(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

کنش اقتصادی چیست؟

شایسته مدنی
IMG12355784.jpg

تصو.یر: مزایده‌ی کفش های گاندی

وبر در کتاب اقتصاد و جامعه به تحلیل کنش اقتصادی می‌پردازد. در فصل نخست این کتاب تعریفی از کنش و کنش اجتماعی ارائه می‌کند و بعد از آن  خصوصیات کنش اقتصادی را بیان می‌کند. از نظر وبر "جامعه شناسی علمی است که برای یافتن تعبیری علّی از ماهیت و آثار آن، کنش اجتماعی را درک تفسیری می‌کند". برای فهم بهتر این تعریف بهتر است هر کدام از مفاهیمی که به کار برده شده را مجدد تعریف کنیم. در اینجا مقصود از کنش آن رفتار انسانی است که دارای معانی ذهنی خاصی باشد. کنش می‌تواند برونی یا درونی باشد. برای مثال شرکت در یک فعالیت کنش است همانطور که خودداری عمدی از مشارکت هم یک نوع کنش است. کنش زمانی اجتماعی است که شخص عامل، رفتار دیگران را نیز در معانی ذهنی خودش در نظر بگیرد و رفتار خود را با توجه به آن جهت دهد.

مبانی روشی در جامعه شناسی وبر:

معنا (meaning) برای وبر دو نوع است: معنایی که به شخص یا مجموعه‌ای از اشخاص اطلاق می‌شود و دیگر در مورد شخص یا اشخاص فرضی و برای نوع خاصی از کنش به کار می‌رود که نوع دوم همان گونه آرمانی (ideal type) نام دارد. البته به سادگی نمی‌توان از لحاظ تجربی یک کنش معنی‌دار را از یک رفتار واکنشی صرف که هیچ گونه معنایی ندارد، مجزا کرد. بخش عمده‌ای از رفتار مورد نظر جامعه‌شناسی در مرز میان این دو قرار دارد. در بسیاری از فرآیندهای فیزیکی- روانی کنشی که از نظر ذهنی قابل درک باشد، یافت نمی‌شود و گاهی فقط برای روان‌شناسان متبحر قابل درک است. البته این به این معنی نیست که هرکس برای درک هر کنشی مجبور به انجام کنش مشابه است، اگر بتوان خود را به جای شخص دیگری تصور کرد و به طور همدلانه در تجربه‌ی او شرکت کرد اطمینان بیشتری از تفسیر معنای کنش حاصل خواهد شد.

 هر تفسیری خواستار دقت و قطعیت است. قطعیت در درک می تواند به سه صورت باشد: مبتنی بر تعقل (منطقی یا ریاضی)، یکدلی عاطفی یا پذیرش هنری. در تفسیر یک کنش وضوح عقلایی زمانی حاصل می‌شود که شناخت کامل و دقیقی از مبانی معنایی کنش وجود داشته باشد، اما دقت و قطعیت حاصل از درک همدلانه زمانی میسر است که زمینه‌ی احساسی- عاطفی کنش در دسترس باشد.  بالاترین درجه‌ی درک عقلایی زمانی حاصل می شود که مفاهیم مورد نظر، مفاهیم منطقی یا ریاضی باشد برای مثال 4=2*2. تفسیر این گونه کنشهای عقلایی هدفدار، که تفسیری مبتنی بر درک ابزار مورد استفاده است از بالاترین درجه ی دقت برخوردار است.  ولی برخی از اهداف یا ارزش‌هایی که کنش انسان را جهت می‌دهند فقط بعضی واقع قابل شناختند، آن هم نه به طور کامل. و هر چه این ارزش ها با ارزش های ما متفاوت‌تر باشند، فهم آن از طریق مشارکت تخیلی مشکل‌تر خواهد بود. از سوی دیگر هر چه ما با ارزش ها آشناتر باشیم، امکان حضور تخیلی در واکنش های احساسی همچون ترس، خشم، حسادت، حسرت، عشق، شور، غرور، انتقام جویی، ایثار و دیگر انواع غرایز، و نیز درک رفتار غیرعقلایی ناشی از آنها، آسان‌تر است. این رفتار به این معنا "غیرعقلایی" است که بر خلاف کنش عقلایی در پی هدف مشخصی نیست. از نظر وبر برای تحلیل علمی نوع شناختی، مناسب‌تر است که هر رفتار غیرعقلایی را به عنوان انحرافی از کنش عقلایی خالص در نظر گرفت. 

لازم است در کلیه‌ی علوم مربوط به کنش انسانی، فرآیندها و پدیده‌هایی که کاملا فاقد مفهوم ذهنی‌اند نیز در نظر گرفته شوند؛ مثلا به شکل محرک یا مشوق و یا مانع. فرهنگ مادی یا مصنوعات دست بشر تنها زمانی دارای مفهوم هستند که با کنش انسانی در ارتباط باشند، خواه به عنوان وسیله و خواه به عنوان هدف. یعنی اگر مقولات چه جاندار و چه بی‌جان نتوانند به عنوان هدف یا وسیله با کنش مشخصی مربوط شوند و فقط حالت محرک، مشوق یا مانع را داشته باشند، عاری از مفهوم هستند. از طرف دیگر باید گفت که ادراک دوگونه است: ادراک از طریق مشاهده ی مستقیم مفهوم ذهنی یک کنش، به خصوص از طریق بیان شفاهی. برای مثال ما معنی گزاره 4=2*2 را با خواندن یا شنیدن آن می فهمیم. عصبانیت یک نفر را از حالت صورت و حرکات غیرعقلایی او درک می‌کنیم. به همین ترتیب می‌توان کنش کسی را که با تفنگ به یک حیوان نشانه رفته فهمید، این یعنی درک مشاهده ای- عقلایی کنشها. نوع دیگر ادراک ممکن است تبیینی باشد. برای مثال وقتی کسی می گوید دو ضرب در دو می‌شود چهار، معنای این گزاره را با توجه به انگیزه‌ی او درک می‌کنیم. مثلا وقتی بدانیم مشغول تنظیم حساب دفتری است یا کار دیگری است، این محاسبه بخش مهمی از آن است.  این را درک عقلایی انگیزه می‌نامیم. این گونه ادراک شامل قرار دادن کنش مورد نظر در یک چارچوب مفهومی است. اگر کسی چوب‌بری کند برای اینکه مزد بگیرد، کنش عقلایی انجام داده ولی اگر چوب‌بری کند برای اینکه عصبانیتش فروکش کند، کنشی غیرعقلایی صورت گرفته است. کنشی که حاصل احساسات باشد، ناشی از انگیزه‌های غیرعقلایی است. در هر علمی که به معنای ذهنی کنش توجه دارد، ارائه تبیین نیازمند احاطه بر ترکیبی از معانی است که فرآیند واقعی کنش قابل درک به آن تعلق دارد.

مفاهیم و قوانین اقتصادی محض،  از نوع انتزاعی هستند. این مفاهیم و قوانین بیانگر روندی هستند که کنش معنی‌دار انسانی طی می‌کند، البته این در صورتی است که کنش انسان عقلایی و بدون اشتباه و خالی از احساس باشد و هدف آن به حداکثر رساندن امتیاز اقتصادی باشد که معمولا این روند اتفاق نمی‌افتد. هر تفسیری سعی دارد به روشنی و قطعیت برسد ولی هیچ تفسیری نمی‌تواند صرفا با اتکا به دقت معنایی، مدعی تفسیر معتبر علّی نیز باشد. ممکن است انگیزه‌های آگاهانه حتی برای خود شخص هم پنهان باشد، اینکه چه انگیزه‌ها و چه ضد انگیزه‌هایی بانی اصلی کنش بوده‌اند. وظیفه‌ی جامعه شناس این است که از وضعیت انگیزه‌ای آگاه باشد، آن را تحلیل و تشریح نماید. در اینجاست که وارد تفسیر معنی می‌شویم. فرآیندهای کنشی که به نظر ما کاملا مشابه و یکسان هستند، می‌توانند در چارچوب انگیزه‌های متفاوتی بگنجند. بنابراین حتی اگر شرایط یکسان باشد باید تفاوت‌ها و تضادها را از نظر معنایی درک کرد. به طور کلی، محک زدن تفسیر ذهنی از طریق مقایسه با روند ملموس وقایع، آن گونه که در مورد تمام فرضیات نیز انجام می‌گیرد، ضرورتی اجتناب ناپذیر است.

  یکی از اصطلاحات مهم برای وبر "انگیزه" است. انگیزه ترکیبی است از معانی ذهنی که از نظر کنشگر و مشاهده‌گر مبنایی کافی برای کنش مورد نظر باشد. زمانی برای یک فرایند یک کنش عینی تفسیر علّی صحیحی ارائه می‌شود که کنش ظاهری و انگیزه ها هر دو به طور صحیح درک شده و رابطه‌ی این دو با یکدیگر به شکل معناداری قابل فهم باشد. یعنی یک فرایند بارز و معمولی از نظر معنایی کاملا درک شده و تفسیر آن دارای درجه‌ی معینی از کفایت علّی باشد. دقت آماری هرقدر هم بالا باشد، بدون کفایت معنایی غیرقابل درک است.

از دید جامعه شناسی تفسیری دو موضوع مطرح است: الف) چارچوب کارکردی برای توضح عملی مفید و اجتناب ناپذیر است ولی نباید به ارزش شناختی بیش از اندازه بها داده شود که مفاهیمش حالت "شمولیت کاذب" به خود بگیرد. ب) در مواقعی خاص، جامعه شناسی تفسیری تنها راه درک تفسیری برای تبیین یک پدیده است. یعنی می توان از صرف نشان دادن روابط کارکردی فراتر رفته و چیزی را کسب کرد که هرگز در علوم طبیعی قابل دستیابی نیست، یعنی درک ذهنی کنش اشخاص. البته باید گفت که کلیه صاحب‌نظران کاملا موافق هستند که محدود نمودن تحلیل به کارکرد فقط ضرورتی است که به دلیل بی‌اطلاعی فعلی ما موقتا بر تحلیل تحمیل شده است.

جامعه‌شناسی به طور مداوم در پی تدوین مفاهیم نوعی و قواعد عام رخدادهاست. این ویژگی جامعه‌شناسی را از تاریخ مجزا می‌کند، زیرا تاریخ در پی تحلیل علّی و تبیین کنشهای فردی ساختارها و افرادی است که از اهمیت فرهنگی برخوردارند. تحقیق جامعه شناختی در نظر دارد بر اساس مفاهیم نظری‌ای که کفایت معنایی دارند، پدیده‌های متعددی همچون پدیده‌های غیر عقلایی، پیامبرگونه، عارفانه و انواع کنش عاطفی را در خود بگنجاند.

کنش اجتماعی چیست؟

کنش اجتماعی که شامل فعالیت و پذیرش منفعل هم هست، می‌تواند معطوف به رفتار گذشته، حال و یا آینده‌ی دیگران باشد. مثلا انگیزه‌ی یک کنش اجتماعی می‌تواند انتقام از حملات قبلی، دفاع در حال حاضر و یا اقدامی در جهت دفاع در آینده باشد. منظور از دیگران می‌تواند دیگر افراد یا آشنایان باشد یا جمعی نامشخص و غریبه باشد. مثلا "پول" وسیله‌ی مبادله‌ای است که فرد در معامله می‌پذیرد، زیرا بر اساس این انتظار عمل می‌کند که تعداد بی‌شماری از دیگر افراد که با آنها هیچ گونه ارتباط و آشنایی ندارد در مواقع دیگر آن را جهت معامله از او خواهند پذیرفت. بنابراین هر کنشی ضرورتا "اجتماعی" نیست، حتی اگر کنش آشکاری باشد. کنشی که در ارتباط با رفتار غیر جانداران باشد اجتماعی نیست. نگرش‌های ذهنی فقط تا آنجایی کنش اجتماعی را می‌سازند که متوجه رفتار دیگران باشند. مثلا یک رفتار مذهبی در انزوا کنش اجتماعی نیست. فعالیت اقتصادی یک فرد هم زمانی اجتماعی است که رفتار شخص ثالثی را هم منظور کرده باشد. ضرورتا هر نوع تماسی که بین افراد انجام می‌گیرد دارای خصوصیت اجتماعی نیست، زمانی این خصوصیت وجود دارد که رفتار فرد به شکل معناداری به دیگران معطوف باشد. مثلا برخورد دو دوچرخه‌سوار ممکن است یک واقعه‌ی طبیعی تلقی شود. ولی تلاش آنها برای عدم برخورد، پرخاش یا بحث مسالمت‌آمیز پس از تصادف، نوعی کنش اجتماعی است.

انواع کنش اجتماعی

الف) عقلایی هدفمند: شامل گرایش به مجموعه‌ای از اهداف مشخص فردی است. رفتار عوامل بیرونی و افراد دیگر پیش‌بینی می‌شود. ب) عقلایی ارزشی: باور آگاهانه به ارزش یک رفتار اخلاقی، زیبایی شناختی، مذهبی و غیره است. ج) عاطفی: کنشی ناشی از تمایلات خاص و وضعیت احساسی شخص است، مثل فدا کردن خود برای دیگری یا برای یک آرمان، انگیزه‌هایی مانند انتقام. د) سنتی: کنش حاصل از گرایش به سنت است که از طریق عادات طولانی مدت ایجاد می شود. البته بسیار بعید است بتوان کنشی را یافت که فقط به یکی از این گروه معطوف باشد.

مفهوم روابط اجتماعی چیست؟

"روابط اجتماعی" برای اشاره به رفتار دسته‌ای از افراد به کار می‌رود که کنش هر شخصی در محتوای معنادارش کنش دیگران را نیز در خود لحاظ کرده باشد. بنابراین روابط اجتماعی به احتمال وجود کنش اجتماعی که از نظر معنایی قابل درک باشد، وابسته‌اند. محتوای چنین کنشی می‌تواند بسیار متنوع باشد، مثلا تعارض، ضدیت، جاذبه جنسی، دوستی، وفاداری و یا مبادله‌ی اقتصادی. ضرورتی ندارد کلیه افرادی که در یک رابطه اجتماعی حضور متقابل دارند، دارای معنای ذهنی یکسان باشند. نگرش نسبت به دوستی، وفاداری، میهن پرستی ممکن است در یکی از طرفین با دیگری کاملا متفاوت باشد.

بسیاری از قانون مندی های قابل توجه در روند کنش اجتماعی، نه ناشی از گرایش به یک هنجار معتبرند و نه ضرورتا مبتنی بر رسوم (رسوم، آدابی هستند که پایدار و مداوم باشند) اند، بلکه کاملا مبتنی بر نوع خاصی از کنش اجتماعی منطبق بر منافع اشخاص، آن گونه که خود از آن آگاه هستند. این مورد بیش از هر مورد دیگری در کنش اقتصادی صادق است.

کنش اقتصادی چیست؟

یک کنش زمانی "جهت اقتصادی" دارد که طبق مفهوم ذهنی‌اش متوجه ارضای تمایلی نسبت به مطلوبیتها باشد. کنش اقتصادی، کاربرد مسالمت‌آمیز منابع تحت اختیار یک فرد در جهت بهره‌گیری اقتصادی است. کنش اقتصادی عقلایی نوعی کنش عقلایی است که در جهت نیل به اهداف اقتصادی است و عامدانه طراحی شده باشد. کنش اقتصادی ضرورتا یک کنش اجتماعی نیست. تعریف کنش اقتصادی باید تا حد امکان عام باشد. یعنی تمام فرآیندها و مقولات اقتصادی از طریق مفهومی که در کنش انسان نهفته است، مشخص می‌شوند. ولی نمی‌توان کنش اقتصادی را یک پدیده‌ی روانی فرض کرد. البته نکته‌ای که وجود دارد این است که پدیده های اقتصادی شامل نوع خاصی از معنای ذهنی هستند و همین امر است که می‌تواند یگانگی فرایندهای آن را تعریف کرده، تفسیر ذهنی آن ها را ممکن سازد.  تعریف کنش اقتصادی باید شامل این نکته باشد که مردم عامدانه به دنبال مطلوبیت هستند، مثلا تحصیل پول که خود امری مطلوب است. لازم به ذکر است که "کنشی که جهت اقتصادی دارد" با "کنش اقتصادی" متمایز است. اصطلاح اول شامل تمام کنش های غیراقتصادی و تمام کنش های مسالمت آمیزی می‌شود که تحت تاثیر ملاحظات اقتصادی باشد. اما "کنش اقتصادی" دارای جهت‌گیری آگاهانه نسبت به اهداف اقتصادی است. هر نوع کنشی مانند جنگهای غارتگرانه ممکن است جهت‌گیری اقتصادی داشته باشد. اصطلاح "کنش اقتصادی" هرگز در مورد کسب نتیجه یا بهره‌وری اقتصادی از طریق زور و تهدید به کار نمی‌رود. منظور از "مطلوبیت" استفاده از امتیازاتی است که یک فرد یا افراد متفاوت، به طور خاص یا عام، به شکل واقعی یا صوری در حال حاضر یا آینده از یک کالا یا خدمت به خصوصی بهره‌مند می‌شوند. مطلوبیت‌ها می‌توانند حاصل خدمات عوامل انسانی یا غیرانسانی باشند. مطلوبیتی که ناشی از کاربرد اشیاء باشد "کالا" نامیده می‌شود، مطلوبیتی که ناشی از منشاء انسانی باشد، "خدمات" نام دارند. البته کالاها و خدمات فهرست کاملی از تمام مطلوبیتهای عمده‌ی اقتصادی نیستند. جنگ و مهاجرت فی نفسه، فرایندهای اقتصاد نیستند، گرچه در دوران اولیه این موارد عمدتا در راستای ملاحظات اقتصادی قرار داشته‌اند. منتها اینها همیشه از عوامل اصلی ایجاد تغییر در نظامهای اقتصادی بوده‌اند.

وبر برای اینکه کنش اقتصادی عقلایی را مشخص کند معیارهایی را برای آن نام می‌برد: الف) توزیع منظم مطلوبیت‌ها که فرد اقتصادی به هر دلیلی خود را برای حال و آینده قادر به کنترل آن می‌بیند. این نکته در مورد پس‌انداز به خوبی صادق است. ب) توزیع منظم مطلوبیت‌های موجود برای کاربردهای بالقوه. ج) تولید منظم مطلوبیت‌ها از طریق "تولید". د) اطمینان از توانایی کنترل و به کارگیری مطلوبیت‌ها از طریق توافق با صاحبان و تولیدکنندگان آنها. "مبادله" نوعی مصالحه‌ی منافع طرفین است که از آن طریق کالاها با سایر مزایا به شکل متقابل از کنترل یکی به کنترل دیگری در می آید. مبادله می‌تواند سنتی یا قراردادی باشد. لزوما مبادله ی قراردادی عقلایی نیست. هر موردی از مبادله‌ی عقلایی می تواند راه حلی برای برطرف کردن تضاد مخفی یا آشکار منافع باشد. موضوع مورد مبادله صرفا به کالا و خدمات محدود نمی‌شود، بلکه انواع مختلف امتیازات اقتصادی را نیز در بر می‌گیرد. برای مثال وصیت، که یا فقط بر اساس عرف یا منافع شخصی باشد. شرایط مبادله می‌تواند سنتی، نیمه سنتی (قابل اجرا از طریق عرف) یا عقلایی باشد. نمونه‌های مبادلات عرفی، مبادله هدایا بین دوستان است. مبادله عقلایی تنها در زمانی ممکن است که هر دو طرف انتظار سود بردن داشته باشند و یا اینکه یکی از طرفین به دلیل نیاز شخصی و قدرت اقتصادی طرف دیگر تحت فشار قرار گیرد.

وسیله‌ی تبادل، وسیله‌ی پرداخت و پول

در صورتی می‌توان شیئی را که در یک مبادله ارائه می‌شود وسیله‌ی تبادل نامید که دریافت کننده بتواند آن را در یک فاصله‌ی زمانی مناسب برای بدست آوردن آنچه در مبادله‌ی دیگری می‌خواهد، به کار گیرد. احتمال پذیرش این وسیله‌ی مبادله، که با ارزش معین شده‌ای می‌تواند دیگر کالاها را به دست آورد، "قدرت خرید" آن نامیده می‌شود. چنین کاربردی "ارزش اسمی" نام دارد. از نظر وبر وسایل مبادله یا پرداخت زمانی "چارتال" نامیده می‌شوند که به دلیل شکل خاصشان از ارزش اسمی بالایی که مورد توافق یا تحمیلی یا قانونی است، در بین اعضای یک گروه بهره مند بوده وبتوان شیء مورد نظر را به طریقی تقیسم کرد که هر بخش آن قابل محاسبه ی عددی باشد. پول یک وسیله‌ی پرداخت چارتالی است که وسیله‌ی مبادله نیز هست. وسایل مبادله که "چارتالی" نیستند، وسیله‌ی "طبیعی" پرداخت هستند. مثل زیورآلات، لباس و غیره. به جز در جوامع ابتدایی، وسایل مبادله و پرداخت اغلب یکی هستند.

پیامدهای استفاده از پول عبارت‌اند از: الف) نوعی مبادله به صورت غیرمستقیم را بوجود آورده است. چنین مبادله‌ای دستیابی به کالاهای جدید را برای صاحب کالاهای ارائه شده ممکن می‌سازد. این کالاهای جدید از نظر زمان، مکان و کیفیت از کالاهای قبلی مبادله شده، کاملا مجزا هستند. در نتیجه حیطه‌ی روابط مبادله یا گسترش می‌یابد. ب) باعث پس انداز شد، یعنی نگهداری پول، به طور نقدی و یا به صورت طلبی که قابل پرداخت در هر زمانی باشد. ج) خدمات را می‌توان پولی سنجید و خدمات به صورت متقابل در آمد. د) توسعه‌ی حیطه‌ی مصرف به وسیله‌ی کسانی که یا پول دارند و یا فرصت و امکان بدست آوردن آن را دارند. یعنی شخص می‌تواند با عرضه‌ی پول کالا و خدمات را بدست آورد. ه) امکان اطلاق ارزش پولی به کلیه‌ی کالاها و خدمات.

برای هر شیء مورد مبادله، "موقعیت بازار" کلیه‌ی فرصت‌های مبادله در ازای پول است. "آزادی بازار" درجه‌ی برخورداری طرفین مبادله از استقلال در تعیین قیمت و رقابت است و برعکس "تنظیم بازار" وضعیتی است که در آن به طور موثر محدودیت‌های عمده ای بر بازارپذیری و یا آزادی افراد اعمال می شود. تنظیم بازار به عنوان یک سیاست اقتصادی عقلایی، از نظر تاریخی با رشد آزادی صوری بازار و گسترش قابلیت عرضه ی کالاها همراه بوده است.

ادامه دارد

منبع: وبر، مارکس (1384)، اقتصاد و جامعه، ترجمه عباس منوچهری، مهرداد ترابی نژاد، مصطفی عمادزاده، تهران: سمت

Shayesteh.madani@gmail.com

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294

 

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.