در قرن حاضر خورشیدی، و بهویژه در چند دهة اخیر، کتابها و مقالات بسیاری دربارة رباعیات خیام به رشتة تحریر در آمده است. تقریباً در تمامی این مقالات و کتابها، دو تقابلِ (conflict) محسوس و ملموس دیده میشود. برداشتها از رباعیاتِ خیام، و بادة معروفش، یا مادی و زمینی بوده، یا عرفانی و گنوستیکی. دراین بین، کمتر اثری است که جانب اعتدال را نگاه دارد.