(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

124 قطعه‌ی برگزیده از موسیقی ملی ایران

گروه اخبار
124-ghatee_Page_1.jpg

صفوت، داریوش، 1390، 124 قطعه‌ی برگزیده از موسیقی ملی ایران، به کوشش ستاره صفوت، تهران: انتشارات ارس
دکتر داریوش صفوت، یکی از بهنامترین موسیقیدانان ایران زمین به شمار میآید. وی موسیقی را از همان دیدگاهی که در آثار فلاسفهای مانند فیثاغورث، افلاطون، فارابی... و عرفایی مانند حافظ و مولانا دیده میشود مینگرد، و برای موسیقی حقیقتی عینی و ایدهآلی قائل است که موسیقیداننسبت به قدرت ادراک خود میتواند از آن حقیقت واحد بهره جوید. همچنین موسیقی را ابزاری میداند که با آن « قالب مثالی » به اهتزاز درمیآید که در خودآگاهی به صورت « حال » جلوهگر میشود. موسیقی را فراتر از آهنگها و لذت روانیای که از هماهنگی آنها دیده میشود میبیند، و آن را واسطهای میداند که بهوسیلهی آن نشئهی درونی موسیقیدان در درون « خود »ش تقویت میشود و به دیگران نیز منتقل میگردد. با توجه به تسلط دکتر صفوت در فلسفه و عرفان، علاوه بر آنکه در سازش دیدگاهش را جلوهگر میسازد، اندیشهاش را نیز به روشنی و سادگی در کنفرانسها و کتابهایش منتقل میسازد. برای داشتن دیدی درست از موسیقی او، باید علاوه بر وجه هنری (که امروزه بیشتر موسیقی را در این وادی تقسیمبندی میکنند) به وجوهی که در بالا گفته شد توجه کرد تا بتوان از موسیقی وی بهرهی مناسب برد.

کتاب حاضر، گلچین قطعات ضربیای است که استاد دکتر داریوش صفوت در کلاس به شاگردان میآموخت. این آهنگها از نتهای دستنویس استاد معروفی، دکتر صفوت، و پیادهسازیهای نوار تکنوازی استادان گذشته گردآوری شده است. لازم به توضیح است که دکتر صفوت برای آنکه شاگردان ترغیب شوند ساز استادان قدیم را گوش دهند، از آنها میخواست تا برخی از آهنگهای ضربی را از روی نوارهای این استادان به خط نت درآورند. قسمت اخیر، نتیجهی چنین کوششی است.

در آموزش ردیف موسیقی ایرانی، تکیهی دکتر صفوت بیشتر بر ردیف صبا بود و عقیده داشت که این ردیف توأم با اشعار عرفانی زیبا و آموزنده است و تمرین آن شاگرد را برای یادگیری مرحلهی « جواب آواز » زودتر آماده میکند. قطعاتی را هم که در ردیف صبا موجود نبود از روایتهای استادان دیگر مانند معروفی، حاجآقا محمد، قهرمانی، منتظمالحکما و ... تأمین میکرد. قطعات ضربی، در سیستم آموزشی دکتر صفوت، در مرتبهی دوم اهمیت قرار داشت. بیشترین تأکید ایشان در آموزش، کمک به درک شاگرد از فلسفهی موسیقی ایرانی بود. در این شیوه، آنچه بیشتر مورد نظر استاد بود، طرز بیان و روح قطعه بود که در قالب ترتیب یا جملهبندی، خلوص مضرابها، دقت در تزئینات، نحوهی آکسانها، سکوتها و حال موسیقی جلوه میکرد. 

با این که استاد، متد آموزشی خاصی در سر داشت، و اساس آن را بر حال و هوای شاگرد و رفع ضعفهای تکنیکی شاگرد قرار داده بود، درس هر جلسه را بر اساس نشانههای ضعف و کاستی شاگرد پی میریخت. در حقیقت، درس جوابدادن شاگرد، مسیر آموزش آن جلسه را تعیین میکرد، گاه از کوشش شاگرد بر سر ذوق میآمد و به خلاقیت و بدیههپردازی میپرداخت، گاه تمرینهای تکرارشونده برای رفع نارساییهای شاگرد میداد. در بسیاری موارد، در همان جلسه، بنا به نیاز شاگرد، تمرین جدیدی ابداع میکرد تا شاگرد در آن قسمت خود را تقویت کند. اعتقاد داشت هر ضعف در نوازندگی را باید به صورت تمرینی درآورد تا با تمرین و تکرار در ضمیر ناخودآگاه شاگرد قرار گیرد تا بتواند آن را به درستی اجرا کند. او در حقیقت تمرین موسیقی را به منزلهی ظرفی میانگاشت تا به واسطهی آن، فلسفهی موسیقی و کاربردهای معنوی موسیقی را توضیح دهد.

موسیقی و ضرباهنگ آن، گویی خادمی فرمانبردار و وفادار در دستان استاد بود. هر آن لازم میدید تا ذوق شاگرد را تحریک کند، قطعهای غیر ضربی را ضربی میکرد، ضربیها را آوازی میکرد، ریتمها را تغییر میداد، پایهها و مضرابها را جابهجا میکرد و... . این خصوصیت استثنایی استاد، باعث میشد هیچگاه چیزی به شاگرد تحمیل نشود و همیشه شاگرد آزادانه موسیقی را تجربه کند. در همین راستا، گاه اتفاق میافتاد هنرجو قطعهای را اشتباه مینواخت، ایشان با طنزی آموزنده میگفت: آهنگ بسیار قشنگی نواختید؛ این را خودتان ساختهاید؟! با این شیوه، به شاگرد میفهماند که قطعه را درست ننواخته. آنگاه بر حسب مورد، برای این که شاگرد تازهکار سرخورده نشود و شوق تمرین در او از بین نرود، همان آهنگ را با تغییراتی مینواخت. مسلم است که این شیوهی آموزش، ریشه در دوراندیشی استاد دارد تا جهت صحیح را در موسیقی به شاگرد القا کند. روش القایی آموزش دکتر صفوت، از نکات بارز شیوه آموزشی اوست.

در نتنگاری قطعات، سعی شده است امانتداری رعایت شود؛ به همین دلیل نتهای استاد معروفی و دکتر صفوت، هر کدام با شیوهی نتنگاری خودشان ثبت شده است. نتنگاری قطعات پیادهسازی شده از تکنوازی استادان قدیمی نیز به شیوهی مرسوم امروزی ثبت شده است. این قطعات برای شاگردان دورههای متوسطه و پیشرفته تنظیم شدهاند. تزئینات و انگشتگذاریها بر اساس تکنیک سهتار هستند و در سازهای دیگر میبایست با تغییراتی اجرا شوند. لازم به ذکر است که بسیاری از این قطعات در کتابهای دیگر نیز به چاپ رسیدهاند. مراد از چاپ دوبارهی آنها، روابطی است که از کنار هم قرار گرفتن این قطعات در ذهن ایجاد میشود.

قسمت اعظم قطعات این مجموعه توسط دکتر داریوش صفوت در کلاس به صورت آموزشی برای شاگردان ضبط شده بود، که از آنها جمعآوری شده و در مجموعهای به صورت چند سیدی ارائه میگردد. از برخی از قطعات این مجموعه، اثر ضبط شده از دکتر صفوت در دست نبود لذا برای اینکه حالات و نحوه نواختن قطعات بیشتر مشخص گردد، از یکی از شاگردان استاد، دکتر امینپاشا صمدیان، درخواست شد تا مابقی قطعات را اجرا و ضبط نماید تا مجموعه کاملی از نتها و اجرای صوتی عرضه گردد. در این مجموعه طرز صحیح اجرای این قطعات، تزئینات، مضرابها، موزیکالیته، سونوریته و ریتم قطعات متناسب با سبک اصیل موسیقی ایرانی شنیده میشود؛ در قسمتهایی که اجرا با نت تفاوتهایی دارد، ملاک اجرای شنیداری است. لازم به توضیح است اگر در قطعاتی، نت نگاشته شده با اثر صوتی ضبط شده، تفاوتی در تزئینات و حالات اجرا داشت، اصالت با اجرای صوتی است. این امر برای کارشناسان موسیقی ایرانی پر واضح است که روش نتنگاری امروز موسیقی ایران قادر به انتقال تمام ظرائف این هنر نیست. به این دلیل جهت بر طرف کردن این نقیصه سعی شده اجرای صوتی به همراه نتنگاری قطعات در اختیار علاقمندان قرار گیرد.

 

124 قطعهی برگزیده از موسیقی ملی ایران

 

مقدمه

 

استادان قدیم، در نتیجهی چند قرن تجربه و آزمون و خطا، دریافته بودند که بهترین روش برای تدریس به مبتدیان و نوآموزان، این است که از همان ابتدای تدریس، در آنان ذوق یادگرفتن و تمرین کردن و تکامل یافتن را ایجاد کنند؛ و معتقد بودند که بدون پرورش ذوق سلیم، در هیچ رشتهای پیشرفت واقعی مقدور نیست.

ذوق در لغت به معنی چشیدن مزهی چیزها و خوراکیها است، اعم از مزههای شیرین و شادیآفرین، یا مزههای تلخ و گس و چندشآور. برای درک بیشتر مقولهی ذوق، باید توجه داشت که در موسیقی و عرفان، مفهوم ذوق یکسان است، و درک یکی، به درک دیگری کمک میکند. بیخود نیست که عرفا همواره از موسیقی و سماع سخن گفتهاند؛ و بیخود نیست که عرفان را علم ذوقی نامیدهاند.

در عرفان، ابتدا به واسطهی درک تعالیم عملی یک استاد (همانند درک محضر شمس توسط مولانا) ذوق عرفانی (یعنی میل شدید به حقپرستی) پیدا میشود. در این مرحله، ذوق هنوز روح سالک را اشباع نکرده و به مرحلهی ثبات و دوام نرسیدهاست.

در موسیقی هم همینطور است: وقتی نوآموز از همان ابتدا عملاً به شنیدن آهنگهای استادش و یادگرفتن همان قطعات بپردازد، همان حالت ذوق شدید به او دست میدهد و این، او را به حرکت سریع به سوی پیشرفت میکشاند.

مرحلهی بعد، تکرار و مداومت و تمرین (= ریاضت) است که باعث میشود سالک به « دیدار رخ یار » و « شرب مدام » میرسد، چنانکه خواجه حافظ میفرماید:

 

ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
 

 

ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
 

 

 

در موسیقی هم وقتی نوآموز به سرعت به مرحلهای میرسد که میبیند آهنگهای نواختهی استاد خود را (اعم از ضربیها و گوشههای ردیف) میتواند بنوازد و مینوازد، از این مشاهده و شهود سرمست شده، ذوق سلیم و مدام در او ایجاد میشود؛ و دیگر کار و تلاش را رها نمیکند. اما چنانچه نوآموز به این مرحله نرسد، احتمال این هست که سرد شود و دنبالهی کار را رها کند. چنانکه اغلب نوآموزان در نتیجهی رعایت نشدن روش تدریس قدما، سرد میشوند و یا سر از سرزمینهای بیگانه در میآورند؛ در این مورد خواجه حافظ هم میفرماید:

 

نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتد
 

 

که گوش هوش به مرغان هرزهگو داری
 

 

 

 

از این رو استادانی از قبیل درویشخان و صبا و سُماعی و حاجآقامحمد، همواره آموزش را با یاد دادن آهنگهای ساده شدهی ردیف و نیز ضربیهای گوناگون آغاز میکردند.

استاد بزرگ، موسیخان معروفی، برای تسهیل کار هنرآموزان، مجموعهی نفیسی را از قطعات ضربی ساختهی خویش و نیز معاصران خود و قدیمتر، فراهم آورد و در اختیار نسل ما قرار داد. البته یاد دادن ضربیها بیشتر از یاد دادن ردیف ایجاد ذوق میکرد و میکند.

این حقیر در مدت بیست سالی که بعد از انقلاب، برحسب ضرورت، کلاس خصوصی در منزل دایر کردم، بسیاری از این آهنگهای ضربی را به شاگردان یاد میدادم، و نیز تعداد دیگری از آهنگهایی که برای تقویت ذوق و سلیقه مؤثر بود به خط نت درآوردم که در این مجموعه ملاحظه خواهید فرمود.

نکتهی آخر و اساسیتر این است که « ذوق » و « سلیقه » تحت تأثیر حوادث زندگی، یا به عبارت دقیقتر، تحت تأثیر چگونه زیستن تغییر میکند. این موضوع مربوط میشود به قانون روانشناختی « شرطیشدن ». توضیح بسیار ساده و غیرتخصصی این قانون چنین است:

«  شرطیشدن » یعنی اگر کاری را که انجام میدهیم، همواره در « شرایط » محیطی خاصی انجام دهیم، آن « شرایط » در ایجاد ذوق ما تأثیر قطعی میگذارد، به طوری که بدون فراهمآمدن آن شرایط، ذوق و ذائقهی ما ارضا نمیشود. تبیین مسئلهی شرطیشدن کلاسیک را به « پاولُف »، طبیب و فیزیولوژیست روسی قرن نوزدهم و بیستم نسبت میدهند؛ ولی موضوع « گوش هوش » که حافظ بدان اشاره فرموده در واقع توجیه و تبیین همین شرطی شدن است.

مولوی نیز موضوع شرطیشدن را به صورت حکایت مرد کناسی بیان میکند که به بوی کثافت چنان شرطی شده بود که به محض ورود اتفاقی و استثنایی به بازار عطرفروشان غش کرد و نقش بر زمین شد، و هیچ معالجه در او اثر نکرد؛ تا اینکه حکیمی از راه رسید و مقداری مدفوع به پشت لب او مالید؛ کناس بیدرنگ به هوش آمد و سرمست و با نشاط از بازار عطرفروشان گریخت.

نتیجهگیری مولوی از این حکایت چنین است:

 

هر کبوتر کو ز برجی دانه خورد
 

 

در هوای آن کبوترخانه مرد
 

 

 

 

منظور مولوی این است: به من بگو چه نوع موسیقیای دوست داری، تا به تو بگویم چگونه آدمی هستی و در هوای کدام کبوترخانه زندگی را به پایان خواهی برد.

این مجموعه را که تدوین و تهیهی آن به همت دخترم دکتر ستاره صفوت، و چند تن از شاگردانم از جمله دکتر امینپاشا صمدیان تحقق یافت، به این امید انتشار میدهیم که با ارائهی الگوهای ریتمیک اصیل ایرانی، از هرزرفتن ذوق هنرجویان جوان و انحراف « گوشهوش » آنان جلوگیری شود.

 

و منالله التوفیق.

داریوش صفوت

 

 

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.