کریستیان بوبن: قدم زدن در طبیعت ، همچون آن است که در کتابخانه ای باشیم که در آن هر کتابی تنها جمله هایی اساسی را در برداشته باشد.
عکسوارههای بیانجـام(6)(حامد یغمائیان، زمستان ١٣٨٥)
فکوهی
هر روز که روزنامه را باز کنیم،کودکی و یا زنی دیگر نیست. چند خط نوشتهاند که او مرده است. عکسهای من دربارهی این کودکان و زنان شکنجهدیده،زخمخورده و فراموششده است که مردهاند و خاطرهی آنها هم در خاطر کسی نیست. عکسها بازسازی شدهاند،
با پارههایی از روزنامههای دیروز،امروز و یا فردا و چهرههای دوستان من که هنوز زندهاند،اما خواستند تا تصاویر محو آنان خاطرهی خشونتی را که همه روزه شاهد آن بودهایم،دوباره و دوباره زنده کند.
«عکسـوارههای بیانجـام»، تکرار مکرر لحظههایی از همین زندگی است که میکنیم؛ هنوز هم گهگاه اگر خواستید روزنامهای را بازکنید، عکسی دیگر آنجا، نشسته است.