(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

تحولات آیینی و تغییرات فرهنگی در ازدواج

بهزاد منصوری نیا
ازدواج

دو مصاحبه پیرامون  تغییرات فرهنگی سنتها و آیینهای ازدواج در شهر چالوس
مقدمه مدیر صفحه:یکی از مهمترین عرصه های تغییرات فرهنگی، تغییر در آیین های کلیدی فرهنگ است. آیین ها به عنوان مکانیسم های مرکزی یک فرهنگ برای تداوم و بازتولید خلاقانه زندگی، اهمیت زیادی در فهم یک فرهنگ دارند. این دو مصاحبه زیر در حیطه آیین ازدواج هستند. آیین ازدواج به عنوان مکانیسم اصلی مشروعیت بخشی فرهنگی و شرعی به یک پیوند اجتماعی (خویشاوندی)، نقش کلیدی ای در بسیاری از نهادهای اجتماعی دارد. به همین دلیل  تمام این نهادها نیز در صورتبندی آن دخیل هستند. ازدواج از یک سو بیانگر نظام مذهبی جامعه است و از سوی دیگر نظام ارزش ها، سنت های عرفی، تحولات فرهنگی و اجتماعی و حتی عوامل اقتصادی و سیاسی کلان در آیین ازدواج خودش را نشان می دهد. می توان در جزییات این آیین تحولات فرهنگی و روانشناختی یک جامعه را بررسی کرد، همچنین می توان بازتاب تحولات مذهبی و فرهنگی و اقتصادی را در آن دنبال کرد. به همین سبب می توان آیین کلیدی ای مانند ازدواج را به نوعی یک خرده جهان یا یک بازنمایی مینیاتوری از کلیت جامعه دید. همانطور که در این دو مصاحبه خواهیم دید، میتوان بسیاری از تحولات نیم قرن اخیر در جامعه ایرانی را در تجربه این دونسل زنان در ازدواج دید. بر همین اساس شاید داده هایی از این قبیل که بیانگر تجربه زیستی و عمیق دو نسل متفاوت از دو دوره فرهنگی هستند، در بررسی های تطبیقی و میان نسلی ابزار مناسبی برای فهم بهتر جامعه ایرانی و تغییرات فرهنگی آن باشند. نکته مهم  دیگر آنست که این تغییرات نه در عناصر این آیین، بلکه در بیش از هم در سلسله مراتب عناصر و مولفه های اصلی آنست. آنچه دیروز در صدر انتخاب ها بود امروز یا در حاشیه است و یا در انتهای لیست امکان های انتخابی. آنچه را که امروزه به عنوان محور این آیین می پندارند (مثل حق انتخاب برای زن)، در نسل های قبلی آنقدر حاشیه ای بود که جز در موارد بسیار جزیی نمی توان سراغ آن را یافت. به همین سبب باید این تغییرات را بیش از آنکه در حذف و ابداع عناصر جدید ببینیم، بیشتر باید در تحول سلسله مراتب ارزش امور و اولویت های انتخابی افراد باید دید. البته برای تبیین این تحولات می توان به عواملی مانند مدرنیته و نوسازی ارجاع داد. محققی که این مصاحبه ها را انجام داده، آن را بر حسب تحولات ناشی از مدرنیته دانسته است. اما به هر حال این مصاحبه ها ارزش داده ای خاصی دارند. هرچند به دلیل عمومیت این تغییرات، بیشتر مخاطبان تا حدی با این تحولات آشنایی و تجربه زیسته دارند.

مقدمه:

در هر جامعه ارزش های اجتماعی به عنوان عناصری گفته می شود که اکثریت جامعه به اهمیت و اعتبار آن معتقدند و یا هر چیزی که برای یک نظام اجتماعی مورد نیاز ، محترم و مقدس و خواستنی  و مطلوب تلقی می شود جزء ارزش های آن جامعه است و ازدواج یکی از ارزش های قابل پذیرش در کشور ماست. از طرفی ما در زمانی زندگی  می کنیم که با تحولات جهانی پیچیده ای روبرو هستیم و پدیده های فکری جدیدی ما را احاطه کرده اند که در بسیاری از زمینه ها، این پدیده ها و تحولات ما را با چالش های مختلفی روبرو ساخته اند و از جمله این پدیده ها  مدرنیته است که با توسعه و پیشرفت فن آوری اطلاعات همراه  بوده و تغییرات عظیم را در حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ ایجاده کرده است و به ویژه ابعاد مختلف فرهنگ را چه در حوزه مادی و چه حوزه نا مادی در نور دیده است. در این رهگذر سعی می شود تا با انجام دو مصاحبه پیرامون مقوله ازدواج به عنوان یکی از مصداق ها ی غیرمادی فرهنگ، این تغییرات را نشان دهیم.

 

 

مصاحبه اول

مشخصات مصاحبه شونده:

نام و نام خانوادگی: خانم م.ل سن: 70 ساله تحصیلات : بی سواداهل کلاردشت ساکن چالوس

س1: شما چه سنی را برای ازدواج مناسب می دانید؟

ج: دختر باید زود ازدواج کند،زمان ما اگر دختر به سن 20 سالگی می رسید و ازدواج نمی کرد می گفتند که ترشیده است و دیگر هیچ پسری با او ازدواج نمی کرد و اکثر خواستگارهای این دختران، مردان زن مرده بودند. بنابراین خانواده ها سعی می کردند تا دخترانشان زیر این سن ازدواج کنند .

س2: شما چه سنی ازدواج کردید؟

ج: 17 ساله بودم که ازدواج کردم

س3: همسرتان از بستگان بودند یا غریبه؟

ج:  ما با هم فامیل بودیم ایشان پسر عموی پدر من می شد. در واقع اکثر ازدواج ها اون موقع فامیلی بود و کم تر پیش می آمد که کسی با غیر فامیل ازدواج کند.

س4: علاقه مندی شما باعث ازدواج شد یا اینکه خانواده ها در این وصلت نقش داشتند؟

ج: در زمان ما چیزی به نام عشق و علاقه و دوست داشتن قبل از ازدواج وجود نداشت یا اگرهم بودکسی جرأت ابراز و بیان آن را نداشت. این خانواده ها به ویژه پدران بودند که تصمیم می گرفتند کدام پسر و دختر با هم ازدواج کنند. به خصوص دختران حق نظر دادن در این امور را  نداشتند و این کار گناهی نابخشودنی بود. من زمانیکه بچه بودم  مادر شوهر خدابیامرزم دو تا سکه دو ریالی را آورد و برروی لباسم دوخت و در واقع مرا برای پسرش نشان کرد و موضوع را به مادرم گفت و این قضیه ادامه پیدا کرد  تا اینکه به سن 14 یا 15 سالگی  رسیدم و بعد مراسم رسمی خواستگاری انجام شد و خانواده من به آنها جواب بله را دادند.

س5: بعد از اینکه خانواده شما بله را گفتند ارتباط شمابا همسرتان چگونه بود؟ همدیگر را می دیدید؟

ج: اصلا و ابداً ،این کار بسیار غیر اخلاقی و نابخشودنی بود، شاید قبل از این همدیگر را می دیدیم البته در راههای عمومی و آن هم اتفاقی ، اما بعد از این قضیه سعی می کردیم که روبرو نشویم و اگر اتفاقی هم دیگررامی دیدیم ازهم فرار می کردیم حتی از مردان فامیل او روی گردان بودیم و این قضیه تا شب عروسی ادامه داشت.من خودم تا سه سال همسرم را بعد از عقد ندیدم .

س6: مراسم بله برون شما چگونه گذشت؟

ج: وقتی خانواده پسر بله را گرفتند بر اساس رسوم آن زمان،(بله پلو) درست می کردند که شامل

گوشت مرغ بریان ،روغن محلی ، پلو ، کوکو ، یک کوزه ماست ، کله قند، و چای و یک  پیراهنی به عنوان کادو به خانواده عروس تحویل می دادند و مادرم نیز بستگان نزدیک را دعوت کرد و ضمن اینکه کادوها را به آنها نشان داد و غذا را خوردند ، با این کار همه فهمیدند که مرا برای همسرم خواستگاری کرده و بله گرفتند و این موضوع علنی می شد.

 

 

س7: راجع به مهریه چه فکر می کنید؟ مهریه شما چه بود؟

ج: مهریه سنت پیامبر و دستوراسلام است وباید باشد. ولی کی داد و کی گرفت؟! مثلاً مهریه من 150 تومان بود ولی تا به حال حتی یک بار هم به گرفتن آن فکر نکردم . الان نیست که برای پسران مردم کیسه دوختند و  با چشم و هم چشمی باعث می شوند تا برای ازدواج جوان ها مشکل  پیش بیاید و نتوانند ازدواج کنند. البته باید بگویم مردان ان زمان، مرد زندگی بودند وبه هر بهانه ای همسران شان راتهدید به طلاق نمی کردند .

س8: خوب شد به طلاق اشاره کردید، بخاطر دارید که زمان شما کسی همسرش را طلاق داده باشد؟

ج:  به یاد ندارم ،دختر باید با لیاس سفید عروسی به خانه شوهرمی رفت و با کفن بر می گشت. اگر چنین اتفاقی پیش می امد فامیل و طایفه با هم به کینه و دشمنی می افتادند .اگراختلافی بین زن و شوهر می افتاد  با ریش سفیدی حل می شد .حتی خانواده دختر او را تهدید می کردند که باید زندگی کند و بسازد حرف شوهرش را گوش کند و از او اطاعت کند. می گفتند اگر طلاق بگیری تو را می کشیم.

س9: شیربهاء برای شما چقدر تعیین  شد و به شما پرداخت گردید؟

ج: شیربهاء به مادر من (به طور کلی به مادر دختر) پرداخت شد ولی حضور ذهن ندارم که چه مبلغی بود ولی پرداخت آن الزامی بود.

 

س10: مراسم حنابندان چگونه برگزار می شد؟

ج: تاریخ تمام مراسم ها از قبل تعیین می شد شب قبل  روز عروسی مراسم حنابندان بود که خانواده داماد به همراه فامیل های خود به خانه عروس می آمدند و با آوردن حنا دست داماد و عروس را حنا می گذاشتند و پس از جشن و پایکوبی مراسم به پایان می رسید و داماد به همراه بستگانش می رفتند.

س11: لباس عروس را کجا و چگونه تهیه کردید؟

ج: ان زمان لباس عروس مثل حالا نبود. خانواده داماد  موظف بود یک خیاط خوب را به خانه خود بیاورد و نسبت به تهیه لباس عروس و داماد اقدام نماید و هزینه خرید پارچه و دستمزد خیاط برای دوخت لباس عروس و خانواده اش به عهده داماد بود، درضمن فامیل های دو طرف هم هر کسی  می خواست به نزد خیاط می رفت و لباس می دوخت .لباس عروس هم خیلی ساده بود شامل یک شلوارک سفید، یک شلوار سفید، روسری و روبند بلند سفید.

س12: مهمانان را چگونه برای مراسم عروسی دعوت کردید؟

ج: از طرف خانواده عروس و داماد دو سه نفر  (هر کدام مجزا) جمع می شدند و یک چوب  در دست می گرفتند و هر کدام به خانه فامیل ها می رفتند و با چوب به درب خانه می زدند و می گفتند: (تشریف بیارین اَمِه خونه فردا عروسی هسهِ یا فردا حنابندون هسهِ) یعنی به خانه ما تشریف بیاورید فردا عروسی هست یا اینکه فردا حنابندان است. این گونه همه بستگان رسما برای  عروسی یا حنابندان دعوت می شدند.

 

 

س13: مراسم عروسی شما در کجا برگزار شد؟

ج: برای عروسی معمولا خانه یکی از بستگان که دارای فضای بیشتری بود یا حیاط و محوطه بزرگتری داشت در اختیار می گرفتیم و از مهمانان به وسیله غذا و  حلوا و شیرینی پذیرایی می کردیم و در پایان مهمانان با دادن هدیه می رفتند.

س14: برای برگزاری مراسم عروسی کسی را استخدام می کردید؟

ج: نه ،  همسایه ها و فامیل ها کمک می کردند بدون هیچ چشم داشتی  و زمانیکه آنها هم مراسم داشتند ما برای کمک می رفتیم .در واقع نوعی همکاری و تعاون در همه امور وجود داشت که در کشاورزی این کار را تَکَل(takal )می گویند

س15: جدا از پذیرایی به وسیله غذا، مهمانان چگونه به جشن و سرور می پرداختند؟

ج:برای عروسی ما ،پدرم (خدابیامرز) یک گروه  موسیقی سنتی را که معمولا به همه روستاها می رفتند دعوت کرده بود که ساز و دهل می نواختند و هم چنین یک گروه بند باز آورده بود که اینها به بند بازی می پرداختند و  مهمانان سرگرم شده و شادی می کردند و در قسمت زنان ، با زدن بر پشت تشت ،به رقص و پایکوبی مشغول بودند.

س16: زندگی مشترک بعد از ازدواج تان را کجا شروع کردید؟

ج: با توجه به اینکه همسر من بعد از سربازی در یکی از روستاهای اطراف چالوس به عنوان باغبان مشغول کار بود بعد از چند روزکه از عروسی ماگذشت به شهر چالوس آمدیم و در یک اطاق گلی با حداقل امکانات و وسایل ،زندگی مان را شروع کردیم

س17: اگر همسر تان از شما می خواست تا با خانواده آنها زندگی کنید، قبول می کردید؟ یا مخالفت می نمودید؟

ج: ای بابا، چه سوالی می پرسی؟ مگر  ما جرات داشتیم قبول نکنیم، مگر کسی به حرف ما گوش می کرد! تازه ان زمان هر کسی برای خودش خانه نداشت و همه کسانی که ازدواج می کردند معمولادر خانه پدری (منظور پدر پسر) زندگی می کردند و همه خانواده ها پرجمعیت بودند و مشکل خاص خودش را داشت و مطمئناً اگر کار شوهر  من در چالوس نبود من و او می بایست با پدر و مادر شوهرم زندگی می کردیم.

 

مصاحبه دوم

مشخصات مصاحبه شونده:

نام و نام خانوادگی: خانم ز.ل    سن : 28 ساله    تحصیلات : لیسانس  اهل کلاردشت و ساکن چالوس

س1: شما چه سنی را برای ازدواج مناسب می دانید؟

ج: بالای 25سال ،زیرا آدم عاقلانه تر تصمیم می گیرد، هیجانات و  احساسات خیلی دخیل نیستند و فکر می کنم ازدواج منطقی تر باشد.

س2: شما چه سنی ازدواج کردید؟

ج: 27 سالگی

 

س3: همسرتان از بستگان است یا غریبه؟

ج: خیر ، من اساساً ازدواج فامیلی را دوست ندارم زیرا ازدواج فامیلی امکان دارد  باعث مشکلات ژنتیکی برای فرزندان شود و هم اینکه معقتدم با ازدواج غیر فامیلی بستگان جدیدی اضافه می شوند

س4: علاقه مندی شما باعث ازدواج شد یا این که خانواده ها  در این وصلت نقش داشتند؟

ج: همسر من توسط یکی آشنایان به من معرفی شد و ما همدیگر را چندبار دیدیم و نهایتاً همدیگر را پسندیده و قرار و مدار ازدواج را گذاشتیم و با خانواده ها  مطرح کردیم و پس از طی مراحلی ازدواج کردیم  و خانواده ها بیشتر نقش مشورتی و حمایتی داشتند نه بیشتر . در نهایت در یک جلسه خواستگاری رسمی با حضور طرفین (خانواده ها) بله را گفتیم.

س5: بعد از اینکه خانواده شما بله را گفتند، ارتباط شما با همسرتان چگونه بود؟ منظورم ارتباط قبل از مراسم عروسی است؟

ج:  ما همدیگر را می دیدیم و با هم بیرون می رفتیم و هیچ مشکلی  برای ارتباط سالم  نداشتیم و هم خانواده من و هم خانواده همسرم این را می دانستند و اطلاع داشتند فکر می کنم این کار برای شناخت بیشتر لازم و ضروری است و معتقدم قبل از این که از طریق عقد این ارتباط رسمی شود طرفین همدیگر را باید بشناسند و با دید باز ازدواج کنند.

س6: مراسم بله برون شما چگونه گذشت؟

ج: ما مراسم بله برون به شکل سنتی آن نداشتیم و در شبی که خواستگاری انجام شد و بله را گرفتند توسط  شیرینی و چای دو طرف پذیرایی شدند.

 

س7: راجع به مهریه چه فکری می کنید؟ مهریه شما چه بود؟

ج: به نظر من مهریه باید در حد تعادل باشد نه خیلی بالا و نه خیلی پایین زیرا مهریه تا حدود زیادی پشتوانه  مادی و تضمین زندگی دختر است و به مقدار زیادی مرد را مهار می کند و هر وقت خواست نمی تواند زن را تهدید به طلاق نماید . مهریه من همان گونه که دوست داشتم 100 سکه طلا  و 6 دانگ یک باب منزل مسکونی تعیین گردید.

س8: به طلاق اشاره کردید، راجع به طلاق چه فکری می کنید؟

ج:به نظر من طلاق یک امر حقوقی در کنار ازدواج هست و نباید از ابراز آن ترسید هر چند یک امر بد و نامقدس است ولی به لحاظ شرعی و حقوقی وجود دارد و در یک زندگی مشترک ناموفق بجای دعوا و درگیری زن وشوهر و خانواده دو طرف، می توان خیلی راحت از یکدیگر جدا شد و هیچ اشکالی هم ندارد، البته طلاق آخرین گزینه برای خروج از بن بست زندگی مشترک است.

س9: میزان شیربهای تعیینی چقدر بود؟ پرداخت شد؟

ج: شیربها دیگر چیست؟ اینها دیگر کهنه شده و وجود ندارد و من هم اصلا نه آن را مطرح کردم و نه تعیین شده و نه گرفتم

س10: مراسم حنابندان چگونه برگزار شد؟

ج: مراسم عروسی و حنابندان فقط در چند ساعت و در یک شب برگزار شد و آنهم به شکل نمادین . در واقع من چیزی از آن نفهمیدم، شب عروسی یک نفر که از قبل تعیین شده بود یک سینی کوچک  حنا را آورد و ما مراسم را در حضور مهمانان انجام دادیم

س11: لباس عروسی را کجا و چگونه تهیه کردید؟

ج: لباس عروسی را هم مانند خیلی ازوسایل دیگر، با سر زدن به چند گالری فروش لباس  عروس، انتخاب کردم و داماد آن را خرید و در هنگام عروسی بعد از آرایشگاه آن را به تن کردم و در مراسم حاضر شدم

س12: مهمانان را چگونه برای مراسم عروسی دعوت کردید؟

ج: اکثر مهمانان توسط کارت عروسی که قبلا سفارش آن به چایخانه داده شده  بود دعوت گردیدند و بستگان و دوستانی که راه دور بودند توسط تلفن دعوت شدند.

س13: مراسم عروسی شما در کجا برگزار شد؟

ج: مراسم عروسی هم با تعیین وقت قبلی و سفارش مراسم در یکی از تالارهای  شهر چالوس انجام گرفت و مهمانان برابر ساعت دعوت ،حضور پیدا کرده و در پایان پس از دادن هدیه رفتند.

س14: برای انجام کارهای عروسی کسی را استخدام کردید یا بستگان و همسایه ها کمک کردند؟

ج: از آنجائیکه مراسم در تالار و با برنامه ریزی قبلی انجام شد نیاز به کمک کسی نبود و همه بستگان و فامیل و همسایه ها نیز به عنوان مهمان فقط در ساعات دعوت شده حضور پیدا کردند. چون دیگر مثل گذشته نیست که چند روز قبل از مراسم همه درگیر و گرفتار مقدمات برگزاری عروسی باشند.

س15: جدا از پذیرایی به وسیله خوردنی و آشامیدنی، مهمانان چگونه به جشن  و سرور پرداختند؟

ج:  برای مراسم عروسی ام یک گروه موزیک شامل دی جی و خواننده با ابزار کامل نواختن را اجاره کردم به همراه نورپردازی و فیلمبردای و . . . که از ابتدای شروع مراسم اینها نواخته و می خواندند و هر کسی هم که تمایل داشت چه زن و چه مرد  می رقصیدند و تا پایان مراسم این روند ادامه داشت.

س16: زندگی مشترک بعد از ازدواج تان را کجا شروع کردید؟

ج: به شکل مستقل در یکی از واحدهای آپارتمان پدرشوهرم که از قبل آماده شده بود.

س17: اگر همسر شما می خواست که با خانواده پدری وی زندگی را شروع کنیدچه نظری داشتید؟

ج: من اصلا قبول نمی کردم حتی به مدت کوتاه، زیرا یکی از شرایط های من قبل از ازدواج و نیز توافقی  که با همسرم کرده بودم، ضرورت داشتن زندگی و خانه مستقل بود هر چند کوچک.

 

 

تجزیه و تحلیل

این مصاحبه به ما نشان می دهد که تا حدود 40 یا 45 سال پیش در شهر چالوس پای بندی به نسبت در تمامی عرصه های فرهنگی و به شکل خاص در تمامی مراحل ازدواج از انتخاب و گزینش همسر گرفته تا انجام مراسم ها و مناسک شروع زندگی و محل زندگی مشترک سیطره داشته و پای بندی به آن از  اولویت های خدشه ناپذیر بوده. ولی با ورود و گسترش مدرنیته و تسری آن در بخش های مختلف فرهنگی این سنت ها به چالش کشیده شده و بسیاری از مسائل مرتبط  با فرهنگ دستخوش تغییر گشته  و یا  در مواردی برخی ازمناسک به فراموشی سپرده شده و یا کارکردها با نوعی دگرگونی  مواجه شده است . در اینجا به برخی از این تغییرات  که از دو مصاحبه فوق استخراج شده به شکلی  فهرست وار اشاره می گردد%

1- بالا رفتن سن ازدواج

2-  تغییر در نحوه گزینش همسر (در ازدواج سنتی انتخاب همسر توسط خانواده بود ولی در ازدواج مدرن طرفین همسر خود را انتخاب می کنند)  و علاقمندی و عشق نقشی بی بدیل در انتخاب همسر دارد.

3- در عصر حاضر ازدواج برون همسری است درحالیکه در ازدواج سنتی درون همسری بود .

4- کم رنگ شدن نقش خانواده ها در ازدواج مدرن و تنزل  نقش پدر و مادر به پدر و مادر زیستی و صرفاًدر نقش حمایتی و تدارک چی.

5- کم رنگ شدن نگاه مذهبی و سنتی در ارتباطات بین دختر و پسر قبل از ازدواج.

6- در ازدواج مدرن نگاه  به مهریه متفاوت شده، چرا که در ازدواج سنتی، به مهریه به عنوان سنت و سفارش  پیامبر نگریسته می شد در حالیکه در ازدواج مدرن به آن به عنوان حربه و افسار کنترل مرد نگریسته می شود.

7- تغییر نوع خانواده از گسترده در ازدواج سنتی به هسته ای در ازدواج مدرن.

8- از بین رفتن یا سمبلیک شدن و فشرده شدن برخی از مراسم و مناسک مانند شیربها، بله برون ،حنابندان و . . .  در ازدواج مدرن.

9- تغییر در نحوه دعوت، پذیرایی، مکان جشن و نیز جشن و پایکوبی در ازدواج مدرن.

10- افزایش استقلال نظر و رای و حس آزادی برای خانم ها در ازدواج مدرن.

11- در تفکر سنتی طلاق یک تابو بوده ولی در تفکر مدرن طلاق به عنوان یک راه حل و  حتی یک حق، به راحتی نگریسته و پذیرفته شده است.

 

نتیجه

به هر حال  همان گونه که در مقدمه ذکر گردید،با ورود مدرنیته تغییرات وسیعی در حوزه های مختلف به ویژه فرهنگ ایجاد شده است و این تغییرات به گونه ای آرام و بی صدا شکل گرفته و تاثیر گذاری آن بر روابط انسانی و ارتباطات اجتماعی غیر قابل اغماض است .البته این به معنای قضاوت ارزشی درباره مدرنیته و یا دفاع از سنت نیست و اینگونه نیست که تفکر سنتی هیچ عیب و نقصی نداشته و همه تقصیرها ناشی از رسوخ تفکر مدرن به ساختار زندگی ها می باشد . اگر از دید آسیب شناسانه به این موضوع بنگریم باید تقابل سنت و مدرنیته را عامل بسیاری از ناهنجاری ها در ازدواج و تداوم  زندگی مشترک دانست. باید بدانیم اگر چه به واسطه تقدیر تکنولوژیک، ما به نوعی در مواجهه با مدرنیته قرار گرفته ایم اماباید نسبت  خود را با آزادی های مدرن مشخص کنیم . به هر حال می توانیم از پل امنی که به واسطه بازسازی و باز آفرینش مولفه های مفید و انسانی سنت و ربط  متناسب آن با مدرنیته می سازیم، عبور کنیم و از هرج و مرج ها و ناسازگاری های عمیق ارزشی بپرهیزیم و به واسطه کمک گرفتن از مولفه های مثبت سنت و مدرنیته سفر امنی را در جاده زمان رقم بزنیم.

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.