(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

انجمن فیلسوفان مرده آلمانی(همایشی خیالی)

کارل مورای ترجمه ی مهرنوش حاجی احمدی
shopen

کارل مورای (Carl Murray)، بحثی متهورانه را به صورتی مخفیانه استماع می کند. در ولهالا، آرامگاه قهرمانان و جنگجویان بزرگ آلمان، قسمتی وجود دارد که مختص فلاسفه برجسته است. عضویت در این انجمن فلسفی بسیار مهم تلقی می شود و رشک برانگیز است. هدف از جلسه امروز این انجمن بحث در مورد پذیرش احتمالی یک عضو جدید است. اعضای حاضر در جلسه عبارتند از امانوئل کانت (رییس)، گئورگ ویلهلم فردریش هگل (دبیر جلسه) و اعضای عادی انجمن شامل گوتفرید لایب نیتس، ادموند هوسرل و مارتین هایدگر ***** کانت: عالیجنابان، تنها دستورکار جلسه امروز درباره آقای لودویگ ویتگنشتاین است، و اینکه آیا ایشان به عضویت در مجمع ما انتخاب خواهند شد یاخیر. جناب آقای دبیر، آیا می توانید شرایط عضویت را برای ما یادآور شوید؟ هگل: بله جناب آقای رییس. اول اینکه شخص کاندیدا باید آلمانی باشد و ضمناً به زبان آلمانی فکرکند و بنویسد! و نهایتاً این که سهم او در فلسفه باید بطور قابل اثباتی از ارزش ماندگار برخوردار باشد. اینجا متأسفانه مشکلی جزئی وجود دارد و اینکه جناب آقای ویتگنشتاین در اتریش متولد شده و بعداً تابعیت انگلستان را اختیار نموده اند. کانت: آه، بله. بسیارخوب، فکر می کنم برای هدفمان دراین مورد می توانیم اتریشی بودن را نیز مدنظرقرار دهیم. درضمن، آیا ایشان به واقع برای عضویت درخواست کرده اند؟ هگل: این مسئله کاملا واضح نیست. وقتی از ایشان پرسیدیم، قدری رنجیده خاطر شدند و چیزهایی در این مورد گفتند که تمایل به عضویت درهیچ انجمنی که آمادگی پذیرش او را داشته باشد ندارند. بااینحال، نهایتاً با اکراه موافقت کردندکه کاندیدا شوند. لایب نیتس: جناب آقای رییس، مشکل کوچک دیگری نیز وجود دارد. کانت: چه مشکلی؟ لایب نیتس: سوال این است که کدام ویتگنشتاین به عنوان عضو مطرح شده است، نویسنده رساله منطقی فلسفی (Tractatus Logico-Philosophicus) یا مؤلف پژوهشهای فلسفی (Philosophical Investigations)؟ برخی منتقدان این دو نوشته را ناسازگار و مجزا در نظر می گیرند. هگل: من موافق آنهایی هستم که حرفه او را به عنوان یک پیشرفت دیالکتیکی درنظر می گیرند-دراینجا رساله او نهاد (these) محسوب می شود، پژوهشهای فلسفی او برابرنهاد (antithese) و می توان گفت. . . . . . کانت: هگل عزیزم، این حرف بسیار طرحوار (schematic) است، تقریباً شبیه فلسفه تاریخ شما. اما متأسفانه اینطور به نظر می رسدکه کاندیدای ما آنقدر زنده نمانده تا به یک هم نهاد (synthese) دست یابد. جناب لایب نیتس، برای هدف ما فقط یک ویتگنشتاین وجود دارد و باید وجود داشته باشد. با این حال، سوال دیگری که باید از اعضا پرسیده شود این است که چرا نوشته های ایشان با اینکه در اصل به زبان آلمانی نوشته شده اند، ولی در کشورهای انگلیسی زبان به نحو فوق العاده ای مؤثر افتاده اند، ضمن اینکه موقعیت او علیرغم تأثیر زیادی که اوایل در وین داشته، بعداً در قاره اروپا رو به افول بوده است. چیزی که واضح است این است که ایشان هنگام تدریس در کمبریج خطیب جذابی بوده اند، ولی من متحیرم که چرا ایشان علیرغم اینکه به آلمانی فکر می کرده اند ولی به انگلیسی حرف می زده اند! فکر کنم باید این موضوع را بدانیم. هایدگر: هوم. . . . بسیار جالب است. تفکر به شیوه فلسفی، خود به اندازه کافی مشکل است. اجازه دهید درمورد زبان مورد پذیرش دیگر ذکری به میان نیاوریم. . به هرحال من به این نتیجه رسیده ام که ویتگنشتاین عمداً خودش را از این سنت قاره ای مبرّا کرده است. علاوه بر این، او نه آموزش کاملی در زمینه فلسفه دریافت کرده و نه آموزشی را متقبّل شده. به نظرمی رسد او این امر را بیشتر نوعی «درمان» و یا «یک فعالیت» درنظر گرفته تا یک آموزه. درواقع، او به شیوه مهندسان هوافضا و به کمک منطق ریاضی به این نتیجه رسیده است. مسلماً اینها نظامهای فکری دقیقی هستند، اما من معتقدم که او – خواه از طریق متون اصلی و خواه به صورت ترجمه- تعمداً هیچ چیز از دکارت نخواند و از افلاطون هم بسیار کم خواند، چه رسد به ارسطو. هوسرل: بله، ولی این عوامل، همانهایی نیستند که در«اصالت»، یعنی چیزی که خیلی بدان مباهات می کند، سهم دارند؟ چیزی که شخصاً مرا بیشتر نگران می کند، این است که او بی دلیل برخی از دانشجویانش را از مطالعه درباره فلسفه منصرف می کرد و به آنها می گفت که اگر در کارخانه کار کنند می توانند ثمربخش تر باشند! هایدگر: بله، در واقع نکته نگران کننده ای است. ضمن اینکه درخصوص جایگاه او به عنوان یک فیلسوف آلمانی ، باید اذعان کنم که سبک او-چگونه بگویم- بیشتر «غیرآلمانی» است. بیشتر رسالات وی با نمادهای ریاضی نگاشته شده اند، و قسمت عمده سایر تألیفاتش به صورت کلمات قصار یا اظهارات الهام گونه می باشد- بدون استفاده چشمگیر از بینشی که با آن موافقم، و فاقد هرگونه احتجاج تأییدکننده ای. در واقع، بیشتر مرا یاد نیچه می اندازد -که گمان می کنم به همین علت است که فردریش [نیچه] همچنان عضو آزمایشی [این انجمن] باقی مانده است. علاوه بر این، ادعای ویتگنشتاین مبنی بر این که «آنچه را که علی الاصول بتوان گفت، می توان به روشنی بیان کرد» در واقع مطابق سنت فلسفه آلمان نیست و مطمئنم که همگی با من موافقید. ما به دنبال آن هستیم که نظامی جامع از تفکر برپا کنیم که با فرهنگ لغات فنیِ مناسب، تقویت شده باشد. به هرحال، او آگاهانه در پژوهشها، روش نظام مند را رد کرده و از یک رویکرد جزء به جزء حمایت می کند. ضمناً سبک مکالمه ایِ او بیشتر گول زننده است. اگر یک دانشجو به شیوه او یک رساله بنویسد، آیا شما آن را می پذیرید؟ کانت: آه. . . خوب. اما جدا از سوالی که در مورد سبک وجود دارد، ما باید تعیین کنیم آیا او یک فیلسوف آلمانی واقعی است یا یک پیامبر رازآلودِ زبان. بطور مثال، او می گوید که ما «توسط زبان افسون شده ایم» و این که این مسائل فلسفی که ما را به خود مشغول ساخته است همگی مثالهایی از «به تعطیلات رفتن زبان» است! او ادعا می کند که اینها صرفا معماهای زبان هستندکه وقتی درحال آزمودن زبان در گفتارِ معمولی خودمان هستیم می توانند به سادگی حل شوند. او ادعا می کند که مسائل اصلی فلسفی را حل کرده است، یا بهتر است بگوییم آنها را منحل کرده است. لایب نیتس: اگر اشتباه نکرده باشم ، چنان چه به دنیای خاکی نظرکنیم، فلاسفه آنگلوساکسون و سایر نقاط قاره [اروپا] وبسیاری از دیگر مردمان هوشمند، هنوز در حال بحث از مواردی چون ارادهِ آزاد، وجودِ خداوند، واقعیت، خیر، حقیقت، زیبایی ، معنای حیات و غیره هستند. اینطور به نظرم می رسد که آنها با این درک، که مسائلی که ما را به سردرگمی دچار کرده اند مسائلی عمیق و واقعی بوده اند و ارزش آن را دارند، این کار را انجام می دهند. از نظرمن، مطالعه گفتارِمعمولی در بهترین حالت، نقش محدود و ابتدایی بازی می کند. اگر اینطور بود ، می توانستیم و بایستی قرنها قبل از این، با آزمودن چگونگیِ بکار بردنِ کلماتی چون- «اختیار»، «خدا»، «خوبی» و «زیبایی»- قادر به حل یا انحلال مسائل فلسفی مهم بوده باشیم. من هنگامی که این اظهار نظرِتقریباً پیشگومآبانه ویتگنشتاین را ملاحظه می کنم که «معنای یک کلمه عبارتست از کاربردِ آن» خیلی بیشتر گیج و متحیر می شوم. کانت: موافقم. هنگامی که با او مصاحبه کنیم، باید از او بپرسیم آیا این عبارت را «تحلیلی» می داند یا «ترکیبی». هگل: یک نکته جالب جناب آقای رییس. من همیشه از اظهار نظرهای او این گونه برداشت کرده ام که معنا ، یک «شیء فی نفسه» نیست، بلکه به «زمینه» وابسته است و همچنین به آنچه او «شباهت خانوادگی»، «صورت زندگی» و چیزهایی از این دست می نامد. اما هیچ یک از اینها کاملاً حل نشده اند. هوسرل: من تلاش کرده ام که نوشته های اغلب مبهم آقای ویتگنشتاین را درباره زبان و فلسفه درک کنم. به نظرمی رسد که ایشان گفته باشند: از آنجا که تمامی تجارب و درک ما از دنیا، از راه زبان حاصل می شود، ابتدا باید زبان را مطالعه کنیم تا صحیح ترین تصویر را از دنیا به دست آوریم. او مدعی است که چون سوالات فلسفی به شکل کلمات صورت بندی شده اند، اگر بتوان محدودیتهای زبان را پیدا کرد، همچنین می توان دریافت که سوالات فلسفی در چه محدوده هایی وجود دارند و به آنها جواب داد. در مقام مقایسه، این [نظریه] مشابه انقلاب کوپرنیکی است که شما، جناب آقای رییس، درعرصه تفکر آغاز کردید؛ شما خود به ما نشان دادید که برای شناخت دنیا، نخست باید فرایندهایی را بشناسیم که از طریق آنها دنیا را دریافت و تفسیر می کنیم. نمی دانم آیا به اصطلاح «چرخش زبانیِ» ویتگنشتاین یک انقلاب کوپرنیکی دیگر انگاشته خواهد شد یا نه. کانت: هوم. . . . . خواهیم دید. شخصاً مطمئن نیستم که آیا به طور کامل عقاید ایشان را نفهمیده ایم یا برعکس، به طورشایسته ای آنها را آزموده ایم و نتیجه گرفته ایم که پادشاه، اگرکاملاً برهنه نیست، تا اندازه ای لباس به تن دارد. ضمناً جناب آقای هگل آیا می دانید که این اواخر ویتگنشتاین روی چه چیزی کار می کرده است؟ هگل: او با جدیتی خاص، یک مجموعه آزمایشها را با اردکها و خرگوشها -کاملاً مطمئن نیستم با کدامیک- انجام می داده و همچنین با مگسها و بطری- و سعی داشته به مگسها آموزش دهد که از بطری به بیرون پرواز کنند. ولی به نظر می رسد که مگسها از همکاری با او ابا داشته اند! ضمناً او زمان زیادی را به بالا رفتن از نردبان می گذرانده و سپس آن را کنار می گذاشته و خودش را معلق بین زمین و آسمان رها می کرده است. کانت: فکر می کنم «عضویت آزمایشی» در حال حاضر بهترین چیزی باشد که می توانیم پیشنهاد دهیم، موافقید آقایان محترم؟ منبع: http://philosophynow.org/issues/86/The_Dead_German_Philosophers_Club

 

مهرنوش حاجی احمدی:

nooshemehr12@yahoo.com

 

دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید
http://anthropology.ir/node/11294

 

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.