لاکان: [موجودیت انسان] نمی تواند موحجودیت انسان باشد اگر جنون را به مثابه مرزی برای آزادی اش تعیین نکند( نوشته ها، دو، 1966).
ایران و ایرانیان
راس، دنیسن، 1311، ایران وایرانیان، تهران، انتشارات آرین پور.
کتاب ایران و ایرانیان کتابی است در قطع جیبی که توسط «دنیسن راس» به رشته تحریر درآمده و توسط انتشارات آرین پور در اختیار عموم قرار گرفته است. کتاب حاضر مشتمل بر 5 فصل و در مجموع 171 صفحه است.
مقدمه
دنیس راس در مقدمه فقدان کتاب جامع و در عین حال مختصر درباره ایران را عاملی برای انتشار چنین کتابی ذکر میکند و یادآور می شود که انتشار این کتاب همزمان با برگزاری نمایشگاه بین المللی صنایع ظریفه ایران در لندن در سال 1931 است. در ادامه به توضیح مختصری از کتاب لرد کرزن که اولین و تنها کتابش در باب ایران بود پرداخته و یادآور می شود که از انتشار کتاب لرد کرزن تا ایران و ایرانیان هرچند که طی این 40 سال بسیاری از اتفاقات نظیر مشروطه و احداث جادهها و راههای جدید و غیره باعث تغییرات گستردهای در ایران شده بود، اما همچنان تنها کتاب راهنما برای سیاحان، جهانگردان و مطالعه محصلین به شمار میرفت.
کتاب فوق با همه کوچکی و اختصار یکی از معدود کتبی است که به صورت کلی خواننده را با اوضاع و احوال ایران در عصر پهلوی آشنا میسازد و راهنمای خوبی برای محققین میباشد.
نویسنده در هر پاراگراف از آنچه که میدیده ذکری به میان آورده و در مجموع دارای مطالب گلچین شده و بسیار با ارزشی است. او در جایی مینویسد: «من در نظر ندارم که راهنمایی جهت سیاحان بنگارم بلکه منظورم آن است که در نظر خوانندگانی که در وطن خود نشسته و این دیار را به رای العین ندیدهاند دورنمایی از صحنه نمایش ایران تجسم دهم» (ص77)
وی در ادامه از ایران دوستانی نظیر موربر، پولاک، گوبینو، مادام دیولافوا و ادوارد براون نام برده و مقصود خود را از تهیه و نگارش این کتاب جمع آوری خلاصه و چکیده لرد کرزن نمیداند بلکه هدفش را نمایش صورت واقعی ایران در بخشهای گوناگون تاریخی و جغرافیایی میداند تا علاقمندان آشنایی با فرهنگ و تمدن ایران آن را سرزمینی عجیب و فراواقعی تصور نکنند و مانند سایر کشورها آن را سرزمینی زنده، پویا و واقعی بدانند.
فصل اول: مملکت و ملت
کتاب با معرفی موقعیت جغرافیایی ایران و ذکر سرحدات آن آغاز میگردد. تاریخ ایران را بالغ بر 2500 سال دانسته و ذکر می کند که به استثنای برخی دورهها نظیر حمله اسکندر و دوره استیلای اسلام تقریبا در بقیه دورههای تاریخ، تشخص ملی خود را حفظ کرده است و یکی از دلایل آن را جدایی ایران از دنیای خارج به واسطه موقعیت جغرافیایی و موانع طبیعی و صعب العبور بودن میداند. نویسنده ایران را سرزمینی دارای آب و هوای خوب و زمینهای مرغوب معرفی میکند. کما اینکه ایران را سرزمینی که دارای رودخانه های بزرگ متعدد میباشد ندانسته و تنها رود کارون را رود قابل کشتی رانی میداند و اذعان دارد با توجه به اینکه در این کشور وسایل حمل و نقل بسیار اندک است اما جزو آخرین ممالکی است که خط راه آهن در آن احداث گردیده است.
وی ایران را به دلیل موقعیت مناسب جغرافیایی واسطه تجارت بین شرق و غرب ذکر میکند و ابریشم را یکی از کالاهایی میداند که در مسیر این جاده داد و ستد میشد.
وی همچنین به توصیف جمعیت ایران (آن زمان) پرداخته و بر طبق آخرین تخمین جمعیت ایران را به صورت تقریبی 10 الی 12 میلیون نفر ذکر میکند و تهران را پایتخت کنونی آن زمان می داند که دارای 000/300 نفر جمعیت بوده است و بعد از تهران اصفهان را دومین شهر بزرگ ایران دانسته و جمعیتش را بالغ بر 000/120 نفر ذکر می کند.
دنیس راس نداشتن دامنه در اطراف شهرها را یکی از ویژگیهای شهرهای ایران دانسته و ذکر میکند: «شهرهای ایران در میان دیوارهای دروازه داری واقع شدهاند به طوریکه مسافر به طور غیر منتظره خود را در مقصد میبیند بدون آنکه در اطراف و حوالی شهر مزارع، باغات و خانههای ییلاقی چنانکه در اروپا معمول است مشاهده کند. در اغلب نقاط فاصله مابین شهرها را بیابان یعنی طبیعت با تمام کیفیت طبیعیاش که دست آدمی به آن نخورده گرفته است.»
وی راههایی را که محل عبور مسافران است پرتردد ذکر نموده و به توصیف ارابه های چهار چرخ، شتر، قاطر، الاغ و ... که در پیچ و خم جادهها در رفت و آمدند میپردازد. وی طریقه مسافرت ایرانیان را به دو شکل میداند یا آهسته و با کاروان و یا چارپا همانند پستچی های ایران که دائما اسبهای تازه نفس در اختیار داشتند.
توصیف مناظر طبیعی ایران و تغییر چهره کوهها در ساعات مختلف روز و پهنای دشت و آسمان با صفا و هوای مصفای آن از دیگر مواردی است که به آن اشاره شده است.
دنیس راس در ذکر جزییات نیز فروگذار نکرده و نه به تفصیل بلکه مختصر و مفید به توصیف دروازههای ورودی شهرهای مختلف ایران نیز پرداخته است. وی با دقت نظر بالایی که داشته در کنار سایر دیدههای خود به توصیف باغات و باغچهها و آداب باغچه بندی ایران پرداخته و به تحسین ذوق و علاقه وافر ایرانیان به طبیعت و حفظ آن در قالب باغ و باغچه در جوار منازل سکونتیشان میپردازد. وی به توصیف کامل حوض و باغچهها پرداخته و از ذکر هیچ جزییاتی فروگذار نکرده است.
کتاب در ادامه به توصیف بازار در ایران می پردازد و بازارهای مشرق زمین را مشابه هم و یکی از اجزای تغییر ناپذیر این ممالک می داند و معتقد است کسانی که مشرق زمین را ندیده اند هرگز نمی توانند دریابند که انسان وقتی به دیدن «کوچه ها و راههای فرعی بی پایان و دکاکین مخصوص بقال و جواهر فروش و فرش فروش و غیره به نظاره و تماشای مسگر و نجار و بافندگان فرش که همه در ملاء عام و منظر عمومی به کار و کسب مشغولند می پردازد از مشاهدات خود محظوظ می شود.» (ص 12)
وی تهران را چون شهری جدید است دارای بازار جالب توجهی نمی داند و توصیفات خود را خاص بازارهای شهرهای دیگر اللخصوص اصفهان می دارد.
دنیس راس ایران را سرزمینی توصیف می کند که با همه آشوبها و فراز و فرودها، تسلسل و دوام خود را حفظ نموده و این ثبات در صنایع ظریفه اش نیز منعکس شده است. وی ایرانی را دارای استعداد بخصوصی می داند و معتقد است «ایرانی سریع الانتقال و سریع الادراک است و این سرعت انتقال و تیز فهمی در مراحل اولیه و ایام صباوت در او آشکار می شود.» (ص 13)
او ایرانی را دارای آداب کاملی دانسته و بذله گویی و شوخ طبعی را از خصایص وی برمیشمرد. اعتقاد به سرنوشت و مقاومت در برابر مشکلات بدون گشودن لب به شکوه و لطف و رافت نسبت به خدمه و زیردستان را از دیگر ویژگیهای برجسته ایرانیان برشمرده و بی میلی و تردید در اظهار شگفتی و حیرت را از دیگر خصوصیات یک ایرانی دانسته و در جایی دیگر نیز تعارفاتشان را مایه دردسر اروپائیان که به این عادت آشنایی ندارند میداند.
راس در انتهای فصل اول به لباس ایرانیان نیز اشاه کرده و آن را اروپایی مآب دانسته و معتقد است که لباس روستائیان در حال از بین رفتن است. وی به اجبار به سر کردن کلاه پهلوی توسط دولت اشاره کرده و ذکر میکند که طبقه عالیه زنان با اینکه لباسهای اروپایی می پوشند اما همچنان چادرسیاه بر سر میگذارند، پیچه بر صورت می زنند و هنگام مواجهه با افراد غریبه پایین صورت خود را با چادر می پوشانند.
فصل دوم: تاریخ ایران
این فصل به تاریخ ایران پرداخته و آن را به دو دوره تقسیم می کند. قبل از اسلام و دوره اسلامی و حد فاصل این دو را دوره انقراض ساسانیان بدست اعراب می داند. وی قدیمی ترین حکومت ایرانی را حکومت مادها ذکر می کند که از منطقه ای در ماوراء النهر ترکستان مهاجرت کرده و در بین ری و اکباتان ساکن شدند.
راس قدیمی ترین پیغمبر ایران باستان را زرتشت ذکر کرده و عنوان می دارد که وی در قرن 6 قبل از میلاد می زیسته و به تحلیل آئین وی می پردازد.از شیوه پرستش و چگونگی تدفین مردگان سخن به میان آورده و به کتاب مقدسشان اشاره می کند.
پس از مادها به هخامنشیان و روی کار آمدن آنها پرداخته و مملکتی را که توسط کوروش بنیان نهاده شد را دارای چهار پایتخت پازارگاد، بابل، شوش و اکباتان می داند. وی کوروش را نخستین فردی می داند که روح وحدت ملی را در ایرانیان شعله ور ساخت و بعدها نیز با تمام مصائب و مشکلاتی که برای ایرانیان در نتیجه استیلای خارجیان پیش آمد این روح در آنان باقی ماند. وی فراز و نشیبهای شاهان هخامنشی را در قالب کلمات به تصویر می کشد و در نهایت این حکومت با حمله اسکندر مقدونی در سال 331 میلادی پایان می پذیرد.
پس از آن به توصیف 5 قرن بعد از هخامنشیان و روی کار آمدن سلوکیها و پارتها میپردازد. اشکانیان پایتخت خود را تیسفون قرار می دهند. در این دوره فردی به نام مانی که بعدها بنیانگذار مذهب مانوی گشت متولد شد و در سال 244 م شروع به تبلیغ آئین خویش نمود. دنیس راس از شاهنامه نیز سخن به میان می آورد و معتقد است که شاهنامه یا کتاب پادشاهان چهار سلسله از سلاطین ایران را به رسمیت می شناسد.1) پیشدادی 2) کیانی 3) اشکانی 4) ساسانی. وی از قهرمانان شاهنامه چون کیومرث، هوشنگ، طهمورث، جمشید، سلیمان و... نام می برد و به توصیف جمشید می پردازد و وی را مبدع نوروز می داند وی از ضحاک ماردوش و شکستش بدست کاوه آهنگر و روی کار آمدن فریدون نیز مطالبی نقل می کند.
راس در ادامه تاریخ ایران به روی کار آمدن حکومت ساسانی توسط اردشیر بابکان اشاره می کند و اصل و منشاء زندگی او و فرار او با معشوقه آخرین پادشاه اشکانی (اردوان) را یکی از روشنترین وقایع تاریخی شاهنامه قلمداد می کند.
کتاب پس از بررسی فراز و نشیبهای دوره ساسانی به ظهور حضرت محمد اشاره میکند. از دیگر وقایع مهم عهد انوشیروان ساسانی را نیز ورود عدهای از افلاطونیون به دربار وی ذکر کرده و او را حامی و دوستدار علم وادب دانسته و کتاب کلیله و دمنه را مشهور ترین کتابی می داند که در زمان وی به ایران آورده شد و به پهلوی ترجمه گردید. در نهایت نیز در جنگ نهاوند که در سال 641 روی داد ساسانیان منقرض و اعراب رسما مالک ایران شدند.
نویسنده در عهد اسلامی به حکومتهایی که روی کار می آیند نظیر امویان که 80 سال بر ایران حکومت کردند، عباسیان که به مناسبت نام عموی پیامبر (عباس) بدین نام معروف شدند، طاهریان ، صفاریان، سامانیان و غزنویان می پردازد و اشاراتی به داستان سلطان محمود غزنوی و فردوسی میکند. به روی کار آمدن سلاجقه پرداخته و دوره آنها را یکی از مهمترین ادوار تاریخ تمدن ایران به شمار می آورد. از روی کار آمدن خوارزمشاهیان و ایلخانان نیز سخن گفته تا به دوره تیموریان می رسد و این دوره را «دوره ملیت پروری و بیدار شدن احساسات ملی ایرانیان» میداند. در این دوره تشیع مذهب رسمی کشور می شود که تا به امروز نیز باقی است.
دنیس راس ازشاهان معروف و مشهور چون شاه اسماعیل و شاه عباس نام برده و به شورش افغانها و در نتیجه آن به انهدام حکومت صفویان اشاره میکند. وی پس از توصیف مختصری از دوره حکومت ناردشاه به دوره زند و قاجار نیز اشاراتی داشته و از فرقه بابیه که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه رواج مییابد سخن به میان می آورد.
از وقایع مهم این دوره حضور روسها و انگلیسیهاست که ایران را به وضع بیمار گونه ای مبتلا نمود که با ظهور رضاخان تا حدودی کشور از آن حالت نقاهت بیرون آمد.
فصل دوم این کتاب که به طور کلی و گذرا تاریخ ایران را تحلیل نمود با روی کار آمدن رضاشاه پهلوی که مقارن با حضور مولف در سرزمین ایران بود خاتمه می یابد.
فصل سوم: مسافرت در ایران
در این فصل نویسنده به توصیف و تعریف و بیان شهرها و راههای ایران میپردازد و به عقیده نگارنده «به خوانندگان کمک میکند که نه تنها از جغرافیای مملکت اطلاع حاصل کنند بلکه تاریخ مملکت را نیز بیاموزند زیرا راههای ایران از معدود تجاوز نمیکنند و از لحاظ قدمت به اندازه خود کشور ایران قدیمی هستند.»
نویسنده فرض را براین میگذارد که از خطه سرسبز شمال ایران وارد شدهایم و به توصیف مسیر انزلی تا قزوین میپردازد. مسیر انزلی تا رشت را توصیف نموده و پایتخت گیلان را در گذشته از مناطق ابریشم خیز مهم ایران میداند. توصیف مناظر طبیعی و جنگلهای انبوه و رودهای میان راه از دیگر موارد این بخش است. پس از رسیدن به قزوین به تاریخ این شهر میپردازد و قدمت آن را به دوره ساسانیان نسبت میدهد. از مسجدی که توسط هارون الرشید ساخته شده سخن گفته و مهمترین قلعه این شهر را که قلعه الموت است توصیف و به حسن صباح (رئیس حشاشین) نسبت میدهد. وی مبدا را قزوین قرار داده و پنج مسیر را از این شهر توصیف میکند. پس از حرکت از قزوین به طرف غرب از سلطانیه ذکری به میان میآورد و پس از آن به زنجان میرسد و این شهر را آخرین شهر غرب ایران میداند که مردمانش به زبان فارسی حرف میزنند پس از آن به قریه میانه و سپس به قریه ترکمانچای میرسد که معاهده معروف ترکمانچای در همین روستا بسته شد و به واسطه آن شهرهای ایروان و نخجوان به روسیه واگذار گردید. سپس وارد شهر تبریز میشود و این شهر را از جمله شهرهایی میداند که در اثر زلزله بسیاری از آثار تاریخی آن از بین رفته. نویسنده پس از توصیف اماکن زیبای این شهر نظیر مسجد کبود و ارگ بزرگ شهر و پل دختر که در راه میانه و تبریز قرار گرفته پرداخته و متذکر میشود که شهر اردبیل که مابین تبریز و مرند واقع شده به دلیل اینکه محل سکونت شیخ صفی و بانی سلسله صفوی بوده دارای شهرتی عظیم بود.
سفر دوم از قزوین به سمت جنوب شرق رو به تهران است که نویسنده این مسافت را 96 میل ذکر میکند. پس از توصیف مسیر از دروازههای تهران نام برده و به توضیح ویژگیهای معماری و کاشیکاریهای آن میپردازد. وی جلال و جبروت تهران را محصول حضور قله دماوند میداند و عظمت تهران را نیز مرهون ناصرالدین شاه. تهران با خیابانهای سنگ فرش شده، بنای مجلس شورای ملی، خانههای شخصی زیبا، بنای مجلل و با شکوه کالج آمریکایی، کاخ گلستان، تخت طاووس، کره جواهرات ناصرالدین شاه، مقبره شاه عبدالعظیم و توصیف خرابههای ورامین از دیگر دیدههای نویسنده در طی این سفر است.
اما مسیر سوم حرکت از قزوین به سمت همدان است، دنیس راس همدان را شهر مقبره فیلسوف و طبیب بزرگ ایرانی ابن سینا دانسته و یادآور میشود که این شهر محل شهر قدیم اکباتانا است. بعد از گشت و گذار در همدان از گردنه اسدآباد به سمت کرمانشاه رهسپار میشود و پس از عبور از محلی که جنگ بزرگ نهاوند در آن روی داده بود در دو نقطه مهم طاق بستان و بیستون توقف نموده و از کتیبههای باقی مانده یر روی صخرهها و حجاری روی آنها صحبت می کند. وی بانی کرمانشاه را بهرام چهارم پادشاه ساسانی میداند و اذعان دارد که از کرمانشاه به تهران، تبریز، اصفهان و بغداد راههای خوبی وجود دارد.
اما پس از بازگشت به تهران از سمت شرق عازم مشهد میشود و از شهرهایی چون سمنان، دامغان، شاهرود، سبزوار و نیشابور میگذرد. وی سبزوار را مهمترین شهر در دوران سلاجقه برمیشمارد. نیشابور را مهمترین شهر و دارای بالاترین رتبه در تاریخ و ادبیات ایران میداند و این سفر خود را نیز در شهر مقدس مشهد و بارگاه امام رضا خاتمه میدهد.
اما ششمین سفر از تهران به سمت اصفهان است. که از قم رد میشود و ذکر میکند که قم به دست امیر تیمور منهدم گردید تا اینکه توسط شاهان صفوی بازسازی شد. که شهر مقدس و مقبره با عظمت حضرت معصومه است. پس از قم رهسپار کاشان می شود و به توصیف صنایع دستی زیبا و سایر هنرها و آثار باقی مانده از آن میپردازد. در مسیر از خرابههای نایین سخن به میان میآورد پس از رسیدن به اصفهان این شهر را قشنگترین شهر ایران و پایتخت دوم شاه عباس میداند و خود را یارای توصیف زیبایی و عظمت آن شهر نمیبیند. از میدان نقش جهان و پلهای اصفهان و مساجد زیبای آن صحبت می کند.
پس از اصفهان به سمت بوشهر رفته و در این مسیر از یزدخواست، بیابانهای نمک، پاسارگاد، نقش رستم، نقش رجب و کعبه زرتشت عبور کرده و این نقاط را افسانه آمیزترین و جالب توجهترین نقاط ایران مینامد. پس از رسیدن به شهر شیراز به توصیف آن پرداخته و معتقد است اهل شیراز افرادی تیزهوشند و در هیچ کجا افرادی که در محاوره و سخنوری با استعدادتر از مردم شیراز باشند یافت نمیشود. وی از رود رکنآباد و بازار شیراز و گلهای آن سخن به میان میآورد و مقبره حافظ و سعدی را توصیف میکند.
پس از رسیدن به بوشهر توسط کشتی به بصره میرود و در بصره توسط قایقی بزرگ در شط العرب حرکت کرده و در محمره سوار کشتی شده و سرانجام در اهواز، دنباله سفر به سبب وجود سد کارون قطع میشود و ادامه سفر توسط قایق کوچکی تا دارالخزینه ادامه مییابد، از دارالخزینه به سمت شوشتر و سپس وارد دزفول شده و این شهر را دارای 34 مسجد و پل درازی میداند که تاریخ آن متعلق به دوره ساسانیان است.
در نهایت پس از دزفول به شوش رسیده و با توصیف شهر شوش و اینکه محل شهر قدیم متروپولیس بوده به سفر خود خاتمه میدهد.
فصل چهارم: صنایع ظریفه ایران
در این فصل دنیس راس به معماری ایران پرداخته و هر واقعه ناگوار و انهدام جویانه ای را زمینه احداث بناهای جدید و شگفت انگیز می داند. همانند مغولها که با وجود صدمه و خسارتهای عظیم دست به احداث مدارس و مساجد درخشانی زدند که از آن جمله می توان سلطانیه را نام برد. وی از نادر شاه به عنوان فردی که دارای ذوق و روحیه هنری بوده نام می برد و وی را پیشقدم در تعمیر و مرمت ابنیه قدیمی من جمله حرم مطهر حضرت رضا می داند.
دنیس راس معماری ایران را به سه قسمت تقسیم میکنـد «اول قصرهای هخامنشیان دوم قصرهای ساسانیان که امروزه فقط نشان و علامت این دو قصر مشتی خرابه است و سوم عبارت است از معماری اسلامی» (ص121)
کتاب به معماری عصر هخامنشی بخصوص تخت جمشید اشاره می کند، به آثار اولیه دوره اسلامی چون مسجد نائین می پردازد. از مشخصات معماری عمده بعد از عصر مغول را ایوانهای مقرنس در وسط اطاقهایی که در طرفین حیاط و حصار امتداد دارد می داند . وی دوره تیموریان را با عظمت و باشکوه ترین عصر معماری اسلامی دانسته و اذعان دارد که این دوره اوج آجر کاری، کاشی و بدل چینی های خاتم کاری شده است.
کتاب در ادامه صنعت سفال سازی را بررسی میکند و عنوان می کند که از جنبه آرایش و تزئین هرگز قومی یا کشوری نتوانسته بدان مرتبه دست یابد. در ادامه بررسی صنایع دستی، فرش ایرانی را مورد بررسی قرار داده و آن را به دو دسته تقسیم می کند. دسته اول را گلیم می داند که آن را از پشم و نخ می بافند و دسته دوم را قالی می نامد که آن را کاملا از پشم می بافند. (که البته این تقسیم بندی امروزه متداول نیست).
وی معقد است بیشتر فرشها توسط ایلات بافته میشود. راس همچنین سلطان آباد را یکی از بهترین مراکز بافت فرش دانسته و به تفصیل در مورد رنگ و طرح و نقشه قالی ایرانی سخن میراند و پس از آن نگاهی به تاریخچه نقاشی ایران دارد.
راس یگانه نقاشی اولیه ایران اسلامی را باقیمانده در روی ظروف سفالی بالاخص ظرفهای گلی می داند که در سالهای اخیر از خرابه های ری استخراج شده اند. وی فراز و فرود نقاشی ایرانی را توصیف می کند. به مینیاتورهای دوره اسلامی اشاره می کند وتاریخ قدیمی ترین مینیاتورهایی که به دست مارسیده را اواخر قرن چهارده می داند.
دنیس راس از استاد بهزاد و رضا عباسی نام برده و شیوه کارشان را توضیح می دهد و معتقد است که در مینیاتورهای ایرانی «چیزی که بیشتر از همه جلب توجه می کند و چشمان را جذب خود می کند دورنمایی است که برحسب قواعد و اصول نقاشی ساخته می شود» (ص145)
دنیس اولین حرکت اساسی را در دوره تیموریان و در زمان سلطنت شاهرخ می داند که با تاسیس یک آکادمی در هرات این هنرها مورد مطالعه واقع شدند. راس مشهورترین نقاشان زمان شاه عباس را معرفی و در نهایت با اظهار امیدواری به حفظ روح صنعت و رونق بازار صنایع ایران فصل هنر ایرانی را به انتها می رساند.
فصل پنجم: ادبیات ایران
این فصل که فصل انتهایی می باشد به ادبیات ایران پرداخته و ادبیات ایران قبل از اسلام را مرکب از «کتب مقدس زرتشتیان، زبان قدیم اوستایی که اتحاد و نزدیکی زیادی با سنسکریت دارد و تفاسیر کتب مزبور در زبان پهلوی یا زبان قرون وسطی ایران می داند.» (ص 151)
او کتبی که ایرانیان به زبان عربی به رشته تحریر درآورده اند را « مرحله اول ادبیات جدید ایران» می خواند. وی از نفوذ فرهنگ و زبان عرب صحبت کرده و معتقد است که ایرانیان خدمت بزرگی به ادبیات عرب نموده اند و به گفته پرفسور ادوارد براون اشاره می کند که «اگر تالیفات مولفین ایرانی را از ادبیات عرب جدا کنیم ادبیات عرب خیلی کم باقی خواهد ماند.» (ص 153)
دنیس راس در این فصل از رودکی سخن به میان می آورد و داستان شعر رودکی را که تاثیر ژرفی بر نصر بن احمد سامانی گذاشت و وی را به ترک هرات و حرکت به سمت بخارا سوق داد بیان داشته و شعرای بارزو مهم ایران نظیر فردوسی، انوری، خیام، نظامی، خاقانی، سعدی، حافظ، جامی و ... را معرفی می نماید. وی حتی به توضیح درباره ویژگیهای غزل و قصیده ومثنوی نیز پرداخته و مشهورترین کتاب نثر فارسی را گلستان سعدی و بزرگترین کتاب عرفانی را مثنوی جلال الدین رومی ذکر می کند و علاقه و اشتیاق ایرانیان به ادبیات، مخصوصا شعر را چیزی باطنی و فطری می داند که در همه اعصار بوده و همچنان نیز باقی خواهد ماند.
کتاب فوق با اشاره به هنر خطاطی و ذکر اسامی تنی چند از هنرمندان خاتمه می یابد.
دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید
http://anthropology.ir/node/11294