(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

کنشگر اجتماعی

Social Actor

پرسش: کنشگر اجتماعی چیست؟
واژه کنشگر اجتماعی به معنای هر فردی است که در مجموعه ای از روابط اجتماعی با افراد دیگر قرار می گیرد و از طریق حضور اجتماعی خود، به نظام اجتماعی امکان وجود و تداوم یافتن می دهد. در زبان علوم اجتماعی در  ایران، تاکنون واژگان متفاوتی برای این مفهوم  به کار برده شده است که از جمله آنها  می توان به «بازیگر اجتماعی» اشاره کرد.

اما واژه کنشگر، گویایی بیشتری دارد بدین دلیل که ما را به مفهوم «کنش» در این مفهوم هدایت می کند که خود مهم ترین بعد در معنای «کنشگر اجتماعی» به حساب می آید.
باید توجه داشت زمانی که در علوم اجتماعی سخن از «کنشگر اجتماعی»(social actor) برده می شود، لزوما به دوران خاصی اشاره نداریم و این تفاوت اصلی مفهوم «کنشگر» با مفهوم «سوژه» یا «فرد» است که هر دو مفاهیمی هستند که به دنیا و روابط اجتماعی مدرن مربوط می شوند. کنشگر بر خلاف دو مفهوم مزبور می تواند همان اندازه در  روابط و مناسبات مدرن و حتی پسا مدرن به کار رود که در مناسبات  باستانی و پیش صنعتی. از این لحاظ  کنش اجتماعی را نیز باید هر نوع عمل ، حرکت یا رفتاری تعریف کرد که به وسیله یک کنشگر اجتماعی انجام بگیرد و منظور از آن ایجاد رابطه یا تاثیر گذاشتن بر رابطه ای اجتماعی با هدفی مشخص و آگاهانه و یا نامشخص  و ناخود آگاه باشد.
یکی از مباحثی که هموراه در مورد کنش اجتماعی و کنشگران اجتماعی مطرح بوده و امروز هنوز جزو مهم ترین مباحث و پر مناقشه ترین آنها است، این بحث است که کنش و کنشگر تا چه اندازه خود انگیخته و آزاد هستند  تا چه حد تحت تاثیر و در قید و بند الزامات اجتماعی  شکل می گیرند.  در این  رابطه بسیار عنوان می شود نظریه پردازانی که با عنوانی عام و اغلب نادقیق و مبهم آنها را «ساختارگرا»(structuralist) می نامند،  معتقدند که میزان خود انگیختگی در کنش و کنشگران اجتماعی بسیار اندک است، در حالی که مخالفان این نظریه پردازان معتقدند که قابلیت کنشگران اجتماعی به انجام عمل بدون توجه به ساختارها، علیه آنها و یا با انواع استراتژی هایی که این ساختارها را دور بزنند، بسیار بالاست.
بحث اخیر در علوم اجتماعی با عنوان «عاملیت» (agency) نامیده می شود و منظور از آن میزان آزادی و قابلیت کنشگر اجتماعی به  انجام کنش ها، فراتر از الزام های ساختاری و نهادی است. امروزه در علوم اجتماعی، هیچ یک از این دو نظر که یا به صورت مبالغه آمیزی از قدرت «تعیین کننده» و حتی «جبرگرایانه» ساختارها دفاع کنند و یا برعکس به قدرت اراده بالای کنشگران اجتماعی فراتر از نهادها و ساختارها،  باور داشته باشند، مورد پذیرش نیستند و اغلب دانشمندان این علوم، معتقدند که بنا بر موقعیت، فرهنگ،  ظرف زمانی و مکانی و استراتژی های گوناگونی که محیط، گروه های اجتماعی و حتی الگوها و سناریوهای  ذهنی می توانند ایجاد کنند، ما ممکن است در نزد کنشگران متفاوت و حتی در یک کنشگر واحد، با درجه ها و شدت ها و میزان های متفاوتی از  تاثیر ساختارها و الزام های محیطی – اجتماعی و  یا عاملیت روبرو باشیم و نمی توان در این مورد دست به تعمیم و قانون سازی زد، مگر آنکه صرفا از روند های عام و بسیار گسترده سخن بگوئیم.  
این نکته نهایی را بیافزاییم که هر دو این گرایش ها، یعنی باور مبالغه آمیز به ساختار و یا به عاملیت نه فقط در علوم اجتماعی بلکه در خود نظام ها و سازمان های اجتماعی و فرهنگی تاکنون سبب تخریب و بروز انحرافات زیادی بوده اند، زیرا در ذات خود با  نسبی دیدن مسائل و بررسی و مطالعه مسائل به شکل موردی سر باز می زنند : از یک سو، یعنی ساختارگرایان، دائما سطح کلان را پیش نهاده و از مطالعه بر سطوح خرد ابا دارند و در سوی دیگر، یعنی طرفداران عاملیت، برعکس، تنها سطح خرد را به رسمیت می شناسند، و به همین جهت یا در علوم اجتماعی دچار گرایش ها روان شناسانه می شوند و یا  اصولا نمی توانند از سطح توصیف خام، فراتر رفته و دست به تبیین های تحلیلی بزنند.  این نکته را نیز از یاد نبریم که کاربردی شدن علوم اجتماعی به هر حال نیاز به سطح حداقلی از  تعمیم دارد اما برای این کار، لزوما نیازی به استفاده از روش ساختاری نیست. (ناصر فکوهی)

ولژه در ویکیپدیا
http://en.wikipedia.org/wiki/Social_actions

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.