(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

بررسی نقش و جایگاه اعتماد و مشارکت اجتماعی در شکل گیری اتحادیه بازیکنان فوتبال حرفه ای ایران

منوچهر بهمني
اتحادیه بازیکنان حرفه ای فوتبال- وابسته به فیفا

تحولات ورزش فوتبال و اعتماد اجتماعی بر مشارکت سازمان­یافته افراد است، بدین منظور با بررسی نظریه­های مختلف در حوزه مشارکت و اعتماد اجتماعی به ذکر عناصری می­پردازد که از عوامل بروز آشفتگـی و ایجاد حاشیـه­های خردکننده در فوتبال کشور را در پی دارد و تلاش می­نماید با بیان و توصیف شواهد موجود دلایل عدم شکل­گیری اتحادیه بازیکنان فوتبال ایران را بیان نماید.

 

چکیده

تشکل­های مردم نهاد در جامعه بشری بعنوان نماد مردم­سالاری از جایگاه و اهمیت ویژه­ای برخوردار است، شکل­گیری مشارکت و چگونگـی عضویـت افراد جامعه در تشکـل­های غیردولتی و فعالیت­های دسته­جمعی سازمان­یافته تحت تأثیر عوامل متعددی است، این مطالعه به دنبال ضرورت وجود تشکیلات صنفی بازیکنان فوتبال و میزان تأثیرگذاری آن بر روند تحولات ورزش فوتبال و اعتماد اجتماعی بر مشارکت سازمان­یافته افراد است، بدین منظور با بررسی نظریه­های مختلف در حوزه مشارکت و اعتماد اجتماعی به ذکر عناصری می­پردازد که از عوامل بروز آشفتگـی و ایجاد حاشیـه­های خردکننده در فوتبال کشور را در پی دارد و تلاش می­نماید با بیان و توصیف شواهد موجود دلایل عدم شکل­گیری اتحادیه بازیکنان فوتبال ایران را بیان نماید.

مفاهیم کلیدی: اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، سازمان­های غیردولتی، بازیکنان فوتبال

 

مقدمه

بحث درباره فوتبال و ضرورت­های ایجاد تشکیلات صنفی بازیکنان و مشارکت همه­جانبه نه فقط در ادبیات توسعه نهادهای مردمی اهمیت زیادی دارد بلکه اساساً می­توان آن را فرایندی تلقی کرد که ریشه در زندگی اجتماعی انسان دارد و ابعاد آن در طی زمان و برحسب الزامات دوره­های مختلف تاریخ دگرگون و متکامل شده است.

بایدگفت: ایده ایجاد تشکل و مشارکت در معنای بسیط خود از مباحث مربوط به دموکراسی نشأت می­گیرد که سابقه آن رابرخی به نظام سیاسی یونان باستان نسبت می­دهند (اَرنت 1361) به اعتبار منابع موجود از آن دوره سابقه این بحث (مشارکت) را دست کم می­توان در دوران قبل از میلاد بسیج و در آثار افلاطون و ارسطو پیگیری کرد. در دوران جدید هم خصوصاً از عصر روشنگری به بعد طرح مباحث نو در این زمینه اهمیت روزافرونی یافته تا جایی که جامعه مدنی به واسطه بسط و گسترش مشارکت­های اجتماعی و نهادهای مـدنی تعریف می­شود. از سویی دیگر، اعتماد از عناصر اساسی و کلیدی برای موجودیت هر جامعه­ای ارزیابی می­شود که به نظر می­رسد که ما در زمانی زندگی می­کنیم که در آن وابستگی آتی جامعه بر تصمیم­گیری­ها افزایش یافته است و در حال گذار از جوامع مبتنی بر تقدیرگرایی به سوی جوامع مبتنی بر عاملان انسانی هستیم و برای رویارویی با آینده به صورت فعال و تأثیرگذار نیاز به اعتماد داریم (زتومپکا، 1384) نیوتن اعتماد را این باور را در فرد تعریف می­کند، که دیگران، در بدترین شرایط، آگاهانه و عاملانه آسیبی به او نمی­رسانند و در بهترین شرایط به نفع او عمل می­کنند. باید گفت با اعتماد و مشارکت است که پایه­های روابط اجتماعی محکم و حفظ می­شـود که این به نوبه خود پایـه و اساس رفتارهای جمعی و همکاری­های سازنده اجتماعی را به دنبال دارد.

اعتماد مؤلـفه­ای ضروری در همه انـواع روابط اجتماعی است. می­تـوان گفـت که اعتمـاد نتیجـه هم­کنش­های اجتماعی موجود در گروه­ها، انجمن­ها و تشکل­های اجتماعی به شمار می­رود، به طوری­که آن را می­توان یکی از عناصر مهم و حیاتی در امر مشارکت تلقی کرد. اعتماد افراد به هم، اعتماد افراد به نهادها و دولت و برعکس، یعنی اعتماد دولت به شهروندان سبب توسعه و تعمیق مشارکت­های اجتماعی می­شود. مشارکت اجتماعی و عضویت داوطلبانه در سازمان­های غیردولتی از جمله پیامدهایی هستند که می­توان در شرایط وجود اعتماد انتظار داشت. به اعتقاد اینگلهارت: «سرمایه اجتماعی همان اعتماد است» (نقل از : ملاحظات نظری، 1999).

بایستی اذهان نمود، همه ما ناگزیر از اعتماد هستیم، اعتماد به دیگران، اعتماد به محیط زندگی به زمان و به همه عرصه­های زندگی اجتماعی، علی­رغم تعاریف متعددی که از مشارکت و اعتماد اجتماعی توسط اندیشمندان شده دو عنصر پایه­ای «امید به دستیابی به اهداف و نتایج موردنظر» و «اتکا به صداقت طرف متقابل» از عناصر تأثیرگذار آن بیان نمود که یقیناً بدون این دو شاید نتوان به تعریف مشترکی از اعتماد دست یافت.

لایان اعتماد را باور قوی به اعتبار، صداقت و توان افراد و اتکا به ادعا بدون آزمون می­داند (لایان 2000) از دید میزتال اعتماد به دیگران به رغم احتمال و امکان فرصت­طلبی، عدم قطعیت و مخاطره­آمیز بودن آنان است (میزتال 1988)

بنابه تعریف رفه اعتماد، فرضی شناختی است که کنشگران به صورت فردی یا جمعی در تعامل با دیگران به کار می­بندند (افر1385- 208)

زتومپکا از منظر جامعه­شناسی و نظریه­های مربوط به فرهنگ مفهوم اعتماد را چنین تعریف می­کند اعتماد بعد مهمی از فرهنگ مدنی است، اعتماد یکی از عناصر صلاحیت و کفایت تمدنی است و در واقع بعنوان پیش­نیاز مشارکت به شمار می­رود، از این رو اعتماد یکی از مؤلفه­های مهم و حیاتی سرمایه اجتماعی قلمداد می­شود.

اینگلهارت افزایش مشارکت در جوامع بشری را به سه عامل، ارتقای سطح تحصیلات و اطلاعات سیاسی، تغییر هنجارهای حاکم و تغییر در اولویت­های ارزشی وابسته می­داند.

مشارکت را درواقع باید پاسخی مثبت به اعتماد بین فرد و اجتماع ارزیابی نمود که از حیث مفهومی به معنای شراکت و همکاری در فعالیتی و حضور در جمع گروه و سازمان و یا کانونی جهت بحث و تصمیم­گیری در راستای ایجاد تغییر و دستیابی به اهداف دانست.

جیمز فریزر: مشارکت را با توسل به انگیزه­های اقتصادی و مادی عامل کنش تعریف کرده و معتقد است فرهنگ نیز می­تواند در آن نقش مهمی داشته باشد.

باتوجه به توضیحات و مباحثـی که به آن اشاره رفت باید گفـت مشارکت اجتماعـی فرایندی سازمان­یافته است که افراد بر مبنای اعتمادی که به یکدیگر پیدا می­کنند از روی آگاهی و به صورت کاملاً داوطلبانه و باتوجه به میزان علایق در جهت رسیدن به اهداف و سهیم شدن در منافع انجام می­دهند. بدیهی است نهادهای مشارکتی چون اتحادیه­ها و باشگاه­ها که خصلتی غیردولتی دارند می­توانند نقش مهمی در رشد و بالندگی جامعه مدنی و صنفی برعهده داشته باشند و هر قدر تعداد این گروه­ها و مشارکت و اعتماد مردم بیشتر باشد بیانگر وجود مشارکت اجتماعی در تعیین سرنوشت مردم در آن صنف ارزیابی می­شود که متأسفانه در عرصه فوتبال کشور بنا به دلایلی که مورد اشاره قرار خواهد گرفت این مهم هنوز عملیاتی نشده است

چلبی معتقد است: مشارکت فرد در امور اجتماعی بیانگر بسط و گسترش شبکه­های اجتماعی و تقویت همبستگی می­باشد که آن نیز به نوبه خود مشارکت فعالانه افراد جامعه را به دنبال دارد. (چلبی 1375)

آنچه در باب اعتمادسازی و مشارکت اجتماعی به اختصار بیان گردید، گویای این مطلب است که تمدن و جامعه بشری در مسیر تکامل و دستیابی به قله­های رشد و بالندگی ناگریز به اعتماد جمعی و مشارکت اجتماعی آن در تشکل­های غیردولتی و صنفی می­باشد. لکن باوجود گذشت قریب به هفتاد سال از پیدایش فوتبال در ایران و علی­رغم سپری نمودن قریب به سی و سه سال از انقلاب شکوهمند اسلامی جامعه بازیکنان فوتبال ایران هنوز فاقد تشکیلات صنفی جهت مشارکت اجتماعی و مدنی در راستای تحقق بخشیدن به آرمان­ها و احقاق حقوق حقه و صنفی خویش می­باشند که دلایل آن از نگاه نگارنده به اختصار و بدون رعایت تقدم و تأخر به شرح ذیل می­باشد.

1- عدم شناخت جامع از حقوق اجتماعی و مدنی خود در عرصه فوتبال حرفه­ای توسط بازیکنان فوتبال ایران.

2- ساختار ناهمگون و غیرمتعارف و درعین حال غیرحرفه­ای فدراسیون فوتبال ایران.

3- دولتی بودن و نگاه کاملاً سیاسی به جریانات حاکم بر فضای فوتبال

4- فقدان پیشینیه تشکیلاتی و صنفی و عدم اخذ تجارب در این­گونه گروه­ها، اتحادیه­ها و انجمن توسط بازیکنان گذشته و حال

5- پایین بودن سطح سواد و عدم درک منافع ناشی از مشارکت فردی و اجتماعی در گروه­ها و اتحادیه­ها

6- توجه دادن جامعه و بازیکنان فوتبال به حاشیه­ها و ایجاد انحراف در افکار عمومی تـوسـط رسانه­های دیداری، مکتوب و شنیداری

7- از بین رفتن همبستگی بازیکنان فوتبال به علت حاکمیت عناصر منفعت طلب و توسـعه و گسترش بی­رویه پدیده دلالیسم به علت بخشی­نگری مسؤولان  و تصمیم­گیران این رشته در کشور

8- تزریق بی­رویه، غیرمتعارف و بی­هدف اعتبارات دولتی و نهایتاً حاکم شدن فرهنگ مصرفی و خرج پول دولتی در باشگاه­های فوتبال ایران.

9- عدم وجود یک اراده و سیاست معین در درک و ضرورت بوجود آوردن تشکیلات صنفی و نیز روشن نبودن سیاست­های اجرایی نظام ورزشی در عرصه تشویق و ایجاد تشکل­های صنفی و مردمی

10- بی­توجهی عملی- اجرایی به بخش فرهنگی ورزش و دورماندن جامعه فوتبال از ارزش­های حاکم بر جنبه­های تربیتی و اخلاقی و اجتماعی ورزشی

11- بی­اهمیت شدن کارکردهای اجتماعی فرهنگی و تربیتی در مقابل کارگروه­های بدنی، مهارتی و قهرمانی (دکتر آقاپور- مبانی فرهنگی ورزشی 1391)

12- ساختار ناکارآمد، غیرمتعارف و سیاسی وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون فوتبال

13- معین و مشخص نبودن روند و چشم­انداز و دورنمای سیاست­های نظام ورزشی کشور در عرصه فوتبال و عدم درک میزان تأثیرگذاری تشکل­های صنفی در تحولات این رشته توسط مسؤولان مربوطه

 

دلایل و ضرورت­های ایجاد، توسعه و فعالیت اتحادیه بازیکنان فوتبال ایران

1- فقدان وجود تشکل صنفی به عنوان کانون و مرکز ثقل مشارکت اجتماعی بازیکنان

2- فقدان فرهنگ جمع­گرایی، همبستگی و مشارکت اجتماعی جامعه فوتبال.

3- ایجاد تفکری نوع و اندیشه­ای جدید در روند تحولات بنیادی فوتبال ایران به عنوان کانونی جهت تأثیرگذاری بر سرنوشت اجتماعی و صنفی بازیکنان فوتبال ایران.

4- سازماندهی، برنامه­ریزی و هدایت صنفی بازیکنان فوتبال ایران در جهت رشد و بالندگی و جلب مشارکت آنان در راستای حضور تأثیرگذار برای تصمیم­سازی و تصمیم­گیری امورات مربوط به خویش.

5- عملیاتی نمودن سیاست­های اصل 44 قانون اساسی در عرصه ورزش در راستای ایجاد تشکل­های مردم نهاد و صنفی .

6- فقدان وجود تشکیلات صنفی  در راستای ارائه مشاوره­های صنفی- تخصصی اجتماعی و حقوقی به منظور احقاق حقوق حقه و جلوگیری از تضییع حقوق مدنی ایشان توسط فدراسیون فوتبال و باشگاه­ها.

7- ساماندهی امور صنفی بویژه اموری چون مسایل حقوقی و انظباطی و امور مالیاتی، بیمه خدمات درمانی و تأمین اجتماعی، امور فرهنگی و ... در راستای استقرار نظام اجتماعی عدالت­محور.

8- ساماندهی و از بین بردن پدیده زشت و موهوم دلالیسم

9- جلوگیری از هرز رفتن اعتبارات کلان باشگاه­های خصوصی و دولتی در راستای تخصیص منابع به امو   زیربنایی و پایه به منظور رشد و بالندگی فوتبال حرفه­ای

10-جلوگیری از ناهنجاریهای فرهنگی در عر صه فوتبال کشور و توسعه منش و فر هنگ پهلوانی 

 

 

منابع:

  1. سیدمهدی آقاپور ، جامعه­شناسی ورزشی: - سازمان تربیت بدنی 1368
  2. سیدمهدی آقاپور، مهندسی فرهنگی ورزش، دانشگاه تهران 1391

3- اینگلهارت رونالد: تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی، انتشارات کویر1372

4- امیر کارلی ، اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن، پایان­نامه کارشناسی ارشد، 1374

5- چلبی مسعود: تشریح و تحلیل نظم اجتماعی تهران نشر نی 1375

6-محمدرضا غفاری جامعه­شناسی مشارکت، انتشارات نزدیک 1386

7- اَرنت هانا: انقلاب، ترجمه عزت­الله فولادی، انتشارات خوارزمی1370

8- کیان تاج­بخش ، دموکراسی و توسعه، انتشارات شیرازه1383

 

دکتر منوچهر بهمنی،عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران تهران است.

 

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294

 

پیوست: 
Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.