آلکسیس دو توکویل: هر کس در آزادی به دنبال چیزی به جز خود آزادی باشد، برای بردگی ساخته شده است (رژیم گذشته و انقلاب)
پرسه در پاریس
من همراه بعضی محصلین دولتی برای ادامة تحصیل به ژنو در سوئیس اعزام شدم (سال 1329 شمسی /مطابق با 1951 میلادی)، امّا همان سال به سبب شرکت در فستیوال جوانان در برلن شرقی، نتوانستم بیدرنگ ویزای فرانسه اخذ کنم چون تذکرهام مهر روادید سرزمین آلمان شرقی را داشت و ازینرو ادعا کردم که تذکرهام را گم کردهام
و دیر زمانی چشم به راه ماندم تا عاقبت کنسولگری ایران در ژنو که از سفرم به برلن شرقی خبر داشت و البته ناخشنود بود، پس از بازخواستهای بسیار با اکراه پذیرفت که تذکره نوینی برایم صادر کند و البته همزمان، نامم در فهرست مظنونین نیز ثبت شد که بعداً مشکلات فراوان به بار آورد.
من در دبیرستان زبان فرانسه میآموختمم و پدرم چون در مدرسة سن لویی درس خوانده بود و زبان فرانسه میدانست گاه با من به زبان فرانسه صحبت میکرد که مایة حیرت مادرم میشد. در کلاس درس، برخی از استادانم که جزو محصلین اعزامی دوران رضا شاه به فرانسه بودند (خاصه عباس پرویز زنده دل خوشپوش) از دوران اقامت و تحصیلشان در آن سرزمین، خاطراتی شنیدنی نقل میکردند که تصویری شوقانگیز در ذهن نقش میکرد. ازینرو حال که بخت یار آمده به ژنو رفته بودم، بی شکیب آرزو داشتم هر چه زودتر کشوری را ببینم که در ادب و هنر و آزادی خواهیش، داستانها شنیده بودم، برخلاف نظر شارل بودلر که رنجیده خاطر از جفای هم وطنانش میگفت فرانسویان «دیگر هیچ چیز از شعر و نقاشی و موسیقی در نمییابند».
برای خواندن مطلب کامل در زیر کلیک کنید:
پرونده ی «جلال ستاری» در انسان شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/5165