فرنان برودل: منظور من از تاریخ، پژوهشی است علمی و شاید بتوان در نهایت گفت یک علم، اما علمی پیچیده: ما [در واقع] نه یک تاریخ، یک حرفه تاریخ دان، بلکه حرفه های متعدد تاریخ دان، تاریخ های متعدد، مجموعه ای از کنجکاوی ها، نقطه نظرات و امکان ها را داریم...» (نوشته هایی درباره تاریخ، 1969).
طره، دوماهنامۀ اطلاعرسانی، آموزشی و تحلیلی فرش دستباف ایران
طره عنوان نشریهای تخصصی با موضوع فرش دستباف است که با مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به صاحبامتیازی و مدیرمسئولی حمید کارگر و سردبیری داود شادلو انتشار خود را در گسترۀ کشوری آغاز کرده است.
دوماهنامۀ تخصصی طره بر آن است که فرش دستباف ایرانی را بهعنوان مهمترین کالای صادراتی غیرنفتی و با تأکید بر پیشینۀ هنری آن با رویکردی نو بنگرد و میکوشد بروندادی درخور و شایسته برای فرش دستباف ایرانی باشد.
بررسی آخرین رخدادهای حوزۀ فرش دستباف، معرفی، نقد و بررسی تشکلها، کتابها، پایاننامهها و پایگاههای اینترنتی مرتبط با فرش دستباف، نگاه تاریخی به این هنرـصنعت، تحلیل بازار و اقتصاد فرش دستباف از جمله مطالب مورد توجه در طره است.
بررسی پیوند میان فرش دستباف و دیگر هنرها، نگریستن به فرش از دید صاحبنظران در حوزههای مختلف فرهنگی و اقتصادی و هنری، آموزش فنون و شیوههای بازاریابی و تبلیغات از دیگر سرفصلهایی است که در طره به آنها پرداخته میشود.
گردانندگان نشریۀ طره امیدوارند که، با آسیبشناسی نشریات پیشین این حوزه و بررسی ضعفها و قوتهای تجربههای قبلی و با بهرهگرفتن از نیروهای متخصص و فعالان حوزۀ روزنامهنگاری، حضور سزاوار فرش ایرانی را در عرصۀ مطبوعات به نمایش درآورند.
طره، در راستای این اهداف، از همکاری علاقهمندان و دستاندرکاران در حوزهّهای یادشده استقبال میکند.
بخشی از مطالب منتشرشده در شمارۀ نخست طره عبارت است از:
ـ گفتوگو با بهمن فرمانآرا دربارۀ «فرش و زندگی»
ـ گزارشی از فرش خاکی هرمز
ـ گزارشی از نمایشگاه فرشینههای ابوالفضل شاهی
ـ نگاهی به کارنامۀ انجمن علمی فرش ایران
ـ چرایی کاهش صادرات فرش دستباف ایران در دهۀ گذشته
ـ چگونه دست بیگانگان از فرش ایران کوتاه شد؟
ـ گذری بر اسناد تاریخی فرش ایران
ـ آسیبشناسی پژوهش در فرش ایران
سرانداز (سخن مدیرمسئول)
از چه رو آمدهایم؟
در روزگاری که تولیدات اروپا و آمریکای صنعتیشده در قالب آگهیهای بازرگانی در روزنامۀ وقایع اتفاقیه و در برابر چشمان طبقۀ نوکیسۀ عهد قاجار خودنمایی میکرد، حاجی عبدالحمید، که در «دارالطباعۀ دارالخلافۀ طهران» مشغول به کار بود، پیشگام شد تا نخستین آگهی را برای کالایی از تولیدات داخل کشور در مطبوعات ایران به چاپ برساند. او در آگهی خود در وقایع اتفاقیه بهای چهار کتاب را چنین اعلام کرد: «قرآن مجید اعلی: دو تومان، قرآن مجید ارزان: سه هزار، و شرح کبیر در دو جلد: شش تومان.»
امروز نهتنها مطبوعات ایرانی از وقایع اتفاقیه، که بهاجبار به مخاطبان اندکش فروخته میشد، فاصله گرفتهاند، که کالاهای ایرانی نیز از مطبوعات و دیگر ابزارهای رسانهای برای شناساندن خود بیشترین بهرهها را میگیرند.
اما فرش دستباف، در جایگاه یکی از شاخصترین کالاهای ایرانی در سدههای متمادی، تا چه اندازه از رسانههای چاپی برای شناساندن خود به مخاطبان بهره برده است؟ بسیار اندک! نزدیک به هیچ!
فرش دستباف ایران، با پیشینهای بیش از ۲۵۰۰ سال و در کنار همۀ ویژگیهای هنری، فرهنگی و تاریخی خود، بهعنوان عامل اشتغال مستقیم و غیرمستقیم چندمیلیون ایرانی، سهمی شایسته در حوزۀ اشتغالزایی دارد و جایگاهی ارزنده در میان صادرات غیرنفتی کشور. با این حساب، برای ماندگاری و گسترش بازار، چه بازار داخلی و چه خارجی، باید از همۀ ابزارهای تبلیغی، بستهبه میزان اثرگذاریشان، بهره بگیرد و در این میان همچنان رسانههای مکتوب نقشی مؤثر دارند.
امروزه، با آنکه در عصر اینترنت و ماهواره به سر میبریم، رسانههای چاپی هنوز در اطلاعرسانی به افکار عمومی نقشی انکارناپذیر دارند و، سوا از ارزشگذاری نسبتبه دیگر رسانهها و ابزارهای تبلیغاتی، باید جایگاه درخور توجهی برای مطبوعات در حوزۀ آگاهیبخشی به جامعه در نظر گرفت.
رسانههای مکتوب، افزونبر کمهزینهبودن نسبتبه رسانههای صوتی و تصویری، دسترسی افزونتری برای مخاطبان مهیا میسازند. بهویژه در کشور ما، که شبکههای ماهوارهای با محدودیت روبهرو هستند و اینترنت نیز با سرعت کم و دسترسی دشوار حال و روز مناسبی ندارد، مطبوعات سهمی جایگزینناپذیر دارند.
از سوی دیگر، اطلاعرسانی و تبلیغات را باید بهسان مجموعهای گسترده با مخاطبانی گونهگون دید که برای جذب آنان بهرهگیری از همۀ ابزارهای متنوع و مکمل ضروری است و دلبستن به یک شیوه یا ابزار تبلیغاتی نباید بهمعنای چشمپوشی بر دیگر روشها باشد.
همچنین، در ضرورت آگاهیرسانی بهشیوۀ مکتوب، باید در نظر داشت که برای تبلیغ سه حالت پیش روست: نخست آنکه تبلیغ بهقصد تهییج و ترغیب مخاطب صورت پذیرد، دیگر آنکه تبلیغ با نیت تکرار و یادآوری در ذهن مخاطب به انجام برسد، و سوم آنکه تبلیغ با هدف اطلاعرسانی صورت ببندد.
بیگمان، در شکل سوم، رسانههای چاپی نقش شایستهتری ایفا میکنند و توان بیشتری در آگاهیرسانی و دانشافزایی ژرف و پیوسته به مخاطبان دارند.
با این انگاشتهها، پرسش این است که اکنون برای شناساندن فرش دستباف ایران، تنوع و گونهگونی آن، کیفیت و اصالت آن، پیشینه و نام پراعتبار آن و ارزشها و برتریهای آن تا چه اندازه از رسانههای چاپی استفاده میشود؟
پاسخ بههیچروی دلگرمکننده نیست.
برای کالایی که با پیشینهای ۲۵۰۰ساله باری سترگ از تمدن و هنر و فرهنگ بر دوش میکشد و سهمی درخور توجه در اشتغالزایی و اقتصاد ملی دارد انگشتشمارند نشریاتی که به آگاهیرسانی مشغولاند.
سوا از دو نشریۀ هالی[1] و گره[2]، که در عرصۀ بینالمللی منتشر میشوند و مخاطبان عمدهای در داخل کشور ندارند و البته تنها مختص فرش ایرانی هم نیستند، تنها اندک نشریاتی هستند که به فرش دستباف ایران میپردازند.
بودهاند نشریاتی که آمدهاند و پیش از آنکه جایی در ذهنها باز کنند، خیلی زود رفتهاند و اندکاند آنها که افتان و خیزان در این راه باقی ماندهاند. بودهاند نشریاتی همچون فصلنامۀ تخصصی فرش که پیشترها از سوی شرکت سهامی فرش ایران منتشر می شد و یا دنیای فرش که دیرگاهی است انتشار نمییابد.
فصلنامۀ فرش دستباف ایران، که حاصل تلاش اتحادیۀ صادرکنندگان فرش ایران است، تاکنون با چند درنگ و دگرگونی، نزدیک به چهل شماره را گاهبهگاه به مخاطبان رسانده است که با بهایی گران و کیفیتی مطلوب بیشتر به جنبۀ اقتصادی و صادراتی فرش توجه دارد و نمیتوان برای آن مخاطبانی عام در نظر آورد.
فصلنامۀ نقش و فرش هم، که حاصل دغدغههای بانوی پژوهشگر فرش ایران است، با انتشاری نامنظم تاکنون کمتر از پانزده شماره بهصورت تکرنگ داشته است که بیشتر بر جنبۀ هنری فرش ایران پای میفشارد.
گلجام نشریهای علمیـپژوهشی است که از سوی انجمن علمی فرش ایران کمتر از بیست شمارۀ آن بیرون آمده است و مخاطبان خود را تنها از میان دانشگاهیان و پژوهشگران مییابد.
فرشنامه را نیز میتوان بولتن داخلی اتحادیۀ فروشندگان فرش تهران به شمار آورد که کمتر از ده شماره از آن منتشر شده و، باوجود روند رو به بهبودش، هنوز با استانداردهای روزنامهنگاری مکتوب فاصله دارد و در آن آگهی بیش از متن به چشم میآید.
در این میان، شاید بتوان بیشترین سهم را در عرصۀ اطلاعرسانی مکتوب فرش ایرانی از آن قالی ایران دانست که با همۀ فرازونشیبها و افتوخیزها توانست بیش از هشتاد شماره دوام آورد، اما آن هم بیش از دو سال است که شمارۀ تازهای نداشته و البته پیشتر هم بیشترین حجم صفحات آن را آگهیها پر کرده بودند و با نشریهای آگاهیرسان و پرمخاطب فاصلۀ بسیار داشت.
بهرۀ فرش دستباف ایران، با همۀ ارزشها و ویژگیهایش، از رسانههای تخصصی مکتوب تا این اندازه اندک است! اندک نشریاتی با مخاطبانی کمشمار و محدود و ناتوان از آگاهیبخشی و جذب افکار عمومی جامعه!
با این گمان که جای آگاهیرسانی مکتوب برای فرش ایرانی خالی است و با باور به اینکه بهرهنبردن از توان و نیروی تبلیغی و آگاهیبخش رسانههای مکتوب در شناساندن فرش دستباف ایران به افکار عمومی و مشتریان بالقوۀ این کالا روا نیست، برای ورود به این عرصه «یا علی» گفتیم و سرانجام هیئت نظارت بر مطبوعات با درنگی بسیار و پس از چند سال، آن هم در شرایطی که بهای کاغذ و هزینههای چاپ بیداد میکند، این امتیاز را در کف ما نهاد.
حالا آمدهایم با قبول همۀ دشواریهای این مسیر ناهموار و با اذعان به مسئولیت سنگین نشریهای که آمده است تا به گونهای دیگرگون خدمتگزار فرش ایرانی باشد.
بیگمان، این مسیر را جز بهیاری فعالان، علاقهمندان و دلسوزان فرش ایرانی نمیتوان پیمود.
نخستین شمارۀ طره بهبهای ۶هزار تومان در روزنامهفروشیهای معتبر عرضه میشود.
دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید
http://anthropology.ir/node/11294