(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

گذری بر ناتل

امیر هاشمی مقدم
 رضاکیاسلطان.jpg

(تصویر: آرامگاه شاه رضاکیاسلطان
در هر کتابی که درباره مازندران و تاریخ و جغرافیایش می خواندم، نام ناتل به چشم می خورد. برای همین بالاخره دوچرخه ام را سوار شده و راه افتادم به سوی این روستا. آقای اعلاء، یکی از همکاران قدیمی ام در دانشگاه مازیار، خانمش اهل این روستا است و بنابراین طبق قرار قبلی منتظرم بود. ناتل کنونی روستایی است کوچک در هشت کیلومتری جنوب شهر نور با ارتفاع بین 70 تا 80 متر بالاتر از سطح آبهای آزاد و حدود 20 خانوار که مجموعاً جمعیتش به یکصدنفر هم نمی رسد. به روستا که رسیدم، آقای اعلاء و خانمش همراهم شدند تا گوشه گوشه روستا که یادآور دست کم هزار سال تاریخ بود را نشانم بدهند.

ناتل، شهری بود که در روزگار گذشته فراز و نشیبهای بسیاری را به خود دید. بیشتر ایرانیها این نام را در اسامی «ابوعبدالله ناتلی»، استاد این سینا و نیز دکتر پرویر ناتل خانلری (1) شنیده اند. این شهر در گذشته بر سر راه پر اهمیت آمل به چالوس قرار داشت و با هر کدام از این شهرها یک منزل فاصله داشت. در کاوشهای باستان شناسی تکه سفالهایی مربوط به پیش از میلاد در آن یافته اند، اما نخستین آثاری که به ناتل اشاره می کند، الاعلاق النفیسه ابن رسته و البلدان ابن فقیه همدانی در سده سوم هجری است. پس از آن در بیشتر کتابهای تاریخ و جغرافیای تبرستان به نام این شهر بر می خوریم. پس از حمله اعراب به تبرستان و فتح آن در سده دوم، یکی از پادگان های شان را با 500 نیرو در ناتل قرار می دهند. اگرچه چندی بعد و با شورش تبری ها علیه اعراب، این شهر دوباره بازپس گرفته می شود. از آن پس ناتل هر از چندگاه یکبار بین حکومتهایی همچون قارنی ها، اسپهبدان، پادوسپانان، علویان، طاهریان، صفاریان، مرعشیان و... که عمدتاً محلی بودند دست به دست شد و بارها تخریب یا غارت گردید. اهمیت ناتل به حدی بود که در برخی دوره ها همچون در سده های هفتم و هشتم هجری، ولیعهدنشین حکومت رستمداران بود. اما گویا به دلیل شرایط جغرافیایی و ریخت شناسی زمین امکان توسعه فیزیکی نداشته و برای همین بوده که مثلاً در دوره مرعشیان در سده هشتم، واتاشان در شرق آن برپا شده بود. پس از مرگ کیومرث (857-807) پورِ بیستون که قوی ترین پادشاه پادوسپانی بود، اختلاف شدید میان فرزندان وی در گرفت و جانشینانش در دو شاخه نور و کجور به حکومت خود ادامه دادند که از این پس ناتل گاهی جزو حکومت کجوری ها و گاهی جزو حکومت نوری ها بود. نهایتاً شاه عباس صفوی در سال 1006 هجری قمری همه حکومتهای محلی و از جمله پادوسپانان را شکست داد و از این تاریخ به بعد دیگر نامی از ناتل به میان نمی آید (تلخیصی از مظفری. 1384). اکنون به جز روستای ناتل، نام یکی از مجموعه دهستانهای شهرستان نور نیز «ناتل کنار» است.

ناتل اکنون بر سر راه نور به آمل قرار دارد. به روستای سلیاکتی (Salyakati) که می رسی باید بپیچی سمت غرب و حدود یک کیلومتر که رفتی، به روستای ناتل می رسی. این روستا در کنار روستای خوریه قرار دارد. البته این روستا هم از هجوم خواستاران خانه دوم که عموماً تهرانی هستند دور نمانده و تعداد زیادی خانه ویلایی نامتناسب با معماری بومی ساخته اند که متأسفانه الگویی شده برای بومی ها. در آغاز، به گورستان این روستا رفتیم. گورستانی بزرگ که مرده ها را از همه روستاهای اطراف به آنجا می آورند؛ چرا که بیشتر محلی ها دوست دارند در جوار سادات شیرسوار و شاه رضاکیا سلطان دفن شوند. قبر سادات شیرسوار که پیش از این در مطلبی جداگانه در همین وب سایت معرفی کردم (2)، در این گورستان است. اما شاخص ترین بنای این گورستان، آرامگاه شاه رضاکیا سلطان (اواخر سده هشتم هجری) در جنوب آن است که حاکم دست نشانده سید فخرالدین مرعشی در ناتل و اطرافش بود. وی گویا از نوادگان امام موسی است. بنای آرامگاه وی همانند سایر امامزاده ها و بزرگان مازندران، از دو بخش تشکیل شده: یک گنبد بزرگ هشت ضلعی که بالای قبر قرار دارد و یک گنبد کوچکتر مدور که به عنوان کفش کنی و ورودی به فضای اصلی در نظر گرفته شده است. گنبد بنای اصلی دو پوشه ای است و بین سقف داخلی و گنبد بیرونی فضای خالی وجود دارد. از همین رو است که حفارانی که تیشه نابودی مازندران را به دست دارند، حتی گنبد آن را هم حفاری کرده اند تا شاید «گنج» را از این فضای خالی بین گنبد و سقف به چنگ آورند. اکنون بر روی این گنبد درختچه بزرگی رشد کرده است. بقیه جاهای این آرامگاه نیز بارها و بارها حفاری و تخریب شده است. این حفاریها به جز تخریب، هیچی عاید جویندگان نمی کند. بر روی قبر، ضریح فلزی جدیدی نصب شده است. بر بالای سقف نقش چهار عدد شیر و خورشید ترسیم کرده اند. کپی شجره نامه شاه رضاکیاسلطان را بر روی کاغذی نازک روی دیوار درونی آرامگاه نصب کرده اند. این شجره نامه که البته نباید قدمتی داشته باشد، تنه درختی را نشان می دهد که از حضرت آدم آغاز می شود و 12 امام شیعه و فرزندان و نوادگان آنها را شامل می شود.

حدود پنجاه متر بالاتر از آرامگاه شاه رضاکیا سلطان، مسجد امام حسن عسکری قرار دارد (3). این مسجد نیز گویا همان مسجد جامع ناتل است که حسن بن زید در سده سوم هجری در آنجا بنا نهاده است. بخشی از پایین دیوارهای این مسجد، قطر بسیار ضخیمی دارد؛ به این دلیل که باقیمانده مسجدی است که بر رویش مسجد کنونی را ساخته اند. این مسجد به صورت مستطیل و با ابعاد 23 متر در حدود 10 متر است (همان). حوضی در کنار این مسجد بوده که بسیاری از سالخوردگان محلی می گویند از روی کوه، شیر را با لوله های سفالی به اینجا هدایت می کردند تا در ایام عزاداری مورد استفاده قرار بگیرد (4).

از گورستان بیرون رفته و از میان بیشه زارها صد متر به طرف جنوب رفتیم تا به ویرانه های ناتل قدیم رسیدیم. خوشبختانه چند سالی است بودجه ای برای کاوش این منطقه تعیین شده و از سال 1387 این کار آغاز گردیده است. احتمالاً محوطه شهر ناتل قدیم بسیار بزرگتر از این بوده که فقط بخشی از آن، با محوریت قلعه مرکزی اش کشف شده و برای کاوش بقیه اش باید حریم منابع طبیعی جنگل نیز مورد بررسی قرار بگیرد. گویا سفالهایی مربوط به سده هفتم پیش از میلاد در اینجا کشف شده است که البته مشخص نیست متعلق به همینجاست یا از جایی دیگر آورده اند. بخشهایی از دیواری سنگچین که دورتا دور این محوطه را فرا گرفته بود، از زیر خاک بیرون کشیده شده است. قلعه ناتل که در مرکز این بخش قرار دارد، اکنون کاوش شده و چند دیوار که نشاندهنده اتاقهای آن است، به همراه یک چاه با دیواره های آجری از بارزترین بناهای آن است. نکته جالب اینکه چسبیده به ضلع جنوب غربی این محوطه، خانه ویلایی ای ساخته اند که تحاوز آشکار هم به حریم این محوطه است و هم به حریم جنگل (دیدن چنین صحنه هایی در مازندران بسیار طبیعی است). کوچه ها و جویهای آب در این محوطه سنگ فرش است. ضمن آنکه بخشهایی از راه شاه عباسی (که گویا در دوره شاه عباس ساخته و یا ترمیم شد) نیز در غرب این محوطه دیده می شود که آن هم سنگ فرش است. بر سر این راه، دو رودخانه وجود داشت که بر روی آنها پل زده بودند. شهوتِ تخریبِ جویندگان گنج آنچنان عقل و خرد ایشان را کور کرده بود که حتی این پلها را هم تخریب کردند تا شاید در بین سنگهای آنها، «طلاهای پنهان شده» را بیابند.

ناتل با توجه به قدمت تاریخی، آثار به جا مانده، گورستانش و داستانهایی که درباره سادات شیرسوار وجود دارد، پتانسیل خوبی برای توسعه گردشگری فرهنگی-تاریخی در شهرستان نور دارد تا مگر از حجم گردشگرای انبوه طبیعت گرد آن که همراه با آسیب های جدی به طبیعت است، پیشگیری شود.

 

پی نوشتها:

مظفری، داود (1384)، ناتل (نگاهی به وقایع هزاره اول هجری جلگه نور)، تهران: میرماه.

 

1- مادر پرویز ناتل خانلری، دخترخاله نیما یوشیج بود و دکتر خانلری هم بر اساس پیشنهاد نیما، پیشوند ناتل را برای نام خانوادگی اش برگزید که اگرچه در شناسنامه اش ثبت نشد، اما همه جا خود را به آن نام معرفی کرده و شناخته می شد.

2-  برای آگاهی بیشتر درباره سید شیرسوار،اینجا را بخوانید: http://anthropology.ir/node/18521

3- لازم به یادآوری است که در فرهنگ و فولکلور مازندران اشارات زیادی به حضور امام حسن، به ویژه امام حسن مجتبی در این منطقه شده است. با توجه به اینکه هیچکدام از منابع تاریخی چنین مطلبی را بیان نکرده اند، به نظر می آید این امر بیشتر به دلیل تشابه اسمی بین ایشان با حسن ابن زید، داعی کبیر در تبرستان است که حکومت علویان را بنیان نهاد.

4-هدایت شیر با لوله های سفالی از نقاط دور به یک مسجد یا قلعه را درباره برخی از بناهای دیگر این منطقه نیز از اهالی بومی شنیده ام. برای نمونه از روستاهای «سنگ نو» و «نَشو» با لوله سفالی شیر به قلعه «کر بن» (Kere ben) می فرستادند و یا داستان مشابهی هم درباره حوضچه های قلعه پولاد بلده بیان می شود.

 

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294

 

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.