(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

اندیشه های تصویری(6): دوزخ

ناصر فکوهی (طرح: ایرج اسماعیل پور قوچانی)
douzakh.jpg

دوزخ باید جایی بیش از آن نزدیک باشد که تصور می کنیم؛ جایی در اعماق وجودمان؛ جایی که روشنایی مطلق در تاریکی مطلق تعریف شده باشد و برعکس. دوزخ باید جایی در اندیشه های تاریک ما؛ در تمایل جنون آمیز و مقاومت ناپذیر ما به تخریب زندگی به بهانه حفظ و تداوم بخشیدن به آن، ریشه داشته باشد؛ در لایه های سرسخت و برنده ای که درگیر شدن با آنها، جز زخم زدن هایی کارا بر کالبد و بر روحمان ثمری برایمان در بر ندارد. دوزخ شاید آنجا باشد که نه تصورش را می کنیم و نه انتظارش را داریم، درست همانجا که می پنداشتیم و می پنداریم  بهشتی در انتظارمان  بوده و هست. و راستی که مرزهای میان این دو چه نازک و چه ناپیدایند. چه بسیار انسان هایی که عمری را در دوزخ زیسته اند که بهشتی پنداشته اندش و چه بسیار دیگرانی که بهشت کوچک واقعی خود را، دوزخی دانسته اند که باید از آن بگریزند. دوزخ و بهشت ما در نهایت، شاید جایی نباشند  جز در توهم و خیال مان: دوزخی که ذهن ما را درون خود در پست ترین لایه های خاک  فرو می کشد و بهشتی که بال هایی بی معنا به آن می بخشد تا در آسمان ها پرواز کند. تصویری در آینه یا تصویری در آلبومی قدیمی، یا تصویری با چشمان بسته و ارامش بخش،  گذشته ای رویایی یا آینده ای آرمانی. و چه حسرت آور و دردناک است که بپنداریم و اطمینان بیابیم که دوزخ نه پیش روی ما و در انتظارمان، بلکه پشت سر ما بوده است، بی آنکه چیز دیگری در پیش رویمان باشد: هیچ چیز؛ هیچ انگاشتن و بی معنایی، جایی که گمان می کنیم، باید حتما معنایی وجود داشته باشد، همین،  بی شک دوزخی دردناک  و بی پایان برای تمام کسانی است که بهشت خود را در معنا و افتخاراتی جسته اند که از این معنا بیرون آمده اند. کاش می توانستیم نگاهی سخاوتمندانه تر به دوزخ داشته باشیم، به جایی آکنده از «دیگران» ی تحمل ناپذیر  که هرگز به «ما» تبدیل نخواهند شد و هرگز کاری جز آن نخواهند کرد جز آنکه تفاوت هایمان را به رخ ما بکشند و به همین دلیل مجازتمان کنند. بگذاریم دوزخ ما بهشت دیگران باشد و بهشت آنها دوزخ ما: این دیالکتیک جهنمی شاید هنوز راهی باشد برای گریز از واقعیت تلخ و دردناکی که انتظار همه ما را می کشد. با شعله ها ی درونی دوزخ  خود ، تلاش کنیم به زندگی گرما ببخشیم و  با طراوات و زیبایی بهشت خیالی مان، باغچه های زیباشناسانه ای که شاید هنوز جایی برای آنها در وجودمان باقی مانده باشد.  

 

ستون مشترک «انسان شناسی و فرهنگ» و روزنامه اعتماد (شنبه ها)

این مطلب روز شنبه 28 بهمن 1391 منتشر شده است.

 

نوشته های پیشین در این ستون :

 

اندیشه های تصویری(1): کتاب
http://anthropology.ir/node/16098

اندیشه های تصویری(2): پایان جهان
http://anthropology.ir/node/16276

اندیشه های تصویری(3): پوست
http://anthropology.ir/node/16355

اندیشه های تصویری(4): موزه ها
http://anthropology.ir/node/16451

اندیشه های تصویری(5): کودکی
http://anthropology.ir/node/16549
 

 

پرونده ی «ناصر فکوهی » در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/9132

 

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294

 

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.