پل ریکور: ما از تاریخ دانان میزانی از ذهنیت را انتظار داریم... ذعنیتی که دقیقا برای عینیت مناسب برای تاریخ، لازم باشد»(تاریخ و حقیقت، انشارات سوی، ص. 25).
نشانه-معناشناسی سیال
نشانه-معناشناسی سیال، حمید رضا شعیری و ترانه وفایی توسط انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1388
در این کتاب، با بررسی نشانه- معناشناختی "ققنوس" نیما متوجه میشویم که دیگر نمیتوان نشانهها را دارای کارکردی صرفا مکانیکی، کلیشهای و از پیش تعریف شده دانست. ققنوس- نشانه تأکیدی بر این نکته است که جریان معناسازی جریانی پویا و سیال است. چرا که ققنوس نیما از مرغ تا ققنوس شدن و از ققنوس تا اسطوره شدن در نوسان است. ققنوس نشانهای طغیانگر است که با تکیه بر دریافتی حسی- ادراکی و با پشت سرگذاشتن تجربة مرغ بودن بر معنای فرسوده و غبار گرفتة هستی خود غلبه میکند. این همان چیزی است که او را از روزمرگی بیمعنا نجات داده و به نشانهای متعالی تبدیل میکند. ققنوس معنا را نه آنچنان که هست و نه آنچنان که باید باشد، بلکه آنگونه که میتواند باشد، متجلی میکند. او مرغی پدیداری است که به جای کنار آمدن با معنا، معنا را ریسک میکند. ققنوس در فرآیندی تنشی هویت نشانهای خود را متحول میکند. فرآیند تنشی نیز به نوبة خود جریانهایی گسترهای، فشارهای، همسو و ناهمسو را میآفریند. و بالاخره همین جریانها هستند که سبب تولید ارزشهایی آفرینشی، اسطورهای، مرامی و متعالی میگردند. در واقع, فرآیند تنشی گفتمان سیالیت معنا را در پی دارد. و سیالیت معنا سبب سیالیت ارزش میشود. به همین دلیل است که ما در نشانه- معناشناسی سیال با معناهای در حال "شدن" مواجهیم و نه با معناهای منجمد و تثبیت شده.