(Go: >> BACK << -|- >> HOME <<)

سرآغاز

گفتگو با زهره زرشناس درباره زبان سغدی

ژینیا نوریان
img_0148.jpg

دکتر زهره زرشناس، پژوهشگر، محقق و مولف در حوزه سغدی‌شناسی و عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و بنیاد ایران‌شناسی و استاد دانشگاه تهران در رشته زبان‌شناسی است. وی صاحب تالیفات، تحقیقات و مقالات متعددی در حوزه سغدی‌شناسی و زبان و فرهنگ ایران باستان است. در این مصاحبه سعی شده است به اهمیت پژوهش و موقعیت کنونی زبان سغدی و نیز تأثیر این زبان بر روی فرهنگ ایرانی و علل مرگ آن پرداخته شود.  

متن گفتگو

با تشکر فراوان از موافقت شما برای انجام مصاحبه،‌ بر اساس بررسی‌های انجام شده می‌دانیم که زبان سغدی یکی از زبان‌های میانه شرقی و مهم‌ترین زبان ایرانی از سده های دوم تا دوازدهم میلادی است و به عنوان زبان میانجی در تجارت جاده ابریشم نقش مهمی را ایفا کرده است اما در حال حاضر یکی از زبان‌های خاموش است. با این اوصاف اهمیت آموزش و انجام پژوهش درباره این زبان چیست؟  

با انجام پژوهش در این زبان‌ها می‌توان با گوشه های تاریک فرهنگ ایران آشنا شد، به ویژه زبان سغدی به دلیل رواج داشتن در آسیای مرکزی که تاجیکستان امروزی را در بر می‌گیرد امکان آشنایی با جهان ایرانی را فراهم می‌سازد که تنها محدود به ایران جغرافیایی امروزی نمی‌شود. به علاوه امتیاز بزرگی که زبان سغدی از آن بهره‌مند است این است که پیروان ادیان مختلف در آسیای مرکزی مانند پیروان ادیان مسیحی، بودایی و مانوی در این منطقه مراکز مذهبی خود را برپا می‌داشته‌اند مانند مانستان های مانویان، صومعه‌ها و دیرهای مسیحیان و عبادتگاه‌های بوداییان، و پیروان این ادیان به تبلیغ دین خویش می‌پرداخته‌اند. آن‌ها آثار مربوط به این ادیان را به زبان سغدی ترجمه نمودند و ما امروزه با بررسی این آثار در واقع می‌توانیم درباره دین و پیشینه تاریخی این ادیان به پژوهش بپردازیم. به علاوه بسیاری از این متون مشتمل بر مطالب بسیار جالبی است، مثلاً می‌توان به نقش ایرانیان در گسترش آیین مهایانه بودایی از طریق متون سغدی پی برد. بنابراین به دلیل انجام ترجمه هم زمان این متون به زبان سغدی، متون موجود از اهمیت ویژه ای در دین شناسی برخوردار است.

به نظر شما پژوهش زبان سغدی امروزه در مطالعات زبان‌های باستانی در ایران و ایران فرهنگی چه جایگاهی دارد؟ آیا در کشورهای حوزه ایران فرهنگی نیز این پژوهش‌هایی از این دست انجام می‌شود؟

بله در حوزه ایران فرهنگی به ویژه در تاجیکستان درباره زبان یغنابی که دنباله زبان سغدی است و گویش‌وران معدودی دارد و به عنوان زبان سغدی نو از آن یاد می‌شود، پژوهش‌هایی صورت می‌گیرد. در اینجا باید این نکته را یاد آور شد که زبان یغنابی با متونی که از زبان سغدی میانه به جا مانده است ارتباط مستقیم ندارد و در واقع ادامه زبان مورد بحث نیست بلکه گویش دیگری از زبان سغدی است. با این وجود زبان یغنابی کمک بزرگی به قرائت و ترجمه متون سغدی می‌کند. در حال حاضر در آکادمی علوم تاجیکستان محققی به نام پروفسور میرزا زاده (میرزایف) به عنوان متخصص زبان یغنابی فعالیت می‌کنند و زبان سغدی را نیز می‌دانند. در ایران نیز در این زمینه واژه نامه یغنابی –فارسی بسیار خوبی به وسیله فرهنگستان زبان فارسی به قلم پروفسور میرزا زاده منتشر شده است. 

به این نکته اشاره کردید که زبان یغنابی به عنوان گویشی از زبان سغدی در نظر گرفته می‌شود اما با متونی که از زبان سغدی میانه به جا مانده است ارتباط مستقیم ندارد، بنابراین آیا می‌توان گفت که زبان سغدی کاملاً از میان رفته است؟

برای پاسخ دادن به این پرسش، توضیح مختصری درباره دوره‌های تاریخی زبانی لازم است. زبان‌های ایرانی به سه دوره باستانی، میانه و نوین تقسیم می‌شوند. از دوره باستانی از زبان‌هایی مانند اوستایی و فارسی باستان مستقیماً آثار مکتوب جای مانده است اما از زبان سغدی باستان اثر مکتوبی در دست نیست. تنها متن دعای اَشِم وُهو که نزد زردشتیان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در مراسم مختلف از آن یاد می‌کنند، به اعتقاد پروفسور گرشویچ از زبان سغدی باستان باقی مانده است و ایشان برای اثبات این موضوع دلایل زبان شناسانه‌ای نیز ارائه داده بودند. در پرانتز عرض کنم که گرشویچ مؤلف کتاب A Grammar of Manichean Sogdian  (دستور زبان سغدی مانوی) است که تنها کتاب دستور زبان سغدی معتبر در پژوهش‌های علمی به شمار می‌رود و فعلاً جایگزینی ندارد. من متن مورد نظر را ترجمه کردم و دلایل پروفسور گرشویچ را نیز بیان کردم. بعدها پروفسور سیمز ویلیامز که اکنون در زمینه زبان سغدی در دنیا حرف آخر را می‌زنند، دلایل جدیدتری ارائه دادند مبنی بر این که این متن نمی‌تواند به زبان سغدی باستان بوده باشد. به هر حال باید گفت که از دوره باستان زبان سغدی متنی در دست نیست.

از دوره میانه این زبان متن‌های بسیاری در دست است و بر خلاف بسیاری از زبان‌های میانه که به دوره نوین نرسیده‌اند و از آن‌ها اثری در دست نیست، از زبان سغدی، زبان یغنابی با گویش‌وران معدود بر جای مانده که در تاجیکستان در دره یغناب زندگی می‌کنند.

تأثیر زبان سغدی را در چه حوزه‌هایی بر فرهنگ ایران می‌توان دید؟

اولین حوزه فرهنگی ایران که می‌توان تأثیر زبان سغدی را در آن دید، وام واژه های سغدی در زبان فارسی است، مانند واژه زیور و تعدادی واژه دیگر که در حال حاضر در زبان فارسی مهجورند. در این زمینه برای نخستین بار پروفسور هنینگ وام واژه های زبان سغدی را در زبان فارسی با استفاده از کتاب لغت فرس اسدی شناسایی کردند و مثال‌های مورد استفاده خود را از این کتاب انتخاب کردند. این پژوهش را من ترجمه کردم و نیز به پژوهشی در شاهنامه پرداختم تا با توجه به نزدیکی منطقه فردوسی به حوزه جغرافیایی زبان سغدی به وام واژه های مورد استفاده توسط وی پی ببرم. بر اساس آمار به دست آمده از نمونه های گوناگون منتخب از نسخه‌های متفاوت شاهنامه که از نظر علمی معتبرتر و نزدیک‌تر به زبان فردوسی هستند، فردوسی کمتر از 10% از وام واژه‌های سغدی بهره برده است و این امر نشان می‌دهد که این واژه‌ها در آن زمان نیز تا حدودی مهجور بوده است. اما بسیار جالب است که این واژه های مهجور هنوز در منطقه ماوراء‌النهر به کار می‌روند؛ در ترجمه یک متن سغدی بودایی با عنوان «رساله‌ای اندر نکوهش نوشابه مستی بخش» به واژه مست‌کاره برخوردم (در آیین بودا نوشیدن مشروبات یا نوشابه های سکرآور ممنوع است). واژه معادل مست کاره دقیقاً برابر است با واژه سکرآور و من در ترجمه‌ام از همین واژه به دلیل اینکه واژه‌ای ایرانی است، به جای سکرآور استفاده کرده‌ام. در واژه نامه استاد رواقی درباره واژه‌های ماوراءالنهر، به چندین مثال برای کاربرد واژه مست‌کاره در این ناحیه اشاره شده است که هنوز در این منطقه به کار می‌روند اگرچه در ایران مهجور هستند.

نمونه دیگر از تأثیرات فرهنگی را می‌توان در زمینه هنر و ادبیات دید. سغدیان تاجران موفق و ثروتمندی بودند که در طول جاده ابریشم به تجارت می‌پرداختند. در کاخ‌های اشراف سغد از نقاشی به عنوان ابزاری برای قصه گویی بهره می‌بردند، نقشی که امروزه تلویزیون در منازل بازی می‌کند. من در چندین مقاله به این نقاشی‌ها که در حفریات باستان شناسی کشف شده است، پرداخته‌ام. در بسیاری از آن‌ها از قصه‌های ایرانی استفاده می‌شده است و آثاری از آن‌ها در نقاشی‌های دیواری موجود است، برای نمونه می‌توان به داستان رستم اشاره کرد که به شکل حلقه داستانی رستم و متفاوت از حلقه داستانی رستم موجود در شاهنامه در منطقه شرق ایران وجود داشته است. نمونه های دیگر داستان‌های کلیله و دمنه هستند که در این نقاشی‌های دیواری آثاری از آن‌ها دیده می‌شود، مانند داستان خرگوشی که شیر را فریب می‌دهد. بر این اساس می‌توان گفت که ارتباط فرهنگی مشخصاً دیده می‌شود.              

شما کتاب دستنامه سغدی را که به ارائه دستور زبان سغدی می‌پردازد تألیف کرده‌اید، این کتاب از چه امتیازاتی نسبت به کتاب‌های موجود در این زمینه برخوردار است؟

در حال حاضر در زمینه دستور زبان سغدی در جهان دو کتاب به زبان فرانسوی موجود است که در واقع دو جلد از یک کتاب محسوب می‌شوند. جلد اول این مجموعه را پروفسور گوتیو و جلد دوم را پروفسور بنونیست تهیه کرده‌اند که بیشتر به زبان سغدی بودایی می‌پردازند و در زمانی منتشر شدند که هنوز مطالعات گسترده ای در این حوزه صورت نگرفته بود. این کتب در حال حاضر از اعتبار علمی برخوردار نیستند و تنها می‌توان برای بررسی تاریخ این زبان به آن‌ها مراجعه نمود. کتاب موجود دیگر، کتاب پروفسور گرشویچ (رساله دکتری وی) است. این کتاب اگرچه درباره زبان سغدی مانوی نوشته شده است و نمونه های مورد استفاده در آن نیز عموماً نمونه های سغدی مانوی هستند اما نمونه‌های بسیار دیگری نیز از متون دیگر مانند متون سغدی مسیحی و بودایی ارائه شده‌اند و به همین دلیل این کتاب در پژوهش‌های مربوط به این متن‌ها نیز هنوز کاربرد دارد و قابل استفاده است. نکته ای که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که هنگامی که از متون سغدی مانوی، بودایی یا مسیحی صحبت می‌کنیم منظور یک زبان است و از آنجا که این آثار به خط‌های گوناگون نوشته شده‌اند و مسائل فرهنگی ادیان مختلف را مطرح نموده‌اند، به این سه گروه تقسیم شده‌اند، به عبارت دیگر این عناوین ناظر بر زبان نیستند بلکه تنها به خط اشاره دارند. کتاب پروفسور گرشویچ در این حوزه بسیار مفید است اما مشکلی که وجود آن احساس نیاز به نگارش یک دستور زبان سغدی به فارسی را ایجاد می‌نمود، این بود که در طی تجربه تدریس زبان سغدی در دانشگاه های ایران در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا از سال 70 تا کنون به نیاز دانشجویان فارسی زبان در این زمینه پی بردم. برای نوشتن کتاب مذکور من به ترجمه کتاب گرشویچ نپرداختم اگرچه از آن بسیار سود بردم. به این دلیل که معتقدم کتاب‌های دستور زبان نباید ترجمه شوند بلکه باید متناسب با نیاز گویش‌وران هر زبان از نو نوشته شوند. بنابراین سعی کردم کتاب دستور زبانی بومی بنویسم که برای دانشجویان ایرانی کاربرد داشته باشد. به نظر می‌آید که این کتاب تا حدودی نیز موفق بوده است که به ارائه دلایل این موفقیت می‌پردازم. در ابتدا در بیست صفحه به نگارش دستور زبانی کوتاه و مقدماتی با مثال‌هایی اندک پرداختم و به مدت دو سال از آن به عنوان مطالب درسی برای تدریس استفاده کردم و به این ترتیب به مشکلات آن ضمن تدریس پی بردم. سپس در کتاب دستنامه سغدی این دستور زبان را گسترش دادم و متناسب با نیاز دانشجویان به آن مثال‌ها و جدول‌های مورد نیاز را افزودم و خوشبختانه کتاب در کمتر از دو سال به چاپ دوم رسید. دلیل نگارش این دستور زبان به این روش و اجتناب از ترجمه این است که ترجمه واژه‌های مربوط به دستور زبان از زبان‌های دیگر باعث عدم انتقال صحیح و دقیق مفاهیم دستوری می‌شود. زبان انگلیسی و فارسی از زبان‌های هندو اروپایی هستند، اما اکثر اصطلاحات دستور زبان فارسی از زبان عربی گرفته شده است که به خانواده زبان‌های سامی تعلق دارد. مثلاً واژه مصدر در زبان عربی به معنی محل صدور است و در فارسی به عنوان معادل infinitive در زبان انگلیسی و infinitif در زبان فرانسوی که نشان دهنده زمان نا محدود است در نظر گرفته می‌شود. بنابراین در اصطلاح سازی برای مفاهیم دستوری مشکلات و اختلافاتی از این دست وجود دارد. بنابراین با در نظر گرفتن روشی که برای تدریس دستور زبان در نظام آموزشی ایران به کار می‌رود و چگونگی شکل گیری ساختار ذهنی دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترای فارسی زبان در این حوزه، این دستور زبان نوشته شد. در این کتاب برای تبیین بسیاری از مفاهیم دستوری به ساخت اصطلاحات نو دست زدم، به عبارت دیگر بسیاری از این اصطلاحات فقط برای این کتاب ساخته شده‌اند و در واژه نامه‌ای در انتهای کتاب ارائه شده‌اند. از نشانه‌های موفقیت این کتاب می‌توانم به اظهار نظر و رضایت مستقیم دانشجویانی اشاره کنم که برای موفقیت در کنکور دکترا تنها با مطالعه این کتاب و بدون پیش زمینه قبلی و بدون رفتن به کلاس زبان سغدی توانسته‌اند به پرسش‌های آزمون به طور کامل پاسخ دهند. هدف من نیز از نگارش این کتاب همین بوده است، اینکه کتابی بومی به علاقه‌مندان یادگیری این زبان ارائه دهم و بنابراین فکر می‌کنم تا حدودی به هدفم از نگارش این کتاب نایل شده‌ام. در ضمن این کتاب  جوایز بسیاری مانند جایزه پروین اعتصامی به عنوان پژوهش فرهنگی سال را به خود اختصاص داده است، به عنوان کتاب برگزیده دانشگاهی انتخاب و شایسته تقدیر سال شده است اما با این حال دیدن رضایت دانشجویان برایم از ارزش بالاتری برخوردار است تا جایی که می‌توانم بگویم شادی حاصل از این امر همه خستگی این کار را از وجودم بیرون کرده است. 

درباره رونق و گسترده وسیع کاربرد زبان سغدی در گذشته نکاتی را بیان فرمودید، بر این اساس به نظر شما چه دلایلی را برای مرگ زبان سغدی می‌توان در نظر گرفت؟

برای مرگ یک زبان دلایل بسیاری را می‌توان ارائه داد. اگرچه نمی‌توان این دلایل را برای مرگ یک زبان قطعی دانست اما می‌توان به صورت نسبی به آن‌ها پرداخت. درباره زبان سغدی به صورت خاص می‌توان به ترک نشین شدن منطقه و نفوذ زبان ترکی اشاره کرد. از طرف دیگر فارسی نو، فارسی دری، که ادامه فارسی میانه و فارسی باستان است در منطقه رواج پیدا می‌کند و در نتیجه جایگزین این زبان در این منطقه می‌شود. بر اساس بررسیِ انجام شده در شوروی تا حدود قرن 17-16 میلادی و قطعاً تا 16 میلادی، در روستاهای اطراف بخارا یعنی در منطقه تاجیکستان، این زبان زنده بوده است و بعد از آن گویش یغنابی که به صورت مستقیم ادامه زبان سغدی میانه نیست و یکی از گویش‌های آن است رواج یافته و با گویش‌وران معدودی تا به امروز به حیات خود ادامه داده است.

پس یکی از دلایل می‌تواند ترک نشین شدن منطقه و سپس رواج فارسی در منطقه که زبان امرا و شاهان بوده و از حمایت دولت به عنوان زبان رسمی برخوردار بوده است، باشد. عامل دیگر استفاده از این زبان توسط شاعران و مداحان که پادشاهان را به آن زبان مدح می‌کردند بود. به این ترتیب زبان دارای شأن اجتماعی می‌شود و این امر باعث می‌شود که مردم به سوی استفاده از آن جذب شوند و زبان قبلی جای خود را به زبان دارای شأن اجتماعی داده و کم کم به فراموشی سپرده می‌شود. بنابراین همان طور که گفته شد، زبان ترکی و سپس فارسی به دلیل برخورداری از شأن اجتماعی به مرور جای سغدی را گرفتند و این زبان به فراموشی سپرده شد.

با سپاس فراوان از اینکه با وجود مشغله‌ فراوان صبورانه در این مصاحبه شرکت کردید.

این گفتگو در تاریخ 3/10/1391 در بنیاد ایران شناسی انجام شده است.

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید.

http://anthropology.ir/node/11294

 

Share this
تمامی حقوق این پایگاه برای «انسان شناسی و فرهنگ» محفوظ است.