(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

پرسه‎زنی و زندگی روزمره ایرانی

...
dsc00086.jpg

کتاب «پرسه‎زنی و زندگی روزمره ایرانی» در پی کشف و تبیین بخشی از مدرنیته ایرانی از خلال مراکز خرید است. این کتاب توسط انتشارات آشیان و در 154 صفحه عرضه شده است.در این بخش فهرست مطالب و مقدمه نویسنده بر این کتاب را می خوانیم. 

فهرست

پیش‌گفتار   
مقدمه   

فصل اول: پروبلماتیک زندگی روزمره   
تجربه و معنا در زندگی ‏روزمره   
دگرگونی اجتماعی، مقاومت و زندگی روزمره   
نتیجه   

فصل دوم: مصرف فرهنگی   
مصرف انفعالی   
مصرف ارتباطی   
مصرف ابداعی   
نتیجه‏   

فصل سوم: پرسه‌زنی به‎مثابه مصرف مراکز خرید   
تاریخ پرسه‏زنی   
پرسه‏زنی در مراکز خرید   
نتیجه‏   
فصل چهارم: روش‏شناسی   
روش‏شناسی و سطوح مطالعه   
مشاهده: نفوذ در پاساژ   
بحث‎های گروهی متمرکز: سفر به اعماق مراکز خرید   
تحلیل اسنادی   

فصل پنجم: مونوگرافی مراکز خرید در تهران   
تاریخچة مراکز خرید   
مرکز خرید نصر                                                             
    مرکز خرید گلستان                                                      
    مرکز خرید گلستان هروی                                               
    مرکز خرید قائم                                                          
مدیریت و امنیت در مراکز خرید   

فصل ششم: اقلیت‎های فرهنگی در مراکز خرید تهران   
زنان پاساژرو   
نوجوانان خطاکار   
فقرا و جنوب‎شهری‏ها   
بازنشستگان   
نتیجه   

منابع و مآخذ   
نمایه   

مقدمه

در کتاب حاضر تلاش کرده‌ایم یکی از مهم‌ترین فضاهای شهری تهران، یعنی مراکز خرید، را مورد بررسی قرار دهیم. از طریق بررسی مراکز خرید، نخست می‏خواهیم جنبه‏ای از زندگی روزمره در تهران را مشخص کنیم؛ در مرتبة بعد، حضور اجتماعی و فرهنگی مردم را در این فضای مدرن تبیین کرده و در نهایت، افقی کوچک جهت توضیح مدرنتیة ایرانی پیش‏روی سایر پژوهشگران بگشاییم.
مراکز خرید، همانند سایر فضاهای مدرن، بخش جدایی‌ناپذیر زندگی شهری‏‏ هستند. در ایران، این مراکز نماد مدرنیته محسوب می‏شوند. خیابان‏ها، کافی‏شاپ‏ها، گیم‏نت‏ها، رستوران‏ها، فروشگاه‏های بزرگ، شهربازی‏ها و پارک‏ها مراکزی‏اند که در آن مصرف نقشی اساسی ایفا می‏کند. اما مصرف در چنین فضاهایی، صرفاً به کالاها و ابزارها محدود نمی‏شود. فضاها نیز در این مکان‌ها تولید و مصرف می‏شوند. چنین مصرفی، با تولید معانی اجتماعی همراه است، که تجربه در زندگی روزمره را با خلاقیتِ امر مدرن رویاروی می‏کند. فضاها و مراکز مدرن، بخش مهمی از قلمرو زندگی ‏روزمره محسوب می‏شوند. برای ساخت دستگاه نظری مناسب از سه عنصر زندگی روزمره، مصرف و پر‏سه‏زنی به شرحی که می‏آید استفاده می‏کنیم و در نهایت، به ترکیب و صورت‎بندی جدیدی از این عناصر دست‎‎می‏یابیم.
زندگی روزمره، مهم‌ترین عنصر نظری در کتاب حاضر محسوب می‏شود. اگر هر تبیین جامعه‏شناسانه، به زندگی روزمره ارجاعی نداشته باشد، تبیینی ناکارآمد خواهد بود. تصور می‏کنیم، بسیاری از بنیان‎گذاران علوم انسانی، مسئلة اصلی‏شان زندگی روزمرة جامعة مدرن بوده است. متفکرانی چون فروید، مارکس، وبر، زیمل و دیگران نه‌تنها برای مسائل اصلی، نظریات خود را درون زندگی روزمره جست‌وجو کردند، بلکه مواد تحلیل خود را نیز از بستر زندگی روزمره اخذ کردند. تلاش و دغدغة این متفکران، نقد زندگی روزمره و امید به رهایی‌بخشی آن بوده ‏است. با وجود این، دریچه‏های مختلفی برای ورود به بحث زندگی روزمره وجود دارد. از آن‌جا که این اثر در چارچوب سنت مطالعات فرهنگی نوشته شده‏، رویکرد ما در بررسی زندگی روزمره برخاسته از نظریه‏هایی است که در این سنت مطرح شده‌‏اند. این رویکرد، به‌طور همزمان بر وجود عناصر «قدرت» و «مقاومت» در زندگی روزمره تأکید دارد. همان‌طور که دوسرتو (1998) گفته است، زندگی روزمره هیچ‏گاه تماماً از توجه به قدرت اشباع نمی‏شود، بلکه همیشه راه‌هایی برای مقاومت وجود دارد. به این تلقی رایج در مطالعات فرهنگی باور داریم که زندگی روزمره، عرصة تفاوت‏ها و ناهمگنی‏ها و خلاقیت‏هاست. بر این مبنا، نشان ‏دادن این ناهمگنی‏ها و خلاقیت‏ها در زندگی روزمرة مراکز خرید، ازجمله اهداف اساسی کتاب حاضر است.
برای فهم ناهمگنی‌ها و خلاقیت‌های موجود در زندگی روزمره، ابتدا باید درک خود را از مصرف روشن کنیم. مصرف، یکی از دریچه‏های مهم برای فهم زندگی مدرن محسوب می‏شود. مارکس، لوکاچ و خصوصاً اصحاب نظریة انتقادی، زندگی روزمره را از طریق مصرف نقد کرده‏اند. زندگی ‏روزمره، از طریق مصرف در اختیار قدرت قرار گرفته است و، از این راه، بورژوازی به‌راحتی توانسته است به دست‌کاری آدم‌ها بپردازد. در این سنت، پدیدة «بت‏وارگی» مارکس و «شیءوارگی» لوکاچ مهم‌ترین مفاهیمی‎اند که می‏توان به‌وسیلة آن‌ها به نقد فرهنگی جامعه پرداخت. به‌عبارتی، مصرف‏گرایی در خدمت افزایش بیگانگی تلقی می‏شود. این امر را می‏توان در سنت مکتب فرانکفورت و در نظریه‌های انتقادی‌ آدورنو (1998) و مارکوزه (1362) نیز یافت. در این‌جا، مصرف ابزاری مناسب برای نقد زندگی روزمره محسوب می‌شود. اما جامعه‌شناسانی چون زیمل (1978)، وبلن (1383)، داگلاس و ایشروود (1996) و بوردیو (1984)، مصرف را ابزاری برای ارتباط می‏دانند. گروه‏های مختلف مردم از طریق مصرف، به زندگی خود معنا و هویت داده و خود را به گروه‏های فرادست نزدیک یا از گروه‏های فرودست دور می‏‌کنند. اما آنچه در این دو منظر مغفول مانده، به‌وسیلة مطالعات فرهنگی به ما گوشزد شده است: مصرف، ابداع و خلاقیتی است که مصرف‌کننده در برابر حصارهای تنگ کالاها و ابژه‏های سرمایه‏داری به‌کار می‏گیرد. مقاومتی که در نتیجة آن، حتی مرزبندی‌های فرهنگی می‏توانند واژگون شوند. بنابراین، مسئله این نیست که قدرتی وجود ندارد یا مصرف قابلیت نمایشی و مرزبندی ندارد، بلکه مسئله این است که مصرف‏‌کننده، فعالانه حضور دارد و این شیوة به‌کارگیری و استفادة او از کالاهاست که شکل مصرف را در جامعه معلوم می‌کند.
برای روشن ساختن درک خود از مصرف، باید بیفزایم که نظریه‏پردازانی چون فیسک و دوسرتو از مفهوم متعارف مصرف، واسازی کرده‏اند و آن را در معنایی جدید به‏کار برده‏اند. از منظر آن‎ها، مصرف درواقع خود نوعی تولید است. همان‏طور که فیسک (1998) گفته ‏است، کالاها ناتمام تولید می‏شوند و، این مصرف‏کننده‏ها هستند که کالاها را تکمیل می‏کنند. مصرف‏کننده، مولد خلاق و فعال درک می‏شود، از این‎رو، مصرف کالاها و مکان‏ها دربردارندة معانی اجتماعی‎اند که جامعه‏شناس می‏تواند به تفسیر آن‎ها بپردازد. بنابراین در این رویکرد، معنای مصرف و تولید تغییر یافته و در نفس کردار مصرفی، نوعی مقاومت و تولید دیده می‏شود.
از آن‎جایی که هدف این کتاب، شناخت و تأمل انتقادی در باب زندگی روزمرة ایرانی ازخلال مطالعه مراکز خرید است، منطقاً باید جماعت پاساژرو را به دو دستة خریداران و مصرف‎کنندگان تقسیم کنیم. دستة اول، کسانی‏اند که برای خرید کالا به پاساژ می‏روند و، دستة دوم، شامل افرادی می‏شوند که به دلایلی غیر از خرید، به پاساژ می‏روند. دستة اول، با استراتژی مراکز خرید همخوان هستند، اما دستة دوم، از مراکز خرید استفاده‏ای تاکتیکی می‏کنند. عمل مصرف‏کنندگان مراکز خرید، نوعی ضد استراتژی است. این شکل از مصرف در پاساژ، با پر‏سه‏زنی می‏تواند توضیح داده شود. پرسه‏زن، فردی است که از پاساژ، مصرف خاص خود را دارد. پر‏سه‏زنی از نظر ما ضد استراتژی است و، پر‏سه‏زن، از طریق نوعی هنر همزیستی و به اصطلاح دوسرتو «هنر بودن در بین» خریدارن و فروشندگان است. آنان خود را به رنگ خریدار استتار می‏کنند، اما به‎قول حافظ، در خلوتِ خود «آن کار دیگر» می‏کنند.
برای درک بهتر از مفهوم «پر‏سه‏زن»، به تاریخ پر‏سه‏زنی و ادبیات موجود دربارة آن اشاره کرده‎ایم. علی‌رغم این‎که پرسه‏زن به‎عنوان نشانه‏ای فرهنگی موقعیت ویژه‌ای پیدا کرده، با این وجود از ابهامات قابل ملاحظه‌ای برخوردار است. به همان اندازه که این مفهوم معانی متعددی دارد، تصویرهای مختلفی از آن می‏توان ارائه داد. دیدگاه‏ اشخاصی چون ولف  (1379/1985)، ویلسون  (1992)، شوارتز  (1998) و فرگوسن (1994) تصاویر مختلف، اما به‎ هم مرتبطی از او ارائه‏ داده‏‏اند. غالب تفاسیر، پر‏سه‏زن را ناظر مناظر شهر، خوانندة متون شهری و عاشق جماعت می‏دانند. مُد لباس‏ها، وسایل تزئینی، عمارت‎ها و ساختمان‎ها، فروشگاه‏ها، کتاب‏ها و هر چیز جدیدی که در شهر پدید می‏آید، از نگاه کنجکاو او دور نمی‏ماند. پرسه‏زن، نوعی شهوت نگاه کنجکاوانه برای دیدن مناظر شهری دارد. 
اگر تاریخ پر‏سه‏زنی در قرن نوزدهم را مورد بررسی قرار دهیم، متوجه می‎شویم که پر‏سه‏زنی در اشکال کلاسیک آن، به افول گرائیده، اما اشکال متعدد و متنوع دیگری از پر‏سه‏زنی در فضاهای مدرن، متناسب با عصر جدید، به‎وجود آمده است. همان‏طور که زیگمانت باومن (1996) تأکید کرد، این والتر بنیامین بود که انسان پر‏سه‏زن را به‎مثابه شکل نمادین شهر مدرن ابداع کرد. در نگاه بنیامین، پاساژ، برای پرسه‏زن فضای مألوفی فراهم کرده ‏بود، و بدون آن‎که ضرورتاً به خرید کالا بپردازد، در آن به سیاحت می‏پرداخت و مناسبات خاصی را با شهر برقرار می‏کرد: از جلوی ویترین مغازه‏ها عبور می‏کرد، کالاها را تماشا می‏کرد و از آن‎ها لذت می‏برد، بدون آن‎که واقعاً به مصرف کالا بپردازد. چیزی که بالزاک آن را تحت عنوان «هنر دیدن»  نامید (بالزاک، شماره 11:‎930، به نقل از فرگوسن، 1994:‎35).
کوشش محققان قرن بیستمی موجب شد تا خرید به‎مثابه شکل دیگری از پر‏سه‏زنی دیده شود. مطالعة نگاه‏های خیره به ویترین‏ها، در حالی که حرکت می‏کنیم، تقابلی است با دیدگاه‏های کلاسیک‏تر، که پر‏سه‏زنی را صرفاً به مردان منحصر می‏دانست. فرایند زنانه‏تر شدن پرسه‏زن، می‏تواند با ظهور فروشگاه‏های بزرگ مرتبط باشد. مثلاً در ایران نیز همانند جوامع غربی، ظهور فروشگاه‏های بزرگ نه‎تنها مکانی امن برای حضور زنان فراهم کرده است، بلکه اساساً به زنانه شدن امر خرید نیز کمک کرده است. تأسیس فروشگاه‏های بزرگی چون شهروند و رفاه، درواقع کوششی بود که ناخواسته نیروهای پرسه‏زن در خیابان به اندرون و به فضاهای سرپوشیده مهاجرت کنند. تلاش برای پرداختن به پرسه‏زنیِ زنانه، تااندازة زیادی مرهون نوشته‏های جانت ولف (1985)، الیزابت ویلسون (1992 و 2001) و میکاناوا (1996) بوده است. افرادی که حوزة عمومی زنان در قرن نوزدهم انگلستان و فرانسه را بررسی کردند؛ خصوصاً میکاناوا که به بسط حوزة عمومی زنان، از طریق فروشگاه‏های بزرگ لندن، پرداخت.
همة این‎ها به پر‏سه‏زنی در شهرهای مدرن غربی اشاره دارد. اما شهرهای جهان سومی و آسیایی چگونه پدیدة پرسه‏زنی را تجربه کرده‏اند؟ مراکز خرید کشورهای آسیایی چگونه به خلق پرسه‏زن پرداختند؟ مونا ابازا (2001) از محققانی است که به مراکز خرید در مصر پرداخت و آن را با کشورهایی چون مالزی و سنگاپور مقایسه کرد. وی در بررسی خود به این نتیجه رسید که شرجی بودن هوا و فقدان پارک‏های جنگلی بزرگ، در نحوة مصرف مردم از فضاهای خرید اهمیت زیادی دارند. ابازا پرسشی مطرح می‏کند که ما نیز در کتاب حاضر به آن پرداخته‎ایم: چگونه جوانان و زنان از فضاهای مراکز خرید به اشکال غیرمعمول و غیرقابل انتظار، به منظور زیست روزمرة خود بهره می‏برند؟
سه مؤلفة نظری یعنی زندگی روزمره، مصرف و پر‏سه‏زنی، برای توضیح نحوة مصرف مراکز خرید در تهران اهمیتی اساسی دارند. مراکز خرید، از یک‎سو بخشی از زندگی روزمرة جامعه هستند و اساساً با مصرف تعریف می‏شوند: هم مصرف کالاهایی که درون آن‎ها عرضه می‏شود و هم مصرف خود مکان‏ها. از سوی دیگر، افراد حاضر در چنین مکان‏هایی، نباید صرفاً به‎عنوان مشتری دیده شوند. مصرف‏کنندگان پاساژ، متعدد و متکثرند. در عین حال، در این کتاب نه بر خریدارن، بلکه پرسه‏زنان مراکز خرید تأکید می‏کنیم. چنین پر‏سه‏زنانی، مراکز خرید را به‎دلخواه خود مصرف‎ می‏کنند. اکنون پرسشی که باید به آن پاسخ گفت این است: ماهیت این مصرف با توجه به موقعیت اجتماعی در جامعة ایرانی چیست؟ چه تفسیری می‏توان از زندگی روزمرة مردم در مراکز خرید ارائه داد؟ این مراکز چگونه مصرف می‏شوند و چه فضاهایی در آن‎ها تولید می‏شوند؟ و بالاخره این‎که در ایران، چگونه زندگی روزمره خود را از خلال مراکز خرید آشکار می‏سازد؟

انتشارات آشیان در نمایشگاه کتاب:

نمایشگاه کتاب از 16-26 اردیبهشت، از ساعت 10 صبح تا 8 شب، راهروی32
غرفه 36
 

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.