بیفتد. خانه، جایی است که آدم در آن لخت است و گاهی دوست دارد با لباس زیر در اطاق بگردد. باید راحت باشد. اگر قرار باشد داخل خانه در معرض دید باشد که آدم باید رسمی لباس بپوشد و روسری سر بکند که در آن صورت دیگر خانه، امن و راحت نیست.

این ارتباط الان چگونه هست؟

فقط می‌توانم فضای داخل حیاط و قسمتی از خانه‌های همسایه را ببینم، البته فضای بالایشان را و نه زمین را. الان درست است حیاط داریم و آن هم باغچه دارد ولی به نسبت انتظار من بس نیست.. دیگران اگر پنجره‌ها باز باشد و پرده‌ها کشیده نشوند می‌توانند داخل خانه ما را قشنگ ببینند.

دوست دارید ارتباطتان از نظر شنیداری با محیط بیرون خانه چگونه باشد؟

دوست داشتم مثل سابق، صدای پرنده‌ها، مردم، جیغ بچه‌های همسایه و صحبت کردن همسایه‌ها داخل کوچه را می‌شنیدم. سکوت مثل تنهایی می‌ماند و تنهایی اصلا خوب نیست. دوست دارم از بیرون، صدای موسیقی بشنوم، صداهایی که انسان را به وجد می‌آورند و نه صداهای نابه‌هنجار، چون این صداها روی مغز، اثر بدی می‌گذارند. مسلم است که نباید صدای خانه آدم بیرون برود. بعضی صحبت‌ها ممکن است طوری باشد که آدم نخواهد دیگران بشوند، مثلا بگومگوی لفظی باشد که درست نیست از خانه بیرون برود.

این ارتباط الان چگونه هست؟

به علت ناشنواییم بدون سمعک تقریبا دیگر هیچ صدایی از محیط بیرون را نمی‌شنوم. الان هیچی از بیرون را نمی‌شنوم. این ناشنوایی، بعضی مواقع تجربه خوبی است ولی اکثر موارد خوب نیست. فقط اگر ما بلند صحبت کنیم همسایه‌ها می‌شنوند.

آیا ورود و خروج شما بین داخل و خارج خانه به راحتی صورت می‌گیرد؟

ورودی خانه ما راحت نیست. راهرویمان عرضش کم است و دو نفر نمی‌توانند با هم وارد شوند. در هم اندازه‌اش مناسب نیست. گاهی یک وسیله که برای خانه می‌خریم راحت داخل نمی‌شود و گاهی حتی مجبور می‌شویم از خرید وسیله‌ای که دوست داریم به خاطر همین مسئله خودداری کنیم، مثلا در خرید یخچال فریزر.

آیا مایل به تعویض این خانه هستید؟ چرا؟

اصلا حاضر به تعویض این‌جا نیستم چون ایده‌آل است. هم امن است و هم دسترسی‌های خوبی دارد و همسایه‌های خوبی هم دارد. این‌که بعضی آدم‌ها مدام خانه عوض می‌کنند به خاطر آنست که دنبال خانه بزرگتری می‌گردند. آدم، فضاهای کوچک و کم‌نور را دوست ندارد و در درازمدت، در او افسردگی ایجاد می‌کنند.

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.