در مطالب پیشین یادآور شدیم که منطقة البروج در هزاره چهارم پیش از میلاد، با چهار نقطه ی کاردینالی ثور (گاو) برابر با اعتدال بهاری؛ اسد (شیر) برابر با انقلاب تابستانی؛ عقرب (کژدم) برابر با اعتدال پاییزی و دلو (آب ریز) برابر با انقلاب زمستانی دانسته می شد. آثار نوشتاری و آیکون های نجومی بدست آمده از مصر و میان رودان در این زمان با این تقسیم بندی منطبق است. در آثار به دست آمده از
«انسان شناسی و فرهنگ»، همچون هرسال تعطیلات تابستانی خود را در مرداد ماه خواهد داشت و به روز نخواهد شد. این فرصتی نیز برای ما هست که برخی از تغییرات فنی و برنامه ریزی های لازم در شکل و محتوا را انجام دهیم. هر چند، استعاره خواب زمستانی تنها یک شوخی است و در این مدت فعالیت تمام دوستان ما ادامه خواهد یافت تا سال آینده را با دستی پر تر آغاز کنیم . در مرداد ماه می توانید همچنان مطالب خود را برای ما ارسال کنید که در بخش رزرو برای چاپ بعدی باقی خواهند ماند.
اگر از مطالب انسان شناسی و فرهنگ استفاده می کند و اگر تمایل دارید که این مجموعه بتواند تداوم یافته، رشد کند و برنامه های بیشتری را بهه اجرا در آورد،می توانید با کمک کاری خود به این هدف یاری رسانید. انسان شناسی و فرهنگ تنها و تنها بر اساس کار داوطلبانه اعضای خود فعالیت می کند و نیاز به تخصص ها و دوستانی دارد که در این زمینه ها بتوانند به آن کمک کنند:
چکیده: لیون{Lyion} و باربالت{Barbalet} (1994)، کانگ{Kang} (2003)، وولکوویتز{Wolkowitz} (2006، 2002)، و دیگران، مفهوم "کار بدنی" (body work) را به مثابه ی ابزاری برای بسط بیشتر جامعه شناسی بدن پیشنهاد داده اند. این نوشتار، نظری اجمالی است بر اشکال متفاوتی ( اگرچه غالبا هم پوشان) از کار بدنی که در ادبیات جامعه شناختی مورد ملاحظه قرار گرفته.
34 ساله و متاهل و در خانواده ای نسبتن پرجمعیت بزرگ شده است. علاقمند به رمان و شعر و ادبیات است. کارشناسی ارشد مهندسی شهرسازی دارد. با دوستانش بیشتر معاشرت دارد و دوستانش هم بیشتر همکلاسی های دانشگاهی اش هستند. مسئول تعدادی کارمند در محل کارش است و دیگران او را مقتدر می دانند. در حین مصاحبه هم کمتر پیش می آمد که لبخند داشته باشد و آدمی جدی به نظر می رسید. خصوصن وقتی که می
تصویر: لاکان
هنگامی که بر پرده سینما خیره مینگریم احساس میکنیم که بر روند دگرگونی تصاویر (از جامپکات گرفته تا پلانـ سکانس) تسلط داریم. اما مساله اینجاست که سینما به واسطه "امر تصویری" خود به ابژهای مبدل میشود که خیره در چشمانمان مینگرد آن هم از موضع و جایگاهی که ما نمیتوانیم آن را ببینیم. سینما در این زمینه شباهت هراسآوری با "مرحله آینهای" ژاک لاکان دارد.
در این مقاله در ابتدا به تشریح روش شناسی این مدل پرداخته و در ادامه به بررسی ریشه ها و عوامل تاثیر گذار بر آن را و همچنین به توضیح مدل آلموند و وربا می پردازیم و در آخر نقدهای که به این مدل وارد است را بیان خواهیم کرد.
*مقدمة مترجم: متن پیش رو بخشی از مقالة مفصّل جیمز پتراس با عنوان «نقد مارکسیستیِ پسامارکسیسم» است که پیشتر به صورت کامل توسط آقای بهرام کشاورز به فارسی ترجمه شده است. ترجمة مجدد این بخش که در مورد تأثیر و کمک «از پایین» سازمان های غیر دولتی (NGO) در جهت اجرای پروژههای نولیبرالسازی در پوشش تلاش برای تقویت «جامعة مدنی» است، از آن رو حائز اهمیت است که این روزها فضای جامعة
چکیده: روایات آفرینش، بخشی ارزشمند، جذاب و تاثیرگذار از اساطیر مذهبی و ملی هر قوم را تشکیل میدهند. این روایات، علیرغم شباهتهای بسیار، در میان اقوام مختلف به طرق مختلفی ثبت و روایت شدهاند. اما از این میان، اساطیر بینالنهرینی به واسطهی انتقال و بازگو شدن در سنت یهودی-مسیحی، و نیز پذیرش و تکرار در منقولات اسلامی، اعتباری جهانی یافته و بدینترتیب، هر سه دین بزرگ ابراهیمی را متاثر از خود ساختهاند. در این جستار
اهدای «لوح زرین سپاس» به انجمن جامعه شناسی ایران را باید به فال نیک گرفت و خوشحال بود از آنکه دولتمردان یا مشاوران مورد اعتمادشان کمابیش به این برداشت از در کشور دست یافته اند که نمی توان کشوری پیشرفته با محیط فکری و کنش اجتماعی غیر آسیب زا و حداقلی از سازمان یافتگی اجتماعی و مناسبات سالم داشت و در آن خود را بی نیاز از علوم اجتماعی و انسانی احساس کرد. در حال حاضر اگر از کشورهای معدودی
یکی از هفت امشاسپند بزرگ زرتشتیان می باشد که فرضیه ی آن مفهوم " نمردن " یعنی زندگی طولانی بر روی زمین و جاودانگی پس از مرگ می باشد.
امرداد (AMURDĀD)( واژه ای پهلوی که فرم اوستایی آن امرتات (Amərətāt) و فرم پارسی آن مرداد)Mordād یا امرداد)Amordād است)، یکی از هفت امشاسپند بزرگ زرتشتیان می باشد که فرضیه ی آن مفهوم " نمردن " یعنی زندگی طولانی بر روی
حرم مطهر و مشهد به عنوان مرکز یادگیری و پارسایی شیعه:
استقرار حرم امام هشتم علی الرضا در مشهد این شهر را بدل به مقصد اصلی زائرین ایرانی کرده است، فرآیندی که به موجب آن بر تکریم زیارتگاه افزوده شده، با این حقیقت اهمیت یافته است که برای حدود چهار قرن
در بخشهای پیشین نگرش به فرهنگ در برخی از سنتها و متفکرین برجستهی جامعهشناسی بررسی گردید. در دهههای اخیر در نظریهی جامعهشناسی با دستهای از آثار روبروییم که رویکردهای یکجانبه و یکسونگرانهی موجود در جامعهشناسی را مورد نقد قرار میدهند. آنها معتقدند جامعه و مناسبات موجود در آن واقعیات پیچیدهای هستند که باید آنها را در روابط چندجانبهای که با هم دارند بررسی کرد.
بنیاد همه چیز بر رنج و تباهی است. بر این باورم که همیشه نمی توان جلوی رنج و ویرانی و تباهی را گرفت. مشکل بنیادی است؛ و از دریافتن آن ناتوانم که چرا برخی آدم ها می اندیشند که هر چیزی را می «توان» ـ نه «باید» ـ به پیش از فاجعه باز گرداند؛ این پرسش، به معنای بالابردن پرچم تسلیم و سازش، و بی عملی نیست؛ و هم چنین، به معنای آغوش گشودن بر فاجعه و رهایی بخش دانستن آن نیست؛ به معنای ناممکن دیدن رهایی
نمیدانم و فکر نکردهام که آیا شطرنج را میتوان در ذیل عنوان کلی ورزش آورد یا نه ولی آن را چندان مهم میدانم که نمیخواهم دچار خانه بدوشی شود. پس بهتر است در همین خانهای که هست بماند. ورزش دانستن شطرنج حتی اگر درست نباشد، زیانی از آن به ورزش و هیچ چیز دیگر نمیرسد شاید ورزشکاران هم خوش داشته باشند که شطرنج ورزش به حساب آید. اما در بعضی تلویزیونهای غربی دیدهام که پوکر را در شبکههای ورزش پخش میکنند. اگر قرار است دایره در این سمت و سوها وسعت یابد، بهتر است که ورزش به تربیت بدنی محدود باشد.
چهل و هفتمین شماره ماهنامه ایرانشناسی و ایرانگردی «سرزمینمن» در مردادماه 92 منتشر شد. در این شماره، «سرزمینمن» با گزارشها و مقالاتی خواندنی درباره آریاییان در ایران و جهان، تالاب انزلی و همچنین پیشنهادهایی ویژه برای سفر در مرداد ماه روی پیشخوان آمده است.
اندیشه گناه و بی گناهی در آثار کامو اصول، ارتباط خاصی با دیگر افکار و دیدگاههای وی دارد: " مخالفت با اندیشه الهیات مسیحی و همچنین الحاد و تاثیرات و عواقب آنها ".کامو به عنوان کسی که قلباً ستایشگر طبیعت و از دیدگاه ذهنی فردی شکاک و غیر معتقد بود، هرگز در طول زندگی خود نتوانست به الهیات مسیحی و ادبیات مرتبط با این ایده اعتقاد پیدا کند.
اسپینوزا
آزادی انسان همان است که همگان فخر می فروشند که از آن برخوردارند و تنها در آن است که انسان ها به تمایلات خود آگاهند اما از دلایلی که این تمایلات را تعیین کرده، بی خبر( نامه به شولر، 1674)